مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 8

1113 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سماء طاهر گفته:
    مدت عضویت: 3338 روز

    بنام خدای یکتا

    سلام استادعزیز

    بابت پاسخ به سؤالات در مورد دین و قران و …ازشما ممنونم

    من هم یکی از کسانی هستم که دراینباره سؤال و گیر داشتم و باتوضیحات شما برطرف شد و هرچندبرخلاف انتظار و همیشه , بایجور عصبیت و تندی و تحقیر به ما پاسخ دادید ولی ممنونم و خوشحالم که دوستان این سؤال ها را پرسیدند چون شاید برخلاف ظاهر بسیار اساسی بودند و من این را ازپاسخ های واقعا تحول ساز شما دریافتم

    در مورد روابط شخصی شماهم من هم می گفتم بابا چرا می پرسند و کنجکاوی می کنند ولی وقتی اثرو برکت پاسخ های شما را دیدم باتمام وجود از شجاعت اون دسته از دوستان از بیان سؤال قلبیشون تشکر کردم

    استاد توضیحاتی در پاسخ به این سؤالات بظاهر بی اهمیت دادید که وهقعا زندگی خیلی از ماها رو تغییر میده و من اثری از اونها دیدم که شاید تاحالا درفایل های دیگه ندیده بودم

    ممنونم من اول فایل کامل جلسه ششم رو دیدم بعد فایل تکمیای صوتی در کانال رو گوش دادم

    خداراشکر !

    هرچقدر لحن عصبی و باتکبرو از دید بالای فایل تصویری استادعزیز حالم رودر شرایط بحرانی زندگی که هستم(دیشب با دخترم بخاطر انتظاراتی که داره و نتونستم برآورده کنم دعوام شد) بد کردلحن همیشگی و باتواضع فایل صوتیتون حالم رو دوباره خوب کرد و امیدوار شدم

    ممنونم استادعزیز

    ازخدای مهربان خیای ممنونم که شماهستید و ما رو راهنمایی می کنید

    فقط استادجان لطف کنید خواهشا این نظر رو در سایت قرار ندید چون دوستان بحق اینقدرعاشقانه شمارو دوست دارند که مطمئنم در دفاع از برخورد بدشما باسؤالاتی امثال سؤال بنده (من هم درمورد اهمیت خواندن قران وسخت بودن قران برای خودم پرسیده بودم ) منو بروشی کاملا مؤدبانه تیکه پاره می کنند ?

    توروخدا درسایت قرارندید فقط گذاشتم خودتون ببینید شاید شماهم باعینک و قضاوت قبلی به سؤالات امثال من نگاه کردید وگرنه چرا جواباتون اینقدر برای همه مفیده

    پس سؤالای ما خیلیم خوبه و نباید اینقدرباسرزنش و تحقیر جوابمونو بدید

    اصلا خوب کردیم سؤال کردیم …خیلی هم باهوشیم که سؤال کردیم ?

    موفق باشید استادعزیز

    بابهترین آرزوها برای شما و میکائیل جان و دوست محترم وعزیزتون?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3379 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان فعال عباسمنش

    جناب عباسمنش واقعا لذت بردم از توضیحات کامل و جامع شما خیلی دقیق و زیبا توضیح دادید سوالات دوستان رو و مخصوصا سوالاتی که شاید من مطرح نکرده بودم تا پاسخ داده بشه ولی توی ذهنم وجود داشتن شما پاسخ دادید به تموم اونچه که میخاستم اگر روزی شما رو حضوری ببینم ازتون بپرسم و خیلی جواب گرفتم از توضیحاتتون و اغراق نمیکنم اما داره به اونچه که از کودکی تو ذهنم بود و هیج کس نتونسته بود جواب کاملی بده جواب داده میشه هم از صحبتهای شما هم از الهاماتی که بهم گفته میشه و خداروسپاسگذارم که صدای معبودم رو در دلم میشنوم. استاد عزیز همونطور که شما گفتین کلام خدا تنها راه هدایت و خوشبختی ماست اما متاسفانه سالها و یا شاید قرنهاست به دست فراموشی سپرده شده و اونچه که توی خونه های ما دوتا و سه تا وجود داره حتی در ابعاد کوچک و بزرک تنها کتابی ست که هرگز اونجور که باید خونده نشد اگر شد به قصد هدایت خونده نشد یه سری کلمات عربی رو میوخوندیم که شاید توجه آنچنان به معانی عمیق آن نداشتیم غافل ار آنکه این کتاب آمده تا انسان رو هدایت کنه و به تموم سوالاتش پاسخ بده از زبون خودش مه به سوالات بیهوده ای که عادت کردیم از معلم استاد بزرگترا و اهل دین بپرسیم سوالاتی که خود قرآن جواب آنها را میدهد با تمام کلیاتش خودش رو معرفی میکنه امیدوارم همه ی ما بتونیم از زندگیمون لذت ببریم و در پناه الهامات خداوند خوشبهت و سعادتمند باشیم

    با تشکر از استاد عزیزم و خانواده بزرگ عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سمانه ام گفته:
    مدت عضویت: 3998 روز

    سلام استاد خوبم

    چند روز قبل از اینکه شما راجب رابطه تون عمیق تر صحبت کنید و این فایل منتشر شه ……… من داشتم راجب خودم و رابطه ام فکر میکردم ……. هر جوری حساب میکردم میدیدم اینکه دوستم بهم زنگ بزنه یا اسمس عاشقانه بده خوشحالم میکنه ….. اینکه روم حساس باشه و غیرتی شه خوشحالم میکنه …… حالا نه همیشه ….. من رو باورهام کار کرده بودم و همه چیز خیلی خیلی خوب تر شده بود و باور های توحیدیم خیلی بهتر و قوی تر شده …… ولی هر جوری دو دو تا چهارتا میکردم میدیدم ته احساسم اینه که دلم میخواد ازش توجه ببینم ……. خیلی به این فکر کردم ….. نجواهای ذهنیم میگفت آره بابا اصل و اساس رابطه ی عاشقانه اینه که طرف روت حساس باشه ….. گاه گاهی غیرتی شه …… گاه گاهی بگه حق نداری بری فلان جا خخخخخ….. گاه گاهی بهت اسمس عاشقانه بده و اتفاقا ازت توقع داشته باشه تو هم جوابشو سریع بدی…..نذاره بدون اون تکی بری تولد ……….. اجازه نده با خواهرت بری مسافرت خارج از کشور …… بابا باید روت حساس باشه …….. نجواهای ذهنیم میگفت اگه یه آدمی رو قانون مسلط باشه فقط به نکات مثبت تو توجه میکنه و تو براش خیلی مهم میشی و اون وقت رابطتون عاشقانه تر میشه…… میگفت قانون اینه که اون بهت عشق بده. ……..نجواهای ذهنیم میگفت اگه یه آدمی رو پیدا کنی که قانونو بلد باشه رابطه همونی میشه که تو میخوای …..شاید خنده دار باشه اما دلم میخواست اگه به دوستم بگم میخوام از این رابطه برم بیرون ناراحت شه و با زبون بی زبونی هم که شده بخواد منو نگه داره ………اینا نجواهای ذهنی من بود با اینکه رو باورهای توحیدیم کار کرده بودم ….. اما ته دلم اینا بود ……..تا اینکه …………. خودم با خودم جلسه گذاشتم …..خدا هم بود ….. من حرف زدم و اون جواب داد ….. کلنجار میرفتیم با هم …… و این شد نتیجه ش : بهم گفت سمانه بهترین آدمی که تو زندگیت میشناسی و قانونو بلده و داره طبق قانون زندگی میکنه و تو ازش راضی هستی کیه ؟ گفتم بهترین آدمی که داره قانون رو خوب رعایت مینکه و از تمام زندگیش راضی و خوشحاله خود استاده …… گفت: فکر میکنی خود استاد با رابطه ش چه جوری رفتار میکنه ؟ گفت فکر میکنی اگه رابطی ش بگه میخوام از زندگیت برم بیرون استاد ناراحت میشه ؟ ………………… با اینکه اون موقع هنوز این فایل منتشر نشده بود ولی حسم گفت منطقیه ……..اینو از صحبتهاتون میشد فهمید که شما درسته رابطه ی عاشقانه ای دارید اما توش از منت کشی و وابستگی و قهر و آشتی های پر از وابستگی خبری نیست …….یعنی من اگه با یه آدمی دوست میشدم که قانون رو کامل بلد باشه و من بهش بگم میخوام از این رابطه برم اون اصلا ناراحت نمیشه ….. یعنی اگه قانون و بلده اصلا رو من حساب نمیکنه و فقط خدا رو در نظر میگیره ….. پس این وسط من چی میشم ………. دیدم یه جای کار میلنگه …… دیدم تا وقتی خودم تو وجود خودم ناقص باشم و خلا داشته باشم حتی اگه با آدمی دوست شم که حتی بیشتر از خود شما هم قانونو بلد باشه بازم تضمینی وجود نداره که اون رابطه عالی باشه ….. چون من هنوز از طرفم” توقع” دارم…………. حرفاش منطقی بود ……. شدیدا هم منطق قوی ای داشت …….. فهمیدم هر چی هست . اول و آخر همه چی به خود من میرسه …….. انگار سرنخ از خود من شروع میشه و در نهایت به خود من میرسه ………… فهمیدم هر چی هست باید تو وجود خودم دنبالش بگردم ……….. به رفتارای دوستم فکر کردم و دیدم این آدم اون قدررررر با خودش هماهنگه که من این رفتاراشو میذارم رو حساب بی تفاوتیش ولی غافل از اینکه انگار بعضی چیزایی رو که من تازه دارم یاد میگیرم اون از قبل بلده و داره تو زندگیش رعایت میکنه ……….اگه بخوام مثال بزنم : یه روزی البته حدود سه سال پیش بهش گفتم اگه من بمیرم چی کار میکنی؟ فکر میکنید چی گفت : خخخخخخخ لبخند زد و گفت هیچی …….ناراحت شدم …. گفت وقتی بمیری دیگه کاری از دستم بر نمیاد ولی تا هستی قدرتو میدونم ………….الان که با باورهای توحیدی آشنا شدم میبینم این جمله خیلی هم زیباست …… راست میگه مرگ حقه و همه میمیرن ولی مهم اینه که تا هستم دلش میخواد با هم خوش باشیم …………. یه خاطره ی دیگه : بچه ها دوست من اصلا اهل ناله نیست ….. وقتی ام که مریض میشه دکتر نمیره و آخر آخر دوا درمونش اینه که یه استامینفون یا یه ادالت کلد بخوره خخخخخخخ ( یعنی سرطان هم داشته باشه با همینا خودشو خوب میکنه خخخخخخخخخ شوخی کردم )…… اون روز تو ماشین بودیم دیدم یهو زد کنار و پیاده شد و با حالتی شبیه دویدن رفت سمت سطل زباله و گلاب به روتون بالاآورد ….. من حتی پیاده هم نشدم ………. بعد اومد نشست تو ماشینو و من فقط گفتم میخوای برم پایین از سوپر مارکت آب معدنی بخرم برات؟ گفت نه و خیلی عادی به راهمون ادامه دادیم و رفتیم خرید و بعدشم با اینکه میدونستم اون چیزی نمیخوره ولی خب من گفتم گشنمه و رفتیم رستوران و من پیتزا خوردم و اون طفلک حتی نتونست لب به غذا هم بزنه و بعدشم مثل همیشه منو رسوند خونه و همین …….. همه چیز مثل همیشه بود …….. بچه ها اون با اینکه خودش بالا آورده بود اما به من حق میداد که گرسنه م باشه و منو برد رستوران و خودش نشست تا من غذامو بخورم …… آه و ناله نکرد ….. در حالیکه اگه من بود میگفتم بابا من مریضم اون وقت تو درک نمیکنی و میگی بریم رستوران ؟ اگه من بودم ناراحت میشدم که دارم بالا میارم و طرفم حتی از ماشین پیاده هم نشد …………جالب اینه که منم اگه مریض شم اون اضافه بر سازمان قربون صدقم نمیره ………… بهم میگه خوبی … بهتری ….. ولی این طوری نیست که من مریض شم بهم بیشتر توجه کنه ………. همیشه یه مدله ……. و من الآنا میفهمم که جه قدر این رفتاراش طبق قانونه ………. بچه ها روزای اول آشناییمون این کاراشو میذاشتم رو حساب بی تفاوتیش و بی احساس بودنش اما حالا میبینم این رفتارا نشون دهنده ی عدم وابستگی و شناخت قانونه ………………. عاشق خودمم از کجا شروع کردمو به کجا رسیدم خخخخخخ

    شاداب باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    بیژن قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2996 روز

    سلام

    دوستی دارم که 53 سال سن دارد و هنوز ازدواج نکرده البته خیلی هم تلاش کرده که ازدواج کند ولی موفق نشده شرایطش تقریبا مثل شما بوده از جوانی و میگه که یک الهام درونی داره که بالاخره موفق میشه همسر مورد علاقه اش را پیدا کند ولی الان که به این سن رسیده هنوز موفق نشده به نظر شما دلیل اینکه هنوز به خواسته اش نرسیده چی است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    علی موفق گفته:
    مدت عضویت: 3985 روز

    یک نظر مهم مهم مهم مهم

    سلام براستادعزیز وکلیه اعضا محترم

    استاد عزیز من بیش از 98درصد محصولات شما را خریده و استفاده نموده ام و اگر پروفایلم را نگاه کنید کاملا مشخصه.

    من بارها و بارها وبارها فایلها را گوش داده ام به طوری که میدانم بعد از هر کلمه چه کلمه ای خواهید گفت . درتمام جنبه های زندگی تغییر کرده ام و خدا را شکر همسرم هم بدون اینکه از این فایلها استفاده کنه او هم تغییر کرده است ومن به این نوع تغییر ایمان دارم. انرژی مثبت مسریه و افراد اطراف شما را تحت تاثیر قرار می دهد. روز به روز در حال پیشرفت هستم . واقعا از استاد عزیز بسیار سپاسگزارم.

    اما…………..

    از لحاظ ارتباطات ضعیف هستم. درواقع انرژی خیلی از افراد را نمی گیرم و نمیتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم . با خیلی از اطرافیان و دوستانم قطع ارتباط کرده ام و احساس می کنم به خاطر تفاوت فکری و فرکانسی است. بعضی وقتها احساس می کنم که این یک نقطه ضعف است که ارتباطم قطع شده یا نمیتونم ارتباط برقرار کنم. بعضی وقتها هم به خودم می گویم که اونها تو مدار تو نیستند وتو درست عمل کرده ای پس خود را سرزنش نکن ازاین جهت. الان مشکل من اینه که کارمند استخدام می کنم ولی کمتر از یک ماه احساس می کنم ازش خوشم نمیاد و اصلا نمیتونم باهاش کار کنم و عذرش را می خواهم. یا مثلا بعضی افراد مانند برادر و خواهرانم اصلا بهشون زنگ نمی زنم و نمیدونم اگه زنگ بزنم چی باید بگم این یک مشکل برایم شده .

    دردوراهی قرار گرفته ام نمیدونم روشم درسته یا غلط. خیلی تغییر کرده ام همه می میگن یه جوری شدی دیگه اون آدم اولی نیستی.

    نمیدونم چه باوری باعث شده که اینطوری عمل کنم.

    خواهش میکنم از استاد عزیز یک فایل در این خصوص تهیه نمایند.

    ازدوستانی هم که نظرشون رو اعلام کنند بسیار سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3219 روز

      سلام دوست عزیز

      این طبیعیه و برای خیلی از ماها اینجور شده… دیگه ادمای سابق نیستیم… ادمای قبلی یا از زندگیموم رفتن یا فاصله گرفتن… دیگه با اونا حرفی برای گفتن نداریم… اینا بخاطر تفاوت فرکانسی و مداریه… ببینید قانون در حدی درست عمل میکنه که من 3روز رفتم ی جایی کار کنم از چند نفر خوشم نیومد و تو دلم گفتم کاش اینا برن… باورتون میشه تو همون روز اول و دوم اونا اخراج شدن؟؟ و جالبه وقتی ادمای دیگه بجاشون اومدن که بازم با من هم فرکانس نبودن، من ی فرصت کاری دیگه ای برام پیش اومد و خودم گفتم دیگه نمیام… ببینید اینا هیچ کدوم اتفاقی نیست….چهان فقط داره فرکانسارو باهم هماهنگ میکنه…. جهان اجازه نمیده ادمای قبلی بیان نزدیک ما… من ب وضوح اینو میبینم…. حتی الان مادر من رابطش با برادرم قویتر از من شده…. برعکس قبلنا که بیشتر با من حرف میزد الان با اون حرف میزنه!!! اینا همش تفاوت فرکانسه…

      پس طبیعیه که ماها دورمون خلوت شده…

      اما باید روی باور فراوانی کار کنیم تا ادمای خوب بیان بجاش.. باید روی روابطمون کار کنیم تا ادمای خوب بیان تو زندگیمون.. دوستای خوب.. همکارای خوب.. ..همسر خوب…

      همین که قبلیا حذف شدن و ما ازشون فاصله گرفتیم یعنی کلی جلو افتادیم..این برد ماست…

      ی چیز دیگه حرف بقیه نباید براتون مهم باشه …هرجور ک دوست داریم باید زندگی کنیم.. قرارا نیست جوری باشیم که بقیه تایید و تحسینمون کنن… نباید نیازی ب تایید اونا داشته باشیم.. همینطور انتفاد کردنشونم نباید مهم باشه…چون فقط خودمون مهمیم..ب قول استاد اقیانوسی باش ک همه چیو تو خودش حل میکنه..ب سبک خودت زندگی کن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      امیرحسین بذرافشان گفته:
      مدت عضویت: 3673 روز

      سلام دوست عزیز نگران نباش من هم دقیقا همینجوری هستم و از تنهایی خودم لذت میبرم این بخاطر تفاوت فرکانسی هست ازبن جهت در برخورد با افراد بعد از سلام و احوال پرسی دیگه ساکت میشم و هیچ حرفی برای گفتن ندارم اما در برخورد با هم فرکانس ها از همه پر حرف ترم و ازین ارتباط لذت میبرم.

      طوری شده که حتی ارتباطم با عزیزترین کسانم هم کمتر شده البته اونایی که در فرکانس نیستن احتمالا شماهم مثل من از مجالس عمومی و جمع ها فراری هستید.

      اگه بدنبال تقویت مهارت های ارتباطی هستید بهترین مرجع کتاب آیین دوستایی از دیل کارنگی رو بخونید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زهرا سپهري راد گفته:
    مدت عضویت: 2648 روز

    سلام استاد عزیز ودوستان خوبم

    استاد عزیز با تمام وجودم درکتون می کنم وقتی اینقدر صادقانه حرف می زنید. اینقد خود خود خودتونید. من هرروز نظرات دوستان عزیز و میخونم ولذت میبرم واستفاده می کنم وخدارو شکر خدارو شکر وسپاسگزار همه ی دوستان هستم. ولی زیاد اهل نظر گذاشتن نیستم. یه کمی تنبلم تو این زمینه?.ولی امروز دلم نیومد ازتون تشکر نکنم. واقعا سپاسگزارتونم از همتون واز استاد بی نظیر دنیا. استاد زندگیم اروم وسرشار از خدا شده??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهدى بخشى زاده گفته:
    مدت عضویت: 2886 روز

    خیلی عالی بود ممنون استاداستاد منم دوست دارم شریک زندگیم مثل شما باشه استاد خیلیی عالی بود لذت بردم شما هم خرما رو داری هم خدا رو مگه میشه یه شریک زندگی هم اشپز خوبی باشه هم این کارایی که گفتین بکنه مثلا ببی رو پاکش کنه اخه خیلی ها بدشون میاد و چندششون میشه اما زوج شما فوق العاده هست این فایل باعث شد واقعا خیلیی باور های خوبی پیدا کنم که می شود پیدا میشود همسر و زوج خوب که همه چی تموم باشه استاد بهت تبریک میگم چقدر اصلا لذت میبرم شک ندارم ایشون هم خوش لباس و خوش سلیغه هستن هم خوش اندام هستن هم خوش اخلاق هستن هم مهربون هم مادر خوب هم همسر خوب وووووو اصلا اصلا فوق العاده بود الان که دارم اینا رو مینوسم خنده روی لبامه و باورم هزار برابر شد که میشود هم خدا رو داشت هم خرما رو یعنی اصلا عالی بود عاااالیی خیلی خوب بود اصلا قند توی دلم اب شد با خودم گفتم به قول شما جهان همیشه کبوتر با کبوتر باز با باز رو رعایت میکنه و معلومه شما خیلیی به تکامل رسیدی و روی خودت کار کردی که چنین زوج محشری داری و خیلی انرژی گرفتم که روی تکاملم کار کنم تا منم با یک زوج محشر وارد رابطه بشم استاد لذت بردم امیدوارم همیشه از زندگیتون لذت ببرین و پیش این شخص محترم پیش هم لحظات خوبی رو سپری کنین دوستتون دارم بی نهایت استاد مهربون و تحسین میکنم هم خودتونو هم زوجتونو عاااالی هستین عااالی دوستتون دارم بی نهایت در پناه خدا باشین خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2715 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز..شما فرمودید از گرفتن اجاره ملک ..پولشو بخشش میکنید…ب چه افرادی باید بخشید..شما تو یه فایل ..(ب کبوتر ها غذا ندهید) گفتید ب کسی کمک نکنید ..تنبل میشه و دنبال استعدادهاش نمیره..ولی باید ب کی بخشش کرد؟ ب چ کسی میرسه؟ ممنون اگه توضیح بدید??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فریبا ترابی گفته:
      مدت عضویت: 3103 روز

      سلام آقا حمید یکتاپرست

      در کتاب راز ثروت خوندم که انسانها باید به کسانی ببخشند که بخشش آنها به آن انسانها احساس معنوی ما را زیاد کند و رضایت قلبی ما را بیشتر کنند

      راز ثروت را اثر جو ویتالی بخونید من این کتاب را از اپلیکیشن طاقچه به مبلغ 3000 تومان خریدم در موبایلم هست در محل کارم همیشه می خونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3219 روز

      دوست عزیز استاد تو اون فایل گفتن به فقرا کمک نکنید… نگفتن که به کسی کمک نکنید!!! چون فقرا با کمک کرد فقط فقیرتر میشن.. چون توجه ب هرچیزی باعث گسترش اون میشه.. چون وقتی ب فقیر کمک میکنیم این باورش تقویت میشه که بدبخت و بیچارست و همین تو زندگیش ادامه پیدا میکنه…

      چون وقتی ب فقیر کمک میکنیم و فکر میکنیم ب ما نیاز داره یعنی داریم ب فقر توجه میکنیم و این باعث میشه خودمون هم از نظر مالی پسرفت کنیم…

      ب نزدیکان ببخشید..ب ادمای ابرودار ببخشید… ب ادمای نیازمندی ک گدایی نمیکنن…ب کسایی که واقعا نیاز دارن…. مث بیمارا و کودکان سرطانی…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: