مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

1098 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه علیان گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    به نام خدایی که تنها خالق و مالک من است…

    سلام به همگی

    استاد جان اینکه ذهن شما از همون اول هم ثروت ساز بوده واقعن برام جالب و شگفت انگیز بود.

    🎗نحوه ی پیشرفت شما از طریق مسیرهای مختلف اما مشابه یک راه تکاملی بوده و شما اولش دنبال پول و ثروت نبودید. بدلیل باورهای نادرستی که راجع به پول داشتید اما بعدش که با تضادها روبه رو شدید درخواست ثروتمند و پولدار شدن درشما شکل گرفت و بعد از طی کردن مسیرتکامل و سالها کار کردن روی موارد مختلف زندگیتون و البته باورهای ذهنی ثروت، دریچه ی ثروت رو باز کردید و درنهایت راهش رو پیداکردید…دست مریزاد استادعزیز ازصمیم قلبم تحسینتون میکنم👏🏻

    🎗همه چیز نیاز به تکامل داره

    ثروتمند شدن و پولدارشدن نیاز به تکامل داره

    باورهای خوب ساختن برای ذهن نیاز به تکامل داره

    رخ دادن نتایج خوب و مطلوب نیاز به تکامل داره

    👈🏻حالا همین نتایج خوب طوریه که اگه کسی خودش با طی کردن تکامل بدستشون نیاورده باشه، هرررگز نمیتونه برای دیگران تاثیرگذارباشه! چون پشتوانه و ریشه ای وجود داره که با پایه و اساس ایمان منجر به نتایج تاثیرگذارمیشه..

    🎗باورهای کمبود راجع به هررررچیزی به نظرم مخرب ترین باور برای دور شدن از ثروت و فراوانیه!

    باوری که بقول شما انقدرررر بهمون گفته شده که نیاز به کارکردن بسیاااار زیااااد داره اگر که میخوایم ثروت به زندگیمون جاری بشه

    اگر که میخوایم فراوانی و نعمت های زیاد خداوند رو درک کنیم و با چشم بصیرت ببینیمشون

    اگر که میخوایم هدایت بشیم به سمت فراوانی ها و آدم های ثروتمند

    🎗دیدگاهتون نسبت به محصولی که تموم شده بود و شما قصد سفارش داشتنش رو داشتید، واقعن عالی بود. اینکه شما نگفتید من بدشانسم باید این همه صبر کنم تا بدستم برسه! بلکه ارتباطش دادید با قانون و گفتید که میزان تقاضا بعلت فراوانی و ثروت زیادی که وجود داره چنین اتفاقی رخ داده!👏🏻

    و من میدونم که برای داشتن چنین دیدگاهی و دیدن ثروت و فراوانی در همه چیز بااااید بتونم عااالی و مداوم روی خودم کارکنم

    خدایا سپاسگزارم برای فراوانی هایی که وجود داره🌻

    سپاسگزارم برای دنیایی که هر روووز داره پیشرفت میکنه🌻

    سپاسگزارم برای نعمت های بیشماری که وجود داره🌻

    سپاسگزارم برای پول و ثروت تمام نشدنی ای که وجود داره🌻

    سپاسگزارم برای کسانی که با ایده هاشون هم به پیشرفت جهان کمک میکنن و هم به پیشرفت خودشون و پولدارشدنشون🌻

    🎗ارتباطتون بامریم عزیز واااقعن قابل تحسین و ستایشه

    رابطه ای که درعین زیبایی و عاشقانه و الهی بودنش رهاست و بدون وابستگی

    رابطه ای که عشق دراون موج میزنه اما هیچ نگرانی ای برای از دست دادن طرف مقابل وجود نداره

    رابطه ای که سرشار از عشقیه که به دور از اجباره

    رابطه ای که دو طرف عاااشق هم هستن و هم فرکانس

    رابطه ای که دوطرف به سبک شخصی خودشون زندگی میکنن و هیچکدوم چون وابستگی ندارن حاضر نمیشن که به خاطر دیگری از بعضی چیزابزنن و خودشون رو محدود کنن و تحمیل

    رابطه ای که کااااملن دوستانه ست و خداگونه

    استادجان مثال هایی که برای ازدواج و برنامه ی بلندمدت زدید واااقعن برام جالب و تاثیرگذاربود

    👈🏻این هم یک روند تکاملی دیگست که شما بعد از روبه رو شدن باتضاد در رابطه ی اولتون خواسته ی رابطه ی خوب و حقیقی درشما شکل گرفت و با درست کردن باورهاتون هم فرکانسی خودتون یعنی مریم عزیز رو جذب کردید و رابطه ای رو ساختید که در هر لحظه از درکنار هم بودن لذت میبرید

    🎗به شکلی که خودت میدونی درسته زندگی کن نه به شکلی که جامعه میگه.

    🎗رابطه باید دوستانه باشه بدون هرگونه محدودیت و اجباری

    خدایاشکرت که باگوش دادن این عایل متوجه شدم که باید باورهامو درست کنم تا بتونم عشقی پایدار و دوستانه و عاشقانه رو با فردی که قراره باهاش زندگی کنم داشته باشم🌸

    خدایا شکرت که فهمیدم عشق واقعی یعنی چی🌸

    خدایا شکرت که فهمیدم عشق اجبار نیست و برعکس عشق یعنی آزادی و رهابودن🌸

    خدایا شکرت که هر روز میتونم این فایل هارو گوش بدم و قوانینت رو بهتر و بیشتر درک کنم🌸

    خدایا شکرت برای فراوانی ای که وجود داره🌸

    خدایا شکرت برای ثروت زیادی که درجهان وجود داره🌸

    خدایا شکرت برای تعداد ثروتمندانی که هر روز در حال افزایش هستن🌸

    🎗امروز هدایت شدم به سایتی که هر ساله آمار جدیدی رو از ثروتمندان دنیا تهیه میکنه و طبق آمار درسال۲۰۲۰جف بزوس رتبه ی اول رو از آن خودش کرده بود با ثروتی حدود۱۶میلیارد دلار و بعدش بیل گیتس رتبه ی دوم رو در اختیار داشت👏🏻👏🏻

    این مقاله برام خیلی قابل تحسین بود و از صمیم قلبم این افراد رو تحسین کردم چون میدونم وقتی که این آدمها ثروتمندمیشن به پیشرفت جهان و دیگران هم کمک کردن

    خدایاشکرت شکرت شکرت🧡

    استادجان ازتون متشکرم برای حرفای ناب و بینظیرتون

    خیییلی دوستون دارم💚

    درپناه قادر مطلق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1540 روز

    سلام به همه اعضای سایت و آقای عباسمنش و سرکار خانم شایسته.

    از دیروز تا بحال چندبار فایل۵ و توضیحات تکمیلی ش در فایل۶ مصاحبه با استاد را گوش کردم.

    وقتی دیروز اولین بار فایل ۵رو گوش کردم مدام برمیگشتم عقب و دوباره پلی میکردم

    آقای عباسمنش

    میدانید، احساسم مثل کسی بود که با طناب محکم بسته شده و بشدت تلاش میکند که بتواند رهاشود و بناگهان و بدون اطلاع قبلی یکباره طنابها باز میشوند و میریزند.اولش آدم گیج است.نمیداند که واقعا رهایی رو حس میکند یا اینکه این فقط یه توهم وتصوراست.

    آقای عباسمنش قبلاً در یکی از صحبتهای شما شنیده بودم که راجع به سبک هندی ها در ازدواج صحبت کردیداینکه قبل از ازدواج کسی نمی‌پرسد دلیلتان برای این انتخاب چیست ولی برای جدایی برعکس.

    که البته همان موقع باخودم فکر کردم خوب در اجتماع خودمان هم در اکثریت مواقع این موضوع ملموس است.

    ودیدگاهی از اوشو (اگر اشتباه نکنم)در صحبتهایتان آورده بودید که باید برعکس نظر بالا عمل کرد یعنی موقع ازدواج باید صد دلیل برای آن آورده بشود و در زمان جدایی فقط یک دلیل آن‌هم از جانب یکی از طرفین کافی است.

    یادم هست آن موقع این نظربرایم خیلی جالب بود و وقتی از زبان فرد آگاهی عنوان میشد برایم جای فکر و تأمل داشت اما بعنوان یک تز جدید دراین دنیای تجدید شونده که هر روز نو میشود به آن نگاه میکردم.در واقع از دید من (لااقل در جامعه ما که منظورم عموم مردم جامعه است نه یک قشر مشخص)فقط در حد یک نظریه بود و حالا حالا ها برای اجرایی شدن کار داشت.

    اما حالا که میبینم شما حتی از زمانی که در همین جامعه من زندگی می‌کردید این سبک رو در زندگیتون اجرا می‌کردید شوکه شدم.میدانید، از نظر من تاثیر یک حرف یا یک عمل بستگی زیادی به این دارد که از زبان چه کسی گفته بشود یا در رفتار چه کسی انجام و دیده بشود خوب، این حرف از زبان شما قبلاً من را شوکه کرده بود چه رسد به انجام آن.

    با درست یا غلط بودن آن از جهت قوانین شرعی، حقوقی و…کاری ندارم چون عقیده دارم یک موضوع واحد ممکن است از دید من و باتوجه به آنچه خمیرمایه من تا امروز با آن شکل گرفته بسیار متفاوت از آنچیزی باشد که شما با فضای فکری،ذهنی،شخصیتی و…خود از آن برداشت میکنید.

    اما فقط وفقط باین دلیل می‌خواهم نظرم رو (برای دل خودم)دراین فضای بسیار باز و پر از انرژی مثبت عنوان کنم که اون حس رهایی که قبلاً براتون عنوان کردم خیلی برام عمیقه.این حس سبکبالی و رهایی از قفسی که نه تنها در دنیای فیزیکی در آن اسیر شده بودم بلکه رهایی از قفس ثقیل ترو سنگینتری که براساس همین باورها در ذهن و افکارم اسیر دامش بودم.

    من ۴۴ساله هستم.مادر ۳پسر ۲۳،۲۵ و۱۸ساله.

    تک دختر خانواده م هستم.

    چیزی که یادم هست اینه که درسن۱۴سالگیم مادرم برای من دعای باز شدن بخت میگرفت.شاید هم بدلیل نگرانیش ازین بود که یک دختر را در کنار۶پسر چطور به سلامت بزرگ کنم(این چیزی است که خودشون جدیدا عنوان میکنند اگرچه برادران م رو در همین سنین پایین وادار به ازدواج کردند طوری که خاطرم هست برادر بزرگم سالی که دیپلم گرفتند فرزند اولشون ۱.۵ ساله بود)تقریبا ۱۷ساله م بود که در خانه بخت!!! بودم.

    همسرم با اینکه۲۵سال داشت اما به گفته امروز خودش خیلی خام و نپخته بود.خوب ما از دو قومیت متفاوت با دو دیدگاه مختلف هم بودیم.من ترک و همسرم فارس وهردو ساکن قم.

    با وجود تمام مواردی که عرض کردم یکی یکدانه خانه پدری بودم وغیره از درس و تحصیل هیچ چیز (واقعا هیچ چیز)دیگری رو تجربه نکرده بودم و خوب بعد از خواندن چند جمله(نامفهوم برای من)یکباره از دنیای پاک و حتی میتوانم بگویم بچه گانه ای که در آن داشتم با خودم به تنهایی زندگی میکردم و لذت می‌بردم گویا من را به شکلی جادویی برداشتند و لباس یک خانم ۳۰-۴۰ ساله تنم کردند وشدم زن یک خانه.شدم عروس یک طایفه.شدم هم سر و هم بالین یک مرد.

    تصورم از ازدواج این بود همینطور که با برادرانم رفیق هستم وبا هم دوستانه ورفاقتانه تعامل داریم، گپ و گفت میکنیم،از نکات علمی روز حرف میزنیم وتبادل نظر میکنیم و…

    خوب، یک دوست ویک رفیق دیگر هم به جمع مان اضافه شده.

    نمیخواهم بگویم چشم و گوش بسته بودم

    نه..

    من در آن زمان سال دوم بهیاری بودم

    کلاسهای آناتومی و فیزیولوژی را پاس کرده بودم در موردنوع ارتباط همسران آگاه بودم اما زندگی را فراتر از فیزیک و جسم می‌دیدم

    دنیا برایم فراتر و بسیار بسیار بزرگتر وعمیق تر بود از روابط فیزیکی، حرفهای زنانه و خاله زنکی،دور همی های زنانه برای به نمایش گذاشتن عروس جدید و به طبع آن حرف و حدیث های عروس و خواهرشوهری یا عروس و مادرشوهری یا دخالت‌های مادرم در ریز مسائل زندگی شخصیم و ابراز نظر کردنهای تند وجبهه گیرهای شدید ایشان راجع به نوع نگاه وبرخوردهای عهدقجری خاندان شوهرم به مقوله عروس.

    بهرحال من از روزگار خوشی که داشتم یکباره زن شدم.بخاطر اختلاف نظرهای شدید که تفاوت قومیتی آن را تشدید هم میکرد وبرای ایجاد ثبات در زندگی ما، خاندان همسرم ازمن بچه میخواستند و من هنوز دلخوش روزهای بچگی خودم بودم و من و همسرم به طبع اختلافات بیرونی دچار اختلاف شدید درون خانه بودیم.من فرزندی بدنیا آوردم.تحت شرایط بسیار نامطلوب نوزادان نارس بود با وزن۱۹۰۰گرم.ورود فرد جدید در خانه مان شرایط مالی را نامطلوب تر کرد و به همان نسبت اختلافات شدیدترشد.

    دراین فاصله خانواده ها چندبار پای ماروهم به کلانتری وحتی دادگاه خانواده برای طلاق باز کرده بودند.قبل از تولد فرزندم چون من انتخاب کردم که بهتر است با همین مرد زندگی کنم تا با انگ طلاق برگردم پیش مادرم که اینبار قطعا دعای بخت برام نمی‌گرفت بلکه بی چون و چرا بخت را برای من حاضرمیکرد و دستم را در دستش می‌گذاشت همانطور که قبلاً کرده بودوبخاطر این تصمیم ۱۵سال تمام، تمام خانواده وفامیل طردم کردند.انصافا بجز مادرم کسی چیزی بزبان نیاورد اما از آنروز به بعد من حتی در کوچه و خیابان حتی از دور یک چهره آشنا ندیدم.

    ومن ماندم یک همسر عصبی که بعدها معلوم شد جانباز موجی دوران جنگ است ومعضل خاندان همسرم که کمترین ش ۶ خواهر شوهر بود با دیدگاه های خاص راجع به عروس خانواده.

    در طی این چندسال چندبار کارم به دادگاه و پای طلاق رسید.

    بچه هام از نظر من با عقده های زیاد وحقارت های شدید بزرگ شدند

    از نظر درسی بشدت ضربه خوردند

    هرسه بشدت دچار اضطراب و عصبی هستند

    پسر دومم چند بار در بیمارستان روان بستری شد

    و مدام درگیر رابطه با دختران است و البته برعکس اکثریت موارد جامعه پسرم بخاطر حمایت و با امید تشکیل زندگی وارد رابطه میشود و بعد شدیداً شکست میخورد و بعد وارد فاز افسردگی و شکست عشقی میشود حتی در موارد اولی خود زنی میکرد بعد برای فراموش کردن رابطه قبلی وارد رابطه جدید میشود

    که خوب، نتیجه نصیحت کردنها و گوشزد کردنها هم این شده که امروز کلا باخانواده دچار مشکل است.فقط شبها برای خواب به منزل میاد و روز ها اصلا درخانه نیست.

    پسر بزرگم ازدواج کرد و خدارو شکر که واقعا عروسم دختر خوبی است و در واقع یک لطف و یک نعمت الهی در زندگی و خانواده ماست.

    اما ازنظرمن پسرم هنوز به سن عقلی برای ازدواج نرسیده بود که به اینکار اقدام کرد.هنوز باخودش درگیر بود

    هنوز خودش رو نشناخته بود واین مشکلات زیادی رو براشون ایجاد می‌کنه چون بسیار دچار استرس و عصبی هم هست مزید بر علت میشه اما من با عروسم آرام آرام حرف میزنم وسعی میکنم باورهاش رو به سمت خودباوری و تکیه بر توانایی های خودش بکشانم تا حداقل ایشون وقتی خواستند زیر یک سقف زندگی کنند بدونه کجای این دنیا ایستاده

    واین که خیلی خیلی دوستش دارم.

    اما باهم این تفاصیل

    این پسرم درحال حاضر دانشجو است و همینطور الان صندوقدار یک فروشگاه زنجیره ای(فروشگاه جانبازان درقم) است

    پسر کوچکم در بیمه آسیا روی نت ورک مارکتینگ و مجموعه سازی کارمیکند

    من شغلم را با همه تهدیدها ادامه دادم

    همسرم تاسوم ابتدایی تحصیل کرده بود همین امروز باهم ترم چهارم کاردانی مدیریت امور اداری هستیم

    در قم شغل سلمانی داشت

    امروز کارمنداستانداری است و دوسه سال دیگر به امید خدا بازنشسته میشود

    من دوباره وارد جمع خانواده م شدم اما هرگز دیگه نمیتونم قاطی اون جمع باشم تمام تمرکزم رو گذاشتم روی پرورش خودم

    اگر چه قبلاً روی بچه‌ها م کار میکردم اما بعد فهمیدم که این هم اشتباهه باوجودیکه فرزندم جزیی جداشده از وجود من است اما بقول اساتید لزوما با من هم فرکانس نیست پس دیدم بهتر است که آزادی که خودم همواره در زندگیم در حسرتش بودم رو از جانب خودم به آنها بدهم.تجربیاتم رو در اختیارشان قرار میدم اما هیچ وقت برای هیچ کاری تحت فشارشون قرارنمیدم چون به این باور رسیدم که هر کسی مسیر خودش رو می‌رود و هیچ کس دیگری را نمی‌تواند وارد مدار دیگری کند مگر خود آن شخص بخواهد.

    حالا که بصورت اجمالی باداستان زندگی من آشنا شدید بنظرتان اگرمن در ازدواجم شرایطی مثل شما داشتم تا امروز به چه موفقیتهایی می‌رسیدم.

    حداقل از نظر تحصیلی.من چندبار کنکور دادم و در رشته های تاپی هم قبول شدم اما بخاطر سطح تحصیلات همسرم و مخالفت شدید خانواده همسرم ترجیح دادم از ادامه تحصیل منصرف بشوم وبرای فراهم شدن شرایط پیشرفت خودم تمام توانم رو روی بالا کشیدن همسرم بگذرام.که حتی یکبار مادر و خواهر همسرم به محل تحصیل من در مدرسه بهیاری آمده بودند وبا داد و فریاد خواستار بیرون کردن یک زن شوهر دارازجمع دختران چشم و گوش بسته شده بودند!!!(منظورشان من بودم که ۱۸-۱۷سالم بود)

    پس فکرمیکنم این نوع زندگی که شما مطرح کردید خیلی بکارمن می آمد وباعث پیشرفت خودم ، فرزندانم وحتی همسرم میشد.

    امروز عذاب وجدان شدید همسرم رو آزار میدهد و برای رهایی از آن و جبران مافات، کارهایی انجام میدهد که اکثرا ضرر بیشتری رو به زندگیمون میزنه.

    باز هم عرض میکنم با شنیدن اجرایی بودن این نوع سبک زندگی پاک و باعشق احساس سبکبالی و رهایی میکنم اگر چه من اینکار رو انجام نخواهم داد اما از اینکه در جهان به این روش خوب هم میشود زندگی کرد و دیگرانی اسیر آنچه من اسیرش شدم نخواهند شد بسیار بسیار خوشحالم.

    اما یک نکته راهم دلم میخواد عرض کنم.این شرایط اوکی رو از زبان شما(یک آقا)شنیدم.خیلی دلم میخواددرباره محاسن و معایب این روش از زبان یک خانم که مدتها اون رو تجربه کرده و بقولی با گوشت و پوستش احساسش کرده بشنوم.

    آقای عباسمنش خوشحالم که من حرفهای کسی رو شنیده ام که قبلاً حرفی رو زد و بعد خودش به حرفاش عمل کرد.

    ازشماممنونم.

    و درباره این سبک از زندگی نظرم اینه که لزوما نیازی نیست همه افراد به این روش روبیاورند اما عادی ورایج شدنش هم میتواند به زندگی خیلی ها کمک کند.جلوی خیلی از بزهکاری‌های بچه ها رو میگیرد.جلوی خیلی از خیانت ها رو در خانواده میگیرد. وحتی عشقها رو مستدام تر و واقعی تر میکند.

    و در آخر سپاسگزار خداوند بلند مرتبه هستم که هر روز درهای جدیدی را بروی ما باز می‌کند و افقهای نویی را به ما نشان میدهد تا هرکدام مان باتوجه به شرایطمان بهترین راه را در زندگی هایمان انتخاب کنیم و بهره بیشتر و ژرف‌تری از لذات دنیا ببریم.

    از خداوند متعال سپاسگزارم و همینطور ازشما بخاطر نشان دادن راهی نو درعین پاکی و صداقت و زیبایی در رابطه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    فرینوش اخوان گفته:
    مدت عضویت: 2206 روز

    سلام سلام

    مستقیم میرم سر اصل مطلب

    استاد جان، من هم تصورم اینه باور فراوانی در من اصلا نهادینه نشده و این رو به وضوح احساس میکنم ،زمانی که به ترک شغلم فکر میکنم و ترس از اینکه شغل بهتری پیدا نکنم سراغم میاد یا ترس از تموم شدن پولم و حتی ترس از اینکه اگر مانند شما ازدواج سفید داشته باشم ایا بعد از جدایی باز هم انسان مناسب رو پیدا میکنم!؟ و اینها همه برمیگرده به باور فراوانی که در من بسیار ضعیفه و باید حسابی روش کار کنم،،، علی الخصوص که هنوز هم دوره ی عشق و مودت رو تهیه نکردم و این حرف شما راجب نوع رابطه تون برای من فقط شبیه یه تیتر بود که صحبت ها و منطق ها پشتش هست که با ذهن الان من و باورهای الان من و مداری که داخلش هستم، درک و پذیرشش سخته،، اما در همین حال حسی به من میگه که اگر اگاهیم رو بالاتر ببرم و باور فراوانی رو در خودم قوی کنم تمام این علامت سوال ها برای من حل میشه

    کامنت های بچه ها رو مطالعه کردم و اکثرا از این صحبت کرده بودن که خانواده چی میشه، اگر جدایی در سنین بالا اتفاق بیفته ضربه اصلی رو خانم میخوره و ….. و تمام اینها بااینکه شک رو به دل من راه داد و کمی منو ترسوند اما با خودم گفتم بچه ها باور فراوانیشون هنوز جای کار داره که اگر این باور در ذهنشون نهادینه شده باشه میدونن که ادم مناسب بسیار زیاده ،، ادمی که همفکر و همدل اونها باشه بسیار زیاده و حتی در سنین بالا در صورت جدایی ، تنهایی اتفاق نمیفته،، چون فردی که به این درک و اگاهی رسیده باشه و بعد ازدواج سفید رو انتخاب کنه قطع به یقین بعد از جدایی هم انسانی مناسب تر سر راهش قرار میگیره و از مدار خوشبختی و سعادت خارج نمیشه

    میدونم به زودی دوره عشق و مودت رو خریداری میکنم و باورهام در مورد عشق و دوستی بسیاررر زیبا و قدرتمند میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1599 روز

    به نام خدایی که رحمتش بی اندازه و مهربانی‌اش همیشگی هست

    وقتی باورها در مورد پول درست باشه پول و ثروت میاد

    استاد شما وقتی خودتون به نتیجه رسیدین و به این ایمان رسیدین که مسیرتون مسیر درستی بود شروع به نشان دادن راه به بقیه کردین و این ایمان و باور به اینکه این مسیر درسته و ایمانتون به خدا باعث میشه اون حستون و فرکانستون به امثال من برسه و منم شما رو باور کنم و پامو محکم بزارم جای پای شما با این ایمان که منم به خواسته خودم میرسم

    و به گفته شما اون تاثیری که کتاب و سخنرانی میزاره به خاطر یک ایمان و پشتوانه ای هست که بهش رسیده

    من برای نهادینه کردن باور فراوانی در وجودم باید مدام روی خودم کار کنم با تایید و تحسین کردن در مورد ابی که هست استاد مثال بطری بینظیر بود چقدر راحت میتونیم در هر کجا و با هر ابی با یک بطری اب اشامیدنی و تمیز تهیه کرد. من باید تایید کنم و تحسین کنم مشتریهای زیادی که هست توی محله ما پنج یا شش تا سوپری هست اما یکی از سوپریها مشتری بیشتری از بقیه داره یعنی هر بار که من میرم برای خرید امکان نداره کمی معطل نشم اما من همیشه از همون سوپری خرید میکنم تا این باور در من شکل بگیره که مشتری زیاده ناگفته نمونه اینقدر رفتار مودبانه و با احترامی با مشتری دارن که هر موقع من به خاطر حتی یک مشتری که جلوتر از من بوده و من شاید فقط چند ثانیه فقط برای کارت کشیدن هم معطل بشم عذرخواهی میکنن که ببخشید که معطل شدین و این باعث ایجاد یک باور دیگه درمن میشه که بینهایت ادم خوب هست، مثالهای شما از دوربین و تسلا هم که عالی با وجود قیمت بالا بازم مشتری هست و در هر صورت مشتری زیاده و میزان تقاضا اینقدر زیاده که عرضه نمیتونه جواب بده

    توی رابطه وقتی وابستگی نباشه و ازادی باشه آرامش هم بیشتر هست

    وقتی توقعی از هم نباشه زندگی راحتتر هست

    وقتی همدیگه رو همین طور که هست قبول کنیم از زندگی باهم لذت میبریم

    خدایا شکرت بابت تمام لحظات زندگیم

    خدایا من رو هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای نه کسانی که به انان غضب کرده ای و نه گمراهان

    امین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2230 روز

    قسمت پنجم

    مصاحبه با استاد عباسمنش

    با سلام خدمت دو استادان عزیزم

    و سلام به دوستان همراه

    در این قسمت

    یک نکته اساسی در مورد کسب و کار و بیزنس صحبت شده که رونق هر کار و حرفه ای برمیگرده به همون باورهای درست و مناسب قدرتمندی که در افکار نهادینه میشه. استاد از دوران خیلی جوانی و نوجوانی در مدار و مسیر کسب و کار بودند و همیشه در هر حوزه ای فعالیت داشتند و موفق بودند همچنین در زمانی که کلوپ کامپیوتری داشتند کارشون پر رونق بود و پول در آوردن مهارت داشتند و آنقدر به پول رسیده بودند که هزینه ازدواج و خرید دوره سربازی رو از کارکرد خودشون پرداخت کردند و بقول ایشون یک پس زمینه ای در مورد کسب و کار داشتند ولی در مورد بعضی موارد از جمله روابط و سلامتی و آرامش

    و مسایل توحیدی و کاری و غیره با کار کردن روی خودشون به باورهای درست و مناسبی هدایت شدند.‌ که بعدها با یاد گرفتن دوره های تند خوانی و بعدش با آموزش دوره تند خوانی بصورت حضوری و غیر حضوری و DVD و CD و آفلاین و آنلاین و دوره های موفقیت و دورها ی جذب و دوره های قرآنی به لحاظ مالی و پولی خیلی پیشرفت و رشد داشتند و با ساختن باورهای درست و مناسب در مورد پول و ثروت از دل همون دوره ها به میلیاردها پول و ثروت و رشد و پیشرفت رسیده بودند

    در این مبحث که در مورد باورها صحبت شده واقعا اگر باورهای درست و مناسبی در هر زمینه ای داشته باشیم در جهت همون موضوع به رشد و پیشرفت هم میرسیم و نکته ی بسیار مهم است که باید ایمان داشته باشیم که واقعا این باورهای ماست که می تونه در زندگی ما تاثیر داشته باشه .‌ وگرنه ممکنه که شخصی و یا هر صحبت و هر کتابی آنقدر روی افکار ما تاثیر نداشته باشد ولی اون تاثیری که این مطالب بطور عمیق روی افکارمون داره نشات از باور و ایمان و یقین داشتن هست که به درک واقعی و آگاهی درست و مناسب هدایت میکند

    خیلی ممنون استاد عزیزم که درک عمیق این آگاهی ها و ایمان داشتن به این باورها ی شما… من هم سعی می کنم روی باورهای خودم برای افکارم کار کنم که بدلیل باورهای نامناسب از گذشتگان و خانواده و فرهنگ و جامعه باورهای مخربی در جامعه وجود داره که نشان از کمبود و نبودن و وجود نداشتن و غیره می باشد و با تغییر این باورها و الگوهای مناسب به فراوانی در هر زمینه ای می شود رشد و پیشرفت درست و مناسبی داشت…

    هر چند در این مسیر باید

    با توجه به قانون تکامل و تلاش مداوم به ساختن باورها ی درست و مناسب هدایت شویم که در تمام صحبت های استاد این باور سازی ها با تکامل انجام شده است

    خدارو شکر که امروز با بروز رسانی مجدد این دوره و باز خوانی نکته های کلیدی این قسمت به درک و اگاهی بیشتری هدایت شدم که این هم از نتایج قانون تکامل است

    من باور دارم که در این جهان همه چی به فراوانی و انبوه است ..

    وقتی این جنگل ها و برف و باران ها

    و رودخانه ها و آب های جاری و دریاچه ها و این دریا ها و اقیانوس ها ی وسیع رو میبینم که بطور مداوم در جریان است ذره ای از این خان نعمت خداوند کم نمی شود .. باید هم باور داشته باشم که آب و باران فراوان است و من ایمان دارم که فراوانی در این نعمت الهی به وفور است ..

    دقیقا من هم قبل از آشنایی با مباحث استاد مانند دیگر افراد جامعه تصور می کردم آب کم است باران کم است برف کم است نور و روشنایی و خورشید کم است 🤭 جنگل کم است .. گل و گیاه کم است …. مواد غذایی کم است میوه کم است

    .. لباس کم است … خاک و سرزمین کم است .. آدم خوب کم است … پول کم است .”سلامتی کم است .. خانه کم است .. ماشین کم است و چون همه چی در دنیا کم است پس باید قناعت کنم و به کم قانع باشم وووووووواااااااای ی ی ی ی خدای من ننننننننن……. که چقدر ذهن ما رو شستشو داده بودند و من چیزی جز فقر و بدبختی و و کمبود نمیدیدم …. حالا من باید چقدر روی این ذهن معیوب ام کار کنم

    و به هر موضوع کوچکی هم که شده فکر کنم تا به این باورهای پوشالی که تمام پروگرام های ذهنی منو اشغال کرده بودند .پاکسازی کنم و در ذهنم فضای

    جدید ی بسازم برای باورهای درست و مناسب و فراوانی…

    ولی وقتی صحبت های استاد رو در چند سال پیش در باره فراوانی شنیدم و تمام رسانه ها و TV رو جمع کردم …. کلی توجه ام به فراوانی بیشتر شد یعنی ورودی ها ی ذهن مو کنترل کردم و به باورهای درست و مناسب هدایت شدم هر چند این باور فراوانی پول و ثروت هنوز در من به درستی ایجاد نشده و هنوز به پول و ثروت نرسیدم پس باید خیلی خیلی روی این باور مخربم بیشتر کار کنم هر چند باور دارم که پول و ثروت در این جهان به وفور هست و کلی به این باور فراوانی ایمان دارم ولی هنوز به این باور که برای من هم پول فراوان هست جای کار و تمرین و تمرین و تمرین و تلاش دارد …..

    این هم پاشنه آشیل من بیشتر دوستان هست هر چند خیلی بهتر شدم نسبت به اون زمانی که تضادهای ورشکستگی های مالی پی در پی و قرض و بدهی داشتم و الان کلی به مدار بالاتر هدایت شدم ولی الان خیلی بهترم و برای اینکه به مدارهای بالاتری هدایت شدم ممنون و سپاسگذارم و خدارو شاکرم … خدایاااااا شکرت .

    در مورد باور روابط نکته ی بسیار بسیار مهمی است که باز هم باید روی این موضوع هم کار کنم

    روابط مادر فرزندی…. دوستان و آشنایان و فک و فامیل عشق و مودت که بسیار نکته ی کلیدی است

    واقعا اگر دو نفر هم مدار و هم فرکانس همدیگر نباشند و بدلیل متفاوت بودن در دیدگاه و افکارشون توی شیشه هم باشند نمی توانند کنار هم زندگی کنند و این مبحث روابط هم مانند باور فراوانی باید باورسازی شود ..‌ هر چند روی این مبحث هم کلی کار کردم و دقیقا تمام کسانی را که لازم بود بقول استاد با جسارت از زندگیم حذف کردم و کسانی رو که خودم نمی توانستم ازشون جدا شوم جهان هستی خودش این کار رو به آسانی برام انجام داد و واقعا خیلی خوشحالم که به این درک از آگاهی رسیدم که جهان قانون کبوتر با کبوتر و باز با باز را به درستی انجام می دهد و نیازی به تلاش و کوشش و زحمتی نیست که بخواهیم کسی رو از زندگیمون حذف کنیم و یا بخواهیم بزور کسی رو نگه اش داریم و به این درک رسیدم که با وابستگی بخاطر نیاز و یا بخاطر افکار مخرب با شک و تردید و کناکش در زندگی همدیگر از مدار هم دیگر خارج می شویم و به هر چیزی بچسبیم از ما دور میشه…… واقعا به معنای عمیق این موضوع رو درک کردم حتی در مورد نزدیک ترین فرد که فرزند خودم باشه و حدودااا بیش از دو سال هستش که من پسرمو ندیدم آن هم بخاطر این ورشکستگی ها و بدهی ها و ارث و میراث خلاصه آنچنان از همدیگر فاصله گرفتیم که فقط با کار کردن مداوم روی ذهنم شاید این قضیه حل شود هر چند اصراری ندارم برای این بهبودی روابط .. چون من باور دارم که آدم هایی که هم مدار و هم فرکانس همدیگر باشند به آسونی و به رراحتی و زیبایی در کنار همدیگر قرار می گیرند و

    از لحظات شون لذت میبرند و من این موضوع رو به جهان هستی سپردم و این جهان کار خودش رو خوب بلد هستش و نیازی نیست که آدم ها بزور و یا بخاطر وابستگی سوهان روح هم شوند.. و این موضوع در جامعه بفور یافت میشود و همش همدیگر رو بحالت جاسوسی و سر در آوردن توی کارهای همدیگر و یا بدلیل اینکه من عاشقتم و یا اینگه من نگرانت هستم به روح و روان همدیگر آسیب می رسونند و با ادامه ی اینکار احساسات شان تبدیل به توقعات بیش از حد

    و تنفر و کینه می شود …. و این احساس بیشترین باور مخرب در جامعه هست که باید روی این موضوع روی خودمان کار کنیم و روابط بر اساس عشق و لذت و مهربانی و صمیمیت و صداقت بیشترین حالت خو ب از یک

    روابط سالم هستش..

    خداایاااا شکرت برای تمام این آگاهی هایی که امروز رزق و روزیم شد خدایاااا شکرت

    خدایااا سپاس سپاس سپاس🙏🙏🙏👏👏👌👌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2191 روز

    به نام رب العالمین

    سلام و درود

    بعضی افراد از همون بچگی صفر تا صد یک بیزینس را می دونندو بلد هستند اما با اینکه پدرم بیزینس خودشو داره ولی من نمی تونستم برای باورهای نادرست و مسیر نادرست بیزینس خودمو داشتته باشم

    باز هم خدا را شکر میکنم که برای درک این همه از آگاهی های درست و به جا و صحیح

    یکی از موارد در بیزینس آرامش هست که باید آروم باشی چون من خودم قبلا در هر کاری که می رفتم میگفتم پس کو؟؟؟ چرا مشتری نمیاد؟؟؟ چرا پول نمیدن ؟؟؟در صورتیکه ذهنیت اشتباه است ، باید آروم باشی ، وقتی در یک روز مشتری کم هست خداوند میخواهد از راه هایی که تو فکرش رو نمی کنی بهت ثروت را برسونه ولی تو نمیدونی و آگاه نیستی

    خدا شاهده از وقتی با برنامه های استاد همراه شدم از همه لحاظ پیشرفت کردم حتی همسرم که این اگاهی ها را نداره هم تغییر کرده دیگه چک قبول نمیکنه ، با مشتری یه کم محکم تر صحبت میکنه ، به هر مشتری که کار زیاد داره و مشتری میگه حالا که پول ندارم بعدا یا دو سه ماه دیگه برات میارم بهش میگه اگه نداری من برات کاری نمیتونم کنم ، بفرمایید…… هر موقع داشتید بیایید ، بعد خود مشتری یه کم فکر میکنه و میگه باشه پس نصفش را الان نقد میدهم بعدا بقیه اش رو برات میارم و شایدم همه را به حسابت ریختم و همه را به حساب میریزه در بیشتر مواقع این طور میشه خدا را شکر

    قبلا در بیزینس ، خودم و همسرم را کوچیک می دیدم میگفتم کار نمیارن و از این حرف ها ولی نه اینطور نیست کار زیاده و مشتری هم زیاده

    یا مشرک نباید باشی البته در هر کاری ولی در مورد بیزینس هم صدق میکنه

    وقتی مشتری میاد حالا از فامیل باشه ، از آشنا باشه ، از هر جای دنیا باشه ، باید اون مشتری را از سوی خداوند بدونیم و خداوند را برای داشتن مشتری های زیاد شکر کنیم

    چون من خودم قبلا این ذهنیت را داشتم که فلانی این مشتری را برای ما فرستاده در صورتیکه تشکر میکنم از اونهایی که مشتری برای بیزینس ما می فرستند اما خداونده که به دل اونها می اندازد که بروید اینجا و کار ببرید براشون

    خدایا سپاسگزارم ازت

    داشتن تمام مهارت های لازم در بیزینس شخصی خیلی مهمه البته مهارت های لازم و اصلی

    در بیزینس چاپ و تبلیغات که من هستم یه وقتایی میگفتم من که نمیتونم پرینت بگیرم ، من که نمیتونم این فایل را از اول تا آخرش کارهاشو خودم انجام بدم یا اینکه من که بلدش نیستم اما اومدم یادش گرفتم یکی یکی اونها را تمرین کردم و هر روز تونستم پول بیشتری را دریافت کنم خدا را شکر

    یا اینکه گفتم من دارم کار خدایی انجام میدهم با کاری که دارم انجام میدهم و با احساس خوب و عالی اون کار را به اتمام می رسوندمش

    خدا را شکر میکنم برای هدایت های تو تا به این لحظه و ثانیه

    در مورد روابط

    بعضی از افراد چه فامیل چه دوست قدیمی هنوز می خواهند به سبک خودشون باشند //خب باشند و به من مربوط نمیشود//

    من الان این هستم ..با این همه تغییر و این مسیر درسته

    یا اینکه بعضی افراد نمیخواهند با من و شخص من باشند.. خب نباشند… والا به خدا …

    اونقدر آدمهای عالی و خوب وارد زندگی من شده اند که دیگه من اصلا کار بهشون ندارم و هنوز اونها فکر میکنند که همون ادم قبلی هستی و باید تکامل طی شود و مطمئنا درست میشه

    خدا را شکر میکنم

    البته رابطه قبلا فکر میکردم برای ایرادهای منه و خدا را شکر این هم تضادی بود که خداوند در دل من انداخته بود که من آدم های عالی دارم ، تو درخواست کن ،، تو از من بخواه من بهت میدهم ، تو از دیوار تنگ و تاریک خودت خارج شو من بهت میدهم که خدا را شکر هر روز دارند وارد زندگی من می شوند

    باور فراوانی در مورد روابط هم هست فقط باید روی خودت کار کنی . صبور باشی

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    بنام رب بخشاینده و مهربانم

    سلام به دوستان عزیزم

    روز 43ام

    خدایا شکرت برای هدایت شدن به سمت این فایل عالی و ارزشمند

    خدایا شکرت برای دوستان عزیزی که اینقدر سوال های عالی میپرسن و استاد هم به بهترین شکل پاسخ میدن

    باورتون نمیشه زمانی که فایل لایو یا مصاحبه ای بود که فکر کنم شماره 55 بود رو شنیدم که استاد در مورد نوع رابطشون توضیح میدن یادمه من جیغ کشیدم و از شدت خوشحالی میخندیدم و در حال شستن ظرفای ناهار بودم و میخندیدم یا شادی زیاد و می گفتم خدایا هزاران بار شکرت که شیوه ای که تو ذهنم بود که از نظر من رویایی بود رو کسی در حال زیستنه که ازشون الگو برداری می کنم و اینقدر عالیه که کسی مثل استادم داره این نوع مدل از رابطه رو زندگی می کنه، یادمه کلی خواهرم سحرو صدا کردم که بیا ببین چیزی که از نظرم رویا بود رو استاد همین الان به زبان آورد و یادمه چقدر شکرگزاری کردم و تو دفتر شکرگزاری هام نوشتم.

    من بعد از تضاد رابطه ای که خیلی وقت پیش تجربه کردم، که اتفاقا رابطه خوبی داشتم ولی تضادی که تجربه کرده بودم به من یادآور میشد که باید استانداردها و اصول خودم رو زندگی کنم و اون رو تجربه کنم و هرگز خودم رو مجبور به شیوه دیگه ای نکنم ولی متاسفانه گاهی باور کمبود هست که باعث میشه اصول داشتن رو فراموش کنیم، رویاهامون رو فراموش کنیم ولی خوشبختانه جهان اینقدر کارش رو خوب بلده و اونقد سیستم عالی کار می کنه که همیشه یکاری می کنه که ما در جهت خواسته هامون حرکت کنیم

    بعد از اون تضادی که تجربه کردم، یادمه همیشه برای خودم عین رابطه استاد رو تصور می کردم و اونقدر که جایی الگویی مثل این رابطه ندیده بودم، فکر می کردم خیلی فراست و این شیوه ای هست که من میخوام ولی چیزی که میدونستم این بود که قطعا برای من آدمی پیدا میشه که دقیقا اون هم خواستش به این شکل هست، که انسانی مستقل، آزاد باشه و دقیقا تا زمانی که مثل هم فکر می کنیم و کنار هم از با هم بودن لذت میبریم کنار هم هستیم، هر کسی که احساس کرد به هررررر دلیلی که اصلا نیاز نیست بگش دلیل رو، از اون رابطه جدا بشه، و همیشه قبل از خواب این نوع رابطه رو تصور میکردم و بسیار احساس خوشحالی و شادی و هیجان داشتم. که خدایا چقدر عالی میشه اگر اینجور باشه ها، اونوقت هیچ کس کاری رو بر حسب وظیفش انجام نمیده، بلکه از روی علاقه و دوست داشتن انجام میده، و اگر تو رابطه با هم هستیم هر کاری می کنیم بخاطر علاقه ای هست که به هم داریم و بشدت راضی و خوشحالیم

    خدایا شکرت که حتی تو این فایل هم استاد اشاره کردن به این نوع رابطه و واقعا عالی بود و لذت بردم

    و اینکه من هر چیزی که از استاد و یا خانم شایسته و یا هر الگویی که میبینم و میپسندم و میبینم که واقعا جواب داده رو به عنوان ویژگی ای که دوست دارم در دفترم برای رابطه می نویسم به عنوان خواسته ای که از خداوند وهابم دارم

    و با توجه به فایل نامه 31 حضرت امام علی به امام حسن، میگن خواسته های زیادی و بزرگی رو از خدا بخوایم و خداوند چنین بندگانی رو بیشتر دوست داره و دقیقا من هم لحظه به لحظه مخصوصا از لحظه تحویل سال نشانه هایی رو از خدای وهابم دیدم که از من میخواست خواسته هام بزرگتر کنم و بیشتر از خدا بخوام و چیزی به اسم قناعت وجود نداره، بلکه این باور منه که فکر میکنم من لیاقت یه چیز بزرگ ندارم، یا این چیز زیادی بزرگه و خدا اینقدر رو نمیتونه به من بده، برای همین بحث باور داشتن درست و باور توحیدی داشتن خیلی مهمه

    خیلی لذت بردم از این فایل، و خیلی از استاد عزیزم برای این فایل زیبا و توضیحات عالیه مریم خانم شایسته سپاس گزارم

    خدایا شکرت، عااااااااااااااااشقتم

    عاشقتووووووووووووووووووووونم

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1036 روز

    سلام به استاد عزیزم

    من یک ساله که عضو سایت هستم و این اولین دیدگاهمه که می فرستم خیلی از فایل های رایگان را گوش کردم و آموزش های آن را رعایت میکنم و نتایجی که از آنها گرفتم آرامش مطالعه قرآن ولذت بردن از مطالعه آن ، احساس نزدیک بودن به خداوند هست و الان فایل 1تا 5 مصاحبه با استاد را گوش کردم که لذت بردم از آگاهی های آنها هر فایل که در این سایت هست دری از درک و فهم حقایق را به روی ما می گشاید که نتیجه اش در سایه زندگی راحت قرار گرفتنه

    امیدوارم به زودی از دوره های شما بخرم و شاهد نتایج عالی باشیم

    ممنونم از شما استاد خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 957 روز

    بنام خدایی که انسان را آزاد افرید

    دوست دارم از انتهای این فایل بگم

    از اونجا که صحبت سبک شخصی هست

    من عاشق این سبک هستم

    عاشق اینکه سبک شخصی خودم رو دارم

    اسمش همراهشه ” سبک شخصی ”

    یعنی نه صرفا سبک خانم ایکس و اقای ایگرگ

    یعنی خودت فکر کن

    خودت ببین چی میخای اززندگی

    خودت از رابطه چی میخای

    خودت دنبال چی هستی

    وای که این سبک شخصی اصلا یعنی آزادی

    یعنی رها شدن از قید و بندهای مسخره

    یعنی جهان من و جهان خصوصی من

    من عاشقشم

    و چقدر شما زیباا میگید از این آزادی

    از این دیدگاه

    عاشقتونم

    که اینقدر ازاد و رها هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    علی وزیری وصال گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    خدایا با تو آغاز می کنم:

    سلام و درود دارم به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان

    سپاسگزارم از اینکه اشاره و تاکیید کردید بر باور های مهم و اصل مثل فراوانی و روابط عالی با رهایی و آزادی.

    چقدر میتونه تاثیر گذار باشه که استاد کاسب کار بوده از نوجوانی و این یعنی داشتن ورودی پول به زندگی و این درس رو میده که بیکار نباشیم در هر لحظه به فکر ساخت ارزش باشیم که من هم همین کارو انجام دادم که حتی با مهارتم شروع کردم و ورودی رو به زندگیم آوردم. خدارو صدبار شاکرم که از شما درس گرفتم که شروع کنم ( بی حرکت = بی ایمان ) هزار بار به خودم میگم و از خدا میپرسم چیکار کنم بهتر از اینی که هستم باشم؟!

    باور فراوانی ( دید مثبت به پول + بی کران بودن نعمت های خدا )

    استاد چقدر جالبه که شما هم عمل میکنی و هم داشتید روی باور های ثروت مثل فراوانی کار می کردید پول فراوانی دارد + پول مقدرس است + ثروت مند شدن معنوی ترین کار دنیاست + هرکجا که میرم ثروت و فراوانی هست + باور دارم که این منم خالق زندگی خودم و غیره که باور های ثروت زیادی میشه ساخت نسبت به باور ها و چقدر جالبه که ایده میاد بهتون دقیقا مثل بنده به محض اینکه حتی تصمیم میگیرم تغییر کنم خدا خودش از کوچیکترین چیز نشونه میده!!: از رفتارها و بدن و آرام آرام از درآمد و ایده شغلی و تمرکز روی سایتم (دقیقا من میرم شهر (بندرعباس) میگم خدایا چقدر آدم اومده بازار پس این فراوانی نیست؟! پس ببین چقدر تو حساب ایناست اومدن چقدر هم خرید کردن میانگین فلان تومان بازار کار کرده پس چقدر خوبه پس پولی که فراوانی داره در حال گردش هم هست و هر روز در حال رشد هستش )

    سپاسگزارم از خدا این مسیر رو انتخاب کردم و منو هدایت کرد و من به هر خیری که از خدا به من برسه تشنه ام و فقط خدا

    این ایمانه که داره کار خودشو میکنه نه (حرف)! عمل عمل عمل – کسی که به اون حرغ عمل کرده و تجربه کرده میتونه خوب احساس و فرکانسشو بفرسته

    و میرسیم به رابطه:

    رابطه همون رابطه ای میشه که باو رهایی که نسبت به خودمون و اطرافیانمون داریم بعد در واقعیت میبینیم چیزی غیر از این نیست واقعا کیفیت رابطه ی من با اطرافیان کیفیتش خوب شده استاد و چقدر آدم های اطراف من حتی توی فضای مجازی که باهاشون من در زمان کوتاه چت میکنم 80 درصدش افرادی هستند یا از قانون پیروی می کنند یا هم مسیرند در سایت شما استاد عباس منش عزیز و هر لحظه از موفقیت و رشد صحبت می کنند خدارو شاکرم از این تغییر و باز تغییر میخوام بهتر و بهتر بشه و عملش روی باور هام روی فراوالنی افراد موفق حتی جنس مقابلم که شکی نیست دوستش دارم داره به سمت من جذب میشه

    و ایمان دارم با ( باور سازیم) همینجا رد پا میذارم از نتیجه

    عاشقتونم استاد عزیزم می بینمتون دوباره از نزدیک

    سپاسگزارم خدا که هدایتم میکنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: