مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 40

بنام الله یکتا.

سلام به استاد عزیزممممم،سلام به مهربان استادم ،سلام به استادی که جنس حرفاش،جنسه عمله ،جنس حرفاش جنس پیدا کردن قانون اول تو زندگی خودشه.

در مورد سوال اول،بازم حرف حرف عمله،اینکه فایده ای ندارع که فقطططط حرفای قشنگ باشیم اما عمل نکنیم ،بعد انتظار ثروتم داشته باشیم ،اینکه هیچ کارق نکنیم و انتظار داشته باشیم خدا از آسمونش پول بریزه برامون،من به

ترکیب:ساختن باور+عمل کردن به ایده =میشه ثروت

ایمان پیدا کردم ،اینکه روی باورهامون کار کنیم و به محض کار کردن روی باور ها ،ایده ها بهمون گفته میشه ،اونوقت وقته عمل کردنه ،وقت پیش رفتنه ،تا قدم الو برنداریم قدم بعدی گفته نمیشه ،اینو بارها و بارهااا تو دوره عزت نفس گفتین که عزت نفس یعنی عمل کردن،اگه عمل نکنم ،قدم برندارم یعنی اصلا عزت نفسی ندارم.

موضوع دوم باور فراوانی ساختن:من با آگاهی هایی که از دوره ها و فایل های رایگان گرفتم ،به اصل قانون پی بردم اینکه اگه میخوایی در فرکانسی چیزی که میخوایی قرار بگیری باید 1-دقیق و واضح بدونی چی میخواهی2-بعد که فهمیدی چی میخوایی بهش توجه کنی3-راجبش صحبت کنی4-نمود هاشو پیدا کنی و تحسین کنی.

از وقتی که فایل های رایگان ثروتو دیدم ،به این قانون رسیدم که ثروت یک انرژی و فرکانس که من باید برم تو فرکانسش ،هروقت بیرون میرم ،نمود های ثروتو میبینم و تحسین میکنم:دیدن ماشین های زیاد ،اگه یادتون باشه قبلا این همه ماشین بخصوص ماشین های لوکس نبود،الان تو هر خونه دیگه یه ماشین هست،خب ایناا ثروته دیگه ،اینکه روز به روز نعمت و ثروت داره بیشتر میشه،اتفاقا یع مدتی که باشگاه میرم ،شما همیشه میگید برید جاهایی که ادمای ثروتمندو مرفع زیاد هستن ،رفتم تو بهترین باشگاه شهرمون ثبت نام کردم ،اونجااا آدماش اکثرا پولدارن و بهترین لباسا و گوشی ها دستشون هست،وقتی میبینم این جور الگو هارو ذهنم مقاومتش برای باور فراوانی کمتر میشه ،بنظرم استاد ماها باید کنار باور فراوانی ،قانون تضادو هم فراموش نکنیم ،چرا که دنیاااا پر از تضادهد،شب و روز ،فقر و ثروت،عشق و نفرت ،دلیل نمیشه اگه یه جایی ما کمبود یا فقر دیدیم بگیم نههه دیگه همه جا اینجوری کمه و فلان ،باید بدونیم بین این دو قطب انتخاب با ماست ،میخوای به فقر توجه کنی؟؟؟؟پس فقرو مدام خواهی دید،یا میخوایی به ثروت توجه کنی ،میری تو مدار ثروت و اونو مدام میبینی،قانون تضاد بهمون یادآور میشه که مااا چی میخوایم و دلیل نمیشع که فکر کنیم فراوانی نیست.

امااا مبحث آخر،مبحث روابط هست ،چیزی که من با قانون عشق و مودت ،به عشق به خودم رسیدم،به روابطه عالی با خدام رسیدم ،به رابطه بهشتی و عااالی بااا تمام آدمای زندگیم رسیدم ،چه آشنا چه غریبه،آدمایی که دوستم دارن و عاشقم شدن ،آدمایی کع بااا عشق و احترام باهام حرف میزنن و برام ارزش قائلن ،این زمانی بود که روی باور روابطم کار کردم،ورودی هامو بستم و الگو های روابط عااالی رو پیدا کردم،زمانی که پر کردم خودمو از دوره استاد،استادی کهههه تک تک دوره هاشو داره زندگی میکنهههه،از دل براید بر دل نشنید هست ‌.

در پناه خدا باشید.