مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 57 (به ترتیب امتیاز)

1098 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهناز گفته:
    مدت عضویت: 2303 روز

    استاد جان سلام.طراحی جدید سایت بی نظیر هست بی نظیر .یعنی دقیقا چیزی رو به ادم میگه که دنبالشه.واقعا احسنت به این ایده و طراحی….چند روزقبل از اینکه این طراحی حدید رو ببینم داشتم با خودم فکر میکردم بین این همه فایل رایگان ازکدوم شروع گنم؟نیاز به باور های قوی راجع به ثروت و راه اندازی کسب و کار خودم داشتم.میدونستم کجا باور های غلطی دارم ولی نیاز داشتم تا باور های شخصی مثل شما رو جایگزینش کنم.و همین طراحی سایت منو هر روز هدایت میکنه.دوستت دارم استاد نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مجید ولدخانی گفته:
    مدت عضویت: 1995 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استاد و هرکسی که این پیام را میخونه.من از‌ مدتها قبل توسط یک فامیل دور که بیشتر میشه گفت بهش دوست صمیمی خانوادگی واقعا برام عزیز هست با شما آشنا شدم و همیشه تو فکرم بودید تا بلاخره حدود ۳ ماه پیش تصمیم گرفتم به طور جدی پیگیر بشم.فایل های رایگان را‌ از شماره یک گوش کردم تا به اینجا رسیدم.خاستم اول یه تشکر کلی کنم از شما و بگم بی نظیر هستید و مثل شما نیست قصد بت سازی هم ندارم اما تو کار خودتون واقعا شماره یک هستید و خوبی کار شما اینه شما هم پلیس هستی هم دکتر هستی هم استاد هستی به همه شکل هستی. شما هم راهنما هم نجات دهنده و هم پشتیبان هستید در زندگیتون برای ماها که به این سطح رسیدیم و لیاقت پیدا کردیم با حقیقت دنیا آشنا بشیم.پس خدا را شکر که شما را شناختم.خاستم بگم ممنون که همیشه صادق هستید و تو صداقت شما دیگه شکی ندارم و باز هم ممنون برای کمک به ما ها حاضر هستید حتی زندگی شخصیتون را هم بیان کنید کاری که شاید کمتر کسی حاضر به بیان این موضوعات باشه و اگه هم بکنه شاید طوری بیان کنه که بقیه خوششون بیاد ولی شما واقعیت را میگید و جالبیش اینه مهم نیس بقیه خوششون بیاد یا نه مهم اینه که شما دارید بهترین راه را میگید و کاملا با این فایل شما موافقم و در کل با هرچی که شما بگید موافقم و این موضوع را بگم من تو کل فامیل و دوستان به این معروف هستم که همیشه با همه چیز مخالفم و برای خودم هم عجیبه که چطور و چرا اینقدر با شما موافقم و صد در صد دلیلش اینه که شما همیشه درست میگید و در ضمن هر موضوعی را که با شما موافق موافق نباشم که خیلی خیلی کم پیش اومده این را فهمیدم که باید قبول کنم چون شما استاد من هستید و باید همه حرفاتون را به همون شکلی که هست و میگید قبول کنیم نه یه جاش را اره و یه جاش را نه دقیقا عین چیزی که میگید.در ضمن نکته اخر و مهم اینه که من داشتم از خدا دور میشدم و شاید به حد انکارش رسیده بودم اما دوباره دارم به سمت خدا و یکتا پرستی برمیگردم و این را مدیون شما هستم شاید اگه از دهن هرکسی دیگه میشنیدم سخن از خدا را به هیچ وجه قبول نمیکردم باز هم ممنون.

    یا رب العالمین شکرت🌹💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فاطمه زندیان گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    سلام من با گوش دادن این فایل یه کم گیج و مبهوت شدم نمی دونم آیا این روش صحیح هست یا خیر

    استاد روابط رو به دوران دوستی و نامزدی تشبیه کردن ولی برای من این مثال پذیرفتنی نیست در صورتیکه بچه ای این وسط وجود داره در دوران نامزدی بچه ای وجود ندارد. و تا زمانیکه محصول مشترکی بین طرفین نیست این دیدگاه استاد عالیه به نظر من و قابل قبول ولی با وجود بچه این دیدگاه پذیرفتنی نیست و یکسری تغییرات درش باید ایجاد کرد از نظر مسیولیت پذیری

    و این رو هم باید پذیرفت که اون بچه هم حق و حقوقی داره و باید به حقوق شخص سوم که فرزند میشه هم احترام گذاشت همانطور که دو طرف برای خودشون و همدیگه قراره ارزش قایل بشن

    و موضوع دیگه پذیرفتن مسیولیت اون فرزند با طرفین هست و خیلی سخت میشه با وجود بچه یک ماه گذاشت و رفت و حتی یک تلفن هم نزد

    خانواده داشتن چیز دست و پا گیری نیست وقتی احساس می‌کنی که به یک جایی تعلق داری که اونجا و افراد اونجا یه جورایی متعلق به خود خودت هستن منظورم وابستگی نیست دلبستگیه

    این دیدگاه منه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1986 روز

      سلام دوست عزیز

      شما فکر کن که یه عقد نامه و یه مریه مثلا چندهزار تا سکه ای و هزار تا ضمانت دیگه هم وجود داره

      حالا فکر کن یه نفر به هر دلیلی میخاد تو این زندگی نباشه.چه افاقی میفته.دقیقا همین اتفاقی میفته که برای استاد یا دوستشون میفته.فقط با این تفاوت که تو این شرایز هر دو طرف با حال خوب از هم جدا میشن.ولی تو حالت دیگش دو طرف به هر دلیلی نمیتونن یا نمیخان تو اون زندگی باشن و باید سالها تو دادگاه برن و بیان و حال هم بد کنن و بد بیراه بگن و اخرسر با کلی مشکل مالی و ….. از هم جدا بشن.

      در نهایت جدایی اتفاق میفته. ولی فرق این با اون از زمین تا اسمونه.

      تازه شما میتونی حالت سنتیو پیش بگیری و در صورت بروز هر اتفاقی که منجر به جدایی بخاد بشه راهی کلانتری و دادگاه و هزار تا بدبختی دیگه بشی.اجباری نیست که

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    موذنی گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    سلام استاد عزیزممم.عاشق تموم دیدگاهاتونم چون تموم دیدگاهاتون درش آزادی خاصیه…چقدر زیبا و بینظیر پاسخ میدید آخه چقدر صادقید چقدر عالی هستید من خداوند رو توی تموم دیدگاههای شما میبینم ممنون 💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    طیبه شهسواری پور گفته:
    مدت عضویت: 2255 روز

    سلام خدمت همه دوستان واستاد ارجمندم و سرکار خانم شایسته عزیز

    من این فایل رو گوش کردم خیلی عالی بود به خصوص زندگی شخصی ایشون

    منم معتقدم که هر گاه یکی از طرفین به هر دلیلی رابطه دوستی یا زناشویی رو ترک میکنه فرد دیگر نباید سعی کنه طرف رو به زور در رابطه نگه داره زیرا این ثمره ای به جز کوچک کردن شخصیت خود و از بین بردن اعتماد به نفس خود می انجامد باید با خوبی و خوشی رابطه تمام بشه و پشت سر طرف مقابل آب بریزی که به سلامت جدا بشه

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علی هاشم بیکی گفته:
    مدت عضویت: 2938 روز

    به نام خدای رحمان و با سلام و درود بر استاد عزیز و دوستان خوبم

    در مورد سوال اول بابت بیزینس و از کی شروع کردید باید بگم منم از اون وقتی که یادم میاد یعنی شاید هنوز کمتر از ۱۰ سال داشتم کار میکردم اوایل برای پدرم و بعد هم برای خودم از ۱۴ و ۱۵ سالگی دسته چک داشتم و معاملاتی نسبتاً بالاتر از قد و بالام انجام می دادم و همیشه در معاملات سود خوبی می کردم و همیشه جیب پر پول بود ولی به خاطر باورهای بدی که نسبت به پول داشتن هیچ وقت نتونستم و نخواستم که سرمایه‌گذاری خوبی داشته باشم

    و به همین دلیل بیزینس های گوناگونی را تجربه کردم و چندین بار هم به مشکل مالی خوردم که به حمد خدا حدود سه سالی است که با استاد و آموزه‌های ایشان آشنا شدم تونستم خیلی از باورهام را تغییر بدم و روال خوبی دارم

    در مورد سوال دوم هم که به اولی مربوط میشه یعنی باور کمبود دقیقا من هم فوق‌العاده این باور را داشتم و هنوز هم دارم با اینکه خیلی دارم روی فایل ها و دوره های استاد کار می کنم و تمرکزم را روی فراوانی ها می‌آورم باز هم همیشه در گوشه ذهنم کمبود لونه داره و گاهی سربه سرم میزاره

    مسئله و سوال بعدی که فوق العاده در بین بچه های سایت تنش ایجاد کرده و الان که من کامنت ها را خوندم دیدم که چه خبر شده …

    من این مصاحبه را یادمه دقیقا همون موقع که روی سایت اومد گوش کرده بودم اما هنوز در مدار خوندن و یا گذاشتن کامنت نبودم

    ولی واقعا این فایل خیلی منو تکون داد که من تا به حال دارم چگونه زندگی می کنم و یا اصلاً این زندگیه که من در پیش گرفتم

    من همانند برده ای بودم در زندگی و اصلاً برای خودم هیچ ارزشی قائل نبودم

    این فایل و البته فایل ها و دوره های دیگر مثل عزت‌نفس کشف قوانین زندگی و قدم ها باعث شد که کم‌کم به خودم ارزش بدم و بخوام به سبک شخصی خودم زندگی کنم

    و این نگرش و رفتار موجب دلخوری همسرم شد و منجر به بگومگوهای شدیدی مابین ما گردید که البته هر بار من سعی کردم تمرکزم بر زیبایی ها و نکات مثبت باشد ولی تا الان که مشغول نوشتن این کامنت هستم در اوج دور شدن از هم قرار گرفتیم تا آنجایی که سریعاً به من گفته شده که دیگر هیچ احساسی به تو ندارم

    واقعا نمیدونم که چقدر این صحبت‌های استاد در من تاثیر گذاشته اما اینو میدونم که مثل کبک سرم را زیر برف کرده بودم و واقعا از درون داغون بودم و همیشه احساس گناه و احساس بدبختی همراه من بود

    الان هم خیلی از این وضعیت خوشحال نیستم اما سعی می‌کنم همیشه نکات مثبت آن را ببینم

    به شدت تمایل به جدایی دارم و تقریباً یکی دو ماه است که دیگر بر ترسهام غلبه کردم اما نمیخوام اقدامی از طرف من باشد

    نمیدونم درسته یا نه اما تصورم بر اینه که ایشون باید آنقدر قوی بشه که وقتی میبینه هیچ عشقی ما بین ما نیست بر ترس هاش پیروز شده و قدرتمندانه از من جدا شه

    و حتم دارم که هر دو در آینده می‌توانیم جداگانه خیلی عاشقانه تر و موفق تر زندگی کنیم

    ناراحت نیستم بلکه خیلی هم خوشحالم که با استاد و این سایت آشنا شدم و دریچه های نور و امید به سمت من روشن گردیده و خوشحالم که تونستم خود واقعیم را به تدریج بشناسم و در این باقیمانده عمرم به سبک شخصی خودم و اجرای قوانین، زندگی کنم و هر چه بیشتر توحیدی عمل کرده و با خدای خودم دوست و همنشین باشم

    باز هم صد هزار مرتبه خدا را سپاسگزارم و منتظر الهامات خوبش می مانم و از او می خوام که مرا هدایت کند و به سوی آزادی آرامش؛ پاکی و صداقت هدایت کنه

    به امید اینکه همیشه در مدار ثروت و نعمت خداوند در تمام جهات زندگی باشیم.

    یاحق⚘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محبوبه استخری گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    من هرجور که خودم حالم وحسم خوب باشه زندگی میکنم برای خودم وخدایم دیگران هیچ نقشی در زندگی من ندارن زمانی که تویی یه زندگی پر از دعوا و تنش باشی هیچکدوم ازاون آدما نمیان بگن که چه مشکلی داری یه جورای خودشونو میکشن کنار و میگن زن شوهر دعوا کنن ابهلهان باور کنن خوب پس من چرا برای خودم زندگی نکنم که دراون رابطه که دوست دارم باشم وحسم عالی باشه کی جز من میتونه اون حس عالی رو داشته باشه آفرین به شما استاد عزیز بااین تفکر و احسنت به مریم خانم که هیچ وابستگی تو این رابطه نیست واقعا زن قوی هستن زندگیتون پراز عشق خالصانه و پرازمحبت عاشقتونم 💜پایدار با

    شید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فرشته گیلاسی گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    سلام به دوستان عزیز

    من این فایل رو چند شب پیش گوش دادم و ازونموقع کامنت هارو خوندم. یه چیزایی ب ذهنم رسید ک تصمیم گرفتم به اشتراک بذارم

    اول اینکه من یوقتا خیلی احساس میکنم ای کاش منم یکی کنارم میبود و با هم اون زندگی که می خواستیم رو میساختیم . اما بعد این فایل یکم آروم شدم که به وقتش شخصش میاد و چرا الانم رو نادیده بگیرم و به فکر بعدش باشم . اگه من میخوام وابسته نباشم باید به این افکار هم وابسته نباشم . دوم اینکه اگه استاد این روش رو برای زندگیشون انتخاب کردن خب چون احساس خوبی دارن و احساس خوب هم از خدا نشات میگیره . قرار نیست چون استاد زندگیشون این شکلی است باقی دوستان هم بدنبال تقلید باشن و هزار جور سوال پرسیده شده راجع بهاین موضوع. به شخصه من به زندگی استاد احترام میذارم چون به من هیچگونه ارتباطی نداره . ولو اینکه من همچنان دوست دارم در کنار یار و همراه خودم که به وقتش میاد زندگیمون رو بسازیم در چارچوب همون ازدواج. و استاد هم قطعا نمیگه اشتباست.و من هم محدودیت های بی مورد رو دوس ندارم و میشه تو هر چارچوبی بهش بها داد. هر کسی به نوعی و به روش خودش

    امیدوارم آرامش نصیب همه ما بشه و شاد باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3082 روز

    سلام مریم جان واستاد عزیز

    رفتم چند صفحه ای امکانت هارو خوندم که دیدم اون چیزی که شما از ازدواج گفتی با بقیه جور درنیمومد همون سبک شخصی

    یاد خودم افتادم همون اویل که وارد سایت شد وشما این فایلهای مصاحبه رو میزاشتی

    من این فایل رو اون زمان گوش دادم وبا خودم گفتم این چه جوری استادی هست که ازهمسرش جدا شده حالا داره به ما آموزش میده کلا نادانسته ودرمدار پایین بودم از شما بدم اومد واین سایت رو ترک کردم

    رفتم دنبال استادهای دیگه گشتم ویک مدتی با استادهای دیگه بود حرفهای اونها رو گوش میدادم

    اما پشت حرفهای اونها ایمان نبود این رو حس میکردم آرامشی که صدای شما داشت ومن رو آروم می‌کرد پشت صدای هیچ کدوم از اونها نبود

    بعد باخودم نشستم فکر کردم گفتم جدا شده که شده من چیکار دارم دوباره برگشتم وبه صدای شما گوش دادم و اون نجواها ازم دور شد

    وحالا دوباره این فایل رو بعدازسالها گوش دادم

    سبک شخصی ازدواج اون چیزی که ما فکر می‌کنیم نیست وارد شناسنامه هم اسمون بره وماهم یک مشت ورق رو امضا کنیم وتمام

    به قول پدروماردمون با چادر سفید میری وحق برگشت نداری

    وابا همه ی بدبختی نداری میشینی با همسرت زندگی میکنی وبا همون نون خشکی که درمیاره میسازی ومیسوزی و من هم باور کردم که با این شیوه زندگی کنم بسوزم وبسازم

    تا اینکه با شنا آشنا شدم

    اما الان دیگه مثل قبل فکر نمی‌کنم شاید هم هنوز فکر میکنم اما این رو میدونم که باید قوی باشم و رها باشم آزاد باشم ومستقل باشم

    بخاطر همون دیگه نمیخوام وابسته کسی باشم

    استاد چقدرسبک زندگی شمارو دوست دارم وبهش احترام میزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان🌹

    من از تک تک این قسمت هایی که تاالان دیدم از مصاحبه با استاد به شدت دیوانه شدم.وقتی شما صحبت می‌کنید من هاج و واج میمونم که اااا فلان موضوع یعنی این ااااا من چقدر اینجا ضعف دارم و…

    از این قسمت مصاحبه فهمیدم که بله من در تمام ابعاد باور هام مشکل داره یدونه و دودونه هم نیستن.هرچی جلوتر میره من باورهای مخرب بیشتری رو شناسایی میکنم در تمام ابعاد.ریز و درشت.

    باورم در مورد روابط…چقدر محدود و شرک آلوده….واقعا دیوانه شدم.من نت برداری هم میکنم و وقتی دارم مینویسم بااااز هم میگم اااا اینو کی گفت من چرا نشنیدم یعنی تو نوشته هام می‌فهمم!!!!!!

    واقعا سایتتون جادویی.کلا این مسیر این آگاهی ها این اتفاقی که داره برای من میوفته سرتاسرش مثل جادو و معجزه است از طرف خدا.

    من چیزی رو درونم خالی می‌دونستم و الان هم همین طوره اما احساس میکنم به مرور زمان و کار کردن روی ذهنم این احساس کم کم داره پر میشه مثل تیکه های پازل که هرروز یه قسمتیش رو پیدا میکنم.

    خدای من سبک شخصی عالی بود👌🏻چقدر عزت نفس مهمه.مهم ترین پاشنه آشیل من.همون شاه لوله نشتی فرکانسیم….چقدر این نوع رابطتون رو دوست دارم و چقدررر با باور های من فاصله داره این نوع دیدگاه حتی بعضی جاهاشو واقعا درک نمیکردم.میگفتم ااا مگه میشه…!!!!

    مثل کشاورزی که زمینشو برای کاشت محصول جدیدش شخم میزنه احساس میکنم ذهنم رو دارم شخم میزنم و هرچقدر بیشتر این روند رو ادامه میدم بیشتر می‌فهمم که خاک مزرعه ام سمی شده و فاسد اما رسیدگی و میوه گرفتن از این خاک به عهده منه.پس ادامه میدم😊

    خانم شایسته نازنین هم که واقعا همه عاشقشون هستن😍😍😍راستی سفر به دور آمریکا رسیدم به قسمت ۹۰🥰عالیه.دوباره از اول هم میخوام ببینم.تو فایل درآمد خود را سه برابر کنید گفتید ورودی دیداری خیلی ذهن مارو برنامه ریزی میکنه🥰🥰پس به جای سریال های الکی من سریال سفر به دور آمریکا میبینم🥳😀😙حالا سریال زندگی در بهشتم هم هست اون چقدر عشقه🙃🥰🥰🙃

    خدایا شکرت 🙏🏻

    و در آخر عاشقتونم و خدا یار و یاور و هدایتگر هممون باشه 💚💜💙❤💛🤍🧡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: