مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-10 09:32:582025-01-12 08:02:26مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام خدمت شما استاد گرامی صبحی ک این قسمت از مصاحبه شما تو کانال اومد ک دانلودش کنیم دقیقا همون صب تم زرد رنگی رو تو خوابم دیدم وقتی چشمم رو باز کردم دیدم پروفایل شما تم ش شده زرد رنگ خدا رو شکر بابت این هم فرکانسی با شما انشالله هر جا هستی خوش باشی با تشکر فائزه از ایلام
درود خدا بر استاد عزیزم &&& ممنون از فایلهای دلنشینت ###در حال گوش کردن به حرفهای شما بودم و همین جور قطرات اشک از چشمام سرازیر میشد واز خدا بخاطر هدایتم به سوی یکتا پرستی وسایت عباسمنش دهها بار تشکر نمودم @@@وشما به تحقیق پیامبرزمانی$$$
سلام استاد ،ممنون از فایلهای که میزارین وجواب سوالات رو میدین ،استاد میشه طریقه باورسازی صحیح رو بگید تو زمینه مالی ولیاقت،سپاسگذارم
سلام
یه سوال استاد
خیلیا که دیدن من دارم فایلهای شمارو میبینم یا گوش میدم ازم درباره شما سوال کردن و منم گفتم ایشون در زمینه موفقیت در همه جنبه ها کار میکنن و توضیح بیشتری ندادم ولی همینکه شمارو دیدن گفتن این آقا اگه در همه جنبه ها بلده موفق باشه و تغییر کنه چرا اینقدر چاقه و اندام خودشو تغییر نداده و مگه نمیگه همچی باوره و جذبه؟
منم گفتم حتما همینجوری خودشو دوست داره و گفتن مگه میشه کسی از اندام متناسب بدش بیاد
اگه استاده از هر لحاظ مثل سلامتی پس باید بتونه خوش استیل بشه
این حرفاشون این سوال رو توی ذهن منم ایجاد کرد که چرا چاقید و چرا خوش اندام نمیخواهد بشید و ازین لحاظ هم به همه ثابت کنید که همچی باوره
سلام استاد جان. خدارو هزاران مرتبه شکرگزارم که از طریق شما هدایت شدم و الان زندگی من انقدر تغییر کرده که خیلی ها حسرتش رو میخورند. البت خودم متوحه نیستم و بقول شما خیلی عادی هست برام. من یک سال و نیم تقریبا با شما اشنا شدم. افت و خیزهایی داشتم مثل همه دوستان ولی بلطف خدای بزرگ عربار هدایت شدم . هرروز زندگی من بهتر شد مسایل حل شد. البت خوب هرروز یه خواسته حدید وجود داره که درگیرش هستی. استاد ان جمله که گفتید احساس خوب اتفاقات خوب، احساس ید اتفاقات بد ، استاد من این رو با تمام وجودم درک کردم من این رو دیدم. و خیلی جالب( الان یادم میفته خنده ام میگیره) چقدرم سریع این قانون جواب میده. خیلی قانون لعنتی بقول دوستان. که میتونه هم بهت لدت بده هم حالتو بگیره بدجووور.
استاد این فایل تون عالی بود. دوتا مساله داخلش گفتید خیلی ذهنم درگیرش شد. الان دوبار دیدمش. و فکر میکنم الان باید در سکوت فقط به صحبت هاتون فکر کنم و مغزش رو بکشم واس خودم بیرون.
استاد بی نظیری. عاشقتم. برات فقط خوبی خوبی و خوبی میخوام.
بعد از اینکه دوباره خداوند هدایتم کرد و موفقیتهای جدید بدست اوردم. میام اینجا و همش رو میگم
سلام ودروداستاد عزیز..تازه با سایت شما از طریق همسرم آشنا شدم.بازنشسته ام.برای سرگرمی آژانس کار میکنم .میخوام باورمو قوی کنم و مردمو بشناسم ودراین سن بتوانم اون چیزی رو که میخام تو شهر خودم بسازم .لطفا کمک وراهنمایی کنید از کجا و چگونه استارت بزنم .استاد سپاس گذارم درپناه خدا
نمیدونم چطور حالمو بگم و از کجا شروع کنم. احساس گناه پشیمانی، حقارت… احساسات بد زیادی دارم. تو این زندگی خیلی تحقیر شدم، کوچیک شدم، حرف شنیدم، مسخره شدم، کنار زده شدم، نادیده گرفته شدم…
عزت نفسم نابود شده و الان هرچقدر سعی میکنم نمیتونم درستش کنم، میدونم فکر کردن به گذشته چیزیو تغییر نمیده ولی این افکار و احساسات ولم نمیکنن.
الان تنها چیزی که میخوام رسیدن به هدفمه، هدفی که بعد از کلی خودشناسی و تحقیق برای خودم انتخاب کردم. ولی احساسات نمیزاره کار کنم، درس بخمونم و برنامهریزی هامو عملی کنم، انگار فلج شدم. همش یا فکر و خیال گذشته رو میکنم یا خیال پردازی های بچگانه درمورد اینده.
پیش خودم و تو ذهن خودم، خودم رو یه انسان خوب میدونم مثل همه، حتی خیلی ارزشمند تر و مثبت تر بخاطر افکار و اهداف و تلاشی که برای پیشرفت خودم و دنیا میکنم… اما عادت دارم از نگاه دیگران خودمو ببینم که رنجم میده.
خودمو مقصر بعضی اتفاقات بد زندگی خونوادم یا دوستام میدونم، ارامششونو خراب کردم. خودمو تو نگاه بعضی های دیگه بی ارزش و سطحی میبینم، کسی که جدی گرفته نمیشه و احمقه.
اتفاقاتی که قبلا افتاده یا حرف هایی که شنیدم و باعث شده تحقیر بشم میاد تو ذهنم و رنجم میده، فکر میکنم کاش فلان جوابو میدادم… یا ای کاش فلان حرفو نمیزدم که دیگران منو احمق بدونن… میخوام یکار کنم خودمو به همشون ثابت کنم، میدونم این غلطه و اصلا نیازی به تایید دیگران نباید داشت و لازم نیست سعی کنم خودمو بهشون ثابت کنم، ولی احساسمه، نمیتونم تغییرش بدم. این احساس نیاز به ارزشمند نشون دادن خودم و اثبات خودم به دیگرانو هم همین الان بشدت نیاز دارم، انگار نمیتونم صبر کنم تا 5 سال دیگه که به هدفم میرسم همچنان منو بی ارزش بدونن. نیاز به توجه دارم، نیاز به مهم بودن از نگاه دیگران، چیزی که هیچوقت نداشتم.
وقتی کنار دیگرانم احساس معذب بودن میکنم، احساس میکنم اضافی هستم، احمقم، بزور تحملم میکنن… نباشم راحت ترن…
همش یا با خیال پردازی سعی میکنم به خودم آرامش بدم و میخوام خودمو ثابت کنم یا سر خودمو با یچیز مشغول کنم که حواسم از چیزایی که دوس ندارم پرت بشه
گاهی این افکار و احساس گناه باعث میشه حتی خودمو از دید خونوادم لایق پیشرفت و زندگی خوب ندونم.
یا به چشم تمسخر به من و اهدافم نگاه کنن.
امیدوارم منظورمو خوب رسونده باشم. اینو میدونم نیاز جلب توجه اوکی نیست، اینو میدونم همه این نیازها شاید تو آدمی که از هرنظر کامل باشه وجود نداره… ولی چیکار کنم، میخوام خودمو ببخشم بخاطر اشتباهاتم، بخاطر سوتی هام، بخاطر کارای احمقانم ولی از ذهنم بیرون نمیره. تازه اگه تاثیرش تو زمان حال هنوز وجود داشته باشه و همیشه احساسش کنی دیگه بدتر.
الان بیشتر از هر زمانی به یه راهنمایی نیاز دارم.
پ. ن: میخواستم دوره عزت نفسو بخاطر این مسئله بگیرم ولی پولشو فعلا ندارم. یبار بخاطر ناآگاهی نسخه کپیشو از یکی خریدم ولی حذفش کردم تا وقتی پولش دستم بیاد اصلشو بخرم استفاده کنم.
لطفا راهنماییم کنید که حداقل بتونم انگیزه کار کردن داشته باشم. ممنونم ازتون
سلام دوست عزیز
مشکل شما کمبود اعتماد به نفس و عزت نفسه.
وقتی خودتون دوست داشتید و شخص اول جهانتون بشید
اینقدر سرگرم لذت بردن از زندگی و نعمت هاش میشید که نظرات بقیه براتون مهم نیست اما بقیه با دیدن نتایج شما براشون مهم میشید و دنباله رو شما میشند.
خود دوستی سرچشمه خوشبختیه خودتون لایقتش بدونید.
شاد و خوشبت باشید
سلام جناب اقای عباس منش.
نظرشما درباره تابلو کائنات چیه؟؟
ینی تو این گرونی و بازار کساد
میشه ب اونچیزی ک بخوایم برسیم
بعد اینکه نظرشما درباره حجاب و پوشش میخواستم بدونم
ایای کسی ک بد حجابه خدا بهش توجه نمیکنه ؟؟
ممنون میشم اگ جواب بدین
با سلام به استاد عزیز اون دوستمون توی فایل گفت که من نمی دونم چرا یک ایده ای به من الهام شده پشت گوش میدزارم و نیمخوام انجامش بدم – میخواستم بگم برای علاقه نیست
من خیلی مصاحبه افراد موفق رو دیدم که صحبتهای شما رو تایید میکنه به قول شما در هدف گذاری گفتید ——— گفتید که ما به دنبال این شخصیت هستیم اصلا هدف مهم نیست این رو من تایید میکنم چون افراد موفق رو دیدم اصلا شغلشون یک چیز دیگه بود از یک جا دیگه سر در اورد بودند خیلی برام جالب بود و اون شغل مورد علاقه شون شده بود
به نظر من این دوستمون اعتماد به نفس نداره – افراد ثروتمند هیچ وقت دنبال تضمین برای کارشون نبودند – برید مصاحبه افراد ثروتمند رو نگاه کنید اون وقت می فهمید – دلیل اینکه افراد خطر نمیکنند برای اینکه تضمین میخوان برای انجام کار و همش میخوان کارشون رو پشت گوش بندازند و فرار کنند – حالا کلی باورهای دیگه هم هست که نیخوام بگم —- شاید هم برای علاقه باشه من که با این دوستمون صحبت نکردم بینم باورهاش چی هست ولی این پشت گوش انداختن به نظر من به 100 درصد برای اینکه دوستمون اعتماد به نفس نداره
اگه فردی به من بگه من ناامید میشم الکی ناامید میشم دیگه اون طرف داره چرت پرت میگه سر خودش رو گول میزنه چون – پشت هر ناامیدی و ترس یک باور مخرب هست که باید از جا برکنده بشه باید ببینی باوره چیه
من دیگه دوست ندارم بیشتر از این موضوع رو باز کنم – این چیزهایی که گفتم دوست داشتم بگم – به نظر من اگر کسی باورهای اعتماد به نفس قوی داشته باشه اصلا مهم نیست اون کار چی باشه انجامش میده –
افراد ثروتمند این باور رو دارند که اگه دست به عمل نزند اون کار و شروع نکنند بدتر تردید و دودلی سراغشون میاد و اعتماد به نفسشون رو از بین میبره چون تردید دودلی انسان رو قفل میکنه و نابودی میکشه انسان رو
من در طی این مدت کلی تحقیق کردم افراد فکر میکنند برای تغییر زندگیشون و یا برای ثروتمند شدن یک چیز جادویی به کار ببرند ولی از موقعه ای که من قوم لوط رو دیدم و شهر پمپئی رو دیدم که اون شهر یک فاحشه خانه به کل بود خداوند قوم لوط رو جادویی عذاب نکرد خیلی راحت معمولی عذاب کرد – وقتی این واقعه رو من دیدم خیلی برام جالب بود من خودم همش فکر میکردم خداوند جادویی عذاب میکنه اما خداوند رحمان خیلی خوشکل و طبیعی عذاب میکنه هیچ چیز جادویی در کار نیست شما خوشکل طبیعی عذاب میشد و خیلی خوشکل طبیعی هم ثروتمند میشد و یا بدبخت میشد – هیچ چیز جاودیی در کار نیست من خودم اینطوری فکر میکردم
ما انسانها می تونیم که با زبان نقش بازی کنیم بگم با ایمان هستیم و یا هر چیزی دیگه اما با احساسمون و با قلبمون نه و با عمل کردن نه – من خودم اینجا باید اعتراف کنم من زیاد انسان با ایمانی نیستم چون انسانهای با ایمان نتایجشون رو بببنی مشخصه – من خودم خیلی نمیدونم چی بگم زیاد اون ایمان رو ندارم که اگه حرکت کنم خدا به من کمک میکنه – چون همیشه توی زندگیم دنبال تضمین بودم تا اونجایی که یادمه – اگه شما محصول راهنمای عملی بخرید و یا اصلا من کاری به استاد عباس منش نداریم اینجا مثلا من صحبت های اقای عظیم زاده تاجر فرش ایران رو دیدم خیلی انسان با ایمانی هستند و کلی ادم دیگه همین استاد خودمون جزشون است
انسهای با ایمان خیلی خطر میکنند توی هر شرایطی البته این ایمان هم با اون باورها ساخته میشه فکر نکنید اینا از اون با ایمان بودند –
واقعا من به این ایمان رسیدم انساهایی که باور دارند شرایط و اتفاقات رو خودشون رقم میزند خیلی خوشحال هستند من خیلی از این ادما دیدم – اصلا تمام ثروتشون بره اصلا براشون مهم نیست اصلا اونا ناراحت و غمگین نیستند چون باور دارند که اقا من خودم دارم خلق میکنم زندگیم رو اصلا من کاری به جامعه ندارم خیلی هم نترس هستند
دوستان ما خیلی باورهای خرابی داریم خیلی باید روی خودمون کار کنیم واقعا باید روی خودمون کار کنیم – واقعا این باورهای ماست که نتیجه زندگی ما رو مشخص میکنه یعنی انسانی رو که توی خیابان دیدید سوار یک پرایده یا 206 هست اون اندازه باورهاش توانسته ماشین رو بخره – اما یک فردی ببیند سوار یک ماشین گران قیمت لاکجری هست اندازه باورهاش نتیجه گرفته
سلام استاد عزیزم ، مرسی که کامنت منو توی کانال گذاشتید ، نمیدونید چقدر با این کار شما تشویق شدم و برای ادامه راهم قدرت پیدا کردم
استاد یه روزی گفتی رییس جمهور چین با تغییر شعار این کشور ، کل سیستم باوری مردم چین را تغییر داد ، «ثروتمند شدن با شکوه است» من اون زمان نفهمیدم چی گفتی یا شاید فهمیدم اما باور نکردم که یک شعار جدید که برگرفته از باورهای قدرتمند یک شخص است ، تا این حد بتونه بر سرنوشت یک ملت تاثیر گذار باشه اما حالا میفهمم ، حالا که شعارهای زندگی خودم تغییر کرده ، حال اون ملت و عامل پیشرفت اونها را درک می کنم ، شعارها همون باورها هستند که ما هرلحظه با شدت و حدت هرچه تمام تر ، دستمان را مشت میکنیم و اونها را به هوا می کوبیم و فکر میکنیم درست ترین و منطقی ترین جملات را بکار می بریم غافل از اینکه بسیاری از شعارهای ما غلط و باعث درد و بیچارگی ماست …. دوستان بیایید شعارهای زندگیمان را تغییر دهیم چرا که ما در حال خلق شرایط زندگی خود با شعارهای خود هستیم