مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 22

503 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد نادری گفته:
    مدت عضویت: 233 روز

    سلام استاد جان

    واقعا آدم هرچی بیشتر آگاهی پیدا میکنه بیشتر به نادانیش پی میبره .

    بعضی وقتا من انقد درگیر رسیدن به خواسته هام هستم که فکر میکنم اون خواسته هست که منو به آرامش میرسونه و اصلا لذت بردن از مسیر و فراموش میکنم یعنی ذهنم همش کارش اینه ،میگه به اون برسی دیگه تمومه همه چی عالی میشه .

    ولی به گذشته که نگاه میکنم میبینم رسیدن به هرخواسته ای درسته لذت بخش هست ولی به هرخواسته ای که میرسی باز یه خواسته بالاتری داری و همینجور بالاتر از اون و این موضوع تا ابد ادامه داره. مهم لحظات ارزشمندیه که ما داریم تو مسیر رسیدن به خواسته ها سپری میکنیم

    خواسته ها وآرزوها برای من نقطه پایانی نداره و سعی میکنم با لذت بردن از مسیر تمام لحظات ارزشمند عمرم رو زندگی کنم و آرامشم رو به داشتن یا رسیدن به خواسته ای گره نزنم .

    از خداوند مهربان میخوام مثل همیشه یاریگرم باشه و مثل همیشه مسیر رو بهم نشون بده

    از خدا میخوام همیشه پیمودن مسیر رسیدن به هدفهام رو لذتبخشتر و شیرینتر از خواسته هام بکنه

    از خداوند بخشنده میخوام بیشتر از قبل به وعده هاش ایمان بیارم.و اون کاری که بیشتر از کار الانم دوستش دارم رو موقعیتش فراهم بشه تا شروع کنم.

    ممنون از شما استاد جان و مریم بانو

    و ممنون از تمام دوستان بیدار و خوشبخت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1693 روز

    به نام یار مهربان

    پله دهم

    پله عشق و رهایی

    خداروشاکرم که با لطف الله و آگاهی های که از طریق دست قدرتمندش در من جاری میسازه

    عشق و علاقم رو پیدا کردم

    و درام در مسیرش قدم بر میدارم

    و کم کم هم دارم از مسیر عشق و علاقم وضعیت مالیم بهتر میشه

    باید روی باورهای ثروتم کار کنم تا نتیجه روز به روز بزرگ تر بشه

    واقعا هم اینطور هست آدم وقتی یه کاری رو با عشق و علاقه انجام میده گذر زمان رو متوجه نمیشه و خستگی ناپذیر میشه

    و داره لذت میبره

    در مورد رهایی

    واقعا این یک قانون بی نقص خداوند هست

    تا زمانیکه نسبت به یک چیزی مقاومت داشته باشیم و فکر و ذهنمون اونه خواسته باشه و از زندگیمون و از لحظه هامون لذت نبریم یا نمیرسیم

    یا اگر هم برسیم

    وقتی میرسیم میگیم همیننننن

    فقط بخاطر این همه زجر کشیدم

    برا همین خیلیا وقتی به خواسته خود میرسن به پوچی میرسن

    چون خواسته رو برای خودشون هدف قرار دادن

    در حالیکه هدف از زندگی لذت بردن از لحظه هاست

    من از طریق تجربیات زندگیم دریافتم که نسبت به هیچ چیزی مقاومت نداشته باشم

    و سعی کنم همواره برای هر چیزی رها باشم

    رها که باشی آنقدر نرم و قشنگ اتفاق میفته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    به نام هدایت الله

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خداروشکر میکنم امروز هم با آگاهی‌های زیادی را دریافت کردم و درس‌های زیادی یاد گرفتم چقدر این فایل زیبا بود استاد. نکته برداری کردم و برای خودم باید ها نباید هایی که یاد گرفتم رو نوشتم و حقیقتاً امروز این فایل خیلی چسبید و قوّت قلبم شدمتشکرم از شما استاد بزرگوار. هر جا هستین خوب و خوش و ثروتمند باشید

    هر کسی اگر اتفاقی تو زندگیش رخ میده چه خوب یا بد حاصل فرکانس‌ها و باور و افکار خودش هست و به عوامل بیرونی ربطی ندارد بعد از اینکه درکش کردم اومدم کمر همت بستم برای تغییر بنیادین افکار و باورهای مخربم الان تا میتونم فرکانس مثبت میفرستم هواسم به کنترل ذهنم هست ورودیهاشو هر روز چک میکنم اگرمن احساسه بدی داشته باشم از یه موضوعی و بدتر از این که تو اون احساسه بد بمونم حتما اتفاقات بدو منفی میبینم که باعث میشه تو احساسه بده بیشتری بمانم چون من قبلا فرکانس منفی فرستادم حالا اگه کسی بجز از این سایت باشه میگه خدا برام نخواسته و خیلی از حرفهای پوچه دیگه یکی از باورای محدود کننده ای که داشتم این بود که اون مسیله ناخوداگاه تو ذهنم حل نشدنی شده بود و اگر هم حل بشه مدت زیادی طول میکشه

    .که دقیقا همین اتفاقم افتاد و 3 ماهه درگیرم….این باور و ساختم که هر مسیله ای راه حلی داره و حل شدنی هست برای ساخت باورهای جدید اقدام می کنیم می توانیم با تغییر باورها و فرکانس هایمان اتفاقات زندگی خود را با فاصله ی زمانی تغییر دهیم رخ دادن نتیجه یک شبه و یک دفعه امکان پذیر نیست هر چند به محض کار کردن بر روی باورها نشانه ها ی آن را خواهیم دید

    اما برای ثبات نشانه ها باید فرکانس را ادامه دهیم ادامه دادن روندی است که باعث رخ دادن نتایج و ادامه دار بودن آن شده و نتایج ما بزرگ و بزرگتر خواهد شدهر یک از ما مانند چرخ دنده ای برای جهان هستیم که اگر سر جای خود قرار بگیریم بسیار پیشرفت خواهیم کرد اگر وارد مسیر درست خود شویم زندگی برای ما لذت بخش و عاشقانه خواهد شد و ثروت و نعمت هم در این مسیر وجود دارد

    .اگر در مسیر علایقمان حرکت و باورهای مناسب ایجاد کنیم و از تک تک لحظات خود با داشتن باورهای درست لذت ببریم به سمت جایگاه اصلی خود هدایت خواهیم شد این که می توانیم از شغل مورد علاقه ی خود کسب درآمد کنیم تنها به باورهای ما مربوط می شود

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1144 روز

    سلام سلام و درود فراوان به استاد عزیز و گرانقدرم مریم جان عزیزم و تمامی دوستان گرامی.

    کلید لذت بردن از مسیر « تحقق خواسته‌ها».

    دقیقاً من همچین باوری داشتم همونطور که استاد عزیز فرمودن همیشه برای رسیدن به خواسته‌هام عجول بودم همیشه فکر می‌کردم باید خواسته‌هام تحقق پیدا بکنن تا بتونم از زندگی لذت ببرم به همین جهت همیشه لحظه ی حال رو‌ از دست می‌دادم .چون بیشتر تو آینده سیر می‌کردم و گاهی تو توهم و رویا پردازی بودم و متوجه نمی‌شدم چطور وقت و زمان را از دست میدم. به گذشته کاری نداشتم هر چیزی هر چند تلخ و ناجالب می‌گذشت تا حدودی فراموشش می‌کردم اما خیلی تو آینده سیر می‌کردم.

    ترس و استرس و نگرانی از احساساتی بود که همیشه باهاش درگیر بودم که الان متوجه شدم همش به خاطر عدم ایمان و باورهای غلطی بود که تو ذهنم پرورش داده بودم. زیاد حرص می‌زدم. زیاد دست و پام می‌زدم . اسمشم گذاشته بودم تلاش !! فکر می‌کردم این تقلا و این حرص زدن‌ها تلاشیه که باید انجام بدم تا به نتیجه برسم . باوجود اینکه نتیجه‌ای نمی‌دیدم اما همچنان به مسیرم ادامه می‌دادم خیلی به خودم سخت می‌گرفتم . نقص کمال گرایی هم، خیلی روم کار می‌کرد.

    همه چیزو عالی و به بهترین شکل ممکن می‌خواستم

    هیچ وقت راضی نبودم و از هیچ چیزی احساس رضایت نداشتم . تو همه ی زمینه‌ها همیشه شکوه و شکایت داشتم .

    به هیچ وجه نمی‌تونستم باور کنم که خالق تمام اتفاقاتی که باهاش دست و پا می‌زنم خودم هستم. این از اون باورهایی بود که خیلی نسبت بهش مقاومت داشتم چون هیچ وقت خودمو مقصر نمی‌دونستم و همیشه از عوامل بیرونی و از آدمهای اطرافم بخصوص همسرمو و پدرم و حتی پدر و مادر همسرم ، گله مند بودم . احساس می‌کردم تمام کاسی‌های زندگیم به خاطر این چن نفر هستش که کمک و همراهی نمی‌کنن به خواسته‌هام برسم . سطح توقعم از همشون خیلی بالا بود. پیش خودم می‌گفتم بابام که فکر می‌کنه

    وظیفه ی همسرمه که کمک کنه تا وضعیت بهتری پیدا کنیم ، پدر مادر همسرم از اونجایی که اصلا دوست ندارن عروس جایگاه بهتری از خودشون داشته باشه با وجود داشتن توانایی مالی هیچ وقت بهمون کمک نکردن که مبادا من راحت چیزیو بدست اوورده باشم.

    از همسرمم نگم که هیچ وقت کار کردن و بدست اووردن ثروت رو جدی نگرفت. همیشه به همون اندازه‌ای که داشتیم راضی بود و خودشو مسئول ما نمی‌دونست . خودمم که هیچ !!!! فقط نظر میدادم و ایده ، بعدشم غر می‌زدم ، سرزنش می‌کردم و همیشه در حالت خشم و عصبانیت بودم.

    اصلا اوضاع خوبی نبود و هیچ لذتی در کار نبود و هیچ خواسته‌ای هم برآورده نمی‌شد.

    آشنایی با استاد عزیز و پذیرش اشتباهاتم و تلاش برای تغییر افکار و باورهام دنیای منو تغییر داد و مسیر زندگیمو عوض کرد.

    درسته چن سالی کشید تا خودم احساس رضایتی که میخاستم رو بدست بیارم که منظور از این احساس رضایت ، داشتن آرامشمه .

    خدا را شکر می‌کنم که نگاهم نسبت به اون دوران 180 درجه فرق کرده. واقعاً دیگه به خواسته‌هام فکر نمی‌کنم تا حدودی رهاشون کردم ، نه به این منزله که فکر کردن بهشون اذیتم کنه از این جهت رها کردم که ایمان پیدا کردم خداوند در وقت و زمان مقرر خودش، حتماً هر آنچه که باید بهم بده رو میده و نیازی نیست که بخوام رویاپردازی کنم .

    اوایلش با تجسمات شروع کردم و از حالت توهم و رویاپردازی بیرون اومدم .متوجه شدم که توقعم از خواسته‌هام باید با توجه به شرایطی که توش هستم باشه یعنی بلندپروازی نکنم و بپذیرم که میشود آرام آرام رشد کرد. قانون تکامل را قبول کردم و پذیرفتم که رسیدن به هر خواسته و هر هدفی مستلزم رشد تکاملی هستش که این تکامل نیاز به صبوری من و کسب آگاهی های من داره .

    خیلی زمان برد تا در لحظه زندگی کردن را یاد بگیرم . الانم نمیگم پرفکتم اما خب به نسبت قبل خیلی عالی هستم چون آگاهانه تمرکزم رو سمت هر چیز مثبتی می‌برم . هر وقت به هر علتی می‌خوام تو احساس بد برم سعی می‌کنم ذهنمو کنترل کنم و تمرکزمو روی زیبایی‌ها و موضوعات بهتری ببرم تا از اون حالت بیرون بیام . دیگه نگران آینده نیستم چون به قدرت خداوند ایمان اووردم . شاید تو خودم نبینم که بتونم به جایگاه خیلی بهتری برسم اما تو وجود خدا می‌بینم که می‌شود . بابت این قسمتی که گفتم شاید تو خودم نبینم به لحاظ قدرت ذهنی و جسمی عرض کردم نه از این جهت که خودمو لایق ندونم که خدا را شکر انقدر روی احساس لیاقتمون کار کردیم که میتونیم بهترین‌ها را لایق خودمون بدونیم .

    منظورم عجز و ناتوانی خودم در مقابل قدرت خداوند بود.

    دست از تمام تقلا زدن‌ها و عجله کردن‌ها و حرص زدن‌ها برداشتم خودم فکر می‌کنم آروم کنار نشستم تا ببینم چی پیش میاد ؟!! بیشتر روی « فقط برای امروز »زندگی کردن تمرکز می‌کنم. اینکه امروز بتونم احساسات و اتفاقات خوبی رو تجربه کنم وقتی به آینده فکر می‌کنم و ذهن بیمارم همه چیز رو ، دور از دسترس می‌بینه از زندگی ناامید و دلسرد میشم اما امروز با تمرین کردن سعی می‌کنم آگاهانه تمرکزم روی در لحظه زندگی کردنم باشه و کنترلی روی احساسات مخربم داشته باشم . که این اتفاق نمیفته مگر اینکه آگاهانه از دیدن هر چیز و هر کسی و استفاده از هر داشته‌ای لذت ببرم و سپاسگزارش باشم.

    در گذشته ما نعمتهایی که داشتیم رو نمی‌دیدیم و دنبال چیزهای دیگه ای بودیم . اما امروز یاد گرفتیم دنبال چیزی نباشیم . هر چیزی رو که به چشم می‌بینیم و ازش استفاده می‌کنیم به خاطرش سپاسگزار باشیم . دیدن زیبایی‌های جهان اطرافمون تموم شدنی نیست و اگر یه چیز زیبایی رو هر روزم تکراری ببینی بازم برات همون جذابیت رو داره و به همون قشنگی هستش . حالا اون چیز می‌تونه هر چیزی باشه می‌تونه آسمون قشنگ باشه می‌تونه دیدن ماه باشه دیدن ابرها باشه طلوع و غروب خورشید باشه نگاه کردن به شاخ و برگ درختها باشه دیدن گلی باشه دیدن ماشین‌های شیک و مدل بالا باشه و یا هر چیز دیگه‌ای !

    وقتی یاد بگیری و ذوق و شوق دیدن زیبایی‌ها رو داشته باشی به خیلی چیزهای زیبا توجه می‌کنی که تا حالا هیچ وقت نمی‌دیدیشون . حسنی که این نگاه داره اینه که اولاً روحتو جلا میده و حس تو خوب می‌کنه ، تو رو به آرامش می‌بره و خشمتو کنترل می‌کنه ، باعث میشه کمتر به خاطر هر اتفاقی عصبانی بشی و سطح توقعتو پایین میاره . دیگه دنبال چیزای بزرگ نیستی که بخوای با داشتن اونا حال خودتو خوب کنی خوب می‌فهمی که می‌شود با چیزهای خیلی کوچیک و جزئی هم حال آدم خوب باشد.

    استاد عزیز به نکته ی خوب دیگه‌ای اشاره کردن این بود که تو هر وقت و زمانی که داریم کاری انجام میدیم از انجام اون کار لذت ببریم بدون اینکه اون شرایطمونو با کس دیگه یا با چیز دیگه‌ای مقایسه کنیم مثلاً اگر پیاده‌روی می‌کنیم تمرکزمونو نذاریم روی اینکه وای چرا الان ماشین زیر پام نیست !! نگاه کن مردم چقدر راحت اینور و اونور میرن !!! بیایم به جنبه‌های مثبت پیاده‌روی فکر کنیم و ببینیم پیاده‌روی چقدر می‌تونه تو روحیات ما و حتی برای جسممون مثمر ثمر باشه . وقتی تو دل هر اتفاقی هر چند ناجالب ، بتونیم درس و تجربه ی قشنگی کشف کنیم اون موقع ست که به رشد خوبی رسیدیم.

    اینجور وقتهاست که باید خودمونو محک بزنیم تا ببینیم چقدر تونستیم تغییر کنیم . هر بار که خودمونو محک می‌زنیم خودش باعث میشه یواش یواش یاد بگیریم از دل ترس‌ها بیرون بیایم و آرامش رو جایگزینش کنیم.

    آسون گرفتن هر چیزی موقعه ای اتفاق میفته که تو دنیا ، رو جدی نگیری و بدونی که مهمون موقتی این دنیا هستی و هر آنچه که داری مال تو نیست و قراره اینجا گذاشته بشه و تو تنها فقط با اعمال صالحی که داشتی می‌تونی وارد دنیای بهتری بشی . وقتی به این باور برسی دیگه هیچ وقت به خودت سخت نمی‌گیری چون می‌دونی خوب و بد می‌گذره . تلخی‌ها و ناکامی‌ها قرار نیست ماندگاری داشته باشه . اتفاقات رو بهتر می‌پذیری بنابراین یاد می‌گیری که آسون از هر چیزی بگذری

    همین سبک زندگی کردن باعث میشه اتفاقات قشنگ‌تر و زیباتری را تجربه کنیم و به همون چیزهایی که می‌خواستیم برسیم بدون اینکه تقلایی به خاطرش کرده باشیم .

    گوش کردن مکرر فایلهای استاد عزیز چ دانلودی و چ تو دوره‌ها اونم گوش کردنی که با دقت و تمرکز بالایی باشه خیلی تاثیرگذاره تو روند تغییراتمون.

    بنابراین یکی از برنامه‌های روزانم همین گوش کردن و نوشتن هستش. گوش کردن و نوشتنی که با لذت انجامش میدم نه از سر تکلیف.

    خدا را شکر که با تغییرات خودم همسرمم خیلی تغییر کرد و ایشون هم به شخصه کنترل خوبی روی افکار و باورهای خودشون دارن. خیلی جاها با هم ، هم مدار و هم فرکانس شدیم .

    یه جاهایی هم ،هنوز مقاومت‌ها و اختلافاتی هست . اما مطمئنم خیلی زود از بین میرن . یه روزی خودمو جر می‌دادم تا همسرم تغییر کنه و طوری باشه که من می‌خوام و هیچ وقت این اتفاق نمیفتاد اما امروز که رها کردم و آزاد گذاشتمش و هیچ کنترلی روی کارها و رفتارهای شخصیش ندارم تا حدودی به هر آنچه که می‌خواستم رسیدم . خدا رو شکر که هر دو دنبال بهبود شخصیتیمون هستیم البته چیزی که من می‌بینم از اونجایی که من هستم همسرمم کنار من یاد می‌گیره باشه .هنوزم وابستگی‌هایی داره .

    اما این وابستگی‌ها دیگه اذیتم نمی‌کنه چون دنبال هر چیزیه که من هستم و از اونجایی که من دیگه اون ناهید سابق نیستم و خودخواهانه عمل نمی‌کنم و دنبال صلح و آرامش هستم ایشون هم پا به پای من درست عمل می‌کنن. حتی یه وقتایی خودش درخواست می‌کنه که راجع به موضوعی اگر چیزی می‌دونم بهش توضیح بدم .

    بحث و گفتگو بینمون زیاد هست اما گفتگوهایی که قراره با صحبت کردنش نتیجه بگیریم و مشکلی رو حل کنیم نه اینکه فقط بکوبیم تو سر همدیگه و هر می منم منم کنه .امروز عاقلانه تر و با احترام بیشتری به حرفها و احساسات هم توجه میکنیم .

    حتی اگر اتفاقاتی بیفته که با من هم فرکانس نباشن باز نگران نمیشم چون نگاهم نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده می‌دونم تو دل هر اتفاقی می‌تونه گنجی باشه که باعث رشد و بزرگ شدنم باشه.

    اشتباه و خطا همیشه هست ادعایی روی خوب شدن و تغییرات مثبتم ندارم همیشه سعیم بر اینه که بهتر از ماههای و سالهای قبلم باشم.

    امیدوارم درک و فهمم نسبت به قوانین جهان هستی و شناختم به خدای قدرتمندم به مراتب بیشتر از قبل بشه که می‌دونم میشه تا بیشتر به بعد معنوی برسم و بیشتر احساس رضایتمندی رو از خودم داشته باشم . می‌دونم کنار استاد عزیز حتماً به ایمان بیشتری خواهم رسید.

    هرروز خودمو موظف می‌دونم که دنبال کسب آگاهی و یا مرور آگاهی هایی که قبلاً کسب کردم باشم . خودمو موظف به تمرین کردنشون می‌دونم به همین جهت به رفتار و کردارها و افکار و باورهایی که تو ذهنم دارم ، توجه می‌کنم .

    همونطور که استاد عزیز گفتن دقیقاً این داستان رو غذای روحم می‌دونم بنابراین هیچ روزی رو بدون این تغذیه سپری نمی‌کنم.

    از اینکه استاد به این عزیزی دارم خداوند رو سپاسگزارم .

    استاد جونم ممنونم ازتون .

    مرسی که هستی.

    الهی که باشی همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    خدایا هرآنچه را که دارم از تو دارم

    سلام به استادان بی‌نظیر وعشق

    سلام به همه دانشجویان این سایت الهی

    خدا روشکر باوت این نعمتی که روزیم کردی

    در مورد علاقه ام به شغلی هنوز مطمئن به این که عاشق شغل خاصی باشم نیستم واین اذیتم میکنه.

    شغل های زیادی تجربه کردم ولی عاشقشون نبودم گفتم انجام بدم شاید علاقه مند بشم ولی دیدم نه وتازگی ذهنم خیلی درگیر این مسئله بود که چرا من مثل دیگران که عشق عجیبی دارن به مثلا نقاشی زبان موسیقی یا غیره ندارم

    لذت می برم وقتی کامنتی رو می خونم یا میشنوم که طرف میگه من عاشق نقاشی هستم وساعت شب وروز زمان نمی فهمم خسته نمیشم همیشه میگم خوش بحالش که میدونه چی دوست داره واحساس نا امیدی می کنم ولی من سفر رو خیلی دوس دارم دنیارو ببینم ازاد باشم کلا این تو ذهنم هست

    فعلا ترجیح دادم به جای این که احساسم بد کنم روی این مسیر زیبا وتوحید کار کنم قدم سمت خودم بردارم باورهای که می دونم مخرب درست کنم تمرین کنم تا خدا هدایتم کنه به مسیر درست فعلا باید دوره روانشناسی ثروت 1 کار کنم این نشانه پررنگی هست برام که هر روز از زبان استاد وکامنت بچها میشنوم و می خوانم استمرار داشتن تمرکز کردن تا زمان مناسبش هدایت بشم.

    درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    اعظم پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1487 روز

    سلام به استاد عزیزم سلام به بانوی گرامیم سلام به دوستان عزیزم تو این مسیر بهشتی و سلام به خدای مهربونم

    خدایا صد هزار مرتبه شکر خدایا صد هزار مرتبه شکر خدایا صد هزار مرتبه شکر

    امروز 23 10 1403

    خدا من رو سورپرایزم کرد خدا به من هدیه داد خدا به من عشق بازی با خودش رو داد

    امروز صبح ساعت 9:30 صبح من سه تا کادو از طرف ربم به من هدیه داده شد

    یک خردکن برنده فوق العاده بی‌نظیر

    سرویس قابلمه چدن سرامیک اصل اصل برند آلمان

    یه سکه طلا

    خدای عزیزم به من این سه رو هدیه داد تماس گرفته شد جواب دادم گفت عزیزم خونه تشریف داشته باشید شما برنده شدید و سه کادو از تیپاکس برای شما ارسال شده است

    خدای من وقعی که داشتم با تلفن صحبت می‌کردم خدا اومد کنارم به شکل پرنده یا کریم روی حفاظ

    پنجره ام نشست داشتم دوباره همینجور که هنوز تماس تلفنی هم ادامه داشت یه یاکریم دیگر آمد و کنارش نشست و این یعنی چی من اصلاً اینجا نبودم من توی دنیا دیگه‌ای بودم خدا رو جلوی چشمانم ظاهر شد و بهم تبریک گفت و بهم گفت این‌ها کادوهایی هستند از سمت من به تو بنده عزیزم بله دوستان عزیز استاد عزیزم من تو این مسیر بهشتی هستم تو این راه زیبایی و پر از فراوانی اینکه می‌دونستم و باور داشتم و ایمان داشتم که خداوند منو سوپرایزم می‌کنه و کرد خدایا نمی‌دونم چه جوری بگم شکرت به چه زبانی بگم شکرت من که می‌دونم تو غرق نعمتم چون که من صاحبم پادشاه جهانیان است و من رو دوش فرمانروایم سوارم من اشرف مخلوقات خدایی هستم که بی‌نهایت فراوانی داره خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم خدایا منو هدایت کردی به سمت کسانی که بهشون نعمت دادی و غرق نعمت کردی و غرق فراوانی کردی غرق بی‌نهایت‌هایت کردی من رو دوش تو الله مهربانم نشستم و داری منو به بهترین مسیر زیبایی قشنگی بهشتی راوانی می‌روم خدایا تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو اجابت می‌جویم و اون قدرت بی‌نهایتت داره کل این دنیا رو مدیریت می‌کنه خدای عزیزم من روح تو هستم من وجود تو هستم من دست قشنگت رو دارم حس می‌کنم استاد بزرگوارم این دستت که به سمت من هدایتش کردی و منو تو این مسیر بهشتی آوردی

    گام دهم این این فایل بی‌نظیر زبانم و کلامم جاری کن آنچه را که باید از این فایل بی‌نظیر و از این آگاهی‌هایش و مفهومش درک کنم و تو زندگیم انجامش بدم و رد پایی برای خودم و پیشرفت‌هایم قرار بگیره

    و سوال اینکه بعد از اینکه فهمیدید یک مسیری رو بروید چه انگیزه‌ای داشتید با اینکه معلوم نبود موفق میشید و ادامهش می‌دادید با این ایمان و این انگیزه رو چطور بهش رسیدید

    که باعث میشه کارهاتون رو تا آخر مسیر انجام دهید و من الان تو چنین موقعیتی هستم

    و یک کاری رو خداوند به من گفته که انجامش بدم

    و می‌دونم به محض اینکه شروع کنم خیلی‌ها ازش استقبال می‌کنند اما توی انجام دادنش هی هی تعلل ی‌کنم و پشت گوش میندازم یعنی تو اولیت اولم نیست و می‌خواهم بدونم کجای کارم یا نگیزه‌ام ایراد داره

    و اینکه مطلبی که استاد عزیز ی‌فرمایه اینکه میگن من اول اینجوری نیست که من تمام کارهایی که بهم گفته شده بودو انجام داده باشم

    خیلی از کارها رو من انجام ندادم اما

    این مسیری که حالا توی بحث توحید توی بحث موفقیت و قوانین حاکم بر جهان هستی

    تقریبا ادامه دارم میدم ولی خیلی کارها دیگه هم بوده ادامه ندادم مثلاً کلاس ارگ می‌خواستم برم نرفتم یا فلان ورزشو می‌خواستم برم ادامه ندادم

    و و یه عالمه کار دیگه

    اما در مورد این موضوع عاشق این کار بودم

    یعنی نمی‌تونستم این کار انجامش ندم

    الان چرا جلو دوربین و اینکه اصلاً نیازی ندارم ایول استاد دمت گرم که چقدر به خدا نزدیکی هرچی ثروتمندتر شویم نزد خدا محبوب‌ترین

    مثلاً الان نصفشو بیام جلو دوربین

    و فال ضبط کنم واقعا استاد گل گفتی ض اینقدر این مسیر قشنگه که اگر شبانه روز گوش کنیم این فایل‌ها رو بنویسیم و بشنویم م از لذتش کم نمی‌شه از اون حال و حسمون کم نمی‌شه هر چقدر بیشتر می‌شه واقعا نه استاد سپاسگزارم ازت ه داری ما رو به این آگاهی‌های ناب و این مسیر قشنگ بهمون آموزش میدیمو تمام پیام‌های خدای عزیز رو دارید می‌گید سپاسگزارم

    به والله قسم عجب حسی داره این مسیر عجب عشقی داره این مسیر خدایا شکرت شکرت

    واقعا استاد فراتر از همه اینایی که داری می‌گید هست

    می‌دونی استاد چرا اینجوریه چرا فراتر از ثروت این مسیر و فراتر از اون هدفی که بهش می‌رسیم چون که بالاتر از همه اینا وصل شدن به منبع انرژی پادشاه جهانیان است رب العالمین

    جهان هر روز در حال گسترش م از طریق آدم‌هاش و هم از طریق بی‌نهایت تکنولوژی‌هایی که ره درست می‌شه ساخته می‌شه و فراوانی امکانات

    واقعا باورها وقتی عوض میشه به خدا بمباران نعمت میشیم وقتی ما سرجا اصلی خودمون باشیم تو فراوانی نعمت خدا هستم وجای درستمون همینجا هست

    وقتی باورهای خوبی در مورد کسب و کارم داشته باشیم فرقی ندارد چه شغلی داریم چونکه هرکاری بکنیم و عاشقم باشیم میتونیم ثروت بسازیم

    و یک نکته طلایی و کلیدی اینکه استاد عزیز میگن اگر شغلی که عاشقش باشی و دوستش داشته باشی این تعلل نیست این پشت گوش انداخت و اینکه عاشقش نیستی کاری که عاشقش باشیم و انگیزه داشته باشیم و شور و شوق داشته باشیم و باورهای خوبی رو در موردش بسازیم تیجه خیلی خیلی زیبایی رو ما می‌گیریم

    خدایا صد هزار مرتبه شکر که این آگاهی رو بهم دادی و تمام زندگیمونو باورهامون اره رقم می‌زنه باور باور فراوانی باور اینکه ی‌نهایت و بی‌نهایت همه چی هست همه چی خدایا شکرت

    چقدر لذت بردم از اینکه ام اون اتفاق‌هایی که داره تو زندگی ما اتفاق می‌افته به خاطر اون افکار مایع و به شکل خیلی خیلی الی داره اتفاق می‌افته

    استاد عزیزم سپاسگزارم

    خدای عزیزم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    عرفانه تیموری گفته:
    مدت عضویت: 2567 روز

    بنام خدا و سلام خدمت همگی.وقتتون بخیر و خداقوت.

    این فایل امروز چقدر برام راهنما و هدایتگر بود.الهی شکرت

    درحین نوشتن نکته های این فایل در دفترم،اونجا ک استاد گفتن نه ب امریکا ربط داره نه ب دلار و…

    متوجه شدم توی همین دوسه روزی ک استارت کار رو زدم و درمحیطش قرار گرفته ام دیدم چقدر تحت تاثیرصحبتهای همسرم و همکاران و مشتریها قرار گرفته ام.ب همین زودی چقدر تاثیر گرفتم.پیش خودم فکر میکردم توی این مدت ک چسبیدم ب سایت و آموزه ها حداقل شاید یکمی تغییر کرده باشم ولی متوجه شدم نه زیاد.

    خیلی راحت تحت تاثیر این حرفا ک اسراییل جنگ میکنه و ایران موشک میزنه و بازارا خوابیده و اینا قرار گرفتم.حتی همسرم میگفت شاید خاست خداست ک میبینه وضعیت اینجوریه مصالح کارو چ میدونم نیرو و اینا تاحالا جفت و جور نشده.و منم انگار عمیقا اینو قبول نمیکردم ولی خب در ظاهر بالاخره ی چیزایی رو پذیرفته بودم و داشتم قبول میکردم.بااینکه ته دلم ناراحت و ناراضی بودم از قبول این حرفا.

    تااینکه رسیدم ب اونجای فایل ک استاد گفتند حتی کسانیکه از دوره های ماهم استفاده میکنند هم صدردصد نمیتونندبپذیرند ک افکار و باورهای ما اتفاقات رو رقم میزنه.

    یهو یاد حرفای اون آقایی ک یسری سینی های چوبی تولید میکرد افتادم ک میگفت اتفاقا امسال عید بدلیل اینکه خیلیا ترسیدند و تولید نمیکنند و دیر دست بکارشدند،فلان جنس توبازار زیاد نیست و کسانیکه تولید میکنند میتونند باقیمت خوبی ب فروش برسونند..دیدم این حرف خیلی بیشتر راضیم کرد و خوشحالم کرد و حس خوبی بهم داد تا اون حرفایی ک قالب افراد جامعه ست.همون حرفا ک از دلار و جنگ و اسرائیل و ایران زده میشه.

    دیدم ته دلم اصلا دوست دارم این حرفو قبول داشته باشم تا اون حرفای منفی. درحین نوشتن این الهامات ب همسرم یهو این ایده اومد ک فلان مقدار طلای کوچیکی رو ک پس انداز کردیو بفروش و بده همسرت مصالح کارشو بخره و شروع کنه ب تولید فلان جنس و بجای اینکه از همکاراش بخره و با ی مقدار سود کم ب مشتریهاش بفروشیم خب وقتی خودش این هنرو داره چرا مصالحشو جفت و جور نکنم و خودش تهیه نکنه؟

    واسه همین همونموقع زنگ زدم بهش و گفتم اگه بخای فلان جنس رو تولید کنی چقدر سرمایه میخای؟خب اون مبلغی ک همسرم گفت رو من واقعا طلاهام اونقدرا نمیشه.و البته اینم بخاطر باورهای محدود منه ک فکر میکنم حتما بافروش طلا میشه ب اون سرمایه رسید. بعد همون موقع ک گوشیو قطع کردم نجواهای ذهن شروع شد ک اگه نشه چی اگه تولیدات فروش نره و رو دستتون بمونه چی.اگه همین پس اندازتم ازبین بره چی. اینو بذار باشه بعداز عید اوضاع پولی خیلی خراب میشه حداقل این سنار طلا رو داشته باشی و….

    بعد باخودم گفتم فوق فوقش اینم ازدست میره دیگه ازین بالاتر ک نداریم.مگه تاحالا در موندیم؟مگه گشنگی کشیدیم تو خیابون اثاثیمون مونده؟همیشه یجوری خدا حلش کرده بهمون داده.

    بقول استاد ب مو رسیده ولی پاره نشده. فوقش این طلاهم ک ازدست بره از راههای دیگه میاد.

    تازه با توجه باین الهامات فکر نکنم بد بشه نهایتا.

    حالا همه اینا در شاید دمی از ثانیه ب ذهنم میومد.

    الانم دوباره ذهنم میگفت همسرت پول این طلاهارو هم برمیداره بهت نمیده.از اونروز تاحالا خبر نداشت ک اینارو داری ولی الان دیگه میفهمه و بهت پس نمیده.حالا نمیدونم اینو چطوری حلش کنم.خلاصه خوشحال و راضیم ک نوشتن این فایل در دفترم اینقدر برام راهگشا و عالی بود.

    یادمه اونسال ک کرونا اومد یکی از شاگردهای همسرم ک اتفاقا یک دختر مجرد هم بود توی اون شرایط ک خیلیا کسب و کاراشونو جمع کردند این دختر رفت کارگاه خودشو زد و من تواین سالها بارها گفتم و لذت بردم از چنین شهامتی ک این دختر داشته. موقع نوشتن نکات این فایل در دفترم نوشتم دوست دارم اتفاقا امسال انقدر فروش داشته باشم ک هم برای خودمو همسرم باور قوی درست بشه ک توی همین شرایط ک همه ترس از جنگ داشتند ما اتفاقا بیشتر از سالهای دیگه فروش داشتیم و هم بقیه هم مارو مثال بزنند..مثل خودم ک اون دختر رو مثال میزدم تو ذهنم و همش تحسینش میکردم.

    امیدوارم روز اول سال جدید بیام اینجا و از فروش بالا بگم و اینکه اینبار ی فروشی بالاتر از سال قبل و سالهای قبل داشتیم.رو مدارها هم ک بخایم حساب کنیم امسال تقریبا باید ی فروش500میلیونی داشته باشیم.تقریبا همین حدودا.حالا100تومن کمو زیاد ولی همین حدودا

    ب امید اونروز.آمین

    اون قسمت تمرین هم ک شناخت علاقه هست ک خب من میدونم ب رانندگی علاقمندم و همین الانشم طبق تجربه ی سه چهارسال گذشتم دارم در کنار همسرم ک کار تولید رو انجام میده کار فروش رو من ب عهده دارم و سفارش مشتریها رو من میبرم براشون و اونا بی اینکه زحمت خاصی بخان بکشند من این خدمت رو براشون انجام میدم و در عوض از رانندگی هم و گوش دادن فایلهای استاد هم لذت میبرم.تازه تو فصل بهار و تابستون جاهایی ک چشمه و قنات در مسیرم بود هم نگه میداشتم و اب چشمه میآشامیدم و لذت میبردم.

    و تازه از اون جاهایی ک میرفتم داخل واتس در کنار تصاویر تولیداتمون عکس از اون چشمه ها و قناتها و دشت و کوه هم استوری میکردم و خود مشتریها تا میدیدند چقدر خوششون میومد و جاهای بهتر و قشنگتری از شهرشون رو بهم آدرس میدادند ک برم.

    اونموقع متوجه اینهمه اتفاقات خوب تو زندگیم نبودم یا اگه هم بودم فقط لحظه ای بود. الان دوست دارم اینارو بیشتر بیاد بیارم و اصل توجه ب نکات مثبت رو ازش استفاده کنم و شکرگزاری بخاطر این نکات مثبت در زندگی و کارم رو چاشنی زندگیم کنم و اونوقت طبق قانون میدونم اتفاقات زیبا و لذت بخش بیشتری در مسیر کار و زندگیم پیش میاد.آمین

    امیدوارم شاهد رشد و موفقیت روزافزون همدیگه باشیم.آمین

    دوست دارم باور کنم ک عرفانه نترس.خدا باهاته. اون هواتو داره.اینقدر مشتری سرت بریزه ک ندونی چطوری سفارششون رو آماده کنی و ببری.

    اونوقت دیگه این روآ ک هیچه.باید بفکر ایسوزو باشی. و از بچه هات استفاده کنی تا اونا هم از مهارت رانندگیشون استفاده کنند و کمکت کنند برای اینکه سفارش مشتری رو هرجا ک هست ببرند.تازه این یکی از دستان خداونده ک ب کمکت میاد و او دستان بیشماری داره.کافیه نترسی و توکل کنی و ایمان داشته باشی.

    خدایا کمکمون کن.

    دوستتون دارم.عرفانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون خدای خودم هستم که من را به این راه هدایت کرده است

    می دانم که همیشه او در کنار من است

    می دانم که او همیشه من را هدایت می کند

    می دانم که او برای من بهترین ها را می خواهد

    یک نکته و یک درس فوق العاده که از آموزش های استاد عزیز یاد گرفتم این بود که باید و باید همیشه در مسیری قدم بردارم و راهی را بروم که به آن علاقه دارم

    این علاقه برای من کلی درس و ایده و انگیزه را به وجود می آورد

    این علاقه برای من واقعا مهم و اساسی است

    همین عقیده و باور سبب می شود که من حال خوب داشته باشم

    حال خوب برای من آرامش را دارد

    این آرامش برای من سبب می شود که با حال خوب جلو بروم و معلوم است که من موفق خواهم بود

    من پیروز خواهم بود

    خوشبختی از آن من خواهد بود

    نکته مهم دیگر این است همان طور که با عشق جلو می روم به خدای خودم هم توکل کنم

    ایمان خودم را به او نشان بدهم

    از او کمک بگیرم

    او را شاهد و ناظر بر کارهای خودم ببینم و دست بسوی او دراز کنم و بی شک موفقیت برای من خواهد بود

    وقتی که دل به او بدهم

    از او کمک بگیرم

    منتظر الهام و ایده های او باشم

    خداوند هم بی شک به من کمک خواهد کرد

    به راحتی دستهای من را می گیرد و من را به جلو می برد

    عجله نداشته باشم

    آرام و با حال خوب جلو بروم

    صبر داشته باشم

    تکامل ذهنی خودم را طی کنم

    این مهمترین کاری است که باید همیشه و همیشه در زندگی خودم آنرا رعایت کنم

    واقعا خوشحال هستم که در این مسیر قرار گرفته ام و خداوند همیشه در کنار من است

    همه اینها زمانی زیبا است که لذت خودم را ببرم

    حال خودم را خوب نگه دارم

    شاد باشم

    در نهایت حال خوبی به آنچه که دارم کیف کنم و قدردان داشته های خودم باشم

    این همان رمز موفقیت و پیروزی و شادی است

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 683 روز

    بنام یاد الله مهربان

    هر آنچه دارم از آن اوست !

    درود و سلام خدمت شما استاد عزیز امید که در هر کجایی دنیا باشید خوش وآرام باشید !

    آغاز بحث روی کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»

    تمام فایل ها چقدر آگاهی داشت خدا را بی نهایت در هر لحظه سپاسگذارم برای تمام این همه آگاهی

    در هر لحظه باید ما لذت ببرم و این میشود برای تمام و کمال موفقیت منتظر هیچی در هیچ شرایطی نباشیم خداوند از بی نهایت طریقه مارا به بهترین شکل ممکن هدایت میکند

    خدا را شکر که تصمیم گرفتیم دوره روانشناسی ثروت را به بهترین شکل ممکن آن پیش ببرم از همین امروز خود را میگذارم به توفیق الله مهربان !

    همین دوره ها بهترین دوره های است که برای ما قرار گرفته باید بار ها و بار و بار تمام این این فایل را گوش گرفت خدا را شکر در هر لحظه زندگیم

    همه دنبال پول است ولی دنبال عشق و علاقه خود بسیار تعداد کمی است

    من زیاد علاقه دارم برای کسب و کارم ولی مصروفیت های کوچ برایم ایجاد شده نمیتانم روی خود تمرکزی کار کنم

    و اینجا باید باور های مناسب را برای خود ایجاد کنیم !

    هر انچه که برای ما اتفاق میوفته توسط افکار ما است که رخ میدهد !

    در حفظ الله باشید !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 728 روز

    گام دهم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»

    به نام خداوندی که فرمانروای زمین و آسمان هاست.

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم و همه ی دوستان همگام در این پروژه،

    این طبیعیه که من هر روز دارم حس میکنم رشد و ارتقا مدارم رو ؟ :)

    واقعا تو همین ده روز من اصلا آدم اول این پروژه نیستم و احساس میکنم ظرفم بزرگتر شده و دارم آگاهی ها رو متفاوت تر از گذشته دریافت میکنم.

    بی نهایت ازتون سپاسگزارم مریم جانم بابت تعریف چنین پروژه ای

    طبق رویه ای که برای خودم تعریف کردم درک و دریافتم رو از آگاهی های هر گام برای خودم مینویسم و رد پا میگذارم تا بتونم باز بهتر و بهتر این مطالب ناب رو در عمق وجودم و با تک تک سلول های بدنم درک کنم.

    خدای قلبم ، از تو اجازه میخوام و شروع میکنم.

    سوال اول-حفظ انگیزه و ایمان در انجام یک کار در ابتدای مسیر

    ————–

    مهم ترین عامل در حفظ انگیزه در انجام هرکاری میزان عشق و علاقه ی ما به انجام اون کاره.

    وقتی که خواسته ای در جهان متولد میشه، اون خواسته در زمان درستش توسط مناسب ترین فرد در جهان رخ میده.

    به عنوان مثال در مورد همه ی اختراعاتی که از گذشته تا به امروز اتفاق افتاده ،اینطور نیست که اگر همه ی اون افراد مخترعی که ما اختراعات رو به نام آنها میشناسیم این ماموریت رو به سرانجام نمیرسوندن اون خواسته که در جهان وجود داشته به شکلی دیگه ای و توسط فرد دیگه ای برطرف نمیشده و هیچ فرد دیگه ای نمیتونست اون رو انجام بده.

    دلیل برطرف شدن همه ی اون نیازمندی ها این بوده که افرادی با علاقه و عشق زیاد و با تعهد بالا قدم در اون مسیر گذاشتن و موفق شدن اون خواسته رو در جهان مرتفع کنن.

    پس ما هم اگر در مسیر پیش رو ، علائق خودمون رو شناسایی کنیم و همزمان روی باورهای خودمون هم کار کنیم و از کل این مسیر و بودن در آن لذت ببریم، به جای درستی که باید در زندگی باشیم هدایت میشیم و اونوقت نقش خودمون رو در گسترش جهان به درستی ایفا میکنیم.

    یکی از علت هایی که ما نتونستیم در حوزه ای که بهش علاقه داریم موفق باشیم و از اون طریق به ثروت برسیم باورهای محدود کننده ی خود ما و ترمزهامون در این مسیره.

    ما به اشتباه فکر میکنیم که باید بریم سراغ یه کاری که از اون طریق درآمد داشته باشیم و بتونیم هزینه هامون رو پوشش بدیم و بعد اگر زمان و انرژی و حوصله ای باقی مونده بود به علائقمون هم بپردازیم.

    در حالیکه باور درست و قدرتمند کننده اینه که ما میتونیم از حوزه ی علاقه مون به ثروت برسیم و رسیدن به ثروت تنها و تنها به باورهای ما در این مورد ربط داره نه به نوع شغلی که داریم.

    سوال دوم-نحوه ی تشخیص اثرگذاری تمرین ها در کتاب های موفقیت

    ————–

    تنها راه تشخیص این اثرگذاری ، انجام دادن اون تمرین هاست.

    نکته ای که وجود داره اینه که پذیرش اصل قانون که تمامی اتفاقات زندگی ما بدون استثنا توسط باورهای خود ما داره رقم میخوره برای همه ی ما انقدرا هم ساده نیست.

    همیشه مقاومت هایی وجود داره که تحت تاثیر باور عموم جامعه ما رو به سمت خودش سوق میده.

    اما وقتی با تشخیص و انتخاب وروردی های درست به ذهن ( مثل خوندن کتاب های درست در این حوزه) در مورد قانون به این اطمینان میرسیم ، اونوقته که تمرکزی شروع میکنیم و فقط روی همین موضوع کار میکنیم.

    ما با پذیرش مسئولیت صد در صد اتفاقات زندگی به این پذیرش میرسیم که اگه در حال حاضر در موقعیتی هستیم که دوستش نداریم میتونیم روی باورهامون کار کنیم و این شرایط رو تغییر بدیم.

    نکته ی خیلی خیلی مهم که همیشه پاشنه ی آشیل ماست پذیرش و درک وجود فاصله ی زمانی بین ما و خواسته هامونه.

    از زمان شروع تغییر فرکانس های ما تا ظهور نتایج ، یه بازه ی زمانی وجود داره.

    اما از همون ابتدای مسیر ما میتونیم نشونه های این تغییر رو ببینیم که بهمون میگه ما در مسیر درست هستم.

    برای اینکه این نتایج بزرگ تر بشن و به پایداری برسن لازمه فرکانس های ما به ثبات برسن.

    خود کلمه ی فرکانس (Frequency) به معنی استمرار هست دقیقا نکته ای که در به کارگیری افعال مضارع در قرآن هم اهمیت پیدا میکنه.

    پس این ادامه دار بودن اقدامات ما هست که داره کار اصلی رو انجام میده و هرچقدر این استمرار بیشتر باشه نتایج هم پایدار تر میشه و از نظر کیفیت بزرگ و بزرگ تر میشه.

    سوال سوم-نحوه ی کار روی باورها در صورت برگشت به گذشته با همین آگاهی ها در مورد استاد.

    ————–

    در صورتیکه قرار باشه یه مسیر 15 ساله رو همراه استاد برگردیم و با همین آگاهی ها روی باورهامون کار کنیم ، با در نظر گرفتن رعایت قانون تکامل باید سعی کنیم از سخت گیری های خودمون کمتر کنیم ،بیشتر به نکات مثبت توجه کنیم،از مسیر پیش رو بیشتر لذت ببریم و این رو بدونیم که همه ی خواسته های ما به شرط بودن در احساس خوب در زمان های بیشتر ، طبیعیه که خیلی راحت وارد زندگی ما بشن.

    پس کمتر به اون خواسته میچسبیم و نسبت بهش رهاتر هستیم و سبک بال تر این مسیر رو طی میکنیم.

    (به قول استاد در دوره ی بی نظیر 12 قدم ، مقاومت های ما در این مسیر حکم یه گاری زهوار در رفته رو دارن که داریم با خودمون حملش میکنیم و با کم کردن این مقاومت ها آزاد تر و سبک تر و سوت زنان در این مسیر قدم ها رو برمیداریم.)

    یه باور اشتباهی که خیلی از ماها داریم اینه که فکر میکنیم اگر به خواسته ای برسیم رسیدن به اون خواسته ست که باعث حال خوب ما میشه در حالیکه همه ی ما این تجربه رو داشتیم که نهایت شوق و ذوق ما برای رسیدن به یه خواسته یه هفته بوده و خیلی سریع برامون عادی شده.

    در واقع این پروسه برعکس چیزیه که تو ذهن ماست ، یعنی احساس لذت و خوشحالیه که داره ماموریت اصلی رو انجام میده و اون نتایج رو رقم میزنه.

    همیشه و همیشه در مسیری که داریم طی میکنیم باید حواسمون به اصلی ترین ابزار شیطان که ایجاد حس عجله در ماست باشه.

    فکر نکنیم اون آخرش یه خبریه ، نه هیچ جا هیچ خبری نیست که بخوایم زودتر بهش برسیم.

    فقط باید از مسیرلذت برد.

    حالا هرچقدر این مسیر رو صبورانه تر طی کنیم و مسائل رو به خودمون آسون بگیریم و از کمالگرایی دوری کنیم و بیشتر در لحظه زندگی کنیم ، اون وقت میبینیم چقدر مسیر، مسیره لذت بخشی میشه و ما چقدر داریم راحت تر به اون خواسته ها میرسیم.

    اگر به این نقطه برسیم اونوقت همه ی اتفاقات روزمره ی زندگی ما مثل یه معجزه ن پیش چشم ما

    اونوقته که پرواز یه پرنده ، وقت گذروندن با خانواده و هم کلام شدن با پدر و مادر، وزش نسیم در دل طبیعت ، پیاده روی کردن و … همه و همه اون حس لذت رو برای ما به وجود میارن.

    ما باید روش شخصی خودمون رو پیدا کنیم که از هر موقعیتی که در حال حاضر توش هستیم بتونیم با تغییر زاویه نگاهمون لذت ببریم و خبر خوب اینه که در این حالت ما طبق قانون ، زودتر به اون خواسته ها میرسیم.

    پس نچسبیم به اون خواسته و بهشون وابستگی نداشته باشیم.

    این جمله رو صدبار تکرار کنیم تا ملکه ی ذهنمون بشه که : تنها راه رسیدن به خواسته ها ، احساس خوبه و فاصله ی بین ما و خواسته های ما تنها با بودن در احساس خوب در زمانهای بیشتر ، پر میشه.

    (به نظرم اگاهی های بیشتر در رابطه با این موضوع رو استاد به بهترین شکل ممکن در جلسه ی 9 دوره ی کشف قوانین توضیح میدن که واقعا باورم اینه یکی از شاهکارهای جلسات همه ی دوره هاست و باید همیشه و همیشه مرور بشه.)

    ممنون از توجهتون به کامنت من دوستان :)

    در پناه الله یکتا باشیم همگی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: