مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها» - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-10 09:32:582025-01-12 08:02:26مصاحبه با استاد | کلید لذت بردن از مسیر «تحقق خواسته ها»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز و همه دوستان و همراهان در مسیر مهاجرت به مدار بالاتر
خدایا بی نهایت سپاس که در این سایت هستیم و هر روز این همه آگاهی رو دریافت میکنیم
این فایل بی نظیر هم مانند تمام فایل های دیگه پر از درس و آگاهی و نکته های ارزشمند هست
اگر وارد مسیر مورد علاقه ات شوی، در این مسیر ثبات داشته باشی و باورهای ثروت آفرین درباره علاقه ات بسازی، نتیجه تضمین میشود.
لذت بردن از مسیر زندگی و احساس خوب راه رسیدن به خواسته هاست.
فاصله شما با خواسته هاتون فقط با احساس خوب پر میشود و احساس خوب با تغییر دیدگاه ایجاد میشود.
اگر در مسیر زندگی حرکت کنیم و آگاهانه روی باورهامون کار کنیم و لذت ببریم، هدایت میشویم به اونجایی که باید باشیم.
مهمترین کار در ایجاد باورهای هماهنگ با خواسته ها و کار کردن روی باورهای ثروت آفرین:
باید بصورت صددرصد بپذیریم که تمام تجربیات و اتفاقات و شرایطی که توی زندگی ما رقم میخوره بدون استثنا توسط افکار و باورهای ما رخ میدهند.
خیلی به خودت سخت نگیر، زیادی به خواسته ها نچسب و از هر لحظه زندگی لذت ببر
&&&&خدایا شکر برای حال خوبمون&&&&
به نام خداوندی که همیشه هدایت گر ماست…
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان گلم
گام دهم …
خیلی این صحبت های استاد منو تکون داد چون الان خیلی از نظر مالی کارم لنگه و نمیتونم کاری انجام بدم و سپردم به خدا و میگم هر خیری از جانب خدا برسه من سخت بهش نیازمندم …
میگم حتما باید یه استاپ میبوده و قراره خدا هدایتگر من باشه که بهتره چکار کنم …
و به قول استاد نمیزارم حالم بد بشه و خودمو مثبت نگه میدارم و از مسیر لذت میبرم…
خدارو شکر که سلامتم …
خداروشکر که خانواده ای دارم که همایتگر من هستند …
خداروشکر که دوستان خوبی دارم
خدارو شکر که توی خونه ام احساس آرامش و امنیت دارم
خداروشکر که این همه زیبایی اطرافم رو پر کرده …
همیشه شاد باشید و لذت ببرید
خدا حواسش به همه چی هست
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید خودت
سلام استاد جانم و مریم خوبم و دوستان هم خانواده ای
من بلاخره اومدم
اما دست پر اومدم
اول اینکه نمیدونم چرا ستاره هام کم شده ؟
چون یکم اینجا را سر در نمیارم ؟
اما اینکه این پروژه را همراه با بچه ها من نتونستم پیش برم نمیدونم دلیلش چی بود ؟
شایدزمانش اون موقع نبود
ولی از 10روز پیش تصمیم جدی گرفتم که شروع کنم
از اولین فایل
به لطف الله این فرصت بهم داده شد (البته من همه ی اینها را روزی خدا میبینم)
واما نتایجم:
این مدت که نبودم البته تو سایت بودم کامنت نذاشتم
با خدا داشتیم روپروژه ی ماشین کار میکردیم
چطوری ؟
ما ماشین ثبت نام کرده بودیم و مراحل اولش طی شده بود معجزه وار
برای تکمیل وجه ما هر کار کردیم نتونستیم پول جور کنیم
یعنی پولمون در جای دیگه سرمایه گذاری میشد
و از طرفی هم دلم نمیخواست ماشین زیر پامون فروخته بشه
چون دلم میخواست پولی جور کنیم تکمیل وجه کنیم و این ماشین هم داشته باشیم تا هم خودم و هم همسرم ماشین داشته باشیم
اما کار را خوبه بسپاری به خودش برات قشنگ مبچینه
من هر فرکانس و باور و ارتعاشی که لازم بود میفرستادم و در نهایت میگفتم خدایا معجزتو نشونم بده
پول ماشین را معجزه وار جور کن
تا 5روز از قبل از واریز پول به حساب نمایندگی متاسفانه ما دیدیم هیچ راهی نیست باید ماشین را بفروشیم و همسرم گذاشت سایت و بلافاصله مشتری اومد ماشین را حتی بدون اینکه سوار بشه خرید و برد
منی که تا اون لحظه نه استرس داشتم و نه احساسم خراب شده بود گفتم حتما قراره این بره و جاش چیز بهتری بیاد
تسلیمم خدا جان
پول را هم خریدار کامل واریز کرده بود به حسابمون
فرداش همسرم گفت بنده خدا میگه میخوام ماشین را ببرم پیش کارشناس منم گفتم ببر
بازم همش میگفتم خدایا هر چی تو برام بخوای خیر مطلق هست
بله ماشین رفت کارشناسی و خوشبختانه ماشین را عیب دار دیدم برگشت خورد به سمت خودمون
اینجا بود که من یکم حالم گرفته شد
ولی با جمله ی :خدایا حتما تو برام خیر میخوای تو برام بهترین برنامه را داری
حتما میخوای برام راه بهتری باز کنی
سریع خودم را آوردم رو احساس شادی و توکل
الله اکبر از این بزرگی پرودگار
ما دیگه دو روز فرصت داریم که پول بریزیم
شب همسرم به داداشش گفت اگه داری یه خورده پول بده تا من بدم نمایندگی و بعد ماشین بفروشم پولتو پس بدم
ایشون هم گفت که خودم ندارم ولی طلای دخترم هست بفروشیم
کارت راه بنداز بعد ماشینت بفروش و به روز طلا بخر پس بده
اینجا من راضی نبودم ولی اعتراضی پیش اونا نکردم
فقط گفتم خدا جان هر چی تو برام صلاح میدونی همون را انجام بده
ما بسپاریم به خدا اونم سنگ تمام بزاره
یه بنده خدا درخواست وام داده بوده دوست خواهر همسرم دقیقا همون روز بریزن که ما میخواییم
این بنده خدا هم بهش گفته بود که پولت اگه لازم نداری بده به فلانی تا کارش راه بندازه و بعد ماشین بفروشه بده
دیگه نخواد طلا بدهکار بشه
قربون خدا
وقتی استاد میگه به خودش اعتماد کنید بنده هاشو ردیف میکنه براتون اینه هاااااا
اونم خودش دو دستی کارت را تحویل ما داد
و ما پول به نمایندگی دادیم به لطف الله
ماشین را گفتیم تا دو هفته بعد میفروشیم
پولش پس میدیم
بله بله ای خدا چطور سپاس بگم تورا
داداشم شد دست دیگر خدا گفت خودم از حسابم بهتون میدم (اینم بگم من اصلا نمیخواستم به داداشام بگم پول داشتن خداروشکر ولی چون میخواست عروسی بگیره چیزی نگفتم)
ماشینتون نفروشید
بعد بهم پس بدین
اکنون ما دیگه لازم نیست ماشین بفروشیم
شاید برای خیلی ها این نتایج کوچک باشه یا ناچیز ولی برای منی که همیشه دوست داشتم دوتا ماشین داشته باشیم
انقدر اذیت نشم جز آرزوهام بود
چون من باید هر روز همسرم را میبردم از مسیر کمر بندی سرکار پیاده میکردم
ظهر باز باید براش ناهار میبردم
سه ساله کارمه
اینا را همش از خدا و دوستی با خدا میبینم
اینا را من همش از معجزات این سایت که من چسبیدم بهش و هر لحظه بهم حس خوب میده
میبینم
اینا از باورهایی که دارم میسازم
از لحظه به لحظم که به قول استاد دارم لذت میبرم از زندگیم دارم میبینم
من سالهاست دارم رو فایلها کار میکنم
خیلی تلاش کردم باورهامو بسازم همیشه یک مقاومتی بود
که هووو کلی باید وقت تلف کنم تا بتونم باور ثروت بسازم تا اون موقع روابطم هم به هم خورده
چه میدونم بیماری اومده سراغم
پس ولش کن
اما امسال گفتم اصلا گیرم کل روابط به هم بخوره
اصلا گیرم من بیماری بگیرم
بزار رو یه باور کار کنم ببینم اصلا نتیجش چی هست
این همه استاد تاکید میکنه
تو بیا یکبار عمل کن بزار هر چی میخواد بشه
نهایت نشد راه اشتباهی هم نرفتی فقط مثبتر فکر کردی
و اما شروع کردم از اول سال
تا اکنون که یک اسفند هست
به لطف خدا آنقدر نتایج مالی برام داشته
بماند که چقدر روابطم با همسرم و فرزندانم
بهتر شده
چقدر سالمتر و پر انرژیتر شدم
بماند چقدر آرامش در تک تک سلولهام جاریست
بماند چقدر با خدا یکی شدم
خیلی حرف میشه زد
اما زیاد شد
فقط یه باور که من هر روز تکرار میکنم :
چون خیلی تو این مورد همیشه منفی بودم فکر میکردم پولدار بشم مریض میشم
خدا ازم بدش میاد
هر روز مینویسم و تکرار میکنم:
پول و ثروت خدا مثل سیل به حسابم جاریست
و من هر چه ثروتمندتر باشم خوشبخترم سلامترم و نزد هم عزیزترم
خیلی خیلی به کنترل ذهن در مورد ثروت بهم کمک کرده نتیجش هم خدا را شکر احساس میکنم خوبه راضیم
تکاملم طی کنم بهتر هم میشه
دوستتون دارم خدا حافظ همتون
امیدوارم همگی شاد و تندرست باشید
سلام براستادعزیز و یاران توحیدی
اینکه از مسیر رسیدن به خواستمون لذت ببریم مسلما برای اوایل کارهست که ذوق و شوق داریم که میتونیم با تعییر باورهامون زندگیمون رو تغییر بدیم .
اماهرچی آرام ارام میگذره و روی باورهات کارمیکتی و دفترها براش پرمیکنی و کمی زندگیت هم تکون میخوره اما بازم به خواسته ات نمیرسی . کم کم اون ذوق و شوق هم کمتر وکمتر میشه .
و کم کم فکرمیکنی من نمیتونم از پس تغییر باورهام بربیام . و دوباره بدتر از قبل اون نامیدی اول بیشتر بهت فشار میاره .
انگار تلاشهات جواب نمیده و دچار روزمره گی و رخوت وسستی میشی .
یک باور پنهان که نمیزاره ما از مسیر رسبدن به خواسته لذت ببریم همون ارزشمند دانستن سختی ومقدس شمردن استقامت و معنوی دانستن آن است .
که این باور مخفی همچین وزنش زیاده که جلوی تمرکز بر نکان مثبتت رومیگیره . چون هرسری یک مسیر سخت تری رو جلوپات میزاری .
واسان میشی برای سختیها .
بیایم بامنطق های فوی قرآنی آسان انجام شدن کارها رو مقدس وارزشمند کنیم تا در مسبر رسیدن به خواسته کمکمون کنه . وراحت تر بتونیم ذهن چموشمون راخاموش کنیم .
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
به نام خدای بخشنده و مهربان
که هرچه داریم از اوست …
سلام خانم موفق عزیزم
امیدوارم حالت عالی باشه …
کامنتتت رو در حالی خوندم که دقیقا در این شرایط بودم و یک لحظه وقتی گفتی این یه باور مخفیه…
انگار خودم رو پرت کردم در درون ذهنم و در اون تاریکی از اون دور یک چراغی روشن شد ….
و آن جمله این بود ….
کار را آن کرد که تمام کرد….
اگه یه کاری رو بکنی و تلاش کنی ولی به سرانجام نرسونی هیچ فایده ای نداره …
وای خدای من …
پس برای همینه که اینقدر کند دارم پیش میرم …
چون نتیجه ی خاصی که توی ذهنمه نبینمو فکر میکردم که تلاش و کارای کوچیکم و حتی آموزش دیدنم بی فایدس…
وای خدای مننننننننن
چه باور مزخرفی …
معلومه که هیچ انرژی از بین نمیره هیچ کاری بی اثر و بی فایده نیستتتتتت
عزیز دلم ممنونم برای این آگاهی…باید روی خودم بیشتر کار کنم …
هر اتفاقی بیوفته چه نتیجه ی خاصی باشه چه نباشه چه کسی ببینه چه نبینه …جهان و خدا هیچ چیزو از قلم نمیاندازد و یه روزی تمامش پاسخ داده میشههههه همششش بدون هیچ نقصیییی
ممنونم ازت …
منتظر نتایج بی نظیرتون هستم
عاشقتم
در پناه الله یکتا باشید
گام دهم
و برای اولین بار قبل از نوشتن نکته های فایل دارم کامنت مینویسم !
چون برق رفته : ) و سریع اومدم سراغ لپ تاب و بهترین زمان دیدم برای ادامه گام بعدی
سلاااام
چقدر همراه با دوره دوازدم قدم ( در حال حاضر قدم دوم ) تکامل را دارم بهتر و ملموس تر درک میکنم ، چون همراه با این دوره این پروژه را هم همراه هستم و گام ها را طی میکنم ، و این هدایت همزمانی فایل ها چقدر لذت بخش ، هیجان انگیز و آگاهی دهنده ست .
به نسبت درخواست و هدف قهرمانی ام چقدر امیدوار تر شدم و بیشتر دارم سعی میکنم که لذت ببرم ! به جای اینکه ناامید بشم و تازه این روزهایی که نیازه از لحاظ مالی طی کنم را تلخ بگذرونم !!!
بهش نچسبم ، باورهای قدرتمند کنند براش بسازم ، از تمرین و روزهای ریکاوری ام لذت ببرم تا هم به خواسته ام برسم و هم ازش لذت ببرم
به قول استاد در فایل قبلی ، خودم را در معرض تکرار قانون و یاد آوری هر لحظه گذاشتم
و میبینم و میفهمم که چقدر با تکرار قانون میتونم در آرامش و لذت و شادی بیشتر زندگی کنم و البته خلق کنم !
اینکه استاد گفتند از کلام پر مهر مادرتون لذت ببرید ، یاد مکالمه تصویری امروز با مادرم افتادم ، بیش از 1 ساعت باهاش صحبت کردم و خدا را شاکرم که به گفته خود مادرم کلی بهش انرژی دادم و ازم تشکر کردم و یه سری از قوانین جهان هستی را سر یه موضوعی بهش یاد آوری کردم ( چون مادرم هم از شاگردهای استاد هستند و بسیاااار مشتاق )
الهی صد هزار مرتبه شکر که احساس خوب به دست خودمون و با تغییر زاویه دیدمون به دست میاد ، الهی شکر که با این احساس خوب نتایج بیشتر را هم میسازیم و نتایج بیشتر باز این چرخه ای احساس بهتر و نعمت های بیشتر را در زندگیمون به جریان میندازه !!
پس ما همه ی چیزی که نیاز داریم برای ساختن یه زندگی عالی را داریم !! الهی میلیاردها باااار شکرت
.
دوستتون دارم و در پناه حق
به نام خدای هدایتگرم
گام دهم/پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
اگه تو مسیر زندگی حرکت کنیم و آگاهانه رو باورهامون کار کنیم و لذت ببریم هدایت میشیم به اونجایی که باید باشیم اگه سراغ کاری بری که بهش عشق و علاقه داری و باورهای درست در مورد کارت و ثروت داشته باشی قطعا به موفقیت مالی میرسی امااگه به سراغ عشق و علاقه ات بری اما باورهات محدودکننده باشه ممکنه بعد از مدت زده بشی و بری سراغ یه کاره دیگه ای که فکر میکنی میتونی ازش پول بسازی اما در واقع مشکل از اون کاره نیست از باورهای خراب و محدودکننده ای که جلوی ورود ثروت و نعمت و به زندگیت میگیره
پس مهمترین کار تو ایجاد باورهای هماهنگ با خواسته ات و کارکردن روی باورهای ثروت آفرین
باید بصورت صد در صد بپذیری که تمام تجربیات و اتفاقات و شرایطی که تو زندگیت داره رقم میخوره بدون استثنا توسط باورهای توئه که داره رخ میده
ممکنه یه برحه ای که خیلی تمرکزی روی ذهنت کار کنی بیشتر باورکنی این قانون که اتفاقات داره با افکارت رقم میخوره اما تا شل کنی خیلی زود تحت تاثیر عوامل بیرونی (شرایط اقتصادی، تورم،جامعه، دولت،پارتی و….)
قرار بگیری، پس نیازه که همیشه کار کنی مرور کنی هر لحظه
تا درگیر حواشی نشی
از استادجان عزیزت این درس و بگیر که
خیلی به خودت سخت نگیری،زیادی به خواسته هات نچسبی
از هر لحظه زندگیت لذت ببر
هی نگو کی به خواسته ام میرسم
از دیدن یک پروانه زیبا لذت ببر
از نگاه پر مهرهمسرت،پسرت،پدرت،مادرت لذت ببر
از طبیعت از ابرا از آسمون از هر چیز زیبایی که میبینی
لذت ببر
اجازه بده تکاملت طی بشه
دنبال نکات مثبت و زیبایی های زندگیت وجهان اطرافت باش
حرص نزن عجله نکن
خود بخود هر چی که بخوای وارد زندگیت میشه
پس لذت ببر از مسیرت
خیلی باید آسون بگیری،نباید کمالگرا باشی
صبورتر باش،بیشتر در لحظه زندگی کن
فاصله ی تو با خواسته هات فقط با احساس خوب پر میشه
احساس خوب هم فقط با تغییر افکار و باورها بوجود میاد
پس یادت باشه زندگی همین لحظه هایی که در حال گذره،،
پس لذت ببر و خوش باش
برای همه ی دوستان شادی و لذت و خوشبختی در لحظه لحظه ی زندگی آرزومندم.
پیروز و موفق باشید.
بنام الله باری تعالی
15لَقَدْ کانَ لِسَبَإ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَهٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِین وَ شِمال کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ
16فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَواتَیْ أُکُل خَمْط وَ أَثْل وَ شَیْء مِنْ سِدْر قَلِیل
17ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِی إِلاَّ الْکَفُورَ
15 ـ براى قوم «سبا» در محل سکونتشان نشانه اى (از قدرت الهى) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ (رودخانه عظیم; و به آنها گفتیم:) از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید; شهرى است پاک و پاکیزه و پروردگارى آمرزنده (و مهربان)!
16 ـ اما آنها روى گردان شدند، و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم، و دو باغ (پر برکت) شان را به دو باغ با میوه هاى تلخ و درختان شوره گز و اندکى درخت سدر مبدّل ساختیم.
17 ـ این کیفر را به خاطر کفرانشان به آنها دادیم; و آیا جز کفران کننده را کیفر مى دهیم؟!
سلام به استادان عزیزم وهمه دوستان
این روزها هوای بارانی بسیار باطراوتی هست و هر گوشه ای برف و بارون میاد و تنفس هوایی تمیز لذت بخشه خیلی دل چسبه
یادمه از اولین گام های این دوره خواندن قرآن بود که شما موکد تکرار کردید اگر باور دارید که خدایی هست که این جهان رو خلق کرده ویک کتاب داره باید بخونید تا قوانین این جهان رو درک کنید خدارو سپاسگزارم که خدا هدایت ام کرد واستارتش رو زدم الان چهارصد صحفه پیش رفتم وخداوند همراهیم میکنه تا دورش کنم
اگر یک نتیجه این دوره برام داشته باشه که مسلما بیشتره ، آشتی با قرآن هست وکلام الله رو خوندم
وقتی شما گفتید باورهاست که اتفاقات رو رقم میزنه نه هیچ عاملی دیگه این تیکه رو نگه داشتم ودوباره ودوباره پلی کردم و باور بفرمایید که هنوز ذهنم با این تیکه مقاومت داره ومیدونم زمان میبره تادرک کنم
سالها من مخالف این جملات رو شنیدم وهمه چیز شنیدم در مورد موفقیت ،الا موضوع باورها که برام مبهم هست میتونم دلایل منطقی براش پیدا کنم
در مورد شغل باید بگم من تو کارهای یدی خوب هستم توی ورزش خیلی استعداد دارم و علاقه
توی محیط کارم باشگاه ورزشی هست وخیلی برام لذت بخشه ،من کار اداری انجام میدهم وهیچ وقت به ورزش برای کسب درآمد فکر نکردم ،میشه از کاری که بهش علاقه داری ولذت میبری ،استعداد داری کسب درآمد کنی
اصلا من میرم سر کار کسب درآمد کنم که ورزش کنم،واقعا از این کار لذت میبرم ،اصلا اگر همه چی تو زندگیم تکمیل باشه من میرم باشگاه ورزشی وفقط این راه رو بلدم اگر یک هفته ورزش نکنم این میل باعث میشه کشیده بشم به سمتش وووو خدایا شکرت همیشه دوست داشتم این مسیر رو حتی حرف میزنم احساس شعف میکنم
سپاسگزارم
سلام به استاد عزیزم
چقدر خوشحال و سپاسگذارم که دارم کامنت میزارم تو سایت و از خودم و آگاهی هام مینویسم
گاهی کنترل کردن ذهنم مشکل میشه ، توی ذهنم چیز های بدی به آدما نسبت میدم یا حتی بهشون توهین میکنم نمیدونم این مسئله از چه باوری نشئت میگیره شاید اگر بخوام ریز بشم به خاطره اینکه جاهایی که دوست داشتم جواب کسی رو بدم حرفمو خوردم و خجالت کشیدم یا حتی ترسیدم ، اون حرفا برام توهین آمیز بوده ولی من نتونستم جوابی بدم به خاطره عزت نفس پایین و الان میبینم گوشه ای از ذهنم کلام منفی نسبت به آدم ها میبنده و نسبت به موفقیت و لذتی که تجربه میکنن خیلی حسادت میکنه و یه جورایی دلش میخواد بهم بزنه داستانو
گاهی اوقات طلب خیر برای اطرافیانم میکنم ولی قلبن راضی به این خیر نیستم ، گاهی طلب عشق و لذت بیشتر میکنم ولی قلبن راضی نیستم به این اتفاق ، شاید یه دلیلش اینکه اون آدم هارو جدا از خودم میدونم یا اینکه حس میکنم با توجه به سختی هایی که من کشیدم و نرسیدم یا درنهایت رسیدم ولی با اون گذشته ی سخت اون افراد لایق تجربه اون خواسته نیستن چون به اندازه ی من سختی نکشیدن ، به اندازه من با اندازه معیار های من که یه فرد باید داشته باشه تا فلان خواسته رو تجربه کنه با اون معیار ها سازگار نیستن…
درصورتی که هیچ معیار خاصی نیست ، هیچ تلاش مضاعفی نیست برای رسیدن به خواسته ها ، فقط و فقط و فقط تغییر باور هست ، فقط و فقط و فقط احساس خوب هست ، فقط و فقط و فقط لذت بردن از مسیره …
علیرضا آرام باش پسر ، چه عجله ای داری برای چه هدفی ، چیزی که تو داری تجربه میکنی هدف خیلی از آدم هاست ، آرام باش پسر و از چیزی که داری لذت ببر ، آرام باش پسر ، به خدا چیزی که تو الان داری آرزوی خیلی از آدم هاست ، به خدا چیزی که تو الان داری آرزوی خودت تو گذشتته ، با چه عطشی میخواستی و الان داریش و هر چیزی که بخوای در آینده خواهی داشت ، نشانه واضحش استاده ….
چیز هایی که میگه من تو گذشته بودم الانه منه ، اونم مثل من عجول بوده ، اونم مثل من از مسیرش لذت نبرده یه جاهایی ، اونم مثل من خودشو دوست نداشته ، اونم عزت نفس نداشته ولی الان داره ولی الان خواسته های دیگه ام داره که با استفاده از همین آگاهی و باور های جدید داره ادامه میده که مسیرش رو نرم و لذتبخش و روون تر کرده
ای جانم بابت این لحظه ، این نفس عمیق ، این آهنگ بی کلام زیبا ، این خنکی و این آرامش
ای جانم بابت وجودت بهترینم ، دوست دارم
سلام چه کامنت خوبی گذاشتین دقیقا منم بعضی باورام شبیه شماست ،و اینکه از همین الان لذت نمیبرم و تو گذشته آینده هستم و عجله دارم دقیقا عجله،اصلا وقتی لذت ببری دیگه بیخیال همه چی میشی خواسته هاتو داری و دنبالش نیستی شدید شد شد نشدم نشد میشه یه خواسته دیگه باور جدید دیگه به نظرم ذهنو اگه ولش نکنیم بدونیم چی میخوایم دیگه نصف بیشتر راه رفتیم..و شکرگذار باشیم دقیقا یعنی شکر نعمت واقعا نعمتت افزون کند امیدوارم واسه همه خوبی باشه و خدا قلبمونو بزرگ کنه واسه همه چیزای خوووب
سپاس ازتون
خدایا شکرت
شکرت بابت این فایل عزیز
قبل از اینکه که کامنت بزارم کامنت مریم عزیز رو خوندم و بسیار لذت بردم و چقدر آگاهی های این فایل رو برام واضح تر کرد
خدایا شکرت بابت دستان عالیت
استاد گفتند از مسیر زندگی لذت ببرید
من حدود 4 ماه پیش میرم بازار بزرگ و کاموا میخرم که شالگردن ببافم( فقط برای اینکه یه تجربه حدید تو زندگیم داشته باشم و حسش کنم)
و خب به نتیجه ای هم نرسید و به باقی کار هام رسیدم اما اون چندوقتی که با هیجان میشستم میبافتم، رفتم پیش خالم که بهم یاد بده خیلی بهم خوش گذشت
و لذت بردم از مسیر زندگی
و حالا دیشب هم بافت با قلاب رو یاد گرفتم و اون بیشتر بهم مزه داد و لذت بردم ازش
امروز میخواستم ورزش کنم و با ذهن کمالگراییم گفتم که خب الان ساعت 6 عه از الان شروع کن که دیگه تا 7:30 اینا تموم بشه بعد بیا گام دهم رو ببین بعد برو بافتنی رو ادامش رو از یوتیوب یاد بگیر
تا وسایل ورزش رو آوردم مامانم گفت شکوفه ظرفارو بشور میخوام مرغ و ماهی هارو پاک کنم
و بومب
چون مغز کمالگرای من براش برنامه نریخته بود عصبانی شد و شروع کرد به غُر زدن
و هعی قانون بهم یادآوری میشد که اشکال نداره عصبانی ای ولی تو عصبانیت نمون ، و در همون حین هی دلم میخواست غر بزنم غر
فقط گفتم برو ظرفارو بشور تا نارحتی ای پیش نیومده و شروع کن به شکرگزاری
وقتی رو حالت عصبانیت و غر زدن بودم روم نمیشد با خدا حرف بزنم و شکرگزاری کنم
انگار غرور بیجا داشتم
فقط غرورمو زیر پام گذاشتم و شروع کردم
اما هی میگفتم شکوفه رو احساسات بد نمون تا چند ساعت دیگه حالت خوب میشه
نمیدونم چیشد فککنم ظرفارم محکم میشستم اما شکرگزاری هعی آرومم میکرد و در کنارش باز نجواهای شیطان میاومد که آره فلان آره بهمان
و من هی حواسمو جمع میکردم و شکرکزاری میکردم که مکالمه ها تو ذهنم ایجاد نشه که اذیت و عصبانیم کنه
من با راه حل شکرگزاری ذهنم رو هی آروم میکردم و اون باز شروع میکرد و من فقط ادامه دادم
انقدر تند تند ظرفارو شستم که تو نیم ساعت جمع شد
منی که ظرف شستنم 40 تا 1 ساعت طول میکشه
یکمی نجواها کنترل شد با مرور زمان یکی دو ساعته کاملا آروم شدم و خالم خوب شد
و اینم از معجزه شکرگزاری که فککنم کمی خوب از سایت یادش گرفتم
چون بهترین راه حل برای من وقتی مکالمه های ذهنیم شروع میشن و بخاطرشون عصبانی میشم شروع میکنم به شکرگزاری
میخواستم اینو بگم که تو جریان زندگی باشیم
من نیم ساعت ظرف شستم و شکرگزار خداوند بودم بابت فراوانی آب
بابت دستان سالمم
بابت تاندون های دستم
بابت اسکاج
دستکش و …
و بخاطر شکرگزار خیالم خوب شد و به نکات مثبت توجه کردم
بعد اومدم ورزش رو انجام دادم لذت بردم
بعد اومدم چای ریختم خوردم
و …
و بعد هم اومدم سایت و این فایل عالی رو دیدم و استاد گفتند که از مسیر زندگیت لذت ببر
چون فاصله خودت با خواستت فقط با احساس خوب پر میشه
خدایا شکرت بابت امروز عالی من عاشقتممم
بهنام او و یاد او که آرامش بخش دلهاست سلام.
خداجونم عاشقتم برای این لحظه برای این حس آرامش برای این که الان انقدر آرام هستم. انقدر حالم خوبه و فول انرژیم بااین که الان 1 شب هست. دمت گرم فقط باید ادامه داد ادامه داد ادامه داد.
امروزم را عالی شروع کردم . باحال خوب بیدارشدم و قسمتی از کامنت های بچهها رو خواندم بعدشم به اسرار مادرم که صد البته که هدایت خدادبود رفتم پیش خالهام و با ( بچه دختر خالم ) گیتاعزیز دلم کلی بازی کردم. یک دختر بچه 2 ساله چشم درشت با ابرو های مشکی و موهای چتری گوله نمک این دختر کلی هم ناز داره انقدر خوبه!! وقتی میبینمش باهاش حرف میزنم و بازی میکنم کلی انرژی میگیرم از بس شیرین و باهوش هست 1 ساعت فقط باهم بازی کردیم. رقصیدیم کتاب خواندیم. خلاصه انقدر بهم خوش گذشت که دلم نمیاومد بیام خونه اما خوب شکر خدا به موقع خونه رسیدم و کارهام انجام دادم. این اینور قضیه..
حالا بگم از رفیق نازنینم کمالگرایی جان که از وقتی با اون بچه بازی میکردم گاهی خودش رو نشان میداد تا چند دقیقه پیش که دیگه امانم رو بریده بود و چنان استرس و اضطرابی به من وارد کرده بود که به شدت کلافه بودم، جوری که هیچ کاری نمیتوانستم بکنم بماند… اما به لطف الله برخلاف همیشه که این حس میاومد و من خودم رو مشغول دیدن فیلم و رمان خواندن میکردم یا کارهای اینچنینی که کمکی هم بهم نمیکرد این سری شروع کردم به نامه نوشتن برای خدا و حرف زدن باهش و گوش کردن این فایل که هدایت شدم به برش زدن تیکه آخر فایل آن قسمتی که استاد جان راجب لذتبردن و راحت گرفتن زندگی گفتید بارها و بارها و بارها همین یک تیکه مدام هنزفری تو گوشم بود و تکرار میشد مشغول بازی اونو با برادرم شدم بعدم رفتم آشپز خانه را تمیز کنم که همین گوش کردن ها باعث شد خیلی خیلی حالم بهتر بشه…
امروز من چه جوری قانون به خودم یادآوردشدم؟ با خواندن کامنت بچهها و این جمله که تمام اتفاقات ما بدون استثنا نتیجه فرکانس های ارسالی ما به جهان هستند عین طوطی تو سرم تکرار میشد. تا این که اومدم فایل گوش کنم و کامنت بنویسم خدا گفت همین الان پاشو برو دوشت بگیر بعد بیا منم گفتم چشم بعدش هدایت شدم به دیدن تاتر عروسکی با گوشیم راجب ننه سرما بود خیلی قشنگ بود و لذت بردم از آنجایی که برق رفته بود منم بدو زیر پتو که خوابم برد. حالا از خواب بیدارشدم بعد ظهر شده. یک عشق بازی جانانه با خدا کردم و روحم جلا پیداکرد کلی باهم حرف زدیم من عاشق روزها و لحظههاییم که تو خونه تنها میشیم و باخدا دوتایی عشق میکنیم و حرف میزنیم از همان ها که به خودت میای و میبینی مثل ابر بهار داری از شوق دیدنش های های گریه میکنی ….قبلش هم هدایتم کرد باز به خواندن کامنت بچهها و از جملاتی که گذاشتن راجب ثروت برای خودم یک فایل درست کنم حالا این جا رو داشته باشید:
کمالگرایی بلبل زبان گیرداده آره دوباره مثل قبل شد/. آره تو کم کاری میکنی آره تو سست عنصری/.اره تو فایل گوش نکردی امروز./ اره از روی فایل ننوشتی کم کامنت خواندی / کامنتی نزاشتی/ تووقول دادی کامنت بزاری/ چند روز رو گام 9 گیرکردی چون داری بهانه میاری و ….. یعنی فشار 90 درصدی روم آورده بود.
استاد شما گفتید به خواستههاتون نچسبید. لذت ببرید لذت با تغییر زاویه دیدتون و انقدر به خودتون سخت نگیرید؛ تنها راه رسیدن به خواستهها پرکردن فاصله بین من و خواسته هام احساس خوب هست و همچنین گفتید اساس تمام آموزش ها و دورههای شما لذت بردن و داشتن احساس خوب هست این که از کوچک ترین چیز لذت ببریم به زندگیمان عمق میبخشد. این که زندگی همین مسیر که مجموعه از سختی ها و شادی ها و غم هاست.
برداشت من: 1. همین کارکردن روی باورها هم باید برای من لذت بخش باشه برای همین در فایل قبلی گفتید شیوه های خلاقانه پیدا کنید که بتوانید بارها و بارها قوانین تکرار کنید چون وقتی تاثیر گذار هست یک موضوع یک کار که من ازش لذت ببرم این که بخواهم مثل رباط کاری رو انجام بدهم و از طرفی لذتی ازش نبرم نه تنها فایده ندارد بلکه من رو هم دل زده میکند مثل وقتی که رفتم شاهنامه خوانی در 9 سالگی یادبگیرم آقا همون جلسه اول چنان بهم سخن گرفت و سرم داد زد که کلا من گذاشتم کنار شاهنامه خوانی رو بعدها مدرسه هم گذاشت اما دیگه نرفتم همان بود.
2. وقتی من چیزی را مستمر انجام میدهم که اولا بدانم خوبه دوما برای لذت بخش باشه. پس آقا من نباید به خودم سخت بگیرم یا مثل طوطی کارهای بچه.ها رو تقلید کنم چون آنها در دفتر مینویسند من هم بنویسم/ چون از بچهها شنیدم دفترها پرکردن و واو به واو حرفهای استاد رو نوشتن من هم بنویسم چون….. این موضوع اول راه خوب بود برای فایل های کوتاه خوب بود اما از یک جایی به بعد من رو به شخصه دل زده می کند به خصوص برای آدمی مثل من که تنوع طلب هستم و از طرفی هم کمالگرا یعنی یک فشار زیاد…. درواقع تقلید کردن نابه جا هر سری باعث میشد از اصل فاصله بگیرم و به فرعیات بچسبم و به این طریق از ادامه مسیر دلسرد و بی خیالش بشم یک مدت.
خیلی خوش حالم که تا اینجا پیش اومدم و کمال گرایی رو تا همین امروز و همین لحظه خلع سلاح کردم درآخر زور خدا کجا و زور نجوای شیطانی کجا؟ خدایا شکرت صد هزار مرتبه شکر
مریم جان این پروژه، همان پروژهای هست که افردی مثل من دچار کماگرایی هستند خیلی قشنگ میتوانند قدم قدم بدون هیچ عجله ای پیش بیان و به دل کمالگرایی بزنن یادبگیرند که باید بیشتر لذت ببرند تا به خودشان سخت بگیرند… اصل براشون یادآور بشه.
این که استاد میگه مقایسه نکنیم… در هر لحظه دنبال زیبایی باشیم… حرکت کنیم…. استمرار داشته باشیم…. خودمون ببخشیم….
چون همه این ها باعث احساس خوب درما میشه… چون میتوانیم راحت تر زندگی کنیم …. چون میتوانیم لذت ببریم…. چون تنها راه رسیدن به خواستهها لذت بردن از همین لحظه هست پر کردن فاصله خودمان با خواسته به وسیله احساس خوب هست.
کلیت قانون من با ارسال فرکانس هام بدون استثنا تمام شرایط و اتفاقات زندگیم رو خلق کردم و خلق میکنم و خواهم کرد.
احساس خوب= اتفاقات خوب. احساس بد= اتفاقات بد
احساس من به من میگه دارم در جهت خواسته حرکت میکنم یا ناخواسته این احساس هم نتیجه گفت و گوهای غالب ذهنی من یعنی باورهام هست به نسبتی که سعی کنم ورودی های خودم را مدیریت کنم به گونه ای که به چیزهایی توجه کنم و به مسائل جوری نگاه کنم که به من احساس خوبی بده من به تک تک خواسته هام میرسم. که این میشه باور ساختن
در ثروت: ساخت باور فراوانی/ هر چی ثروتمند شوم نزد خدا عزیزتر میشوم/ ثروت و خدا باهم هستند و جدا از هم نیستند/ راه رسیدن به خدا ثروتمند شدن هست/ هر کاری هر حوزه ای که بهش علاقه داری پتانسیل ثروت ساختن دارد فقط باورهای ثروت اصلاح کن /….
در عزت نفس: این که من خالق زندگیم هستم/ همه ما ارزشمندیم/ به دنیا اومدیم تا به خواسته هایمان برسیم/ هرکدام توانایی های مختص به خودمان داریم / خودمان ببخشیم چون خدا هم ما رو بخشیده و میبخشد و با خطا هاست با تضادهاست که رشد میکنیم…
در روابط: همه ما از خداییم / هیچ کس کامل نیست / به آدم ها عشق بورزیم و دوست شان داشته باشیم/ رفتار آدم ها با ما بازتاب افکار و باورهای ماست / آدم ها وارد زندگی ما میشوند تا درسی در جهت رشد و پیشرفت به ما دهند / به هیچ کس وابسته نباش و قدرت رو جز خدا به هیچ کس نده/ فکر این که اگه فلانی نبود چه اتفاق معلوم نبود باید چی کار میکردیم نداریم/ به رب العالمین توسل و توکل کن و از خودش بخواه…/ قدرت الله را باور کن در تمام زمینه ها…..
همه اینها برای این که به احساس خوب برسیم حالا این که چقدر میتوانیم در این مسیر موفق باشیم بستگی به این داردکه چقدر استمرار داریم چقدر باور کردیم که میتوانیم تنها با کارکرد روی باورهامون زندگی خودمان را بسازیم. این که همه چی احساس خوب هست و نیازی به جنگیدن و دعوا کردن نیست.
متوجه شدم به نسبتی که بتوانیم اصل رو درک کنیم و بپذیریم کارما در ساخت باورها به مراتب خیلی خیلی راحت تر میشه و دیگه عجله ای برای رسیدن به خواسته هامون نداریم و بیشتر و بیشتر از مسیر لذت میبریم بیشتر سعی میکنیم به قانون عمل کنیم بیشتر حواسمون به ورودی ها هست خلاصه از هر طرف نگاه کردم دیدم ریشه ای ترین باور که باعث میشه باورهای دیگه هم در جهتش درست بشه همین باور که آقا به پیر و به پیغمبر قسم که من خالق زندگیم هستم و هیچ کس هیچ کس هیچ کس قدرت این رو نداره که برای من برای آینده من برای زندگی من تصمیم بگیره و دست به عمل بزنه این من هستم که با افکار م ، شرایط و برخورد ها و موقعییت ها خلاصه هرچی در زندگیم از خوب و بد هست رو ساختم.
مریم جان متشکرم برای این پروژه استاد جان ممنونم برای این مصاحبه
دست حق یار و نگهدارتان