تدوینِ دوباره ی قانون آفرینش، برای من مثل سفر به سرزمینی از آگاهی های ناب و زندگی ساز بود که بیشتر از همه از 2 منظر برایم قابل تأمل بود:
منظر اول:
هر چه بیشتر آگاهی های این دوره را شنیدم و قدم های اولیه و محکمی را به یاد آوردم که با کمک آگاهی های این دوره برداشته بودم و تجربه های هزاران نفر را مرور کردم که این دوره را نقطه ی تحول زندگی شان می دانستند، بیشتر به این حقیقت پی بردم که: دوره قانون آفرینش انقلابی بود در درکِ صحیحِ قانون و توانایی اجرایی کردن آن درک در زندگی به منظور خلق شرایط دلخواه.
نگاهِ «عملگرا و حل مسئله ای» استاد عباس منش به قانون جذب-به عنوان مدرس این دوره- کمک کرد تا نگاه فانتزی و توهمی به قانون جذب تبدیل شود به ایمان و امید که عمل می آورد و کمک می کند تا فرد بدون عجله و با اطمینان، مسیر تکاملیِ ساختنِ زندگی دلخواهش را تا مقصد بپیماید و از مسیر این خودسازی لذت ببرد؛
یعنی این توهم درباره قانون جذب که «من هیچ قدمی بر نمی دارم و هیچ تغییری در رفتار و شخصیتم ایجاد نمی کنم و به هیچ ترسی غلبه نمی کنم و فقط به چیزهای خوب فکر می کنم و یک شبه زندگی ام تغییر می کند یا یک گونی پول از آسمان فرو می افتد و مسائل زندگی ام را حل می کند»، تبدیل شد به ایمان و اطمینان به اینکه طبق قانون قدرت تغییر زندگی ام به من داده شده است.
ایمان و اطمینانی که بازتابِ درک صحیح از این قانون است که: تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است. ایمانی که پشتوانه اش «شناختنِ توانایی خودمان در خلق زندگی دلخواه مان » و « قوانینِ بدون تغییر خداوند» است.
ایمان و اطمینان به اینکه:
اگر من برای تغییر رفتار، شخصیت و باورهای بنیادینم جهادی اکبر به پا کنم و آگاهانه کانون توجهم را در مسیر اهداف و خواسته هایم جهت دهی کنم، لاجرم شرایط به نفع من تغییر می کند فارغ از اینکه شرایط کنونی ام چقدر نامناسب است یا اوضاع اقتصادی چقدر خراب است یا اکثریت جامعه درگیر چه مسائلی هستند!
زیرا آگاهی های این دوره از زبان استاد عباس منش به عنوان فردی بیان شده که نه تنها قانون را به خوبی درک کرده است، بلکه به خوبی توانایی آموزش دادنِ آن را نیز دارد به این دلیل که خودش اولین فردی است که به آن آموزه ها عمل می کند. به همین دلیل فردی که با تعهد و تمرکز پای آگاهی ها و تمرینات این دوره می نشیند و در کلمه به کلمه ی آن آگاهی ها تعقل می کند، قادر به درک قانون می شود به نحوی که بتواند آن را در زندگی اش و برای حل مسائلش به کار ببندد.
این حد از درک موجب قوانین، فرد را متعهد به اجرای آن قوانین در زندگی اش می کند. یعنی سبب می شود اینها فقط یک سری جمله های قشنگ و شعار گونه نباشند بلکه اساسهایی بدون تغییر باشند که فقط با اجرای آنها می تواند به رضایت از زندگی اش برسد ولاغیر!
به دلیلِ این حدّ از درک است که توانا می شود در اجرایی کردن این اصول برای حل مسائل زندگی اش
- توانا می شود در کنترل ذهن در زمانهای مواجهه با تضادها
- در تشخیص الهامات
- در توکل و قدم برداشتن
- در تسلیم هدایت بودن و پیروی از آن
- در امید داشتن و جهت دهی آگاهانه به کانون توجه اش
- در تشخیص ضعف های شخصیتی اش و آگاهانه تلاش کردن برای بهبود شان
- توانا می شود در پرسیدن سوالات قدرتمندکننده و هدایتگر
- توانا می شود در درک ارتباط معناداری که بین رفتارهایش و ریشه ی آن رفتارها(باورهای بنیادین) است و بررسی می کند که آیا آن باور بنیادین به من کمک می کند یا مرا محدود می کند؟!
- و آیا می توانم نگاه بهتری را جایگزین این باور کنم که بیشتر به من کمک می کند و بیشتر در خدمت خواسته هایم است؟!
منظر دوم: ترکیب جادویی ای از توضیح آیات قرآن و منطق های و کلیدهای این آیات در کنار قوانین زندگی:
استاد عباس منش در این دوره همزمان که قوانین و اصول زندگی را توضیح می دهد، منطق آن آگاهی ها را نیز به وسیله ی توضیح آیات قرآن بیان می کند. آنهم به زبانی کارا و قابل فهم. به همین دلیل آگاهی های این دوره بهترین نقطه ی شروع برای افرادی است که ذهن آنها برای پذیرفتن قانون و کنار گذاشتنِ شیوه ی محدودکننده ی قبلی، مقاومت بسیاری دارد.
برای فردی که خداوند را به عنوان تنها منبع قدرت و رحمت باور دارد و قرآن را به عنوان کتابی می شناسد که حاوی کلیدهای خداوند هست برای هدایت به مسیر خوشبختی، منطق آگاهی های این دوره آنقدر قوی است که می تواند حریف استدلال های محدودکننده ی ذهن بشود به نحوی که فرد به این درک برسد که: خودش بدون استثناء خالق تمام اتفاقات زندگی اش است.
این جنس از درک به این شکل در رفتار و عملکرد فرد ظهور پیدا می کند که:
اولا دیگر بیرون از خودش، به دنبال دلیل اتفاقات زندگی اش نمی گردد و به دنبال یافتن مقصری برای ناخواسته های زندگی اش نیست؛
ثانیا منتظر نمی ماند که فرد دیگری زندگی او را تغییر بدهد یا عاملی در بیرون تغییر کند تا او را به خواسته هایش برساند. بلکه مسئولیت زندگی اش را می پذیرد و برای ساختن شرایط دلخواهش، آستین همت بالا می زند
فقط تصور کنید که همین درک، چه نشتی های فرکانسی ِ عظیمی را در وجود فرد می بندد.
آگاهی های این دوره به فرد کمک می کند تا نقش اساسیِ کانون توجهش را در خلق اتفاقات زندگیش بفهمد و به پشتوانه این شناخت، به این امیدواری برسد که:
«حالا که من با کانون توجهم این شرایط را در زندگی ام ساخته ام، پس می توانم با تمرین برای جهت دادنِ آگاهانه به کانون توجهم در جهت خواسته هایم، شرایط را به نفع خودم تغییر بدهم.»
البته که رسیدن به این درک یک دکمه نیست. برای همین این دوره 10 بخش هست که فرد باید بخش به بخش با آن آگاهی ها پیش برود و تمرینات را جدی بگیرد و انجام بدهد.
مهمترین دلیلی که هر بخش از این دوره پیشنیاز بخش بعدی است، این است که این قدم ها باید یکی پس از دیگری به خوبی پیموده بشود. این تنها راهِ رسیدن به نتایج پایدار و ادامه دار است و فرد را به بزرگترین توانایی می رساند که بشر می تواند داشته باشد و آن هم:
احساس کنترل داشتن بر اتفاقات زندگی است.
احساس اینکه دیگر برگی در باد نیستی و افسار زندگی ات در دست خودت است؛
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD670MB43 دقیقه
- فایل صوتی درباره قانون آفرینش | پایداری در مسیر درست39MB43 دقیقه
سلام به عشقای من.سلام به همه ی عزیزانم.
چه هوای خوبیه.بوی آرامش بخش آتیش رو حس می کنم.خدایا شکرت.استاد،اصلا همه ی فایل های شما، چه زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا،همشششونننن برای ما درسه و من دارم از تک تک لحظاتم با شما و فایل هاتون درس یاد می گیرم و فقط باید چشمامو بیشتر باز کنم و گوشامو بیشتر تیزتر!..استاد من توی تابلوی آرزوهام،عکس اینو گذاشتم که همهههه ی دوره های شما رو بخرم.و میدونم که همشونو میخرم اما وقتی میخرم که تکاملم و عمل کردنم به دوره های رایگان و هدیه طی شده باشه.وقتی عمل کنم در مسیرشون بیشتر و بیشتر قرار میگیرم چون قرار نیست که انبار اطلاعات داشته باشم،باید بیشتر عمل کنم و خداروشکر من کتابهای شما و دوره بی نظیر عزت نفس رو خریدم و با این دوره و فایل های هدیه پیش میرم.استادم، من همیشه،یعنی هر روز،شاید روزی صد بار،توی دلم یا زبونم به خدای خودم میگم خدایا شکرت که منو به سمت این مسیر زیبا هدایتم کردی و و و و و خدایا شکرت که منو با ااستتتتتاد عباس منش آشنا کردی.چون من اگه استاد دیگه ای داشتم این مسیر رو رها میکردم.با توجه به شناختی که از خودم دارم.چون کلام شما در من خیلییی نفوذ داره.میگم خدایا شکرت که من ایرانی ام و هم زبون استاد عباس منش.میگم من خیلی خوشبختم که استادی مثل شما سر راهم قرار گرفته.شما بهترین استاد در این زمینه هستین در تماممممم کل این جهان.مثل شما نداریم توی دنیا.میگم خدایا شکرت که استاد رو چند سال پیش هدایت کردی که این مسیر رو با قدرت ادامه بده و ایمان داشته باشه به این مسیر تا الان دست مهربون باشه از طرف تو برای ما.خدایا شکرت.استاد، اگه ما خیلی دوره قانون آفرینش رو دوست داریم،بخاطر اینه که خودتون هم گفتین.که یه سری چیزا برای شما بدیهی بوده و ما تازه داریم میفهمیمش و ما هم باید قدم به قدم یاد بگیریم.من نظر خودمو میگم،مثلا اگه کسی بیاد برای اولین محصولی که میخواد بخره،کشف قوانین زندگی رو بخره،شاید قانون رو درست درک نکنه.اول باید با فایل های رایگان(هدیه) و کتاب ها شروع کنه.تو عقل کل به سوالاش برسه.بعد قانون آفرینش رو بخره.( دوره عزت نفس)،بعد دوازده قدم.و بعد طبق نیازهاش عزت نفس و کشف قوانین و عشق و مودت و ثروت و جهان بینی توحیدی..استاد،همیشه با خودم میگم ماهایی که عضو سایت هستیم، اگه نتونیم مثل شما در همممههه ی جنبه ها نتیجه بگیریم،خودمون در حق خودمون اجحاف کردیم.خودمون کم کاری کردیم و عمل نکردیم وگرنه کل بازی زندگی همینه.استادم، من وقتی زندگی شما رو در تمام جنبه ها میبینم،خیلی قلبم باز میشه.میگم ببین مهسا، اگه استاد تونسته تو هم میتونی.چون همه ی زندگی من، شبیه گذشته ی شما بوده و هست.حتی استاد پاشنه های آشیل شما، پاشنه آشیل منم هست، یا حتی خانواده هامون شبیه اند.خیلی جالبه.برای همینه که میگم ببین، وقتی استاد تونسته، منم میتونم.وظیفه ی من کنترل ذهنه.وظیفه ی من توجه به نکات مثبته.وظیفه ی من کنترل ورودی هاست.وظیفه من احساس خوبه.من فقط و فقط باید روی خودم کار کنم، اون وقت بیرونمم درست میشه.استاد، من باورهام در همه ی زمینه ها داغونه.ثروت و اعتماد به نفس و روابط.بعد چند وقت پیش داشتم به خودم میگفتم خدایا شکرت که باورهای توحیدی و سلامتیم خوبه.یه لحظه این الهام اومد که، نه تو باید روی باورهای توحیدی و سلامتیت هم کار کنی دختر.مگه یادت نیست فلان جا این و اینو در مورد خدا شنیدی یا پدر و مادرت همیشه مریض بودن و غیره.نشونه ها اومدن.دیدم آره.راست میگه.استاد من باورام در مورد بچه و بچه داری هم خرابه!اصلا من یه چیزایی در گذشته دیدم و شنیدم که خنده داره.ولی با عشقققق روشون کار میکنم.چون میدونم تنها مسیر خوشبختی همینه، با عشق روشون کار میکنم.همین باعث میشه که روی ورودی هام به شددتتت کار کنم.کار کردن روی باورها مثل غذا خوردنه.باید همیشه باشه.مگه میشه من یه روز صبحونه نخورم.ناهار نخورم.شام نخورم. خب گشنه ام میشه.بدنم ضعف میکنه.مگه میشه من هله هوله بخورم، و انتظار داشته باشم بدنم سالم باشه.اگه بدن سالم میخوام، باید غذاهای سالم و میوه و سبزیجات بخورم.مگه میشه علف های هرز باغچه ام رو تمیز نکنم، اما انتظار داشته باشم گل های قشنگم نمایان بشن.من باید حواسم باشه که چه ورودی ای به ذهنم میدم.در هررر للللحححظه.در هر لحظه دارم فرکانس ارسال می کنم.با اعمالم و با رفتارهام دارم فرکانس ارسال می کنم.شخصیت باید تغییر کنه.قانون جذب یه چیز فانتزی نیست.باور که تغییر کنه، نتایج آروم آروم میاد.قانون تکامل رو یادت نره مهسای قشنگم، که خداوند به صابران و متقین، پاداش عظیم میده.این مسیر استمرار و ایمان میخواد.باید ادامه بدی.همین ادامه دادنه کنترل ذهن میخواد.خداوند بهت هر چی بخوااای میده تو این مسیر.به ندای قلبت گوش کن. خدا هر لحظه داره باهات حرف میزنه.
نمیدونم چی شد یهو استاد، میخواستم چیزای دیگه بنویسم یهو این حرفا مثل طوطی تو گوشم گفته شد که بنویسم.احساسم دگرگون شده.خدایا شکرت.
یدالله فوق ایدیهم،قدرت خداوند،بالاترین قدرت هاست.
خداوند مالک تمام جهانه و بهم این قدرت رو داده که به هررچچییی که میخوام برسم.
خدایا تو منو ببر.تو منو هدایتم کن مثل همیشه.
عاشقتونم استاد و مریم عزیزم.