معرفی دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1

یک خبر خوب

دوره شیوه حل مسائل زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده و در بخش محصولات سایت قرار گرفته است.

عمل به آموزش های این دوره، فوندانسیون “توانایی حل مسئله” را از پایه و اساس در وجود هر فردی با حد سطحی از توانایی حل مسئله می سازد که آگاهی های این دوره را جدی بگیرد و تمرینات را به همان شیوه ای که آموزش داده شده است، در عمل اجرا کند.

در این بروزرسانی، هر جلسه از دوره شامل 2 بخش شده است:

بخش توضیحات و آموزش های استاد عباس منش
بخش تمرینات

تمریناتی که به صورت فایل صوتی و اسلایدهای تصویری به جلسات این دوره اضافه شده است، حکم یک کارگاه عملی است برای اجرای آگاهی های هر جلسه در عمل.

در بخش تمرین، شما قدم به قدم شیوه ی اجرای آن آگاهی را در عمل یاد می گیرید

تا بتوانید به سطحی عمیق از خودشناسی برسید؛
بدانید اساسی ترین مسئله الانِ زندگی ات چیست؛
ریشه ی این مسئله کجاست؛

و این ریشه، چه مسائلِ ریز و درشت دیگری را مرتباً تولید می کند و چه تأثیرات مخرب پنهانی ای بر سایر جنبه های زندگی ام می گذارد؛
عواقب حل نکردن این مسئله چیست؛
این مسئله چه نشتی هایی در انرژی و تمرکزم ایجاد کرده که از آنها بی خبرم؛
چطور آن نشتی های انرژی را ببندم؛
قدم اول برای حل این ریشه چیست؛
کجاها از حل مسائلم فرار می کنم و الگوی پنهان کردن آشغالها زیر مبل را انجام می دهم؛
عواقب ادامه دادن به این شیوه چیست؛

چگونه این الگوی معیوب را تغییر دهم؛
چه تفاوتی است میان “اعراض از ناخواسته ها” و “فرار از مسئله “؛

چطور این تفاوت را بهتر بفهمم و به جای مخفی کردن آشغالها زیر مبل، منبع آلودگی را حذف کنم؛

و..

بخش تمرین هر جلسه، در حکم یک برنامه ی دقیق و هدفمند است برای تقویت عضله ای به نام “توانایی حل مسئله” در ذهن.

گوش دادن به آگاهی های هر جلسه (حداقل 5 بار) و سپس انجام تمرینات آن جلسه به شکلی که توضیح داده شده است، اول شما را از نظر ذهنی برای حل مسائل تان آماده می کند. یعنی:

باورهای قدرتمندکننده درباره حل مسائل را می شناسید و نحوه ساختن آنها را یاد می گیرید.

منظور باورهایی است که کلید اصلی در توانایی حل مسائل است و شما را به این ایمان و اطمینان می رساند که همه مسائل من نه تنها راهکار دارند بلکه راهکار های ساده دارند (ان مع العسر یسری)؛
باورهایی که شما را با ایده ها و راهکارهایی هم مدار می کند که آسان تر از آنچه فکر کنید مسئله شما را حل می کند؛
با کمک آگاهی های این دوره، ذهن خود را از پیش فرضهای محدودکننده قبلی درباره مسئله خالی می کنید؛
متفاوت نگاه کردن به مسئله را یاد می گیرید تا بتوانی از زاویه های بهتری به مسائل نگاه کنیئ و راهکارهای باز هم ساده تر را تشخیص دهید؛
یاد می گیرید چطور از قوه خلاقیت خود بهتر بهره برداری کنید و راهکارهای ساده تری بسازید؛
مفهوم اعتماد به جریان هدایت و حساب کردن روی هدایت را در عمل یاد می گیری؛
نشانه های خداوند برای هدایت شما به مسیر سر راست تر را تشخیص  می دهید و روی خدا حساب کردن را به عنوان اصل مهم در توانایی حل مسئله یاد می گیرید؛

و مهم تر از همه، یاد می گیرید چطور ارتباط با نیروی هدایتگر را همیشه برقرار نگه دارید؛

و چنین جنسی از آگاهی ها، شما را آماده می کند برای اینکه: چطور مسئله اساسی زندگی ات را در این لحظه بشناسید، مسئولیت حل آن را به عهده بگیرید و  به “چگونگیِ حل ریشه ی این مسئله” هدایت بشوید؛

همچنان که آگاهی های این جلسات را در عمل اجرا می کنی و تمرینات را انجام می دهی، آرام آرام شخصیت شما درباره برخورد با مسائل تغییر می کند.

به شکلی که شخصیت شما از فردی که مرتباً از مسائل فرار می کرد، تبدیل می شود به شخصیتی که مصمم می شود برای روبرو شدن با مسئله و حل ریشه ای آن.

زیرا باورهای توحیدی ای که در وجودت ساخته می شود، قدم هایی که بر می داری، نتایجی که می بینی و توانایی هایی که در درونت پیدا می کنی و می شناسی، شما را به جنسی از خودباوری و خدا باوری می رساند که نه تنها از مسائل نمی ترسی بلکه آنها را فرصتی برای رشد می بینی.

هیچ چیز به اندازه حل یک مسئله، نمی تواند احساس لیاقت را در وجود ما بسازد.

وقتی مسئله ای را با موفقیت حل می کنی؛

وقتی هدایت ها و حمایت های خداوند را در مسیر می بینی؛
وقتی همزمانی هایی که رخ می دهد و مسیر را برایت آسان تر می کند را می بینی؛

این باور عمیقا در وجودت ساخته می شود که:

با هر مسئله ای آسانی و رشد همراه است
خداوند قطعا مرا به راهکار هدایت می کند
مرا به سمت مهارت هایی که باید یاد بگیرم، هدایت می کند

و در نهایت این تجربه شما را به این باور می رساند که: من مهارت‌، توانایی و نیروی پشتیبان لازم و کافی برای مدیریت چالش‌های زندگی ام را دارم.

این باور به شما آرامش و احساس لیاقت می دهد. ضمن اینکه پاداش شما فقط به حل آن مسئله ختم نمی شود بلکه این شروع کار است و بعد از حل هر مسئله، زنجیره ای از پاداش ها شروع می شود:

بعد از حل هر مسئله، ظرف وجود شما بزرگتر می شود؛
نگاهت به خواسته هات باکیفیت تر می شود؛
هدف هایی را انتخاب می کنی که قبلا حتی درباره انتخاب آنها هم احساس لیاقت نداشتی چه برسد به داشتن آنها؛
بعد از حل هر مسئله، استاندارهایت در تمام جنبه ها بالاتر می رود و شرایط باکیفیت تری را می خواهی و برایش قدم برمی داری؛
زیرا به خودت مطمئن تر می شی که می تونی از عهده ی تحقق این هدف نیز بر بیایی؛

و در این پروسه یاد می گیری چگونه باید احساس لیاقت واقعی را بسازی.

و مهم تر از همه، در این روند، همچنان که شخصیت شما قوی تر می شود، ماهیت مسائل زندگی شما نیز تغییر می کند:

یعنی ماهیت حل مسائل در زندگی شما از تقلا برای رفع یک ناخواسته، تغییر شکل می دهد به: حرکت برای تبدیل شرایط بهتر به شرایط عالی تر و بهبود نتایج قبلی.


این دوره برای چه افرادی مناسب است:

افرادی که مدت هاست با چالش هایی در زندگی دست و پنجه نرم می کنیند و با اینکه هر راهکار ممکن را امتحان کرده اند، اما از عهده ی حل مسئله بر نیامده اند؛
افرادی که هر چند وقت یک بار، درگیر مسائل می شوند که یک الگوی تکراری دارند؛
افرادی که می توانند بگویند زندگی شان خلاصه شده در حل مسائل. یعنی این مسئله را حل می کنند، دوباره درگیر مسئله ی دیگری می شوند که موجب ناامیدی آنها می شود؛
افرادی که از مبارزه با مسائل به نظر غیرقابل حل، خسته شده اند؛
و این تجربیات سخت از حل مسئله، آنها را به این باور رسانده که رسیدن به نتایج مورد نظر آنها سخت است که آنها توان ادامه ی این حد از تقلا و سخت کوشی را ندارند؛
افرادی که مدام از خود می پرسند: چرا با همه ی تلاش هایی که می کنم و با همه ی تغییراتی که سعی می کنم ایجاد کنم، اما نتیجه ای که منتظرش هستم، هنوز هم رخ نداده است؟

فرقی نمی کند خواهد این نتیجه نتیجه ی مالی باشد
خواه تغییری واضح در رابطه عاطقی
خواه تغییری واضح در سلامتی جسمانی ات

افرادی که در حل مسائل عالی هستند و شرایط خوبی در زندگی دارند اما می فهمند که تحقق خواسته های جدیدشان نیاز به سطح بالاتری از توانایی حل مسئله دارد و به این شکل می خواهند ظرف وجودشان را آماده ی تحقق آن سطح جدی تر کنند؛
افرادی که فکر می کنند توانایی حل مسئله را ندارند. به این دلیل که فکر می کنند تا کنون هیچ مسئله ای را حل نکرده اند؛
افرادی که از نگرانی درباره مسائل احتمالی آینده خسته شده اند، زیرا این نگرانی انرژی بسیاری را از آنها گرفته و اجازه ی لذت بردن از لحظه را به آنها نمی دهد؛
افرادی که می خواهند احساس توانایی در برابر چالش های احتمالی آینده را داشته باشند تا بتوانند از لحظه ی کنونی زندگی خود لذت ببرند بدون اینکه نگران مسائل احتمالی آینده باشند؛
افرادی که می ترسند برای خواسته های خود قدم بر دارند چون از مواجه شدن با مسائل احتمالی آینده می ترسند؛
در نتیجه برای اینکه با مسئله ای مواجه نشوند سعی می کنند خواسته های خود را محدودتر کنند؛


اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره شیوه حل مسائل زندگی

مطالعه نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

275 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهار بختیاری» در این صفحه: 3
  1. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1673 روز

    سلام عمران عزیز

    امیدوارم در پناه خدا مثل همیشه خوب و شاد و سلامت باشی.

    اول از همه جسارت منو ببخش، معمولا سعی نمیکنم اگر سوالی ازم نشده جواب بدم، ولی چیزی را در نوشته هات دیدم که شبیه من و شرایط من بود و …

    الان براتون میگم:

    یه روز به خودم اومدم دیدم همش کیف پولم و حسابم خالی است. می دانی من ورودی ماهانه ی مالی ام سر یه تاریخ مشخص نیست و تقریبا در طول ماه پخش هست. ولی می‌دیدم علی الرغم ورودی ماهانه اما کیفم و حسابم خالی است و هی برای هر چیز باید دو دو تا چهار تا کنم ، اینم در حالی بود که درآمد من حداقل پنج برابر شده بود.

    مثلا دیروز دو هزار لیر درآوردم و الان ازش چهارصد لیر مونده. شایدم چهل لیر، هی میگفتم خدایا من پول ندارم برام مشتری بفرست، ولی خبری هم نمیشد، هی بیا تو ستاره قطبی بنویس، اما نخیر که نخیر.

    گفتم یه جای کار ایراد داره باید پیداش کنم. دقیق شدم تو رفتارم ، تو فکرم، از خدا هدایت خواستم و چند روزی تو ذهنم بود.

    تا اینکه جوابی که جلوی چشمم بود خودش نمایان شد. داشتم فایل استاد را گوش میدادم که استاد داشت از کنترل کانون توجه حرف میزد، خب اینکه دیگه مثل نقل و نبات تو فایل های استاد هست ولی کجا گوشم زنگ خورد؟؟؟ اونجا که استاد گفت اینقدر مهمه این کنترل کانون توجه که خدا به پیامبر گفته، راجع چیزی که نمیخواهی با منم حتی حرف نزن و بله دوزاری من افتاد که من ذهنم روی نبود هزار و ششصد لیر هست به جای اینکه ذهنم روی چهارصد لیر باشه، به جای سپاسگزاری از وجود مشتری حتی گهگاه ، دارم هی به تمام شدن پول فکر میکنم، هی به کمبود دارم فکر میکنم. و بعد از اون سعی کردم بهتر بشم و تا ذهنم میاد در مورد کمبود فکر کنه آگاهانه و تا جاییکه بتونم کنترلش میکنم.

    میدانی عمران جان من معلولیت ذهنی ام را در مورد ثروت پذیرفتم، از خدا شفا می‌خوام و هر روز.

    بهش میگم منو شفا بده که همه چیز در ید قدرت توست‌ . به همین دلیل میفهمم چرا روی سرعت دلخواهی نیست چرا افزایش دلخواهم نیست.

    به هر حال باید درست بشه. من تا ته خط هستم ، مثل شما.

    عمران جان باز هم جسارت منو ببخش، اینقدر تو برای ما برادرانه می‌نویسی که به خودم اجازه دادم ماجرای خودم را برایت تعریف کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1673 روز

    سلام اسماعیل جان

    چقدر همیشه من اول عکس پروفایل شما را تحسین میکنم یه زوج الهی و هم مدار و عاشق.

    و نوشته هاتون را دوست دارم و البته و صد البته تحسین میکنم که از عشق و علاقه تون ثروت می‌سازید و کسب و کار عالی تون را دارید.

    این ماجرای دیدن قسمت تاریک خیلی در من ریشه داره و این تضاد زیبای مالی داره منو با این قسمت از وجودم رو به رو می‌کنه که من حتی در برخورد با آدمها هم قسمت تاریک آنها را میبینم تو ماجراها هم و یه جورایی ذهنم اینطوری برنامه ریزی شده.

    و خب این یعنی توجه به کمبود.

    مثلا من یه معلم اومد برای همکاری با من، بماند که چقدر از خدا خواستم برای هدایت یه فرد مناسب، بعد جالبه تو مصاحبه ذهنم داشت روی نکات منفی این آدم میچرخید، حالا تصمیم به همکاری بودها ولی ذهنم داشت این کار را می‌کرد که بهش نهیب زدم که عشقم، اون قسمت ها را ول کن بیا بچسب به نکات مثبت طرف.

    برای مسایل مالی هم همینطور، مثلا من الان تو حسابم ده هزار لیر دارم که برای دوستی با پول هست که تحت هیچ عنوانی دست نمی‌زنم. بعد ورودی میاد میشه دوازده هزار لیر، ذهنم چه می‌کنه به نظرت؟؟؟

    میگه خوووب دو هزار لیر بیشتر نداریم. خوب خودم میکنم، چشمم را می‌بندم روی ده هزار لیر.

    میگم که از خدا شفا خواستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1673 روز

    سمیه جان سلام

    چقدر لبخند زیبایی داری و ممنون برای ریز بینی ات،

    فکر میکنم این ساز و کار ذهن هست که برای محافظت از ما این کار را بکنه، ولی ما هم باید توجه به نکات مثبت را عادت ذهن کنیم ، همین که مریم جون میگه، نباید ذهنمون را تربیت کنیم برای دیدن نقایص و کمبود ها، باید اون مبلغی که هست ببینیم، اون ویژگی خوب فردی را ببینیم، باید زیبایی های شهرمان را ببینیم و خلاصه توجه به بودها.

    خدا یاری مان کنه که هیچ‌کس مثل خودش نمیتونه ما را هدایت کنه به بهترین راه راست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: