https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-21 08:58:182023-04-28 09:25:18معرفی دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1
275نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
4.این ریشه، چه مسائلِ ریز و درشت دیگری را مرتباً تولید می کند و چه تأثیرات مخرب پنهانی ای بر سایر جنبه های زندگی ام می گذارد؛
5.عواقب حل نکردن این مسئله چیست؛
6.این مسئله چه نشتی هایی در انرژی و تمرکزم ایجاد کرده که از آنها بی خبرم؛
7.چطور آن نشتی های انرژی را ببندم؛
8.قدم اول برای حل این ریشه چیست؛
9.کجاها از حل مسائلم فرار می کنم و الگوی پنهان کردن آشغالها زیر مبل را انجام می دهم؛
10.عواقب ادامه دادن به این شیوه چیست؛
11.چگونه این الگوی معیوب را تغییر دهم؛
12.چه تفاوتی است میان “اعراض از ناخواسته ها” و “فرار از مسئله “؛
13.چطور این تفاوت را بهتر بفهمم و به جای مخفی کردن آشغالها زیر مبل، منبع آلودگی را حذف کنم؛
14.یک برنامه ی دقیق و هدفمند است برای تقویت عضله ای به نام “توانایی حل مسئله” در ذهن
15.باورهای قدرتمندکننده درباره حل مسائل را می شناسید و نحوه ساختن آنها را یاد می گیرید
*باورها که کلید اصلی در توانایی حل مسائل است و شما را به این ایمان و اطمینان می رساند که همه مسائل من نه تنها راهکار دارند بلکه راهکار های ساده دارند (ان مع العسر یسری)؛
*باورهایی که شما را با ایده ها و راهکارهایی هم مدار می کند که آسان تر از آنچه فکر کنید مسئله شما را حل می کند؛
16.ذهن خود را از پیش فرضهای محدودکننده قبلی درباره مسئله خالی می کنید؛
17.متفاوت نگاه کردن به مسئله را یاد می گیرید تا بتوانی از زاویه های بهتری به مسائل نگاه کنی و راهکارهای باز هم ساده تر را تشخیص دهید؛
18.یاد می گیرید چطور از قوه خلاقیت خود بهتر بهره برداری کنید و راهکارهای ساده تری بسازید؛
19.اعتماد به جریان هدایت و حساب کردن روی هدایت را در عمل یاد می گیری؛
20.نشانه های خداوند برای هدایت شما به مسیر سر راست تر را تشخیص می دهید و روی خدا حساب کردن را به عنوان اصل مهم در توانایی حل مسئله یاد می گیرید؛
21.مهم تر از همه، یاد می گیرید چطور ارتباط با نیروی هدایتگر را همیشه برقرار نگه دارید؛
22.شما را آماده می کند برای اینکه: چطور مسئله اساسی زندگی ات را در این لحظه بشناسید، مسئولیت حل آن را به عهده بگیرید و به “چگونگیِ حل ریشه ی این مسئله” هدایت بشوید؛
23.آرام آرام شخصیت شما درباره برخورد با مسائل تغییر می کند.
*شخصیتی که مصمم می شود برای روبرو شدن با مسئله و حل ریشه ای آن.
* باورهای توحیدی ای که در وجودت ساخته می شود، قدم هایی که بر می داری، نتایجی که می بینی و توانایی هایی که در درونت پیدا می کنی و می شناسی، شما را به جنسی از خودباوری و خدا باوری می رساند که نه تنها از مسائل نمی ترسی بلکه آنها را فرصتی برای رشد می بینی.
24.هیچ چیز به اندازه حل یک مسئله، نمی تواند احساس لیاقت را در وجود ما بسازد.
25.وقتی مسئله ای را با موفقیت حل می کنی؛
26.وقتی هدایت ها و حمایت های خداوند را در مسیر می بینی؛
27.وقتی همزمانی هایی که رخ می دهد و مسیر را برایت آسان تر می کند را می بینی
28.باور عمیقا در وجودت ساخته می شود که:
1.با هر مسئله ای آسانی و رشد همراه است
2.خداوند قطعا مرا به راهکار هدایت می کند
3.مرا به سمت مهارت هایی که باید یاد بگیرم، هدایت می کند«لیست »
4.من مهارت، توانایی و نیروی پشتیبان لازم و کافی برای مدیریت چالشهای زندگی ام را دارم.
29.زنجیره ای از پاداش ها:
1. آرامش و احساس لیاقت می دهد.
2.ظرف وجود شما بزرگتر می شود؛
3.نگاهت به خواسته هات باکیفیت تر می شود؛
*لایق رسیدن به هر خواسته ای هستیم
4. استاندارهایت در تمام جنبه ها بالاتر می رود و شرایط باکیفیت تری را می خواهی و برایش قدم برمی داری؛
5. به خودت مطمئن تر می شی که می تونی از عهده ی تحقق این هدف نیز بر بیایی؛
29.یاد می گیری چگونه باید احساس لیاقت واقعی را بسازی.
30.همچنان که شخصیت شما قوی تر می شود، ماهیت مسائل زندگی شما نیز تغییر می کند:
*ماهیت حل مسائل در زندگی شما از تقلا برای رفع یک ناخواسته، تغییر شکل می دهد به: حرکت برای تبدیل شرایط بهتر به شرایط عالی تر و بهبود نتایج قبلی.
31.مناسبِ:
1.افرادی که هر چند وقت یک بار، درگیر مسائل می شوند که یک الگوی تکراری دارند؛
2.افرادی که در حل مسائل عالی هستند و شرایط خوبی در زندگی دارند اما می فهمند که تحقق خواسته های جدیدشان نیاز به سطح بالاتری از توانایی حل مسئله دارد و به این شکل می خواهند ظرف وجودشان را آماده ی تحقق آن سطح جدی تر کنند؛
3.افرادی که می خواهند احساس توانایی در برابر چالش های احتمالی آینده را داشته باشند تا بتوانند از لحظه ی کنونی زندگی خود لذت ببرند بدون اینکه نگران مسائل احتمالی آینده باشند؛
نکات کلیدی کامنت زیبای مهشید خانم و یکی از دوستان، برای درک و عمل و آگاهی بیشترمون،
و در ادامه افزودن نکات کلیدی استاد عزیز :
1.یعنی هر دفعه اون قسمتهاییش که برام آسونتر و مشخص تر بودن رو انجام میدادم و بعد بقیه اش حل میشد… هر هفته…
2.رفتم تمام فایلهای هفته های قبل کلاسم رو که آماده کرده بودم رو باز کردم و دیدمشون و خودم رو تشویق کردم و گفتم همون خدایی که برای انجام اینا هدایتت کرد، برای پروژه فاینال هم کمکت میکنه.
3.قبل از انجام هر کاری عبارتهای تاکیدی که میخوام رو آماده کنم و گوش بدم.
کنترل ورودی شنیداری
4.اگر یه موقع موضوعی پیش میاد، فکر نکنید که باید با یه کار فیزیکی اون رو حل کنید… نه اتفاقا باید ولش کنید و به جاش احساستون رو خوب کنید….رها کنید الان وقت لذت بردن راه حل ها خودشون میاد
5.««اگر میخوای به خواسته ات برسی، راهش اینه که به اندازه کافی امیدوار و شاد باشی»»
6.وقتی که میشینین تجسم میکنید، بعدش فکر نکنید که من 2 ساعت از کارهای دیگه ام عقب افتادم و حالا با نگرانی بخوایم بریم کارهامون رو انجام بدیم… کار اصلی کار ذهنیه نه کار فیزیکی….
7.شدنی ها را انجام بده و باقی رو میسپریم خداخدا »».
8.احساس کردم دیگه لازم نیست از اینجا به بعدش رو ادامه بدم و همین کافیه و ارسالش کردم. و دیگه یاد گرفته بودم که همه چیز رو با احساسم بسنجم.
9.««این نتیجه استفاده کردنت از همون امکانات موجودته»».
10.««فقط خودت باش و سبک شخصی خودت رو داشته باش…»»
11. یاد گرفتم که به کدوم صداهایی که میشنوم گوش بدم و اعتماد کنم و از چه نجواهایی اعراض کنم….
12.انجام تمرین ستاره قطبی:
««ای عزت و افتخار ای عزت و افتخار من ای عزت و افتخار من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خودت خودت خودت یاری و هدایتم که پروژه ام اونقدر خوب و عالی و شگفت انگیز و زیبا و بی نظیر و حرفه ای و سطح بالا بشه که من در روز ارائه سربلند باشم و نشانه ای از سمت خودت برایم قرار بده که نشون بده که تمام این دریافتها و کارهایی که حس کردم و این مدت انجام دادم درست بود و برداشت من از این اتفاقات و احساسات درست بوده و شرکت در این کلاسها در جهت رسیدن به خواسته های عالی و بهشتی و خدایی من و در جهت رشد و گسترش منه و قدمهام رو استوارتر و فوق العاده تر و ایمانم رو بیشتر کنه. از درگاهت مسئلت میکنم ای اجابت کننده دعای درخواست کننده. خدایا خودت میدونی منظورم چیه خودت نشانه ای عالی برایم قرار بده که نشونم بده راهم درسته و راه صالحین و کسانی است که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان….. هزاران بار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم»».
13.من نشونه خودم رو دریافت کردم………. و خدا قلبم رو مطمئن کرد و حالا به قول استاد عباس منش، با این نتیجه، با ایمان بیشتری میتونم از قوانین استفاده کنم
14.««اگر من تونستم اینکار رو بکنم، پس هر کار دیگه ای رو میتونم بکنم»»،
15.به جز زیر دوش یا زمانهایی که یک کار خیلی تمرکزی میخوام انجام بدم، بقیه اش هدفون توی گوشمه، و یا دارم به فایلهای شما گوش میدم یا عبارات تاکیدی، یا آهنگهای تجسمی…..
16.اولین دوره ای بود که من هم کامل همه جلساتش رو گوش دادم، و هم کامل نت برداری کردم و مهمتر از همه: همه تمرینات هر جلسه رو انجام دادم و توی بخش کامنتها نوشتم.
17.حال خوب و احساس آرامش، بهتر شدن روابطم با دیگران، در صلح بودن با خودم و روون شدن چرخ زندگیمه،تموممسایل به آسانی قابل حل
*
1.بند بند وجودم به شوق و وجد میاد به بزرگی خداوند که چقدر خدای ما مهربون بچه ها چقدر خدای ما مارو دوست داره الله اکبر ،، حضرت علی علیه السلام توی دعای کمیل میفرماید که من میدونم تو دلت نمیاد منو توی آتیش جهنمت بسوزونی ،، چقدر قشنگ استاد عزیزم شیوا و روان بیان کردن دعای کمیل رو حتماً حتماً حتماً چندین و چند بار ببینید این کلیپ رو ،
2.بلا استثنا وقتی کلیپی رو دیدی شروع کن توعم نظرت و بنویس همونجا به جرأت میتونم بگم بعد از نوشتن خودت تعجب میکنی اینارو من نوشتم ،، این دقیقاً اتفاقی که هر بار برای من میوفته ،، چرا چون ذات پاک الهی منو تو که داره باهم ارتباط میگیره ،،
3.واقعاً از قلب و درون خودشون برای ما مینویسن برای من برای تو که واقعاً ماهم تجربه کنیم تمام لذاتی که اتصال به انرژی مقدس خالق کل این کائنات داره
به خداوندی روح پاکش را دروجود من دمیده به خداوندی صاحب اختیار کل جهانه بنام خداوندی وجودمون قسمتی از وجود اوست خداوندای هیچ موقعه فکر نکردم وقتی که تو بد ترین شرایط بودم صداش زدم ودستم رو گرفت ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که کیه وچطور مسئلمو حل کرد الان فهمیدم هیچی کس نبود جز رب مهربون از همین الان ازش درخواست میکنم آسان ترین راه برای حل مسائلی ذهنی که سال هاست جلوی شادی وآرامش درونی وبهترین زندگی وعشق ومحبت به خودم ودیگران حل کنم ووهمه چیز رو به آسانی برام رقم بخوره خداوندی مرا هدایت کرد ودرک درستی از قوانینش رو بهم یاد بده با حل بشه مسائل سنتی رو کنار بزارم ومذهبی رو کنار بزارم خداوند نی دونم که صدامو می شنوی شاید ذهن من یه مقاومت کوچیک نشون بده خودت هدایتم کن به بهترین ها خداوندی مسله ای که حلش کردم دیگه تکرارش نکنم وروز بهتر از دیروز باشم چون من تو دورا احساس لیاقت هستم این لیاقت درون خودم می بینم که من بهترین باشم البته متواضع و فروتن لیاقت دارم که شاد باشم لیاقت اینو دارم تو تمام جنعبه های زندگیم توحیدی عمل کنم وخداوند رو سر لوح زندگی خودم بدونم خداوندی عشق میده ثروت میده یا رب خودت کمک کن
جالبه چند روز یک مسله ای پیدا کردم به خودم گفتم یکبار براب همیشه حلش کن و حالا فایلهایی که برام میاد همش همین مفهومه جقدر عالی
دیشب به ذهنم رسید فیلم و کتابهامم براب همین راه بزارم
مسایل مالی خیلی راحتتر از مسایل عاطفی میشه راهکارها را پیدا کرد و باورها را راحتتر ساخت چون احساسات کمتری درگیز بوده و من میدونم ریشه مشکلم مربوط به چند سال پیش هست
دیشب ایده اومد یکماه روش تمرکز کن تاحل شه برای همیشه
پس شروع کردم ایده هایی که اومد را عملی کردم کتاب عاشق خودت باش دختر برام اومد و چقدر مرتبط صحبت میکنه فیلم the treatment که مشاوری با مراجعینش حرف میزنه دیشب یک قسمتش دیدم دقیقا نشونم داد منم همین مدل رفتار میکنم
پس مصمم تر شدم به هر انچه بصورت اکاهی برام میاد گوش بدم
دوره ی شیوه ی حل مسائل که بسیار کاربردی است خصوصا انجام تمرینات آن ما را در حل تمام مسائل کمک می کند بسیاری از پاسخ هایی که در این دوره به مسائلی که در آن زمان برای ما غیر قابل حل بوده اکنون که دوباره به پاسخ های آن نگاه می کنیم حل شده است بدون اینکه خودمان متوجه آن شده باشیم و واقعا باعث تعجب ما شد که چگونه با تنها گوش دادن و انجام تمرینات آن تمام مسائل ما به راحتی حل شده است با تشکر از استاد و خانم شایسته ی عزیز
بسیاری از ما به جای حل کردن مسایل صورت مسایل را پاک کرده بر روی آن سرپوش گذاشته و یا از حل آنها فرار می کنیم و این مورد باعث می شود این مشکلات به صورت چرخه ای تکرار شود و الگوی تکرار شونده را برای ما به وجود اورد و یک اتفاق توسط اشخاص مختلف مکرر تکرار شود تا زمانی که با تغییر باورها و عملکردهای مان چرخه ی معیوب آن را بشکنیم. زمانی که مسئله ای داریم ریشه ی آن را شناسایی کرده و باورهای مناسب را جایگزین باورهای نامناسب کنیم . همه ی ما در زندگی خود با مشکلاتی مواجهه می شویم که می توانیم به صورت موقتی آن را حل کرده یا به عوامل بیرونی نسبت دهیم و مسئله را به کلی نادیده گرفته که عملا مشکل همچنان وجود دارد و آشغال های زیر مبل که همان باورهای مخرب و عادات ما است به زودی خود را نشان خواهد داد. دنیای خوب دنیایی نیست که در آن مسئله ای وجود نداشته باشد رویکرد دیگری نیز هست که می پذیرند همهی افراد به مشکلات برخورد خواهند کرد و اگر آنها را حل کنند اعتماد به نفس و خودباوری در انها شکل گرفته و این باور وجود دارد که می توانند تمام مسائل را حل کنند و از حل آنها رشد کنند به جای حل ظاهری مسائل باید آن را ریشه ای درمان کنیم تمام تلاش خود را انجام داده و مشکلات را به صورت ریشه ای که تغییر باورهای ما است حل کنیم خصوصا مسائل تکرار شونده از اهمیت بالاتری برخوردارند اگر نگاهمان را به مسائل تغییر دهیم و مسائل را ریشه ای حل کنیم در تمام جنبه های زندگی خود پیشرفت خواهیم کرد مسائل ابتدا ظاهری سخت دارند اما اگر آنها را به درستی حل کنیم بسیار پیشرفت خواهیم کرد خداوند توانایی حل مسائل را در وجود ما قرار داده همان گونه که می فرماید با هر سختی آسانی است در دل هر مسئله راه حل آن وجود دارد.
با حل هر مسئله اگر به صورت ریشه ای حل شود علاوه بر اینکه خودمان از آن منتفع شده دیگران نیز از نتایج ما استفاده کرده و اینگونه به گسترش جهان کمک میکنیم تا زمانی که مشکلات ما حل نشود اتفاقات خوب را در زندگی تجربه نخواهیم کرد. در تمام زمینه ها روابط ثروت سلامت و… باید مسائل را به صورت کامل و ریشه ای یکبار برای همیشه رفع کرده تا زندگی برای ما لذت بخش شود.
راه حل ها بسیار ساده هستند اما ما به دلیل باورهای نامناسب و این که به توانایی های خود ایمان نداریم در مدار راه حل آن قرار نمی گیریم.
این دوره بسیار کاربردی است و برای تمام افراد مناسب است به اندازه ای که تغییر و مسایل خود را حل می کنیم در حل مسائل بعدی تواناتر عمل خواهیم کرد
تمام مسایل اساسی یکسان داشته و اگر در آن تبحر یابیم حل آن برایمان بسیار راحت خواهد شد.
باید به قدری در حل مسئله تبحر یابیم که هیچ گاه این مسائل برای ما دو مرتبه تکرار نشده و مسائل را تنها برای کیفیت بیشتر روابط افزایش درآمد و … باشد نه مشکلات تکرار شونده .
هیچ چیز مانند حل مسائل کهنه و تکرار شونده اعتماد به نفس و قدرت ما را افزایش نمی دهد راه حل تمام مسائل به راحتی امکان پذیر است اما ما به دلیل باورهای نامناسب خود به راه حل آن دسترسی نداریم باید به این باور برسیم که از هیچ مسئله ای نترسیم و بدانیم تمام مسائل راه حل دارند و به فکر اگر ها و اما ها نباشیم زمانی که توانایی حل مسئله را پیدا می کنیم از مشکلات آینده نمی ترسیم و با حل هر یک هزاران برابر پیشرفت کرده و درگیر مسائل تکراری نمی شویم و مسائل را تنها برای پیشرفت حل
همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد میکنند پس به قتل میرسانند و کشته میشوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده، و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟ پس از این معاملهای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.
امروز یه اتفاقی افتاد که اینقدر هیجان زده ام که نمیدونم چی باید بنویسم و اصلا این متن رو برای کامنت کدوم فایل بنویسم. فعلا فقط مینویسم و بقیه اش با خداست…
استاد
استاد عزیزم
نمیدونم چطور باید از شما تشکر کنم. شما شکل زندگی من رو تغییر دادین. شما یه دنیای جدیدی رو نشون من دادین که در بزرگترین رویاهام هم نمیتونستم تصورش کنم. الان دارم میفهمم اینکه میگین ما خالق زندگی خودمون هستیم یعنی چی.. هر چی بیشتر میگذره از مدت آشنایی من با شما و با این آگاهی ها، جملات ساده تر شما که از بس ساده هستن و تکرار شدن، ممکنه به نظر کلیشه ای بیان، تازه دارن برام معنا و مفهوم پیدا میکنه…
چقدر این دنیای جدیدی که به من نشون دادین رو دوست دارم. انگار تازه زندگی رو شروع کردم. الان تازه دارم میفهمم که زندگی چیه. زندگی چقدر لذت بخشه… من چقدر زندگی کردن رو دوست دارم…..
استاد من چند وقت پیش توی یه کامنتی نوشتم که چندتا کار هستن که همشون رو دوست دارم و دارم همزمان انجامشون میدم. مثلا یکیش یه کار هنری بود، یکیش یه دوره تخصصی جدید بود که شرکت کرده بودم، یکیش یه زبان جدید بود و خلاصه راجع بهشون توضیح دادم که من از همه این کارها خوشم میاد (و البته اینو هم قبلا گفتم که نمیدونم علاقه واقعیم چه کاریه) و میخوام همشون رو تجربه کنم. در ضمن من شاغل هم هستم و یه زمانهایی رو (البته کم) باید برای اون هم اختصاص میدادم. بعد از یه مدتی به خاطر اون دوره تخصصی و پروژه هایی که داشت، مجبور شدم اون کار هنری رو بزارم کنار. و کمی بعد هم تصمیم گرفتم که کلاس زبان رو به طور موقت، متوقف کنم تا پروژه این کلاس تموم بشه. کلاسی که شرکت کردم هیچ ربطی به رشته و تخصص من نداره اما صرفا چون توجهم رو جلب کرد و یه جورایی انگار بهم چشمک میزد، توی دوره شرکت کردم. نمیدونم چطور بگم که چرا تصمیم گرفتم شرکت کنم؛ فقط همین حس چشمک زدن رو داشتم.
حالا چیزی که میخوام بگم اینه که من در روند گذروندن این دوره، سعی کردم تمام آموزشهایی که از دوره 12 قدم و به خصوص دوره حل مسائل، یاد گرفته بودم رو بکار بگیرم و یه جورایی با خودم گفتم بزار این دفعه به روشی که همیشه انجام میدادم پیش نرم و اعتماد کنم به استاد و قوانین و طبق روش جدید پیش برم ببینم چی میشه….
دوست دارم توی این کامنت تمام چیزهایی که استفاده کردم یا نشانه هایی که دیدم رو بنویسم تا هم برای آینده خودم به جا بمونه و هم اینکه شاید به بقیه دوستان هم کمک کنه.
مثلا یکی از تکنیک هایی که استفاده کردم این بود که در مورد موضوعاتی که شک دارم، به احساسم توجه کنم.
حالا توضیح میدم چه جوری:
در این مدت که اون کار هنری رو گذاشتم کنار، چند بار از خودم پرسیدم که:
الان ناراحتی که اونو تعطیل کردی و به جاش داری این کلاس رو میری؟
دوست داشتی که این کلاس رو ثبت نام نکرده بودی و به جاش اون کار رو ادامه میدادی؟
و هر بار جوابم نه بود و این من رو خیلی خوشحال میکرد. دلیل خوشحالیم این بود که گاهی نجواهایی میومد که این کلاس که ربطی به رشته تو نداره، این همه هم هزینه اش زیاده، این همه هم داری برای تمریناتش وقت و انرژی میزاری، آخرش چی میشه؟
این سوال که ««آخرش چی میشه»»، سوالی بود که باعث میشد از خودم اون سوالات بالا رو بپرسم. ولی یه چیزی که خیلی بهم کمک میکرد این تکنیک بود که به خودم میگفتم من وقتی توی این کلاس هستم، حالم خوبه و احساس خوبی دارم و لذت میبرم. استاد هم همیشه میگه معیار ما احساسمونه. پس شرکت کردن توی این کلاس تصمیم درستی بوده. نمیدونم نهایتا چی میشه. مهم اینه که من الان دارم لذت میبرم.
موضوع دیگه ای که در طول این دوره یاد گرفتم، قدم به قدم کار کردن بود. یعنی من توی این دوره، با استفاده از تکنیکهای دوره حل مسائل، پروژه های کلاسیم رو پیش میبردم و تکمیل میکردم. یعنی هر دفعه اون قسمتهاییش که برام آسونتر و مشخص تر بودن رو انجام میدادم و بعد بقیه اش حل میشد… هر هفته…
این کار باعث شد که پله پله، من اعتماد به نفس پیدا کنم و آماده بشم برای پروژه نهایی کلاس. که اگر این قدمهای کوچیک (درمورد اعتماد کردن به قانون) در تمرینات هفتگی برای من پیش نیومده بود، محال بود که بتونم از پس پروژه پایانی بربیام.
مثلا یه بار که کمی گیج بودم و نمیدونستم الان باید برای پروژه ام چیکار کنم، رفتم تمام فایلهای هفته های قبل کلاسم رو که آماده کرده بودم رو باز کردم و دیدمشون و خودم رو تشویق کردم و گفتم همون خدایی که برای انجام اینا هدایتت کرد، برای پروژه فاینال هم کمکت میکنه.
یه سری جملات و عبارتها هم به دیوار روبروی میزم زده بودم که هر بار سرم رو بلند میکردم چشمم میوفتاد بهشون..
بعد چند تا عبارت تاکیدی و سپاسگزاری در مورد پروژه ام با صدای خودم ضبط کردم و نکته جالبی که به مرور متوجه شدم این بود که هر وقت قبل از شروع کارم این عبارتها رو گوش میدادم، اون روز کارم خیلی زودتر و راحتتر پیش میرفت… اینم یکی از نکاتی بود که یاد گرفتم از این به بعد قبل از انجام هر کاری عبارتهای تاکیدی که میخوام رو آماده کنم و گوش بدم.
یه تکنیک دیگه که فکر کنم استاد توی دوره 12 قدم راجع بهش گفتن این بود که (نقل به مضمون):
اگر یه موقع موضوعی پیش میاد، فکر نکنید که باید با یه کار فیزیکی اون رو حل کنید… نه اتفاقا باید ولش کنید و به جاش احساستون رو خوب کنید….
چندین بار در طول انجام پروژه نهایی، یه جاهایی به قولا کار گیر میکرد و نمیدونستم باید چیکار کنم…. کاری که کردم این بود که به خودم میگفتم: به قول استاد الان باید خوش بگذرونیم…. بعد یه فیلم شاد میزاشتم و مینشستم نیم ساعت فیلم نگاه میردم و بعد که برمیگشتم سر کارم، با چندتا کلیک ساده حل میشد!!!
حتی روز تحویل پروژه هم اینو امتحان کردم و جواب داد. یعنی چند ساعت مونده بود به تحویل پروژه و همین شرایط پیش اومد و من به خودم گفتم الان وقت لذت بردنه؛ و رفتم نشستم یه فیلم شاد نگاه کردم و وقتی برگشتم خیلی سریع راه حل رو پیدا کردم….
استاد من توی این کار، زبان و نحوه گفتگو با خدا، و دریافت و اعتماد کردن به الهاماتش رو یاد گرفتم (حداقل در این لول). و درواقع بهم ثابت شد که برداشتهای من از چیزهایی که به دلم میوفتاد، درست بوده و من توهم نزدم….
مثلا یه روز احساس کردم دارم یواش یواش مضطرب میشم به خاطر نزدیک شدن به روز تحویل پروژه و داشت احساس ناخوبی برام ایجاد میشد. در اولین قدم آگاه شدم به این موضوع و به خودم گفتم نباید بزارم این احساس در من قوی بشه. بعد شروع کردم به خوندن از روی عبارتهای تاکیدی که روی دیوار چسبونده بودم…. اتفاق جالبی که افتاد بعدش که دوباره مشغول کار شدم، برای یه لحظه همینجوری سرم رو چرخوندم از روی مانیتور و چشمم افتاد به این عبارت روی دیوار:
««اگر میخوای به خواسته ات برسی، راهش اینه که به اندازه کافی امیدوار و شاد باشی»».
اون لحظه از اون لحظاتی بود که به خودم گفتم من باید این اتفاق رو یادم بمونه و آخر پروژه معلوم میشه که دین این نوشته اتفاقی بوده، یا پیغام و هدایتی از خداوند برای من بوده.
یا اینکه یه روز توی اینستاگرام این نوشته رو توی استوری یه پیجی دیدم:
««تا خدا هست هیچ لحظه ای آنقدر سخت نمیشود که نشود تحملش کرد…. شدنی ها را انجام بده و تمام نشدنیهایت را به خدا بسپار»».
وقتی اینو خودم یه دفعه یاد بهبود گرایی که خانم شایسته توی دوره حل مسائل گفتن، افتادم و ازش اسکرین شات گرفتم و اینو هم یه نشونه دیگه از طرف خدا دونستم و دیگه هر وقت در طی انجام پروژه، یه کاری انجام نمیشد، یاد این جمله میوفتادم و میرفتم سراغ یه قسمت دیگه. و دیگه همینطوری بود که تیکه تیکه مثل قطعات یه پازل همش چیده شد کنار هم. فقط نکته اش این بود که با اون ترتیبی که من فکر میکردم چیده نشد اما خدارو شکر میکنم که اعتماد کردم و طبق روشی که بهم گفته میشد، پیش رفتم.
یکی دیگه از چیزهایی که از دوره 12 قدم یاد گرفتم و در جریان این پروژه هی میومد توی ذهنم این بود که، استاد یه جا گفتن وقتی که میشینین تجسم میکنید، بعدش فکر نکنید که من 2 ساعت از کارهای دیگه ام عقب افتادم و حالا با نگرانی بخوایم بریم کارهامون رو انجام بدیم… کار اصلی کار ذهنیه نه کار فیزیکی….
منم در طی انجام این پروژه، هر بار میخواستم بشینم روی قوانین کار کنم یا مثلا کامنت بنویسم یا نت برداری کنم از دوره ها، به خودم میگفتم: ««این اون کار اصلیه که باید انجام بدم که وقتی شروع کردم پروژه رو، کارام سریع انجام بشه و آسون پیش بره»».
یه نکته ای رو هم درباره پروژه بگم:
این یه دوره آنلاین بود که خارج از ایران برگزار میشد و شرکت کننده ها از کشورهای مختلفی از ایران و اروپا و آمریکا توی دوره شرکت کرده بودن که حدود 40 نفر بودیم. ما برای انجام پروژه 2 تا انتخاب داشتیم: یا اینکه بر اساس نمونه کاری که استادمون بهم داده بود پیش بریم، و یا اینکه خودمون از بیس، یه کار متفاوت و جدید انجام بدیم….
من از همون اول شروع پروژه، یه سری ایده ها و تصاویر توی ذهنم میومد، که یه دفتر خریدم و هر بار اونارو داخل دفترم یادداشت میکردم. حتی بعضی وقتها یه جمله یا یه کلمه به ذهنم میرسید که یادداشتش میکردم…
روند کلاس اینجوری بود که دانشجوها، هر هفته کاراشون رو برای استاد ارسال میکردن و درواقع ما تا یه مدتی از کار همدیگه خبر نداشتیم که کار هرکسی چجوریه و مثلا چه تعداد از بچه ها از حالت 1 استفاده میکنن و چه تعداد از حالت 2. البته بعد از یه مدتی من با چندتا از بچه های کلاس دوست شدم و کارهاشون رو دیدم اما اون چند نفر، همشون جز افرادی بودن که یا بر اساس سمپل استادمون پیش رفتن یا با یه ایده ای خیلی شبیه به اون، داشتن کار میکردن.
استاد،……… روز آخر بخشی از کار من تکمیل نشد. ولی من حسم کاملا خوب بود و احساس کردم دیگه لازم نیست از اینجا به بعدش رو ادامه بدم و همین کافیه و ارسالش کردم. و دیگه یاد گرفته بودم که همه چیز رو با احساسم بسنجم. و چون حسم خوب بود، دیگه هیچ نگرانیی هم نداشتم.
دیشب که زمان ارائه بود، اتفاقی که افتاد این بود که استادمون بعد از ارائه من گفت: ««بچه ها من ازتون نمیخوام که کارتون به ادونسیه کار مهشید باشه…. مهشید یه سری از کارهایی که انجام داده به واسطه دانش جداگانه ایه که داره. ولی اشکال نداره اگه شما این کارا رو نمیتونید انجام بدید، ولی شما هم باید بتونید از دانش رشته خودتون توی کارتون استفاده کنید»».
وقتی داشت این حرفا رو میزد، صدای خانم شایسته توی دوره حل مسائل توی گوشم زمزمه شد که میگفت: ««این نتیجه استفاده کردنت از همون امکانات موجودته»». (یعنی توانایی که من به واسطه رشته خودم داشتم و ربطی به این دوره خاص نداشت)
استاد توی کل کلاس، من تنها فردی بودم که یک کار کاملا متفاوت و جدید انجام داده بودم. من فکر میکردم حداقل نصف کلاس، از ایده های خودشون استفاده میکنن ولی فقط من بودم…. اینجا من تازه به اهمیت کاری که تونسته بودم انجام بدم پی بردم. و متوجه شدم با اینکه بخش آخر کار رو فرصت نکردم اضافه کنم، تا همینجا هم نسبت به بقیه کارها خیلی سطحش متفاوته.
خانم شایسته عزیزم، من در تمام مدتی که به ایده ها و کارم فکر میکردم، صدای شما رو توی گوشم میشنیدم که میگفتین: ««فقط خودت باش و سبک شخصی خودت رو داشته باش…»» و همین باعث شد که من جرات انجام یه پروژه متفاوت و جدید رو پیدا کنم.
ممکنه برای بعضی از افراد (به خصوص دوستانی که تازه با قوانین آشنا شدن) چیز ساده ای به نظر بیاد، یا فکر کنن خوب حالا مگه چی شده؟ یه پروژه تحویل دادی؟!
ولی دوستانی که مدتیه با این آگاهی ها آشنا هستن و ازشون استفاده میکنن میدونن که قضیه فراتر از این حرفاست.
من توی این کلاس و در طی انجام پروژه هاش، یاد گرفتم که به کدوم صداهایی که میشنوم گوش بدم و اعتماد کنم و از چه نجواهایی اعراض کنم…. و مهمتر اینکه، مطمئن شدم که برداشتم از همه اون نشانه هایی که دریافت میکردم درست بوده و توهم نبوده.
در نهایت اینکه، استادم خیلی از کارم خوشش اومد و خیلی ازم تعریف کرد و حالا میخوام یه نکته دیگه ای رو بگم…..
من چند روز قبل از تحویل پروژه، یه متنی توی تمرین ستاره قطبیم برای خدا نوشتم، که همونو اینجا کپی پیست میکنم:
««ای عزت و افتخار ای عزت و افتخار من ای عزت و افتخار من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خودت خودت خودت یاری و هدایتم که پروژه ام اونقدر خوب و عالی و شگفت انگیز و زیبا و بی نظیر و حرفه ای و سطح بالا بشه که من در روز ارائه سربلند باشم و نشانه ای از سمت خودت برایم قرار بده که نشون بده که تمام این دریافتها و کارهایی که حس کردم و این مدت انجام دادم درست بود و برداشت من از این اتفاقات و احساسات درست بوده و شرکت در این کلاسها در جهت رسیدن به خواسته های عالی و بهشتی و خدایی من و در جهت رشد و گسترش منه و قدمهام رو استوارتر و فوق العاده تر و ایمانم رو بیشتر کنه. از درگاهت مسئلت میکنم ای اجابت کننده دعای درخواست کننده. خدایا خودت میدونی منظورم چیه خودت نشانه ای عالی برایم قرار بده که نشونم بده راهم درسته و راه صالحین و کسانی است که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان….. هزاران بار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم»».
نکته اینه: بعد از کلاس، استادم بهم پیغام داد و گفت خیلی کارت خوب بود و میخوام اگر کار مناسبی پیدا کردم، برات بفرستم.
من نشونه خودم رو دریافت کردم………. و خدا قلبم رو مطمئن کرد و حالا به قول استاد عباس منش، با این نتیجه، با ایمان بیشتری میتونم از قوانین استفاده کنم.
من این پروژه و کلاسم رو، همونجور که استاد توی دوره 12 قدم گفتن، سوت زنان طی کردم و به قول استاد که خاطره وزن کم کردنشون رو تعریف میکردن که به خودشون گفتن: ««اگر من تونستم اینکار رو بکنم، پس هر کار دیگه ای رو میتونم بکنم»»، منم الان به خودم میگم: ««اگر من تونستم قوانین رو اینجوری توی این دوره و برای انجام پروژه های این کلاس و با این لول و کیفیت انجام بدم، پس توی هر موضوع دیگه ای هم میتونم ازشون استفاده کنم»».
استاد،….. من الان به اون استیتی رسیدم که به جز زیر دوش یا زمانهایی که یک کار خیلی تمرکزی میخوام انجام بدم، بقیه اش هدفون توی گوشمه، و یا دارم به فایلهای شما گوش میدم یا عبارات تاکیدی، یا آهنگهای تجسمی…..
یکی از موارد دیگه ای که دوست دارم بهش اشاره کنم اینه که حس میکنم یه تغییر بزرگ برای من از زمان استفاده از دوره حل مسائل پیش اومد و اونم این بود که، اولین دوره ای بود که من هم کامل همه جلساتش رو گوش دادم، و هم کامل نت برداری کردم و مهمتر از همه: همه تمرینات هر جلسه رو انجام دادم و توی بخش کامنتها نوشتم.
استاد حس میکنم این کلید ماجرا بود برای من. من قبلا دوره 12 قدم رو هم داشتم اما هم کامل ندیده بودمش و هم اینکه نت برداریهام خیلی خلاصه تر بود و مهمتر اینکه تمرینات رو اینقدر عمیق انجام نداده بودم… بعد از دوره حل مسائل، شروع کردم 12 قدم رو دوباره نت برداری کردم و دارم برای هر جلسه، کامل نت برداری میکنم و تمرینات رو انجام میدم و الان به قدم 4 رسیدم….
استاد، من سالهاست که دارم کار میکنم. میخوام بگم که فکر نکنید مثلا تازه شروع به انجام پروژه کردم و این برام تازگی و جذابیت داره. نه… موضوع این نیست… موضوع فقط تحویل یه پروژه نبود برای من …… موضوع اینه که من تونستم به خودم و به ذهن خودم ثابت کنم که شما درست میگفتین….که آگاهیی هایی که به ما آموزش میدین درسته و جواب میده… که من میتونم از این روش برای بقیه خواسته هام هم استفاده کنم…..
احساس میکنم خدا مثل یه بچه نوپا دستم رو گرفت و منو train کرد و انگار تازه دارم با زبان خدا آشنا میشم… انگار تازه دارم زبان نشانه ها رو میفهمم….
استاد، من الان چند ساله که دارم از دوره های شما استفاده میکنم و روی خودم کار میکنم. نتایجی که تا الان گرفتم شامل چیزهایی مثل حال خوب و احساس آرامش، بهتر شدن روابطم با دیگران، در صلح بودن با خودم و روون شدن چرخ زندگیمه. اما این یکی فرق میکنه… اصلا منظورم این نیست که اونا چیزهای کمی هستن یا بخوام دست کم بگیرمشون…. نه….. موضوع اینه که این یکی برای ذهنم به شکل کاملا واضحی، قابل سنجشه…. این یه سَنَده برای ذهن من.
من تصمیم گرفتم این کامنت رو برای آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی بنویسمش، تا دوستانی که این دوره رو نخریدن هم بتونن بخوننش و شاید توی تصمیم گیری بهشون کمک کنه.
استاد عزیزم، خانم شایسته مهربونم
نمیدونم چطور حس سپاسگزاریم رو بهتون منتقل کنم…..
بینهایت ازتون سپاسگزارم…
میبوستون و از خدا، براتون شادی و برکت روز افزون طلب میکنم.
عزیزمممنونم بابت کامنت متفاوت وبسیار کاربردیت خیلی بهمکمک کردی اغلب کامنت ها تکرار حرفای استاد هست از اون فایل ولی اینکه شما تجربیات خودتون رو اینقد عاشقانه نوشتید برام خیلی جذاب بود الهی همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشی عاشقتونم
عاشق این خانواده ی الهی و خوشبختم که منم عضو تازه واردشم .استاد عزیزم خانوم شایسته عزیزم شما پدر مادر معنوی من هستید عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم پایدار باشید
به به چقدر آدم انگیزه و انرژی فوق العاده میگیره از این همه نشاط و آرامش و شادی توی کلیپ های استاد عزیزم کلیپ های این سایت مقدس ،، خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که توانستم این کلیپ زیبا رو ببینم و توانستم بشنوم صحبت های استاد عزیزم رو ،،
چقدر این مثال های استاد قابل درک هستن و چقدر منو به فکر فرو میبره چقدر همیشه ناتوان و بدون اعتماد به نفس به مسائل و مشکلات نگاه میکردم چقدر خودمو قبل از بروز حادثه و اتفاق های بد و ناخواسته با ترس و استرس و فشار و بی اعتماد به نفسی بلافاصله ««« ضربه فنی یا ناک اوت »»» میکردم ،،،
چرااااااااا
واقعاً باید ساعتها روی این مسئله فکر کنیم که چرا چرا چرا یکبار به دنبال حل اساسی و ریشه ای هر کدوم از اون مشکلاتم نمیرفتم ،، چرا دنبال جواب اصلی نبودم ،، چقدر زیبا بیان میکنن استاد عزیزم به بزرگی خداوند که بغضم میگیره از خوشحالی که این دوره مقدس قانون سلامتی چقدر عزتمندانه چقدر راحت راحت راحت تمام مشکلات فیزیکی و جسمیمو حل کرد ،، چرا نمیشه تموم مشکلات رو با این رمز الهی که مستقیم خود خداوند داره بهمون جواب و میرسونه میگه عزیزم همراه هر سختی برات آسانی هم گذاشتم بابااااااااا ،،، بند بند وجودم به شوق و وجد میاد به بزرگی خداوند که چقدر خدای ما مهربون بچه ها چقدر خدای ما مارو دوست داره الله اکبر ،، حضرت علی علیه السلام توی دعای کمیل میفرماید که من میدونم تو دلت نمیاد منو توی آتیش جهنمت بسوزونی ،، چقدر قشنگ استاد عزیزم شیوا و روان بیان کردن دعای کمیل رو حتماً حتماً حتماً چندین و چند بار ببینید این کلیپ رو ،،
بچه ها واقعاً اگر شروع نکردین به کامنتارو خوندن شروع کنید ،، کاری نداشته باشین چه کسی نوشته و چی نوشته به یقین میتونم بهتون بگم جنس نوشته بچه ها از جنس ذات پاک الهی تک تکمون ،، بلا استثنا وقتی کلیپی رو دیدی شروع کن توعم نظرت و بنویس همونجا به جرأت میتونم بگم بعد از نوشتن خودت تعجب میکنی اینارو من نوشتم ،، این دقیقاً اتفاقی که هر بار برای من میوفته ،، چرا چون ذات پاک الهی منو تو که داره باهم ارتباط میگیره ،،
دقت کردی استاد عزیزم وقتی صحبت میکنه احساس میکنی میخوای از ذوق بال دربیاری بخاطر همینه که واقعاً از قلب و درون خودشون برای ما مینویسن برای من برای تو که واقعاً ماهم تجربه کنیم تمام لذاتی که اتصال به انرژی مقدس خالق کل این کائنات داره ،، و به جرأت میتونم اعتراف کنم چقدر خوشحال میشم چقدر کیف میکنم وقتی ایمیل برام میاد که دوست عزیزتون برای شما برای نظر شما پاسخ ارسال کردن یا امتیاز دادن کل اون روزم و شارژ میکنه این ایمیل و به خودم میگم خدارو صد هزار مرتبه شکرت که تونستم حرف استاد عزیزم رو بشنوم ،،
انقدر موقع نوشتن هر دفعه ذوق میکنم نصف چیزایی که موقع دیدن کلیپ تو ذهنم میگم مینویسم یادم میره متأسفانه ،،
خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم برای آگاهی برای این سایت مقدس که منو هدایتم کرد خدایاااا ممنونم ازت عزیزترینم ،،
من از دیروز تا چند دقیقه پیش از خدا سوال پرسیدم باز نمیدونستم چیکار کنم گفتم تو میدونی همه راه ها رو تو بهم بگو
من چیکار کنم تا میام یکم پول جمع کنم و میگم از کسی قرض نمیگیرم ،الان باز انگار نیاز دارم تا هزینه کلاسمو بدم و یا اینکه یه کامپیوتر باید تهیه کنم برای کلاسم و میخوام گردنبند طلایی که مادرم از زمان عروسیش مونده و به من داده رو بفروشم
به این فکر میکردم که اگه بفروشمش 11 میلیون و 470 میشه خب یه کامپیوتر بگیرم 4 میلیونی باید روش بذارم و 4500 میلیونم باید تا سه هفته دیگه بدم به کلاس طراحی طلا جواهراتم
همینجور داشتم به خدا میگفتم خدایا من چیکار باید بکنم بهم بگو
اومدم نشانه ام رو زدم و دیدم نوشته
معرفی دوره شیوه حل مسائل زندگی قسمت یک
دقیقا خدا میدونه چجوری هدایتم کنه
وقتی دیدم گفتم خدا دوره رو که فعلا نمیتونم بگیرم
شروع کردم به گوش دادن فایل
البته اینو بگم که این فایل یه بارم برام نشانه اومده بود ولی بهش سطحی انگار گوش داده بودم یا اینجوری بگم درست ترش همینه
اونموقع درمداری بودم که بیشتر توجه نکردم
ولی الان که دیدم و شنیدم شروع کردم به نوشتن
دو تا تمرین قراره انجام بدم که از حرفای استاد نوشتم
یکی اینکه باورای قدرتمند کننده رو درست کنم که یه سری فایلایی با صدای خودم ضبط کردم چند روزه دارم گوش میدم و همراه حس خوب دارم تکرار میکنم
دومی که گفتن سوالایی بپرسی که بهشون جواب بدی
من الان نشستم و نکاتی که گفتین رو نوشتم و شروع میکنم سوالای مختلف از خودم میپرسم و شروع میکنم
الان که داشتم مینوشتم توضیحات فایل صوتی رو تو دفترم یه لحظه توجهمو جلب کرد که
من یه باوری دارم که باعث شده هر چند وقت یه بار تو یه سری چیزا تکرار بشه
و اون اینه که میگفتم
من چجوری حلش کنم چیکار کنم ؟ چرا درست میکنم بعد دوباره تکرار میشه ؟
اینم قبلا شنیده بودم ولی الان فهمیدم که جواب تمام سوالات و مسائل رو درون خودم دارم و شروع کنم به پرسیدن و فکر کردن به جواب هاشون
با اینکه خیلی خوابم میومد ولی نشستم و نوشتم و الان دوباره میرم مینویسم و از تودم سوال میکنم تا به جواب برسم و باتوجه به اونا باور های قدرتمند کننده رو بنویسم و باز هر روز تکرار کنم
خدایا شکرت که هر لحظه بیشتر از خودم مشتاق تری که من در این مسیر آگاهی و توحیدی عمل کردن
قدم هام رو سریع تر بردارم
و هر بار که من این همه دقیق بودن رو در نشونه هام و هدایت هام میبینم مصمم تر میشم تا هر روز تلاشمو بیشتر کنم و قدم بردارم
این دوره یکی از بهترین دوره هایی بود که من در آن شرکت کردم
در این دوره یاد گرفتم که چطور از دل مسائل و تضاد ها برای خودم جواب و راه حل آنرا پیدا کنم
یاد گرفتم که از بیماری کمال گرایی پرهیز کنم و همیشه دنبال بهبود های قدم به قدم باشم
برای هر کاری قدم هایی را بردارم و هرگز نگاهم به دور دست ها نباشد
همه چیز در درون من و در ذهن و باورهای من نهفته است
این دوره واقعا برای من درس ها و نکته هایی عالی داشت
حس و حالم را خوب کرد
من را به فکر وا داشت و من را به این راه هدایت کرد که متفاوت تر به مسائل نگاه کنم
مهمترین درس این دوره برای من این بود که این تضاد ها باید وجود داشته باشند تا من بزرگ و بزرگ تر بشوم و رشد کنم
وقتی که من ریشه مشکلات و تضاد های زندگی خودم را پیدا کنم مطمین هستم که براحتی می توانم به دستاوردهایی عالی برسم
یاد گرفتم که در دل هر مسئله آسانی و راحتی است
یاد گرفتم که همیشه می توانم به راحتی و آسانی به جواب برسم
چه تمرین هایی عالی در این دوره وجود دارد
خدایی این دوره برای خودش یک کارگاه عملی است که همیشه نگاه به بهترین ها دارد و همیشه جوری باور و افکار من را زیر رو می کند که خودم می توانم از پس مسائل خودم بربیاییم
من خوشحالم که خداوند هدایت کرد من را که به این دوره عالی هدایت شدم
تمرین ستاره قطبی با رفیق صمیمی:
کلید متن نوشته های حل مساله
$نکات کلیدی:
1.رسیدن به سطحی عمیق از خودشناسی برسید؛
2.اساسی ترین مسئله الانِ زندگی ات چیست؛
3.ریشه ی این مسئله کجاست؛
4.این ریشه، چه مسائلِ ریز و درشت دیگری را مرتباً تولید می کند و چه تأثیرات مخرب پنهانی ای بر سایر جنبه های زندگی ام می گذارد؛
5.عواقب حل نکردن این مسئله چیست؛
6.این مسئله چه نشتی هایی در انرژی و تمرکزم ایجاد کرده که از آنها بی خبرم؛
7.چطور آن نشتی های انرژی را ببندم؛
8.قدم اول برای حل این ریشه چیست؛
9.کجاها از حل مسائلم فرار می کنم و الگوی پنهان کردن آشغالها زیر مبل را انجام می دهم؛
10.عواقب ادامه دادن به این شیوه چیست؛
11.چگونه این الگوی معیوب را تغییر دهم؛
12.چه تفاوتی است میان “اعراض از ناخواسته ها” و “فرار از مسئله “؛
13.چطور این تفاوت را بهتر بفهمم و به جای مخفی کردن آشغالها زیر مبل، منبع آلودگی را حذف کنم؛
14.یک برنامه ی دقیق و هدفمند است برای تقویت عضله ای به نام “توانایی حل مسئله” در ذهن
15.باورهای قدرتمندکننده درباره حل مسائل را می شناسید و نحوه ساختن آنها را یاد می گیرید
*باورها که کلید اصلی در توانایی حل مسائل است و شما را به این ایمان و اطمینان می رساند که همه مسائل من نه تنها راهکار دارند بلکه راهکار های ساده دارند (ان مع العسر یسری)؛
*باورهایی که شما را با ایده ها و راهکارهایی هم مدار می کند که آسان تر از آنچه فکر کنید مسئله شما را حل می کند؛
16.ذهن خود را از پیش فرضهای محدودکننده قبلی درباره مسئله خالی می کنید؛
17.متفاوت نگاه کردن به مسئله را یاد می گیرید تا بتوانی از زاویه های بهتری به مسائل نگاه کنی و راهکارهای باز هم ساده تر را تشخیص دهید؛
18.یاد می گیرید چطور از قوه خلاقیت خود بهتر بهره برداری کنید و راهکارهای ساده تری بسازید؛
19.اعتماد به جریان هدایت و حساب کردن روی هدایت را در عمل یاد می گیری؛
20.نشانه های خداوند برای هدایت شما به مسیر سر راست تر را تشخیص می دهید و روی خدا حساب کردن را به عنوان اصل مهم در توانایی حل مسئله یاد می گیرید؛
21.مهم تر از همه، یاد می گیرید چطور ارتباط با نیروی هدایتگر را همیشه برقرار نگه دارید؛
22.شما را آماده می کند برای اینکه: چطور مسئله اساسی زندگی ات را در این لحظه بشناسید، مسئولیت حل آن را به عهده بگیرید و به “چگونگیِ حل ریشه ی این مسئله” هدایت بشوید؛
23.آرام آرام شخصیت شما درباره برخورد با مسائل تغییر می کند.
*شخصیتی که مصمم می شود برای روبرو شدن با مسئله و حل ریشه ای آن.
* باورهای توحیدی ای که در وجودت ساخته می شود، قدم هایی که بر می داری، نتایجی که می بینی و توانایی هایی که در درونت پیدا می کنی و می شناسی، شما را به جنسی از خودباوری و خدا باوری می رساند که نه تنها از مسائل نمی ترسی بلکه آنها را فرصتی برای رشد می بینی.
24.هیچ چیز به اندازه حل یک مسئله، نمی تواند احساس لیاقت را در وجود ما بسازد.
25.وقتی مسئله ای را با موفقیت حل می کنی؛
26.وقتی هدایت ها و حمایت های خداوند را در مسیر می بینی؛
27.وقتی همزمانی هایی که رخ می دهد و مسیر را برایت آسان تر می کند را می بینی
28.باور عمیقا در وجودت ساخته می شود که:
1.با هر مسئله ای آسانی و رشد همراه است
2.خداوند قطعا مرا به راهکار هدایت می کند
3.مرا به سمت مهارت هایی که باید یاد بگیرم، هدایت می کند«لیست »
4.من مهارت، توانایی و نیروی پشتیبان لازم و کافی برای مدیریت چالشهای زندگی ام را دارم.
29.زنجیره ای از پاداش ها:
1. آرامش و احساس لیاقت می دهد.
2.ظرف وجود شما بزرگتر می شود؛
3.نگاهت به خواسته هات باکیفیت تر می شود؛
*لایق رسیدن به هر خواسته ای هستیم
4. استاندارهایت در تمام جنبه ها بالاتر می رود و شرایط باکیفیت تری را می خواهی و برایش قدم برمی داری؛
5. به خودت مطمئن تر می شی که می تونی از عهده ی تحقق این هدف نیز بر بیایی؛
29.یاد می گیری چگونه باید احساس لیاقت واقعی را بسازی.
30.همچنان که شخصیت شما قوی تر می شود، ماهیت مسائل زندگی شما نیز تغییر می کند:
*ماهیت حل مسائل در زندگی شما از تقلا برای رفع یک ناخواسته، تغییر شکل می دهد به: حرکت برای تبدیل شرایط بهتر به شرایط عالی تر و بهبود نتایج قبلی.
31.مناسبِ:
1.افرادی که هر چند وقت یک بار، درگیر مسائل می شوند که یک الگوی تکراری دارند؛
2.افرادی که در حل مسائل عالی هستند و شرایط خوبی در زندگی دارند اما می فهمند که تحقق خواسته های جدیدشان نیاز به سطح بالاتری از توانایی حل مسئله دارد و به این شکل می خواهند ظرف وجودشان را آماده ی تحقق آن سطح جدی تر کنند؛
3.افرادی که می خواهند احساس توانایی در برابر چالش های احتمالی آینده را داشته باشند تا بتوانند از لحظه ی کنونی زندگی خود لذت ببرند بدون اینکه نگران مسائل احتمالی آینده باشند؛
به نام خدای مهربان
سلام به دوستان عزیز
«تمرین ستاره قطبی با همراهی رفیق صمیمی مون»
نکات کلیدی کامنت زیبای مهشید خانم و یکی از دوستان، برای درک و عمل و آگاهی بیشترمون،
و در ادامه افزودن نکات کلیدی استاد عزیز :
1.یعنی هر دفعه اون قسمتهاییش که برام آسونتر و مشخص تر بودن رو انجام میدادم و بعد بقیه اش حل میشد… هر هفته…
2.رفتم تمام فایلهای هفته های قبل کلاسم رو که آماده کرده بودم رو باز کردم و دیدمشون و خودم رو تشویق کردم و گفتم همون خدایی که برای انجام اینا هدایتت کرد، برای پروژه فاینال هم کمکت میکنه.
3.قبل از انجام هر کاری عبارتهای تاکیدی که میخوام رو آماده کنم و گوش بدم.
کنترل ورودی شنیداری
4.اگر یه موقع موضوعی پیش میاد، فکر نکنید که باید با یه کار فیزیکی اون رو حل کنید… نه اتفاقا باید ولش کنید و به جاش احساستون رو خوب کنید….رها کنید الان وقت لذت بردن راه حل ها خودشون میاد
5.««اگر میخوای به خواسته ات برسی، راهش اینه که به اندازه کافی امیدوار و شاد باشی»»
6.وقتی که میشینین تجسم میکنید، بعدش فکر نکنید که من 2 ساعت از کارهای دیگه ام عقب افتادم و حالا با نگرانی بخوایم بریم کارهامون رو انجام بدیم… کار اصلی کار ذهنیه نه کار فیزیکی….
7.شدنی ها را انجام بده و باقی رو میسپریم خداخدا »».
8.احساس کردم دیگه لازم نیست از اینجا به بعدش رو ادامه بدم و همین کافیه و ارسالش کردم. و دیگه یاد گرفته بودم که همه چیز رو با احساسم بسنجم.
9.««این نتیجه استفاده کردنت از همون امکانات موجودته»».
10.««فقط خودت باش و سبک شخصی خودت رو داشته باش…»»
11. یاد گرفتم که به کدوم صداهایی که میشنوم گوش بدم و اعتماد کنم و از چه نجواهایی اعراض کنم….
12.انجام تمرین ستاره قطبی:
««ای عزت و افتخار ای عزت و افتخار من ای عزت و افتخار من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خودت خودت خودت یاری و هدایتم که پروژه ام اونقدر خوب و عالی و شگفت انگیز و زیبا و بی نظیر و حرفه ای و سطح بالا بشه که من در روز ارائه سربلند باشم و نشانه ای از سمت خودت برایم قرار بده که نشون بده که تمام این دریافتها و کارهایی که حس کردم و این مدت انجام دادم درست بود و برداشت من از این اتفاقات و احساسات درست بوده و شرکت در این کلاسها در جهت رسیدن به خواسته های عالی و بهشتی و خدایی من و در جهت رشد و گسترش منه و قدمهام رو استوارتر و فوق العاده تر و ایمانم رو بیشتر کنه. از درگاهت مسئلت میکنم ای اجابت کننده دعای درخواست کننده. خدایا خودت میدونی منظورم چیه خودت نشانه ای عالی برایم قرار بده که نشونم بده راهم درسته و راه صالحین و کسانی است که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان….. هزاران بار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم»».
13.من نشونه خودم رو دریافت کردم………. و خدا قلبم رو مطمئن کرد و حالا به قول استاد عباس منش، با این نتیجه، با ایمان بیشتری میتونم از قوانین استفاده کنم
14.««اگر من تونستم اینکار رو بکنم، پس هر کار دیگه ای رو میتونم بکنم»»،
15.به جز زیر دوش یا زمانهایی که یک کار خیلی تمرکزی میخوام انجام بدم، بقیه اش هدفون توی گوشمه، و یا دارم به فایلهای شما گوش میدم یا عبارات تاکیدی، یا آهنگهای تجسمی…..
16.اولین دوره ای بود که من هم کامل همه جلساتش رو گوش دادم، و هم کامل نت برداری کردم و مهمتر از همه: همه تمرینات هر جلسه رو انجام دادم و توی بخش کامنتها نوشتم.
17.حال خوب و احساس آرامش، بهتر شدن روابطم با دیگران، در صلح بودن با خودم و روون شدن چرخ زندگیمه،تموممسایل به آسانی قابل حل
*
1.بند بند وجودم به شوق و وجد میاد به بزرگی خداوند که چقدر خدای ما مهربون بچه ها چقدر خدای ما مارو دوست داره الله اکبر ،، حضرت علی علیه السلام توی دعای کمیل میفرماید که من میدونم تو دلت نمیاد منو توی آتیش جهنمت بسوزونی ،، چقدر قشنگ استاد عزیزم شیوا و روان بیان کردن دعای کمیل رو حتماً حتماً حتماً چندین و چند بار ببینید این کلیپ رو ،
2.بلا استثنا وقتی کلیپی رو دیدی شروع کن توعم نظرت و بنویس همونجا به جرأت میتونم بگم بعد از نوشتن خودت تعجب میکنی اینارو من نوشتم ،، این دقیقاً اتفاقی که هر بار برای من میوفته ،، چرا چون ذات پاک الهی منو تو که داره باهم ارتباط میگیره ،،
3.واقعاً از قلب و درون خودشون برای ما مینویسن برای من برای تو که واقعاً ماهم تجربه کنیم تمام لذاتی که اتصال به انرژی مقدس خالق کل این کائنات داره
به خداوندی روح پاکش را دروجود من دمیده به خداوندی صاحب اختیار کل جهانه بنام خداوندی وجودمون قسمتی از وجود اوست خداوندای هیچ موقعه فکر نکردم وقتی که تو بد ترین شرایط بودم صداش زدم ودستم رو گرفت ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که کیه وچطور مسئلمو حل کرد الان فهمیدم هیچی کس نبود جز رب مهربون از همین الان ازش درخواست میکنم آسان ترین راه برای حل مسائلی ذهنی که سال هاست جلوی شادی وآرامش درونی وبهترین زندگی وعشق ومحبت به خودم ودیگران حل کنم ووهمه چیز رو به آسانی برام رقم بخوره خداوندی مرا هدایت کرد ودرک درستی از قوانینش رو بهم یاد بده با حل بشه مسائل سنتی رو کنار بزارم ومذهبی رو کنار بزارم خداوند نی دونم که صدامو می شنوی شاید ذهن من یه مقاومت کوچیک نشون بده خودت هدایتم کن به بهترین ها خداوندی مسله ای که حلش کردم دیگه تکرارش نکنم وروز بهتر از دیروز باشم چون من تو دورا احساس لیاقت هستم این لیاقت درون خودم می بینم که من بهترین باشم البته متواضع و فروتن لیاقت دارم که شاد باشم لیاقت اینو دارم تو تمام جنعبه های زندگیم توحیدی عمل کنم وخداوند رو سر لوح زندگی خودم بدونم خداوندی عشق میده ثروت میده یا رب خودت کمک کن
سلام
با حل کردن مسائل مسیر های جدید باز میشه
من از زمانی که دوره شیوه حل مسائل و کار میکنم وطبق تمرین ها مسائل را حل میکنم
کلی مسیر زندگی برام آسانتر. شده
کلی نتیجه ها زیباتر و دلنشینتر شده
کلی تکلیفم با خودم روشن شده که قراره چطور زندگی ام را بسازم
کلی انگیزه ام برای رسیدن به خواسته هام بیشتر شده چون میدانم با هر بار حل کردن یک مسئله یک درجه زندگیم تغییر میکند و همینطور هم تغییر کرده است
هر بار که مسئله ای بر میخورم هیچ نگران نیستم چون فهمیدم
که
با هر مسئله سخت آسانی هم در کنار اون هست
وبه گفته استاد
ان مع العسره سیرا
هم وجود دارد
با همین همین ایمانی که میتوانم مسائل را حل کنم
هر بار به چالشی بر میخورم بدون هیچ ترسی سراغ حل همان مسئله میروم
چند روز پیش پدرم که سن بالا داره داشت فیوزهای کولر ماشینش رو عوض میکرد ومیگفت که این برق زیاد میکشه فیوز میسوزونه
وداشت فیوز قوی میگذاشت تا دیرتر بسوزه
من دیدم که داره واقعا آشغالها رو میزاره زیر مبل
وبهش گفتم ببین این اتصالی داره
این برق نمیکشه
گفت سیم کش گفته گفتم نه
از سرش باز کرده
خودم با این ایمانی که من میتونم حل کنم مسائل رو دست به کار شدم
کل جعبه فیوز سمند را باز کردم
ودیدم از داخل دست سیم ماشین زیر جعبه فیوز سه تا سیم آب شده به هم چسبیده
ودیدم که مشکل از همونجاست
وپدرم گفت آفرین خوب فهمیدی
وخیلی ساده اونها رو از هم جدا کردم و دوباره سیم کشی کردم
ودرست شد
اون مسئله حل شد
چون یاد گرفته بودم که با هر سختی آسانی در کنار آن هست خدا خدایان کرد وآن مسئله را حل کنم
درسته مسئله من نبود
چون به دلیلی که خودم پیشرفت کنم و به ذهنم بفهمانم که میتونم مسائل را حل کنم
اون مسئله کوچک که از ذهن پدرم بزرگ بود را حل کنم
واین درس بزرگی بود که از دوره حل مسائل یاد گرفتم خدایا شکر
جالبه چند روز یک مسله ای پیدا کردم به خودم گفتم یکبار براب همیشه حلش کن و حالا فایلهایی که برام میاد همش همین مفهومه جقدر عالی
دیشب به ذهنم رسید فیلم و کتابهامم براب همین راه بزارم
مسایل مالی خیلی راحتتر از مسایل عاطفی میشه راهکارها را پیدا کرد و باورها را راحتتر ساخت چون احساسات کمتری درگیز بوده و من میدونم ریشه مشکلم مربوط به چند سال پیش هست
دیشب ایده اومد یکماه روش تمرکز کن تاحل شه برای همیشه
پس شروع کردم ایده هایی که اومد را عملی کردم کتاب عاشق خودت باش دختر برام اومد و چقدر مرتبط صحبت میکنه فیلم the treatment که مشاوری با مراجعینش حرف میزنه دیشب یک قسمتش دیدم دقیقا نشونم داد منم همین مدل رفتار میکنم
پس مصمم تر شدم به هر انچه بصورت اکاهی برام میاد گوش بدم
برای همیشه به این مسله پایان بدم
ممنون استاد از بابت این فایل
برای من نشانه ای قوی تز بود که تصمیم درستی گرفتم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته
دوره ی شیوه ی حل مسائل که بسیار کاربردی است خصوصا انجام تمرینات آن ما را در حل تمام مسائل کمک می کند بسیاری از پاسخ هایی که در این دوره به مسائلی که در آن زمان برای ما غیر قابل حل بوده اکنون که دوباره به پاسخ های آن نگاه می کنیم حل شده است بدون اینکه خودمان متوجه آن شده باشیم و واقعا باعث تعجب ما شد که چگونه با تنها گوش دادن و انجام تمرینات آن تمام مسائل ما به راحتی حل شده است با تشکر از استاد و خانم شایسته ی عزیز
بسیاری از ما به جای حل کردن مسایل صورت مسایل را پاک کرده بر روی آن سرپوش گذاشته و یا از حل آنها فرار می کنیم و این مورد باعث می شود این مشکلات به صورت چرخه ای تکرار شود و الگوی تکرار شونده را برای ما به وجود اورد و یک اتفاق توسط اشخاص مختلف مکرر تکرار شود تا زمانی که با تغییر باورها و عملکردهای مان چرخه ی معیوب آن را بشکنیم. زمانی که مسئله ای داریم ریشه ی آن را شناسایی کرده و باورهای مناسب را جایگزین باورهای نامناسب کنیم . همه ی ما در زندگی خود با مشکلاتی مواجهه می شویم که می توانیم به صورت موقتی آن را حل کرده یا به عوامل بیرونی نسبت دهیم و مسئله را به کلی نادیده گرفته که عملا مشکل همچنان وجود دارد و آشغال های زیر مبل که همان باورهای مخرب و عادات ما است به زودی خود را نشان خواهد داد. دنیای خوب دنیایی نیست که در آن مسئله ای وجود نداشته باشد رویکرد دیگری نیز هست که می پذیرند همهی افراد به مشکلات برخورد خواهند کرد و اگر آنها را حل کنند اعتماد به نفس و خودباوری در انها شکل گرفته و این باور وجود دارد که می توانند تمام مسائل را حل کنند و از حل آنها رشد کنند به جای حل ظاهری مسائل باید آن را ریشه ای درمان کنیم تمام تلاش خود را انجام داده و مشکلات را به صورت ریشه ای که تغییر باورهای ما است حل کنیم خصوصا مسائل تکرار شونده از اهمیت بالاتری برخوردارند اگر نگاهمان را به مسائل تغییر دهیم و مسائل را ریشه ای حل کنیم در تمام جنبه های زندگی خود پیشرفت خواهیم کرد مسائل ابتدا ظاهری سخت دارند اما اگر آنها را به درستی حل کنیم بسیار پیشرفت خواهیم کرد خداوند توانایی حل مسائل را در وجود ما قرار داده همان گونه که می فرماید با هر سختی آسانی است در دل هر مسئله راه حل آن وجود دارد.
با حل هر مسئله اگر به صورت ریشه ای حل شود علاوه بر اینکه خودمان از آن منتفع شده دیگران نیز از نتایج ما استفاده کرده و اینگونه به گسترش جهان کمک میکنیم تا زمانی که مشکلات ما حل نشود اتفاقات خوب را در زندگی تجربه نخواهیم کرد. در تمام زمینه ها روابط ثروت سلامت و… باید مسائل را به صورت کامل و ریشه ای یکبار برای همیشه رفع کرده تا زندگی برای ما لذت بخش شود.
راه حل ها بسیار ساده هستند اما ما به دلیل باورهای نامناسب و این که به توانایی های خود ایمان نداریم در مدار راه حل آن قرار نمی گیریم.
این دوره بسیار کاربردی است و برای تمام افراد مناسب است به اندازه ای که تغییر و مسایل خود را حل می کنیم در حل مسائل بعدی تواناتر عمل خواهیم کرد
تمام مسایل اساسی یکسان داشته و اگر در آن تبحر یابیم حل آن برایمان بسیار راحت خواهد شد.
باید به قدری در حل مسئله تبحر یابیم که هیچ گاه این مسائل برای ما دو مرتبه تکرار نشده و مسائل را تنها برای کیفیت بیشتر روابط افزایش درآمد و … باشد نه مشکلات تکرار شونده .
هیچ چیز مانند حل مسائل کهنه و تکرار شونده اعتماد به نفس و قدرت ما را افزایش نمی دهد راه حل تمام مسائل به راحتی امکان پذیر است اما ما به دلیل باورهای نامناسب خود به راه حل آن دسترسی نداریم باید به این باور برسیم که از هیچ مسئله ای نترسیم و بدانیم تمام مسائل راه حل دارند و به فکر اگر ها و اما ها نباشیم زمانی که توانایی حل مسئله را پیدا می کنیم از مشکلات آینده نمی ترسیم و با حل هر یک هزاران برابر پیشرفت کرده و درگیر مسائل تکراری نمی شویم و مسائل را تنها برای پیشرفت حل
می کنیم نه رفع شدن بدبختی ها و مسائل تکرار شونده.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام خدمت اساتید عزیزم
سلام به دوستان خوبم
۞ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد میکنند پس به قتل میرسانند و کشته میشوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده، و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟ پس از این معاملهای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.
امروز یه اتفاقی افتاد که اینقدر هیجان زده ام که نمیدونم چی باید بنویسم و اصلا این متن رو برای کامنت کدوم فایل بنویسم. فعلا فقط مینویسم و بقیه اش با خداست…
استاد
استاد عزیزم
نمیدونم چطور باید از شما تشکر کنم. شما شکل زندگی من رو تغییر دادین. شما یه دنیای جدیدی رو نشون من دادین که در بزرگترین رویاهام هم نمیتونستم تصورش کنم. الان دارم میفهمم اینکه میگین ما خالق زندگی خودمون هستیم یعنی چی.. هر چی بیشتر میگذره از مدت آشنایی من با شما و با این آگاهی ها، جملات ساده تر شما که از بس ساده هستن و تکرار شدن، ممکنه به نظر کلیشه ای بیان، تازه دارن برام معنا و مفهوم پیدا میکنه…
چقدر این دنیای جدیدی که به من نشون دادین رو دوست دارم. انگار تازه زندگی رو شروع کردم. الان تازه دارم میفهمم که زندگی چیه. زندگی چقدر لذت بخشه… من چقدر زندگی کردن رو دوست دارم…..
استاد من چند وقت پیش توی یه کامنتی نوشتم که چندتا کار هستن که همشون رو دوست دارم و دارم همزمان انجامشون میدم. مثلا یکیش یه کار هنری بود، یکیش یه دوره تخصصی جدید بود که شرکت کرده بودم، یکیش یه زبان جدید بود و خلاصه راجع بهشون توضیح دادم که من از همه این کارها خوشم میاد (و البته اینو هم قبلا گفتم که نمیدونم علاقه واقعیم چه کاریه) و میخوام همشون رو تجربه کنم. در ضمن من شاغل هم هستم و یه زمانهایی رو (البته کم) باید برای اون هم اختصاص میدادم. بعد از یه مدتی به خاطر اون دوره تخصصی و پروژه هایی که داشت، مجبور شدم اون کار هنری رو بزارم کنار. و کمی بعد هم تصمیم گرفتم که کلاس زبان رو به طور موقت، متوقف کنم تا پروژه این کلاس تموم بشه. کلاسی که شرکت کردم هیچ ربطی به رشته و تخصص من نداره اما صرفا چون توجهم رو جلب کرد و یه جورایی انگار بهم چشمک میزد، توی دوره شرکت کردم. نمیدونم چطور بگم که چرا تصمیم گرفتم شرکت کنم؛ فقط همین حس چشمک زدن رو داشتم.
حالا چیزی که میخوام بگم اینه که من در روند گذروندن این دوره، سعی کردم تمام آموزشهایی که از دوره 12 قدم و به خصوص دوره حل مسائل، یاد گرفته بودم رو بکار بگیرم و یه جورایی با خودم گفتم بزار این دفعه به روشی که همیشه انجام میدادم پیش نرم و اعتماد کنم به استاد و قوانین و طبق روش جدید پیش برم ببینم چی میشه….
دوست دارم توی این کامنت تمام چیزهایی که استفاده کردم یا نشانه هایی که دیدم رو بنویسم تا هم برای آینده خودم به جا بمونه و هم اینکه شاید به بقیه دوستان هم کمک کنه.
مثلا یکی از تکنیک هایی که استفاده کردم این بود که در مورد موضوعاتی که شک دارم، به احساسم توجه کنم.
حالا توضیح میدم چه جوری:
در این مدت که اون کار هنری رو گذاشتم کنار، چند بار از خودم پرسیدم که:
الان ناراحتی که اونو تعطیل کردی و به جاش داری این کلاس رو میری؟
دوست داشتی که این کلاس رو ثبت نام نکرده بودی و به جاش اون کار رو ادامه میدادی؟
و هر بار جوابم نه بود و این من رو خیلی خوشحال میکرد. دلیل خوشحالیم این بود که گاهی نجواهایی میومد که این کلاس که ربطی به رشته تو نداره، این همه هم هزینه اش زیاده، این همه هم داری برای تمریناتش وقت و انرژی میزاری، آخرش چی میشه؟
این سوال که ««آخرش چی میشه»»، سوالی بود که باعث میشد از خودم اون سوالات بالا رو بپرسم. ولی یه چیزی که خیلی بهم کمک میکرد این تکنیک بود که به خودم میگفتم من وقتی توی این کلاس هستم، حالم خوبه و احساس خوبی دارم و لذت میبرم. استاد هم همیشه میگه معیار ما احساسمونه. پس شرکت کردن توی این کلاس تصمیم درستی بوده. نمیدونم نهایتا چی میشه. مهم اینه که من الان دارم لذت میبرم.
موضوع دیگه ای که در طول این دوره یاد گرفتم، قدم به قدم کار کردن بود. یعنی من توی این دوره، با استفاده از تکنیکهای دوره حل مسائل، پروژه های کلاسیم رو پیش میبردم و تکمیل میکردم. یعنی هر دفعه اون قسمتهاییش که برام آسونتر و مشخص تر بودن رو انجام میدادم و بعد بقیه اش حل میشد… هر هفته…
این کار باعث شد که پله پله، من اعتماد به نفس پیدا کنم و آماده بشم برای پروژه نهایی کلاس. که اگر این قدمهای کوچیک (درمورد اعتماد کردن به قانون) در تمرینات هفتگی برای من پیش نیومده بود، محال بود که بتونم از پس پروژه پایانی بربیام.
مثلا یه بار که کمی گیج بودم و نمیدونستم الان باید برای پروژه ام چیکار کنم، رفتم تمام فایلهای هفته های قبل کلاسم رو که آماده کرده بودم رو باز کردم و دیدمشون و خودم رو تشویق کردم و گفتم همون خدایی که برای انجام اینا هدایتت کرد، برای پروژه فاینال هم کمکت میکنه.
یه سری جملات و عبارتها هم به دیوار روبروی میزم زده بودم که هر بار سرم رو بلند میکردم چشمم میوفتاد بهشون..
بعد چند تا عبارت تاکیدی و سپاسگزاری در مورد پروژه ام با صدای خودم ضبط کردم و نکته جالبی که به مرور متوجه شدم این بود که هر وقت قبل از شروع کارم این عبارتها رو گوش میدادم، اون روز کارم خیلی زودتر و راحتتر پیش میرفت… اینم یکی از نکاتی بود که یاد گرفتم از این به بعد قبل از انجام هر کاری عبارتهای تاکیدی که میخوام رو آماده کنم و گوش بدم.
یه تکنیک دیگه که فکر کنم استاد توی دوره 12 قدم راجع بهش گفتن این بود که (نقل به مضمون):
اگر یه موقع موضوعی پیش میاد، فکر نکنید که باید با یه کار فیزیکی اون رو حل کنید… نه اتفاقا باید ولش کنید و به جاش احساستون رو خوب کنید….
چندین بار در طول انجام پروژه نهایی، یه جاهایی به قولا کار گیر میکرد و نمیدونستم باید چیکار کنم…. کاری که کردم این بود که به خودم میگفتم: به قول استاد الان باید خوش بگذرونیم…. بعد یه فیلم شاد میزاشتم و مینشستم نیم ساعت فیلم نگاه میردم و بعد که برمیگشتم سر کارم، با چندتا کلیک ساده حل میشد!!!
حتی روز تحویل پروژه هم اینو امتحان کردم و جواب داد. یعنی چند ساعت مونده بود به تحویل پروژه و همین شرایط پیش اومد و من به خودم گفتم الان وقت لذت بردنه؛ و رفتم نشستم یه فیلم شاد نگاه کردم و وقتی برگشتم خیلی سریع راه حل رو پیدا کردم….
استاد من توی این کار، زبان و نحوه گفتگو با خدا، و دریافت و اعتماد کردن به الهاماتش رو یاد گرفتم (حداقل در این لول). و درواقع بهم ثابت شد که برداشتهای من از چیزهایی که به دلم میوفتاد، درست بوده و من توهم نزدم….
مثلا یه روز احساس کردم دارم یواش یواش مضطرب میشم به خاطر نزدیک شدن به روز تحویل پروژه و داشت احساس ناخوبی برام ایجاد میشد. در اولین قدم آگاه شدم به این موضوع و به خودم گفتم نباید بزارم این احساس در من قوی بشه. بعد شروع کردم به خوندن از روی عبارتهای تاکیدی که روی دیوار چسبونده بودم…. اتفاق جالبی که افتاد بعدش که دوباره مشغول کار شدم، برای یه لحظه همینجوری سرم رو چرخوندم از روی مانیتور و چشمم افتاد به این عبارت روی دیوار:
««اگر میخوای به خواسته ات برسی، راهش اینه که به اندازه کافی امیدوار و شاد باشی»».
اون لحظه از اون لحظاتی بود که به خودم گفتم من باید این اتفاق رو یادم بمونه و آخر پروژه معلوم میشه که دین این نوشته اتفاقی بوده، یا پیغام و هدایتی از خداوند برای من بوده.
یا اینکه یه روز توی اینستاگرام این نوشته رو توی استوری یه پیجی دیدم:
««تا خدا هست هیچ لحظه ای آنقدر سخت نمیشود که نشود تحملش کرد…. شدنی ها را انجام بده و تمام نشدنیهایت را به خدا بسپار»».
وقتی اینو خودم یه دفعه یاد بهبود گرایی که خانم شایسته توی دوره حل مسائل گفتن، افتادم و ازش اسکرین شات گرفتم و اینو هم یه نشونه دیگه از طرف خدا دونستم و دیگه هر وقت در طی انجام پروژه، یه کاری انجام نمیشد، یاد این جمله میوفتادم و میرفتم سراغ یه قسمت دیگه. و دیگه همینطوری بود که تیکه تیکه مثل قطعات یه پازل همش چیده شد کنار هم. فقط نکته اش این بود که با اون ترتیبی که من فکر میکردم چیده نشد اما خدارو شکر میکنم که اعتماد کردم و طبق روشی که بهم گفته میشد، پیش رفتم.
یکی دیگه از چیزهایی که از دوره 12 قدم یاد گرفتم و در جریان این پروژه هی میومد توی ذهنم این بود که، استاد یه جا گفتن وقتی که میشینین تجسم میکنید، بعدش فکر نکنید که من 2 ساعت از کارهای دیگه ام عقب افتادم و حالا با نگرانی بخوایم بریم کارهامون رو انجام بدیم… کار اصلی کار ذهنیه نه کار فیزیکی….
منم در طی انجام این پروژه، هر بار میخواستم بشینم روی قوانین کار کنم یا مثلا کامنت بنویسم یا نت برداری کنم از دوره ها، به خودم میگفتم: ««این اون کار اصلیه که باید انجام بدم که وقتی شروع کردم پروژه رو، کارام سریع انجام بشه و آسون پیش بره»».
یه نکته ای رو هم درباره پروژه بگم:
این یه دوره آنلاین بود که خارج از ایران برگزار میشد و شرکت کننده ها از کشورهای مختلفی از ایران و اروپا و آمریکا توی دوره شرکت کرده بودن که حدود 40 نفر بودیم. ما برای انجام پروژه 2 تا انتخاب داشتیم: یا اینکه بر اساس نمونه کاری که استادمون بهم داده بود پیش بریم، و یا اینکه خودمون از بیس، یه کار متفاوت و جدید انجام بدیم….
من از همون اول شروع پروژه، یه سری ایده ها و تصاویر توی ذهنم میومد، که یه دفتر خریدم و هر بار اونارو داخل دفترم یادداشت میکردم. حتی بعضی وقتها یه جمله یا یه کلمه به ذهنم میرسید که یادداشتش میکردم…
روند کلاس اینجوری بود که دانشجوها، هر هفته کاراشون رو برای استاد ارسال میکردن و درواقع ما تا یه مدتی از کار همدیگه خبر نداشتیم که کار هرکسی چجوریه و مثلا چه تعداد از بچه ها از حالت 1 استفاده میکنن و چه تعداد از حالت 2. البته بعد از یه مدتی من با چندتا از بچه های کلاس دوست شدم و کارهاشون رو دیدم اما اون چند نفر، همشون جز افرادی بودن که یا بر اساس سمپل استادمون پیش رفتن یا با یه ایده ای خیلی شبیه به اون، داشتن کار میکردن.
استاد،……… روز آخر بخشی از کار من تکمیل نشد. ولی من حسم کاملا خوب بود و احساس کردم دیگه لازم نیست از اینجا به بعدش رو ادامه بدم و همین کافیه و ارسالش کردم. و دیگه یاد گرفته بودم که همه چیز رو با احساسم بسنجم. و چون حسم خوب بود، دیگه هیچ نگرانیی هم نداشتم.
دیشب که زمان ارائه بود، اتفاقی که افتاد این بود که استادمون بعد از ارائه من گفت: ««بچه ها من ازتون نمیخوام که کارتون به ادونسیه کار مهشید باشه…. مهشید یه سری از کارهایی که انجام داده به واسطه دانش جداگانه ایه که داره. ولی اشکال نداره اگه شما این کارا رو نمیتونید انجام بدید، ولی شما هم باید بتونید از دانش رشته خودتون توی کارتون استفاده کنید»».
وقتی داشت این حرفا رو میزد، صدای خانم شایسته توی دوره حل مسائل توی گوشم زمزمه شد که میگفت: ««این نتیجه استفاده کردنت از همون امکانات موجودته»». (یعنی توانایی که من به واسطه رشته خودم داشتم و ربطی به این دوره خاص نداشت)
استاد توی کل کلاس، من تنها فردی بودم که یک کار کاملا متفاوت و جدید انجام داده بودم. من فکر میکردم حداقل نصف کلاس، از ایده های خودشون استفاده میکنن ولی فقط من بودم…. اینجا من تازه به اهمیت کاری که تونسته بودم انجام بدم پی بردم. و متوجه شدم با اینکه بخش آخر کار رو فرصت نکردم اضافه کنم، تا همینجا هم نسبت به بقیه کارها خیلی سطحش متفاوته.
خانم شایسته عزیزم، من در تمام مدتی که به ایده ها و کارم فکر میکردم، صدای شما رو توی گوشم میشنیدم که میگفتین: ««فقط خودت باش و سبک شخصی خودت رو داشته باش…»» و همین باعث شد که من جرات انجام یه پروژه متفاوت و جدید رو پیدا کنم.
ممکنه برای بعضی از افراد (به خصوص دوستانی که تازه با قوانین آشنا شدن) چیز ساده ای به نظر بیاد، یا فکر کنن خوب حالا مگه چی شده؟ یه پروژه تحویل دادی؟!
ولی دوستانی که مدتیه با این آگاهی ها آشنا هستن و ازشون استفاده میکنن میدونن که قضیه فراتر از این حرفاست.
من توی این کلاس و در طی انجام پروژه هاش، یاد گرفتم که به کدوم صداهایی که میشنوم گوش بدم و اعتماد کنم و از چه نجواهایی اعراض کنم…. و مهمتر اینکه، مطمئن شدم که برداشتم از همه اون نشانه هایی که دریافت میکردم درست بوده و توهم نبوده.
در نهایت اینکه، استادم خیلی از کارم خوشش اومد و خیلی ازم تعریف کرد و حالا میخوام یه نکته دیگه ای رو بگم…..
من چند روز قبل از تحویل پروژه، یه متنی توی تمرین ستاره قطبیم برای خدا نوشتم، که همونو اینجا کپی پیست میکنم:
««ای عزت و افتخار ای عزت و افتخار من ای عزت و افتخار من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم خودت خودت خودت یاری و هدایتم که پروژه ام اونقدر خوب و عالی و شگفت انگیز و زیبا و بی نظیر و حرفه ای و سطح بالا بشه که من در روز ارائه سربلند باشم و نشانه ای از سمت خودت برایم قرار بده که نشون بده که تمام این دریافتها و کارهایی که حس کردم و این مدت انجام دادم درست بود و برداشت من از این اتفاقات و احساسات درست بوده و شرکت در این کلاسها در جهت رسیدن به خواسته های عالی و بهشتی و خدایی من و در جهت رشد و گسترش منه و قدمهام رو استوارتر و فوق العاده تر و ایمانم رو بیشتر کنه. از درگاهت مسئلت میکنم ای اجابت کننده دعای درخواست کننده. خدایا خودت میدونی منظورم چیه خودت نشانه ای عالی برایم قرار بده که نشونم بده راهم درسته و راه صالحین و کسانی است که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان….. هزاران بار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم»».
نکته اینه: بعد از کلاس، استادم بهم پیغام داد و گفت خیلی کارت خوب بود و میخوام اگر کار مناسبی پیدا کردم، برات بفرستم.
من نشونه خودم رو دریافت کردم………. و خدا قلبم رو مطمئن کرد و حالا به قول استاد عباس منش، با این نتیجه، با ایمان بیشتری میتونم از قوانین استفاده کنم.
من این پروژه و کلاسم رو، همونجور که استاد توی دوره 12 قدم گفتن، سوت زنان طی کردم و به قول استاد که خاطره وزن کم کردنشون رو تعریف میکردن که به خودشون گفتن: ««اگر من تونستم اینکار رو بکنم، پس هر کار دیگه ای رو میتونم بکنم»»، منم الان به خودم میگم: ««اگر من تونستم قوانین رو اینجوری توی این دوره و برای انجام پروژه های این کلاس و با این لول و کیفیت انجام بدم، پس توی هر موضوع دیگه ای هم میتونم ازشون استفاده کنم»».
استاد،….. من الان به اون استیتی رسیدم که به جز زیر دوش یا زمانهایی که یک کار خیلی تمرکزی میخوام انجام بدم، بقیه اش هدفون توی گوشمه، و یا دارم به فایلهای شما گوش میدم یا عبارات تاکیدی، یا آهنگهای تجسمی…..
یکی از موارد دیگه ای که دوست دارم بهش اشاره کنم اینه که حس میکنم یه تغییر بزرگ برای من از زمان استفاده از دوره حل مسائل پیش اومد و اونم این بود که، اولین دوره ای بود که من هم کامل همه جلساتش رو گوش دادم، و هم کامل نت برداری کردم و مهمتر از همه: همه تمرینات هر جلسه رو انجام دادم و توی بخش کامنتها نوشتم.
استاد حس میکنم این کلید ماجرا بود برای من. من قبلا دوره 12 قدم رو هم داشتم اما هم کامل ندیده بودمش و هم اینکه نت برداریهام خیلی خلاصه تر بود و مهمتر اینکه تمرینات رو اینقدر عمیق انجام نداده بودم… بعد از دوره حل مسائل، شروع کردم 12 قدم رو دوباره نت برداری کردم و دارم برای هر جلسه، کامل نت برداری میکنم و تمرینات رو انجام میدم و الان به قدم 4 رسیدم….
استاد، من سالهاست که دارم کار میکنم. میخوام بگم که فکر نکنید مثلا تازه شروع به انجام پروژه کردم و این برام تازگی و جذابیت داره. نه… موضوع این نیست… موضوع فقط تحویل یه پروژه نبود برای من …… موضوع اینه که من تونستم به خودم و به ذهن خودم ثابت کنم که شما درست میگفتین….که آگاهیی هایی که به ما آموزش میدین درسته و جواب میده… که من میتونم از این روش برای بقیه خواسته هام هم استفاده کنم…..
احساس میکنم خدا مثل یه بچه نوپا دستم رو گرفت و منو train کرد و انگار تازه دارم با زبان خدا آشنا میشم… انگار تازه دارم زبان نشانه ها رو میفهمم….
استاد، من الان چند ساله که دارم از دوره های شما استفاده میکنم و روی خودم کار میکنم. نتایجی که تا الان گرفتم شامل چیزهایی مثل حال خوب و احساس آرامش، بهتر شدن روابطم با دیگران، در صلح بودن با خودم و روون شدن چرخ زندگیمه. اما این یکی فرق میکنه… اصلا منظورم این نیست که اونا چیزهای کمی هستن یا بخوام دست کم بگیرمشون…. نه….. موضوع اینه که این یکی برای ذهنم به شکل کاملا واضحی، قابل سنجشه…. این یه سَنَده برای ذهن من.
این اون چیزیه که من میتونم باهاش به خودم بگم:
میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود میشود…….
من تصمیم گرفتم این کامنت رو برای آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی بنویسمش، تا دوستانی که این دوره رو نخریدن هم بتونن بخوننش و شاید توی تصمیم گیری بهشون کمک کنه.
استاد عزیزم، خانم شایسته مهربونم
نمیدونم چطور حس سپاسگزاریم رو بهتون منتقل کنم…..
بینهایت ازتون سپاسگزارم…
میبوستون و از خدا، براتون شادی و برکت روز افزون طلب میکنم.
سلام مهشید عزیز
خدا من رو به این صفحه هدایت کرد تا بیام کامنت شما رو بخونم.
انگار من باید این جمله زیبا رو که بولد کردی میدیدم:
«اگر میخواهی به خواستهات برسی، راهش اینه که به اندازه کافی شاد و امیدوار باشی.»
خیلی متشکرم
عزیزمممنونم بابت کامنت متفاوت وبسیار کاربردیت خیلی بهمکمک کردی اغلب کامنت ها تکرار حرفای استاد هست از اون فایل ولی اینکه شما تجربیات خودتون رو اینقد عاشقانه نوشتید برام خیلی جذاب بود الهی همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشی عاشقتونم
عاشق این خانواده ی الهی و خوشبختم که منم عضو تازه واردشم .استاد عزیزم خانوم شایسته عزیزم شما پدر مادر معنوی من هستید عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم پایدار باشید
سلام و درود ،،،،،
به به چقدر آدم انگیزه و انرژی فوق العاده میگیره از این همه نشاط و آرامش و شادی توی کلیپ های استاد عزیزم کلیپ های این سایت مقدس ،، خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که توانستم این کلیپ زیبا رو ببینم و توانستم بشنوم صحبت های استاد عزیزم رو ،،
چقدر این مثال های استاد قابل درک هستن و چقدر منو به فکر فرو میبره چقدر همیشه ناتوان و بدون اعتماد به نفس به مسائل و مشکلات نگاه میکردم چقدر خودمو قبل از بروز حادثه و اتفاق های بد و ناخواسته با ترس و استرس و فشار و بی اعتماد به نفسی بلافاصله ««« ضربه فنی یا ناک اوت »»» میکردم ،،،
چرااااااااا
واقعاً باید ساعتها روی این مسئله فکر کنیم که چرا چرا چرا یکبار به دنبال حل اساسی و ریشه ای هر کدوم از اون مشکلاتم نمیرفتم ،، چرا دنبال جواب اصلی نبودم ،، چقدر زیبا بیان میکنن استاد عزیزم به بزرگی خداوند که بغضم میگیره از خوشحالی که این دوره مقدس قانون سلامتی چقدر عزتمندانه چقدر راحت راحت راحت تمام مشکلات فیزیکی و جسمیمو حل کرد ،، چرا نمیشه تموم مشکلات رو با این رمز الهی که مستقیم خود خداوند داره بهمون جواب و میرسونه میگه عزیزم همراه هر سختی برات آسانی هم گذاشتم بابااااااااا ،،، بند بند وجودم به شوق و وجد میاد به بزرگی خداوند که چقدر خدای ما مهربون بچه ها چقدر خدای ما مارو دوست داره الله اکبر ،، حضرت علی علیه السلام توی دعای کمیل میفرماید که من میدونم تو دلت نمیاد منو توی آتیش جهنمت بسوزونی ،، چقدر قشنگ استاد عزیزم شیوا و روان بیان کردن دعای کمیل رو حتماً حتماً حتماً چندین و چند بار ببینید این کلیپ رو ،،
بچه ها واقعاً اگر شروع نکردین به کامنتارو خوندن شروع کنید ،، کاری نداشته باشین چه کسی نوشته و چی نوشته به یقین میتونم بهتون بگم جنس نوشته بچه ها از جنس ذات پاک الهی تک تکمون ،، بلا استثنا وقتی کلیپی رو دیدی شروع کن توعم نظرت و بنویس همونجا به جرأت میتونم بگم بعد از نوشتن خودت تعجب میکنی اینارو من نوشتم ،، این دقیقاً اتفاقی که هر بار برای من میوفته ،، چرا چون ذات پاک الهی منو تو که داره باهم ارتباط میگیره ،،
دقت کردی استاد عزیزم وقتی صحبت میکنه احساس میکنی میخوای از ذوق بال دربیاری بخاطر همینه که واقعاً از قلب و درون خودشون برای ما مینویسن برای من برای تو که واقعاً ماهم تجربه کنیم تمام لذاتی که اتصال به انرژی مقدس خالق کل این کائنات داره ،، و به جرأت میتونم اعتراف کنم چقدر خوشحال میشم چقدر کیف میکنم وقتی ایمیل برام میاد که دوست عزیزتون برای شما برای نظر شما پاسخ ارسال کردن یا امتیاز دادن کل اون روزم و شارژ میکنه این ایمیل و به خودم میگم خدارو صد هزار مرتبه شکرت که تونستم حرف استاد عزیزم رو بشنوم ،،
انقدر موقع نوشتن هر دفعه ذوق میکنم نصف چیزایی که موقع دیدن کلیپ تو ذهنم میگم مینویسم یادم میره متأسفانه ،،
خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم برای آگاهی برای این سایت مقدس که منو هدایتم کرد خدایاااا ممنونم ازت عزیزترینم ،،
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق
نشانه امروز من با توجه به سوالی که از خدا پرسیدم
من از دیروز تا چند دقیقه پیش از خدا سوال پرسیدم باز نمیدونستم چیکار کنم گفتم تو میدونی همه راه ها رو تو بهم بگو
من چیکار کنم تا میام یکم پول جمع کنم و میگم از کسی قرض نمیگیرم ،الان باز انگار نیاز دارم تا هزینه کلاسمو بدم و یا اینکه یه کامپیوتر باید تهیه کنم برای کلاسم و میخوام گردنبند طلایی که مادرم از زمان عروسیش مونده و به من داده رو بفروشم
به این فکر میکردم که اگه بفروشمش 11 میلیون و 470 میشه خب یه کامپیوتر بگیرم 4 میلیونی باید روش بذارم و 4500 میلیونم باید تا سه هفته دیگه بدم به کلاس طراحی طلا جواهراتم
همینجور داشتم به خدا میگفتم خدایا من چیکار باید بکنم بهم بگو
اومدم نشانه ام رو زدم و دیدم نوشته
معرفی دوره شیوه حل مسائل زندگی قسمت یک
دقیقا خدا میدونه چجوری هدایتم کنه
وقتی دیدم گفتم خدا دوره رو که فعلا نمیتونم بگیرم
شروع کردم به گوش دادن فایل
البته اینو بگم که این فایل یه بارم برام نشانه اومده بود ولی بهش سطحی انگار گوش داده بودم یا اینجوری بگم درست ترش همینه
اونموقع درمداری بودم که بیشتر توجه نکردم
ولی الان که دیدم و شنیدم شروع کردم به نوشتن
دو تا تمرین قراره انجام بدم که از حرفای استاد نوشتم
یکی اینکه باورای قدرتمند کننده رو درست کنم که یه سری فایلایی با صدای خودم ضبط کردم چند روزه دارم گوش میدم و همراه حس خوب دارم تکرار میکنم
دومی که گفتن سوالایی بپرسی که بهشون جواب بدی
من الان نشستم و نکاتی که گفتین رو نوشتم و شروع میکنم سوالای مختلف از خودم میپرسم و شروع میکنم
الان که داشتم مینوشتم توضیحات فایل صوتی رو تو دفترم یه لحظه توجهمو جلب کرد که
من یه باوری دارم که باعث شده هر چند وقت یه بار تو یه سری چیزا تکرار بشه
و اون اینه که میگفتم
من چجوری حلش کنم چیکار کنم ؟ چرا درست میکنم بعد دوباره تکرار میشه ؟
اینم قبلا شنیده بودم ولی الان فهمیدم که جواب تمام سوالات و مسائل رو درون خودم دارم و شروع کنم به پرسیدن و فکر کردن به جواب هاشون
با اینکه خیلی خوابم میومد ولی نشستم و نوشتم و الان دوباره میرم مینویسم و از تودم سوال میکنم تا به جواب برسم و باتوجه به اونا باور های قدرتمند کننده رو بنویسم و باز هر روز تکرار کنم
خدایا شکرت که هر لحظه بیشتر از خودم مشتاق تری که من در این مسیر آگاهی و توحیدی عمل کردن
قدم هام رو سریع تر بردارم
و هر بار که من این همه دقیق بودن رو در نشونه هام و هدایت هام میبینم مصمم تر میشم تا هر روز تلاشمو بیشتر کنم و قدم بردارم
و میدونم مثل همیشه کمکم میکنه
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
این دوره یکی از بهترین دوره هایی بود که من در آن شرکت کردم
در این دوره یاد گرفتم که چطور از دل مسائل و تضاد ها برای خودم جواب و راه حل آنرا پیدا کنم
یاد گرفتم که از بیماری کمال گرایی پرهیز کنم و همیشه دنبال بهبود های قدم به قدم باشم
برای هر کاری قدم هایی را بردارم و هرگز نگاهم به دور دست ها نباشد
همه چیز در درون من و در ذهن و باورهای من نهفته است
این دوره واقعا برای من درس ها و نکته هایی عالی داشت
حس و حالم را خوب کرد
من را به فکر وا داشت و من را به این راه هدایت کرد که متفاوت تر به مسائل نگاه کنم
مهمترین درس این دوره برای من این بود که این تضاد ها باید وجود داشته باشند تا من بزرگ و بزرگ تر بشوم و رشد کنم
وقتی که من ریشه مشکلات و تضاد های زندگی خودم را پیدا کنم مطمین هستم که براحتی می توانم به دستاوردهایی عالی برسم
یاد گرفتم که در دل هر مسئله آسانی و راحتی است
یاد گرفتم که همیشه می توانم به راحتی و آسانی به جواب برسم
چه تمرین هایی عالی در این دوره وجود دارد
خدایی این دوره برای خودش یک کارگاه عملی است که همیشه نگاه به بهترین ها دارد و همیشه جوری باور و افکار من را زیر رو می کند که خودم می توانم از پس مسائل خودم بربیاییم
من خوشحالم که خداوند هدایت کرد من را که به این دوره عالی هدایت شدم
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها