معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 13
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-14.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-27 03:55:002024-02-14 06:11:15معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد خوشگل خودم
سلام گرم دارم به خانواده و دوستای گل و با سخاوتم
سپاسگزار خداوندم که یک روز دیگر بمن فرصت زندگی کردن را داد تا بتوانم نتیجه ایمانم بهش رو بببینم
.
خدایا داری منو شگفت زده میکنی؟
این چه حالیه که دارم این چه روحیه ایه ک دارم
چرا اینقدر ایمان دارم؟
چرا اینقدر ارزوهام داره هرروز تیک میخوره
چرا داره اتفاقاتی میوفته ک قشنگ میبینم خدا داره منو از سایر ادمها جدا میکنه
خدایا جز اینه ک مدارمبالا تر رفته؟
جز اینه ک این بنده ات مدتها از احساسی ک تو قلبش پیدا کرده بود فقد اشک میریخت
و میخاست ببینه میخاست پیداکنه ایراداتش رو
تو هم کمکش کردی و الان داره بهتر میشه
ترسهاشو بهش نشون دادی ضعف هاشو نشونش دادی
خدای من تو بمن راه روشنایی رو نشون دادی و از باطلاق دراوردی منو
پروردگارا چجوری بنالم؟
چقدر میتونم بی انصاف باشم ک بخام الان تواین شرایط که این همه معجزه برام رقم زدی بنالم
توبه خدایا منو ببخش ازت طلب ببخش میکنم اگر ناخوداگاه ناسپاسی میکنم شرک میورزم
خودتم مبدونی ک ما انسانها خطا کاریم اما همیشه جایی داریم برای بهبود
پروردگارم در مسیر بهبود دستم را بگیر هرگز رهایمنکن
خدایا هرجا خاستم از مسیر دور بشم محکم بزن تو گوشم
بخدا ناراحت نمیشم بزن ولی بزار بیام تو این مسیر
مسیره تو خیلی خوبه
خیلی بهتر از اون بیرون
این داخل همه چی اروم و رو رواله همه چی سراسر عشقه همه چی به اسونی رخ میده ثروت فراوانه عشق فراوانه احترام هست ارامش هست
اون بیرون همه متشنجه همه چی ازار دهندس
خدایا اگر خدای نکرده خاستم به ناخاسته از مسیره عشق و ارامش دور بشم
محکم ی تو گوشی بهم بزن تا بیدار شم
تو گوشی بهتر ازینه ک با سیمان بکوبن تو مخت و تا ماها جنازتم نتونی جم کنی!
.
دوره احساس لیاقت
سپاسگزارتم استاد بینظیر من
سپاسگزارم ازت برای دوره ها و تک به تک فایلهای ارزشمندت
برای سایتی ک فراهم کردی تا اینجوری به گسترش جهان خدمت کنی
الحق ک شما جایگزینی خودتون رو در زمین به صورت بینظیری دارین به انجاممیرسونید
مام که شاگرد شماییم و باید بهتر از شما عمل کنیم
انشالله بتونم درست درک کنمو عالی عمل کنم
آمین
استاد عزیزم وقتی برای بار اول درمورد دوره جدید حرف زدید با تمام وجودم گفتم خدایا من این دوره رو میخام
خیلی دوستدارم وقتی یک دوره ای رو شروع میکنید باهاتون شروع کنم
به لطف الله مهربان شما امروز این دوره رو شروع کردید و مثل اینکه هنوز اونقدر در مدارش نیستم
امروز برای بار اول به شکل کاملا طبیعی ولی معجزه آسا از طریق شغلم بهم پول دادن
خدای من رو اسمونم بخدا
200هزار امروز کار کردم
اومدم خونه با عشق گذاشتمش تو کیف پولم و قبلا هم پولهایی ک به شکل معجزه آسایی وارد زندگیمشده بودن رو گذاشته بودمتو کیف پولم
اینم گذاشتم روش
فعلا 270تومن از پول دوره رو دارم(:
نمیدونم کی میتونم بخرمش ولی میدونم ک پولاش داره جمع میشه
من عاشقتونمممممم
شاید از لحاظ مالی درحال حاضر خیلیی پیشرفتی نباشه ولی خداوکیلی هرروزم یک معجزه است
سپاسگزار خداوند بلند مرتبه ام هستم برای وجود شما تو زندگیم
درمورد سوالهایی که پرسیدید هم کلیی جواب دارم
اما انشالله تو فایل بعدی یا شایدم همین فایل درزمان مناسبش مینویسم
.
راستی داریم به مهاجرتمون نزدیک میشیم….(:
اخجون
عاشقتونم فعلا در پناه الله یکتا باشیم
بنام خالق زیبایی ها ”
حمد و سپاس مخصوص توست ای پروردگار جهانیان ”
سلام بر فرشته ی فرشته ”
سلام بر گل همیشه عاشق ”
امیدوارم حالتون عالی و متعالی باشه ”
کامنت پراز احساس شما رو خوندم”
البته کامنت ها تو رو قبلا خوندم ”
چقدر با احساس
چقدر شکر گذاری
من عاشق سپاسگزاریم ”
میدونی چرا ” چون توجه ات رو داشته هاته ”
اینقدر با احساس نوشتی که من خیلی خیلی اشک ریختم ”
و انشاءالله که هر چه زودتر دوره رو بخرید و لذتشو ببرید ”
منم خداوند رو شاکرم برای وجود این دختر بی نظیر
و پاک ”
خداوند رو شاکرم برای وجود استاد ”
و یار دیرینش مریم عزیز ”
همین حس حال خوبت ”
همین شکر گزاری بهترین نعمت ”
ثروت فقط پول نیست ”
خدا شاهده گفتی بار اول
پول گرفتم .
چقدر خوشحال شدم
چقدر خوب با خالقت خلوت کردی ”
چقدر زیبا
چقدر زیبا ”
بازم برامون بنویسید ”
از مهاجرتتون ”
از اون حس و حالت ”
مرسی فرشته ی
روی زمین ”
مرسی فرشته ی عاشق ”
اسمتون گوارای وجودت ”
همیشه باش ”
دوست دارم و عاشقتم “
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان
سلام به دوستان عزیزم
هیچ ایده ای ندارم که چی بنویسم..
دوست دارم این دوره رو تهیه کنم اما مگر فقط به تهیه کردن دوره هاست.
من دوره های عزت نفس، عشق و مودت خواهرم رو دارم..
اما چنان دست و پا زدم که احساس میکنم به مرز بیچارگی رسیدم الان
الان چنان درگیر حال بد هستم از بیماری کویید 19 که نمیدونم چطوری گرفتارش شدم که الان فقط معجزه رو خوب شدن حالم میدونم..
احساس لیاقت!!! چه واژه های قشنگی!!!
چقدر احساس غریب بودن میکنم باهاشون..
چقدر ناسپاسم…
هم اکنون یک فرزانه ای داره دیدگاه رو مینویسه که حسابی بخاطر نداشتن احساس لیاقت توی رابطه با پارتنرم ، ازش بی توجهی دریافت کردم..
همون پارتنری که میگفت چرا منو نمیخوای!!!!!!!!
امشب میگه شمارمو پاک کن!!!
هموقدر خنده دار… همون قدر عجیب!!!!
چشممممم پاک میکنم..
از چند ماه قبل خواهرم گفته بود این دوره قراره بیاد…و دوست دارم بخرمش..
اماااااا دلم نمیخواد فکر کنم با خرید این دوره قراره من آدم درستی بشم و لیاقتم بالا بره…
من باید بدونم چرررررا نباید خودمو لایق بدونم!!!!؟؟؟
چرا این آدم باید اینو بهم بگه؟؟؟؟؟
چراااااااا باید نیاز به توجه کسی داشته باشم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا مگه همون خدایی که اونجوری روز اول مهر کار منو درست کرد…و بهم توجه کرد …
مگه همون خدا نمیتونه آرامش بخش قلبم بشه!!!!
چرا منی که با تمام وجود میدونستم این شخص، نمیتونه شریک و همراه خوبی برام باشه..چرا باهاش ادامه دادم؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا زمانی که بهش میگفتم نه من بهت فکر نمیکنم…اون در حال دست و پا زدن بود…
حالا…
دقیقا از چه قسمتی فرو رفتم توی وابستگی به تماس داشتن بهش!!!!!؟؟
من چه نیازی به آدمی دارم که هرجوره فکر میکنم میبینم نه آدم من نیست…
احساس لیاقت…
یعنی همه چیزایی که دارم و آرزوی خیلی هاست...من فرزانه همین الان هزاران نفر ارزشونه شماره منو داشته باشن..
من چه نیازی به داشتن شماره آدمی دارم که میدونم 50 درصد چیزایی که دوست دارم رو هم نداره!!
اینکه توی رابطه ام به بن بست رسیدم و این وقت شب باید حسابمو با خودم مشخص کنم که فرزانه تو چرا وارد این سیکل معیوب شدی؟
چرا از اول وارد این رابطه شذی؟؟؟؟
وقتی میدونستی نباید دیوار عزت نفست رو کوتاه کنی و وارد هر رابطه ای نباید بشی!!!!
الان این حس کوچیک شدن رو بچش..
دردش رو حس کن..
تنها میدونم نه خودمو هنوز خوب میشناسم نه خدامو….
اگر خودمو میشناختم اونجایی که قلبم آلارم میداد که اینکارو نکن…. نباید میکردم..
اگر خدارو میشناختم درست حسابی ، که روش حساب میکردم و اجازه میدادم اون معاشرینم رو انتخاب کنه نهههه خودم از روی ترس از تنها شدن یا موندن!!
احساس لیاقت یعنی الان نباید حالم بد باشه …نباید گیر کنم توش..
نباید نگران و ناراخت باشم…
و هیچکدوم از اینا نیستم…
الخیر و ما فی وقع….
سلام فرزانه جان دوست عزیزم
امیدوارم خداوند سرت رو بزاره روی پاهای خودش و دست بکشه روی سرت و بگه نگران نباش تو خدا داری
دوست خوبم من هم مثل تو توی یک تضادی بزرگ هستم و روزی چندبار مینویسم و با خدای خودم حرف میزنم چون اون تنها تکیه گاهی که میشه همییییشه خیالت راحت باشه که هست و داریش و هیچ وقت ترس از دست دادنش رو نداری
فرزانه جانم امیدوارم به زودی بهترین حال جسمی و روحیتو ببینم و بشنوم
ما باید روزی هزار بار به خودمون تاکید کنیم که ما خدارو داریم تنها نیستیم و خدایا فقط و فقط مارو به خودت وابسته کن ولاغیر
مایی که توی این مدار هستیم و توی این سایت و استاد عزیزمون رو داریم باید فرقی با بقیه افراد جامعه داشته باشیم من و تو لیاقت این مدار رو داشتیم که الان اینجاییم دوست خوبم من این حرفهارو بیشتر از نو نیاز دارم و دارم مینویسم تا تلنگری باشه برای خودم و گذشتن از تضادها و سربلند شدن .هر زمان که این تضاد میخاد بهم غلبه کنه پناه میبرم به خدای بزرگ و نزدیکم به فایلهای توحیدی توی سایت به حرفهای استاد عزیزم و آروم میشم چون حال خوبی که از به غیر از خدا بیاد پایدار نیست و حاله خوش لحظه ایه ولی حال خوش پایدارمون فقط و فقط با یاد خدا میاد و لاغیر ..دوست عزیزم از عمق وجودم میخام که در پناه الله یکتا شادباشی سالم باشی ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت
به نام خدای مهربان
سلام فرزانه عزیزم
اصلا ناراحت نباش خانوم شما لایق بهترین ها هستی ،من خودم به این جمله واقعا اعتقاد دارم ،هر کی بره بهترش میاد ،میدونم سخته آدم وقتی به یکی عادت میکنه عشق میورزه ،محبت میکنه بعد میبینه همش برای یه آدم اشتباهی بوده ناراحت میشه ،ولی استاد یه حرف قشنگی زد که اگه یه رابطه اشتباه یا یه مسیر اشتباه و هر چقدرم طولانی بوده یا هر چقدرم براش وقت گذاشتی ،هر موقع که فهمیدی اشتباهه تمومش کن .مهم اینه که شما لایق بهترین ها هستی .مهم اینه که خدا یه آدم بهتر واست کنار گذاشته که سوپرایزت کنه
بهترین ها رو براتون آرزو میکنم دوست من
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند و سربلند باشید
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام دارم خدمت خواهر و جواهر بی نظیر ”
حالتون عالی و متعالی
چی شده خواهر ناززززززاررررم ”
آرام باش
توکل کن
تفکر کن ”
لیاقت که نباشد همین می شود ”
ما می تونیم به انسانها محبت و عشق و علاقه
هدیه بدیم ولی لیاقت رو نمیشه ”
امام علی (ع) می فرماید”
هرکس به کسی که لایق خوبی نیست خوبی کند به خوبی و احسان خود ستم کرده است.
خواهر بی نظیرم ”
ما که داخل این سایت الهی
هستیم هر کدوم به خاطر یک تضاد اینجاییم .
دوستانی که توی این سایت هستند کسانی هستند که بهتر از دیگران می اندیشند
خودت رو به خدا بسپار
و هر کسی رو به لیاقتش ”
هر کسی ارزش نداره شماره شما رو داشته باشه ”
و مغز شما و حال شما رو خراب کنه” شما لایق بهترینها هستید ”
زمانی که ایمیل دریافت کردم به خاطر کامنتت
سه یا چهار بار برات نوشتم و پاکش کردم ”
و از خداوند کمک خواستم بهترین خودم رو برات بنویسم ”
بهترین ها رو برات آرزو میکنم”
به چیزی جز بهترین قانع نشو ”
فقط ازت میخوام ” بخواه
تو لایقی
نو بهترینی ”
شما ارزشمندی ”
شما فرزانه ای ”
وجودت پراز عشق
فرشته ی عاشق “
سلامممممممم به سیدعطیم عزیزم
حالت چطوره عظیم جان ؟؟؟
هم اکنون صدای منو از یه مرخصی داری که بی حال با جسمی کم جون…
عظیم جان بی نهایت سپاسگزارم که همیشه لطافت های قلب بزرگت رو به سمت من روانه میکنی….
و همیشه خالصانه منو لایق دیدگاه های پر از عشق و نور خودت قرار میدی
عزیزم عظیم جان، اصلا ناراخت رابطه ای نیستم که تموم شد..
بلکه خودم رو بخدا سپردم تا اول از این بیماری بیرون بیام
بعد هم پر قدرت تر مسیر زندگیمو به دست بگیرم
عظیم عزیزم دوست خوبم برات از درگاه پروردگار ثروووووت و آرامش و عشق زیاااااد آرزومندم
دوستت دارم
حمد و سپاس مخصوص خداااایییییی است که به ما وعده ی راستین داد” و ما را وارث زمین قرار داد ”
سلام بر روی ماهت ”
سلام بر فرشته ی عاشق ”
خواهر گلم ”
سلام از ماست ”
سلام به عشق وبه عاشق
سلام ”
دلم برات تنگ شده ”
این کامنت رو برات نوشت ”
امروز تون آروم و به شادی
و سرشار از خوشبختی ”
به حق سادات سلامتیت رو زودتر به دست بیاری ”
باورت میشه وقتی نمی نویسی و فعالیت نداری ”
به قول دوستمون چرا همه نیستن ”
و برعکس
از بس دوست دارم ”
خداوند رو شاکرم برای وجودت ”
اول از هر چی بگم اگه بدونی چقدر از کامنتت خوشحال شدم ” که نگو
وقتی نقطه ی آبی شما رو دریافت کردم نزدیک بود پرواز کنم” خخخخ
خوشحالی دوم چهره ی خوشگل و قشنگ خواهر گلم و پر وفایل زیبا ش رو دیدیم و هزار بار تحسینش کردم ”
منم میذارم “با عشق ”
منم با این دماغ گندم 555 انگار تونله ، سرما خوردم چند روزیه و در حیرتم چطور کیپ شده فدای خواهر ”
کامنت قبلیت رو که خوندم خیلی عصبی شدم ؟چون خیلی دوست دارم ( بچه های سایت رو همه دوست دارم )
شما جونی و لیاقت بهترین ها رو داری ”
شما دانشمند فرزانه ای”
وبی نظیری ”
شما بهترینی ”
خیلی برات حرف دارم ”
انشاءالله زودتر خوب بشی و بری سر کلاس و
بهترین خودتو ارائه بدی ” ما تو رو زنده میخاییم
خخخ ” (مثل تو فیلم ها )
منم خواستم دوره رو بگیرم ولی دیدم من هنوز و هنوز کار دارم .
منم یه کم سرم خلوت شه میخام از پایه و اساس
عزت نفس و ثروت رو بگیرم چون ریشه ای مشکل دارم و با توجه به اینکه شغلم درآمد زا هست و عاشق کارمم . ثروت ساختن، “واقعا مهارت میخاد. و خدا رو شکر مهارت دارم و تمام مدارک و آموزش های لازم رو دیدم ولی باورام محدوده و کار خوب پیش نمیره ”
و باید از اساس و فنداسیون شروع کنم ”
.
.
انشاءالله زودتر خوب بشی و بری سر کلاس و بترکونی ”
نگران نباش ”
ازت میخام شجاع باشی
و خودتو بسپار به الله مهربان ”
باورت میشه چیزای تو وجودت هست که شاید خودت نبینی ولی در این مدت که کامنت هاتو پیگیر بودم میبینم ”
مطمئنم موفق میشی ”
خودتو به خدا بسپار و به قول آزاده ی عزیز م که واقعا ایشون بسیار دوست داشتنی هستن رها باش و تسلیم ”
بازم ممنونم که برام وقت گذاشتی و برام نوشتی ”
انشاءالله در زمان و مکان و در بهترین احساس ”
همدیگر رو می بینیم و از نتایج بزرگ هم میگیم ”
عاشقانه ”
دوست دارم ”
مواظب خودت باش ”
بازم برامون با عشق و اون قلم توانات برامون بنویس ”
فدای مهربونیات ”
وجودت پراز عشق ”
خداوندا خواهر قشنگم رو در توحید خالص گردان ”
خداوندا بهش سلامتی بده ”
خداوندا بهش شهامتی بده که بپذیره ”
می تونه تغییر کنه ”
خدایا شکرت که بهم فرصت دادی برام خواهرنازنینم بنویسم ”
ازت میخواهم ایمانتو قویتر کنی ”
ازتون ممنونم که برام نوشتی ”
اندازه ی تمام مدارس دنیا ” دوست دارم ”
بازم برام بنویس ”
عاشقانه ، عاشقتم
و بی نهایت دوست دارم .
سلام به فرزانه بخودی خود ارزشمند
عساعن تکروهو شیا وهو خیرو لکم
عسا آعن تحبون شیا وهو شرا لکم
تو پاسخ فیل قبل توضیح مختصری از تفسیر آیه در دوازده قدم را شرح دادم امروز با توجه به نکات ی که در دیدگاههای دوره جدید استاد از خودت را خوندم باز توذهنم اومد که اصل آیه را برات بنویسم وتوضیحات استاد در دوازده قدم راشرح بدم
معنی آیه اینه اگر به مسئله بر میخوری که شاید به ظاهر حالتو بد میکنه وحتما انسان به خدا میگه چرا اینطوری شد ولی خدا میگه این اتفاق بظاهر ناگوار برات خیر اگر توکل باشه وشاید به یک موردی میچسبی دوست داری اون اتفاق بیوفته ولی نمی افته خدا میگه اکی تو دوست داری ولی این دوست داشتن نتیجه اش برای تو شر
اصل نزول آیه برای این بود که کافران ومشرکان به مسلمانان حمله میکنند که باید دست از اسلام دینتون بردارین خدا این ایه را نازل میکنه به مسلمانها میگه قتال بر شما واجب است چرا خدا میگه مگر شما نمیخواستیم آزاد باشین برای خودتون مسجد بسازین عبادت کنین از بردگی نجات پیدا کنیدراهش اینه که بجنگین اگر چه ظاهرش جنگ بوده ولی نتیجه خیر همون رسیدن به خواسته تونه آزادی در دینداری تون
حالا خواهر گلم نگران نباش شاید تو دوست داشتی که دوستی با پارتنر ادامه پیدا کنه ولی کاروچیدمان خدا درستتر به فال نیک بگیر این اتفاق رو وارزشمندی خودت رو به خودت اثبات کن
با همون نظری که برای
دوری از همکار غیر همفرکانس داشتی ورفتیم مدرسه دیدی بدون هیچ دردسری آنها خودشون از تو دورشدن این از کجا اومد از همون آیه حسبی الله
شاد وسالم موفق باشی
سلام به دوست خوبم آقای اصغر عزیزم
خیلی متشکرم که این آگاهی هارو دست و دلبازانه برای من نوشتید ..
بی نهایت سپاسگزارم..
آقای کاظمی دوست خوبم، درسته این رابطه تموم شده ولی خدا میدونه ناراحت و نگران نیستم ، شاید اگر فرزانه گذشته بود ناراحت میشدم گریه میکردم فلان….
اما
وقتی موضوع بسته شد…من فقط به ایشون گفتم تحت هیچ شرایطی سعی نکنن دوباره پیام بدن یا…..
الان با گذشت چند روز ، نه از خوابم براش گذشتم نه از ذهن و قلبم…..
هرچه پیش آید خوش آید
باز هم سپاسگزارم که با نوشتن دیدگاه و وقت ارزشمند خودتون برای من، بهم اطمینان دادین در مسیر درستی هستم
خداوند سرشار از عشق و آرامش کنه زندگی شمارو..
با قلب فراوووننن
سلامی از بامداد 9 مهرِ دل انگیز به فرزانه جانِ قشنگم که چشمم به جمالش روشن شد.
یه ربع به 4 بامداد بیدار شدم و اومدم سایت و رسیدم به کامنتت و اسمت و یهو دیدم پروفایلت عکس گذاشتی و گفتم بَه بَه، پس فرزانه زیبای من رونمایی شد در سایت عکسش.
خب طبیعتا خوشحال شدم چهره تو دیدم، اینطوری ارتباط ها هویتشون قوی تر میشه که ببینیم با چه کسی گَپ میزنیم.
اتفاقا کامنتتو که خوندم دوست داشتم برات مینوشتم ولی چیزی نداشتم اون موقع …
حالا پروفایلت بهم انگیزه داد برات بنویسم.
اول از هر چیزی از خدا برات میخوام برای جسمت و بعد روحت رفعِ کسالت بشه و پر شور و تر و تازه و با نشاط تر بشی.
آدم عبور میکنه از تضادها، بزرگتر میشه.
کاملا این اواخر برای خودم و بقیه به این نتیجه رسیدم اگه ما نیاز به نوازش های جهان داریم برای درکِ هر موضوعی، هیچ اشکالی نداره، سمانه جان نیاز داری مورد نوازش های عاشقانه جهان قرار بگیری تا بهتر درک کنی چی باید عوض بشه در افکارت تا زندگیت شیرین تر شه.
هر چقدر که لازمه استقبال میکنم مستفیض شم از این نوازش ها تا بالاخره یاد بگیرم خودم باید خودم و تفکر و باورهامو عوض کنم تا شرایطم بهبود پیدا کنه.
برای همین دیگه دلم برای خودم نمیسوزه، یعنی خیلی خیلی کمتر احساس قربانی بودن دارم و متوجه شدم آلارم های احساسی دارن میان که بگن سمانه جون عوض کن خودتو، جهان صبر نمیکنه برای تو تا شونصد سال آینده بخوای سر فرصت اگه تازه دلت خواست افکارتو بهبود بدی…
خیر…
این دوره ی جدید (لیاقت) واسم خیلی پربرکت آغاز شده.
فقط با دو فایل معرفی فعلا…
سفر کردم تو خودم و کشیدم بیرون چند تا مثالهای بارزِ حس بی لیاقتی و بی ارزشی داخلِ خودمو.
کامنت بچه ها رو که میخونم آگاه تر هم میشم به خودم…
انگار باعث میشه یادم بیاد تجربیاتِ خودمو…
با تمام وجود و قلبم میخوام و با اشتیاق میخوام که دوره لیاقت بره جزوِ محصولاتم و دسترسیم بهش باز شه، نمیدونم چطوری الان، ولی میدونم که میشه، ترمزی در کار نیست، زمانی که باور من کاملا آماده بشه، خودمم آماده باشم، دوره لیاقت تو محصولاتم بهم سلام خواهد داد.
سمانه جان، فرزانه جان و … بیا و بنویس، بیا و بهبودگرا باش به جایِ کمال گرا، که هم ارتباط خودت با مسیرت حفظ شه، هم منم مستفیض شم از قلم و قلبِ قشنگت فرزانه جاااانم.
اصلا مهم نیست که ما تو کامنتها از چی بنویسم.
شرطِ لازم اینه که از خودِ خود بنویسیم، همین…
وگرنه که معلومه ما الان تو ثبات فرکانسی نیستیم که همش تو وضعیتِ گل و بلبل باشیم و از خوشی هامون فقط بنویسیم…
ببین این نازیبایی ها یا تضادهایی که میان هم جزوِ لاینفکِ زندگیمون هستن، هر چی بتونیم بدون گارد بپذیریمشون و اجاره ی زندگی بدیم به خودمون با همه ی ابعادِ وجودی مون، بهتر میتونیم زندگی کنیم…
یه چیزی از خودم دوست دارم بهت بگم.
این چند روز اخیر طبقِ تصمیمِ خودخواسته، دارم روز به روز زندگی میکنم.
یعنی چی؟
یعنی تو قلبم میگم فقط امروز رو زندگی کن و از لحظاتت لذت ببر هر طوری بلدی.
مهم نیست با چی و چطوری، فقط سعی کن لذت بیشتری ببر.
فقط امروز رو داری، همین…
این باعث شده تو پیاده روی وقتی از کنار بید مجنون هایی که چمنشون داره با آب پاشی خیس میشه، رد بشم، دلم قَنج بره…
وقتی به یه خانمِ غریبه با لبخند سلام میدم، اونم بلافاصله میخنده و سلام میده و میگه فدات شم و … یهو بگم خدایاااااااا
چه اتفاقی داره میوفته و تا چند دقیقه خودمم ذوق مرگم هنوز…
یا وقتی میبینم 3 شب پشت سر هم ماه جلوی دیدگانم میاد یا دیدگانم هدایت میشم ماه رو ببینن میگم مرسی واسه این هدایتِ چشمام و سر و گردنِ نازنینم به این صحنه ی جادویی…
ببین فرزانه، من قبلا هم میدیدم و خوشم میومدها، اما الان که میدونم فقط یه روز وقت دارم لذت ببرم باعث شده بهتر حس کنم لحظه و هر چی توش هست رو.
این از باور کمبود نمیاد برای من، این از سپاس گزاریِ عمیق تر میاد واسه اون لحظه.
من اندازه درک و فهم و حسم دارم زندگی میکنم و اعتراف میکنم این اواخر یادم رفته بود لذت بردن و حس کردنِ اون لحظه چیه و چه مزه ای هست…
خوبه وارد این مسیر شدم، راضی ام…
روز به روز دارم لذت میبرم.
مثل وعده ی خدا بهم که گفت سمانه من هر روز بهت روزی میدم هیچ نگران نباش، بعد کامل دارم با پوست و گوشت و استخونم میبینم چطوری داره هر روز بهم روزی میده…
این تمرینهای توام با لذت رو دوست دارم…
فرزانه بذار یه چیز دیگه از خودمم بگم…
این اواخر داشتم به زور و به دلیل عدم اگاهیِ آگاهانه ام و بر اساسِ زور، شماره 1 رو به شماره 10 وصل میکردم که نتیجه بگیرم…
چی شد؟
پاشیدم…
متلاشیِ روحی شدم…
اشکم در اومد و واردِ فازِ آگاهی شدم، بسه بابا، تموم کن این بازی رو…
چیکار داری به دیگران و نگاهشون به خودت…
الان وقتش نیست قطع کن این بازیِ مسخره ی رسیدن به هدفت با زور و فشار رو…
چیه بابا…
تو زندگی نمیکنی!!!!!!!!!
فقط زور میزنی و چیکه چیکه عینِ نون گدایی داری خودتو میرسونی به هدفت…
این راهش نیست…
جمع کن این بساطِ زور و لذت نبردن از زندگیتو…
فرزانه قشنگ حس کردم دارم پژمرده و پژمرده تر میشم تو مسیر اون هدفم…
وای که از اون شبِ رهایی، انگار دوباره زنده شدم…
چیه این آدمی زاد.
با سختگیری به هیچ جا نمیرسم، فقط پژمرده میشم، بی انگیزه میشم، زندگی کوفتم میشه…
فقط اینو کشف کردم که با الویت ترین هدف زندگیم باید و باید و باید این باشه تو ذهن و قلبم که آقا جون، دختر خوب، هدف اومدنت تو این جهان اینه کیف کن از فرصتِ حیاتت، هر طور بلدی، با هر چی داری، هر طوری که هستی…
نمیخواد فوکوس کنی روی چیزی که نیستی یا نداری…
مقایسه نکن خودتو با x و y
نخواه که به هر قیمتی برسی به یه هدفی، تو باید آروم و خوشحال باشی تو رسیدن به هدفت و لذتش رو ببری تو مسیر.
مسیری که توش پژمرده شی بدترین مسیر هست واسه تو، حتی اگه دورنما و چشم اندازش یه چیز خوب باشه، اون واسه تو زهر میشه نه شادی و شیرینی…
سمانه تو باید از بهترین و ساده ترین و شیرین ترین و سرسبزترین و خنک ترین و مسیر دالانِ سرسبز برسی به هدف و آرزوهات نه از کویرِ خشک و بی آب و علف و داغ و دشوار…
میدونی چه کردم برای خودم این روزها؟
اهنگ های قِرطور دانلود کردم میذارم واسه روحم صفا کنه…
الانم آهنگِ تو محشریِ امید رو زدم هدفون گوش میدم و صفا میکنم و مینویسم برای تو…
کی میگه این عبادت نیست؟
برای من هست.
چون شادم میکنه.
چند روز پیش پرسیدم سمانه تو اهنگ توحیدی هاتو گوش بدی اتصالت با خدا قوی تر میشه یا این آهنگ های شاد و قِر طوری رو؟
گفتم تضاد نداره.
خدا رو میتونی همه جا پیدا کنی.
نگاهِ تو مهمه.
خدا همینجاست تو شادی و حسِ خوبِ تو.
خدا اینجاست وقتی تو میرقصی و تشویقت میکنه.
میگه باریکلا سمانه که با حسِ درونی ات میرقصی فارغ از اینکه دیگری رقص تو رو زیبا و موزون میدونه و میبینه یا نه…
میگه باریکلا سمانه با این سلیقه ات. عجب لاکِ خوشگلی زدی، که هر بار انگشت ها و صدف های زیبای ناخنت رو میبینی قند تو دلت آب میشه…
آفرین سمانه، عجب رژِ لبِ قشنگی زدی واسه دلِ خودت، خیلی بهت میاد.
میگه به به سمانه، چقدر موهات داره هر روز بهتر و بهتر جا میوفته و بانمک تر میشی.
تو همه مدله بانمکی سمانه، باور کن.
میگه آفرین سمانه که وارد یه مدار بالاتر شدی تو لذت بردن از لحظاتِ زندگیت به صورت روز به روز.
میگه باریکلا سمانه که خوشحالی و خودت رو خوشحال میکنی.
میگه باریکلا که داری آهنگهای شاد و حال خوب کن، حس خوب کن گوش میدی، منم با تو گوش میدم و باهاتم، تو شاد باش باقیش حله، به نظر بقیه کار نداشته باش، سخت نگیر به خودت، خودم هواتو دارم، میگم هر لحظه چه کنی که تو مسیر من و توحید هم لذت ببری هم قند تو دلت آب شه هم مدارت بالاتر بره…
خلاصه که خودش میگه من همه جا هستم.
وقتی میرقصی من همونجام، تو هر جا باشی من پیشتم، مشوقتم، تحسینت میکنم، بهت توجه میکنم، ماچم رو میفرستم سمتت…
خب رسیدم به اهنگ محبوبم: تِرَکِ موزیک، از خشایار آذر…
وای این اهنگای جنوبی چی هست؟؟؟
بمب، بمب.
دوستِ ساکن در خوزستانم، (اگه اشتباه نگم) دختر خودت بمبی، یه جای بمب هم داری زندگی میکنی، نوشِ جونت.
لحظه ای که بیدار شدم امروز، نمیدونستم چرا، ولی یه لحظه گفتم سمانه یادته گفتی خدا بیدارت کنه بامداد تا عبادتش رو کنی، بنویسی و لذت ببری.
البته اون لحظه میخواستم بخوابم ولی ورق برگشت…
هدایت شدم بیام سایت، اومدم دمِ خونه ی تو، عکست رو دیدم و دیگه هیچی…
نوشتن اینجا آغاز شد، اینم عبادتِ بامدادیِ من:
نوشتن کامنتی که خودش میگه و من مینویسم، گوش دادن به آهنگ های دوبس دوبسیِ قِرطور، بامداد یکشنبه، که واسه سمانه یعنی صلاه که همون توجه به خداست…
من قبلا فکر میکردم عبادت بامداد میشه نماز …
نمازِ من اینه و خوشحالم از جنسِ خودخواسته ی نمازِ خودم، ارتباطم با خدا و توجهم با قلبم به خدا…
یه آهنگ هپی برزدی کشف کردم تو تولد آبجیم جمعه از دافینا، که بمبه اقا، دو روزه باهاش رو هوام …
دیروز صبح هدفون تو گوش تو پیاده روی صدای بلند اصلا یه وضعی، راه نمیرفتم که پرواز میکردم.
از یه جایی به بعد دیگه خوندم با اهنگای شاد توی گوش هام…
اول گفتم آدمایی که از بغلم رد میشن چی فکر میکنن؟
کم کم ترمزمو برداشتم و خوندم واسه خودم…
یه آدم که یه لحظه از کنارم رد میشه چرا باید تاثیر بذاره من اون لحظه شادیِ دلخواهم رو با همخوانی با اهنگ تجربه نکنم؟
هیچی دیگه آهنگایی که حفظ بودم خوندم با هدفون توی گوش…
من عاشقِ همخوانی با اهنگ هام…
خلاصه این یه تجربه واسه اولین بار با حسِ لیاقت برای خودم که بخون سمانه، والا اگه شرایط جواب میداد طالبِ حرکات موزون هم بودم همون تو مسیر پیاده روی :))))))
دختر زندگی کن روز به روز، هر طور بلدی، اینو نوشتم مدتها پیش چسبوندم کنار آینه مون…
خوبه داره عملیاتی میشه این روزها و شب هام…
الهی شکر، اعتبار همه شون از خداست.
خدا دستمو گرفته، بلندم میکنه هر لحظه…
چی مانعِ من میشه که زنده باشم ولی زندگی نکنم، کیف نکنم، لذت نبرم؟
نجواهای سمانه که نه زشته، بده، اینکار رو نکن، اینو نگو، اینو نپوش و …
ولم کن بابا، بسه دیگه، یه بار زنده ام میخوام اونطور که خوشحالم میکنه هر لحظه زندگی کنم و لذتِ قلبی ببرم از زنده بودنم و این دنیایِ خوشگلی که خدا خلق کرده.
بیا فرزانه جان، هر طور هستی بیا اینجا و بنویس، اینجا فقط محلی واسه لحظاتِ فرکانس مثبت ما نیست…
این کج فهمیِ من از آگاهی های استاده که فکر کردم باید هر لحظه در بالاترین فرکانسم باشم و اگه نبودم اینجا سر و کله ام پیدا نشه.
سمانه جونم، دختر خوب، تو داری تاتی تاتی میکنی و یاد میگیری به خودت فرصت بده، انقدر بر اثر شتاب، استاد و نتایجش رو نیار بالا تو ذهنت که استاد قوی هست تو کم هستی، کم عمل میکنی…
نه بابا استادی که میبینی الان، ثمره ی تلاش ها و کنترل ذهنشه که سالهاست داره کار میکنه متمرکز روی خودش.
تو هنوز یک ساله هم نشدی تو تمرکزی کار کردن روی خودت.
الانم کم میوه ندیدی تو تغییراتت.
بابا کیف کن با خودت و مسیرت و تلاش هات.
تو به اندازه ی کافی خوب و اهل تلاش و تمرین هستی، همین فرمول و فرمون رو بگیر برو جلو تا همیشه…
عجله نکن…
لذت ببر از مسیر…
میرسی به همه چیز…
فکر کردی چه خبره نقطه ی پایان؟
میخوای وقتی برمیگردی عقب رو میبینی یاد شیرینی و خاطرات خوش بیوفتی، یا فقط عرق روی پیشونیتو پاک کنی و نفس نفس زدن هاتو تماشا کنی و جونی که نمونده تو تنت واسه بهره برداری از موفقیتت؟
نقطه پایان هیچی نمیدن.
مسیر اما پر از جایزه و شادی و لذته.
تو مسیر کلی قشنگی چشم انتظارته که ببینی و لمسشون کنی، حسشون کنی…
من گاهی آگاهی ها رو تو ذهنم پیچیده میکنم و همونطور پیچیده عمل میکنم، در حالیه که پیچیده کردنشون باعثِ کج فهمی در من میشه.
سادگی صحیح و زیباست.
فرزانه خودت نمیدونی اما گذاشتنِ عکس قشنگت که از درونِ قشنگت میاد، باعث شد یه ساعت بنویسم و بنویسم و بنویسم.
مرسی انگیزه بخشِ من.
ماچ بهت.
با تجربیاتمون فارغ از اینکه ظاهرِ خوشایندی دارن یا ندارن هم میتونیم لذت ببریم…
جنسِ لذت بردن هامون خیلی متفاوته.
اصلا قرار نیست از هر چیزی یکسان لذت ببریم.
من با گلهای رنگی یه طور لذت میبرم.
با بارون یه طوری لذت میبرم.
از بازی با بچه ها یه طور دیگه لذت میبرم.
از خرید کردن یه طور دیگه لذت میبرم و …
اینو بعد از آخرین تجربه ی سخت و طاقت فرسام دارم میگم…
چون بعدش به رهاییِ ذهن رسیدم…
رها کن ذهنتو سمانه جون، رها کن، بذار پرواز کنه روحت…
تو رهایی هست که میتونی رشد کنی، بهبود پیدا کنی، بالا و بالاتر بری.
با سخت گیری جلو نمیری، درجا میزنی، عقب میری فقط…
فرزانه جانم ماچ به صورتِ ماهت که دیدمش.
از این به بعد اول عکس پروفایلتو میبینم بعد اسم قشنگتو.
پایانِ کامنتم، آهنگم رسیده به (برقصا از محسن چاوشیِ نازنین)، چه شود، عجب عبادتی شد، کاملا شاد و ریتمیک :)))
تو بازخوانیِ کامنتم، الان، ساعت 05:44 بامداد رسیدم به موسیقیِ خدا:
صدای آواز پرندگان و آسمانی که کم کم داره روشن میشه…
هدفون جان خاموش.
موسیقیِ خدا پر قدرت play
Yesssssssssss
(ایموجیِ شادی، حرکات موزون، لذتِ قلبی از لحظه)
خدایا شکرت بیدارم کردی تا باهات گفتگو کنم.
سلام سمانه دل انگیز من
دوست خوبم ، مهربانم
ساعت 4 بامداد وقتی بیدار شدم که قرصم رو بخورم..یعنی فقط قرص نبود..من از وقتی بخاطر سنگینی شیفت عصر شب زود خوابیدم دیگه ساعت 4 فول خواب بودم
سریع سایت رو باز کردم و واقعا متعجب شدم از دریافت نقطه آب از تو قشنگم…
خیلی خوشحال شدم و گفتم قراره مثل همیشه من یه درس هایی بگیرم
کامنت رو خوندم وبا پوست و گوشت تک تک کلمات رو درک کردم…
عزیزدلم اولا که بی نهایت سپاسگزارم که منو لایق خوندن مناجات و عبادت نیمه شب خودت قرار دادی …بی نهایت ممنونم که در مدار دریافت این آگاهی قرار دادی منو
خدایا شکرت خدای خوبم
عزیزدلم از محبت و عشقی که خالصانه به من داشتی باز هم ممنونم
روی ماهت رو میبوسم سمانه قشنگمممممممم.. مااااااچ زیاد
خب گفتم در راستای سینگلی عکس بزارم ( ایموجی خنده اشکی)
سمانه عزیزم دوست خوش قلب و مهربانم…
حق با توهه
زمانی اجازه بدیم جریان طبیعت یا جهان همراه با آگاهانه زندگی کردن خودمون ، مارو جلو ببره
و دست از تقلا و ….برداریم و از مسیر لذت ببرم و گاهی هم مورد نوازش های جهان قرار بگیریم ..
احتمالا خستگی کمتری به جون میخریم
اینروزا که من کامل خلع سلاح شدم و درگیر بیماری هستم که امانم رو بریده…که منتظرم حالم بهتر شه…
در مورد رابطه ام، سمانه زمانی که ذهنم داره فریبم میده و بازی درمیاره
مدام اون صحبتی که باهام داشتی توی مغزم تکرار میشه که بگذار خدا معاشرینت رو انتخاب کنه فرزانه
خب رابطه من بدون هیچ زوری تموم شد…گاهی شاید باورت نمیشه ته قلبم دوست داشتم تموم بشه چون هر جوری حساب میکردم این آدم ، آدم من نبود…
تموم شد خیلی آسون…
نه دنبالش اشک ریختم نه غصه خوردم..
حتی نمیدونم احساسم چی بود!!!!
خب الخیر و ما فی وقع …
اما سمانه شاید باورت نشه ، من اینکه توی این رابطه ادامه بدم یا نه، هر شب از خدا آگاهی و نشانه خاستم ..از خدا خاستم هرجا به صلاح نیست قطع کنه …اون راهنمای من باشه …خیلی جلوتر میخواستم …این هدایت رو…
اینکه بعد گذشت وابستگی کمی که بهش پیدا کردم، این اتفاق افتاد…
کمی منو گیج کرده…
احساس میکنم توقعم از خدا بالاست و هرزمان بخوام ازش باید بهم جواب درست بده..
یا من هنوز قلبم نمیتونه نشانه هارو دریافت کنه بدرستی یا حتما باید تجربه میکردم و شد…..
خب پر قدرت میرم برای ادامه زندگی….
امروز در جریان یه معرفی برای ازدواج قرار گرفتم البته این برای گذشته هست که شاید باورت نشه اینقدر ایده آل بود که من همون جلسه اول آشنایی بهش گفتم نه من نمیتونم آشنا بشم…
چون این آدم بی نهایت جنتلمن بود ، چیزی که من توی پارتنر خودم ندیدم..
بعد که من جواب نه دادم در راستای لیاقتم…
سر و کله پارتنرم پیدا شد..
و الان با رفتنش ..
این آقای جنتلمن چند روز پیش پیام دادن که دوست دارن یه دیدار با من داشته باشن
و من بخاطر بیماریم کمی پیچونذم ایشون
ولی دیروز دوباره پیام دادم که فردا عصر که امروز باشه حتما جای خالی توی برنامه هام براش بزارم….!!!!
در ظاهر موافقت کردم ولی از وقتی بیدار شدم حس ناجالبی دارم ..
دلم میخواد کمی تنها باشم و وارد رابطه نشم ….
دیشب داشتم میگفتم وای این مجردی و تنهایی چه خوبه !!!!
فارغ از هر مسئولیتی هر زمان دوست داری میخوابی ( خخخخخ)
سمانه عزیزم درست میگی، اینکه بخوایم تقلید وارانه با یه سری آهنگ ها و…….آروم باشیم و…. در لحظه شاید ادا دربیاریم اما بقول تو هر آدمی با یه چیزی لذت میبره..اگر خلاف میل باطنی از دلخوشی یا لذت های خودمون به سبکی که دوست نداریم خودمون رو سوق بدیم…وانگهی علاوه بر خستگی… فروپاشی روحی هم عارضه بعدیه!!
خسته از نرسیدن ها!!! گوشه رینگ میوفتیم
واقعا اصل زندگی همون لذت بردن از لحظات هست..
اینو لا به لای آرزو های مادی خودمون گم کردیم…
چقدر خوشحالم برات عزیزم که به این آگاهی رسیدی و داری لذتش رو میبری…
چقدر خوبه به این درجه آگاهی رسیدی که از هرچیز هرچند کوچیک لذت میبری…
منم چهره ماهت رو میبوسم..خیلی دوستت دارم دوست خوبم که همیشه منو مورد لطف خودت قرار میدی و از هر دری برام صحبت میکنی و قلبم رو باز میکنی…
امیدوارم خدا به ما کمک کنه و لبیکی که گفتیم توی این مسیر رو یاری کنه
عاشقتم زیبااااا دوست داشتنی جذاب
امیدوارم یه روزی نه چندان دور توی سینه ام فشارت بدم از ذوق و عشق…
در پناه جانان باشی دوست عزیزم
سلامی به زیبایی باد پاییزی و زیبایی آفتاب گرم که ترکیبش منو دیوانه میکنه ؛ پاییز …پاییز
استاد جان وقتی 18ساله بودم میخواستم مهاجرت کنم ، دو تا الگوی موفق هم در خانواده داشتم بنابراین گفتم منم میرم. اما یه جاهایی در مسیر نتونستم کنترل ذهن کنم و احساسم را خوب نگه دارم و در نتیجه حسابی مدارم اومد پایین و من که با موفقیت فاصله ی چندانی نداشتم به راحتی عقب کشیدم و رویامو گذاشتم خاک بخوره. 2سال افسرده شدم. و کاملا احساس لیاقتم از بین رفته بود. اینجوری بودم که نه تنها خدا نمیخواد بلکه من لیاقت ندارم. اینو خوب یادمه که چقدر این باور قوی توی ذهنم نشست.همه چی را از دست رفته دیدم.حالا اون نشدن ها بخاطر شرک های خودم بود و هست. الانه بهتر دارم درک میکنم که چطور با رعایت نکردن قانون این اتفاق برام افتاد و این موضوع را 6 ماه پیش از لایه های ذهنم کشیدم بیرون با کمک دوره ی حل مسئله. و خیلی خانم شایسته را تحسین کردم برای خلق اون پرسش های ریشه ای. بعد از اون اتفاق دیگه هر بار اقدام کردم ترسهام بالا می اومدن و من متوقف میشدم.
همچنین در حوزه ی روابط از فردی خوشم آمده بود که ویژگی هایش را بسیار می پسندیدم ولی نتوانستم احساسم را بهش بگم.چقدر عذاب کشیدم فقط خدا میدونه. ترس از اینکه بهم بگه نه ، ترس هایی که منشأش عدم ارزشمندیه و باز این احساس در من شکل گرفت که تو لایق این آدم نیستی. و بعد به علت داشتن احساس بد نسبت به خودم افرادی را جذب میکردم که با اون فرد از نظر همه چی کیلومترها فاصله ی فرکانسی داشتند و بعد به خودم میگفتم آره اینا مناسب تو هستن ، تو لیاقت اونو نداشتی. خودمو اینجوری مجازات میکردم. وای …یعنی ذهنم میگفت ولی جوری میگفت که عمیقا احساس ارزشمندی ام را میگرفت ازم. بعد از اون اتفاق اصلا نتوانستم فردی در اشل اونو جذب کنم…حتی یک نفر.
در حوزه ی کاری : کمبود احساس لیاقت منجر شده پول خوب نسازم.
در این 6 ماه گذشته قدمهایی که فکر میکردم مفید باشه برای رسیدن به هدف را برداشته ام ولی اون احساس عدم لیاقت به قول خودتان خیلی درونی تره. من تلاش کردم با عمل به دوره ی معجزه گر قانون سلامتی( به من زندگی دوباره بخشید و ورژنم را تغییر داد به لحاظ ذهنی و روحی) این احساس لیاقت را در خودم بسازم و واقعا دارم بهتر و بهترتر میشم.
جراحی لازمم. ذهنی و روحی. امیدوارم بیام توی دوره.
سلام
داشتن لیاقت=زندگی رویایی
من واقعا ضربه های فراوانی خوردم از احساس عدم لیاقت،
مخصوصا در مقوله شغل و کسب ثروت و درآمد بیشتر،
جاهایی بود که با کمترین زحمت درآمد خوبی داشتم،میومدم تخفیف بیشتر به مشتری میدادم و میگفتم بابل من که با یه تلفن فلان مبلغ گیرم اومده،پس بزار تخفیف بدم به مشتری که رازی باشه یا نپره ازم،
اینجا چند تا باور مخرب،باگ،ترمز،و عوامل بدبختی توی همین یه دونه مورد پیدا کردم،
1-اینجا داشتم اعلام میکردم به جهان که من لیاقت دریافت پول رو به ساده ترین شکل ممکن ندارم،
2-یا در مواردی یا اکثر مواقع در تماس اولیه خیلی با مشتری گرم میگیرم که یه موقع ازم نپره،
اینجا دارم عدم لیاقت و ارزش خودم و شغلم رو ارسال میکنم،
3_در مواردی مشتری اگر از نزدیکانم باشه،از دید اون مشتری خودم رو یه کارگر زحمتکش و قشر ضعیف جامعه میبینم،این میشه ارزش ندادن به وجود لایتناهی خودم و اون گسترشی که دارم با شغلم به جهان میدم،
4_اکثرا برای تسویه حساب ترس ها من رو فرا میگیرن که یارو الان میگه قیمتت زیاده و من باید قسم بخورم که کمتر از بقیه دارم ازت میگیرم،
دقیقا اینجا ارزش خودم،کارم،خدمتم،حرفه و هنرم زو صفر میبینم،که اقا هیچ خدمت و شغلی توی این جهان مجانی نیست،
و در همین باورهای غلط و نداشتن عزت نفس و ضعف احساس لیاقت شخصی،کلی کدهای مخرب مثل عدم فراوانی،عدم ارزشمندی،شرک،و چندین کد مخرب دیگه درگیر میشن در همین مقوله،
و استاد راست میگه که اگه عزت نفس و احساس لیاقت به اندازه کافی تقویت بشه و من جایگاه واقعی خودم رو در جهان بشناسم و اون جنس وجودیِ خودم رو که از جنس خداونده رو نشناسم،و در عمل و در زندگی اجرا نکنم و توجه بهش نکنم،تمام جوانب زندگی مختل میشه،
بله استاد جان درست میگید،
ما دو تا اصل پایه ای داریم،
یک توحید
دو احساس لیاقت و عزت نفس،
این دو تا وقتی به اندازه کافی تقویت بشن،جهان به زانو در میاد جلو من د فقط بهم خدمت میکنه،
وقتی من درک کنم که از جنس خداوندم،خداوندی که جهان رو تحت فرمانروایی خودش داره و من از اون نوع انرژی هستم با قابلیت خلق،و بیام به این وجود خودم ارزش بدم که بابا من موجودی هستم دقیقا نماینده خداوند بر روی این کره خاکی،و ماموریت دارم با خلاقیت هام و هنرهایی که خداوند بهم داده،در این چند سال زندگیم،جهان رو گسترش بدم،
اون موقع ست که دیگه هیچ چیزی نیست که بخوان و به دستش نیارم،
تمام راه ها برای من ممکن هست،
تمام خواسته ها رو خلق میکنم،
تمام جهان رو بدون مرز میبینم،
قدرت رو فقط خداوند میبینم
و خودم رو از وجود کل میبینم،
خدایا کمکم کن همین دو اصل رو،مخصوصا توحید رو در وجودم نهادینه کنم،دیگه بقیه چیزا به خودی خود حل شده ست،
عاشقتونم
شاد باشید و ثروتمند
سلام و هزاران درود بر استاد عزیز
وسپاسگذاری فراوان برای تدوین وبرگذاری دوره ای جدید…
چقدر زیبا بیان کردید که ما به دلیل اینکه به این جهان مادی به دنیا آمده ایم لایق تمام خوشبختی ها و اتفاقات خوشایند هستیم
و واقعا خدا بزرگ به این دلیل ما را آفرید و قوانینی برای جهان مادی قرار داد تا ما از این فرصت لذت ببریم…
واقعاً ما یک بار اجازه داریم که در این جهان مادی زندگی کنیم ؟
پس چرا در این یک فرصت خودمان را از مسافرت به مکان های زیبا محروم کنیم؟
چرا در این تک فرصت خودمان را از روابط عاشقانه زیبا محروم کنیم ؟؟
چرا در این تک فرصت خودمان را از سلامتی ذهن و جسم محروم کنیم ؟؟
چرا در این تک فرصت خودمان را از حساب مالی پر از پول و احساس آرامش محروم کنیم ؟؟
چرا در این تک فرصت خودمان را از لذت رانندگی با اتومبیل های زیبا و جاده های استاندارد محروم کنیم ؟؟
و…..؟
در مورد ضربه های احساس عدم لیاقت که من در زندگی خودم وارد شده بیشتر مربوط به روابط است…
من با وجود اینکه 31سال سن دارم تا حالا از تشکیل خانواده فراری بودم وحتی اگر دختری به من درخواست دوستی میدهد قبول نمیکنم،وهمیشه از ازدواج میترسم…
در حالی که دوستانم که سن کمتری از من دارند چندین فرزند قد و نیم قد دارند ولی من تا حالا حتی یک دوست دختر نیز نداشته ام…
واین موضوع برمیگردد به احساس عدم لیاقت…. سپاسگزارم از استاد گرانقدر
به نام خداوند یکتا
درود به استاد عزیزم و بانو مریم شایسته عزیز
درود به تمام بچههای سایت
و درود به تمام ایرانیان
الحق که شما دو نفر پیشکسوتان ما هستید
بجای ما در آمریکا
و ممنون م ازتون استاد که از تمام تجربه هاتون برای ما فیلم میگذارید
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
استاد راستش برای منم سوال بود که دوره احساس لیاقت رو با عزت نفس ادغام کنید
ولی با این توضیحات کاملاً قانع شدم که اصلاً احساس لیاقت با توجه به شباهت به عزت نفس ،یه چیز دیگه است
ولی ارزش احساس لیاقت آنقدر بالاست که می ارزه یه دوره ی جدایی باشه ، خیلی می ارزه اصلاً قابل وصف نیست
برای مردم سرزمین م ، آرزو دارم که تمامی مردم ایران به این ارزش لیاقت مندی نزدیک تر بشوند
و بفهمند که ما هیچ چیز کم نداریم
ما بهترین هستیم در جهان
فقط کافی که باور احساس لیاقت رو در درون خودمون بسازیم
ایران رو میکنیم گلستان
دنیا دنیای جذبه
و هرکس روی باورهاش سرمایه گذاری کنه، به همهچیز میرسه
استاد بازم ممنون و سپاسگزارم که یه دید جدید رو برای ما بچههای ایران زمین ساختید
زنده باد ایرانی و ایران زمین
درود خدا بر شما باد
تا درودی دیگر بدرود
سلام به استاد نازنینم ومریم بانویه زیبا
استاد نمیدونی چقدر من منتظر این دوره بودم .استادجانم من یک ساله باهمسرم بیزینس خودمون روشروع کردیم .ودرکنارش شغل قبلیمون هم داشتیم .
مدت ها بود تصمیم داشتیم تمرکز بزاریم فقط روی یک شغل .ولی میترسیدیم ازحاشیه امنمون خارج بشیم .الان ده روزه ازشغل اولمون استعفا دادیم وتمرکز گذاشتیم روبیزینس اصلیمون .من تهه تهه قلبم باور دارم که من لایقه اینم خودم مولد ثروت باشم نه اینکه براکسی کارکنم اون به من حقوق بده.
.گفتم من لایقه اینم که بهترین زندگی روبراخودم بسازم .
استاد من باتمام وجودم براگسترش ابعاد وجودم وزندگیم وثروتم وسلامتیم وهمه چیزم نیازمند این دوره بودم اصلا ازقبل ازاینکه شما بخواین حرفی ازاین دوره بزنین من خودم میدونستم نیاز دارم خیلی جاها رواحساس لیاقتم کارکنم .
خلاصه که سرتون دردنیارم .یه خرده نجواهای شیطان میومد که اون شغلتون ماهی 30 تومن درامد داشتین ازش بیمه بودین .درضمن شوهرم توی شغل اولمون نماینده ومدیر تهران بود من حسابدار .
این نجواها میومد که اگه بازارتون کساد بشه اون شغله راه درامدتون بود .
ولی من امروز حاله خودمو عالی کردم .گفتم خدا پشت وپناهم بوده وهست .گفتم من لایقه بهترینام .من باید تلاش کنم تمرکزمو بزارم روی یک شغل .خدا هیچ تلاشی رو بی ثمر نمیزاره .
الان اومدم سایت باز کردم بعد از یک روزه پرکار .دیدم اول بنر معرفی احساس لیاقت اومد .اومدم بازش کنم از ذوق داشتم میمردما .الحق که به موقع اومد . دمت گرم استادم .دیدم بنر بعدی اومد جلسه اول دوره .یعنی بی برو برگرد درعرض چندثانیه خریدمش اومدم سراغ معرفی دوره .
استاد چقدربه موقع این دوره اومد .
وقتی توسفر بودین انقدرمنتظر دوره بودم مدام میگفتم استاد پاشو برگرد خونه دوره روبزار بعد برو ادامه مسافرت
الهی شکر الهی شکر به خاطر وجود استاد نازنینم ومریمه زیبا .الان ذوق مرگم .
و میخوام برم جلسه اول دانلود کنم باگوشت وپوست واستخونم گوش کنم ودرک کنم وعمل کنم .
وبیام ازنتایجم بگم .
دوستتون دارم عزیزای دلم .دوستتون دارم بچه های نازنینه سایت .خانواده عزیزم
بنام خدا
سلام
استاد عزیزم امیدوارم سفر لذت بخش به دور آمریکا همچنان ادامه داشته باشه
چقدر خوشحال شدم که دوره احساس لیاقت هم روی سایت قرار گرفت فکر میکنم یه دوره فوقالعاده ای باشه، از خودتون یاد گرفتم از اون چیزی که دارم استفاده کنم لذتش رو ببرم هدایت میشم به مدار بالاتر، مدار دریافت نعمت ها، دوست دارم این دوره رو بخرم ومطمئن هستم خداوند در زمان مناسب به این خواسته پاسخ میده
چه مثالهای داری از ضربههایی که به خاطر «احساسعدم لیاقت» خورده ای؟
من در دوران نوجوانی قدرت حرف زدن در جمع های خانوادگی وحتی دوستان که چند سالی از من بزرگتر بودند رو نداشتم دوست داشتم حرف بزنم اظهار نظر کنم وبه خاطر خود کم بینی نمی تونستم یا در خیلی از موارد مثل ورزش که یادمه دوست داشتم توی جمع هاکشتی بگیرم تقریبا توی منطقه ما مرسوم بود تو مراسمات عروسی وجشن ها کشتی برگزار میشد جایزه هم برای برنده در نظر گرفته میشد
باوجودی که بلد بودم توانمند بودم اما نمی تونستم خودم رو بروز بدم، واعلام کنم که من هم بلدم میتونم کشتی بگیرم حتی یک بار هم جرات نکردم برم وسط خودم رو بسنجم حتی به زور بردنم جلو، با این وجود نتونستم وهمیشه برام حسرت هست که چرا یک بار هم امتحان نکردم
یه خاطره مربوط به پانزده سال پیش قبل از ازدواج خودم میخواستم با خانمی ارتباط بر قرار کنم وبا ایشون صحبت کنم یادمه نمی تونستم صدام خیلی لرزان شده بود وقدرت کلام نداشتم
واقعا قدرت حرف زدن ازم گرفته شده بود خودم رو لایق نمیدونستم با وجودی که ایشون بسیار مشتاق بودند تو فکرم خیلی ایشون روبالاتر از خودم میدیدم و حس می کردم لیاقت ایشون رو ندارم و بعد چند وقت ایشون رو دیگه ندیدم واقعا وقتی خودت رو لایق نمیدونی جهان هم بهت ثابت میکنه درست فکر میکنی تو لیاقتش رو نداری
در چه مقاطعی از زندگی، احساسعدم لیاقت، مانع پیشرفت شما شده است؟
من از این عدم احساس لیاقت بسیار ضربه خوردم
همیشه در دوران مدرسه شاگرد اول بودم ویا سرگروه که تعدادی از دانش آموزان رو به من سپرده بودندباهاشون کار کنم نمونش دامادخودمون وقتی آمده بود برای خواستگاری خواهرم گفته بود من شاگرد داداشت بودم، یا معلم برای اینکه به بچه ها نمره بده از من نظر میخواست، شاگرد زرنگ باهوش مرتب وعالی، تو این زمینه فوقالعاده بودم ولی ولی دوران دبیرستان روبه افول، چرا چون نظری که دیگران در مورد من داشتند من خودم در مورد خودم نداشتم، خودم رو لایق دانشگاه نمی دونستم، خودم رو لایق محیط خوب برای درس خوندن نمی دونستم، یادمه میگفتند فلان دانشگاه یا فلان جایگاه مال از ما بهترونه، اونا کیا هستند :کسانی که خیلی لایقند ما در مقابلشون صفریم وووووو واااای از عدم احساس لیاقت نعمت ها ازم گرفته شد
یه دوستی دارم ماشین سمند خیلی تمیزی خریده بود وخیلی به دلش نبود میگفت ماشینم رو بدم یه پراید بخرم یادمه دلیلش رو پرسیدم گفت من با پراید راحتم ومن تو ذهنم فکر میکنم که همون عدم لیاقت هست در نهایت ایشون ماشینش رو فروخت ویه پراید گرفت ناراضی هم بودکه ماشین روبراه نیست خوب خلایق هر چه لایق
خودم برای دریافت رتبه کاری که به رتبه بالاتر صعود کردم هنوز مقاومت داشتم وواقعا همون حس عدم لیاقت هست
برای داشتن چیزی مثلا یه ماشین خوب یا درآمد بالا کلی برای خودم دلیل میارم به این دلیل واون دلیل و خودم رو بی قید وشرط لایق نمیدونم
حس لیاقتر وباید از بچه ها یاد بگیریم هر چیزی رو میخوان بدون اینکه احساس بی ارزشی یا بی لیاقتی بهشون دست بده، واقعا هر چیزی براشون دست یافتنی و بدون هیچ تلاشی همه چیز براشون مهیاست پسر خودم 8سالشه وقتی از آرزوهاش میگه بزرگ شدم چند تا ماشین میخرم، هواپیما میخرم، میرم آمریکا و همه چیز میخرم وهمه چیز دارم بدون هیچ مقاومتی
من خودم وقتی از آرزوهام حرف میزنم مقاومت دارم
خدایا شکرت که هر روز نسبت به مقاومت های ذهنیم برای دریافت نعمت ها آگاه تر میشم وباور لیاقت مندی رو در خودم بیدار میکنم
خدایا شکرت
بسیار سپاسگزارم
بسیار سپاسگزارم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم خانم و آقا ابراهیم و خانم فرهادی عزیز و تمامی بچه های سایت توحید و یکتاپرستی
یادم میاد شما گفتین که میخاستین این دوره رو روی سایت بزارین ولی گفتین بزار مسافرت بریم و ببینم چی میشه و الان خوشحالم که زمانش رسید و دوره جدید رو روی سایت قرار دادین
اصلا دوره رو ندیده و نشنیده میگم که یه دوره فوق العادس چقدر احساس لیاقت مهمه توی زندگی دقیقا من خودم از نداشتن احساس لیاقت خیلی ضربه ها خوردم
من بخاطر نداشتن احساس لیاقت بخاطر وزن کمی که داشتم چندین و چند لباس و پیراهن رو هم میپوشیدم که فقط لاغری من تو چشم نیاد توی گرمای تابستون من چندین چند لباس روی هم میپوشیدم تابه خیال خودم بهتر دیده شم ولی من عوض شدم دیگه خودمو دوس دارم و شاید باورتون نشه که 360 درجه من تغییر کردم
همه به من می گفتن سیاهی و من کرم سفیده کننده به صورتم میزدم همه این ها به وضوح در خاطرم هست دوستان الان خداروشکر میکنم که خود خود خود خود خود واقعیم هستم و من همینم و عاشق خودم هستم چون من تکه ایی از رب العالمین هستم چون من اشرف مخلوقات هستم تا زمانی که احساس خود ارزشی و احساس لیاقت نداشتم اصلا زیبایی های خودم رو نمی دیدم ولی الان نه به وضوح متوجه میشم که چقدرررر من زیبا هستممم چه پوست یه دست و سالمی دارم چقدر زیبا صحبت میکنم چقدر بدنم سالمه و چه فیزیک خوبی بدن من داره و خدارو بی نهایت بار شاکرم که هدایتم کرد و دارم هدایت میشوم
الان جوری شده که همه رو زیبا میبینم شاید باور نکنید تمامی انسان ها رو من بسیار زیبا میبینم همین امشب من رفته بودم پارک و دخترها و پسرهایی رو که میدیدم باورتون نمیشه من فقط می گفتم الله اکبر خدای من تو چقدر زیبایی واقعا باید در برابر زیبایی تو فقط تسلیم بود چون همه چیز بقیع منه ،تازه وارد یه کار جدید شدم به لطف الله یکتا و توی اون کار فکر میکردن که من افغانی هستم و وقتی این موضوع رو فهمیدم اصلا نگران و ناراحت نشدم و زمانی که ازم پرسیدن گفتم با لبخند گفتم من اهل شیرازم شهرستان جهرم
و دیگه برام افغانی و آمریکایی نداره همه از من هستن و من عاشق همه هستم نمیدونم چطور این ویژگی ها در من شکل گرفت واقعا نمیدونم چطور ولی بابتش بسیار بسیار از الله یکتاااا سپاس گذارم
هیچ کس رو بالاتر و پایین تر از خودم نمیدونم همه ما یکی هستیم در برابر رب العالمین فقط ایمان ماست که به خدا میرسه خدایا شکرت
اصلا دیگه یه دختر میبینم راحت اگه باهاش کاری داشته باشم راحت حرفم رو میزنم خیلیم خوشگل و ناز سپاس گذاری میکنم و نقش بازی نمیکنم سر خودم رو کلاه نمی زارم من از وقتی که خود واقعیم شدم و دارم روش کار میکنم دارم واقعااا به معنای واقعی خوشبختی رو تجربه میکنم واقعا الان از درون خوشحال هستم
یک درصد هم برام مهم نیست که کسی مسخره کنه یا تمجید کنه اصلا بقیه دیگه وجود ندارن فقط تمرکز روی خودمه
توی محل کار قبلیم یه صاحب کار داشتم که همش میگفت لاکچری لاکچری و کلا همه هم کار ها هم دنبال لاکچری و از این حرفا
من انگار یه الهامی بهم شد گفت البته اینم بگم کار من نمایشگاه ماشین بود توی شهرک غرب تهران خب
الهام این بود استاد رو نگاه کچل کرده تیغ هم انداخته چه راحته برو تو هم کچل کن و تیغ بنداز رفتم سریع این کار رو انجام دادم سرم شده بود مثل آینه
خلاصه ما رو دیدن همکار ها و صاحب کار و همه می گفتن مگه زندان بودی و حتی صاحب کارم از اسپانیا برگشته بود و میگفت تو برای برند ما مایه اُفتی
منم اصلا برام مهم نبود و بسیار لذت میبردم شاید باورتون نشه همون صاحب کار که این حرفا رو میزد جوری با من خوب شد که بعدش من رو با مازراتی میبرد کردان منو میبرد خونه خودش ولنجک و اصلا نگم براتون و اونجا من گفتم اره همینه من دوست داشتم تیغ بندازم سرمو و برام مهم نبود حرفای کسی و چقدر لذت بردم و این کار باعث شد چقدر بیشتر من لذت ببرم
چه زمانی ،زمانی که من برای خودم زندگی کردم زمانی که خود واقعیم شدم ،همین حسین دانش خواه با قد 183 و وزن 52 و رنگ پوست جو گندمی
عاشق خودم هستم
و سپاس گذارم هستم از استاد عزیز الان من پول ندارم بخام دوره ایی رو تهیه کنم ولی به خودم قول دادم که اول از فایل دانلودی شروع و نتیجه که آمد با اون نتیجه کم کم تمامی دوره هارو بخرم و استفاده ببرم ازشون
اره همینه ،دورن من که درست شه باور ها که درست شه ثروت هم میاد رابطه هم میاد همه چیز میاد چون همه چی خودشه ثروت سلامتی عشق آرامش رابطه
من ایمان دارم که مسیرم درسته چون قلبممم داره گواهی میده و واقعا من خیلی خیلی خوشحالم از درون
به خودم قول دادم خوب زندگی کنم و جهان رو جای بهتری برای خودم و بقیه خودم بکنم
خیلی خوشحالم که عشق بی قید و شرط درون من جاری شده و نمیدونم بچه ها چطور این اتفاق افتاد ولی بی نهایت سپاس گذار الله یکتا هستم
هنوز اول راهم هنوز خیلی کار دارم به خودم قول دادم تا آخرین نفسی که می کشم روی مسیر توحید مسیر پدرم ابراهیم بمونم
همین که الان نتیجه این نوع دیدگاه و نگرش شده برای من احساس خوب همین بهترین انگیزه هست برای ادامه مسیر
من خیلی بشدت زیاد سختی دیدم و الان احساس خوب برای من
بهترین نتیجس خدایا عاشقتم
خیلیا میگن پول یا هر چی، ولی من نه من احساس خوب همین که راحت سرمو میزارم رو بالش برام بزرگترین نتیجس پولم هم میوه این مسیر توحیدی هست و با ادامه دادن و استمرار داشتن پول هم می آید
واقعا سپاسگذار هستم در همین لحظه تعهد میدم که جهاد اکبر تری به راه بیندازم برای تغییر باور هام و تغییر بیس دورنم و با تمام قدرتم توی این مسیر حرکت میکنم
عاشقتونم ،استاد عزیز استاد بزرگوارم سپاس گذارم هستم ازت
مریم جان عزیز ازت سپاس گذارم
خانم فرهادی آقا ابراهیم سپاس گذارم
از تمامی بچه های سایت هم بی نهایت سپاس گذارم
در پناه خدا شاد و موفق باشید
من پورعینی هستم واز خدای مهربانم خالصانه تشکر میکنم برای راهنماییم به این سایت خدایا هزاران بار شکر اول سلام خدمت استاد بزرگوار و بعد درود خدمت خانم مریم عزیز که این دوره رو برای کسایی که آماده خریداری هستند آماده کردند وبعد امیدوارم این دوره رو خودم هم خیلی زود بخرم وسلام خدمت این هم فرکانسی عزیز که این قدر هدایت شده خدارو شکر مثل یک معلم خیلی عالی حرفش رو زد خیلی زیباهمه دانستنیها روبلد هستش خدارو شکر انشاالله روزی بشه که بیاد واز موفقیت هایش برای ماها بنویسه آمین بای همه بهم فرکانسی هام آرزوی بهروزی موفقیت ثروت وسعادتو سلامتی میکنم و امیدوارم همه ی همکلاسیهاشاگرد اول دوم سوم استاد ومریم جون باشند خدا حافظ،️
سلام حسین عزیز چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم اینکه همینجوری که هستی خودتو دوست داری و سعی نمیکنی خودتو یجور دیگه نشون بدی ، این واقعا خیلی ارزشمنده .
درمورد مطلبی که گفتی همه رو زیبا میبینی منم این مسئله رو تجربه کردم انگار آدم وقتی خودش خودشو دوست داشته باشه میتونه دیگرانو هم به شکل قشنگتری دوست داشته باشه وقتی خودتو زیبا میبینی همه رو میشه زیبا دید . برای من همیشه خیلی عجیب بود وقتی فردی دیگری رو مسخره میکرد و من با خودم میگفتم چطور به خودش اجازه میده چیزیو که خدا آفریده مسخره کنه یجور بی احترامی به خالق هست ولی همین چند روز پیش توجه کردم دیدم من شاید هیچوقت هیچکسو مسخره نکردم ولی هزاران بار هزاران ایراد از خودم گرفتم پس اینم بی احترامی میشه به کسی که منو خلق کرده و علاوه بر دیگران باید خودمونو هم زیبا ببینیم .
وقتی متنتو خوندم در مورد اینکه گفتی لاغری من قشنگ درک کردم چی میگی من هم چندسال پیش خیلی لاغر بودم و انگار تمام جهان مامور شده بودن بهم بگن چقدر لاغری البته همراه با صفات نامناسبی که به کار میبردن و من حس به شدت بدی نسبت به خودم داشتم و به سختی با کمک یه مشاور طی پنج شیش ماه ده کیلو وزن اضافه کردم و یه روز به خودم اومدم دیدم من اصلا این چیزی که هستمو دوست ندارم فقط و فقط بخاطر حرف دیگران خودمو تغییر دادم ، قشنگ کم مونده بود دچار افسردگی بشم و بعدش شروع کردم به ورزش و قطع رژیمم و تقریبا به وزن قبلم برگشتم ولی اینبار برام جذاب بود این لاغری و خیلی جالبه وقتی این مسئله مورد پذیرش خودم شد دیگه اون حرفارو هیچوقت از کسی نشنیدم ، همون افراد بهم میگن خوشبحالت کاش ما هم هیکل تو بودیم دقیقا همون افراد ها!! و این واسه من یه درس شد اگه چیزیو خودم دوست ندارم تغییرش بدم نه بخاطر نظر و تایید بقیه و اینکه هرطور خودمونو ببینیم بقیه هم مارو همونجور میبینن، اگه به خودمون ایراد بگیریم بقیه هم ایراد میگیرن و همون جمله همیشگی جهان آیینه درون توست .
اصلا مهم نیست بقیه چی میپسندن و چه نظری دارن اصلا مهم نیست به چشم بقیه خوب میاییم یا نه ما خیلی خیلی ارزشمندتر از رنگ پوست و قد و هیکل و هرچیز ظاهری و بیرونی دیگه هستیم .
ممنون بخاطر کامنت خوبت پراز حس خوب و ارزشمندی بود . موفق باشی
به نام خالق زیبایی ها
سلام به لیلای عزیزم
خدارو صد هزار مرتبه شکر بابت کامنت فوق العاده لیلای دوست داشتنی
دقیقا من هم مثل شما نمیتونستم یعنی سر زمین وجودم نمیپذیرفت کسی رو بخام مسخره کنم من قبل از این که با قانون اشنا شم این دیدگاه رو داشتم که :
هیچ کس رو بخاطر سه چیز نباید سرزنش کرد
یک ،محل به دنیا آمدن
دو،شکل و قیافه
سه،خانواده ایی که در آن دنیا آمده
چون اون شخص اختیاری نداشته در انتخاب این سه قلم و این دیدگاه هم بعد از قانون درون من شکل گرفت که همه چیز انرژی هست همه چیز یه چیز هست
همه تیکه ایی از وجود هم هستیم من قطره ایی از دریا هستم درسته هممون قطره ایی هستیم با ویژگی و شکل و قیافه و زبان و کشور و خانواده متفاوت ولی همه ما یه چیز هستیم
و واقعا با این دیدگاه ها عشق بی قید و شرط در من جاری شده اصلا من کافیه یه آدم یه خانم پیر توی خیابون ازم کمک بخاد من به عشق کارمو ول میکنم و کمک میکنم بهش مثلا اگه بهم بگه خرید هامو بزار اون ور خیابون من تا دم در خونش براش میبرم و لذت میبرم عشق میکنم
چون برای خدمت به خداوند باید به بقیه خودت خدمت کرد به همین آدم های دور و برت با اخلاق خوب با خدمت کردن بدون چشم داشت با تحسین کردن
اگر واقعا کسی خواهان ساختن زندگیش باشد مثل استاد عزیزمون زندگیشو به راحتی می سازه من به این باور دارم که
جهان فقط کارش پاسخ دادن هست و من فقط کارم ارسال کردن هست پس اگر نتایج خوب نیست باید جنس فرکانس ارسالی رو عوض کنم همین
درخواست رو عوض کن نتیجه عوض میشه با استمرار
خداروشکر واقعا ازتون سپاس گذارم
ازت سپاس گذارم لیلای عزیز
در پناه خدا شاد و موفق باشید
سلام حسین آقا
چقدررر لذت بردم از کامنت زیبایی که نوشتی خدا خیرت بده که کامنتت اینقدر حالم رو خوب کرد
دقیقا من هم مثل شما دارم عمل میکنم و برای اینکه حرف و نگاه دیگران برام مهم نباشه دارم همش تمرین میکنم یکی از تمرینهایی که گاهی اوقات میکنم اینه که میرم توی خیابونی که مردم توی پیاده رو اون خیابون نشستن عقبکی میدوم و نگاهم رو میندازم توی چشمان مردم که خنده هاشون و من رو با انگشت نشون دادن به دوستاشون رو ببینم و به ذهنم بگم نگاه کن همه دارن میگن بابا این دیوونه کیه که داره عقبکی کنار خیابون میدوه و احساسم رو خوب نگه میدارم و بعدش درونم اینقدر لذت میبره و شاد میشه که حد نداره
در ضمن این رو هم بگم که منم مثل خودت قدم 181 سانت و وزنم 56 کیلوئه
انشالله که در این مسیر بهترینها نصیبت بشه عزیزم
خدا نگهدارت باشه
به نام خدا
سلام به محمدرضای عزیزم
آفرین به تو که برای خودت زندگی میکنی
و آفرین به خودم که برای خودم زندگی میکنم
و این کار جسارت میخاد
دم هر دوتاییمون گرم تازشم من رفتم توی پروفایلت و نحوه آشنایت با سایت رو خوندم این بخش از نحوه آشنایت خیلی برام جذاب بود:
من اسم استاد عباس منش رو گذاشتم: مردی که زیاد میدانست
و اسم این سایت رو گذاشتم: قرآنِ عملی، چون به نظر من این سایت قرآنیست که به روزرسانی شده و با زبان حال داره با مخاطبانش سخن میگه
واقعا دیدگاهت رو دوست دارم درستشم همینه این سایت خود خود قرآن هست ولی به شکلی دیگر و استاد هم پیام آور هست مثل تمامی پیام آور های دیگر خداوند از طریق این مرد بزرگ داره اتمام حجت میکنه با هر کسی که در این سایت عضو میشه و خداروشکر واقعا بابت این که آقای سید حسین عباس منش ایمانش رو نشان داد و باعث شد نه تنها خودش رشدکنه بلکه جهان رو هم رشد بده واقعا خدارو هزاران بار شکر
ازت سپاس گذارم استاد جان عزیز
سپاس گذارم محمد رضا جان عزیز
در پناه خدا شاد و موفق باشید
سلام آقای دانش خواه بزرگوار دوست هم فرکانسی
خوش اومدی ب این جمع الهی مطمئن باش راه درستی رو انتخاب کردی
خیلی پر قدرت ادامه بده
در مسیر ممکنه نجواهای شیطان باشه اذیتت کنه و بخواد از مسیر خارج کنه ولی تو خیلی پسر قوی ای هستی و اونا باعث میشه تو قوی تر از قبل برگردی ب این سایت و خیلی متعهد تر بشی
خداروشکر ک انقدر ب خودت افتخار میکنی ب وجود خودت افتخار میکنی و برای خودت ارزش قائل شدی
بینهایت تحسینت میکنم
آفرین پسر تو عالی هستی
انشالله ب زودی دوره ها رو میخری و نوش جان میکنی
امیدوارم خدا هدایتمون کنه ب راه آسون ب راه کسانی ک بهشون نعمت داده
خیلی خوشحال شدم از اومدنت ب این سایت
میدونم ب زودی میای از نتایج بزرگت برامون میگی
ب رب جهانیان میسپارمت دوست عزیزم
به نام خدا
سلام به مهدیه عزیزم
سپاس گذارم ازت حالم خیلی خوب بود با کامنت شما باز خوبتر شد
سپاس گذارم ازت عزیزم
خداروشکر میکنم بابت کامنت های شما عزیزان هیچ جای دنیا همچین فضایی رو پیدا نمیکنی هیچ جایی ،واقعا بی نهایت سپاس گذار خداوندم که منو هدایت کرد به این سایت به دوستانی بسیار توحیدی انسان هایی که همه رو بقیه خودشون میدونن و بسیار توحیدی عمل میکنن
یادم میاد استاد عزیز میگفت توی آمریکا
مردم بیشتر یا بهتر بگم خداگونه تر عمل میکنن بیشتر شبیه پروردگارشان هستند و دلیل خوشبختی بیشترشون هم این موضوع هست و الان واقعا من دارم تجربش میکنم از وقتی یکم بیشتر به اصلم وصل شدم دنیا شده بهشت همه مامور شدن تا بهم خدمت کنن
عاشقانه همتون رو به خدای عاشق درونتون می سپارم
ازش میخام هممون رو با تمام وجود تسلیم خودش کنه
سپاس بابت کامنت زیبایت بسیار سپاس گذارم
در پناه خدا شاد و موفق باشید
بنام خالق جهان هستی رب العالمین
سلام به استاد عزیزم استاد و خانوم شایسته ی عزیز بی نهایت عاشقتونم بی نهایت دوستتون دارم من 90 درصد دوره هارو خریداری کردم استاد از دوسال پیش تا به الان هر روز با تعهد من به فایل ها گوش میدم و عمل میکنم استاد عزیزم من از منفی صفر به بالای 80 رسیدم ولی هرچقدر جلوتر میرم میبینم نه بابا من قبل مثلا 50 بودم الان 80 ام استاد عزیزم من طبق قانون به چندتا از خواسته های مهمم رسیدم اول اینو بگم که وقتی دوره ی کشف قوانین زندگی رو خریدم اصلا فکر نمیکردم که موضوع باورها اینقدر عمیقه من فکر میکردم فقط باید جمله های تاکیدی رو بگم و همیشه از روبرو شدن با اون ترمزهای ترسناکم فرار میکردم مثلا من میگفتم من باور دارم که به یک خانه ی فلان با ویژگی های فلاتن هدایت میشم
هربار هم که خونم رو عوض کردم انصافا بهتر از قبل بود اما نتیجه برای من خیلی رضایت بخش نبود یعنی من تمام دوره های دوازده قدم و ارزش تضاد به صلح رسیدن با خود و قانون آفرینش دوره ی عزت نفس رو گوش داده بودم و اصلا متوجه این قضیه نشده بودم که باور یعنی چی ترمز یعنی چی خلاصه وقتی شما تو دوره ی کشف قوانین زندگی از باور و ترمز صحبت کردید تازه دوهزاریم جا افتاد که بابا اره خودشه و من اصلا فکرش رو هم نمیکردم که اون ترمزها باورهای نامناسب منه که مانع رسیدن من به خواستم میشه و از اونجا به بعد استاد گلم عاشقتم از اونجا به بعد
من استاد نشستم با تمرکز تقریبا میتونم بگم صدرصد خدا فقط شاهده که میتونم بگم صدرصد الان دوماه با تمرکز تقریبا صدرصد مو ب مو فایل هارو گوش دادم و با همین روش کشف قوانین زندگی فهمیدم بابا کار کردن روی دوره هام قبل از این دوره ی کشف قوانین زندگی سوتفاهم بود واقعا
استاد من یکفایل رو چندین بار گوش میدادم حتی یه فایل بیست دقیقه برای من ده ساعت طول کشید گوش دادنش مثال اوردنش
من فقط فایل هایی رو گوش میدم که روشون خیلی مشکل دارم نه اینکه همه فایل هارو با هم گوش بدم اوایلش نیاز بود که همه ی فایل هارو با هم گوش بدم اما بعد یه تایمی اون بیس که ساخته شد برام من دیگه اتوماتیک متمرکز شدم روی یه فایل اما قبلا نمیتونستم فقط روی یک فایل تمرکز کنم برای منی که زیر صفر بودم تمرکز روی یک بخش امکان نداشت با اینکه شما هم میگفتید روی یک بخش تمرکز کنید اما نمیتونستم مثلا تا میومدم روی بخش عزت نفس کار کنم دیدم نمیتونم باید الان فایل های توحیدی رو گوش بدم و یکمم عجله داشتم برای موفقیت وگرنه اول باید همون توحید رو اول روی خودم کار میکردم چون من اوایل تشنه ی رب العالمین بودم از بس که تو ذهن من رابطم با رب مشکل داشت البته اینم بگم یکم که توی توحید خوب میشدم میومدم دوباره عزت نفس چون میدیدم بابا دارم از عزت نفس خیلی ضربه میخورم و همینجور پشت سرهم فقط این فایل هارو من گوش میدادم و واقعا رو ابرا بودم از انرژی رب سرشار شده بودم تا اینکه دیگه گوش دادن کار ساز نبود که این پروسه ی اکثرا گوش دادن برای من یک سال طول کشید من از افسردگی که کلا به ته خط رسیده بودم بعد یک سال با فایل ها تبدیل شده بودم به یک بمب انرژی مثبت عشق و لذت و بعد یک سال و سه ماه اینا دیگه شروع کردم تمرینات رو بصورت جدی انجام دادن داشتم میگفتم من الان با تمرکز صدرصد از سه ماه پیش الان روز 656 ام من در سایت هست اینجوری بگم از روز 580 ام اینا من با تمرکز صدرصد اومدم روی خودم کار کردم و با دوره ی کشف قوانین زندگی ترمزهامو پیدا کردم وبه یک خودشناسی عظیمی توی این دوماه رسیدم که اصلا خیلی برام فوقولادست واقعا دوره ی کشف قوانین زندگی یک دوره ی فوقولاده عالیه
خلاصه من با دوره های قبلی میفهمیدم که تو روابط من این مشکلات رو دارم اره باورش رو ساختم ولی ترمزهارو که بر نداشتم خلاصه استاد اتفاقات خوب همینطور یکی پس از دیگری ترمز هارو برمیداشتم و اتفاقات لاجرم رخ میداد تو زندگیم مخصوصا تو روابط که خیلی برام قابل لمس بود که چطور اون ترمز که برداشته میشد روابطم بهبود پیدا میکرد دقیقا با همون شخص و فقط توی دو هفته و حتی زودتر با خودم میگفتم خدای من دو هفته پیش ما روابطمون چطور بود الان و ببین بخودم میگفتم ایا اون شخص الان تعجب نمیکنه که ما دو هفته پیش رابطمون یه شکل دیگه بود الان یه شکل دیگه و بعضی ها هم که اتوماتیک وار رابطم باهاشون قطع میشد چون کلا وقتی من ترمز رو برمیداشتم یکسریا حذف میشدن تا حالا واکنش جهان رو اینقدر سریع ندیده بودم چون من به قول شما استاد عزیز باورها رو ساخته بودم قبلا پام رو گاز بود فقط باید پامو از رو ترمز برمیداشتم خیلی سریع بهبود ها از هرطرف بوجود میومد توی تضاد ها باورهامو درست میکرم ترمزهارو بر میداشتم نتایج بوجوود میومد تا اینکه همه چی داشت بر وفق مراد پیش میرفت همه چیز عالی درامدم خوب همه چی فوقولاده بعد افتادم رو خط صاف و مستقیم و جهان همه همه ی شرایط خوب رو برام اماده کرده بود و من کاملا ایزوله ی تقریبا صدرصدی سه ماه داشتم روی خودم کار میکردم جوری که اصلا نمیفهمیدم شب و روزم چطور میگذره و الان هم همینطوره هر روزم خیلی سریع میگذره و اصلا گذر زمان رو نمیفهمم هم تو محل کارم هم خونه شرایط جوریه خدارو شکر که من با تمرکز روی خودم کار میکنم خلاصه دیدم الان همه چی رو قلتک افتاد و بعد دوباره به یک خودشناسی دیگه رسیدم و پاشنه آشیل هامو پیدا کردم و بعد از گوش دادن فایل قسمت 1 راهنمای عملی دستیابی به رویاها من دیدم که من قبلا انگیزه هام برای خرید فلان ماشین و فلان خونه و رفتن به اروپا و…. فقط مردم بودن و اطرافیانم جالبه اولش انکار کردم گفتم نه من که برام مهم نیستن بقیه ولی بعد که ریزتر شدم دیدم نه اتفاقا همون بوده که به من انگیزه میداده و جالبه وقتی من اون رو از ذهنم حذف کردم دیدم من الان هیچ خواسته ای ندارم و دیدم من اصلا خودم رو دوست ندارم من اصلا عاشق خودم نیستم من توهم زده بودم که عاشق خودمم من اصلا خودم رو لایق نمیبینم من اصلا برای خودم نمیخواستم چیزیو من اصلا احساس لیاقت در مورد هیچچیزی ندارم الان هم که ترکیه هستم بخاطر اینه که قبلا یک انگیزه های نامناسب منو به اینجا کشونده استاد نمیدونی توی اون روزا میگفتم استاد چرای برای این مورد هیچ فایلی نگذاشته که بعد دیدم نه راستی استاد گفته که میخواد یه دوره برای این مورد اماده کنه و دقیق من بخودم میگفتم این احساس با دوره ی عزت نفس خیلی قابل حل نیست اتفاقا من بخودم گفتم استاد توی یسری موارد شاید ناخوداگاه احساس لیاقت داشته ولی من که کلا تو افسردگی بودم از بس خودمو تخریب کردمو هیچ احساس لیاقتی برای خودمم نداشتم توی هیچ زمینه ای به جرعت میتونم بگم تو هیچ زمینه ای من تو هیچ زمینه ای دوسال پیش احساس لیاقت نداشتم گفتم علت اینکه استاد اون خواسته هارو داشته چون توشون باورهای مناسبی داشته حالا شاید ناخوداگاه که اتفاقا خودتون همگفتید که توی یک سری موارد اتوماتیک احساس لیاقت داشتید
و الان که دیدم و شنیدم این صحبت هاتون رو فهمیدم که درست متوجه شده بودم
من فهمیدم که اصلا خودمو دوست ندارم برای خودم اصلا احساس ارزشمندی ندارم احساس لیاقت نمیکنم دقیقا من همون کسی هستم که استاد تمام رفتارام اکثرا درسته اما با همکارای نامناسب با رفتارهای نامناسب و حرف های نامناسب احاطه شدم من در محیط کاری نامناسب در محیط خانه ی نامناسب با ادم های نامناسب اره من شهادت میدم که من واقعا احساس لیاقت ندارم و واقعا هم نمیدونم چیکار کنم تا این احساس بوجود بیاد و خداوند رو شاکرم که این دوره اومد که دیگه تنها مشکل من برطرف بشه تا من احساس لیاقت پیدا کنم برای ماشین bmw i7 و یا ix و یا حتی برای خریدن خونه های عالی و زندگی عالی البته که تکاملی اتفاقا من امروز از خودم پرسیدم اگر من همه چیز رو بی نهایت ببینم از زندگی چی میخوام استاد دیدم من هیچی نمیخوام از وقتی انگیزه های نامناسب رو حذف کردم دیدم من اصلا چیزی نمیخوام و اصلا لذت زندگی برای من کاملا اشتباه تعریف شده بود وای استاد نگم از جلسه ی دوم و چهارم روانشناسی ثروت 1 اهرم رنج و لذت که من با کمک جلسه 1 دوره ی راهنمای عملی دستیابی به رویاها و این دو جلسه از روانشناسی ثروت چ کردم توی جلسه ی اول راهنمای عملی شما لذت های درست رو تعریف میکنید که اصلا لذت بردن از زندگی یعنی چی و توی جلسه ی دوم و چهارو روانشناسی ثروت 1 در مورد اینکه اصلا اصولا ذهن ما چگونه تنظیم شده که از یک چیزی لذت ببره رو توضیح میدید و وقتی من سعی کردم لذت های اشتباه رو در ذهنم درست کنم و تقریبا دارم موفق میشم دیدم ای بابا حالا که من اصلا از زندگی لذت نمیبرم همشم بخاطر اینکه کلا لذت بردن در ذهن من در یک مسیر کاملا اشتباه بود مثال میزنم یکیش اینکه من برای اینکه توی فامیل مطرح بشم سعی میکردم با ضرب و زور به خواستم برسم و این برام شده بود یک انگیزه و لذت و وقتی حذفش کردم دیدم زندگی لذتش رو برام از دست داد یا شهوترانی و خود ارضایی در ذهن من شده بود لذت از زندگی و حالا که با منطق های قوی دارم درستش میکنم طبق اهرم رنج و لذت و فایل جلسه ی یک راهنمای عملی شهوترانی و چش چرونی هامو حالا که با منطق های قوی دارم درستش میکنم دیگه داره زندگی لذتش رو برام از دست میده و اصلا احساس پوچی دارم و دیدم اصلا لذت نمیبرم از زندگی و اصلا هیچی از زندگی نمیخوام بعد فهمیدم که من از اول داشتم مسیر اشتباهی رو میرفتم و انتظار داشتم به خواسته هامم برسم و توهم داشتم و اصلا احساس لیاقت هم نداشتم که هیچ مسیر لذت از زندگی رو هم داشتم اشتباه میرفتم
استاد من عاشق شما هستم من تمام تمریناتم رو توی دفتر انجام میدم چون نوشتن توی محصولات برام یکم زمان بره ولی به امید خدا وقتی از دوره ها استفاده کنم و نتیجش که بیاد توی زندگیم حتما میام اساسی مینوسم که من چطور به خواسته هام میرسم وقتی زمانم ازادتر شد و سعی میکنم این دوره رو اگه تونستم توی محصول کامنت بگذارم
راستی از خدا خواستم که اگه بشه امروز شما این فایل دوره رو بگذارید دو سه روز که اساسی از خدا میخواستم که اگه بشه به شما بگه که این دوره رو برای من بگذارید روی سایت و امروز درخوستم اجابت شد ادعونی استجب لکم و وقتی وارد سایت شدم خیلی خوشحال شدم که امروز که بشدت خواستمش از خدا اجابت شد چون من توی اکثر زمینه ها خیلی خوب شدم حتی توی شهوتم که از سن 10و یا 12 سالگی مشکل داشتم و فکر میکردم ژنتیکه دیگه نمیدونید تو این زمینه من چقدر مشکلات داشتم استاد که الان چندین ماهه من اوکی ام حالم خوبه و جا داره که خیلی عمیق تر روش کار کنم و فقط مونده بود همین احساس ارزشمندی و لیاقت که خیلی سردرگم بودم استاد نمیدونی چقدر عاشقتم استاد من و شما حتما همدگیر را خواهیم دید مطمعنم که همدگیر را خواهیم دید شما با دوره هاتون زندگی منو متحول کردید استاد
من هر دوره ای که از شما خریدم درهایی از آگاهی بروم باز شد نمیدونم چرا دوه ی ارزش تضاد رو حذف کردید از سایت با اینکه من یکی از بزرگترین پاشنه آشیل هام رو با همین دوره علف های هرزش رو میزنم و این دوره اینقدر برای من با ارزشه که نمیتونم بگم چقدر برام با ارزشه و باز هم نمیدونم چرا دروه ی به صلح رسیدن با خود حذف شد واقعا چرا من میخواستم دوره ی جهان بینی توحیدی رو هم بخرم و مطمعنم که درهایی از اگاهی برام باز میشد استاد ازتون خواهشی و درخواستی دارم که این دوره ها به سایت برگردونده بشن چون کسایی که مثل من افسرده بودن نمیتونن با دوره هایی مثل دوازده قدم بیان بالا چون من خودم تجربه کردم من دوازده قدم رو خریدم اما اونموقع ازش هیچ چی نفهمیدم چون برام بشدت سنگین بود
و من از همون دوره های بینظیر قانون افرینش به صلح رسیدن با خود عزت نفس ارزش تضاد شروع کردم برای یک افسرده ای که وارد وبسایت بشه مثل من اون دوره ها پیش نیازشن چون درون این دوره هایی که حذف شدند مطالب قرانی اساسی و مهم بشدت زیادی هست و اگر اونا نباشن اون افسرده به این راحتی درست بشو نیست وقتی من بخودم نگاه میکنم میبینم اگه این دوره هایی که حذف شدن الان من نداشتم واقعا زندگی برام سخت میشد واقعا بشدت سخت میشد و من امروز اصلا متوجه هم نمیشدم که شما دارید توی دوره ها از چی صحبت میکنید و خیلی دوست داشتم دور ه ی جهان بینی توحیدی رو هم داشتم چون تمام دوره های شما درهایی از یک بخشی از زندگی رو برام باز کردن
حتی دوره ی اصول کسب و کار شخصی واقعا فوقولاده بود برای من و به من توی زندگیم خیلی کمک کرد من روانشناسی ثروت رو برای ثروت خریدم اما توی موضوعات دیگه ای داره به من کمک بسیاری میکنه موضوعاتی که پایه هستند و بیس هستند و اول اون ها باید درست بشند تا من بعد به ثروت برسم
خلاصه استاد اینو بگم که خیلی عاشقتم و دوستت دارم بینهایت جات توی قلب منه و ما هموخواهیم دید و ازشما درخواستی دارم این دوره های حذف شده رو برگردونید استاد من که واقعا خوشحالم که دارمشون ولی اون دوره ها میتونن واقعا نجاتبخش زندگی خیلی های دیگه که مثل من به ته افسردگی رسیده بودن بشه و اگر اونا نبود فشار زندگی برای من به جرات میتونم بگم تا 50 درصد بیشتر میشد و من ارامش واقعی نداشتم دوباره ازتون درخواست میکنم که اون دوره های بینظیر اون الماس های گرانبها برگردن من که دارمشون خدارو هم تا بینهایت شکر میکنم ولی میدونم که اون دوره برای یک شخصی مثل قدیم من چقدر گرانبها خواهد بود برای یک افسرده ی به ته خط رسیده
و دوره ی جهان بینی رو هم من ندارم و دوست دارم برگرده که بخرمش با هر قیمتی که میخواد باشه اصلا فرقی نمیکنه چون درهایی برام باز خواهد شد آگاهی هایی به من داده خواهد شد که اصلا نمیتونم با زبانم بگم
خیلی متنم سریع نوشتم تا برم دوره ی احساس لیاقت رو که خریدم جلسه ی اولش رو ببینم
راستی استاد هر دوروز سریال سفر به دور امریکارو میبینم و از دیدن شما و مناظر کلی لذت میبرم عاشقتونم
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید خدانگهدار همه شما عزیزان