معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-14.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-27 03:55:002024-02-14 06:11:15معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند زیبایی ها
سلام به شما دواستاد بزرگوار و همه اعضای سایت
دستمریزاد استادجان واقعا دوره هاتون یکی به یکی فوق العاده هستن خیلی خیلی بینظیرن
واقعا نظیرشون من جایی ندیدم ونمیخوام ببینم من اگه عمل کننده خوبی باشم همینجا برام کافیه بشرط متعهدبودن
همه ی ما ازنظرروحی داغونیم وبشدت به این دوره نیازداریم خودم درمسیرزندگیم خیلی خیلی عقبم الان فکرشو میکنم میبینم من تواین چندسال خیلی چیزهارو میخواستم اما اصلا معنی ومفهموم لیاقت رونمیدونستم چی هست وخیلی وقتها بود بخاطر یه سری ترسهادروجودم واقعا بهشون اررش میدادم و هیچوقت نتونستم به اون خواسته هام برسم وهمش میگفتم چرامن وخودموهمش بادیگرانی که حالا یه پله ازمن بالاتربودن مقایسه میکردم وبخاطرعدم احساس لیاقت خودمو یک فردبی ارزش وبیهوده دراین دنیافرض میکردم بارها شده بود بخاطر حرف مردم بخاطر بچه ها وخانواده وخیلی ترسهای دیگه جرات قدم برداشتن به سمت اهدافم نداشتم کلادرزندگیم جرات تغییر نداشتم وکلی بیماری جذب کردم حال روحیم خراب اندر خراب بود.
ومیدونم دوره کشف قوانین زندگی واین دوره احسال لیاقت درونن ادم رو شخم میزنه و زندگی مارو ازاین رو به این رو میکنه بشرط تعهد وعمل به این اگاهی ها
واقعا ازتون سپاسگزارم استادان گرانقدر وارزشمندم خدایا شکرت بابت اینهمه اگاهی
خدایاهم خودم وهم اعضای سایت رو هدایت کن تا دراین مسیر بشرط تعهد عمل کننده خوبی باشیم
الهی امین یارب لعالمین
سلاااااااااام استاد عزیزم وخانم شایسته مهربون
احساس عدم لیاقت و ضربه هایی که خوردم
خب احساس عدم لیاقت انقدر در من زیاد بود
بخاطر باورهای غلط ثروت و ورودی های نامناسب
که تو کنکور انقدر درس میخوندم و رسالتی برخودم می دیدم که به دوستای صمیمی خودم انگیزه بدم بیشترازخودم واسشون وقت میذاشتم نتیجه این شد که یکی زیست قبول شد تو فرهنگیان و ازهمون اول معلم شد و ورودی مالی دریافت کرد و یکی پرستاری قبول شد و الان با دختر وهمسرش تو کانادا زندگی میکنه و من هوشبری دولتی کاشان و پرستاری ازاد قبول شدم و بخاطر باورعدم لیاقت خودم نتونستم اون زمان محکم وقاطع برم دنبال خواسته م و خانواده م و دوری راه رو قانع کنم
و راضی شدم که اونا ناراحت نشن و ارزوی قلبی خودم دست کشیدم و چقدر حرص خوردم و چقدر بدبختانه اشک ریختم و یه سال بعدتر مدیریت دولتی قبول شدم چون دانشگاه نزدیک تر بود
این رشته رو واقعا دوست نداشتم و فقط اونجا
بودکه نمیدونستم چی کارکنم اما باز به خودم انگیزه دادم که بمونم و بخونم خواست خدا این بوده که اینجا قبول شم
یکی نبود بگه آخه مگه خودت نخواستی
مگه لال بودی دهن نداشتی حق خودتو بگیری
چرا پا گذاشتی رو خواسته ات
احترام به کی گذاشتی آخه
خلاصه تو دانشگاه به استاد حسابداری مالی
تو کلاس برخوردم که اون زمان دکترا میخوند و
خیلی ثروت ساخته بود و همزمان در 4تا دانشگاه آزاد درس میداد در استان کرج وقزوین
این استاد تو دانشگاه از گذشته خودش تعریف کرد و گفت یه جایی می فهمی تو با خانواده خودت از طریق شناسنامه در ارتباطی و جایگاهت خیلی بالا رفته ، این استاد با ماشین رونیز می اومد دانشگاه و به شدت رابطه عالی با همسرش داشت
یعنی من این رابطه رو تو ذهنم میخواستم وتجسم میکردم ، ارتباطم با استاد وهمسرش که اونم استاد اقتصادمون بود خیلی صمیمی تر شد .
انگیزه م رفت بالا فکرکردم با تجسم کردن، منم به ثروت این استاد میرسم به شدت متمرکز شدم رو درس خوندنم و بازهم اشتباه محض دلسوزی کردن برای دوستام و هدایت اونا و انگیزه به اونا
تا جاییکه بعداز فارغ التحصیل شدن با معدل عالی
و تدریس تو دانشگاه ، دوستانم اکثرا رفتن شهرداری و دارایی استخدام شدن و ورودی مالی دارن
ومن پیشنهاد دانشگاه برای تدریس رد کردم
بازم بخاطر اینکه چه جوری پنج روز توهفته برم قزوین و بیام و خانواده م رو برای نگهداری مادربزرگم کمک نکنم
آخ که چه قدر حماقت کردم حماقتی از نوع احساس عدم لیاقت که خودمو لایق هوشبری ندونستم
لایق استاد دانشگاه شدن و ادامه راه رفتن ندونستم
انقدر رو بدبختی اوضاع وشرایط ناجالب خانواده زوم کردم که اصلن شغلی پیدانکردم که دنبالش برم
عدم لیاقت در گذشته واقعا نابود کرد زندگی منو
به خواسته هام میرسیدم و رد میکردم
بخاطر ناراحت نشدن خانواده ام و اطرافیانم
بخاطر باور دلسوزی وکمک به خانواده م
چقدر مشرک بودم من که رو خدا حساب نمیکردم
گاری همه رو دنبال خودم میکشیدم
مسئول زندگی همه شده بودم اون زمان.
اما خداروهزاران مرتبه شکر میکنم که باور لیاقت در ازدواجم داشتم و تو این مورد خداروشکر موفق شدم وهستم .
بعداز ازدواج هم این دلسوزی کردن و به همه راهکار دادن بود با من و تا حد کمتری نسبت من در رسول جان بود
ما تو روابط عالی هستیم اما هرکی براش مشکل پیش می اومد ما باید براش حل میکردیم و که یه وقت ناراحت نشه یا اگه کاری برای خانواده هامون پیش می اومد با اینکه رسول جان ، خسته بودن بازم میرفت وکمک میکرد و به همه انرژی میدادیم ،انگیزه میدادیم اما خودمون روز به روز ازمسیر اصلی دور میشدیم ، هنوز رسول کاری رو شروع نکرده بود به همه جار میزدیم از هدف مون و همین باعث میشد نصفه نیمه رها کنه
چی میشد که رسول جان به این شغلش راضی شد
کسی که تکنسین درجه یک دارو شده بود و تو انبار دارو ازش درخواست کردن و نرفت
کسی که حسابداری رو با نمره بیست پاس کرده و کارنامه ش ببینی دهنت باز می مونه اما پیشنهاد موقت حسابداری هم بعداز چند روز رفتن رد کرد
تو شغل خودش پیشنهاد روزکاری و دفتردارشدن رد کرد
چون باور عدم لیاقت داشت و بامنی هم مدار بود که کلی تو گذشته م این جور خواسته هامو رد کرده بودم
چقدر تو گذشته م مونده بودم و حسرت میخوردم
واقعا تو قسمت مالی حرص م در می اومد از نتایج مالی بقیه و منفجر میشدم و حسادت داشتم ….
اما دوره 12قدم کلی به ما یاد داد که پاشنه آشیل ما عدم عزت نفس و احساس لیاقته
متوجه مون کرد چقدر حرف مفت زدیم
چقدر گاری بقیه رو حمل کردیم
چقدر رشد خودمونو بخاطر ناراحت نشدن خانواده مون متوقف کردیم و دلسوزی کردیم
چقدر خدا هدایت مون کرد و ما بخاطر عدم احساس لیاقت دست رد به هدایت های خدا هم زدیم
خدا میدونه چه تمرین وتعهدی دادیم استاد تو 12قدم و چه قدر نتیجه گرفتیم ورشدکردیم
چقدر متوجه شدیم که همه چی خودمون بودیم
چقدر عالی تونستیم تو 12ماه بشیم یه رسول و یه فاطمه دیگه و توکار و زندگی کسی دخالت نکنیم چون تاثیری نداریم و بچسبیم به خودمون وباوردرست بسازیم
تازه متوجه شدیم باور کمبود داریم تو ثروت و احساس حسادت مون از این باور نشات میگیره که فراوانی رو باورنداریم و در ثروت رقابتی فکر میکنیم…..
چه جاهایی که بحث میشد وما ساکت می موندیم سکوت میکردیم و اعراض میکردیم …
چقدر عالی تونستیم تمرکز کنیم به زیبایی ها و نعمت ها و داشته هامون و زیبایی ها ونتایج دیگرانم تحسین کنیم ..
چقدر مهمونی که نرفتیم چه آدمهایی که از زندگی مون خود به خود حذف شدن و به چه آدمهایی هدایت شدیم
تو مترو ، تو پارک ، تو سفر
انگار خدا داشت نشونه میفرست تا هدایت مون کنه
حتی این نشونه ها برای ما خیلی وقتها کامنت بچه ها بود
چه کامنت هایی و چه باورهایی …
بچه ها شما رو میگم ها ….
تک تک شماها که با کامنت هاتون و نتایج تون و تحسین کردن هاتون کلی نتیجه وارد زندگی مون کردین سپاسگزارم از تک تک تون و روی ماهتونو می بوسم .
چقدر عالی بود طی کردن این دوره تو 12ماه برای ما و بعداز تموم شدن دوره ، رسول جان اولین قدم برای شغل جدیدش برداشت اونم خیلی محکم و با هدایت خدا و از طرفی این قدم اول همزمان شد با دوره احساس لیاقت ، خیلی خدا روشکر میکنم.
فایل اول این دوره رو من امروز گوش میکنم
اما رسول جانم این فایل رو تو اتاق و درخلوت با خودش سه ساعتی زمان برد نگاه کنه و بنویسه و بعد با چشمانی که گریه هم کرده بود ولی با هیجان اومد بیرون که این همون حرفایی هست که باید میشنیدم, این همون دوره ای هست که درست خریدم ، این دلیل نرسیدن ما به ثروته
و تعهد خودش نوشت …..
خداروشکر میکنم استاد که تونستیم این دوره مبارک و عالی رو تهیه کنیم
خدا میدونه چه فرکانس هایی از این دوره بفرستیم
چه نتایجی بگیریم
سپاسگزارم ازشما استاد و خانم شایسته.
سلام فاطمه جانم
عزیزم الهی که نور خدا را هر لحظه تو قلبت احساس کنی
سپاس از شما که این کامنت پر برکت را نوشتی و این ردپای عالی را از خودت و من به جا گزاشتی.
چقدر خوب حرفهایی که تو دل من هم بود را با عشق و بدون در نظر گرفتن قصاوت دیگران انجام دادی.
خدایا خودت میدونی ما در گذشته چی بودیم و الان
چی شدیم و الان کجاییم
به نظرم الان داریم پادشاهی میکنیم در مقایسه با خودمون و گذشتمون.
ولی این احساس عدم لیاقت بزرگترین پاشنه آشیل ما هست.
چطور میشه در سر کارت در شغلت از همه بازخورد بگیری که شما چقدر انسان شریف و بزرگواری هستی
و چقدر خوب مسئولیت پذیری
ولی سالهاست که سر جای خودت استاپ کردی و هیچ تکونی نمیخوری
جز احساس عدم لیاقت چیزی نمیتونه باشه
فاطمه جان به محض اینکه فایل را تقریبا بالا 5 بار گوش دادم و نوشتم و بعضی اوقات به رفتارهای خودم نگاه کردم
چقدر متوجه شدم که به محض اینکه در دام مقایسه میوفتم و سرم را از زندگی خودم بیرون میارم
ناخودآگاه دچار این مقایسه نابودگر میشم
و نشونه اون هم احساسی هست که تجربش میکنم
ولی باز اجازه نمیدم تو اون احساس بمونم و شده پیاده روی کنم
و حتی با شما در مورد پیشرفتهامون صحبت میکنم و جلوی این احساس را میگیرم.
ولی اینا میدونم که از این پاشنه آشیل تو بحث مالی ضربه خوردم تا الان.
و متعهد میشم که با تمام وجودم و تمام قوا به صورت فوکوس لیزری به این امر بپردازم و میدونم و باور دارم که خدا هم هر لحظه کمکم میکنه.
سپاسگزارم هستم عزیز دلم که الان خیلی خیلی بیشتر از گذشته با من همراهی میکنی و با هم چقدر خوب داریم این دوره هارا با تعهد ادامه میدیم و از نتایجمون کاملا راضی هستیم و رو به جلو داریم پیش میریم و پرونده این احساس عدم لیاقت را هم با راهنماییها و آگاهیهای ناب استاد میبندیم و البته که باید این مسیر تا آخر عمر ادامه داشته باشه.
بینهایت دوستت دارم عزیزم.
سپاس که هستی.
سلاااااااااام عشق دلم
سپاس از کامنت خوشگلت
و توضیحاتت درباره مقایسه کردن
که منم درونم دارمش .
حتما به امید الله
با تموم تمرکزمون دوره را شروع میکنیم و تعهد میدیم عمل کنیم
و احساس لیاقت و ارزشمندی مون بیشترکنیم و این احساس رو به نتایج وخواسته ها یا یه چیز خاص گره نزنیم .
منم خیلی دوست دارررررررم
بوووووووووووووس.
سلام فاطمه جان آبجی خوشکلم
قربونت اون دل پاک ومهربونت با کامنتت اشکمو درآوردی،اشک نه بخاطر اتفاقات گذشته ات نه
اشک شوق اشک خوشحالی
آبجی گلم نمیدونی چقدر تحسینت کردم بخاطر انتخاب درستی که در رابطه ی عاطفیت داشتی وتحسین میکنم این ارتباط قشنگتون
خیلی خیلی خوشحالم که دراین مسیر الهی قرار گرفتین واینقدر رشد کردین تا سعادت شرکت دراین دوره رو داشته باشین
فاطمه جان درسته پا گذاشتی روی یه سری خواسته هات ولی مطمئنم آینده ی روشنتر وپایدارتری پیش رو داری عزیزم لطفا مسیرتو ادامه بده وبیا از پیشرفتهای روزانه ات برامون تعریف کن.
انشاالله شاهد رشد وپیشرفتتون باشم وبه استقلال مالی برسیم که شمالایق بهترینها هستین.
سلام فاطمه عزیزم
سپاس از کامنت خوشگلت
ان شاالله شما و خانواده قشنگت هم پراز حال خوب وشادی واحساس های ناب ودلی باشین
ان شاالله سالم وشاد وپرانرژی باشین وبهترین ها براتون اتفاق بیفته و تو دوره لیاقت ببینمت.
حتما همه از نتایج مون
مینویسیم .
روی ماهتو میبوسم عزیزم.
سلام فاطمه عزیز .
کامنت شما انقدر آگاهی دهنده بود و انقدر تو هر جملش پر از نکته که همشو تو دفترم کپی کردم.
عاشقتم عزیزم و سپاسگزارم ازت بابت این آگاهی.
سپاسگزارم ازت بابت طبع زیبای شاعرانهی که تو کامنتا ازش لذت میبرم.
تحسین میکنم رابطهی زیبا و عاشقانه و توحیدی شما رو.
هر روز منتظر خبرای عالیتون هستم.
در پناه خدای مهربون باشید.
سلام به مریم جانم
سپاسگزارم از لطفت ومهرت عزیزم
خیلی خوشحالم و خداروشکر میکنم که تو دوره احساس لیاقت با شما دوست نازنینم هم دوره و هم کلاسم و میدونم که نتایج خوشگلت رو تو این دوره حتما میخونم و لذت میبرم نازنینم.
بگم که از عکس پروفایلت با این شکوفه ها لذت بردم
مخصوصا این روزها که نزدیک بهار هستیم و چشمامون میخوان کلی زیبایی از این شکوفه ها ببینن
خدایا شکرت.
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
من مدتها بود با مساله عزت نفس خودم با وجود موفقیت هام مساله داشتم و می دانستم علاوه بر اعتماد به نفس کافی نداشتن من خودم رو قبول نداشتم و برای تغییر خودم مطالعات گسترده ای کردم و درکلاسهای فراوان شرکت کردم و فایلهای اموزشی مختلفی تهیه و گوش دادم ولی نتیجه لازم نگرفتم و مثل همه دوستان این سایت به خاطر وجود نارضایتی از زندگی ام به سایت و آموزشهای استاد هدایت شدم.و در این مدت آشنایی با استاد بارها وقتی صحبتهای استاد در فایلهای رایگان و محصولات درباره عزت نفس و احساس لیاقت می شنیدم و به صحبتهای ایشان گوش می دادم و راجع به خودم به کندو کاو می پرداختم به بزرگترین پاشنه آشیل خودم که می رسیدم این عدم احساس لیاقت بود و می دانستم که بزرگترین مشکل من در احساس بی ارزشی بود ؛که داشتم و خودم لایق نعمتها و حتی دستاوردهای که می شد از طریق این آموزشها به آنها برسم و کائنات به من بده نمی دونستم .و حتی به جرات می تونم بگم من به آموزهای استاد هم به شکل نصف ونیمه عمل می کردم.و قاعدتا نتیجه کافی و درستی نمی گرفتم و خودم در اعماق وجودم این مطلب را درک می کردم که به دلیل اینکه من خودم رو لایق داشتن بهترین رابطه,بهترین نعمتها,بهترین شغل وبهترینهای ……غیره و غیره نمی دانستم و این مساله نمی گذاشت با ایمان و پشتکار به آموزه ها عمل کنم و نتیجه بگیرم.وبا خودم فکر می کردم من می دانم عزت نفس پایینی دارم و ولی مساله مهمتری دارم که نمی گذارد حتی رو عزت نفسم کار کنم وآن احساس لیاقت است و استاد در فایل معرفی این دوره احساس لیاقت به خوبی به این تفاوت عزت نفس و احساس لیاقت اشاره کردند.و منی که با مطالعه زیاد شرکت در دوره های مختلف و ..به خوبی می فهمم که من تا حالا سعی در تغییر خودم با تغییر در عزت نفس و اعتماد به نفسم داشتم و سعی می کردم دستاوردهام زیاد و زیادتر(تحصیل،شغل،رفتار مناسب با دیگران،کسب مهارتهای شغلی و…) کسب کنم تا از خودم راضی باشم و اعتماد به نفسم با این دستاوردها بالا ببرم در حالیکه هنوز خودم قبول نداشتم و خودارزشمندی نداشتم به خوبی با گوشت و پوست واستخوانم این تفاوت در عزت نفس و احساس لیاقت که استاد فرمودن را درک می کنم .
همیشه وقتی استاد درباره عزت نفس و احساس لیاقت صحبت می کردند با خودم بارها می گفتم ای کاش می شد من از استاد این درخواست را داشته باشم که این دوره بگذاره و یا به ما بگه چکار کنیم این احساس لیاقت درست کنیم و احساس خودارزشمندی داشته باشیم.
و وقتی دیروز فایل معارفه دوره احساس لیاقت دیدم و متوجه شدم, خود محصول هم ارائه شده بعد از خواندن مطالب معارفه سریع محصول خریدم.
به امید دستاوردهای بسیار برای همه دوستان
سلام و درود بیکران به استاد بزرگوارم و به استادبانوی عزیزم
و همه دوستان خوبم
قبل از هر چیز استادجان و مریم بانوی عزیزم رسیدن تان بخیر و هزاران بار سپاس بابت همراه نمودن جمع بزرگ خانواده عباس منش دات کام در این سفر رؤیایی که الحق بسیاااار خوش گذشت..
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
خدایا شکرت ای رب العالمین که به سلامت رفتیم و به سلامت برگشتیم اما با کوله باری از تجربه های ناب و شیرین :)
و اما احساس لیاقت …..
«« یک نفس عمیییییق… »»
به جرات میتونم بگم : پاشنه آشیل یا نقطه ضعفی که اگر هر کسی خودش را صادقانه کنکاش کنه ، امکان نداره رگه هایی از این آفت رو در وجودش پیدا نکنه…
در خانواده ما که شکر خدا پدر عزیزم و مامان نازنینم اهل مطالعه و کتاب بودند و هستند این بیت شعر زیاد تکرار میشد :
از آن روزی که دنیا را نهادند
به هر کس هر چه لایق بود دادند ….
همیشه پدرعزیزم (که ما میگیم آقاجون) بعد از زمزمه این بیت دستی به ریش هاشون میکشیدند و میگفتند آره باباجان خدا الرحم الرحمین و به کسی ظلم نمیکنه ، ما باید خودمونو لایق کنیم !!!!!
بماند که با فراموش کردن این مطلب که :
من بنده خدایی هستم که بینهایت مهربانِ ، بینهایت رزاقِ ، بینهایت بخشنده است و بینهایت هزارتا صفت خوب دیگه داره به مرور خودم رو از لایق بودن برای شرایط آسان و بهتر محروم کردم !!
یعنی استاد جان همینطور که شما گفتین : همه ما با احساس لیاقت به دنیا می یایم ولی امان از روزی که از اصل خودمون دور بشیم…
وقتی صادقانه گذشته خودم رو مرور میکنم میبینم من در کودکی دارای احساس لیاقت خوبی بودم..
همیشه خودم رو مستحق بهترین رفتار ، بهترین امکانات ، بهترین پوشاک ، بهترین خوراک و بهترین تفریحات و… میدونستم .
شاید دلیلش این بود که در کودکی در شرایط بسیار مطلوب و در ناز و نعمتی زندگی کردم که همین الان آرزوی اکثریت مردمه ..
حتی با وجودی که در سن پایین ازدواج کردم و از قانون هیچی نمیدونستم برای خواسته هام تلاش کردم و تا حدود زیادی به انچه دنبالش بودم ، رسیدم اما هر چی در زندگی پیش میرفتم انگار از همون اصل دورتر میشدم تا جایی که بارها چک و لگدهایی از روزگار خوردم که هنوز از یادآوریش دردم میاد !!!!
هر چی به پاسخ سوال شما بیشتر فکر میکنم ، بیشتر متحیر میشم چرا از ی جایی به بعد آروم آروم در بطن آگاهی نه چندان مطلوب جامعه هضم شدم و احساس لیاقت جای خودشو به احساس قربانی بودن و در نهایت احساس عدم لیاقت داد …
( البته ناگفته نماند که شکر خدا از 13…14 سالی که اخبار و رسانه رو گذاشتم کنار بسیاااااااااااااااااااار این حس ترمیم شده )
چرا دیگه مثل دوران کودکی به جای اینکه خودمو لایق بهترین امکانات از هر نوع بدونم ، الان تلاشم این هست که فعلا سعی کنم واجبات و اولویتهای زندگی رو با کیفیت بالا فراهم کنم و مثلا یکسری از امکانات که زیاد واجب نیست !! رو به بعد موکول کنم…!!
یکی از مسائلی که احساس عدم لیاقت رو درش پر رنگتر میبینم بحث مسائل مالی مون هست….
و اینکه انگار ذهنمون از یک مبلغی بالاتر رو نمیپذیره !!!!!!
یک مورد دیگه که در حین فکر کردن به پاسخ سوال تون به ذهنم رسید ، درخواست کردن از خداونده..
با وجودی که شما در دوره دوازده قدم تاکید دارین اگر نگاهمون به خداوند یک نگاه سیستمی باشه بهتر میتونیم قانون رو درک کنیم ولی گویا با خدا رودربایستی دارم و با وجودی که قدرت خداوند و توانمندی خداوند برام محرز و آشکاره ولی اون احساس گناهی که از داشتن آرزوهای بلند و مزمت دنیا دوستی در انواع و اقسام احادیث در تمام مقاطع تحصیلی هزاران بار برامون تفسیر شده زورش بیشتره !!!!
در نهایت ممنونم ازتون استاد عزیزم که با طرح این سوالات باعث به چالش کشیدن ذهنمون میشه و حتی پاسخ به همین سوالات هم کلی ما رو به اصل خودمون نزدیکتر میکنه .. اصلی که با احساس لیاقت کامل به این دنیا اومد …
سپاسگزارم
در پناه نور و عشق الهی باشید
سلام بانوی من
خستگی مانع نمیشه تا به تنها فردی که در این جهان به من احساس لیاقت میده پاسخ ندم
بعد از ازدواج با شما زیباترین و بهترین بنده خدا من همیشه احساس لیاقت کرده و می کنم
چرا که خداوند کسی رو به من هدیه کرد که آنچه خوبان همه دارند او یکجا دارد
و بعد خودش و خوبیاش همه به من تقدیم شد.
عزیزم شما هم شکست نفسی میکنی
درسته که
ما هیچ کدوم کامل نیستیم و در مقام مقایسه هم قرار نخواهیم گرفت چرا که همیشه دو موجود از یک جنس رو با هم مقایسه میکنند
و هیچ دو انسان شبیه به همی وجود نداره
اما شما تمام صفات یک انسان کامل رو داری و تقریباً آری از هر نقصی هستی
میخوام دوستانم در این سایت بدونند که من بی دلیل و از سر ترحم یا خیر خواهی عاشق شما نشدم
بلکه بخاطر تمام فضایل اخلاقی و روح لطیف و خصوصیات منحصر به فرد و نابیه که تو وجود شما هست عاشقت شدم
در واقع دلیلی برای عاشق نبودن ندارم
همه میدونند که عشق بهانه و دلایل محکم میخواد و تو همه اونارو داری
اگر بخوام همه ویژگی های منحصر به فرد شمارو بگم خیلی پاسخم طولانی میشه
به همین مقدار بسنده کنم که
نه در رفتار و گفتار و نه در ادب و احترام و عشقت به من چیزی کم گذاشتی و په در زیبایی و تناسب ظاهرت خدا چیزی کم گذاشته و هر آنچه داری و داشتی چه ذاتی و چه اکتسابی
همه و همه تصدیق این گفتار منه که تو ایدهآل ترین همسر دنیایی که من میتونستم داشته باشم و دارم
نظر بر حوری جنت ندارم تا تو را دارم
پس من هم خیلی لیاقت داشتم که خداوند اینجور بنده ای رو به من هدیه کرده که در بندگیش هم کم نذاشته
خدایا مثل همیشه فقط باید بگم که ناتوانم از شکرت و فقط بینهایت قدردان این ثروت و نعمت و برکت بی تکرارتم
خدایا شکرت که عاشقم کردی تا در عشق ورزیدن بتونم کمی از وظایفم رو انجام بدم
خدایا میدونم که زمانی میتونم عاشقت باشم که در عشق به بنده تو به کمال برسم
پس در این امر یاری ام فرما
آمین
سلام به عالیجناب عشق و همسر گرامیتان وجیهه بانو
شما میدونید سید جان همراهی یه فرشته تو زندگی آدم چقدر لذت بخشه
چقدر احساس آرامش میکنه آدم
چقدر بالهای پرواز همدیگه میشن
چقدر همدیگه را همپوشانی میکنند
چقدر عشق خالص نثار هم میکنند
چقدر طعم خوش زندگی را به کام هم
شیرین تر میکنن
عشقتون پایدار ،زندگیتون مستدام
در پناه کریمانه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند و بالیاقت باشید.
یه حق رفیق.
سلام به دوست عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیباتون چقد لذت بردم واقعا تحسینتون میکنم بابت این صلحی که در خودتون به وجود اوردین انگار همون حرفهایی که من همش دلم میخواد به همسرم به عزیزانم بگم و یه عمری هست در حسرت هستم و هنوز نشد که بگم از خدا کمک میخوام که بتونم عشقم رو بیان عزیزانی که کنارم قرار داد مخصوصا همسر عزیزم که همش با من بود دفیقا مثل رابطه پر از عشق شما و فاطمه جان و اقا رسول دوست عزیز خدا از طریق همسرم منو به خودش رسوند خیلی لذت بردم وسوسه شدم که کامنت زیباتون رو بهذهمسرم بدم اما گفتم خدا خودش به موقع از زبانم خودم بتونم اون عشق رو ابراز کنم واقعا سپاسگزارم از این نعمت خدایاشکرت
در پناه خدا شاپ باشبد دوستون دارم
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلامبه دوست عزیزم وجیه بانو عزیز
ممنون وسپاسگزارم از کامنت زیبا ونورانی شما
خیلی استفاده و لذت بردم تحسین میکنم رابطه شما زوج توحیدی را چقدر عالی که هر دوجزوخانواده توحید و یگانه پرستی هستید الهی شکر
منتظر خواندن خبرهای خوب و پیشرفتهای شما در تمام زمینه ها انشا الله هستم
در پناه رب العالمین جوان و شاد ، سالم و ثروتمند وموفق باشید
وحید ربانی
درود و سلام بر شما اقای ربانی بزرگوار
بسیااااار سپاسگزارم از پاسختون و خدا رو هزاران بار شکر متن کامنت به دلتون نشسته ..
خدای من ..چه حالب که همیشه اون بسم الله الرحمن الرحیم زیبا و ریز در قسمت اول کامنتهای شما نظر منو جلب میکرد….
و تصمیم داشتم مخصوص همین کلمه پر برکت از سلیقه تون سپاسگزاری کنم و تحسینتون کنم برای این انتخاب قشنگ و دلنشین تون …
وقتی پاسخ پر مهرتون رو دیدم که همراه با این نام مقدس برام ارسالش کردین واقعا خوشحال شدم خدا رو شکر میکنم که نام زیباشو توسط شما بنده خوب و بزرگوارش به من هدبه کرد…
از دعاهای مبارکتون ممنونم
الهییییی آمین
و ان شاءالله این دعاهای مبارک برای همه دوستانمون در سایت و عزیزانمون به ویژه شما دوست خوبمون به زیبایی و اسانی برآورده بشه …
در پناه نور و عشق الهی باشید
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام و سپاسگزارم از شما وجیه بانوی عزیز
ممنونم از شما ، نام خداوند در هر شکلی زیبا است نام خداوند ویاد خداوند جز زیبایی چیزی خلق نمیکنه انشا الله همانطور کهدر نوشتن نامخدا را سراغاز متن هام میارم بتونم در عمل هم فقط با نام و یاد و هدایت خدا پیش برم
بازهم ممنونم از شما وبراتون زندگی سراسر شادی ثروت و سلامتی از خداوند رزاق ارزومیکنم
در پناه حضرت حق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما وجیهه بانوی بزرگوار
من این قلم شیوا و روان شما را که آمیخته با اشعار بزرگان است را تحسین میکنم…
این پاراگراف موجود در متن شما مرا برانگیخت تا برای شما بنویسم ، زیرا که پاشنه آشیل خودم بوده و امیدوارم چیزی را که برای شما مینویسم مفید و موثر باشد…
“با وجودی که شما در دوره دوازده قدم تاکید دارین اگر نگاهمون به خداوند یک نگاه سیستمی باشه بهتر میتونیم قانون رو درک کنیم ولی گویا با خدا رودربایستی دارم و با وجودی که قدرت خداوند و توانمندی خداوند برام محرز و آشکاره ولی اون احساس گناهی که از داشتن آرزوهای بلند و مزمت دنیا دوستی در انواع و اقسام احادیث در تمام مقاطع تحصیلی هزاران بار برامون تفسیر شده زورش بیشتره !!!!”
خیلی خوب درک میکنم که یک احساس گناهی در شما وجود داره که از احادیث و سخنانی حاصل شده که به بزرگان دینی نسبت داده شده ، که این امر منجر به این شده که شما الان فکر میکنید که اگر من 100 میلیارد تومان در حسابم باشه ، به اندازه صد قدم از خدا دور شده ام…
و خیلی خوب این فرکانس را دریافت میکنم این احساس گناه در شما قوی نیست و روزهای آخرش را در حال سپری کردن است و با یک زلزله کوچولو از سمت شما ، ساختمانش فرو میریزه…
از اونجایی که شما مشهدی هستین ، از شما دعوت میکنم در زندگی یکی از همین بزرگان دینی که در نزدیکی شماست تامل کنید…
“حضرت رضا علیه السلام”
این شخصیت می تواند یک الگوی زیبایی برای شما باشد تا این ترمز را از خود دور کنید
شما فقط تامل کنید که حضرت رضا چه تاجر ثروتمندی بوده که در زمان بعد از حیاتش اینقدر کارخانه داره که هزاران نفر در این کارخانه های آستان قدس رضوی مشغول به کار هستند….(چند روز پیش در خانه ما یک بسته نمکی دیدم که در کارخانه های آستان قدس رضوی تولید شده بود و بعد به همسرم گفتم ، ببیین حضرت رضا چه بیزینس من و صادرکننده ای است که در زمان بعد از حیاتش اینگونه در حال تولید ثروت است)
شما فقط تامل کنید که حضرت رضا چقدر باورهای فراوانی قوی ای داشته که در هر روز جمعیتی نزدیک به 5 هزار نفر در مهمانسرای ایشان وعده صبحانه و نهار و شام میل میکنند…
شما فقط تامل کنید که به برکت برندِ نام ایشان چقدر هتل های لوکس در اطراف مرقد ایشان احداث شده و به برکت این ساخت و سازها چقدر جریان ثروت در زندگی بندگان خدا جاری شده
شما فقط تامل کنید در این مرقد حضرت رضا که مثل یک قصر میماند و چقدر طلاکاری در آن شده…(اگر شخصی بگوید که کاش نمیساختند و پولش را میدادند فقرا ، نشان از این دارد که آن شخص باور کمبود داره که فکر میکنه الان طلاهای خدا تمام شد و همه طلاهای خدا در این بارگاه خرج شد و…)
شما فقط تامل کنید در آن احساس لیاقتی که حضرت رضا برای خودش ساخته بود که من باید مثل رب العالمین که پادشاه جهانیان است ، پادشاه گونه زندگی کنم و حقیقتا ما ظهور چنین باوری را در زندگی ایشان میبینیم ، آنهم در زمان بعد از حیات ایشان… (الان کدام بیزینس منی که در قید حیات است اینهمه کارخانه داره؟)
شما فقط تامل کنید که حضرت رضا چقدر باورهای قدرتمندی در عرصه عشق و مودت و روابط داشته که چه شخصیت هایی آرزوی این را دارند که بتوانند به او خدمت کنند و…
خیلی از انسانها که به رحمت خدا میروند نامشان به همراه جسمشان به زیر خاک میرود ولی این شخصیت بزرگوار چه کرد که اینگونه نامش مظهر فراوانی و لیاقت است…
او در زمان حیاتش هم بی نهایت ثروت داشت و مظهر فراوانی بود و به برکت این ثروتش از ثروت و لذت های آن سیر شده بود و آماده لذتی بالاتر برای دیدار برای رب العالمین شد و با خودش گفت که همه ما رفتنی هستیم پس حال که چنین هست من از بین مرگ طبیعی و قربانی شدن در راه رب العالمین ، گزینه دوم را انتخاب میکنم تا شهدِ گوارای “بَلۡ أَحۡیَاۤءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ” را بیشتر و بیشتر بچشم..
بزرگان دینی ما ثروت بی نهایت داشتند و مظهر فراوانی بودند ، پس این چیزایی که ما میشنویم را نباید باور کنیم و باید به خود اینگونه بگوییم…
رب العالمین پادشاه است و من اگر پادشاه گونه زندگی کنم میتوانم جذب او شوم و هر چه پادشاه گونه تر زندگی کنم به او نزدیکتر میشوم ، زیرا این یک قانون است که مشابه ها همدیگر را جذب میکنند ، به قول مولانا
خوب خوبی را کند جذب این بدان
طیبات و طیبین بر وی بخوان
من با کانون توجهم اینگونه به حضرت رضا نگاه میکنم و کاری به آن اشخاصی ندارم که او را شریک خدا قرار میدهند ، من با کانون توجهم اینگونه به او نگاه میکنم که او شخصیتی بود که در چهارچوب قوانین خدا حرکت کرد و بنده صالحی در بارگاه الهی شد….
و در انتها این سخن گرانبها از این بزرگمرد تاریخ تقدیم شما باد ، سخنی که نشان از درک والای حضرت رضا از سیستمی بودن رب العالمین داشت….
حضرت رضا با استناد به آیه
(فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ)
پس گمان و ظن شما به پروردگار جهانیان چیست؟
[سوره الصافات 87]
فرموده اند که”
أَحْسِنِ اَلظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً
بخدا خوش گمان باشید. زیرا خداى عز و جل میفرماید که من نزد گمان بنده مؤمن خویش هستم، اگر گمان او خوبست، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد
امیدوارم این متن برای شما مفید باشد وجیهه خانم
من پیشاپیش آینده زیباتر شما را در کنار آقا سید حبیب عزیز تبریک میگویم
آینده ای که شخصی از شما میپرسد ببخشید میزان دارایی شما چقدر است ، و شما در جوابش میگویید ، ببخشید الان یا الان؟
آینده ای که چنان مظهر فراوانی باشید که دستی بشوید از دستان خداوند رزاق که از طریق شما هزاران نفر روزی میخورند ، دقیقا مثل سفره داری همچون حضرت رضا که هر روز 5 هزار در سر سفره اش روزی میخورند….
در پناه خدا باشین…
درودی بیکران به شما دوست فرهیخته و برادر خوبم
همیشه دریافت هدیه نقطه آبی شادی آفرین و لذت بخش است ولی گاهی واقعاااااا شعفی در وجودت ایجاد میشه که از تهه دلت میگی خدایاااا شکرت…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
اینقدر متن کامنتتون دل نشین بود که بغضی شیرین به گلوم نشست و نور امید رو در دلم روشنتر از قبل تابوند…
خیلی باور دارم که گاهی خداوندِ عزیزِ مسبب الاسباب ، کلام نورانیشو از طریق فرشته های زمینیش به بقیه انتقال میده و این کامنت از اون حرفهایی بود که خدا میخواست من بشنوم پس بهم گفت….
یادمه در نوجوانی روایتی خوندم از سیره امام سجاد (ع) که هر موقع به دیگران کمک میکردن بعد دست خودشون رو میبوسیدن ، یک نفر ازشون میپرسه این چه کاریه ؟!
ایشون در پاسخ میگن : این بوسه بر دست خداست نه دست من…
چون خدا اراده کرد به این بنده کمک کنه و خیر برسونه و این دست رو به عنوان دست خودش انتخاب کرد……
سپاسگزارم برای دست مبارکی که این پاسخ رو برام نوشت..
چه مثال قابل درک و لذت بخشی بود برام..
اتفاقا ایام ولادت اقا امام رضا رفتم مشهد و طبق سالهای قبل دیدم هزینه استفاده از مترو و وسایل نقیله عمومی رایگانه وقتی رو صندلی نشستم با خودم فکر کردم چقدرررررررررررررر یک انسان میتونه رو خودش کار کنه و توحیدی باشه که حتی بعد از صدها سال انسانهای دیگه از برکت و ثروت وجودش بهرمند میشن…
و چه خبر خوبی بهم دادین :) که :
«خیلی خوب این فرکانس را دریافت میکنم این احساس گناه در شما قوی نیست و روزهای آخرش را در حال سپری کردن است و با یک زلزله کوچولو از سمت شما ، ساختمانش فرو میریزه… »
خدا میدونه امروز داشتم آموزه های استاد رو مرور میکردم و با خودم میگفتم دیگه وقتشه منتظر ورود «وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ » بشی ….
و حالا باید این پیام الهی شما دقیقاااااااااااااا امروز ، در این لحظه مقدس اکنون ، به دستم میرسید و با اشک چشم و قلبی شاد از تاکید خداوند بر صحت احساسم بخونمش…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
به قول جناب حافظ :
لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش
برادر خوبم اقای احمدی عزیز بسیار سپاسگزارم از پاسخی که برام نوشتین و احساس نابی که در قلبم ایجاد کردین….
و وعده های الهی که به من رسوندین …
خوش خبر باشید ..
امیدوارم هررررر آنچه در دل از خداوند طلب میکنید به زیبایی و آسانی و شکوهمند در مسیر زندگی تون قرار بگیره و در کنار همسر نازنینتون زیباترین و نابترین تجربه های عالم رو داشته باشید..
الهی امین
در پناه نور و عشق الهی باشید برادر ارزشمندم
به نام خدا
خداوند عزیزم رو خیلی شکر می کنم که در این لحظه دارم در سایت کامنت می نویسم و قرار است نعمت های بسیاری وارد زندگی ام شود.
استاد عزیزم درباره احساس لیاقت حرف زده اند و از ما خواسته اند تجربات مان را در باره آن بنویسیم.
اگر در این لحظه پایه درسی ضعیفی دارم به خاطر عدم تونایی سوال پرسیدن در کلاس است، یادم می آید که آن موقع خجالت می کشیدم، از قضاوت همکلاسی هایم ترس داشتم، و این باعث می شد که سوال نپرسم، حالا که فکر می کنم می بینم شاید اگر آن موقع سوال خیلی ابتدایی می پرسیدم بقیه مسخره ام می کردند ولی آن باعث پیشرفتم می شد، حالا هم که اصلا کسی اهمیت نمی دهد که آن موقع چه رخ داده است، تنها چیزی که اتفاق افتاده این است پایه من رفته رفته ضعیف تر شده است، حالا هی به خودم یاد آوری می کنم که اصلا مهم نیست که چه کسی من را قضاوت می کند، مهم خود من هستم! البته فقط به خودم یاد آوری می کنم و تا حالا چنین موقعیتی رخ نداده است که خودم را در عمل تست کنم، این هفته با شروع رسیمی کلاس های دانشگاه حتما چنین موقعیتی پیش خواهد آمد، امیدوارم که هر سوالی که در ذهنم داشتم را بپرسم.
سلام استاد عزیزم
سوالی در مورد احساس لیاقت داشتم واون اینکه درمورد یک هدفی که دنبال مکنیم ،چه طور باتوجه به تکامل احساس لیاقت رو از همون اول داشته باشیم
من که هنوز اول راهم وخودم رو با بزرگان اون رشته مقایسه میکنم ومیخوام مثل اونها موفق باشم، چه طور از همون اول احساس لیاقت رو در خودم کم کم نهادینه کنم تا بامسائل ومقایسه هایی که میکنیم ،همیشه احساس لیاقت رو در خودمون از همون داشته باشم
ممنونم از لایق ترین استاد دنیا
سلام استاد عزیز و گرامی، عاشقتونم.
خیلی وقت بود که منتظر این دوره بودم. یعنی دوست داشتم که یک دوره ای باشه که احساس ارزشمندی رو از درون به ما القا کنه که ما بدون هیچ عامل بیرونی لایق تممممممممماااااااااممممم نعمت های این جهان هستیم. چون خود من خیلی وقتا در حال مقایسه هستم که چون ظاهر خیلی خاصی ندارم یا خانواده ی خیلی سطح بالایی ندارم یا فلان مقدار پول رو ندارم یا شغلی ندارم، پس لایق زندگی ایده آلم نیستم و میدیدم و میشنیدم در اطرافم که دخترهایی که خیلی زیبا هستند یا خانواده ی خیلی سطح بالایی دارند اونا به بهترین ها رسیدند و من چون ندارم پس نمیتونم به اون نعمت ها برسم. اما یک حسی در درونم نمیتونه این واقعیت رو قبول کنه که چون عوامل بیرونی رو ندارم پس لایق بهترینها نیستم (نمیتونم در واقع به کمتر از بهترین قانع بشم) و تنها با آوردن دلایل منطقی که ذهنم قبولش کنه و میدونم حتما شما در این دوره بهش اشاره کردین همه ی ما لایق بهترین ها هستیم تحت هر شرایطی که باشیم.
تجربه ی من از عدم احساس لیاقت و خود ارزشمندی درونی:
استاد من هم مثل خیلی از آدمها در شرایط مختلف بخاطر عدم احساس لیاقت از نعمت هایی که وارد زندگیم شدند محروم شدم، یعنی همان لحظه ای که نعمتی رو به دست آوردم بخاطر عدم احساس لیاقت از دستش دادم.
یک مثال خیلی واضح و ملموس که پارسال در زندگیم اتفاق افتاد این بود که من برای ازدواج فردی با مشخصات دلخواهم که بهترین خواستگارم تا الان بود و شرایطشم خیلی خوب بود، جذب کردم، اما تنها به دلیل اینکه خودم رو در حد اون فرد و لایق زندگی با اون نمیدونستم ازدواج ما سر نگرفت. یعنی دقیقا زمانی که این فرد رو عینا با مشخصات دلخواهم جذب کردم یه حسی در درونم میگفت، این خیلی از من بالاتره، یعنی من همسر این آدم بشم. خلاصه اونو از خودم بالاتر میدونستم.
استاد در این مورد اختصاصی اگه صحبت کنید خیلی عالی هست چون فک میکنم پاشنه آشیل خیلی ها باشه.
راستی دقیقا این جمله ای که شما گفتین که ما انسان ها تنها به دلیل اینکه پا به این دنیای مادی گذاشتیم لایق تمام نعمت های این جهان بدون قید و شرط هستیم رو دیشب من با خودم گفتم، چه جالب که شما هم همین حرف رو زدین.
دوستون دارم فراووونننن
درود خدمت استاد و مریم جان و همه دوستان
بواقع که استاد درست میفرمایند که داشتن احساس خودارزشمندی بنا و پایه تمام باورهای دیگه است وقتی که فکر میکنم متوجه میشم که اساسا در تمام جنبه های زندگی اونچه که به مادیکته شده رو پذیرفتیم و بنابراین فکر کردیم و عمل کردیم دراین مورد هم انقدرفاکتورهای متعدد و جوراواجوری به طرق مختلف به مامعرفی کردند که هرکس اونها و داشته باشه ارزشمنده که قشنگ با همه وجود پذیرفتیمش . تا اومدیم هر حرکتی کنیم به گوشمون رسید واااا چه غلطا ….. واااا تورو چه به این حرفا …… تو کی هستی که …… و انقدرررررر این تکیه کلامها تکرار شد که دیگه منتظر نبودیم ببینیم کسی داره مارو سبک سنگین میکنه یا نه دیگه خودمون بصورت خودکار به خودمون میگفتیم وااااا تورو چه به این حرفا ……..
اینجوری شد که خودم به شخصه هر کلاس خوب هرمزگان خوب هر لباس خوشرنگ هر غذای خوشمزه هر موقعیت عالی و …… رو پیشنهاد میدادم دیگران استفاده کنند خب اون موقع نمیدونستم دلیل این رفتارم چیه بعدها فهمیدم که واقعا فکر میکردم من اونقدرهم ارزش ندارم که بخوام از فلان لباس غذا سفر موقعیت و ….. استفاده کنم .
اغلب اوقات جمع های مهمونی یا تولد یا تقدیر تشکر و…… رو سریع ترک میکردم .
هرگز هیج جا درخواست موقعیت بهتر رو نمیکردم اگرم موقعیتش برام جور میشد میدامش به شخص دیگه ای .
اگر مسافرت میرفتم و خوشیهام بیشتر میشد میگفتم یکی دیگه هم باید بیاد شریک بشه اینهمه خوشی برای من زیاده . هدیه هامو میبخشیدم . پوئن ها مثبتی که بهم تعلق میگرفت به اشتراک میزاشتم و هزاران به قول معروف فردین بازی دیگه چون قلبا فکر میکردم اینهمه خوشی واسه من؟ درحالیکه خواهرم همکارم دوستم و ….. این نعمتو ندارن؟ نمیشه که اونها که از من زیباترن تحصیلکرده ترن باهوش ترن و ….. پس بزار ببخشم بزار دیگری رو هم شریک کنم بیشتر بهم بچسبه و..( جالب این جاست که ذهن اینطور مجابم میکرد که از بس که تو با مرام و معرفتی از بس که نوعدوستی و انسانیت سرت میشه .. )
آه حتی در ارتباط با خدا هم همین مشکل رو داشتم و وقتی نمازمو نمیخوندم یانماز صبحم رو نمیخوندم یا حرکتی که فکر میکردم خدا دوست داره رو انجام نمیدادم اون برهه از زمان یا اون روز ازخداوند درخواستی هم نمیکردم . بطور کل با وجودی که تمام عمر خواسته بودم رضایت خدا و خانواده و دوستان و همکاران رو جلب کنم بموازات همین تلاش از درون این احساس رو داشتم که خب من کی باشم اگرم جواب محبت و عبادت من داده شد از روی لطفشونه .
صد البته که از سال 99 که با استاد آشنا شدم بواسطه گوش کردن و عمل به فایلها اوضاعم خیییییییییییلی اوضاعم بهتر شده خیلی خیلی .
اصلا دیدگاهم به خدا عبادت رابطه ها و خودم و باورهای دگرگون شده ، با این وجود بازهم جای کار داره و خیلی مواقع که خوشیم داره رنگ میبازه به خودم میام و میفهمم که باز از درون اون احساس مخرب داره کار خودشو میکنه و سعی میکنم دست و پامو جمع کنم و فکرمون کنترل کنم .
سپاس از زحمتی که استاد خردمندم دارن دراین خصوص میکشند امیدوارم من هم از این درس و کلاس مستفیذ شوم .
سلام دورود به استاد عزیزم .استادی که در هر لحظه از مراحل زندگیمون داره مارو از طرف خدا هدایت میکنه.
وای استاد وای چه دوره ای باشه این دوره اونم در مداری که شما این روزهای عالی توش هستین .این دوره با تمامه دوره فرق میکنه چون شما این روزها در مدار عالی و رویایی هستین .وای استاد یکی از بزرگترین پاشنه های اشیل من یکی همین احساس لیاقتم هست .خداروصدهزار مرتبه شکر بخاطر هدایت کردن شما به این دوره .در اصل خدا داره به جهان کمک میکنه و جهان و گسترش میده از طریق شما استاد نازنین خدا بشما سلامتی بده فقط که ما بتونیم به کمک شما زندگیمونو تعغیر بدیم .یه روزی دوره خریدن تو سایت برامن و عشقم ارزو بود ولی ما به کمک هم تا حالا کلی دوره خریدیم و امروز یکی از درخواستهامون از خدا اینه که مارو هدایت کن تا بتونیم این دوره رو خریداری کنیم چون واقعا این دوره یکی از دوره های واجبه زندگی هست .استاد واقعا از شما سپاسگزاریم بخاطر این همه اگاهیهای نابتون که با کمترین هزینه در اختیارمون قرار میدی تا جهان خداوند گسترش پیدا کنه .خداوند به شما پاداش و توفیق بده .به امیددیدن روی ماهتون در دوره احساس لیاقت .یا حق
سلام به استاد عزیزم مریم جون زیبا و همراهان فرکانسی بی نظیرم که برای پیشرفتشون تلاش میکنن و از زندگی لذت میبرن .
چقدددر واقعا منتظر رسیدن این دوره بودم که مطمئنم برای تمامی ما بهترین دوره خواهد بود .
که هر چی میکشیم از این احساس بد کمبود لیاقت میکشیم . اما خیلی دلم میخواست مثل دوره دوازده قدم میشد جلسه به جلسه دوره رو خرید چون من هنوز توی قدم هفتم هستم و دارم یه کار جدید استارت میزنم که نمیدونم الان چکار کنم .
هم برای شروع کارم باید وسایل بخرم هم قدمها رو باید بگیرم واقعا اینجوری سر در گم شدم .
دوره عزت نفس رو هم حدود 3 ماه پیش خریدم اینجوری هم وقت کمتر دارم هم از لحاظ مالی واسم مشکله .
سر چند راهی قرار گرفتم از طرفی میدونم این دوره احساس لیاقت واسم کولاک میکنه .
از خداوند هدایت طلبیدم که این دوره رو بخرم یا صبر کنم یکم بعد تر .
چون از تمام دوره ها به لطف الله مهربان بیشترین نتیجه ها رو گرفتم و عالی دارم پیش میرم .
امیدوارم خدا کمکم کنه اما مطمئنم اگه بخوام با قوانین جلو برم نباید عجله منم و باید تکاملم رو طی کنم و روی آنچه که دارم تمرکز بیشتری بزارم و نتایج بزرگتری بگیرم .
به لطف الله مهربانم به بهترین راه هدایت میشم انشاالله .
ولی بی صبرانه منتظر خرید دوره هستم و توی خواسته هام مینویسمش.
استاد شما بی نظیری خدا حفظتون کنه انشاالله. بهترینها سهم دل مهربونتون.