معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1 - صفحه 22
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-14.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-27 03:55:002024-02-14 06:11:15معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه عزیزان هم فرکانسیوبه استاد وخانم شایسته مهربان
من ازسال نودو پنج با گروه تحقیقاتی عباس منش آشنا شدمبصورت معجزه وار چون اون موقع گوشی پیش رفته نداشتم ونابود عملا با کامپیوتر پسرم کهگاهیبه سایت سر می زدم چون دروضعیت بدروحی ومالی بودم وآگاهی درستی از قانون نداشتمبدون تکامل رفتم سراغ خرید دوره ثروتبا کمک فرزندانم وفقط گوش میکردم وفکر می ک دم چند تا کلمه جادو میگه ومن ثروتمند میشم تغیرات کوچک وبزرگ نسبط به قبل شد ومیشه خدارو شکر ومن با این که چندین دوره خریدم هنوز در جا میزنم بعد از دورهحل مسائل تازه رگه های عدم احساس لیاقتو پیدا کردم وبادرک خیلی کم مسائلی هم حل شده خدارو شکر حلا هنوز من نتوانستم دوره حل مسائل تمام کنم وباید روش خیلی کار کنم
با آیت توضیحاتی که دادید بند جزو گروه اول وشاگرد اول این موضوعات بودم والان یکم کوچلو بهتر هستم خدارو شکر والان با این که خیلی نیاز به آن دارم نمی توانم بخرم براتون آرزوی موفقیت می کنم در پناه الله باشید
بنام خداوند هدایتگر
سلام بشما استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی
سپاسگزار شما هستم بخاطر این دوره فوق العاده که برای ما تهیه کردید ، که همه ما نیازمند به این خود ارزشی هستیم و یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل من هست در ظاهر همه سعی میکنیم نشون بدیم که من فلانم و بیسانم اما در باطن و در تنهایی خودمون ، خودمون رو باور نداریم
چند مورد از مواردی که با لایق ندونستن خودم نعمت رو از خودم دور کردم مینویسم :
بخاطر عدم باور به خودم در پیشنهاد ازدواج افرادیکه از هر جهت عالی بودن رو رد کردم و در اون زمان فکر میکردم که ما کجاهو اینها کجا ، و احساس میکردم در کنار اونها باید همیشه سرم پایین باشه
وارد خیلی ارتباطات نتونستم بشم ، در خیلی جاها بیشتر از حد به دیگران بها دادم چون فکر میکردم میتونم اونها رو در کنارم نگه دارم
در شروع کارم که مستقل شده بودم چندین پیشنهاد عالی و قرار همکاری بمن داده شد اما از روی ناآگاهی همش بخودم و دیگران میگفتم اصلا باورم نمیشه اینا این امتیازات رو بخوان بمن بدن ، مگه من چی دارم ، مگه من چی هستم و اینها برمیگرده به نالایق دونستن خودم و با گفتن این حرف به دیگران منتظر تعریف و تمجید اونها بودم که بگن به بابا تو خوبی تو فوق العاده ای و امــــــا نتیجه چی شد ؟؟؟؟؟؟؟ تمام اون پیشنهادات شروع نشده تموم شد و همه از بین رفت
دسترسی به خیلی از موارد رو دور میدونم و فکر میکنم که اونها هرگز نصیب من نخواهند شد
بارها تو این چند روز به این سخنان شما فکر کردم و دیدم که چقدر بها پرداخت کردم تا بوسیله اونها خودم رو نشون بدم ، تا دیگران بواسطه انجام اون مارها منو دوست داشته باشن غافل از اینکه این خود من واقعی ام خیلی دوست داشتنی تر و بهتر هستم و در اصل من خودم باید خودمو لایق بدونم
از خداوند یاری خواستم تا در این مسیر ثابت قدم باشم و به جایگاه خودم اشراف پیدا کنم و توحیدی تر بشم چون فکر میکنم این عدم خودارزشی با خودش شرک میاره
استاد عزیز هزاران بار شکر میکنم که شما راهنمای ما هستید و جاده زندگی رو برای ما زیباتر کردید
در پناه الله یکتا باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت بابت همه چیز
بابت دوره ای که ساخته شد ساختی برای من برای عده ای که لایق بهترینا هستن
سلام استاد عزیزم سلام خانوم شایسته و همگی دوستان
دوستان عزیزم خودم و شما ها رو میگم اگه اینجا هستید لایق زندگی خوب هستید
بزار از خرید دوره بگم
اصلا بزار زندگیمو تعریف کنم از این احساس لیاقت
من علی اصغر سیمابه
من در خانواده ای بزرگ شدم که میگفتن علی باید بدبخت زندگی کنی بهم میگفتن حتی مادرم بنده خدا میگفت علی موقع ازدواج برو یک شخص بدبخت بگیر مثل خودت خیلیا این باور رو دارن خیلیا خیلیا خدارو شکر در اون حد هم نبودیم اما سالها احاطه شدیم به وسیله باورهای محدود کننده عدم احساس لیاقت
یادمه با خودم خلوت میکردم قبلش قانون رو بلد نبودم همیشه موقع غروب میگفتم خدایا چرا اینجوریه دنیا یعنی واقعا من باید بدبخت زندگی. کنم یعنی باید با یک شخص بدبخت ازدواج کنم ولی باور کنید از درون احساس لیاقت داشتم برای زندگی بهتر
یادمه خدمت که تموم کردم مادرم اصرار کرد ازدواج کنم میگفت با دخترای فامیل یا غریبه خودشون از پیش خودشون دنبال خانوم خوب بودن برای من یه چیزی ته وجودم میگفت من لایق بهترینام
خلاصه با قدرت میگم اولین نفری هستم در تمام اقوام که احساس لیاقت داره برای زندگی با کیفیت
یه روز از خواهرم پرسیدم ما چه فرقی داریم با آدمهای ثروتمند گفت خدا اونا رو خاص آفریده خیلی اون شب رفتم تو فکر میگفتم عجب
این باور رو از خواهرم بهم منتقل شد
یه چیز رو میخوام بگم مربوط به احساس لیاقتت
هیچ کس نیست در کیهان که بالاترین احساس لیاقت رو داشته باشه اما میتونیم بهتر باشیم
به عنوان مثال
مثلا ما میاییم خودمون رو با زندگی همسایه بغلی مقایسه میکنیم در صورتی که همسایه بغلی هم داره خودشه با یکی دیگه مقایسه میکنه یعنی
یعنی حتی افرادی که ثروتمند هستن هم احساس لیاقت ندارن
من جایی کار میکردم بنده خدا صاحب کارم شب تا روز کار میکرد
ثروتمند بود اما غذای خوب نمیخورد ماشین وانت داشت اولویت رو مشتری قرار میداد سفر خوب نداشت آخرش جمع شد مغازش ببینید احساس لیاقت ربطی به مغازه چیزی نداره
شاید به ظاهر بگیم من لایق این رستوران بزرگ هستم ولی به همون خدا رستوران هم داشته باشی باید زجر بکشی جوری جهان فشار میاره به خاطر عدم احساس لیاقت که با اینکه رستوران داری اما غذا خوب نمیخوری
من دیدم همکارم گوشی گرفت اما خودشو لایق ندونست داد به خانومش یعنی میگفت ولش کن من با این گوشی راحتم
قبلا باورهای من و باور خیلیا هم هست اینکه
مثلا یک دختر خانوم میگه اگه یه شوهر خوب بگیرم بدنش اندامش عالی ورزشکار باشگاه من خوشبختم یعنی اون فرد رو ارزشمند تر از خودش میدونه
مثل یک مرد میگه من اگه یک خانوم خوشگل بگیرم دیگه تمومه یعنی میگه اگه یک دختر خانوم خوشگل بگیرم در کنار اون ارزشمندم یعنی ارزشمندی خودش رو در کنار یک خانوم میبینه در مهمانی جشن ها هرجایی
اینا خیلی نکته های ریز در عدم احساس لیاقت هست
خلاصه ازدواج نکردم تا الان چون لایق بهترینام
خدا شاهده بعد از آشنایی با سایت عباس منش لیاقتم بیشتر شده
بزار بگم از نتایج از زمانی که خودمو لایق دونستم
از جاهایی پیشنهاد ازدواج میدن به من به مامانم میگن و اونم به من میگه منم میگم نه
هنوز احساس میکنم لیاقتم خیلی بالا هست
استاد یه جورایی قبل از دوره شما من چند مدت داشتم روی این احساس لیاقت کار میکردم باور کنید با دوره جدید رو برو شدم
اینا خواسته های منه از خداوند
بزار یه سری چیزا بگم که حتی شاید خیلیا بی خبر هستن ازش من میخوام با خودم راحت باشم
من در سن کم
مثلا شماره فلان شخص رو ذخیره میکردم که بگن عجب این آدم با علی اصغر در ارتباطه عدم احساس لیاقت
قبلا یه دوست داشتم خیلی وضع مالی از من بهتر بود هر جا میرفتم میخواستم اونو ببرم که احساس ارزشمندی من به واسطه اون شخص بیشتر بشه چون اون پولدار بود خوشتیپ منم خوشتیپ بودم اما میخواستم احساس ارزشمندی رو به واسطه کنار اون فرد بدونم
من با قدرت میگم
لایق ثروت زیادم
خوشبختی زیادم و
موقع ازدواج دست میزارم روی بهترین خانواده اونو با افکارم میسازم نمیرم دنبال خانواده خوب خدا میاره
موقعیت های عالی رو خدا میاره
بزار بنویسم چه جوری دوره خریدم ایمان خودم خیلیا بیشتر بشه ترمز ها برداشته بشه
من علی اصغر خودمو کندم از خانوادم مهاجرت کردم
تو رستوران شروع کردم موقعی که اومدم نه جای خواب داشتم نه چیزی
تو رستوران اومدم چون مهاجرت کردم راه برگشتی ندارم
روز اول اومدن بهم گفتن اگه شام میخوای باید تا آخر شب کار کنی گفتم اشکال نداره
دو ساعت استراحت میکنم
ولی من خدا رو دارم من با باورهای توحیدی حرکت کردم توی این چند مدت کسب و کار خودم رو دارم
من علی اصغر چند رو پیش حقوقم رو گرفتم
نجواها اومد علیییییییییییییی مگه دیونه ای دوره بخری برو گوشی بگیر برو سرمایه گزاری کن روی کسب و کارت
من با عشق بهای خودم رو دادم و دوره رو خریدم توی شرایطی که به هرکی بگی یک ماه کار کنی برای دوره خوشحالم فکر کنم جز اولین نفرات باشم دوره احساس لیاقت رو خریدم
برای من سرمایه گزاری کردن روی خودم مهمه
یه اتفاقات عجیبی داره رخ میده تو زندگیم بعد از خرید دوره انگاری اومدم توی بهترین ویلایی جهان از درون خیلی حالم خوبه اصلا اومدم به درون خودم استاد این دوره بی نظیره
من مطمعنم قراره اتفاقات بهتری بیوفته و
واقعا دوره احساس لیاقت جهان رو تغییر میده
تورو میکنه یک فرد باارزش
وقتی حقوقم رو گرفتم به صدای شیطان گوش نکردم سریع دوره رو خریدم وای حتی داشتن دوره چه حس خوبی داره
چه قدر حال داد پول شب تا روز توی شهری که بلدش نیستم کار کردم بهای دوره دادم
توی دوره احساس لیاقت خواسته های من مثل دوربین عکاسی ایفون هر بار با کیفیت میشه
مثلا اگه قبلا میگفتم من یک رابطه عاشقانه میخوام الان داره ویژگی های شخص دلخواهم با کیفیت میشه مثلا با خودم میگم شخصی که وارد زندگی من بشه باید توی مدار باشه من دارم روی خودم کار میکنم الکی خودمو وارد روابط اشتباه نمیکنم
به خدا حقمه حقته اگه این دوره رو شروع کردی نتیجه بگیری
الان احسای میگم مدار ها تغییر کردم
الان به همون خدا به نقطه ای رسیدم میگم مهم نیست شخص دلخواه من داخل چه خانواده ثروتمندی هست که در آینده وارد زندگیم بشه برای من ویژگی ها مهمه برای من خانومی که نخواد روی خودش کار نکنه برای خودش ارزش قائل نشه یا کل زندگیش بهای ظاهر بیرونی بده مثل لباس تتو معروفیت در اینستا گرام حالا هرکسی میخواد باشه رو با قدرت میگم نمیخوام وارد همچین رابطه ای بشم منی که دوره احساس لیاقت رو خرید کردم باید بهترینا وارد زندگیم بشن
مثل موقع امتحان خیلی راحت اجازه میدادم طرف تقلبی کنه شب تا روز درس میخوندیم راحت تقلبی میدادم عدم احساس لیاقت ترس نظر دیگران بود
توی دوره احساس لیاقت باید نگاهت تغییر کنه
واقعا و خدایی میگم
خودمو میگم تورو میگم خانومی آقایی
آیا اجازه میدی ؟مثلا شخصی وارد زندگیت بشه که اصلا برای خودش ارزش قائل نیست روی خودش کار نمیکنه و بیهوده زندگی میکنه و تو داری دوره میخری که همچین شخصی رو جذب کنی یا ثروت رو
دوره احساس لیاقت باید تبدیل بشی بهترین نسخه خودت
توی دوره احساس لیاقت باید زندگیم تغییر کنه باید
برم سراغ سوال
سوال:
چه مثالهای داری از ضربههایی که به خاطر «احساسعدم لیاقت» خورده ای؟
به خاطر کم رویی
به خاطر شرک
به خاطر کم کردن خودم
به خاطر بدبخت دونستن خودم عاشق ندونستن خودم
در چه مقاطعی از زندگی، احساسعدم لیاقت، مانع پیشرفت شما شده است؟
در ثروت باعث زجر کشیدن در پول بدست آوردن
بزار یه چیز دیگه بگم من میخواستم گوشی دست دوم بگیرم
بعدش گفتم علی اصغر تو وارد مسیر جدید شدی بزار خدا بهترین موبایل رو بهت میده اصلا خودمو میگم نگاهم عوض شده به همه چیز
اینم از خودم نوشتم چه قدر طول کشید کامنتم همش کار خداونده الهامات مثل بارش داره میاد امشب
چه چیزهایی کشف کردم نوشتم
امیدوارم همگی شاد سالم خوشبخت زندگی کنیم
سلام استاد عزیز و خوش تیپم و مریم شایسته ی عزیزو مهربونم ️
اول از همه اینو بگم که هیچ ربطی هم به این فایل و موضوع الان نداره .استاد عزیزم توی اون قسمت از سفر به دور آمریکا که تو کنسرت شهره بودین ورقصیدین من کلی از رقصتون لذت بردم و نمیدونین چقدر دیدن اون صحنه برام شادی آور بود
چندین بار اون فایل رو دیدم و کلی از درون ذوق کردم خداروشکر میکنم به خاطر وجودتون
خب برم سر اصل موضوع این فایل
استاد وقتی از احساس لیاقت حرفی زده میشه من پشتم به لرزه میافته چون میدونم تو این موضوع به شدت من مشکل دارم
اوایل ازدواجم همسرم کلی برام کادو میخرید و چیزهایی که میخواستم رو بهترینشو خرید میزد با وجود اینکه اینقدر شرایط مالی خوبی نداشت ولی همیشه دوست داشت بهترین چیز رو برام بخره
ولی کم کم این موضوع کمرنگ شد و شرایط سختتر و دیگه اون کادوها و… از بین رفت.
اون سالها دلیلشو نمیدونستم چیه ولی از زمانی که با سایت شما وآموزه های شما آشنا شدم فهمیدم این برمیگرده به عدم احساس لیاقت .من خودمو لایق اون شرایط یا اون کادوها نمیدونستم و اینقدر خودم به همسرم گفتم ،مناسبتر بخریم که باقی پولمون بمونه واسه فلان چیز یا این الان ضروری نیست باشه بعدا که شرایطمون اوکی بود میخریم و….باعث شد زندگیم به جایی برسه که دیگه همسرمم نمیدونم بگم تمایلی به خرید برای من نداشت یا بگم شرایط طوری پیش میرفت که هر زمان برای من میخواست خرید بزنه اوضاع مالی اوکی نبود
یا حتی اوایل ازدواجم همسرم برای تولدم یه گوشی خریده بود که همه ی اقوام تعجب کرده بودن ولی شرایط کم کم به جایی رسید که دیگه زمان تولد من که میرسید هیچ پولی نداشت که حتی یه کیک ناقابل برام خرید بزنه
واقعا از این موضوعات که صحبت میکنم حسم بد میشه چون میبینم خودم بودم که این شرایط رو برای خودم خلق کردم البته باید بگم ناخواسته چون هیچ شناختی نسبت به قوانین نداشتم و متاسفانه طبق باورهای مخربی که داشتم زندگیمو پیش میبردم
یا مثلا من تو کار ساخت تابلوهای هنری هستم که به جرات میتونم بگم هر کسی دیده لذت برده ومشتاق خریدشون شده ولی هر زمان درخواست میکردن و من میخواستم قیمت بدم چون خودمو لایق نمیدیم و برای کارم ارزش قائل نمیشدم با قیمت خیلی پایین میخواستم ردشون کنم .و جرات اینکه قیمت بالاتری بگم نسبت به زمانی که گذاشتم رو نداشتم
و جالبه همون قیمتی هم که میگفتم باز هم با کلی تخفیف گاهی خرید میزدن
حتی یه بار یه بنده خدایی اومد خونمون و یکی از تابلوها رو دید و اون ذوق رو تو چشاش دیدم و 3 نمونه سفارش گرفت با کلی رضایت ولی وقتی رفت با خودم گفتم فکر نکنم 3 تا رو باهم سفارش بگیره .هزینه اش براش سنگین میشه و…و دیدم دیگه یادی از تابلوها نکرد چون من خودمو لایق ندیدم
و جالب اینجاست که هر زمان من خودمو لایق نمیبینم و این شرایط پیش میاد و با خودم میگم فکر نکنم بشه. بعد در نهایت میگم حالا خیلی دل خوش نشم به این موضوع که اگه اوکی نشد ناراحت نشم .تهش هم میگم هر چی خدا بخواد
و خیییییلی جاهای دیگه که بخوام بنویسم چندین صفحه میشه
چون متاسفانه این احساس عدم لیاقت رو من تو بیشتر موضوعات دارم
از خداوند منان میخوام کمکم کنه که بتونم با عمل کردن به این دوره و متعهدانه کار کردن روی خودم این مشکل اساسی رو حل کنم و به آرامش ذهنی و درونی برسم
عاشقتونم استاد عزیزم
سپاسگزارم ازتون به خاطر تموم فایلها و دوره های بی نظیرتون
خداوند به شما خیر دنیا و آخرت رو بده
به نام خداوند وهاب
سلام به استادان عزیز
سلام به دوستان هم مسیر
خدایا شکرت بابت این آگاهی ها
در چه مقاطعی از زندگی احساس عدم لیاقت مانع پیشرفت شما شد؟
برای من الان که فکر میکنم میبینم از همان کودکی هیچ وقت نمیتوانستم خواسته ام را به خانواده ام بگوییم و آنرا مطالبه کنم.
و در مدرسه بارها و بارها درسی رو متوجه نشدم و درخواست توضیح بیشتر نکردم.
و یا حتی سوالات متعددی داشتم اما هرگز نپرسیدم.
و همیشه موقع امتحانات با سوال هایی مواجه میشدم که برام تازگی داشت و بعد از امتحان وقتی به هم کلاسیهایم میگفتم اونا میگفتند عه این خیلی راحت بود تازه معلم چقدر خوب این موضوع رو توضیح داد.
حالا من همیشه جزو سه نفر اول کلاس بودم .
ولی میتونستم اول باشم اگه احساس لیاقت و خودارزشی میکردم و سوالاتم رو میپرسیدم یا توضیح بیشتر میخواستم.
در دانشگاه هرگز نتوانستم با کسانی که دوست داشتم رابطه برقرار کنم وهمیشه دنبال آدمهایی مثل خودم میگشتم.و با اونایی که چه از نظر تیپ و قیافه و یا پول و ثروت احساس میکردم از من برترند نمی توانستم وارد رابطه شوم.
و بعد ها حتی برای ازدواج هم من واقعأ ملاکهایی داشتم که مفت نمی ارزید
چون کسی رو که واقعا میخواستم و ایدهآل من بود رو فقط به خاطر همین که اونا کجا و من کجا بی خیال شدم و جالبه اون شخص با یکی ازدواج کرد که من فکرشم نمیکردم.
از همه لحاظ از من داغون تر بود اما احساس لیاقت داشت.
و تو محیط کاریم بارها کارگری داشتم که با وجودش فقط اذیت میشدم اما نه تنها بیرونش نکردم بلکه باج هم دادم که بمونه.
خدایا شهامتی بهم بده و هدایتم کن تا بتوانم روی این احساس لیاقتم بیشتر و بیشتر کار کنم.
سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار
خداوند رو شکر میکنم به خاطر تمامی نعمت هایی که به من عطا کرده
من از وقتی یادم هست پدر و مادرم همیشه به من میگفتند کسی ارزشمند هست که ثروت داشته باشه
کسی ارزشمند هست که مهندس یا دکتر یا یه فنی و حرفهای بلد باشه
و من همیشه پیش خودم فکر میکردم که من آدم ارزشمندی نیستم حتی با این حال که در کارم استعداد دارم ولی خودمو لایق شرایط بهتر نمیبینم
فکر میکردم چون وضعیت مالیه خوبی ندارم همش سرم پایین باید باشه و الان نمیتونم در جمع دوستانم و به خصوص در خانواده نظرم را بگم چون فکر میکنم کسی برای حرف های من ارزش قائل نیست
نمیتونم در کارم اونجوری که میخوام پیشرفت کنم
نمیتونم حرف دلم رو به خانواده ام بزنم یا حتی رابطه عاطفی که میخوام رو داشته باشم
ولی الان به کمک این دوره که استاد عباس منش
زحمت کشیدند برایش میخوام به احساس ارزشمندی برسم و خودم رو لایق هر چیزی که میخوام و دوست دارم بدونم
از فرمانروای جهان متشکرم که من را هدایت کرد به سمت این دوره
به امید ارزشمند بودن و لیاقت داشتن
﷽
بــــــــــــنام خــــــــــــدایی که بشــــــــــــدت کافیست.
سلام درود به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان و تمامی دوستانم
سوال:
چه مثال های داری از ضربههایی که به خاطر «احساسعدم لیاقت» خورده ای؟
در چه مقاطعی از زندگی، احساسعدم لیاقت، مانع پیشرفت شما شده است؟
بعنوان مثال آنجایی که:
به خاطر احساسعدم لیاقت، از معلم خود درخواست توضیح اضافه و دوباره درس را نداشتی؛
به خاطر احساسعدم لیاقت، رابطهات را با فرد نامناسب قطع نکردی؛
به خاطر احساسعدم لیاقت، نتوانستی به درخواست نامعقول دیگران «نه» بگویی؛
به خاطر احساسعدم لیاقت، به دیگران باج دادی و رفتار نامناسب آنها را تحمل کردی؛
به خاطر احساسعدم لیاقت، پیشنهاد ارتقاء شغلی به مدیر خود ندادی و درخواست افزایش حقوق نداشتی؛
جرات برقراری ارتباط با فرد مناسب را نداشتی به این دلیل که خود را لایق ارتباط با او ندانستی؛
با افراد موفق و ارزشمند همنشین شدی اما آنقدر خودت را ارزشمند ندانستی که بتوانی در آن جمع اظهار نظر کنی؛
آنجایی که مرتباً به دنبال تأیید دیگران بودی؛
آنجایی که آسایش خودت را فدای جلب رضایت افراد مهم زندگیات کردی
تمامی این مثالهااا رو به نوعی در زمانهای مختلف زندگیم تجربه کردم
꧁꧂꧁꧂꧁꧂꧁꧂꧁꧂꧁꧂꧁꧂
تمرین یک:
وقتایی که یکی زیادی بهم احترام می زاه و یا محبت میکنه ویا کرد ن انگار معذب میشدم و باید هرجور شده حالا یا با کمک کردن بهش در هر زمینه ای که ازم کمک می خواست ویا با هدیه خریدن براش و اگر یکی هم برام هدیه می خرید باید یه هدیه هم قد و گرون تر از هدیه که بهم داده اون محبتش رو باید تلافی کنم.
کم کم این احساس عدم لیاقت باعث شد کم کم تمامی اون رابطه های دوستانه ام خراب بشه و اون محبت ها کاملاً از بین بره. والان سالهاس از هیچ کدوم از دوستام خبری ندارم.
استادمیخوام ازشما سپاسگزاری کنم بابت تهیه این دوره من پارسال متعهدانه تک تک فایل های اجرای توحید در عمل رو گوش دادم نمی دونستم کامنت چی بنویسم بسم الله گفتم دوره رو شروع کردم گفتم هیچ اشکالی نداره که بلد نیستم مثل دوستان که در فرکانس بالایی هستن کامنت بنویسن من می آم نوشته هام از فایل ها خلاصه می کنم کامنت می زارم رد پا باشه برای خودم که این فایل رو گوش کردم و کامنت هاش خوندم و کامنت خووم نوشتم. تقریبااا 10 تا فایل اگه اشتباه نکنم از فایل های اجرای توحید در عمل پیش رفته بودم که شما در فایل بعدیش فرمودید بچه ها من دوست ندارم که شما گفته های منو می آرید تایپ می کنید وکامنت می کنید وقتی مثال هایی از خودتون برام کامنت می زارید برای من خیلی ارزشمند حالا این فایلها کی روی سایت گذاشته شده بود سالها قبل از اینکه من عضو سایت بوده باشم. از همان روز دیگه تصمیم گرفتم دیگه به اون شکل کامنت نزارم. دیگه 10تا فایل کافی بود که یادبگیرم چطور کامنت بنویسم برای فایل های ارزشمند شما خلاصه من که اون دوره رو تموم کردم نتایجش دیدم یکی از نتایجش هدایت به سمت پروژه هایی بود که تونستم باهشون دستمزد و دریافتی مالی شون هر دوره ای که می خوام از سایت رو بخرم. می خواستم یه دوره بخرم که وقتی متوجه شدم دوره احساس لیاقت داره آماده میشه صبر کردم تا این دوره رو بخرم.
استاد جان یه داستانی رو روزی که می خواستم از سایت دوره رو بخرم خیلی به جان دلم نشست.
داستان این بود که یکبار یه کشتی خراب میشه کلی مکانیک تعمیرکار می آرن درستش کنن درست نمیشه. می رن سراغ یه مهندسی ازش می خوان که بیاد یه نگاهی بی اندازه و درست کنه میگه من بیام 12دلار می گیرم می گن باشه. می اد خلاصه با دوتا تقه به اصطلاح ضربه کشتی درست میشه وقتی صاحب کشتی می خواسته دستمزدش بده میگه چقدر میشه میگه 12دلار میگه 12 دلار به خاطر یه ضربه میگه ضربه که 1دلار میشه11دلار مابقیش برای تخصص و حرفه ای بوددمن می دونستم این ضربه رو کجا بزنم تا درست بشه.
حالا مثال شماست درست اویل وارد سایت میشیم قیمت دوره ها رو می بینیم میگیم چه خبر اوه او چقدر زیاده؟
اما خدایش هروقت یادم می افته توی فایل های هدیه بهم می گفتید بچه ها شما با گوش کردن با همین فایل های هدیه می تونید رشد کنید و با درآمدی که کسب می کنید می تونید محصولات رو بخرید خدایش من همون اول باور نمی کردم اما وقتی الان خود من منه عارفه محمودی فقط با کار کردن فایل های هدیه اجرای توحید درعمل تونستم فایل دوره احساس لیاقت رو بخرم وحتی دوره ای که می خواستم داشته باشم می تونم بخرمش ام دست نگه داشتم بعد از دوره احساس لیاقت لازم شدبخرم می تونم مثال نمونه ای باشم برای دوستانی که تازه عضوسایت شدن یا توان خرید محصولات رو ندارن بگم به حرف استادجان گوش بدید از همان فایل های هدیه رشد کنید.
می خوام ادامه کامنتم که کامنت دوست عزیزمان آقای احسان مقدم خیلی برام ارزشمند بود پیام خدا برای منه عارفه بودرو بیارم
” در تمام مدتی که روی این دوره کار میکردم، از هر باب که وارد میشدم و هر کد رو بررسی میکردم، باز به ترمز و شاهکلیدی به اسم احساس لیاقت میرسیدم. یعنی هرچقدر که تجربه شخصی خودم و اطرافیانم رو مرور میکردم، هرچقدر که لابهلای کدها میگشتم تا پیدا کنم، کدوم؟ کدومش جلوی مسیر من رو گرفته؟ کدومش مانع ورود نعمتها و ثروتهایی شده که باید به شکل طبیعی وارد زندگیم بشه؟
ازونجایی که به لطف هدایت خدا و آموزشهای دوره کشف قوانین به خواستههای خیلی مهمی رسیدم و از این دوره یاد گرفتم که تمام زندگی همین مسیره که باید روان باشه، فهمیدم که موضوع زندگی موضوع رسیدن به خواستهها نیست، موضوع لذتبخشتر زندگی کردنه.
حالا چه عاملی باعث میشه که این همه آمال و آرزو و خواسته وارد زندگیت نشه و نفهمی که داستان تحقق خواستهها دقیقاً داره از باب کدوم باور کلیدی میگذره؟
چرا زمانی که همه میگفتن نمیشه، پاتو تو یه کفش کردی که طبق قانون من میخوام و میشود؟
چرا در برههای از زمان شرایطی رو تجربه کردی که برای هیچکدوم از دور و اطرافیانت قابل باور نبود که این همان احسانه پایدار نبود؟
چرا بدون هیچ تلاش عجیبوغریب و هزینهای دانشگاهی قبول شدی که همه اون موقع میلیونها تومن هزینه کردند و حتی حوزه امتحانیشونم نزدیک اون دانشگاه نبود چه برسه که بخوان برن توش درس بخون تو رفتی و اصلاً برات چیز غیرقابل باوری نبود؟
استاد راستش رو بخواین نمیتونستم وقتی داشتم این فایل رو نگاه میکردم تو چشماتون نگاه کنم، سرم رو گذاشته بودم رو دستام و جرائت نداشتم که ببینمتون.
خیلی خجالت کشیدم از خودم
خیلی افسوس خوردم به حال خودم که انقدر خداوند واضح داره تو زندگیم کار میکنه اما من صم بک بودم، کر و کور و گنگ بودم.
وقتی داشتم توضحیات دوره احساس لیاقت رو میخوندم با هر سوالش احساس کردم دونه دونه آجرای دنیا داره رو سرم خراب میشه
متوجه شدم که عه
این حالت نه تنها بد نیست
بلکه خیلی خیلی خوبم هست
تمام این آوارها
در واقع همان ضربات چکشی بود که داشت مجسمه طلایی درون من رو نمایان میکرد
برای اولین بار توی زندگیم از ضربه خوردن با تمام وجودم خوشحال شدم
به خدا گفتم از ب بسمالله باید بدون قید و شرط حضور در این دوره رو روزی من کنی
میخوام درسم رو از همین اول شروع کنم
چجوریش رو من نمیدونم
تو خدایی
اصلاً خود اسم این دوره لیاقت به آدم احساس لیاقت و ارزشمندی میده
یه جورایی یه محکیه واسه شروع که تمرینات دوره رو شروع کنیم.
وقتی صبح این فایل رو گوش دادم خیلی خیلی خیلی فکر کردم
همه زندگیم انگار از جلوی چشمم عبور کرد
همه اتفاقات
خاطرات
آدمهایی که باهاشون به هر دلیلی برخورد کردم
متعجب شدم راستش از خودم که چقدر داستان ساده بود اما من اصرار داشتم که دنبال چیز دیگهای باشم
چرا اون همه تلاش و تقلا برای تغییر وضعیت مالی و کسبکارم عملاً هیچ تغییر محسوسی نداشت؟
چرا با اینکه واقعاً احساس رشد میکنم از نظر شخصیتی هنوز نتونستم اون رابطه دلخواهم رو ایجاد کنم که یکی از دوستانم چند وقت پیش بهم گفت عجیبترین چیزی که من تو زندگیم دیدم تو هستی که باوجود این شخصیت یه آدم فوقالعاده در کنارت نیست؟!
با مرور این موارد یه جاهای اشک ریختم یه جاهایی از ته دل خندیدم
بارها و بارها خداروشکر کردم
به خدا گفتم خداروشکر که فردای قیامت جز اون دسته کسانی نیستم که لب و دستشان رو از روی غفلت گاز میگرند، زمانی که این پشیمانی هیچ سودی براشون نخواهد داشت
با این آگاهیها و مهمتر از اون تعهد به عمل و استمرار در این آگاهیها به لطف خدا جز السابقون خواهیم بود
انقدر نشانه تو این چند روزه دیدم از حضور رونالدو تا داستانای اطرافش، از دیدن فاطمه حمامیهای بسیار تو این چند وقته اخیر در موضوعات و اشکال مختلف، انقدر حل این موضوع برام مهم شد که ایمان داشتم خدا داره آمادم میکنه برای یک حمله اساسی
احساس میکنم رگای قلبم داره باز میشه
احساس میکنم آبی که با مرور قانون مدتهاست پشت سد احساس لیاقت گیر افتاده قراره آرام آرام شکسته بشه
خدا میدونه با کار کردن روی این باور چه انرژی ازمون آزاد بشه و این انرژی چقدر قدرتمندانه میتونه مسیر زندگی همه ما رو دستخوش تغییر کنه
پس اگر زندگی من تو هر بعدی شبیه و نزدیک به این احساس نیست باید رگههای شرک و احساس عدم لیاقت رو توش پیدا کنی
وقتی با این موضوع و صحبتهای استاد برخورد کردم چند تا سوال خیلی تو ذهنم مرور شد
به خودم گفتم لحظه برآورده شدن تمام خواستههات رو تجسم کن
چه کار میکنی اگر بدونی تمام اون خواستهها زمانی بهت داده میشه که عمیقاً دربارشون احساس لیاقت داشته باشی؟
چقدر باور داری که تمام اونخواستهها همین الان منتظر تو هستند اگر تو خودت رو لایق بدونی؟
یا باور داشته باشی که اون خواسته تو بیشتر اشتیاق داره که به تو برسه و با تو باشه؟
اگر همچین باوری رو داشته باشی نسبت به اتفاقت زندگیت و خواستههات چقدر رویکردت متفاوت میشه؟
مثلاً درخصوص رابطه عاطفی بهجای اینکه خودت رو از پیش باخته بدونی عمیقاً باور کنی که اون بیشتر از میخواد که وارد زندگی تو بشه و فقط این شهامت رو لازم داره که تو بتونی حسش کنی؟
یا تو کسبوکارت عمیقاً به این باور برسی که تو آفریده شدی که این کار رو انجام بدی و عده زیادی بیصبرانه مشتاق خدمات و محصولات تو هستند و هیچکس مثل تو نمیتونه این کار رو به این خوبی انجام بده؟
این نگاه چقدر تفاوت داره تا اینکه هر کاری برای کسبوکارت بکنی به خودت بگی خب که چی؟ اینم مثل بقیه؟
وقتی این نگاه ارزشمندی رو در خودمون ایجاد کنیم چقدر راحتتر به استقبال حل مسائل و اتفاقات زندگیمون میریم؟
چقدر این مسیره برامون آسانتری میشه؟
این کامنت انگاری خود خدا باهم حرف زد انگاری همه چیزهاییی که مدتهااا بود در ذهنم مرور میشد روان ساده به من گفته شد.
﷽
بــــــــــــنام خــــــــــــدایی که بشــــــــــــدت کافیست
خدایا شــــکرت که تمامی جلسات این دوره رو پیش بردم.
امروز 10 بهمن 1402 درست 4 ماه پیش من این کامنت رو گذاشتم.
و امروز برای اینکه ردپایی باشه برای خودم تصمیم دارم به یاری الله مهربان آگاهی های این دوره مجدد از اولین فایل شروع کنم به گوش کردن و انجام تمریناتش و عمل به آگاهی هایش . به کمک یاری الله مهربان.
﷽
■ آیه 60 سوره کهف:وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُبًا
● ترجمه:و (به یاد آر) وقتی که موسی به شاگردش (یوشع که وصی و خلیفه او بود) گفت: من دست از طلب برندارم تا به مجمع البحرین (به محل برخورد دو دریا) برسم یا سالها عمر در طلب بگذرانم.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.
سلام به همه دوستانم
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■جملات کلیدی فایل :
● به اندازه ای که ما احساس لیاقت را درخودمان ایجاد می کنیم.به همان اندازه نسبت به جهان احساس بهتری داریم به همان اندازه ظرفمان بزرگتر می شود برای دریافت نعمت های بیشتر و به همان اندازه فرصت ها و موقعیت های بیشتری وارد زندگیمان می شود.
● همه ما باید خودمان را لایق خوشبختی بدانیم فقط به این دلیل که به دنیا آمده ایم.
●اگرشما وارد این دنیا شده ای لایق تمام نعمت های این دنیا بوده ای
●احساس لیاقت با تولدمان به ما داده می شود. و اگر ما بتوانیم این احساس لیاقت درونی را درخودمان بیدار کنیم احساس لیاقت بی قید و شرط را اتفاقات فوق العاده ای را جذب خواهیم کرد.
●ایده های فوق العاده به ما الهام می شود.
شرایط تغییر می کند.
●به اندازه ای که من خودمان را لایق می دانیم جهان هم مرا لایق می داند این قانون جهانه
● من ارزشمند هستم
●من لایق خوشبختی هستم من لایق این ثروت هستم.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سپاسگزاری:
● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیمبنشینم.
● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم
꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂
خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدارثروت و موفقیت.
سلام دوستان استادم و مریم بانو
الهی شکرت این دوره بر سایت نشست
استاد عزیزم که همیشه به الهامات خودت عمل میکنه و منفجر میشه نتیجه عالی اون عمل
یادمه فایل آخر توضیحات در مورد دوستمون رضا عطا روشن وعده این دوره رو دادین
و الان عملی شد
وقتی به سوالاتون فکر کردم
بیشترین احساس عدم لیاقتی که دارم در مورد خدادمنده هم صحبتی اینکه خدا این کار برام بکنه و یا فلان نعمت بهم بده
با اینکه خیلی معجزه و نعمت ها برام انجام داده این پیش زمینه و نجوا با هم هست نه خدا براتو نمیکنه تو متعهد نیستی
دوره عزت نفس خیلی کمکم مرد کمش کنم انا هست
بارها تو کامنت دوستانی که خیلی عالی نتایج گرفته بودن خوندم که وقتی فلان نعمت راحت دریافت کرده بودن اما نشستن فکر کردن چطور شد وارد زندگیشون شد برای چی من و اون نعمت مثل یک سایه از زندگیشون رفت بیرون
قطعا و قطعا پاشنه آشیل بسیاری از ماست
و با تمام وجودم از خدایم درخواست میکنم خودش این دوره رو برایم تهیه کنه
تا با عمل و تعهد بهش جلوه دیگه ای از خودش دنیاش و بندگانش ببینم
الهی به امید تو
سلام بر یگانه معبود زیبایی من
سلام بر استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان و تموم دوستان سایت
دقیقا استاد این حرفاتون عین اب روی اتیشه برای من تو یکی از کامنتامم گفتم من تا یه سنی دقیقا هر چیزی رو میخواستم به راحت ترین شکل ممکنش میخریدم برای ما دهه شصتیا هر چیزی خریدن راحت نبود. مثل الان ولی من تو سن 14 پانزده سالگی برای خودم کامپیوتر خریدم کامپیوترم تازه اومده بود من خواستم و خریدم با پول خودمم خریدم من بالاترین گوشی رو خواستم و N95 نوکیا که اون زمان بالاترینش بودو خریدم من اون دوره 18 تا 22 سالگی خودمو خیلی دوس داشتم و دقیقا تموم دخترا بهم پیشنهاد دوستی میدادن چون من خودمو لایق میدونستم خودمو عاشقانه دوس داشتم من خودمو لایق میدونستم و این احساس لیاقت و باور بهترین بودنم از اینجا اومده بود که من بچه پولدارم که حالا دقیقا از کل فامیل ما بهتر بودیم دقیقا تلویزیون رنگی اومد ما اولین نفری بودیم که خریدم ولی انصافا هیچ چیز خواستی رو پدرم برای من نخرید با قدرت میگم هیچ چیزی رو برام نخرید ولی من چون اون حس بچه پولداره رو داشتم راحت هر چیزی رو میخواستم به راحت ترین شکل ممکنش میخریدم
دقیقا خودمو لایق میدونستم بالاترین خط رو خواستم و کد یک خریدم بالاتر گوشی،راحت ماشین خریدم
من این حسو خیلی خوب درک میکنم و دقیقا فردا این دوره رو میخرم چون میدونم چه نتایجی داره و میگیرم
واقعاااا خدارو هزار مرتبه سپاسگذارتم که منو به این سایت هدایت کرد و منو به یکی از بهترین استاد ها و دستانش معرفی کرده
سلام به همت دوستان و استادان بی نظیر
وای خدایا تو چقدر سریع جواب میدی دقیقا یک روز قبل از این فایل من خودم سوال کردم که با وجود اینکه توکل کردم و روی علاقه هام کار میکنم با وجود اینکه روی باورهام کار میکنم و هر روز تمرین و شکر گذاری دارم نعمتها و ثروتهارو میبینم افراد موفق رو تحسین میکنم اما خیلی نتیجه ها کمه خیلی اتفاقای خوب تو زندگیم کمه و با این فایل خدا جوابمو داد
خدا از طریق شما استاد عزیز بهم گفت که روی احساس لیاقتت کار کن و اونجا فهمیدم که ای بابا من اصلا احساس لیاقت رو در خودم ندارم
تازه فهمیدم که احساس لیاقته که همه چی رو ازم گرفته و نمیزاره حرکت کنم پامو محکم گذاشتم رو ترمز و انتظار دارم اتفاقی هم بیفته و بعد یه کم افسرده شدم اما سریع به خودم اومدم و به خودم گفتم خداراشکر که عیب کارم رو پیدا کردم این نباید حالم رو بد کنه بلکه باید ازش باور درست بسازم در جهت خواسته هام و همینطور از خودم سوال میکردم که چطور میتونم این احساس لیاقت رو بهتر کنم و بازم هدایت شدم به فایلی که توی گوشیم از فایلهای دانلودی دانلود کرده بودم که گفتید احسال عدم لیاقت از عذاب وجدان میاد و عذاب وجدان هم از گناه و از اون فایل همینطور به خودم میگم که خدا مهربونه خدا بخشندگی بی نهایت داره صد بار هم اگه توبه کنیم بازم خدا اغوش گرمی واسه ما انسانها داره و میگه بیا من همه چی بهت میدم و خداراشکر داره اتفاقای خوب رخ میده و درهایی برلم باز میشه که فقط باید شکر خدارو به جا بیارم
خداراشکر که توی این مسیر هستم که با این افکار مناسب خودمو بسازم
در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید