معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 2 - صفحه 11

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    به نام خدای وهاب و زیبایی ها

    سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان عزیزم و دوستان عالی و بینظیرم

    استاد من همین الان به این فایل هدایت شدم ولی دیشب خداوند بهم الهام کرد که باید این دوره رو تهیه کنی و الان دیگه کاملا تایید شد و خدایا خودت گفتی پس ایمان دارم خودت مبلغ این دوره رو برام فراهم میکنی .

    استاد همین عصری من کلی کامنت نوشتم برای فایل توحید عملی 10 و داشتم تصحیحش میکردم که به یک باره تلفنم زنگ خورد و پیامم پاک شد . استاد خیلی تعجب کردم از رفتار خودم اصلا ذره ایی ناراحت نشدم و خودم رو سرزنش نکردم و بعدش به خودم گفتم :آفرین ریحانه ، چقدر تو بزرگ شدی . نه تنها ناراحت نشدی بلکه درجا گفتی حتما خیری توش بوده و گفتی الخیر فی ما وقع، آفرین دختر ،آفرین دختر

    و گفتی دوباره مینویسم

    استاد یه چیزی بگم جدیدا در بیشتر مواقع چیزهایی که قرار هست اتفاق بیفته از قبل به من گفته میشه .

    استاد انقدر هم زمانی ها من با شما دارم که دیگه نگو .

    مثلا همین فایل توحید عملی 10 ،شما صحبت هایی که اول فایل گفتید، شبیه صحبت های من با خداوند که ساعت 4 صبح با خدا داشتم . اصلا حال عجیبیه ، خدایا شکرت

    ان شاءالله به زودی میام تو دوره احساس لیاقت براتون کامنت مینویسم ، الهی آمین

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سلیمان صفری گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    احساس لیاقت ته نداره

    به اندازه ای که خودتو لایق میدونی حرکت میکنی

    با احساس لیاقت، زیربنایی رو میسازی گه هر پیشرفت

    و هدفی رو میشه بهش رسید.

    وقتی ازاحساس لیاقت پر بشی هر هدفی رو میتونی دست پیدا کنی.

    به نظرم احساس لیاقت نوعی سپاسگزاری از خالق هم هست،یعنی توخودت رو لایق و شایسته ی بهترینها میدونی،با ارامش و ایمان در راستای اهدافت قدم برمیداری،ایده ها بهت الهام میشه(گی الهام میشه وقتی خودتو لایق الهامات بدونی)در راستای الهامات قدم برمیداری،عمل میکنی و براحتی میرسی و سپاسگزاری میگنی

    سپاسگزاری هم بالاترین فرگانسه و این داستان ادامه دارد تا بی انتها.

    من امسال کشف قوامین رو پیش میرم،یه جورایی داره لیاقت درونیم رو هم بیشتر از قبل احساس میکنم و به یک فروش راحت و آسان در شغلم رسیده ام،در حال حاضر کاری به شریک هام ندارم و فعالیت باذوق و شوق عجیبی دارم و خستگی رو نمیفهمم،صد البته نتایج مالی نسبتا خوب،ارامش و احساس فوق العاده

    روابط بینظیر با مشتریانم،خودم و نیز خانم عزیزم دارم.

    دوره های استاد تک بعدی نیست.

    این تک بعدی نبودن رو قبلا هم گفته ام.

    یعنی با دوره ثروت،میشود عزت نفس رو تقویت گرد

    با دوره عزت نفس،ثروت ساخت

    با کشف قوانین به همه اینها نائل شد

    و من بعد از کشف قوانین حتما این دوره ی عالی احساس لیاقت رو در نوبت بعدی خرید قرار داده ام و به لطف خدای وهابم میخرم.

    سپاس از تمام فایلهای دانلودی بی نظیر و محصولات عالیتون

    در پناه حق ثروتمند و لایق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم.

    در رابطه با احساس لیاقت و تاثیر القائات و تلقین‌های دیگران باید بگم متاسفانه گاهی پدر و مادرهای ما رفتاری رو دارن که اشتباهه،البته در بیشتر موارد خودشونم نمیدونن که رفتارشون اشتباهه؛ برای مثال در خاطرم هست وقتی من و خواهرم بچه بودیم و دانش‌آموز بودیم،مادرم خیلی درس خوندنمون رو باهم مقایسه میکرد و همیشه خواهرم رو سرزنش میکرد که چرا مثل من درس‌خون نیست. البته مقایسه کردن ما با هم در خیلی از موارد و مسائل و از طرف افراد مختلف اتفاق می‌افتاد و کسانی که این کار رو میکردند، شاید نمی‌دونستند که دارن چه ضربه‌ای به خواهرم می‌زنند.

    جالبه بدونید که مادرم، خواهرم رو بیشتر از من دوست داشت و بیشتر بهش محبت میکرد؛ اما متاسفانه سرزنشش هم میکرد. نمیخوام بگم فقط این رفتار مادرم باعث شد که خواهرم احساس عدم لیاقت کنه، چون حتما عوامل دیگه‌ای هم دخیل بوده، اما میخوام بگم من و خواهرم پا به پای هم بزرگ شدیم و دو تا راه کاملا متفاوت رو طی کردیم و متاسفانه الان ایشون در تمام جنبه‌های زندگیش از عدم احساس لیاقت رنج میبره.

    فکر میکنم من در بیشتر مواقع و مقاطع زندگیم عزت نفس و احساس لیاقت دارم، شاید اینکه تو بچگی همیشه و در غالب مسائل از طرف همه اطرافیان تشویق میشدم،روی این موضوع تاثیر داشته، اما متاسفانه خواهرم همیشه و همیشه احساس عدم لیاقت داره و تمام علائمی که استاد در این ارتباط میشمرند،ایشون دارند.

    متاسفانه احساس عدم لیاقت حتی زندگی عاطفی آدم‌ها رو هم تحت تاثیر قرار میده؛ خواهر من حتی در زندگی مشترکش هم دچار مشکل هست و من میدونم فقط بخاطر احساس عدم لیاقتش هست.

    البته حتما خودش باید تلاش کنه که اینطور نباشه؛من وقتی دوره عزت نفس رو خریدم، از اونجا که استاد گفته بودند میتونیم فایل‌ها رو به خانوادمون هم بدیم،بنابراین اون‌ها رو در اختیار خواهرم هم گذاشتم و مطمئن بودم که حتما این فایل‌ها بهش کمک میکنه؛ اما متاسفانه خیلی جدی اون‌ها رو گوش نمیکنه و این نشون میده که خودش هم باید بخواد که این احساس در وجودش درست بشه که تا الان تصمیم جدی در این مورد نداشته (البته که استاد گفتند دوره احساس لیاقت متفاوت با دوره عزت نفس هست و عمیق‌تره،اما به‌طور کل خواستم مسئله مقایسه کردن و اثر بد اون و اینکه خودمون باید بخوایم که تغییر کنیم رو مطرح کنم.)

    یه نکته هم در این ارتباط به یاد دارم؛ درس خون بودن من باعث شده بود حتی زنداییم هم دخترش رو با من مقایسه کنه و ایشون رو سرزنش کنه!اما دختردایی من راه متفاوتی با خواهرم رو طی کرد؛یعنی به‌جای اینکه احساس عدم لیاقت پیدا کنه، به‌یکباره فوق‌العاده درس‌خون شد و مدارج تحصیلی‌ش رو به نحو احسن طی کرد!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    سلام بر عزیزان دل

    هرموقع معرفی محصول میرسه و فایلش روی سایت میاد من خودم بشخصه با معرفی فایلش فقط در همون زمینه احساس میکنم تو دورم و موضوعات مربوط بهش و مدام میبینم میشنوم دیگه چه برسه بخوام دوره رو بخرم و روش تمرکزی کار کنم و مطمینم و پیش اومده معمولا تو معرفی استاد دمو کلی از صحبتها و مفاهیم دوره رو میگن و انصافا چیزی کم نمیزارن صد البته که دوره ریشه ای تر کار میکنه و تمرین داره و باعث میشه موضوعات ریشه ای حل بشه و واقعا بحث احساس لیاقت مهمترینه خواهرم وقتی راجع بهش صحبت میکنه من اصلا میخکوب و متفکر میمونم که چجوری شما به این مسایل رسیدین و اینقدر عالی برای ما توضیحش میدین

    اصلا همین جمله خودش طلاییه

    «به اندازه ای که تو برای خودت ارزش قایلی جهان برای تو ارزش قایله »

    تک تک جملاتتون همیشه هر لحظه باید با طلا نوشت چرا ؟ چون بهش رسیدیم الگوها ازش دیدیم

    دیروز صبح دفتر شکرگزاریمو اومدم بردارم و داخلش بنویسم بعد یکی از دفترام یک نفر که قبلا هم صداش و شنیدم بهم گفت برش دار بخون قبلا شاید صدبار چشمم بهش میخورد و بغل دفترام بود (دفتر دوره قدم اول) اما اینبار صدا خیلی واضح گفت نگاه بهش بنداز اولش خب توجه نکردم و گذاشتمش عقبتر بعد وای خدای من اصلا مو بر اندامم راست میشه یهو لیز خورد و اومد جلو گوش دادم مقاومت نکردم یه نگاهی به نوشته هام انداختم و صحبتهای استاد تو قدم اول که با عشق نوشته بودم و میخوندم و لذت میبردم بعد همون صدا گفت نبندش برو صفحه های اخر و بخون صفحه اخرش تمریناتم بود چکاپ فرکانسیم یسری هاش خیلی خیلی تغییر کرده بود یسری هاش کمتر چیزی نبود که اصلاا حتی یه کوچولو تغییر نکرده بوده باشه همینطور رفتم جلوتر اخرین جلسه فایل قدم اول استاد راجع به هدف سال میگن که یه هدف و انتخاب کن و براش قدم بردار اون زمان سال 1400 بود و هدف سال 1401 خودمو رابطه عاطفی تعیین کرده بودم و یادمه تمرکزی روش کار کردم و بعد قدم اول دو سه جلسه قدم دوم و گوش کردم بعد هدایت بهم گفت دوره عشق و مودت و بخرم و خب تو قدم برداشتنام برای هدفم بود دیگه قدم ها رو ادامه ندادم تقریبا شیش ماه تمرکزی کار کردم رو دوره البته که کار کردن رو دوره عشق و مودت در کنار فایل های هدیه و کارهای روزمره خودم یک سال طول کشید ولی تمرکزی شیش ماه بود که داشتم‌روش کار میکردم و ته دفتر قدمم خصوصیات عشقمو نوشته بودم خدای من الان نزدیک یک سال و نیم دوسال هست ازش میگذره و من دیدم نود و هشت درصد چیزایی که نوشتم و پارنترم داره اون دو درصدم یه چند مورد مسایل مالی بود که چون خودمم هنوز رو این موضوع ترمزها دارم طبیعی که جهان هم فرکانس خودمو جذبم کنه من حتی عکس گرفتم برای خواهرم فرستادم که باهم قانون و تایید کنیم و اون تشکر کرد و گفت دقیقا زمانی که تصمیم گرفتم تمرکز لیزری بزارم رو دوره احساس لیاقت و قانون سلامتی تو اینو فرستادی و برای ایشون هم دست خدا شدم براش تعریف کردم که چجوری هدایت بهم گفت برو اون دفتر و بخون و من و هدایت کرد که برای خواهرم تعریف کنم و با یه گوش دادن به این الهام هزاران موضوع برامون باز شد چقدر جفتمون سپاسگزاری کردیم و من همون روز کلی صفحه تو دفتر شکرگزاریم پر کردم خدایا شکرت

    ممنونم استاد بینظیر من که تمام اینها به لطف اشنایی شما بود شما مارو با خدا قران شهود توحید اشنا کردین ️ برقرار و اللهی و شاد باشید همیشه دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    کیان علیپور گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    به نام خدای مهربانی ها.سلام به استاد عزیز خانم شایسته و دوستان نوری و هم فرکانسی.با توجه به توضیحات استاد خواستم تجربه ی خودم رو با دوستان به اشتراک بذارم.چند سال پیش صد و چهار کیلو وزن داشتم و در طول یکسال سی و دو کیلو کم کردم با کمک الله خداوند و تثبیت وزن دارم و خب بعدش به یه رشته رفتم دقیقا مقابل چاقی یعنی دومیدانی و الحمدالله نمیگم قهرمان شدم ولی همینکه توی این رشته رفتم و در کنار قهرمانان تمرین میکنم خوشحالم حداقل تو مسابقات شرکت میکنم چه اول چه آخر.خب توی مسابقات که مربوط به اداره ی خودمون هست شرکت میکنم و با کمک خدا چند سال مقام اوردم و دو سال آخر چهارم و چهارم شدم و باعث شد کلی ناراحت شدم و حتی گفتم کنار بذارم.اما بخودم اومدم و به خودم لیاقت و ارزش دادم گفتم من همونم که چاق بودم اهل ورزش نبودم و خب حالا چهارم شدم و دوباره برگشتم و با خوشحالی و قدرت دارم تمرین میکنم و همین الانم از دومیدانی و تمرین برگشتم.البته دارم نقاط ضعف رو برطرف میکنم و خودم رو اصلاح میکنم و همه و همه با کمک خداست.براتون عشق و نور آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1720 روز

    بنام خالق هستی

    سلام به استاد عزیز و دوستان نازنینم

    صحبت هاتون رو در مورد احساس ارزشمندی گوش کردم واین صحبت هایی هست که من در موردشون خیلی مقاومت دارم برام قابل حل نیست وقانون چیز دیگری است که برای خودت ارزش قائل باش خودت رو دوست داشته باش

    البته دلایل زیادی دارد تحقیر شدن در دوران کودکی یادمه اسم گذاشته بودند روی هر کدوم از بچه ها

    یا صحبت بابام که می‌گفت شما ها هیچی هستید و…

    مدام تکرار و حس بی ارزشی به حدی که نمی تونستم توی جمع حرف بزنم و حتی قدرت درخواست نداشتم که فلان چیز رو میخوام بهم بدید

    واین موارد زیاد هست

    از وقتی برای خودم ارزش قائل شدم دیگران هم برام ارزش قائل شدند

    من والیبال بازی می‌کنم وبازی خوبی هم دارم نسبت به گذشته خودم که از من تعریف میشه می‌پذیرم تایید میکنم وتعریف از خود رو خوب میدونم

    من نسبت به گذشته خودم خیلی روند خوبی داشتم یادمه اگه تو فوتبال گل میزدم یا مسابقات ورزشی مقام می‌آوردم یا حتی کسی ازم تعریف می‌کرد که چقدر بازی خوبی داری یا خوشتیپ هستی فکر میکردم این عادیه میگفتم این که چیزی نیست و دیگران هم می‌گفتند چیزی نیست

    دنیا بازتاب کلام خودم رو بهم برمیگردوند

    اوایل امسال رفتم سه دست کامل شلوار پیراهن برای خودم خریدم دو جفت کفش ورزشی وعطر شانه وحتی تنها خودم رو دعوت کردم بهترین کبابی شهر و حس ارزشمندیم تقویت شداین سرمایه گذاری جزو بهترین سرمایه‌گذاری های زندگیم هست

    وقتی به بچه ها نگاه میکنم که برای خودشون بازی می‌کنند لذت می‌برند نظر کسی براشون مهم نیست وحس ارزشمند بودن رو دارند دوست داشتنی هستند و همه با اشتیاق در خدمت اونها هستند

    چه میشه این حس ارزشمند بودن کم رنگ میشه و از بین میره؟

    وقتی شروع به دیدن نقص ها وکمبود ها داشته باشیم اون نجوای شیطانی که وعده فقر وفحشا می‌دهد رو باور کنیم نجوایی که میگه نیست دیگه فرصت ها تموم شدند دیگه گیرت هم نمیاد عجله کن سریع بخر و…

    تو بی ارزشی توکسی نیستی جنس بنجول ودرب داغون بخر و..

    تو دوره دوازده قدم شما گفتید هر مغازه ای برم وبگن داره تموم میشه داره گرون میشه بخر واگر نخری گیرت نمیاد یه جنس کیفیت پایین اون مغازه رو ترک میکنید

    با این باور که همیشه هست دنیا دنیای فراوانی هاست

    واون صدای آرامش بخش خداوندکه جایگاهش قلب انسان هست وعده فزونی می‌دهد وعده فراوانی و نعمت که شرایط داره بهتر میشه همه چیز هست عجله ای در کار نیست نیاز به بدو بدو نیست تو ارزشمند هست جنس خوب باکیفیت استفاده کن

    با داشتن احساس لیاقت و ارزشمندی است که مسیر درست ملموس تر میشه مسیر درست بولد تر میشه واون احساس ارزشمندی است که ما رو در مدار نعمت های خداوند قرار میده

    واقعا احساس لیاقت انتهایی نداره وباید تا آخر عمرم رو خودم کار کنم این دوره بسیار ارزشمند هست که شما استاد خودتون رو دانشجوی این دوره میدانید وتمریناتش رو هم انجام می‌دهید

    اگر این دوره رو خریداری کنم سعی میکنم تمرینات اش رو به بهترین وجه انجام بدهم و حس ارزشمندی خودم رو بازیابی کنم امروز انتخابش میکنم برای خرید

    خداوند در زمان مناسب اش منو به این دوره هدایت میکنه

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    Amineh amiri گفته:
    مدت عضویت: 842 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان ارزشمند

    نیازی نیست برای به یاد اوردن اینکه کجاها ارزش خودمو بردم زیر سوال زیاد فکر کنم چون متاسفانه ساعاتی پیش استادمون ی امتحان گرفته بود و من با اینکه خیلی هم نخونده بودم ولی تلاشمو کرده بودم و سعی میکردم به خدا توکل کنم نتیجه ازمونم نسبت به بقیه بهتر شده بود و بچها وقتی فهمیدن از درس سختی مثل بیوشیمی من نمره خوبی گرفتم شروع کردن به مسخره بازی که تو دگ از مانیستی تو خوب شدی فلان و منم برای اینکه ثابت کنم که درس نخوندم کل برنامه دیروزمو شرح دادم که اغا من خیلی نخوندم و شانسی ایقد خوب شدم

    که این برمیگرده به عزت نفس پایین و ارزش قائل نبودن برای خودمو و دانشی که دارم و سعی میکنم خودمو طبق میل دیگران توجیح کنم

    با اینکه داشتم به خودم توی ذهنم نهیب میزدم چی میگی امینه!!!؟

    ولی نمیدونم انگار شجاعت نداشتم که اهمیت ندم و به خودم افتخار کنم

    بارها شده من بخاطر اینکه عملم مورد قبول بقیه باشه در لحظه از اون چیزی که باب میل خودم بوده گذشتم

    الان ک مدتیه وارد محیط و جو جدیدی شدم متوجه میشم که من درسته فایل گوش میدادم ارامش داشتم حالم خوب بود نتایج خوبی میگرفتم اون‌موقع ارتباط خاصی نداشتم الان که ارتباطاتم وسیع تر شده میبینم که خیلی راحت از چیزایی که میدونم درسته و باعث ارتقا شخصیت من میشه میگذرم

    ی جوری شجاعت متفاوت عمل کردن ندارم جلو بقیه

    من خیلی دوست دارم روابط عالی داشته باشم

    ولی احساس میکنم من این روابط عالی برای خواستن توجه بقیه میخوامش نه اینکه با ادمای بیشتری لذت ببرم

    مثلا اگه تنها شدم برا ی تایمی تو دانشگا انگار که بی ارزشم و حس میکنم ادما ی جوری دارن نگا میکنن ک هیچ دوستی نداره و ادم با ارزشی نیست

    واقعا نمیدونم استاد این اعترافات چطوری داره میاد و واقعا همینه

    سعی میکنم کارام با بقیه هماهنگ باشه خودمو در حدی نمیبینم که بخوام تنهایی تصمیم بگیرم همش دودلم و باید نظر بقیه بپرسم

    من واقعا تا قبل از اینکه وارد جمع بزرگی بشم و تنها بودم و فایلای شمارو گوش میدادم فکر میکردم دگ حرف بقیه برام مهم نیست ولی همین ک وارد فضای جدیدی شدم انگار فراموش کردم و در عمل خیلی افتضاح عمل کردم

    دو روزه دوره عزت نفس خریداری کردم که به امید خدای مهربون روی عزت نفسم کار کنم با اینکه دودل بودم و نجواهای ذهنم میگفت تو این پولو لازم داری ولی هیچ چیزی واجب تر از عزت نفس الان برام نیست

    ایشالا که در ادامه هدایت بشم به دوره فوق العاده احساس لیاقت

    خدای مهربونم‌خودت کمکم کن خودت شجاعت و ایمان و پشتکاری بده بهم تا بی قید و شرط خودمو که از وجود‌ خودتم دوست داشته باشم و تمام تمرکزم روی زیبایی جهانت باشه و به درستی خودمو تجربه کنم

    استاد عزیزم من عاشقتوووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      کیان علیپور گفته:
      مدت عضویت: 1415 روز

      سلام دوست هم فرکانسی و مهربان.چه خوب که امتحان رو با کمک خدا و تلاش خودتون خوب دادید و خیلی خوشحال کننده هست.ایشالا بعد از اتمام دوره بازم موفقیت پشت موفقیت براتون بیاد و اون بالا بالاها شما رو ببینیم.منم از صمیم قلب براتون عشق و نور آرزو میکنم.باران رحمت الهی بر شما جاری باد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      میلاد گفته:
      مدت عضویت: 3811 روز

      سلام به خانم امیری عزیز

      هدایت شدم به این صفحه ارزشمند و البته فایل ارزشمند و بعد هم کامنت خوب شما

      تقریبا میشه گفت 80 90 درصد آدمها تو کودکی به روش های مختلف تحقیر شدن و حداقل این موضوع و خوندن کامنت بچه ها این آرامشو میده که خب پس خیلیا تحقیر شدن .. پس اینقد دست و پا نزنم و با آرامش مثل بقیه روی این احساس مهم کارکنم .

      یه نکته اصلی که توی کامنتتون بود و خب دوست داشتم براتون یه کلید بدم دودل بودن تو تصمیماته ‌.

      خیلی خیلی راحت میشه این جریان رو با کمک هدایت اکیش کرد و هرچقد ما روی ندای درونمون کارکنیم و از خدا هدایت بگیریم براحتی بهمون کمک میکنه . جوری که وقتی یهو ندا میاد و ماانجام میدیم و نتیجه میاد اینقد بزرگ و قوی و فوق العادس که اصلاتو مغزمون اصلا نمیگنجه و فقط باید اون تجربه ای که بدست میاریم توی این جریان هدایت و ندای درون رو پررنگ کنیم و مستمر ازش استفاده کنیم

      امیدوارم کامنتم برات راهگشا باشه

      روزت بخیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    هدا حیدری گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستان تلاشگرم

    امروز با دوستم داشتیم از باورها و ترمز های که داریم صحبت میکردیم وچند وقتی میشه متوجه موضوعی شدم.

    من یک باور نادرست از خانواده ام دارم یعنی اول باور این بود که من از خانواده ام میترسم اینکه برم بیرون و تایم زیادی بمونم از واکنش اون ها میترسیدم اینکه قدمی برای زندگی خودم بردارم از واکنش اونا میترسم ، اینکه بخوام شاغل باشم باید تایم کاری طبق چیزی که خانواده ام میگن باشه ،و….. این باوره خیلییی عمیق در وجودم هست خیلی سعی میکنم رو خودم کار کنم باور های بهتری بسازم تا بتونم این ترس که در وجودم رخنه کرده رو بردارم ، خداروشکر بهتر شدم دوره عزت نفس رو تهیه کردم خیلی بهتر شدم خدا رو در قلبم حس کردم هروقت دیر برگشتم خونه یا هروقت کار کردم برای زندگی خودم قدمی برداشتم به ندای قلبم گوش دادم و اون ترس رو نادیده گرفتم ، استاد همیشه میگن حتی اگر یه ذره پیشرفت کردی بگو یادآوری کن برای خودت آره من دل جرات بیشتری دارم نسبت به قبل خیلیییی فرکانسم تغییر کرد خداروشکر خداروشکر خداروشکر

    ولی این روز ها به یک تضاد بزرگی برخوردم خیلی از کارای که خارج از خونه انجام میشه من برا خانواده ام انجام میدم و تا هر تایمی بیرون باشم اصلا مشکلی نیست اگر کار خانواده باشه من نه استرسی دارم کی برگردم خونه نه استرس دارم که الان زنگ می‌زنند میگن کجایی؟! ولی وقتی برای کار های شخصی خودم برم بیرون یا برای تفریح خودم برم بیرون همش فک کنم زود برگردم خونه؟!چی بگم به خانواده ام ؟! اگر زیاد تفریح کنم میگم چرا من خیلی رفتم بیرون این مدت چرا انقدر تفریح کردم؟!

    خب این وسط یه سوال پیش میاد چرا وقتی برای کارهای که برای خانوادت بیرونی از تایم خودت میزنی از تفریح کارات میزنی تا هروقتی که بیرون باشی کسی نمیگههعع کجا بودی حتی به این فک نمیکنی چی بگم به مامانم چراتااون موقعه بیرون بودی ولییییی بحث من و زندگی شخصیم باشه باشع برای خودت همه چی رو ترسناک میکنی چی بگم زود برگردم وای دیر شد وای الان زنگ میزنن و…. خب دختر چرا فک میکنی لیاقت تفریح کردن لیاقت بیرون رفتن لیاقت یه کار عالی و ….. نداری ؟!

    من تاالان صدبار از خدا خواستم کمکم کنه یه وارد یه شغل عالی. بشم به استقلال مالی برسم کلیییی چیزو امتحان کردم رو باور هام کار کردم اما نشد چراااا چون هروقت بحث کار پیش بیاد به همه فک میکنم که کارم اختلالی در زندگی افراد خانواده ام ایجاد نکنه یا تایمش جوری باشه که اونا راضی بشن !!!

    من امروز به این تضاد رسیدم که احساس لیاقت ندارم امروز فهمیدم پس یک قدم برداشتم ،باید کار کنم رو خودم تا احساس لیاقت رو در خودم پیدا کنم وقتی خدا انقدر عاشقمونه انقدر دوستمون داره برامون ارزش قائله با همه نقص هامون چرا ما برای خودمون ارزش قائل نباشیم ؟!و حس کنیم خیلی از کارها برامون زیادیه اینکه خوش باشیم لذت ببریم از زندگی زیادیه برای خودمون همه چی رو تلخ میکنیم.

    خدارو شکر امروز یکی از ترمز هامو فهمیدم این یعنی برداشتن یک قدم برای بهبودی ان شالله بتونم بهتر عمل کنم بهتر کار کنم و پیشرفت کنم و نتایج بیشتر بیشتر بیاد .

    ممنون از استاد فوق العاده ی خودم برای این فایل بینظیر

    در پناه خدا پر انرژی و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    کیان علیپور گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    سلام دوستان عزیزم.سلام خدمت استاد عزیزم استاد عباس منش و خانم شایسته.مثل همیشه از صحبت های شما استفاده کردم و ایشالا روشنگر مسیر زندگی ام باشه.دوستان من از زمانی که با استاد و این سایت آشنا شدم خب خیلی لذت میبرم و نتایج خوبی هم گرفتم و پیوسته شکرگذار خداوندم.چه شکرگذاری قلبی و شکرگذاری زبانی و نوشتاری و انصافا بین خانواده و دوستان هم تقریبا شناخته شده هستم.سوالی داشتم اگه دوستان راهنمایی کنن ممنون میشم.قبلش توضیحاتی بدم خدمت شما.من وزن یکصد و چهار کیلو داشتم و با رژیم غذایی و البته ورزش که غالبا دویدن هست به وزن ایده آل رسیدم الحمدالله و شاکرم.بعدش وارد مسابقات دومیدانی در سطح اداره ی خودمون در سطح کشور شدم و سه سال پشت سر هم در ماده ی دو هزارمتر سوم و سوم و دوم شدم و صد هزار مرتبه شکر.ولی دوسالی هست علیرغم امید و توکل به خداوند و تمرینات مستمر چهارم و چهارم توی دوسال شدم.از لحاظ ورزشی و تمرین اکی هستم میشه راهنمایی کنید اشکال کارم کجاست؟ممنون میشم راهنمایی کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهسا میهن خواه گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    سلام به استاد نازنینم و مریم جان دست مریزاد مثل همیشه با محصول جدید راه و مسیر توحیدی برای همه هموار تر راحتتر و پر لذت تر کردین

    محصول احساس لیاقت که دقیقا به نظرم مثل شیر مادر برای رشد اولیه هر انسانی لازم و مفیده

    اینکه اون جون گرفتن، اون پی ریزی ساختمان و…

    هرکاری اولس بیسش درست باشه

    الهییییی به امید تو

    روزهای اول اومدن این دوره روی سایت خیلی خیلی تقلا کردم که داشته باشمش چون احساس میکردم خیلیییییی بهش نیاز دارم

    اما نمیشد بخرمش

    به چند تا کامنت هم هدایت شدم که وقتی در مدار دریافتش قرار بگیری چه مبلغش 8 میلیون و چه 80 میلیون دریافتش میکنی

    و من آرام شدم

    از خدای خودم خواستم منو در مدار دریافت این آگاهی های ناب قرار بده

    و الان دوباره مشتاق دریافتش شدم

    باز دوباره از خودش طلب میکنم و در ستاره قطبی درخواستمو میگم

    الهییییی به امید تو

    خداروشکر شکر چنین استاد تحسین برانگیزی داریم که حتی خودشون هم دانشجوی این دوره میدونن و همپای ما این مسیر زیبا رو با تعهد و عمل طی میکنن

    بارالها ما را در پناه خود از هر هر گزند نجوا شر شیطان ایمن بدار

    و مرا در دریافت و عمل به هدایت هایت یاری کن

    و به راحتی و آسانی در مدار دریافت آگاهی های این دوره قرار بده

    الهیییی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: