معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 2 - صفحه 2

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1619 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خدا مرا کفایت است وجز او خدایی نیست

    من براو توکل کرده ام

    که اوست پروردگار عرش بزرگ

    خدایا ای تنها انیس ومونسم

    تو را بابت هدایتم به مسیر خودشناسی وخود ارزشمندی شکرگزارم .

    هدایتم کن که فقط برروی خودم تمرکز کنم و خودم را بهتر بشناسم .

    استاد جان سلام ودرود

    سپاسگزارم بابت دوره احساس لیاقت

    من بارها در کامنت هام در دوره احساس لیاقت از شما سپاسگزاری کردم وگفتم که بهترین دوره ای که میشه ازبنا خودت را بسازی وپی وریشه های قوی بسازی همین دوره هست

    دوره ای که فوکوس می‌کنه روی همون ریشه هایی که قشنگ با شناخت یکیشون هزاران ریشه ودلیل نشدن های زندگیت که آرزویش را داشتی برات واضح میشه.

    خداراهزاران بار شکر میکنم که این دوره را که ایمان دارم هدایت خداوند به شما بوده را شروع کردید .

    استاد این جلسه 9من را داره با خودم آشنا تر می‌کنه یعنی هر بار که گوش میدم میگم آره خودشه

    بیشتر از اینکه خودم به خودم ظلم کردم ناراحتم

    در هر مسئله ای دقیقا همین احساس بی ارزشی خیلی بولدمیشه .

    هرجا را که برمی‌گردم که به اصطلاح مورد ظلم بودم به خاطر همین احساس که من لایق نیستم سراغم می‌اومد .

    این جلسه 9استاد خیلی پاشنه آشیل دارم و همین امروز یه مسئله ای برام پیش اومد که همین احساس گناه اومد سراغم که مقصر بودم ‌

    ولی جهان درست کار می‌کنه وبه هیچ کس هیچ ظلمی نمیشه .

    هم خوشحالم که این دوره را خداوند هدایتم کرد که واقعا به خودشناسی عمیقه

    هم انگار سرگردانم به خاطر این همه آگاهی هایی که ندانسته به خودم چه فشاری آوردم .

    دوستاتی که کامنت من را میخونید همه به این دوره نیاز داریم

    یعنی همه انسانها به این دوره نیاز دارند وگرنه هورمون را تلف کردیم اگر از این آگاهی ها بهره نبریم

    از اینکه خدا مرا در فرکانس شنیدن این صحبت های ارزشمند وناب قرار دادهدا را سپاسگزارم .

    استاد تو این دوره هدایت شدم به کار جدید

    حالا یه چیز جالب

    همکارم که یکماه هست در دو شیفت کار میکنیم امروز دیگه نیومد

    چون اصلا در فرکانسم نبود خداوند قشنگ حداش کرد از من

    ویهدهمکار بهتر را در مسیرم قرارداد

    این اتفاقها اصلا اتفاقی نیست چون من پذیرفتم جهان داره با لیاقتی که انسانها برای خودشون قائل میشن کار می‌کنه .

    ولی وقتی همکار جدیدم را دیدم یه احساس مقایسه به سراغم اومد، شدید جوری که بغض گلویم را گرفته بود .

    وگفتم هنوز باید روی احساس خود ارزشمندی ام کار کنم .

    احساس مقایسه خیلی ریشه هست وتا آخر عمرم باید رو این دوره کار کنم

    استاد. از خداوند بهترین ها را براتون آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1311 روز

      به نام هدایت الله

      سلام به خواهرخوب وارزشمندم سمیه عزیز وتوحیدی

      بهت تبریک میگم چقدر لذت بردم از کامنت خوبتون خیلی فوق العاده و قابل تحسین است

      خیلی خوشحالم که این دوره ارزشمند را تهیه کردید وریشه های بی ارزشی را شناسایی کردی وروی خودت کار می‌کنی

      از شما سپاسگزارم تجربه خوبت رو برای ما کامنت کردی قطعا همه ما نیاز به این محصول عالی داریم

      وبرای خرید این دوره انشاالله همه در مداروفرکانس این محصول ارزشمند وتوحیدی قرار بگیرند

      بهترین ها را برای شما دوست عزیز آرزومندم هر کجا هستی موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2038 روز

    بنام خداوند مهربان.

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به خانواده دوس‌داشتنی عباسمنش

    خداوند رو هزاران بار شکر که در مسیر الهی و درست و با دوستانی فوق‌العاده هم مسیر و هم قدم هستیم و این بزرگترین برکت زندگی ماست.

    خداوند رو هزاران بار شاکریم که لطف و رحمتش بصورت دائم مثل نور خورشید در حال تابش دائمی‌ست. حالا اگر ما دریافتش نمیکنیم به این خاطره که رفتیم تو سایه وگرنه او که همیشه هست.

    سپاسگذار خداوندی هستیم که قضاوت نمیکنه و اون بار سنگینی که کمر مارو خم کرده بود رو نه خداوند که خود ما روی دوش خودمون گذاشته بودیم.

    سلام به روی ماه تک تک عزیزان و دوستان فوق‌العاده.

    من به شخصه دوست دارم نگاه و باگی رو که در وجود همه‌مون هست رو توضیح بدم مخصوصا ما بچه‌هایی که داریم روی خودمون کار میکنیم، آگاه‌تر بشیم و امیدوارم که خداوند هدایت کنه در مسیر درست باقی بمونیم.

    خیلی دوست دارم نگاه فانتزی خودم به قوانین رو اول درست کنم و با قانون نه برای یه لحظه خوشی که استایل همیشگی زندگیم نگاه کنم. دوست دارم با قانون آمیخته باشم و همیشه تو زندگیم ازش بهره بگیرم نه فقط برای یه لحظه خوشی…امیدوارم تو این مسیر به ثبات بهتری برسم.

    مسئله مهمی که ممکنه حتی ما بچه‌ها رو درگیر خودش کنه همونی هست که استاد اسمش رو میزاره نجوا.

    وقتی تو مسیر هستیم یه سری تضاد پیش میاد که اگر صدای این نجواهه بلند باشه اونجا ممکنه زمین بخوری. این امتحان برای هرکسی هست.

    کار بهتری که میشه انجام داد اینه که هر بار تسلیم‌تر از خودش هدایت بخواهیم. واقعا نگاه مثبت یا تفکر مثبت یه ایده فانتزی نیست بلکه باید بهش ایمان داشت. البته که به میزان ایمان ما به خداوند و خیریت هستی، ما از خوبی و نیکی بهره میبریم. اتفاقات زندگی ممکنه تیره بنظر برسند ولی این رو لازمه بدونیم خداوند آدم‌ها، شرایط و موقعیت‌های مختلفی رو میتونه در آن واحد به سمتی هدایت کنه که من ازش بهره ببرم. حالا اگر من ایمان داشته باشم خدا جور میکنه در آرامشم، اگر ایمان نداشته باشم عین یه مرغ سر کنده اینور و اونور میپرم و نگران و مضطرب که چه خواهد شد.

    امیدوارم هر بار بتونم به خودم بیشتر و بیشتر یادآور بشم آنچه که اکنون تو زندگی من هست….از روابطم…از کارم…از شرایط مالی بهتر…از سلامتی و هزار و یک نعمت دیگه رو خداوند بی عذر و بهانه به من بخشید و من کوچکترین کار(فیزیکی)ی نکردم. حالا هم من به هدایت و اصل جهان اعتماد میکنم. ایمان دارم که خیر و خوبی بیشتر وارد زندگیم خواهد شد و این تضاد‌ها یا شرایط ناجالب زندگی من اتفاقا به فایده من هست…شاید آخرین باره که رخ میدهند تا فرکانس‌های جدیدم تثبیت بشن.

    واقعا باید بصورت روزمره مدت زمانی رو بزاریم برای پی بردن به خیر و نیکی جهان… از اینکه اگر همون خورشید توی آسمون اگر مقداری جابجا بشه کل زندگی بشریت نابود خواهد شد حالا واقعا با چه پولی میشه اینو درست کرد؟

    واقعیت اینه عوامل زیادی دست به دست هم دادند تا زندگی رخ بده روی زمین و به غیر از زیبایی‌هایی که داره اصلا ”زندگی” رو ممکن میکنه.

    اتمسفری که اکسیژن رو نگه داشته نه تنها زندگی رو ساپورت میکنه که وقت غروب صحنه رنگ بازی خداوند و تابلو نقاشی‌اش میشه…

    نه تنها نگه دارنده گرما که نگه دارنده ابرها

    نه تنها نگه دارنده هوا که منتقل کننده اصوات

    نه تنها امکان پرواز که چشم‌نوازی نیلگون آسمانی‌ست

    بیرون از اتمسفر‌ما همه چیز سیاه و بی رنگه…همه چیز. این آبی زیبایی که میبینیم رو فقط مدیون همین اتمسفریم…راستی یه همسایه هم داریم اسمش مریخه…خیلی تلاش کرده زندگی رو داشته باشه ولی چون اتمسفر نداره نتونست…یعنی تا میاد هوا رو نگه داره، از دستش میده…

    اونم بخاطر میدون مغناطیس ضعیفشه اگه اشتباه نکنم….

    همون میدون مغناطیس مقدس زمین خودمون که نه تنها شفق برامون میاره که خورشید جونمونم برامون دلپذیر‌تر میکنه، وگرنه خورشید خیلی میتونه وحشی‌تر باشه و همه رو خشک کنه…عین مریخ

    بحث لیاقت بود استاد کشیده شد به سیارات…

    جالب بود، پس براستی لایق زندگی تو این کره زیبا هستیم.

    درود خداوند بر صالحین و نیکوکاران.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      اکرم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 686 روز

      سلام آقای خدابخشی عزیز

      سپاسگزارم برای کامنت باارزشی که نوشتین

      سپاسگزاری کردن برای داشته هامون احساس باارزشی خوبی به مامیده که شما به زیبایی به آن اشاره کردید

      امروز دردفترشکرگزاریم وقتی داشتم ازخداسپاسگزاری میکردم برای نعمت های که دارم یه لحظه احساس کردم دارم تکراری می‌نویسم ونعمت ها برام عادی شدن داشتنشون ولی وقتی به کامنت شما هدایت شدم دیدم چه زیبا نوشته بودید

      اتمسفری که اکسیژن رونگه داشته نه تنها زندگی روساپورت می‌کنه که وقت غروب صحنه رنگ بازی خداوند وتابلوی نقاشی اش میشود

      ممنونم که زیبا اشاره کردید به قدرت خداوند

      راستی امروز غروب خورشید واقعن خیره کننده بود رنگ قرمز و نارنجی بی نظیری داشت داشتم با خودم میگفتم غروب های پاییز هم رنگی وزیباست مثل برگ های هزاررنگ وبرام سوال بود که چطورغروب خورشیدمیتونه این قدرزیباوخیره کننده باشه که جوابم رود رکامنت شمادیدم

      سپاسگزارروح بلندتون هستم که به بهترین شکل به زیبایی هااشاره کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مصطفی خدابخشی گفته:
        مدت عضویت: 2038 روز

        مریم عزیز

        براستی که فرمانروایی آسمان و زمین از اوست…

        آفریدگار به هنگام آخرین ثانیه‌های پایانی فجر انگار اقتدار و قدرتش رو به رخ جهانیان میکشه…

        غروب رو همیشه دوست داشتم‌….بی دلیل…فقط برای زیباییش…

        تازه فهمیدم وقتی نور زرد روشن روز ترکیبی از تمام رنگ‌هاست…و به هنگام غروب خورشید و موقعیت جایی که من وایستادم به شکلی هست که طول موج‌ها یکی به یکی از مقابل دیدگانمون رد میشه…رنگ های دیگه چون طول موج کوتاهی دارند زود گذر میکنند ولی هرچه به سمت غروب میریم اول زرد بعد نارنجی و بعد سرررررخ رخ‌نمایی میکنه تا جایی که در تاریکی گم میشن.

        این رنگ سرخش هم مدت زمان زیادی نمیمونه و کوتاهه ولی اینقدری هست که بشه ازش لذت ببری و خالقش رو تحسین کنی… اصلا این آگاهی هست برای افرادی که می‌اندیشند. این جوری خداوند از خلقتش پرده برداری میکنه. قبل خورشید صلات نیکی میشه بجا آورد و این صلات را در پرندگانی مشاهده هم میشه کرد. اگه قبل غروب برید بیرون حتما آوازشون رو شنیدید که چطور ذکر او گویند همه…

        حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و ارزشمندم، استادی که لیاقت هاشو با نتیجه هاش، با یکی بودن حرف ها و عمل هاش نشون داد که لایق ترینه برای استاد بودن، استادی که لایق برگزاری و آموزش دادن درباره ایجاد احسا لیاقت درونی رو داره.استادی که انتخاب کرد یک روزی بهترین خودش باشه، بهترین زندگی رو برای خودش بسازه، استادی که به کمتر از بهترین قانع نشد و کم راضی اش نمیکنه و فراوان شد برای اینکه هر روز بهتر از دیروز خودش باشه. استادی که تبدیل شدن به اشرف مخلوقات رو داره زدگی میکنه اونم در بهشتی که رودهایی چشمه هایی براش جاری است و خداوند از رزق بی حسابش سرشارش کرده. استادی که لایق یاد دادنه و حالا من ازش میشنوم که خودشو شاگرد و دانشجو دوره ایی میدونه که از زبان و کلام خودش جاری شده. چقدر استاد لایقی. استاد چقدر فارغی از حرف ها و محدودیت ها، چقدر آزادی برای بودن چقدر خوبه لایق بودن.

    استاد میخوام چیزی رو وصف کنم که ندیدمش، ندارمش اما همه ی من میگه که لایق داشتنش هستی.

    میخوام وصفش کنم دوره ایی که با تمامم دوستش دارم ولی شاید هنوز آماده شاگرد بودن و دانشجو این دوره بودن نیستم. شاید من خودم باید به خودم یاد بدم چطور ترمیم کنم احساس لیاقت هایی رو بر فنا رفتن ذره ذره با نجواهای ذهنم، از بین رفته با گفتکوهای سرزنش گر و مقایسه کننده ایی که منو نادیده گرفتن، منــی که در درون فارغ از هرچیزی درست و غلط ارزشمندترینم.حالا من اینو میدونم که خوب میتونم خودم به خودم یاد بدم و خوب لایقی هستم که معلم خودم بشم چون میخوام که یاد بگیرم. چون این آگاهی ها در درون من بوده و هست و دارمشون فقط باید باور کنم و باید پیداشون کنم.باید فقط به یاد بیارم. من به یاد میارم کــه به میزانــی که خودمون رو ارزشمند میدونیم، جهان ما رو ارزشمند میدونه.

    قــدم اول برای هر موفقیتی اینه که خودمون رو ارزشمند بدونیم.

    بله یک چیزی تو مغزم ما هست که میاد ما رو سرزنش میکنه. این همون روزنه های نفوذی که شیطان منو از توحیدی عمل کردن واحساس خوب داشتن دور میکنه.من اینو خوب میدونم که احساس آرامش و احساس خوب به خوم و دنیای خودم همه جهتی است به سمت خدا و غیر از این یعنی دور شدن و خلاف جهت مسیر نزدیک شن به خدا.

    احساس لیاقت و ارزشمندی رو باید بسازم باید گفتگوهای ذهنی خودمو آگاهانه به سمت مثبت ها ببرم.

    احساس لیاقت و ارشمندی رو باید چنان در درون بسازم که حتی چیزهای کوچیک رو برای خودم ارزشمند بدونم و دست کم گرفتن خودمو بس کنم.

    من میخوام صدای خداوند رو بشنوم صدایی که از قلب من میاد صدایی که بهم احساس خوب میده.

    من نمیخوام صدای شیطان رو قوی تر بشنوم صدایی از عقل و ذهنم میاد صدایی که بهم احساس بد میده.

    من میخوام صدای خداوند بالا بره و فقط اونو بشنوم، فقط تمرکزم روی این صدا باشه.

    وای که چقدر این صدا خوبه به آدم حس قدرت میده، حس کافی بودن میده، حس ارزشمندی میده.

    من میخوام دست بردارم از ظالم بودن به خودم.

    من میخوام دست بردارم از احساس گناه ها و عذاب وجدان هایی که به خودم دادم.

    من میخوام دست بردارم از هر چیزی که حالمو میگیره و احساس منو از درون خراب میکنه.

    اینم یک قسمتی از بازی زندگی هست که من الان جز شاگردهای این دوره نباشم. در صورتی که میشد باشه. و این یعنی من هنوز بیس های زیادی هست رو باید درست کنم. باید سوراخ های سطلم رو ترمیم کنم. باید این همه ایی که میدونم برام پول بسازه اگر پولی ساخته نشده یعنی جای کار دارم یعنی خیلی چیزا روو درست کنم،خیلی مسئله ها هست که ریشه ایی حل نکردم.من نمیدونم چطوری اما من تو این دوره هستم با شمـا عزیزان…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
  4. -
    ایمان متین فر گفته:
    مدت عضویت: 3146 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیزم

    استاد در این فایل ارزشمند مونوتوم و بدون وقفه عالی توضیح دادین واقعا بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    من دانشجوی دوره احساس لیاقت هستم و با تک تک سلولهای بدنم کلامتون رو درک می کنم و چقدر ایمانم با این فایل ارزشمند به ادامه این دوره ارزشمند افزایش پیدا کرده

    واقعا این یک دوره پیش نیاز سایر دوره هاس هرچی بیشتر کار می کنم این موضوع رو بهتر درک می کنم

    احساس لیاقت یک موضوع دورنی واسه آدم این رو هرچی بیشتر توش وارد میشی بیشتر میفهمیش

    واقعا انجام تمرینات و مطالعه کامنت های دوستان چقدر در روند درک این دوره برام موثر بوده

    کیفیت و ارزش کامنت های دوستان اینقدر زیاده که نمیشه به راحتی از یکی شونم گذشت

    و الان بیشتر دارم قانون ِ “” به اندازه ای که خودت برای خودت ارزشمندی جهان به همون اندازه برات ارزش قائل میشه “”

    چقدر مهمِ موضوع خود شناسی که استاد من پا به پای شما و دوستان تا پایان جلسه 9 اومدم و چقدر خودم رو بهتر شناختم و تشنه تر شدم خودم رو بهتر بشناسم الان میفهمم حضرت علی میگه خود شناسی سودمندترین دانش هاست

    یا هرکسی خود را بشناسه به یقین خدای خودش رو شناخته ( مگه میشه تا آخر عمرت در این جهان مادی خدا رو شناخت پس خودتم نمی تونی تا آخر عمرت بشناسی )

    چقدر خوب می فهمم که احساس ارزشمندیم نابود شده و نمیدونستم از کجا داره نشات میگره

    من مدرسه غیرانتفاعی درس می خوندم و چون بچه ها از نظر درسی و سرولباس از من بالاتر بودن من احساس بی ارزش می کردم این تازه فقط یک نمونه شِ کلی چیزای دیگه ای هم هست

    من همه دوره های ثروت رو دارم ولی چرا ثروتمند نشدم ؟ چون من الان دارم درک می کنم من اصلا خودم رو لایق ثروت نمیدونستم

    اصلا بخدا اینقدر نوشتم اینقدر گوش دادم ولی ثروتمند نشدم حتی قبلا” به این درک رسیدم پاشنه آشیل من نداشتن احساس لیاقتِ

    و بارها و بارها جلسات احساس لیاقت ثروت 1 جدید رو گوش دادم جلسه 20 تا 22 ولی موضوع برام جا نمی افتاد ولی با این دوره فهمیدم موضوع از چه قراره

    چقدر احساس لیاقتم رو گره زدم به عوامل بیرونی

    چقدر شکست هام من رو از درون خرد کرد

    منم مثل استاد خودم رو متعهد می کنم دانشجوی این دوره باشم تا زمانی که زنده ام چون به این باور رسیدم ول کنم این دوره رو باز بر می گرده احساس بی لیاقتی و بی ارزشیم

    کار کردن روی احساس لیاقت درونی و بی انتهاست

    چقدر این جمله تون که گفتید اگر از نظر احساس لیاقت در درون پُر بشی ، هر کاری رو می تونی انجام بدی امید و ایمان رو تو ذهنم قوی تر کرد که منم توانایی انجام هر کاری رو دارم

    چقدر عالی موضوع گفتگوهای درونی رو در جلسه دوم و تکمیلی جلسه دوم توضیح دادین الان وقتی با خودم حرف میزنم انگار با رفیق صمیم حرف میزنم چقدر بیشتر از قبل خودم رو دوست دارم چقدر برای خودم احترام بیشتری قائل هستم

    چرا در گذشته گفنگوهای مخرب احساس بی لیاقتی بم میداد

    استاد این تیکه که گفتین ورژنی که در ذهنمون هست که مدام منفی ها رو نشخار میکنه ، مدام نگرانمون می کنه می ترسونمون و کلا منفی بافی می کنه شیطانِ تن و بدنم رو لرزوند و

    چقدرجایگاه کلام الله رو زیبا توضیح دادین

    که خدا کلام الله رو بالاتر می بره و کلام شیطان رو پست می کنه البته اگه احساس لیاقت بیشتر در درون خودت ایجاد کرده باشی

    استاد چقدر امید رو در دل و وجودم زنده کردی که همه چیز درست میشه بمحض اینکه به مسیر درست برگردی

    چون درگیر مشکلی که برا خودم بوجود اورده بودم شده بودم و الان میفهمم چطور این دوره داره بم کمک می کنه

    وقتی استادعباس منش میگه خودم دانشجوی این دوره ام پس منی که دانشجوی این دوره ام باید چی بگم یعنی باید با تعهد و حواس جمع تری روی این دوره سرمایه گذاری کنم

    از ابتدای این دوره به خودم می گفتم ای کاش این دوره زودتر آماده میشد چقدر آگاه بودن از این دوره جلوگیری می کرد از اشتباهاتم

    ولی وقتی شما میگین خدا بم میگه کی این دوره آماده بشه من هم در مقابل کلام الله سر تعظیم فرو میارم و میگم گذشته رو رها کن و با تمام وجود و با تعهد بالا دانشجویی عالی باشم تا زمانی که زنده ام

    استاد بی نهایت بی نهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر تهیه این فایل و این دوره ارزشمند

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 107 رای:
  5. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    به نام خداوندم

    سلام استاد عزیزم وسلام مریم جانم

    سلام به تک تک دوستان عزیزم

    سپاسگزارخداوندم که سعادت حضور دراین دوره ی بی نظیر رو بهم داد،سجده ی شکر بجا می آورم.

    استاد عزیزم،سپاسگزارخداوندم که هدایت شدین برای آماده کردن این دوره ی با ارزش

    که واقعااین دوره ارزشمنده حقاکه اسم ارزشمندی برای این دوره انتخاب شده(دوره احساس لیاقت )

    استاد عزیزم من همین باحضورم دراین دوره احساس ارزشمندی میکنم.

    اینکه اولین دوره ای که تهیه میکنم دوره ی احساس لیاقت باشه اینکه زمانی این دوره روی سایت قرار بگیره که من آمادگی ولیاقت حضور دراین دوره رو داشته باشم.

    اینکه شرایط جوری واسم رقم بخوره که به راحتی وبه آسونی این دوره رو تهیه کنم.

    استاد فقط شما درک میکنید که این دوره همین شروع کار چه تاثیری درتغییر احساس ارزشمندیم داشت.

    استاد وقتی یکی از جلسات رو گوش میدم وتمریناتش رو توی دفترم انجام میدم تاز ه متوجه میشم چقدر در وجودم احساس بی ارزشی داشتم

    استاد الآن میفهمم تمام دلیل نرسیدنم به خواسته هام همین احساس بی ارزشیم بوده با وجود تلاش وکار کردن روی خودم باز به خواسته هام نمی‌رسید.

    استاد عزیزم حضورم دراین دوره اینقدربهم احساس ارزشمندی داده که باعشق با تمام وجودم جلسات این دوره رو دنبال میکنم وروی خودم کار میکنم،عجیب این روزها حالم خوبه وامیدوارم.

    مث روز برام روشنه که تا پایان دوره قراره یه آدم متفاوت تری از قبلم باشم درتمام جنبه ها.

    احساس آرامشی که دارم ارتباط پاک وخالصی که با خداوندم پیدا کردم که هر لحظه هدایت هاش والهاماتش رو دریافت میکنم.

    چقدر این احساس بی ارزشی ازخداوندم دورم کرده بود.

    انشاالله که همگی بتوانیم نتیجه های ارزشمندی از این دوره بگیریم.

    سپاسگزارم استادعزیزم از سخاوتمندیتون،از تمام وقت و زمانی که برای این سایت میزارین،

    سپاسگزارم از ارزشی که برا خودتون وسایت ودانشجوهاتون قائلین

    سپاسگزارم بهترینتون رو برای تهیه محصولاتتون میزارین.

    سپاسگزارم برای آماده کردن تمام محصولات وفایل های دانلودی ارزشمندی که روی سایت قرار دادین

    سپاسگزارم از بی نظیر بودنتون وتک بودنتون دراین مسیر

    سپاسگزارم که بهترین وفوق العاده ترین الگوی مناسب بودین برام در مسیر زندگیم.

    انشاالله خداوند به شما ومریم جان سلامتی وشادی وسعادت دراین دنیا وآخرت بدهد.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    به نام خدای مهربان به نام خدای خوبیها

    سلام به استاد عزیزم استادی که همیشه به فکر شاگردانش هست من متشکرم از شما استاد عزیز و توانا که با گوش کردن این فایلها هر روز به آگاهیهام اضافه میشه و اینقدر دارم روز ارزشمندی خودم کار میکنم که امروزم از دیروز بهتر باشد خدارو شکر میکنم که منو هدایت کرد به اینجا

    جایی که هر روز به خدا نزدیکتر میشی هر روز خودتو بهتر میشناسی و بیشتر دوست داری خودتو

    استاد عزیزم من هنوز نتونستم این فایل احساس لیاقت رو خریداری کنم با این فایلهای دانلودی شروع کردم خیلی بهتر شدم و همانطور که من دارم کار میکنم و خودمو لایق خوشبختی و زندگی خوب و انسانهای خوب…… میبینم جهان هم با من هماهنگ شده و هر روز انسانهای خوب رو سر راه من قرار میده هرروز بهتر از روز دیگه میشم از همه نظر خدا رو شکر میکنم که فهمیدم قوانین این جهان زیبا رو

    که هر طور فکر کنی از جنس همون جهان بهت میده اگر تو احساسه لیاقت کنی جهان هم برات ارزش قائل میشه

    من خودم فهمیدم خیلی پیشرفت کردم و خودمو ارزشمند میدونم و اوضاع هم تغییر کرده

    اگر من خودمو ارزشمند بدونم قدم بر میدارم برای خواسته ام برای هدفم و بعد نتیجه رو هم میبینم وقتی قدم بردارم و حرکت کنم خداوند هم کمک می‌کند و موفق میشیم و بعد آرامش و خوشبختی و پول و ثروت میاد به زندگی آرام آرام

    هر چقدر بیشتر کار کنیم و عمل کنیم به همان اندازه پیشرفت میکنیم

    من حتی گفتگوهای منفی ذهنمو کنترل میکنم میتونم با جملات تاکیدی

    قبلا خیلی من گفتگوهای منفی ذهن داشتم و خیلی هم اذیت میشدم حالم بد میشد اما الان کمتر شده خیلی خوشحالم صدای شیطان رو ضعیف کردم و صدای خداوند رو بالا بردم

    خداوندا هر روز انسانهای خوب رو سر راه من قرار بده

    خداوندا منو هدایت کن منو رهبری کن

    از شما استاد عزیز و مریم زیبا تشکر میکنم شما دستان خداوند هستین برای ما

    شما زیباترین مخلوق خداوند هستین چون به گسترش جهان کمک میکنین و زندگیه خیلی‌ها عوض شده و اونها هم به کسانی دیگه کمک کردن و هی پیشرفت و پیشرفت

    ثروتمند و سلامت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1373 روز

    سلام استاد

    واقعا خداروشکر میکنم بابت هدایت کردن من به این دوره

    – من ازمون احساس لیاقت رو که دادم فکر میکنم بدترین نمره ممکن رو گرفتم – احساس لیاقت پایینی دارید –

    – من همون آدمی هستم که اگه یه اشتباه میکرد شاید ذهنش ده تا فحش میداد بهش من خودم یه پنج تا دیگه میزاشتم روش

    – من همون آدمیم که کلا دنبال مقایسه کردن خودم بودم و البته که همش بقیه رو هم با همه مقایسه میکردم

    – من همون آدمیم که احساس بی لیاقتی نذاشته بود جسارت حرکت کردن و عمل کردن داشته باشم

    – من همون آدمیم که با احساس بی ارزشی که خودم نسبت به خودم داشتم بقیه هم همونو نشونم میدادن

    – من همون آدمیم که اگه یه سوالی داشت سر کلاس میگفت تو ذهنش خاک تو سرت که بقیه فهمیدن تو هنوز نفهمیدی

    – من همون آدمیم که حتی جرئت کامنت نوشتن تو سایتم نداشت چون میگفت بد بخت تو به کجا رسیدی تو زندگیت؟! وقت بقیه رو نگیر لطفا

    – من همون آدمیم که پیشرفت های خودش رو ندیده

    – من همون آدمیم که فقط شکست هاشو دید

    – من همون آدمیم که موفقیت هاشو ندید

    – من همون آدمیم که خودش تو سر خودش زد خودش به خودش احساس گناه میداد

    – من همون آدمیم که به قول مردم بیرونش بقیه رو میسوزونه درونش خودشو

    – من همون آدمیم که دستاوردام خیلی خوب بوده و بقیه ارزشونه که داشته باشن ولی از نظر خودم ارزش نداشتن

    – من همون آدمیم که حرف و نظر بقیه برام مهم بود

    – من همون آدمیم که احساس لیاقتم به همه چی عوامل بیرونی گره خورده بود

    – من همون آدمیم که به همه میگفتم به میزان پول توی بانک و ثروتتون ارزش دارید اگه کسی پول نداره که هیچ ارزشی نداره و خودم در جایگاه بی ارزشی بودم چون پولی نداشتم یعنی خودم رو حقیر میدونستم

    خیلی موارد هست که میتونم بگم

    نقطه ای که الان داخلش هستم اینه که حداقل فهمیدم چی تو مغزم میگذره

    صبح رفتم پیاده روی یه فایل گوش دادم نون تازه گرفتم اومدم نشستم سر سفره و بحث ها و … در خانواده شروع شد. وقتی پدرم از خونه رفت بیرون خیلی حالم گرفته شد. سریع به ذهنم رسید چون سر کار نمیری درامد نداری پس بی ارزشی! چون پول نداری بقیه باهات این رفتارو میکنن! درصورتی که اصلا بحث با داداشم بود و اصلا به من ربطی نداشت و بنده خدا چیزی به من نگفت اصلا!

    ولی تو ذهنم سناریو عوض شده بود! هی داشت میگفت منظورش فلان بود فلان فلان

    جالب اینجاست اگه قدیم بود من تا اخر شب حالم گرفته میشد

    من یه چند دقیقه نشستم کامل گوش دادم به حرفاش

    حرفاش که تموم شد بهم گفت یعنی هیچی نمیخای بگی؟!

    راستش خیلی ناراحت شدم خودم

    ولی تعهد دادم که به این دوره تا حد توانم عمل کنم

    یه فایل از سفر به امریکا رو دیدم

    یه چند تا کامنت دوره رو خوندم

    یه کم گفت و گو مثبت کردم باهاش

    یکم منطق اوردم براش

    الان حالت خنثی است! اگه قبلنا بود منو تا حد فکر کردن به فرار از خونه و خودکشی میرسوند

    جالبه

    میخاستم به مامانم کلی غر بزنم احساس گناه بدم بهش و به خودم احساس قربانی شدن که فقط سکوت کردم

    گفتم زیپ دهن بسته لطفا!

    هر چی میخای بگو ولی تو ذهنت به بقیه نه!

    بنده خدا یکم گفت این ذهن چموش و بعدش هم خسته شدم

    البته فشارش چند دقیقه اول واقعا سنگین بود! ولی فکر میکنم بعد از یک ربع حالم خنثی شد.

    همه این اتفاقات از بین ساعت 8.30 تا 9 صبح امروز بود!

    سه شنبه یعنی دو روز پیش استادم سر کلاس گفت اره عباس بچه است عباس وقتی دوسالش بود من تو شرکت فلانجا داشتم کار میکردم،

    ناخوداگاه بهش گفتم استاد شما بزرگید!

    بعد گفت اوه ببین زبونشو و جو کلاس عوض شد

    اول همین ترم سر این جمله تا دو روز حال من بد میشد

    الان خیلی خیلی راحت ترم

    الان سوالم رو راحت میپرسم

    با اینکه استادم به کسایی که سابقه کار دارن بیشتر بها میده ولی من سوال میکنم

    بقیه بچه ها که سابقه کار ندارن عقب کشیدن

    احساس ضعف و کوچک بودن میکنن و بارها بهم گفتن که برای استاد فلانی ما هیچ ارزشی نداریم

    ولی من که همیشه از سوال پرسیدن سر کلاس میترسیدم الان خیلی راحت سوال میپرسم

    دیگه حتی استرس هم نمیگیرم

    قبلا یه سوال میکردم بعد از هزاران تا سوال اینقدر گرم میشد بدنم که میفهمیدم صورتم قرمز شده!

    الان خیلی خیلی خودمم برام مهم نیست بقیه قضاوت میکنن نمیکنن نظرشون چیه

    خیلی کمتر مهمه

    همیشه وقتی میخاستم سر کلاس حرف بزنم حس میکردم نگاه بقیه داره سنگینی میکنه روم

    داره خفم میکنه

    ولی الان خیلی راحت ترم

    همین استادم یه جمله ای بهم در پاسخ یه سوالم گفت که میخام شما رو هم مهمون کنم:

    ” میدونی عباس، کلید اصلی موفقیت انگاری عزت نفسه، عزت نفس مثل یه الماسی میمونه که بقیه مولفه ها کنار این سوار میشن ”

    این سوالم در پاسخ به ویژگی های کارآفرینانی مثل ایلان ماسک بود که بهم پاسخ داد

    من همیشه از کار کردن روی عزت نفس میترسیدم

    اگه این دوره نبود معلوم نبود چند وقت دیگه تو دل این ترسم نمیرفتم

    من دوره عزت نفس رو داشتم ولی کار نکردم

    ولی با شروع این دوره و تضادهای قبلش که داشتم این دوره رو شروع کردم

    حتی نمیدونستم چقدر این موضوع مهمه

    فقط دیگه تنها راه نجاتم رو یه دوره انلاین استاد میدیدم

    هنوز این سیمان ها تکون نخورده

    خیلی خیلی زیاد این مشکلات درونم رخنه کرده

    من هر روز تعهد دادم که کار کنم روی دوره

    تعهد دادم که کامنت بزارم

    برای خوندن کامنت ها من یه فایل اکسل دارم که صفحاتی که خوندم رو درونش یادداشت میکنم

    شاید من بیشتر از روزی دو صفحه کامنت نتونم بخونم

    ولی میخام بخونم

    من که نباید خودم رو با استاد یا بچه های دیگه مقایسه کنم

    مهم اینه که من قبلا اصلا نه متن صفحات رو میخوندم نه فایل های مقدمه رو میدیم نه کامنتا رو میخوندم

    ولی الان حدودا دو ماهه که با تعهد خوبی دارم تمرین هام رو انجام میدم و فکر میکنم اون زور اولیه که خیلی سختم بوده رو زدم

    ازین به بعد مسیر راحت تری احتمالا

    چون مقاومت سنگینی که نسبت به مقایسه مثلا داشتم الان کمترر شده

    نمیگم حذف شده

    نمیگم خیلی کم شده

    ولی حداقل الان آگاهم که دارم مقایسه میکنم و همین آگاهی منو به مسیر درست برمیگردونه

    مثل یه اتاق تاریک میمونه که با اگاهی یه چند ثانیه روشن میشه

    این باعث میشه دیگه ترست از اون تاریکی بریزه و ازش بگذری

    خداروشکر دوره دوره سنگینی

    و اگاهی ها بالا است

    و دوستان آماده

    و هر جلسه ناب تر

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1146 روز

    به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم

    به نام خداوندی که من رو هدایت میکنه به سمت خواسته هام به آسونترین و لذت بخش ترین حالت ممکن

    سپاس گذارم خداوندم که هدایتم کرد به این فایل زیبا

    استاد واقعا روز به روز با اموزه های شما کاملتر میشیم رشد میکنیم و زندگیمون به همون مقداری که کار کنیم تغییر میکنه و زیباتر میشه

    الان که دارم تایپ میکنم اشکام میره از سپاس گذاری از خداوندی که انقدر مهربونه انقدر بخشنده اس

    واقعا احساس ارزشمندی مهم ترین کار هر روزه ی ما باید باشه پاشنه آشیل همه ی ادم هاست و به قول شما هر چقدر کار کنیم انتها نداره

    خدارو سپاس گذارم که هدایتم کرد به این فایل زیبا و روزمو به این زیبایی شروع کردم سپاس گذار خداوندم و سپاس گذارم از شما

    خدایا اسونمون کن برای زیبایی ها و لذت ها و سپاس گذاری های بیشتر دوستت دارم و سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    محمد شادی گفته:
    مدت عضویت: 810 روز

    بادورود به استاد عباس منش عزیز وخانوم شایسته.امروزکه این فایل زیبا رو گوش دادم خیلی استفاده کردم همانطور که استاد میگن احساس لیاقت یکی از مواردی است که اگر دراین یک مورد مشکل داشته باشیم تمام موارد زندگی مون رو تحت تاثیر خود قرار خواهد داد .طبق قانون جهان که جهان اینه درون ماست اگر ما خودمون رو لایق ندانیم دنیا هم اصلا مارو لایق نخواهد دید وبا این نگرش ما هم به خواسته هامون نخواهیم رسید .پس ما باید در مورد احساس لیاقت خودمون خیلی کار بکنیم ومن از استاد عزیز تشکر میکنم که ما رو آگاه میکنن .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    معصومه گفته:
    مدت عضویت: 2251 روز

    سلام ب روی ماه استاد و مریم جون و شما دوستای قشنگم ک دارید کامنت منو میخونید

    من توی این دوماهی ک دوره رو خریدم واقعا میتونم بگم هیچوقت در این بازه زمانی ک گذشته از دوره در مدار آرامش،دوست داشتن خودم و احساس ارزشمندی نبودم

    استاد من اصلا احساس ارزشمندی نداشتم و واقعا در فرکانس بالا پایینی از زندگیم بودم

    همش میگفتم من ک دوره 12 قدم رو دارم چرا مثل بچه های دیگه نتیجه دلخواهمو نگرفتم اما من نمیدونستم انقد نشتی دارم تو وجودم و اونا نمیذارن اون نتایج دلخواه بیاد

    بعدش دوره عزت نفس رو خریدم و بااین دوره ب یک صلح درونی باخودم رسیده بودم اما میدونستم انگار من باز هم اونی ک باید نشدم

    ی جای خالی توی وجودم بود ب اسم احساس لیاقت

    امان از این احساس لیاقت ک منو تا قعر دره برد و توتاریکی محض قرارم داد

    من اصلا خودمو دوست نداشتم

    من اصلا از خودم شناختی نداشتم

    من باخودم رفیق نبودم

    چطور میشه ک من خودمو ی رفیق خوب میدونستم برای بقیه اما برای خودم رفیق نبودم

    چطوره ک اگه ی دوستی، اشتباه میکرد سرزنشش نمیکردم(اما شده بود ک نزدیکام رو سرزنش کرده باشم و این نشات گرفته از این بود ک من خودمو سرزنش میکردم همش) اما تا ی چیزی از دستم میوفتاد خودمو سرزنش میکردم .

    تا ی خرید اشتباه میکردم خودمو سرزنش میکردم یعنی من در یک مدار انتخاب اشتباه بودم چرا ؟

    چون دست از سرزنش کردن خودم برنمیداشتم.

    اما اما از همون دوره 12 قدم ذره ذره بهتر شدم

    یعنی اگه دفعه بعد اشتباه میکردم همش ب خودم میگفتم ببین اینبار کمتر از قبل بود،

    واکنش ب خودت بهتراز قبل بود،

    تموم نشده بودا اما همین ذره ذره تغییر هارو میدیدم .من واقعا در تمام ابعاد تو زندگیم ب تضاد خوردم و اینو تماما میپذیرم ک خودم خالق اونا بودم .

    اما خبر خوب اینه ک قدم اول رو درست برداشتم یعنی “پذیرش این زندگی با دستای خودم”

    دیگه ن خانوادم رو مسئول میدونستم و ن هیچ کس دیگه ای رو

    حالا این معصومه اماده شده برای خلق زندگی دلخواهش:)

    تموم وجودم بهم میگفت تو باخودت در صلح شو جهان تورو بی‌نیاز میکنه از هر خواسته

    و من توی این دوماه واقعا حالم خوبه و تغییرات رو در خودم میبینیم

    همین ک دیگه مقایسه کردنم کمتر شده یعنی رشد

    همین ک با حرف کسی داغ نمیکنم یا کمتر شده واکنشم یعنی رشد

    همین بعداز اشتباهم طولی نمیکشه میام تو مسیر یعنی رشد

    همین ک انتخاب هام انتخاب های درست تری از قبلن یعنی رشد ک اون انتخاب ها باعث شده من دیگه خودمو سرزنش نکردم یعنی رشد

    ک اون انتخاب ها باعث شده خودمو تحسین کنم و احساس خوبی داشته باشم یعنی رشد

    قبلا ب مسئله ک برمیخوردم در میرفتم ازش خب بذار ی مثال بزنم ازش

    من ی کت و دامن طراحی کردم و کاراشو انجام دادم

    طرح رو دوختم دیدم ن اونی نیست ک باید

    و باز شکافتم

    طرح دوم رو اجرا کردم عالی شد ولی پیش نمی‌رفت

    یه لحظه وایسادم گفتم نمیشه نمیشه ک مسیر درست باشه و پیش نره

    خدایا تومیخوای ب من چی بگی؟.باورتون نمیشه من جوابمو گرفتم و با ارامش لباس رو دوختم این لباس با ایده ایی ک خدا بهم داد واقعا ازاونی ک فک میکردم زیبا تر شد و من ذوق،ذوق برای اینکه پرسیدم و جواب گرفتم باورتون نمیشه ک چقدر نکته بهم گفت و نوشتم ک برای سفارش های پیجم در نظر بگیرم

    میخوام بگم من حتی توی خودم نمیدیدم از خدا بخوام ک توی حل مسئله کمکم کنه اما حالا ک میبینم احساس لیاقتم رشد کرده میتونم روی خدا تا ابد حساب کنم:)

    اصلا همین کامنت نوشتن هم از این دوره شروع شد

    من اصلا خودمو ب اندازه کافی خوب نمیدیدم برا کامنت گذاشتن ولی حالا میام و رد پا میذارم ک یادم باشه چطور مسیرم رو طی کردم البته ک من بیشتر موقع ها احساسم رو توی دفترم مینویسم و این خودش خیلی بهم کمک کرده ک مسائلم رو تو ذهنم حل کنم حتی بارها ی موضوعی رو چند بار نوشتم اما هر بار اروم تراز قبل بودم .

    میدونی نمیشه احساسی ک دارمو با کلمات بیان کنم اما واقعا در تمام زندگیم این احساس دوستداشتن خودمو در یک بازه زمانی تجربه نکرده بودم میدونم قرار اینده شگفت انگیزتر بشه

    میام و تعریف میکنم براتون

    استاد من خیلی دوستون دارمااااا خیلی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1078 روز

      سلام به معصومه ی عزیزم

      سپاسگزارم برای کامنتی که نوشتی برامون واحساس ارزشمندی که در درونت داره رشد میکنه

      تحسینت میکنم بابت نتایجت

      همین نتیجه های به ظاهر کوچیک منجر میشن به تغییرات ونتایج بزرگتر

      همین که ارامش درونیت بیشتر شده عالیه دختر .

      طراحی کت ودامن وهدایت های خداوند عالیه

      گفتگو کردن با خودخدا و لایق دریافت هدایت دونستن خودت عالیه

      خوشحالم که تو دوره لیاقت باهات هم دوره ام عزیزم البته با اکانت رسول جانم.

      سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگیت دربهترین مدارها قراربگیره

      ان شاالله عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        معصومه گفته:
        مدت عضویت: 2251 روز

        سلام ب فاطمه عزیزم

        سپاسگزارم ک برام نوشتی و بهم یاداوری کردی دوباره موهبت های خداوند رو :)

        انقدر این ریشه ای درست کردن شخصیتم برام دلچسبِ ک باعث شده نگران نباشم و در مسیر ادامه بدم

        من هروقت از خدا خواستم واقعا بهم جواب داده ولی خب مهمِ ک بخوام ازش و روی عقل خودم حساب نکنم ،

        کامنت نوشتن از بهترین کارایی بوده ک با شروع دوره انجام دادم

        من تمام کامنت های خانواده توحیدی تون رو میخونم و برام الهام بخش هستین

        دوسِتون دارماااا (:

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فرشته دارائی گفته:
      مدت عضویت: 801 روز

      سلام به چشمای قشنگت خواهر دلبر من..

      من و تو از بچگی باهم بزرگ شدیم

      تو وقتی بچه بودی من همیشه به شجاعتت غبطه میخوردم تو خیلی شجاع بودی و هرچیزی که خداوند بر ذهنت میاورد عمل میکردی و هنری نبود که از زیر دستت در بره و تو خالق هنر های مختلف بودی و با سن کمت برای هر خواستت با تمام وجود میجنگیدی ،وقتی مامان به درخواستت جواب رد میداد اصلا تو مخیلت نمی‌گنجید و هر راهی به ذهنت می‌رسید عملی میکردی تا به خواستت برسی و من به چشم میدیدم که میرسیدی به هر آنچه میخواستی و خداوند پشتکار تورو میدید درهارو برات باز میکرد!

      من میدیدم تو به سمت خواسته هات میرفتی بااینکه همه ناامیدت میکردن اما وقتی با اون شجاعتت میرفتی به سمت اون درهای بسته خداوند درهارو برات باز میکرد…

      وقتی که بزرگتر شدی عوامل بیرونی غالب شد ولی خداوند با این مسیری که سر راهت قرار داده میخواد بهت یادآوری کنه تو همون معصومه ی شجاعی که همه کاااار برای خواستش میکرد فارق از اینکه همه بگن نمیشه و نمیزاریم…تو همون معصومه ایی یادت بیار اون اراده ی قویتو…

      من به چشم دیدم تو چقدر شخصیتت آرام تر شد و چقدررر پیشرفت کردی…

      من به وجودت و داشتنت همیشه افتخار کردم عزیز دلم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        معصومه گفته:
        مدت عضویت: 2251 روز

        سلام ب روی ماهت فرشته جانم

        ممنونم ازت ک برام نوشتی و بهم یاداوری کردی دوباره

        پیام قشنگ در بهترین زمان ب دستم رسید :)

        من ی دوره ای از زندگیم یادم رفته بود ک چقدر با اراده و شجاع سمت خواسته هام میرفتم

        ممنونم از خداوند برای وجود ارزشمندت توزندگیم

        این روزها دارم روی رابطه با خودم و خداوند تمرکز میکنم و این حرفارو صدای خدواند میدونم خدایی ک دارم بیشتر از همیشه نزدیک میشم.

        این پیام حاوی کلی عشق و بغل میباشد :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: