آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟ - صفحه 26

372 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 201 روز

    خدایا شکرت که پنجره دلم را به سوی تو باز می‌کنم و هوای مهربانی تو را نفس می‌کشم.

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی مهربون و دوستان خوبم ….

    دیشب خیلی اتفاقی یه بنده خدایی اومد خونمون و داشتن فیلم تلوزیون نگاه میکردن و توی اون فیلم خانواده ی خوشبختی که به خاطر خیانت همسرش از هم پاشیده بود و بعد اون بنده خدا گفتش چشمش زدن و برای همین زندگیش از هم پاشیده شد من چون قبلا شنیده بودم که چشم زخم اصلا وجود نداره فورا گفتم ولی اصلا ربطی به چشم زخم نداره و اصلا همچین چیزی وجود نداره و هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست…و بلافاصله اشاره کرد به همین ایه وان یکاد….منم چون متاسفانه اطلاعات کاملی نداشتم راجب این ایه و حتی خودمم معنیشو فراموش کرده بودم چیزی نگفتم و فقط با اطمینان کامل گفتم مطمئنم این ایه هیچ ربطی به چشم زخم نداره منتها فراموش کردم بخوام توضیح بدم براتون …..و امروز اومدم سایت و راجب چشم زخم سرچ زدم تا نظر استاد عباسمنش رو بخونم و دیدم بله مثل همیشه چققد قشنگ و واضح استاد توضیح دادن راجب این ایه و نکته برداری کردم و یادداشت کردم و از این به بعد محکم جواب میدم راجب چشم زخم که اصلا و ابدا وجود نداره …..مررسی استاد عزیزم که مارو از آگاهی های ناب مطلع میکنید و قلب و روح ما با شنیدن اطلاعات ناب شما اونم با استناد به قران آرامش میدید…. آرزوی سلامتی و آرامش و ثروت و فراوانی برای همه ی دوستان عزیزم دارم … موفق باشید …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    پروانه صنعت گفته:
    مدت عضویت: 2305 روز

    سلاممم به همه عزیزان

    استاد جان

    خدایا من هیچ نمی دانم

    توجه به غیر تو بر من حرامه

    خدایا خودت شکر خودت بگو

    این فایل یکی از فایل های ارزشمند برای من هست یکی از اون نقطه قوت ها یکی از اون حال خوب ها پیروزی ها با رب

    خلاصه خیلی دوستش دارم

    من وقتی شش سال پیش این فایل گوش دادم تازه با استاد اشنا شده بودم قانون جذب و اینا رو درک می کردم و تکاملی به سایت و استاد رسیده بودم و اصلا این نگاه توحیدی بود که من عاشق کرد این بحث توحید بی نهایت برام جذاب بود و هست…

    وقتی برای اولین بار این فایل شنیدم به نظرم خیلی منطقی اومد خیلییییی

    (اینکه استاد میگن باور هاتون با منطق عوض کنید واقعا الان درک میکنم)

    این فایل من و به فکر فرو برد واقعا اگه من باور دارم زندگی من با فرکانس های منه پس واقعا دیگه دیگرانی وجود ندارند ؟؟؟؟همش منم همه چی منم .اگه نگاه توحیدی هست اگه فقط میگم یه رب هست یه خدا هست دیگه ترسیدنی نیست!اگه فقط یه نیرو هست یک نیرو حاکم جهانه پس دیگه کی میتونه به من آسیب بزنه !

    اگر من باور کردم من جزی از خداوندم و البته دیگران هم

    آیا خدا به خدا آسیب میزنه ؟

    اینا دیگه همش همون باور جدایی و نادوگانگی هست که من از خدا و این جهان جدا هستم

    من از این نگاه توحیدی که جذبم کرد و میگفت همه چیز خداست قدرت دست خداست آیا جدا بودم ؟

    حالا سابقه من از چشم زخم

    من تو یه خانواده ای بزرگ شدم و اصلا تو اون منطقه ای که بزرگ شدم و دیدم یک باور قوی خیلی قوی به چشم نظر داشتن چند تا مثال میزنم

    به من از بچگی گفتن خوشگلی به اندازه موهای سرم برام تخم مرغ شکوندن .حتا خودم تا همین قبل از این فایل وقتی سرکار بودم و احساس بدی پیدا می کردم تلفنی زنگ میزدم مامانم که برای من یه تخم مرغ بشکون فلانی منو چپ نگاه کرده.

    و تمام اقوام و آشنایان که می شناسم همه از لحاظ مالی وضع خوبی دارن ولی از تمام پتانسیل ثروتشون استفاده نمیکن چرا ؟چون ممکنه چشم بخورن مثلا کسی که از لحاظ مالی راحت میتونه ماشینی مثل سوناتا یا اپتیما بخره پرشیا یا نهایت دنا می خره واونی که در حد بنز و بی ام دبلیو میره سوناتا میخره تا چشم نخوره .

    خلاصه می خواستم پیش زمینه ای از شرایطم بدم

    حالا من این فایل گوش کردم و تصمیم گرفتم باور خودمو عوض کنم و قدرت بدم دست خدا

    اولین کاری که کردم به هیچکس هیچی نگفتم سکوتتتتتتتت مطلق در این رابطه

    اصلا با کسی بحث نکردم توضیح ندادم فقط درون خودم بودو به نظرم از یک نشتی انرژی بزرگ جلوگیری کردم

    حالا من موقعی تصمیم گرفتم که روی این باور کار کنم که تازه بچه دار شده بودم و همه میگفتن وای رفتی خونه حتما برای بچت اسفند دود کن ….من اونجا میگفتم چشم حتما ،ولی می آمدم خونه میگفتم نه قدرت دست خداست

    خیلی اوقات می ترسیدم اما با همین باور توحیدی که قدرت فقط دست خداست و هیچ کسی نمی تونه به من آسیبی بزنه الا خودم جلوی ترس ام ایستادم

    خلاصه من چندین ماه روی این باور کار کردم و به لطف خدا دیگه این باور نداشتم

    البته به قول استاد باورهای که پاشنه آشیل ما هستند همیشه هستند من حتا با اینکه چندین سال گذشته بعضی اوقات میبینم که باز این فکر میاد نکنه چشم بخورم نکنه …..که همون لحظه باز جلوشو میگیرم که نه هیچ کس تاثیری توی زندگی من نداره قدرت فقط دست خداست.

    ممنونم از همگی

    در پناه ایزد یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خداوندا خودت می‌دونی که من از هر نفع و ضرری که به خودم برسونم و محتاجم به هر خیری که از تو برسه و تمام خیرها از سمت توست که به من می‌رسه و هر شر و بدی هست به واسطه اعمال خودم هست که بهم می‌رسد .

    زندگی ما دست خودمونه هر اتفاقی می‌افته خودمون داریم خلقش می‌کنیم

    با تغییر فکر ما حتی مکان فیزیکی زندگیمون رو هم می‌تونیم عوض کنیم

    زندگی ما هر لحظه به واسطه افکاری که داریم ورودی‌هایی که داریم وارد ذهنمون می‌کنیم،، به واسطه باورهایی که داریم،، داره شکل می‌گیره و رقم می‌خوره ! هیچ سرنوشت و تقدیری از قبل نوشته نشده این با عدل خداوند ناسازگاره .

    ما خدا رو بد باور کردیم! مگه میشه خدا کسی رو محکوم به سرنوشتی کرده باشه که ظلم بهش بشه! مگه میشه خدا ،بشر دیگه‌ای در حد خودمون رو مسلط به ما کرده باشه ،! مگه میشه خدا بدبختی و زجر ما رو بخواد ؟

    خداوندی که خیر مطلقه, خداوندی که کتب علی نفسه الرحمه است، خداوندی که لطیفٌ بعباده است .

    خدا برای ما آزادی قدرت ثروت نعمت و رسیدن به خواسته‌هامون رو می‌خواد ،اون خوشبختی ما رو می‌خواد.

    اما از بچگی یاد دادن قانع باش، اسراف نکن، زیادی نخواه، زندگی اونجور که تو دوست داری پیش نمیره هرچی که تو بخوای بهت داده نمی‌شه. به واسطه این باورها قدم توی هر مسیری برداری بی‌نتیجه می‌مونه.

    وقتی باورت این باشه که آدم‌های ثروتمند دزد و کلاهبردار هستند هر چقدر تلاش کنی به ثروت نمی‌رسی! وقتی باورت این باشه که باید زجر بکشی توی این دنیا تا پاک بشی ! برای اون دنیا ، پس هیچ وقت روی خوشی رو نمی‌بینی.

    جهان قانونمند است تمام اتفاقات از روی قانون است. مهمترین نکته قانون این است که آنچه که تو باور داری برایت اتفاق می‌افتد اگر باور داری بدنت ضعیف است زود مریض می‌شوی .اگر باور داری پول درآوردن سخت است سخت پول در می‌آوری. اگر باور داری انسان‌ها نارو می‌زنند نارو می‌خوری.

    اما خداوند مهربان قدرت را در دستان تو قرار داده انتخاب همواره در دستان توست تو آزادی که بترسی یا ایمان داشته باشی اگر مصیبتی به افراد برسد به خاطر اعمال خودشان است هر کس باید ببیند چه برای فردایش پیش فرستاده است. ما همواره ارتعاشاتمان را جلو جلو می‌فرستیم که آنها اتفاقات زندگی ما را رقم می‌زنند . ارتعاشات از افکارمان ساطع می‌شود .

    اتقوالله به معنای کسی است که ذهنش را کنترل کند ارتعاشات افکارش را کنترل کند برای همین با تقواترینمان گرامی ترینمان خداوند چون تونسته ارتعاشات بهتری بفرستد.

    اگر می‌بینی در زمینه‌ مالی عاطفی سلامتی کاری مشکل داری به خاطر افکار و باورهای ناخودآگاهی است که هیچ کنترلی توی انتخابشان نداشته‌ای، هر حرفی را باور کرده‌ای، زندگیت را تخریب کرده‌ای انداخته‌ای گردن خدا! و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده‌ای.

    همه را مقصر دانستی غیر از خودت.

    در صورتی که خداوند در قرآن می‌فرمایند به خاطر اعمال خود گرفتار مصیبت می‌شوند.

    باورهای تو به کلام تو ربطی ندارد اگر باور منفی داشته باشی هر چقدر با کلامت خلافش را بگویی ارتعاش منفی باز فرستاده شده !

    جهان مثل آینه عمل می‌کنه فرکانس ما رو بازتابش میده. جهان واکنش دهنده است به باورهای ما، از رفتارها و عکس‌العمل‌ها و واکنش‌ها می‌تونیم به باورهامون پی ببریم

    استاد شما بارها و بارها فرمودید ،رفتارهای شما از باورهای شما نشئت می‌گیرد. بیایم رفتارها را بررسی کنیم.

    ببینیم قدرت رو در این جهان به چه کسی داده‌ایم قدرت فقط در دستان خداوند است شیطان در ذهن است تو می‌سازی تو بهش قدرت میدی تو باورش می‌کنی تو می‌ترسی تو ایمانت رو از دست میدی و اون قدرت می‌گیره !

    در نبود نور تاریکی به وجود میاد در نبود ایمان شیطان به وجود میاد.

    وقتی از فردی افرادی یا از شرایطی می‌ترسیم بدونیم قدرت خدا رو باور نکردیم هر چیزی رو باور کنیم بهش قدرت دادیم ممکنه یک سنگ باشه یک درخت یا مجسمه یا یک آدم این‌ها هیچ کدوم قدرت ندارند تو هستی که بهش قدرت دادی. خدا قدرت زندگی رو دست خودت داده ، تفاوت در نتایج تفاوت در ایمان به خداست،

    خدایا ایمانت رو در قلبمون بیشتر کن کمکم کن فقط تو رو به عنوان قدرت واحد و مطلق رب الارباب ببینم به هیچ چیز دیگری کوچک‌ترین قدرتی ندهم باور کنم تنها قدرت دست خداست خدایی که قدرتش رو به ما داده تا زندگیمون رو خلق کنیم اونجور که دوست داریم

    خدایا شکرت برای تمام مهربونی هات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مریم شفیع پور گفته:
    مدت عضویت: 270 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان.

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز و مهربان ودوستان عزیز

    خواستم قبل از هرچی بگم که از استادعزیز وخانم شایسته تشکر کنم بایت این برنامه خیلی جالب واقعا باخوشحالی هرروز میام تا ببینم خدای بی همتا چه راهی هدایتم میکنه

    شاید باورتان نشه با دوره‌ی 12قدم واین نشانه هر روزم آنقدر حالم رو خوب کرد وحس خوب گرفتم وخیلی به خدای خودم نزدیک تر شدم

    وانقدرحس خوبی گرفتم وتمام باورهای غلطی که داشتم تونستم تعقیربدم.

    شاید باورتان نشه هرچه به خدا ی خودم نزدیک تر میشم توزندگیم خیلی تو رفتارم توکارم سلامتیم

    خیلی تعقیرکرده

    خداراشکر میکنم هرلحظه تونمازم هم استاد عزیزم وخانم شایسته رادعا میکنم خیروسعادت دنیا وآخرت نصیب شما دوستان عزیزم بشه

    وان شاالله همه دوستانم به همه‌ی آرزوهایشان برسند.

    خدایا شکرت بابت تمام نعمت هایی که به ما دادخدایاهزاران با شکرت.

    به امید روزی که همه ی یکتا برستان به همه آرزو وخواسته هایشان برسند

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 623 روز

    به نام خالق بی همتا

    سلام به دوستان گلم

    ◀من خودم از افرادی بودم که نمیدونستم معنی این ایه و ان یکاد چیه و فقط میگفتن برای چشم زخمه و چه بسا تو هر ورودی خونه یک تابلو زده بودن یا روی کاشی بالای سر و موقع ورد به خونه نصب میکردن و حتا پلاک طلا برای بچه ها با نوشته این ایه بود و جالب اینه که هیچکی معنی این ایه رو نمیدونه ولی بهش اعتقاد داره و خنده داره

    برام جالبه که در مورد خیلی چیزها که نمیدونیم چون پیروی کورکورانه داشتیم و پذیرفتیم و فقط چون بقیه گفتن ماهم قبول کردیم و اغلب زندگی ما از این باورها پوچ پرهست که هیچ تحقیقی نکردیم فقط به واسه گذشتگان پذیرفتیم .

    توی قران هم خداوند میگه تفکر کنید و چرا راه گذشتگان رو میرید .

    شاه کلید باورها که بقیه زندگی ما رو تحت تاثیر قرار میدهد اینکه من خالق زندگی خودم هستم و هیچ برگی به اذن خداوند به زمین نمی افتد و این باور چون در وجود من خودش باور نشده باعث میشه زندگیم انچنان رشدی که باید نداشته باشه . یعنی برای شروع و قدم صفر پذیرفتن همین باور که من خالق زندگی خودم هستم رو باید نهادینه کرد و بعد باورهای دیگه روی این پایه سوار میشوند.

    بنظرم یکی از بزرگترین تفاوت استاد همین باور “من خالق زندگی خودم هستم “و هیچ برگی به اذن خداوند نمیوفته باعث نتایج بزرگی شده

    البته دیدن الگوهای زندگی و باور و از نتیجه باور کردن . حرکت کردن ها اتفاق میوفته و باعث میشه که این باور در وجود ما نهادینه بشه.

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ترانه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 824 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی قشنگم

    به نظر من رسیدن به توحید در عمل و دوری کردن از شرک و مشرک شدن هیچوقت به انتهای خودش نمیرسه

    یعنی حد آخر نداره

    مثل زمانی که تو عالم بی سوادی میگفتیم فلانی خیلی مومنه. نماز شب میخونه. مثلا فلان کارو میکنه. یه معیارهایی بود که اگه طرف داشت یعنی آخر مومنی بود به خیال ما.

    اما در واقعیت توحید حد انتها نداره. شرک و شیطان در کمینه و تو قرآن میبینیم که حضرت یوسف رو‌در وسط راه هدایت گمراه میکنه و یه لحظه امیدش به هم سلولیش میره و بخاطر همون سالها تو زندان میمونه.

    اینو برای این گفتم که خب نزدیک دوساله دارم روی خودم کار میکنم. هرچی میره جلو میبینم نه انگاری به همین راحتیا نیست که مثلا یه نماز شب بخونی شبا بگن این دیگه خیلی مومنه. نه هیچ معیاری نیست که بفهمی خیلی توحیدی هستیم.

    من تو مبحث 12 قدم زندگیم عجیب متحول شد.

    تو دوره های دیگه همینطور.

    انگاری یه خیابونای بزرگی بود این عزت نفس و ثروت و سلامتی و روابط که به میدان بزرگ توحید ختم می‌شد.

    تو مسیر یه جایی رسیدم که دیگه درک کردم اصل زندگی یعنی توحید.

    فهمیدم به میزانی که توحید داشته باشیم به همون میزان چرخ زندگی از هر نظر روان‌تر میشه و

    برعکس به میزانی که قدرت رو بدیم به غیر خدا روزگارمون سیاه و سیاه تر میشه

    این جمله رو من خیلی شنیدم شاید شبیهشو تو سایت از زبان شما. تو کامنت ها

    و حس میکردم درک کردم

    همه چی خیلی آروم بود. خیلی هواسم بود تو روزمرگی زندگی شرک نکنم. از سر کار از تو خیابون

    از خانواده از هرچیزی فکر میکردم به همه چی. یه گیت بازرسی ورودی ذهنم گذاشته بودم

    که سعی میکردم شرک هارو پیدا کنم ریز و درشت

    تا اینکه چند روز پیش درگیر یه موضوع دادگاهی شدم.

    به مدت دوروز همه چی بهم ریخت. اصلا نمیفهمدیم چی شده. کلافه بودم

    ترس استرس بهم ریختگی.

    با خودم میگفتم خدا دلم با خودته میدونم تو درست میکنی برام. اما هیچی عوض نمیشد و حال و اوضاع من به شدت وخیم شده بود

    دیشب کلافه شده بودم داشتم دیوانه میشدم. سر درد شده بودم از فشار فکر و استرس و افکار پریشان.

    به خدا گفتم کمکم کن. من فقط به خودت تکیه کردم. چرا میترسم پس. چرا نگرانم منو آروم کن. به دلم قوت بده آروم شه بدونه تو هستی. یکاری کن برام خدا

    یهو انگار یه آب سرد ریختن رو قلبم. همه چی آروم شد.

    تعجب کردم. چه آرامشی. اینقدر خوب بود که باورم نمیشد میترسیدم بخوابم صبح دوباره همون مدلی بشم.

    فکر میکردم توهم زدم که خدا آرومم کرد.

    با خوندن کامنت ها ‌ و حرف زدن با خدا خوابیدم.

    امروز که بیدار شدم دیدم آرومم هنوز. نشستم با دوستم که اونم از دانشجوهای شماست صحبت کردم

    (من هروقت باش صحبت میکنم جواب سوالمو خدا تو صحبت های دوستم میده. این دیگه برام نشونه شده )

    وقتی همه چیزو گفتم

    دوستم گفت (انگاری خدا داشت میگفت)

    تو قدرت رو دادی به اون دونفر(که تو ذهنم در مورد پروندم داشتم بهشون فکر میکردم )

    وقتی قدرت رو گرفتی از خدا و خودت دادی به اونا اینجا مشرک شدی. اصلا این جمله منو ترکوند. هزار بار شنیدم هزار بار تمرین کردم

    اما الان تو یه چالش من چه مشرک شده بودم. چرا نفهمیدم با اینکه به زبون میگفتم همه چی دست تویه. قدرت دست تویه کمکم کن. اما اصلا باورم جای دیگه بود.

    من دوروز توی برزخ و جهنم زندگی کردم با گذاشتن قدرت روی دوتا آدم. وای که چقدر داغون شدم. وای که فهمیدم توی عمل چقدر سخته و باید کاملا مراقب باشیم. خیلی عمل کردم تو روزمرگی

    اما اینجا تو چالشه مغزم قاطی کرد. انگاری دوروز همه چی قاطی شده بود. چقدر شیطان نزدیکه

    چقدر راحت میتونه رخنه کنه. چقدر راحت میشینه وز وز میکنه کنار گوش آدم تا داغون کنه ادمو.

    تا قدرت رو بدیم به غیر خدا.

    وای که از عصری دارم اشک میریزم. که خدا منو ببخشی. من دارم یاد میگیرم از من ناراحت نشی. من تو این امتحان کوچولو سربلند نبودم دوروز چجوری نفهمیدم

    از یه طرف ناراحت بودم که باز منه بنده شرک کردم در مقابلش.

    اما از طرف دیگه خوشحال بودم که تونستم دست شیطونو بخونم. نزاشتم ادامه بده. پیداش کردم مچشو گرفتم و انداختمش بیرون.

    نمرم 20 نشد اما 15 شدم. درسته نیفتادم. اما نمرم چنگی به دلم نمیزنه.

    اینه که میخوام از فردا جهاد اکبر کنم. تو کنترل ذهن. تو تقوا.

    خیلی تلاش کردم. خیلی مراقب بودم اما این دوروز تلنگر زد به من که اهای. فکر نکنی خیلی خفنی. ببین به دوثانیه داشت به بادت میداد ابلیس با افکار شیطانی دوروز زندگی شیرینتو زهر مار کرد برات

    واااای که اگه همه اینا رو بدونن. چقدر زندگی گلستان میشه

    واااای که چقدر باید لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه حواسمون به کنترل ذهنمون باشه.

    یعنی ابلیس طوری منو برد تو این ماجرا که من نفهمیدم دارم شرک میکنم و همشم با خدا صحبت میکردم که چرا پس من اینجوریم.

    من‌ دایم براتون آرزوی سلامتی میکنم. الهی تنتون سالم باشه و برای ما محصولات تولید کنین و ما بتونیم از این منبع بی نظیر آگاهی کسب کنیم برای داشتن و شناختن خدایی که قدرت فقط برای اوست و صاحب اختیار جهان و جهانیان هست. و روز بروز نرم تر و راحت تر بچرخه چرخ زندگیامون رو شونه های الله.

    در پناه الله مهربان باشید استاد قشنگم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسن موسوی گفته:
      مدت عضویت: 677 روز

      سلام

      سپاس از کامنت زیبات چقدر خوب که تونستی از برزخی که توش بودی خلاص بشی و با نوشتن کامنتت و هدایت شدن من به اون آب سردی شد بر برزخ من خدایا سپاسگزارم که در لحظه بهم یادآوری کردی که مواظب باشم

      ممنونم ازت که بندگان خوبت رو این روزها هر لحظه سر راه من قرار میدی تا درسم رو بهتر و آسونتر یاد بگیرم

      ترانه خانم منم چند وقتی است که درگیر با یه تضادم که هر گاه ذره ای از خودم غافل میشم منو به چالش سختی میکشه اوایلش خیلی سخت تونستم خودم رو بیارم بیرون ولی به لطف فایلهای توحیدی که شبانه روزی خودم رو بستم بهشون سرپا شدم . امروز هم نویدی بهم دادن که بخشی دیگر از اینی تضاد در حال حل شدن هست یعنی من از خدا خواسته بودم که خودش به ساده ترین شکل ممکن این مسئله رو برام حل کنه و دارم میبینم که داره واسم حلش میکنه اونم به واسطه هزاران دستش بر روی زمین خدایا شکرت که الان هم دوباره منو به کامنت ترانه عزیز دستی از دستان خودت روی زمین هدایت کردی تا بهم بگی حسن جان من هستم نگران نباش برو ، حرکت کن و نگاهت به من باشه .

      اما خدایا خودت میدونی من به قول ترانه جعفری تازه دارم درسم رو یاد میگیرم و از تو میخواهم که به بزرگی خودت منو تو خطاهام ببخشی و اونا رو برام بپوشونی .

      من این روزها دارم بهتر میفهم که بخش منفی نگر ذهنم خیلی چموشه و دائم از هر مسئله ای چه کوچک و چه بزرگ در حال ساختن سناریوهای ترسناکیه که منو به سمت لایه های مخفی تری مثل شرک ببره بعضی اوقات بین دو وجه ذهنم منفی نگر و بخش مثبت ذهنم متوجه چالش میشم که حالا کدوم داره درسته میگه . و قبلا صد درصد من میرفتم به سمت وجهی که از ترس داشت صحبت میکرد واما چند وقته که دارم خطر میکنم و خب بعضی اوقات هم اشتباه میکنم و وارد یه تضاد جدید میشم ولی وقتایی که مثل الان یه چیزی از اون انرژی لایتنهایی آرومم میکنه از شرایطی که داره رقم میخوره خوشحال میشم . هر چند که الان و بعضی اوقات چالش دارم ولی خب چون میدونم دارم رشد میکنم بعدش که آروم میشم خوشحال میشم . و از خداوند میخوام که منو آسون کنه برای آسانیها و تمام مسائل زندگی من رو براحتی و سهولت و د رکمال آرامش خاطر و اسایش تن خودش و تنها خودش برام حل کنه چون اینها تنها از او بر میآید ولاغیر . ازش میخوام که شرک های مخفی در وجودم رو بهم نشون بده و درست کردنش رو برام آسون کنه .

      استاد عزیزم سپاس از تمام تلاشی که برای نگهداشت و بروزرسانی این مکان الهی انجام میدهی

      ترانه جان سپاس از تو که داری روی خودت کار میکنی و با کار کردنت مسیر رو روشنتر میکنی برای افراد دیگر هم مسیرت

      خدایا شکرت که من دارم روی خودم کار میکنم و برای خودم وقت میذارم تا بتونم رشد کنم و این رشد من باعث رشد جهان هستی میشه .

      خدایا ازت ممنون و سپاسگزارم به خاطر حضورم در این مکان و هدایتهای بی وقفه تو برای رساندن من به سر منزل مقصود .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ترانه جعفری گفته:
        مدت عضویت: 824 روز

        سلام به دوست همفرکانسی من حسن اقای عزیز

        خوشحالم که تونستم یه نکته ای تو نوشته هام برات چشمک زن کنم. خدایا شکرت

        تاریخ این کامنت من مال آذر ماهه

        الان آخرای اسفندیم

        خیلی جالب بود کامنتم رو یبار خوندم

        میدونی به چی رسیدم ؟

        به اینکه چقدر زیاد و زیاد و زیاد من تغییر کردم تو این سه ماه

        چقدر درکم از شرک و توحید بالا رفته

        چقدر کنترل ذهنم قوی تر شده

        چقدر زیاد نگاهم به نکات مثبت روزانمه

        دیدم که مدتیه تمرین ستاره قطبی رو دارم مرتب انجام میدم

        یادم اومد که جدیدا موقع خواب بهش میگم میشه بیای تو خوابم بهم بگی این مسیله رو چکار کنم و میاد تو خوابم بهم میگه

        میدونی انگاری شفاف تر شده این جاده که دارم میرم

        انگاری یکم این غبار و مه کمتر شده

        دید من به جلو بهتر شده.

        چقدر در مقابل چالش ها میتونم خودمو کنترل کنم

        میدونی میخوام بهت چی بگم حسن جان

        میخوام بگم اصلا نگران نباش که منفی و مثبت چی میگن

        کلا ذهن که منطق هست و اصلا در جدال ذهن و قلب این قلبه که درست میگه

        این یه روش برای تشخیص دوراهی های منه

        ببین من‌میگم چالش ها هیچوقت تموم نمیشن. چون باید باشن که ما نیازهامونو بشناسیم

        به قول استاد قشنگم که تضادها میان تا ما هدف هامون مشخص بشه بریم دنبال پیشرفت

        میخوام بگم بهت که فقط ادادمه بده.

        هم من هم تو گفتیم خدایا منو ببخش که شرک کردیم که ….

        اما من الان رسیدم به اینکه بخششی نیست در کار

        اصلا خدا که از ما ناراحت نمیشه

        اگه گفته شرک نکنین نخواسته که خودشو ببینیم خواسته ما خودمونو ببینیم رو خودمون حساب کنیم

        چون ما انگار خودشیم.

        خواسته ما خدای خودمون باشیم

        میدونی این چه قدرتی به من داده

        اینکه روز به روز دارم بیشتر میشناسمش

        دارم میفهمم قدرت فقط منم.

        این منم که میتونم به هرچیزی دست پیدا کنم یا تسلیم یه موضوعی بشم.

        چالش ها میان که روح ما به سمت تکامل بره. قانون تکامل داره غوغا میکنه

        راستی دقت کردی استاد چقدر چالش های بزرگ داره اما بعد مثبت اونا رو میبینه

        ماجرای اون پلیسی که توی جاده استاد رو نگه میداره و محکومش میکنه به دروغگویی به پلیس. که میفرستش دادگاه. نمی‌دونم شنیدی اینو یا نه

        وقتی استاد داشت تعریف می‌کرد من تپش قلب گرفتم

        گفتم وای ترانه تو اگه اینجا تو این وضعیت بودی که کلا کافر میشدی دیگه

        ولی استاد چجوری تونست کنترل ذهن کنه و اون ماجرا چقدر معجزه وار به نفع استاد شد.

        واااای اینو که من گوش دادم ترکیدم

        سه روزه بهت زده ام. که عمق ایمان استاد چقدر زیاده من هنگم

        دارم کار میکنم رو این موضوع

        استاد عزیز میگه

        وقتی تو مسیر درست هستی و داری رو خودت کار میکنی

        همه چی به نفع تو داره پیش میره باید اینجوری باشه اصلا.

        اما

        اگه چیزی به ظاهر خوشایند نیست

        بدون قطعا به نفعت هست در نهایت و فقط صبور باش و سکوت کن و ادامه بده

        مثل جریان ثروت دو و دبی.

        از خدا میخوام روز به روز ایمانمون رو قوی تر کنه بیشتر بشناسیمش

        و بتونیم در کنترل ذهن قوی و قوی تر بشیم و نگاهمون به هدف باشه به اون انتها. به رسالتمون. به خودش رسیدن.

        برات

        آرزو میکنم روز به روز آگاه تر بشی. این ار همه چیز بهتره.

        خدایا شکرت بابت هدایت من به مسیر زیبای آگاهی

        من به دستای خدا خیره شدم معجزه کرد.

        موفق باشی حسن جان.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    سلام به استاد عزیزم استادی که با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش ….

    خداروشکر برای وجود ارزشمندتون و آگاهی که دارید منتشر می کنید تا جهان رو جای بهتری برای زندگی کنید…

    استاد عزیزم به لطف الله یکتا این موضوع چشم زخم از همون بچگی درونم کم رنگ بود و با گوش دادن این فایل که سالها قبل گوش دادم و مجدد الانم گوشش دادم بیشتر متوجه شدم و پی بردم همچیز خودمون هستیم و خداوند قدرت خلق زندگیمون رو به خودمون داده ….ما داریم با افکارمون زندگی خودمون رو خلق میکنیم …

    دارم ازتون یاد می گیرم هر چقدر افکارمون شرک آلودتر زندگی داغونتر و هر چقدر افکار توحیدی تر زندگی زیباتر داریم به شرط تعهد به شرط ایمان به شرط پرهیز از معامله با ابلیس …

    هر چقدر دارم بیشتر روی خودم کار میکنم بیشتر متوجه شرک ها و نازیبایی هام میشم اما این ارزشش رو داره چون با برطرف کردن افکار بیماری زا بیشتر با خودم و خدای خودم در صلح میشم ….

    من اعتراف میکنم یکم نباید روی خودم کار کنم باید با جهادی اکبر روی خودم کار کنم روی توحیدم کار کنم روی باورهای فراوانی خودم کار کنم روی علاقمندی های خودم کار کنم اره از خدا همیشه میخوام بازم میخوام همواره هدایتم کنه به مسیر راست به مسیر کسانی که به انها نعمت داده ….

    انقدر ورودی های مختلف داریم که خودمون رو نمیشناسیم از خداوند میخوام به شناخت بیشتر خودم برسم …

    این سایت شده خط قرمز من اگر فعالیت نکنم از خداوند میخوام همواره ثابت قدم در این مسیر آرامش بخش و زیبا و توحیدی بمونم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    کیمیا گلی گفته:
    مدت عضویت: 336 روز

    به نام الله یکتا

    یادم میاد دیروز بصورت اتفاقی شنیدم که شوهر خالم به خالم گفت که به همکارت بگو تو که چشمت شوره چرا از من تعریف میکنی… منم خیلی روی خودم کار میکنم که حرفی نزنم اما به مادرم داشتم میگفتم من واقعا به چشم زخم اعتقاد ندارم، شوهر خالم هم شنید و خیلی قاطع گفت توی قرآن اومده که واقعیت داره و خالم هم تایید کرد و گفتن آیه وان یکاد هستش برای رفعش و… منم گفتم پس چرا سر من نمیاد و ایشونم در جواب گفت از کجا میدونی نمیاد؟ منم گفتم وقتی باور ندارم چشم زخم رو، هیچوقت برام اتفاق نمیوفته و … ایشونم هنوز پافشاری میکرد چرا وجود داره …منم دیگه کشش ندادم و با خودم گفتم اصلا نباید از اول شروع میکردم ولی اجازه ندادم که بیشتر از این خودمو سرزنش کنم و گفتم باشه از دفعه دیگه این اشتباهو انجام نمیدم.

    تا اینکه امشب بعد از رفتن مهمونها توی خونه مادربزرگم، مادربزرگم افتاد و آسیب دیدش. مادرم و خالم بهم گفتن ببین کیمیا چشم زخم وجود داره و مهمونا چشمش کردن این بلا سرش اومد… منم دیدم هرچی بگم فایده‌ای نداره و کلا دیگه بیخیال توضیح و انرژی الکی گذاشتن شدم و گفتم آره شماها باور داشته باشین اما به هر حال من که باور ندارم.

    ولی وقتی که با خودم فکر کردم دیدم که منم تا همین چند وقت پیش قبل از اینکه با استاد عباسمنش آشنا بشم همین تفکر و باور رو داشتم تا این حد که وقتی یکی از دوستان مادرم باهاش تماس میگرفت، مادرم اشاره میکرد که برم اسپند دود کنم که یموقعی چشم نکنه و منم انجام میدادم چون خودم هم باور داشتم و خیلی زمان برد تا حداقل کمی به این باور برسم که دیگران روی من تاثیر ندارند. هرچند که از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم میبینم کسایی که میگفتم چشمم میکنه حالا دیگه قدرتی ندارن چون من بهشون اون قدرتو نمیدم و واقعا از این تحول توی زندگیم بینهایت خوشحالم و سپاسگزار خداوند مهربانم که منو به این مسیر هدایت کرد.

    خیلی ممنونم از تیم استاد عباسمنش عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سیداحمد میرابوالقاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1906 روز

    بنام خدا و بیاد خدا و برای خدا

    هرگز به شما دیر توصیف نمی‌گردد زان طرفه ای که خدا به شما تقدیر داشت

    سلام بر استاد عزیز و گرامی و مریم بانو همراه شایسته و بینظیر استاد

    و سلام خدمت دوستان هم فرکانسی این سایت بزرگ به وسعت جهان

    إیّاک‌َ نَعبُدُ وَ إِیّاک‌َ نَستَعِین‌ُ(پرورداگارا) تنها تو را می‌پرستیم (تسلیم تو هستیم) و تنها از تو (فقط خودت) یاری می‌جوییم.

    ببخشید دوستان عزیز اگه این متن رو میخونید به کسی توهین نشه و بهش برنخوره همه این مطالب رو من به خودم گفتم اگه یه جایی فعل رو کسی به غیر از خودم قرار دادم اشتباه تایپی بوده اینها همش منظورش خودم هستم

    استاد جان عزیز جان خدا خیرت بده با این فایلهای پر از درس یعنی من امشب فهمیدم چقدر من خرافاتی هستم چقدر افکار احمق گونه دارم آخه تا حالا به این موضوعات فکر نکردم آخه تو این سن باید بفهمم یعنی من این همه قران میخونم همیشه این آیه جلوی چشمم هست به خدا قسم تا حالا به معنی و ترجمه آیه و ان یکاد… توجه نکردم اصلا این آیه به آیه چشم زخم معروفه… منم این آیه رو قاب کردم و تو خونم دارم تازه بالای درب ورود زدم که موقع خروج از زیر آیه رد بشیم به خاطر اینکه چشم نخوریم… یعنی با این همه افکار و باورهای شرک آلود خدا من رو میبخشه… یعنی خدا جون ببخشید به خدا تا حالا بهش فکر نکرده بودم خدا ببخش میدونم که خدای من خدای بخشنده و مهربان است که اگه بهش ایمان بیارم به راحتی و آسانی میبخشه…

    یعنی وقتی فکر میکنم میبینم خیلی فکرها و باورهای از این قبیل دارم که همش هم براساس سنت و آموزش غلط بهمون رسیده ..به خاطر همینه که اینقدر تو سختی و گرفتاری و مشکلات هستیم… هرچقدر به اصطلاح ما،مذهبی تر، به همان اندازه غیرخدایی تر، به همان اندازه بی توحیدی تر، یعنی من مذهب رو تو این خرافات و اینجور چیزها میدونستم…. چرا این صحبتها رو باید الان بشنوم!!!؟؟ یعنی موقعش الان بوده… باز هم خدا رو شکر که دارم میفهمم و نادان از دنیا نمیرم

    خدا جون حالا که تو این مسیر منو قرار دادی خود خودت به راحتی و آسانی منو هدایت کن، این بندت رو به اهدنا صراط السمتقیم صراط الذین انعمت علیهم و تو این مسیر توحیدی ثابت قدم بدار، هدایت کن به سمت راه درست به سمت افکار درست به سمت افکار منطقی…اگر انگشتر نقره سنگ عقیق موقع نماز دستت باشه نمازت قبوله… اره دیگه نمازی که ما ساختیم با همین چیزها هم باید قبول بشه … به قول استاد چقدر اصل رو ول کردیم و چسبیدیم به فرع!!!

    یعنی اون شیطانی که تو ذهنم درست کردم حق داره لم بده یه جایی و قاه قاه به من بخنده… بخنده و بگه ببین این نادان قدرت به اون عظمتی و یگانه رو رها کرده و چسبیده به این چیزهای بی قدرت..که فکر میکنه قدرت دست ایناست … یعنی فکر کنم شدم جوکرطناز شیطان اونم با صدای بلند داره میخنده و میگه آفرین منو تو ذهنت بزرگ کن به منو و امثال من قدرت بده… منم که تو رو از چشم زخم مراقبت میکنم..بعدش میگه هارهار…

    خدای عزیز مهربان این افکار شرک آلود خرافات رو از من دور کن و هدایت کن به سمت افکار و باورهای توحیدی و درست

    ببخشید دوستان عزیز اگه این متن رو میخونید به کسی توهین نشه و بهش برنخوره همه این مطالب رو من به خودم گفتم اگه یه جایی فعل رو کسی به غیر از خودم قرار دادم اشتباه تایپی بوده اینها همش منظورش خودم هستم

    خدایا هزاران بار شکرت خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    خدایا هدایت هر ثانیه زندگیمو به خودت سپردم.

    خدایا من نمیدونم چکار کنم خودت بهم بگو چکار کنم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سارا کیانی گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    درود

    صحبتهای شما با قرآن واحادیثی که برای ما گفتن کاملآ برعکسه

    حدیث از پیامبرهست برای چشم زخم

    و در قرآن برای حسودها سوره نازل شده

    در ضمن شما اگر قرآن و قبول داری باید کلشو انجام بدی نه فقط گلچین کنی

    خدادرقرآن گفته به نیازمندا کمک کنید شما میگی من کمک نمیکنم

    در قرآن درمورد حجاب صحبت شده ولی همسرتون بی حجابن

    و مواد خوراکی روان برگردان که باهاش افراد رو دیوانه میکنن در جادو وجود داره اگر باورهم نداشته باشی بازم دیوانه میشی چون اون گیاه خاصیتش همینه

    در قرآن درمورد افرادی که مال اندوزی میکنن صحبت شده و عذاب سختی براشون نوشتن ولی شما اونقدر ثروت داری که قابل شمارش نیست

    اینا چیزایی بود که ذهنمو درگیرکرد و خواستم که بپرسم و نه قصدتوهین و دلشکستگی دارم فقط و فقط افکارم رو نوشتم ازنظر من هرکسی حق انتخاب داره برای تمام انتخابهاش که حجابم یکی ازاوناست

    اما اونقدری که شما ازقرآن حرف میزنی انتظار داشتم با یه تصویر دیگه ای ازشما و همسرت روبرو بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سجاد بحرینی گفته:
      مدت عضویت: 1959 روز

      سلام خانم کیانی عزیز

      به جمع صمیمی این خانواده خوش آمدید

      من اصلا قصد جواب به سوالاتت رو ندارم

      فقط میخواهم بگم منم روزی اول با همین دیدگاه وارد سایت شدم که ی اشکالی از استاد بگیرم

      ولی اجازه بدهید و با یک ذهن کاملا باز به مطالب و موضوعات نگاه کنید

      قطعا شما در زندگی تان سوالاتی داشته آید به واسطه ی تضادهایی که در مسیر رسیدن به خواسته هایتان برای تان ایجاد شده خداوند شما را به این سایت هدایت کرده است

      اگر طالب هدایت خداوند هستید اجازه بدهید این هدایت کار خودش را انجام بدهد

      با عینک تعصب و مذهب اصلا نمی توانید از هدایت خداوند برخود دار شوید

      فقط و فقط 6 ماه به آموزه ها و مطالب استاد به عنوان وحی منزل نگاه کنید و بهش عمل کنید

      اگر نتیجه نگرفتید با این سایت و این مطالب قطع رابطه کنید

      بنده هم که چندین سال است با استاد آشنا هستم و از مطالب رایگان که من اسمش رو میگذارم گنجینه های سایت و محصولاتش که بابتش پول پرداخت کرده ام بخاطر نتیجه های بوده که وارد زندگی ام شده است

      والا هیچ کسی عاشق چشم و ابروی استاد نیست و راستش را بخواهید استاد برای من و برای هیچ یک از اعضای سایت نامه فدایت شوم نفرستاده است

      این سایت فقط و فقط نتایج شخص استاد عباسمنش رو داره ترویج میکند

      شاد و ثروت مند و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: