آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟ - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-66.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2020-01-14 00:00:002024-11-24 11:43:36آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام علیکم استاد گرامی و خانم شایسته و همه بر و بچه های سایت توحیدی عباسمنش
بچه ها چشم زخمی وجود ندارد.
در واقع اکر تین موضوع حقیقت داشت باید به عدل الهی شک می کردیم .
چطور می شود که خدا زندگی یکی مثل خود ادم که هیچ فرقی با او ندارد را در دست دیگری بگذارد؟ و هر جور که ی ادم مثل او بتواند حکم کند؟
اینا همه اش باورهای غلطی هستند که نسل پشت نسل به ما رسیده است.
وقت ان است که باز نکری کنیم در باورهایی از این دست.
یادمه می رفتم شیراز ۱۰-۱۲ سالگی خانمهایی روی زمین کف اسفات کنار خیابون بغل مغازه ها پهن شده بودند ی کارتن پر از کاغذهایی هر که رد میشد بهش میگفت بیا فالتو بگیرم جوون.
منکه هیچ وقت برای اینها نایستادم چ خودم تنها باشم وچه اگه کسی همرام بود.
چه تواون سن پایینم و چه الانم .
البته در درونم به چشم زخم اعتقاد داشتم و حتی هنوزم دارم ولی به لطف خدا و این سایت پر برکت خیلی از باورهام و اعتقادام درست شده ولی جای کار کردن هست خیلی زیاد.
ی مثالی از خودم: ی مغازه دارم همیشه اخر شب موقع جمع کردن دخل خودمو تا کمر خم میکردم که پولای فروشم را جمع کنم ، چرا؟ چون از بیرون عابر پیاده که رد مین از جلومغازه پولامو نبینن و نکنه چشم بخورم و فردا فروشم بیاد پایین یا اصلا نفروشم😁 یا اینکه دشت نگنم اصلا .
ولی الان نه شکر خدا راحت فروشم هر چقدر باشه میزارم روی میز و جدا میکنم و میشمارمشون .
اگه زیاد بود پول نقد که طول میکشید و کمرم درد میگرفت ، چ حکایتیه بخدا 😁
این باورهای محدود کننده چه ها با ادم که نمیکنه .
ولی خیلی جاها هم خوب عمل کردم و اعتقادی بهش نشون ندادم مثلا جماعت ماشین میخریدن ی چیزی قربانی می کردن حالا یه مرغ یا کهره بیچاره و خونش را میمالیدن روی تایر و رنگاش من اصلا اعتقاد به این نداشتم و دو تا ماشینی هم که تا حالا خریدم خون الودش نکردم با اینکه خودم قصابی بلدم و خوب کهره سر میبرم 😁
ما انسانهایی با لوحی سفید پا به این دنیای خاکی گذاشته ایم پاکه پاک.
هر چیزی که با سرشت ما نمی خونه از ما نیست و بر اثر عواملی بیرونی همانند لکه های الوده بر روی این لوح پاک ایجاد شده است .
خدا راشکرت برای وجود استاد و دوستانی همفرکانس و این سایت توحیدی .
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و اخرت 🌹
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
هر اتفاقی که در زندگی ما میافتد خالقش خودم هستم زندگیمو به واسطه افکار باور و ورودیهای ما اتفاق میافتد افراد فقیر ناکارآمدی خودشون رو به گردن همه و جامعه میاندازند خداوند برای ما خیر و خوبی میخواهد که من به خواستههایم برسم اگر فردی در مسیر اشتباه هر چقدر هم حرکت کند به نتیجه نمیرسد
خداوند قوانینی را مشخص کرد که آن قوانین دارند انجام میدهند کارها را هیچکس نمیتواند به کسی ضرر بزند چون انتخاب با توست که چه باوری داری پیشاپیش ما فرکانس را میفرستیم و همان چیز را وارد زندگیمان میکنیم چون خداوند به ما ظلم نمیکند باید خدا را باور کنیم اگر باورمان این باشد که همه بد هستند من با کلام نمیتوانم دروغ بگم چون باورهایم پیشاپیش فرستادم
کردار و رفتار ما از باور ما نشئت میگیرد خدا مثل آینه است هرجوری خودت باشی آن را به ما نشان میدهد هر چقدر انسان خوبی باشی هم در این دنیا هم در آن دنیا خوب هستی اگر ایمان خودت رو از دست بدهی و یا بترسی شیطان میتواند راحت روی تو تسلط داشته باشد اگر باور کنیم که چشم زخم وجود دارد قطعاً چشم میخوریم و اتفاق برای من هم میافتد باید خرافات را دور کنیم و هر جایی ترس باشد بدبختی و فقر میآید خداوند را قدرت واحد و رب بدانیم خداوندی که در وجود ماست و زمین و آسمان را به تسخیر خودش درآورده تنها فرمانروای هستی میباشد
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
بنام خداوندی که جهان را در تسخیر ما درآورد تا هر آن چه را که دوست داریم انتخاب کنیم .
خدا رو هزار بار شکر و سپاس برای هدایت من به فایل زیبای استاد.
نمی دونم از کجا شروع کنم وباید چه چیزی بگم
اوج سخنان استاد در این ویدیو در مورد قرآن آن جایی بود که در قرآن خداوند میگه( هر چه از پیش فرستاده اید به شما باز میگردد).
نگاه کردم به اتفاقات زندگیم و اطرافم و ناگاه عدل خداوند را احساس کردم و این مهربانی که در مورد ما دارد …
هر چقدر که زمان می گذرد خداوند و قوانینش را ساده تر می یابم و هر چه به گذشته و آن چیزی که از خانواده و جامعه به ما گفته شده بود بیشتر شک میکنم و به شرک های مخفی که در دل باورهای غلطی که به ما گفته شده بود بیشتر و بیشتر متوجه میشم دلیل اتفاقات زندگی را که برای من و هزاران نفر دیگر رخ میدهد که چرا عده ای در شادی و ثروت وعده ای در بدبختی وفلاکت درحال سپری کردن هستن …
واینجاست که میشه عدل خداوند رو دید و احساس کرد و خداوند رو هزار سپاس بابت قوانینش که حق است و جز این چیزی نیست…
سلام به شما آقای عباسمنش و خانم شایسته عزیز
من چند روز پیش 26 مهر ماه بود ،که درمورد چشم زخم که فایلتونو دیدم و گوش دادم،تو یه فایل دیگه هم درمورد توحید گوش دادم که از چشم زخم هم میگفتین ،داشتم بهش فکر میکردم که شرک بوده و من به چیزایی قدرت دادم که میگفتم مثلا فلان دعا ،یه دعای حرز امام جواد گرفتیم تقریبا یک ساله دستم بود روز 26 ام که فایل رو دیدم تصمیم گرفتم از بازوم درش بیارم ،قبلا من از سگ خیلی میترسیدم وقتی این دعارو دستم بستم انگار بهش قدرت دادم و گفتم من دیگه نمیترسم چون این دعا کنارمه هیچی نمیشه و حتی یه بار یه سگ اومد تو فاصله سه قدمیم به چشم سگ هم نگاه کردم و ترسم کم شده بود به جای اینکه از خدا بخوام از حرز امام جواد که سوره حمد رو هم البته روش نوشته بود همراهم داشتم ،گفتم حرز همراهم بوده که نترسیدم ،من اونروز به خدا گفتم خدا دیگه میخوام خودمو تماما به تو بسپرم .البته من یک ساله که قدم تو این مسیر گذاشتم از مهر ماه پارسال که یه اتفاقی افتاد که من از خدا خواستم کمکم کنه انقد گریه کردم و نوشتم براش که حالمو خوب کنه و بشناسمش ، تا اینکه با کتاب ملت عشق شروع کردم و چند تا کتاب دیگه و بعد این تقریبا دوماه سایت شما رو دیدم اتفاقی از خدا هی میپرسیدم که تو چطوری نشونه میفرستی من از کجا بدونم تو باهام حرف میزنی راهنماییم میکنی که بدونم ؟بعد تو گوگل نوشتم که نشانه خدا یهویی فایل شمارو دیدم و درمورد نشانه ها گوش دادم بعد گذشت دیگه هیچ فایلی از سایتتون نگاه نکردم راستش وقتی گفتین که از سایتتون میشه یه قسمتش نشانه ام را به من نشان بده اونو باور نکردم گفتم آخه مگه میشه ؟خلاصه تا اینکه خدا منو جوری هدایتم کرد که هربار ازش میپرسیدم میرفتم یوتیوب هی فایلای شمارو میاورد و من هی گوش میدادم و الان هی میام قسمت نشانه ها و جوابمو از خدا میگیرم ، حتی وقتی پرسیدم خدا من کی قرآن و با معنی بفهمم و درک کنم باز دقیق و حساب شده خودش منو سمت آیه هایی که راجع بهش حرف زدین فرستاد که تا الان هر وقت از خدا خواستم دقیق بهم نشون داده که یکیم چند روز پیش از خدا خواستم که بهم کمک کنه که چه درسایی باید از امام علی یاد بگیرم اونم اصلا من نگشتم دنبال فایلی راجعبهش همون روز مادرم بهم پول داد روش عید غدیر نوشته بود گفتم خدا اینم صد در صد نشونست بهم بگو که چیه چی باید یاد بگیرم که تا شب یهویی باز دقیق و حساب شده از طرف خدا فایل دعای کمیل رو دیدم من تو عمرم دعای کمیل رو اصلا با معنی نخونده بودم شاید یکی دوبار یا وقتی بچه بودم تو مجلس ختم میرفتیم اونجا میخوندن شنیدم خودم نخونده بودم یکی دوبار بیشتر ،وقتی گوش دادم ترجمه هاشو که میگفتین فقط اشک ریختم و اشک ریختم و با خدا حرف زدم دقیقا فردای همون روز رفتم بهشت زهرا اونجا بهم هدیه دادن رو سنگی که هدیه بود نوشته بود یا حیدر کرار برای بقیه اسم امامای دیگه بود ولی برای من یا حیدر کرار بود الان از اونروز یه جور دیگه شده نگاهم به همه چی همه اش دنبال نشونه از خدام هی بهش میگم کمک کن یاد بگیرم عمل کنم ،خب ادامه حرف حرز رو بگم براتون :چند وقت بود هی نشونه ها برام میومد که تسلیم باش و رها و اعتماد کن ،دقیقا همون روز که فایلتونو گوش دادم ،حرز امام جواد رو با آیه وان یکاد که خونمون گذاشته بودیم برداشتم یکم ته دلم انگار شک داشتم ولی گفتم خدا میخوام بهت اعتماد کنم و باورم رو به تو قوی کنم کمکم کن ،شب همون روز نمیدونم چه حکمتی داشت ولی من اینجوری تحلیل کردم : یهویی نمیدونم چی شد خود به خود زیر مژه چشمم یه چیز سفت و قرمز که شبیه جوش بود در اومد که خیلیا میگن چند ماه طول میکشه تا برطرف بشه ،من راستش اول ترسیدم گفتم نکنه دعا رو برداشتم چشمم اینجوری شد بعد یه لحظه به خودم گفتم نه هیچ چیز قدرتی نداره و خداست که قدرت داره منم به خدا اعتماد میکنم یکم نگران شدم ولی بعد یاد جریانای این چند وقت افتادم که به خدا اعتماد کردم خیلی اتفاقای خاص و قشنگی برام افتاده بعد تو آینه نگاه کردم و گفتم خدا الان میخوام بهت اعتماد کنم خودت خوبش کن بدجورم درد میکرد و قرمز شده بود دو سه روز،که به خدا گفتم و باهاش حرف زدم گفتم من یه پماد میزنم ولی قدرت تو داری من از تو میخوام یعنی واقعا خیلی متعجبم کرد روز سوم دیدم اصلا اثری ازش نیست کاملا خوب شده ،فکر کنم این جریان درسی بود برام که خدا میخواسته بهم بگه که شک نکن و فقط به من اعتماد و باور داشته باش
این روزا با گوش دادن به فایلایی که درمورد توحید گذاشتین گوش میدم خیلی آروم شدم امروز صبح حتی بازم اومدم یه سوال داشتم گفتم خدا بهم بگو چیکار کنم دقیقا جواب سوالمو تو نشانه ام را به من نشان بده گرفتم ،از خدا سپاسگزارم که من رو به سایتتون هدایت کرد تا بیشتر بهش نزدیک بشم منی که هر وقت سوالی دارم به خدا میگم جواب بده یهو بی اراده میرم تو یوتیوب یا سایتتون قسمت نشانه ها و دقیقا خدا قشنگ جوابمو میده چند باری همه اش گریه کردم که چقدر واضح نشونه میده راهنماییم میکنه فقط از خودش میخوام کمکم کنه که بتونم عمل کنم و خوب باشم و به چیزایی که یاد میگیرم عمل کنم و عشقشو بهم بده و واقعا هر لحظه ازش سپاسگزار باشم ،از وقتی شنیدم شما میگفتین با خدا راه میرفتین حرف میزدین منم شروع کردم حرف زدن با خدا البته قبلتر ها حرف میزدم ولی اینجوری نه ،خیلی حس فوق العاده ایه از خدا میخوام برای همه از این حس ها بیشتر و بیشتر بده آمین
ممنونم از سایت پر از عشق و زیبایی وعالیتون
به نام خدای رحمان و رحیم
سلام استاد قشنگم و سلام به همه ی هم خانواده ای های عزیزم
سالهای سال بود که از نگاه مردم میترسیدم از تعریف و تمجید هاشون به جای اینکه خوشحال بشم میترسیدم چرا که تو مغزم رفته بود فلانی چشمش شوره یا اگه مریض میشدم یا رخدادی پیش میومد خانوادم سریع میگفتن چشمت کردن ….چه قدر تلخ بود که با ترس بری خونه ی کسی و وقتی ازت تعریف میکنه چایی تو گلوت بپره که یا خدا چشمم نکنه😂 چه قدر بد بود این نگاه چه دید و قضاوتی در مورد افراد داشتم و از همه بدتر سالیان سال سر به سجاده میذاشتم اما براش (خدا)شریک قرار داده بودم شرکی خفی بدون اینکه بدونم ،حتی بعضی ها رو میدیدم که تخم مرغ میشکستن به اسم هرکی شکست حرفی نبود که به اون بنده خدا نزنن 😂حتی به بحث کشیده میشد که فلانی با چشم شورش مقصر این اتفاقه یا در به در و خدا تومن پوول میدادن برای اینکه خون یه حیونکی بیگناه و بریزن که چشم و بلا ازشون دور بشه 😑
حتی درست میگید استاد بچه های خوشگلشون رو با یه تیپ افتضاح میاوردن مهمونی یا بیرون و همیشه هم به گردناشون هزار تا دعا و مهره آبی بود و همیشه هم میدیدم که لبای این مامانه داره یه چیزی رو زمزمه میکنه و اگه میگفتی ماشالا چه دختر یا پسر خوشگلی شدت این زمزمه ها بیشتر میشد😂😂😂😂(دیدم که میگماااا ) وای خدا
اما از این نگاه خسته شده بودم از این ترس خسته شده بودم و همیشه برای خودم این مثال و میزدم که اگه چشم و نظر هست پس چرا این آدمای خوشگل و معروف آمریکاییی که هر روز بهشون میگن تو خوشگلی تو تاپ جهانی هستی چرا چشم نمیخورن و هر روز سالم تر از قبل میشن همین تضاد باعث شد من از دایره ی باورهای چشم شوریِ خانوادم بیام بیرون دیگه مریض نمیشدم هرچی هم بهم میگفتن نکن چشم میخوری این باور میومد تو ذهنم که چشم زخم واقعی نیست اگه بود الان فلان شخص معروف آمریکایی باید متلاشی میشد همه چی خوب بود تــــــــــــا تو مدرسه ی لعنتی برامون همین آیه رو خوندن و گفتن چشم زخم وجود داره وکلی حدیث پیامبر براش آورده منم که قبل از آشنایی با این مسیر زیبا هرچی سند قرانی داشت بدون دلیل و تحقیق قبول میکردم و متاسفانه قبول کردم و از اون روز بدی پشت بدی
تــــــــــــــــا زمانی که با این مسیر زیبا آشنا شدم و اصلا بال درآوردم اونقدر آماده ی شنیدن این مطلب بودم که چشم زخم وجود نداره که با دل و جون پذیرفتمش و دلایل منطقی هم براش داشتم ،بعد از دیدن این فایل اول برای همه خواستم که خدا همه رو هدایت کنه به مسیر درست تا اینقدر آسیب نبینن به خاطر این باور غلط که اینقدر قوی پخش شده تو جهان بعدش عزمم رو جذب کردم و همونطور که خودتون گفتید استاد زدم به دل خیابون برای تحقیق من برای خودم یه دفترچه برداشتم بیست نفرو مشخص کردم (تعدادکم که ذهنم مقاومت نکنه و بره دنبالش ) و استــــــــــــاد ،بچه ها باورتون نمیشه تو یه شهر مذهبی آدمایی که جلوی من میومدن و من ازشون این موضوع رو میپرسیدم یا تحصیل کرده بودن یا حداقل ۱۰ بار قرآن رو خونده بودن به خدا قسم یک نفر نبود که حداقل معنی کاملشو بدونه ،از هرکسی میپرسیدم خیلی ها میدونستن تو قرآن هست و لی معنیش رو نمیدونستن و میگفتن برای چشم زخم ،برای رفع بلاست ،بعضی ها که با شک میگفتن تو قرآن هست ولی با اطمینان میگفتن برای محافظت از بلا و چشم زخمه حتی یه عزیزی گفت بله دخترم تو قرآن هست و معروفه به (و ان یکاد )و برای محافظت از چشم زخمه علاوه براون آیه الکرسی هم هست 😶😶😶
از خدا سپاسگذارم که به بهترین مسیر هدایتم کرد از خدا سپاسگذارم که توسط یه استاد بی نظیر آگاهی های ناب و آزادی بخش رو بهم میرسونه سپاسگذارم که عضو یه خانواده ی آگاهم خانواده ای که با خوندن داستان هر کدومشون بال پرواز و امید میگیرم خوشحالم که اینجا تشویق میشم برای موفق شدن برای ثروت ساختن ، اینجا یاد گرفتم قدرت تو دست خودمه و کسی تاثیری رو خوب یا بد زندگی من نداره به غیر از خودم
استاد عزیزم هزاران بار ازت سپاسگذارم به خاطر این آگاهی رهایی بخش ممنون که باعث شدید من بیرون برم تحقیق کنم و رشد کنم بار ها گفتم بازم میگم این مسیر خداییه با انجام هر تمرین به خدا نزدیک تر میشیم این رو من تصدیق میکنم چراکه تمرین امروز من با یه کنجکاوی ساده شروع شد و با سپاسگذاری به درگاه خدا تموم شد 💙💙💙💙💙💙💙
امید وارم بیشتر از هر روز بدرخشیــــــــــــــــــــــــد عاشقتونم عشقا💗😊💫
باسلام ووقت به خیر خدمت همه دوستان گرامی
تجربه من ازچشم زخم خیلی جالبه واونم اینه که درطول 30سال زندگی ازنزدیکترین افراد همیشه بهم قدرت چشم زخم رو گوشزد میکردند.
به طوری که ازهمان کلاس اول دبستان اگه کسی می پرسید مثلا معدلت چند شده ؟ برای اینکه چشم نخورم دروغ میگفتم .
وهمی نطور تادانشگاه این قضیه ادامه داشت وخیلی جاها موفقیت های تحصیلی مو بازگو نمیکردم تاچشم نخورم واین قضیه به شدت درباورم وجود داشت درلباس پوشیدن و درهرزمینه موفقیتی که حاصل می شد خیلی نگران چشم زخم بودم
دیدن بعضی ازافرادخاص که دیگه برام کابوس شده بود چون مطمئن بودم چشمهایشان شوراست
وخداروشکرالان چندساله که بااین سایت آشنا شدم تونستم خیلی خوب این مسئله رو حل کنم وحتی سعی میکنم دیگه به شوخی هم ازاین عبارت چشمش کردن استفاده نکنم
البته بدهمیشه روی این باورکارکنم تادوباره منفی نگیرتم.
باتشکرازهمه
وقت بخیر…تصویرسازی از موقعیتی که پیامبر(ص) داشته با توجه به توصیفات آیات ذکر شده اینو به ذهن می رسونه که: تا حالا شده به چیزهایی باور داشته باشین و مسائلی رو درک کنین که اطرافیان از درکش عاجز باشند و شمارو مسخره کنن و با چشمانشون به هم اشاره کنن و بهتون بخندن و بگن دیوانه شدی…استاد عزیز احتمالا برای شما پیش اومده که خودتون بارها گفتین از طرف حتی نزدیکترین افراد مسخره شدین… یه وقتایی این مسخره کردنا و با چشم اشاره کردنا توو دل آدم شک میندازه که نکنه من دارم اشتباه میکنم نکنه دارم توهم میزنم و یه حس ناراحتی میده و نزدیکه که بلغزونن آدمو اما همون موقع به پیامبر(ص) الهام میشه که تمسخر اونارو باور نکن چه بسا که اگه باور کنیشون میلغزی و اما باور کن که این باورها(ذکر…قرآن) جز پند(یادآوری) برای جهانیان نیست… دوباره باهم معنی این آیه و آیه بعدشو ببینیم:(( و نزدیک است کافران تو را با چشمان خود بلغزانند وقتی ذکر را می شنوند می گویند او دیوانه ست و حال آنکه چیزی جز ذکر (و یادآوری) برای جهانیان نیست))…نمی دونم درسته اینو اینجا بگم یا نه: این فایلو من مدتها پیش که رو سایت گذاشته بودین دیدم نه یک بار بارها و بارها. این تصویر که بالا گفتم توو ذهنم شکل گرفت اما ازونجاییکه خیلی کم تمایل به کامنت گذاشتن داشتم چیزی دربارش نگفتم تا اینکه چند روز پیش برام موقعیتی پیش اومد و دوباره برام سوال پیش اومد که نکنه این مسائل چشم زخم اجنه و گره و دعا درسته اما از طرفی من مدتهاست که رو این مسائل کار میکنم و باور نداشتم و ندارم که قدرتی جز (خودآم) وجود داره از خودش خواستم هدایتم کنه یادمه آخر شب بود خوابیدم فرداش که به رسم هر روزه به سایت شما سر زدم دیدم این فایل دوباره قرار گرفته و با دیدن دوباره ش انگار خداوند از طریق شما جوابمو داد و هدایتم کرد و باز هم اون تصویر از موقعیتی که پیامبر(ص) درش بودن به ذهنم اومد باز هم گفتم کامنتش نمیکنم تا اینکه دوبار پشت هم خواب دیدمتون استاد…خواب دیدم که اومدم پیشتون دارم باهاتون درمورد باورها حرف میزنم یادمه دفعه آخری توو پارادایس بود. از خواب که بیدار شدم انگار چیزی درونم تشویقم می کرد که اینو بنویسم درگیر درس و امتحاناتم منتظر فرصتی شدم که بنویسم الانم خیلی مطالب میاد که بگم اما مجال اندک… از خداوند که من بهش میگم خودآم براتون ثروت سلامتی و سعادت در دنیا و آخرت(پاسخ فرکانسی به قول دانشمندان) خواستارم.
چقدر جالب بود دیدگاهتون آقای اصغری، ممنون که دیدگاهتون رو به اشتراک گذاشتین. استفاده کردم. موفق باشید
خواهش میکنم لطف دارین…محیط اینجا بسیار عالی و مفیده از دیدگاه شما خوبان هم استفاده میکنم
آقا مجتبی عزیزم سلام ، بسیار بسیار با این الهام قلبی ات همنوایی داشته ام . سپاس از رب العالمنینم که من را در کنار شما خوبان قرار داد.
سلام آقا مجتبی عزیز، من هم دقیقا همین برداشت رو از آیه داشتم. با خودم می گفتم آخه این چه جور چشم زدنیه که پیامبر رو دیوانه خطاب کردن. ولی همونطور که استاد بارها تاکید کردن نباید در موردش با دیگران صحبت کنی و نخوای که بقیه رو قانع کنی.
بله دقیقا همینطوره…ممنونم از یادآوریتون
خوب خوبی را کند جذب این بدان…شکر
خدایا شکرت تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
نمیدونم خدا چطوری از ت طلب بخشش کنم اخه تو چقدر بزرگی چقدر رحیمی چقدر عاشق بندهاتی خدایا من با تمام وجودم ازت طلب بخشش میکنم و ازت بینهایت سپاسگزارم ک یکی یکی ترمزهای ک تو ذهن من هست و از زیر خروارها خاک میکشی بیرون نشونم میدی اخه نمیدونم این همه من روی باورهام کار میکنم فکر میکنم خیلی زرنگم ولی ای دل قافل ک فقط روی ذهن خودم حساب میکنم و بازم راه رو اشتباه میرم و اگه ۵ سال دیگه زور میزدم و روی خودم حساب میکردم عمرا میتونستم این باور شرک آلود و پیدا کنم
خدا جونم سپاسگزارم امروز بعد از مدتها رفتم قسمت دو روانشناسی ثروت ۳ رو گوش کردم خدای من این باورها گرانبهاست ب خدا گرانبهاست اصلا نمیشه گفت من این و قبلا هزار بار گوش کردم اصلا امکان نداره این حرف مسخره ست چون وقتی گوش میکنی چ گنج های نهفته ای توش هست ک اون موقع ها اصلا نمیفهمیدم خدای من وقتی گوش کردم گفتم وای من چقدر دارم رو خودم حساب میکنم چقدر دارم زور میزنم خدای استاد داره میگه حتی رو عقل خودت حساب نکن چرا یادت رفته چیکار داری میکنی چرا انقدر زور میزنی میگه از خدا بپرس تو یه لحظه شاید یک هفته ی چیزی بهت میگه ک خودت دهنت وا میمونه خودت داغ میکنی خودت دیونه میشی اینها رو میگم چون من وقتی گوش کردم گفتم خدایا ترمز من کجاست چرا جواب نمیده چرا نتیجه نمیگیرم خدای من فقط چند ساعت شد فقط چند ساعت ب خود خدا قسم انقدر قشنگ بهم ترمز نشون داد ک شاخ دراوردم
ترمز چی بود طلسم خدایا توبه اون زمان ک من قانون و نمیدونستم خیلی دنبال فال و جادو این چیزها بودم یعنی نون نداشتم بخورم ولی از زیر سنگ پول جور میکردم میرفتم پیش این دعا نویس ها تا شاید زندگی م بهتر بشه و البته بهتر نمیشد هیچ بدتر هم میشد نمیدونم یکی از این دعا نویس ها میگفت ی پول خیلی زیادی ک اصلا از عهده من خارج بود پولش باید بدی تا مثلا ما برات دعا ببریم کجا چال کنیم وای چقدر من احمق بودم ک باور کردم و انقدر با آب و تاب تعریف میکرد ک تو رو طلسم کردن و باید این پول و بدی تا طلسم تو باطل کنم و من هم چون پول نداشتم بدم باور کرده بودم ک من طلسم شده هستم جادو مون کردن ک انقدر بدبخت یم هر کاری هم میکنیم نمیشه و من این همه مدت اصلا این باور و فکر هم نمیکردم داشته باشم العان چهار سال من تو این جای مقدس با این باورهای قشنگ هستم اصلا فکر نمیکردم این باور و دارم مثلا یادم خیلی زمان برد تا من درک کنم چشم زخمی وجود نداره یعنی خیلی روی این باور کار کردم انقدر ک ریشه ای بود تو ذهنم تا فهمیدم. به خاطر همین دیگه فکر طلسم و جادو نبودم تا خدا جونم امشب این ترمز مخفی ک جلو ثروت و ب زندگی من گرفته بود و بهم نشون داد
العان تقریبا دو ماه ک با تمام وجودم تعهد دادم و دارم روی باورهای ثروت کار میکنم و خدا هر لحطه بیشتر و بیشتر داره هدایتم میکنه باور میسازم ترمز ها مو نشونم میده خدایا شکرت واقعا شکرت
بچه ها از خدا بخواهید ک کمک تون کنه توی هر چیز از خدا بخواهید اصلا رو عقل خودتون حساب نکنید ما انسان ها فراموشکاری م ب قول استاد ب خدا زود یادمون میره و فکر میکنیم میدونیم میایم از عقل خودمون استفاده میکنیم و این کار باعث میشه مسیر مون طولانی بشه ولی وقتی از خدا میخوای الله اکبر ک خدا سریع الجواب سریع جواب میده
استاد جونم سپاسگزارم
ایشالله ک روز ب روز باعزت تر و ثروتمند تر بشی در پناه خدا
تولدت مبارک استاد عشق ایشالله تولد صدوبیست سالگیت 🎂💝😘😍🥳🎉🎁💸
به نام الله یکتا و مهربان.
سلام به استاد عزیزم استاد بی نهایت دوست داشتنی.
استاد عزیزم به موضوع جالبی اشاره کردید.
میخوام از شرک خودم تو گذشته بنویسم که چقدر
باورهای من تغییر کرده که دیگه در موردش فکر
هم نمیکنم.
باوری که در ذهنم ایجاد کردم اینه:
زندگی ام را من خودم با باورهایم خلق میکنم هر
جوری که دلم بخواد.
من در یه برهه ای از زندگی ام تو کار کشاورزی و دامداری بودم چند تا گاو شیرده داشتیم، که یکی از
گاو ها برا حامله شدن زنگ زدم به دکتر، که واکسن حاملگی به گاو بزنه، گفت یک ساعت دیگه
میام من هم به خودم گفتم تو این یک ساعت یه
سر برم مزرعه و بیام که اتفاقا همون لحظه ای که
من نبودم دکتر اومده بود خونه مون و دیده بود من نیستم یکی از هم محله هامون را برا کمکی
اورده بود و کاراش انجام داده بود و رفته بود وقتی که من اومدم خونه دیدم گوساله همون گاو حالش
بد شده همونجا به دکتر زنگ زدم که چرا منتظر
نموندی تا خودم بیام، گفت مگه چی شده گفتم
آره این اتفاق افتاده، اونی که تو اوردی فلانه نیم ساعت بعد هم محله مون که برا کمک اومده بود
اومد خونه مون و شروع کرد به گریه کردن و بهم گفت این اینجوری جواب کمک منو دادی من هم
سرمو انداختم پایین و جوابی نداشتم بهش بدم و
از رفتارم خیلی پشیمون شدم.
این باور مخرب را نه تنها در ذهن من اون موقع بود بلکه الان هم خیلی ها واقعا بهش اعتقاد دارند
و من هم شنیده بودم و باورش کرده بودم.
خداوند منو هدایت کرد؛
خداوند منو با نور خودش منور کرد؛
خداوند بهم عزت داد؛
خداوند منو تاریکی بیرون کشید و و از نور خودش
در قلب من روشنایی بخشید؛
استاد عزیزم با من چیکار کردی که وقتی به
دیدگاه های قبلم را مرور میکنم میخندم که چقدر من در گمراهی بودم.
از شما استاد بزرگوار سپاس گذارم برای شما دعای خیر و برکت و خوشبختی را آرزومندم.
موفق و سربلند باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و ارزشمندم،
سپاسگذارم بابت این فایل و آگاهی های بی نهایت ارزشمندی که هیچ جای دنیا گفته نشده!!!!
زندگی ما در دستان ماست هر اتفاقی توی زندگی ما می اُفته در واقع خودمان داریم خلق میکنیم،
ما با تغییر افکار منطقه ی زندگی خودمان هم میتوانیم عوض کنیم فارغ از اینکه توی چه محیطی و خانواده ای هستیم!
ما در هرلحظه داریم زندگی خودمان را خلق میکنیم هیچ سرنوشتی از قبل مقدر نشده است هیچ تقدیری از قبل مقدر نشده است.
زندگی ما در هرلحظه به واسطه ی افکار و باورهایی که داریم به واسطه ی ورودی هایی که اجازه میدهیم به ذهن ما وارد شود شکل میگیرد و رقم میخورد.
هیچ کس به هیچ عنوان نمی تواند در زندگی ما تاثیر بگذارد غیر از خودمان….
چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد این با عدل خداوند ناهماهنگ است
مگه میشه خداوند برای کسی بخواهد یا برای کسی نخواهد مگه میشه کسی به یک سرنوشت محکوم شده باشه؟!!!!
افراد فقیر افراد بدبخت شکست ها بدبختی هاشون رو به گردن جامعه و خدا میندازن.
خداوند برای تمام بندگانش فقط خیر و خوبی میخواهد اما بندگان هم باید بخواهند،
اگر فردی با باورهای اشتباه در مسیر اشتباه حرکت کند هیچ وقت به موفقیت نمی رسد و این خداست خداوند نیست!
ما خداوند را بد باور کردیم به ما بد گفتند خداوند کیه!!!
کسی که باور اینه ثروتمندان انسان های دزدی هستند هرچقدر تلاش کنه به ثروت نمیرسه چون این باور خودش هست نه خواست خداوند،
در جهانی زندگی میکنیم که قانون مندی وجود داره هر اتفاقی توی زندگی ما بوجود می آید بخاطر قوانین خداوند است آنچه که باور داریم اتفاق می اُفتد،
اگر باور داریم پول در آوردن سخت است پس سخته برای تو نه برای بقیه،
چشم زدن یک باور کاملا غلط است هیچ کسی نمی تواند به ما ضربه بزند و چشم بزند مگر اینکه باور کرده باشیم.
قدرت و انتخاب همواره در دستان ما است،
مثل باورهای رایج در جامعه منو چشم زدن،بزنم به تخته چشم نخوری،بلا به دور،خدانکنه،خدا بد نده….
اگر مصیبتی به افراد داده شود اگر اشتباهی به آنها اصابت کند به خاطر اعمال خودشان است چه چیزی را پیشاپیش می فرستیم ما فرکانس را پیشاپیش می فرستیم افکارمون که حاوی ارتعاشات هستند می فرستیم که اتفاقات مارا به وجود می آورند.
آنچه که اتفاق می اُفتد در زندگی ما بخاطر افکاری که قبلا داشتیم کارهایی که قبلا کردیم است خداوند هرگز ظلم نمیکند،
اگر باور منفی داشته باشیم ولی با کلمات دروغ بگیم هیچ فایده ای ندارد چون اصل اون ارتعاشات هستند که فرستاده شده است اون فرکانس و باور کارها را انجام میدهد…
جهان هستی و خداوند مثل یک آیینه می ماند ارتعاشی که بهش میفرستی برمیگرده وارد زندگی خودت میکنه دقیقا مثل آیینه،
کردار و رفتار های ما از باورهای ما نشات میگیره!!
این مشیت خداوند است که به رفتارها و باورهای ما واکنش نشان میدهد…
وقتی رحمتی به لطف خداوند به انسان داده میشود خوشحال میشود اما وقتی به واسطه ی رفتار خودش باورهای خودش بلائی سرش می آید انسان ناسپاس و غمگین میشود…
خداوند سراسر رحمت است
سراسر خیر و برکت است،
هرچیزی توی زندگی داریم بخاطر لطف خداوند است
سلامتی درختان جنگل ها ضربان قلب و… ما هیج تلاشی هیچ کاری نکردیم به ما داده شده است،
بخاطر لطف خداوند است اما سختی ها بلاها بخاطر فرکانس های خودمان است.
رفتارهای ما آیینه ش هم در این دنیا هم در اون دنیا به ما داده میشود.
مسیر اشتباه هم در این دنیا هم در اون دنیا زجر می کشیم…
فقط فقط خداوند در این جهان قدرت دارد.
یک منبع انرژی
یک نیروی حیاتی
و یک خداوند وجود دارد که در نبود اون شیطان به وجود می آید.
یک نیرو یک رب یک فرمانروا و یک قدرت و بقیه هیچ چیزی نیست هیچ کس هیچ چیزی نیست…
فقط الله❤