دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟! - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/05/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-05-07 08:13:102020-10-19 00:14:12دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
چیزی که نیاز داشتم… بلاخره جواب سوالمو گرفتم اصلن روحمم خبر نداشت همچین فایلی توی سایت هست خدایاصدهاهزار مرتبه شکر
به نام خالق رزاق
سلام به یکی از بهترین انسان های روی زمین که ما ایشان هم عصر شده ام.
چقدر خوبه این نگرش و چقدر سازنده.
واقعا خیلی ذهنم داره آماده میشه که هرچیزی که با اصل آزاد بودن فطرت انسان هماهنگ باشه رو بیشتر ببینه،درک کنه و بپذیره….
خداجون شکرت بخاطر نعمت اختیار و ازادی که ما نهادی.
چقدر حس خوبیه اینکه برای ثروتمند شدن و داشتن نعمات خداوند به هیچ کسی و هیچ شرایط خاصی نیاز نداریم و اینکه زندگیمان وابسته به هیچ کسی نیست چه قوانین الهی خوبی در جهان ماست چه دنیای خوب و زیبایی داریم که براحتی ما رو به نعمات و ثروتها و خواسته هامون میرسونه زندگی در این دنیا چقدر لذتبخشه چقدر خوبه که به این دنیا اومدیم تا زیباییهاش رو تجربه کنیم چقدر خوشبختم که با کسی مثل استاد عباسمنش و دیدگاه نجاتبخشش آشنا شدم خدایا شکرت
به نام یگانه خالق هستی رب
سلام و درود بر استاد عباس منش و دوستان گرامی
خدا را شکر میکنم وقتی بعد از گوش دادن و نکته برداری چندباره از فایل ها و کامنت ها میام کامنت مینویسم حس میکنم یه واحد دیگه را به خوبی پاس کردم و یه پله به مدار بالاتری رفتم
اما در مورد این فایل
خدا را شکر یادم نمیاد یه روز تو زندگیم بیکار بوده باشم هرچند باور های درستی نداشتم اما با نشستن و کاری نکردن مخالف بودم
توی کار قبلیم تا حدودی تکاملی عمل کردم و تقریبا راضی بودم اما فکر میکردم اول باید به ثروت برسم بعد برم دنبال چیزهایی که بهشون علاقه دارم که کم کم نگرش و باورم عوض شد آروم آروم کارهای قبلی را گذاشتم کنار و به خودم تعهد دادم که چند ترمی تو دانشگاه عباس منش بگذرونم و برم دنبال علاقه ام
خوب قطعا ترم های اول بیشتر تئوری هستن و بعد باید واحدهای عملی هم کنار اونا پاس بشن و یه جورایی اینا مکمل هم هستن هر چند اولویت با واحد های ذهنی هست ولی عملی هم باید باشه
اصلی ترین واحد درسی این دانشگاه توحید.
که خلاصه اش میشه توکل به رب و توکل به توانایی های درونی خودمون نه هیچ عاملی بیرون از خودمون
نمیدونم دقیق چطور شیطان و نجواهای ذهن در طول سالیان قبل به اجتماع القا کرد که عوامل بیرونی
( دولت ، خانواده، بانک و…) در زندگی ما تاثیر داره و ما هم چون تو این اجتماع بودیم باور کردیم
و این شرک آمیز ترین نگاه میشه
بعد این فایل یه زیبایی دیگه ای تو نوع رابطه شما با مریم عزیز پیدا کردم و دیدم خیلی به توحید نزدیکتره
از جنبه های مختلف میشه گفت که زیاد به این فایل ارتباطی نداره هر چند به منم ارتباطی نداره😀
اما الان اکثریت جامعه از خانوادهها توقع جهیزیه ، خونه ، مهریه و… هزاران توقع دیگه دارن اصلا با شروع این نوع زندگی ها همه از هم توقع دارن
( زن از شوهر،شوهر از زن ، زن و شوهر از خونواده ها ، خونواده ها از اون ها .بعد پدر و مادر از بچه ها ،
بچه ها از پدر و مادر )
که نمونه بارز شرک حساب میشه
از اون طرف نگاه مذهبی به اومدن منجی برای درست کردن و بهتر شدن اوضاع که انگار یه شرک خفن حساب میشه
جالب بود حین دیدن این فایل و کامنت ها هدایت شدم به انیمیشن پاندای کونگفو کار داستانش قشنگ بود اما منظورم جایی که قراره اون راز یا اون لوح وکتیبه را بدن به اون شخصیت قهرمان که بزرگترین فن و اصلی ترین فن به حساب میاد حالا وقتی اون کتیبه را باز میکنه هیچ چیز داخلش نیست و طوریه که با باز کردن اون شخص تصویر خودش را می بینه
که میخواد بگه راز اصلی تو هستی فقط باید خودت را باور کنی .
شاید این داستان بی ربط باشه به بحث منجی اما با توجه به درک و آگاهی الانم که شاید اشتباه باشه و شایدم درست فکر میکنم این راز منجی هم که این قدر داره تکرار میشه نهایت همچین مضمونی را برای ما داشته باشه که منجی اصلی خود ما هستیم و چیزی در بیرون ما نیست و فقط یک نشونه است که به خودمون و خدای خودمون پی ببریم .
این فایل نکته های زیادی داشت اما چیزی که بیشتر برای مدار الانم توجهم را جلب کرد این جمله بود
” نیاز ها مشخص میکنه که انسان چقدر میتونه پیش بره وقتی انسان نیازش برطرف بشه معلومه کاری نمیکنه ”
بازم ممنونم استاد علاوه بر آگاهی های فوق العاده این فایل باور های خیلی زیبایی هم داخلش بود که دوستان در کامنت ها خیلی قشنگ دسته بندی کردن
امیدوارم تا همیشه تو این مسیر بمونیم که هدف همین مسیره
دوست دارم
دوستتون دارم
یا حق
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت تک تک دوستای گلم استاد عزیزم خانم شایسته ی مهربون
سریع میرم سر اصل مطلب خداوند توی قران فرموده که هر گناهی رو ببخشه شرک رو نمیبخشه کسی که میاد برای قدرت خداوند شریک قائل میشه کسی که قدرت رو از خدا میگیره و میده بقیه هر کسی خدارو ول کنه از بنده انتظار داشته باشه سیستم خداوند جهان کائنات اون شخص واگذار میکنه به همون بنده بعد عاقبت کارش رو هم در این دنیا و هم در اون دنیا میبینه وقتی من بدونم و ایمان داشته باشم که خودم با فرکانس هام به لطف خدای مهربان خالق زندگی خودم هستم دیگه از دولت انتظاری ندارم دولت عددی نیست بخواد برا من کاری کنه من خدارو دارم خدا بامنه چون احساسم خوبه خیالم راحته من میدونم که کمکم میکنه من میدونم که وقتی باور ها و فرکانس هامو درست کنم هر اتفاقی که بخوام رو رقم میزنم دیگه اصلا کاری به دولت ندارم دولت ها پی میگن دیگه مهم نیست من خودم خدایی هستم در این کیهان که خلق میکنم آنچه را که اراده کنم من اونقدر سلیقه گرونی دارم که حقوق دولت نمیتونه کاری رو واسه من انجام بده من خودم با فرکانس های خودم خلق میکنم اون چیزی رو که اراده میکنم دولت فقط یک وسیلست و آنچه که مارو هم در دنیا و هم درآخرت سعادت میکنه حساب کردن روی خدای خودمونه عاشق خدامم و هرکسی که بخواد شغل هست برای همه واگه کسی باور هاشو درست کنه به مراتب شغل های بهتری نسب به بقیه گیرش میاد
عاشقتونم
واقعا خداروشکر وقتی استاد گفت به جایی میرسید که به دولت وام میدید من دیوانه شدم و مطمئنم که به لطف رب یکتا شدنیه خدایا شکرت واقعا شغل بی نهایته شما همین روزنامه ی همشهری رو نگاه کنی به خدا پر کاره خیلی کاره و خداروشکر که من الان مشغولم خداروشکر اونم توی شغل مورد علاقم وای که چقدر خوشحالم و بعد از شنیدن این فایل بیشترم شد خیلی بیشتر خداروشکر باور کنید من از خدا خواستم که شغل مورد علاقمو واسم ردیف کنه به ۲۴ ساعت نکشید ردیفش کرد واقعا دلم میخواست گریه کنم دلم میخواد داد بزنم یکککککتاااااا پرستیییییی خدایا رب من شکرت❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام به استاد عزیزم و همه روستان گرامیم
اصلا وقتی به این فایل رسیدم بهم ریختم کلا استاد جان
من توی سفرنامه وقتی به قسمت سوم درامد ۳برابری رسیدم چون هیچ درامدی نداشتم اونجا تعهد کردم با خودم که برم روی باورهای ثروتم کار کنم تا به درامد برسم و بعد سفرنامه رو ادامه بدم
بعدش خیلی کامنت نذاشتم خودم فکر میکردم از تبلیمه ولی واقعیتش از حس کمال گرایی که همیشه در وجودم بوده هست که گفتم بزار به درامد برسم بزار نتیجه خیلیی خوب بگیرم بعدش برم بنویسم
این نتایج کوچک که چیزی نیست
امروز که داشتم میگشتم که یه فایل جدید گوش بدم که یه خورده حالم بهتر بشه توی پوشه فایل های توحید عملی این فایلو رندم زدم
اولش که شنیدم از هدایتی که شدم و نشانه ای که خدا بهم داده بود هنگ کردم
منم از وقتی دارم روی خودم کار میکنم که به درامد برسم همیشه دنبال این بودم که یه جایی استخدام بشم یه کار اداری و باکلاس
چرا؟ چون لیسانس دارم چون کلاس کاری برام مهمه دهن پر کن باشه و…
بعدش که بحث شرک به میان اومدم بازم بدتر بهم ریختم که چرا اصلا به ذهنم خطور نکرده اینم یه نوع شرکه
فکر میکردم چون این تقریبا دوماه همزمام روی باورهای ثروت و باورهای توحیدی کار میکنم دیگه خیلیی حالیمه😐
میدونین استاد جان خودم میدونم تلنگری که خوردم چقدر سنگین بوده که وادار به نوشتن شدم اونم با چشمایی از اشک پر شده
وقتی گفتین این همه کار هست بعد ملت مینالن که چرا کار نیست ذهنم فوری اینجوری توجیه کرده اره میدونم کار خیلی هست ولی به درد تو نمیخوره
حقوقش کمه ، مسیرش دوره نمی صرفه( چون خونه ما از مرکزشهر دوره و رفت و امدش کرایه ش زیاد میشه)
خانواده نمیزاره برای همچین کاری و…
کلی توجیه که داشتم خودمم قانع میشدم🤦♀😐
میدونین استاد اونقدر باورهام مشکل داره چون از بچگی بهم گفتن درس بخون بری سر یه کار دولتی و کاری که پرستیژ کاری داره
این مدتیم که داشتم رو خودم کار میکردم چیزی که تو ذهنم بود همچین کاری بود که تاحالام پیداش نکردم حتی باوجودی که میدونم همچین کاری منو راضی نمیکنه ولی خوب انسان فکرش خیلی قدرتنمد نیست در مقایسه با باورهاش
این فایل یه نشونه شد برام که دنبال ایده کسب کار برای خودم باشه حتی باوجودی که تا حالا هیچ ایده کوچکیم نداشتم حتی
خداروشکر میکنم تونستم این شرک که انقدر مخفی بوده در وجودم با این فایل شناسایی کنم و در جهت رفعش تلاش کنم
ممنونم استادجان از فایل زیباتون از کامنت های ارزشمند دوستان
در پناه تنها قدرت عالم هستی❤️
سلام بر شما
روز ۵۲
اعتراف می کنم من هم خیلی این باور رو داشتم که دولت باید خیلی کارها رو بکنه مثلا یکی از آنها ایجاد شغله. آنقدر این باور مخرب را داشتم که فکر می کردم منی که درس خواندم چرا باید بیکار باشم، چرا جوانها که فارغ التحصیل می شن باید شغلی به محض خروج از دانشگاه وجود نداشته باشه، چقدر ذهنم فقیر و مشرک بود. چقدر خودم را و قوانین جهان را نمی شناختم، و بخاطر همین فکر مریض مدام در مورد عملکرد دولت در همه ی زمینه ها بحث می کردم وچون دیدگاه واضح و درستی ازرکشورهای توسعه یافته نداشتم، فکر می کردم آنجا دولت همه چیز را برای افراد فراهم کرده است درصورتیکه اتفاقا در آن کشورها دولت خیلی کمتر ورود می کنه به زندگی افراد. خلاصه وقتی در فیلمی می دیدم به خیابان خوابها چندغاز می دهند فکر می کردم دیگه حتما به کسانی که کار می کنند حقوق عالی می دهند. چقدر ذهنم فقیر بود و باور کمبود داشت. خودش را باور نداشت توانایی هایش را بعنوان یک انسانی که خالق است که قدرت خلق زندگیش را دارد به بهترین نحو ممکن. مهم نیست در چه کشوری باشی اگر اراده کنی و باور درست برای تو شغل هست ، ثروت هست، فراوانی هست. چقدر باورهام محدود کننده بود. خدا روشکر که به این مسیر هدایت شدم، خدا رو شکر که اینقدر این باورها به من آرامش می دهند و خیالم را راحت می کنند. خدایا شکرت
گاهی آنقدر بین خودم الان و گذشته ای که یکسال پیش است فاصله می بینم به لحاظ احساسی و فرکانسی انگار این افکار در زمانهای دور در ذهن من می چرخیدند.
سپاسگزارم استاد عزیز
مریم عزیز برای فایل های مفید و آگاهی بخش
بنام رب تنها قدرتمند جهان
با سلام به همه ی دوستان عزیز
فایل روز ۵۲: دولتها و ایجاد شغل ؟!
نگاهی که کس دیگه ای باید برای من کاری کنه از اول بچه گی توی وجودمون بوده و با این نگاه بزرگ شدیم . این نگاه د شمن بزرگی برای من بوده ، خیلی جاها میگفتم باید دولت ؛ پدر شوهر ؛ پدر و خلاصه هرکسی غیر از خودم ؛ خدارو شکر بعد از اینکه از آنها ناامید شدم .خودمون تلاش کردیم و خونه دار شدیم و وسیله خریدیم .
خداروشکر خیلی درد داشت اما فهمیدم که این این باور هیچ کمکی به من نمیکنه .
خدایا شکرت که در مسیر این آگاهی ها هستم
خدایا شکرت کمکم کن تا در مسیر کارم موفق شم .این فایل تلنگری بود برام تا در زمینه کارم دنبال بهونه نباشم و شروع کنم . با همین گوشی ساده ام کارم رو پیگیری کنم .
با آرزوی موفقیت برای همه
موفقیت در راه است .
به نام خداوند دانا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و همه ی همسفرهای عزیزم
روز پنجاه و دوم سفرنامه
خیلی دارم با خودم کلنجار میرم که اینا رو بنویسم یا نه ، ذهنم میگه آبروت میره، همه میفهمن چقدر بی عرضه ایی ! ، ناتوانی و …
اما من یاد گرفتم که ذهنم فقط در پی تخریب منه نه کمک به من
از چهار پنج سال پیش که فارغ التحصیل شدم موضوع پیدا کردن یه کار مناسب همیشه برام دغدغه بود . کارهای مختلفی رو انجام دادم و هربار فقط چندماه شاغل شدم و بعد به طرز عجیبی از کارم انصراف میدادم و دوباره این هیولای بیکاری میومد سراغم و هربار با تلاش و تقلای زیاد دوباره دنبال کار میگشتم و چندین بار همین ماجرا تکرار میشد و منو به استیصال میکشوند . میدونستم که ترمزهای خیلی قوی ایی دارم که هنوز هم در این سیکل معیوب گرفتارم. هربار روی هر کدوم کار میکنم یکی دیگه سر بلند میکنه و … احساس عدم لیاقت ، احساس گناه شدید ( به خاطر اشتباهات گذشته ام) ، مهارت کم در کنترل ذهن ، نشناختن خودم ، جلب توجه دیگران و تایید طلبی و … که همه ی اینها برمیگرده به موضوع عزت نفس و به لطف خداوند دارم روی دوره عزت نفس کار میکنم. و دارم تلاش میکنم خودم رو بشناسم و یه تصمیم درست بگیرم یا دست کم یه تصمیم بگیرم. و من الان چند ساله که بیکارم و بنا به شرایطی که دارم حتما باید خودم شاغل بشم و درآمد مستقل داشته باشم . به خودم که نگاه میکنم مثل یه کلاف سردرگم هستم و نمیدونم کاری که بهش علاقه دارم چیه! از طرفی از اشتباه کردن میترسم از طرفی خودباوری پایینی دارم. گاهی هم هیچ ایده و راه حلی ندارم!
وقتی گفتید به کسی که بیکاره هیچ کمکی نباید بشه تا بره دنبال کار یکم حسم ناخوب شد هرکسی که بیکاره لزوما تنبل و مفت خور نیست !! شاید مثل من پر از ترمزهای قوی ایی هست که نیاز به کار کردن روی خودش داره.
هیچ وقت هم دنبال بیمه بیکاری نرفتم چون نمیخواستم به چندغاز پول دلخوش کنم و نرم دنبال کار.
هیچ وقت روی هیچکس حساب نکردم که برام کار پیدا کنه یا منو معرفی کنه یا پارتی بشه برام چون دیدم کسانی رو که میخوان برن سر کار و تو خونه میشینن و به فامیل و دوست و آشنا میسپارن تا براشون کار پیدا کنن بعد براشون فرش قرمز پهن کنن و تشریف ببرن سرکار و البته هستن کسانی که با پارتی رفتن سرکار و الان سالهاست که شاغلن. تمام این چهار سال خودم دنبال کار میرفتم ، رزومه میفرستادم و حتی کرایه رفت و برگشتم رو از اندک پس اندازم برمیداشتم و از کسی نمیگرفتم !
مسئولین حکومتی و دولتی هیچکارن ! فامیل و دوست و آشنا اگه کاری انجام بدن بعدش فکر میکنن ولی نعمتت هستن تنها خداست که کار برات انجام میده و منتی هم نمیذاره.
از لحاظ توانایی و یادگیری و نحوه ی انجام کار بسیار خوبم یعنی این در عمل به خودم ثابت شده و باور احساس عدم لیاقت خیلی نامحسوس کار خودشو انجام میده و برای همینه که هیچ دستاوردی در زندگی من پایدار نیست ! و از اونجایی که ساختن این باور و عزت نفس یه پروسه هست پس نمیشه انتظار داشت یک شبه عالی بشم .
ولی دارم قدم های کوچیک برمیدارم تا احساس لیاقت و عزت نفسم رو بسازم و ان شاء الله آینده دلخواهم رو بسازم
خدایا شکرت