کلید اجابت دعاها - صفحه 48 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام پروردگارم
به نام رب مهربانم
سلام
خوشحالم که بازهم میتوانم بنویسم
خدایا چقد تومرادوست داری ومن بیخبرم
استاد عزیزم چقد کلام شما دلنشین و درست است
زمانی که میگین وابسته نباشین وابستگی بهتون ضربه میزنه
من بارهاااا اینو تجربه کردم وتودامش افتادم استاد بارها وابسته شدم ومیشم وضربه میخورم وبرمیگردم به سمت خدا
ولی یه فرقی روحس میکنم باقبل آشنایی باشما
قبلا اگه از وابستگی ضربه میخوردم فقط گریه میکردم تو ذهنم گله میکردم ازاون آدمی که وابسته ش بودم و ولم کرد
ولی الان وقتی وابسته میشم سریع میفهمم و سعی میکنم برگردم یعنی خداوند سریع متوجه م میکنه که زینب ببین. ببین این آدم کاری نمیتونه برات بکنه ببین قدرت فقط منم. ببین این آدم اگه قدرتی داش زندگی خودشو حل میکرد. ببین فقط باید بهمن دل ببندی
ومن سریع برمیگردم باخدا حرف میزنم حالم خوب میشه استاد
احساس گناه ندارم میدونم خدامنو میبخشه میدونم عاشقمه
من حسش میکنم باتماااام وجودم
کم میذارم براش ولی خوشحالم وشکرگذارشم که یه درصد منو ازاون گمراهی نجات داد
باور دارم قدرت فقط خداست
باور دارم من لایق بهترینها هستم
باور دارم زندگی زیباست وهرلحظه زیباتر میشه
باور دارم چیز های خوب وااتفاقات خوب هرلحظه به راحتی داره وارد زندگی م میشه
باوردارم سلامتی بینهایت هست هر لحظه بیشتر میشه
واینکه استاد عزیزم
میخوام تواین کامنت به خاطر ستا چیز ازخداتشکر کنم
خدایا شکرت به خاطر نفسی که به راحتی میکشم
شکرت به خاطر سقف بالای سرم
شکرت به خاطر حضور تودرقلبم
دوستون دارم استاد وخانوم شایسته جانم
دوستون دارم بچه ها
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
چرا برایم باور کردن شدن خواسته هام سخت شده؟
یکی از دلایل بزرگش احساس لیاقت است
این ک باور ندارم زندگی من باید در بهترین حالت باشه و بهترین حالت طبیعی ترین حالتشه
از اول چون نداشتم فک میکنم ک رسیدن بهش سخته و خدا برام نمیخاد
در صورت خدا همواره ثابت کرده بهم و در قران گفته ک من بهت وعده مغفرت و آسایش رو میدم ب سمت من بیا
تصور کنم فردی رو ک از همان ابتدا در یک خانواده ثروتمند ب دنیا اومده و از همون اول رویاهای من رو زندگی کرده و وقتی ازش بپرسی ک چ زندگی خوبی داری خوش ب حالت
میگه ک باید اینطوری باشه
اینجاس ک میفهمم خدا برا کسی تفاوت قائل نشده و اون صرفا داره جواب باورهاش رو میگیره
اینجاس ک استاد اسم کتابش رو گذاشته رویاهایی ک رویا نیستند
منم ک مشکل دارم اگر باور کنم ک میشود باعث میشود ک تجسم کنم و این میشه خلق زندگی
این ک خر جیزی رو ک تجسم کنم بدون دخالت خدا میشه واقعیت زندگیم
اینجاس ک استاد میگه قدرت خلق زندگیمون دست خودمونه و اینجاس ک میگه مسئولیت همه اتفاقات ب عهده خودمه
چقدر خودم ب خودم ظلم کردم و انداختم تقصیر خدا ک تو خدایا داری منو عذاب میدی در صورتی داشتم نتیجه اعمال و افکار خودمو میگرفتم و این ها قانون بوده تازه خدا میگه کلی هم بدی هاتو پوشوندم
اگر احساس خوب داشته باشم ب خاطر تجسمات خوبه و نتیجش بی برو برگرد ب زندگیم برمیگرده حتی خدا گفته ک ده برابرش میکنم برات
و اینو هم باید یادم باشه ک اون ها از فضل خداست و از لطفشه و اعتبار اون احساس حوب هم ب خودش میرسه ک از لطف خودشه و باید شکرگزار اون هم باشم ک موفق شدم تجسم خوب داشته باشم
قربون خدایی برم ک مشتاق تر از خودم برای زندگی خوبه ی ذره فرکانس خوب بفرستم ده برابرش میکنه تا زودتر ب آرزوهام برسم
وقتی از خداوند درخواست میکنم یعنی دارم ب ناتوانی خودم اعتراف اما اگر باورش نکنم ک میتونه و میخاد تجسم نمی کنم و علتی وجود نداره برای ب وجود اومدنش
اگر واقعا توانایی خداوند و خواست خداوند در رسیدن ب خواسته هام رو باور کنم واقعا احساسم عالی میشود و این احساس عالی باعث حلقش میشود ب قول استاد لاجرم وارد زندگیم میشه یعنی راه دیگه ای وجود نداره
وقتی خداوند از روحی ک ملل خودش بوده در من دمیده پس من در ارزشمندترین حالت ممکن قرار دارم و این یعنی خداوند برای من بهترین هارو میخاد و من لایقم
لایق بهترین ها
نشونه هاش کاملا مشهوده بهترین و زیباترین ماشین ها آفریده شده انسان ها در زیباترین حالت ممکن آفریده شدن زیباترین خانه ها آفریده شده طبیعت ب زیباترین شکل ممکن آفریده شده
خدا در عمل ثابت کرده ک برای ما بهترین هارو میخاد و اگر ما بندگی کنیم و خالصانه ازش بخایم برامون خدایی میکنه
به نام خدا
سلام عرض میکنم خدمت استاد و اعضای سایت
کلید اجابت دعا من همیشه برای اجابت دعاهام هر کلیدی رو میدیدم امتحان میکردم و خبر نداشتم کلیدش یه چیزی تو ذهنمه که اسمش باوره به همین سادگی کافیه فقط در مورد خواسته هام باورهای خوبی داشته باشم همین مرسی خدا که همه چی رو آسون کردی از همون اول ولی ما ناآگاه بودیم همیشه به دنبال یه دعای قوی بودم که بعد خوندنش همه خواسته هام بدون معطلی اجابت بشه ولی حقیقت اینه همچین دعایی رو پیدا نکردم که به مرحله اجابت برسه شایدم بود ولی باورهای من هیچ قدرتی نداشتن در اون مورد . خدایا من بدون تو هیچی نیستم به نظر من جنس باور همون قدرت خدایی تو وجودمونه که اگه این قدرته باش مثل خدا به هر خواسته ای بگیم باشه میشود کن فیکون میشه پس فکر نکنیم باور یه قدرتی جدا از خداونده همه چیز در دنیا و آخرت تحت فرمان خداوند هستش اگه من دارم این کامنت رو مینویسم همش با قدرت خداوند هستش خدا اراده میکنه که انگشتهام رو صفحه گوشیم شروع به نوشتن کنن خدا اراده میکنه که چشام صفحه رو نگاه کنن خدا اراده میکنه که مغزم کار کنه و به انگشتام دستور نوشته ها رو بده خدا در همه چیزه خدا بر همه چیز احاطه کامل داره پس باورها تحت فرمان خداوند هستن ما وقتی به دنیا میایم چون هنوز ورودی ها وارد ذهنمون نشدن و ذهنمون پاکه باورهای نابی داریم مثلا بچه ها خیلی باورهای قویتری نسبت به باورهای بزرگترها دارن اگه از یه بچه بپرسیم در آینده دوس داری چه شغلی داشته باشی چون ذهنش مقاومت نداره اغلب بهترین شغلها رو میگن ولی همین بچه وقتی که بزرگ میشه بهش میگی چه شغلی رو دوس داری داشته باشی به دلیل باورهای نامناسبش به دلیل محدودیت هایی که تو ذهنشه هیچ وقت نمیتونه خودشو اون بالاها ببینه البته کسایی که رو خودشون و باورهاشون کار میکنن از این مثال فرسنگ ها به دورن نمونش میشه استاد عباسمنش که رو باورهاش کار کرده و نتیجش هم همینه که داره با خواسته هاش زندگی میکنه خداروشکر بابت تموم الگوهای موفق مثل استاد
من سالها به دنبال اجابت خواسته هام بودم شاید بیشتر از بقیه دعا کردم و گاهی ابلیس منو تو این راه ناامید میکرد از رحمت پروردگار که چرا با وجود این همه دعا تو هنوز به خواستت نرسیدی یا کلا اشتباه خوندی یا خدا میخاد با نرسیدن هات تورو اذیت کنه یا تو بنده خوبش نیستی وگرنه تو اگه خودت با بقیه مقایسه کنی میبینی که فلانی اصلا اهل دعا کردن نیس نگاش کن اون حتی واجبات رو به جا نمیاره ولی خیلی راحت خواسته هاش اجابت شده و میشه و من نمیدونستم که اون آدما تفاوتشون با من این بود که اونا به خواسته هاشون باور داشتن که میرسن و من همچین باورهای مناسبی نداشتم و ابلیس میگفت تو چی هی بشین و نقش ایوب پیامبر رو بازی کن که چی ببین خدا دوستت نداره که تورو لایق خواسته هات نمیدونه که بهت بده و….. این مکالمه ابلیس با من بود آره من بارها به خودم ظلم کردم ولی اون ظلم ها مال مواقعی بود که من اصلا نمیدونستم خدای واقعی با خدایی که به من شناسونده بودن یکی نیس آره من خدای واقعی رو نمیشناختم من سالها خدای فیک رو پرستش میکردم
من هیچ از انتظاری از گذشته خودم نداشتم چون من حتی معبود واقعی رو نمیدونستم کیه تنها چیزی که به من یاد دادن از خدا این بود که برای اثبات راست یا دروغ بودن حرفا باید از اسم خدا استفاده کرد و باید برای اینکه بنده خوبی باشیم در مورد خدا هیچ سوالی نپرسیم مثل کور و کر و لال فقط کاری که همه میکنن ما هم تقلید کنیم باید بقیه عبادت میکنن ما هم اینکارو بکنیم ولی حق نداریم در مورد خداوند بپرسیم آره اینجور بود وقتی نمیدونستیم خداوند منبع تموم خوبی ها تو دنیاس نمیدونستیم جهانی که خداوند داره ادارش میکنه سیستمی عمل میکنه به فرکانس های ما جواب میده به احساس و توجه ما جواب میده فارغ از اینکه ما چه دین و مذهبی داریم اینارو نمیدونستیم پس باید اینجور بگیم که خداوند قبل از خلقت هر چیزی عدالتش پابرجا بوده اگه من الان به خواسته ام نرسیدم پس عدالت در مورد شخص من برقراره چون من باورهام جنسشون نرسیدن به خواسته ام هست و قشنگتر اینه وقتی هر لحظه ای که من باورهامو تغییر بدم نتیجه هم تغییر میکنه اگه باورهامو درست کنم به خواسته هام هر چی باشن میرسم عدالت خداوند خیییلی دقیق و با حساب و کتاب هستش به محض اینکه باورهام تغییر کنن حقیقت زندگی من هم تغییر میکنه خدایا من عاجز و ناتوانم که بخوام تورو اون طور که شایستت هست ستایش کنم فقط میتونم بگم خدایا من بدون تو اصلا وجود ندارم چون تو بودی و هستی من الان نفس میکشم نفس کشیدنم هم بخاطر اراده تو هستش پس این همه غرور و تکبر انسان واسه چیه .
خدایا مارو به راهی هدایت کن که باورهایی از جنس رسیدن به خواسته هامون داشته باشیم باورهایی خالص ، قدرتمند که ما رو به آنچه میخوایم برسونن الهی آمین.
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
سوره جاثیه
أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ (23)
آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر این که شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و برگوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده ای قرار داده است؟! با این حال، غیر از خدا چه کسی می تواند او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمی شوید؟!
از خدا با علم بر این موضوع ک هر چی خیره از طرف توست و هر شری از طرف خودم میپرسیدم گ خدایا چرا بعضی موقع ها چشم هام نابینا و گوش هام کر میشدند و تصمیمات اشتباه گرفتم
تا این ک رسیدم ب این ایه
کسی ک هوای نفسش رو بپرسته ب این روز دچار میشه
و این قانون طبیعته هر کسی ک مغرور بشه کارهاش گره میخوره عذاب میبینه و در واقع خودش ب خودش ستم کرده و برای خدا در معبودیت و پرستندگیش شریک قائل شده در خالی ک هیچ معبودی وجود نداره غیر از او و هز کسی غیر از او پرستیده بشه وجود خارجی نداره و توهمه
حتما نباید بت بپرسته انسان تا مشرک نامیده بشه انسانی ک ب خودش مغرور بشه و خودش رو بالاتر ببینه داره هوای نفسش رو پرستش میکنه و این باعث سختی ها و گره ها در زندگی میشه
اصن چیزی غیر از خدا برای پرستش وجود نداره
همون داستانی ک حضرت یونس بهش گرفتار شد درگیر هوای نفس شد و در دل تاریکی اگر ب یگانگی معبودش گواهی نمی داد تا روز قیامت در آنجا میماند
گره کارها طبیعی نیس زندگی باید مثل استاد روان باشه اگر گیر داره یعنی خدا داره کارش رو درست انجام میده منم ک دارم چوب لا چرخ میکنم
حالا برعکس انسانی ک بدونه هیچی نیس و همه موفقیت ها اعتبارش ب خدا میرسه و همه ستایش ها ب او میرسه خودش رو در یک جایگاه یکسان با بقیه میبینه و ب قول استاد با همه در صلحه ب همه احترام میزاره واقعی نه مصنوعی
خدا هم کارش رو درست انجام میده و روانه چرخ زندگیش و خیلی راحت ب همه رویاهاش میرسه ب راحتی
اینجاس ک استاد میگه آدم وقتی تسلیم میشه خدا بهش میگه چیکار کنه و انجام میده و کارها انجام میشه وعده های خدا تحقق پیدا میکنه
چرا ب خودم ظلم کردم
اشکال نداره مهم اینه ک الان دارم میفهمم راه درست و غلط رو
در دل کفر آمده ام تا به ایمان برسم
قشنگی دنیا ب همینه زشتی در کنار زیبایی کفر در کنار ایمان
اگر کفر نبود ایمان معنی پیدا نمی کرد
بالاخره میشه از این کفر و شرک و غرور نجات پیدا کرد درسته ک خیلی سفت و سخت شدن ولی خدا بر هر جیزی قادره و مهم اینه ک خدا میخاد و ما هم میخایم و بالاخره میشه توحیدی زندگی کنیم
استاد تونسته ما هم میتونیم
میشه ک بالاخره چرخ زندگی روان بشه بالاخره ناخوداگاه توحیدی زندگی میکنم
بابد ادامه داد و هر جایی ک گره خورد از خودم و خدا بپرسم ک خدایا اشکالم کجاس کجا شرک ورزیدم ک گره خورده و خدا هم میگه
آدمی ک توحیدی هس همیشه لبخند بر لبشه همیشه عاشق همس با همه در صلح ب همه عشق میورزه با خانواده و همسرش هیچ وقت ب مشکل نمیخوره
تمام مشکلات و دعواها و بگومگوها ب خاطر کارکرد شیطان و پرستش هوای نفسه
انسانی ک توحیدی هس و با همه در صلحه سعی میکنه در هر لحظه ای ک در کنار بقیه هس بهشون محبت کنه و عشق بورزه چون میدونه شاید فردایی در کار نباشه و وقتی اینطوری زندگی کنه وقتی هم ک کسی رو از دست بده کمتر غم میخوره چون حسرت نمیخوره ک ب طرف محبت نکرده
آدمی ک توحیدی هس بابت هر روزی ک از خواب بیدار میشه کلی خوشحال میشه و شکر میکنه خدا رو بابت هر نفسش بابت هر باری ک میره سرکار بابت هر باری ک طعم نان رو میچشه بابت هر باری ک غذا میخوره بابت هر باری ک میره تو صف نانوایی بابت هر باری ک خانوادش رو میبینه بابت هر باری ک درخت هرو میبینه بابت هر باری ک روز رو میبینه بابت هر باری ک شب رو میبینه هر باری ک میشنوه هر باریک سوار ماشینش میشه هرکاری ک سوار اتوبوس میشه هر قدمی ک برمیداره بابت فرصت زندگیش بابت خلقتش
شکر میکنه و شکر میکنه
اما امان از فرد مشرک و مغرور و خودبزرگ بین و غافل ک برعکس همه این ها عمل میکنه و ب خودش ظلم میکنه و در توهمه
کامنت پنجاه و هفتم
15 بهمن 1403
تعهد دعا:
خدای من ازت به خاطر اجابت دعاهام سپاسگزارم.
تو من رو اجابت کردی در حالی که هیچ مسیری جلوی پام نمی دیدم.
من فقط ازت درخواست کردم و تو درخواست من رو اجابت کردی.
من شبانه روز ازت خواستم. قبل از خواب، موقع خواب، بعد از بیدار شدن، در تمام طول روز، در تک تک لحظه ها ازت می خواستم و تو اجابتم کردی.
خدای مهربانم چقدر ازت ممنون و سپاسگزارم.
چقدر خوب و عالی و بی نظیر هستی و من چقدر از اینکه در زندگیم دارمت خوشحالم.
خدای من تو هیچوقت از ما دور نمیشی. این ماییم که ازت دور میشیم.
خدای مهربونم نذار دیگه ازت دور بشم. دور از تو سرده.
بذار همیشه نورت گرمم کنه و بهم انگیزه و قوت قلب بده و مسیرم رو مشخص کنه.
پروردگار مهربانم خودت هممون رو به راه راست هدایت کن. راه کسانی که به آن ها نعمت دادی. نه کسانی که بر آن ها غضب کردی و نه راه گمراهان.
خداوند مهربانم ازت سپاسگزارم که انقدر نزدیکی و سریع اجابت می کنی.
همه چیز به بهترین شکل ممکن حل شده و من چقدر از این بابت از تو سپاسگزارم.
خداوند مهربانم شکرت.
همیشه خودت صفر تا صد کارهام رو پیش می بری. این کارم رو هم از ابتدا تا انتها به نحو احسن و به بهترین شکل ممکن پیش بردی.
ازت سپاسگزارم که انقدر دقیق و علیم و آگاهی. ممنونم.
خدای من چقدر ازت سپاسگزارم که کارمون رو به راحت ترین و سریع ترین و آسون ترین و کم هزینه ترین شکل ممکن پیش بردی.
مرسی که هستی و کمکمون می کنی.
دوستت دارم.
تعهد اول:
امروز باز هم قسمتی از کتاب معلم رو مطالعه کردم و در مورد چیزهایی که باید بگم یاد داشت برداری کردم.
تعهد دوم:
توی کامنت ها کارهای امروزم رو شرح دادم.
تعهد سوم:
پروردگارا شکرت به خاطر سلامتی خودم، همسرم و فرزندم.
سپاسگزارم به خاطر سلامتی خانواده ی خودم و همسرم.
سپاسگزارم به خاطر تمام افرادی که در خانواده ی من و همسرم وجود دارن.
خداوندا چه انسان های بی نظیری خلق کردی. ازت به خاطر حضور تک تکشون سپاسگزارم.
خداوند مهربانم شکرت به خاطر نعمت های پر و پیمونی که توی یخچالمون وارد شده.
دیشب یادم رفت بگم سپاسگزارم که شام خونه ی پدر و مادر همسرم بودیم و و سپاسگزارم که انقدر بهمون خوش گذشت.
سپاسگزارم که امروز کلی نعمت و برکت وارد زندگیمون شد.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر اینکه امروز تونستم خونه رو تمیز کنم و کلی از این تمیزی لذت ببرم.
سپاسگزارم به خاطر توانایی که بهم دادی که بتونم تمام کارها رو به راحتی انجام بدم.
سپاسگزارم که امروز با همسر و دخترم رفتیم خرید و کلی بهمون خوش گذشت.
خداوند مهربانم به خاطر همه چیز ازت ممنون و سپاسگزارم.
شکرت.
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش همیشگى
کٓهیعٓصٓ(١)
کهیعص
ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُۥ زَکَرِیَّآ(٢)
[آیاتى که بر تو خوانده مى شود] یاد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکریاست
إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِیࣰّا(٣)
هنگامى که پروردگارش را با دعایى پنهان خواند،
قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ ٱلْعَظْمُ مِنِّی وَٱشْتَعَلَ ٱلرَّأْسُ شَیْبࣰا وَلَمْ أَکُنۢ بِدُعَآئِکَ رَبِّ شَقِیࣰّا(۴)
گفت: پروردگارا! به راستى استخوانم سست شده و [موىِ ] سرم از پیرى سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت [از اجابت ] محروم و بى بهره نبودم.
وَإِنِّی خِفْتُ ٱلْمَوَٰلِیَ مِن وَرَآءِی وَکَانَتِ ٱمْرَأَتِی عَاقِرࣰا فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیࣰّا(۵)
و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم [از شروع زندگى] نازا بوده است، پس مرا از سوى خود فرزندى عطا کن.
یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ ءَالِ یَعْقُوبَۖ وَٱجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیࣰّا(۶)
که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! [از هر جهت] مورد رضایت [خود] قرار ده.
یَٰزَکَرِیَّآ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَٰمٍ ٱسْمُهُۥ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُۥ مِن قَبْلُ سَمِیࣰّا(٧)
اى زکریا! ما تو را به پسرى که نامش یحیى است، مژده مى دهیم، [و] پیش از این همنامى براى او قرار نداده ایم.
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمࣱ وَکَانَتِ ٱمْرَأَتِی عَاقِرࣰا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ ٱلْکِبَرِ عِتِیࣰّا(٨)
گفت: پروردگارا! چگونه برایم پسرى خواهد بود در حالى که همسرم نازا بوده است و خود نیز از پیرى به فرتوتى رسیده ام ؟
قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنࣱ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْـࣰٔا(٩)
[فرشته وحى به او] گفت: چنین است [که گفتى، ولى] پروردگارت فرمود: این [کار] بر من آسان است، و همانا تو را پیش از این در حالى که چیزى نبودى آفریدم.
قَالَ رَبِّ ٱجْعَل لِّیٓ ءَایَهࣰۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَ لَیَالࣲ سَوِیࣰّا(١٠)
گفت: پروردگارا! براى من نشانه اى قرار ده گفت: نشانۀ تو این است که سه شبانه روز در حالى که سالم هستى، قدرت سخن گفتن با مردم نخواهى داشت.
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِۦ مِنَ ٱلْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰٓ إِلَیْهِمْ أَن سَبِّحُواْ بُکْرَهࣰ وَعَشِیࣰّا(١١)
پس [به دنبال ناتوانى از سخن گفتن] از عبادتگاهش بر قومش درآمد و به آنان اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح گویید
بنام خدایی که همه چیز میشود همه کس را
خداوند که پاسخ دهنده همه درخواست های ماست بصورت کاملا طبیعی و بدیهی
این فایل را اگر هزار بار هم گوش کنم ، کم است. هر باریکه میشنوم احساسم عالی ، عالی میشود و حرفهای تازه را درک میکنم و اگر هزار بار گوشش کنم کم است .
بعضی باورهای محدودکننده داریم که دقیقا مثل حضرت ذکریا درخواست های داریم اما از او طرف میگیم نه نمیشه با این شرایط که دارم .
بارها شده که فکر مهاجرت کردن را کردیم ، اما همو لحظه ذهنم برم صدها دلیل آورده که نمیشه ، مگر میشه شرایط کشورت را دیدی که حتی یک دختر را تنها نمیگذارند که بدون محرم داخل طیاره شود . و همان لحظه میگم نه نمیشه بگذر .
یا بعضا بعضی اوقات به رویاهایم یا به دریم بورد که ساختم میبینم میگم خدایی من آیا اینها امکان دارد . من که حتی یک نشانه ازین خواسته ها را نمیبینم ( حتی در خواب ) . اما باید خداوند را باور کنیم .
اول قدرت ربوبیت خداوند را او قدرت مطلق در تمام جهان است اگر او قادر به این است که من را خلق کرده ، میتواند که خواسته هایم را نیز خلق کند .
دوم الگو بسازیم در ذهن ، به هزاران نفر دیگر شده به من هم میشود، صدها نفر در همین کشور خود را ساختند ، پس منم میتوانم.
خداوند قادر مطلق است
خداوند اگر بخواهد میشود فقط او بخواهد کافیست ،
خداوند نزدیک ترین است به من
خدایا فقط دست من پیش خودت دراز است خودت کمکم کن .
خدایا اجابت دعاهای مارا بپذیر و ما ایمان داریم که خودت قدرت جهان هستی و چشم ما فقط به خودت است .
خدایا خودت دستم را بگیر که تو رب العالمین هستی . من بدون تو هیچم .
خدایا من با تو احساس قدرت میکنم و این قدرت از جانب خودت است .
خدایا شکرت بخاطر اینکه اوضاع من هر روز بهتر شده میرود. و بازهم بهتر و بهتر میتواند.
خدایا من همین اکنون هم راضیم ، همین که از احساس ناسپاسی رسیدم به سپاسگذاری همین کافیست ،اما درخواست کردن است که برایم لذتبخش است.
همین چندروز پیش دستم با چاقو بصورت تصادفی یکمی زخمی شد ، بعد از چندروز خوب شد . گفتم ببین خدایا مگر من چی کردم تو بودی که دوباره ساختش ، تو قادر مطلق هستی .
خدایا تنها تورا میفرستیم
و تنها از تو یاری میجویم
مارا به راه راست هدایت کن
راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای
خدارا صدها هزار مرتبه شکر
سلام به استاد عزیز و گروه سایت خدایاشکرت خدایاسپاسگزارم نمیدونم چی بگم واقعا تمام کلمات و آیه هایی که توی این فایل مطرح شد مصداق زندگی منه مصداق باورهای محدود کننده منه میخوام امروز ی تعهد به خودم بدم دارند و میخوام که کمکم کنه ثابت قدم بمونم آخه من بارهاتوی تنهایی به خودم قول دادم که ی کاری انجام بدم ولی بعداز چندروز دیگه ادامه نمیدم حالا تصمیم گرفتم جلوی استاد و اعضای محترم سایت این قول را بدم اینکه تا 21 روز هرروز این فایل رو گوش کنم و نکته برداری کنم ببخشید میدونم بارها توی محصولات و حتی پروژخانه تکانی ذهن این استمرار گفته شده قبول دارم ایراد ازمنه حالا ذهنم میگه جلو جمع این تعهدات بده استاد واقعا من امتحان کردم هروقت نعمت های زندگیم را به یادمیارم و سپاسگزاری میکنم کل مشکل حل میشه براحتی میدونم چه گنجینه سپاسگزاری اما بازهم باورهای من انگارمیخوان بگن قویترند همین الان که دارم این کامنت را می نویسم داره میگه اگه نتوانستی آبروست می ره میگه فعلا جلو جمع نگو قول نده خلاصه این دفعه میخوام انتهایی عمل کنم به قول استاد50 سال به روش خودم زندگی کردم این شده نتیجه حالا 21 روز ی طور دیگه انجام میدم شاید کامنت من مربوط به موضوع فایل نباشه اما این اومد تو ذهنم از استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم اگر هم دوست نداشتید می تونید کامنت منو نخوانید امیدوارم در پناه خداوند شاد و ثروتمند باشید
کامنت بیست و یکم
8 دی 1403
تعهد اول:
امروز هم کتاب معلم پایه ی هفتم رو مطالعه کردم.
ایده ای که الان به ذهنم رسید این بود که هر روز چند صفحه از کتاب رو در نظر بگیرم و تا پایان روز، تمام اون صفحات رو بخونم. اینجوری تکلیفم مشخص تره و هدفم واضح تره.
اصلا دارم درست پیش میرم یا تو در و دیوارم؟
نمیدونم!
تا این مسیر رو نرم نمیفهمم درست بوده یا نه.
لاکپشت وار حرکت کردن بهتر از درجا زدنه.
اما عقاب بودن خیلی بهتر از لاکپشت بودنه.
من میخوام عقاب باشم، اما دارم مثل لاکپشت عمل میکنم.
با این ایده ای که به ذهنم رسید شاید بتونم یکم سرعت حرکتم رو بیشتر کنم.
توکل به خدا
فردا باید تا صفحه ی 21 کتاب معلم رو کامل خونده باشم و نوت برداری هم کرده باشم.
تعهد دوم:
کامنت گذاشتم و گزارش دادم.
تعهد سوم:
امروز خیلی خوب بود و کلی دلیل داشتم برای لذت بردن از زندگیم.
چندین بار به همسرم گفتم ما خیلی خوشبختیم و اون هم حرفمو تایید کرد.
کلی خیر و برکت اومد توی یخچالمون و یخچال پر شد.
فایل ها رو هم بدون عجله و با آرامش خاطر دیدم.
پروردگارا سپاسگزارم به خاطر تمام این نعمت هایی که داریم.
سپاسگزارم به خاطر زندگی زیبایی که بهمون دادی.
سپاسگزارم به خاطر فرزند دلبندم.
سپاسگزارم به خاطر همسر عزیزم.
سپاسگزارم به خاطر وجود خودم.
سپاسگزارم به خاطر خانواده های عزیز و نازنینمون.
پروردگارا شکرت
از هممون به بهترین شکل ممکن محافظت کن که تو بهترین محافظی.
سپاسگزارم
به نام خدای مهربانم .
خدایا هر آنچه که دارم از آن توست .
سلام خدمت استاد عزیز توحیدیم و خانم شایسته محترم و همه دوستان هم فرکانسیم .
خدایا شکرت یک روز دیگه هستم در جهان زیبای تو و در این سایت مقدس بتوانم از قوانین تو بنویسم .
باور حضرت ذکریا وقتی از خدای خودش درخواست میکنه که بهم فرزندی عطا کن و باور محدود کننده خودش را هم
میگه که من سنم بالاست و همسرم هم نازاست یعنی با چه منطقی میشه اینو در دنیای امروز در موردش
صحبت کنی فقط اینجا کنار یاران توحیدی خودمون میشه در مورد غیر ممکن های اکثریت مردم به آن باور دارن
حرف زد واقعا کجای علم میخاد جواب این نوع اجابت ها را بده به هیچ وجه نمیشه باورش ندارن اصلا به هیچ
عنوان مردم جامعه اکثریت دارن با عقل دو دوتا چهارتا خودشون همه چی را محاسبه میکنن و به این حرفها اصلا ایمان
ندارن از نتایجشون میشه راحت فهمید که چه نگرشی به خالق جهان دارن اصلا نمیشنون چنین صحبتها فقط برای
محرمان هست گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش خدایا شکرت که من هم از اقلیت هستم و جزیی از یاران نوح
هستم استاد عزیزم شما جایگاه والایی دارید هم در این جهان و هم به امید خدا در جهان دیگر دوستون دارم خیلی زیاد
من باید برای خودم از طریق قرآن که دستور عمل جهان هست بیشتر ریز بشم و درکم را بالاتر ببرم تمام قوانین در آن
گنجانده شده مردم دنبال نخود سیاه هستند الله اکبر خدای من این مردم چی میگن از قرآن چگونه استفاده میکنن
سر مزار برای ثواب و عربی بهتر خدا قبول میکنه و ازاین حرفهای در و دیواری وای خدای من باورم نمیشه منم روزی
جزی از این دسته ادمها بودم اصلا باورم نمیشه نمیدونم استاد باور میکنید یادم نمیاد چه جوری بودم انگار با اون
روزها که فاصله زمانی زیادی ندارم ولی فاصله فرکانسیم احساس میکنم صد سال هست چقدر میتونه
نگرش ادم تغییر کنه به موضوعات باورها همینطور میتونه در زمینه های دیگر هم تغییر کنه اگر مثل باورهای مذهبی
بتونم روش کار کنم جالبیش اینه که من کار خاصی نکردما فقط حرفهای استاد عزیزم را خیلی گوش دادم شد ملکه ذهنم
و ارام ارام دیگه رفتارم در مورد مذهب تغییر کرد یکم اوایل مقاومت ریزی بود ولی انگاری از اعماق وجودم که
خدای من هست میگفت اینا درسته اونا را ولش کن مثل وحی منزل بهشون نگاه کردم من کلا چون شخصیتم
یه جورایی از ابتدا خوش بین و مثبت نگر بودم و زود باور میکردم موضوعات مختلف خداور شکر به خاطر چنین
ویژگی شخصیتی که داشتم در این سایت اومدم واگرنه معلوم نبود مثل اکثریت مردم رو کدوم در و دیواری بودم
خدایا شکرت دوستان من خودم تجربه تغییر شخصیت در موضوع مذهبی را داشتم و اصلا 360 درجه تغییر داشتم
ولی در مورد ثروت هنوز خوب تغییر نکرده البته کلی نعمت تو زندگیم دارم به لطف الله مهربانم رب خودم ولی به
اندازه باورهای مذهبی که مقایسه میکنم تغییر بزرگ ندارم یکم تو درو دیوارم با اینکه دوره ثروت را دارم
باید روش بیشتر تمرکز کنم خواسته داشتن به نظرم خیلی مهمه همیشه انگیزه را زنده نگه داشتن با اهرم
میتونه اینو سر جا بر پا نگه دارد یکم ادم از نظر مالی اوکی میشه اون رقبت قبل را ندارد ولی ما باید برای
زندگی رویایی بهشتی که به این جهان اومدیم به خاطرش و گسترش جهان باید ثروتمند باشم غنی باشم
تا خدارو بهتر درک کنم رابطه نزدیکتری پیدا کنم زمانم بیشتر میشه وقتی به آزادی مالی آزادی مکانی
آزادی زمانی میرسم به دلیل ثروتمند شدنم به خدای خودم نزدیکتر میشم کاری بهتر زیباتر به قول استاد
نداریم ثروتمند شدن واقعا معنوی ترین کار دنیاست باشکوه هست من و همه ما لایق ثروت نعمتهای
خدا بودیم و هستیم که اومدیم به این جهان لایق به این جهان اومدیم احساس لیاقت ما درونی است
گرفتنی نیست با پول و چیزهای دیگه نمیشه خریدش درونی است ما از درون ارزشمندیم و لایق بهترینها
آفریده شدیم خدا عاشق ماست و این جهان زیبا را برای ما به وجود اورده با این همه نظم زیبایی و دقت
فکر کنیم این همه ویژگی این سیاره برای ما همه چیزش مناسب ما طراحی شده همه نعمتها از طبیعت
گیاهان حیوانات اسمان و زمین همه چی برای ماست تحت سیطره ماست ما اشرف مخلوقاتیم
خدایا شکرت که منو با ارزش افریدی انسان افریده شده ام و از قدرت خلاقه خودت در من دمیدی
باید باورهامون را درست کنیم تا بتونیم از این همه امکاناتی که خدا برای ما خلق کرده استفاده کنیم
باورهای محدود کننده ذهن ما مثل این میمونه که ما دور خودمون حصاری زدیم و دستمون به اون طرف
حصار خود ساخته نمیرسه اون ور حصار همه چی هست هر چی دلمون میخاد وقتی میتونیم
از نعمتهای بی انتهای جهان اون طرف حصار خود ساخته استفاده کنیم که باورهامون تغییر کنه
ارام ارام حصارها کوتاه تر و نازکتر میشن و میتونه از بین بره و ما احاطه میشیم از بی نهایت
نعمتهایی که برای ما به وجود امده الان دسترسی داریم تا بی نهایت
فاصله ما از درون حصار به بیرون حصار با تغییر باورها تغییر نگرشون تغییر اعمالمون هست
فقط باید ورودی هایی به ذهنمون بدیم که حالمون را خوب میکنه چیزی که حالمو بد میکنه بیرون کنم
برای ذهن منطق بیارم مثل خدا که برای پیامبرش منطق اورد که تو در کودکی یتیم بودی به تو پناه دادیم
مراقبت کردیم ازت چرا فکر میکنی الان نمیتونیم براش منطقی کرد با یاداوری قبلش که ذهن شیطان
میخاد فراموش کنی کارمون باید این باشه که مرور کنیم اتفاقات خوب را سپاسگزاری کنیم در مدار
خداوند قرار بگیریم تا نعمتهای بیشتری دریافت کنیم راهی به جز سپاسگزاری نداریم شیطان ذهن
فقط وعده فقر و فحشا میده خداوند همیشه وعده فزونی میده .
خدایا شکرت برای یک روز زیبای دیگه و یک ردپای هدایتی که ایده ای براش نداشتم الهی شکرت
استاد عزیزم دوست دارم بی نهایت شما فوق العاده هستید همیشه بدرخشید همچون الماس .
تا کامنت بعد همه شما را به خدای بزرگم میسپرم
خدا نگهدارتون .
درود بر شما دوست عزیز
کامنت زیباتون رو خوندم و کلی لذت برم چقدر عالی نوشتی به منتو تقویت کردن باورهای توحیدی کمککرد منم خدارو شکر میکنم تو سایتی هستم که حرفهایی گفته میشه که همه درک میکنیم حرفهایی که وقتی بین آدمهای جامعه هستیم بیشتر با ارزش بودن آگاهی هایی که داریم میگیریم را میفهمیم من خدارو شاکرم که لایق این مسیر زیبا و توحیدی شدمخدارو شاکرم که درکنار استاد عزیزم که مثل خورشید شب تاریک مار رو روشنکرده هستیم خدارو هزارن بار شکر سپاس دوست توحیدی من کامنت شما احساس خوبی به من داد شاد و سلامت باشید.
بنام خداوند بخشنده و مهربان.سلام به استاد و اعضای دوست داشتنی سایت ،ماچ به همتون.این دسته فایل ها خیلی خیلی بهم آرامش میده و وقتی دارم گوش میدم اصلا انگار اون لحظه همه چی دارم و آرامش و ثروت و نعمت و خوشبختی من رو احاطه کرده و از خدا میخوام بهم عمر بده تا بتونم بهتر روی خودم کار کنم تا غوطه ور بشم توی این وان عسل.مم خیلی از خواسته هام رو اجابت کرده خداوند.یعنی خودم یه وقتایی نمیتونم باور کنم با اینکه تجربش دارم میکنم ولی ذهن خیلی سفت وایمیسته جلوت.اولین معجزه خداوند در زندگی من خوب شدن دیسک کمرم که سالها با من بود از دوران مجردی با من بود چون من خیاط بودم پشت چرخ زیاد مینشستم و البته خیلی هم فشار روحی و روانی داشتم که باعث شد از یه جایی توی بدنم بزنه بیرون.طوری که برم استخر کار سنگین نکنم دردش جوری بود که میزد توی پای چپم و اصلا توی سن 25 سالگی مثل پیرزنان باید مراعات میکردم کار خونه زیاد نکنم و بعد که ازدواج هم کردم همینطور همسرم جارو بکشه کارهای سنگین رو انجام بده تا به من فشار نیاد.خلاصه با مباحث جذب آشنا شدم توسط استاد شریفی و واقعا زندگیم متحول شد و یادم نمیره یه شب که همه داشتیم میخوابیدیم من داشتم فایل گوش میدادم و پسرم و همسرم داشتن میخوابیدن منم دوره استاد شریفی رو گرفته بودم و مشغول گوش دادن بودم و دیدم چون میخوان بخوابن رفتم داخل آشپزخونه قدم میزدم و ویس گوش میدادم دقیق یادم نمیاد چه ویسی با چه موضوعی بود چون برای تقریبا 6 سال پیش ولی یادمه با خدا حرف زدم و گفتم خدایا دیسک کمرم رو خوب کن خیلی دارم اذیت میشم ازت عاجزانه میخوام و حسابی باهاش خلوت کردم .بعد زمان گذشت من کلاس ورزشی پیلاتس که حرکات کششی هست میرفتم برای کمرم که بهتر بشم بدنم منعطف بشه .به صورت اتفاقی مربیمون عوض شد یعنی مربی انگار خودش میخواست بره سالن ورزشی خودش رو بزنه اونجایی که من بودم برای کسی کار میکرد حتی به من هم زنگ زد که آره محدثه جون بیا سالن خودم از این به بعد .باورتون میشه من اون موقع عا با همون باورهای ضعیفی که داشتم از خدا سوال پرسیدم که خدایا برم پیش مربیم سالن جدید یا همین جا با یه مربی دیگه شروع کنم وقشنگ بهم گفت همین جا بمون و من گفتم چشم خلاصه ورزش ها شروع شد با خود صاحب سالن بعد آروم آروم دیدم داره کمر دردم بهتر میشه بعدش لابلای صحبت های مربی که وسط تمرین با شاگرد هاش میکرد گفت بچه علت اینکه دیسک کمر میگیریم کوتاهی پشت پاتون هست که منجر میشه به دیسک و من همون جا توی دلم حرفش تایید کروم گفتم آره راست میگه من خیلی پشت پام کوتاهه نشونش هم اینه اصلا چهار زانو نمیتونم بشینم و کلا بدن خشکی دارم چون ورزش نکردم و عضلاتم سفت و غیر قابل انعطاف شده.بعد تمام ورزش هایی که ایشون انجام مداد بیشتر برای بلند شدن پشت پا بود یعنی انگار مامور شده بود من رو خوب کنه باور کنین و من دیگه هییییییییییچ آثاری از درد دیسک پای چپ تیر کشیدن و وووووو نداشتم خدا رو شکر یعنی بدون عمل بدون هزینه زیاد بدون درد بدون چمیدونم طب سوزنی یا ……..خوب خوب خوب شدم.الان جارو میزنم کل خونه هام پسر 6 سالم بغل میکنم وهمچنان پیلاتس دارم ادامه میدم تازه چند وقتی هست یه حسی بهم گفت برو پیاده روی .صبح ها که پسرم رو میذارم مدرسه میرم پیاده روی .این یه معجزه زیبا بود توی زندگیم.معجزه دیگه زبونم که از بچگی مشکل داشت توی حرف “ر”اصلا ارثی بود و هست خانواده پدریم نمیتونن خوب تلفظ کنن این حرف رو منم پذیرفته بودم ارثی هست و هیچ تلاشی برای یادگیری نمیکردم .اعتماد به نفسم رو میآورد پایین توی صحبت کردن خیلی ها مسخره میکردن حتی اعضای خانوادم خلاصهخیلی توی دلم بود که خدایا یعنی میشه من بتونم قشنگ تلفظ کنم این حرف رو ولی با یه منطق قوی پشت ذنم متاسفانه میگفت در خواست نکن نمیشه ارثی هست بپذیرد همینی که هست حتی یه چند بار زنگ زدم گفتار درمانی که موفق نشدم که برم و حتی خجالت هم کشیدم چون بیشتر برای بچه ها بود خلاصه این درخواست با من بود هر چند غیر منطقی یا لقمه بزرگ تر از دهنم .یکم با خدا درد و دل کردم خلاصه از فکرم اومد بیرون بعدش وارد 12 قدم شدم شروع کردم روی فایل ها کار کردن و گوش دادن تمرین ستاره قطبی با صلح رسیدن به خودم و خیلی مدارم عالی داشت میرفت بالا جوری که با خودم توی خونه میرقصیدم و انگار رفتم عروسی .شوق درونی به شدت بالایی داشتم .بعد دقیق یادمه یه روز اتفاقی که داشتیم با همسرم و پسرم میرفتیم با ماشین خونه مامانم یه هو با خودم داشتم حرف “ر” رو تمرین میکردم دیدم خیللللی راحت میتونم این حرف رو مثل بقیه تکرار کنم و به قولی زبونم قشنگ میلرزید حین گفتن این حرف.اصلا شوکه شده بودم .یعنی چی چه اتفاقی برای من افتاده مگه میشه وای خدا دارم خواب میبینم 30 سال این شکلی بودم چطور درست شد اصلا نمیشه یعنی خودمم هنگ بودم.امیدوارم شما هم مثل من بتونین باور کنین ولی واقعا برای من معجزه بود.معجزه.وقتی استاد میگه روی خودتون کار کنین خواسته ها به صورت خیلی راحت براتون پیش میاد اینجاست .من بیخیال اون خواسته شده بودم چون محال بود برام پیش خودم میگفتم خدا مثلا میخواد برای زبونت چکار کنه .خدا بر هر دردی دواست خدا بر هر کاری تواناست خدا قدرت مطلق.خیلی معجزه های دیگم هست که انشالله خدا کمک کنه میگم اول به خودم و شماها که یادآوری بشه خداوند بر هر درد بی درمان دواست خداوند میتواند خداوند میگوید باش و میشود.خداوند میتوان اینو باید آویزه گوشم کنم برای خداوند کار نشد نداره.خداوند عاشق هممون.خدایا کمک کن ببینم معجزه هات .در مورد مامانم بهتون بزار بگم .مامانم پارکینسون داره جوری که واقعا از دید من بدترین مریضی هست مثل ام اس.بچه ها من خیلی اون روزا عالی داشتم روی خودم کار میکردم و به قول استاد خداوند مشتاق تر از ماست که با ما عشق بازی کنه.اون موقع قانون به وضوح بلد نبودم که ما نمیتونیم برای کسی سلامتی جذب کنیم یا کمکش کنیم ما دستی از دستان خداوندم که خداوند برای کمک به یه نفر از بینهایت دستش میتونه کمک کنه البته اگه اون یه نفر از خدا بخواد یا در مدار باشه.خلاصه خیلی به درگاه خدا صحبت کردم که خدایا مادرم رو شفا بده خوبش کن حالش خوب بشه اون موقع مامانم رفته بود خونه خواهرم به شهرستان دیگه نزدیک یه هفته ای اونجا بود فقط میخوام بگم خداوند قدرتش به رخم کشید ولی مادرم طبق قوانین طبق فرکانس دوباره برگشت به فرکانس بیماری.من اون روزا واقعا عاجزانه درخواست میکردم از خداوند و توکلی فقط به اون بود.خلاصه مامانم بعد یه هفته اومد از گرگان با پدرم ما هم با همسرم و فرزندم رفتیم خونشون دیدنش باورتون میشه مامانم گفت من چند شب راحت میخوابم بعد با خنده و ذوق میگفت من خوب شدم من خوب شدم چند بار تکرار میکرد معجزه شده چون مامانم شبا همش درد داره بدنش خشک میشه حالش کلا بد همیشه از لحاظ سلامتی.من اصلا یه حسی شدم اون لحظه یاد درخواستم از خدا چند روز قبلش افتاد .ببین بچه ها میخواستم سجده کنم جوری که هیچ وقت از سجده بلند نشم.شک شده بودم.یعنی خواست قدرتش به رخم بکشه که ببین من میتونم من توانمندم. البته چند روز بعد دوباره مامانم برگشت به اون حالش که جواب فرکانس های خودش هست که امیدوارم خداوند بهش کمک کنه براش دعا میکنم خداوند به ما هم کمک کنه که بدون کمک هاش از یه بچه یه روزه خم ضعیف تریم.خدا خواست نشون بده من میتونم قدرتش دارم هر کاری کنم.خدایا کمک کن هممون هم من هم بچه های دوست داشتنی سایت هم استاد همه اعضای سایت تو رو بهتر قبول کنیم بهت ایمان بیاریم که چقدر زندگی با وجود تو و مهم تر از همه ایمان به تو بهشت بهشت.ممنونم که کامنتمو خوندین.دوستون دارم.بنویسید از معجزات خداوند که هممون استفاده کنیم.استاد این جایزه دادن هات به اعضای فعال خیلی من ترغیب کرد برای کامنت نوشتن.ممنونم ازت با ایده های جذابیت.خدانگهدار هممون