پیشنهادی سرنوشت ساز برای تعطیلات عید - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/03/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-03-22 05:46:522021-03-22 23:53:12پیشنهادی سرنوشت ساز برای تعطیلات عیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درودبراستادوهمه دوستان عزیزم.
پیشاپیش سال جدیدروبه همتون تبریک میگم وسالی سرشارازسلامتی عزت وثروت برایتان آرزومندم.
خداوندراسپاس میگم که درجمع شما خوبان قراردارم ویکسال زیباروپرازافکارمثبت وثروت آفرین رودر کنارتان پشت سرگذاشتم.سالی که گذشت برای من خیلی خوب بودواگرچه ازلحاظ مالی به همه خواسته هام نرسیدم ولی به قول استاد یکباردیگه بایدباقدرت وایمان بیشتراستارت بزنم ومطمئنم سال آینده سال بسیارپرپولی برای من والبته شما دوستان عزیز وثروتمندم خواهدبود.درپناه خداشاد٬آرام وسعادتمندباشید.
ازاستادوهمه دوستانیکه که امسال به سوالات من پاسخ دادندوراهنماییم کردندبی نهایت سپاسگزارم.
این پیشنهاد جناب عباس منش خیلی خوب است . من برای تغییر باورهام به تمرین بیشتر نیاز دارم و اینکه آنها را ادامه بدهم . با این که وقت کافی می گذارم روی خواسته ها و در خواست هایم اما گاهی حس می کنم شرایط و ناخواسته ها در زندگیم دیده می شوند . و من خیلی دوست داشتم زودتر آنها را پش سر بگذارم و اگر احساس خوبی تجربه نکردم یا کار نادرستی کردم ناامید نمی شوم دوباره ادامه می دهم آن قدر خواسته هایم را از خدا درخواست می کنم که بهشان برسم .اگر اشتباهی کردم فردایش از خدا می خواهم مرا ببخشد و می دانم مرا می بخشد و دوباره به مسیر راهنمایی و هدایتش برم می گرداند.
امروز فایل بررسی دعای کمیل جناب عباس منش را دوباره گوش می دادم چقدر شرح حالش مشابه حالات روحیات الان من بود انگار تمام حرف های مرا می خواست به خدا بگه و چقدر خوشحال و امیدوار شدم از این که حتی اگر من ضعیف باشم در این را خدا مرا هدایت و راهنمایی خواهد کرد. چراکه بهش ایمان دارم و ازش درخواست کردم که کمکم کنه .
من حدود دوهفته ای بود که به خاطر رنگ کاری به کامپیوتر دسترسی نداشتم و فایل ها را نمی توانستم گوش کنم . بعد متوجه شدم برای موفق شدن بایستی به طور مرتب تمریناتمان را انجام دهیم . مخصوصا من که تازه در شروع کار هستم .
در این مدت فایل های یکی از اساتید را هم از یوتیوب با موبایلم گوش می دادم بعد از مدتی فهمیدم این فایل ها با روحیات من خیلی سازگار نیست و من نیاز دارم به استاد که عملا موفقیت های بزرگی در زندگیش کسب کرده باشد و حرف و منطق و استدلالش به دل و ذهنم بنشیند و قابل قبول باشد . حتی با وجودی که ایشان هم فایل های رایگان هم محصولات نسبتا مناسبی داشت تشخیص دادم نمی توانم ارتباطی با گفته هایش برقرار کنم و خوشحالم که این راه را امتحان کردم . چرا که گاهی لازم است انسان در مورد موضوعاتی خودش تحقیق کند و خدا را سپاسگذارم که این راه آسان را برای ثروتمند شدن به من معرفی کرد .
سلام استاد عزیزم بازهم خوش موقع
چند روزی هست که پس از دوره رویاهابه فکر فرو رفتم و متوجه شدم پاشنه آشیل من نداشتن هدف و واضح نبودن رویاهاست و چقدر من در مدار صحیح و در زمان و مکان درست هستم که هروقت در موضوعی سوال داشتم شما آمدید و راهنمای راهم شدید…
سپاسگزارم از شما
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست……عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
خدایا شکرت
ارادت….امیرحسین
سلام
چنانچه برایتان امکان پذیر است دوره هدفگذاری را تهیه فرمایید.
شادباشید
ســــــــــلام بہ استاد عزیزم و همه اعضای گروه با نگرش وهدفمند عباسمنش
دوستان عزیز
همیشه یک کار هست
که باید انجامش دهی
لیسانس بگیری
فوق لیسانس بگیری
دکتری بگیری
همیشه چیزی هست
که باید به آن برسی ازدواج کنی
فرزند بیاوری
و فرزندانت بزرگ شوند و دانشگاه بروند
همیشه چیزی هست که باید بخری
ماشین خوب و بهتر
خانه خوب و زیباتر
فقط یک بار برای یک لحظه بایست
و از خود بپرس خودت کجا بوده ای
این سالها
چقدر برای خودت بوده ای
و آیا میدانی که وقتی در آرزوی چیزی هستی
لحظات حال از دستت پریده اند
و تو برای خودت رندگی نکرده ای
تو برای آرزوهایت زندگی ات را خرج کرده ای
هیچوقت شده برای خودت باشی
بروی به محله قدیمیت سر بزنی
و ببینی همکلاسی هایت کجایند و چه کرده اند
شده است قلم به دست بگیری و بنویسی؟
و یا نقاشی کنی
بدون آنکه فکر کنی چه عوایدی خواهد داشت این کار
شده است تو ی کاغذ پار ه های قدیمی خانه
بگردی و نامه ای عاشقانه بیابی
بنشینی و آن را بخوانی؟
شاید بفهمی معنی عشق، روزگاری چه بوده
شده است توی انباری خانه پدری بگردی
و زیر میز را نگاه کنی
ببینی آنوقتها که مدرسه میر فته ای
یادگاری نوشته ای
تو نوشته ای و رفته ای
تو کجایی حالا !؟
جا مانده ای؟!
شده است قرآن پدر را باز کنی
و یکی یکی پی نوشت های پدر را ببینی
که تاریخ تولد ها را نوشته
و تو را نور چشم خطاب کرده؟
زندگی همین است
تو نور چشم کسی بوده ای
که حالا حوصله اش را نداری
و فرزندت را عاشقانه دوست داری که
حوصله ات را ندارد
تو یک جا توی زندگی خودت را جا گذاشته ای
و رفته ای…..آنهم چه رفتنی
نمیشود دلت برای خودت تنگ شود؟
میترسم نشود و دیر شود
بگرد دنبال کسی که تو را با نام کوچکت صدا کند
تو را با نام کوچکت صدا کند
زنگ بزند و بگوید
هیچ کاری ندارد
فقط دوست داشته صدایت را بشنود
بگرد دنبال دوستی که
شریکت نیست
بگرد دنبال خودت
خودت را پیدا کن و بازوانت را دور خودت
حلقه کن و خود را در آغوش بگیر
???
با ارزش باش . .
با ارزش زندگی کن . .
برای خودت خط هایی داشته باش!
روی بعضی چیزها
زیر بعضی چیزها
و دور بعضی چیزها
خط قرمز هایی
خط سبزهایی
و خطوطی,زرد . .
دور بعضی آدمها را خط بکش
, قررررررمز . . .
آنها که همیشه سهمی از حس خوبت را به تاراج میبرند.
حسودها را ..
خودبین ها را ..
و مهمتر از همه آنها که همیشه بتو دروغ گفتند!
زیر بعضی ها را خط زرد بکش.
آدمهایی که تکلیفت را با آنها نمیدانی !
مثل فصلها رنگ عوض میکنند و اعتباری نیست نه به تحسین و نه به تکذیبشان. . .
روی بعضی چیزها و آدمها را با عطر برگهای نارنج خطی بکش ,
سبز سبز تا یادت بمانند و یادگار همیشگی ذهنت باشند.
آدمهایی که شاید همه ی فرقشان و خاص بودنشان در نگاه و کلامشان باشد.
آدمهایی که ساده ی ساده فقط دوستشان داری !
این آدمها را باید قاب گرفت و از مژه ها آویخت تا جلوی چشم باشند.تا وجب به وجب نگاهت را شکرگزار بودنشان کنی.تا بمانند. . .
این متن تقدیم به تمام آدم های سبز ,
آنها که بی توجه به پاییز، بهارانه های بی دریغ بودنشان , بهانه های دلپذیر ورق خوردن فصل های زندگی است.
زندگیتان پر از آدمهایی با خط سبز . . .
سلام. سال نو همه مبارک باشد.
یه تجربه جدید:
دیروز بعدازظهر به همراه همسرم رفته بودیم قم. تو مسیر رفت یهویی فرمون ماشین شروع به لرزیدن شدیدی کرد که حتی نزدیک بود تصادف کنم، ابتدای امر خیلی ترسیدم و بعدش تا قم با سرعت هشتاد نودتا ادامه مسیر رو طی کردم و البته دیگه به ظاهر مشکلی پیش نیومد.
تو مسیر برگشت هم بعد از حدود چهل پنجاه کیلومتر که از فم دور شدیم باز مجددا فرمون ماشین شروع به لرزش شدیدی کرد که اینبار دیگه به لحاظ تاریکی هوا یه کمی دلهره هم داشتم. اما به هرحال به لطف خداوند به سلامت به منزل رسیدیم. امروز صبح ماشین رو بردم تعمیرگاه که مشکلش رو رفع کند. البته این رو هم بگم که قبل از عید ماشین رو برای سرویس و تنظیم های مرتبط برده بودم.
مطلبی که میخوام با شما در میون بگذارم اینه که تو اون لحظات سخت دائم به صحبتهای استاد عباسمنش که میگه توی سختیها و مشکلات، احساس خودت رو خوب نگهدار و در این شرایط تنها به این فکرکنید که یه تجربه جدید دارید یاد میگیرید و اینکه چه درسهایی از این شرایط بایست یاد بگیرید، در حالیکه قبلا وقتی تو چنین شرایطی قرار میگرفتم به شدت ناراحت و عصبانی میشدم و از عالم و آدم شاکی میشدم اما اینبار کاملا آرام بودم و تمرین آرامش داشتن و احساس خوب داشتن رو تمرین میکردم.
به امید سالی مملو از آرامش خاطر، سلامتی، شادمانی و ثروت روز افزون برای همه شما.
سلام استاد جان
سلام عزیزان دوست داشتنی ، هدایت یافتگان به راوی داستان راز زندگی و قوانین بی نظیرش
وای ی ی ی ی ی ی ی ی خدایا شکرت نمیدونم چی بگم
ازکجا شروع کنم ، این همزمانیها که نشان از یه سیستم هوشمند با یه گرداننده هوشمندتر داره
توی مهر ماه در زمان مسافرتم رفته بودم برای بچه های فامیل یه سری وسایل و لوازم التحریر بخرم یه دفتر یادداشت کوچولو دیدم که طرحش جغد بود و از اونجا که من بواسطه اینکه خیلی بهش علاقه دارم و مظهر آگاهی میدونستمش و تازه یه کتاب با عنوان ” سارا قانون جذب یاد میگیرد ” خونده بودم که قهرمان اصلیش یه جغد بنام سلیمان بود بلافاصله خریدمش و به کناری گذاشتمش تا در وقت مناسبش مطالبم رو توش بنویسم
یه جورایی چی نمیدونستم ولی مطمئن بودم وقتش که بشه بهم گفته میشه
۳ روز پیش بواسطه حال و احوال این روزا و ویروس و … احساس کردم برای بیشتر بردن کانون توجهم از این مساله به سمت خوب باید کاری بکنم ؛ ناگفته نمونه من دو هفته قبل آنفلوانزا گرفته بودم و رو به بهبودی بودم وقتی رفتم اداره رئیسم با یه برخورد نامناسب ازم خواست برم خونه .
اولش یه ذره جا خوردم ولی تو مسیر برگشت به خونه مرتب چیزهای خوب این شرایط ناخواسته رو با خودم تکرار میکردم که خدایا شکرت چه بارون قشنگی
چه مسیر زیبایی
چه خیابانهای خلوتی و از اینجور چیزا
توی خونه یه دفعه با اینکه صبح تو دفتر شکرگذاریم رو نوشته بودم اما کسی بهم گفت برم سمت جغد قشنگم و برنامه ای که برای سال آینده دلم میخواد رو توش بنویسم و کل اسفند و عید رو بذارم برای شفاف سازی و بسط و جزئیات این فیلمنامه زندگیم
یه آن بخودم اومدم و انگار نزدیک سه ساعت بود که مشغول بودم ولی عملا انگار تو این دنیا نبودم و حسابی از ترسیم دنیای خود خواسته م تو ابرها سیر میکردم
معمولا این ساعت چون همیشه سرکار هستم توی اینترنت نمیرم ولی مثل بچه های ابتدایی که مدرسه شون تعطیل میشه و خوشحالن منم دقیقا با همون ذوق و شوق به سمت سایت و نشونه م هدایت شدم و از دیدن و شنیدنش حسابی حظ کردم
بخاطر اینکه من پیش از دیدنش تو اون مدار قرار گرفته بودم و با نوشتن زمان و مکان رو فراموش کردم انگاری خودم رو می دیدم که دارم تو اون فضا سیر میکنم و بعد اینکه واقعیت جواب یکی از سوالاتی که یه مدت بود داشتم رو گرفتم ، چرا که بواسطه تغییر شرایط تاهلم دلم نمی خواست تو جمع فامیل باشم و نگاههای اونو رو تحمل کنم
و بعد دلم نمی خواست پدر و مادرم بخاطر من از این فضا محروم بشن که خدا رو شکر با نفس گرم مریم جان و استاد که دوره عزت نفس رو ویرایش کردن دیگه مساله اون 😩🙁😟😒😯😑🤐😐 نگاه ها رو برای خودم حل کردم و مطمئن شدم که میشه وقتم رو اون جوری که دلم میخواد و به شیوه ای که بهم حس و حال بهتری میده ، بگذرونم و وقتی خودم ، خودم رو همینی که هستم دوست دارم و پذیرام دیگه بقیه ای نمی مونه که من بخوام برای تایید گرفتن ازشون ذهنم رو در گیر کنم
کلی خدا رو بابت هدایت به این نشونه که در زمان مناسب بهم جوابم رو داد و یه جورایی چراغ سبزی برام هست که ندا داری راه رو درست میری و تو مسیری ، شکر میکنم
هر روز بیش از پیش به وجود خدا در خودم آگاه و آگاه تر میشم و باهاش و بواسطه ش احساس توانمندی و قدرت بیشتری برای خلق خواسته هام میکنم عین یه ماشین فول آپشن که در اثر روندنش هر روز بیشتر به قابلیت هاش پی میبرم و مسلط تر میشم و از رانندگی باهاش کلی هم لذت میبرم
ممنون از همه عزیزان در این مکان بی نظیر
در این بهشت خدا بر روی زمین
دوستتون دارم 💖💖💖💖
بهترینها رو براتون آرزو مندم و امید که هر روز بیشتر به خدای درونمون نزدیک بشیم ؛ آمین 🤗🖐👋
سلام به استاد عزیزم ، خسته نباشی وخداقوت ، بازم هزاران بار سپاسگزارم به خاطر این فایل زیبا وپرازآگاهی.
وقتی که این فایل رو تماشامیکنم ، روز 11فروردین ماه سال 1402به پایان رسیده ومن الان در مسافرت هستم.
استاد من خیلللللی با این جمله ی شما که گفتین ، طبیعت انرژی بی نظیری داره، کاملا موافقم، چون خودم از28اسفندتا دهم فروردین ماه پیش پدرشوهرم در روستای زیبای لرستان بودم .
چه قدر من دراین 12 روز لذت بردم ، با این حال که کسی نبود ، من بودم وهمسرم وپدرهمسرم، میرفتم داخل حیاط زیر درخت زردآلو که شکوفه زده بود ، می نشستم وبا خدای خودم حرف میزدم ودر دفتر شکرگزاری درباره ی نعمتهای سال گذشته سپاسگزاری میکردم.
من الان اومدم خونه ی پدر ومادر خودم دراصفهان، ولی باور میکنید دلم در روستا خیلللللی بیشتر خوش بود ، به هرکسی میگم ، باورنمی کنن که من خونه ی پدرهمسرم حالم بهتره ، چون واقعا طبیعت ی چیزدیگه است وتنهایی واقعا لذت زیادی داره.
هرکسی من رو توی روستا میدید ، میگفتن مگه میشه تنهایی هم لذت برد، اصلا حال من رونمیفهمیدن ، من داشتم باخدای خودم عشق بازی میکردم وچقدررررررررر بهم لذت داد برعکس آدمهایی که وقتی اسم روستا میاد بدشون میاد.
من درسال جدید قدم اول از12قدم استاد رو میخرم و روی خودم کارمیکنم وباوردارم که سال جدید بهترین سال زندگی من میشه ، آخه من خیلللللللی به الله علاقه ی خاصی دارم ودوست دارم ارتباطم قوی وقویتر بشه.
بازم تشکر میکنم ازاستاد بزرگوارم وخدارو هزاربارشکر میکنم که باشما آشنا شدم تا بتونم قانون جهان هستی رو یادبگیرم وبتونم زندگی خودم روخلقش کنم
سلام خدمتهمه دوستان عزیز و استاد گرامی
عجب خدایی داریم واقعا
یعنی هرچی دوربشی ازش هرچی هم حست بدبشه به محضیکه برگردی دوباره غرق رحمتت میکنه
چند روزی بود که نجواها انقد بلند شده بود که دور بودم از خدای خودم
امروز صبح بهش گفتم خدایا من میدونم خطا کردم ولی ارزومهجزواونبنده های صالحت بلشم که گفتی شیطان بر اونها راهی نداره
گفتم امروز هدایت میخوام
و هدایت شدم به این فایل
و تمام حرفایی که زده شد برای من بود
درسته الان عید نیس اما استاد گفت بشین از الان برای ایندت برنامه بریز بدون غصه وحسرت گذشته
و منیکه هزاران نتیجه گرفته بودم بخاطر پرسه زدن توی گذشته و ترس ها و بی ایمانیهامبود که ی عالمه افتادم پایین
ولی من امروز از خدای خودم کمک خواستم واون منو هدایت کرد
توی همین سایت جلوی همه شما بزرگوارا تعهد میدم تا بیست ویکروز با تمرکز لیزری جوری روی خودم کار کنم که درست مثل دوست عزیزمون شاگرد استاد توی ایران دریچه هایی از نعمت به روم باز بشه
من که یک بار این حجم از نعمت را تجربه کردم تجربه دوبارش صد درصدیه
محاله خدا کسی رو که ازش کمک میخواد به حال خودش رها کنه
البته هرکسی یه پاشنه اشیل داره منم پاشنه اشیلم فقط وابستگی به همسرمه
کهتمام نجواهای شیطان از این موضوع میاد سراغم وانقد میتونه منو تحت تاثیر قرار بده که کل زندگیم از دستم خارج میشه
اما قسممیخورم به همونخدایی که منو هدایت کرد به این فایل این هدایت را هرروز برای خودم مرور میکنم و ادامهمیدم از همین امروز تا بیست و یک روز و بعد از اون ایمان دارم دریچه هایی از غیب به روی من باز میشه ایمان دارم.
قول میدم بیام و از نتیجه هایی که باور نکردنی هستن حرف بزنم
ایمان دارم قدرت را از شیطان درونم میگیرم ومیدم دست خدای مهربونم
ایمان دارم بعد از این بیست روز من میمونم وابستگی به پروردگاری که هرچی بیشتر بهش وابسته تر میشی احساست بهتر و زندگیت شیرین تر میشه
قول میدم هرروز یه نشانه از خودم توی سایت بذارم و بعد از بیست و یک روز هم به خودم هم به رفیقام ثابت بشه که کارکردن روی خودم چقدر تاثیر داشته و من از چه حسی به کجا رسیدم
خدایاشکرت بخاطر اینکه جزو هدایت شدگانت قرار میدی مارو چون اگه نمیخواستی هدایتمون کنی هیچوقت مارو به این سایت نمیاوردی عزیزم
استاد یکی از اهداف من اینه وقتی اومدین ایران وخواستین با موفق ترین بچه های سایتتون دیدار کنین منم جزو سر دسته شون باشم
وبهتون قول میدم یه روز همدیگرو توی بعترین شرایط میبینیم و من از دستاوردهایی میگم که جز افتخار هیچی دیگه نداشته باشه
الهی شکرت بخاطر هدایت امروزت
دوستای قشنگم اگه نظری درمورد رهایی ودور شدن از وابستگی داشتین خیلی خوشحال میشم برام بنویسید وکمکم کنید.🌹🌹🌹🌹🌹
به نام رب هدابت کننده ی من.
سال جدید داره میاد و منم تمام فکر و ذکرم اینه که چه اهدافی تعیین کنم/چه باور های محدود کننده ای رو شناسایی کنم و چه باور های قوی جایگزینش کنم.
نزدیک 20 روز در این ایام تعطیلم.باید روی خودم حسابی کار کنم/کارای عقب مونده رو انجام بدم.
تو در یک سال میتونی خیلی تغییر کنی میتونی از لحاظ مالی/معنوی/روابط خیلی تغییر کنی.تغییر تو یعنی هر روز کار کردن درست روی خودت.چرا میگم کار کردن درست؟
باید هدفمند رو خودمون کار کنیم.در جهت خواستمون باور بسازیم و به تمام گفته های استاد عمل کنیم/متعهد باشیم.
من خودم یه مدته فیلم و سریال میبینم دوباره.خیلی کم میبینم اما باید کلا حذف بشه و یکی از کارایی که تو این تعطیلات نوروز باید انجام بدم دقیقا همین مورد هست.
باید در این مدت با افراد مثبت در ارتباط باشم و سعی کنم با کسی بحث نکنم.
یه اتفاق جالب در زندگی من افتاد و این بود که من 4 سال پیش با استاد اشنا شدم و دو سال اول خیلی همه چیز خوب بود .یعنی خیلی خوب ورودی هام رو کنترل میکردم/اغلب مواقع حس خوب داشتم و زمان زیادی رو میذاشتم روی باور های همجهت با هدفم و تجسم و این طوری بود که این 2 سال محیط اطرافم کاملا ایزوله بود چون کنکوری بودم و از صبح تا شب فقط خودم بودم و خودم.
سال بعدش که رفتم دانشگاه انگار دچار یه شوک شدم بطوریکه مدارم خیلی اومد پایین.در ظاهر صحبتای استاد و یکی در میون گوش میکردم اما بازدهیم خیلی کم بود.نمیدونم دلیل اون اتفاق چی بود ولی خداروشکر من دوباره برگشتم .ابن بار پخته ترم.این بار عملگرا ترم.
همین اول کار دو تا باور محدود کننده در ذهنم شناسایی کردم که باید بهشون رسیدگی کنم .
1) باور دارم دانشگاه نمیذاره من کار کنم و پول زیادی در بیارم.چونکه من میخوام تو دانشگاه هم خیلی عالی باشم نمیتونم خیلی رو کار وقت بذارم.
مثلا کامنت یکی از دوستان تو عقل کل و خوندم که نوشته بود کارهایی هستند که تو خونه میتونی انجامشون بدی و وقت کمی بذاری براش اما پول خوبی دربیاری.
یا اینکه باید شیوه مطالعمو درست کنم تا زمان کمتری برا درسام بذارم با بهره وری بهتر.
2) متوجه شدم ناخوداگاه ترس ها بر من غالب شدن. وقتی گفتید که برید توی طبیعت و تنهایی رو خودتون کار کنید . ذهنم گفت این که نمیشه چون که تو دختری و اگر تنهایی بری تو یه جای پرت خطرناکه !
خود من کسی بودم که دو سال پیش این مدل افکار و اصلا قبول نداشتم ولی الان ناخوداگاه ترسا بر من غالب شدن و برای من محدودیت ایجاد میکنن به دلیل جنسیتم.
درصورتی که من اگر باورامو درست کنم در پرت ترین نقطه دنیا هم که برمم خداوند مواظب منه و اون نقطه امن ترین نقطه جهانه.
فاطمه ی وحشی درونم خوابیده انگار باید بیدارش کنم …..چه سالی بشه امسال.
گلی ذوق دارم برای امسال حس میکنم قراره خیلی رشد کنم. ممنونم از بودنتون استاد عزیزم و بچه های فوق العاده ی سایت.
سال 1403 یه سال عاااالی برای ما عباسمنشیا میشه.
عملگرا تر میشیم و دست پر برمیگردیم پیش استادمون.
دوستون دارم.
عیدتون پیشاپیش مبارک استاد عزییییییز
سلام و عرض ادب خدمت تک تک دوستان عزیزم همچنین استاد عباس منش نازنین ، امروز فایلتون رو دانلود کردم رفتم کارهای روزمرمو انجام دادم برگشتم ، زمانی که این فایل رو گوش می دادم مادرم که در منزل بودن گفت : آقای عباس منش هستن ؟ گفتم بله مادر … در مورد کمک های شما به آشنایان و .. صحبت میکردیم و ازینکه فردی با چه سختی و اعتقاد به خداوند یکتا امروز به اینجا رسیده دعاگوتون بودیم.. یاد عهدی قدیمی که با خودم بسته بودم افتادم دو سال پیش من اصلآ با شما آشنا نشده بودم ولی 5 سال هستش که در پی موفقیت و ثروتم ، بهمن ماه سال 93 زمانی که با دوستم داشتم از دانشگاه برمیگشتم با موتورمون تصادف کردیم اونم یک تصادف بد توی روز بارونی … وقتی توی بیمارستان بستری بودم کسی اطرافم نبود هیچ کس خبر نداشت اونموقع یک حس غریب و ناشی از تنهایی من رو فرا گرفت در آن روز بارونی خدارو نزدیکتر از هر موقع به خودم دیدم دیدم چقدر من کوچک بودم چقدر از خدای خودم دور و از آن روز یاد گرفتم نخ زندگیمو به تنها خدا گره بزنم و بی درنگ با خودم عهد کردم یک روز آنقدر وضعیتم خوب بشه به این بیمارستان کمک کنم .. و خداراشکر میکنم بعد از دوست شدن با شما و اعضای نازنین سایت حالت روحیم بسیار خوب شده ، و در مسیر پیشرفت و ثروتمند شدن قرار گرفتم امیدوارم با ثروتمند شدنم دنیا را جای بهتری برای زندگی کردن کنم گرچه هنوزم نشونه ها آنقدر پرنگ نشده ولی من به آهسته و پیوسته بودن پیشرفت در راستای باورهایمان ایمان دارم . شکرگزار تر از همیشه شدم وقتی امروز در مورد بهار و زنده شدن صحبت کردید همین قسمت رو توی ذهنم سیو کردم و با اشتیاق بالا برای بهار امسال برنامه دارم .
امروز به سخنی منتسب به حضرت علی (ع) برخوردم زیبا بود :
از سرما در آغازش بپرهیزید و در پایانش استقبال کنید؛چرا که،سرما با بدن،همان کاری را میکندکه با درختان میکند:درآغازش میسوزانَد ودرپایانش شاخ و برگ میرویانَد.
امام علی(ع)