«تمرکز لیزری» بر بهبود اصلی ترین پاشنه آشیل - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-78.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2019-03-09 09:54:492024-07-24 10:45:34«تمرکز لیزری» بر بهبود اصلی ترین پاشنه آشیلشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق جان و جهان
که آفرید بندهاش را خوش زبان
نام این بنده سید حسین است
خلق و خوی او نیز مثل حسین است
پیغام میآورد از سوی خدا
عطرِ مارک میآورد از بوی خدا
رنگ تیشرتش نگو، دل میبرد
لبخندش که دیگر هوش از سر میبرد
منش او مانند عباس است و بس
تکیهگاهش خدای جبار است و بس
حرفهایش تلخ و گنگ و سخت نیست
مثل حل مشتق در ریاضی سخت نیست
نکته اش اینجاست در این جمله است
حال خوب و اتفاقِ خوب لحظه است
تا توانی پادشاهی با خدا کن ای رفیق
تا توانی سجده در پیشِ خدا کن ای رفیق
حرف استاد را آویزهی گوش خود کن تا یوقت
اشتباهاً اتفاقاً کله پا نشوی تو ای رفیق
اندرزها پنهان شدست در ساز او
در کانال و سایت و مقالّات او
همسرش مانند او شایسته است
همقدم در راه به او پیوسته است
مقالاتش را بخوان تو ای رفیق
حتما شیوه حل مسائل را ببین
در قسمت بالای سایت گُنجانده شده
گنجی بزرگ در آن قسمت نهادینه شده
گر نیافتی جوابی زین دو جا
عقل کل را دریاب بی چون و چرا
جمع دوستان جمع است آنجا
خوش و خرم و دل نواز است آنجا
گر نیافتی جوابی زین چند راه، باز تو را
فرا میخوانم که دریابی فایلی رایگان را
که در قسمت محبوب ترین هاست ای بشر
نقش تو کلیک کردن روی لینک است ای بشر
سایت او پر شده از نشانی های او
چهرهی نابش هم از نشانی های او
سایت او فعالترین سایت جهان
اعضای سایتش را که نگو
خوش ترین و صبور ترین اعضای جهان
روز است امروز عجب روزی
بزم و شادی به راه است امروز عجب روزی
تولد سید حسین است امروز
خدا به شکل شادی و رقص است امروز
“شکیبا”
تا همینجا شعرم اومد براتون استادجونی، خواستم خاص تبریک بگم، هرچند کلی ایرادای قافیه و اینا داشت شعرممم ولیییی از رو شادی گفتممم همشو?? بقیشم که دلِ دلِ دل ای دل ای دلِ دلِ دل ای دل ای جان ای دل ای دل ای دل ای دل
تولدتون مبارک?????????
تولد تولدددد تولدت مباااارک
تو عمرم انقد از تولد کسی خوشحال نبودمممم، امروز باید آهنگ شاد بزارم برقصم به مناسبت روز تولدتون استاد جونی خودم، قربون تیشرتای رنگیت و صحبت کردنات بشم???کادوی شما پیش من محفوظه تا وقتی بیام امریکا بهتون تقدیم کنم?
استاد خوبم، پدر مهربونمممم، بلامیسررر، تولدت مبارککککک استاد جون?الهی دورت بگردم مننننن، ایشالا سال دیگه روز تولدتون بیام امریکا هدیتون رو بهتون تقدیم کنم باباجون خودممممم
یه روز من و خواهرم خواب بودیم، تو یه خواب عمیققققق، چند مدتی بود آبگرمکنمون خراب بود ولی بهش توجه نکرده بودیم، تو خواب عمیقمون خبر نداشتیم که همهی گازا باز شدن و کل خونه رو گاز گرفته و ما بی خبر از همه خواب بودیم، ولی تو عمقققق خواب شیرینمون یهو یچیزی مثل دینامیت صدا خورد و از خواب پریدیم، دیدیم چیزی نترکیده ولی تازه فهمیدیم خونه پر از گازه و شروع کردیم به سرفه کردن، تازه فهمیده بودیم چی به چیه، یکیو اوردیم که ببینه مشکل چیه و با تعجب بهمون گفت واقعا خدا بهتون رحم کرده، من موندم چطوری شده این خونه نرفته رو هوا!!! چطوری شده که زنده موندین؟؟ ما هم گفتیم یچیزی صدا خورد و از خواب پریدیم، ولی اون گفت اینجا که چیزی نترکیده، اون روز بود که تا صبحش نتونستم به خودم بیام؛ فهمیدم زنده بودنم یه دلیل داشته، یه رسالتی داشتم که زنده موندم، اون روز بود که فهمیدم اون صدا رو خود خدا ایجاد کرده، کسی که نخواد بمیره نمیتونه بمیره، همه چیز دست خودمونه، روز تولد و مرگمون… تو همون روزا بود که خدا هدایتم کرد به سمت شما استاد خوبم، و وقتی فهمیدم که برای شما هم یه چنین اتفاقی افتاده دیگه مغزم مثل دینامیت ترکیددددد.
استاد واقعا نمیدونم چی بگم، از کدوم تغییراتم بگم براتون، فقط ازتون بی انداااااازه سپاسگزارم،اونقدر خوشحالم اونقدررر خوشحالم که متولد شدید و وجود دارید و به ما حس وجود میبخشید که اصلا نمیتونم این حس الانمو براتون توصیف کنمممم
فقط اینو بدونید که خیلی دوستون دارم و از همینجا کلی بغل براتون میفرستم، مرسی که آرامش رو بهم برگردوندید ای دستِ زیبای خدا، ای گوگولی مگولی ترین دست خدا برای رسوندن پیغاماتش، خیلیییییی عاشقتم استاد
زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت
گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود
حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است
زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا
ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن
با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود
حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد
واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد
سلام خواهر زیبای من، عزیز دل من، خیلی عالی توضیح دادی آبجی بزرگه?وقتی این متن رو برام خوندی اشکام سرازیر شد ولی الان که اومدم تو سایت دوباره کامنتت رو دیدم و خوندمش و خواستم ازت تشکر کنم آبجی خوشگلم?خیلی دوسِت دارماااا
سلامی گرم به رفیق جون خودم محمد
سلام بلامیسر
بازم مث همیشه لبخند اوردی رو لبم
باز مث همیشه کامنتتو بین این همه کامنت پیدا کردم، چون تو یه مداریم و من خیلی از این بابت خوشحالم.
خوشحالم که شنیدم کارای دستیتو بساط میکنی و این یه ایده بهم داد ک منم دریم کچرا و دستبندامو برم بساط کنمممم
عالی بود دیدگاهت عالی، انرژیتو بدجوری دریافت کردم، یجاهاییشم بغض کردم و چشام پر از اشک شد
از اینکه انقد خوب و مهربون و در صلحی ازت ممنونم رفیق
ایشالا خدا سبد سبد برات چای گیلان دیر دم بیاره?که طعمش خیلی خوبهههه، که مثل گل محمدی برات عطر خدا رو میارهههه
میدونم که داری لبخند میزنییی
تا بناگووش??
شاد باشی محمد
طیبه عزیزمممم?ممنونم از مهر و محبتی که داری زیبای من. راستش تو چند دقیقه این شعرو نوشتم، حتی براش فکرم نکردم، همینجوری تند تند اومد و نوشتم با اینکه قافیه نداشت ولی مطمئنم هرچی هست دل استاد جونیو شاد کرد????
سلام دوست خوبم، مرسی اقای جاوید عزیز از مهر و محبتتون، خدا به قلم قدرت میده، اون حس شادی و ذوقم رو به زبون خودم گفت و من نوشتمش، مرسی از لطفتون??
محمد عزیز، بلامیسر
دقیقا منم ذهن خیلی ثروتمندی دارم، انقدددد ایده های زیاد دارم واسه ساختن ثروت که گاهی خودم میگم wooow شکیبا عجب ایده ای دادی!!! چند ماه دیگه میرم تهران و اونجا کارامو بساط میکنم، شاید کمتر دختری پیدا بشه که اینکارو کنه، دقیقا کار منم بساط کردن نیست منم از احساس این کار واقعا حس میکنم لذت میبرم، اینکه انقد دستای خدا برات ارزش قائل میشن، چون خودت برای خودت ارزش قائل شدی و با خودت در صلحی، این حس واقعا زیباست، دارم دوره تکاملیم رو با آرامش کامل و لذت خیلی زیادی طی میکنم و با تمرینای استاد این تکامل داره زیبا ترم میشه، واقعا این مسیر سختی نداره، انقد عشق تو قلبمه که حس میکنم سرشار از انرژی هستم و این واقعا یه موهبت الهیه!!
تهران که برم با باورایی که ساختم به همه هنرمندا میفهمونم که از یه دختر ۱۹ ساله که حتی کلاس نقاشیم نرفته چه کارایی بر میاد! خدا سرمو نازی میکنه میگه بیا بنده خوبم بیا شرایطو من برات اینجوری تغییر میدم، چون بندگیشو میکنم، بدجورم عاشقشم
بعدشم یه کوله کوهنوردی برمیدارم توش یه قران میزارم، دفتر تمرینای بابا سید حسینمو میزارم، خودکار رنگیام و یکم خوراکی و دست سازه هامو میزارم و میرم سفرای یه نفره، با خودم خلوت میکنم، اونوقت من میمونم و خلوت عاشقانه خدای خودم، همینطور که تو اتاق خودم با خدای خودم خلوت میکنم و گاهی حس میکنم اتاقم پر شده از نور خدا. واقعا خوشحالم میدونی چراااا؟؟؟ چون کسی درکم نمیکنه و حرفامو نمیفهمه، بخاطر همین راجب قوانین با خواهرم حرف میزنم و وقتی دیگه کم میارم میام تو سایت، اینجا رفیقام میفهمن من چی میگم، وقتی خدارو پیدا میکنی و طعم زندگی واقعی و آسون رو میچشی حسش با افتادن یه کیسه پر از پول از اسمون هم بهتره بخدا. این که میفهمی چقد این زندگی ساده بوده و تو سختش کردی! واقعا این روزا به پهنای صورت اشک میریزم و سجده میکنم میگم خدای من خدای من خدای من، من انقدر خالق زندگیم بودم و نمیدونستم!!!! من انقد ازت دور بودم، چرا زودتر پیدات نکردم، چه باحاله!! چه cool، such a wow? خلق میکنیییی، درخواست میکنی و اجابت میکند!!!! کی باور میکنه اینارو؟ انتظارم ندارم باور کنن. خودم و خدای خودم، یه دنیایی دارم از آبنات شیرین تر، طی این سه سال نفهمیده بودمش.
جهان وصل میکنه رفیق جون، مدارمون که بالاتر بره، نزدیک بشه، ماهم همو میبینیم، اونوقت باهم بساط میکنیم اصن? خوشحالم که انقد رفیقای هم فرکانسی دارم، خوشحالم که الان بابا سید حسینمم داره این کامنتمو میخونه چون میدونم وقت میزاره و همه کامنتا رو دونه به دونه میخونه و لبخند میزنه، مثل همین الان که داره اینو میخونه و لبخند میزنه، بیشتر بخند استاد بیشتر بخند بلامیسر، تی جان قربان مو بوشوم???مرسی که به حرف دلت گوش کردی و توحیدو یادمون میدی، مرسی که باعث شدی انقد رفیقای خوب پیدا کنم، مرسی که باعث شدی سلامتیم برگرده، خدایاااا شکرتتتتتت
میدونی مارکوجان، گاهی بعضیارو میبینم میگن ما تو این مکانی که هستیم نمیتونیم پیشرفت کنیم، من تو خونه ای زندگی میکنم که شاید کم پیش میاد توش سکوت باشه! دعوا و داد و اینا… ولی میدونی من نمیزارم اینا بره تو سرم، اینا بره تو گوشم، نمیزارم باورای مخرب روم اثر بزاره، همیشه تو گوشم هندزفریه و صدای استاد تو سرمه، هر جایی که هستم گاهی خدا با صدای استاد با من حرف میزنه و جوابمو میده، اینجوریه که یه جمله از بین فایلای استاد رو یادم میاره، گاهی دو روز پشت هم مجبورم هندزفری بزارم تو گوشم.
دیگه اینم بگم، از بس تو گوشم هنزفری گذاشتم و به باورای مناسب خودم و فایلای استاد گوش دادم گوشم زخم شده و اصلا نمیتونم توش هنزفری بزارم جوری که واقعا دردش خیلی بده، ولی من کم نمیارم?تو گوشم هدفون میزارم تا فایلا رو گوش بدم، گاهی انقد نکته برداری میکنم از فایلای استاد، انقد ایه ها و ترجه های قرانو مینویسم ومیخونم که دستم واقعا درد میگیره، خودکاراااا تموم میکنم من.
ولی اینا نتیجه میده!!میدونی! خدا پاداش میده، هدایت میکنه، وقتی من وقت میزارم و باورای مخربمو میکشم بیرون، وقتی دارم سعی میکنم هر روز توحیدی تر باشم ، وقتی من یه قدم برمیدارم خدااا ده تا قدم برمیداره به سمتم، با حرفاش با نشونه هاش، با الهاماتش، دارم با دو تا چشمام میبینم که ذوق و شوق اون واسه رسیدن من به اوج بیشتره، اون بیشتر از من تلاش میکنه، کل جهانو میپیچونه و شرایطو خلق میکنه که من نشونه هاشو ببینم، خلق میکنم من! پاداش ذوق و شوق منو میده
اشکام امون نمیده بنویسم
بیشتر بچه ها اول واسه داشتن ثروت میان تو سایت استاد، ولی وقتی میان و کار میکنن با یچیز دیگه روبرو میشن، با یه خدااا آشنا میشن، میفهمن زندگی خیلی مفهمومش از اینا بیشتره! خیلی چیزا رو پیدا میکنن و میگن خدای من!! اونجاست که اشکاشون امون نمیده و سجده میکنن.
گاهی با چشمام که میبینم دارم خلق میکنم انقد گریه میکنم که کل تشکم خیس میشه و سرمو میزارم رو قران و خوابم میبره و خواب استادو میبینم که دستمو میگیره و باهام حرف میزنه.
من شبا خواب نداشتم، ارزو داشتم بخوابم یک ساعت
شبا هی پیچ میخوردم اینور، هی اونور، افتاب در میومد میگفتم خدایااا، چرا نمیتونم بخوابم، انقد که نجوا داشتم، انقد که تو ذهنم افکار مختلف میرقصیدن، اون یکمیم که میخوابیدم کابوس میدیدم، کابوسایی که از خواب میپریدم و صدای قلبم همه جارو پر میکرد، تا مرز سکته میرفتم…
الان چی?سرمو میزارم رو بالش مثل یه نوزاد خوابم میبره.…چی بگم!!
زندگی چقدر زیباست واقعا…
ممنونم از شما اقای شجاعی عزیز، دوست هم فرکانسی و پر مهر من?انشالله هرجای جهان که هستید خوشبخت و سربلند و پیرووووز باشید و پر از مهر وو در صلح باشیددد، براتون بهترین ها رو ارزو میکنم?
طیبهی عزیزم،نازنینم، خواهر عزیزم چقدر پیامت پر از آگاهی و مهر و نشاط بود، همیشه عمیق توضیح میدی و من رو به فکر وامیداری، شعله یکتاپرستی رو خوب اومدی خواهر قشنگم?دقیقا یهو شعله میکشه در درون ادم و یهو چشماتو باز میکنی میبینی دنیا برات بهشت شده. خدایا شکرت?