«تمرکز لیزری» بر بهبود اصلی ترین پاشنه آشیل - صفحه 67

الهی آمین

سلام آقای سپهوند فرکانس بااالاااا???

این دیدگاهتون رو باید موقع عیدنوروز میخوندم اما الان باهاش هم فرکانس بودم?

وقتی که امسال شروع شد دااشتم فکر میکردم که من پیشرفتی داشتم یا نه؟

اینقدر فایل گوش دادم و خدا خدا کردم پیشرفت کردم؟

و دیدم ایمانم واقعا به خدا بیشتر شده بود.

با اینکه اونطور که باید سال 97 به فایلای استاد عمل نکرده بودم اما تو ذهنم تحول بزرگی بوجود اومده بود.?

الان که دارم روی خودم کار میکنم و به این فایل ها عمل میکنم پس 100% با این یقینی که من دارم نتایجش رو خواهم دید.?

همون شبی که سال تحویل شد اهداف امسالم رو نوشتم و نوشتم که چه قدم هایی من باید بردارم تا بهشون برسم(به کمک الله)

نوشتم ?

میخوام توی تحصیلم موفق بشم همونطور که پارسال خیلی موفق شدم و اسممو زدن توی روزنامه?

نوشتم باید اینقدر روی باورهام کارکنم و این باورای مخرب کمبود رو از ذهنم محو کنم و باور فراوانی مشتری، فراوانی نعمت و ثروت و لایق بودنم رو جایگزینش کنم.?

توی اهداف امسالم نوشتم که باید اینقدر توی سخنرانیم پیشرفت کنم تا توی دانشگاه های کرمان هم سخنرانی کنم.

( با اینکه یه عده که باورای سمی داشتن و با جمله به جمله حرفشون فقط مایوسم میکردن میگفتن نمیشه و مجوز…)

نوشتم باید برای مهاجرتم حد اقل یک اقدامی بکنم?

نوشتم باید هرچی که توی سال 97 میخواستم و بخاطر باورام و نداشتن ایمانم بهش نرسیدم باید بهش برم.?

باید…

اقای سپهوند نشونه خیلی دیدم خیلی زیاد?

فقط باید یک راهی برای تغییر باورام پیدا کنم?

بذارید یکی از نشونه های فوق العادم رو توضیح بدم شمارو نمیدونم ولی حتی گفتنش برا منم خیلی احساس عالی ای بوجود میاره:

??????

توی بهمن سال 97 بود که یک شب بعد از نماز داشتم فکر میکردم که درسته الان همش میگم من عاشق سخنرانیم ، من خیلی کارای گرافیکی رو دوست دارم ولی…

ولی یک کاری بود که وقتی انجامش بدم فقط عشق میکنم، فقط اون کار رو با تمام وجود میخوام و حاضرم براش تعهد بدم که یا میمیرم یا انجامش میدم??

یه کم که فکر کردم یادم اومد تا همین چند سال پیش هرکی ازم میپرسید که میخوای چکار کنی با جرئت میگفتم میخوام بازیگر و هنرپیشه بشم.(به خصوص فیلمای سینمایی و سیالای گرون)

ولی اینقدر بهم گفتن که تو هیچ راهی جز درس خوندن نداری و تو فقط باید با درس خوندنت زندگیتو و شب و روزتو یکی کنی بخاطرش تا بعد از دانشگاه دکتر بشی یعنی باید حد اقل 25-27 سال عمرتو بخاطرش هدر بدی

من همش میگفتم نمیخوام.

میگفتم خدایا من این همه ارزو دارم که باید بهش برسم

خدایا این همه وسیله و ارزو که باید کار کنم و با پول خودم بهشون برسم

خیل جالبه خیلی….

روز بعدش داشتم تو یه مغازه خرید میکردم یه خانمی رو دیدم اتفاقی (البته اتفاقی هم که نه) فهمیدم اون خانم تهیه کننده فیلم و تئاتره

بعد همین که حواسم پرت شد رفت و دیگه ندیدمش.

تا اونروز اینقدر حرف شنیدم که

الان تو فقط باید درس بخونی

ت اصلا نمیتونی و بازیگرا زندگی خوبی ندارن و…

تا اینکه یکروز توی یک پیجی تو اینستاگرام تبلیغ کلاس های مجری گری رو دیدم

بعد باهاشون تماس گرفتم که ببینم شهریه کلاسشون چنده؟

بعد بدون اینکه من بپرسم خانومه که پشت تلفن بود گفت ما تست بازیگری هم میگیریم بیا یه تست بده!!

باورتون نمیشه چقدر حس خوبی داشتم

دلم میخواست فقط بگم خدایا شکرت

بعد رفتم برا تست بازیگری

یه فرم پر کردم یه تستم ازم گرفتن و توضیح دادن که ما کلاس بازیگری هم داریم و..

ولی من گفتم نمیتونم بیام چون شهریش زیاده

همین دیروز بهم زنگ زدن از اون اموزشگاه و گفتن تو یه فرم پر کردی برای کلاس یکشنبه کلاست شروع میشه!

من گفتم نه من فقط برا تست فرم پر کردم

گفت: اینجا اسمت برا کلاسا هست.

خیلی خوشحال شدم

با اینکه الان شهریش برام امکان پذیر نیست ولی مطمئنم تا روزی که خدا میخواد و از جایی که خدا میخواد برام میفرسته

خیلی مطمئنم خیلی ??????

چون واقعا عاشق این کارم.

وقتی بازیگرای همسن خودمو توی فیلما میبینم از خوشحالی اصلا یه حس خاصی داره

مطمئنم خداجونم??