نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 112

1389 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1700 روز

    بنام تنها منبع شادی، لذت، آرامش و احساس خوب، اللهِ بزرگ

    سلام به استادِ جان و خانم شایسته زیبا

    《 هر فکر، اندیشه و دیدگاهی که به شما احساس بد میده، احساس نگرانی، ترس، استرس، ناامیدی و… میده، از جایگاه شیطان برخواسته و هر فکر، اندیشه و دیدگاهی که به شما احساس خوب میدهد، احساس آرامش، امیدواری، قدرت، شادی، اطمینان و….از جایگاه الله برخواسته 》

    و ما کاملا مختار آفریده شده ایم، که کدام اندیشه را باور کنیم، اندیشه و نجوای شیطانی یا اندیشه و کلام خداوند را

    و هرکدام را باور کنیم و از همان مسیر برویم، نتیجش میشه اتفاقات، شرایط، آدم ها، شرایطی که نجوا ها یا کلام خداوند را برای ما ثابت و قوی تر میکند….

    یادمه بچه بودم، وقتی یک موضوع خنده دار پیش می‌آمد و من فحم خنده میشدم جوری که از شدت خنده اشک هام میخواست سرازیر شه، بعدش کلی نگرانی و استرس این رو داشتم که خب الآن من این همه خندیدم، قراره چه اتفاق ناگوار و دردناکی برام پیش بیاد…؟

    چرا؟ چون همیشه وقتی میخندیدم، بهم میگفتن هییییس!!! کافیه، زیاد نخند خوب نیست، خیلی بخندی بعدش اتفاقی میوفته که ناراحت بشی..

    و میدونی جالب چیه؟

    اینه که واقعا اون اتفاق ناراحت کننده میوفتاد، چون انقدر منتظر اتفاقات ناگوار بودم که برای خودم خلقش میکردم

    ولی گذشت و گذشت تا به این اصل رسیدم که هرچقدر شادی کنم، و خوشحال باشم، اتفاقات خوشحال کننده بیشتری برام پیش میاد…

    و جالبه واقعا پیش میاد چون بعد از یک خوشحالی زیاد، منتظر اتفاقات خوشحال کننده بعدیم…!

    دقت کردید؟ خودمونیم که اتفاق پیش روی خودمون رو خلق میکنیم، فقط کافیه که باور کنیم یک چیزی رو تا تجربش کنیم..

    چی رو باور میکنیم؟ خداوندی که وعده شادی، فزونی، لذت، بهشت، ثروت، سلامتی و حال خوب رو داده، یا شیطانی که همیشه در حال منتقل کردن وایب و احساس بد به ماست…؟

    این رو بدونیم که همیشه نجوای شیطان از ذهنمون نشات نمیگیره، بلکه از رسانه، فضای مجازی و دهان آدم ها به ما منتقل میشه، پس خوب دقت کنیم که با چه افرادی معاشرت میکنیم و چه چیزی رو داریم دنبال میکنیم … چون تکرار یک حرف باعث میشه باورمون شه و برامون اتفاق بیوفته، دقیقا مثل همون آدمهایی که تو بچگی بهمون میگفتن هیس!!! زیاد نخند که بعدش ناراحتی برات میش نیاد… بله این نجوای شیطان بود از دهان مردم…

    اگر کانون توجهمون روی اخبار، رسانه ها، TV، فضای مجازی، 80٪ دورهمی ها، 90٪ آدم ها و… بزاریم، نتیجش دقیقا میشه نتیجه 90٪ افراد جامعه

    افرادی که تمام زندگیشون پر از تشویش و ناآرامیه، یه زندگی تماما در حال مسابقه با دیگران….

    یک زندگی سرتاسر اتفاقات ناگوار و عجیب غریب…

    به قول مولانای جااان:

    (دور کن این وحوش را، تا نکُشَند هوش را

    پنبه نهیم گوش را، از هذیان آن و این)

    سیع کنیم ما مثل همه نباشیم..

    مایی که اینجاییم، همین الان هم مثل اکثر جامعه نیستیم..

    همین که اینجاییم یعنی خدا یه چیزی توی وجودمون دیده که مارو هدایت کرده اینجا تا راه اکثریت رو نریم…

    در پناه تنها قدرت باشید…️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    سلامی به زیبایی قرآن

    کلام الله

    کلام رب جهان

    نازل شده از خدای رحمان

    سخنی حق

    که قلبت میتونه تاییدش کنه

    فقط کافیه چشم قلبت رو باز کنی

    تا بفهمی این خدا کجا و اون خدایی که میشناختم کجا

    خدایی که تا اشتباهی میکنی پشت بندش میگه من بخشندم

    برگرد …

    خیلی وقت بود که باور نداشتم این حرف رو!

    ” احساس خوب = اتفاق خوب ”

    راستش میدیدم حالم خوبه ولی بقیه نتیجه میگیرن و …

    ولی این قانون رو خوب با پوست و خون و استخونم درک کردم که میگه

    ” احساس بد = اتفاقات بد تر و بدتر و رفتن توی منجلاب مشکلات! ”

    راستش چون فاصله زمانی هست بین اتفاقات درک نمیکنم احساس خوبم رو

    یجورایی میخام سریع بشه

    یه روز که حالم خوب میشه ذهنم میگه خب اون همه پول که میخای کو؟ رابطه عاطفی کو؟ خونه کو؟

    این فایل یه اهرم رنج و لذت وحشتناک برام ساخت

    هیچ روشی برای من بهتر از این نیست که از قرآن بهره گرفته بشه

    وقتی خدا اینطوری راجب ناراحت بودن اخطار میده

    وقتی فرق بین یونس و یعقوب رو مقایسه میکنم با بقیه پیامبرها

    میبینم که نه انگار خیلی فرقه

    این همون روشی بود که باهاش تونستم احساس گناهم رو کم کنم

    با تحقیق کردن توی قرآن و دیدم چیزایی که بنظر من راه برگشت ندارن هم خدا گفته راه هستا! برگرد! بنده من باش برگرد …

    من این فایل رو بارها قبلا گوش داده بودم

    از دیروز هم سه مرتبه گوش دادم

    باورکنید هر بار جدیده

    اینقدر حرفا منطق پشتش قویه

    اینقدر تجربه دارم که ثابتش میکنه

    که راهی جز قبول کردنش نیست

    فقط مهم اجرا کردن قانونه!

    منی که بعد از وارد شدن به اولین رابطه عاطفی زندگیم اختیار احساساتم از دستم در رفت

    منی که افسرده شدم و همون رابطه رو از دست دادم

    میفهمم که احساس بد چجوری میزنتت زمین

    میفهمم که اگه راه بدی به نجوای شیطان چطوری کاری میکنه احساس کنی هیچی نیستی

    احساس بدبختی کنی

    البته خداروشکر میکنم که این آگاهی ها بود

    خداروشکر که راه برگشت رو داشتم

    خداروشکر که این تجربه رو کردم و ازش درس گرفتم

    مثل بار قبلی که سر کار رفتم و بعد از برخورد با تضاد الان سر یه کار بسیار عالی هستم

    مثل بار قبلی که توی یه مدرسه بودم که یه معلم درست حسابی هم نداشتم و بعد از برخورد با تضاد باعث شد به بهترین استاد ایران توی حوزه خودم هدایت بشم

    مثل تضاد پیاده رفتن و برگشتن و اتوبوس و مترو که تبدیل شد به ماشین صفر کیلومتر

    مطمئنم این تضاد رابطه عاطفی واسه واضح کردن خواسته من بوده قطعا!

    درسته که سختمه و تازه فهمیدم من توی این بخش هم بشدت پاشنه آشیل دارم

    ولی خب! فهیمدم بالاخره

    بالاخره که باید میفهمیدم

    و خدا کمک کرد که خواستم واضح بشه

    و کلی تجربه کسب کنم

    هنوز بعد از 5 ماه اتمام اون رابطه به صلح نرسیدم با خودم

    هنوز بالا پایین میشه احساسم

    ولی هر روز بهتر از قبلم میشم

    این فایل اهرم رنج و لذت مغزم رو برای کار کردن روی سایت خیلی بالا برد

    الا ان اولیا الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون …

    در پناه و در مدار الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    حمید حقانی گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    درود بر استاد بزرگ و مریم خانم بزرگ

    حرفهایی که دهان مبارک استاد خارج میشود فرکانس بالایی دارد چون از دل برمی خیزد و برای گوش های محرم خیلی تاثیرگذار است. من مدت دو سال است با سایت استاد اشنا شدم ولی الان دو سه ماهی هست به صورت جدی فایل های صوتی و مطلب های سایت را دنبال میکنم و از اونجا که ذهن من سالها تحت تسلط ذهن و منفی بافی بوده است کم کم یخ ان اب می شود و میدانم با ادامه این راه می توانم به صورت محسوس تغییر و اصلاح در باورها و رفتارهایم را بدست اورم.

    جناب عباس منش در مورد قران دیدگاهای جالبی را اشاره کردند که جای تقدیر دارد و ما را آگاه میکند. من سالهاست که از وابستگی و عدم تغییر رنج میبرم و هنوز نتوانسته ام بصورت محسوس موفق بشوم. فایل های استاد احساس میکنم راهگشاست البته هنوز تغییر زیادی نکردم ولی میبینم که چرخ های پوسیده و زنگ زده باورهای من روغن کاری شده و اماده حرکت هست تا باور درست جایگزین شود.

    من سالهاست حس دلسوزی بیش از حد دارم. در حدی که تحمل زیارت بیمار در بیمارستان را ندارم. تحمل درد کشیدن کسی را ندارم. تحمل مشکلات اطرافیان را ندارم و خودم هم حالم بد می شود. با وجود مطالعات فراوان میدانم که دلسوزی بیش اژ حد ناشی از عدم عزت نفس هست ولی هنوز تغییر باور اتفاق نیفتاده به قول استاد تغییر باور مثل ملاس زبان هست باید خیلی تلاش کرد تا بتوان زبان یاد گرفت یا بتوان باور را تغییر بنیادین داد.

    پاشنه اشیل های من یکی وابستگی به شرایط آدمها موقعیت و…. است که مانع تغییر من می شود. و دیگری دلسوزی بیش از حد که من را به حالت همان فرکانس پاسین طرف مقابلم سوق می دهد.

    در جواب ازمون سایت امد که ای حمید حقانی شما به شدت کمال گرا که همین مسئله الان فهمیدم و سومسن پاشنه اشیل من هست. میدانم که تضادهای من در حال حاضر می باشد و بایستی با تمام توان برای رشد خودم تغییر باورهایم حرکت کنم. امیدوارم با اموزشهای استاد که دستی از دستان خداوند هست بتوانم موفق شوم.

    خدا را شکر

    درود بر شرفتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم و دوستان عزیزم

    احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب

    طبق درسهایی که از استاد یاد گرفتیم عصاره همه درسها اینه که ما در هر زمانی بتونیم احساسمون رو کنترل کنیم و به سمت احساس خوب ببریم ،برنده هستیم.

    معنی احساس خوب ،اون آرامش و اطمینانی که به واسطه اعتماد و یقین به الله وجود داره یا بوجود میاد.

    در واقع ما انسانها به قول استاد در فایل جدیدشون : به محض دمیدن روح خدا در ما لایق سجده فرشتگان شدیم

    وقتی ما گنجی در درون خودمون داریم که اگر هدایت او را بپذیریم ما رو به مقصد بهشت میرسونه.

    مثال‌های متفاوتی استاد از آیه های قرآن زدند که جال تامل داره ،دیدیم که حتی پیامبران هم از قوانین مستثنا نیستند و هر کسی طبق قانون جواب میگیره.

    در هر حال درسی که خیلی مهمه اینه که کنترل ذهن خیلی مهمه.ما چیزی جز روح خداوند نیستیم که باید قدر بدونیم و عزیز بشیم .

    روال عادی اینه ما از انواع نعمت‌ها برخوردار باشیم ولی شیطان از طریق ذهن وارد میشه و ما رو وارد حواشی میکنه و از طریق اون احساس بد به ما میده .

    حالا وظیفه ما چیه در هر حالی که هستیم زاویه نگاهمون رو به سمتی ببریم که احساسمون خوب بشه

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    سپاسگزار استاد عزیزم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    دختر خدا گفته:
    مدت عضویت: 859 روز

    روز یازدهم

    جهان به گونه ای خلق شده که به فرکانس های شما پاسخ می دهد.یعنی شما مانند یک دستگاه تولید کننده فرکانس هستی و جهان دستگاهی است که فرکانس های شما را دریافت و آنها را تبدیل به تجربه هایی نموده و وارد زندگی تان می کند.

    درک این قانون،تحولی اساسی در زندگی ام آفرید زیرا به من آموخت که مهم ترین کار زندگی ام این است که با کنترل ورودی های ذهنم،با تمرکز بر نکات مثبت هر چیزی در اطرافم و تجربه ام،باورهای قدرتمند کننده ای بسازم تا فرکانس های قدرتمند کننده ای به جهان ارسال نمایم که موجب رخ دادن اتفاقاتی بشود که تجربه شان را دوست دارم.

    این قانون مرا در این باره به یقین رسانید که احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد.

    خدایی را در قرآن یافتم که اساس قوانینش “احساس خوب داشتن” است.خدای من،خدای زیبایی، شادی و سرور است.خدایی که مدام به پیامبرش حتی در بدترین شرایط،امر می کند که غمگین نباش

    مادر موسی را در لحظه حساسی که فرزندش را به نیل می اندازد با نوای “غمگین نباش” آرام می کند

    به نظرم این خدا ستودنی است و پیروی از قوانینش که می گوید احساس خوب= اتفاقات خوب،برایمان کافی است.

    خداوند‌‌ همان نیروی برتری که همه جهان از آن خلق شده و هدایتگر تو در تمام لحظات است، نه تنها منافاتی باشادی‌ای که فکر می‌کردی آن را بر خداوند ترجیح داده‌ای‌،ندارد. بلکه دقیقاً خودِ شادی‌ است که آن را انتخاب کرده‌‌ای.

    «احساس تو»‌،هرگز درگیر کلمات‌، وا‌ژ‌‌ه ها و آنچه جامعه آن را ارزش یا ضد ارزش دانسته‌اند‌، نمی‌شود. احساس تو همان نیروی هدایتگری‌ است که اگر به او اعتماد کنی‌، تو را به مسیری هدایت می‌کند که‌، بدون شک سعادت دنیا و آخرت را برایت رقم خواهد زد.

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    نتیجه ی ایمان،عمل صالحه

    نا امیدی و غم،احساس بد و … باعث شکسته،فارغ از اینکه چه کسی هستی

    وقتی مردم ایمان نمیاوردن،خدا به پیامبر میگه:احساستو خوب نگه دار،تو داری تلاشتو میکنی،اگه کسی نفهمه،نباید بخاطرش ناراحت شی،نباید به خودت بگیری

    نتیجه ی ایمان احساس ارامش،امید و عشق و شادیه

    وقتی پشت سرت غیبت میکنن،و … اگه تو ناراحت نشی و احساستو خوب نگه داری،و بدونی خدا از تو محافظت میکنه،همه چیز به نفع تو رخ میده

    حتی در بدترین شرایط،اگر احساست بد باشه،اتفاقات بد رو تجربه میکنی،هرچند به خودت حق بدی ک باید حسم بد باشه یا طبیعیه و …

    نور و تاریکی نمیتونه همزمان در یک جا باشه،ایمان و بی ایمانی هم همینه،یا تو حست خوبه یا بد،یا ایمان داری یا نداری

    بعد از هر خنده ای،خنده ی بیشتر است

    معمولا وقتی اتفاقی میوفته،ذهن شروع میکنه به ساختن داستان هایی ک حتی واقعیت نداره،و این نجواها از سمت شیطانه،مثلا وقتی به کسی زنگ میزنی و جواب نمیده و … برای همین باید مدام روی ذهنت کار کنی

    هرفکر و احساسی ک بهت حس ترس،گناه،نگرانی و … میده از سمت شیطانه،و هرفکر و احساسی ک بهت احساس خوب،احساس اطمینان،شادی و عشق میده،از سمت خداوند هست،ب همین راحتی میشه فهمید،پس این احساسات رو بشناس،و خداوند رو باور کن،اونوقت هدایت ها و اتفاقات وشرایط و ایده ها رو خواهی دید و میبینی ک چطور همه چیز به نفعت پیش میره

    دقیقا استاد من خودم خیلی جاها الکی ترس داشتم و حسمو بد کردم ولی هیچوقت اون اتفاقا نیوفتادن

    یا همین بحث بعد از هر خنده گریه هس،زیاد نخندین و … رو شکر ک شما بهش اشاره کردین

    میدونستم باور غلطیه، اما باید ب ذهنم اینو بقبولونم،چطوری؟ خیلی جاها بوده احساس خوب داشتم و پشت هم اتفاق خوب برام افتاده

    مثال بارزش روز پنج شنبه ک تو کامنتای قبل نوشتم چقدر حس شکرگزاری داشتم،و یکی از دوستای خوبمو دیدم،خیلی جاها احساسمو خوب نگه داشتم،و وابستگی ب موضوعی نداشتم و همه چی روون پیش رفته ،

    و برعکس جاهایی ک حس بد،حس ترس و نگرانی رو راجع ب موضوعی مدام داشتم،و خب اتفاقات باب میل تجربه نشد

    خدایا شکرت،تو تنها قدرت مطلقی،تو آگاه مطلقی،تو همه نیاز های منو میشناسی،خواسته هامو میدونی،راه رسیدن به خواسته هامم میدونی،خدای خوبم،رها میکنم،فکر و ذهن و روحم رو از هرانچه غیر از تو،من میدونم تو بهترینها رو برام درنظر داری،تنها وظیفه من احساس شادی و ارامش و حال خوب بیشتره،میدونم بقیه کارا رو تو برام انجام میدی،ایده ها و شرایط و..رو برام مهیا میکنی،ای پروردگار رزاق من،ای وهاب،ای رحمان،ای رحیم

    خدای خوبم شکر برای وجود استاد عزیزم

    شکر بخاطر این سایت الهی

    شکر برای اگاهی

    شکر برای خانواده

    شکر برای نعمت سلامتی

    شکر برای قوانین بی نقصت الله من

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    ستایش مخصوص خدایى است که پروردگار جهانیان است

    خداوندی که بخشنده و بخشایش گر است

    مالک روز جزاست

    تنها تو را مى ‏پرستیم و تنها از تو یارى مى‏ جوییم

    ما را به راه راست هدایت کن

    راه کسانی که به آنها نعمت‌ داده ای و نه راه مغضوبان و گمراهان

    خدایا شکرت …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    رحیم اصلانی گفته:
    مدت عضویت: 1229 روز

    با نام و یاد خدای مهربون

    روز11سفرنامه

    حمدو ستایش مخصوص تنها فرمانروای جهانیان است و بس

    خدایا تنها ترا میپرستم‌و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که بهشون نعمت دادی ونه راه کسانی که مورد خشم و غضبت قرار گرفتند ونه راه گمراهان

    خدایا من هر چی که دارم همه از فضل و کرم توست ومن از خودم چیزی ندارم و من بدون تو هیچ هیچ هیچم.

    با سلام و درود به خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستان در این مسیر زیبا

    قانون جذب و قرآن

    قانون اصلی این دنیا قانون فرکانسه

    وما هرلحظه در حال فرستادن فرکانس به جهان هستی و ساختن زندگیمون هستیم و اگر میخوایم لذت و نعمت و ثروت رو دراین دنیا تجربه کنیم باید به قوانین خدا که در قرآن برای هدایت ما هست عمل کنیم دنبال هیچ راه دیگه ای نباشیم فقط و فقط باید ایمان به خدا و قوانینش داشته باشیم و به حرفهای استاد گوش بدیم و عمل کنیم و از ردپایی که استاد برامون گذاشته استفاده کنیم

    و اما در مورد حزن که به تعداد دفعات زیاد در قران اومده باید توجه کنیم که این عمل خیلی مورد نفی قرار گرفته و ما اگر سعادت دنیا و آخرت رو میخوایم باید حتی اگه تو مسئله ای حق با ما باشه بازم بتونیم احساسمون رو خوب نگه داریم چون قانون با هیچکس شوخی نداره و فرق نمیکنه طرف مقابلش کی باشه قانون اتفاق میوفته برای یعقوب اتفاق افتاد برای یوسف اتفاق افتاد برای موسی و مریم و یونس هم اتفاق افتاد

    پس باید آگاهانه حواسمون باشه هر اتفاق ناخواسته ای برامون میفته و طبیعی هستش واکنش نشون دادن ما تو این هیچ شکی نیست اما مهم اینکه تو اون حالت نمونیم و یواش یواش به سمت احساس بهتر حرکت کنیم .

    من حرف استاد رو مثل وحی منزل پذیرفتم اما این کار خیلی سخته

    فقط از خدا میخوام قلبم رو باز کنه که بتونم این جور وقتها این آگاهی ها رو یادش بیارم و به خودش توکل کنم چرا که تنها با یاد خدا دلها ارام میشودو هیچ برگی بدون اذن خدا از درخت نمیفتد.

    از استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون خیلی خیلی سپاسگزارم بابت این فایل زیبا و یادآوری قانون

    الا بذکرالله تطمئن القلوب

    در پناه الله یکتا شاد و‌خوشحال و ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    محمد هوشمندی گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام به همگی

    مدتی هست که کامنتی روی فایل ها ننوشته بودم و چندین مورد هم بود که بیام بنویسم ولی سهل انگاری کردم.

    استاد شما همیشه تو همه فایل ها میگین ورودی های ما زندگی ما رو میسازن. قبلا انگار فقط میشنیدم و شاید درک کمی داشتم ولی امروز با داستان حضرت یوسف که تو این فایل توضیح دادین، انگار درکم بیشتر شد!

    “ورودی های ما زندگی ما رو میسازن”

    «حضرت یعقوب بزرگ شده در خانواده اسحاق نبی»

    وقتی که بچه ای در خانواده ی یک پیامبر بزرگ میشه،

    خوب مشخصه که از همون سنین بچگی فقط ورودی های درست و توحیدی دریافت میکنه

    مشخصه که ایمان و باورش نسبت به خدا خیلی بیشتر از مردم عادی هست

    و اونجایی که گفتین حضرت یعقوب به فرزندانش میگه چیزهایی در مورد خدا میدونم که شما نمیدونید، نشون دهنده همون ایمانش به خدا هست دیگه.

    همین یه مثال واضح نشون میده که ورودی هایی که دریافت میکنیم (دیده، شنیده ها و…) تجربه های هر لحظه زندگیه ما رو میسازن.

    حالا اگه میخوایم زندگی بهتری داشته باشیم باید از همون نجواهایی که میان تا ما رو بترسونن، استفاده کنیم تا ترمز هامون رو شناسایی کنیم.

    بعدش هم باور های درست و مخالف اون ها رو پیدا کنیم و اینقدر تکرار کنیم تا هی نجواها کمرنگ تر و کمرنگتر بشن که البته این کار زمان بره.

    در کنارش قدرت باورهای خوب اینقدر زیاده که وقتی با احساس خوب اونا رو تکرار میکنیم، به یه رهایی و آرامش عمیق میرسیم.

    دقیقا موقع نوشتن همین کامنت مثال دیگه ای به فکرم رسید!

    حضرت علی بزرگ شده نزد پیامبر؛ که باز نشون میده همون ورودی ها چقدر موثر و زندگی سازن!!

    دوستتون دارم

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    I will succeed no matter what

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 786 روز

    11همین ردپاروزشمارزندگی من 1403/8/14 به نام خدا سلام به خدا.سلام به استادوعزیزای هدایت شده به سایت!استادقبلاتوی شرکتهایی که زیرمجموعه بایدبسازی شرکت کردیم. به قول شماپونزی ،نمیدونم یابیکس بی؟بلاخره وقتی کاری ازدستت نیادوقانونوبلد نیستی وعجول بودنشم چاشنیشه!خوب نه سرزنش ونه شماتت داره اشتباهیه که انجام دادیم!خونه روفروختیم که چندتاخونه کنیم!الان خداروشکرمیکنم خانه زیر60متردر4طبقه ونیم ساخته بودم فروختیم وگرنه توی همون محله ومنجلاب بودیم! ولی الان اگه کل حقوق بازنشستگی عزیزدلم نذرصاحب خونه شده!الان4ساله خانوادگی داریم قدمهای تکاملی برمیداریم وبرای شناخت خداوخودمون همه ی زندگیمون نذرصراط المستقیمِ!وازنوشروع کردیم. قبلن چشمم به اتفاقات بیرون بودشادباشم اونم برایک لحظه ولی الان اینوآموختم درونت شادباشدتازندگیت تافیهاخالدون آبادباشد!خداراسپاسگزارم حدودا5سال پیش باخواهرم یک واحدآپارتمان توی گلبهارمشهدخریده بودیم وپسرکوچکم بامن شریک بود3یا4تامستاجرتعویض شد. برای جابجایی هرکدام ازمستاجرها خواهرم ادااطفارمیاوردتااینکه گفتم :میخوام جهازعروسموبه این خانه بیارم ولی خونه اصلامناسب جهازبردن نبودبه زور3تاپسرم مخ اینوبکارگرفتن که دستی به سروصورت این خانه بدیم من ازاخلاقش که سرشارازمنتِ زیادچیزی نمیگفتم! بعضی خرج کردنهاروبه عهده نگرفت مثل آینه سرویس بهداشتی وزمان تخلیه خودشوشریک به آینه گرفته بود،منم خیلی شیک رفتم آینه روبرداشتم وبه پسرسومم گفته بودپول آینه رو هم دادم پسرم گفته نه آبجی جان خودمون خریدیم والان هم برداشتیم شرمنده اخلاقتم!توی کامنتهای دیگه فکرکنم توضیح دادم؛اینوگفتم:که برای فروش خانه بگم برج فروردین پسرم به مشهدمهاجرت کردخانه روتخلیه کردیم وبه چندتابنگاه سپردیم ولی به قول بنگاه دار،وخواهرم من دولت واقتصادخرابه مشتری میومدمیرفت!ومن هم ازاستادوهم ازقرآن شنیدم که شایدحق آنهاباشد!ولی احساساتی عمل نکردم!باز قرآن به من میگفت: خدا،دنیارابه6دوره آفرید!ومنم میگفتم برج شهریورمیشه6وبرج7شدکهدقیقاخانه6ماه تخلیه بود!همش احساس میکردم خان داداشم وساطت کرده معامله انجام شده!تااینکه یکم چک ولقددنیاروخوردم نمیدونم!؟ ویااینکه میگفتم :بدون اذن خداهیچ برگی ازدرخت نمی افتد!بانشانه هاجلومیرفتم ولی خواهرم متوجه نبود.عجله داشت بده اجاره منم میگفتم :الخیروفی ماوقع الان هروقت پول این آپارتمان به حسابم بنشینه خیره ،وامروزپول توحسابم اومده خیلی برامون خیرکرده!خان داداشم که به قول خواهرم فقط داداش منودرک میکنه! چرا؟چون شوهرخواهرم فوت کرده وبعدیک سال دختربرادرم فوت کرده دیگه خوشحالِ،ازاین درک کردنهای مرده پرستی توذات ایرانی بوده ونهضت ادامه دارد!ازبس که خواهرم مظلوم نماس!اول برای خرید قول دادیک مقداری کم پول نقدبده و45روزه کل پولوتسویه کنه +پول رهن که الان7ماهه گذشته جلوی داداشم قول دادوگریه کردبخداداداش من پول دارم اینهافکرمیکنندما،درمونده ایم!داداشم گفت: هیچ کس این فکرونکرده!پس سر45 روزتسویه کن فردابرین بنگاه گفتم یک چک بدین دوروزقبل خان داداشم گفت چک میدم فرداش پشیمون شدچک نداد!منم گفتم :شماقول میدی 45روزه تسویه کنه داداشم گفت: اگه ندادمن میدم که آخرداستان همینجورشدتاآخربخونین متوجه میشین!وتوی بنگاه موقع قولنامه بازهم پسرم گفت پولی که واریزکردین پول رهن روحساب کن آبجی. خواهرم گفت: نه اون رهن روچندروزدیگه میدم، منم گفتم خوب چندروزدیگه اشکال نداره!حدودایکماه گذشت پیام دادم که قولی که دادی یکماه ردشد محض یادآوری گفتم !ولی جواب ندادبعدچندروزبه خودش زنگزدم جواب ندادبه دختربزرگش زنگزدم پشت خطش بودم دیگه زنگ نزد.شبش پسربزرگم رفته بودخونشون زنگ زدیم کجایی بیاشام بخورولی به من الهام شده بودرفته خونه آبجی(اخه پسرهای من به این خواهرم ازبچگی آبجی صدامیکنن!)گفت :خونه آبجی شام هستم ،گفتم: بگوامروزهم به خودت وهم به دخترت زنگزدم جواب ندادی!دخترش خودشو زده کوچه علی چپ جواب نداده خودش گفته :نه آبجی گوشی من ازصبح تاشب دست این بچس!مثل(؟؟؟)دروغ میگه روبروت نشسته پشت تلفن به مخاطبش دروغ وپنهان کاری میکنه!آره منم سعی میکنم قبل ازانجام هرکاری باکسی درموردکارم صحبت نکنم!حالااین بچه ی کیه!؟نوه خواهربزرگم که ازنوزادیش تاالان 70٪زندگیشوخونه این خواهرم بوده واون ساعتی که من زنگزدم این بچه مدرسه بود!بلاخره قبل ازخریدخانه هروقت به من زنگ میزدبیابریم بدیم مستاجرداریم ضررمیکنیم!رواعصاب بود.پسراولم خنثی بودمیگفت بدین اجاره یک منبع درآمده!دومی میگفت به نظرمن بفروش ازش جداشو!سومی یک پاوایستاده بایدبفروشی هرسال یگ بامبولی ازخودش درمیاره!چهارمی هم راننده ی ون ازطرف شهرداری انتخاب شد آمده مشهدبراش فرغی نداره پول منوبدین خودتون باآبجی هرکاردوست داری بکن!یک مقداری داداش سومی برارهن وغیره دادوبقیش مونده وابجیم زنگ میزدمنم به پیام وتماس آبجیم جواب ندادم که بازمثل قبل ماگشنه ایم هیچی نداریم!ازاین طرف میگه مانون نداریم ازاینطرف بادخترهاش ودخترخواهرم میره ترکیه!منم به خاطر حالم واحساساتم براش دگرگون نشه جواب نمیدادم !حالادیروزخانم آمده محضریک لیست بنگاه نوشته که من اینقدررخرج خونه کردم!من که یک آن صداموبردم بالا که کی به توگفت:برای توالت فرنگی خرج کنی!؟به خواهرم گفتم :من پول نمیدم ازاول که خریدیم همینجوربوده!گفت موقع عروسی بنایی کردین!گفتم نخِر،پسربزرگم سریع به آبجی وبه پرسنل بنگاه همراه خواهرم بود.گفت1ماه ونیمه بین شما به همین صورت معامله انجام شده، ودراین6ماه که تخلیه بوده قبضهاوشارژبه عهده هردوطرف دیگه خواهرم دهانش روبست ومثل همیشه هی می غره بخورین مال بچه یتیمِ نمیخواستم جوابشوبدم چون خیلی دوستش دارم وهم کمک حالم بوده هم تومعامله ی دیگه سرهمه خواهربرادرهاروکلاه گذاشته بودبلاخره پرسنل بنگاه روبه دخالت نکردن دعوت کردیم پسرم حساب کردسندتنظیم شدو آماده ی امضاپسرم گفت چک بین بانکی رومشاهده کنم دید4میلیون کمه!خواهرم گفت الان واریزمیکنند.گفتم پول رهن 7ماهه بچم رفته پیام دادم جواب نمیدی،جلوداداش گفتی میدم توبنگاه به پسرم گفتی ازپول فروش خانه کم نکن چندروزدیگه میدم منم قبول کردم به یک پاواستادگفت:من نگفتم وهیچ قولی ندادمواصلاتوقولنامه قیدنکردن که پول رهنوالان بدم!مممممنننننمممممم ته دلم گفتم خوب!اینقدرپشت بچه‌ها وناموس مانفرین کردی وفحش وتهمت زدی یک دماری ازروزگارت دربیارم!به من میگن لیلا نه برگ چغندر!ازساعت8صبح تاساعت11روز13آبان مهلت 45 روزت تمام شده ساعت12حاضرشدی اینقدرعلاف کردی هوای به این گرمی الان قولنامه طبق قراردادفسخ میکنم و50 میلیون خسارت روازت میگیرمممممممم !گفت ندارمممممممرهن وبدم!به اون جوان که همراش بودگفتم:بروبهش بگوالان کل طلبم روازهرجامیخوای جورکن وگرنه خودش میدونه قولنامه فسخه!اونم (پسره)دست وپاشوگم کرد،ادای بنگاه داری وچرت وپرت! هم آمددست پسرموگرفت کشیدکنار،رفتم جلو سینه سپرکردم گفتم:پسرجان همه کاره وامضاکننده منم درگوش پسرم هیچ حرفی نزززززززززننننننن دست پسرموگرفتم گفتم بریم بیرون!خواهرم به خودش بی احترامی کردبذاربرم دورفلکه ببینم !!!!!!!!پسرم ازاین رفتاروگفتارآبجیش خیلی ناراحت شد!اگه پسرسومیم میبودحتماکتکش میزدبااینکه خواهرم به خودش بی اخترامی کرد!من گفتم من نمیدونم ازهرجاحالایک عالمه خودش و2تادخترش طلاوزمین دارن ولی اصلانگفتم ازطلاهای دستت بفروش که نگه خواهرم حسودیش میکنه!آمدبیرون پسرمنم زودناراحت میشه گفت :شمادوتاهروقت حساب کتاب کردیدمنوصدابزنید!یک وقت دیدم دخترخواهربزرگم که بااین خاله خییییلللللللیییییییی انیس ومونس همدیگرن که حتی دخترخواهرم همین اواخرخانه مادرش رفت وآمدنداشت ولی ازخانه خاله جان جدانمیشه،به پسرم زنگزدکه پسرخاله نصف پول رهن روالان ونصف ساعت12شب من نمیشنیدم فقط به پسرم اشاره میکردم فقط نقدوهیچ وساطتی نکن!پسرم گفت: باشه به مامان بگم!گفتم چی گفت؟ جریان روشنیدم سریع زنگزدم دخترخواهرم گفت :خاله ازاول من بین شمادخالت نکردم!گفتم الان توروقاطططططططیییییی کردخاله جانت،برام مدل واریزی توضیح دادنصف الان، نصف 12شب به بعدولی من میدونستم خواهرمن شیشه نرمش زیاده!گفتم برام عزیزی ولی ممممممننننننن پولمونقدمیخوام وگرنه حق فسخ بامنه!آقادخترخواهره به خودش افتادکه باشه الان همه پولتومیدم گفتم :سریع که محضرداره تعطیل میکنه!ودیدم خان داداشم هی زنگ میزنه ولی اصلاموقعیت صحبت باداداشم نبودبادخترخواهرم خیییییللللیییییی راحتیم که یکم صداموبلندکردم جواب داداشمُ ندادم گفتم حالم خوب نبود جایزنیست صحبت کنم ،دیدم10 میلیون اومدتوحسابم هردوتاشون پول واریزکردن به پسرم پیام رونشون دادم گفت10میلیون واریزشده خواهرم زنگزدکه به مامانت بگوبیاد،رفتیم امضاکردم تمام وبنگاه هم تسویه کردم، قولنامه روگرفتم آمدم.به پسرم گفتم 6میلیون اضافه روبروبراآبجی بریزاینم ازروی خونسردی شب براش بریزه دخترش زنگزده که میخوام چیزی بخرم پول ندارم همون اضافه ی پول روواریز کن!اونم نقشه بود چون من خواهرم ودخترهاشوازرگ وریشه میشناسم!حالااینوبگم درمسیررفت دست وپام میلرزیدکه باپسربزرگم برم!چراچون که رانندگیش زیرصفرولی اول که سوارشدم گفتم:میدونی مراچطوربرسونی؟گفت مامان جان حالابشین دست فرمونوببین الهی شکرتاگلبهاربه یادشب کاروان عروس کشون پسرکوچکم آهنگ گذاشت اونقدردوتایی توماشین رقصیدیم وگریه کردم چه شب به یادماندنی بود

    الهی قسمت همه ی پدرمادرهابشه ودرمسیربرگشت هم خوب تامشهدرقصیدیم پسرم میگفت پلیس ببینه جلوماشینومیگیره! گفتم دهانمنوبومیکنه آزادمون میکنه ولی تاشب برای خواهرم یکم ناراحت بودم وغصه میخوردم،ولی بچه هاگفتن غمگین نباش45روزمهلت دادی میخواست تاامروزصبح پولو مهیاکنه!باید این اتفاقهابین شمامی افتادتاخوب ازهم جداشین بازدخترخواهرم میگفت:شمادوتاخواهرآرام باشین من پولوبرات میریزم که رابطه شماخراب نشه باخودم گفتم :بایدخدامارواینجوری جدامیکردوبابت این اتفاقها خوشحالم ولی خواهرم رونمیتونم ازیادببرم خیلی هم منفی است ازاخباروگزارش5که دزدوپلیس وکشت وکشتاریک روزجانمیندازه وباآب وتاب تعریف میکنه ازروزی که جداشدیم خانه تکانی ذهن رودیدم شرکت کردم وروزشماروکه چندماهه دیدم بلدنبودم شرکت کنم چون من باخدامحرم نبودم !والان یادگرفتم شرکت میکنم اینهاهمش موهبت الهی است!وروخودم کارمیکنم که خیلی به خواهرم فکرنکنم وتوجه به زندگی دلسردش نکنم!به امیدزندگی شیرین تر وشریک بودن باخدا الان ازقفس رهاشده ام براتون آرزوی موفقیت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 256 روز

    سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات ، یگانه خالق آفرین من ،،

    سلام و درود خدمت دوستان عزیز ،،

    حقیقتی از قانون بی نظیر الهی ؛

    احساسات خوب = اتفاق های خوب

    حال خوب ،،

    دیدن خوبی ها ،،

    دیدن پر زیبای پروانه ها ،،

    حس کردن نسیم و عطر گل های زیبا ،،

    تحسین کردن تک تک ، جز به جز ، ریزترین و خردترین دارایی و زیبایی های اطرافت ،،

    از بالشت نرم زیر سرت تا ابرهای آبی توی آسمون ،،

    از بند بند وجود تنت ،،

    از بند بند وجودیت این گیتی پهناور ،،

    از بی نهایت سیستم و واکنش هایی که یک ثانیه نفس کشیدن و حیات مارو تشکیل میده ،،

    از رشته رشته تار و پود زیبای ساخته دستان زیبا آفرین پروردگار ،،

    همه چیزهایی که قلبمون بهش حس خوب نشون میده ،،

    این بزرگترین رابط و معیار سنجشی که خداوند مهربان مون به ما عطا فرموده ،،

    خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت از این همه زیبایی از این همه شاهکار که آفریدی برامون و این همه رنگهای بی نظیری که برامون رنگ‌آمیزی کردی ای یگانه نقاش تمام زیبایی های هستی پهناورت ،،

    خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت که قدرت بینایی و حس نعمات و برکاتت رو بهمون عطا کردی ،قدرت شکرگذاری عطا کردی ای یگانه رب من رب العالمین ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مهدی وجدی گفته:
    مدت عضویت: 514 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز

    روز یازدهم از روزشمار زندگی من

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    احساس بد=اتفاقات بد

    این عادلانه ترین قانون جهان هست که خداوند گذاشته چرا وقتی که میتونیم شاد باشیم و خوشحال باشیم و از زندگی که به ما داده نهایت لذت رو ببریم بیایم و غمگین و اندوهگین باشیم و زندگی رو برای خودمون زندان کنیم

    قبلا فکر میکردم زندگی همینه که هست و کاریشم نمیشه کرد و سر همین باوری که داشتم زندگی فوق الاده سخت و غم انگیزی رو تجربه کردم

    اما وقتی متوجه قانون شدم که هرجور فکر کنم هرجور باور کنم زندگیم همون جوری ساخته میشه و اصلا من خودم خالق صد در صد زندگی خودم هستم و هیچکس غیر از من نمیتونه کاری برام بکنه تصمیم گرفتم شاد زندگی کنم امید داشته باشم ایمانم رو قوی تر کنم ترس هام رو کنار بگذارم و برم اون کارهایی که دوست دارم انجام بدم رو انجام بدم فارغ از اینکه دیگران چه فکری راجب به من میکنن

    خداروشکر میکنم که قدرتب به من داده تا بتونم افکارم رو کنترل کنم ذهنم رو کنترل کنم

    در گذشته اگر یک اتفاق به ظاهر بد خیلی کوچیک برام رخ میداد مدت ها راجب بهش با خودم توی ذهنم بحث میکردم و واقعا عذاب آور بود

    اما الان به لطف خداوند بزرگ و مهربان با کارکردن روی خودم و درک بهتر قانون میتونم سریع ذهنم رو کنترل کنم و خودم رو درون فرکانس غم و اندوه نگه ندارم و این واقعا باعث رشد و پیشرفت من در نمام جنبه های زندگیم شده

    و اینکه هیچوقت فکر نمیکردم که در قرآن راجب به این مسائل صحبت شده باشه چون اطرافیان جامعه طوری دین و قران رو برام گفته بودند که من بیزار بودم ازشون اما الان که دارم این آیات این کلمه هارو میشنوم و تحقیق میکنم درون قران میفهمم که سخت در اشتباه بودم و این کتاب کتابیست که خداوند برای ما نازل کرده کتابی که شاید سال ها در خونه ها فقط روی طاقچه میمونهو خاک میخوره و هیچکس بهش نگاه نمیندازه تمام قوانین جهان درونش گفته شده و واقعا زیباست واقعا زیباست این کلام الله واقعا زیباست خداوند رو سپاسگزارم که من رو در این مسیر قرار داد تا بتونم این آگاهیی ها رو درک کنم و زندگیم رو اونطور که دوست دارم بسازم سرشار از عشق محبت نعمت و ثروت و شادی برای همتون آرزوی سلامتی لب خندان و دلی شاد آرزومندم خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: