نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh1-2.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-06 18:07:082021-08-26 18:44:24نشانه های قانون جذب در قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدایا شکرت که باید شاد باشم تا شادی بیشتری رو به خودم هدیه بدم کاری که از گذشته من نمیدونستم و الان تعهد میدهم یعنی تا تعهد ندم بهش عمل نخواهم کرد من تعهد می دهم تا جایی که می تونم شاد باشم برای کی ؟؟؟؟ برا ی خودم ..کی از خودم مهم تر و با ارزش تر………….
خدایا شکرت
وقتی خود خدا گفته باید باورش کنم و بهش عمل کنم
هر روز برقصم مثله اونایی که کارشون رقصه .. چیکار میکنن منم همین طور
تا جایی که می تونم از بودن در کنار خودم لذت ببرم
تا جایی که می تونم اینو در خودم نهادینه کنم که زهرا لذت ببر . بخند . گور بابای غصه ………………………
خدایا شکرت
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
من خودم میگم نباید بیکار باشم همیشه باید خودمو به یه کاری مشغول کنم مثلا تمیز کزدن منزلم .. یا آهنگ تجسمی .. غذا درست کردن …. فایلها رو مرتب ومنظم گوش کردن که فکر میکنم از واجبات هسش……و هزاران کار دیگه ……..تا شب موقع خواب به خودم افتخارکنم که این کارهارو در حقیقت کارهای مفید رو انجام دادم و با لذت خوتبم ببره تا روز دیگه که بیدارمشم با لذت بیدار شوم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
هر جمله از این فایل رو میشه ساعت ها در موردش نوشت و تامل کرد تا آویزه ی گوشمون بشود
هر آیه از قرآن رو میشه ساعت ها جلو خودمون بزاریم و فکر کنیم ونهادینه کنیم تا یادمون باشه و بهش عمل کنیم
خدایا شکرت
امروز به همسرم وبه خودم میگفتم نباید ترسید از هیچ چیز و هیچ کس…و قتی از کار کوچکی ترسیدی و جلوش رو نگرفتی ترس بیشتری میاد سراغت… یعنی مثله اینکه دیگران هم از ترس تو آگاه میشوند و از تو سو استفاده میشه که اینجا باید آگاه باشی و ایمانت رو نشون بدی و نترسی و پای حرف درسست وایسی
خدایا شکرت
به نام خدای مهرباااان
فایل۱۵
من پارسال در عرض یه ماه بیشتر از۱۰۰تا فایل رایگان گوش دادم و یادداشت کردم. ولی بعد یه اتفاقایی افتاد ک از سایت دور شدم ، بعد از یک سال دوباره برگشتم و از اول شرو کردم و گوش میدمو مینویسم، اما میگم چقدر جالب من پارسال اینجوری درک نمیکردم فایلارو، چقد طرف دریافت آگاهیم بزرگ شده. 😍
📌احساس بد=اتفاقات بد
همیشه جوری به شرایط و اتفاقات نگاه کن ک احساست خوب شه
📌وقتی غمگینی به جهان میگی غم بیشتر میخوام، جهان غم بیشتر میده تو غمگینتر میشی و باز میگی بیشتر و جهان غم بیشتری میده آنقدر ادامه پیدا میکنه ک میشی یه آدم افسرده!
📌۳۲بار غم در قرآن نهی شده، در آیه های مختلف:دوستان خدا نه ترس دارند نه غم، کسانی ک از هدایت خدا پیروی میکنند هرگز غمگین نمیشن ،پیامبر بخاطر هدایت نشدن انسانها غمگین نباش تو مسول نیستی، مریم غمگین نباش و از حرف مردم نترس، مادر موسی بچتو بنداز تو رود و به خدا ایمان داشته باش و غمگین نباش! نتیجه همشون هم اتفاقات عالی شده!
📌 اماااا یعقوب! بخاطر ترس و غم و توکل نکردن ، چشاشو از دست داد و تا پیری افسرده و غمگین موند درصورتی ک یوسف حالش خوب بود چون خود یوسف به خدا ایمان داشت!
📌اگه غمگینی یعنی به خدا ایمان نداری!
ترس غم ناامیدی فکرهای منفی راجع خودت همشون از طرف شیطان تا تورو غمگین کنن!شیطان وظیفش همینه!وقتی نجواها میان فقط به خدا توکل کن تنها راه مبارزه همینه!
📌راجع احساس و اتفاقات بد با بقیه و خودت حرف نزن، حواستو پرت اتفاقات مثبت کن تا اون حس بد گسترشپیدا نکنه و از بین بره
ابراهیم گونه باش! باایمان و توکل و امید به خدا و قدرت چاقو زیر گلوی بچش میذاره!
📌اگه احساست عالی باشه خدا باهات حرف میزنه اما اگ بد باشه بدون شیطانه ک داره نجوا میکنه
همیشه آگاهانه تغییر بده کانون توجهت رو
📌اگ استاد در غم از دست دادن فرزندش میموند، الان تو یه شهر کوچیک با یه شغل ساده ، افسرده و غمگین داشت مث مردم عادی زندگی میکرد!
📌 اما ما بدنیا نیومدیم ک غمگین باشیم، ما برای به هدف و رسالتی اومدیم، ک باید در راستای اون حرکت کنیم و جهان رو گسترش بدیم و گول ظاهر دنیارونخوریم.
میدونید استاد وقتی این فایل رو گوش میکردم به چه نتیجه ای رسیدم؟
اینکه حضرت یعقوب هم میتونست سرنوشتی مثل مادر حضرت موسی داشته باشه! ولی چون نتونست ذهنش رو کنترل کنه اونقدر زجر کشید، من همیشه از بچگی وقتی این داستان ها رو میشنیدم فکر میکردم خدا میخواسته اینطوری بشه، یعنی سرنوشتش بوده و باید اینطوری میشده، نمیدونستم انسان زندگیش رو خودش خلق میکنه. چه پیامبر باشی چه انسان معمولی، قانون همینه.
گاهی تو زندگیم فکر میکردم من حق دارم که غمگین باشم، فکر میکردم هرکس دیگه ای هم جای من بود و این شرایط رو تجربه میکرد غمگین میشد!
وقتی آیه ۲۵ سوره حضرت مریم رو خوندید، متوجه شدم که حتی توی بدترین شرایط حق ندارم که طولانی مدت در احساس غم باقی بمونم.
چون رابطه با خدا غم رو دور میکند. چون اگر من در غم به صورت پیوسته هستم نشون میده که ایمانم ضعیف شده.
شاید یه موضوعی پیش بیاد انسان غمیگن بشه اما من باید بتونم از حس غم بیام بیرون و طولانی مدت توی اون حس نمونم.
من این روزها دارم همواره سعی میکنم نسبت به احساسم آگاه باشم و یه کاری پیدا کنم تا حسم خوب بشه. جالبه که کم کم انگار چرخ زندگیم داره روغن کاری میشه، هیچ معجزه بزرگی از وسط آسمون اتفاق نیفتاده، فقط انگار مثل یه چشمه اب که کثیف بوده جلوی مسیر آب گرفته شده بوده، حالا داره کم کم این گیرها برطرف میشه به صورت فوق العاده عادی و طبیعی.
من فهمیدم که اگر احساس بدی دارم نباید در موردش با کسی حرف بزنم حتی با خدا. تمام.
من فهمیدم که هر جا توی قرآن از انّما استفاده شده یعنی: این است و جز این نیست.
وقتی خدا توی آیه ۱۰ سوره مجادله میگه: إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
یعنی یقینا نجوی تنها از سوی شیطان است که مومنان را غمگین کند. (یعنی یک توهم از طرف شیطانه، میگه تو بیچاره میشی، تو شکست میخوری، تو کار پیدا نمیکنی، تو نمی تونی …) این نجواها کار شیطانه، این وظیفه شیطانه. و وظیفه ما اینه که این نجواها رو باور نکنیم. خدا میگه به اندازه شئ نمیتونه به تو آسیب بزنه. فقط کافیه که اونو باور نکنی به جاش الله رو باور کنی و بهش توکل کنی.
هر حرفی، هر دیدگاهی، هر کسی که میگه باید غمگین باشی، هر چیزی که تو رو تشویق میکنه به سمت غم بری، دیدگاه شیطانیه، از جایگاه شیطان برخواسته.
هر فکری، حرفی، دیدگاهی که به شما حس آرامش، شادی و اطمینان میده یعنی خداوند داره با شما صحبت میکنه.
هر حرفی که اومدت توی ذهنت و بهت حس ترس، کمبود، غم، ناامیدی داد از طرف شیطانه.
الهی هدایتم را سپاس، آرامشم را سپاس
“حس خوب = اتفاق خوب”
تنها زمانی اتفاقات خوب رو تجربه میکنیم که احساس خوبی داشته باشیم. اینطور نیست که اگه یه بار یا یه روز احساس بدی داشتیم اتفاقات بد پیش بیاد. مثلا افرادی که افسرده هستند مدتها در احساس بد بودند. برعکس اگه احساس مون خوب باشه بلافاصله اتفاقات خوب برامون پیش میاد.
حس بد و غم و نگرانی و اضطراب ما رو در فرکانس پائین نگه میداره. و بین ما و منبع انرژی فاصله ایجاد میکنه و ما شرایط بدی رو تجربه خواهیم کرد.
چون جهان برپایه خیر، خوبی، خوشبختی بنا شده. اینکه لذت ببریم، تجربه کنیم. اگه شرایط زندگیمون این نیست یعنی ما دور شدیم از اصل مون. قلبمون بهمون میگه که در چه فرکانسی هستیم. اگه آرومیم، اگه رضایت درونی داریم، اگه با خودمون در صلح هستیم پس مسیر درسته. برعکس اگه نااروم هستیم، ترس، نگرانی، غم داریم یعنی فرکانسی که ارسال میکنیم خوب نیست.
حزن در قرآن به معنی غم و با ” لا” اومده یعنی غمگین نباشیم. چون غم و ناراحتی دور بودن از منبع انرژی و خداونده. و منظور فقط الان نیست، کلا همه زمانها غمگین و ناراحت و افسرده نمونیم. فقط یکجا حزن با ” ل ” اومده که اونم مربوط به شیطانه.
غم و شادی، فقر و ثروت، سلامتی و بیماری، یکجا نمیتونه باشه.
داستان پیامبران هم گویای همینه که حتی اگه پیامبر هم باشی قوانین رو رعایت نکنی دچار اندوه میشی. مثل داستان یوسف و یعقوب پیامبر.
در مورد غم و ناراحتی با کسی صحبت نکنیم. حتی خود خدا. در مورد غم فکر نکنیم، ننویسیم، گوش نکنیم،
هر نجوایی که حس خوب میده از خداست.
هر نجوایی که حس بد میده از شیطانست.
ما انسانیم، عواطف داریم، با مسائل و مشکلات و اتفاقات حس و حالمون بد میشه، ناراحت میشیم، با دیدن صحنه تصادف، با قبول نشدن در آزمون، با انجام نشدن کارهامون، با به موقع نرسیدن ها، با سکانس فیلم … ولی مهم اینکه در اون حس بد نمونیم، راهی پیدا کنیم برای رهایی از اون حس. هر چند اگه قوانین رو رعایت کنیم، اون مسائل ناراحت کننده کمتر برامون پیش میاد.
سپاس بابت آگاهی های دوره
سلام
دوباره گوش کردم و لذت بردم، و استفاده کردم؛ روح، شادی سلامتی راحتی است هر کدام که برعکس اینها باشد و در فرکانس بدی باشد یعنی از روح فاصله داریم و می فهمیم که در جای اشتباه هستیم. وقتی عصبانی مریض و غمناک هستیم یعنی از روح فاصله داریم یعنی اشتباه است. خداوند از روح خودش در ما دمیده است یعنی روح ما از روح خداست ، پس اگر ما با غم مریضی بدی از روح فاصله می گیریم یعنی ما با این بدیها از خداوند فاصله می گیریم یعنی خداوند فقط خوبی و احساس خوب میخواهد و برای آدم فقط خوبی می خواهد اگر ما به سمت بدی می رویم دوست ندارد چون اساسا روح خدا با آن فاصله دارد روح ما یعنی روحی از خدا.
خدا همش می خواهد که به خوبی به پیامبرش بدهد یعنی خواستار خوبی است پس برای ما بندگانش هم خوبی می خواهد.
چقدر عالیه حرفهای استاد که از قوانین جهان است همیشه یکی است در هر سالی ودر هر زمانی و این بسیار عالیست و گرنه آدم نمیتوانست صادقانه و یکجور عمل کند و همش ثابت نبود.
در پناه خداوند الجبار
به نام خالق فراوانی
با گروه تحقیقاتی عباس منش تغییر و تحول زندگی ممکن و بلکه بسیار آسان است
(فوق العادست)
سلام استاد عزیزم
نکته ای کتوجه منو جلب میکنه
اینه ک هممون ی زمانی خواستیم ک دیگه مسلمون نباشیم
انقدر دیدمون نسبت ب اسلام بد بود قبلنا
من بخصوص زمانی ک این گروهای افراطی پدید اومدن و تو بحث های مدرسه با معلمم دعوام میشد دیگه با قطعیت میگفتم میرم مسیحی میشم
جالبه میگفتن تو ایران حکمش اعدام هست این کارو انجام بدی
اون دلایلم کگفتین منم دنبالش بودم استاد
یکی از دلایلشون این بودچرا تو قران از برف حرفی بیان نشده
یا میگفتن یه مرد عرب اینو نوشته
بعدش منم چون این باورو داشتم وخانواده هم نسبتا مذهبی بودن زندگیم خیلی عجیب شده بود از اونور بهم میگفتن نماز بخون
یه حدیث بود نمیدونم یچیزی میگفتن ک هرپدرمادری فرزندش قران بخونه تو قیامت تاج گذاریش میکنن
الان گاهی وقتا با مادرم شوخی کنیم و میخندیم میگم تو بهم میگفتی نماز و قرآن بخون واسه خودت بود😂
الان دیگه من آزادم و با روش خودم عبادت میکنم
منخودم خالق اون شرایط بودم استاد
خودم باعث روابط بد شده بودم
خلاصه من از اون آدمای لجباز بودم ک حتی کاردرست رو هم یکی میگفت انجام بده گوش نمیدادم
چون یهنوع امر و نهی محسوب میشد
اونم تو سن۱۴_۱۵سالگی ک آدم دوس داره هرچی قانون هست بشکنه و متفاوت عمل کنه
من الان پناه میبرم ب خدای مهربان از شر شیطان
این شیطان قسم خورد انسانو گمراه کنه
واقعا هم کارشو انجام میده و فقط بندگان باایمان به دامش نمیفتن
اون روزی هم ک انسان شیطانو مقصر میدونه
میگه خودتان را سرزنش کنید نه من را
استادشما واقعا خدارو به من معرفی کردی
این پیوند من با خدای مهربونم دوباره شکل گرفت اون ترس و ناامیدی از بین رفت دیگه نمیخوام تغییر دین بدم چون عاشق خدای خوبم شدم
دیگه نمیخوام برم دنبال دلایل رد قران
من وارد مداری شدمک هیچ شباهتی با ۳سال پیش وجودنداره
سعی میکنم قدم بردارم و مثل الگوم عمل کنم
استاد من هنوزم محو او داستان شمام تو کتاب رویاها ک شب رو تو باغ تنها خوابیدین و اون مسائل پیش اومد
و این ایمان شما همون شب هزار برابر تقویت شده خدایاشکرت
چقدر خوبه ک الان میفهمیم غم خوب نیس
در تمام قرآن گفته شده یکمومن غمگین نیس
احساس خوب:اتفاقات خوب
امکان نداره با احساس خوب اتفاق بد رخ بده
این یه قانونه
این قانون فوق العادست استاد
فرکانس من به اتفاق و شرایط تبدیل میشه
چقدرررر این جمله زیباست
ک من خودم خلق میکنم
هیچ اتفاق و شرایطی الکی و شانسی نیست
به قول انیشتین خداوند تاس نمیندازه
*
آگاه باش ک دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند
لاخوف علیهم و لاهم یحزنون
خداوند نمیخواد ما ناراحت باشیم
*
رابطه قشنگ با خدا نتیجه احساس خوبه
خدایاشکرت بابت این قانون ثابتت
این آیه فوق العادست ک هر انسانی ک ایمان داره پاداش دریافت میکنه و ربطی به مسلمان بودن نداره
خیلی از ماها فکر میکردیم ک چونمسلمونیم دیگه جایگاه ما بهشته و تمام
اما اون ایمانه واقعی زمانی ک باشه خداوند پاداش های فوق العاده رو به ما عطا میکند
*
چقدر این کتاب آسمانی پر از آگاهیه چقدر راه خوشبختی رو عالی واسمون بیان کرده
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگشتیم
استاد اگه هرکسی خودش با دقت معنی قرآن رو بخونه دیگه تعصبی در کار نیست
چیزی ک من قبلا خیلی میدیدم چون در مدار تعصب بودم و خودمم بی نهایت با این ک اون موقعا نماز هم زیاد نمیخوندم مینشستم پای بحثای فرقه ای شیعه و سنی ک بحث میکردن
اونم بحث سرچه چیزایی؟
چیزایی ک هیچ کمکی ب هیچ کسی نمیکرد
نه تنها انسان رو در مسیر سعادت و خوشبختی قرار نمیده بلکه با سرعت زیاد دورش میکنه
وقتی آدم وارد حاشیه میشه از اصل خودش دور میشه از اون چیزی واسه سعادت و خوشبختیش کمک کنندست دور میشه
و این اوج فاجعه ست
خدایاشکرت ک از مدار تعصب خارج شدم
خدایاشکرت ک در این فضای فوق العاده حضور دارم و تونستم یکتاپرستی رو یاد بگیرم و به شخصیت یه فرد یکتاپرست نزدیک بشم
استاد واقعا اسطوره کنترل ذهن شما هستین
مرگ فرزند رو تجربه کردن سخته اما ایمان شما بود ک صبر رو واستون ب ارمغان آورد
همه ما به خداباز میگردیم
این خیلی زیباست
برمیگردیم پیش خودش
پیش اونی ک عاشقمونه
دیگه ناراحت شدن معنایی داره؟
استاد یکی از اطرافیان مادرش چند سال قبل فوت شد همه میگفتن این دختر تو مجلس مادرش گریه نکرده چرا پروفایل تلگرامش در مورد مادرش چیزی نمیذاره
اون موقع من چیزی نگفتم ولی احساس میکردم ک این دختر یه دختر صبوره
اون وقتا چیزی از کنترل ذهن نمیدونستم
الان کامل میفهمم اون دختر خیلی با ایمانه
وذهنش رو کنترل میکرد
الان ۹۰درصد جامعه وضعش چطوریه؟
دوستان گاهی وقتا احساس میکنین ک انگار اینجا زندگی نمیکنین؟
بخدا ک من یادم میره کجام
آره من جایی هستم ک میخوام باشم کاری ندارم الان وضعیت چیه
و این فوق العاذست
استاد
ما تو این فضا انگار ایزوله شدیممم
چقدر من سپاسگزارخداوندم ک من اینجامو تمرکزم رو نکات مثبته
خدایاشکرت
خدایا یاریمان کن ک ثابت قدم باشیم و ادامه دهیم
دیگه مسیرم روشنه روشنه
استاد من کاملا بهم ثابت شده قانون دقیقه و جواب میده
دوستانی ک اینجا نتیجه گرفتن بی نهایت زیادن
واقعا ما باید روزی هزاران بار به خودمون افتخار کنیم ک متفاوتیم
این فضا فوق العادست
هیچ کس نمیتونه روی ما اثر بذاره
و ما خالق صد درصد زندگیمون هستیم
استاد داستان مادر موسی همیشه تو ذهنمه و بی نهایت برام زیباست
یه بچه کوچک ک فوق العاده مراقبت نیار داره رو بسپاری ب جریان آب و هدایت الهی
این عالیه بی نظیره و به قول شما عجیب ولی واقعیه
من همیشه میگم مادری ک نگرانه بچشه ایمان نداره
میگیم خداهست میگن هست ولی جامعه خطرناکه
این ولی و اما اگر ها یعنی ایمان نداری
خداهست ولی…..
چهمعنی داره؟
این همه آیه به وضوح نشون میدن کاحساس بد اتفاقات بد رو به وجود میاره
جایی ک ایمان باشه غم نیس
جایی که ثروت باشه فقر نیس
جایی ک روشن باشه تاریکی نیس
بعد از هرخنده خنده بیشتره
در وضعیت غم و اندوه نمونیم
افسردگی با یه روز ب وجود نمیاد
(باورتون میشه استاد گاها تصور میشه افسرده بودن باکلاسیه؟عکس های با مضمون غم و افسردگی و متن هایی کنوشته میشه بخصوص در همسالان ما
من از وقتی ک ب مجازی سر نمیزنم آرامش دارم و خدا روشکر میکنم از این بابت)
باورای منفی هم یه شبه بوجود نیومدن
واسه همین باید خودمونو ببندیم ب این آگاهی ها
چون این افکار منفی و فرکانس نامناسب هزاربار تکرار شدن و الان دیگه بسه
ما یه ضربدر قرمز کشیدیم رو همه این افکار منفی
حضرت یعقوب فقط یه روز گریه نکرد
چندسال غمگین و ناراحت بود تاچشماشو از دست داد و نابینا شد
قابل توجه افرادی ک میگن خداوند مثل یه انسان عمل میکنه و دلش ب حال مامیسوزه و بایدریه و زاری کنیم
چرا این همه سال یعقوب ک پیامبر هم بود زجر کشید؟پیامبر هم بوددد
پس قانون قانونه
خدایااااا شکرت
من سپاسگزار خدای بزرگوارم ک ما تونستیم حقیقت رو بفهمیم
اینجا درد دل کردن برام ممنوع شد
اینجا توجه بر نکات منفی برام ممنوع شد
اینجا بحث کردن برام ممنوع شد
اینجا دیگران رو مقصر دونستن برامممنوع شد
اینجا احساس قربانی بودن ممنوع شد
اینجا یادگردم زیبایی ها رو تصدیق کنم
اینجا یاد گرفتم عاشق خودم باشم
اینجا یادگرفتم شاد باشم
و…..
ابراهیم پیامبر فوق العاست
مرد شماره یک قران
چقدرررررر با ایمان چقدررررررر به خدا وصل
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
مومنان باید تنها بر خدا توکل کنند
نگفته یکی از توکل هات خدا باشه
گفته فقط بررررر خدااااااااااااا
فقط و فقط
دوستتون دارم استاد
برای استاد عزیزم
برای خودم
و برای همه دوستان هم فرکانسیم بی نهایت آرامش شادی لذت ثروت عشق سلامتی و ….از خدای مهربونم خواستارم
در پناه الله یکتا عزیزان دلم
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته خوش قلب و دوست داشتنی و همه دوستان گلم💚💚💚
روز یازدهم سفرنامه…
الان که دارم کامنت میذارم ساعت از ۳و نیم نصفه شب گذشته و من انگار خواب از چشمانم گرفته شده
این فایل رو من به نظرم یه بار قبلا گوش دادم ولی واای خدای من الان که گوش دادم کجا و اون زمان کجا….
خدای من چقدر دگرگون شدم چقدر اشک ریختم چقدر آگاهیهایی که نیاز داشتم بهم داده شد…
اصلا دقیقا من به شنیدن این فایل نیاز داشتم…
شاید باور نکنید که امروز چه اتفاق عجیب و جالبی برای من افتاد..
من چند روزیه که سعی میکنم آگاهانه توجهم به نکات مثبت زندگی باشه ولی امان از نجواهاا. امان از نجواهایی که استاد گفتن صدای شیطان هست در ذهن ما..
و من گاهی اختیار ذهنم رو ناخودآگاه میدادم به شیطان و چقدر من احساس میکردم انرژیم در حال تحلیل هست بس که دائم این نجواها داخل ذهنم میومد و منو داغون میکرد….نجواهایی که شاید خیلیا از جمله خودم هیچوقت نمیدونستیم که این خود شیطانه که داره میگه ببین چقدر دائم همه چی گرونتر میشه ببین تو خرج زندگیت موندی ببین چقدر ضرر کردی توی بورس ببین میخواستی گوشی بخری ولی نخریدی و قیمت دلار چقدر رفت بالا و تو دیگه عمرا بتونی بخری ببین چقدر این گوشی که داری اذیتت میکنه و دائم شارژ خالی میکنه ببین چقدر زندگیت زجرآوره ببین چقدر بچه هات اذیت میکنن و انرژیت رو میگیرن و دائم خونه رو به هم میریزن ببین پدر و مادر فهمیده و بامحبتی نداری ببین همسرت اصلا درکت نمیکنه…..وااای واای امان از نجواهای شیطان . تمام این جملات فقط تو ذهنت گفته میشه که تو رو غمگین کنه که تمام انرژیت رو بگیره که حال جسمیت رو خراب کنه..
ولی منننن تصمیم گرفته بودم تعهد داده بودم که توجهم بیشتر به خواسته هام باشه…امروز یا در واقع دیروز عصر داشتم با خدا حرف میزدم توی دلم. که خدایا کمکم کنه. من بدون کمک تو نمیتونم. خدایا دیگه خسته شدم منو هدایت کن…منو ببین….
که همسرم همون موقع داشت از خونه میرفت بیرون. .چند دقیقه بعد دیدم دوباره اومد خونه فک کردم شاید چیزی یادش رفته که دیدم یه پاکت دستشه
گفتم این چیه؟ گفت آقای…..رو دیدم (همسایه کناری )داخل کوچه و بعد این کارت هدیه رو بهم داده و گفته به مبلغ ۲۰۰تومن میتونید از فروشگاه خرید کنید باهاش..
اصلا من باورم نمیشد یعنی همین الانم که دارم مینویسم باورم نمیشه.چطور ممکنه که خداوند صدای منو شنیده باشه و اینقدر سریع و اینقدر واضح نشونش رو بفرسته برام
یعنی اون لحظه احساس کردم که خداوند داره باهام حرف میزنه که ببین من هستم من همیشه پیشتم و هواسم هست..
اصلا نمیدونم چی بگم. ..اخه کی باورش میشه که همسایشون بیاد بدون هیچ مناسبت یه کارت هدیه بهش بده در حالیکه میتونست خودش استفاده کنه و اصلا اینکارو نکنه.
من دائم به این کارت نگاه میکنم و میگم خدایا این از طرف تو اومده. اصلا مهم نیست مبلغش .حتی اگه هزار تومن هم داخلش بود من به عنوان نشانه میپذیرفتم و برام ارزشمند بود…
وقتی استاد داستان حضرت مریم رو در قرآن میگفت من یاد امروزم افتادم که چقدر غمگین بودم و از خدا کمک خواستم و خدایی که همون لحظه جواب مریم رو داد که جوی رو جاری کرد و خرما براش فرستاد برای منم این کارت هدیه رو فرستاد..
خدایا تو جواب همه بنده هات رو میدی اگه با تمام وجود تو رو صدا بزنن و از تو هدایت بخوان و واقعا چقدر بلند و واضح داری میگی که غمگین نباشیم که به ناخواسته ها و صدای ذهن توجه نکنیم…
جالبه که چند شب قبل هم که من تازه تعهد داده بودم… همسرم وقتی اومد خونه گفت که پیامک اومده به گوشیش و برنده ۱۰۰هزار تومن خرید از فروشگاه شدیم. باورتون میشه فروشگاهی که ما سالیان سال خرید میکردیم و حتی یکبار هم اسممون بیرون نیومده بود همون شب اسممون بیرون اومده بود و اینا واقعیته اینا برای من معجزس و چند مورد این شکلی تا الان پیش اومده که از جایی که فکرش نمیکردیم پول اومده…
این فایل برای من پر از نکته پر از درس پر از آگاهی بود من خییلی بهش نیاز داشتم.
واقعا الان چقدر آرامش دارم چقدر نجواهای ذهنم کم شده و از بین رفته…خدا هزاران مرتبه شکرت
من که هیچی از قرآن نمیفهمیدم الان به لطف استاد عزیزم چقدر زیبا دارم قرآن رو میفهمم.
چقدر خوشحالم که نشونه هات رو وارد زندگیم کردی چقدر خوشحالم که حضور خدا رو احساس میکنم که امروز بسیار واضح و مستقیم بهم گفت که غصه نخورم که نگران نباشم که همه چی رو به خودش بسپارم که بدون شک خداوند بهترین اتفاق رو در بهترین زمان برام به وجود میاره. و زمانی که تمام زندگیم و تمام مسائل حل نشدم رو به اون میسپارم هست که آزاد و رها میشم… که آرامش میگیرم که امیدوارم که میگم من همیشه در بهترین مکان و زمان ممکن قرار دارم.. که نگران هیچ چیزی نیستم چون همه چی رو به خودش سپردم پس دیگه نیازی نیس نگران باشم…
خدایا هزاران بار شکرت
خدای خوبم خیلی دوست دارم میدونم که هر لحظه داری منو میبینی و دستم تو دستته
عاااشقتم💙💙💙💙💙
الهی شکر،بعد از گوش دادن این فایل به چند نتیجه اساسی می رسیم ،این که باید شاد بود و شاد زندگی کرد.در هرحال که باشی یعنی توی اوج بدهکاری داشتن کار نادلخواه نداشتن انگیزه غم و ناراحتی مشکلی رو برایت حل نمی کنه و تو موظف هستی که شاد باشی و شاد زندگی کنی.اگه به ریشه گناهان نگاه کنیم انگار تمام اونا توی ما تولید احساس غم می کنند،مثلا حسرت خوردن،یا مقایسه کردن،یا دروغ گوئی،دزدی،یا همان گناه نابخشودنی شرک،چرا ؟ چون وقتی ما شرک داریم یعنی ما روی منبعی بجز کل مطلق و توانا ی مطلق حساب می کنیم،پس در نتیجه دیر یازودوقتی اون منبعی که روش حساب کردیم نمی تونه جواب مسائل مار و بده وما خودمون رو یک بازنده می بینیم دچار غم و ناراحتی می شویم،یعنی یه جوری خدا به صرف این که می دونه شرک حتما ما رو دچار شکست و ناراحتی می کنه و ممکنه دیگه فرصتی برای جبرا ن نباشه و ما با حالت غم و ناراحتی از دنیا می ریم از شرک به عنوان گناه نابخشودنی نام می بر ه ، چرا که به خاطر اینه که اون عاشق ماست و دوست داره ما نهایت شادی و آرامش رو تجربه کنیم و وقتی رو دیگران حساب می کنیم همچین چیزی رو نمی تو نیم درک کنیم.پس توی نتیجه گیری بزرگ تر مسیر زندگی انسان به عنوان برترین آفریده خدا باید مسیر شادی عشق و آرامش باشه، تو مسیر در یافت نعمت باشه چرا که فقر نگرانی یاس ناامیدی به هیچ وجه ایستگاههای مسیر خدا نیست .و شاید به همین خاطر که در آیاتش همیشه وعده نعمت و بهشت رو به ایمان آورندگانش می ده نه این که بهشت یه جای خاص دیگه ای باشه بلکه دقیقا از زمانی که جریان ایمان آوری شروع میشه هم زمان با اون نعمت سرازیر میشه،دقیقا با قطع این روند جریان ورود نعمت هم قطع میشه،و به نوعی وار برزخ میشه پس بهشت یا نعمت نتیجه ایمان نیست بلکه جزئی از اونه مثل وقتی ما میگیم ماشین خریدیم یعنی هم زمان با اون میلنگ یاتاقان پستان باطری…..هم خریدیم ،و لازم نیست یکی یکی از همه اونا اسم ببریم،و اما نشونه خرید ماشین چیه سویچ و کلیدی هستش که دست ما ست وروی اون مارک ماشین حک شده نشونه ایمان و ورود نعمت به زندگی ما هم شادی است،شاد بو دن یعنی آرامش داشتن یعنی بهرمند بودن از نعمات الهی یعنی به میزان ایمانی که داریم ماجزئی از کل هستیم و چون تمام هدف از خلقت ما شاید اینه که نماینده و نشانگر وجود خدا هستیم ،این خدا دوست نداره ما فقیر غم گین نا امید باشیم برای همین هم مرتبا ما رو طبق همون آیات قران از غم ناراحتی نفی میکنه تا در مسیر دریافت نعماتش قرار داشته باشیم برای همین که صراط المستقیم رو راه کسانی قرار داده که به آنها نعمت عطا کرده چرا که کسانی شادند که بهرمند از نعمتند و اون های که بی بهره اند مغضوب بین هستند پس خدا دوست دار انسانهای شاد و بهرمند است نه غمگین و فقیر واقعا درکش خیلی سخته چرا که یک عمر هست که به اشتباه تو جامعه تو فیلم تو کتابای مدرسه تو مسجد و حسینه،آدما فقیر و گریان همیشه مورد لطف خدا بودند و ثروتمند و آدما ی شاد مورد لعن و نفرین خدا بودند حالا یه عباس منش نامی پیدا شده میگه تمامش دروغه باور کنید خوشبختانه حتی آدم خیلی وقتی حتی جرات نمی کنه این دید گاه جدید رو تو اجتماع ما مطرح کنه چه برسه که بخوای خودت رو جزء اون بدونی،نکته جالب دیگه در مورد نجوا های شیطانی بو د که به قوله بعضی از دو ستان دشمن شماره یک و قسم خورده ما همون کله ما و نجواهای ذهنی ما است حتی بعضی ها اعتقاد دارند اگه می خوای موفق باشی هرچی این نجوا ها میگه برعکسش رو عمل کن !! درکل بی شک این فایل یکی دیگه از دلایل دعاهای استاد هست ،شاد و سلامت ثروتمند سعادتمند در دنیا و،آخرت باشید 😁😁😁😁😁😁…..
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان محترم
روز یازدهم سفر من
درک من از این فایل:
✍🏻وقتی این حرف ها رو میشنوم که غمگین بودن هیچ ربطی به قرآن و باخدا بودن نداره حس میکنم مثل یه آدمی که یه چهره گرفته و غمگین داره و با یه خبر خوب کم کم صورتش باز میشه و شروع میکنه به لبخند زدن و از ته دل قهقهه میزنه شدم،
✍🏻من سالها به اون چیزهایی که بهم گفته بودن پایبند بودم و از نظر خودمم خیلی باخدا بودم ولی هرچی که از خدا میخواستم بهم نمیداد و من چقدر گریه کردم و غمگین بودم،
غافل از اینکه اصلا خدا رو اشتباه به ما فهموندن قانون چیز دیگه ایه و باخدا بودن و دریافت نعمت ربطی به غمگین بودن نداره،
✍🏻من فکر میکردم قانون جذب برای داشتن خواسته های مادیه، برای پول و رابطه و سلامتی ولی وقتی با استاد آشنا شدم دیدم به هر خواسته ای میرسیم برای احساس خوب و آرامشه برای شاد بودنه برای نشون دادن ایمان و به خدا رسیدن و بودن با خدا بالاترین درجه و مداره و چه خواسته ای بالاتر از بودن با خدا،
استاد وقتی این حرفهارو شنیدم همش میگفتم چه خوبه از این بهتر نمیشه که احساس شادی یعنی احساس خدایی چون من وقتیکه به ظاهر باخدا بودم خیلی شاد نبودم و احساس درماندگی داشتم و در کل خودم نبودم همش حس میکردم دارم نقش بازی میکنم چون وجود من شادی و احساس آرامش رو میخواست و این اذیتم میکرد تو وجودم با خودم درگیر بودم که اونم بخاطر تقلید کورکورانه و نداشتن درک و آگاهی درست بود.
✍🏻وقتی ایمان باشه نه ترسی هست و نه غمی،
کاری که ما باید انجام بدیم کنترل احساس و ذهنمونه وقتی مشکلی پیش میاد توی احساس بد نمونیم، توی حس غم و اندوه نمونیم که در غیر این صورت احساس بد بیشتری رو تجربه میکنیم.
وقتی ایمانمون رو قوی کنیم و خودمون رو بسپاریم به خدا با کنترل آگاهانه ذهن و نموندن در احساس بد میتونیم یه زندگی پر از آرامش و شادی رو تجربه کنیم.
منم میدونم که حرف زدن و نوشتن اینکار خیلی راحته مهم عمل کردنه که باید برای خوشبخت زندگی کردن بتونیم انجامش بدیم.
👣ردپای یازدهم من
❤️زندگی پر از شادی و آرامش رو برای استاد و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان از خدا میخوام.
استاد عزیزم سلام
امیدوارم این پیامو هدایت شید و بخونید همونجوری ک من هدایت شدم و ب ی طریق واااااقعا هدایتی کتاب سینوهه رو خریدم (اصن داستان هدایتشم خنده دار بود ک چقدر ارزون خریدم کتاب نو رو 😂 فقط برای پیشنهاد اون دوست عزیزمون که خودش خونده بود و خیلی توصیه کرد)
اتفاقا انقد زیاد بود ک خودم نخوندم ولی هدیه دادم ب پدرم که علاقه شدیدی به تاریخ داره و جالبه تنها موردی که از این کتاب برام توضیح داد داستان رها کردن بچه ها در رود نیل بود… اصن جالبه با اینکه یکم داستانش مورد داره ولی ین تنها چیزی بود ک برای من گفت بدون هیچ مقدمه ای !!!
باید بگم که قبل از این قضیه من همش برای ی مدت طولانی داشتم به اینکه الهامات ب پیامبرا چقدر غیرمنطقی و غیرعقلی میرسیده در اون زمان و مکان فکر میکردم و خدا هدایتم کرد به جواب این سوال
سینوهه میگه در اون زمان بچه هایی که از راه نادرست و از زنان بدکاره به دنیا اومده بودنو انگار رسم بوده که میزاشتن تو رود نیل که بچه بره (انگار فکر میکردن بچه هه پاک هم میشه و گناهاش پاک میشه و اینا) و خیلیاشون میمردن ولی ی تعدادیشونم مردم چون اگاه بودن از این اتفاق، اونایی ک بچه دار نمیشدن اگر بچه ای در رود میدیدن در سبد رو آب شناور برمیداشتن برای خودشون و به همین دلیله ک انگار زن فرعون هم اونقد شک نمیکنه و بچه رو برمیداره و دنبال خانوادشم نمیگردن
فکر کردن بچه ی ی زن بدکارس ک معلومم نیست پدرش کیه و مادرشم نمیتونه بزرگش کنه
جالبه ک سینوهه انگار خودشم همینجوری بوده ک از نیل میگیرنش و ی پزشک ک بچه دار نمیشده بزرگش میکنه و تبدیل به بزرگ ترین پزشک اون زمان میشه
و با فهم این داستان انقدر اروم شدم و حالم خوب شد، چون فهمیدم خدا چیز کاملا غیر عقلی ازم نمیخواد . لاقل ی جوری میشه فهمید . درواقع غیر منطقی و مخالف منطق نیست، بلکه چیزیه ک منطقش قابل درک نیست در اون شرایط و اتفاقا ب قول استیو جابز وقتی به عقب برگردی میبینی کاملا منطقی بوده و میتونی نقاطو بهم وصل کنی
استاد عزیزم
بهترین هارو براتون ارزومندم
ایشالا من کارای اپلای ام هم درست شه بیام ببینمتون
عاشقتونم💖💖💖💖
و همچنین مخلص همه بچه های سایت🌻🎈