نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 29
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh1-2.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-06 18:07:082021-08-26 18:44:24نشانه های قانون جذب در قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
وقتی با سفرنامه ادامه می دهم و بر اساس قانون سعی میکنم عمل کنم.
سکان ناخودآگاه بدست نیرویی برتر سپرده می شود که خودم هم خبر ندارم.
اما واضح ترین نشانه اش احساس اطمینان قلبی و شعف درونی هنگام هماهنگی هاست.
وقتی با این نیرو به هماهنگی می رسم احساس میکنم جهان در دستم است.
ولی زمان هایی که هماهنگ نیستم شرایط واقعا مانند جهنم می ماند.
و هر بار جهان این موضوع را به من ثابت میکند که مهم ترین رابطه ام
رابطه ام را خداوند است.
و هر بار که این رابطه را اصل قرار دادم و هر چیزی غیر از ان را
فرع شرایط به طرز دیگری رقم خورد.
آن کس که در قلبم آتشی به پا میکند خداست.
و بازگشت همه ی ما به سوی اوست .
همیشه باید به بهترین شکل ممکن زندگی کنم زیرا هر لحظه ممکن
است لحظه ی مرگم فرا برسد. همیشه باید طوری زندگی کنم که
مرگ کنارم است.
خداوند شادی مطلق است . خداوند به عنوان تنها منبع انرژی کیهان
است و زمانی که من به دنبال شادی هستم یعنی خداوند را می خواهم.
بنام خداوند مهربان و بخشنده
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز م دوستان دوست داشتنی
روز یازدهم-تعهد و رد پایی دیگر
من بیش از چند ماهه که برام سوال بود که قرآن و قانون جذب چه رابطه ای دارند؟
بلاخره ماه هاست که با این نتیجه رسیدم طبق قرآن ایمان اورده نه غمگین میشه و نه ترسی داره.
با دونستن این موضوع سعی کردم که به قرآن عمل کنم.روزهای اول خب سخت بود و مدام نوسانات احساسی داشتم و بعضی اوقات نمیتونستم بهش عمل کنم و بعد متوجه شدم که باید تکامل رو در نظر بگیرم و این دونستن تکامل به تنهایی امید زیادی در من ایجاد کرد و من مطمئن تر شدم که در راه درست قرار دارم.
قرآن در همه ی موارد و در هر شرایطی می فرمایید غم و ترس نداشته باشید.
خدا رو شکر میکنم که با رعایت قانون تکامل الان در زندگیم آرامش خیلی بیشتری دارم حتی در مواقعی که همه ی اطرافیانم غمگین و ناراحت و نگران میشن من میتونم احساس خوب داشته باشم.
همین امروز با جمعی از دوستان در پارک نشسته بودیم و یک اتفاقی افتاد که دوستان من عصبانی و ناراحت شدن.اتفاق این بود که یک شخصی بسمت یک سگ سنگ انداخت و اون رو مورد اذیت و آزار قرار داد.ولی من توجهم رو بر روی چیز دیگه ای قرار دادم و خود به خود احساس خوبی داشتم و به دنبال قضاوت کردن اون شخص نبودم.از وقتی سعی کردم از دیدگاه خداوند به جهان نگاه کنم،نه کسی رو قضاوت میکنم و نه به اتفاقات و شرایط ناخواسته بیرونی توجه میکنم و آرامش زندگیم خیلی بیشتر شده.در جهانی که حتی یک برگ بدون اذن خداوند بر زمین نمی افتد،پس هررررررررررر شرایط و اتفاقی(چه خوب چه بد) تحت سیطره خداست و خدا خودش کارش رو بلده و نیازی نیست(نباااااید) که من در کار او دخالت کنم و یا بخوام کارش رو تحلیل و بررسی کنم.
خدارو شکر میکنم بابت این آگاهی هایی که هر روز در من بیشتر میشوند و ظرف وجود من رو گسترش میدهند.
آیات قرآن به وضوح بیان میکنه که تفات ایمان آورده و کافر در چیست؟
در میزان امید و شادیست که نتیجش احساس خوب میشود.
در واقع چالش ما،رسیدن به احساس خوب در شرایط نادلخواه زندگیست و برای رسیدن به احساس خوب باید بتوانیم رها کنیم و به میزانی به خداوند ایمان داریم میتوانیم رها کنیم.طبق قانون، رها کردن( که نتیجش احساس خوب هست) = تغییر آن شرایط واتفاق ناخواسته به نفع ما=اتفاقات خوب
به قول خانم شایسته هرچقدر که ایمان و باورت نسبت به این اصل (احساس خوب =اتفاقات خوب و قرآن به وضوح درباره آن صحبت میکند)بیشتر میشود، به همان میزان نیز مهمترین کار زندگی ات را تلاش برای رسیدن به احساس خوب در هرشرایط ناداخواه قرار میدهی.
ممنون دوستان بابت کامنت های زیباتون که آگاهی هایی رو به اشتراک میزارید و احساس خوب رو تقویت میکنید.
ششششششششاد و ثروتمند باششششید
“””””””شکر و سپاس فرمانروای جهانیان””””””
یازدهمین روز سفر پربرکت رو به خودم تبریک میگم.
رها بودن و تسلیم حق بودن و در لحظه شاد بودن و در مورد زیبایی های رب صحبت کردن بخدا زیباست و جلوه زیبایی دارد.
تحقیق کردن و جستجو در قرآن و آیات آن در حیقیت کلام همان هدایت پروردگار است و هر چیزی تاکئد میکنم هرچیزی غیر از این نجوای شیطانی هست که در ذهن خودم مرور میشود و با ترسی پوچ قصد دارد من رو به همون روزهای قبل برگرداند.
سپاسگذارم.
سلام استاد.ترکوندی.
اسلحه شیطان و نجواها
کنترل ذهن و سپاسگذاری
احساس خوب و بد و تاثیر فرکانس هاش بر همه
حتی پیامبر خدا!!!!
جالبه که خدا هیچ فرقی بین کسی نمیذاره و فرکانس برای همه یکسانه.
هیچ جا هیچ کس و هیچوقت چیزی هم تغییر نخواهد کرد.
خیلی هامون حتی خود من قرآن رو خیلی نگاه ننداختیم و فقط سر هفتسین و موقع سفر و نمادین داریمش.بی خبر از اینکه چه چیزهایی که داخلش از قوانین الهی ننوشته.
شکر خدا که به با همون صدای مثبت گفت بیا و این فایل رو همین امشب گوش کن.
سپاسگذار خدام و بعد شما استاد عزیز.
وای خدای من صد هزار بار شکرت شکر، چند روز پیش یه نفر از جن و جادو برام صحبت کرد و با مثال از زندگی خودش سعی میکرد من رو قانع کنه که این چیزا وجود دارن، بعد از اون من ذهنم خیلی درگیر شد و میترسیدم و شبا خواب میدیدم، دیشب خدا با این فایل تو بخش نشونه ها جوابم رو داد، کسیکه به خدا ایمان داره نمیترسه. الان واقعا آرومم.
خدایا ممنونم، استاد ممنونم که این سایت رو ساختی.
سلام .
خداوند رو سپاسگزارم که امروز هم متعهد بودم و البته جواب تعهدم رو هم گرفتم.یه فایل صوتی عالی از یه استاد عالی.گرچه من قبلا فایل تصویری رو هم دیده بودم ولی به اندازه الان روی من تاثیر گذار نبود.دیشب یه خواب عالی دیدم که فکر میکنم با این فایل صوتی کاملا همخوانی داره.دیشب همراه با یه حس فوق العاده عالی همش صدای استاد توی گوشم تکرار میکرد که «چه کسی مالک توست؟»و بعد از اون هم دیدم که در خواب دارم ازخداوند شکرگزاری میکنم،انقدر این حس برام واقعی و قشنگ بود که وقتی از خواب پریدم احساس کردم که واقعا یه پیام از طرف خداونده.فهمیدم که باید باور و ایمان خودم رو به خدا زیادتر کنم باید روی باورهای توحیدیم بیشتر کار کنم تا نه ترسی داشته باشم و نه غمگین باشم و به دنبال این اطمینان صد درصد احساس خوب میاد و به دنبال اون اتفاقات خوب.پس منشا این اتفاقات خوب اینه که به اصلمون که خداونده همواره متصل باشیم،چون خداوند منبع خیر و برکته و خود عشقه.خداوند رو بار دیگر سپاسگزارم که با این سفرنامه ظرف وجودم داره بزرگتر میشه.من یه لیستی از اتفاقاتی در زندگیم تهیه کردم که در اونها به طور واضح تاثیر دستان خداوند رو دیده ام و نقطه عطف زندگی من بوده اند.به خدا قسم بهترین اتفاقات برای من زمانی رخ داده بود(البته اون زمان اصلا درکی از قانون نداشتم) که فقط یه لحظه با تمام وجودم به خداوند اعتماد کردم و اون اعتماد انقدر عمیق و همراه با ایمان بوده که بعدش هیچ نگرانی ای از بابت اتفاقاتی که قرار بود برام بیفته نداشتم ،و به بهترین نحو نتیجه ایمان خودم رو دیدم .اگه بخوام این اتفاقات زیبا رو بنویسم یه نصفه روز طول میکشه ولی این فایل صوتی استاد عزیز دوباره به من یاداوری کرد که باید به خدا همیشه متوکل باشم با ساختن باورهای قوی ،و در این صورته که زندگیم پر از زیبایی میشه و خواسته های دیگه هم به طور طبیعی وارد زندگیم میشه (منظورم از خواسته پول ،شغل،همسر و… ).من قبلا فقط روی باورهای خواسته های دیگم کار میکردم.الان فهمیدم که اشتباه میکردم چون از موضوع اصلی که خداونده تقریبا غافل بودم و حال خوب خودمو وابسته به تحقق فلان خواسته میدونستم….
موفق ،شاد و پیروز باشید🤗🌻💙💜🌷🌼
سپاسگزارم🙏
به نام الله یکتا
سلام به استاد عباسمنش عزیز و مهربان و خانم شایسته عزیزم و مایک دوست داشتنی
خدای مهربانم را هزاران هزاربار شاکر و سپاسگزارم که به طرزی معجزه آسا منو با این سایت آشنا کرد. تا بتوانم جهانم را بهتر بشناسم قوانین و بهتر درک کنم و کلا دید منو نسبت به جهان و خدای متعال عوض کرد.
باعث شد تا ایمانم به خدا 100درصد بشه و ته دلم قرص و محکم بشه که تنها قدرت حاکم بر این جهان فقط خداست و بدون اجازه او هیچ برگی از درخت نمی افته و من اینو با تمام وجودم درک کردم و سراسر وجودمو آرامش فرا گرفت .
استاد عزیز از شما ممنونم به خاطر وقت و انرژ ی که میزارین و این فایل های بی نظیرو برامون درست میکنین واقعا لذت میبرم و هرکدومش به نوبه خود به قول خودتون یه دانشگاهیه واسه خودش.
استاد حرفهای شما بسیار به من آرامش میده چون از اعماق قلبتون و خداشناسی اصل سرچشمه میگیره و این بینظیره و هر کلمه ای که میگین خودتون با تمام وجود بهش رسیدین و واسه همینه که به دل ما بی نهایت میشینه و اثرشو چندین برابر میکنه
استاد من یکبار کامل فایل های رایگان شما را گوش دادم و از تک تک حرفهاتون یادداشت برداری کردم و اونهارو در زندگیم به کار بردم و این دفعه دومه که باز شروع کردم از اولین فایل رایگان مرور کنم و یه پلنی برای خودم ریختم که تا پایان سال 1398 این فایلهارو مرور کنم کامل و با کوله بار پر و با دست پر و آگاهانه و با باورهای صحیح سال جدید و شروع کنم . و به یاری خدای متعالم که تا حالا هرچی خواستمو به بهترین شکل برام فراهم کرده در سال 1399 محصولات شما رو تهیه میکنم و پرقدرت برای رسیدن به اهداف بینظیرم پیش میرم.
استاد این اولین باره که من دارم کامنت میزارم و به خاطر اینه که من امروز که این فال و گوش کردم دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم و به قول خانم شایسته که در سفر به دور آمریکا میگفتن من دیوانه شدم واقعا من این فایل و که گوش دادم دیوااانه شدم که چقدر زیبا و بی نظیر داستان یوسف و یعقوب را تحلیل کردید وااااای خدایا واقعا ذوق زدم استاد عاااالی بود عاااااالی بود ازتون واقعا ممنون که چنین دید بی نظیری در مورد مسائل مختلف خدا به شما داده که همچیو از نگاه قوانین بی نظیر الهی بررسی میکنید و با کلام آرامش بخش قرآن و خدای متعال راشاکرم به خاطر قوانین بی نظیر و ثابتش که از یه انسان معمولی گرفته تا پیامبرانش برای همه یکسان و ثابته و این عین عدالت خداست . خدایا شکرت
استاد عزیزم از شما ممنونم همچنین از خانم شایسته عزیز که زحمت زیادی میکشن و پسر گلتون
براتون آرزوهای بهترینهارو دارم و به قول خودتون خوشبختی مطلق در تمام جنبه های زندگی از خدای متعال براتون خواستارم
شما بهترین هستید و از این که وقت میزارید و دانسته هاتونو به زبان ساده و صمیمی با ما به اشتراک میزارین متشکرم
همچنین از دوستان همفرکانسی خودم که کامنتها و پاسخ های عقل کل رو میدن صمیمانه سپاسگزارم چون از خیلیهاشون خیلی چیزهای خوبی یادگرفتم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدای مهربونم به خاطر هدایت الهی بی نظیرت در هر لحظه از زندگیم و همچنین به خاطر هرآنچه که به من عطا فرموده ای شاکر و سپاسگزارت هستم و مسبب تمام حال خوب و اتفاقات خوب و خوشبختی من خودت هستی عاشقانه دوستت دارم خداجوووون مهربونم
روز دهم سفر زیبای من💕
سلام عزیزان من🌷
چقدر این هماهنگی رو دوست دارم و هر لحظه بیشتر بهم ثابت میشه که در مسیر درست هستم…عاشقِ این حس هستم😍
وقتی بالاخره شروع کردم که قرآن را بخوانم و از رب عزیزم درخواست کردم که مرا کمک کند تا بتوانم درک کنم و پرده ها رو از چشمان من کنار بزند..
در همان روز ، در یازدهمین روز سفر پر بارم ،خداوند این فایل ارزشمند را قرار داد ..♥️
نمیدونم چرا نمیتونم چیز دیگه ای بنویسم و الان نیم ساعتی هست ک مینویسم و پاک میکنم …
سپاسگزارم از خداوند که …
آرامش جان من است
احساس شادی در وجود من است
احساس امید در وجود من است
…
همین
♥️
به نام خدا
یازدهمین منزل از سفر پربرکت
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
… “زیرا شادی، مهمترین عنصر وجود من بوده و هست.
وجود من هیچگاه تحمل غم و نگرانی را نداشته. حتی زمانی که قانون را نمیدانستم و از پاداش این احساس با خبر نبودم نیز، «شاد بودن» برای من بهترین پاداش بود.
اما به هر حال، من در آن جامعه مذهبی(با زندگی اندوه بار) رشد کردهبودم و رگههایی از احساس گناه(در مورد من کم هم نبوده) گاهی درباره این انتخاب در وجودم ظاهر میشد و آزارم میداد.
اما گرایش درونم به شادی آنقدر زیاد بود که حتی احساس گناه نیز نتوانسته بود مرا از ادامهی این شیوه منصرف کند. (و این چیزی نیست جز دیدگاه روح به زندگی)
… می توانی تصور کنی که تمام زندگی ات این جنگ درونی را داشته باشی؟؟؟
و من نه تنها می توانم تصورش کنم، بلکه بسیار بسیار تجربه ش کرده ام. جنگی که عواقب ش همه، جراحتِ روح و جان و جسم و زندگی مادی و معنوی و… ام بود.
و حالا…
در این روزها که به لطف خدای مهربان، هدایت شدی به پاسخ تمام سوالاتی که یک عمر درونت حیران و سرگردان بود و تو حتا برای رسیدن به “جرأت” پرسیدن شان هم باید مسیر تکاملی وجودت را طی می کردی تا به این باور برسی که ایراد از تو نیست که این سوالات هرلحظه در تمام ذهن ت جولان می دهد، تو عیبی نداری که به همه ی آنچه هست “شک” می کنی. و اصلا به این حقیقت برسی که “سؤال” داشتن و “درخواست” کردن “گناه” نیست!
و تازه آن زمان بود که توانستی اجازه دهی تا آن همه “پرسش” و آن همه “ابهام” بر زبان ذهن و جان ت جاری شوند.
… سال ها در این جنگ و تضاد درونی بین ذهن که باورهایش در همین جامعه ی مذهبی تغذیه شده و روح که همیشه و در هر حالت به عهد با خدایش وفادار مانده بود؛ ماندی و متحمل رنج ها و دردهای درونی شدی که به اشکال مختلف قصد داشتند سر باز بزنند و خودشان را به تو بنمایانند تا چاره ی “درمان” شان کنی، و تو هربار غافلانه ریشه ی دردهایت را در جای دیگر جستجو کردی… تا اینکه به این مرحله رسیدی؛ به این مرحله که “بپرسی”. تا تسلیم شوی که دیگر جست و جوی بیهوده بس است، این همه تقلای بی فایده بس است؛ به این نقطه که اعتراف کنی : من نتوانستم بی “تو” پاسخ را بیابم، بیا و هدایت ام کن.
و او که مشتاقانه منتظر این لحظه بود (در اینجا یاد آیه هایی در قرآن افتادم که خدای قصه گویم ماجرای یحیی را برایم تعریف کرد:
یحیی پیامبر، بعد از عمری پیامبری حسرت داشتن فرزند بر دل ش مانده بود و نخواست. و اما روزی، وقتی به دیدار مریم رفته بود “معجزه” ای را به چشم دید که قدرت “ربّ” را برای ش یادآور شد. و تازه آنجا بود که درخواست کرد و خب به نظر شما بعدش چه شد؟! آنجا بود که خدای نازنین مان گفت :این زمان بود که یحیی از ما درخواست کرد) و با اینکه حتا در بود و نبودش هم مشکوک بودم، اما پاسخ او متناسب خدایی اوست : “اجابت”
…
این روز ها که به لطف “هدایت”، خداوند در قرآن ش بیشتر با خود ِ خود من سخن می گوید، همه اش از خودم می پرسم : چرا وقتی پاسخ، دم در ِ ذهن م آماده بود تا من در را به رویش بگشایم، این همه سااال منتظرش گذاشتم؟؟!؛ چرا نخواستم زودتر به این جنگ درونی ام که این همه عواقب دربرداشت پایان دهم؟؟!؛ چرا وقتی فقط با یک شمع تاریکی درون ام به روشنایی (می توانست) بدل شود، این همه وقت کورمال کورمال در مسیر زندگی سرگردان و حیران مانده بودم؟؟!؛ چرا “صلح”، راهکاری نبود که زودتر از این ها به خاطرم برسد و من اییینقدر فقط به عنوان “تماشاچی” جنگ میان روح و ذهن را نظاره گر نباشم (که گاهی روح را سرکوب کنم و بانی ِِ تمام این جنگ بدانم ش و به زندان اش بیندازم / و گاهی ذهن را تا می توانم تخریب کنم و سرکوفت بزنم تا تمام توانمندی هایش نابود شود و دیوار وجودش سیاه تر و سیاه تر)؟؟!؛ غافل از اینکه، این من بودم که چون “سلطانی” ناکارآمد، این دو وجود نازنین (روح و ذهن) را به جان هم انداخته بودم تا بر خلأ ها و ناتوانایی های خود سرپوش بگذارم.
…
چرا و چرا و چراهای بسیار؟؟!
…
و پاسخ چیزی نیست جز همان تجربه ای که “یحیی” پشت سر گذاشت حتا با وجود اینکه پیامبر بود و عمری، مویی سپید کرده بود در راه عبادت پروردگارش.
“یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّه”
“ایمان”. پاسخ تمام این چراهاست.
…
من اصولا نه به اصل باور، اصل درخواست، اصل قدرت ربّ، اصل خلّاق بودن خود، اصل مدار و فرکانس، اصل توحید آگاه بودم و نه ایمانی داشتم…
این روزها پی برده ام که من برخلاف استاد” جزو آن دسته از آدمها بودم ” که جهان، باید با اجبار و چک و لگد وادارشان کند به” تغییر”، به باور اینکه “راه” دیگری هم هست و امکان تجربه ی “مسیر” ی دیگر…
… و همه ی ما به قول استاد با وجود داشتن این کتاب چندصد صفحه ای در گوشه و کنار خانه های مان حتا یک بار هم نخواستیم بفهمیم ش… و این گونه ست که اگر در فرکانس هدایت نباشی نه می بینی و می شنوی و نه می فهمی :
“… لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ یَفْقَهُونَ بِهَا
وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَ یُبْصِرُونَ بِهَا
وَ لَهُمْآذَانٌ لاَ یَسْمَعُونَ بِهَا…”
… و خب خدارا شکر برای قوانین بی نظیر و ثابت کیهانی ش.
شکر که وقتی “تکامل” ت را طی می کنی روزی می رسد که فایل “جذب در قرآن ” به طریقی شگفت انگیز به دستت می رسد و تو آن را سربسته نمی گذاری، بلکه باز ش می کنی و گوشش می دهی.
و باز” تکامل” ت در این مسیر طی می شود تا بتوانی کمی بیشتر بفهمی ش.
و باز باید “تکامل” ت طی شود تا بعد از این همه تاکید استاد بر مطالعه ی قرآن، “خود” قرآن در دست بگیری و اجازه دهی تا خداوند مستقیما با خودت سخن بگوید و تو سراپا گوش باشی…
یکی از درک ها و آگاهی های این روزهای من این کلام استاد است که بارها در نوشته ها و فایل های ش می گوید:👇
“باید مثل وحی منزل آنچه می گویم را عمل کنی”
برای یک “تازه وارد” این سخن زیادی مبالغه آمیز به نظر می رسد اما یک حقیقت ناب در آن نهفته ست.
زمانی هست که تو در آغاز آشنایی ت با سرزمین شگفت انگیز قانون ها، بخشی از سخنان استاد را می شنوی و تشنه شان هستی اما بخشی را یا اصلا نمی شنوی و یا آنطور که خودت می خواهی می شنوی نه آنطور که استاد می گوید.
و باز زمانی هست که بخشی از سخنان استاد را با گوش جان می شنوی و عمیقا و قلبا متعهد به انجام شان می شوی و “عمل “. و اما همین عمل هم گزینشی ست.
… اما زمانی می رسد که تو سخنان استاد را مثل “وحی منزل” می شنوی، سراپا گوش، با همه ی جان و با تعهد به عمل به ذره ذره ش.
آن وقت ست که دیگر عضو شدن درسایت را، خواندن کامنت های اعضای خانواده ت را، مطالعه ی جزء به جزء نوشته های فایل ها را، نوشتن کامنت را، بودن در کانال تلگرام را، گوش دادن بارها و بارهای فایل ها را، ردپا گذاشتن از خود در برگ برگ سفرنامه ت را و… کار بی فایده و وقت تلف کردن نمی دانی و هر روز تکاملی تر از قبل انجام شان می دهی.
… باید اعتراف کنم (گرچه سخت است) که من زمان های زیادی کلام استاد از تاکید شان بر عضویت در سایت را فقط یک تبلیغ تجاری می دیدم؛ که من زمان هایی تحسین استاد از کامنت های بچه ها را مبالغه و اغراق می شنیدم؛ که تاکید استاد بر پاسخ دادن به سوالات و نوشتن کامنت را یک اصرار تکراری و بی تاثیر می دیدم. که در دست گرفتن قرآن و تحقیق در آن را هرروز به تاخیر می انداختم. و…
همه ی اینها از باورهای محدودکننده ای نشات می گرفت که صدای شیطان را در ذهن م بلندتر از صدای قلبم نموده بود تا مرا متقاعد کند که این ها همه فقط جنبه ی تبلیغات دارند و هیچ کدام شان نفعی برای تو ندارند، جدی شان نگیر… و الان، در این نقطه می فهمم که :👇
“من فقط به خود ظلم کرده ام” و بس!
و الان با خود عهد بسته ام که :👇
“من اگر خواهان رشد و بهبود و ثروت و خوشبختی ام باید آموزه ها، گفته ها، توصیه های استاد را وحی منزل بدانم و به تک تک شان به اندازه ی هربار تکامل خود عمل کنم” و دیگر به شیطان ذهن اجازه ی گمراه ساختنم را ندهم.
… و اما از روزی که این تعهد فقط در درونم شکل گرفت من هرروز شاهد رخ دادن تغییرات وسیع در ابعاد وجودی خویشتن هستم.
مثل : لحظه به لحظه درک بهتر فایل ها با مطالعه ی کامنت عزیزانم.
مثل : هدایت شدن به فایل های بی نظیر ” سفر به دور آمریکا”.
مثل : دعوت شدن به “سفر پربرکت” از جانب خداوند هدایت گرم.
مثل: شروع نوشتن کامنت و دیدن اعجاز بی نظیرش در رسیدن به انسجام ذهنی و درک عمیق تر و بهتر قوانین و تا به خود آمدم دیدم در حال انجام کاری هستم که همه ی عمر عاشق ش بودم یعنی “نویسندگی”.
مثل: دیدن و خواندن نتایج عزیزانم و تقویت ایمان و باورم.
مثل: چشیدن طعم شیرین پاسخ های عزیزانم به نوشته هایم.
مثل : تجربه ی خلوت های بیشتر با خدایم و بهبود رابطه ی حقیقی زندگی ام.
مثل : داشتن یک “گنج نامه” چون کتاب رویاها.
مثل :شکل گیری خواسته ام برای شرکت در “دوازده قدم”.
مثل :کشف فایل ها و نوشته ها و بخش هایی در سایت که قبلا اصلا در مدارشان نبودم.
مثل : یافتن خود در جمع بی نظیری از دوستان آگاه و رشد دهنده که خواسته ی دیرینه و همیشگی ام بود.
مثل : در دست گرفتن قرآن و شروع مطالعه ی صفحه به صفحه ش.
مثل: کمرنگ تر شدن روابطی که نقشی در رشد و بهبود م نداشتند.
مثل : دور شدن از “وابستگی” و چشیدن لذت “عشق” بدون چسب و غل و زنجیر و اجبار و توقع و سرشار از رهایی.
مثل : آرام تر شدن، دیدن واضح نشانه ها، دوست شدن با تضادها و دیدن شان به عنوان موهبت گسترش، عاشق تر شدن، شادتر شدن… “آسان شدن برای آسانی ها”.
مثل : کم شدن شتاب و عجله م و بیشتر لذت بردن از هرلحظه ی این سفر.
مثل…
می دانم که در این مسیر هربار شگفتی های بیشتری در انتظار م است البته اگر متعهد بمانم و تسلیم در برابر هدایت ربّ. و این مسیری ابدی ست…
👣👣👣👣👣
این ها را نوشتم تا ردپایی 👣 گذاشته باشم از هرآنچه تا کنون در درون م رقم خورده و با هربار مرورشان ایمان م به قوانین الهی و این مسیر شگفت انگیز بیشتر و بیشتر شود و تعهد م قوی تر و قوی تر.
👣👣👣👣👣
تا یادم باشد قانون بسیار ساده ست و بدیهی و نباید اجازه دهم ذهن ِمنطقی مرا به چاله ی پیچیدگی ها گرفتار کند و با دعوت ش به سکوت به ذهن ِشهودی خویش اجازه دهم تا بیشتر هدایت ربّ را دریافت کند و مرا با این روشنایی به گام برداشتن سوق دهد.
…
فقط می توانم شکرگزار خدایم باشم که اگر
” ما به او اعتماد کنیم، او همه چیز می شود برای مان”
خدایا شکرت 🙏
شکرت که نور هدایتت را دیدم و به سمتش حرکت کردم. 🙏
خدایا شکرت که اینگونه با قانون تکامل و گسترش هرروزمان بهتر از دیروز است. 🙏
خدایا شکرت که اینجایم. 🙏
خدایا شکرت 🙏
دوستتان دارم ❤️ 🎈
خداوند دوستمان دارد💙
خداوند هدایت مان می کند. 💚
خداوند راه را نشان مان می دهد. 💛
به نام خدای عزیزم
سلام عزیز دل خدا سلام نرگس
خانوم گل خوشبوی مهربان سلام نوشته های خدایی
عزیز دلم چقدر جنس نوشته هات رو دوست دارم ذوق هست شادی هست چیزی که من دوستش دارم فرکانس شادی و خدایی که پشت حرفتون هست .
تحسین تون میکنم تبریک میگم برای این خود باوری و تغییر های که با هدایت الله مهربان براتون برامون انجام شده ومیشه .
یکی از کارهای که من بهش علاقه دارم همین نظر گذاشتن برای دوستان الهی م هست .من عاشقانه دوست دارم تحسین شون کنم و از حضورتون سپاسگزارم برای پخش آگاهی های ارزشمند .
مراقب خودت و خوبی هات خیلی باش نرگس خوش عطر خدا
دوستت داریم منو و خدا 😉😊❤❤
همیشه شاد ومو فقط تر از هر روز باشید کارت های اعتباری تونم پر پول .
سلام بر طیبه ی نازنین م 🌼
خواهر زیبا و تحسین برانگیز عباس منشی ام 🌸
خدا رو شکر می کنم که اینقدر عالی تحسین کردن رو انجام میدی و وجد و لذت و شادی و خدایی بودن رو به مخاطبت هدیه می کنی. خیلی خیلی سپاسگزارم 🌼 و تحسین ت می کنم برای این باورهای قدرتمندی که در خودت ساختی 👏👏
همیشه اسمت رو به عنوان کسی که دیدگاه های بالایی می فرسته در تلگرام دیدم و متوجه شدم که تو هرجا نوشته ی عزیزانم رو می خونی براشون نظرت رو میذاری و دعاهای قشنگ ت رو به همراه انرژی پاک و خدایی ت براشون می فرستی.
سپاسگزارم عزیزم 🌼
الگوی خیلی خوبی برای من هستی تا من این خصیصه ی رفتاری رو بیشتر در خودم ایجاد و تقویت کنم. تحسین کردن و دعا کردن.
…
برای دعاهای عالی و خاص ت هم سپاسگزارم عزیزم 🌼
از خداوندِ صاحب فضل بیکران برای همه مون طلب ثروت و نعمت و برکت در تمام جنبه های زندگی مون رو دارم 🙏
خدایا شکرت 🙏
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
سلام نرگس جانم ..خداروشکر که ما بچه های سایت ی همچین نرگسی داریم واسه نوشتن این نظرات و کامنت های قشنگ و پر از احساس و زیباش …😍
سلام سمانه ی نازنینم 🌸
سپاسگزارم از تو برای تحسین زیبا ت 🌼
خدا رو شکر برای تمام این خانواده و پدر نازنین مان بابا عباس منش قشنگ م 🙏🎈😊
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️
قلم شما طوری است که قبل از اینکه از شما بشنوم عاشق نویسندگی هستید، هِی به خودم میگفتم خدایا چرا این نویسنده نمیشه؟ اگه بشه میترکونه ها…
عالی بود، هم خودِ محتوا و هم هنرنمایی شما در چیدن کلمات کنار هم، ایشالا همیشه موفق و سربلند و ثروتمند باشید…
نویسندگی رو هم جدی بگیرید
با دلى پاک و روح و جسمى ازاد و رها از هرگونه نجواى شیطانى درود میفرستم به محضر حضرت دوست که هرچه دارم از اوست
درود و سلام به استاد عزیز و مریم نازنینم
درود به دوست عباسمنشى عزیزم نرگس بانو
بعد از پنج سال خداوند مهربان منو هدایت کرده به کامنت بى نظیر شما مهربانو
خیلى قشنگ نوشتى
خیلى باشجاعت و با عزت و اعتماد بنفس
بسیار زیبا و تاثیر گذار
سپاس از تو بخاطر کامنت زیبا
و سپاس گذار خداوندم بخاطر هدایتم به این کامنت
شاد و تندرست باشید در پناه خدا
سلام
من اسلام و قرآن واقعی را با آموزه های استاد عباسمنش فهمیدم.
سالها قرآن و نماز خوندم، اما معنی هیچکدام از اینها را نمیدونستم.
همون فهم قبلی من از خدا و قرآن و اسلام کاری با من کرده بود که از همش بیزار و فراری بودم
الان میفهمم که چرا پیامبر ما رحمت للعالمین است…چرا اسلام دین کاملی است…چرا قرآن کتاب کاملی است…
سپاس سپاس سپاس
ایمان !!
چیزی رو که نمی بینی و احساسش نمی کنی بتونی قبولش کنی !
ایمان به غیب و بعدش 100 درصد هم مطمن باشی چیزی رو می خوای بدسش میاری ؟!
فکر کنم همش همینه ! و بخاطر همین هست که می تونی احساس رضایت از زندگی داشته باشی