نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 41
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh1-2.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-06 18:07:082021-08-26 18:44:24نشانه های قانون جذب در قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود بر همه دوستان سپاسگزار🌹🌹🌹
طی چند روز گذشته به لطف خدا اتفاقات فوق العاده ای در زندگی من افتاده، هم از نظر عزت نفس، هم از نظر موفقیت های شغلیم، هم از نظر اینکه شرایط و آدمهایی که باهاشون برخورد داشتم پر از انرژی مثبت بودند و من در حال حاضر بسیار خوشحالم. 😃😃😃
انسان وقت هایی میترسد که به موضوعی در آینده فکر میکند. یا وقت هایی ناراحت و غمگین می شود که به موضوعی که در گذشته رخ داده فکر میکند و خودش را غرق در اتفاقات به ظاهر بد و افکار و احساست منفی می کند
در حالی که
❤احساس خوب=اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد ❤ و این زیباترین معادله ای هست که تاحالا دیدم❤
کسانی که در مسیر هدایت الهی هستند و ایمان، امید و احساس خوب دارند در لحظه حال زندگی میکنند
وقتی ایمان داشته باشیم هر چقدر اتفاقات و شرایط بدی هم تجربه کرده باشیم به نفع ما پیش خواهند رفت.
در غیر این صورت اگر در حالت غم و ناراحتی و ترس و …. بمانیم و ذهن و ورودی ذهنمون رو کنترل نکنیم اتفاقاتی رو تجربه میکنیم که اساسشون ترس بیشتره، ناراحتی بیشتره و ….
خداوند تنها منبع خیره، تنها قدرت جهانه، خداوند نوره .
نور و تاریکی باهم جمع نمی شوند . خیر و شر باهم جمع نمی شوند . سلامتی و بیماری باهم جمع نمی شوند. حق و باطل باهم جمع نمی شوند. امیدواری و نا امیدی باهم جمع نمی شوند. احساس خوب و احساس بد باهم جمع نمی شوند . 🍃🍃🍃
یک مومن باید به ایمانش عمل کنه اونوقت نه ترسی داره نه غمی.🌼🌼🌼
مهربانا ما را به راه راست هدایت کن🌹🌹🌹
در پناه خدا شاد، سالم، موفق، پیروز، خوشبخت، باایمان، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.💚💚💚
یازدهمین روز سفرنامه
خدااای من باز هم یک فایل بینظیر!!!!!!!
من با این فایل قبل اینک ب چیزی فک کنم خیلی در مورد خودم فک کردم!
انگار تازه دارم خودمو میشناسم.
داشتم فک میکردم چرا این عقاید اشتباه رو کورکورانه قبول کردم؟!!!!
اصلا اگه من با استاد آشنا نمیشدم زندگی من چی میشد؟؟؟؟
داشتم فک میکردم هرکس هرچیزی ک گفته من قبول کردم بدون اینک بخام ذررررره ای ب خودم زحمت بدم در مورد اون مسئله فک کنم ک اصلا درسته یا نه!!!
من قبول کرده بودم بعد از هر خنده ای گریه
قبول کرده بودم ک با گریه و زاری باید ب درگاه خدا برم(هرچی سوز و ناله بیشتر باشه،خواستم زودتر ب خدا میرسه و زودتر اجابت میشه🤦♀️)
سپاس خدایی ک غم را از ما گرفت
واقعا از خدا سپاسگزارم ک منو ب این مسیر هدایت کرد
مسیری پر از امید پر از آرامش پر از شادی پر از خوشحالی و خوشبختی
مسیری ک ثانیه ب ثانیش میتونه احساس خوب باشه(با داشتن باور درست)
خدایا سپاسگزارم ک بین منو ناراحتی و گریه و آه و ناله و اشک این همه فاصله قرار دادی
قبل آشنایی با استاد و قوانین خداوند شبا با گریه میخابیدم با خدا درمورد مشکلاتم حرف میزدم و گریه میکردم و فک میکردم الان خدا دلش داره ب حال من میسوزه.
ولی ب لطف الله مهربان از زمان آشنایی با قوانین حالم خوبه،آرامش دارم و هر روز با آگاهی های بیشتر ظرف وجودم بزرگتر میشه و ب سمت زیبایی های بیشتر هدایت میشم
من الان دارم از زندگی کردن لذت میبرم و اینو مدیون استاد عزیزم هستم🙏🌹
واقعا خییییییلی خوشحالم ک استاد عباسمنش رو تو زندگیم دارم
خدایا سپاسگزااااااااااارم❤
سلام خدمت دوستان هم فرکانسی عزیزم.
به نام خداوندی که هرروز به من آگاهی هایی در مورد خودش میدهد و من هرروز بیشتر و بیشتر عاشق حضورش در زندگی ام میشوم و همچنین سیستم حاکم برجهان که بر پایه عدالت خلق شده است. پروردگاری که بین هیچ کدام از بندگان خود فرق نمی گذارد و بصورت سیستماتیک اتفاقاتی را بسته به فرکانس هر شخص از داشتن احساس بد و خوب برایش رقم میزند.
اشک شوق دارم از اینکه خداوندم انقدر عادل هست که با احساس خوب اتفاقات خوب برای ماارمغان می آورد و احساس بد اتفاق های بد. فرقی برایش ندارد چه پیامبر باشی یا غیر . براستی بی ایمانی چه خدشه ای به روح و روان پاک ما که تیکه ای از وجود خداوندیم وارد می آورد پروردگاری که خالق ماست و آگاه است از اینکه ما تنها با یاد خودش آرام میگیریم.
براستی که چقدر در اشتباه بودم که فکر میکردم خداوند ما را در این جهان رها کرده تا که اگر اشتباه کردیم در جهنم افکندو یا از ترس همان جهنم و رسیدن به بهشت سعی کنم فقط واجبات رو بجا بیاورم و آن هم چون از ایمان خالص نبود ناامید میشدم و ته دلم به همان جهنم میرسیدم.
پروردگارجان براستی از تو سپاسگزارم که راه و رسم ایمان و آشنایی با خودت را از طریق دستان پر مهرت در زمین از طریق استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان شایسته عزیز که با کلام سرشار از آرامش اش و قلم زیبایش فراهم نموده ای. خداوندا سپاسگزارم از شادی درونم ،از غوغای درونم، از نوای قلبم، ازهرلحظه که دلم برای آرامش و خلوت در حضور تو تنگ میشود . عاشقانه میخواهم که هرروز هر لحظه هر ثانیه به تو نزدیک و نزدیک تر شوم.
به نام الله یکتا
با سلام خدمت استاد عزیزم مریم بانوی مهربان و توانمند و خانواده بزرگ دوست داشتنی ام.
در یازدهمین روز از سفرم میخوام امروز رو اختصاص بدم به راز و نیاز کردن و سپاسگزاری از خدای مهربانیها.
از روزی که روز شمار تحول زندگی رو استارت زدم به لطف الله و دستان پرمهر استاد عباس منش و مریم بانوی مهربان ، یه احساس بسیار لطیف و زیبایی در من شروع به شکل گرفتن کرده و امروز با شنیدن این فایل که البته قبلا نیز چندین بار شنیده بودم این احساس در من عمیقتر شد، عمیقتر نسبت به خدایی که همواره با منه در وجود منه منو دوست داره
خدایا عاشقتم و سپاسگزار از اینکه من رو توی این مسیر که ساده ترین و دل انگیز ترین مسیره برای رسیدن به تو و سعادت و خوشبختی قرار دادی.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار که من رو با استادی آشنا کردی که قوانین الهی رو همانطور که خودش درک کرده در اختیار ما قرار میده و کمکم میکنی که در راستای همین قوانین قدم بردارم.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار از اینکه کمکم میکنی تا عوامل نادلخواه درونم رو کشف و اصلاحشون کنم و باورهای قدرتمند کننده رو جایگزینشون کنم .
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بخاطر قوانین خوب و بدون تغییرت که این ثبات قوانین باعث ایجاد خاطر در من شده .
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بابت پاکیزه بودن جسم و روح و ذهنم.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار بابت این سایت و اعضا محترمش که هر روز به رشدم کمک میکنند.
خدایا عاشقتم و سپاسگزار که هر لحظه در حال هدایت شدن به مسیر خودشناسی و خداشناسی هستم .
ودر آخر ، این مناجات برگرفته شده از کامنت یکی از دوستان عزیز از سایت :
پروردگارا ، دلهایمان را بعد از آنکه ما را هدایت کردی منحرف مگردان و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش زیرا تو بسیار بخشنده ای.
آمین🙏🏿🙏🏿🙏🏿🙏🏿
با سلام خدمت استاد عزیز
از حرف هاتون همیشه استفاده کردم اما در بعضی دیدگاه های قرآنی با شما هم عقیده نیستم.
استاد من نیازی نیست به قرآن استناد کنید سخنان شما قابل قبول هست و نیازی به استدلال قرآنی ندارید.
ببینید نظر دادن در مورد یک آیه واقعا مشکل و نیاز به تخصص داره. واقعا شما به علوم قرآنی احاطه دارید. آیا می دانید که برای فهم یک آیه باید به تلفظ اصلی و واقعی کلمه دست یافت. می دانید در قرآن بیش از ۱۰۲۴۰ کلمه اختلاف قرائت وجود دارد. و در بعضی تحقیقات ادعا شده که بیش از ۵۰ درصد قرآن اختلاف قرائت دارد. اختلاف قرائت به این معنی است که یک کلمه به چند شکل خوانده می شود و هر شکل معنای خاصی دارد و مفسر باید قرائت اصلی را پیدا کند.
می دانید قرانی که در دست داریم از حفص بن عاصم بدست ما رسیده است آیا شما توان تشخیص عبارت اصلی از غیر اصلی را دارید؟ منظور من تحریف نیست. شاید شما به این آیه استناد کنید: نزلنا الذکر و انا له لحافظون این حفظ از طرف خداوند به معنای حفظ در برابر قرائت نیست.
آیا می دانید قران در ابتدا به خط کوفی نوشته شده بود که خط کوفی بدون نقطه می باشد و بعدها نقطه ها و علائم روی کلمات گذاشته شده است. آیا می دانید زمانی که قران نقطه گذاری شد در دوره حکومت چه کسانی بود و کسانی که مسئول نقطه گذاری بودند وابسته به کدام حکومت بودند؟ آیا طبیعی نیست که به نفع حکام خودشان نقطه گذاری و اعراب گذاری کنند؟
آیا می دانید اختلاف وضو بین اهل تسنن و شیعیان از کجا نشات گرفته است؟ اختلاف وضو نشات گرفته از یک علامت است. “وامسحوا بارجلکم” یک گروه معتقد است لام کسره دارد و یک گروه معتقد است لام فتحه دارد. و در اثر همین اختلاف در خواندن کلمه معنا به طور کلی متفاوت است.
آیا دانش حل تعارضات بین آیه ها را دارید؟ آیا میتوانید ناسخ و منسوخ را از هم جدا کنید؟ آیا در فهم آیات از کل به جز یا از جز به کل استفاده می کنید؟ چطور می توانید از پیشینه های ذهنی خود در فهم آیه خلاص شوید؟ آیا فهم لغوی قران کافی است؟ و…
بنده واقعا استفاده می کنم از درک استاد نسبت به جنبه های مختلف زندگی اما معتقد هستم اگر آیه ها و قران از حرف های ایشان حذف شود هیچ آسیبی به سخنان ایشان وارد نمی شود.
در واقع بنده ادعا رو قبول دارم اما استدلال را قبول ندارم. به این معنا که برای نظریه های استاد استدلات بهتری وجود دارد.
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
روز یازدهم از چله نشینی من
احساس من هرگز درگیر کلمات واژه ها و آنچه جامعه آنرا ارزش یا ضدارزش نامیده است نمیشود….چقدر این جمله امروز برای من الهام بخش بود من که تمام زندگی ام درگیر کسب رضایت از جامعه بود تا خوشایند ارزشها وضدارزشهای آنها رفتار کنم با رضایت آنها احساسم خوب بود وبا نارضایتی آنها احساسم بد میشد خداروشکر که این پاشنه آشیلم روشناختم و توانستم گامهای مهمی در زندگی ام بردارم یادم می آید در اوج بحران زندگی ام همین آیاتی که دوستان در کامنتها از آن گفتند چقدر به من احساس خوب داد اینکه غمگین نباشم اینکه فقط وفقط روی خدا به عنوان انرژی مطلق حساب کنم وچه نتیجه ها که نگرفتم از این با خدا بودن هروقت ردی خدا حساب کنی همه چی بهت میده و هروقت روی غیر خدا حساب کنی همه چی ازت میگیره مگر میشود به خدا ایمان داشته باشی و نگران باشی مگر میشود به خدا ایمان بیاوری و بترسی مگر میشود به خدا ایمان بیاوری ثروتمند نباشی
فقط یکی از نمونه های ایمان به خداوند را که واقعا برایم جالب بود تعریف کنم البته نمیتوانم بگویم ایمان کاملی دارم اما همین که تلاش میکنم احساسم خیلی متفاوت از قبل میشود
جلسه دادگاه داشتم برای مشکلاتی که در کارم با شریکم داشتیم از روزهای قبل چون تاریخ رو میدانستم داشتم روی توکلم خیلی کار میکردم تا روز جلسه فرا رسید خیلی جالب بود قاضی کسی بود که قبلا به خاطر موضوعی من را میشناخت خدای من اولین نشانه آمد 💪آرام نشستم و طرف مقابلم هر چه گفت با آرامش نگاه میکردم خود قاضی به جای من حرف میزد و اِلب ته ناخواسته از من دفاع میکرد ومن همچنان آرام فقط امروزم به خداوند بود ونیرویی برتر ودر برابرم طرف مقابلم که هر چه می گذشت خشمگین تر بود والبته مستاصل تر ودر نهایت همه چیز آنطور که میخواستم به نفع من تمام شد در حالی که نیرنگ داشتند وحیله و من همش ای آیه را در ذهنم مرور میکردم که لاخوف علیهم ولایحزنون و ایاک نعبد وایاک نستعین واقعا در آن لحظه فقط از اویاری خواستم واو هم جوابم را داد و چقدر برایم لذت بخش بود چون داشتم خدا را احساس میکردم چون خودم بودم خود آرامم خود شادم خود بدون نگرانی ام هیچگاه این احساس فراموش شدنی نیست فقط باید از اوبخواهی وبه او وصل باشی
استاد شما مانند کسی بودید که علیرضا جلالی را که در چاه بدبختیها البته بخاطر فرکانسهای بدش گرفتار شده بود نجات دادید شما دستی از دستان خداوند و بنده صالح خدایید امیدوارم لحظه به لحظه زندگیتان پراز شادی باشد و این بغض گلویم را که در حال نوشتن این کامنت دارم از شوقی است که شما به زندگی من دادید و ….
دوستت دارم بنده صالح خداوند…
بنام خدا و سلام ب شما استادِجان و مریمِ جانان و دوستان هم فرکانسی ام ❤️
اینقدر از این فایل غرق در لذت و شادی هستم ک حد و حساب نداره.
دیروز داشتم فایل توحید عملی شش رو نگاه میکردم. و یک پاشنه آشیل در باور های توحیدیم پیدا کردم.
منم مثل گذشته های استاد باور دارم ک کسی نمیتونه ب من آسیب برسونه یا رو کسی حساب نکنم اما شک داشتم ک خب حالا ک کسی نمیتونه بهم آسیب بزنه ،آیا خدا ب اندازه کافی پشتم هست؟؟؟؟؟ آیا خدا حمایتم میکنه؟؟؟؟ایا خدا دوسم داره؟؟؟
آین سوال هر از گاهی میاد تو ذهنم و امروز فهمیدم ک ای بابا این ک نجوای شیطانه
این ترس اضطراب ناامیدی فقط کار اونه.
معلومه ک خدا دوستم داره
خدای ک آسمانش رومسخر من
زمینش رومسخر من
دریاش رومسخر من کرده.
خدایی ک خودش گفته من برای تو کافی هستم.
گفته گول شیطان رو نخور،اندازه سر سوزنی نمیتونه بهت آسیب بزنه
اگه اگه اگه باور داشته باشی وبهم توکل کنی
باور باور باور
چه کلمه زیبایی
خدایا ممنونم ازت
چقدر قشنگ توضیح دادین ک باید آگاهانه آگاهانه آگاهانه ذهنمون رو کنترل کنیم.
اره بچه ها
آگاهانه
خدا منو دوست داره
امروز جواب نجوای ذهنی دیروزم رو داد
خدا از رگ گردن ب من نزدیک تره
خدا برای من فقط شادی میخواد
فقط لذت میخواد
فقط خوشبختی میخواد
بیشتر از من میخواد ک من موفق شم
ثروتمند شم
ب آرزوم برسم
خدایا عاشقانه ازت سپاسگزارم
استاد از شما هم سپاسگزارم
این فایل رو قبلا هم گوش داده بودم اما واقعا تا تو مدار نباشی حرف هاشو متوجه نمیشی
دوستت دارم استاد جان
دوستت دارم مریم جانان
❤️
“مُچ شیطان رو بگیر!!”
هرگاه محزون شدی، به دنبال نجواهایی بگرد که در ذهنت میپیچد! و شک نکن که این نجواها از سمتِ شیطان است و اون هیچ تسلطی بر تو ندارد!!
و مؤمنان هیچ گاه محزون نمیشوند چون از قلبشان پیروری میکنند، و به هدایت پروردگارشان گوش میسپارند!
آگاه باش که گر محزون شوی اوضاع بر تو سخت خواهند شد! (سخت میگیرد دنیا به مردمان سخت کوش!)
و هر فکری، هر دیدگاهی و هر نگرشی که به تو احساس آرامش، اطمینان و شادی میدهد، به این معناست که خداوند با تو سخن میگوید!
پس به همین راحتی میتونی این پیام هارو بشناسی،
و وظیفه ی تو در طول زندگی اینه که این پیامهارو تشخیص بدی از هم و انتخاب کنی! انتخاب کنی که به حرف کدوم گوش بدی،
شیطان؟ که قطعا گوش دادن به اون تورو به مسیر حزن، ترس و کمبودهای بیشتر میبره،
یا خدا؟ که به تو وعده ی فزونی و نعمت و شادی داده!
و زنهااار که ما بارها و بارها بابت موضوعی نگران، ناامید و عصبانی شدیم، کلی شبها بخاطرش گریه کردیم، اما دیدم توهمی بیش نبود و هیچ رخ نداد!
پس وظیفه ی ما در یازدهمین قدم اینه :
اسلحه ی شیطان رو بشناس، خدارو باور کن و تصمیم بگیر که فقط به اون گوش کنی و اونوقته که زندگی سراسر شادی و عشقه…
خدایا تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم🤍
تجربیات امروز من از عمل به این فایل :
معمولا عادت دارم از شبِ قبل توضیحات بانو شایسته رو بخونم و صبح نکات فایل رو بنویسم، در طول روز بهش عمل کنم و شب هنگام بشینم و تجربیات شخصیمو بخاطر استفاده ازش بنویسم، اما امروز فرق داشت…
انرژی داخل این فایل و در کل پیام روز یازدهم اونقدر زیااد بود که فقط با خوندن توضیحات اولیه ی بانو شایسته به فکر فرو رفتم و دیگه نمیتونستم به چیز دیگه ای فکر کنم!
صبح بلند شدم یه حسی بهم میگفت بشین دوباره توضیحات بانو رو بخون و دیگه به هیچی فکر نکن. کل روز انرژیه این پیام روحمو فرا گرفته بود،
همه ی کارهام رنگ دیگه ای گرفته بودن و خبری از. “حزن” نبود!
حتی موقع انجام کارهای خونه که معمولا نجواهای شیطان این موقع بیشترین تسلط رو بر من پیدا میکنن، آهنگ گذاشتم و تماام کارها رو با رقص انجام دادم💃🏻و هی در ذهنم تکرار میشد : مؤمنان هیچگاه محزون نمیشوند!!
استااااادددد انقدر هیجان زده بودم که با اینکه معمولا خیلی کارهامو پشت گوش می اندازم اولین کاری که صبح کردم انجام تمریناتی بود که خیلی برام سخت بودن و همیشه پشت گوش مینداختم، (و این جمله هی تکرار میشد : و مؤمنان هیچگاه محزون نمیشوند)
شاید بگید چه ربطی به این داره که کارهای سختتو رفتی تول انجام دادی؟
آخه میدونین چیه؟ من همیشه کارهامو پشت گوش مینداختم چون “محزونم” میکردن، بخاطر احساس ناتوانی، بخاطر این احساس که باید زجر بکشم که این کار خوب از آب در بیاد و در یک کلام بخاطر گوش دادن به نجواهای این شیطااانِ چیز…
اما ایندفعه گفتم کلام خدا فقط شادی بخشه، به اون گوش بده! بزار هدایتت کنه، و میدونین اون بهم چی گفت؟
بهم گفت که چقدر پیشرفت کردم و چقدر بهم افتخار میکنه!
پس شروع کردم و تمریناتم رو انجام دادم! آخه میخواستم بازم بهم افتخار کنه!!
بهم گفت که یادته چقدر پروژه ی دیروزت خوب پیش رفت؟ چقدر بهمون خوش گذشت؟ چقدر بقیه هم لذت بردن؟ امروز یه ایده ی جدید دارم! بیا…
و شروع کردم، یاد لذت های کارم و همه ی اون تحسینا افتادم! ایده ی جدیدم رو پس از کلی تمرین( که حینش نجواهای شیطان مزاحمم میشد ولی باز کلام الله والاتر بود!) به اجرا گذاشتمش!
بوم!! نزدیک به ۷ ساعت از روز رو داشتم ایده امو عملی میکردم( که البته بازهم ناامیدی ها کم نبودن…ولی این باور که : اگر جا نزنم حتما نتیجه میگیرم و صبارین پاداش میگیرن خیلیییییی بهم کمک کرد تا دوباره برگردم!)
و در آخر روز که کارم تموم شد و با بقیه به اشتراکش گذاشتم بازهم حمایت الله منو بالا و بالاتر برد و خودشو به همه ی شکلای ممکن نشون داد!!
بهم گفته بودااا، گفته بود که اگه این کارو تموم کنم یه پله به هدفم نزدیکتر میشم…
و بله، بیشترین تحسین ممکن رو نسبت به کارهای دیگه ام گرفتم!
و این ایده ی پروردگارم بود که به کمک من اجرا شد و تونست منو یک پله بالاتر بکشه!
سپاسگزار خداوندم و سپاسگزار دو دست شفا بخش او یعنی استاد عباسمنش و بانو شایسته🤍🙏🏻
سپاسگزار حمایت و هدایتشم که هیچوقتتت از من دریغشون نکرد!
هنوز یک چهارم این راه رو رفتم اما نتایج هی بهترو بهتر و بزرگترو بزرگتر میشن!! از هیجان و انرژی بالا نمیتونم بخوابم! شاید یکم ورجه وورجه کنم تا خسته بشم،(از لحاظ ذهنی که امکان نداره، از لحاظ جسمی هاهاها)
راستی دوست داشتم بابت بهترین اتفاق امروز هم از پروردگارم سپاسگزاری کتم :
مدتی بود داشتم یجورایی بیخیال یکی از رؤیاهام میشدم، یعنی چون نوکِ نوکه قله بود گفتم مدتی تمرکزم رو از روش بردارم و فقط به قدم بعدی چشم بدوزم، که امروز یکی از دستات یه پیام برام داشت!!
اون پیام برام همه چیز شد و جای تمااام نجواهای منفی که به رسیدن به قله رو برام خییییلی دور از دسترس و غیر ممکن نشون میدادن گرفت…
یک مهر قلمبه ی تایید بود از سمت تو که حتمااا به قله میرسم!🤍🤍🤍
دوستت دارم یگانه ی من.
سلام بر شما عزازن دل
خدا رو شاکر هستم که هر روز کم دارم بهتر و بهتر میشم
تمام کاری و مهمتریم کاری که باید بکنیم در زمان هایی که نجوا ها اوج میگره این هست که باید ذهنمون رو کنترل کنیم و نگذاریم این نجواها پیروز بشن و باید تا آنجایی که میتونیم درر احساس خوب و عالی بمونیم توی یکی از لایو های استاد . استاد یه جمله ای گفت خیلی جالب بوود و توی ذهنم هست . استاد گفت با هر منطقی دستت رو بکنی توی آتیش دستت میسوزه
نیاز نیست دلیل و منطق بیاری که الان فلان اتفاق افتاده ه من حق دارم ناراحت باشم مسئله به مجود اومده اوکی من توانایی حلش رو دارم
یه زمانی که یه مسئله ای پیش میاد یا ناخواست ای برخورد میکنم یاتوجهم به نا خواسته ای پرت میشه
البته زمان هایی که حواسم هست سریع به خودم میگم ک ایا الان دستت توی آتیشه ؟ عد یه لحظه توجه میکنم میبینم بله . دارم به چچیزایی که نمیخوام توجه میکنم و احساسم داره منفی میشه به خودم میگم سریع اون موضوع رو وارونه کن و بابتش شکر گزاری کن
مثلا اگر یه طلبکار زنگ میزنه به خودم میگم که بدهی فرکانس بدهی بیشتر رو جذب میکنه با این فرکانس پولی جذب نمیکنم پس نقطه موقابلش چیه شکر گزاری بایت فراوانی پول وثروت
و شروع میکنم بابت پول و فاوانی شکر گزاری کردن که این طوری سریع میتونم از این احساس منفی بیام بیرو
یا فایل تضاد استاد رو گوش کرده بودم یه مدت هم این کار رو میکردم تا به یه ناخواسته ای بر میخوردم یا ذهنت میرفت سراغ چیزای منفی از خودم سوال میکردن آیا این موضوع رو میخوای ؟ جوابم اگر نه بود باز از خودم سوال میکردم که پس چی رو میخوای مثلا نقطه مقابلش رو میگرفتم و شروع میکردم به شکرگزاری بابت اون نقطه مقابلش
باز به مثال قبل برگردیم یه طلبکار زنگ زده و بابت پولش صحبت میکنه و پولش رو میخواد بعد از تماس احساس منفی میکنیم که الان پول نداریم که به این بنده خدا بدیم و احساسات منفی و نجوا ها اوج میگیره
توی یه همچین شرایطی سریع از خودم میپرسم آیان این چیزی هست که میخوام؟ خب جواب قطعا منفی هست بعد از خودم سوال میکنم که پس چی رو میخوای مثلا دوست دارم یه یه مقدار بیشتر از اون پولی که بدهکار هستم پول به دستم برسه و بسازم که حساب این بده خدا هم پرداخت کنم مثلا اگر مبلغ بدهی 2 میلیون هست برای 2500 شروع میکنم شکر گزاری کردن و ادامه میدم و سریع احساسم تغییر میکنه
البته باید زمان هایی که این احساست و نجوا ها شروع میشه هوشیار باشیم تا بتونیم با ترفند های مختلف ذهنمون رو کنترل کنیم که اگر هوشیار نباشیم این شیطان قسم خورده ما رو به هر کجا که خواست میبره و قتی به خود میایم میبینم که کلی وقت در احساسات منفی بودیم
استاد عزیزم بابت این آیات زیبا که در این فایل خوندین سپاسگزارم که مهر تاییدی هست بر اینکع در هر لحظه باید حواسمون باشه که الان در حال ارسال چه نوع فرکانسی هستیم و هرچی از گذشته رها تر باشیم غم کمتری داریم و هرچی آینده رو به خدا بسپاریم از نگرانی و ترس هم رها تر هستیم و نتیجه میشود در لحظه زندگی کردن
من به تازگی دارم این کار رو انجام میدم زمانی که گذشته به یادم میاد میگم گذشته دیگه گذشته با شخم زدنش هیچ چیزی درست نمیشه بد تر هم میشه پی باید در لحظه زندگی کنم یا وقتی که نگرانی برای آینده و فردا میاد به خودم میگم خدا که زود تر از من فردا اونجا هست و کار هار و ردیف میکنه باور کنید تا با ایمان این حرف رو میزنم نگرانی ها درجا پا به فرار میگذارن و خیالم راحت میشه که خدا فردا زود تر از اینکه من از خواب بیدار بشم همه کار ها رو ردیف کرده پس خیالم راحت میشه و نتیجه همیشه آرامش در لحظه هست و هرچی بیشتر تمرین کنیم که در لحظه زندگی کنیم غم از گذشته و ترس از آینده کمرنگ و کمرنگ تر میشه و در لحظه زندگی کردن احساس شادی بیشتری رو برایمان فراهم میکنه این که الان سالم هستیم اینه الان سلامت هستیم این همه نعمت در همین لحظه داریم این همه زیبایی اطرافمون هست این که لذت که میتونیم تجربه اش کنیم پس با انجام این کار در اصل داریم فرکانس مثبتی به جهان ارسال میکنیم و نتیجه فرمانس هایی که اراسل میکنیم این هست که ما به خواسته هامون خیل بیشتر نزدیکک میشویم
خدایا یاریمان بده تا هر روز در این مسیر زیبا هوشیار تر و اگاهانه تر عمل کنیم و ثابت قدم تر باشیم و هر لحظه شاد تر از قبل باشیم آمین
عاشقتونم در پناه خدای عاشق و شاد سالم و ثروتمند باشید
امی
چقد ازین فایل لذتت بردم خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت استاد عزیزم سپاسگزارم داشتم قسمت امروز زندکی در بهشت را میدیدم مریم جون گفت فایلهای دانلودی خودشون چندین دوره آن واقعا که راست گفته.. من چنتا چیز خریدم یه مدت که قیمتها اومده پایینتر مدام شیطان ذهنم میگفت که ضرر کردی و ارزون شد و… و من هی بهش فکر میکردم و همش دلشوره و نگرانی بعد یدفعه باخودم گفتم چیکار داری میکنی دختر پس خدا کجاست تو زندگیت یدفعه دلم گفت همه چیزو بسپار به خدا و با خیال راحت زندگیتو بکن آرامش داشته باش خدایا چقد حس خوبی دارم خیالم راحته که یه دنیا خیر و برکت ارزیم اما دلم میبرم و بااین فایل دیگه مطمئن شدم به خرف و ندای قبلم و خدام گوش بدم و کاملا آروم باشم خدایاشکرت