نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 46
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh1-2.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-06 18:07:082021-08-26 18:44:24نشانه های قانون جذب در قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
لذت بردم ازاین فایل وآگاهیهایی که به من داد
میخوام بعدازگذاشتن کامنت دوباره گوش کنم واین که یکی قصدانداختن قرآن توآب روداره واین کارصورت نمیگیره ومیشه منجی ونجات دهنده او
داستان یعقوب هم خیلی برام درس داشت ودرک قانون
واین که استاد3ساعت بعدازفوت فرزندشون احساسشون روتغیردادن
واین که ابراهیم چه مردبزرگی بوده
یه موردی که من امروزدرمورد خودم متوجه شدم این بود که همیشه فکرمیکردم ببینم دیگران چه فکری برای من دارن ودرموردمن میخوان چیکارکنن
یعنی شرک ودیگران خدای من بودن به جایی این که ببینم خدا واسه من چی میخواد واقعیت هنوزدارم حلاجی میکنم این موردرو چون به نظرم یکی ازبزرگترین پاشنه آشیلهای من هست
همکارمیخوادببینی من چیکارمیکنم من ببینم اومیخوادچیکارکنه
کارفرما چه فکری هست من واسه فکرش چه عکس العملی بایدانجام بدم
مردم چیکارمیکنن ومن بایدچیکارکنم
همش وهمش مشغله فکری ولی وقتی خداروباورداشته باشی وبه کتاب قرآنی که به ماداده عمل کنی همیچی به خودی خود عالی انجام میشه
ثروتمندباشید
عالی بود پر از انرژی مثبت شدم و با اینکه 10 بار قبلا گوش کرده بودم اما باز با گوش کردن ذهنم بازتر شد
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز ،سلام به همسفر های عزیزم ،
منم مثل خیلی از آدما با قرآن تا چند سال پیش غریبه بودم کلی سوال داشتم از بچگی با کلی از احکام مخالفت داشتم از هر کسی که به نظرم ادم عالم در این جور موضوعات بود سوال میکردم ولی جواب منطقی نمیدادن با این که بچه بودم ولی انگار قلبم می دونست چه چیزی درسته هیچ وقت بهم نگفتن که قرآن انقدر کتاب خوبیه اگه بخواد با تفکر خوانده بشه چون اکثرا ادما از قرآن یه بت درست کردن که فقط با خوندنش پاداش میگیری ،ازت سپاسگزارم استاد عزیزم که یکی از دستای خدا شدی و چشمای منو باز کردی منو از خواب غفلت بیدار کردی من الان دوبار که قرآن و خوندم و درباره بعضی موضوعات تحقیق کردم امروز تصمیم گرفتم دوباره بخونمش ،واقعا با هر
بار جلو رفتن در قرآن بیشتر می فهمیدم که این کتاب ،کتاب قانون جذبه ،دیروز بعد از گوش دادن به این فایل نا خواسته ای برام رخ داد که نجوا به شدت شروع کرد به انجام کار همیشگیش انگار من باید دیروز این فایلو و تمرین میکردم باید ایمانمو در عمل نشون میدادم باید نجوا ها رو خاموش میکردم با اینکه برام کار راحتی نبود اما من تونستم انجامش بدم استاد تک تک جمله هاتون بهم کمک کرد تا حالم بهتر بشه اینکه همه ی نجوا توهمه اینکه این نجوا از طرف شیطانه برای اینکه من ناراحت بشم اینکه انقدر چیزی رو برای خودم مهم نکنم که بخاطرش حالم بد بشه و الان که یک روز گذشته بیشتر به این موضوع پی می برم که همه نجوا ها پوچه ،هر روزی که از سفرنامه میگذره هدایت خدای مهربانم برام ملموس تر میشه ،دیروز چرخ خیاطی مادرم که خراب شده بود و من می خواستم که شروع کنم برای انجام فعالیت مورد علاقم به طور معجزه آسایی درست شد و کلی نشونه های عالی دیگه که هر روز بهم میرسه خدایا شکرت
سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم شایسته نازنین و دوستداشتنی.
یازدهمین برگ سفرنامه من.
یک روزی وقفه افتاد. دیشب از خستگی موقع گوش کردن فایل خوابم برد و امشب دوباره اون رو گوش کردم.
البته این فایل رو قبلا دانلود و ذخیره کرده و بارها گوش کرده بودم اما امشب تأثیر متفاوتتر و بیشتری روی من گذاشت.
استاد، شما دنیایی رو که من سالهای سال اشتباه ساخته و پرداخته بودم، دارید خراب میکنید که اون رو از نو و درست و زیبا بسازید.
استاد، جالبه که من سالها به دلیل علاقه شخصیم کلاس عرفان و قران میرفتم. و خودم قران رو میخوندم. اما نه استادمون به ما این چیزها رو میگفت و نه خودم درک درستی داشتم.
تصور من این بود که هر کس غمگینتر و سنگین رنگینتر و عبوستر باشه حتما آدم بهتریه و باایمانتره. وای استاد، چقدر اشتباه رفتم. چقدر دور شدم. ای وای! چقدر زندگیمو هدر دادم.
تازه دارم میفهمم چی به چیه. تازه دارم الفبا رو یاد میگیرم.
خدایا شکرت. چقدر خوشحالم که دارم راه رو پیدا میکنم. چه خوشحالم که شما رو شناختم. سپاسگزار و شاکرم. سپاسگزار خداوندم که هدایتم کرد. راه چقدر روشنه استاد ولی من چشمهام بسته بود و غافل بودم. البته نه اینکه الان کامل چشمهام باز شده، نه. فقط یک کورسویی دارم میبینم، ولی روشنی در پیش روست.
اشکهام سرازیر شدند استاد. چقدر سپاسگزار و ممنون شما هستم. امروز من اگرچه که هنوز به ثروتی نرسیدم اما حال بهتری دارم. دلیلش اینه که تازه دارم معنای زندگی رو میفهمم. زندگی چقدر خوبه استاد. چقدر قشنگه. چقدر همه چیز زیباست. زندگی اصلاَ رنج کشیدن و پدر خودمون رو درآوردن و غصه خوردن نیست.
زندگی همین گوشه دنج و آرامش و لذت و زیبایی و احساس شکرگزاری و دریافتها و باورهای تازه است. زندکی پر و بال دادن به قسمت.های روشن و زیبا و لذتبخش و محو کردن قسمتهای سخت و تلخه.
استاد، بزرگترین درس من امروز اینه که یاد بگیرم از زندگی لذت ببرم. بخندم. شاد باشم. به خداوند تکیه کنم و باورهای درست رو در خودم ایجاد و تقویت کنم. استاد، ثروت بسیاری منتظر منه. سلامتی کامل، رفاه بسیار زیاد، زندگی آرام و لذتبخش و آکاهیهای بیشتر و درک درست قوانین.
استاد ازتون بارها و بارها ممنونم و خدا رو بینهایت شاکرم.
ب امید خدا
سلام خدمت همه دوستان
واقعا اگه ما ی کاریو شروع کنیم و نگرانش نباشیم و دل بدیم ب خدا و نگرانش نباشیم و تکیه کنیم ب خدا دیگ هیچ مشکلی نداریم و مطمنیم همه چی خودش خوب پیش میره همون ایمان مادر موسی
🌹سلام و عرض ادب خدمت استاد گلم و خانوم شایسته و تمامی اعضای خانواده 🌹رد پای روز یازدهم سفرنامه
تقریبا همون اتفاقی که برای خانوم شایسته افتاده بود در باره این فایل مشابه اون اتفاق هم اون زمانی که من برای اولین بار این فایل گوش دادم برام افتاد و باعث آشنای خوب و دقیق من با قرآن شد و حدود سه ماه هستش که دارم سوره به سوره و آیه به آیه قرآن رو مطالعه میکنم و تقریبا شبی نیست که یک صفحه از قرآن رو نخونم و واقعا شگف زده میشم وقتی میبینم ی چنین قوانین و حرفای فوق العاده در اون گفته شده و خداروشکر میکنم ک تونستم تو مدار خوندن این کتاب گهربار باشم ….برای همگی شما آرزوی سلامت،،ثروت و آرامش میکنم 🌹🌹❤
خداوندا تسلیم توام مرا هدایت کن که سکان در دست توست.
میخواهم دوباره با یادت ارام بگیرم و ارامشم شوی.
هر گاه ناامید میشوم این ایه یادم اورده میشود که
سست و غمگین نشوید اگر مومنید.
شادی و احساس خوب مهمترین چیز است .
یعنی از زمانی پیشرفت های بزرگ من شروع شد که احساسم بهتر بود و
هماهنگی با خدا را یافتم .
تنها کاری که باید انجام دهم این است که تنها به او وصل شوم و با او
هماهنگ شوم.
سلام و خدا قوت خدمت همگی چرا ما باید به نکات مثبت توجه کنیم و زیبایی ها را ببینیم چون وقتی که به زیبایی ها توجه می کنیم یعنی زیبایی های بیشتری را می خواهیم در زندگیمون تجربه کنیم و به ما داده می شود و زندگیمون هر روز قشنگ تر از دیروز می شود شاید گاهی غمگین شویم ولی نباید در آن بمانیم در قرآن می بینیم خداوند در لحظات خیلی سخت به پیامبران می گوید غمگین نباشید که اتفاقات بدتری را تجربه می کنید و احساس خوب در واقع شکرگزاری هست از چیزهایی که داریم که اگر ناراحت شویم همان ها رو هم از دست می دیم.و نکته آخر اینکه هرچی ایمانمون به خدا بیشتر می شود غم از چهره ی ما رخت بر می بندد چون همه ی چیز ها بدست خداست و نه بنده ی او و اگر به او توکل کنیم برای ما راهگشا می شود. خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم وهمسفران موفقم.
یازدهمین روز سفرم رو با نام الله شروع میکنم.
( مریم هستم)
قانون جذب در قران.
استاد، من به خاطر شغلم زیاد با قران ارتباط داشتم وچون اعتقادات مذهبی ریشه داری هم داشتم مرتب قران رو میخوندم وسالی چند بار قران رو ختم میکردم.
آیات افلا یتدبرون….
افلا تعقلون……
وهم لا یتفکرون و….
همه رو میخوندم وبرخی هاشو حفظم.
ولی هیچ درک واقعی از قران نداشتم.
من تمام قصه های قران را بلدم وبرای شاگردانم همه اون قصه هارو تعریف میکردم وهمه هم خوب گوش میدادن.
ولی من درسهای قصه هارو یاد نگرفتم.
نفهمیدم چرا خدا برام داره قصه تعریف میکنه.
نفهمیدم میخاد منو تربیت کنه وبه من درس عبرت ودرس قانونها رو بیاموزه.
نفهمیدم میخاد اندیشیدن ولذت بردن ودر حال زندگی کردن رو به من بیاموزه.
من آیات رو میخوندم تا مشکلاتم رو خدا حل کنه.
گریه میکردم تا دلش برام بسوزه.
در حالیکه در آیاتش گفته بود من احساسی عمل نمیکنم.
اگه احساسی عمل میکردم به موسی نمیگفتم برو با فرعون که هزاران کودک رو کشته با نرمی سخن بگو.با نرمی…….
میخوندم آیات رو ولی از این زاویه بهش نگاه نمیکردم.
خدا گفته بود من هر دو گروه خوب وبد رو( صاحبان فرکانس خوب.صاحبان فرکانس بد) به اهدافشون میرسونم ولی در مدار دیگه ای شناور بودم.
خدا گفته بود بهتون وعده رزق وروزی فروان دادم.
هرکس به من توکل کنه خدا براش کافیه.
هر کس تقوا داشته باشه براش گشایشی قرار میدم.
ولی همه اینهارو میخوندم و بیشتر ازش میترسیدم.
و ازش میخاستم منو به خاطر گناهانم ببخشه.
فک نمیکردم که خودم هم میتونم به خودم ظلم کنم.
ولی یادم داد به خودم ظلم نکنم.
وقتی باشما آشنا شدم در قسمت جلسه قرانی من بیشترین مقاومت رو داشتم.
اونقدر که یادمه در قدم اول و دوم حتی اون فایل قرانی رو تا اخر ندیدم.
بعد شروع کردم به خواندن قران.به ترجمه قران توجه کردم.
داستانها را از اول بررسی کردم.
هر چی که مثبت بود ومیشد ازش یاد بگیرم برای خودم نوشتم وگفتم ویاداوری کردم.
هم خوبهارو در قران بررسی کردم.
هم بدهارو بررسی کردم.
هم همسران هود ولوط را وهم آسیه ومریم را.
بعد اونارو باهم مقایسه کردم.
داستان بنی اسراییل در سوره بقره و رفتن موسی به کوه طور وایمان ابراهیم ویکتاپرستی او و از طرفی در قران اومدن کلمه اب که به معنی پدر هست عمو معنا کردن وگفتن که آزر پدر ابراهیم نبود عمویش بود.
اینها تضادها رو برام به وجود آورد.
از انبیا برای خودم یه غول ساخته بودم که اونا از ما بهترن ومن نمیتونم حتی به جایگاهشون فک کنم.
من که دیگه نمیتونم پیامبر باشم یا حتی نمیتونم شبیه او باشم.
معجزه فقط مال انبیاس.
و حتی در ذهنم فک کردن به اینکه بخام از خدا که شرایط اونارو به من بده، شرک میدونستم.
همه قصه هارو از اول برای خودم تعریف کردم.
۱۶۸ قصه ناب.
بعد گفتم خدا چرا اومده قصه گفته؟؟؟؟ مگه قران کتاب قصه اس؟
بعد دیدم وقتی میخان بچه هارو با قوانین بشری ودنیوی و…..آشنا کنن وتربیتش کنن ونکته تربیتی یادش بدن مادرها میان براش قصه میگن.
خدا میخاد با قصه درسهایی یادم بده.
میخاد قانون رو یادم بده.
چرا پسر نوح پیامبر غرق شد وکفر ورزید؟
مگه روش تربیتی نوح اشتباه بود؟
آسیه چرا در قصر فرعون که ادعای خدایی کرد گفت خدایا نزد خودت خونه ای تو بهشت به من بده.
همسر لوط وهود چرا با دیگران عذاب شدن؟ ولی لوط وسایر خانواده نجات پیدا کردن؟
چرا یوسف پادشاه شد وبرادرانش اونجوری باهاش برخورد کردن؟ اینا که هر دوشون فرزند پیامبر بودن.
موسی که قاتل بود چرا به مقام پیامبری رسید؟
چطور مریم در اون زمان مساله حاملگی اش رو هضم کرد؟
چطور ساره در سن پیری بچه دار شد؟
محمد که یتیم بود چطور به اون مقام نبوت رسید؟
چرا محمد با یه زن تاجر وثروتمند ازدواج کرد؟
چرا سلیمان با اینکه پیامبر بود پادشه بود وثروتمند؟
من همه این تضادهارو تو ذهنم داشتم وبهش کاملا اعتقاد داشتم ومیگفتم نه دیگه، اونا پیامبر بودن وحق نداری حتی گوشه ذهنت بپرسی چرا؟
بعد فرکانس ومدارها وباورهارو استاد عزیزم یادم داد واین آگاهیهای ناب استادم رو با قصه های قران واموخته ایم تطبیق دادم وکلی با ذهنم کلنجار رفتم.
بعد دیدم داره زندگیم بهتر میشه.
نتایجم بهتر میشه.
الان بیشتر مستجاب الدعوه هستم تا اون موقع که بارها وبارها قران میخوندم وکل دعا وثنا.
پس کجای کار اشکال داره؟
چرا الان خدا بیشتر حرفامو گوش میکنه و توکلم بهش بیشتر شده؟
من که همون آدمم.
چرا الان زودتر وراحتر بهدخواستهای ریز ودرشت میرسم؟
الان شادترم.روابطم بهتره.
پس تنها تفاوتی که هس در باورها وشخصیت من و نوع نگاه من به خداس که فرق کرده.
و راهم هم اشتباه نیس وگرنه به نتیجه نمیرسیدم و توکلم هم بیشتر نبود.
همه چی راحت تر شده.پس مسیرم اشتباه نیس.
مسیر قبلی اشتباه بوده که هیچ نتیجه ای از این همه عبادت نمیگرفتم.
واز یه زاویه دیگه خدارو دیدم.
و خدارو شکر میکنم که هدایت شدم.
و در مسیر یکتاپرستی وتوکل قرار گرفتم.
خدایا شکرت که تو هستی ومنو محبوبترین بنده خودت قرار دادی.
دیگه نمیترسم که بگم میخام ابراهیم تو باشم.
یونس تو باشم.
موسای تو باشم.
مریم تو باشم.
وبه خودم وبه خدای خودم با این صفات قشنگش تبریک میگم.
وممنونشم که هدایتم کرد تا در گمراهی نمیرم.
خدایا عاشقتم وبینهایت دوستت دارم.
خدایا شکرت که از بودن با تو لذت میبرم.
سلام به همه دوستان عزیزم
ازخداوند سپاسگزارم که مرا به راه راست هدایت نمود.
از استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر این آگاهی های ناب
احساس خوب مساوی اتفاقات خوب رو تقریبا همه عزیزانی که قانون جذب کار میکنند میدونند.ولی چطور بتونم از این قانون استفاده کنم مهمه. و شرط اصلی اینه که خدا رو باور داشته باشم و توحید رو اصل زندگیم قرار بدهم
از خدا میخوام همین طور که من رو لایق قرار داد تا این آگاهی ها رو بدونم یاریم کند تا در عمل به این قوانین استاد شوم.که اگر همین یک کار را هر کسی در عمل انجام دهد خوشبخت خواهد شد. مگر خوشبختی چیزی جزء شادی و لذت بردن است.
از خداوند میخواهم همه دوستانم را در این مسیر زیبا هدایت و یاری نماید.
خدا را شاکرم که میدانم با احساس خوب داشتن میتوانم به تمام خواسته هام برسم.
خدا را شاکرم که با احساس خوب میتوانم خالق زندگی زیبا و دلخواهم شوم.
برای همه دوستانم داشتن احساس خوب پایدار را آرزومندم.