نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 65

1389 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1356 روز

    بنام خداوند بزرگ و مهربان

    سپاس و درود خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و تمام اعضای خانواده بزرگ عباسمنش.

    برگ‌۱۱ از سفرنامه رو هم در روز ۱۴/۱۰/۱۴۰۰

    ساعت ۲۱‌:۵۱

    دیدگاه میزارم.

    واقعا با گوش دادن به این فایل چقدر کتاب قرآن رو برام جذاب تر و قشنگ تر میکنه و هدایت میکنه تا آن رو در زندگیم بیارم و جزئی از زندگی کنم.

    چقدر باور های من نسبت به قرآن و اسلام تضاد داره با حقیقت آن .

    از استاد عزیزم با این بیان شیرینش و احساس عالی اش تشکر میکنم که من رو به سمت کتاب الهی هدایت میکند و قوانین این جهان هستی رو به من سر نخ میدهد تا بروم و جواب هایم و تمام چیز هایی که لازمه زندگی سر شار از موفقیت هست را در آن پیدا کنم.

    واقعا دید انسان با این حرف های استاد نسبت به قوانین جهان هستی چقدر قشنگ و لذت بخش تر میشود.

    بعضی موقع ها فکر میکنم اگر آدم بخواد در مورد هر فایل دیدگاهی بنویسد شاید اندازه ی کتاب شود 😍😍

    آن هم به خاطر آگاهیی های بی نهایتی که در هریک از فایل ها وجود دارد .

    و واقعا غیر ممکن هست انسان بتواند بگوید کدوم فایل از هم مهمتر .

    شاه کلید شاه کلید شاه کلید

    احساس خوب =اتفاق های خوب

    چقدر پر معنی .

    چقدر قشنگ

    چقدر پر آرامش

    چقدر فرمول مهم و اصلی و در دستراس همه

    باور کنید دوستان انقد من به این جمله روز به روز ایمانم بیشتر میشود که واقعا نمیدونم آخرش به کجا ختم شود😍😍😍😍😍😍

    ولی قانون خداوند همیشه ثابت و تغییر ناپذیر هستش و اصلا برایش فرقی نمیکند چه کسی باشی.

    چقدر این قانون خدا به من آرامش میدهد

    چقدر این برنامه دوستان جدید و موفق و کار درست تو زندگی من می آورد

    خدایا زبانم کلمه و جمله در وصف تو پیدا نمیکند.

    چقدر‌حال و احساسم‌ خوبه خدایا شکرت

    از همه دوستان و استاد بزرگ و خانم شایسته تشکر میکنم.

    احساس خوب=اتفاق های خوب و عالی😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍🙏🙏🙏🙏🎉🎉🎉💐❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1707 روز

    سلام استاد گرامی و همفرکانسی های عزیز:در این فایل شنیدم که حضرت یعقوب به خاطر وابستگی زیادش به یوسف زمانی که یوسف با برادرانش به چرا می رفت به برادرانش گفت که شاید گرگ حمله کند و به یوسف آسیب برساند …به خاطر نگرانی و وابستگی زیاد یعقوب درسته که خدا یوسف را به خاطر ایمانش نجات داد ولی برای یعقوب دوری از یوسف و حزن اندوه بیشتر به ارمغان آورد …یعقوب به دلیل عشق به یوسف ، خدای یوسف را فراموش کرده بود و اتفاقاتی برایش رقم خورد که همش ناراحتی و جدایی بود وقتی این داستانهای قرآنی را از زبان استاد می شنوم تازه درسش را میگیرم . چه درس ارزشمندی که اگر اندوه و نگرانی به خود راه بدهیم و خدای جهانیان را فراموش کنیم اندوه و نگرانی بیشتر را تجربه می کنیم همش به خودم می گویم چطور می توانم اونطور که درستش هست و اونطور که باید به این درسها عمل کنم تا ایمان واقعی را با تمام وجودم احساس کنم من هر روز تمام این آموخته ها را در دلم تکرار می کنم و امیدوارم شاگرد ممتاز این درسها باشم تمام تلاشم را می کنم خدایا مرا کمک کن ، خدایا از تو به خاطر قرار گرفتن در این مسیر زیبا سپاسگزارم فقط تو را می پرستم و در تک تک لحظات عمرم از تو کمک می خواهم دعای همیشگی ام را که در آموزش های این سایت یاد گرفتم را تکرار می کنم : خدایا دستانت را به کمکم بیار ، خدایا منو در زمان مناسب در مکان مناسب با افراد مناسب قرار بده خدایا متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زهرا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1743 روز

    بنام الله..خدایی که همواره داره هدایتم میکنه..سلام به استاد عزیز وخوش سخن ومریم عزیز وهمه دوستانم خواهر ها وبرادرهای عزیزم..خدایا سپاسگزارم که منو باقرار گرفتن در تضاد ها به مسیر روشنایی عشق هدایتم کردی خدایاشکرت روز یازدهم سفرنامه رو هم دارم تموم میکنم..چقدرعالی وهدایتی بود این فایل من یه چن روز ی بود داشتم لحظه به لحظه ذهنم رو در مورد یه خواسته ای کنترل میکردم تا ترس ونگرانی رو که هر لحظه بهم هجوم مییورد رو کنترل کنم وتنها بسپارم دست خدا که من سمت خودمو انجام دادم وایمان داشته باشم که خدا به موقع ودر بهترین شرایط منو به خواستم میرسونه ولی هر لحظه نجواهای ذهنم بیشتر میشد که خداز جان منو به این فایل هدایتم نمود..هزاران بارسپاس پروردگارم..استا چقدر اگاهی های ناب وخالصی رو بهمون هدیه دادین چقدر عالی گفتین ایه به ایه ذهنم هیچ منطقی نمتونست بیار ساکت یه گوشه فقط داشت تایید میکرد ومن چقدر لذت میبردم ازین مطیع بودن بودن ذهنم.. واااای خدای من چه خدایی اجدادم برام ساخته بودن همیشه میترسیدم ازش یه تار موم دیده میشد میگفتم از موهام اویزون میکن ومیسوزاندم ..چه باورهای محدود کننده ای داشتم خدای ان روز هایم خیلی زور گو خشمگین بود که هیچ دوستی با او نمیتوانستم داشته باسم چیزی جز ترس نبود ولی اکنون خدایم فوق العاده قوی و قدرتمند است مهربانی که هر لحظه نوازشم میکنه با عشق باهام حرف میزنههمه جا بامن هست قدم به قدم بامن راه میاد و میگه زهرا نترس نگران هیچ چی نباش من باتو هستم فقط کافیه به من ایمان داشته باشی و بودنم را احساس کن مثل بوی خوش گلها..مثل خنده ی زیبای کودکان خدایا چقدر زیبایی ها اطرافمه که بوی ونشان تو رو داره..چقدر ازاین خدایم راضیم ودارم باهاش لدت میبرم هر شب وروز باهاشم اصلان من از وجودشم از خودش هستم چقدر مغرورم میکنه اینکه میدونم از خدایم و تکه ای از اویم چقدر احساس ارزشمندی ولیاقت بهم دست میده خدایا جه لحظه هایی که با غم غمگینتر شدم وبابتشون سپاس گزارم چرا که اگه اونا رو تجربه نمیکردم شادی واحساس خوب الانم برام معنی نداشت الان با گوشت وخونم باتک تک سلولهام دارم احساس عالی رو حس ودرک میکنم ومیدونم حالا اگه مدارهای بالاتری برسم چه حس نابی خواهم داشت خدایا شکرت برای همه داشته هام وبرای همه خواسته هام..چون ایمان قلبی دارم که بزودی وبه وقتش میشه داشته ام خدایا برا این سایت باید هر روز سپاسگزارباشم برا استاد و مریم جان که میدونم فقط تو خواستی و اونا رو در مسیرم قرار دادی چون واقعا ازت هدایت خواسته بودم..شکررررررررت مهربانم نازنین خدایم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    صدیق گفته:
    مدت عضویت: 2457 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز این فایل رو که گوش کردم واقعا نمیدونم توصیف کنم چه حالی شدم و چقدر قلبم رو تحت تاثیر قرار داد جوری که اشکم سرازیر شد .واقعا استاد خوشحالم که لیاقت شنیدن این آگاهیهارو دارم خدای من شکرت میکنم که قبل از مرگ اینهارو فهمیدم و جاهل از دنیا نمیرم قبلا فکر میکردم هرچی بیشتر گریه کنم امام حسین و خدا بیشتر دوستم دارن یادمه چند سال پیش یه لباس مشکی برای محرم خریدم به نیت شفای مادرم پوشیدم ولی همون لباس رو برای مجلس ختم مادرم بعد از مدت کوتاهی پوشیدم حالا میفهمم اون همه گریه زاری به درگاه خدا چه فرکانس بدی رو ارسال کرده بود .خدایا شکرت الان خیلی تغییر کردم از نظر شخصیتی خیلی خوب شدم درسته نتایج مالی هنوز به اون صورت ندارم ولی خیلی خوشحالم استاد عزیزم حتی به همسرم هم روحیه میدم وقتی ناراحته .من که کلا همیشه یه بهانه برای ناراحت بودن پیدا میکردم حالا خیلی قوی شدم و دارم تلاش میکنم برای شاد بودن دوتا دختر خدا بهم داده و این روزا به جای ناسپاسی و کلافه شدن از وظایفم سعی میکنم از بودن باهاشون لذت ببرم باهم میخندیم میرقصیم و عشق میورزیم به هم خدایا شکرت .وقتی دخترام میان بغلم بهم ابراز علاقه میکنن احساس میکنم این پاداش خداس و خدا داره بهم عشق میورزه .ممنونم استاد نمیدونین چه کار بزرگی و چه رسالتی رو دارین انجام میدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    زهراابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    بنام خدایی که خالق تمام موجودات و این جهان بی شمار است سلامی گرم به استاد پرانرژی،سلامت و شادم که من عاشق این شادبودناتم در هر لحظه.خداروشاکرم که امروز روز یازدهمم رو با کمی تاخیر آغاز کردم و تاخیرش برای این بود که خودب درکش کنم و خوب گوشش بدم که مث قبل فقط رادیو نباشم عمل کنم به چیزهایی که استاد نازنینم میگه و گوش فرا دهم به هدایت قلبم .استاد عزیزم من تو این چن سالی که با شما هستم از همون اول،اولین چیزی که داشتم خوب سعی میکردم بهش عمل کنم همین بود که هر اتفاق ناخواسته، میخواد هر چیزی باشه یه قُور زدن همسر یا بهونه گیری های بچه ام باشه و…من سعی میکردم آگاهانه توجه ام رو ببرم بر چیز دیگر در زندگیم ولی به لطف خدا امسال یعنی سال ۱۴۰۰ بیشتر تعهد گذاشتم و هم زمان قدم اول رو گوش میدادم با تمرین جلسه اول قدم اول بیشتر مسلط تر شدم که بتونم ذهنم رو کنترل کنم و تا الان خیلی دارم به لطف خدا خوب پیش میرم(اینو بگم استاد الان دیگه اون بحثا اون گیر دادنا و خیلی چیرای دیگه راهشون رو از زندگی من کج کردن به لطف خدای مهربان )الان نه من زهرای سه سال پیشم نه همسرم اون حمید سه سال پیشه واقعا این تغییر بی نظیر رو در همسرم چقدر میبینم. و درس امروز رو بگم براتون که من چنتا مسئله هایی به ظاهر کوچک پیش اومد که اگر زهرای سه سال پیش بودم تا چندین روز درگیر بود ذهنم قهر و ناله و بحث بود ولی به خودم یاداور شدم که ببین زهرا تو چقدر داری رشد میکنی تو این مسیر تو یکی دو دقیقه داری خودتو جمعو جور میکنی با خودت میگی بی خیال هزار بار از این اتفاقا افتاده اینم میگذره مهم نیست استاد وقتی یه زره میرم تو احساس ناراحتی شاید در حد یه ساعت زود جسمم واکنش نشون میده یا سردرد میگیرم یا گلو درد یا هر چیز دیگری و برعکسش وقتی سعی میکنم احساسمو خوب کنم زود سردردم خوب میشه یا گلو دردم یا حالت بخوام سرما بخورم و اینو دارم عینا میبینم که احساس خوب داشتن چقدر داره میبره به فرکانسهای بالاتر وچقدر لذت میبرم از این زندگی (من قبلا اینجوری نبودم یه زن کاملا افسرده بی روح خسته ناامید و …).

    واقعا استاد وقتی اینجور نگاه میکنم قلبم اینقدر اروم میشه که نگو دلم گرمه به بودنش(خدا) که چقدر زود داره به درخواستهام جواب میده واقعا عاشقشم 😢🤗😘😗وعاشقتم که شما هدایتگر من شدی تو این مسیر الهی و دوس دارم به امید خدا مث شما چنین تاثیر فوق العاده ای بر انسانها و زندگیشون بزارم.هم خودم عالی از همه لحاظ زندگی کنم هم جهان رو جای بهتری برای زندگی دیگران قرار بدم.به امید خدای هدایتگرم.

    واستاد من اینم براتون بگم که من در یه خانواده نیمه مذهبی بزرگ شدم که بیشتر الگو برای خودم میذاشتم که نه ارایش کنم نه مانتو اندامی بپوشم نه موهامو کسی ببینه و به این باور که من اینجوری خیلی خوبم میرم تو بهشتو و وقتی دختری رو میدیم که بدون چادره یا موهاش پیدایه میگفتم تو دلم خودم واقعا این جاش تو جهنمه اینا برا یه زره توجه دنیایی آخرت خودشون رو تباه میکنن و یادم میاد تو عردسی دوس داشتم موهامو بیارم بیرون و بعد از عروسی فقط نعلت به خودم میدام خدا غلط کردم دیگه توبه میکنم این کارو نکنم انگار بدترین کار جهانو من انجام داده بودم و این بود بود بود تا من با شما آشنا شدم اسناد باورتون میشه من ذهنم با این همه مذهبی بودنش با تصاویری که شما نشون میدادید از امریکا یا خودتون با شلوارک بودید😃 ذهنم مقاومتی نداشت من زود حرفهای شما رو پذیرفتم ولذت میبردم از حرفاتون این فرکانس راستگویتون رو من دریافت میکردم این حس خوبتون رو این توحیدی بودنتون رو والان خانمهایی که فقط با سوتین و شُرت میان لب اب تو سریالهاتون من با عشق نگاشون میکنم وتحسین میکنم این ازادی رو این انداما رو و لذت میبرم

    ولی قبلا نه… و خداروشکر میکنم اینقدر دارم خوب پیش میرم و هرروزم داره عالیتر میشه چون دنبال این مسیرم پیگیرشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    بنام خدا

    روز یازدهم از سفرنامه

    اولین بار که این فایل رو دیدم تقریبا یکسال قبل بود . اون موقع کجا و حالا کجام….! با شنیدن اگاهی های این فایل کلی از باورهای مخربم از بین رفت و چرخ دنده زندگیم روان تر شد.

    خدا نمیخواد ما افسرده و غمگین باشیم و اینو در قران گفته. فقط کسانی میتوانند این رو از قران بفهمند و درک کنن که بدون تعصب نگاه کنن .

    پارسال من در حالتی با این فایل برخورد کردم که دقیقا در افسردگی وحال بد بودم💥 به قول استاد حال بدم اونقدر ادامه دار شده بود و ماه ها وسالها بخاطر افکار تعصبی و بدون تفکر و بیماری زایی که داشتم باعث شده بود به افسردگی برسم… افکار تعصبی زیادی داشتم که باعث حال بدم میشد ؛مثلا احساس گناه یاترس از خدا که باعث شده بود از خیلی لذت ها بزنم وخوشحال نباشم.. این افکار ترمزهایی بودن و بعد از تغییرشون بعداز تغییر باورهام با وضووح کااااامل وشفاف بسیار شفاف دیدم که چققققققققققدر ازاد و رها شدم و حالم خوب شد!! در واقع از بند ها ازادو رهاشدم. بندهایی که نمیزاشتن روحم به پرواز دربیاد البته هنوز هم درگیر قیدوبندهایی هستم و لازمه که ازشون رد بشم تا به مدارج بالایی از خودسازی برسم.

    حالا میفهمم که یکسری اصول وجود داره که اصل هستن و بقیه موارد فرعیات اند. و افراد بیماردل به فرع میچسبند و ایات محکم و نمیبینن..بااینکه بارها استاد این مطالب رو درفایلهای مختلف گفته بود اما حالا فهمیدم که واقعا تکامل میخواد تا بفهمی…..

    حالت که خوب باشه اتفلقات خوب و تجربه میکنز حالت بد باشه اتفاقات بد میاد به سراغت. این قانونه و تغییری هم نکرده و نخواهد کرد .از ازمان پیامبران تا حالا بوده دیگه کلاه تو قاضی کن وببین میخوای بخاطر امامان عزاداری کنی ویااز خدا بخاطر انجام ندادن تکالیف مذهبی بترسی وعذاب وجدان بگیری و یا بشینی توخونه ومسجدضجه بزنی وبه خدا التماس کنی که بهت ثروت بده …تصمیم باخودته ؛ قانون هم که مشخصه .

    👈 جهان مبدله فرکانسه یعنی احساس خوب بدی اتفاقات خوب دریافت میکنی و بالعکس. همیشه باید بتونی حالتو خوب نگه داری وگرنه بد میبینی و اولین حس بد در سردرد و معده درد و دردهای بدنی خودشو نشون میده البته همون موقع خودشو نشون نمیده و مدتی میگذره تا اون فرکانس به شکل واقعیت و شرایط و موقعیتهای هم سنگ دربیاد

    امیدوارم بتونیم هر لحظه در حس وحال خوب باشیم و این هنره که بتونیم این کارو انجام بدیم.

    🌺🍀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    به نام مهربان خدای یگانه

    سلام خدمت استاد جان و همه دوستان عشق

    روز ۱۱ سفرنامه در خدمت دوستان هستم الان شنبه شب هست تاریخ ۱۴۰۰/۱۰/۵ ساعت ۲۱:۲۵ شب

    اول بگم طبق تعهدی که در روز دهم سفرنامه دادم که برای هر بار گله و شکایت و اعصاب خرابی ۱۰ تومن خودم رو جریمه کنم امروز خیلی خودم رو مراقبت کردم که از دستم در نره ولی نیم ساعت پیش سر یه تضاد از کوره در رفتم و جریمه اونو مثل مرد 😄😄😄پرداخت کردم که حواسم جمع باشه آخه دیدم هی ذهنم داره نجوا می‌کنه یه بار که عیب ندارد و این جزو تعهدت نمیشه و از این حرفها منم تا دیدم اینجوریه سریع پاشدم جریمه رو گذاشتم زیر فرش تا خواهرم اومد بدم بهش

    کلید صحبت استاد

    فرقی نمیکنه پیامبر باشی یا یه فرد عوام

    فرقی نمیکنه چقدر حق داری و دلیل داری برای ناراحتی

    جهان فرکانس ارسالی رو میشناسه

    نه دلایل فرکانس رو

    نه شخص ارسال کننده را

    چقدر باور خوبیه که در برخورد با تضاد خداوند میفرماید غمگین مباش چقدر آدم رو آرام می‌کنه چقدر حس خوب به آدم میده که بدانی یه پشتیبان داری که ماجرا رو ختم به خیر می‌کنه

    خدارو شکر خیلی زود خودم رو آروم کردم

    خدارو شکر

    الان استاد درباره غم و اندوه صحبت کردند این به ذهنم رسید که

    وقتی ناراحتم دلیلش اینه که خودم رو تنها میبینم و باور ندارم که خدایی دارم که هواسش بهم هست همراهمه

    وقتی غمگینم دلیلش اینه که باورم اینه که برای من این کار سخته ولی برای خدا کاری نداره

    وقتی غمگینم دلیلش اینه که به مدیریت خدایی که همه جهان رو داره مدیریت می‌کنه شک دارم

    وقتی غمگینم یعنی به کار درستی خدای نعم الوکیل شک دارم

    دلیل غم و ترس عدم توکل و اعتماد به خداییه که به موجودات زیر زمین و زیر دریا و آسمان و زمین حواسش هست داره مدیریتشون میکنه

    ما برای امام حسین(ع) و حضرت علی(ع) گریه میکنیم در حالی که همین خطبا و مداحان میگن امیرالمومنین در زمان ضربت فرود من رستگار شدم

    یا حضرت زینب فرمود من بجز زیبایی چیزی ندیدم

    اونها گریه ما را نیاز ندارند

    باید به جای گریه از آنها درس توجه به نکات مثبت و تسلیم صد درصد خداوند بودن و ایمان به غیب را بگیریم

    امیر المومنین با خودش و جهانش در صلح بود وگرنه چه کسی دیگه ای میتونه بگه که قاتل من را بهش آزار نرسانید

    امام حسین در دعای عرفه داره به من درس سپاسگزاری میده که بابت چیزهای ریز و درشت سپاسگزاری کنم

    میگه خدایا به خاطر بند انگشتانم به خاطر سقف دهانم و ….ازت ممنونم

    میفرماید خدایا ازت ممنونم که مادری مهربان به پرستاریم در بدو تولد در خدمتم گماشتی

    اونوقت به جایی که درس بگیریم میشینیم گریه میکنیم چه مسلمونایی هستیم ما

    خداوند همه اتمام حجتها را در کتاب آسمانی بر ما کرده حال اگر ما عمل نکنیم و محزون باشیم نتیجه این حزن در زندگی ما میشه اتفاقات ناخاسته که سبب نا امیدی و غم و ترس میشه

    یعنی نتیجه فرکانس بد (حزن ناسپاسی شرک ترس کفر مقاومت بحث غیبت و ..) میشه ترس و استرس و ناخواسته بیشتر

    ما از قرآن نشنیده میگیریم اونوقت کافیه یه دکتر بهمون بگه اگه استرس داشته باشی MS میگیری اونوقت میگیم چشم

    اینم بگم من مخلص همه پیمبران و ائمه هم هستم ولی رسالت اونها بیدار کردن ایمان به غیب و توکل به خدا در دل امثال من بوده ولی متاسفانه بجای بیدار شدن به خواب میریم

    خدا به هممون ایمان ابراهیم (ع) رو بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    رویا گفته:
    مدت عضویت: 1474 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    سلاااام

    سلااام به استاد عزیزم و مریم جانم

    سلام به دوستان عزیزم

    سفرنامه رویایی من روز یازدهم

    توکل به خدا و نگران نبودن و با ایمان و امید حرکت کردن = کلید آرامش و خوشبختی و سعادتمندی در دنیا و آخرت

    با خدا بودن همیشه نتیجه خیلی عالی دربردارد و دیگر هر زمان که فکری سراغ من می آید به خودم می‌گویم یک مومن واقعی نه می‌ترسد و نه نگران می شود ، خدا ما را آفریده تا شاد باشیم، تا از نعمت های بی کران استفاده کنیم و لذت ببریم .دوست دارم بیشتر با قرآن آشنا بشم و این شروع پر فروغ را از خدای خوبم سپاسگزارم .

    خدایا ممنونم که اینقدر ما رو دوست داری،خدایا ممنونم که من رو اشرف مخلوقات قرار دادی،خدایا ممنونم که کتاب مقدس قرآن را برای هدایت ما فرستادی، خدایا ممنونم که من را در این مسیر الهی با استاد عباسمنش آشنا کردی،بهترین مسیر ،بهترین استاد، بهترین زندگی، بهترین خواسته ها و هزاران نعمت دیگر همگی فوق العاده و بی‌نظیر، چقدر خوشحالم که در مسیر آگاهی این فایل قرار گرفتم خیلی دقیق و لیزری با استاد قرآن را خواندم و با قرآن انس گرفتم و این شروع راه هست و خدا می‌داند چه آگاهی های ناب و چه موفقیت های بی‌نظیری را پیش رو دارم،اینقدر این مسیر طلایی است و هر طرف که نگاه میکنی خدا را میبینی ،خدایا هزاران بار شکرت.

    استاد یکی از فایل ها گفتید که به رفتار های انسان های موفق دقت کنید ،یکی از خصوصیات رفتارشون چی هست و همگی میگید که خونسرد و بیخیال هستند و …. درسته اونها بی خیال هستند ،آنها از خدا می خواهند و با ایمان حرکت می‌کنند و نتیجه را بخدا می سپارند و همین بیخیال بودن هاشون باعث میشه بیشتر روی هدف هاشون متمرکز باشند و درگیر حاشیه های مسیر نشن و هدایت الله را شفاف ببینند و راحت و عالی به هدف برسند، در طول مسیر با روحیه عالی و انگیزه و شاد حرکت می‌کنندموفقیت ، مسیر رسیدن به هدف است

    خدایا من و عزیزانم و دوستانم را هدایت کن تا در این مسیر الهی آگاهی های روز افزون داشته باشیم ، هر لحظه به تو نزدیکتر شویم و عطر تو سراسر زندگیمان را دربرگیرد.امین یا رب العالمین

    در پناه خدا عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ایدا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    سلام به استاد گلم و دوستان

    واقعا چطور دلتون میاد این فایلو به رایگان قرار بدین:)؟

    این فایل توی دسته روز شمار تحول زندگی من بود و همین جا از مریم جون تشکر می کنم که این قسمت رو اضافه کرد چون واقعا جزو هدایتی ترین قسمت های سایته

    چقدررررررررررر استاد تحلیل و درک شما از قران زیبا بود.میدونید من همزمان دارم روی دوره ۱۲ قدم هم کار می کنم و دقیقا با هرمثالی که میزدید من یه نمود عینی تو زندگیم پیدا می کردم و همین دوره و جلسات قرانیش نقش خیلی بزرگی روی نگرش من داشته

    توی تمرین ستاره قطبی انروز از خدا درخواست نشانه هاش رو کردم و این فایل واقعا زبان خدا بود که می گفت بنده ی من؛من اون قدر تو رو دوست دارم که شرط خوش حالی من خوشحالی توعه!

    استاد نمی دونم باید از خدا چی بخوام که بهتون بده ولی امیدوارم تنتون همیشه سلامت باشه تا این اگاهی ها رو بهمون بدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    خدا یاور من است گفته:
    مدت عضویت: 2298 روز

    از بچگی عاشق خدا بودم و با تمام وجود میخواستم که بهش نزدیک بشم. بنابراین سعی میکردم توی جلسات مذهبی شرکت کنم و مذهبی باشم. در عین این که بچه خیلی شادی بودم و عاشق خندیدن و لذت بردن از زندگیم بودم اما چون همیشه احساس میکردم این ها با حب خدا متضاده سعی میکردم اون ها رو فدای باورهای مذهبی جامعه کنم.

    این موضوع تا اونجا ادامه داشت که من به یک بن بست بزرگ توی زندگیم برخورد کردم. شروع کردم روزه گرفتن هام رو، بالا پایین کردن مفاتیح و نمازهای طولانی و هزاران هزار تسبیح نذر کردم. نشد که نشد. :)

    افسرده شدم . با این حال فکر میکردم من آدم گناهکاریم و برای همین این اتفاقات رخ میده و به جای خانه تکانی عقاید و باورهام، بیشتر توی خودم فرو رفتم و بیشتر از قبل احساس بد کردم و حالم بد شد. نماز رو میخوندم برای اینکه لااقل خسر الدنیا و الاخرت نشم و شدیدا این نماز خوندن احساس بد بهم میداد.( منظورم از گرفتن حس بد بخاطر خود عمل نماز خواندن نیست منظورم از نیتی هست که بخاطرش میخوندم.)

    الان یادم افتاد خیلی بچه که بودم از یک مجلس مولودی بود فکر کنم بر میگشتم و اونجا اون خانم مداح داشت با آب و تاب جهنم رو متصور میشد و هر لحظه یاد آوری میکرد که اگه فلان کار رو بکنیم اینطوری میسوزیم و اونطوری میسوزیم و فلان میشیم و بیسار. یادم هست انقدر حالت تهوع و بد بهم دست داده بود که از همه چیز میترسیدم. قشنگ یادم هست بعد از اون مجلس توی تاکسی نشسته بودیم که از توی آینه وسط تاکسی گلوم رو دیدم که از زیر روسری اومده بیرون. انقدر ناراحت شدم و دوباره جهنم و آتش هایی که قرار بود به گلوم بچسبه یادم اومد که تا خونه سرم رو انداخته بودم پایین که گلوم دیده نشه.

    برگردیم به چند سال قبل، بعد از اون همه نذر و نیازی که انجام دادم و هیچ کدوم هم به نتیجه نرسید، به این نتیجه رسیدم که انگار باید ذهنیتم رو تغییر بدم. کم کم شروع کردم و پله پله روی خودم و ذهنم کار کردن.

    اینبار اما بدون هیچ گریه زاری و عجز و احساس گناه و نماز خوندن، هر چیزی که میخواستم بسته به قدم ها و توحید عملی، به دست می آوردم.

    الان با وجود اینکه نماز نمیخونم، اما ترس هام کمتر شده، موفقیت هام بیشتر شده، و شادی و خوشحالیم هم بیشتر شده.

    الان معنی واقعی شرک و کفر ( که همون ناامیدی و غم و یاس هست) رو میدونم. الان سعی می کنم احساسم رو خوب نگه دارم و همین کار کوچیک اما سخت باعث موفقیت من شده.

    ایمانی که الان به خدام دارم کجا ایمانی که اون موقع داشتم و توام با اضطراب و نگرانی بود کجا!

    این شناختی که از خدا و توانمندی هاش دارم کجا و خدای اون روزهای من کجا!

    البته این یه یادآوری خوب برای خودم هست که به الهاماتم عمل کنم و در عملی کردن اونها تردید نداشته باشم. چرا که الان نتیجه دنبال کردن الهاماتم رو میبینم.

    فهمیدم که هر چیزی که برام جذابه و حس خاصی رو در بر من برمی انگیزه اما هنوز دارم با باورهای قبلیم ارزیابی می کنم و نسبت به درستیش تردید دارم حتما انجامش بدم.

    البته اصلا ناراحت نیستم از گذشتم. من همیشه به دنبال خدا بودم و راه های مختلفی رو امتحان می کردم برای رسیدن بهش. و صد البته که برای ارتباط داشتن با خدا هزاران راه وجود داره و من اصلا منظورم با تعریف کردن گذشتم این نیست که نماز خوندن اشتباهه، روزه گرفتن اشتباهه!

    هر کاری که شادی و راحتی و ایمان رو در قلبمون بیشتر کنه اون درست ترین راهه، حالا میخواد این راه نماز خوندن باشه، یوگا باشه، مراقبه باشه یا رقص باشه.

    ممکنه سال دیگه من راه مناسب تر و بهتری پیدا کنم و بگم این روش ارتباطی با خدا که داشتم در مقابل روش جدیدی که پیدا کردم خیلی ضعیفه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: