نشانه های قانون جذب در قرآن - صفحه 92
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh1-2.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-06 18:07:082021-08-26 18:44:24نشانه های قانون جذب در قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
استاد بزرگوار
من این فایل رو تصویری دیدم و شنیدم و نشست بر قلبم طوری که هر بار گوشش میدادم یک نکته جدید رو میفهمیدم و ذهنم کاملا هماهنگ و تاییدش میکرد و اتفاقاتی که تو زندگی مرور میشد تو ذهنم گواه درستی کلامتون بود
و شما میگین هر کس در مدار شنیدن حرفاتون باشه میاد و میشنوه صد البته درسته
امروز من بعد از خوندن کامنت دوست و عزیز دلی که جزعه کامنتای منتخب بود رسیدم به انتهای کامنت دیدم لایک کردم کامنتو و اگر گوش دادم این فایل رو هیچی نفهمیدم ازش اون زمان
و الان منو میخکوب خودش کرده الله اکبر پس در زمان درستش هدایت شدم که هدایت بشم و کار خداونده که اینجام و دارم میشنوم این قوانین رو الهی شکر خدا خیر و برکت بیشتر بده بهتون من دارم میشنوم کم کم ندای خداوندم رو الهی شکر
به نام الله مهربان وهدایتگر خودم
سلام به استاد عزیزززززززم که بزرگترین هدایت کننده از طرف خداوند هست برای زندگی من ودوستان هم مسیر خودم.
این فایل رو من دو سال پیش دیده بودم ولی الان انگار تازه این حرفهای استاد به گوشم خورد ه بود وچقدرررررر لذت بردم خدااااااای من ، همیشه ، همیشه ،همیشه هدایتم میکنه به طرز فوق العاده عجیبی واینه خدای خوش قلب من
خیلی خیلی باور دارم این حرف استاد رو که هر وقت حالت خوب باشه میتونی با اون حال خوب برای خودت اتفاقات خوب رو رقم بزنی واین عادل بودن خداوند رو نشون میده.
این روزها من تو دوره ی دوازده قدم هستم والان قدم سوم رو شروع کردم. خدا، فقط میدونه که من چقدر با این نجواهای شیطان دست وپنجه نرم میکنم وافکار خودم رو به کمک الله کنترل میکنم ، هرچیزی رو که ازخدا بخوای با داشتن ایمان وتوکل غیر ممکنه اتفاق نیفته.خدایا شکرررررررت که هستی
خداوند چقدر واضح ما رو هدایت میکنه با داستانهای پیامبران که اگر احساس خودت رو بد کنی وبه خداوند ایمان نداشته باشی و به خودت ترس ودلهره بدهی فقط وفقط بعدش اتفاقات بد رو به زندگی خودت میکشی ولی اگر مثل ابراهیم ، موسی ، نوح باشیم میتوانیم با ایمان وتوکل قوی اتفاقات عالی رو به زندگیمون دعوت کنیم.
چه قدررررر حضرت ابراهیم رو دوست دارم ، آرزوی من اینه که بشم یکی از همراهان این پیامبر عزیز، شاید باورنکنید من 1 تیر تولد خودم بود و وقتی خواستم کیک رو برش بدم دوستانم گفتن اول آرزو کن بعد کیک رو ببر ، من هم تنها آرزوی خودم این بود که ابراهیمی بشم ودر صراط مستقیم بمانم تا نفس میکشم .
دوست دارم این حرفهای استاد رو ببلعم چون الان انگار روی ابرها هستم وی حس وحالی دارم که اصلا نمیشه توصیفش کرد ، این حرفها مال وجود خدادادی خودمون هست ، روح خداوند در وجود ماهست و وقتی این حرفها رو میشنوه ، لذت میبره چون اصل روح ما خدادادی هست .
من وقتی که تو این راه افتادم همیشه به خدای خودم گفتم ، خدایا کمکم کن در این راه به اون ایمان وتوکل برسم و برای این کار تمام جونم رو میگذارم، حتی تا پای جونم هم در این مسیر میمونم و هر تضادی که سر راه من بیاد برای پیشرفت من ، وبزرگ شدن من اومدن ، من هم دستم رو میگرم به تضادها وخودم رو بالا میکشم.
خیللللی خیللللی خوشحالم که درکنار شما استاد عزیزم ودوستان خوش قلبم هستم وامیدوارم من وهمه ی بچه ها به این حداز ایمان وتوکل برسیم ویک انسان موفق تو زندگیمون باشیم.
الهی هر کجا که هستین در پناه الله مهربان شاد باشین ، سالم باشین، خوشبخت باشین ، ثروتمند باشین وسعادتمند در دنیا وآخرت
بسم الله النور
خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم که منو به این نشانه کامل از خودش هدایت کرد تا بعد از اینهمه سال از ضبط این ویدیو و انتشار این آگاهیها با گوش دل بشنوم و مطمئنم که حتما الان فرصت بهتری بوده که این صحبتها رو عمیقتر درک کنم. شاید اگر سه سال پیش که با قانون جذب و استاد عباسمنش آشنا شده بودم این صحبتها رو می شنیدم برام درکش سخت تر بود.
استاد عزیزم به اندازه یک کهکشانِ یک میلیارد منظومه ای تحسینتون می کنم به چند دلیل:
یکی اینکه وقتی هیجانتون رو در بیان کردن این آموزه ها می بینم متوجه میشم که با چه عمقی اونها رو درک کردید و به تک تک حرفهای خودتون ایمان دارید. من معلم بودم و می دونم که وقتی فیزیک رو کامل یاد نگرفته باشی و به اندازه کافی مسائل گوناگون حل نکرده باشی زبونت سر کلاس می گیره،جمله بندیهات درست درنمیاد و اشتیاق و حرارت لازم رو برای انتقال مفاهیم به دانشجو نداری. این حس عدم اعتمادبنفس و سرد بودنت رو دقیقا دانش آموز متوجه میشه و ناخودآگاه جذب خودت و درست نمیشه ولی زمانیکه خودت به اندازه کافی روی خودت کار کردی و نتیجه رقم زدی انقدر موقع درس دادن هیجان مثبت داری که مثل شما دراین فایل صدای تپش قلبت از پس گذشت سالها و از پشت دوربین هم به مخاطب میرسه و این میشه تاثیرگذاری.
نکته بعدی اینه که با اینهمه تسلط روی موضوعات باز هم انقدر روی خودتون کار مثبت انجام دادید که الان خیلی با لحن آرام بیشتری صحبت می کنید. ریتم کلامتون کمی عوض شده و با سعه صدر بیشتری این حقایق عمیق رو بیان می کنید ولی در عین حال همون حرارت و عمق رو در مطلبتون منتقل می کنید. برای من خیلی جذاب و جالبه و این خیلی در مقایسه بین فایلهای قدیمیتر و جدیدترتون واضحه. من واقعا تحسینتون می کنم بابت این تغییر مثبت.
یک مطلب خیلی مهم که نقطه قوت خیلی ارزنده و تعیین کننده ای در مورد شما هست اینه که شما وقتی تصمیم گرفتید قرآن رو بررسی کنید سعی کردید بی طرفانه قضاوت کنید. جهان هم که عادت داره وقتی انسان تصمیمی می گیره یا قولی میده اون رو آزمایش کنه تا ببینه روی حرفش می ایسته یا نه. پس اومد کسانی رو به سمت شما جذب کرد که بی منطق بودن قرآن رو به شما پیشنهاد بدن. با سایت هایی آشنا شدید که به راحتی می تونست همون اول شما رو از دور خارج کنه چون کفه ترازوی ذهنی شما برای بی اساس بودن قرآن سنگین تر بود. اما تفاوت شما به 99.99 درصد آدمها چی بود که از شما استاد عباسمنش رو ساخت؟ همینجا بود که تسلیم ذهن نجواگر نشدید و عدل و بی طرفی رو رعایت کردید و در واقع دست خدا رو باز گذاشتید تا هدایتتون کنه. این شد که ذهن منطقی موفق شد اصول پایدار و پایه های محکم درست رو در قرآن تشخیص بده و قانون جذب هم این نظریه رو برای شما مهر تایید زد.
در مورد خودم و تجربه قرآن خوندن بخوام بگم اینه که من هم به واسطه خانواده مذهبی و مادرم که مدیر یک فاطمیه قرآن بودن و تدریس و تفسیر قرآن می کردن( اون هم با علاقه و معلومات شخصی خودشون و نه بصورت سازمان یافته یا مامور شده از طرف نهاد یا اداره خاصی)، در مسیر قرآن قرار گرفتم. خیلی به نماز و عبادت و قرآن علاقه داشتم و حالم رو خوب می کرد ولی گاهی هم از تکرار نماز خسته می شدم. قرآن رو می خوندم سعی می کردم درک هم بکنم. فارسی می خوندم و در موردش فکر هم می کردم ولی اصلا این حقایق عمیق به ذهنم نمی رسید. فقط از ته دل ایمان داشتم که درسته ولی در عمل نمیتونستم به زندگی الانم ربطش بدم. در واقع هیچکس مفاهیم قرآن رو مثل استاد عباسمنش آپدیت نکرده. هیچکس به خودش زحمت نداده بود معادل امروزی دستورات قرآن رو دربیاره و البته که چون ذهن من هم به دنبال کشف حقیقتش از روشی دیگر غیر از ترجمه فارسی نبود، نتونسته بودم ازش قوانین ثابتی رو دریافت کنم. فقط از مادرم یک سری مطالب رو یاد می گرفتم مثل همین آیه 62 سوره بقره که استاد هم فرمودند:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
می دونستم که بعضی موارد که به ما آموزش داده شده اشتباه و دروغه. مادرم هم چون مسیری تقریبا شبیه استاد رو رفته بودند متوجه شده بودند و به ما هم انتقال داده بودند ولی نه در این حد که ازش سبک زندگی رها از مذهب برداشت کنیم.
و الان شاید به خاطر این عشق به قرآن و کورسویی از مساله “تشخیص از فرع” بوده که من هدایت شدم به آموزشهای استاد عباسمنش. الهی بی نهایت شکرت.
88888888888888888888888888888888888888888888
و اما در مورد قرآن و ریشه حزن:
من به گواهی دقت در زندگی و نتایج تمام کسانی که اطرافم دارم هر روز می بینم اطمینان پیدا کردم که غم با خودش غم میاره. گیر افتادن در چرخه معیوب افکار منفی نتیجه ای جز سقوط در قعر هرگونه بدبختی نداره. این حرف استاد رو دارم با مثالهای عینی به خورد منطقم میدم. و برای خودم درس عبرت از زندگی دیگران و حتی گذشته خودم میسازم.
با توجه به داستان یعقوب و یوسف این مثال یادم اومد. خانواده هایی رو می شناسم که بسیار روی بیماری بچه و ضربه خوردنش و اتفاقات عجیبی که اصلا به ذهن من خطور نمیکنه نگران و حساس هستند. و همیشه اینها در طول سالیان برای بچه های و نوه های اون خانواده به شکل باورنکردنی رخ میده و تکرار میشه. این انرژی منفی در بین خودشون و بچه هاشون (طبق قانون پایستگی انرژی در فیزیک) از بین نمیره و فقط از شکلی به شکل دیگه تبدیل و از بچه ای به بچه دیگه منتقل میشه.
فردی رو می شناسم که هزار دلیل برای مرفه و شاداب بودن داره ولی حداقل 8-9 از روزش رو صرف بررسی بدبختیها و مشکلات اقتصادی و نظر کارشناسان و اخبار منفی میکنه و جالبه که همین امروز صبح شنیدم یک مشکل دیگه رو هم جذب کرده و دادگاهی شده بابت یک مشکل مالی.
در عوض شخصی رو می شناسم که با اینکه یک کلاهبرداری ازش شد و خونه ای رو از دست داد، شکایتش به نتیجه نرسید و پولهای زحمت کشیده اش به باد رفت ولی بالاخره بعد از مدتی ناراحتی تونست به خودش مسلط بشه و با امید کار کنه و الان بعد از چند سال داره یک زمین میخره که باغ ویلا بسازه. یک مغازه رو تبدیل به دو مغازه کرده و سودش چندین برابر شده.
همه مون از این دست مثالها زیاد داریم ولی مهم اینه که با دید قانون بهشون نگاه کنیم و مهمتر اینه که اتفاقات زندگی خودمون رو بتونیم از زاویه قانون تفسیر کنیم تا ریشه افکار خودمون رو کشف کنیم. دقیقا از روی احساسمون و نتایجمون. که استاد در این فایل به روشنی در قرآن مثالهاش رو بیان کردند.
در مورد داستان حضرت مریم وقتی خودم رو به جای این دختر قرار میدم واقعا برام نزدیک به غیرممکنه که یهو بیام اعلام کنم باردارم در صورتیکه مجردم. بعدش بیام با عزت نفس سرمو بالا بگیرم و بگم این فرزند منه و روزه سکوت بگیرم. حضرت مریم که اون لحظه نمی دونست قراره نوزادش در گهواره حرف بزنه و معجزه نشون بده تا مردم باورش کنند. فقط به ندای قلبیش گوش کرد و به جریان الهاماتش و به خدای قلبیش اعتماد کرد. یعنی ایمانش قویتر از ترسش بود. چون ترس رو کنار گذاشت و با قلب مطمئن و لب خندان بچه رو با افتخار آورد بین مردم به اذن خدا معجزه هم رخ داد و عیسی شد حضرت عیسی و مریم شد حضرت مریم که خدا اونها رو برای تمام قرن ها مثال زده و ماندگار شدند.
اینجا که استاد گفتن هرچقدر هم که خودت به خودت حق بدی که غمگین باشی باز هم قانون استثنایی نداره و غم باعث دوری از نعمت میشه برای من خیلی روشنگر بود. احسنت به این درک عمیق. ممنونم استاد.
در مورد مادر حضرت موسی خدا که به صورت یک فرشته یا یک جسم مادی بر اون ظاهر نشد که بگه خانم من خود خود خدا هستم و دارم بهت دستور میدم این کار رو بکنی. مادر موسی چیزی در قلبش (به قول استاد قلب جایگاه خداست و ذهن جایگاه شیطان) احساس کرد. یک ندای درونی که احساس آرامش بهش داد بهش گفت کودکت رو بنداز توی دریا و این مادر می تونست بگه این یه فکر شیطانیه. کدوم مادری بچه رو ول میکنه به امون خدا؟ ولی این مادر احساس آرامش و یقین کرد که امون خدا اتفاقا بهترین و امنترین جا برای فرزندشه و نتیجه این شد که همه می دونیم.
یه مثال خیلی کوچولو از اتفاقات روزمره خودم بزنم که اعتماد و توکل رو نشون میده. چیزی که دارم تمرین می کنم در جزئیات زندگیم هم رعایتش کنم و قبلا نبود.
گاهی نگاه می کنم توی فریزر که تصمیم بگیرم غذا چی درست کنم. قبلا وقتی می دیدم فقط یک بسته مرغ باقی مونده می گفتم خوب ولش کن یه چیز دیگه می پزم. یا پلو رو بدون مرغ می خوریم بذار یه بسته بمونه تا وقتی دوباره مرغ بخریم. یه وقت تموم نشه بذار ته دلم قرص باشه یه بسته هنوز دارم. و مثلا کنار پلو گوجه سرخ می کردم. ولی الان که دارم روی رب العالمین بودن خدا و تنها نیروی جهان به عنوان روزی دهنده کار می کنم دارم تاتی تاتی باور فراوانی رو در منطق ذهنم جا میدم. میگم آخرین بسته مرغتو بپز بخور وش جونت و مطمئن باش به شب نرسیده دوباره کشوی مرغ فریزرت پر میشه. و جالبه که همینطور هم میشه. چرا ذهن من عادت کرده به کمبود؟ خودم میدونم و خدا. خوشحالم که دارم ریشه هاش رو پیدا می کنم و می خشکونم.
حالا تفاوت عظیم خودم رو در توکل کردن به رب (تنها فرمانروای جهان) با مثلا فردی مثل حضرت ابراهیم که خدا به عنوان الگویی برای تمام جهانیان (از جمله حضرت محمد) معرفیش کرده متوجه میشم. اینهاست که نتایج رو رقم میزنه. هرچه بیشتر در ریز مسائل زندگیم کنجکاو بشم و دونه دونه رفتارهای روزمره ام رو بر اساس قانون اصلاح کنم به ملت ابراهیم حنیف نزدیکتر میشم. یک نشونه خیلی خوب که دارم اینه که اسم همسرم ابراهیمه و من هر روز ده ها بار نام ابراهیم رو به زبون میارم و این میتونه کمکم کنه همیشه به یاد مدارهای ذهنی و قلبی حضرت ابراهیم بیفتم.
با شنیدن این تیکه از حرفهای استاد که گفتن برای شاد بودن یک روز کافیه ولی برای افسرده شدن سالها زمان لازمه یاد یه نکته افتادم.جایی خوندم که در حالت خنده فقط 17 تا از عضلات صورت و گردن درگیر میشن ولی در حالت اخم یا گریه 40 تا. این یعنی انرژی منفی و مصرف اون در حالت غم بسیار بیشتره و شاد بودن انرژی کمتری از ما میگیره. پس در حالت شادی انرژی ما ذخیره میشه و خسته نمیشیم. تند و تند گرسنه نمیشیم و ذهنمون انرژی سالم و پاک داره که روی کارهای مهم تمرکز کنه. پس طبق حرف استاد شاد بودن میتونه با یک روزش ما رو برای مدت بیشتری تر و تازه نگه داره.
و در نهایت این راه حل کامل و بی نظیری که قرآن پیشنهاد میده که از نجواهای ذهن که جایگاه شیطانه دوری کنید. بهشون اهمیت ندید و به جاش توکل به خدا رو در قلبتون محکم کنید. ترس رو دور بریزید که از هرچه بترسیم همون به سرمون میاد و میدونم همه مثل من مثالهایی در زندگیشون از این قضیه دارند. پس قبولش راحته.
برای خودم و استاد موحدم و تمام شما دوستانی که ممکنه یه روزی این کامنت رو بخونید آرزو می کنم در مسیر انرژی خیر جهان قرار بگیریم و با تعهد خودمون رو در این مسیر نگه داریم.
باز هم از خدای حکیمم سپاسگزارم که منو با این فایل آگاهتر و با ایمانتر کرد.
متشکرم از ته ته ته قلبم از استادم که اجازه میدن این نور الهی از طریق ایشون بر من بتابه و وجودم رو گرم کنه.
سلام و درود خانم رضایی عزیز و گرانقدر
چقدر عالی و با حوصله و با انرژی کلی مثال عالی آوردید
چقدر جالب تفاوت اثر انرژی شادی با غم رو روی بدن و صورت مطرح کردید که در شادی و آرامش مصرف انرژی بسیار کاهش پیدا میکنه در اینصورت البته خلاقیت و بهره وری در کارها افزایش پیدا میکنه
چقدر عالی باور به فراوانی رو مثال زدید از استفاده مرغ داخل فریزر.
دمتون گرم.
الان استفاده کنم شب نشده پر میشه خودش.
(قانون خلأ) رو در حقیقت بکار بردید. آفرین
هیچ جای خالی در طبیعت نمیتونه باشه. باید پر بشه. بااااید، حتی در ذهن.
وقتی افکار و نیات و حس های کمبود و ناخوشایند و غم و غصه و خشم و نگرانی کم و کمتر و ناپدید میشه قطعاً جاش با شادی و امنیت و ایمان و آرامش و خوشی پر میشه.
یادآوری بزرگی واسه من بود.
براتون لحظات و عمری سرشار از تندرستی و شادی و عزت و احترام و ثروت و آرامشی چون مادر حضرت موسی (ع) خواستارم.
سلام و درود خداوند بر شما آقای رجبی بزرگوار
متشکرم از محبتتون که بعد از گذشت اینهمه مدت از نوشتن کامنتم اون رو برام دوباره زنده کردید. به یادم آوردید اون روز در چه حال و هوایی بودم و الان خودم رو مقایسه کردم و دیدم الهی شکر رو به رشد بودم در این مدت.
خدا رو سپاسگزارم بابت دوستانی مثل شما که حرف دلشون رو محدود به فضای سینه نمی کنن و اون رو بروز میدن. و این باعث رشد همه مون میشه. حس می کنم وقتی ردی از خودم در جهان به جا می گذارم نه تنها گم نمیشه بلکه بهم کمک میکنه مسیرم رو گم نکنم و بتونم خمیشه خودم رو بسنجم که الان کجای کارم.
متشکرم از دعای قشنگتون و براتون از درگاه خداوند عشق و نور و سلامتی آرزو می کنم.
روز یازدهم سفرنامه من:
یکی از اصلی ترین دعاهای همیشگی من اینه که؛
“خدایا نور ایمان منو هر روز بیشترو بیشتر کن تا هرگز مایوس و ناامید نشم و به غیر تو پناه نبرم”…
و چقدر زیبا و بی نظیر امروز با این فایل قرآنی عالی خدا خیلی چیزارو در زبان استاد عزیزم بهم گوشزد کرد و گفت: ببین چقدر نشانه ها و الگوهای قرآنی زیاده که با ایمان و امیدشون باعث زندگی بهتر و ایمان بیشتر شدن مثل ابراهیم،محمد،مریم و برعکس یسری از پیامبران هم با ضعف در ایمان و با ترس و نگرانی و ناراحتی باعث غم و اندوه بیشتر خودشون شدن مثل یعقوب…
حالا تو خودت انتخاب کن که میخوای مثل کدوما باشی؟!؟میخوای راه کدومارو پیش بگیری؟!؟میخوای غمگین باشی و نگران یا میخوای شاد باشی و با ایمان؟!؟
چقدر احساس سبکی و آرامش دارم بعد از گوش دادن به این صحبتهای الهی، چقدر تونستم قانونو بهتر درک کنم که همه چیز و واقعا همه چیزرو من و فقط من با افکار و باورهام رقم میزنم، چقدر بهتر فهمیدم که خدا فقط و فقط شادی و خوشحالی و لذت بردن از دنیارو برای تک تک ما میخواد و برای همینه که منم همیشه دوست دارم شاد باشمو بقیه رو هم شاد کنمو بخندونمو حس خوب بهشون بدم (بدون اینکه اون موقع ها قانونو بدونم)…
خدا میخواد ما شاد باشیم و همیشه احساسات خوب داشته باشیم تا اتفاقات خوب بیشتری هم برامون بیفته، خب چرا آگاهانه این کارو نکنیم؟!؟چرا دنبال ناراحتی و غم باشیم؟!؟چرا دنبال یه مسئله و تضاد برای درگیر کردن ذهنمون به سمت منفی بافی باشیم؟!؟چرا به زیبایی ها و فراوانی ها توجه نکنیم که ازشون لذت ببریم و حس و حال خوبی بهمون بده؟!؟چرا با درک قانون نخوایم که همیشه احساسات خوب و شاد داشته باشیم تا اتفاقات خوب بیشتری هم برامون بیفته؟!؟و از احساسات بد دوری کنیم؟!؟
من تک تک آیه ها و مثالهای قرآنی رو با پوست و استخونم درک کردمو با تک تکشون اشک ریختمو خدارو شکر کردم…
من خداروشکر میکنم بخاطر تک تک این آگاهی هایی که دارم بدست میارم و خدای خودمو بهتر میشناسم و قوانین رو بهتر درک میکنم و به صلح درونی بیشتری میرسم…
از خدای وهابم برای استاد عزیزم و مریمی جان دوست داشتنی و تمام شما همراهان و هم فرکانسی های بی نظیرم طلب نور ایمان بیشتر و مدارهای بالاتر همراه با سلامتی و شادی و ثروت بی پایان خواهانم…
در پناه الله یکتا
یاحق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عزیز خانم شایسته مهربان و دوستان گلم در سایت
خدارو شکر روندی که دارم طی میکنم از لحاظ تغیر شبیه روندی هست که از نظر استاد طبیعیه و درسته یعنی هر چه بیشتر خدا و قوانینش را دارم میشناسم خدارو شکر ارام تر و شاد تر میشم یجورایی احساس میکنم خدا هم این روند رو دوست داره و دوست داره که من روش حساب کنم روی مرامش که بار ها و بار ها نمک گیرم کهرده امام این نمک دان خدا عجب مرامی داره هر چه ما میشکنیم باز نمک ها دارد خدارو شکر میکنم که هر روز دارم با خدای خوبم حرف میزنم یعنی بیشتر حرف میزنم و رابطم خیلی قشنگ تر شده
عاشق اون جمله استادم که میگه در هر شرایطی سعی کن طوری به قضیه نگاه کنی که حس بهتر بهت بده
یا اونجا که میگه تو فقط به اتفاق افتادنش فکر کن و اون لحظه رو ببین دیگه چجوریش به من ربطی نداره اون خداست اون مسئولیت رزاق بودن رو به عهده گرفته وظیفه من بندگی کردنه
وظیفه من خوب نگه داشتن حالم و امید وار بودنمه به قول خود خدا میگه نگران نباش اون دفعه که فکر میکردی راهی نیست من راهی پیدا کردم این دفعه هم راهی باز میکنم
اره واقعا به گذشته ام که نگاه میکنم هرچقدر که بهش امید وار بودم و چیزایی که خواستم و دوست داشتم و باور داشتم که اون میتونه بهم بده داده از راهی داده که کوپ کردم اره هرچقدر به این نیروی کمک کننده یاری دهنده مهربان توجه میکنم حالم ببشتر خوب میشه انصافا هم کیفیت زندگیم داره همینطور بهتر و بهتر میشه استاندارد هام داره بالا و بالا تر میره باید بیشتر کار کنم بیشتر به اموزه ها یی که خدا هدایت کرده من رو تا در اینجا یاد بگیرم و معنی زندگی خوب رو بفهمم باید بیشتر عمل کنم خدایا شکرت که کنارمی استاد عزیر خانم شایسته مهربان و دوستان گل انشالله هر جا که هستید شاد باشید
که هر که راز داند داند که شادی شادی کشاند
خدا یا شکرت برای این همه معجزه که هر روز نشونم میدی و شادم میکنی و من میدونم منم هر چقدر ذوق کنم تو میفهمی که من بیشتر میخوام
به زودی فیلمی از زندگی بهترو فوق العاده ای که به لطف خدا ساختم تهیه میکنم و خوشحالتون میکنم ممنون از همتون اللخصوص استاد خدایا شکرت
یا حق
روز یازدهم دوره
امروز جمله ای که برای خودم نوشتم این بود اندوهگین نباش و خیلی مواقع بخاطر ترس و نگرانی و غم دقیقا مشکلاتی برای خودم ساختم و وقتی گفتم خدا اون مسله به کل حل شد
یادم به خاطره ای افتاد که براتون بگم روی قوانین کار میکردم و خیلی حالم خوب بود همسرم زنگ زد گفت تصادف کردم اوج بی پولی ما بود که اونموقع ته حسابمون سیصد هزار تومان بیشتر نبود ولی من چون روی قوانین کار میکردم بعد از شنیدن خبر تصادف گفتم مقصر بودی یا مقصر بود؟ گفت مقصر بودم ماشینم سپرش کنده شده و اون ماشین هم خسارت دیده حالا چکار کنیم بهش گفتم اشکال نداره من مطمینم یک حکمتی هست و نگران نباش خدا بزرگه دقیقا دو روز بعدش دوباره همسرم زنگ زد گفت تصادف کردم بهش گفتم مقصر بودی یا مقصر بود؟ گفت مقصر بود گفتم خدا حکمت اتفاقات برامون مشخص میکنه خدا رو شکر و با تصادف دوم هم پول اولی دادیم هم ماشین خودمون درست کردیم و حتی یکمم پول برامون موند
همیشه از این خاطره برای مواقعی که همسرم ناامید میشه استفاده میکنم و بهش میگم ببین خدا چقدر راحت مشکلات حل میکنه پس نگران نباش
دیروز اومد خونه و بهم گفت یکچیز جالب میخوام برات بگم خودمم تعجب کردم و من چون روی خودم و دوره ها تمرکز کردم حسم همیشع خوبه گفتم بگو برام
گفت پولیکه قرض کردیم یادته ده میلیون امروز پرداخت کردم گفتم چطوری گفت حقوقم واریز کردم هفت و خورده ای
گفتم باید بیام خونه باهم بریم طلاها را بفروشیم تا بشه ده تومن بعد همون موقع دیدم دو تومن دیگه برام پیامک اومد گفتم خدایا این برای چیه
پشتش مدیرعامل شرکت قبلیم زنگ زد گفت پارسال یک حق پاداشی درنظر گرفته بودیم چون شما تازه شغلت عوض کردی بهت تعلق گرفته و از شغل قبلی اش بهش دادن بعد گفت دیدم شده نه میلیون و خورده حدود دویست تومن دیگه میخواد تا کامل شه گفتم خدایا کاش ده تومن شده بود که دیگه این پول میدادم تو که دادی ده تومنش میکردی گفتم پشتش دو تا پیامک اومد دو تا 165تومن جا خوردم این کجا بود زنگ زدم بهش گفتن دو تا سفر که رفتی فاکتور دادی ثبت کردیم برات زدیم و ده میلیون کامل جور شد گفت اولین بار در زندگیم چهار تا اس ام اس واریزی در پنج دقیقه برام اومد و خودم خیلی تعحب کردم
من بهش کفتم تو که اعتقادی به حرفای من نداری و منم کاری باهات ندارم که بیا در مسیر ولی میخوام برات بگم چقدر خدا راحت پول میرسونه تو بیشتر بخواه بیشتر هم میده گفتی ده میلیون بزات رسوند ازش بخواه تا بهت داده بشه
میدونی چرا برات پول اومد این مثال براش زذم دیدی کل زندگیت نفس میکشی احساس نمیکنی کافیه سرت بکنن زیر اب و تقلا کنی برلی نفس کشیدن اونموقع یا تمام وجودت چی میخوای هوا، تو وقتی بتونی با تمام وجود چیزی بخوای خدا بهت میگه چشم و الان چون ده میلیون با تمام وجودت خواستی برات اومد
من تلاش نمیکنم همسرم بیارم در مسیر اما گاهی براش مثال میزنم یا توضیح میدم
و مهم برام اینه نتایجی که میخوام میبینم
خداروشکر شغل جدیدم که براش این دوره را شروع کردم یادتونه
نوشتم اول دوره هدف اصلیم شغلمه دو تا فروش از محصولم داشتم و این مدت کلی واریزی
انقدر حسم خوبه که کاری به بقیع ندارم مهم اینه من دارم زندگیم تغییر میدم شغل همسرم بدهی ها شغل خودم همه اینا را من جذب کردم چون تمام خواسته های من مهمه نه خواسته های بقیه خداروشکر
امروز نوشتم خدایا شکرت باور دارم تو منو همسرم متفاوت از بقیع دوس داری و ایمان دارم که یکجور دیگه هوامونو داری خدایا شکرت که من تو رو با تموم وجودم باور کردم و تو هم بهم قدرت دادی تا نشون بدم تنها تکیه گاه تویی و لاغیر
ب نام خداوند یکتا .
سلام استاد قشنگم
چقدر لذت بردم از اینکه گفتید هر جا احساس خوبی داشتی و حالت خوب بود و آرامش داشتی یعنی خداوند داره باهات صحبت میکنه !
و اینکه هر وقت احساس ترس و یاس داشتی مچ شیطان را بگیر !
چقدر زیبا بود و من امروز تمام مدت هر حس خوبی داشتم گفتم خدایا سپاسگذارم ک با من همصحبت شدی و وقتی حس بدی داشتم گشتم تا ببینم تا چند ساعت قبل در چ مورد فکر کردم یا حرف زدم که شیطان رو ب ذهنم راه دادم !
من نماز نمیخوندم ،جلسات عزاداری برام غیر قابل درک بود حتی مولودی ها ، قرآن برام قابل درک نبود و من تازه دارم پروردگارم رو میشناسم و از حس خوبی ک دارم مشخصه مسیرم درسته
قبلا تو دوره ی دبیرستان وقتی خیلی میخندیدیم بچه ها میگفتن که آره بچه ها جن و شیاطین اومدن تو جمعمون و اگه دماغمون رو به دیوار نکشیم برامون اتفاق های بد میوفته ! واین تا دبیرستان هم همراه من بود !!!!!!
و هر بار تو مدرسه خوشحال بودم تا میرسیدم خونه بینیم رو به دیوار میکشیدم که مثلا مادر خوانده ام دعوام نکنه یا اتفاق بدی نیوفته و همیشه ی خدا حس ترس و استرس تو وجودم بود :(
چرا واقعا آنقدر جلوه ی عجیبی از خداوند مهربانمون ساختن و تو ذهن بقیه جا میندازن؟
خدایا شکرت که توعه واقعی رو دارم میشناسم ،شکرت
سلام و عرض ادب به استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیزو دوستان خوبم
چه فایل ارزشمندی بود استاد سپاسگزارم به عنوان نکته برداری از این فایل برای یادآوری به خودم ، غمگین نشدن و محزون نشدن از نظر قران را اینطور یادداشت کردم
1 دوستان خدا نه ترسی بر ایشان است و غمگین نمی شوند و این محزون نشدن به صورت فعل مستمر در تمام طول زندگی جریان دارد
2کسانی که از هدایتی که خدا برای آنها آورده تبعیت میکنند نه ترسی دارند و غمگین نمی شوند اگه کسی غم و ترس داره به این دلیله که به پیغام خدا گوش نمیکنه و اتصالش از خدا دورتر میشه و احساس بدپیدا میکنه یعنی ترس و غم به دلش حاکم میشه
3 کسانی که به خدا ایمان می آورند از هر مذهبی که باشند پاداششون نزد خداوند محفوظه نه ترس دارند و غمگین نمی شوند
4 اگر سست و غمگین بشویید در جنگ شکست میخورید اصلا مهم نیست که در چه جبهه ای هستید و چند نفر هستید اگر غمگین شوید شکست می خورید
5 موقع تضاد ها و نبردها اگر اشتباه کردید و دچار خطا شدید و به خاطر آن دچار غم شوید و در فرکانس حزن بمونید همون رو هم که دارید از دست میدهید
6 اگر تلاش میکنیم و دیگران توجه ای نمیکنند و به حرفمون گوش نمیکنند به خودمون نگیریم و احساسمون رو خوب نگه داریم چون اگه غمگین باشیم اتفاقات بدتر رو تجربه میکنیم مثل یه معلم که با عشق به بچه ها درس میده چه گوش کنند چه گوش نکنند
6 اگر احساس غم و اضطرار داریم چون ایمان نداریم
7 کسانی که صبور هستند و صبر میکنند غمگین نمیشوند اگر کسی پشت سرما حرف زد و ما ناراحت نشیم و توجه نکنیم و در احساس بد نمونیم اون حرف به خودشون برمیگرده
8 در بدترین شرایط هم اگر هستی و به خودت حق میدی که ناراحت باشی خدا میگه حق نداری ناراحت و غمگین باشی چون اتفاقات بدتر رو تجربه میکنی سکوت کن و اجازه بده خدا کارش رو انجام بده
9 اگر ایمان داشته باشی و رها کنی و غمگین نباشی اتفاقات به نفع تو خواهند بود
10 برای اینکه خداوند غم و اندوه رو از ما برطرف میکنه سپاسگزار باشیم
11 خداوند میدونه که انسان دارای احساسه و به این معنا نیست که ما هرگز غمگین نمیشویم خدا میگه توقع دارم از تو که در وضعیت غم و اندوه نمونی مهم اینه که فرکانس غم رو ادمه ندیم اگر لحظات کوتاهی رو ناراحت باشیم اتفاقی نمیفته چون فرکانس غم به اندازه کافی قوی نشده و شاید سالها طول بکشه که فرد به افسردگی برسه و چون نیروی حاکم بر جهان نیروی خیرو برکته با یک روز فکر مثبت به آرامش میرسید
12 با احساس غم و ترس خیلی از اتفاقات بدرو برای خودمون خلق میکنیم و در اینجا فرق نمیکنه و قانون برای همه یکی است اگر یعقوب پیامبر باشی و اگه غم و اندوه به خدا عرضه کنی و نتونی آروم بگیری یوسف رو سالهای زیادی نمیبینی
13 ابراهیم تونست به خدا اطمینان کنه و رها باشه و این کار شدنیه برای همه انسانها اگر با این آیه ها و پیام ها باورهارو تغییر بدیم ضربه ناپذیر میشیم مثل ابراهیم
14 احساس غم و اندوه و ترس برای کافران و مشرکان وجود داره
15 نجواهای شیطان برای غمگین کردن مومنان است این وظیفه ماست که ذهنمون رو آماده نگه داریم و اونوقت شیطان به اندازه ذره ای نمیتونه به کسی آسیب برسونه و به خدا توکل کنیم توکل به قدرت جهان احساس خوب به وجود میاره و ذهنی که روش کار نکردیم در شرایط بد حرفهای خوب و امیدوارکننده نمیتونه بزنه و به بدترین اتفاق ممکن فکر میکنه هر فکری که به شما احساس بد بده این از جایگاه شیطانه و هر دید گاهی که به تو احساس شادی میده از جانب خداوند هست .
خیلی عالی خیلی عالی بود استاد عباس منش و خانم شایسته بسیار ممنونم از شما سپاسگزارم خدا نگهدارتون
سلام و به نام خدای زیبایی ها که من رو خالق زندگیم قرار داد
من از افرادی هستم که دوره قانون سلامتی و عزت نفس و کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم را از سایت خریداری کردم
از زمانی که آشنایی من با سایت و استاد از دوره قانون سلامتی شروع شد و من فقط در عرض دو ماه 20 کیلو وزن کم کردم و 20 سانت دور شکمم کم شد و انرژیم به طرز عجیبی بالا رفت و به هیچ عنوان اذیت نشدم و سختی نکشیدم از این انسان شریف یه قانون رو فهمیدم و اونم این بود که دنیا ساخته شده تا به پیشرفتت کمک کنه و اگر داری برای یه چیزی سخت تلاش میکنی اون یه مشکلی داره و راه رو باید تغییر بدی چون همه چیز به سادگی باید تغییر کنه این قانونشه و من با عمل به دوره قانون سلامتی اینو فهمیدم اما این که چرا این کامنت رو زیر این فایل دارم میزارم دلیلش اشکهایی هستش که در حین این فایل ریختم و بعدشم ناخودآگاه همینطور سرازیر شد چرا که من خودم قاری قرآن هستم و 25 ساله دارم با صوت زیبا و رعایت تجوید و نکات دقیق رعایت میکنم و تمام دستگاه ها و نغمات صوتی رو هم مسلط هستم و در جلسات اجرا کنم
از قدیم دوست داشتم قرآن رو یه جور دیگ بفهمم چرا که همیشه این آیه ملکه ذهنم بود ((ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم و یبشر المومنین الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا)) چقدر زیبا خدادر این آیه گفته این قرآن رو برای هدایت شما فرستادیم پس بشارت بده به مومنان و کسانی که کار خوب میکنن که اجر خیلی بزرگی در انتظارشونه…….
همیشه این آیه رو میخوندم و بهش فکر میکردم که چطور خدا گفته این قرآن برای هدایت شما اومده پس کو هدایت چرا من هر چی میخونم فقط عربی میخونم و با صوت و لحن عرب پس این هدایتش کو ؟
تا اینکه خدای مهربونم فرستادشو فرستاد برام و بعد با قرآن اصیل و واقعی آشنا شدم و فهمیدم خدا چطوری کار میکنه و اونوقت که زندگیم به کلی تغییر کرد و نگاهم خیلی زیباتر به زندگی شد و سپاسگزار تر بودم و حالم خیلی بهتر شد فهمیدم قرآن که میگن کتاب هدایته یعنی چی
به اون خدای نازنینم قسم که همیشه با زیباترین واژه ها صداش میزنم از وقتی که شناختمش قسم این خدا با اون خدایی که بهمون گفتن از زمین تا آسمون فرق داره و من از وقتی خدای پلاستیکی رو انداختم دور و با این خدا آشنا شدم وقتی میرم تو جلسات میدونین چی میگم ؟؟؟؟
میگم من 25 ساله دارم قرآن میخونم و تدریس میکنم اما بعد 25 سال فهمیدم قرآن چیه و چی میگه و به شما عزیزانی که اومدین پای قرآن نشستین میگم من دیگ به اینکه قرآن رو با چه صوت و لحنی بخونم کاری ندارم و دیگ تجوید و خیلی از چیزای دیگ کار ندارم و براتون میخوام از اون خدای زیبا بگم از خدایی که اینقدر زیبا هی توی قرآن گفته به پیامبرش محزون نباش و همینطور مادر موسی و مریم و …..
چقدر این خدای زیبا بی نظیره
چقدر این خدای مهربونم رو دوسش دارم
چقدر این واژه ای که توی دعای جوشن کبیر هست قشنگه یا رفیق من لا رفیق له
بی اختیار دستم رفت روی کامنت و منم اهل کامنت گذاشتن زیاد نیستم اما همون عزیزدلم خدای زیبا و دوست داشتنیم منو هدایت کرد که اینو بنویسم و بهش ایمان دارم که خیر و صلاح هایی برام داره که من ازش بی خبرم
در روز خیلی سپاسگزاری میکنم و روزی نیست که از استاد عزیزم آقای عباس منش سپاسگزاری نکنم از خداوند که برای ما فرستادش
خدا فقط میدونه که چقدر این مرد از اینی که الان هست بزرگتر و محبوبتر میشه و اینم مصداق این آیه قرآنه فلله العزه جمیعا
در پناه خدای قشنگ و نازنین من باشین تک تک شما عزیزانم
سلام به استادان عزیزم
من این صحبت هارو در فایل های دیگه ی استاد قبلا شنیده بودم اما،این فایل رو خیلی خیلی بیشتر درک کردن.پر از کد و آگاهی ناب بود واقعا…سپاسگزارم استاد
نمیتونم بیان کنم که چطوری درک کردم این جملاتی که گفتید:
خداوند به حضرت نوح گفته از ناراحتی هات ب منم نگو…
وقتی خدا میگه به من نگو پس دیگه به دیگران که اصلا نباید گفت…
برعکس حرفایی که بهمون گفتن که باید از دردات به خدا بگی،باید گریه کنی ازش بخوای تا خدا دلش بسوزه و خواستتو بهت بده.
(غافلیم از اینکه اصلا حتی اینجوری ام نیست که تو به خدا بگی فلان چیزو بهم بده اونم بگه چششم چون خواستی بیا بگیرش،نه
این حرف که از خدا بخواه بهت میده،همین که خدا میگه من رو اجابت کنید تا اجابتتون کنم،این جملات خیلی عمیقن و مفهومشون سطحی نیست.
اجالتش کنیم یعنی چی؟اون نمیخواد ما بشینیم صبح تا شب بگیم بده،بده ،بده و اصرار کنیم اونم بگه خب ازم خواستی،افرین حالا بیا بگیر مال تو…
دعوتش رو اجابت کنیم،ازش بخوایم یعنی تو باورهاتو تغییر بده،شرک نداشته باش،حرکت کن،نترس،غمگین نباش،امید داشته باش،باورکن که من چقدر بزرگم،باورکن که شیطان قدرتی نداره،اون موقع تو در فرکانسی قرار میگیری نه لاجرم با خوشبختی و سعادت برخورد میکنی،لاجرم اون چیزایی که میخوای توی اون فرکانس هست.
اینجوری نیست که ما فکر میکنیم خدا نشسته داره مارو نگاه میکنه و وقتی میبینه ما میگیم بده یا داریم اصرار میکنیم و گریه میکنیم بگه بفرما بگیر…
خداوند از قبل قوانین و فرکانس هارو در جهان قرار داده و الان فقط داره تماشا میکنه سیستمی رو که درست کرده،داره تماشا میکنه که ما چجوری ازاین سیستم استفاده میکینم.
وقتی تو غمگین باشی،طبق سیستمی که از قبل برنامه ریزی شده،در قسمتی از این سیستم قرار میگیری که مداری هست که داخلش غم بیشتر و احساس بد بیشتری هست…
برعکس وقتی حالت خوبه و به موضوعات طوری نگاه میکنی که احساست خوبه،پس در قسمتی از این سیستم قرار میگیری که فرکانس شادی و احساس خوب اونجا هست و شرایطی رو برات بوجود میاد که به اون جنس از اتفاقات بیشتر برخورد میکنی…
این موضوعم که گفتید برای افسرده شدن ماه ها و حتی سالها ما باید فرکانس غم رو بفرستیم اما برای اینکه از احساس غم و افسردگی بخوایم بیرون بیام فقط کافیه یک روز شاد باشیم چون جهان هستی برپایه ی مثبت و حال خوب بنا شده،خیلی تاثیرگذار بود.سپاسگزارم
(سپاس خدایی را که غم را از ما گرفت)
آیه 10 سوره مجادله:
نجواها مسلما کار شیطان است که میخواهد مومنان را محزون کند،ولی جز به اذن خدا نمیتواند ضرری به آنها برساند.مومنان تنها باید برخداوند توکل کنند.
چقدددر زیباست،چقدر توی این فایل بیشتر از قبل درکش کردم. دیگه خدا چجوری بگه که اون حرفای منفی که میاد توی ذهنتون رو ول کنید،گوش ندید،اونها رو شیطان میگه که ناامید بشی،راهتو کج بری، به اونا گوش نکن،هیچی نمیشه اون فقط داره حرف الکی میزنه…تو به من توکل بکن هیچی نمیشه،نو بدون که من چه قذرتی دارم و اون قدرتی نداره،هیچی نمیشه…
مثل این میمونه سرکلاس نشستیم( با احترام به اساتید دانشگاه ها)استاد بهمون میگه من تورو رد میکنم،من نمیزارم امتحان بدی و…بعد ما نگران میشیم و میگیم این بامن لج کرده،کارم تموم شد حتما نمیزاره امتحان بدم، ولی دوستمون که ترم قبل دقیقا همین حرفو از همون استاد شنیده بهمون میگه بابا این استاده همیشه همینو به همه ی دانشجوهاش میزنه،به منم گفته اما هیچکار نتونسته بکنه،مگه میشه،مگه مدیر دانشگاه میزاره که اون نزاره تو امتحان بدی. مگه در مقابل مدیر دانشگاه،استاد قدرتی داره؟
پس در همه حال باید حال و احساسمون خوب باشه، به موضوعات خداگونه نگاه کنیم، به نجواهای توی ذهنمون اهمیت ندیم چون اونها حرفای شیطانه. به خداوند و بزرگی خداوند ایمان داشته باشیم چون تنها قدرت جهان اوست…
سپاسگزارم استاد عزیزم،خیلی آگاهی های دیگه ام دریافت کردم که واقعا نمیتونم چیزایی که درک کردم رو بیان کنم…