آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم - صفحه 12
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/06/site.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-06-22 07:56:442024-06-08 22:27:07آنچه از سفر به لاس وگاس آموختمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
دوازدهمین برگ از سفرنامه
سلام به استاد موحد ، خانم شایسته ی شایسته و همسفران این سفر توحیدی
به نظرم این فایل فوق العاده هم یکی دیگه از فایل های توحیدی استاد هست.هر بار که گوش میدم و متن فوق العاده ای که ضمیمه اش شده رو میخونم شاخ و برگ های اضافه و خشکیده ی ذهنم هرس میشه و سبک بار تر از قبل ادامه میدم. این شاخ و برگ ها از این جهت خشکیده که دیگه تغذیه شون نمیکنم . قبلا با شرک ، مرور خاطرات بد و تمرکز روی ناخواسته هام تغذیه میشدن ولی از وقتی روند تفکر و زندگیم رو به خاطر این سفر پر برکت عوض کردم اون باورها دیگه تغذیه نمیشن و با مرور این فایل ها شاخ و برگ های جدید و تازه در ذهنم رشد میکنه.. خدایا شکرت. در گذشته نه چندان دور هر وقت به مثلا ماشین مدل بالای مورد علاقه ام فکر میکردم ناخودآگاه تصویری از برنده شدن در یک قرعه کشی و امثال این به ذهنم خطور میکرد ولی به لطف پروردگار الان اون تصاویر کمرنگ شده و هر وقت به اون چیزهای دلخواهم فکر میکنم تصویری از یک روند تکاملی لذت بخش و خود بخودی در ذهنم شکل میگیره و این یعنی یک قدم به توحید و باورهای قدرتمندی که از توحید ناشی میشه نزدیک تر شدم. خدایا هزاران بار سپاس و سپاس از استاد و خانم شایسته و شما همسفران عزیز که خوندن نظراتتون بهترین راه برای باورسازی من شده.
سلام.
روز دوازدهم از سفرنامه و رد پای امروز
همه چیز در این موضوع خلاصه میشه که به مهارت کنترل ذهن برسیم.وقتی ذهنمون رو کنترل میکنیم در تمام ابعاد احساس مون خوب میشه…تو شغلی که تمام باورها بر ناکارامد بودن اون هست به درامد و موفقیت میرسیم…
تو روابطی که تقریبا نابود شدس جوانه های امید رو میبینی و می تونی همه چیز رو از نو شروع کنی …چون احساست که خوب باشه جهان بقیه چیزهارو برات هماهنگ میکنه .
رابطه ت سلامتیت تضادها و ناخواسته ها و همه و همه به این شرط تبدیل به خواسته میشن که ما حالمون خوب باشه.
وقتی به تمام اتفاقات زندگی استاد نگاه میکنم استاد درسته گاهی کم میاوردن ولی زمانش کوتاه بوده و همیشه احساسشون تو اکثرلحظات زندگیشون و تضادهاشون خوب بوده.
باور کنید درک همین جمله
احساس خوب =اتفاقات خوب
برای من کلی زمان برد و فک میکنم هنوز ۱ درصده این اگاهی رو نفهمیدم.
انقدر که این جمله اقیانوسی از اگاهیه.
وقتی با درونمون رفیق میشیم و سکان زندگی رو میدیم دست خودش…
دیگه تو قایق میشینی و از مناظر لذت میبری …
مسیر برات شده هدف…
و حاله خوبت رو وصل نمیکنی به یک خواسته که نبودش حال خوبت رو ازت بگیره و هر روز از رویاهات فاصله بگیری.در لحظه ای…
و این در لحظه بودن همه چیزه …
وقتی روی در صلح بودن با جهان کار میکنی ..
دیگه هیچی از بیرون قدرت نداره که تو رو از احساس خوبت جدا کنه…چون دلیل احساس خوبت اونا نیستن…خودتی…درونته…
و اونوقته که جریان سیکل مثبت در زندگی به جریان میافته و همه چیز برات لذت بخش تر میشه …
خدایا شکرت.
استاد خیلی دوست دارم.
???????
به نام خدای قوانین تغییرناپذیر
سلام به خدای مهربونم
سلام به استاد گلم و خانم شایسته عزیز
سلام به خونواده عزیزم
خدایا شکرت به خاطر سلامتی و شادی که در اختیارم قرار دادی تا بتونم با آرامش روی باورهام کار کنم و این سفر زیبا رو ادامه بدم
دوازدهمین برگ از سفرنامه. 29 بهمن 97
یکی از پررنگ ترین رفتارهای آدمای این دوره زمونه ، گشتن شادی و لذت بیرون از وجود خودشونه ، و فکر میکنن که شادی یه بسته جادوییه یا یه قرصه در فلان کار یا فعالیت . که انجامش بدیم دیگه شاد میشیم .
من مخالف تفریح و سرگرمی نیستم ولی شادی باید از درون ما شروع بشه .
من خودمم جز آدمایی بودم که همیشه دنبال تفریحات ناسالمی بودم ولی آخر روز احساس خستگی و تنهایی درونی زیادی رو میکردم .
اون کارهایی که باعث لذت های زودگذر برای من میشد نتیجه نهاییش فقط حس بد بود ، من اون موقع ها هیچ درکی از قانون نداشتم و نمیدونستم چه طور باید به این خلا درونیم غلبه کنم.
حتی من زمانی که ناراحت و غمگین بودم میومدم یه آهنگ گوش میدادم ،درسته واسه چند دقیقه احساسمو کمی بهتر میکرد ولی بعد از اون باز غم سراغم میومد.
ولی من از قانون خبر نداشتم
به قول قرآن
ما یشعرون
لا یعلمون
از وقتی خودم رو پیدا کردم و روی اعتماد به نفسم کار کردم ، به جرات میتونم بگم از وقتی با آموزه های استاد کار میکنم یه احساس زیبا و شادمانی درونی به تمام دنیای من غلبه کرده که جز این احساس هیچ چیزی در دنیای بیرون از من ،منو شاد نمیکنه
وقتی روی خودم و باورهای زیبام کار میکنم ، دنیای بیرون رو هم شاد میبینم و دیگه آخر روز و توی رختخواب با فکر اینکه واسه فردا چیکار کنم رو ندارم .
اینقدر خوشحالم و اینقدرررررر شاکرم که خدا مسیر درست رو به من نشان داده که الانی که دارم این نوشته هارو مینویسم احساس شادی و لذتی وصف ناپذیر دارم .
از وقتی روی باورهای توحیدیم کار میکنم ، نمیدونید بچه ها که چه قدررررر آرامش دارم .
شهر لاس وگاس برام یه نشانه خیلی قوی داره :
چه قدر فراوانی و ثروت در جهان وجود داره که اینهمه سازه های زیبا و مکان های تفریحی ساخته شده و اینهمه ثروت در این شهر در جریانه.
خدایا شکرت به خاطر اینهمه فراوانی و زیبایی
جهان بینهایت ثروت داره
جهان بینهایت زیبایی داره
در جهان بینهایت شغل هست
خدایا شکرت که این آگاهی هارو به من از طریق دستانت ،استاد عباس منش و همه همراهان در این سفر عنایت کردی.
خیلی ازت ممنونم خداجونم. عاشقتم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام سپاسگزارم ازتون
در پناه رب
بسم الله الرحمن الرحیم
29 بهمن 1397
ردپای روز دوازدهم سفرم
خدایا شکرت که امروزم را تا چشمای زیبام را وا کردم، با صدای بلند شروع به سپاس گزاری کردم.
و بعدش به سراغ این فایل زیبا وشنیدنی رفتم تا آگاهی ها را مرور و مرور کنم.
احساس فوق العاده ای داشتم و دارم. خدایا هزاران مرتبه شکرت
خدایا شکرت که زنده ام و زندگی میکنم من .
“آرامش” واقعی تنها با”یاد خدا” اتفاق میافته و نه با قمار و شانس و بازی و هر سرگرمی دیگه، هر چیزی که “خارج ” از درون ماست. هرگز!
شادی، خوشبختی، آرامش همه را باید در “درونت” جستجو کنی.
و این فایل مثل دیگر فایل های ارزشمند استاد عزیز، این آگاهی ها را به خوبی بیان کردند.
شادی که
در درون با توجه کردن به خواسته ها، زیبایی ها، سپاس گزاری اتفاق میافته، و دست پیدا میکنی بهش. نه با شراب و مواد و هر چیز بازم میگم، “بیرون از خودت.”
داشتم کامنت ها را میخواندم و یکی از دوستان خیلی خوب گفته بود:
کشیدن سیگار و مواد و یا خوردن مشروبات از نداشتن “عزت نفس”، وقتی که آدم برای خودش برای وجود مقدسش برای روح مقدسش “ارزش و احترام” قائل باشه، فکر نمیکنم دیگه سمت این چیزا بره.
میخوام خودم را مثال بزنم، من خودم واقعیتش گه گاهی شاید هر ماهی دو سه نخ سیگار بین یکی دو سال ( از قبل از آشنایی من با قانون و یک مقدار بعدش تا یکسال ) میکشیدم ولی واقعیتش هیچ وقت درونم روحم لذت نمیبرد از این کار هیچ وقت رضایت درونی نداشتم حتی وقتی زیر بارون بودم و تو سفر
همون دو سه نخ راهم برای همیشه گذاشتم کنار و همیشه سعی میکنم که شادی را در درونم پیدا کنم،
با رقصیدن
با گوش دادن یک موزیک شاد و پرمحتوا
با گیتار زدنم با خواندن
با دو کردن باشگاه رفتن، در کل ورزش کردن، دوچرخه سواری با دوچرخهی فونیکس قدیمی بابام که یک پا عتیقه است
با موتور سواری
با رفتن به طبیعت با آشپزی کردن، با قهوهی خوشمزه درست کردن،
با شنا کردن
با “””سپاس گزاری”””” که نزدیک ترین فرکانس به خداست،
با نوشتن،
با تجسم کردن خواسته هام،
با فکر کردن و توجه کردن به مهم ترین و اولین رابطه ام، رابطه ام با خود مقدس و خدایم، خدای مهربانم بهترین یارو و یاور همیشگیم و هر چقدر که این رابطه بهتر و قوی تر باشه به همون میزانم دیگر روابطم عالی تر میشه همینجور توجه کردن به ویژگی های همسر آینده ام.
با نوشتن در مورد قانون
صحبت کردن با خودم در مورد قانون و هر چیزی که میدونم بهم احساس خوب میده،
با مدیتیشن کردن و گوش دادن به یک موزیک با صدای آبشار و انرژی گرفتن ازش
با جان و دل گوش دادن به فایل های استاد،
با خواندن نظرات بچه ها توی همه ی جای سایت،
با خواندن رازونیازهای فراوان بچه ها تو قسمت پرسش ” سپاس گزاری امروز، اتفاق عالی هر روز ” که واقعاااا کلیییییییییی انرژییییییی مثبته کلی احساسسس خوب بهت دست میده. واقعا شگفت انگیز
و خیلی چیزهای دیگه که بهم احساس خوب میده.
همه ی این ها را با “شناخت بیشتر خودم” بهشون دست پیدا کردم با سفر زیاد رفتن با “تنهایی” و یا در کنار جمع بودن.
و همین باعث شده همین شناخت خودم، که ” خدایم ” را هم بهتر از همیشه بشناسم و هر روز احساس بهتری نسبت به خدای مهربانم داشته باشم، احساس نزدیکی بیشتر
احساس اینکه خداودند تنها پروردگار جهان و جهانیان، تنها مالک و فرمانروای مقتدر جهان
اوستتت تنها منبع “ثروت
تنها منبع “خوشبختی
تنها منبع “آرامش واقعی ، ” أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ”
تنها منبع “عزت و احترام که خود او عزت است و همه ی عزت نزد اوست
تنها منبع “سلامتی و “طول عمر
و هر چیز “نیکوی دیگه
اوست منبع تمام “صفات نیکوو.
به خاطر همینه که گفته شده، با شناخت خود به خداشناسی هم پی میبری .
و البته که بزرگترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری روی “خودته”.
روی “باورهات.”
خدایا شکرت که دقیقا مثل استاد، وقتی که جایی میرم سنسورهام به خوبی تشخیص میدن اونجا مناسبه منه یا بهتره هر چه زودتر اون محل را ترک کنم. کجا مناسب منه کجا نیست. خدایا شکرت.
یک چیز دیگه خانم شایسته عزیز و استاد عزیزم،
چقدر خوبه که پیشنهاد دادین در هر روز این سفر دیدگاه خودمون رو بنویسیم، این کار باعث تعهد بیشتر و همچنین باعث تفکر در موضوع و گرفتن درسها و مرورشون میشه و نکات طلایی و کاربردی میشه
و اینو به خوبی میدونم که رمز ایمان همانند قرآن، ” تکرار ” است. تکرار تکرار تکرار همواره با احساس خوب.
و چقدر زیبا استاد جان، گفتید که:
“ثروت” یک امر “ذهنی” است. “ابتدا” ذهن شما باید ثروتمند شود. سپس آن ذهن ثروتمند شما را به سمت راهکارها، ایدهها و مسیرهای ثروتآفرین هدایت میکند
و من ” محمد” هرگز تا قبل از آشنایی با شما و قوانین ثابت الهی، همچین فکری نمیکردم. خدایا شکرت.
دوستون دارم
به نام خدای زیبایی های بی پایان
خدای من شکرت که تو همپا و هم نور دیدگانم وقوت دستانم و آن انرژی بخش هستی که هر دم و بازدم من شکوه قدرت لایزال تو را نمایش میدهند .
مرور سفر روز دوازدهم سفر لاس وگاس .
خدای من اگر من این آگاهی ها را نمیدانستم که همه چیز کانون توجه من است وحال خوبم فقط با توجه بر زیباییها وخوبیها و سپاسگزاری هایم ایجاد میشوند واین خلا درونی م هیچ چیز آن را پر نمیکرد چه هاااا بود که بر سرم نیاید .
خدایا شکرت عزیز من ای جان دهنده پناه دهنده ای همه کس وای یاور .
همه ی ما انگار گمشده ای داریم هر چقدر هم عالی باشیم باز هم یک خلایی در درونمان حس میکنیم .همیشه دنبال آن نیمه گمشده در بیرونیم.
انسان ها عجب راه را گم کرده اند عجب مسیرشان گمراهی وتاریکیست .
وقتی دنبال گمشده ام خدا بودم از این وان جویایش شدم به هر دری زدم جز منزل عشق .خدا با من بود ومن نمیدیدمش هر لحظه هر نفس .آن زمان که به خود آمدم یار گمشده ام را دیدم وخودم را در آغوشش پرت کردم وگم .از قصه جداییم با او گفتم از اینکه سالها تو با من بودی ومن بی تو .آرامش گرفتم بعد از گریه های طوفانیم بعد از هیاهوهای ذهنیم.
برگشت ونقطه عطف زندگی هر انسانی آغوش گرم خداست .آن زمان که درونت را پر میکنی دیگر هیچ خلاایی نداری پر میشوی اما هیچ میشوی …
باید جشن گرفت وصال هر عاشقی را به معشوق که عجب دیدنی دارد سوختن وپروانه شدن .
زندگیتون غرق در نام وحضور خدای بزرگ و بلند مرتبه .در سایه مهرش همیشه شااد وخوشبخت وثروتمندباشید ?????
سلام به همه خوبان
استاد این حرف تون که گفتین با اینکه توی یکی از بهترین هتل های لاس وگاس اقامت داشتین و احساس خوبی از بودن توی اون شهر نداشتین
منو یاد یکی از نعمت های خوبی انداخت که دارم. بهتره بگم یکی از نعمت های مهم زندگی هر آدم می تونه باشه و اون نعمت تشخیص سره از ناسره است بدون اینکه چشم ظاهر بین گول زرق و برق جلوه هایی رو بخوره که خیلی ها فریفته اش میشن.
میدونین چی میخوام بگم؟
میخوام بگم
ما به غیر از یه ذائقه چشایی مربوط به جسم مون
یه ذائقه چشایی روحی هم داریم
و هرچه روح آدم پاکتر باشه این قدرت تشخیص چشایی روانی هم سالمتر کار میکنه
مثلا خود من از این نظر تشخیص خوبی دارم
و مثل شما فضاهایی که در آنها آدم های نامناسبن و یا
قبلا حضور داشتن رو نمیتونم تحمل کنم.
یادمه میرفتم خونه ببینم .خونه های بودن که علیرغم شیک بودن شون احساس خوبی توش نداشتم و وقتی به دیگران میگفتم بعضی ها درک نمیکردن و میگفتن یعنی چی؟ مگر اینجا چشه؟
میگفتم نمیتونم توضیح بدم یه حس درونیه
خلاصه شما منو یاد یکی از بهترین نعمتهام انداختین و باعث شدین
امروز از خداوند بخاطر داشتن سنسورهای قوی
تشخیص سپاسگزاری کنم.
آهان یاد یه چیز دیگه هم افتادم
در مورد شانس و اقبال
من یه عبارتی رو دارم و اون اینه که
اگر قرار بود قانون دنیا شانسی باشه
انتخاب معنایی نداشت
و خدواند بحث بهشت و جهنم رو توی قرآن مطرح نمیکرد.
واگر به بشر حق انتخاب داده ، که قطعا همینطوره.
پس شانس یک حرف بیمورده.
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته وفرهادی ودوستایه گلم دردوازدهمین روز ازاین سفر لذت بخش وارامش دهنده?
چیزایی که من یاد گرفتم ازاین فایل
دنبال شادی درونی وهمیشگی باشم ،خوشیمو وابسته به چیزی نکنم وکاملا درونی باشه ،یاد بگیرم تکاملمو طی کنم برای رسیدن به هر چیزی،وهیچ چیزی ی شبه بوجود نیمده ونمیاد،واینکه بازهم همیشششه از درون از درووووون شاد باشم با تغییرنگرش وتغییر زاویه دید با نزدیک شدنمون به الله یکتا?
خدایا شکرت که هدایتم کردی ازت ممنونم
ممنون استاد عزیزم که اینقدر اگاهی در اختیارمون قرار میدین
وممنون از خانم شایسته عزیزم بخاطر این سفر زیبا
دوستون دارم در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند وسعادتمند در دنیا و اخرت باشید??
سلام به همه همسفران عزیزم
روز دوازدهم
ایمان دارم که حتما با تمرین و تکرار میتونم به جایی برسم که با تغییر نگرشم حالم رو خوب کنم ولی الان خیلی بهتر شدم نسبت به قبل چون همیشه تصورم این بود که حتماباید پول زیاد تو حسابم باشه تا برم بیرون تا خوشحال باشم یعنی همیشه همینطور بود ولی الان سعی میکنم خیلی بهتر عمل کنم، شده که پول خیلی کمی داشتم ولی دست دخترم رو گرفتم رفتم کنار دریا و با کمال تعجب متوجه شدم چقدر حالم بهتر شد ویا بعدا با خودم میگفتم چه آدمی بودم همه چی رو سخت میگرفتم چقدر با دخترم خوش گذشت در صورتی که قبلا امکان نداشت بدون پول بیرون برم هم احساسم بد بود هم ترس داشتم
کم کم دارم درک میکنم اگر الان با همین وضعیت و همین جایی که هستم احساسم رو بتونم خوب نگه دارم براحتی میتونم خواسته هام رو خلق کنم ولی اگر الان احساس خوبم رو به عوامل بیرونی ربط بدم مطمئنا در هر وضعیتی که باشم نمی تونم شادی واقعی و احساس خوب پایدار رو درک کنم
باوری که قبلا داشتم که الان واقعا برام خنده دار هست و دیگه به اون شکل بهش اعتقادی ندارم قرعه کشی و شانس بود ولی الان واقعا درک کردم که اول باید از نظر ذهنی ثروتمند بشم نه شانسی واتفاقی، برای ساختن ثروت اول قوانین جهان هستی رو درک میکنم و هماهنگ با این قوانین باورهای قدرتمند کننده میسازم و با ارسال فرکانس قوی خواسته ام را خلق میکنم و اتفاقات خوب وارد زندگیم میشه
در پناه خدا شاد وثروتمند باشید
سلام به همسفران عزیز.من هم مدتی درگیر این تفریحات و خوشی های زودگذر بودم و هر بار که این اعمال مرتکب می شدم خلا های درونی من بیشتر و بیشتر می شد و از خودم و خدا دورتر میشدم.اینو حس کردم که چون وجود و ذات ما از خداونده وقتی از من اصلیمون دور میشیم این دوری و جدا افتادگی حس می کنیم که در واقع همون حال بدی که هر لحظه داریم و دیگه هیچ چیز مارو خوشحال نمی کند و بعد که گرفتار این مرداب شدیم مدام دست و پا میزنیم و به سراغ همان کار ها میرویم و ما را هر لحظه غرق تر می کند.البته امکان رشد و برگشت به خود اصلی هر لحظه هست فقط کافیه بخوایم و نور هدایت خداوند در اون تاریکی ببینیم و دنبال کنیم اونوقته که یاد می گیریم چگونه شادی های پایداری در زندگیمون داشته باشیم و من این مدت این شادی تجربه کردم و دارم یاد میـگیرم که چگونه این شادی عمیق تر و همیشگی تر کنم.
بنده ی پیر خراباتم که لطف اش دائم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
سلام دوست عزیز و هم فرکانسی
ممنون از نظر زیباتون
بیت آخر متن تون خیلی زیبا بود. سپاسگزارم
باسلام
استاد عباس منش من واقعا میفهمم ک الان نسبت به یکماه پیش خیییلییی بیشتر حرفاتون رومیفهمم و دلیلشم اینا ک بجای اینکه گذرا بشنوم حرفاتونو رد بشم بیشتر وقت بزارم و مصداقاش رو توی زندگی خودم پیداکنم تا لمسشون کنم. بیشتر سعی میکنم عددهای زندگی خودمو تو فرمولهایی ک ازشما یاد گرفتم میزارم. فایل خدا بهت میگویدتون رو بارها و بارها شنیدم و میشنوم و حتی بعضی جاهاش واقعا بغضم میگیره مخصوصا وقتی باتمام وجود این جمله تون رو درک کردم “مگر ما از زندگی چی میخوایم که در خداوندی خدا نباشه…” خداحفظتون کنه برامون تنتون سلامت???