آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم - صفحه 22
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/06/site.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-06-22 07:56:442024-06-08 22:27:07آنچه از سفر به لاس وگاس آموختمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که برای من کافیست.
سلام و درود فراوان خدمت استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان ثروتمندم.
من قبل از آشنایی با قانون فرکانس خیلی به شانس و اقبال اعتقاد داشتم و فکر می کردم بعضی ها از روی شانس یک دفعه به پول زیاد رسیدند و ثروتمند شدند و بعداً که با قانون آشنا شدم فهمیدم که این افراد باورهای درست شون بیشتر بوده و شکرگزار داشته هاشون بودند و به خواسته هاشون فکر میکردند و لذت میبردند و به ایده هاشون عمل می کردند و نگران آینده نبودند و صبور بودند.
خدا را هزاران بار سپاسگزارم که به مسیر راست هدایتم کرد و میکند و من هم با توکل به خدای مهربونم تعهد میدهم که در هر لحظه توجه و تمرکزم رو بر روی نکات مثبت زندگیم و شکرگزاری از داشته هام و تمرکز بر روی خواسته هام بزارم و بدونم که هیچ چیزی شانسی در زندگیم نیست بلکه زندگی الانم نتیجه افکار گذشته ام هست.
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
یاحق
سلام به دوستان
شانس واقبال وجودندارد بخت و سرنوشت وتقدیروجودندارد کلماتی که ما باهاش بزرگ شدیم هرآنچه هست خودتی خودتی خودتی من کیم ؟؟؟؟؟؟؟؟من بارها مم به آنچه اعتقاد دارم و عمل میکنم آنچه من باورکنم به همون شکل بوجود میآید من شادی میخوام باید خودم شادی بسازم وحاااااالم رو دردرون درست کنم حالا چطور شاد باشم چکارکنم که شاد باشم ؟؟؟؟باتغییردیدگاهت
به نکات مثبت هرچیز نگاه کن حتی اگر در برابر تضادها وناخواسته ها برخورد کنی بازم ..باید هرررر کاری که خودت میدانی بکنی تاازنجواهای ذهن رها شوی وبه بهشت خدا برسی آنجا که همش سلام و ورود است همش شادی راحتی وعشق پس خودت این بهشت رابساز تا ان درجهان بیرونت رخ بنماید
به نام خدای وهاب و هدایتگر
در 12 مین روز سفر پر برکتم هستم خدایه بلند مرتبه رو سپاس گزارم بخاطر سلامتی خانواده دوستان خوب ثروت و نعمتی که به شکل های مختلف وارد زندگیم کرده … درباره این فایل بسیار ارزشمند باید بگم که اتفاقا این فایلو قبلا گوش دادم و راستش دقیقا همون چیزایی از این فایل دریافت کردم برام تکرار شد و چیز جدیدی نداشت و چیزایی که درک کردم اینه ک خدارو شکر در مسیر درستی هستم یعنی خییییلی وقته که در عوامل بیرونی دنباله خوشی نیستم و به درونم مراجعه میکنم مثلا قبلا باید حتما با دوستام بیرون میرفتم تا بهم خوش بگذره ولی الان به دوستلم زنگ میزنم که بریم بیرون ولی اگه بنا به هر دلیلی نمیشه که بیان اصلا احساس ناراحتی نمیکنم و میگم خودم برای خودم کافیم و تو بیرون به نکات مثبت توجه میکنم و کلی لذت میبرم و اصلا دنباله غمار و این حرفا نیستم خدارو شکر
به نام خداى آگاهى دهنده ى من
خدایى که هرگز چشم بر هم نمى گذارد وسستى واهمالى در قوانینش وذات مقدسش ندارد خداوند رحمان من خداوند بیرون آورنده از ظلمات خداوند نور زنده ى من
سلام استاد جان سلام همسفران عباس منشى من سلام بانوى ارزشمندم شایسته جان🌹
امروز دراین سفر حیات بخش صحبتهاى شما وآموزش شما مرا یاد تجربه ى سالهاى پیش من انداخت گویا جهان مى خواهد یک بار دیگر به من یادآورى کند وپاداش تغییر مرا اینگونه بدهد در فرکانس مثبت شما که آنچه که ازپیش مى فرستم را معناى درست وکاملى مى دهد خدایا شکرت اى خداوند رشد دهنده ى من
دوست دارم اینجا از تجربه ى خودم بگم من زمان خیلى دور وقتى دانشجو بودم یک روز با هم دانشگاهى ها یم وهم کلاسى هایم به پیشنهاد یکى از دوستان دانشگاهى به یک منطقه اى رفتیم که در آن خانمى دختران دم بخت وزنان بى فرزند را شوهر مى داد وبچه دار مى کرد!!!!!!یادم مى آید هیچ علاقه اى به رفتن نداشتم و حتى روزى به این موضوع فکر نمى کردم که مى شود به کسى غیر از خدا خواسته ات را بگویى کمکى طلب کنى ،همه چیز در دستان خداست خواه تو نیک بخواهى خواه بد
همان دوست دانشگاهیم که رفت وآمد داشتم بااو به من گفت حالا بیا ببین چى بهت میگه شاید این زن گره ى کارت را باز کند !!!!!مهم این بود که در باور من چنین اعتقادى ونگرشى وجود نداشت که کسى بخواهد براى رندگى تو معجزه اى را خلق کند اما چگونه شد که به چاه دیگرانى افتادم که خودم آنها را باور خود ساختم و وقتى همه چیز از این جنس اتفاق بیفتد و مدام تکرار شود مى شود باور .بهر حال این طور شد که رفتم تعداد مان هم زیاد بود دوتا ماشین کرایه کردیم ورفتیم !!!!جاى دورى بود یک حجم زیاد از دختران دم بخت وعاشق و بلا تکلیف ودخترانى که بخاطر داشتن یک سرى اعتقادات عجیب خانوادگى باید حتماً با پسر عمویشان ازدواج مى کردند ووو خلاصه وقتى وارد شدیم کلى زن ودختر نشسته بودند ما نزدیک ظهر رفتیم وعصر کارمان تمام شد که یکى دو ساعت بعدش آفتاب غروب مى کرد!!!!
نوبت من که شد کلى حرف زد که تو بخت بسته هستى وفلان وبهمان وچندتا نسخه به من داد که بعد از نتیجه گرفتن باید بعنوان مژدگانى چیزى به او مى دادم خیلى ذهنم خسته شده بود جو آنجا برایم سنگین شده بود واحساس خفگى وسنگینىمى کردم اگر این دید گاه وباور الان را داشتم به سرعت خارج مى شدم اما هیهات ! وخیلى هم نچسب بودمحیط آنجا از حرفهاى آن زن خنده ام گرفته بود چون دنیاى من را تار وتاریک نشان داد که اگر نجنبم هرگز ازدواج نمى کنم!!!!قضیه خیلى وحشتناک به نظر مى رسید در مسیر برگشت دوستم گفت نظرت چیه خندیدم ووگفتم :مسخره است واقعاً من باید قفل تهیه کنم و آن را نجس کنم وووووخیلى مشمئزه کننده بود من هرگز دیگر به آن زن مراجعه نکردم اما شواهد زندگى به گونه اى بودکه مى خواست من در سیکل معیوب این راه قرار بگیرم من از خودم غافل بودماز توانایى هایم از ارزشمندى خود از هویت خودم از آنچه که خدا به من داده بود پس خدا نیز در من منعکس مى شد وغفلت بیشترى به روابط من مى آمد وجهان اتفاقاتى از این جنس را برایم جارى مى کرد بگونه اى که مثلاً زنان فامیل وقتى من را مى دیدند مى گفتند بنده خدا چرا قسمتت جور نمى شود چرا دختر به این خوبى ازدواج نمى کند یا مى پرسیدند شوهر پیدا نکردى یا همسن وسالهاى من مى گفتند باید بگیرى کسى را تور کنى ووو هزاران حرف مثل این وهزاران تجربه مثل اینها وروابطى چون عشقهاى ناکام وناتمام زن وشوهر هایى که جوراب لنگه به لنگه هستند وهیچ تناسبى باهم ندارند دخترانى مثل من که ازدواج براى آنها میسر نمى شود … و زنى که همیشه از شوهرش کتک مى خورد ومردى که نفقه ن دهد باعث شد که باور من نسبت به بخودم تغییر کند و در خود هیچ فایده اى نبینم هیچ جذبه اى هیچ ایمانى خلاصه خود من که اصل مطلب هستم آنقدر در حاشیه هاى زندگى فر و رفتم که باورم شد باید از بیرون اتفاقى براى من ببیفتد!!! نا آگاهى دهنده شود وارزشمندى من را تأیید کندو این امر خرد من را به گمراهى وظلالت کشاند سب شد در پروسه اى قرار بگیرم که متأسفانه باز به فالگیر رفتم ورفتم اما این بار مقاومت آن سالهاى قبل را دیگر نداشتم وحتى در موردى متأسفانه مو به مو کارها را انجام دادم حتى به سراغ دعا نویس هم رفتم !!!!! ولى از یک چیز مطمئن شدم خداوند همانى مى شود که تو مى خواهى اکنون که اینجا تجربه ى خودم را بازگو کردم با آن آدم احمقى که فکر ش این شد پس عاملى هست که من موفق نمى شوم من ازداواج نمى کنم من عشقى را در روابطم ندارم من مرد مورد علاقه ام را پیدا نمى کنم تجربه هایم اطرافیانم همه منفى وبد است هیچ عشقى به سامان وشور وشادى نمى رسد من قدرت این را ندارم که با کسى که برایم جادو درست کرده مقابله کنم …فاصله گرفته ام والبته این تحول من خودش از یک تضاد بزرگ در زندگیم به وجود آمد و من بعد آنکه کنار رودخانه ى روبروى خانه مان ایستادم وهمه مزخرفات وبیهودگى ها را به جریان جارى آب انداختم وهمان جا توبه کردم واشک ریختم وخداوند را شاهد قرار دادم در روزى که جوارح من سخن وورى مى کند به اذن خدا من عفو الهى را دریافت کرده باشم ونجات وراه مستقیم جزاى من باشه ونه جهنمى با عذابى الیم مرا به جهانى دیگر هدایت کرد باید بگویم کاملاً حرفتان الهى است چون از دل آن تضاد وحرمان ورنج من به اینجا هدایت شدم بله کاملاً قبول دارم وایمان دارم به صدق کلام شما استاد عزیزم که جهان راه خودش را مى رود وپیرو قوانین خودش است و باور ساختن روند تکاملى خود را دارد اگر میلیاردها سال دیگر بگذرد همین قانون است ولاغیر بعد از آنکه تو به کردم به خداوند مقتدرم گفتم خدایا من در دستان تو هستم من تسلیم قدرت تو هستم من از ظلمت خود به نور تو پناه مى برم من از نفس سوء استفاده گرم به درگاه امن وآرام تو پناه مى برم هیچ وقت فراموش نمى کنم وقتى کنار آب روان ایستاده بودم بقچه اى از کاغذها را با سنگى سنگین کردم تا به ته رودخانه برود ووقتى اینکار را کردم رو به آسمان خدا کردم و گفتم منو ببخش ورحمت خودتو شامل حالم کن از خودم بدم مى آید که از ضعف وناتوانى وشرک درون وبیرون وبتهاى سخت گمراه کننده ى خود به راهى رفتم که راه تو نیست وجهنمى را براى خود خلق کردم که مرا بیمار کرد یک ساعت کنار آب ایستادم انگار منتظر بودم خدا پاسخم را بدهداحساسى مرا آرام کرد دستى اشکهاى مرا پاک کرد وگفت:برو خانه وروزه بگیر وبا کسى حتى خودت حرف نزن و استغفار کن وبه خودت توجه کن وآرام باش واندوهگین نباش…به یاد دوستانى افتادم که با اعتقاد به قرآن سبب شدن باور کنم خداوند خود این چیزها را خلق کرده و این قدرت را داده که کسانى دست به چنین کارهایى بزنند و مى آفرینند همان نیروهاى اهریمنى !!!! پس من براى خلاص شدن باید دست به کارى بزنم که برایم تغییر ودگرگو نى داشته باشد در حالیکه آن طرف قضیه این است که خداوند شهید من آنچه را که از پیش فرستاده ام برایم اجابت مى کند و آن آدمها که خدا را هزاران بار شکر دیگر در زندگى من نیستند از فرکانسهاى من متولد شدند نه چیز دیگر آنها از باور هاى من و عدم اعتماد من به خداوند درونم آفریده شدند تا جهان درس خود را به من بدهد بعد از آن اتفاقات وتضادها من به راه درست هدایت شدم آنگونه که اکنون شاگرد نو آموز شما شده ام و دریافتهاى من بیش از بیش شده خداوند هرگز به بندگانش ظلم نمى کند وهیچ عامل بیرونى وجود ندارد که کسى را خوشبخت کند یا بدبخت وهیچ کس هیچ قدرتى ندارد که بخواهد مسیر زندگى تو را عوض کند آرى آرى آرى وتو خالق همه اینها هستى
درود وسلام خدا به کسانى که راه ایمان آورندگان را طى مى کنند درود وسلام به شما استاد جان وگروه عالى شما وهمسفرانم سپاس گزارم از همراهى وهمسفر بودن شما با من به زودى از تضادهایم که سبب شد اینجا نقطه ى زندگى جدیدم شود در داستان هدایت من به این شاهکار انسانى وملکوتى خواهم گفت
در آغوش محبت خداوند سلامت وسعادتمند وثروتمند باشید وشاد در دنیا وآخرت❤️
سلام به همه دوستان و همچنین سپاس از استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته
از زمانی که با شما آشنا شدم و با شما عزیزان همسفر شده ام در این راه نگاهم به خدای بزرگ تغییر کرده خدای یکتا را خدایی مهربان ، آمرزنده ، دوستدار زیبایی ها و … یافتم خدایی که بسیار بخشنده است و خطاهای ما را می بخشد و به ما فرصتی دوباره میدهد برای همسو شدن با زندگی خدایی که همه لذات زندگی رو برای همه بندگانش میخواهد و از روی عدل خود برای همه نعمتهایی یکسان در خوان گسترده خود قرارداده است
به امید آنکه همه خودمون رو لایق نعمتهای بیشمار الهی بدانیم و بتوانیم از این نعمتهای بیشمار و لایتناهی بهره بسیار بریم
به نام الله مهربان
سلام به همه ی دوستای عزیزم در این سفرنامه و استاد عباس منش نازنییین و مریم جان شایسته،ایشالا هر کجا هستین شاد و سلامت باشید
واقعا این که آدم قدم برمیداره و کار هارو انجام میده واقعا حس خوببی به آدم میده و از خدای خودم سپاسگزارم که که از هر چیزی هم مثبتش در این جهان هست مثل حرکت ،تکاپو زنده و بودن زندگی کردن در کنار تنبلی و کسلی وبقیه.کیه که بگه من تاحالا تو زندیگم کسل نبودم یه زمانایی حوصله نداشتم،پی هممون میتونیم درک کنیم که وقتی حرکت میکنیم و این بار رو میذاریم زمین ،حالا میخواد راه ها و حرکت های بزرگ باشه یا کوچیک فرقی نمیکنه،مهم اینه که حرکت کنیم،من اگر بخوام از اتفاقات امروز زندگیم بگم اتفاقات به ظاهر بد و ناراحت کننده برام بود.ولی به قول استاد اتفاق به خودی خودش هییییچ معنی نداره ماییم که نگرش و حسی که دربارش در وجودمون شکل میدیم به اتفاق انگار جون و روح میدیم که چه جوری بیاد تو زندگیمون.و از هر اتفاقی که واقعا هم بزرگ نبودن ولی در وهله ی اول در اون زمان باهاش مواجه میشی شاید یه ذره تعلل ایجاد کنه ولی من با ابن فکر که خدا پشت و پناهمه گه اگر نشد ناراحت نمیشم این یه دستی بوده از دستان خدا ولی خدارو شکر انجام شدو تموم شده و رفت.
میدونین امروز یه حس عجیبی بهم دست داد امروز یه درخواست خیلی معمولی و روزانه داشتم از پدرم ،دوست داشتم اون خواستم تحقق پیدا کنه ولی واقعیت داستان این بود که در دلم تردید و دو دلی داشتم که اگر برم پس کارامو چی کار کنم و اینا،ولی بعد از چند دقیقه دیدم که پدرم با چه دلایل واقعا به نظرم منطقی نبودگفت نه نمیخواد،همون لحظه متوجه نشدم که درخواستی من از ته دل از خدا داشتم این نبود،بعد که خواستم افکارمو مثبت کنم متوجه شوم چه جاااالب که این جهان فقط و فقط بر اساس قانون هایی که داره عمل میکنه و این عدل خداونده که خیلی جاها که نمیدونی کدوم چیز واقعا برات بهتره الله مهربانم با جهانی که ساخته کمکت کنه🙏🙏🙏🙏
خدایا شکرت که منو به سمت شما استاد نازنیین هدایت کرد که ادم بتو نه از هر اتفاق به ظاهر ساده و معمولی چه درسایی بگیره با تغییر نگرشش.واقعا اول از خدای خودم سپاسگزارم و بعد از ید الله که داره در یابت کمکمون میکنه.الهی شکر یا الله مهربان💙💚
دوستان عزیزم در پناه الله یکتا شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشید 🙏
🌻🌸🌺
استاد عزیزم و مریم جان دوستتون دارم
با سلام خدمت استاد محترم و خانواده دوست داشتنی عباسمنش،
قبل از دیدن این فایل چند روزی بود که توی فکری بودم که اگر فلان کار رو کرده بودم چه سودی میکردم و چه پول هنگفتی به جیب میزدم ،بعد توی خیال خودم خودم رو با اون پول و امکانات تصور کردم و دیدم که چیزی که من میخوام ثروت اینطور نیست و اگر به فرض هم اون ثروت رو الان یکدفعهه بدست میاوردم دردی رو از من دوا نمیکرد،وقتی این فایل رو میدیدم به خودم گفتم که قانون خدا تکامله و افرادی که بتوانند روی خودشان و ایمانشون کار کنند مابقی خواسته ها وارد زندگیشان میشود در حالی که از درون ظرفیتش رو ایجاد کردند و اون وقته که میتونند خوشبختی واقعی رو درک کنند،اگر فردی از درون تهی باشه و بیشتر از ظرفیتش چیزی رو بدست بیاره حالا توی قرعه کشی،قمار یا هرچیزه دیگه ای دیدیم که براش دوامی نداره و با همون سرعتی که اونو بدست اورده با همون سرعت همون رو هم از دست میده و این موضوع باشد که برای خود من حداقل یک تلنگر باشه که تا دنیای درونم رو درست نکنم دنیای بیرون هیچ کاری برای من نمیتواند بکند.
خدایا شکرت به خاطر این همه عدل و زیبایی
به نام الله یکتا
یکی دو هفته پیش، یه بستنی خریدم که حالا یه قرعه کشی گرون قیمت هم داشت. بعد آقا خلاصه وسوسه شدم که توش شرکت کنم و خلاصه آره…
بعد باید چوبشو نگه میداشتم. بعد از اون، خداوند هدایتم کرد به مقاله های مریم خانم، که توش این ترمز قرعه کشی ها و شانس ها و اینارو خیلی زیبا توضیح دادن. منم خب به لطف الله ، مقاومتی نسبت به آموزشهای شما ندارم که! سریع پذیرفتم و اتفاقا روش هم خیلی فکر کردم و رسیدم تا دیشب که یه لحظه دلم گفت برو و اون چوب بستنی رو بشکن بنداز دور. منم رفتم سراغش، اول شیطون خواست وسوسه ام کنه که نگهش دارم ولی بعد از ۱۰ ثانیه با قدرت گفتم نه!!!!
همین الان میخوام بندازمش دور. و همون موقع قشنگ شکستمش و انداختمش دور.
خلاصه الان هم زدم روی نشانه و خداوند هدایتم کرد اینجا. حس میکنم این جایزه رو خدا بهم داد تا هم بهم بگه آفرین ، و هم بگه که بنده گلم، یادت باشه که دیگه طرفش هم نری. من تاس نمیندازم. قوانینی بسیار دقیق و حساب شده وضع کردم، که تو باهاش میتونی واسه خودت بینهایت ثروت بسازی. بینهایت خوشبختی و حال خوب درونی بسازی. من لیاقت ثروتمند شدنو دارم. البته با تکامل خودم. نه با شانس، نه با قرعه کشی، بلکه خودم و با باورهای خودم، خداوند بیشتر از من میخواد که من ثروتمند بشم تا جهانش رو رشد بدم و تمام امکانات لازم رو با عشق به راحتی در اختیار من گذاشته تا هرآنچه را که میخوام تو زندگیم خلق کنم.
خدایاشکرت.
الان دیگه میدونم وقتی خواستم سفر به دور آمریکارو آغاز کنم، وقتمو توی لاس وگاس هدر ندم و برم به زیبایی های عمیق و اساسی دیگه ای بپردازم.
خدایاشکرت
دستتون در دست الله مهربان
به نام خدای مهربانم.باسلام به استادعزیزوخانم شایسته مهربان وهمچنین خانواده دوست داشتنیم.روزدوازدهم این سفردلپذیر بازهم خدای بزرگ رو شکرگذارم وقدردان استادعزیزم هستم که بااین سخاوت ماروراهنمایی میکنن.من ازدیدن این فایل فهمیدم که همه چیز واقعا به خودمون بستگی داره و واقعا هرچیزی ازدرون خودمون شروع میشه چه موفقیت چه شکست وبه عبارت ساده وعوامانه شانس رو خودمون به وجود می آوریم پس چه بهترکه ساز زندگیمون رو روی شانس خوب وپیروزی وبرنده شدن وموفقیت کوک کنیم.من امروزبادیدن این فایل این شعردرذهنم تداعی شد یاردرخانه وماگردجهان میگردیم آب درکوزه وماتشنه لبان میگردیم برای خوشبختی وخوش شانسی فقط به خودمون مراجعه کنیم.به امیداینکه هممون قوانین رو به درستی درک کنیم ودرزندگیمون اجراکنیم.دوستتون دارم.
به نام خدا…..
خدایا ببخش اگه شادی رو از غیر تو خواستم….در غیر تو جست و جو کردم….
عاشقتم که شادی رو بهم یاد دادی….بهم لبخند رو یاد دادی بهم خندیدن های پر از ارامش خیال رو دادی….خدایا شکرت که در رکاب تو قدم برمیدارم…خدایا عاشقتم که انتخابم کردی واسه ورود به دنیای زیبایی ها.واسه اینجا بودن واسه عاااشق بودن.الهی شکرت….استاد عاشقتم💜💜