آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم - صفحه 26

1025 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد مهدی قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بنام خدا

    روز دوازدهم از روزشمارتحول زندگی من

    سلام به همه دوستان عزیز استاد عباسمنش وخانم شایسته عزیز

    بازهم یک اگاهی تازه ویک مدار جدید.باگوش دادن به هرفایل متوجه یک چیز جدید یک اگاهیه تازه میشم با اینکه هرکدام ازفایلها روبیشترازده بارگوش کردم اما هربار یه نکته جدید ویه حرف واگاهیه تازه روازش درک میکنم خداروشکر.باید روی خودت کار کنی تا درونت رشد کنه وقتی از درون رشد میکنی بیرونت هم رشد میکنه وقتی باتغییر دیدگاهت حالت روخوب میکنی حال خوبت دوام بیشتری داره واتفاقات خوب بیشتری برات رقم میخوره.خداجون شکرت بابت این اگاهیها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهدی حکمتی گفته:
    مدت عضویت: 1779 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته و تمام د‌وستان هم‌فرکانسی عزیزم

    من هم دارم باورهای محدودکننده خودم رو شناسایی میکنم و باورهای قدرتمندکننده رو جایگزینش میکنم

    خیلی ممنونم اول از خدا و بعد از خانم شایسته و استاد که این فایل‌های روزشمار تحول زندگی من رو آماده کردن

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    معصومه اسفندیارپور گفته:
    مدت عضویت: 1827 روز

    با سلام به استاد نازنین ومریم بانو جان دوازدهمین روز سفر

    در زندگی چیزی به نام شانس وجود نداره این خود ما هستیم که تعیین میکنیم خوش شانس باشیم یا بد شانس

    چقدر خوبه که ادم خودش بتونه با تغییر باورهاش و نگاهش حالش رو خوب کنه نه با عوامل بیرونی مثل مواد مخدر ومشروب ….

    خیلی از آدما فک میکنن که میشه یه شبه پولدار شد این فقط یک توهم هست

    مسیر ثروتمند شدن مثل تکامل جهان نیاز به تکامل فکری داره

    شانس عامل موفقیت یا شکست نیست.

    ما فقط با تغییر باورها وتغییر دیدمون وبا سپاسگزاری وتوجه به داشته هامون حالمون رو بهتر میکنیم

    اگر حالمون بهتر بشه خود به خود نعمت ها وثروت ها وخوشبختی …..وارد زندگیمون میشه

    خدایا کمکم کن که کنترل ذهن داشته باشم وفقط داشته هایم رو ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ندا نصرآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1996 روز

    من مطمئنم که به زودی بسیار ثروتمند میشم چون من میخوام و خدا هم کمکم میکنه که این اتفاق بیوفته, همین الانم بسیار ثروتمندم و واسه تهیه نیاز های زندگی هیچوقت اذیت نشدم همیشه پول در دسترسم بوده من همین الانم با شرایطم خیلی راحتم اما من خیلی بیشتر از اینها میخوام و میدونم که این اتفاق خیلی راحت تر از اونی که فکرشو بکنم میوفته یه روز به خودم میام و میبینم از لحاظ مالی به چند مدار بالاتر از اینی که هستم رسیدم به خاطر اینکه راه ورود ثروت به زندگیم رو باز گزاشتم از ثروتمندا خوشم میاد, بهشون آفرین میگم تو دلم ازشون تشکر میکنم به خاطر ثروتی که ایجاد کردن, میدونم که ثروتمندا آدمای بهتری هستند و ثروتمند شدن کاره راحتیه و من این توانایی رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محمدجواد نیکبخت گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    بنام الله یکتا

    دوستان سلام

    در این موضوع هیچ شکی نیست که تمام رویدادهای زندگی ما طبق قانون جذب رخ میده.

    اگه امروز فقیریم پولداریم بیکاریم کار خوب داریم یا هرچیز دیگه خب قطعا دلیلش افکاری بوده که چند سال قبل بهش فکر میکردیم نگرانش بودیم بهش امیدوار بودیم.

    شانس و اقبال اصلا ربطی به سرنوشت آدمها نداره فقط قانون جذبه که سرنوشت مارو مشخص میکنه

    درپناه الله یکتا باشید

    دوست دار شما محمدجواد جواد نیکبخت

    یاعلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2070 روز

    سلام خدمت همه عزیزان هم‌سفر 😘

    اتفاقا امروز صبح این موضوع صحبتم با یکی از دوستان در مورد تغییر دیدگاه و نگرش در مواقعی که با ناخواسته برخورد می‌کنیم تا که به احساسی بهتر برسیم و این فرایند برای افرادی که بر روی خویش کار نکنند دشوار خواهد بود فلذا این مهارت همانند عضله‌ای است که باید مستمر و روی آن کار کرد. صحبت به این‌جا رسید که ایشان با استفاده از تمرینات یوگا به احساس خوب پایداری می‌رسید اما برای دیابتش به نزد پزشک خود رفته بود و پزشک نیز از این روند او خرسند بود بااین‌حال دارویی به او توصیه کرد که اگر گاهی اوقات حال خوبی نداشت بتواند از آن استفاده نماید و به او توصیه کرد که از استفاده زیاد این دارو پرهیز نماید که اعتیادآور است عجیب این‌که او می‌گفت متاسفانه نتوانست به طور منظم ورزشش را ادامه دهد و دچار وابستگی به این دارو شده است و اکنون بازگشت به شرایط قبلی برایش بسیار مشکل است. این اتفاق درس جالبی برایم داشت که رسیدن به احساس خوب آن هم از طریق کنترل افکار و کانون توجه و انرژی هایمان طبیعی و بسیار پایدارتر و بدون عوارض است لذا باید این مهارت ذهن را همیشه با خود تمرین کرده و در آن قدرتمند شویم تا دست به دامان داروهای شیمیایی مواد مخدر و…نشویم.

    آگاهی‌ها و نکات این فایل درس امروزم را کامل کرد تا هر چه بیشتر به انرژی پاک الهی خود با استفاده از نیروهای درونی نزدیکتر شوم واز عوامل بیرونی روی گردانم.

    باتشکر از همراهیتان🙏✌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    moghadam گفته:
    مدت عضویت: 2339 روز

    مهری

    به نام خالق بی همتا .او که جهانش رو با تدبیر و حکمتی خاص اداره میکند .او که مهربانی و لطفش برای همه یکسان هست .

    سلام .سلامی به گرمی افتاب و زیبایی پاییز .

    روز دوازدهم این سفر شگفت انگیز هست ومن روزم را در طبیعتی بکر و زیبا شروع کردم . دوهفته ای میشه که من در این مکان رویایی زندگی میکنم . برای زندگی در این مکان ترس و نگرانی داشتم ولی از وقتی واردش شدم اون قدر زندگیم زیباتر شده ، اون قدروجود خدا ، هدایتش برام مشهود شده که واقعا بعضی مواقع دلم میخاد ساعتها اشک بریزم . این جا امریکا نیست لاس وگاس هم نیست .ده کوچک کوهستانی در کنار رود خونه زیبا و کوه ها و تپه های زیبا و رویایی . یک روز که تصمیم گرفتیم با همسرم برای پیاده روی به کوه نزدیک خونمون بریم سگی زیبا و تپلی همسفر ما شد . فکر میکردیم چون غذا باهامون نیست ما رو میذاره و میره . تنها اسمی که به ذهنم رسید و او رو صدا زدم هاپوکمار بود .(بعدا یاد نمایش عروسکی خونه مادر بزرگه افتادم . تواون نمایش عروسکی هاپو کمار سگی خارجی بود که وارد خونه مادر بزرگه شد و واقعا به مادر بزرگه خیلی کمک میکرد .من خونه مادر بزرگه رو با عشق نگاه میکردم .کلبه کوچولو تو دل جنگل با حیوونای مختلف ) هاپوکمار مثل یک راهنمای حرفه ای با ما همراه بود .زمانی جلو میافتاد و راههای صاف و هموار رو بهمون نشون میداد زمانی همراه وهمقدم وزمانی رو پشت سر ما مثل یک محافظ .وقتی به بالای کوه رسیدیم کنارم جلوی نور افتاب دراز کشید .راهنمای مهربون تا در خونه با ما همراه بود .برای تشکر رفتم براش غدا بیارم ولی در کمال تعجب فقط نگاهم کرد ، دمی تکون داد و دور شد .

    یاد حرفهای استاد افتاد اگه تو اقدام کنی از زمین و زمان نیروهای غیبی برای کمک به تو میاد .کافیه رو دوش خداوند بشینی او تو رو به بهترین و ساده ترین راهها راهنمایی میکنه .شاید بدون وجود هاپوکمار هم ما به بالای کوه میرسیدیم ولی وجودش برای من دلگرمی بود . راههایی رو بهم نشون میدادواقعا صاف و هموار . ما توی ده هیچ کی رو نمیشناسیم . چه قدر زیبا هاپوکمار مهربون رسم مهمان نوازی رو به جا اورد .واقعا برام شگفت اور بود .به گفته استاد این فقط یکی از هزاران معجزه ای هست که من هر روز شاهدش هستم .خدایا هزاران مرتبه سپاس .

    نمیدونید استاد چه قدر خوشحالم که وجود خدا رو دارم درک میکنم .مهربونیش .لطفش رو .با توجه به زیباییها و تحسین اون زیباییها من به این ده هدایت شدم . جایی که اصلا فکرش هم نمی کردم . یک خونه ویلایی با استخر خصوصی کنار رود خونه .باغ خصوصی که پسرم بارها میگه مامان باورت میشه این حیاط خونمون هست . این در حالی بود که ما در تهران یک بالکن کوچولو داشتیم ،توش گلدون گداشته بودیم .ولی دوستش داشتم و واقعا ازش لذت میبردم .یعنی احساس خوبی داشتم .هر دفعه که میرفتم به گلدونام اب بدم خدا رو شکر میکردم .چه قدر استاد این گفتتون ارزشمنده .احساس خوب =اتفاق خوب

    بارها توتهران برای پیاده روی به پارک نزدیک خونمون میرفتیم .با همسرم بارها از زیبایی اون پارک تعریف میکردیم .خدا رو شکر میکردیم که خونمون نزدیک پارک به این زیبایی هست .ظهرها با همدیگه وقتی ناهار میخوردیم سریال زندگی در بهشت رو تماشا میکردیم .و چه قدر لذت میبردیم از لحظاتی که با شما بودیم . الان زندگی در بهشت خودمون رو داریم تجربه میکنیم .خدایا شکرت .ممنونم مریم شایسته عزیز که واقعا شایسته هستی .با ضبط این لحظات از زندگیتون چه قدر عالی درس پاکی و خلوص و با خود در صلح بودن رو بهم هدیه دادید .خدا رو هزاران مرتبه سپاس که به این سایت هدایت شدم و یک سال واندی هست که دارم درس زندگی رو به بهترین صورت ممکن یاد میگیرم .

    ممنونم استاد عزیز .با تمام وجودم سپاسگزارم .

    باید این جمله رو قاب بگیرم بزنم به دیوار ویلای دوست داشتنی ام

    احساس خوب = اتفاق خوب

    در پناه خالق بی همتا شاد و سربلند و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمد عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2670 روز

    سلام استاد و خانم شایسته و همه دوستان بسیار خوب

    من تمامی این تجربیات رو داشته ام

    در زمان مدرسه احساس کم ارزشی زیادی داشتم و از اعتماد به نفس پایینی برخوردار بودم

    و بعد مدتی دیدم تعدادی از هم مدرسه ای ها که خیلی هم تو چشم بودن و لات های اونجا بودن و از این حرف ها

    مشروب می خورند و مواد مخدر می زنند و …

    بعد من چونکه درونم خلع بود

    رفتم سمت مشروبات الکلی و مواد مخدر و …

    برای اینکه فک می کردم اینجوری بیشتر مورد توجه قرار می گیرم ، بزرگ تر دیده می شوم ، قدرتمند تر و پر جرعت تر هستم و …

    خب اوایل احساس قدرت بیشتری می کردم و مشروب و مواد مخدر هم لذت بهم می داد و دایره دوستیم با آدم هایی شده بود که همشون توی همین فضا بودن و از کنار هم و مصرفمون لذت هم می بردیم و من فک می کردم که تازه زندگی رو پیدا کردم تازه الان چشم و گوشم باز شده…

    ولی این برای مدتی بود

    کم کم مواد مخدر و مشروب و خراب کاری های دیگه شده بود جزئی از زندگی من و یه جورایی اون بیماری و اون شیطانی که درون من بود بر من مسلط شده بود و من رو به هر سمتی می خواست می برد و من دیگه نمی تونستم که مواد مخدر مصرف نکنم و خرابکاری نکنم و این داستان تا جایی رسید که دیگه من دیگه با چشم بد در دید دیگران دیده می شدم، بعضی ها نصیحتم می کردن، بعضی ها کنترلم می کردن، بعضی ها سرزنشم می کردن، بابت خرابکاری ها و خسارت هایی که می زدم حال بدی و نتایج بد زیادی رو تجربه می کردم.

    و در انتها من خسته شده بودم دیگه نمی خواستم ادامه بدهم و دوست داشتم که تغییر کنم و خوب زندگی کنم، سالم زندگی کنم

    نمی دونستم چطوری چون خودم زورم به خودم و بیماری که در درون من شاخه های زیادی زده بود نمی رسید

    بار ها سعی می کردم که دیگه هیچ ماده مخدری مصرف نکنم و مرتکب رفتار های اشتباه نشوم ولی باز هم در عمل هیچ تغییری در من ایجاد نمی شد

    تا اینکه از خداوند کمک خواستم و بعد هدایت شدم به سمت برنامه na و تونستم مواد مخدر رو کنار بگذارم و از لحاظ درونی تغییراتی کردم و بعد توی این مسیر هدایت شدم به یک کتاب که یکسری تمرینات ازش رو انجام دادم و دیدم تغییرات اندکی از لحاظ مالی برام انجام شد و متوجه شدم که تغییر دنیای درون من هست که دنیای بیرون من رو تغییر می دهد

    بعد چند وقت مادرم توی یک تصادف که من راننده بودم به سوی خدا شتافت

    و بعد من احساس گناه داشتم خودمم متوجه نبودم

    برای اینکه جبران کنم و هم اینکه فهمیده بودم مرگ فقط برای همسایه نیست شدیدا مذهبی شدم

    نماز می خوندم بعد از نماز هام دعا و مراقبه می کردم به اجابت دعا هام و نشانه ها ایمان آورده بودم

    همیشه یه حسی به من می گفت دین و آیین خداوند این چیزی که از قبل به ما گفتن نیست و همیشه دعا می کردم که خداوند با حقیقت قرآن و آیینش من رو آگاه کنه

    تا اینکه هدایت شدم به این سایت

    در اوایل تعصباتی داشتم که کم کم ریخته شدن و بعدا درک کردم به بزرگ ترین اقیانوس هدایت شدم

    حالا دیگه از بحث این فایل دور نشویم

    کسانی که مواد مخدر مصرف می کنند و با یک چیزی بیرون از خودشون می خواهند حالشون رو خوب کنند یک خلاء درونشون هست، خلا کمبود اعتماد به نفس و احساس نا جالب

    و در واقع با مصرف مواد و مشروبات الکلی روی احساسات ناجالب خودشون سرپوش می گذارند

    الان من به این اطمینان رسیدم که خودم هستم که خالق زندگی ام هستم و احساسم رو خودم کنترل می کنم و حال خوب بی نظیری دارم و توی مسیری قرار گرفتم که ادامه ندادنش برای من رنج اور و توی این مسیر بودن برای من لذت بخش و پر از احساس خوب، ایمان و امید است.

    دیگه توی دام هیچ عامل بیرونی نظیر لاتاری و شرط بندی و قرعه کشی و ترفند ها پنزی و وام و قرض و … نمی افتم

    زندگیم بسیار نسبت به قبل با کیفت تر و در رفاه تر شده و یک زندگی خوب رو به لطف خداوند دارم

    من الان از فرش به ارش رسیدم

    با خدا باش پادشاهی کن

    خدا یارو نگهدار شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای: