آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم - صفحه 67

1025 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محبوبه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    به نام خدای توانا

    سلام بر استاد گرامی وخانم شایسته عریزم

    از این فایل نکته هایی یاد گرفتم که اینجا مینویسم تا برایم مرور شود

    چقدر خوبه ادم با تغییر باورها،تغییر نگرششش،وتغییر زاویه دیدش حال خودش را خوب کنه نه با عوامل بیرونی مثل مواد مخدر،مشروب،وقرصهای خواب و…

    بعضی افراد فکر میکنند که با قمار کردن بخت واقبال وشانس باهاشون یاره وبرنده میشن وپولدار .واین یک توهمی بیش نیست

    به هیچ عنوان شانس عامل موفقیت ویا شکست افراد نیست.

    ما با تغییر نگرشمون ،تعییر زاویه دیدمون وبا باور کردن خداوند و سپاسگزاری وتوجه به چیزهای خوبمون میتونیم حالمون را خوب کنیم.ووقتی حالمون بهتربشه نعمت وثروت وخوشبختی بطور طبیعی وارد زندگیمون میشه واین روند طبیعی جهانه.

    ممنونم از استاد عزیزم برای بیان این گفته های عالی

    از خدای بزگ میخوام همیشه ما را به زیباترین وراحتترین مسیرها هدایت کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 2381 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و سایر دوستان سلام عرض می‌کنم

    خیلی جالبه که ما باید برای خوب کردن احساس خودمون باید به خودمون رجوع کنیم به درونمون نه به بیرون و به عوامل بیرونی

    چه خوبه که ما به جای کارهای هیچ و پوچ مثل خوردن مشروبات و قمار و مواد مخدر و … با تغییر زاویه نگاهمون، افکارمون و باورهامون احساس خودمونو بهتر کنیم و این فکر و این باور چقد جای تامل داره

    خیلی‌ها بخاطر غفلت از این اصل مهم چقد مشکلات براشون پیش اومده و خدا را شکر میکنم که استاد به زیبایی آگاهی‌های ناب و ارزشمند به ما میدن که برای داشتن احساس خوب باید خودمونو و باورهایمان را تغییر بدیم باید ورودی‌های ذهنمونو تغییر بدیم.

    خیلی ها به اشتباه به جای تغییر ورودی‌های ذهن و افکار ورودی‌های دهان و معده خودشونو تغییر میدن در حالیکه این اشتباست و اگر اثری هم داشته باشد مقطعی و آسیب‌زاست

    در حالیکه اگر با تغییر افکار و باورها حال خودمون خوب کنیم نه تنها داشتن احساس خوب همیشگی است بلکه این نگاه و این نگرش کلید بسیاری از مشکلات هستش

    خدا را شکر و از استاد تشکر می‌کنم که این فایل خوب و این آگاهی ارزشمند در سایت قرار دادن

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    آرامش آبی گفته:
    مدت عضویت: 938 روز

    سلام خدمت همراهان عزیز،سفرنامه روز دوازدهم،خداروشاکرم که بهم اراده و توانایی داد که تا اینجا پیش برم من هیچوقت برنامه ایی رو بیشتر از یکی دو روز انجام نمیدادم،نمیدونم چه نیروی قوی پشت این برنامه هست که هرشب با ذوق و شوق میام فایل روز بعد رو گوش میدم و تجربه مو از سفرنامه امروز مینویسم،من زمانی انقدر خلا داشتم و خدا تو وجودم نبود که درد میکشیدم و برای تسکین این درد دنبال مسکن بودم،یکی از مسکنهای قوی من گوشی بود مدام داخل اینستا پیجهای بیخود بلاگرها پستهایی که نه تنها هیچ بار مثبتی نداشت بعدش کلی حال خرابی و احساس منفی داشتم،یا خوابیدن زیاد،یا پرحرفی یا … خیلی چیزها که میخواستم درد بی خداییم رو باهاش آروم کنم،اما به لطف هدایت خداوند در این مسیر قرار گرفتم گوشیم محدود شده به سایت استادعباس منش و فقط در حد کارهای ضروری و خیلی از مسکنهام از بین رفتن،یکی از چیزهایی که میخواستم از واقعیت زندگیم فرار کنم پناه بردن به فالگیرها بود،اولش خیلی حس خوب میداد ولی خبر نداشتم که این خودش شر محسوب میشه و اون فالگیر از خدا برام قابل اعتماد تر و کارسازتر بود،هرجایی به بنبست میخوردم میرفتم سراغشون،الان به لطف خداوند چندین ساله این کار برام خیلی مسخره و احمقانه اس،شاید اونا میدونستن ما چی دوست داریم بشنویم همونو میگفتن و من انقدر به اون موضوع فکر میکردم اتفاق میفتاد و فکر میکردم کار فالگیره درسته در حالی که نمیدونستم همش قدرت جذب خودمه،خداروشکر خیلی ساله از این مسیرهای پوچ و احمقانه دست کشیدم و ایمان دارم خدا خودش همه چی رو به موقع در زمان و مکان خودش میده،خدایا شکرت بابت اینکه روابط منو همسرم روز به روز بهتر میشه،خدایا شکرت که به سمت مسیرهای درست هدایتم میکنی،خدایا شکرت که انسان توانمندی هستم،خدایا شکرت که تونستم نماز رو شروع کنم،خدایا شکرت یه دوست خوب برام فرستادی.خدایا ممنونم که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    یکتا گفته:
    مدت عضویت: 962 روز

    سلام خدمت همه دوستان ارزشمندم

    15 / 1 / 1402

    روز دوازدهم از سفرنامه

    اگر بخواهم شرح حالی از خودم بدهم

    که بعد ها رد پای خودم را در طول این مسیر ببینم

    باید بگویم که:

    دیشب رابطه ام را از دست دادم

    همان رابطه ای که از راه دور بود و من خیلی خوشحال نبودم از اینکه بین ما فاصله هست و با یک شب محبت دیدن دل را دادم و خودم را سپردم به دیگری

    تازه‌ کلی هم سعی میکردم بی او خوشحال باشم و احساسم را خوب نگه دارم

    مبادا که وابسته شوم

    من واقعا احساس اینکه با یک پسر خوب و ایده آل خودم باشم رو هیچ حسی ندارم که میتونم داشته باشم واقعا احساس میکنم اون قدر خوب نیستم برای این رابطه ، و دخترای دیگه بهتر از منن

    برای من حسادت میکنم به دخترای دیگه

    و احساس پوچی کردم دیشب

    چون خیلی وقته هیچ کسی به من حس عشق نداده

    میدانم که باید خودم به خودم عشق بدهم و این حرفا … ولی هنوز به درجه ی باور نرسیده . این فقط راهکاریست که بلدمش

    اما جدیدا خیلی به این نتیجه میرسم که حال خوب رو باید خودمون از اطراف بگیریم و درونی باشه نه با عوامل بیرونی

    مریم جان دقیقا درست گفت

    اینکه بعضی ها مثل من راه رسیدن به خواسته هایشان را ازدواج با مردی میدانند که ثروتمند است.

    من دقیقا چنینم

    حالم نه خیلی خوب است نه خیلی بد

    شخصیت من که با یک روز محبت عاشق میشوم و بعد از سه روز از رفتنش ناراحتم و گریه میکنم کجا و شخصیت استاد که بعد از فوت پسرش یوسف خودش را با چه جملاتی آرام می‌کند کجا .

    میدانم مقایسه درست نیست ولی خیلی خلأ دارم

    خیلی باید خودم خودم را پر کنم

    اما من دیگه کسی را که 4 سال مداوم به او فکر میکردم و نقشه می‌کشیدم برای دیدنش را فراموش کرد تا حدی . خداروشکر

    تصمیم دارم هر روز مهارتم را گسترش بدم

    تصمیم دارم هر روز این سفر نامه را ادامه دهم

    و هر روز خودم به دنبال زیبایی ها باشم و حال خودم را خودم خوب کنم

    به قول زن عموم : چرخ گردون اینقدر بچرخه یه روزی یه جایی یکی رو برات میاره که فکرشم نمی‌کردی

    من همیشه به دنبال رابطه بودم دنبال یک نگاه معنادار به دنبال یه کسی که بهم عشق بده

    ولی دیگه نمی‌خوام اینطور باشم

    من میخواهم رابطه خودش بیاد در زندگی من

    نمیخواهم تشنه یک رابطه با یک پسر ایده آل باشم

    اجازه دهم خودش بیاید

    و به قول خانم شایسته عزیزم روی هر عامل بیرونی حساب میکنم جز خودم برای حال خوب یا رسیدن به خواسته و ثروت

    من خودم میتونم اوضاع رو عوض کنم

    دیگه می‌خوام هم مهارتمو گسترش بدم هم توجهم رو کنترل کنم

    می‌خوام به حرف خدا گوش کنم

    به قدم هایی که میدونم خدا بهم گفته انجام بدم عمل کنم .

    هم مهارت یاد بگیرم و هم تناسب اندام را با اهرم ادامه دهم .

    خدایا من خیلی به حرفت بی توجهی کردم

    قول میدم از این به بعد تمام سعیم رو کنم که به گفته هات عمل کنم به حرفایی که بهم در گوشی میزنی توجه کنم و عمل کنم .

    دوستتون دارم . در پناه خدا باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2197 روز

      دوست عزیزم

      یکتا

      تو لایق بهترین رابطه و عشق هستی

      اول خودت دوست داشته باش

      ب خودت عشق بده

      خودت تو آینه ببین و‌قربون صدقه خودت برو

      با چشم دل ب اطرافت نگاه کن

      تا مدارت تغییر کنه و با شخصی که با وجود خودش هماهنگ در مسیرت قرار بگیره

      متعهد شو به مسیری که قدم‌میذاری

      حتما از اتفاقات زیبای زندگیت اینجا بگو ک برای همه انگیزه و چراغ راه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    به نام الله مهربان

    روز 12سفر نامه

    باز هم خدا رو شاکرم که تونستم به تعهدم عمل کنم امروز مصادف شده با روز سیزده بدر ومن روزی شادو پر از زیبایی تجربه کردم امروز فقط به زیبایی هاو فراوانی ها توجه می کردم به شادی وخوشحالی مردم

    امیدوارم همیشه همه خوشحال وشادباشند.

    ما خالق زندگی خود هستیم وهر کس در جای درست خود قرار دارد. ما با ایجاد باورهای درست وشکرگزاری وتوجه به زیبایی متوانیم به آسان ترین روش واز جایی که فکرش را هم نمی کنیم به خواسته هایمان برسیم به امید الله بتوانیم چنین عمل کنیم.

    در پناه الله شاد وسلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    احسان مجردبهره گفته:
    مدت عضویت: 1189 روز

    سلام به همه دوستان.

    روز دوازدهم سفرنامه عالی.

    یه چیز از صحبتای استاد خیلی نظرم رو جذب کرد. اینکه کمتر از 1 درصد مردم جهان میتونن با ذهنشون زندگیشون رو بسازن. این به من میفهمونه من با داشتن این آگاهی چقدر میتونم موفق بشم و چقدر موضوع رقابت برای من بی معنا میشه.

    و اینکه وقتی یک شهر بر پایه قمار و چیز های ناشایست بنا گذاشته میشه برای کسایی که انرژیشون بالاست واقعا غیر قابل تحمله.

    به قول ایلان ماسک ثروتمند لزوما کسی نیست که حساب بانکیش پر پوله بلکه اونیه که ذهن ثروت ساز داره. یه کسی که لاتاری برنده میشه یه فقیر پولداره اما با تغییر ذهن میتونیم تکامل رو طی کنیم و یک ثروتمند پولدار و سالم و خوشبخت بشیم.

    الهی شکر بابت این آگاهی ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3022 روز

    به نام الله

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانوی شایسته ودوستان گلم

    خداروشکر به خاطر امروز واین فرصت

    خداروشکر بخاطر درک آگاهیهای این فایل ارزشمند

    خداروشکر که بازم مچ این ذهن چموشم رو گرفتم وبعداز چند روز شروع به نوشتن کردم

    سفر به لاس وگاس

    برداشت من از فایل :هستند انسانهایی که البته تعداد آنها هم کم نیست این آدمها نمی توانند احساس خوب را در خودشان پیدا کنند نمیتوانند با تغییر باورهایشان با تغییر نگرششان احساسشون را خوب کنند به همین دلیل به جاهایی رجوع میکنند تا با استفاده از مواد مخدر ومشروبات الکلی وروابط نامناسب برا چند روز ،یا حتی کمتر چند ساعت حال خودشون را خوب کنند ویه عالمه پول خرج میکنند این آدمها این آگاهی را ندارند که میتونند با تغییر باورهایشان با پذیرفتن قانون حاکم بر جهان که تمام اتفاقات وشرایط زندگی مان حاصل فرکانسها وافکار وباورهای ماست وعوامل بیرونی بر زندگی ما بی تاثیرند حال واحساسشون را خوب کنند وتلاش میکنند با اعتقاد به شانس وعوامل بیرونی حال واحساسشون را خوب نگه دارند اینکه آنها فکر میکنند شاید بخت باهاشون یار باشه وشانس بیارند ویک شب ثروتمند شوند توهمی بیش نیست مسیرثروتمند شدن مثل مسیر تکامل جهان نیاز داره به تکامل فکری ،ارتعاشی،تکامل مدار وهیچ کدام یک شبه اتفاق نمی افتد

    بنابراین هیچ عامل بیرونی نمیتواند حال مارا خوب کند وخلاهای درونی ما باتغییر زاویه دید ما با تمرکز بر زیباییها وسپاسگزاری بابت داشته هایمان ارضا میشه

    نکته نهایی :

    اگردر اعماق وجودمان باور کنیم که خداوند بیشتراز ما میخواهد که به اهدافمان برسیم اگر حمایت خداوند را باور کنیم وقوانینش را درک کنیم اگر با تلاش ذهنی زیاد وبا تغییر نگاه مان با تمرکز بر نکات مثبت در هر لحظه از زندگیمان شروع به ساختن باورهای هم جهت با خواسته هایمان نماییم آنگاه در مدار وفرکانسی قرار میگیریم که طبق قانون خود به خود واز راههای طبیعی وساده اتفاقات به نحوی رقم میخورد که مارابه خواسته هایمان برساند

    تجربه شخصی خودم استاد من قبل از سال نو خانه مامانم بودم وفکر میکردم اگر برم خونه خودم راحت ترم آرامش بیشتری دارم وخیلی با تمرکز بیشتری میتونم روی باورهام کار کنم ولی این فقط یه توهم بود

    چون الان بعداز چندروز فهمیدم ارامش درونی من ربطی به شرایط وعوامل بیرونی نداره متوجه شدم ذهن چموش من فقط دنبال راه حل وبهانه میگرده تا یجوری افسار زندگیم را بدست بگیره خدایا شکرت ممنونم ازت ممنونم که امروز قدمی برداشتم

    استاد ومریم بانو از شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1259 روز

    بنام خدای هدایتگر من.

    سلام بر استاد و مریم خانم شایسته؛

    این کامنت، رد پای روز دوازدهم من از سفر نامه می‌باشد.

    استاد!

    این فایل را شاید بارها گوش داده باشم. اصلاََ اونجوری که می‌خواستم نتوانستم باهاش ارتباط برقرار کنم. هر وقت که خواستم و تصمیم جدی گرفتم که کامل و با حواس جمع گوش بدهم ، نتوانستم و در نیمه فایل خوابم برده و بیشتر از نصف فایل را از دست داده بودم.

    بعضی وقتها هم چیزی حواسم را پرت می کرد و تمرکزم را از من من می‌گرفت و ذهنم را جایی دیگری می برد.

    استاد!

    دوباره تلاش کردم. برای دوباره گوش دادن و دیدن فایل کامنت را رها می کنم.

    دوباره‌ فایل را گوش دادم و دیدم.

    یک نکته برایم روشن است که اون انرژی های منفی که استاد میگه، من از این فایل احساس می‌کنم ودلم در حال فرار از اون احساس هست.

    قلبم تلاش می‌کند تا احساس خوب داشته باشد. از این فایل احساس خوب نمی‌گیرد و ارتباط برقرار نمی‌کند.

    نکته دیگر این که،

    من آنقدر در سختی های زیادی بوده ام که وقتی چنین فایل های را می‌بینم ،اصلاََ نمی خواهم بهش فکر کنم. دلم می خواهد از آن اعراض کنم، یا نبینم.

    شاید هم ترس از چیزی در وجودم هست.

    شاید هم به خاطر پیشینه مذهبی خانواده‌ام، تلاش می‌کنم تا روی این گونه موارد چشم پوشی می‌کنم تا رد شوم و دامنم را آلوده نکنم.

    ممکن است‌ که‌ ،نکته قوتم باشدکه در وجودم اعراض را حس میکنم، شاید این نکته قوت نشانه ترسم هست.

    البته که من به خداوند پناه می‌برم و به او توکل می‌کنم.

    استاد!

    می‌دانم، که تضادهای من برای هدایت من می‌باشند و آیه های لطف خداوند می‌باشد برای خواسته‌هایم و ادامه راهم.

    سعی می‌کنم از تضادها نترسم و به دل تضادها و ترس‌ها بزنم.

    با نگاه،توجه و تمرکز به نکات مثبت،در دل ترس‌ها و تضاد خودم پیدا می‌کنم. خواسته‌هایم را که با هدایت خداوند برایم رخ داده است درک می‌کنم. چون می‌دانم که در جهان هیچ چیز تصادفی و شانسی نیست ودلیل دارد که من باید این فایل را ببینم. باشد که خداوند ظرفم را بزرگ کند و مرا بیافزاید.( ربش رحلی صدری)

    استاد خوبم!

    من در این لحظه هم تسلیم هستم و هر هدایتی که از خداوند برسد من به آن محتاج هستم.

    این رد پای روز دوازدهم سفر نامه می‌باشد.

    باتشکر از خانم شایسته وتمام بچه‌ های نازنین و هم خانواده من .

    در پناه رب قدرتمند جهان‌ هستی ،سالم وثروتمند و آرام باشید. انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    سلام بر استاد عزیزم مریم جان عزیزم وهمفرکانسی های عزیز

    استاد صحبتهاتون بی نظیر بود همیشه برای من سوال بود که واقعا چرا بعضی افراد از راههایی که اصلا به نظر درست نیست میخواهند به یک سری لذتها دست پیدا کنند چیزهایی که هیچکدام نمیتواند برایشان آرامش وخوشی دائمی ایجاد کند

    واینک فهمیدم که آنان از خلعی رنج میبرند وبی شک بیشتر این افراد در درونشان احساس بدی پیدا کرده واز خود متنفر هم میشوند واگر انسان با هر شرایطی که در آن قرار گرفته میتواند به دنبال راهی درست برای رسیدن به آرامش واقعی ورسیدن به خواسته هایش پیدا کند وآن هم اینکه باید شناخت پیداکند به ذات الهی خویش که همگی بر میگرده به عزت نفس وشناخت عزت نفس چه ها که با انسان نمیکنه

    برای تمام بقیه ی خودم که همگی از یک منبع آن هم پروردگار عزیزم هستیم آرزوی هدایت دارم استاد بسیا بسیار ممنونم شعار بنده اینه

    خودمون را عاشقانه دوست داشته باشیم اگر این جمله درک بشه همه چی حله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1944 روز

    بنام رب وهاب و غفور

    سلام به دوستان عزیز و ارزشمندم

    روز 51ام

    خدایا شکرت برای دیدن و شنیدن و درک کردن این آگاهی ها

    واقعا همینطوره که استاد میگن و کاملا منطقیه، یعنی ذهن من این رو پذیرفته و باش اوکیه

    این که خودم گاهی وقتا در مورد یک موضوعی که اعصابم خورد میشد قبلا که هنوز با قوانین آشنا نبودم، این که بخوام به چیزی غیر از درون خودم برای آرام کردن خودم استفاده کنم و بش پناه ببرم برام خیلی بی معنی بود و همش میگفتم به این میگن فرار کردن از اون مسئله اساسی که در وجودم ریشه داره و من با رفتن سراغ پول خرج کردن و پاساژ درمانی به قول بعضیا انگار که دارم خودمو گل میزنم، البته این رو بگم گاهی برای ایجاد باوری همچون احساس لیاقت و خود ارزشی یکی از راه هاش اینه که برای خودت ماهی یه بار بری چیزی که دوست داری رو از بهترین پاساژ بخری و خودن رو شاد کنی و بگی که من لیاقت خرید فلان چیزو دارم و حقمه که از داشتنش لذت ببرم، اما گاهی ما مسئلمون چیز دیگری است، طرف تضاد و باوری در وجودش هست که داره اذیتش میکنه ولی به جای شناسایی اون باور، و یا اینکه بیاد تحلیل کنه این تضاد چه چیزی رو به من نشون میده، میره مهمانی و جشن از اون ور نه مهمانی بدرد میخوره چون دائم فکرش در مورد اون تضاد هست و نه تضاد حل میشه و همینطور حل کردنش به تعویق میفته، در نتیجه جهان از راه های مختلف این تضاد رو دائم و مداوم به وجود میاره تا ما حلش کنیم، و احساس راحتی و آرامش درونی داشته باشیم، اینجاست که جهان بیشتر از ما میخواد که ما موفق شیم، چون انسان موفق از تضادهاش درس میگیره، خواسته تعیین میکنه و در نتیجه طبق باور جدید و خواسته جدید عمل میکنه.

    همین چند وقت پیش تضادی رو تجربه کردیم، من و دو خواهرم که هر دو در این مسیر هستیم، برای بهبود وضعیت روحیمون که از این کمی تاثیر گرفته بود، گفتیم بریم پیاده روی کنیم چون هوا عالیه و یکم تو پیاده روی بیشتر در مورد تضاد فکر کنیم شاید راه حلی به وجود اومد، خلاصه ما عزم پیاده روی کرده و جهان جهت همکاری با ما (چون ما واقعا داریم رو خودمون کار میکنیم میشینیم با هم در مورد قوانین جهان ک چگونگی برخورد با مسائل از دیدگاه قوانین و نکات مثبت و چگونگی باورسازی و یا گاهی سوالات مطرح شده در عقل کل با هم گفت و گو میکینم و با بهترین راهکار به نتیجه میرسیم) بهترین نقطه در دسترس و زیبای خودش رو به ما نشون داد، محیطی مملو از چمن و درخت و با وزش باد بهاری خنک و تماشای آفتاب یک ساعت قبل از غروب تا خود غروب، که محیط خلوتی بود قبل از افطار، و راحت میشد پیاده روی کرد و فکر کرد، البته دخترعمم هم جز این خانواده ارزشمند است نیز با ما همراه بود، و پس از گفت و گو به نتیجه رسیدیم و خدا رو شکر تضاد حل شد و الان عالی هستیم همگی.

    یعنی میگم وقتی به دنبال هدایت باشی، وقتی بخوای که تضاد درونی حل بشه، نه با راه حل های موقتی بیرونی، جهان به بهترین شکل کمکت میکنه، چون اون بیشتر از تو میخواد که موفق بشی.

    با هر قدمی که برای شناسایی خودت، کشف خودت و هماهنگ شدن با قوانین جهان بر میداری، به جهان نشون میدی که لایق چه چیزی هستی، لایق فکر آرام و خیال راحت، لایق داشتن احساس خوب، لایق ورود نعمت و برکت و سلامتی هست، و در نتیجه جهان به بهترین شکل همراهیت میکنه و خیلی کمک میرسونه، حالا یا از طریق شنیدن نام کتابی یا فایلی که در زمینه مسئلت و تضادت کمک کنندس، یا جمله ای از دوستی که منجر به شناسایی باوری میشه که تا الان از وجودش خبر نداشتی و یا حتی تفالی زدن به قرآن و از خداوند هدایت خواستن و کلی راه دیگه که حتی به فکرمونم نمیرسه، چون خداوند گفته من از جاهایی که فکرشم نمیکنید کمکتون میکنم.

    براتون روزهایی زیبا و پر برکت و پر رزق و روزی رو در این روزهای رویایی آرزو میکنم

    من عاااااااااشق ماه رمضونم و خدایا شکرت که در این ماه نفس میکشم، خدایا شکرت برای این همه زیبایی و برای اینکه بینا کردی منو برای دیدن این زیبایی ها و قلبم رو نورانی کردی تا درکشون کنم، تا سپاس گزاری کنم تا بفهمم احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب. خدایا شکرت برای امروز فوق العاده زیبا که زیبا شد برای اینکه داریم به قوانینت عمل میکنیم

    خدایا شکرت که این سایت عزیز و گرامی هست

    خدایا شکرت برای این خانواده دوست داشتنی

    خدایا شکرت که هستی و هدایتم کردی برای نوشتن این کامنت

    عاشقتوووووونم

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: