آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم - صفحه 79 (به ترتیب امتیاز)

1025 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    روز دوازدهم سفر من

    جهت یادآوری به خودم میخوام بنویسم

    دقیقا منم بارها یا این حس مواجه شدم که پاشم برم فلان سفر تا حالم بهتر بشه و سریع خب مچ ذهنمو گرفتم که خب چی داره آزارم میده که میخوام فرار کنم ینی خودم متوجه میشدم که فرکانس فرکانس فراره و خب خودمو برمیگردونم به درونم و ریششو پیدا میکردم. چقدر که وارد رابطه های دوستی با افرادی شدیم برا پر کردن خلا های درونیمون و یا دقیقا دنبال را ه های یه شبه ثروتمند شدن رفتیم و بد شکست خوردیم. خدای مهربانم من با تمام وجودم تلاش میکنم که در تمام جنبه های زندگیم به قانون جهانت احترام بگذرارم و با کمک این قانون به تمام خاسته هام برسم. واقعا یه چند ساعت سکوت و سر زدن به سایت خیلی کارای غیر ممکن رو ممکن میکنه. چون باورامو داره تغییر میده و قطعا زندگیم تغییر می کنه. خدایا شکرت ممنونم استاد بزرگوار.الان شما برای سفر رفتید اونجا استاد جان و میتونید ترکش کنیم و خب بازم جهت عمل به قانون و ایجاد حس خوب این کار رو کردید. و من دچار یه دوگانگی همیشه تو زندگیم بودم که خب الان کنار این ادم حالم خوب نیست هم فرکانس نیست چه کار کنم ترکش کنم یا تمرکزم همش یه نکات مثبتش باشه؟ یا کارم یا محیط زندگیم همه و همه. تلاش میکنم نکات مثبت شونو ببینم و خب خیلی چیزا خوب پیش میره و قشنگ میشه ولی خب ته دلم تغییر رو میخواد.. نمدونم جهان هستی چطور هدایتم میکنه به جایی که با تلاش کمتری حس و خالم در همه جنبه ها بهتر باشه. ولی مطمینم که تو مسیر درستی هستم

    ممنونم ازتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    هدیه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد سلام خانم شایسته نازنین

    سلام به دوستان همفرکانسی

    برگ دوازدهم سفرنامه

    خدایا خیلی خیلی شکرت

    استاد از همون لحظه ای که شما شروع به سخن کردید با خودم گفتم چرا استاد چهره اش اینجوریه معلومه که اونجا بهش خوش نگذشته و چند دقیقه بعد خودتون هم گفتید!

    خب معلومه که ذهن پاک شما اونجارو نمیپذیره باورهای خوب شما اونجارو دوست نداره

    من همیشه شمارو تحسین میکنم و الگوی من هستید و چقدر خوشحالم که از همون روزهای اول که با سایت آشنا شدم باورم قوی تر شد که شانسی وجود نداره قمار و مواد مخدر و اینجور تفریحات اصلا لذتبخش نیستند و آرامش واقعی با خدا بودنه مگه میشه که اون حس و حال عاشق خداوند بودن اطمینان قلبی ،احساس از اعماق قلب شاد بودن رو با اینجور تفریحات جایگزین کرد ؟

    همونطور که گفتید همه ی اینجور تفریحات فوقش برای چندروزه که آدم میتونه شاد باشه

    و اما درباره ی ثروت

    اگر من میخوام به استقلال مالی برسم گفتید که تنها راه رسیدن به این خواسته ساختن باورهای هماهنگ با خواسته هست. اگر از اعماق وجودم باور کنم که خداوند بیشتر از من میخواد که به هدفم برسم اونوقت در فرکانس و مداری قرار میگیرم که طبق قانون خود به خود و از راه های طبیعی و ساده اتفاقات جوری رقم میخوره که من رو به خواستم برسونه فقط کافیه که حمایت خداروباور کنم قوانینش رو درک کنم نگاهم رو به زندگی مثبت کنم به نکات مثبت توجه کنم و باورهای هم جهت با خواسته ام بسازم

    خیلی خوشحالم چون یکی از خواسته های مهمه من همینه، (استقلال مالی)

    و جواب رو بهم گفتید به طور کامل

    خانم شایسته ی عزیزم من عاشقتونم خیلی ممنونم که سفرنامه رو آماده کردید

    خدای مهربان اینها همه از لطف توست بی نهایت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سیدمحمد گفته:
    مدت عضویت: 900 روز

    سلام.خدمت استاد محترم.و خانوم شایسته عزیز.

    چقدر حالمون خوب میشه که باور کنیم تنها زیبایی و تنها چیزی که مارو به اوج میرسونه و ما میتونیم به اون درجه باور و ایمان قلبی برسیم و اون فقط خداست که میتونه حالمونو خوب کنه.من خودم هنوز در درجه ای از این حالت هستم که بعد از 20 سال که از اون دوره گذشته هنوز عشق دوره جوانیم که نتونستم باهاش ازدواج کنم با اینکه من در بیداری به طور کلی هیچ فکری بهش نمیکنم اما هر چند وقت یکبار بخابم میاد و من اون لحظه بهترین حالت از زندگی رو دارم که دارم قدم میزنم باهاش.من هنوز در این درجه هستم و وابسته به لذت های دنیوی .و خداوند رو شاکرم که تو مسیرم شمارو قرار داد که بتونم روی باورهام کار کنم و به اون درجه ای برسم که هیچ لذت و زیبایی بالاتر از خود خداوند نیست.و تنها وصال اوست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سیدمحمد گفته:
    مدت عضویت: 900 روز

    سلام.به استاد محترم و خانوم شایسته و هم فرکانسی های عزیز.

    در متن بالا خانوم شایسته محترم فرمودن(با تمرکز به نکات مثبت زندگیمان شروع به ساختن باورهای هم جهت با خواسته مان کنیم.)تمرکز به نکات مثبت رو میدونم.فقط ساختن باور همجهت با خواسته.هر چی کلنجار رفتم نتونستم موضوعو درک کنم.کسی میتونه اینو با مثال به من توضیح بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    آذین گفته:
    مدت عضویت: 1105 روز

    بنام پروردگار یکتا

    سلام دوستان هم فرکانس

    امروز ششمین روز از تعطیلات عید و دوازدهمین روز از سفرنامه من هست.

    استاد خیلی دوستتون دارم و انرژی مثبتی از شما و مریم جان میگیرم و واقعا حس صداقتتون بهم منتقل میشه همیشه حس میکردم سبک زندگیم با بقیه تفاوت داره درسته ک کم و بیش درگیر افکار و باورهای غلط بودم و همچنان هستم و دارم روشون کار میکنم اما در درونم خیلی از رفتارهای جامعه را قبول نداشتم و ندارم اما امان از کاهش عزت نفس ک من ب چشم خودم دیدم و لمس کردم ک وقتی عزت نفسم ب قهقهرا رفت سعی کردم کارهایی بکنم تا ب چشم بقیه دیده بشم و روابط غلطی راشروع کردم ک خودم و حال خودم را بد میکردم تا ب دیگران بگم من هم امروزیم من هم باید این راهها را برم مثلا یادمه پارسال با فال قهوه گرفتن آشنا شدم و جالبه ک همیشه میدونستم اینا خرافاته و دروغه ولی چون در راه غلط افتاده بودم و عزت نفسم افت کرده بود میخاستم از این طریق آیندمو حدس بزنم ک خدا رو صد هزار هزار بار شکر ک از این راههای غلط دراومدم و خداروشکر دیشب هم رابطمو با یک خانوم ک فکر میکردم دوستم هست ولی در واقع همش بهم انرژی بد میداد و من همش سعی میکردم انرژیشو ببرم بالا و کمکش کنم ولی ایشون همیشه منفی نگر بود و من چون از کلام بقیه خیلی انرژی دریافت میکنم انرژیهای منفی از ایشون میگرفتم ولی برام جالب بود ک ایشون فقط گفتارش منفی بود ولی در عمل خیلی تلاش و پیشرفت میکرد و شاید باورش این بود ک چشم میخوره برای همین منفی میگفت در کل نوشتم تا یادم بمونه دیشب سر یک تضاد رابطه را قطع کردم چون خیلی حالم توی این رابطه داشت بد میشد و حتی منتظر پاسخ دوستانم در عقل کل هم نموندم و ب این نتیجه رسیدم ک من لایق انرژیهای پاک هستم و هیچگونه اعتقادی ب شانس و چشم زخم و فال و قمار و این چیزها نداشتم و ندارم و من لایق زندگی در مکانهای با انرژی پاک و خوب هستم و بخودم قول دادم دیگه اجازه ندهم کسی من را تخریب کنه یا بهم حس بد بده و من عزت نفسم را میخام هر روز افزایش بدهم و هر روز بخودم یادآوری کنم عزیز دلم جایی ک حس بدی بهت میده نرو و با کسی ک بهت حس بد میده نرو و استاد ممنونم ک این را یادآوری کردی و من این را واقعا گرفتم حس گرفتن از مکانها و انسانها واقعیه و انرژیشون واقعیه و من خیلی خوشحالم بابت این قطع ارتباط و مطمئنم انسانهای پاک و سالم و انرژی مثبت میان توی زندگیم و مطمئنم ب مکانهای با انرژی مثبت هدایت میشم و مطمئنم همسرم مثل شما و افرادی ک در این راه هستند میتونه حال خودش را با باورها و دیدگاههای درست خوب کنه و این مهمه ک حالمون را ب درون گره بزنیم و ن ب بیرون ولی کنترل ورودیها و ارتباطات درست هم خیلی مهمه و قدمی ک من دیشب برداشتم من را ب راه درستتر هدایت کرد با کمک و لطف الله.

    الهی شکرت

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    عاشقتمممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1220 روز

    بنام خدای هدایتگر من.

    سلام بر استاد و مریم خانم شایسته؛

    این کامنت، رد پای روز دوازدهم من از سفر نامه می‌باشد.

    استاد!

    این فایل را شاید بارها گوش داده باشم. اصلاََ اونجوری که می‌خواستم نتوانستم باهاش ارتباط برقرار کنم. هر وقت که خواستم و تصمیم جدی گرفتم که کامل و با حواس جمع گوش بدهم ، نتوانستم و در نیمه فایل خوابم برده و بیشتر از نصف فایل را از دست داده بودم.

    بعضی وقتها هم چیزی حواسم را پرت می کرد و تمرکزم را از من من می‌گرفت و ذهنم را جایی دیگری می برد.

    استاد!

    دوباره تلاش کردم. برای دوباره گوش دادن و دیدن فایل کامنت را رها می کنم.

    دوباره‌ فایل را گوش دادم و دیدم.

    یک نکته برایم روشن است که اون انرژی های منفی که استاد میگه، من از این فایل احساس می‌کنم ودلم در حال فرار از اون احساس هست.

    قلبم تلاش می‌کند تا احساس خوب داشته باشد. از این فایل احساس خوب نمی‌گیرد و ارتباط برقرار نمی‌کند.

    نکته دیگر این که،

    من آنقدر در سختی های زیادی بوده ام که وقتی چنین فایل های را می‌بینم ،اصلاََ نمی خواهم بهش فکر کنم. دلم می خواهد از آن اعراض کنم، یا نبینم.

    شاید هم ترس از چیزی در وجودم هست.

    شاید هم به خاطر پیشینه مذهبی خانواده‌ام، تلاش می‌کنم تا روی این گونه موارد چشم پوشی می‌کنم تا رد شوم و دامنم را آلوده نکنم.

    ممکن است‌ که‌ ،نکته قوتم باشدکه در وجودم اعراض را حس میکنم، شاید این نکته قوت نشانه ترسم هست.

    البته که من به خداوند پناه می‌برم و به او توکل می‌کنم.

    استاد!

    می‌دانم، که تضادهای من برای هدایت من می‌باشند و آیه های لطف خداوند می‌باشد برای خواسته‌هایم و ادامه راهم.

    سعی می‌کنم از تضادها نترسم و به دل تضادها و ترس‌ها بزنم.

    با نگاه،توجه و تمرکز به نکات مثبت،در دل ترس‌ها و تضاد خودم پیدا می‌کنم. خواسته‌هایم را که با هدایت خداوند برایم رخ داده است درک می‌کنم. چون می‌دانم که در جهان هیچ چیز تصادفی و شانسی نیست ودلیل دارد که من باید این فایل را ببینم. باشد که خداوند ظرفم را بزرگ کند و مرا بیافزاید.( ربش رحلی صدری)

    استاد خوبم!

    من در این لحظه هم تسلیم هستم و هر هدایتی که از خداوند برسد من به آن محتاج هستم.

    این رد پای روز دوازدهم سفر نامه می‌باشد.

    باتشکر از خانم شایسته وتمام بچه‌ های نازنین و هم خانواده من .

    در پناه رب قدرتمند جهان‌ هستی ،سالم وثروتمند و آرام باشید. انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    به نام الله مهربان

    روز 12سفر نامه

    باز هم خدا رو شاکرم که تونستم به تعهدم عمل کنم امروز مصادف شده با روز سیزده بدر ومن روزی شادو پر از زیبایی تجربه کردم امروز فقط به زیبایی هاو فراوانی ها توجه می کردم به شادی وخوشحالی مردم

    امیدوارم همیشه همه خوشحال وشادباشند.

    ما خالق زندگی خود هستیم وهر کس در جای درست خود قرار دارد. ما با ایجاد باورهای درست وشکرگزاری وتوجه به زیبایی متوانیم به آسان ترین روش واز جایی که فکرش را هم نمی کنیم به خواسته هایمان برسیم به امید الله بتوانیم چنین عمل کنیم.

    در پناه الله شاد وسلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 2342 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و سایر دوستان سلام عرض می‌کنم

    خیلی جالبه که ما باید برای خوب کردن احساس خودمون باید به خودمون رجوع کنیم به درونمون نه به بیرون و به عوامل بیرونی

    چه خوبه که ما به جای کارهای هیچ و پوچ مثل خوردن مشروبات و قمار و مواد مخدر و … با تغییر زاویه نگاهمون، افکارمون و باورهامون احساس خودمونو بهتر کنیم و این فکر و این باور چقد جای تامل داره

    خیلی‌ها بخاطر غفلت از این اصل مهم چقد مشکلات براشون پیش اومده و خدا را شکر میکنم که استاد به زیبایی آگاهی‌های ناب و ارزشمند به ما میدن که برای داشتن احساس خوب باید خودمونو و باورهایمان را تغییر بدیم باید ورودی‌های ذهنمونو تغییر بدیم.

    خیلی ها به اشتباه به جای تغییر ورودی‌های ذهن و افکار ورودی‌های دهان و معده خودشونو تغییر میدن در حالیکه این اشتباست و اگر اثری هم داشته باشد مقطعی و آسیب‌زاست

    در حالیکه اگر با تغییر افکار و باورها حال خودمون خوب کنیم نه تنها داشتن احساس خوب همیشگی است بلکه این نگاه و این نگرش کلید بسیاری از مشکلات هستش

    خدا را شکر و از استاد تشکر می‌کنم که این فایل خوب و این آگاهی ارزشمند در سایت قرار دادن

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    محبوبه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 1375 روز

    به نام خدای توانا

    سلام بر استاد گرامی وخانم شایسته عریزم

    از این فایل نکته هایی یاد گرفتم که اینجا مینویسم تا برایم مرور شود

    چقدر خوبه ادم با تغییر باورها،تغییر نگرششش،وتغییر زاویه دیدش حال خودش را خوب کنه نه با عوامل بیرونی مثل مواد مخدر،مشروب،وقرصهای خواب و…

    بعضی افراد فکر میکنند که با قمار کردن بخت واقبال وشانس باهاشون یاره وبرنده میشن وپولدار .واین یک توهمی بیش نیست

    به هیچ عنوان شانس عامل موفقیت ویا شکست افراد نیست.

    ما با تغییر نگرشمون ،تعییر زاویه دیدمون وبا باور کردن خداوند و سپاسگزاری وتوجه به چیزهای خوبمون میتونیم حالمون را خوب کنیم.ووقتی حالمون بهتربشه نعمت وثروت وخوشبختی بطور طبیعی وارد زندگیمون میشه واین روند طبیعی جهانه.

    ممنونم از استاد عزیزم برای بیان این گفته های عالی

    از خدای بزگ میخوام همیشه ما را به زیباترین وراحتترین مسیرها هدایت کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    Navid.m گفته:
    مدت عضویت: 1126 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به همگی

    من خودم اینطوری بودم قبل از آشنایی با استاد

    میگفتم یه پولی تو بانک برنده بشم وضع مالیم خوب بشه یا طلا پیدا کنم و هزار تا از این فکرها و ایده های که حاصل ذهن محدود و کوچیکه.

    چند سال پیش ها من یه بازی دیدم به اسم خال بازی سه تا برگه هست رو یکی از برگه ها نقطه هست اگه درست حدس بزنی بردی منم غافل از همه جا که اینا همش ترفنده برای مشتری جذب کردن خلاصه شرکت کردم هی باختم دوباره بازی کردم بازم باختم کل پولی که پیشم بود رو باختم تازه طرف وقتی دید پولم تموم شده گفت عابر بانکتو بزار بازی کن ما بهت قرض میدیم گفتم نه و رفتم از شدت فشار ذهنی خوابیدم که آروم بشم راه دیگه ی به ذهنم نرسید برای آروم شدن.

    یه بار دیگه هم حالانمیخوام توضیح بدم داستانشو سرمایه بیشتری رو ازدست دادم تازه بیشترش پول خانواده بود. دیگه ادم وقتی قانون رو نفهمه بلا سرش میاد تا بفهمه اگه بازم درس نگیری ازش بلاهای بیشتری میاد سراغت . خداروشکر من درسام رو گرفتم وتجربه شد برام تا آخر عمرم که سراغ شانس و یه شبه به ثروت رسیدن و شرط بندی و … نرم بجاش روی ذهنم کار کنم و باورهام رو با استفاده از آگاهی های استاد درست کنم درباره پول و ثروت تا از راه های طبیعی به دست بیارم و به خوشبختی پایدار برسم

    “ممنون از استاد عزیز که راهنمای ماست”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: