درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

247 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدیه جهانی گفته:
    مدت عضویت: 139 روز

    به نام خدای مهربان

    خدایی که هر چه دارم ازاوست وهرروز باتغییر باورهایم ودرک بهتر قوانین وقرارگرفتن درمداربالاتر بیشتر میبخشد.

    خدایا توکلمات را که ازجنس نوروانرژی هستند برذهنم جاری میکنی ومن مینویسم.

    سلام ودرود خدمت استادعباسمنش عزیزوخانم شایسته ی عزیز وهمه ی دوستان عزیزی که دراین سایت توحیدی ومقدس حضوری مستمر وپیوسته وفعال دارند وباعث رشد وتوسعه ی جهان میشوند.

    امروز من برای خرید لوازم التحریر برای خودم به مغازه رفتم چون میخواستم گفته های استاد عباسمنش عزیز را درشیک ترین دفتر بنویسم خلاصه ماژیک های رنگی وخودکار آبی خیلی گران خریدم،وقتی آمدم خانه وشروع به نوشتن مطالب فایل کردم، دیدم خودکاری که من بسیار گران خریده بودم هیچ فرقی باخودکارهای ارزان معمولی نداشت فقط من پول بیشتری بابت مارک خودکار پرداخت کرده بودم باوجوداینکه مغازه داربه من گفت که اینها باهم هیچ فرقی ازلحاظ نوشتن ندارند ولی من این مساله که هرچه گران تر باشد بهتراست انگار برایم عادت شده است وناخودآگاه به سراغ جنس گرانتر میروم چون یک ضرب المثل که ازباورهایی قدیمی درمن شکل گرفته که میگه

    هیچ گرونی بی حکمت نیست

    هیچ ارزونی بی علت نیست

    این باورها مثل سیمان درناخودآگاه ذهن ماچسبیده اند وخیلی باید تمرین کنم که عادات وباورهای قدیمی محو شوند.

    وقتی که داشتم ازخودکار جدید استفاده میکردم یاد توت فرنگی 19 دلاری افتادم ولی خودم را زیاد سرزنش نکردم فقط ازاین اتفاق درس گرفتم که مطمئن هستم میتوانم این عادت راکنار بگذارم چون من دارم فقط روی خودم کارمیکنم.

    اساد عباسمنش عزیز وخانم شایسته ی عزیز ازشما سپاسگذارم که بااین آگاهی های ارزشمند باعث درک بهتر ما ازقوانین ثابت وبدون تغییر خداوند میشوید.

    خداوند حافظ ونگهدارتان باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3645 روز

    سلام به همه

    وای استاد که عجب صحبت‌هایی بود، میخکوبم کرد به صندلی و هرچی می‌شنیدم، بیشتر تایید میکردم که آره همینه.

    پیش فرض ها و انتظارات مثبت، زندگی رو تبدیل به یک بهشت واقعی می‌کنه.

    چقدر مثال تونی بهم چسبید و کاملا درک کردم که چطور مومنتوم مثبت ایجاد میشه و تقویت میشه و از همون جایی شروع شد که شما هیچ پیش فرض منفی ای در مورد سیاه پوستان نداشتید.

    چقدر از زندگی خودم مثال بیاد آوردم که چطور پیش فرضها و انتظارات مثبت، اتفاقات خوب رو برام رقم زده و چطور پیش فرضها و انتظارات منفی، اتفاقات ناجالبی رو برام رقم زده.

    نمونش همین دوره قانون سلامتی هست که من نتونستم پیش فرض مثبتی ازش بسازم و فکر میکردم تغییر عادت های قبلی تغذیم، کار حضرت فیله و دقیقا هم همش اوضاع برام سخت پیش می‌رفت و یه جایی اینقدر بهم فشار می‌آمد که رهاش میکردم. تو ذهنم یه کار بزرگ بود. با اینکه تو دوره قانون سلامتی اینقدر شما قشنگ میاید پیش فرضها و انتظارات مثبت بهمون میدید ولی من این روند رو سخت می دیدم که یکی از دلایلش همون باورهای مرجع مثل باور کمبود بود که باعث میشد مسیر رو سخت ببینم و انتظار اذیت شدن و گرسنگی کشیدن و کم آوردن داشتم.

    یعنی حین فایل داشتم همش به خودم میگفتم، ببین فقط کافیه در مورد تمام اتفاقات و‌ آدمها و شرایط زندگیت، با ذهنیت مثبت و پیش فرض و انتظارات مثبت برخورد کنی و بعدش همینطور مثل همون رودی که مثال زدید، هی رودهای کوچکتر به ما می پیوندن(همون اتفاقات و برخوردهای مثبت) و این باور و انتظار در ما تقویت میشه که فقط خوبی ببینیم مثل داستان تونی که رفتارش نتیجه پیش فرض مثبت شما از سیاه پوستان بود که کم کم رودهای کوچکی این مومنتوم رو تقویت کردن، مثل بودن در محله سیاه پوستان و هیچ مشکلی نداشتن، آشنایی با همسایه ای که خیلی فوق العادست و عاشق موتوره و کسب و کار موفقی داره و چقدر انسان شریفی هست و بعدشم تونی و اونهمه اتفاقات عالی.

    حتی الان داشتم دقت میکردم که چرا اینقدر حالم دگرگون تر از روزهای دیگس و یه جور خاصی حالم خوبه و فهمیدم به خاطر تغییر آب و هوا و پیش فرض مثبتی هست که در مورد این تغییر دارم، هست و انتظار لذت بردن از این هوای بهاری دارم. میتونم پنجره رو باز کنم و آب و هوای مطبوع وارد خونه میشه، میتونم برم بیرون توی این هوای خوب پیاده روی یا تمرین کنم و با کمترین لباس لذت ببرم و هزاران پیش فرض مثبت دیگه که باعث این حال خوب شده.

    الان میفهمم دلیل تمام خواسته های نصفه نیمه خودم رو. دلیلش همینه که از همون اول نمیام پیش فرض و انتظارات مثبت رو در موردش بسازم و تکرار کنم و باعث میشه ذهنم خلع سلاح باشه و هر چی از قبل بوده یا هرچی ممکنه بشنوه رو به عنوان پیش فرض قبول کنه و اونوقت دیگه از کنترل من خارج میشه اتفاقات و همون چیزی که قبلاً اتفاق افتاده می‌افته.

    الان میفهمم که چرا قبلاً با ذوق و شوق بیشتری هر مسیری رو شروع میکردم، ادامه میدادم. چون همین ذهنیت مثبت رو در شروع کار ایجاد میکردم با فکر کردن به خوبی هایی که این آدم یا این مدرسه یا این باشگاه یا این فوتبال بازی کردن و یا هرچیز دیگه داشت. مثلاً یادمه کلاسهای تقویتی دوران راهنمایی داشتیم و من بخاطر اینکه با دوستام خوش بگذرونم و گیم نت بریم و سر کلاسها مسخره بازی کنیم، راه طولانی ای رو پیاده میرفتم تا برسم مدرسه و اصلا برام سخت نبود این پیاده روی و دوست داشتم توی اون محیط باشم چون با توجه به نکات مثبت، پیش فرض های خوبی برام ایجاد شده بود. برعکس وقتی کلاس زبان میرفتم، به خاطر احساس بی لیاقتی که در وجودم احساس میکردم و نمی‌دونستم چطور ارتباط برقرار باید کرد، نتونستم ارتباط مناسبی با بچه های اونجا بگیرم و ادامش هم ندادم.

    یه مثال دیگه مربوط به زمانی هست که روی مهارت کاشته زدن در فوتبال تمرین می‌کردم و از اونجایی که به گفته استاد یقین داشتم که تمرین و تمرین و تمرین باعث میشه مهارت کسب کنم، باعث شد با لذت و عشق و بصورت مستمر، تو سرما تو گرما، تو طوفان، با مسخره شدن و در هر شرایطی تمرین رو ادامه بدم و درنهایت این مهارت رو بسازم و تقویت کنم که همه انگشت به دهن بشن. اگر فکر میکردم این کار سختی هست که یادش بگیرم، هیچوقت یادش نمی‌گرفتم ولی احساس امیدی که از این باورها می‌آمد که من استعداد و تواناییش رو دارم و با تمرین یادش میگیرم و باید تکاملم رو طی کنم، باعث شد حرف مردم و هر عامل بیرونی دیگه رو کنار بزارم و راحت بسازمش.

    تو بحث مهاجرت، اگر آدم بیاد پیش فرض منفی بسازه که مهاجرت خیلی سخته و دردسر داره و فلانه و بهمانه، اصلا قدم برنمیداره یا اگرم برداره، وسط راه منصرف میشه یا اینقدر درگیر مشکلات و دردسرها میشه که عطاش رو به لقائش میبخشه. در صورتی که الگوهای خوبی مثل استاد و مثل ارشیا هستن که چقدر راحت همه چی براشون اتفاق افتاده. مثلاً ارشیا اینقدر ذهنش پاک بوده در مورد خونه و فرنیچر خونه و اینقدر تمرکزش روی کارش بوده و پیش فرض بدی نسبت به اینکه چطور میخواد اونجا مستقر بشه نداشته و اصلا حتی فکر نمی‌کرده چون تماما درگیر هدفش بوده و اشتیاق اجرای ایده هاش رو داشته، خیلی هم راحت خونه با فرنیچر در اختیارش قرار میگیره و بعدا تازه می‌فهمه که چقدر بقیه اینو سخت میدونن. خب این داستان بهم خیلی کمک می‌کنه که منم راه درست رو برم و روی باورهام‌ کار کنم و فقط تمرکزم رو افزایش دانش و مهارتهام و خواسته هام باشه و بقیش رو دیگه خداوند مدیریت می‌کنه و من به راحتی مهاجرت میکنم و خیلی راحت و لذتبخش و پر از حسهای خوب و شیرینه این مهاجرت. الان تازه دارم بهتر درک میکنم نقش الگوها رو که چطور پیش فرضهای مثبت برامون میسازن البته الگوهای خوب.

    استاد، مایند بلویینگ، واقعا مایند بلویینگ. چی بگم، چقدر میشه از این مفهوم برای زندگی بهتر ساختن استفاده کرد و چقدر همه چی رو راحت و ساده می‌کنه. چقدر اون مقاومت های الکی که ما در شروع هرکاری داریم رو، برمیداره و باعث میشه با شور و شوق قدم برداریم. الله اکبر.

    همین بحث تمرکز گذاشتن شما روی این دوره که از فایل رایگانش معلومه چقدر بینظیره، خودش یه الگوی خوب برای منه که چقدر تمرکز 100 درصد گذاشتن کار راحت و آسون و لذتبخش و شیرین و نتیجه بخشی هست که استادم، یکسال و نیم روی این موضوع شکرگزار‌ی تحقیق کرده و اینقدر خفن می‌تونه آموزش بده که آدما میان همون جلسات اول اینقدر نتایج بزرگ میگیرن و این مومنتوم مثبت من در مورد تمرکز رو تقویت می‌کنه که آقا محمد، ادامه بده پر قدرت که نتایجی شبیه استاد در حوزه کاری و مالی انتظارت رو می‌کشه که همه رو انگشت به دهن کنه و مثل الان که این فایل رو دیدی و میخکوب شدی به صندلی، تو هم بقیه رو میخکوب می‌کنی به صندلی ورزشگاه یا توی خونه به مبل که بشینن بازی تو رو ببینن.

    آخ چقدر لذت‌بخشه این ساختن پیش فرضهای مثبت که انتظارات مثبت رو برام میاره. چقدر حالمو خوب می‌کنه. چقدر با خودم در صلح میشم. چقدر میتونم با آدما بهتر ارتباط برقرار کنم. همین دیشب تو مهمونی، چقدر ناخودآگاه از این پیش فرض های مثبت استفاده کردم و باعث شد چقدر گفتگوی جذابی با دو تا از اعضای فامیل داشته باشم و تازه بفهمم که یکیشون که پسرخاله من میشه، چقدر توجهش به خواسته هاش هست و کلی نشستیم در مورد ساعتش، گوشیش و کلی خواسته ها حرف زدیم و یا اون فامیل دیگمون که دوست صمیمی بودیم یه زمانی و الان خیلی خیلی خیلی کم همو می بینیم، چقدر از همون اول باهاش گرم برخورد کردم و سلام و احوالپرسی با انرژی ای باهاش داشتم و باعث شد چقدر لذت ببرم از وجودش در مهمونی. با استفاده از همون تکنیک پرسیدن سوالهای حافظه ای، هرجا هم میخواست بحث به منفی بره، کنترلش میکردم و باعث شد این مهمونی از مهمونی های دیگه خیلی بهم بیشتر خوش بگذره.

    خدایا شکرت

    میشه ساعتها و روزها در مورد این قضیه مثال آورد و شنید و خوند و نوشت.

    خدا رو سپاسگزارم بابت وجود همچین استادی.

    استاد عاشقتم.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1180 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    تمرین ستاره قطبی یکی از بهترین تمرین هایی است که از زمانی که در زندگی خودم شروع کرده ام واقعا اتفاقات شگفت انگیزی برای من در زندگی من رخ داده است

    واقعا من حال خوب دائمی را هر روز و همیشه در حال تجربه کردن هستم

    هر چه بهتر و بیشتر روی فراوانی

    اتفاقات خوب

    جزیی ترین ویژه گی های اطراف خودم

    حال خوبی ها

    توجه کنم واقعا شرایط و اتفاقات خیلی خوبی برای من رخ می دهد

    یادم می آید زمانی بود که از ریاضی واقعا ترس داشتم

    آنرا نمی خوندم

    اکنون با صحبت های استاد به این درک از خود رسیده ام که همه چیز بخاطر باورهای من بوده است که من از ریاضی و خیلی از چیزهای دیگه فراری بوده ام

    واقعا هر جور که ببینم و هر جور که فکر و تصور کنم همان جور برای من رخ می دهد

    مدت ها است که در سایت استاد هستم و مهمترین درس و نکته ای که یادگرفتم این بود که همیشه مثبت نگاه کنم

    همیشه باورهای خوب و یک ذهنیت خوب را برای خودم بسازم

    همین سبب می شود که همیشه نتایج مثبت و عالی را بگیرم

    چقدر این روند و این باور برای من تا به الان کارساز بوده است

    سعی کنم از امروز ذهنیت منفی را کنار بگذارم

    همیشه دنیا برای من شادی و خوشحالی و سرحالی را می خواهد

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3118 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و سپاس فراوان از استاد عباسمنش برای این فایل هدیه ای ارزشمند.

    یک توت‌فرنگی معمولی را در بسته بندی توت فرنگی 19دلاری قرار میدهند و مردم متوجه این موضوع نمی‌شوند و چونکه پیش فرض ذهنی افراد از توتفرنگی 19دلاری یک میوه ای متفاوت است پس از خوردن آن میوه معمولی احساس خوبی به آنها دست میدهد و حتی متوجه نمیشوند که یک میوه ای معمولی را خورده‌اند.

    این پیش فرض ها در تمام مسائل صادق است مثلاً میتواند پیش فرض ذهنی ما به مردم یک دهکده این باشد که مردم فلان روستا انسان های شریف و درستکاری هستند و به همان ترتیب رفتار خوب و کارهای مثبت از مردم آن روستا میبینیم و اگر پیش فرض ذهنی ما این باشد که مردم همان روستا افراد خوبی نیستند و…از مردم آن روستا برخورد نامتعارف را می‌بینیم،یعنی مردم یک روستا به دو ذهنیت متفاوت،برخورد و واکنش متفاوت نشان می‌دهند،پس نتیجه میگیریم که اگر برخورد نامتعارفی را از شخصی میبینیم در مرحله اول باید از خودمان بپرسیم که من در چه مداری هستم و به چه چیزهایی توجه و تمرکز داشتم که این شخص بامن به این شکل رفتار میکند.

    یعنی ما با کانون توجه مان سهم عظیمی در برخورد دیگران با خودمان داریم.

    وقتی که استاد عباسمنش بدون پیش داوری برای خرید گاو از آقای تات کمک خواستند ایشان به بهترین شکل به استاد عباسمنش کمک کردند و تبدیل به بهترین دوست استاد شدند و چقدر فایلی که استاد از مزارع تات در سریال زندگی در بهشت تهیه کردند زیبا و آموزنده بود و چه درس های گرانبهایی را برای من و دیگر کاربران سایت داشت.

    حالا کافی بود که استاد عباسمنش این پیشفرض ذهنی را داشت که سیاه پوستان انسان های خوبی نیستند و این همه اتفاقات خوب شکل نمی‌گرفت.

    مثلاً من مدتی در تهران زندگی میکردم وخیلی ها در تهران میگفتند که مردم فلان شهر انسان های خوبی نیستند در صورتیکه من از مردم همان شهر برخورد های خوب و کارهای مثبت بسیاری را دیده ام.

    واین قانون در مورد خیلی از مسائل صدق میکند،ولی در یکسری موارد باید محافظه کارانه تر عمل کرد،به عنوان مثال اگر که ما در معرض خطر ابتلا به کبد چرب هستیم خودمان باید آگاهانه از خوردن غذاهایی که با روغن زیاد درست شده است خودداری کنیم و از مصرف مشروبات الکلی بپرهیزیم و ورزش کنیم و….

    به نظر من این هم اشتباه است که شخص بگویید من غذای چرب میخورم و یا سیگار میکشم با این باور که استعمال دخانیات به سلامتی ام کمک میکند.

    باید همیشه مثبت اندیش باشیم ولی در مورد مسائلی که واضح است باعث آسیب رساندن به خودمان میشود محافظه کارانه عمل کنیم و دچار خود فریبی نشویم.

    در پناه الله یکتا شاد و تندرست باشید.

    خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    زهرا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم

    هر چند دیدگاهم نسبت به قبل در مورد افراد وشرایطی که میخام تجربه کنم مثبت تر از قبل شده وبه همان میزان اتفاقات زیباتر وروابط زیباتر وراحتی انجام کارهام رو تجربه میکنم

    با توجه به اینکه الان در تعطیلات اولین روزهای بهار به سر می‌بریم واکثر مغازه‌ها بسته هستند

    چند ساعت قبل باپسرم برای پیگیری سیستم صوتی خودرو جهت رفتن به مسافرت در هوای بارانی بیرون رفتیم ومن آگاهانه دنبال راحت انجام شدن کارم وفرد مناسب در ذهنم بودم،مجبور شدم چندین متر جلوتر مغازه ای که باز بود توقف کنم وپسرم رفت وبا صاحب مغازه اومد،،فردی بسیار خوشرو که با حوصله زیر باران توضیحات لازم رو داد ومسئله حل شد وهزینه ای هم دریافت نکرد ومن هم تشکر کردم وبا خیال راحت اومدیم منزل

    مورد دیگر زمانیکه تازه به این منزل اومده بودیم

    مسئول ساختمان، همسایه طبقه پایین ما بود،که در اولین برخورد که هنوز با ایشون صحبت نکرده بودم،گفتم چقدر جدی وخشن به نظر میرسه،،،در صورتیکه ایشان بسیار مسئولیت پذیر وپیگیر حل مسائل ساختمان وخوش خلق،که بارها راهنمایی هاشون در راحت انجام شدن کارها،کمک کننده بوده،وقضاوت اولیه من اشتباه بود

    باوری که من از بچگی داشتم در خصوص دوستان زمان تحصیلم،،این بود که خیلی کارهام توسط دوستانم انجام می‌شه ومن فرصت مناسبی برای درس خوندن وارائه درسها برای اونها دارم وحتی در مدرسه کارهایی که بهمون محول میشد،با استقبال خوب دوستانم انجام می‌شد واین روند حتی در دانشگاه هم ادامه داشت وبا توجه به اینکه دور از خانواده بودم دوستانی داشتم که همه شرایط را فراهم میکردند تا من درسم رو بخونم واین برای بقیه تعجب بر انگیز بود،ولی من این باور رو از قبل داشتم وبرام عادی بود واز اونها تشکر می‌کردم وسپاسگزار روند خوب تحصیلم هستم

    اتفاق جالب دیگه اینکه زمان دانشجویی با توجه به اینکه جزوات رو دوستان پیاده سازی میکردند

    درسی بود که هم فصول زیادی داشت وهم مباحث سنگین،ولی از آنجایی که یکی از دوستان بسیار خوش خط ودرشت نوشته بود،من زمان مطالعه با احساس خوب وبدون خستگی ،،با تمرکز بالایی خوندم ونمره بسیار خوبی گرفتم،در صورتیکه سایر دوستان هم همین جزوه رو خونده بودند واحساس نارضایتی از نمره داشتند ومیگفتند،چطور این مباحث سنگین رو خوندی و این نمره رو گرفتی(هنوز بعد از سی وخورده ای سال بهش فکر میکنم واحساسم خوب میشه)

    همیشه در خرید خودرو با توجه به عدم پیش فرض خاصی،انتظار خودرو خوب وبا کیفیت را داشتم وتا حالا هر سه مورد عالی بودند والان هم با شکر گزاری از رانندگی ام لذت میبرم واحساس خوبی دارم،آخرین خریدم رو آگاهانه تجسم میکردم وروند راحت خرید رو تجسم می‌کردم وبراحتی انجام شد وحتی چالش های کوچکش رو هم خودم از شرایط خنثی ای که بود با پیش فرضهای خودم به چالش تبدیل کردم وبعد آگاهانه روند حلشون به خوبی پیش رفت وسپاسگزار خداوند هستم

    در فروش خودرو هم قبلا مطرح کردم،مشخصات خریدار وحتی مبلغی که مد نظرم بود رو بدون توجه به پیش فرضهای دیگران،مطرح کردم بصورت نقد وبراحتی انجام شد وحتی در مواردی که انتظار نداشتم هم اقداماتی انجام شد که شرایط رو برای من راحت تر کرد،،،البته تا زمانی که آگاهانه ذهنم رو کنترل میکنم روند راحت پیش میره وبا کوچکترین انتقاد از شرایط خنثی ممکنه چالش پیش بیاد که آگاهانه تجسم انتظارات مثبت از روند پیش رو مسائل حل میشه،،،

    در مورد مسافرت پیش رو آگاهانه تجسم زیبایی از راحتی مسیر ورانندگی خوب وتجربه گفتگوی زیبا با افراد خانواده در بهترین زمان ومکان با هدایت خداوند وخلق ارتباطات زیباتر وانتظارات مثبت از شنیدن ودیدن افراد وتجربه زیبایی ها وحل کردن راحت چالش‌ها رو بهتر از قبل تجسم میکنم

    سلامت وشاد وپرانرژی ومصمم در این مسیر زیبا باشیم وهر لحظه از سال جدید ،،زیبایی های بیشتری رو آگاهانه خلق کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    مبین هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    سلام به استاد گرامی و همه دوستان جان

    یکی از مثال هایی که به وضوح میشه تاثیر ذهنیت بر خلق اتفاقات رو دید ذهنیت هایی هست که در مورد قوم ها و زبان ها و نژاد های مختلف وجود داره… بارها و بارها و بارها استاد دیدم که یک فرد چجوری وقتی با ذهنیتی که از قبل داشته با یک فرد از یک قوم خاص برخورد داشته و یا به یک شهر خاصی رفته اون ذهنیتش تمام و کمال بهش ثابت شده…و من خب همیشه تلاشم رو می کنم که ذهنم رو در مورد همه افراد از همه قوم ها و نژاد ها پاک نگه دارم تا بتونم تجربه خوبی رو برای خودم خلق کنم… و از این منطق هم استفاده می کنم که این دنیا پر است از بی نهایت آدم مناسب و خوب و فوق العاده و قطعا در هر قومی هم این قاعده درسته و هر قوم و نژادی هم پر هست از بی نهایت آدم فوق العاده. و خب قطعا این باور و ذهنیت به من کمک میکنه که هرجا برم با بهترین آدم های ممکن برخورد داشته باشم…

    یه چیزی هم هست به اسم ذهنیت برنده… بعضی وقت ها استاد توی مسابقات ورزشی می بینیم که اون تیمی میبره که اتفاقا خوب بازی نکرده و حتی توی کل بازی تحت فشار بوده بنظرم دلیل این قضیه همون ذهنیت برنده هست… درسته که ممکنه یه تیم و بازیکناش خوب بازی نکرده باشن اما چون ذهنیت شون ذهنیت برنده بوده اتفاقات به شکلی پیش رفته که در نهایت تونستن بازی رو برنده بشن… مثال واضحش هم تیم رئال مادرید هست که توی یک دهه اخیر چندین بار لیگ قهرمانان رو برده و توی مسیر این قهرمانی ها خیلی وقت ها چندین گل عقب بوده و یا اصلا خوب بازی نکرده اما در نهایت ذهنیت برنده شون باعث بردنشون شده… و این مهمه قطعا که ما چه ذهنیتی نسبت به خودمون داشته باشیم آیا ذهنیت مون نسبت به خودمون یک فرد برنده و موفق هست یا خیر

    در پناه نور و عشق الهی باشید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 693 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر و مهربان

    یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿1﴾

    اى پیامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانیده حرام مى ‏کنى خدا[ست که] آمرزنده مهربان است (1)

    قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّهَ أَیْمَانِکُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاکُمْ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿2﴾

    قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهایتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست‏ شماست و اوست داناى حکیم (2)

    سوره 66: التحریم – جزء 28 –

    سلام بر استاد نهایت گرامی و خانم شایسته عزیز

    امید که خوب باشید

    چه می‌شود که ذهن، رسیدن به یک خواسته را سخت و پیچیده می‌کند، و چه می‌شود که همان ذهن، رسیدن به یک خواسته را ساده و آسان؟

    اگر جواب کلی بگویم همه کار ها را باور های ما است که انجام میدهد

    در قسمت کسب و کارم: دایم میگفتم باید سه ماه اول باید کرایه تعییر را از جیب خود بپردازم

    و در نهایت همان قسم هم میشد

    و حالا در این مدت سه سال میشه که اصلا آن باور های مخرب را ندارم

    بسیار از خواسته ها را وقتی به ذهن خود میگذاریم بطوری اتومات برای ما سخت میسازه بهتر همین است که نگذاریم به ذهن همه چیز را و مثال درست و الگوی مناسبی پیدا کنیم !

    چه می‌شود که فرد ناخودآگاه به دنبال یافتن نکات منفی است، و چه می‌شود که توجه یک فرد، معطوف به یافتن نکات مثبت در هر موقعیت می‌شود؟

    یکی از دلایل گفته میتانیم الگوی که ما به خود قرار دادیم مثل :پدر بزرگ و بزرگان که در فامیل ما است

    زود بالای ما تاثیر میگذارد

    الگوی مناسب داشته باشیم تا وارد مومنتوم منفی نشویم !

    چه می‌شود که بعضی از آدم‌ها خوش‌شانس هستند و مرتباً فرصت‌ها و نعمت‌ها را حتی از دل هیچ جذب می‌کنند، و چه می‌شود که بعضی‌ها آن‌قدر بدشانس‌اند که بدترین سناریوی ممکن برایشان رقم می‌خورد؟

    همان حرف استاد است که در سیمنار های خود میگفتن خرشانس ترین آدم را به یاد بیاریم وقتی همه به یاد میاوردن همان ردی بوده که علیبغم بوده

    واقعین دنبال چرایی های ناحق نباشیم در دل کار بریک همه چیز برای ما گفته میشود از بی نهایت طریقه

    و خدا را شکر این همه را و مثال های که شما استاد عزیز گفتین کاملا درکش کردم

    در حفظ الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    به نام هدایت الله

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوبم دراین سایت الهی

    خداروشکر میکنم امروز هم با آگاهی‌های خوب استاد چقدرایمان و اصل باورها را بهتر درک میکنم و سال نو را به همه دوستان خوب سایت عباسمنش تبریک میگم

    در واقع ما اصلا ً درس سخت وآسان نداریم ،ما یک نگاه وباوری در مورد درسها داریم با این ذهنیت که من می‌تونم یادش بگیرم ومیرم یادش میگیرم آن ذهنیت قبلی را تغییر می‌دهم من در ذهنم خودم اتفاقات را پیچیده می‌کنم واتفاقات را رقم میزنم ،اگر نگاهم به درسها جوری باشد که این درس،کاملاً قابل یادگیری هست وبسیار لذت بخش وجالب هست ومن استعداد وتوانایی اش را دارم ومن خیلی راحت میتونم یاد بگیرم به همان نسبت میتونم درسها را یاد بگیرم ولی اغلب اینجوری بوده که در واقع اگر انتظارم این هست که یک کاری،یه درسی سخت است این اتفاق می افتد برای اینکه دارم به سختی های آن توجه میکنم ،بخاطر اینکه با یک پیش فرض منفی میرم سراغش ،همان مشکلات ،سختی ها ودردسرها را می‌بینم به این دلیل که انتظار داشتم سخت باشد

    مثل همان توت‌فرنگی 19 دلاری ژاپنی که افراد انتظار داشتند خوشمزه باشد آنجوری برداشت کردند وآن توت فرنگی ارزون که دقیقا مثل قبلی بود وهردو از همین معمولی ها وارزونها بودند ولی چون انتظار داشتند از این معمولی هاست وبه درد نخور ،گفتند یک دنیا تفاوت هست بین این دوتا ،با اینکه هردو را پشت سر هم خورده بودندآن نگاهی که ما دارم، اگر نگاه مثبت باشد اتفاقات مثبت را جذب می‌کند وحتی اتفاقات خنثی را هم مثبت تفسیر می‌کند واگر منفی باشد برعکس ونکته جالبش اینجاست که چون من ذهنم را تربیت نکردم وهمین جوری انتظارم این است که اتفاقات ناجالب بیافته اینجوری ذهن داره اتفاقات را رقم می‌زند ،اینجوری نگرش ما ،ذهنیت ما شرایط را،اتفاقات راتفسیر می‌کند

    چرا ذهن رسیدن به خواسته رو سخت یا پیچیده می‌کند ؟ به نظر من به دلیل باورهای اشتباهی که از گذشتگانمان به ما داده شده و از همه مهمتر ما اونا رو باور کردیم و الگوهای اشتباه رو می‌بینیم و اون ورودی‌ها برامون باور اشتباه ساختن و همان می‌شود و رقم می‌خورد و چه می‌شود که ذهن رسیدن به یه خواسته رو آسان و راحت میکند؟باز هم همون باور برای ما کار می‌کند در هر دو صورت باور ست که اتفاقات رو رقم می‌زند و یا سخت و آسون می‌کند

    پس باید روی‌ باورها بیشتر کار کردوقتی کنترل ذهن نداشته باشیم و مواظب ورودیها نباشیم نا خودآگاه نکات منفی رو دنبال می‌کنیم

    خدایا شکر و سپاسگذارت هستم که منت نهادی و دوباره دستم رو گرفتی و با محصولات وفایلها مسیر رو برام باز کردی و تکرار باورهای قوی و موندن در مسیر و رها نکردن باعث شد کلا نتیجه برگرده و این رو مدیون زحمات بی نظیر استاد الهی ام و مدد پروردگار میدونم و این یعنی هدایت میشیم بوسیله ی دستان خدا وقتی در مسیر درست هستیم انتظار مثبت باعث ایجاد باور مثبت میشود واین انتظار مثبت سبب میشه رفتار مناسب تر با آدمها داشته باشیم ،رفتار مناسب باعث میشه بازخورد مناسب داشته باشیم وبازخورد مناسب سبب میشه باور مناسب تقویت بشود ،باورمناسب باعث میشه که ذهنیت مناسب داشته باشیم وذهنیت مناسب سبب رفتار مناسب ،بعد بازخورد مناسب واین چرخه ادامه دارد وهمه چیز تغییر می‌کند

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    Reza Sanjideh گفته:
    مدت عضویت: 1241 روز

    سلام و وقت بخیر خدمت شما

    دیفالت ذهن ما، سازنده جهان ماست. واقعا این جمله که خودمون خالق زندگی خودمون هستیم. درست و واقعی است. یادم میاد قبل از دوره عشق و مودت در روابط، برقراری یک رابطه عاطفی برای من به قدری سخت و مشکل بود که واقعا یک کار سخت و نشدنی می‌دونستم. چرا یه سری راحت چندتا رابطه داشتند، من در ساخت یک مورد آن عاجز بودم. بعد از مرور دوره عشق و مودت متوجه شدم که پیش فرض های من کاملا اشتباه بوده است. اجازه بدید ساده‌تر بگویم، به خودم می‌گفتم چی شد رفیق پیدا کردی، چرا انقدر روابط دوستانه فوق العاده‌ای داری. این دو تا با هم مگه انقدر فرق دارند؟! و بله اینجا بود که متوجه شدم من خیلی ذهنیت های اشتباه دارم. کلی نظرات مختلف که باید کلی‌ صحبت کنم، وقت بزارم فلان کار بکنم یا …. . بعد به خودم گفتم من کدوم این کار هارو در روابطم انجام میدم. هیچ کدوم. پس شکل گیری رابطه عاطفی نیز باید ساده و راحت باشد و این چیزی که تو صفحات مجازی باب شده است که فلان چیز کنسل است اینها، قرار نیست برای من اتفاق بیفتد. اتفاق برای من همه روال هستند. و همین اتفاق هم افتاد.

    خیلی مهم که پیش فرض های در هم مورد چی هستند و اگر پیش‌ فرض های درست، را در هر مورد بسازیم، قطعا مسیر زندگی ما، همان‌گونه که می‌خواهیم، خواهد شد.

    با تشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    به نام خداوند هدایتگرم به سمت زیبایی و نعمت و عشق و برکت و سلامتی و سعادت و خوشبختی

    سلااام به استادان جانم

    سلااام به همه عزیزانم

    خدایااااا شکرررت بابت نعمت آگاهی

    خدایاااا شکررررت بابت هر لحظه درک بهتر قوانین

    خدایااااا شکرررت به خاطر مومنتوم احساس خوبم

    توضیحات عاااالی بود

    دمتون گرممم که اینقدر واضح و قابل فهم و ساده توضیح میدین

    اول برداشت خودم رو میگم بعد یه داستانی از خودم میگم

    ذهنمون رو تربیت کنیم واسه انتظارات مثبت

    تمرین ستاره قطبی این امکان رو فراهم میکنه که انتظار مثبت ایجاد کنیم و طبق قانون باعث احساس خوب میشه و اتفاقات خوب رو رقم میزنه و البته این ذهنیت باعث میشه نگاه ما هم نسبت به اتفاقات خنثی مثبت باشه و اون اتفاق به نفع ما میشه

    سعی کنیم آگاهانه پیش فرض ها رو جهت بدیم به سمت مثبت

    من یه دوره ای از آموزه ها درک درستی نداشتم و به قول استاد فکر میکردم ادمها جزام دارن و توی ذهنم خیلی ادمها رو مشکل دار میدیم و این باعث شده بود نسبت به رفتارهای مامانم همیشه ذهنیت داشته باشم و ازش دوری میکردم و این باعث شده بود مامانم این رو حس کنه و یه شب که از روی اجبار رفتم دیدنش بهم گفت انگار تو از من بدت اومده و این باعث شد تلنگر بخورم با اینکه اصلااا رفتار نامناسبی نداشتم باهاش فقط ذهنیتم بود ولی احساسم رو دریافت کرده بود

    توضیحات استاد منو یاد این داستان انداخت

    ولی به بعدش سعی کردم اگاهانه ذهنیتم رو درست کردم و این باعث رفتار بهتری از من شد و الان من احساس میکنم بهترین مامان دنیا رو دارم

    خدایاااااا شکرررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 662 روز

      سلام سمانه جان

      افرین بهت

      ک رابطتو با مادرت اصلاح کردی

      ودیدگاهت نسبت بهش بهترشده

      اتفاقا منم رابطم با پدرومادرم خیلی خوب شده

      چقدر بهم محبت میکنن و باهم میخندیم

      بنظرم تمام این اختلافات بخاطر اینه که میخایم شبیه هم باشیم بقیه میخان اجبارمون کنن شکل خودشون رفتار کنیم و زندگی کنیم ما هم ک قانون رو فهمیدیم دوست داریم اونا شکل ما باشن

      بخاطر این تفاوتها

      حاضر نیستیم همین شکلی ک هستیم ب همدیگه عشق بورزیم

      منکه خیلی مشکل دارم توی این زمینه

      و اصلا دوست ندارم بقیه بشینن ساعتها بامن حرف بزنن قانعم کنن مثلشون فکر کنم

      و اگه احساس بدی به من دست داده نسبت ب عزیزانم فقط بخاطر این موضوع بوده

      حالا من با کار کردن روی خودم سعی نمیکنم مثل قبل بقیه رو قانع کنم چون آب در هاون کوبیدنه

      اما اینکه اونا بخان نصیحتم کنن احساس بدی بهم دست میده نسبت ب اون شخص و مثل شما از اون فرد دور میشم

      اونم فرکانس منو دریافت میکنه از من دور میشه راحت

      اگه اون فرد از عزیزانم باشه باید ب نکات مثبتش توجه کنم و اعراض کنم ازین دیدگاه

      اگه از عزیزانم نباشه باید ب خودم بگم قرار نیست من واسه این شخص انرژی بذارم اصلا ازش دور میشم چون قرار نیست همه عاشق من باشم یا مثل من باشن

      سپاسگذارم باعث شدی دوباره این موضوع بیادم بیارم

      یا توجه ب نکات مثبت یا اعراض ب کمک تمرین ستاره قطبی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سمانه گفته:
        مدت عضویت: 1928 روز

        سلاااام عزیزم

        سپاسگزارم فاطمه عزیز که به کامنتم توجه کردی و نظرت رو گفتی

        دقیقااااا همینطوره

        اگر ما بپذیریم آدمها و سبک زندگیشون رو خیلیییی راحت تر ارتباط میگیریم و در صلح میریم الان خیلی بهتر دارم درک میکنم این موضوع رو و ارامش بیشتری دارم

        همین الان که دارم کامنت مینویسم توی مهمونی ام و همه دارن آجیل و شکلات و شیرینی میخورن و من هم گهگاهی باهاشون حرف میزنم و خیلییی راحت یه لیوان آب خوردم و تمام .چون دارم به شیوه قانون سلامتی زندگی میکنم

        وقتی من احترام بزارم به روش اونها ، اونها هم به من احترام میزارن

        خدایااااا شکرررت که به این آگاهی رسیدم که من به اندازه سر سوزن قدرت تغییر هیچ کسی رو ندارم و به اندازه تمام جهان و کیهان و بی نهایت قدرت تغییر خودم رو دارم

        بازم سپاسگزارم ازت دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: