درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3 - صفحه 12
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-9.webp
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-25 23:00:252025-04-30 07:29:45درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق عشق و شادی و زیبایی
درود و خداقوت به استاد عزیز، خانم شایسته نازنین و همه همراهان خوبم در این مسیر الهی
یادمه قبلاً استاد گفته بودند که درباره موضوع پیشفرضهای ذهنی قصد دارند مجموعهای را آماده کنند و از اون زمان این موضوع ذهن من رو خیلی به خودش مشغول کرد. علاوهبر این، در دوره راهنمای عملی هم استاد در مورد اثر ناظر در فیزیک کوانتوم صحبت کردند و این مطلب درک من را ازینکه ما تاثیر مستقیم داریم بر نتیجهای که اتفاقات در زندگیمون میگذارند بسیار بیشتر کرد.
اوایل خیلی سعی میکردم که تغییرات اساسی ایجاد کنم در پیشفرضهای ذهنیم در مورد موضوعات مختلف اما واقعیت کار به اون سادگی که فکرش رو میکردم نبود.
منطقهای محکم محدودکننده ذهنم انرژی زیادی را از من میخواست برای تغییر و ازونجایی که قانون تکامل را به خوبی درک نمیکردم نتایج روند سینوسی به خودش گرفته بود، یعنی یه زمانهایی تغییر این پیشفرضها کار میکرد و نتایج خوبی را ایجاد میکردند و بعد از یک مدتی کمرنگتر میشدند، تا اینکه شکرخدا رسیدیم به دوره همجهت با جریان خداوند و مفهوم مومنتوم.
نه اینکه ایجاد پیشفرضهای مثبت در ایجاد نتایج لحظهای موثر نباشند (حتماً هستند) اما برای اینکه ما با یه سطح قابل قبولی ازخوشبینی و تقویت عملکرد و ایجاد پیشفرضهای مثبت در تمام قسمتهای زندگی برسیم نیاز به مومنتوم داریم، مومنتومی از خوشبینی و مثبتاندیشی و ایجادمنطقهای درست و الگوهای مناسب، اعراض از ناخواسته و توجه به نکات مثبت.
همانطور که برای تحقق خواستهها خیلی خوبه که از نتایج دیگران یا خودمون الگو بگیریم برای شک کردن و تغییر پیشفرضهای منفی نیاز به الگو و منطق داریم.
مدل زندگی استاد خودش بهترین الگوعه برای حمله به پیشفرضهای منفی ذهن در تمام ابعاد. این شده کار همیشگی من که وقتی میخوام پیشفرض مثبتی رو ایجاد کنم درباره یک موضوع و ذهنم تا میخواد انکارش کنه میگم چطور برای استاد شده؟ چرا استادتونسته؟ من و ایشون که فرقی با هم نداریم پس حتماً برای من هم میشه.
هرچقدر مدل زندگی استاد متفاوت باشه از بقیه، به نظرم مدل کسبوکار ایشون خیلی حداقل تو ذهن من متفاوتتره.
شاید فقط تو داستان انبیا دیده باشیم اینچنین از حرکت در مسیر درست و مودتی که بین کاربران یک مجموعه وجود داره.
من همیشه به این موضوع فکر میکنم و سعی میکنم الگو بگیرم از استاد.
باورهایی که استاد شما در مورد کسبوکارتون ایجاد کردید بهترینهایی بوده که تا حالا من تو همه کسبوکارها دیدم.
این حد از نتیجه و عشقی که در این جمع وجود داره حقیقتاً بینظیره.
دیدن این مدل کسبوکار خیلی به من کمک کرده که باور کنم میشه به این کیفیت از ارائه خدمات و رضایت کاربر رسید، اون هم به سادهترین شیوه ممکن.
دیدن این همه فراوانی و مشارکت کمک میکنه که آدم باور کنه که میشه فروش هر روز بیشتر و بیشتر رخ بده.
دیدن این کیفیت محصولات کمک میکنه که آدم درک کنه چه قدرتی داره در ارائه خدمات به دیگران و چه تاثیری میتونه در جهان اطراف خودش و زندگی انسانهای دیگه بگذاره.
بررسی مدل آشنایی خودم و دوستان دیگه با این کسبوکار به آدم راحتتر ثابت میکنه که خدا از بینهایت طریق داره هدایت میکنه و میشه خدا هدایت کنه افراد مناسب رو به کسبوکار من هم.
و مهمتر از همه تجربه آزادی زمانی و مکانی و مالی دیگه یعنی نور علی نور.
در دوره کشف قوانین به خصوص جلسه 2، استاد شما بهخوبی توضیح دادید که همه چیز باید ساده اتفاق بیفته و من بعد از کارکردن روی جلسات این دوره دارم خواستههام را واقعاً بهسادگی رقم میزنم.
اصلاً هرجا یکم سخت میشه مطمئن میشم که یه جای کارم ایراد داره و میگرد دنبال اون و بعد که درستش میکنم بهراحتی اون خواسته اتفاق میفته.
قابل درک نیست که جهان از چه مسیری قراره مارو به خواستههامون برسونه اما وقتی در مسیر درست هستیم حتماً به سادهترین، لذتبخشترین و باکیفیتترین شیوه ممکن رقم میده. این الگوی تکراری تمام خواستههایی که هم خیلی پایدار بودند و هم خیلی تاثیرگذار در زندگیم.
واقعاً خیلی زندگی لذتبخش میشه وقتی قانون و عملکرد ذهن را بیشتر و بیشتر میشناسی و میتونه خیلی راحت برای خلق خواستههات ازش استفاده کنی.
من که شخصاً هم خیلی خوشحالم و هم خیلی سپاسگزار همیشه بابت هدایتی که به این مسیر اتفاق افتاد، این خودش نویدبخش اتفاقات فوقالعادهتری در آینده است.
برای خودم و همه دوستان خوبم در این مسیر آرزوی بهترین لحظات و نابترین تجربیات را دارم.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته نازنین
استاد چند سال پیش من یه خاله ای داشتم که معده درد گرفت بردیم دکتر و یه سری آزمایشات فراوان بعد از مدتی در بیمارستان بستریش کردن ،چندین دکتر بررسی کردن مشخص شد که سرطان معده و روده داره ، و دکتر ها میگفتن تا به حال ما همچین موردی ندیدیم که به صورت دیوار کشیده شده… گفتن تو بیمارستان موندنش هم اصلا فایده نداره برا شما بیخود هزینه میشه ببریدش تو خونه خودش … گفتن سه روز تا یه هفته بیشتر زنده نمیمونه ، ما آوردیمش خونه خودمون و به همه گفتم که پیشش هیچ صحبتی از بیماریش نکنین و تا حدودی اجازه ملاقات فامیل و آشنا رو نمیدادم ( و اشاره کنم که خاله من بچه نداشت بیشتر من پیشش میموندم) یه شیشه به ما داده بودن از پاتولوژی که من نگه داشته بودم دو سه روز گذشت یکم حال خالم که بهتر شد گفت من چه بیماری دارم فهیمه چی شده گفتم هیچی بیماری خاصی نداری که یه غده بود تو معده ات ایناهاش در آوردن ( شیشه رو نشونش دادم گفتم اینه) الان باید یکم استراحت کنی تا خوب بشی...
استاد کاملا باور کرد که دیگه هیچ بیماری نداره و چون دکترها گفته بودن یه هفته بیشتر زنده نمیمونه، شیمی درمانی هم نکردن و این باعث شد خالم کاملا باور کنه که هیچ بیماری نداره و روزبه روز حالش بهتر و بهتر شد و ما و مامانم و همه فامیل تصمیم گرفتیم عادی برخورد کنیم باهاش که سالمه سالمه فقط یه دکتر خانوادگی داشتیم که اونم در جریان بود بهش گفته بود برات ویتامین مینویسم تا یکم قوی تر بشی و حالت بهتر و بهتر بشه
استاد خاله من بعد از یک هفته بلند شد از رختخواب به زندگی خودش ادامه داد و با اون سرطانی که دکتر ها گفته بودن یه هفته بیشتر زنده نمیمونه شش سال هم زندگی کرد بعد از شش سال چون به سیگار کشیدن ادامه داد متاسفانه فوت کرد
استاد من اون موقع آگاهی که الان دارم ونداشتم و نمیدونستم که ما میتونیم با باورهامون زندگی خودمونو خلق کنیم … من فقط از دیگران شنیده بودم که نباید به کسی که بیماره. بهش بگی خوب نمیشی باید بگی تموم شد چیزیت نیست
استاد من خیلی خوشحالم که تو این سایت هستم و از خدا ممنونم که منو به اینجا هدایت کرد
استاد این همه مدتی که با شما آشنا شدم تازه یه ماهه که میفهمم حس خوب یعنی چی به خدا اعتماد کردن یعنی چی
استاد بی نهایت سپاسگزارم ازتون که این آگاهی ها رو در اختیار ما میزارین
سلام و درود
قسم سوم
توت فرنگی 19دلاری
تاثیر ذهن بر رفتار
ذهن ما کاملا تاثیر بر رفتار ما دارد در هر زمینه ای
در روابط و ثروت و سلامتی
در مورد روابط، باورها و پیش فرضهای که خانواده و جامعه برام ساختند مرد خوب کمه ،همه شون به فکر خودشونند و سو استفاده میشه ازت ،پولدار بشند به فکر یکی دیگه هستند ،زندگی سخته باید بسازی ،اکثر وقتها حرف ،حرف مرده ،تو باید فقط بگی چشم و….
در مورد ثروت
پول سخت بدست میاد ،باید جون بکنی تا پول بدست بباری ،اگر میخوای پولدار بشی باید بیشتر عمرت را سر کار باشی ،ثروتمندها آدمهای خلافکاری هستند ،ثرومندی باعث میشه که از خدا دور بشی
،ثروتمندی آدم بی روحی ازت میسازه و احساس و محبت را ازت میگیره ،اگر پولدار باشی همه ازت پول قرض میگیرندو…
سلامتی
خیلی از بیماریها میگیری چون ژنتیکی هست
تا یکی سرفه میکنه مریض میشی چون ضعیف هستی و ویروسها زود میگیری
احساس عدم لیاقت و قربانی شدن باعث میشه خودت را مریض جلوه دهی و……
و یه باور کلی برای همه ی زمینه ها باور عدم فراوانی که همسر خوب کمه وپول و ثروت کمه و سلامتی برا ما نیست و همه ی نعمات برای از ما بهترونه ،هر که ثروتمنده میتونه به خودش رسیدگی کند و شوهر خوب کند و سلامتی هم داشته باشه کسی که ثروت نداره و حرص و جوش داره مریض زیاد میشه و همسر خوب هم سراغ این فرد نمیاد و..
ولی بعد کسب آگاهی و حضور در سایت استاد عباسمنش همه چی در جهان فراوانه،ثروت و همسر خوب و آدمهای خوب و ایده های خوب و آزادی زمانی و مکانی و درآمد عالی و خانه ی عالی و ماشین عالی و فرزند عالی و سلامتی کامل و دنیا قشنگ هر چه و هرچه در دنیا فراوانه کافیه فقط تمرکز روی نکات مثبت داشته باشی ورودیها و ذهنت و افکارت را کنترل کنی و احساست را خوب نگه داری حالا برای هر کسی یه طریقی میتونه احساسش رو خوب نگه داره و باورهای عالی و فراوانی را آگاهانه جایگزین باورها و پیش فرضهای گرفته از خانواده و جامعه کند با تکرار و استمرار و توجه به نکات مثبت اطرافت و الگو برداری از افراد موفق و کم کم ذهنت را عادت به دید و برداشت مثبت بدهی آنوقت هست که اتفاقات بر اساس افکار و فرکانست به شکل خوب و عالی در زندگیت چیده میشه حتی فراتر از روشهایی که خودت به ذهنت میرسد
ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم الصراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب و علیهم والضالین
به نام خدای مهربان
سلام به همه ی عزیزانم
به به عجب خونه ی زیبایی ،یک نور ملایم در بک گراند شما که تمام قفسه ها ی کتاب را روشن کرده و روبروی این کتابخانه یک پنجره ی بزرگ که خدا میدونه چه منظره ی زیبایی رامیشه دید
تو این فضا حال میده یه عود دست ساز ملایم بذاری و بشینی با خدای خودت صحبت کنی همون چیزی که من دوست دارم و تجسم میکنم که دقیقا تو این صحنه دیدم خدارا شکر که انقدر زود اجابت میکنی
ــ هرکسی هر چیزی میگه و باور های مخرب که احساس ترس و ضعف میده را قبول نکنم و خودم واسش پیش فرض هایی بسازم که بهم احساس بهتری میده و حالم خوب میکنه مثل سحر عزیز در دانشگاه که باور بقیه نسبت به استادش را نپذیرفته و با منطق اینکه من درس خون هستم و رفتار استاد با من فرق میکنه به سمتی رفته که همون استاد ایشون تشویق کردن و به عنوان نمونه معرفیشون کردن .تحسینت میکنم سحر عزیز که این چنین در عمل پیش فرض ذهنت را به سمتی بردی که بازخورد خوبی از جهان اطرافت گرفتی .
داشتم تجسم میکردم که محمد عزیز وقتی قرص ها را به بچه ها داده چه هیجانی درونشون به وجود اومده و چقدر انرژی گرفتن و چطور خواستن برن و مسابقه بدن .تحسینت میکنم محمد عزیز که در اون لحظه با یک ایده ی آسان و باور سازی برای ذهن این چنین نتیجه ی بزرگی را در بچه ها به وجود آوردی و بچه ها خیلی شگفت انگیزن و من عاشقشونم.
ــ الله اکبر از این پیش فرض ذهنی چه میکنه که وقتی از قبل نسبت به یک سایتی یا یک کشور یا یه شهری یا خانواده ای یا یک شخصی تعریفهای بد شنیده باشی دیگه هر اخباری که ازشون بشنوی با فیلتر بد بهش نگاه میکنی تا این پیش فرض ذهنی تایید بشه مثل مثال خانواده فروغ عزیز در نرفتن به یک عروسی با پیش فرض بی کلاس که وقتی فروغ بهشون عکس یک عروس دیگه که خیلی زیباست و لباس زیبایی داره را نشون میده با همون پیش فرض بی کلاسی تایید میکنن که ما درست میگفتیم و چقدر زشت و بی کلاس .
ــ چون من تو ذهنم اینو ساختم که خدا برای خوردن قهوه ی خوب هدایتم میکنه همیشه به هرکجا که رفتم و قهوه خوردم خیلی فوق العاده بوده و واقعا به بهترین ها هدایت میشم .
ـ چطور باورهای ما رفتار ما را تغییر میده ؟؟؟چطور ذهنیت ما تمام جنبه های زندگی ما را تغییر میده ؟؟؟ پسر جوان نظافت چی معادله ای را حل کرده که همه فکر کردن این جوابی نداره و چون این جوان نظافت چی ذهنیت خنثی به این معادله داشته به آسانی حلش کرده چون باور اینکه این معادله جواب نداره در ذهنش نبوده تونسته حلش کنه .
ــ اگر برای استاد امکان پذیر شده که در تمام جنبه ها به شرایط دلخواه خودشون برسن برای منم میشه اگر استاد از علاقه و عشقشون به استقلال مالی رسیدن برای منم میشه
ــ یک ماه پیش با دست خالی به تهران اومدم که نه جایی داشتم و نه کاری داشتم و خودم را متعهد کردم که فقط از علاقم پول بسازم و علاقه ی منم دوبله کردن و قصه گویی برای کودکان و استفاده از صدام تا الان در یک خوابگاه شیک و با امکانات هستم و داره شرایطی برام ردیف میشه که با این مهارتم پول بسازم و عشق کنم و به آسانی میشه اگر تا الان به این وضعیت و شرایط رسیدم پس با روند تکاملی و ماندن در این مومنتوم مثبت شرایط هر روز بهتر و بهتر میشه .
ــ خدایا شکرت بابت این سایت بهشتی که در آن عضو هستم و با اختلاف بسیاری در صدر جدول موفقیت و پیشرفت فردی قرار داره ((در جهان ))که از لحاظ بازدید و تعداد اعضا بسیار ارقام بالایی داره و کامنتها بی نهایت با کیفت و هیولا آگاهی دهنده است که این همه دستاورد از نتیجه ی شما استاد عزیز به وجود اومده سپاس گذارم ازتون استاد .
ــ نکته ی جالبتر اینه که این همه کیفیت و امار هیولا وار از این سایت بهشتی تنها با 3 نفر میچرخه که با خود استاد میشن 4 نفر و هر مومن اندازه ی 10 نفر است انگار 40 نفر دارن این سایت میچرخونن .
ــ اگر واسه استاد این چنین شرایط به آسانی پیش میره و به آسانی همه چیز آماده میشه منم به آسانی میتونم دوبله کنم و از هرچیزی که دارم استفاده کنم تا قدم بعدی بهم گفته بشه .
ــ همه چی از اینی که هست آسانتر و بهتر و لذت بخش تر و نتیجه دار تر میشه به شرط باور پذیری و عمل به ایده ها .
سلام استاد خیلی مخلصیم
یه مثال یادم اومد در مورد زمان دانشگاه رییس دانشگاه ما یه آدم بسیار بد اخلاق و ب قولی بی منطق یه دنده بود البته البته از نظر 100 ها و 100 ها شایدم هزاران دانشجوی اون زمان ما ولی از نظر من یه آدم موفق . با سواد و منعطف
یادم استاد شماهم میگفتین زمان دانشگاه با همه اساتید خوب بودین
خلاصه استاد من اینقدر با ایشون ارتباط خوبی داشتم در حدی که وقتی وارد دفترشون میشودم یادمه تمام دانشجو ها رو از اتاق خودشون میفرستادن بیرون و میگفتن فقط آقای طالقانی بمونه
من فوتبالم خیلی خوب بود یادمه پیشنهاد دادم مسابقات درون دانشگاهی برگزار کنیم بدون هیچ صحبتی قبول کردن هزینه سالن داور توپ لباس همه رو بدون کوچکترین فاکتوری حساب میکردن بعد مسابقات منطقه ای تیم دانشگاه اول شد بهشون گفتم بچه هارو بعنوان پاداش یه مسافرت قشم بفرستید قبول کردن (خانم شایسته عزیز سلام منم مثل شما کرمانیم با افتخار)پیشنهاد دادم شهریه یه ترم رو از بچهای تیم نگیرین واسه مسابقات کشوری انگیزه داشته باشن قبول کردن خلاصه اینارو گفتم بگم رییس دانشگاهی که جواب سلام دانشجوهاروهم یکی در میون میداد اصلا نگاه به دانشجو نمیکرد اصلا دانشجو وقتی کمترین درخواست رو داشت یا پیش فرض اینکه اصلا به ما نگاه نمیکنه چه برسه بخواد جواب مارو بده یا سمتشون نمیرفتن یا اگرهم با یه عالمه استرس و نامیدی میرفتن با باور اینکه جواب رییس منفی است و همینجورهم میشود ولی استاد من با باور اینکه ایشون خیلیم آدم خوب و با منطقی هستن و باور اینرور داشتم که هر چی من بخوام چون درست چون منطق داره قبول میکنن یادمه یه بار با معاون دانشگاه جلسه دااشتن ولی تا من وارد دفترشون شدم از معاونشون خواستن جلسه رو به روز بعد موکول کنن و ایشون از دفتر رفتن بیرون ومن باهاشون جلسه برگزار کردم بدون وقت قبلی خلاصه استاد این که نیاز ب گقتن نیست که شما بهترین استاد دنیا هستین و تمام حرفهاتون برای ما حجت هستن و این باور که شما میگین همه چی آدم رو شکل میده در ثروت در سلامتی در روابط با رییس دانشگاهی که به قول تمام بچه های دانشگاه استاد تاکییید میکنم تمام دانشجوها میگفتن که این آدم با شاه هم فالوده نمیخوره چجوری تو میری پیشش باهات اینقدر خوبه و بالاتر از این هر درخواستی داری بدون هیچ صحبتی قبول میکنه اون موقع این بحث باور رو نمیدونستم بهشون میگفتم حتما شانسم خیلیه ولی الان میفهمم همه چی این دنیا قانون داره و همین قانون میگه همه زندگی آدم با باورهاش ساخته میشه و بس
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگ و همه دوستان هم فرکانسی
یه تجربه ای در این خصوص دارم که خدمتتون عرض میکنم
حدود چند سال پیش بود که دچار دوبینی شدم.یعنی یهویی یه مقدار سرگیجه پیدا میکردم و همه چیز رو دوتایی میدیم و بعد از چنددقیقه خوب میشدم.به اطرافیان عنوان کردم و گفتند که نشونه خوبی نیست و باید به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنی.
پیش یه پزشک متخصص مغز و اعصاب رفتم و علائم رو مطرح کردم.دکتر گفت که باید از سرت MRI بگیری.رفتم mri گرفتم و حدود یک هفته طول کشید تا جواب اومد.تو این مدت هم سرگیجه تشدید شده بود.بعد از یک هفته جواب رو گرفتم و بردم پیش دکتر.
دکتر گفت که حدسم درست بود و در جواب mri هم همین رو نوشته که غده هیپوفیز مغزت از حد نرمال بزرگتر شده و احتمالا باید یه جراحی روی شما انجام بشه.به شدت نگران شدم و دیگه سرگیجه دائمی شده بود و دائما به عواقب و عوارض عمل فکر میکردم.
دکتر توصیه کرد که برای عمل باید یه جراح مغز و اعصاب هم شما رو ویزیت کنه.
با توجه به اینکه اون موقع به چند روز تعطیلی خورده بود(فکر کنم تعطیلات نوروز بود) ، از طریق یکی از دوستان با یک جراح معروف کشور ارتباط گرفتم و گفت که مسافر هستم و مطب نیستم و فلان روز بیا فرودگاه که همونجا عکس mri و گزارشش رو ببینم.
با هزارتا نگرانی و سرگیجه ای که دائمی شده بود رفتم فرودگاه و دکتر رو دیدم.
عکس رو نگاه کرد و بعد گزارش رو خواند و گفت که هیچ مشکلی نداری!!!!
گفتم دکتر ، متخصص قبلی که رفتم گفت که مشکل داری و گزارش mri هم همین مشکل رو نوشته.
گفت من بهت میگم هیچیت نیست و اونا اشتباه میکنن و اصلا نیاز به پیگیری و چک مجدد هم نداری.
خداشاهده به محض جدا شدن از دکتر در فرودگاه به کل سرگیجه من برطرف شده و اصلا دیگه دچار اون حالت نشدم.
حالا نمیدونم دلیل اون سرگیچه مقطعی اولیه چی بود اما واقعا قدرت ذهن در من چه کرد که با اعلام مشکل توسط دکتر اول مبنی بر مشکل غده هیپوفیز ، این سرگیجه دائمی شد و فقط با اعلام نظر دکتر جراحی که میدونستم یکی از بهترین های کشوره و به نظرش اعتماد داشتم به طور کلی سرگیجه و مشکل دوبینی من حل شد.
امیدوارم این تجربه برای شما مفید بوده باشه.
با آرزوی سلامتی و آرامش و سعادت و ثروت برای همه دوستان عزیز هم فرکانسی و استاد عزیز و مریم خانم شایسته
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم وخانواده بزرگ و دوست داشتنی عباسمنش
استاد چقدر خوشحالم عضوی از خانواده بزرگ شما هستم چقدر این خانه واین خانواده را دوست دارم چقدر در این خانه حالم خوبه ،چقدر صحبت توحید وخدا ویکتا پرستیه ،چقدر همه بچه ها عالین وهمه اینها را مدیون شما ومریم جان هستیم ممنونم استاد عزیز وخدا را شاکرم که مرا به این مسیر هدایت کرد .
استاد وقتی کامنتها را میخونید وبا مثال توضیح میدید چقدر درک وفهم مفاهیم آسانتر وراحت تره
چون نکاتی هست که در زندگی روزمره درکش کردیم وبرامون ملموس بوده است .
منم یه مثال خیلی جالب دارم مادر من نسبت به یکی از آشنا ها که یه خانمی هستن خیلی حساس شده است واعتقاد داره وقتی میبینمش یه اتفاق بدی واسم میفته واین خانم چشمم میزنه حالا جالبه خود مامانم هم در ادامه همیشه میگه والا نمیدونم چشم چیم میزنه خودش همه نظر از من سرتره ،با این که اینا میگه ولی بازم عقیده اش اینه که این خانم چشمش شوره و وقتی میبینمش بعد از رفتنش مریض میشم
حالا استاد جالبه که واقعا هم مریض میشه چون باور کرده ملاقات باهاش مساوی با مریض شدن وحال بده وتا زنگ دختر همسایه مان نزند تا بیاد نظرش را بگیره وبه قول معروف این چشم را باطل نکنه حالش خوب نمیشه کلی اسپند دود میکنه ومیخونه چشم بد دور ،وکم کم بهتر میشه .
این در حالی هست که من اصلا چنین اعتقادی ندارم وبرای ما هیچ مشکلی پیش نمیاد .
استاد جان واقعا سایت شما بینظیره بارها در فایلهای شما شنیدم که سعی نکنید به زور یا با تشویق کسی را به این مسیر بیاورید شما روی خودتون کار کنید انرژی وتمرکز تان را روی خودتان بزارید واین حرفها مرا بیشتر وبیشتر مشتاق شما واین سایت ومسیر کرد .
من با شما از طریق خواهرم وهمسرشان آشنا شدم وچنر تا از فایلهای شما را گوش دادم که صوتی بودن .بعد از مدتی یکی از همکارانم که با استاد دیگری کار میکردن مرا تشویق کرد به گروه اونا بیام
در شهر ما جلسه داشتن همه هفته ،ماهی یه دفعه مسافرت میرفتن به صورت گروهی وبا بچه ها جلسه میزاشتن. چیزی که مرا تشویق کرد که وارد تیمشان شوم واز اون استاد محصول بخرم رفتن به مسافرت بود چون من عاشق مسافرت بودم و وقتی دیدم دوستم همراهشان به شمال رفته واز اونجا وفضا ش برام تعریف کرد منم جذب شدم .
دوره تهیه کردم ودوبار در جلسات شرکت کردم جلسات انگیزشی خوبی بود یه تیم فروش هم داشتن که آموزش فروش میدادن اما چیزی که باعث شد من به سوی شما بیام وبا آموزش های شما همراه بشم این بود که اونها اصرار داشتن باید هر کدوم ما دوتا چهار نفر به گروه اضافه کنیم افراد را تشویق وترغیب کنیم که محصول استاد را خریداری کنن مدام با افراد صحبت کنیم وقانعشان کنیم یا برای اینکه همراهشان به سفر برویم یا باید 5میلیون خرید میزدیم یا 4 نفر را وارد گروه کنیم واین چیزی نبود که من میخواستم من فایلهای شما را گوش داده بودم وصدای شما در گوشم بود که هیچ چیزی زوری نیست وبه قول فیلم مارمولک حتی بهشت رفتن هم زوری نیست وما نخواهیم به زور کسی را به یه مسیری ببریم تا کسب در مدار وفرکانس دریافت اون مطالب وآموزش ها نباشه نمیتونه با ما هم مسیر بشه .ومن از اون گروه بیرون آمدم وبه سایت وارد شدم وچه قدر شکر گزار خداوند هستم البته له هیچ وجه ناراحت وپشیمان نیستم برای هزینه ای که برای اون دوره کردم و وقتی که گذاشتم چون اون یه تجربهی خوب وعالی بود وباعث شد مدارس بالاتر رود تا بتوانم با مسیر استاد عزیز هم فرکانس شوم ویکی دیگه اینکه من تفاوت آموزش های استاد را با دیگر اساتید متوجه شدم و برام درس بزرگی داشت.
استاد عزیز برای تمام آموزش هاتون که با جون ودل برای ما میزارید ممنونم خدا شما و مریم جان را برای ما حفظ ونگهداری کند آمین
شما وهمه دوستانم را به خدا میسپارم .
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و هم خانوادهایی های دوست داشتنیم
همینجوری که استاد داشتند در مورد کامنت دوستان توضیح میدادن من از خودم یک مثال بسیار عجیب یادم اومد که خواستم با استاد عباسمنش و دوستان به اشتراک بذارم
مثالی که میخوام بازگو کنم بسیار عجیبه جوری که حتی الان با چشمان خودم نتیجشو میبینم تعجب میکنم که واقعا این اتفاق افتاده
موضوع بر میگرده به دوران کودکی من، در اون زمان مادرم همیشه میگفتند که اگر با دوتا انگشتت یک خال پوستی رو برداری و بذاری روی نقطه ایی دیگر از بدنت یا بذاری روی بدن یک فرد دیگر بعد از مدتی از اون نقطه خال پوستی رشد میکنه!! نمی دونم ایشون از کجا و چجوری این حرف رو میگفت ولی
من برای تست اینکارو روی چند نقطه از دستم و پام تست کردم و در کمال تعجب این اتفاق افتاد
الان که داشتم به فایل قسمت سوم توت فرنگی 19 دلاری گوش میکردم یک لحظه چشمم خورد به خال بین انگشتان پام و منو بفکر فرو برد و یادم اومد که خودم اینو زمان بچگی با روش بالا ایجاد کردم (بسیار خنده داره)
این باور جوری در ذهن من گذاشته شده بود که حتی الانم من همینکارو انجام بدم همین نتیجه را خواهم گرفت
چقدر درس بزرگیه و چقدر مثال خوبیه برای من از نحوه کارکرد باورها
حتی با وجود اینکه یک حرف (باور) اشتباهیه
و حتی با وجود اینکه نمونشو قبلا ندیده بودم
این باور بقدری در ذهن من قدرتمند بود که رفتم برای تستش و حیرت آور اینکه بعد مدتی اتفاق می افتاد
یک باور کاملا بی اساس و بچهگانه…
خدایا کمکم کن با این قدرتی که در اختیارم قرار دادی و قوانینی که وضع کردی بهترین و مثبت ترین اتفاقات را در زندگیم رقم بزنم
استاد عزیزم از شما بسیار سپاس گذارم
براتون بهترینا رو در دنیا و آخرت آرزو می کنم
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
فایل های توت فرنگی 19 دلاری خیلی عالی بود
و خیلی جای فکر کردن داشت
من بعد از گوش دادن این فایل ها مشکلم رو پیدا
کردم
مراحل درمانم کند پیش میرفت و متوجه شدم که
من باور به راحت پیش رفتن این راه ندارم
واین باور جوری در من جا گرفته که خیلی در موردش
مقاومت دارم
واقعا از استاد تشکر میکنم همیشه فایل ها عالی رو
سایت میذارن و شکر گذار خداوندم که به موقع این
فایل رو دیدم خدایا شکرت
بنام یگانه بی همتا
سلام استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان خوبم .من همیشه باور داشتم یه راه آسونی هست برای وزن کم کردن و خدا رو شکر خیلی راحت وزن کم کردم به وسیله قانون سلامتی ولی کسی می شناسم که همیشه می گفت نه دیگه من سنم بال رفته دیگه نمیشه اینو از خیلی سال قبل می گفت و هنوز هم نتونسته
یه مورد دیگه اینه که قبلنا هر وقت به املاکی می رفتم برای خرید خانه همیشه می گفتن با این قیمتی که شما می گید نیست نداریم پیدا نمیشه نگرد منم خیلی راحت باور می کردم و نا امید می شدم ولی از وقتی که یاد گرفتم قبول نکنم و باور نکنم حرف اونارو خیلی راحت تونستم خونه خیلی خوب با قیمتی که اونا می گفتند نمیشه تو محله خیلی بالاتر خریدم خدایا شکرت که اینو بهم یاد دادی توی این سایت توحیدی سپاسگزارم از خدا و بعد از استاد عزیز