درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

250 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عمادالدین خیراندیش گفته:
    مدت عضویت: 886 روز

    (توت فرنگی 19 دلاری) چه اسم قشنگی استاد گذاشتین برای این و چقدر درس داره این فایل پر از عشق و پیشرفته

    دقیقا الان که نگاه کردم و توجه کردم دیدم خیلی خیلی درسته

    (اتفاقات به خودی خود هیچ معنای خاصی ندارن ما هستیم که فرمان میدیم به وسیلگی دیدگاه و باورمامون

    و خلق میکنیم نتیجه دیالوگ های زندگیمون را

    الان اومدم دقت کردم دیدم دقیقا درسته این قانون.

    من یه مثالی که خودم برای خودم اتفاق افتاده از بچگی اینه که یه درخت میوه وقتی میوه ازش میچیدیم من فوت میکردم و یه دست میکشیدم روش میخوردم و بابام و مامانم و هرکسی که اونجا بود به من میگفت نکن فامیل فلانی همین کارو کرده بیمارستانی شده و منم هیچوقت حرفای اونا برام ثاثیری نداشت و از بچگی همین روال پیش رفتم و هیچوقت مریض نشدم و یادمه که یه روزی داشتیم زردالو از درخت میچیدم با دخترخالم که من خوردم و اون گفت که نخور و منم گفتم بابا تمیزه بخور سخت نگیر اون گفت من میخورم ولی بهت قول میدم که مریض میشم و فرداش اون دقیقا مریض شد و دل درد و منم حالم بهتر از اون روزم بود

    میخوام بگم این باوره که همه اتفاقات زندگی ما را داره رقم میزنه و خلق داریم می‌کنیم زندگیمون را نگاه به تجربه افراد نکنید هر کسی تجربه متفاوتی داره

    هرکسی توی این دنیا با دیدگاه و باور های خودش ثانیه بعدی زندگیشو خلق میکنه

    استاد عزیزم سپاسگزارم بابت وجودتان

    ممنونم از خانم شایسته مهربان و ثاثیر گذار سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 184 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان سایت

    3سال پیش ویانا روبارداربودم چون احساس میکردم بدنم الان ضعیفه ازیکی ازافراد خانوادم که ایشون ناقل به کرونا بود وکاملا هم حالش خوب بود من کرونا گرفتم .وچون دراینترنت سرچ کرده بودم علائم کرونا تنگی نفسه – من بشدت تنگی نفس گرفتم درطول یکهفته .ازکرونا فقط سرفشو داشتم .قشنگ تواون یک هفته یکروز درمیون وصیت خودمو به خانوادم میگفتم اونا هم میگفتن دور ازجون پرنیا خوب میشی :)))

    اولش رفتم دکتر -دکترمتخصص اورژانس خیلی انرژیش مثبت بود-گفت خانم فقط ازکرونا سرفه داری کاملا سالمی تنگی نفست برای استرس شدیده .هروز بمن تواون یک هفته دستگاه اکسیژن وصل میکردن نیم ساعت .ولی من حالم خوب نمیشد فقط وصیت میکردم :)))بچمم استرس داشت و دردلم بیقراری میکرد ::))

    متخصص اورژانس گفت برو متخصص اعصاب روان ::)))

    یاخداااا متخصص اعصاب روان چرامنومیفرستن :)))

    اولین بار رفتم پیش متخصص اعصاب روان وگفت عزیزم تو درسته کرونا داری فقط سرفه میکنی -این تنگیه نفست علائم کرونا نیست و خوب میشی ازاسترس شدیده :))

    اینو دکتره گفت من همونجا تومطب حالم خوب شد ::)) پیش خانم دکتره من حالم خوب شد.وتونستم نفس عمیق بکشم -اینقدرخانوادم خوشحال شدن -همشون حول شده بودن تشک منومینداختن هرشب زیر پنجره من بتونم نفس بکشم :)))

    ازاون به بعد چند دفعه کرونا گرفتم بدون دارو حالم خوب میشد یکی دوروزه .

    خلاصه ویانا روتونستم سالم بدنیا بیارم الانم زنده هستم و کامنت مینویسم :))

    استاد جان بله منکه 6ساله شاگردتم مطمئنم آموزشهات وسایتت بی نظیره و همین سادگی باعث اینهمه پیشرفتت شده .غوغا وکولاک درسادگی هست چون به دل همه میشینه -آرامش خاصی داره.

    بله حق باشماست نحوه آموزش اینکه تق تق جملات نوشته نمیشه وقتی شماصحبت میکنی قشنگتره :))

    بایک موبایل فیلمبرداری میکنی- بهترین الگو هستی برای شاگردان که شماهم درمنزلتون بایک موبایل میتونید براحتی پولسازی کنید و درهزینه و وقتتون صرفه جویی بشه وخیلی هم ازشغلتون لذت ببرید درمسافرت درماشین هرجایی که خدا الهام کرد یک فایل ضبط میکنی و روی سایت قرارمیدی .خیلی به نکات عالی اشاره کردی درباره سایت.اون سایتهایی که خیلی هزینه میکنن برای استودبوم و اموزش وفیلمیرداری واجاره دپارتمان – خیلی انرژی وزمان میبره و خیلی دردسرداره پشت پرده این سایتهارو نمیدونستم چه خبره !!!!

    6ساله متوجه شدم شماچقدرعالی سایت رومدیریت میکنی والگوی مناسبی هستی برای مشاغل .آقااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    محمد دژواخ گفته:
    مدت عضویت: 658 روز

    سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز خانم شایسته و دوستان گرامی

    بقول مولانای جان تو بنده ی آنی که دربندِ آنی.

    این نوعِ نگرش ما به یک رخداد هست که موجب میشه اون رخداد در چشم ما مثبت یا منفی جلوه کنه.

    همه از این مثال ها زیاد داریم توی زندگیمون.

    درقرآن کریم هم اشاره شده بهش.

    چه بسا حادثه ای به ظاهر بدی که درپسش خیرفراوانی برای شخص به دنبال داره.

    بنظرم بهترین کار اینه که در همه حال مثبت نگر باشم و مسائل زندگی رو با عینکِ خوشبینی نگاه کنم .

    بقول جناب عباسمنش هر اتفاقی پیش بیاد به نفع منه و موجب رشد و پیشرفتم خواهد گردید.

    پاینده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1121 روز

    بسم الله

    سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند

    آیات 62 و 63 و 64 سوره یونس خیلی زیبا و کاربردی‌ هستن

    أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (62)

    الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ (63)

    لَهُمُ الْبُشْرَی فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۚ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (64)

    دوستان خدا نه غمی نسبت ب گذشته دارن و نه ترسی نسبت ب آینده

    چقدر این جایگاه زیباست ک نه ترسی داشته باشی و نه غمی

    نسبت به گذشته بابت هر اتفاق و هر از دست دادنی شکرگزار باشی و نگذاری ک ابلیس غم ایجاد کنه

    تو قرآن اومده ک بعضی از گمان ها گناه هستن یعنی بعضی گمان های بد ب خدا باعث ظلم و ضرر ب خود انسان میشه

    اگر انسان سوظن ب خدا نداشته باشه در کمال آرامش میتونه رندگی کنه

    چقدر جایگاه خوبیه ک درک کنی اتفاقات ب ظاهر بد گذشته رو و تغییراتی ک از اون موقع کردی و اونارو خیر بدونی از طرف خدا ک میخاسته با توجه ب تضاد هایی ک بهش برخوردی و در خواست هات انسان بهتر و قدرتمند تری بشی

    اگر تو روابط مشکلی بوده خدا میخاسته اشکالاتت رو برطرف کنی

    همه ماهایی ک تو این سایت هستیم و داریم دنبال می‌کنیم استاد اگر یک نگاهی ب همین آدمی ک یک سال پیش بودیم بکنیم می‌فهمیم چقدر تغییر کردیم اصن ی آدم دیگه ای هستیم ی آدمی ک دوست داشتیم باشیم طبق خواسته هامون خدا هدایتمون کرده

    هممون از خدا خواستیم ک ب راه مستقیم هدایتمون کنه راهی ک نعمت ها داده میشه منتهی وقتی یکم شرایط سخت میشه فک میکنیم ک در راه اشتباه هستیم در صورتی ک ما نمیدونیم خدا میدونه و بلده و باید بهش اعتماد کنم من بهش درخواست دادم و هر شرایطی ک میش میاد باید بدونم اون راهی ک درخواست داده بودم همونه

    خدایا بابت همه تغییراتم سپاسگزارتم

    اما آیات هم همینو میگن

    ب قول استاد مهم ترین معنی تقوا ب کنترل ذهن

    شاید بزرگترین گناه و ظلم انسان ب خودش غم و ترسه

    تقوا یعنی همین ک ن بترسی و نه غمگین باشی

    ب قول خدا تنها کسانی ک ایمان آوردن و تقوا پیشه کردن دوستان خدا هستن

    خدا در آیه 64 ب این ها مژده میده ک اگر بتونین ب این جایگاه برسین صد در صد وعده های منو دریافت میکنین

    تو این ایه میگه تو این سنت خدا تبدیلی ایجاد نمیشه یعنی راه و روش خدا از اول تا آخر همینه

    دو تا مثال خیلی ساده میشه زد ک استاد هم در 12 قدم بهش اشاره کردن

    مثال های مادر حضرت موسی و پدر حضرت یوسف

    هر دو بچه هاشون ازشون دور شدن خدا به مادر حضرت موسی وعده داد ب شرطی ک نترسی و غمگین نباشی ب زودی موسی رو میبینی

    استاد خیلی جالب تو اون دوره میگه ک حالا در نظر بگیرین ک اگر مادر موسی می‌ترسید و یا ناراحت میشد هرگز موسی رو نمی دید و یا خیلی طول می‌کشید این دیدار مجدد مانند دیدار یعقوب و یوسف نبی

    من هرگز حضرت یعقوب را سرزنش نمی کنم اما صرفا از دیگاه قانون چشمان حضرت یعقوب از شدت غم سفید شد اما خدا قانونش رو هم برای پیامبرش اجرا کرد بدون هیچ ملاحظه ای

    شاید کسی ک ایمان نداره ب سراسر خیر بودن خدا و این ک هر چیزی رو ک رقم میزنه از سر محبت و دلسوزی و علاقه شدید ب بندشه این آدم غمگینه و می‌ترسه

    چون نمیفهمه اتفاقات گذشته چه خیری بوده براش و جقدر باعث رشد و میشرفتش شده و چون وعده های حق خدا رو توجه نمیکنه همیشه آینده براش نامفهومه و ترسناک

    اما کسی ک ایمان میاره ب خدا اتفاقات گذشته رو یک نعمت میبینه ک باعث رشد و بهتر شدنش شده و ایمان داره ب حق بودن وعده های خدا

    تجسم کردن خواسته ها شاید یکی از نشانه های ایمان ب خداست ب این ک توانایی خدا ایمان داره

    ب اینجور افراد خدا مژده میده

    مژده های خدا حقه یعنی قطعا اتفاق میفته

    خدا تنها زمانی مژده میده ک قراره صد در صد اون اتفاق بیفته

    مثل مژده فرزند دار شدن حضرت زکریا

    قطعی شده بوده

    خدا به همه ما داره این مژده هارو میده

    مژده های قطعی شده

    تمام این مژده ها برای خدا آسانه

    خداوند ب هر جیزی تواناست

    خداوند ب هر اتفاقی ک مژده میده تواناست

    یکی از دلایل غم ها شاید اینه ک فرد فکر میکنه اگر اتفاق ب ظاهر بدی تو گذشته اتفاق افتاده خدا میخادعذابش کنه

    در صورتی ک خدا ب عذاب گسی نیاز نداره خدا داره بهش لطف میکنه و میخادک بندش نقص هاشو برطرف کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    عاطفه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 716 روز

    به نام خدای نور

    استاد عزیزم،شایسته جانم و شمایی که داری این کامنت رو میخونی سلام به روی ماهتوننن.

    استاد من مژه کارم و چندتا ازاین مثال ها میخوام براتون بزنم.

    استاد توی لاین مژه ما بعضی وقتا خیلی مشتریای حساسی داریم که وقتی میدونیم کارمون اصولی و هیچ مشکلی نداره ولی باز مشتری اصرار داره که نه این قسمت باید پرتر بشه درحالی که این قسمت دیگه ای مژه ای باقی نمونده که بخوایم روش نصب کنیم…

    اول براشون توضیح میدیم مژه های دوتا چشم اصلا شبیه هم نیستن و یه اندازه نیست و یه ارتیست تاجایی که میتونه شبیه هم درشون میاره ولی وقتی میبینم هنوز گیر دادن که نه ایراد داره و فلان ماهم میگیم باشه عزیزم دراز بکش درستش کنم ایناهم چشاشون رو میبیندن ماهم یه براش میکشیم و میگم عزیزم خب یه نگاه بنداز الان درستش کردم اونم کلی تعریف میکنه وای خیلی خوبشده الان عالیه و کلی تشکر میکنه و با ذوق از پیشم میره درحالی که ما هیچ مژه ای اضافه نکردیم و همون مژه قبله:))))

    یه توضیحی هم راجب کارم بدم بیشتر مثال هارو درک کنید.

    ما توی اکستنشن مژه یه تار مژه مشتری ایزوله میکنیم و حالا بسته به حجمی که میخوان چندتا تار مژه یا فن روی اون یه تار ایزوله شده نصب میکنیم و یه کار کاملا تار به تاره یعنی روی تک به تک مژه ها نصب مژه مصنوعی انجام میشه‌.

    حالا من باز یه دوستی دارم که میاد پیشم مژه هاشو اکستنشن میکنه اینم دوستمم خییلی حساسه حالا چون من تخصصم اینه و میدونم تارهای مژه ی انتهای چشم خییلی نازکن و نباید روشون مژه ای نصب کنیم چون اون مژه حالت افتاده میگیره ولی ایشون گفتن که باز دوتا تار ته چشمشون اضاف کنم منم گفتم باشه درحالی که این اجازه رو ندارم اضافه کنم ولی چون اصرار کردن گفتم باشه… خلاصه استاد من چیزی اضاف نکردم ولی بش گفتم اضاف کردم اینم گفتم اره عالیه الان چشمام کاملتر دیده میشن:))))

    استاد من عاشق این قدرت ذهنممم چقدر ازتون سپاسگذارم که با این فایلا باعث شدین به این همچین موضوعی و قدرت ذهن فکر کنم.

    استاد ما باز توی اکستنشن مژه که یه کار حساسی و وقتایی که مشتری پریود هست نباید براشون کارانجام بدیم چون مژه های مصنوعی بخاطر تغییرات هورمونی به مژه مشتری نمیچسبن و حالا یه داستان تخصصی داره نمیخوام زیاد طولانیش کنم ولی بمون گفتن که سه روز اول پریودی و سه روز بعد از پریودی نباید مشتری اکستنشن انجام بده.

    حالا من یه مشتری دارم اعتقادی به این موضوع نداره و اصلا هم بهم نگفت که پریود بعد ازاتمام کار بهم گفت عاطفه امروز برای نصب مژه هامم اذیت شدی؟(چون وقتی مشتری پریود باشه خیلی برای نصب اذیت میشیم مژه مصنوعی نمیچسبه و هعی لیز میخوره میوفته به این دلیل که انجام نمیدیم)گفتم نه اوکی بود همه چیز بعد بم گفت عاطفه من پریود بودم ولی چون اعتقادی به این ندارم که توی پریودی نباید اکستنشن انجام داد بهت نگفتم…استاد خیییلی تعجب کردم اولش که الان تایم تغییرات هورمونیشه و من هیچ اذیت نشدم و راحت بودم و این قدرت ذهن احتمالا اگر من میدونستم پریود برای نصب خیلی اذیت میشدم ولی چون اطلاعی نداشتم هیچ مشکلی پیش نیومد:)))

    ذهن ما داره اتفاقات زندگیموم رو رقم میزنه.

    ذهن ما داره تجربیاتمون رو رقم میزنه.

    ذهن ما داره هرلحظه رو رقم میزنه.

    کنترل ذهن=کنترل زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    اميركاوه نجدي گفته:
    مدت عضویت: 2297 روز

    انشاالله که امسال بهترین سال همه امون باشه

    بله همه چیز بر میگرده به باور هر فرد و اینکه خداوند ما رو جزیی از وجود خودش خلق کرده و قدرت خلق کنندگی رو در اختیار و جز صفات انسان قرار داده ولی با توجه به گذشت زمان و ورودی های ذهنی مان ما از اصل خود دور مانده ایم و خداوند راه سعادت و برگشت به اصل خود رو بوسیله هزار دستانش که یکیش شما خوبان هستین داره به ما یاداوری میکنه مایی که جوینده و طالب هستیم

    چون هرکسی کو دور ماند از اصل خویش. باز جوید روزگار وصل خویش

    بله همه ما در تلاشیم تا با هدایت های خداوند و یاداوری و تلنگرهای استاد عباسمنش بر گردیم به اینک ما خالق زندگی خود هستیم و این باور دوباره در وجود ما رشد کند که هرانچه را که بخواهیم و ذهنمان باور میکند میتوانیم بدست بیاریم و خداوند خودش در کتاب اسمانیش فرموده ما سرنوشت قومی رو تغییر نمیدهیم مگر به دستان خودش

    و امسال ما در اینجا تصمیم گرفتیم که سرنوشت خودمون رو خودم‌ن خلق کنیم و بهترین ها را که لیاقتش را داریم ار سلامتی شادی ثروت و سعادت برای خودمون خلق کنیم و فقط و فقط روی خودش حساب کنیم و فقط و فقط خودمان مسول زندکی خودمان هستیم نه هیچ کس دیگر و حال و احوال خودمون رو به هیچ کس و هیچ چیز گره نزنیم ،پس پیش به سوی خلق بهترین ها با قدرت

    امیرکاوه عزیز و دوست داشتنی بهت تبریک میگم که بالاخره دستت به نوشتن کامنت باز شد و رد پا داری از خودت به جا میذاری که بدونی که کی هستی و چه قدرتی داری ،افرین بهت ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    پریوش صالحی گفته:
    مدت عضویت: 226 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان عزیز چند سال پیش من در کلاس ها که شرکت می‌کردم یک از آشناهای شوهر دخترم رو اولین بار دیدم ودیدم خیلی ورم کرده وچشمایش هم بر آثر چربی زیاد دیده نمیشد اومده بود دکتر وفایده نداشت من گفتم مخوام یک قرصی برات بیارم از آمریکا آوردن گرون هست مخوای گفت تورو خدا بیار هر چی پولش باشه میدم آمدم خونه و داروها محلی رو با آرد مخلوط کردم و100 عدد درستکردم وبهش دادم وتا دوسال کارم همین بود وحالا خیلی خوب شدحالش وهمیشه تشکر میکرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3

    بنام خداوند وهاب و رزاق و غفور و بخشنده و مهربان و هدایت گرم

    خدایاااا شکرت که لحظه به لحظه به تک تک ثانیه هام خیر و برکت بخشیدی تا من وقت و زمان و فرصت و انرژی کافی برای انجام دادن تمام کارها امورات و برنامه هایم را داشته باشم و از اینکه در جهت دریافت خواسته ها و آرزوهایم در مدار هدایت ها و نشانه های واضح و آشکار و قابل لمس الهیم هستم ممنون و سپاسگذارم

    با سلام خدمت دو استادان بزرگوارم استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته جان نازنینم و دوستان حاضر در این سایت گوهر نشان

    چطور باورهای ما رفتار ما را تغییر میده ؟؟؟چطور ذهنیت ما تمام جنبه های زندگی ما را تغییر میده ؟؟؟

    چطوری باورها و پیش فرضهایمان بر رفتارمان تاثیر میگذارند ؟؟؟؟

    باورهای مخرب و محدود کننده ؛ پیش فرض های محدود کننده و مخربی را در اعمال و رفتار و احساس و روابط و دارایی ها و سلامتی و تندرستی و کسب و کار و شغل و غیره ی ما بوجود میاره

    ذهن ما کاملا تاثیر بر رفتار ما دارد در هر زمینه ای در روابط و ثروت و سلامتی و یا تناسب اندام و یا پول و ثروت و کسب و کار و غیره .. فقط باید بطور تمرکزی. روی یک خواسته ای بطور مداوم و مستمر تمرکز کنیم الگوها رو برای ذهن مون پذیرش کنیم .. به ذهن مون بگیم بفرما اینم یک نمونه از آن خواسته مون .. اگر برای فلانی شده پس برای من هم شدنی است !!!!

    من چندین خواسته را برای سال جدیدم در زمینه های مختلف هدف‌گذاری کردم و توی دفتر تقویم سال جدیدم نوشتم و هر روز وقایع مهم روزانه ام رو توی تقویمم مینویسم و همین نوشتن باعث شده که هر روز آن صفحه ی اول تقویم رو ببینم و بخودم هدفهامو یاد آوری کنم ولی هدف اولم در مورد کسب و کار و شغل خانگیم هست و تمام تمرکز و مومنتوم مثبت ام رو روی همین هدف متمرکز کردم و باورهای محدود کننده ام را دارم شناسایی میکنم تا بتونم فروش درست و مناسب و خوبی رو داشته باشم و این جمله ی کلیدی و طلایی استاد رو هر روز بخودم یادآوری میکنم اینکه .. بجای اینکه فکر کنیم که چیکار کنیم که مردم با بیزینس ما آشنا شوند به این فکر باشیم که من چیکار کنم که من در مدار درست ومناسب و شرایط درست قرار بگیرم

    اگر من در مدار درست قرار بگیرم با آدم مناسب و با خریدار دست بنقد درست و مناسب در زمان مناسب وارد مدار من میشود

    اگر برای استاد امکان پذیر شده که در تمام جنبه ها به شرایط دلخواه خودشون برسن برای منم میشه اگر استاد از علاقه و عشقشون به استقلال مالی رسیدن. برای منم میشه!!!!!

    همه چی از اینی که هست آسانتر و بهتر و لذت بخش تر و نتیجه دار تر میشه به شرط باور پذیری و عمل به ایده ها .

    کافیه فقط تمرکز روی نکات مثبت داشته باشیم و ورودیها و ذهنیت و افکارمون را کنترل کنیم و احساساتمون را بطور مداوم خوب نگه داریم .. حالا برای هر کسی به یه طریقی می‌تونه احساسش رو خوب نگه داره و باورهای عالی و فراوانی را آگاهانه جایگزین باورها و پیش فرضهای قبلیش کند که البته نیاز به تمرین و تمرکز مداوم داره ..و این تغییر پیش فرض ها و باورها از خانواده و فرهنگ و جامعه. و رسانه ها و کتاب ها و فیلم ها و الگوها و غیره وارد افکار و باورهای ما شده ..

    ولی با تمرین میشود این پیش فرض ها رو تغییر داد ..

    یکی از باورها و پیش فرض هایی که اخیر در جامعه داره بخورد مردم داده میشه اینکه همه چی خیلی گران شده .. اینکه مردم نمیتونن سیب زمینی و پیاز بخرند … اینکه پول نیست .آب سد ها خالی شده و آب نیست .. برق نیست .. گاز نیست . هوا نیست . هوا آلوده است .. باران نیست .. یادمه استاد در یکی از فایل هایشون در دسته ی باورهای ثروت ساز فایل

    قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت»

    دقیقا ده پانزده سال پیش در شمال و اون ویلاشون این مسایل رو کاملا توضیح دادند .. وقتی برای اولین بار این فایل رو دیده بودم انگار مغزم همون لحظه داشت بهم میگفت . آره آره استاد درست میگه .. اون جنگل های سرسبز پشت سر استاد در اون فایل یک الگو برام شد … و یا راجب آب و باران و این وفور و فراوانی ها صحبت کردند ذهنم داشت از اون پوسته ی قدیمی محدود کننده بیرون میومد اینکه باور فقر و کمبود از طریق رسانه ها برای یک باور محدود کننده و کمبود داره وارد افکار و ذهنیت مردم می‌شه و از این طریق غذای روح و افکار نامناسب را بخورد ذهن میدهند.

    دوستان عزیزم روز اول عید خواهرم اینا اومدن خونه مون عید دیدنی .. داشتند راجب مبلمان جدیدی که خریده بودن صحبت میکردند .. اینکه دو دست مبل خیلی شیک و جدید برای خونه شون خریدن .. یک مبل و میز ناهار خوری پذیرایی و یک دست مبل راحتی إل برای محیط نشیمن دورهمی .. خدا رو شکر ولی چیزی که خواهرم اینا رو خیلی ناراحت کرده بود اینکه یکماه. پیش از عید نوروز سفارش و خرید کرده بودند و پولشو تمام کمال پرداخت کرده بودندو قرار شده بود قبل از سال نو تحویل و ارسال کنند در صورتی که عید شده بود ولی هنوز مبلمانشون رو تحویل نگرفته بودن .. یعنی آنقدر سرشون شلوغ بود که کارگاه تولیدی این لوازم برای تحویل دهی این مبلمان و وسایل نوبت دهی کردن و دقیقا روز سوم و یا چهارم عید ساعت سه صبح این وسایل به خانه ی. خواهرم رسید .. همون باربری که این لوازم رو تحویل دادن گفتند آنقدر سرمون شلوغه که هر روز تا ساعت چهار صبح طول می‌کشه که این لوازم ها رو تحویل مشتری بدیم !!

    پیش فرض های ذهنی ما الگوهای ذهن رو بما نشون میده .. وقتی برای عید رفته بودم بازار روز پردیس خرید کنم . ساعت هشت ونیم صبح روز چهارشنبه رسیدم آنجا . یعنی روز آخر سال .. بنظر خودم خیلی زرنگی کردم که اول وقت خودمو آنجا رسوندم ولی دیدم مردم کلی خرید کرده بودن گویا آن روز از ساعت هفت صبح بازار روز کارشو شروع کرده بود و مردم هم کاملا اطلاع داشتند .. یک چرخ دستی برداشتم و از سبزی و میوه و غیره خرید کردم و بعدش رفتم برای خرید مرغ …صف مرغ و پاک کردن مرغ و ماهی همچنان زیاد بود . من که فقط یک دانه ماهی قزل آلا درشت گرفته بودم و توی نوبت وایستادم تا برام پاک کنند و برش بزنند.. ولی بقیه ی مردم چندین و چند ماهی های مختلف خریده بودند و توی صف پاک کردن ماهی ایستاده بودند . .. صف پرداخت پول برای سه صندوق همچنان طویل بود کارکنان و مسعولین صندوق مثل فرفره کارت می‌کشیدن و حساب کتاب میکردند .. واقعا توی ذهنم وفور و فراوانی بیشتر از همیشه تداعی میشد .. و باورهای فراوانی و پول و ثروت و نعمت و برکت های الهی در ذهنم بیشتر و بیشتر رشد کرده بود .. وقتی خریدهام تمام شد منتظر اسنپ بودم که وسایلمو از چرخ دستی بذارم توی ماشین. که چند تا خانم آمدند بسمت من که کمکم کنند چرخ دستی رو خالی کنم !!! آنها بهم گفتند چون چرخ دستی ها تمام شده یعنی آنقدر مردم از چرخ دستی استفاده کرده بودند و جمعیت زیاد بود که برای چرخ دستی هم باید نوبت می‌گرفتی!!! چقدر این صحنه برام جالب بود که بخاطر اینکه چرخ دستی منو بگیرند سبب خیر و برکت برام شد که آن اشخاص بیان کمکم کنند تا وسایلمو بذارم داخل صندق عقب اسنپ . البته آقای راننده ی اسنپ هم بسیار مرد مودب و متشخصی بود و پیاده شد و کمکم کرد و تا داخل پارکینگ جلوی آسانسور آمد و تمام خریدهامو گذاشت داخل آسانسور !!!! خدایاااا شکرت که فرشتگانت رو بسمت من هدایت کردی خدایاااا شکرت!!!!!

    وقتی جاده و عوارضی پردیس را دیدم که چقدر ماشین های زیبا و تر و تمیز برای رفتن به شمال شلوغ شده بود بیشتر از همیشه باورم به وفور و فراوانی و پول و ثروت و نعمت ها بیشتر شده و این چرخه ی وفور و فراوانی پول و ثروت و نعمت در تمام جنبه های شغلی رو میشد توی همین ترافیک پشت عوارضی پردیس دید . اعم از بنزین و لوازم یدکی و غیره برای ماشین ها . پولداری آنان که حتما پول و ثروتی دارند که می‌خوان برند شمال و خرج کنند و یا ویلایی دارند و یا ویلایی رو اجاره کردند و یا خانه و یا مکان و یا هتلی رو در نظر دارند خلاصه وفور و فراوانی پول رو داشتم به ذهنم نشون میدادم .. خدا رو شکر وفور و فراوانی را در خانه مان داشتیم . خدا رو شکر پیش فرض های ذهنی من داره مومنتوم مثبت رو بمن نشون میده .. مومنتوم مثبت من داره بسمت بهتر شدن و اوج گرفتن حرکت می‌کنه … خدایاااا هزاران هزار بار شکرگذار نعمت های الهیم هست خدایاااا شکرت

    با تکرار و استمرار و توجه به نکات مثبت اطرافمون و الگو برداری از افراد موفق میتوانیم کم کم ذهن مون را عادت به مومنتوم مثبت و برداشت مثبت بیشتر هول بدیم و آنوقت هست که اتفاقات بر اساس افکار و فرکانس هامون به شکل فوق العاده خوب و عالی حرکت می‌دیدم و چیده مان میشه حتی فراتر از روش‌هایی که قبلنا به ذهن مون می‌رسید.. و من باید از انرژی و قدرت الهی کمک و هدایت بطلبم که این مومنتوم مثبت رو بصورت پایدار حرکت بدم

    چند روزی هم منزل خاله جانم بودم خدا رو شکر آنجا هم بطور مداوم وفور و فراوانی رو می‌دیدم .. اینکه خاله جانم چند تا اسکناس جدید سبز رنگ دویست هزار تومانی به منو خواهرم عیدی داد .. کلی از این اسکناس جدید و نو براق لذت بردم . البته شنیده بودم که اسکناس های دویست هزار تومانی جدید چاپ شده ولی ندیده بودم و درسته که مقدارش زیاد نیست ولی از اینکه پول رو بصورت یک انرژی نگاه میکنم خوشحال شدم و با لذت به تمام محتوای آن پول نگاه کردم و عکس سد کارون3 روی پول چاپ شده و این خودش نمادی از وفور و فراوانی آب در سد های ایران را برام تداعی کرد و فقط فقط شکرگذاری میکردم خدایاااا شکرت

    نزدیک سیزده بدر است و من و دخترم قرار شد یک روز قبل از سیزده بدر اسنپ بگیریم و بریم کرج مهرشهر منزل خواهرم که سیزده بدر رو با هم باشیم و هم اینکه عید دیدنی کنیم و هم چیده مان وسایل و لوازم جدید خانه شأن را ببینیم و تحسین شون کنیم و خودمون هم لذت ببریم ..

    الهی سال جدید 1404 سال وفور و فراوانی خیر و برکت و نعمت های الهی بهمراه شادی و شادمانی و سلامتی رو بصورت تصاعدی تجربه کنید الهی آمین. خدایا شکرت که یک فرصت جدید دیگری رو نصیبم کردی تا یک فصل بهار و شکوفه های زیبای دیگری را ببینم و از این فرصت های گرانبها استفاده کنم و لذت ببرم و شکرگذار نعمت هایت باشم الهی سیزده بدر همه مون بخیریت و شادی و شادمانی و کامیابی سپری بشود و شکرگذار و قدردان این نعمت های الهی مون باشیم

    خدایاااا شکرت که مومنتوم تمام کارهای من بطور جادویی و معجزه آسا راحت و آسان انجام میشود و در تمام جنبه‌های زندگی‌ام به معنای واقعی کلمه، سرشار از آرامش، آسایش، برکت و نعمت فراوانی بیشتر و بیشتری شده است

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت و تداوم و پایداری و تمرکز. و نعمت و برکت می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی میرفخررجایی گفته:
      مدت عضویت: 1507 روز

      سلام و درود رویا خانوم عزیز امید وارم که حالتون عالی باشه

      مرسی بابت کامنت زیبا و پر از باورهای خوب

      واقعا یکی از پیش فرض های ذهنی محدود کننده ی ما همین بحث کمبود هست

      که واقعا هم دروغه

      و خدارو شکر که خداوند مارو هدایت کرد و چشممون رو به دبدن زیبایی ها و فراوانی ها باز کرد

      یکی از دلایلی که شورو شوق و انگیزه ای برای ثروت مند شدن نداریم به خاطر همین پیشفرض های ذهنی اشتباهی هست که هزاران هزار بار به ما گفتن و ما باور کردیم

      اگر ما باور داشته باشیم که بی نهایت ثروت در جهان وجود داره

      بی نهایت ثروت تو همین ایران ما وجود داره

      بینهایت درخواست و نیاز در همین کشور من در همین شهر من در همین محله من وجود داره

      اگر ما باور داشته باشیم که پول ساختن کار بسیار بسیار ساده و لذت بخشیه

      خیلی حال میده خیلی راحته من یه عشقو علاقه ای دارم میام تو عشقو علاقم تمرکز میگذارم هر روز بهتر میشم خداوند هم خیلی راحت خیلی راحت به بی نهایت طریق منو هدایت میکنه بهسمت اونا یا اونارو به سمت من هدایت میکنه

      (یه نشونه در این مورد. همین پریروز که رفتم یک سفر یک روزه یه شمال و حالم خیلی خوب بود یکی از مربیان به من زنگ زد و گفت یک مسابقه هست تک بازی . بازی میکنی؟ گفت ببری 200 میلیون بهت میدن ببازی 100 میلیون. میبینی رویا خانوم خداوند اینطوری هدایت میکنه بدون اینکه من بخوام زور بزنم یا تقلا کنم)

      اگر من باور داشته باشم که پول خیلی دست مردم هست . خواسته های مردم هر روز داره بیشتر میشه هرروز افراد بیشتر برای خواسته هاشون خرج میکنن هر روز تعداد افراد ثروتمند داره بیشتر میشه هر روز درآمد ها داره بیشتر میشه ئ افراد به دنبال بیشتر خرج کردن و لذت بردن هستن

      اگر من باور داشته باشم که افراد بسیار زیادی هستن که برای چیز های خیلی ساده و بدیهی صف میبندن و بی نهایت مشتری برای هر نوع محصولی هر خدمتی هست

      و بائر داشته باشم که من لایقم من با همین توانایی هایی که تو این لحظه دارم یا این ایده ای که تو این لحظه دارم خیلی خیلی راحت میتونم پول بسازم

      و البته باور داشته باشم که قانون تکاملی هست یعنی من باید تکاملم رو طی کنم و اول نشانه ها میاد بعد تبدیل میشه به مشتری واقعی و من در همین مشتری های اولیه آزمونو خطاهامو میکنم روند کارم رو بهبود میدم بهتر میکنم و به میزانی که من بهتر میشم روند کارم بهتر میشه و در واقع باورم نسبت به تواناییم و محصولم بیشتر میشه

      و حالا کلی باور دیگه مثل تاثیر عوامل بیرونی

      خب

      با چه شجاعت و ایمانی حرکت میکنیم؟

      با چه شجاعت و ایمانی میریم به سمت تحقق رویامون؟

      و من به شخصه هرکجا که با ایمان حرکت کردم

      یعنی شاید این باورهارو هم نمیدونستم

      ولی ایمان داشتم که میشود من میتونم خدا کمک میکنه خدا روزی رسونه

      نتیجه گرفتم

      و تو بحث سلامتی

      من خودم خدا میدونه چقدر پیش فرض غلط دارم که باید تغییرشون بدم

      ولی همین باور که سیستم ایمنی بدن من از پس هر عامل بیرونی بر میاد و هر چیزی هم که از بیرون نیاز باشه که من سلامت تر شوم خداوند منو هدایت میکنه یا اونو به سمت من هدایت میکنه

      داره به من کمک میکنه که جسمم سالم تر بشه یا بعضا حداقل حرکت کنم برای حل مسائل جسمم

      با این باور که هدایت میشم

      در کل

      ما یک خواسته ای داریم

      یک ایده ای هم براش میاد یا اگر نمیاد هدایت میشیم به یک الگویی تا باور کنیم که میشود و بعد یک ایده ای به ذهنمون میاد یا بهمون گفته میشه واین همون هدایت خداونده

      که وعده داده حتما هدایتی از طرف من خواهد آمد اما کسانی که هدایت من رو دریافت میکنن که نه ترسی دارن از آینده و نه غمی دارن از گذشته

      یعنی میتونن ذهنشون رو کنترل کنن و تو احساس خوب باشن

      و دقیقا ایده های خوب الهامات خوب وقتی میاد که ما حالمون خوبه

      و اونجاست

      که ما باید عمل کنیم باید ایده هارو اجرایی کنیم تا قدم بعدی به ما گفته بشه

      و با این روند ما میتونیم به همه ی خواسته هامون برسیم

      خدارو شکر که کامنت شما باعث شد که این نکات برامون یاد آوری بشه

      و انشاالله خداوند ایمان حرکت کردن بهمون بده انشاالله کمکمون کنه بتونیم نظر دیگران رو توی ذهنمون کمرنگ تر کنیم انشاالله کمکمون کنه که وقتی هنوز نشونه ای از خواستمون دریافت نکردیم واکنش نشون ندیم و احساسمون رو خوب نگه داریم و ادامه بدیم و ایمان داشته باشیم که بالخره جواب میدهد نباید مسیر رو تغییر بدم باید ادامه بدم تا ببینمش

      از شما خیلی ممنونم

      در پناه خدا باشید و سالی پر از فراوانی و ثروت داشته باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    محمد خدیوپور گفته:
    مدت عضویت: 1435 روز

    الحمدالله رب العالمین

    سلام خدمت استاد عباس منش وخانوم شایسته عزیز ودوستان گرامی

    من یه تجربه جالب دارم از همین چند روز پیش من مادرم آرتروز زانو داره وتا حالا خیلی هم دکتر رفته ولی خوب نشده خلاص من چند روز پیش دیدم مادرم خیلی میگه پام درد میکنه واز این حرفا منم یه بسته قرص ژل رویال داشتم رفتم پیش مادرم وگفتم مادرمن یه بسته قرص دارم که واقعاهردردی رو درمان میکنه وکلی ازش تعریف کردم درصورتی که این قرص

    یهقرص معمولی هست واصلا خاصیت مسکن بودن نداره خلاصه حدود 20دقیقه ورودی مثبت دارم گفتم مادر این قرص از یه استاد طب سنتی گرفتم گفته تاحالا چندنفر از این قرص بهشون دادم راضی بودن ونتیجه گرفتن خلاصه مرطب تعریف کردم مادرم هم بنده خدا قبول کرد وگفت واقعا راست میگی گفتم آره گفت بزار ببینم پناه بر خدا امتحانش میکنم مادرم خورد بعد دیدم شب گفت مامان خدا خیرت بده واقعا آروم شدم اصلا خودم باورم نمیشد همون جابه خودم گفتم ببین چقدر واقعا بحث باورها وکنترل ورودی ها مهم هست واقعا خدایا شکرت به خاطر استاد عباس منش واین مسیرتوحیدی واین سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    مبین هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز و همه دوستان گرامی، سپاسگزارم استاد بخاطر این فایل های فوق العاده که به عنوان هدیه تقدیم ما می کنید.

    قطعا که در هر ثانیه از زندگیم ذهنیت هام بوده اند که واقعیت ها رو خلق کردند. ما تو مدرسه یه معلم داشتیم که سال بالایی هامون بهمون گفته بودن که این معلم الکی خالی میبنده و داستان های دروغین تعریف میکنه… بعدا که این معلم اومد سر کلاس ما با این ذهنیتی که داشتیم بنده خدا هرچی میگفت ما این ذهنیت رو داشتیم که احتمالا داره خالی میبنده در حالی که ممکنه خیلی از حرفاش راست بوده باشه.

    تو دانشگاه بارها پیش اومده که گفتن فلان درس سخته یا فلان استاد سخت گیره اما من باور نکردم و ذهنیتم رو درست نگه داشتم گفتم یه عالمه آدم تونستن این درس رو پاس کنن پس منم میتونم و اینکه قطعا هر چیزی راه حل های آسانی هم داره که من میتونم پیداش کنم و با این ذهنیت تونستم اون درس ها رو به راحتی پاس کنم.

    یه استاد بود تو دانشگاه که همه میگفتن سخت گیره و فلانه من خوب باز هم سعی کردم باور نکنم و واقعا اتفاقات خوبی رخ داد. کلاس اون استاد رو من از 8 جلسه یک جلسه شو تونستم برم و با این وجود اجازه داد امتحان بدم و تازه چون امتحان رو خوب داده بودم بعد امتحانات خودش پیگیر شد از دانشگاه بهم زنگ زدن گفتن استادت گفته نمرش تو ورقه خوب شده ولی من دلم نیومده همین نمره رو براش بزارم بهش بگید اگه یه تحقیق ساده انگام بده من 2 3 نمره براش اضافه میکنم. باورتون میشه استادی که همه انقد سرش غر میزدن و گله و شکایت میکردن با من اینطوری خوب بود چون سعی کرده بودم ذهنیتم رو در موردش خوب نگه دارم.

    در پناه نور و عشق الهی باشید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: