درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمزه لطیفی صدر گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان بهشتی ام

    وَعۡدَ ٱللَّهِۖ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ*

    امیدوارم که همه دوستان رو مومنتوم مثبت کشتی تایتانیک باشند

    یه خبر خوب ، راستی استاد این چند روز دارم نشونه های واضحی رو دریافت میکنم و به قول استاد نشونه ها که میان خودش هم میاد فقط کافیه از مسیر لذت ببرم و به مسیر علاقه ام ادامه بدم و سمت خودم و سهم خودم رو به بهترین نحو انجام بدم و بقیه کارها رو به خدا میسپارم

    مثال های که دوستان زدن خیلی فوق العاده خوب بودن و چقدر ما بعضی موقعا گول قیمت های بیشتر و تبلیغ های فیک رو میخوریم

    از این مثال سعید شهریاری عزیز دیگه بهتر هست که به جای مورفین داشت آب مقطر برای بیمارها میزد و بیمار خوب میشه و جواب میده و فکر می‌کرده که مورفین زده

    من چند با خواستم جاهای گرون قیمت قهوه بخورم ولی این کار انجام ندادم بخاطر کمبود و وضعیت مالی نشد ولی یکی از آرزوهام بود که به آزادی مالی و زمانی و مکانی برسم و هر چه دوست داشتم رو بخرم که این مسیر تکامل میخواد و فعلا دارم از مسیر لذت میبرم و چون پشت ذهنم این بود که این چون قیمتش بیشتر هست ، منطقه اش بالا شهر حساب میشه ، دکوراسیونشون خیلی لاکچری هست و این چیزا دیگه حتما قهوشون فرغ می‌کنه ولی در واقع اینجوری نیست ذهن من داشت بیش از حد به قضیه پر و بال میداد الان درسته کافه که دکوراسیونش و فضاش خوبه حال خوب به آدم میده ولی نه اون تصورهایی بیش از حدی که تو ذهنمون می‌سازیم

    الان من خیلی وقته از این قهوه های معمولی کلاسیک پودرش میگیرم و تو خونه با دله عربی خودم درست میکنم ، نمک الکترولایت و هِل هم روش می‌زارم و چه قهوه ایی میشود به سلامتی دوره قانون سلامتی میزنم بر بدن و هر مهمانی که میاد قهوه بهش میدم کیف می‌کنه و میگه چه رو قهوه میریزی

    آیا باورهای تو نسبت به خداوند، زندگی‌ات را با جریان نعمت و برکت هم‌جهت نگه داشته یا از این جریان دور ساخته است؟

    دقیقا باورهای من نسب به خدا زندگی من را با جریان نعمت و برکت هم جهت کرده و نگه داشته است

    دوره هم جهت با جریان خدا عاشقشم و دارم باهاش زندگی میکنم

    استاد تاج سری بی نهایت ازتون سپاسگزارم مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فاطمه خلانلوئی گفته:
    مدت عضویت: 266 روز

    سلام استادعزیزم خانم شایسته مهربان ودیگر خانواده عباسمنشی گل

    الان که داشتم فکر میکردم به باورهای شبیه توت فرنگی دیدم من ودوروبری هام خیلی ازاین باورهاداشتیم وداریم

    مثلا چندتا ازدوستان لباس هایی می‌خریدند باقیمت پایین از قسمت پایین شهر و زمانی که می‌گفتند اول باورنمیکردم بعدهم میگفتم جنسش بدرد نمیخوره زودخراب میشه وکلی هم بحث میکردم وسعی میکردم دلیل ومدرک،بیارم گاهی هم پیگیر که بعدمدتی حتی سراغ لباس هم میگرفتم

    ببینم خراب شده یانه تابگم دیدی گفتم

    بعدمدتها،که دیدم نه تفاونی بالباسی،که من گرفتم ندارم گاهی بهتربود

    تا که این داستان برای منو یکی ازدوستان دیگم اتفاق افتاد

    من رفتم ازهمون مغازه های که اونا میرفتن خرید میکردم چه برای دخترم چه خودم بعد به دوستان دیگم میگفتم ازفلان مغازه باقیمت پایین خریدم میگفتند جنسش به درد نمیخوره واشتغال وچقدر. زشت

    دیگه تصمیم گرفتم مکان وقیمت نگم

    شاید باورتون نشه

    دیگه چیزی نمی‌گفتند

    بلکه میگفتم فلان لباس که مثلا 150خریدم

    میگفتم چندمی ارزه می‌گفتند حداقل600ت

    اینو بگم که چقدر از مدلش تعریف می‌کرد چقدر باکلاس چه رنگی چه جنسی

    حتی یکی ازدوستان که خیاط گفت این بار از این تولید کنم

    من هیچی نگفتم

    وگفتم واقعا همه چیز باور

    ممنونم ازشما استاد عزیز

    من درتلاش که بتونم باورهام عوض کنم دوره هم جهت باجریان خداوند خریدم که بتونم مخصوصا در باورهای مالی تغییرایجادکنم

    ممنونم خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    Shiva گفته:
    مدت عضویت: 941 روز

    سلام خدمت همه واستاد گرامی

    من همیشه کامنتای دوستان و میخونم و بی نهایت لذت میبرم اما الان چون تو تعطیلات عید بودیم وقت نکردم زیاد کامنت بخونم اما وقتی این فایل و گوش کردم و کامنتایی که استاد خوندن یاد یکی از تجربه های جالب خودم افتادم گفتم بیام براتون بگم

    همسر من از شلغم بیزاره و به شدت بدش میاد یه روز خونه مادر شوهرم بودیم و من همراه غذا یکم شلغم پوست کردم و خورد کردم و به همسرم گفتم ترب سفیده و همسرمم با اشتها داشت میخورد منم که فقط نگاش میکردم و نمیتونستم جلو خندمو بگیرم و مادرشوهرم همش میگفت نخند میفهمه

    وهمسرمم میگفت چرا میخندی چیکار دارید میکنید که انقد میخندید منم هیچی نگفتم تا غذاش تموم شد و همسرمم همش میپرسید چرا میخندی منم گفتم اونی که خوردی ترب نبود شلغم بود همین که گفتم هر چی که خورد و بالا آورد

    گفتم بابا تو که با لذت داشتی میخوردی پس چرا میگی دوست ندارم میگفت ای کاش بهم نمیگفتی که شلغمه

    مادر شوهرم گفت بابا شلغم کلی خاصیت داره برا سرما خوردگی خوبه گفت هر وقت سرما خوردم بهم نگید ولی تو غذام شلغم بریزید

    خیلی برام جالب بود این کارش که با اشتها داشت میخورد اما وقتی فهمید …‌

    واقعا همه چیز از خودمون،درونمون و ذهنمون سرچشمه میگیره

    ممنونم استاد بابت آگاه کردنمون

    ایشالا که عمر جاویدان داشته باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1510 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستانم

    الهی شکرت که یک روز زیبای دیگه بهم فرصت زندگی دادی

    استاد بی نهایت سپاس برای این فایلهایی که با عشق ضبط میکنید که از هزار تا ویدیوهای که به قول خودشون

    حرفه ی هست تاثیر گذار تر هست مثل این میمونه کار شما مثلا در یک رستوران بسیار حرفه ای از نظر زیبایی

    و مکان درجه یک هست ولی کیفیت غذاش مفت هم ارزش ندارد معلوم که دیگه به اون رستوران نمیرم و خاطره

    بدی هم از ان رستوران برام میمونه احتملا کسی هم بپرسه تبلیغات بدی در مورد انجا خواهم کرد

    حالا این قصه استاد عزیزمون هست که با یک موبایل ساده این چنین با کیفیت و محتوایی پر مغز تولید

    میکنید به چه سادگی و با چه تاثیر گذاری فوق العاده دم شما گرم

    ذهنیت منفی و مثبت خیلی جاها بهم کمک کرده در مورد آدمها سفرهایم که در این روزهای عید نوروز در آن

    بودم و دیشب برگشتیم هدایتی با لطف خدایم الهی شکرت

    مثلا در مورد فلان شهر چیزهای ناجالب شنیدم و پیش فرض از انجا خوب جالب نیست ولی اگر پیش فرضها

    را تغییر دهیم و آگاهانه بدون ذهنیت پیش فرض ادامه دهیم حالا در هر موردی واقعا تجربیات بهتری خواهیم

    داشت و زندگی را برای خودمون در تمام ابعادش زیباتر میکنیم مهم اینه که ما هنوز به دلیل سبکی که بزرگ شدیم

    باورهایی که داریم یکم باور این که منم دارم با ذهنیتم زندگی خودمو رقم میزنم نه هیچ کس دیگه انوقت جدی تر

    آگاهانه تر زندگی میکنیم و این نیاز به تکامل داره نمیشه به زور و سرعت ذهنیت را عوض کرد مثل همیشه

    مثال قشنگ ورزش بدنسازی که استاد عزیزم همیشه میگن همینه عجله نکنیم اجازه بدیم ذهنمون با باورهای

    جدید عادت کنه با خودمون صحبت کنیم مثال بیاریم منطقی کنیم الگوهای منطقی بیاریم روشن تر کنیم

    برای خودمون که این باور بهم کمک نمیکنه بیام عوضش کنم با منطق باوری را بسازم که بهم احساس آرامش

    میده احساس زنده بودن و شادی میده امید میده همینه در تمام زمینه ها باید ادامه بدیم جاهایی که پاشنه آشیل

    داریم ادامه بدیم باور سازی کنیم تا زندگی هم بهمون ثابت کنه که اره درسته همینه جهان همون آینه وار بهمون

    نشون میده که چیکار کردیم الهی شکرت برای قوانین بدون تغیرت

    شما را به خدای بزرگ و مهربانم میسپرم

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    علیرضا فدائی گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    به نام خالق یکتا

    سلام به استاد عزیزم و همه عزیزانی که این کامنت رو مطالعه می کنند

    استاد نمی دونید چقدر این روزا خوشحالم از اینکه دوباره فعالیت تون روی سایت بیشتر شده ، با عشق همه فایل هارو نگاه می کنم و درس ها رو یاد میگیرم

    من قسمت های قبلی این سری از فایل ها رو هم دیدم ولی کامنت نزاشتم ولی الان وقتی تجربیات دوستان رو خوندین منم ترغیب شدم کامنت بزارم

    در مورد مسئله پیش فرض های ذهنی منم مثل استاد یک مثال در مورد درس خوندن دارم

    چند سال پیش تازه قرار بود وارد دبیرستان بشم و انتخاب رشته کنم و با توجه به علاقه و نقاط قوتم تصمیم گرفتم رشته علوم تجربی رو انتخاب کنم توی رشته علوم تجربی در مقطع دبیرستان خب یک سری دروس تخصصی هست که شامل زیست و فیزیک و ریاضی و شیمی میشه و یک سری دروس هم هست که دروس عمومیه مثل فارسی و دینی و …

    یادمه وقتی قرار بود انتخاب رشته کنم از دختر خالم که اونم رشته اش تجربی بود و فارغ التحصیل شده بود در مورد درس های این رشته و سختی و راحتی هاش پرسیدم

    جوابی که دخترخالم بهم داد این بود که رشته تجربی رشته سخت و شلوغیه (از لحاظ داوطلب) ولی دروس اختصاصیش خیلی خوبن مخصوصا درس زیست شناسی !

    و اینم گفت که من توی دبیرستان همیشه درس زیست شناسیم قوی بوده

    همین یک جمله کافی بود تا توی ذهن من شکل بگیره که درس زیست شناسی درس خیلی شیرین و باحالیه و بخاطر همین دختر خالم زیست شناسی ش قوی بوده !

    خلاصه منی که اصلا تا به اون سن زیست شناسی نخونده بودم و اصلا نم یدونستم محتوای این درس چیه با یک پیش فرض قبلی مثبت وارد دبیرستان شدم ، من همون سال اول که وارد دبیرستان شدم بالاترین نمره کلاس رو توی زیست گرفتم و همیشه برام درس جذاب و روالی بود ، بعد از یک مدت دیدم بعضی از بچه هامون چقدر از زیست بدشون میاد و به اصطلاح از این درس می نالیدن ، بعد همیشه به خودم میگفتم بابا درس به این خوبی ! مگه چی داره که این همه سختش می کنن ولی خب مسئله اینجا بود که درس زیست شناسی به خودیه خود نه تنها درس آسونی نبود بلکه کلی جزئیات و مفاهیم نسبتا پیچیده داره ولی چون من با یک پیش فرض ذهنی مثبت ، نسبت به این درس وارد دبیرستان شدم ، همیشه توی این درس خوب بودم و هستم

    البته عکس این قضیه هم برام اتفاق افتاده ، من توی این سه سال دبیرستان همیشه نسبت به درس فارسی مقاومت داشتم و همیشه توی ذهنیم درس بدرد نخور و سختی بوده و دقیقا بخاطر این طرز فکر معمولا حوصله خوندنش رو نداشتم و نمراتم توی این درس پایین میشد ، ولی وقتی فایل های (درس هایی از توت فرنگی 19 دلاری) رو شنیدم و استاد در مورد خودشون مثال زدن که الکی درس ریاضی رو برای خودشون سخت می کردن تصمیم گرفتم منم بشینم و برای یک بارم که شده بدون مقاومت و دیدگاه منفی درس فارسی رو بخونم و باورتون نمیشه توی این یک هفته که دارم فارسی می خونم چقدر از این درس لذت میبرم ، درسی که تا قبل این همیشه ازش بدم می اومد

    و مطمئنم با همین تغییر دیدگاه امسال یکی از بالاترین نمراتم رو توی درس فارسی می گیرم

    من یک برادر کوچیک تر از خودم دارم که وقتی 4 5 سالش بود از روغن های حیوانی مثل روغن دنبه خوشش نمی اومد و اگه موقع پخت غذا می فهیمد که مامانم داره توی غذا از روغن دنبه استفاده میکنه دیگه لب به غذا نمی زد

    از اونجایی که مامان من هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی دستور پخت غذاشون رو حاضر نیست تغییر بده :) ، بجای اینکه دیگه توی غذا از روغن دنبه استفاده نکنه ، یواشکی توی غذا از روغن دنبه استفاده می کرد و الکی به داداشم میگفت روغن گیاهی استفاده کردم خلاصه اینجوری تا مدت زیادی روغن دنبه بجای روغن گیاهی به خورد داداشم بچاره ام میداد جالب اینجاست داداشم هم اصلا نمی فهمید که توی غذا از روغن دنبه استفاده شده و به مامانم می گفت غذا بدون روغن دنبه خیلی خوشمزه تره !

    آره خلاصه که همون طور که استاد گفتن دیدگاه و باور های ما باعث میشه مغز ما حتی واقعیت رو هم برامون جور دیگه ای معنا کنه و تجربه کنه

    استاد عزیزم خیلی ممنون بابت این فایل های آگاهی دهنده و پندآموز

    مطمئنا یکی از سپاسگزاری های بزرگ من از خداوند بخاطر آشنایی با شما و عضویت در این سایته بی نظیره !

    خیلی دوستون دارم ، هر کجا که هستید در پناه خالق یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 187 روز

    سلام به استادعزیزم ودوستان عزیزم

    هروز سعی کنید محبتتون روبه عزیزانتون همسر وفرزندتون ابرازکنید .جملات محبت آمیز به همسرتون بگید .همسرتونو بغل کنین و باهاش صحبت کنیین اگر مادرپدرتون وهمسر نیاز به کمک دارن قبل ازاینکه به شمابگن -شماباید اینقدر حس ششم قوی داشته باشین که بتوتید بهشون کمک کنین و اجازه ندین همسریا فرزند بیادبهتون بگه -اونموقع خورد میشه

    اینقدرباید حواستون جمع باشه برای عزیزانتون که قبل ازدرخواستشون شما خودتون پیش قدم بشید درغیراینصورت هم خودتونو میسوزونین درآتش تنهایی و هم همسرومیسوزونید .ازمحبتتون -از آرامشتون به همسردریغ نکنید -اگراینجوری زندگی میکنید دوست من -شما همین الان تو آتیش هستین .نیازی به آتیش جهنم نیست هم خودتونو میسوزونید هم همسر وعزیزان رو .اینقدرفکرنکنین که باید زجربکشین تا لایق بشین .بریزید بیرون این افکارمنفی رو .به همسریدفعه بگین میخای بیای توبغلم -دلت برام تنگ نشده – میخای باهام صحبت کنی -یک خونه هست -یک ماشین هست یک کارت بانکی هست فقط جای خالی تو توخونه احساس میشه . بگوعزیزم میدونم جام خالیه توخونت .بگو -حرف بزن- ابراز محبت کن . چه چیزقشنگتر ازصحبت درباره عشق والگو شدن برای همه ملت .

    همین ابراز محبت به همسر به اندازه تمام ثروت دنیا با ارزشه دوطرف رو مثل موشک میکنه درممنتوم مثبت چه چیز از رابطه عاشقانه بهتره .

    شیطان همش دوستداره بنده رو بندازه دردام غرور – خودبرتربیتی- سکوت بیجا

    عشق باهمین محبتها پایدارمیشه . ورابطه روقویترمیکنه .همش که نمیشه بشینیم تجسم کنیم درعمل باید ابراز محبت رو تمرین کنیم به عزیزانمون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    صنم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2148 روز

    با سلام و آرزوی سالی زیبا و سرشار از موفقیت و رشد برای شما استاد گرامی، مریم عزیز و دوستان خوبم

    من میخوام از دو تا تجربه که این چند روز گذشته باهاش مواجه شدم بگم که در ارتباط با همین فایل هست،

    روز سیزده بدر با خانواده رفتیم برای گردش و تفریح، با هدایت الهی، در یک باغ رستوران زیبا و عالی ساکن شدیم، دو تا لوله آب نزدیکی آلاچیق ما وجود داشت و صاحب رستوران گفت که آب چشمه هست و می تونیم هم برای شُرب و هم برای شست و شو ازش استفاده کنیم، من هم با همین پیش فرض آب رو داخل کتری ریختم و چای ذغالی درست کردم. (از کودکی مادرم بهم گفته بود آب اگر جوشیده شه همه میکروبهاش از بین میره پس من با خودم گفتم اگر حتی ذره هم مواد نامناسب تو اب باشه اگر جوشیده شه اوکی میشه) ،یکی از خواهرام و همسرش گفتن که آب چشمه تمیز نیست و چای نمیخورن ولی مابقی افراد خوردن و از طعمش تعریف کردن، سری بعد من با آب داخل کتری که از همون آب چشمه بود چای دم کردم، ولی کتری رو با آبی که از خونه برده بودیم پر کردم و دوباره برای همه چای ریختم، و گفتم که آب از خونه بوده، اینبار خواهرم و همسرش دو تا چای خوردن و گفتن این چای خوردن داره، من خندیدم و چیزی نگفتم، دیدم چقدر باور روی تجربه طعم چای هم موثره

    تجربه دوم من برمیگرده به یه مورد که تو جایی خوندم که آب باقیمونده تو کتری پر از نیترات هست و سمّیه، من هر روز برای چای درست کردن آب قبلی کتری رو خالی می کنم و بعد دوباره پر میکنم و چای درست می کنم، اما اینبار و بعد از خواندن اون مطلب با تفکر و دیدگاه دیگه ای اون کار رو انجام دادم، و متوجه شدم یه مطلب کوتاه که تازه معلوم نیست درست باشه یا غلط چطور داره رو احساس من تاثیر میذاره، با خودم گفتم صنم جان هر باوری که استرس ایجاد کنه و باعث بشه ترسی در تو ایجاد شه قطعا باور درستی نیست اگر من آب کتری رو عوض می کنم چون دوست دارم با آب تازه چای درست کنم خیلی احساس بهتری در من ایجاد میکنه تا اینکه باور کنم آب مونده پر از نیترات و سمّیه. من همون کار هر روز رو به خاطر ورودی نامناسب که زمینه ساز باور نامناسب هست با ترس و استرس و نگرانی انجام دادم در حالی که قبل از اون من حتی ذره ای هم حس منفی و استرس نداشتم.

    ممنونم بابت همه ی این آگاهی ها و هدایت الهی که از طریق استاد عزیزم دریافت می کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    فرزانه یارمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 245 روز

    به نام خداوند مهربانی که هرلحظه هوامو داره و با عشق نگاهم میکنه

    خدیا هرآنچه که دارم و هرانچه از خیر و نیکی به دست میآورم همه از سر لطف و از آن توست

    خدایا شکرت که بازهم هدایتم کردی به این سایت الهی و توفیق داشتم فایل ارزشمندی دیگر از استاد عزیز رو گوش بدهم.

    خداوندا سپاسگزارم که به ذهنم فدرت تجزیه و تحلیل آموزش های استاد عباسمنش عزیز رو بهم میدی.

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و دانا و خانم شایسته مهربان

    من به لطف خدا دوسالی هست که تلویزیون رو کامل گذاشتم کنار و اخبار و اینا اصلا نگاه نمیکنم.

    امشب اتفاقی خونه ی مادرشوهرم تلویزیون روشن بود و مادرشوهرم گفت وای دلار شده 108 هزارتومن و سکه هم فلان مبلغ.

    اولش یه کوچولو اعصابم خورد شد و نگران شدم که وای چی میخواد بشه تو ایران با این تورم. میخواستیم بریم مهمونی منم هندزفری گذاشتم و مشغول گوش دادن به این فایل شدم چون مسیر دور بود.

    الان استاد حرفی زدن که انگار اب روی آتش بود برام. استاد میگن اونموقع که من هیچی نداشتم بارها و بارها تکرار میکردم خداوند فرموده ازم بخواه و اونقدر بهت میدم که نتونی حساب کتاب کنی و چون وعده ی خدا هم حق و درسته قطعا میده و همینطور هم شد. منم با شرایط خودم مطابقت دادم و گفتم فرزانه دیدی استاد از خدا خواسته و خداوند بهش عطا کرده الانم تو مثل استاد از خدا بخواه و بارها و بارها تکرار کن و از اونجایی که خداوند وهاب هست حتما بهت میده.اصلا هم فرقی نمیکنه کجا باشی و تورم چقدره و دلار چقدره. و…

    هرچند تا همین لحظه هم که شروع کردم روی خودم کار کنم و ذهنم رو کنترل کنم کلی هدیه و نعمت های مختلف و باارزش بهم عطا کرده.

    خدایا سپاسگزارم که امشب هم نگرانی منو با عشق و هدایت کردنم به این فایل برطرف کردی و آرامش بهم عطا کردی.

    سگاسگزار خداوند هستم که استاد عباسمنش و خانم شایسته ی عزیز رو برای هدایت ما فرستادن.

    از استاد عزیز و خانم شایسته هم از صمیم قلب سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مریم پیشنمازی گفته:
    مدت عضویت: 1865 روز

    سلام خدمت شما استاد گرامی

    سپاس فراوان بابت این آگاهی های که در اختیار ما قرار میدهید

    من دوتا دختر دارم وقتی کوچک بودند و مریض میشدند و آه و ناله داشتند بهشون میگفتم من یک دارویی به تو میدم که معجزه می‌کنه و خیلی قویه و همه میکروب های داخل بدنتون و از بین میبره و از طریق مدفوع آن خارج می‌کنه بعد یک دونه عدس رو برمیداشتم میزاشتم دهانش و با آب میگفتم قورت بده و همینطور میگفتم الان داره همه رو می‌شوره و می‌بره و بعد چند دقیقه خوب میشدند

    کلا ماش و عدس و لپه جزو قرص های جادویی من بود

    الان که دارم خودم رو بررسی میکنم میبینم که من خودم ذهنیت های بدی دارم که زندگیمو در جهت ناخوبی قرار داده ،اما اینقدر مقاومت دارم که با تغییر ذهنیت میتونم دستاورد متفاوتی داشته باشم که حتی میترسم تغییرش دهم چه برسه به تجربه کردنش

    در حالیکه وقتی نتایج و تجربیات دوستان رو می‌خونیم میبینیم که چقدر ساده و زیبا میشه اگر تغییر ایجاد کنیم

    خیلی سپاسگزارم بابت آموزشهایی که در اختیار مون قرار میدهید

    ارادتمند شما

    مریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    نازنین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    درود خدمت استاد عزیزمم و مریم شایسته و بقیه دوستان عزیز

    در باب این موضوع منم ی خاطره ای دارم ک خواستم بگم

    من یه استادی دارم ک خدا حفظشون کنه واقعا دوسشون دارم ایشون دکترای مامایی دارن و یه مدتی به اینکار مشغول بودن یروز تعریف کردن ک یه خانومی ک خیلی ثروتمند و متشخص بنظر میرسیدن ناگهان نصف شب میاد مطبشون واسه معاینه چون درد داشته و استاد منم میخواد این بانو رو معاینه کنه ولی اون خانوم اجازه نمیده و میگه من فردا نوبت زایمانم هست توی بهترین لوکیشن و بهترین بیمارستان و اینا و نمیزاره خلاصه استاد ما به هر ضرب و ضوربی هست این بانورو راضی میکنه ک معاینه بشه چون میدونسته ک این اصلا به اون بیمارستان نمیکشه و ممکنه تو راه زایمان کنه و بعد از معاینه متوجه میشه این خانوم همین الان باید زایمان کنه! و از استاد ما اصرار و از ا‌ون خانوم انکار خلاصه استاد ما بهش گفت ببین من یه داروی خاصی دارم ک فقط واسه شما استفاده میکنم و این دارو باعث میشه هیچ دردیو نفهمی هنگام زایمان و استاد جالبه بهتون بگم اون خانم ظرف دو سه دقیقه زایمان کرد بدون هیچ دردییی و بعد ک این خانم و همسرش بعد از هدیه ی عالی به استاد رفتن پیش رئیس بیمارستان و قضیه رو گفتن رئیس زنگ استاد من زد ک شما چی زدی به این خانم ک هیچ دردیو متوجه نشده و استاد من گفته بود من هیچ داروی خاصی نزدم و آب مقطر بوده :))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: