درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4 - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-10.webp
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-28 23:22:232025-04-30 07:29:21درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که مرا انسان آفرید ،سلام بر استاد عباسمنش عزیز،
لحظاتی از غوغای دنیای روزانه فاصله بگیر و #شخصیت و #من را که:
از بیرون میآید فراموش کن
ذهن را از تمام چیزهایی که آن را کاملاً مشغول میدارد خالی کن
هرچه که به ذهنت میرسد، خوب بدان که:
تو آن نیستی و آن را به دور بینداز
همه چیز را بینداز؛ نامت، کشورت، خانوادهات، حساب بانکیات، مدارک تحصیلیات…
همهی چیزهای بیرونی را بینداز…
بگذار تمام اینها از حافظهات برود
و همچون برگ سپید کاغذ باش.
همین راه، راهی به سوی تنها بودن درونی ما است
از این راه است که سلوک واقعی نهایتاً رخ خواهد داد.
وقتی که ذهنت تمام چسبندگیها را رها کرد. و تمام موانع را شکست، تنها آن وقت است که آنچه در تو باقی میماند،
وجود واقعی توست.
آن سکوت، آن زیبایی و آن حقیقت که تو را در برمیگیرد، به تو قدرت میبخشد تا همزمان در دو سطح زندگی کنی؛
آنگاه در دنیا هستی،
با این حال از دنیا نیستی.
همانند گل نیلوفر آبی در آب هستی،
با این حال آب تو را لمس نمیکند.
زمانی که تصمیم به چیزی می گیری ،
بی درنگ آن چیز شروع به رخ دادن می کند ؛
زیرا قدرت درونی انسان بی نهایت است.
برخلاف آنچه که در ظاهر به نظر می رسد، ما محدود نیستیم.
عمیق ترین سرچشمه وجودت نامحدود است، بی نهایت است.
بنابراین زمانی که شروع به این فکر می کنی که الهی هستی، الهی شدن در تو رخ می دهد ؛
به چیز دیگری نیاز نیست.
فقط باید برای خودت این فضای فکری را ایجاد کنی.
بنابراین فضای تو این خواهد بود :
بیشتر و بیشتر عشق بورز و خودت را همچون معبد عشق تصور کن ، و خواهی دید که خدای عشق درست درون وجودت نشسته است.
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدای رحمانم ,شکرت که کنارم هستی وهدایتم میکنی .
خدای رحیمم ،شکرت بابت ذهن که به ما دادی تا زندگیمان را خلق کنیم .
خدای بزرگم ،شکرت بابت اینکه انسان خلقم کردی.
خدای مهربانم ،شکرت برای هر روزی که درس هایی که باید بیاموزم را ،می آموزی .
خدای قدرتمند ،شکرت برای همه هدایت هایت
خدای مدیرم ،چه زیبا جهان واین سایت را مدیریت می کنی ،هر آنچه که باید گفته شود ،از زبان استاد به گوش ما می رسانی یا از هر طریقی .
تو هدایت کن وبگو تا بنویسم با قلب باز
سلام و درود بر استاد جانم .
استاد احساس میکنم خدا این سایت را داره مدیریت می کنه وشما هم معلم این درس ومکتب عشقش شدید .
جلسه اول از درس هایی از توت فرنگی 19دلاری که روی سایت گذاشته شد،یه کامنت نوشتم وبعدش که کامنت ها منتشر شد ،به همون خدا ،خودش گفت برو در مورد باورهایی که از خدا از گذشته بهت داده شده والان تغییر کرده بنویس .
وبعدش از همون کامنت دوم که گذاشتم ،شما همون را خوندید ودرموردش صحبت کردید.
خدا را شاکرم که باعث شد در مورد باورهانسبت به خدا صحبت کنید.
استاد من زندگیم با تغییر باورم نسبت به خدا تغییر کرد.
شما دستی شدید برایم ،که میشه با نگاه بهتر ،به خدا نزدیک شد واون را خیلی فراتر از آنچه تصور میکنم ،ببینم .
یه زمانی وابسته به همسر بودم که اگر اون ناراحت میشد ،من کلا خودم را می باختم واحساس بی ارزشی واحساس ناامیدی داشتم ،ولی الان رابطه ام با خدا برام مهم ترین رابطه است .
چون خدا همه چیز میشود همه کس را .
اگر رابطه ام با خدا خوب باشه ،دیگه اون همه رابطه های من را چه با فرزند چه با همسر ویا..درست میکنه .
حالا هر کسی بخواد به من کلک بزنه یا ضربه بزنه یا تهمت بزنه ،همش به نفع من میشه .
هرچقدر از شرک دور شدم ،به خدا رسیدم وهمهدکارها آسان شد برام .
دلیل موفق نشدن هام ،شرک هام
دلیل موفق شدن در هر کاری که خواستم ،توحید بود .
یه زمانی ،فکر می کردم،خدا در گریه وغمه،وبا زور یا التماس ،ازش بخوای میده .
ولی وقتی خدا من را هدایت کرد به سمت شما ،فهمیدم باورم کلا اشتباه بود وذهنم پر شده بود از آنچه از خانواده و مدرسه و رسانه شنیده و دیده بودم .
وقتی باهاش حرف میزنم بیشترین چیزی که می شنوم،که من تنهات نذاشتم ،من هستم، همه چی درست میشه ،نگران نباش ،لاخوف علیهم ولا هم یحزنون .
اگر به ثروتی که می خوام نرسیدم من رفتم تو تاریکی
اگر به بیزینسی که می خوام نرسیدم ،من باورش نکردم وترسیدم .
جهان خدا خیره ،من چرا از نیروی خیر خدا استفاده نکنم ،اینقدر ترس که ذهنم به من میده ،زیر بناش شرکه .
آره،هرجور خدا را باور کردم،برای من همون شد .
قدرت خلق زندگیم را به خودم داد ،در حالی که فرشته ها از این توانایی بی بهره اند.
خدایا مرا ببخش برای ترس هام ،برای کوچیکی کردنت در ذهنم،برای مومنتوم های منفی که قدرت دادم بهش واجازه نداد رشد کنم ،برای قدرت دادن به انسانها ،برای هر آنچه که مرا از تو دور می کند .
تا یه شرایط کوچولو میاد که دوست ندارم ،فوری ذهنم میاد قدرت میگیره ومیترسونه مرا.
به جاش ،بگم خدای بزرگی دارم وباورهام را نسبت به خدا قوی وبزرگ کنم و میلیاردها بار مثل استاد تکرار کنم تا امیدم وایمانم بیشتر بشه .
جاهایی که اون کمکم کرده را هزاران بار بگم ،مگه من را به آسانی هدایت نکرد به تهران ؟
مگه من را از بیماری نجات نداد؟
مگه من رازمانی که در شکم مادرم بودم ،در جای امن قرار ندادومراقبم نبود؟
لا اله الا الله ،نیست خدایی جز خدای یگانه .
تنها و تنها تورا می پرستم ،وتنها وتنها از تو یاری می جویم ،هر لحظه .
سپاس از شما استاد عزیزم که با این فایل یادآوری شد برام که باید سعی کنم باورهام را نسبت به خدا بزرگ کنم یا هرباوری که به من کمک می کنه .
سلام وقت همگی بخیر و شادی
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
راستش من هر چقدر بخوام از استاد تشکر کنم نمیتونم قدردانی رو به جا بیارم
امیدوارم با عمل به آموزش ها بتونم در حق شما جبران کنم
برای این فایلهایی که در سایت قرار داده میشه
این چهار قسمت توت فرنگی 19 دلاری
عجیب ذهن منو به هم زد
الان که برمیگردم فایلهای قبلی رو گوش میدم
خیلی بهتر داستانو میگیرم
اصلاً این پیش فرضهای ذهنی نمیدونید چه جوری داره ذهنو به هم میریزه
واقعا با اینها چقدر میشه باور قدرتمند کننده ساخت
عجیب تکمیل کننده مام حرفهای استاد این 4 قسمت توت فرنگی هست
خیلی خوشحالم و از استاد ممنونم
و خدا را سپاسگزارم که در مدار ین آگاهیها قرار گرفتم
همین جا خواستم و میگم به خداوند
من میخوام با تو خدای عزیزم هم جهت بشم لطفاً منو در مدار این آگاهیها قرار بدم
باز هم صمیمانه از استاد تشکر میکنم
البته اینم اضافه کنم که سپاسگزاریام خیلی عمیق شده
همراه با بغض اشک
قبلا اینجوری نبود یه جورایی زبانی بود
اما الان از اعماق وجودم از خداوند پاسگزاری میکنم
استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
و دو عزیز دل دیگه که دارن پشت این سایت فعالیت میکنند
بهترینهای خداوند رو برای شما آرزو میکنم
درود بر استاد و خانم شایسته عزیز و همه دوستان فوق العاده ام
درمورد این موضوع ذهنیت افراد نسبت به موضوعات چندتا مثال دارم
چندتاش رو از تجربیاتی که از اطرافیان دیدم میگم
زن داداشم همیشه میگه از مرغ محلی و دنبه و روغن زیتون و این چیزایی که میگن بوی خاصی داره خوشش نمیاد و درحدی ذهنیتش نسبت به این چندتا چیز بد شده که اصلا میگفت حتی فکر کردن بهش که بخورم هم نمیکنم، خلاصه یکروز خونه ما بودن و خواهرم مرغ محلی درست میکنه اونم با چی؟؟ هم با روغن زیتون و هم با دنبه، میارن سر سفره و خلاصه اینم حسابی میخوره
و بعدا که بهش میگن میگه اتفاقا خیلیم خوشمزه بود، ولی چون ذهنیتش از تنفر از این غذاها مال خیلی وقت بوده دوباره بدش میاد و نمیخوره
یا مثلا دامادمون با اینکه آدم فوق العاده ای هست ولی یادمه بعضی وقتا که خونه ما هستن و غذا درست میکنیم چندبار دیدم اگر خیلی خوشمزه باشه اول میپرسه کی درست کرده و اگه بگیم خواهرم درست کرده چیزی نمیگه ولی اگه بگیم فلانی میگه چقدر خوشمزه شده، حالا نمیدونم از سر لجبازی بوده یا یکبار غذای خواهرم شور شده یا هرچی، ولی این ذهنیت در اون شکل گرفته که بعد از اون بار دیگه خواهرم غذای خوشمزه درست نمیکنه با اینکه هرباری که غذای خوشمزه خونه ما میخورد و تعریف میکرد دستپخت خواهرم بود
یا درمورد کل زندگی خودمون همین ذهنیت حالا یا مثبت یا خلافش بوده که تو زندگیمون تجربه جالبی میداده یا ناجالب، مثلا من یادمه سال 1385 تصادف کرده بودم و فک کنم سال 1387 اینا بود بخاطر دیه رفتم زندان، چون خیلی سنم کم بود و 17و18سالم یه قسمت بود میگفتن بند نوجوان،
یه تعداد 10و20 نفری اونجا بودیم و روزی 3بار یه حاج آقا آخوندی بود میومد هم برای نماز جماعت و برای کلی صحبت کردن و از اینحرفای مذهبی
من اصلا آدم مذهبی نبودم ولی توی اون موقعیت که این بنده خدا میمومد صحبت میکرد و هی میگفت که شما باید برای رهایی از اینجا پناه ببرید به درگاه مثلا فلان امام که اون پیش خدا صحبت کنه و کارتون حل بشه، یادمه توی اون چندتا موردی که من به اجبار توی این مباحث رفته بودم خیلی خیلی بیشتر از پیامبرا حرف از اماما بود، یعنی انگاری پیامبری نبود و کلا اماما وجود داشتن، یادمه سرباز سپاه بودم وقتی اسم محمد پیامبر میمومد یه دونه صلوات میفرستادن ولی وقتی اسم فلان امام میمومد سه تا صلوات میفرستادن، یعنی خداروشکر که من توی این گودال عمیق جهالت هیچوقت بصورت عمقی وارد نشدم، خداروشکر
خب بریم سر اون موضوعمون، اون حاج آقای عزیز که میگفت به فلان امام بگید به خدا بگه و چون من نوعی هم توی شرایط سختی بودم و خب بار اولی بود که پام به این مسائل و زندان و دادگاه باز میشد دنبال هرراهی بودم که نجات پیدا کنم از اونجا، خلاصه یواش یواش چون روزی حداقل 3بار بصورت چندساعت توی گوش ما خونده میشد از اینکه باید از فلانی بخاین شفاعتتون کنه، آروم آروم منم توی اون شرایط سخت باورم شد و هرروز، روزی یدونه امام رو واسطه میکردم، ولی بعد از مدتی دقیقا یادمه بعد از فک کنم 2و3 هفته ای بود که خدا خودش کمک کرد و هدایتم کرد و اون وقتا اصلا نمیدونستم هدایت چیه و فقط یچیزی رو قبول داشتم، گفتم خدایا من فقط خودتو میشناسم این رابط های من هیچ کاری نکردن خودت واسم کاری کن، و بخدا قسم یادمه فک کنم یه هفته بعدش عروسی خواهرم بود به من گفتن بیا برو بهت مدخصی بیست روزه دادیم بری، بعد هنوز اون 20روز تموم نشده بازم بهم گفتن یه 20روز دیگه مرخصی رو تمدیدش کردیم، بخدا اگه من حتی درخواست مرخصی بنویسم، خودشون از رییس زندان و دادستان نامه میزد و تمدید میکرد
یادمه این 40 روز تموم نشده بود یه دادگاه واسم تشکیل دادن و گفتن ما بخاطر اینکه سنت پایینه از صندوق دیه تقاضای پرداخت کردیم و بطور خیلی عجیب و معجزه آسایی توی این یکماهه جلسه تشکیل دادن و جواب مثبت هم دادن، چون بعضیا بودن شاید چندسال طول میکشید کارشون ولی من کارم انجام شده بود، اونم چه تایمی؟؟ دقیقا ماه آخر سال که همه ادارات درگیر کارای پایان سال هستن و اغلب میگفتن که خیلی عجیبه که کار تو به این زودی جواب داده شده،
خلاصه من از وقتی که از خودِخودِخودش خاستم طوری کارمو انجام داد، براحتی به آسانی و به چنین سرعتی، که اگه من تسلیمش نمیشدم و اون حالت عجز و تواضع رو نسبت به خدای رحمانم پیدا نمیکردم به خودش قسم که من هنوز که هنوزه باید بعد از 16و17 سال توی زندان میبودم و یادمه از اون روز دیگه برای هیچ کاری نخاستم باور کنم که بین من و خدای خودم واسطی هست،
خدایا آدم چه چیزایی یادش میاد که جا داره تا ابد واسش شکرگزار باشم، استاد واقعا ازتون سپاسگزارم که توی گوش دادن به صحبت هاتون یچیزایی رو بیاد میارم که اشک از چشام میباره و چقد من این اشک شوق و این حس سپاسگزاری رو دوست دارم، اینکه من بیاد بیارم زمانهایی که فقط و فقط خداوند دستمو گرفته و منو نجات داده و بخاطرش اشک شوق بیاد و بابتش خدارو سپاس بگم این خودش یعنی مسیر درست سپاسگزاری،
بخدا قسم هرچقدر بیشتر روی خودم کار میکنم، قرآن میخونم با دوستان درمدار صحبت میکنیم درمورد قوانین، به این نتیجه میرسم که تنها وظیفه انسان توی این جهان مادی و توی ابدیت فقط و فقط سپاسگزاریه، درواقع اگه کسی بشینه و بیاد بیاره فقط طی یکسالی که گذشت، نمیخام بیشترم بگم، فقط همین سال 1403 که گذشت، خودِ مصطفی حسنی چقدر کار واسم انجام شد اونم چقد راحت و آسون و بخدا بعضیاش که اصلا من حتی فقط و فقط درخواست دادم و خودش انجام شد بدون حتی یک قدم فیزیکی از طرف من و فقط با باوری درست،
هرچی بیشتر میریم جلوتر به داستان حضرت مریم و حضرت زکریا بیشتر پی میبرم که واقعا وقتی توی مشیت خداوند باشی بقول حضرت مریم خداوند طبق مشیتش بهت رزق میده، رزق بی حساب، اگر توی مسیر درست باشی، یعنی اینا باید باشه، خدا نمیده تا وقتی من توی مسیر درست نباشم، امکان نداره بده چون خدا فقط مثل اون دستگاه تبدیل فرکانسیه، مثل اون دستگاه آبمیوه گیریه که من باید بهش سیب تحویل بدم تا اون بهم آب سیب تحویل بده، من تا وقتی که همینطوری بشینم پای دستگاه آبمیوه گیری و تا ابد هم التماس و زاری کنم به هیچ عنوان حتی یک قطره آب میوه از دستگاه بیرون نمیاد، حتی یک قطره،
البته آیه 186 سوره بقره که دیگه کافیه واسه هرکسی که درکش کنه اون آیه رو، البته کل اون آیه رو، چون توی اون آیه هم گفته که آقا من اجابت میکنم، من اون آبمیوه رو بهت میدم بدون شک، بدون تردید، ولی قسمت دومش میگه آقا تو هم باید ایمان بیاری و منو اجابت کنی، تو هم باید به من میوه بدی اگه آبمیوه میخای، چقدر این کتاب منطقیه، چقدر این جهان و این قوانین و چقدر این خدا منطقیه، چقدر آسونه واقعا چقدر آسونه،
و این یک حقیقت است که حالا ما میپذیریم یا نمیپذیریم یعنی من همیشه این موضوع رو دوست دارم و عاشق اینم که بفهمم که آقا خدا همینطوری بهت چیزی نمیده. قبلا میگفتما ولی الان میگم اصلا اگه با یه خدایی طرف بودیم که مثل انسان دلش میسوخت و وقتی التماس میکردی میداد بهت اصلا حال نمیده، باید یک بده بستونی درکار باشه، یک بده بستون کاملا منطقی،
از من انسان باور و ایمان و اعتماد و سپاسگزاریه و خودشناسی و تمام اون کلماتی که همش یچیزی میشه و دریک کلمه خلاصه میشه بنام توحید،
و از طرف خداوند بقیه کار، بقیه کارها یعنی انجام تمام کارها بصورت تکاملی و خیلی خیلی خیلی راحت و آسون، چرا آسون؟؟ چون انجام کارا با خداست و این انرژی بزرگ و کوچیک و سخت و آسون نمیشناسه، همه کارا واسش یجوره و همه چیز واسش بسیار بسیار آسونه (انا اقول له کن فیکون)
پس وقتی من میدونم این موضوع رو خب من بقول استاد توی دوره احساس لیاقت و روانشناسی ثروت و تمام دوره هاشون که میگن
من درسطح ذهنی و باوری و درونی روی خودم کار میکنم و جهان شرایط بیرونی رو برطبق شرایط درونی من تغییر میده
این جمله احساس لیاقته،
توی روانشناسی ثروت میگن
ما وظیفه دارین روی باور هامون کار کنیم و جهان شرایط و افراد و موقیت ها رو وارد مدار ما میکنه
و توی همه دوره ها استاد میگن اینا رو، درواقع میخام بگم اصل یچیزه فقط توی هردوره با کلمات و جملات مختلف گفته میشه تا تکرار بشه و جهان و قوانین چیزی نیست جز تکرار و تکرار اصل
دوسه تا مثال زدم از ذهنیت ولی بقیه کامنت دلی بود، خاستم واسه خودم یه سری اصل و قوانین تکرار بشه ولی خب حسم گفت و منم نوشتم، به امید اینکه بتونم ازش استفاده کنم
حالی عالی، آرامشی عالی، و در مسیر درست باشیم
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و دوستان عزیز
باورهای من در مورد خدا چیه من همون باور رو در مورد خدا تو زندگیم تجربه میکنم
من دلایل و منطق هایی تو ذهنم دارم که محدود کننده هست حالا من بااااید باورهای قدرتمند کننده که هماهنگ با دلایل و منطق خداونده تو ذهنم ایجاد کنم تا طبق اون باور تجربیات زندگی من شگفت انگیز بشه متحول بشه
دلایل من در مورد سلامتی ،ثروت ،روابط و…. از جامعه گرفته شده ذهن زود باور من هرچیزی رو شنیده پذیرفته
حالا که درک کردم ذهنیت من داره خلق میکنه هدفم اینه که هواسم باشه یه کم فکر کنم که چه ذهنیت و باوری رو می پذیرم اگر محدود کننده هست قبولش نکنم
دلیل و منطق و باوری که خدا میده : من میخوام که بنده هام در ثروت و نعمت و شادی و سلامتی باشند جون لایق اند بی قید وشرط
دلیل و منطق من اینه نه من باید فلان خانواده و شغل و سرمایه و سن و جنسیت و…. داشته باشم
دلیل و منطق و باوری که خدا میده : من از فضل و رحمت و برکت و وهابیت خودم نعمت و ثروت بخشیدم جاریه
دلیل و منطق من باید سختی بکشم زجر بکشم تقلا کنم تا خرجم در بیاد
دلیل و منطق و باوری که خدا میده : من تنها روزی دهنده ام من رزق به غیر الحساب میدم من از جایی که گمان نمیبرید رزق میدم
دلیل و منطق من باید خودم خرجم رو در بیارم روزی من دست فلان مشتری و فلان کار فرما و فلانی و فلانی هست
دلیل و منطق و باوری که خدا میده : من مالک و وارث آسمانها و زمین هستم گنج های آسمانها و زمین در دست منه و به بندگانم عطا میکنم
دلیل و منطق من ارث رو باید والدین و دیگران و دولت بده
دلیل و منطق و باوری که خدا میده :برای ثروتمند شدن نباید هزینه زیادی کنی سلامتی تو به خطر بندازی، زیاد وقت بزاری امکانات زیاد نمیخواد من از فضل خودم بهترین نعمتها رو راحت میبخشم آسمون و زمین تمام ذرات هستی مسخر توئه
دلیل و منطق من باید کلی هزینه و زمان و وقت و انرژی بزارم تا یه کم پول بسازم
دلایل و منطق و باوری که خداومیده : برای من اسونی میخواد میخواد که راحت به خواسته هام برسم چون در وجود منه همواره هدایتم میکنه به خواسته هام کافیه من از هدایتهای خدا تبعیت کنم
دلیل و منطق من اینه که من گنهکارم لایق دریافت الهامات و هدایت نیستم
دلیل و منطق و باوری که خدا میده :من همواره میبخشم من آمرزنده هستم به محض توبه تو تو رو میبخشم
دلیل و منطق من اینه نه من گنهکارم لایق عذاب الهی هستم
دلیل و منطق و باوری که خدا میده : وعده فزونی و نعمت و خوشبختیه همواره تا ابد
دلیل و منطق من نه کمبوده تورمه
دلیل و منطق و باوری که خدا میده :منو از یه نطفه خلق کرده منو رشد داده منو قوی خلق کرده . سلامتی و تکامل هرروزه رشد و بهبودی طبیعت جهانه
دلیل و منطق من نه هوا سرده آلودگی هست بیماری هست
دلیل و منطق و باوری که خدا میده: تنها ولی و سرپرست و حامی بنده ها منم
دلیل و منطق من برای حرکت نکردن تنهام میترسم نگرانم اگر اتفاق بدی بیافته چی
دلیل و منطق و باوری که خدا میده: ان مع العسر یسری هست
دلیل و منطق من مسائل رو چطوری حل کنم ؟
دلیل و منطق و باوری که خدا میده :تو لایق شادی و آرامشی احساس خوب وآرامش اتفاقات خوب رو رقم میزنه
دلیل و منطق من الان برای این اتفاق بد طبیعی اینه که احساسم بد باشه ناآرام باشم
دلیل و منطق و باوری که خدا میده : تو بینیاز از تایید دیگران حمایت دیگرانی من برات کافی ترینم
دلیل و منطق و باور من اینه باید یه کسی رو داشته باشم یه جایی ازش کمک بگیرم ……
دلیل و منطق و باوری که خدا میده: من به همه به یک اندازه نزدیکم تو مسئولیت نسبت به دیگران نداری
دلیل و منطق من دلم برای فلانی میسوزه باید فداکاری کنم ایثار و از خود گذشتگی کنم
دلیل و منطق و باوری که خدا میده : هرروزت بهتر از روز قبل میشه تا جایی که راضی بشی
دلیل و منطق من باید نگران آینده بود به فکر آینده بود
دلیل و منطق و باوری که خدا میده : من عاشق بنده هام هستم من خلق و هدایتشون میکنم من اجابت کننده ام
دلیل و باور من اینه خدا عذاب دهنده هست جباره خدا با من قهره
شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه سیاه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است
چه باوری در مورد خدا دارم همون باور داره اتفاقات رو رقم میزنه
هدف من : باور کردن دلایل و منطق خداونده هم جهت شدن با جریان خوشبختی با خداونده با تکرار باورهای توحیدی که خداوند بارها در قرآن تکرار کرده و استاد جان در ابن دوره هم جهت با جریان خداوند میگند تا تبدیل بشه به شخصیت و نگرش من همیشه مثبت فکر کنم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت بهم این دوره رو دادی و هدایتم میکنی درک و عملش کنم انشاالله
بنام الله رحمان
سلام ب سودا جان عزیزم
از خداوند ممنونم بابت وجود نازنین و ارزشمندت عزیزم
چقد من این مقدمه ی کامنتهات و دوسدارم:
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی وعزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی
خیلی باور قشنگی هست و حس خوبی ازش میگیرم بارها کامنتهای قشنگت و خوندم و لذت بردم و ازت یادگرفتم
این کامنتت خیییلی ب دلم نشست انگار بهتر درکش کردم
خیلی قشنگ باورهای محدود کننده و باور قدرتمند کننده رو کفتی اونم با منطق خداوند
قلبم تاییدش کرد ک اررره درسته ..
دلیل و منطق و باوری که خدا میده :برای ثروتمند شدن نباید هزینه زیادی کنی سلامتی تو به خطر بندازی، زیاد وقت بزاری امکانات زیاد نمیخواد من از فضل خودم بهترین نعمتها رو راحت میبخشم آسمون و زمین تمام ذرات هستی مسخر توئه
چقد حس خوبی گرفتم از تمام منطق های توحیدی قشنگت
اومدم امروز ازت تشکر کنم بخاطر این آکاهی هایی ک سخاوتمندانه با ما ب اشتراک گذاشتی
خیییلی قلب منو باز کرد
اومدم مانل نوشتم تو دفترم و تو گوشیم هم ذخیره اش کردم
اگه همین آکاهی ها رو باور کنم و عمل کنم ب هرآنچه میخوام میرسم
استمراری ک در مسیر داشتی تا الان واقعا قابل تحسینه
خیییلی بهت افتخار کردم
و احسنت کفتم بهت
الهی صدهزار مرتبه شکرت
علشقتمممم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم سلام به دوستان همفرکانسی
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ
بگو: یقیناً پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد وسعت می دهد یا تنگ می گیرد، ولی بیشتر مردم معرفت و آگاهی ندارند.
امروز صبح که بیدار شدم و اولین کاری که کردم با چشمایی که هنوز کامل بازشون نکرده بودم وارد سایت شدم و وقتی دیدم قسمت جدید اومده همونجا تو تخت شروع کردم گوش دادن چقدر خوشحالم که روزم رو اینشکلی شروع کردم و الان بعد نوشتن شکرگزاری های روزانم و ستاره قطبی شروع کردم به نوشتن کامنتم
چقدر خوبه این باور درست نسبت به خدا چقدر خوبه که فهمیدیم اقا اگر باورتو نسبت به خدا عوض کنی دقیقا همونی رو میبینی که به تازگی باورش کردی چون قانون جهان یکیهست چون جز این امکان نداره پیش بیاد
حالا که طریقه کارکرد ذهنمون رو میدونیم خیلی راحت میتونیم باور های درست بسازیم و موفقیت های بیشتری روبسازیم
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ
بگو: یقیناً پروردگارم روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد وسعت می دهد و یا تنگ می گیرد، و هرچه را انفاق می کنید خدا عوضی را جایگزین آن می کند؛ و او بهترین روزی دهندگان است.
الان که این آیات رو میخونم بیشتر متوجه منظورش میشم که اقا خدا به هرکسی بخواد روزی میده حالا توباور داری بنده خوبی نیستی یا لایق دریافتشون نیستی خب متقابلا روزی هم دریافت نمیکنی با اینکه فکر میکنی لایق دریافت ثروت بینهاینی اوایلش یکم ذهن مقاومت میکند چون اون مومنتم منفی عنوز از بین نرفته ولی وقتی هزاران بار مثل استاد که تکرارش کردن اون موضوع رو که خداوند ثروت بینهایت بهم میده اگر من هم هزاران بار تکرارش کنم و ثبتش کنم در ذهنم قطعا برای منم پیش میاد چون قانون بدون تغییر همینه و من اینو هزار بار به خودم میگم که کیمیا قانون تغییر نمیکنه پس تکرارش کن
تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ
به هر که بخواهى بیحساب روزى میدهى
دستان خدا برای رسوندن من به اهدافم زیاده پس دیگه به یکی از دستان خدا وابسته نمیشم ومیدونم به غیر این راه مسیر های دیگری هم هست وافراد دیگری هم هستن که منو به اهدافم برسونن
هرچقدر من بیشتر شکرگزاری کنم و توجه کنم به مثبت ها بیشتر از همونمیاد
هر روز با خودم تکرار میکنم که تو اشرف مخلوقات خدایی خدا اینقدر بهت ارزش احترام داده دس تو لایق رسیدن به همه انچه میخوای هستی
وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» (الإسراء، 70)
ترجمه: ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم؛ و آنها را در خشکی و دریا، حمل کردیم؛ و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم؛ و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم، آن هم چه برتری
سلام ووقت بخیرخدمت استاد عزیزم ودوستان گلم
استاد خداروشکر ممنتوم مثبت بالاخره اثرکرد ومن روی شماروخندون دیدم و خیلی خوشحالم برات خداروشکر برای فروش بینهایت دوره جدید .بهت تبریک میگم خداروشکر .
آقااااا منم عمق مطالب رو بیشتر درک میکنم .
استادمن که تلاش خودمو میکنم دیگه کمتر سربه سرمن بزار دیگه لطفاااااااا!! که بیشترتلاش کنم :)))
بخدا دارم تمام تلاشمومیکنم .البته 70درصد تلاش میکنم به 100نرسیده:))
من ویانا روبارداربودم خواب دیدم بابا اومده ازبهشت -من بهش میگم بابا بنظرت من بالاخره ثروتمندمیشم ؟باباگفت تواینقدر ثروتمند میشی که برای مسافرت به تمام کشورها مسافرت میکنی و اسم چندتا کشورو گفت -الان فعلا نشانه های اون الهام بطور واضح میبینم . خداروشکر
استاد دیدی بهت گفتم علی بی غم ترمیشم وخونسردی برازنده منه -آرامش برازنده منه .کامنتهایی که خوندی من کلی خندیدم :)))
فقط متوجه عمق مطلب شدم .
شماگفتی ف من رفتم فرحزاد چایی خوردم :)))
وازخوشحالی شما خیلی انرژی مثبت دریافت کردم
گفتم ممنتوم مثبت چقدر عالی جواب میده استاد برای همه تلاشهات ازت سپاسگزارم .
واقعا خدا خیلی بیشترازما میخاد ماروخوشبخت کنه .فقط میگه زیاد بررسی نکن کارهارو زیاد به فردا موکول نکنید مگه توفردا چی هست که امروز نیست .وقتی ماعذاب وجدان نداشته باشیم وبرای خطاهای گذشته باور داریم خدا ماروبخشیده پس خداهم نشانه های خوشبختی رو بهتربه مانشون میده وهدایت میکنه .آقاااااا از کن فیکونی که خدا برامون میکنه چقدرلذت بردم ازاین جمله .
استاد خدابهت افتخارمیکنه .
درباره عذاب وجدان وبخشیدن گناه باتوبه کردن .خدا چندهفته پیش توخواب خودش بامن صحبت کرد خداشاهده صدای خداروشنیدم -خداخیلی واضح بمن گفت پرنیا مسیرت درسته وسرسوزن مرتکب گناه نشدی فقط ادامه بده تا برسین به خوشبختی ویانا و من وهمسر دلخواهم .
آقاااااا
با دوره هم جهت باجریان خداوند شان وشخصیت وقدرت خدارو به نمایش گذاشتی آفررررررررین .
باقوی زندگی کردنمون باید آبروی خدارو حفظ کنیم وقدرت خداروبه نمایش بزاریم برای-ملت-
مردم ببینن کسی که دست رفاقت به خدا میده خدابراش کن فیکون میکنه . کارنمیکنه شاهکارمیکنه .:)))
خدایااااااشکرت
استاد عزیزم سلام به روی ماهت
دوستان عزیزم توی این سایت مقدس و الهی سلام به روی ماه همه تون
استاد خدا انشاالله حفظت کنه سال های سال
انشاالله که سلامتی هر روزه بیشتر و بیشتر بهت بده که همیشه برامون از این فایل های زیبا و پر از آگاهی بزارید تا ما بازهم آگاه تر بشیم و ذهنمون بازتر بشه که چطور زندگی کردن بهتره. خدارو شکر میکنم بابت حضورت و وجودت
مثال هایی که از این عملکرد ذهن میتونم بگم و الان یادم میاد
مثالی که یادم میاد الان، توی اروپا یک دانشمند دو تا زندانی محکوم به اعدام رو که میخوواستن اعدامشون کنن، با انجام کارهای قانونی و کسب رضایت خانواده ها و کلا انجام بروکراسی های خاص قرار شد که روشون آزمایشی انجام بده.
آزمایش به این صورت بود که اون دو نفر رو بست به دو تا الوار که کاشته شدن بودن توی زمین و بصورت عمودی ایستاده بودن و از پشت دست های اون ها رو بست. نحوه قرار گیری این زندانی ها به شکلی بود که پشت سر هم بودن یعنی یک نفر پشت سر اون یکی، و در حالی که هر دو نفر به الوارها بسته شده بودن. یعنی یک نفرشون اون یکی رو میتونست از نمای پشت سرش ببینه.
خلاصه این دانشمند اومد با چاقو رگ دست اون نفر جلویی رو زد و یه ظرف گذاشت زیر دستش که قطره های خون بریزن توی اون ظرف و جمع بشن. اون زندانی دوم از پشت داشت اون نفر جلویی رو میدید و میدید که آروم آروم داره ازش خون میره. تا چند ساعت بعد که بخاطر اینکه خون زیادی ازش رفته بود اون زندانی مرد.
نفر دوم که شاهد این موضوع بود رو هم اون دانشمند اومد این دفعه پشت چاقو رو که تیز نبود کشید روی رگ دست زندانی، که دست هاش از پشت بسته شده بودن . در واقع رگ دست اون زندانی بریده نشده بود و با یه صدای قطره های آب اومد شبیه سازی کرد صدای چکه های خون رو که می افتادن توی اون ظرف. بعد از چند ساعت اون نفر دوم هم بر اثر کم خونی و در شرایطی که اصلا رگ دستش بریده نشده بود، مرد.
این مثال نشون میده که چه قدر ذهن قدرت زندگی بخشی و یا خلق مرگ داره به همین دلیلِ که خداوند ما رو خالق زندگی مون خلق کرده تا با این نیروی فوق العاده زندگی خودمون رو خلق کنیم و به هار آن چه که میخوایم برسیم.
یک مثال دیگه این بود که زمانی که بچه بودم از این فیلم های ترسناک زیاد نگاه میکردم و کلا با بچه محل ها خیلی درمورد جن و این چیزا صحبت میکردیم. البته من چون میدونستم میترسم سعی میکردم به حرفاشون گوش ندم و توی بحث هاشون نباشم اما کم و بیش میشنیدم.
یه شب نمیدونم چه کاری داشتم اومدم مامانم رو که کنارم خوابیده بود بیدار کنم، مادرم پشتش به من بود. تا بیدارش کردم و صورتش رو برگردوند رو به من، من انقدر ترسیدم که زدم زیر گریه. و فکر میکردم اون مادرم نیست و جن کنارم خوابیده. چون مادرم اون شب یکم لبش ورم کرده بود یه مقدار پماد زده بود روی لبش و چون رنگش سفید بود یه طورایی شبیه یه دندون اضافه روی لبش بود توی تاریکی که هر کی میدیدش می ترسید. خلاصه تا من این صحنه رو دیدم کلی زدم زیر گریه و فکر کردم مادرم نیست و جنه. و کلی داد و بیداد کردم. تا چراغ ها رو روشن کردن و بعد مادرم اومد منو بقل کرد و چهره ش رو که دیدم فهمیدم که این دندون اضافه، یه مقدار پمادیه که زده روی لبش برای ورم لبش. هلاصه خیلی ترسناک بود.
انشاالله خدا کمک کنه که همیشه سلامتی و ثروت و عشق و آرامش رو توی وجود خودم و توی افکارم پرورش بدم که همین ها رو توی زندگیم تجربه کنم چرا که خداوند مهربان خیلی خیلی بیشتر از من دوست داره که من شاد و سالم وثروتمند و عالی زندگی کنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
شکر الله بابت اینکه هدایت شدم به این سایت و الان تونستم این فایل رو در صبحگاه گوش کنم و لذت ببرم!
شکر الله که استاد خیلی عالی در مورد خداوند صحبت میکنه و چقدر لذت بردم!
شکر الله بابت اینکه استاد اینقدر موفق شدن و اینقدر عالی دارن پیش میرن!
شکر الله بابت اینکه این سایت هست و من میتونم روش کار کنم و لذت ببرم!
شکر الله بابت اینکه من میتونم دوره ها رو تهیه کنم و روشون کار کنم!
شکر الله بابت اینکه دوستان اینقدر عالی کامنت میگزارن و واقعا استاد رو برانگیخته کردن!
شکر الله که من میتونم قبل از اینکه بخوابم بیام رو ذهنم کار کنم ورو این سایت جادویی ی چرخی بزنم!
شکر الله تا الان درگیر ی کار بودم و تو ماشین داشتم چرت میزدم البته من صندلی شاگرد بودم . و الان اومدم دوش گرفتم و امدم بخوابم گفتم تو این سایت توحیدی و معنوی ی چرخ بزنم و این فایل آپلود شده بود و گوشش دادم و ازش لذت بردم!
قطعا خداوند میخواد که من ثروتمند باشم – قطعا خداوند به من نزدیک هست – قطعا خداوند نقدر کرده که من ثروتمند باشم – خداوند من رو هر لحظه هدایت می کند!
شکر الله بابت این سایت و دوره هاش و آگاهی هاش و کامنت هاش!
بسم الله الرحمن الرحیم
تشکر ویژه دارم از استاد عباسمنش به خاطر این فایل هدیه و پر از آگاهی مثبت
چقدر مبتکرانه آن خانم که پرستار بود به جای مورفین آب مقطر به بیمار تزریق کرد و جالب آن است که درد بیمار کمتر شد.
بعضی از آدم ها که اعتیاد به مواد مخدر و قرص و این چیزها دارند وقتی که ازشون میپرسی که چرا تصمیم به ترک اعتیاد نمیگیری میگویند:من اگر مصرف نکنم نمیتوانم کار کنم و یا اگر ترک کنم سکته میکنم و از این حرفها…
در صورتی که افراد زیادی هستند که اعتیاد خود را سال های سال ترک کرده اند و نه تنها سکته نکرده اند،بلکه کلی موفق تر و سالم تر و زیباتر شده اند.
چقدر عالی استاد عباسمنش با ساخت دوره های خود زندگی خود و میلیون ها نفر را متحول کرده اند و چقدر عالی در جواب آقا میکائیل گفته اند که من آنقدر ثروت دارم که نمیتوانم دقیق بشمارم و آمار درست آن را بگویم و با وجود اینکه کلی از ملک هایشان را بخشیدن میگویند که حتی نمیدانم که چقدر ملک دارم.
در جهانی که ما زندگی میکنیم همیشه تضاد وجود دارد و انسان با استفاده مداوم از آموزش های استاد عباسمنش میتواند به راحتی از این تضادها عبور کند و به موفقیت برسد.
چقدر خوشحال شدم که رفیق استاد عباسمنش با استفاده از دوره های استاد به آرزو های خود رسیده اند و به راحتی میتواند هر آنچه که برای زندگی دوست دارد را تهیه کند و لذت ببرند.
واقعاً وقتی که نتایج شاگردان استاد عباسمنش مثله خانم آزاده طیبی، آقا عرشیا و…را میبینم کلی لذت میبرم و کلی به آینده امیدوار میشوم.
خود من روز به روز آگاهی هایم بیشتر میشود و بیشتر احساس خوشبختی و شادمانی میکنم.
یا الله شکرت به خاطر این فایل هدیه و این استاد عباسمنش عالی و دوستداشتنی.
همیشه در مومنتوم مثبت باشید
شاد و رستگار
خدانگهدار.