درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    583MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
    38MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مصطفی نازی کلیشمی» در این صفحه: 1
  1. -
    مصطفی نازی کلیشمی گفته:
    مدت عضویت: 1595 روز

    به نام خدای وهابی که رب من است.

    سلام خدمت دوستان، استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز.

    دیشب این انیمیشن رو در کنار خانواده عزیزم دیدیم و لذت بردیم. الان می‌خوام کامنتم رو بذارم.

    جالبه در شرایطی این انیمیشن رو دیدم که مهمونی گرفته بودم. به یاری الله تونستم گواهینامه پایه دوم بگیرم. از خدای مهربونم تشکر میکنم و می‌خوام تجربه خودم رو از ترس بگم.

    فقط می‌خوام درباره ترسیدن صحبت کنم. من حدود شش ماهی میشه که برای گواهینامه پایه دوم که شامل خاور و مینی بوس میشه ثبت نام کرده بودم. کلاس های تئوری و عملی رو طی کردم. این رو هم بگم که من و رفیق عزیزم پوریا با هم شروع کردیم. در جاهایی که نترسیدم کاملا پرقدرت عمل کردم و خیلی زود به نتیجه رسیدم. آزمون تئوری آیین نامه رو دفعه اول قبول شدم. اصلا مثل هلو اتفاق افتاد. حالا جالبه توی همین شرایط خیلی ها 7 بار تا 10 بار اومده بودن ولی به نتیجه نرسیده بودن. دوستم هم دومین بار قبول شد. اما برای آزمون خاور کار کاملا متفاوت بود. من اعتماد به نفس نداشتم. 4 بار طول کشید به قبولی رسیدم. استرس و ترس ها باعث میشد که سر جلسه رانندگی اشتباهات ساده انجام بدم. در حدی استرس داشتم که پام روی پدال کلاچ و گاز می‌لرزید. اما نکته جالبی هم بود که من ادامه دادم و دوباره کلاس گرفتم و دوباره امتحان دادم تا در نهایت بار چهارم به قبولی رسیدم. درسته ترس داشتم اما با وجود ترس حرکت کردم. درسته ذهنم نجوا میکرد اما سعی کردم کنترلش کنم. اما برسیم به آزمون مینی بوس که دوبار امتحان دادم و قبول نشدم و ناامید شدم و این باعث شد که من دو ماه بی خیال بشم. درحالی که دوستم بار دوم خاور رو قبول شد و بار اول مینی بوس رو قبول شد و بعدش رفت خودش رو امتحان کنه و راننده پخش شرکت پپسی شد. یه ماشین غول رو دادن بهش تا برونه. چیزی که برای من واقعا تعجب آوره و تحسینش می‌کنم. خلاصه اون روی ترس هاش پا گذاشت.عمل کرد. اما من مایوس شدم و ادامه ندادم.

    هفته گذشته این فکر در سرم افتاد که باید تا آخر سال من قبول بشم و هرچقدر هزینه و وقت نیاز داشته باشه پرداخت میکنم. بهاش رو می‌پردازم. رفتم آموزشگاه و دیدم هفته بعد نوبت امتحان ماست. چون دو گروه بودیم. و آزمون یک هفته در میون به ما میخورد. این رو نشانه از طرف الله دیدم و 4 جلسه کلاس برای مینی بوس گرفتم. با تمام قدرت سر جلسه ها حاضر شدم و مهارتم رو بالا بردم و جالب بود که هفته بعد گفتم به خدا هر نتیجه ای که توی آزمون اتفاق بیفته من راضی ام و ادامه میدم. رفتم سر جلسه آزمون و انقدر خوب عمل کردم که سرهنگ بهم آفرین گفت و گفت که معلومه خوب تمرین کردی. من روی ترس هام پا گذاشتم. اگر ترسم رو ادامه میدادم هرگز این نتیجه الان نداشتم. جالبه که بعد از دو ماه نرفتن بار اول قبول شدم. ایمان، عمل و جسارت نمی توانم بگم با آدم چی کار می‌کنه.

    خودم رو تحسین کردم و از خدای خودم که در حق من لطف داشته سپاسگزارم. این نتیجه رو اون برای من رقم زد. من در برابر اون فروتنم و این درس بزرگی در زندگی من بود.

    دیشب جشن قبولی گواهینامه پایه دومم بود. در کنار خانواده عزیزم لذت بردیم. جوجه کباب درست کردم و همه هزینه های مهمونی با خودم بود. مهمونی دادن رو هم از فایل الگویی برای مهمانی گرفتناستاد یاد گرفتم.

    من خودم توی دوره سلامتی هستم. جشن طوری بود که همه چی خریدم. نوشابه، شیرینی، میوه و البته جوجه. هر چیزی که خانوادم دوست داشتن براشون فراهم کردم تا از مهمونی لذت ببرن و من هم که غذای دوره رو خوردم. جالبه که بعد از 48 ساعت فستینگ داشتم غذا می‌خوردم. این مهمونی کنترل ذهن خوبی بود و به خودم یادآوری کردم که من دنبال تغییر شیوه زندگی دیگران نیستم. من فقط میتونم خودم رو تغییر بدم.

    از لحظه به لحظه زندگیم لذت میبرم و سپاسگزارم. سپاسگزارم از خدای مهربونم بابت این جسم عالی، این قدرتی که در خلق شرایط زندگی برای من قرار داده. الهی شکرت. از استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربونم سپاسگزارم. از این همه فراوانی که توی فایل چشمام داره میبینه سپاسگزارم. از این کارگردان، نویسنده، نتفلیکس و همه ی افرادی که در ساخت این انیمیشن زیبا دست داشتن سپاسگزام. باعث شدن تا درس یاد بگیرم. راستی از برادر عزیزم هم سپاسگزارم که برام یک ماکت فوق العاده از تویوتا لندکروز هدیه گرفت. کاملا فلزی و به قول استاد راک سالید. تمام درب هاش باز میشه و موزیکاله. این هم به خاطر قانون خداوند در توجه کردن هست. چقدر من به ماکت و البته خود ماشین ها توجه میکنم و نتیجه اش رو دیدم. الهی شکرت. چقدر فراوانی در زندگیم موج میزنه. یه آفتاب خوبی داره می‌ تابه و من بعد از یک ساعت پیاده، جلوی سکوی یک مسجد زیبا نشستم و دارم کامنت می‌نویسم. الهی صدهزاران مرتبه شکرت.

    خدانگهدار

    در پناه الله یکتا شاد، سالم و ثروتمند باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: