- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش583MB40 دقیقه
- فایل صوتی درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش38MB40 دقیقه
درسهایی از انیمیشن گربه چکمه پوش
از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
و خدایی که در این نزدیکی است…
استااااااااد استاااااااد استاااااااااد! من کامنت های نسبتا زیادی روی سایت گذاشتم. و خیلیاشونم رو هم دوست داشتم شما بخونین. اما اگه فقط یه کامنت رو بتونم انتخاب کنم و از صمیم قلبم آرزو کنم که کاش استاد اون رو بخونه همین کامنته. از بانو شایسته هم خواهش می کنم اگه این کامنت من رو خوندن یا محتواش رو به استاد ارائه بدن و یا از طرف من ازشون خواهش کنن کمی زمان بذارن و این کامنت من رو مطالعه کنن.
بنا به تعهدی که برای گذاشتن کامنت روزانه به خودم داده بودم، قصد داشتم حالا که جلسه اول دوره به صلح رسیدن با خود رو تموم کردم، امشب بیام و برداشت هام از این جلسه رو در صفحه مربوطه بنویسم، اما هدایت شدم به تماشای یک لایو که محتوای اون شدیدا منو تکون داد و باعث شد که بیام و این کامنت رو در آخرین فایل قرار گرفته روی سایت بذارم. این کامنتی که میذارم در مورد محتوای این فایل فوق العاده نیست. من این فایل رو باید بارها و بارها بشنوم تا بتونم درکش کنم و برداشتمو ازش بنویسم.
لایوی که تماشا کردم مربوط به حدودا یکی دو سال پیشه. به فرد برگزار کننده و مضمون این لایو به دلیل حواشی بعدش اشاره نمی کنم اما خود شما قطعا با خوندن کامنتم متوجه موضوع خواهید شد. میخوام بگم چققققققددددددددددر وقتی یه انسان در مسیر درسته، سنگ هایی هم که به سمتش پرتاب میشه باعث رشد کردنش خواهد شد.
استاد عزیزم! دورتون بگردم! قربونتون برم! من هیچوقت این قدر نسبت به شما احساساتی نبودم. اما الان اینقدر احساسات در درونم غلیان می کنه که دلم میخواست کاش بهتون دسترسی داشتم و آن چنان در آغوش میگرفتمون که هیچکس رو تا حالا اون طور در آغوش نگرفتم.
علت این هیجان احساسات درون من، اینه که تماشای این لایو خیلی قشنگگگگ حرفای شمارو بهم اثبات کرد. خیلی خوب بهم نشون داد چطور خداوند محافظت می کنه از کسی که بهش ایمان داره. تماشای این لایو باورهای من رو نسبت به سخنان شما صدبرابر کرد.
گاهی یه اتفاقاتی میفته که ظاهرش خوب نیست اما باطنش خیلییییییییی خوبه! روز پنجشنبه 10 تیر 1395، شما فایلی منتشر کردین به اسم «پاسخ» که اون فایل اختصاص داشت به پاسخ شما به یکی از ایمیل های افراد سایت که در مورد صحبت یکی از سخنرانان حوزه موفقیت در مورد شما، سوالی پرسیده بود. اون فایل الان روی سایت نیست اما من هنوز دارمش و هر بار با گوش دادنش چیزای زیادی یاد می گیرم. البته اون زمان که این فایل منتشر شد من یه جوون 22 ساله بودم که انگار در یه فضای دیگس! و هیچی نفهمیدم. اما الان خیلی خیلی بهتر می فهمم که وقتی توی اون فایل گفتین «عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد» یعنی چی!
اون سخنران فکر می کرد با صحبت در مورد شما، می تونه جلوی انتشار آگاهی هایی که به قلب و روح شما نازل میشد رو بگیره اما هرگز نمیشه کسی که به خدا ایمان داره رو بهش کوچکترین لطمه ای زد.
در فایل توحید عملی قسمت 6 شما صحبت کردین از تهدید های گاه و بیگاهی که در شروع کار باهاش مواجه میشدین. آدمایی که شمارو به انداختن توی جایی که عرب نی انداخت! تهدید می کردن و با رگای باد کرده میگفتن ما پدرتو درمیاریم. بیچارت می کنیم. نمیذاریم نفس بکشی! و … الان اونا کجان؟! استاد عباس منش کجاست؟!
الله اکبر از قدرت خداوندی! وقتی که میگه کیست کسی که ما بخوایم یکی رو ببریم بالا اون بتونه جلوی مارو بگیره؟! (البته برای اینکه ذهن من نجوا نکنه میگم: خدا به طور ویژه برای استاد نخواسته که ایشونو ببره بالا! بلکه این استاد بوده که خواستن خدا رشدشون بده. فرصت رشد برای همه ما یکسانه و هرکس بتونه مثل استاد عباس منش روی خودش کار کنه، میرسه به هر اون جایی که دلش میخواد)
استاد! عمیقا شمارو تحسین می کنم. با همه وجودم. از وقتی شروع کردین به کار روی ذهنتون، چالش های زیادی رو پشت سر گذاشتین. فوت فرزند، جدایی از همسر محترمتون، بدهی های مالی، از دست دادن تیم کاری و … . البته که این چالش ها خیلیاش به باورهای وقت خودتون برمیگشته اما در نهایت از شما یه انسان قوی و توحیدی ساخته که باعث شده همه توجهش به سمت الله باشه. و کاری به حواشی دورش نباشه. حتی اگه از سمت افرادی که از لحاظ فیزیکی بهش نزدیکن، آماج یه سری صحبت های چرت و بی پایه قرار بگیره.
چقدر من باور شما و اعتقادات شما رو درست می بینم. وقتی که هرکس که ذره ای با شما قرابتی داشته، سعی می کنه با تخریب شخصیت استاد عباس منش برای خودش اندک اعتباری بخره و شخص استاد عباس منش، کوچکترین توجهی به این موضوع نداره.
توی فایل توضیحات بیشتر در مورد قسمت 5 مصاحبه با استاد عباس منش که الان دیگه توی سایت نیست، از رهاییتون نسبت به عزیزترین آدمای زندگیتون صحبت کردین. گفتین که من با وجود این همه علاقه ای که به عزیزدلم دارم، اگه همین الان بگه میخوام برم به خداوندی خدا، شاید دو سه ساعت ناراحت بشم اما بعد سریع به زندگی برمیگردم. و حتی از این هم پیشتر رفتین! رفتین سراغ پاره تنتون. فرزندتون. پسر برومند، زیبا و رشیدتون. گفتین هیچ کس رو در این دنیا به اندازه میکائیل دوست ندارم. اصلا عشق این بچه در دل من جوری وارد شده که خیلی عجیبه. اما همین پسر، با این همه عشقی که بهش دارم، اگه یه روزی بگه بابا نمی خوام باتو باشم، به خداوندی خدا خیلی ساده به زندگیم ادامه میدم.
گفتین من فقط به خدا وابسته ام. اگه همه عزیزانمو، مال و مکنتمو، اعتبار و آبرومو و تمام چیزهایی که ساختم رو از دست بدم، خدارو دارم و خدا برای من تماما کافیه. وااااای از این حرفای بزرگ. ازین حرفایی که فقط روی زبون میشه به سادگی بیانش کرد. من حتی می ترسم تکرارش کنم! اونوقت شما نه تنها تکرارش کردین، بلکه در عمل هم واقعا این کارو انجام دادین.
هیچوقت نمی تونستم این حرفهای بزرگ شمارو درک کنم تا اون لایو رو دیدم! تماشای اون لایو دنیایی از درس بود برای من. درسهایی که حالا حالا ها باید حلاجیش کنم تا بفهمم! یکی از بزرگترین درسهاش این بود که هیچ وقت، مطلقا هیچ وقت و هیچ وقت نباید روی هیچ بنی بشری حساب کنم. هر کس که می خواد باشه. کافیه فقط ذره ای حساب کنم روی کسی که الان کنارمه و داره بهم محبت می کنه، خداوند آن چنان گوشمو می پیچونه که بفهمم جز اون نباید حساب کنم.
باید این رو بارها و بارها تکرار کنم که: «هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست!»
باور به این جمله و پذیرفتنش باعث میشه هیچ وقت از کسی انتظار نداشته باشم. باعث میشه هیچوقت روی هیچ بنی بشری حساب نکنم.
درس دیگه ای که این لایو برای من داشت این بود که چقدر آدمای اطرافم مهمن! و چقدر می تونن روی ذهن من تاثیر بذارن. چقدر کنترل ورودی های ذهن کار مهمیه! و اگه من ذره ای روی این موضوع کم کاری کنم، حتی اگه در بهشت برین باشم، به قعر جهنم می تونم سقوط کنم. شنیدن حرف های بقیه (هرچند که از عزیزانم باشن) می تونه روی مغز من تاثیر بذاره و باید هر چقدرهم که برام مهمن، وقتی حرفایی می زنن که نباید بزنن، بذارمشون کنار و دیگه بهشون کوچکترین توجهی نکنم. چون اگه این توجه رو داشته باشم، می تونن روی من شدیدا تاثیر منفی بذارن.
درس سوم رو از شما یاد گرفتم استاد! بارها و بارها در مورد اعراض حرف زدین. آیاتشو از قرآن برامون آوردین اما برای من همچین موضوع واضح و شفاف نبود. تا این که دیدم این لایو مال بیشتر از یک سال پیشه و شما در تمام این مدت آروم و ساکت بودین و هیچ تغییری در عملکردتون لحاظ نکردین. به روزرسانی دوره کشف قوانین رو هم به تازگی تموم کردین و دارین روی دوره عزت نفس کار می کنین. این برای من خیلی درس بزرگیه.
سنگ هایی به بزرگی یک کوه به شما برخورد کرده اما دریغ از ذره ای خروج از مسیر! دلیل نتایج شما همینه!
سید حسین عباس منش کسی بوده که در تمام این سال ها بارها و بارها پشت سرش حرف زدن! چیزهای زیادی گفتن اما اون آدم تمرکزش روی خودش بوده. فرقی نمی کرده کی حرف می زنه و چی میگه! حرف حاشیه ای جاش توی سطل زبالس! نه توی مغز آدم! چقدر خوب شما این قوانین رو اجرا می کنین استاد! واقعا نتایجی که گرفتین نوش جونتون.
نوش جونتون پارادایس. نوش جونتون فرشته ای به نام مریم شایسته. نوش جونتون اعتبار و عزت و تاثیرگذاری ای که دارین. نوش جونتون سلامتی و اندام زیبایی که دارین. و از همه مهمتر، نوش جونتون رابطه ای که با خدای خودتون، رب خودتون دارین.
این لایو رو که دیدم، حس کردم نیاز دارم باهاتون حرف بزنم. از صمیم قلبم آرزو می کنم این کامنت من رو بخونین. آرزو می کنم پیغامم به گوشتون برسه و بهتون بگم که من، مسعود محمدی، شاگرد کم کار و شیطون گذشته و پشیمان و نادم کنونی، از تماشای این لایو به اندازه هزاران واحد دانشگاهی درس گرفتم.
برام عزیز بودین، عزیزتر شدین. خدا عزت و بزرگیتونو بیشتر کنه استاد که این همه در زندگی افراد مختلف تغییر ایجاد کردین.
دستتونو به گرمی و شمارو در آغوشم می فشارم..
در پناه الله یکتا، تنها و تنها و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق باشید.
خدانگهدار
1402.05.16
02:04