درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی بهارکامه» در این صفحه: 1
  1. -
    مهدی بهارکامه گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا «3»سوره احزاب

    و بر خداوند توکّل کن، و همین بس که خداوند وکیل و نگهبان (تو) است.

    سلام بر استادعزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان پرانرژیه این فضای آموزنده.

    چرا میگم آموزنده!چون حتی به غیر از زحمت استاد از فایل گران مایه ای که با الهاماتی از جانب پروردگار دریافت کردن باما به اشتراک میگذارن و زحمت های خانم شایسته عزیز که من خودم شخصا میگم عینه یک لیدر مسئول فیلم برداری از فضاهای قشنگ و آگاهی های ناب رو بر عهده دارن و حتی شما دوستان عزیز که قطعا با قرارداشتن در این نوع مدار های فرکانسیتون دست به تایپ کردن میارین اینا همشون خودش یک سپاس گذاری داره که خداروشکرررررررررررر از طرق های بینهایت دستانتش مشغوله آموزش دادن و هدایت کردن ما به راه راست هستش هدایتی که من ازش امروز خواستم با دلوجون بهش گفتم آقاااااااا من تسلیمم(به هر خیری که از جانب تو به من برسه من فقیرم من رو هدایت کن)که یه جوری هدایتم کرده که هرچقدر یاداوری کنم قدرت دست کیه کم گفتم.

    امروز تو مجموعه ای که من مشغوله کار هستم راجب ارتقا دادن بخش از فعالیت ها من به مدیر مجموعه پیشنهاداتی دادم که آقا چقدر خوب میشه که مثلا ارائه کاری که به کارفرما میدیم به این صورت باشه. . .

    من درخواستم رو با قدرت اعلام کردم و مدیر مجموعه هم بسیار موافق با ایده من در بحث تغییر ارائه اما نه به روش من بلکه به روش خودش

    (این روهم بگم که این ایده الهامی از خدای وجودم بود که باورتون نمیشه مابقی داستان به چه صورته . . .).

    درخواست من به مدیر مجموعه این بود که از ترفندA کارهارو اراِئه بدیم اما مدیر مجموعه موافق اما مصمم این بود که از ترفند B کارهارو ادامه بدیم.

    خلاصه طی صحبت 10دقیقه مجادله من و مدیر مجموعه که ایده من بهتره وایده شما زمان برتر وطولانی تر هستش همون جا به دله خودم گفتمstop…مهدی برو بیرون که ادامه پیدا کنه خودت حالت بد میشه یعنی تو این حسو حال بودم که اسرار بیشتر داره تبدیل میشه به یک ناهماهنگی بین ذهن و روحم.

    باورتون نمیشه اصن دست خودم نبودم انگارییییییی عین یک ربات کنترل منو بدن دست اپراتور که منو بکشه از اتاق بیرون دقیقا عینه یک ربات. . .

    من هم از اتاق بیرون اومدم تنها چیزایی که از زبانم خارج شد و به خودم گفتنم این بود:

    خدایا خودت همه چیز رو میدونی و آگاهی من رو هدایت کن به راه راست منو هدایت کن.

    من تا اینو گفتم باورتون نمیشه مغزم نه بلکه دلم انگاری smsبراش بیاد که گفت تو برو بشین پشت میزت بقیش با من دقیقا عینه آیه:

    الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ «28»الرعد

    (هدایت شدگان) کسانى هستند که ایمان آورده ودلهایشان به یاد خدا آرام مى‌گیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام مى‌گیرد.

    وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى‌ بِاللَّهِ وَکِیلًا «3»سوره احزاب

    و بر خداوند توکّل کن، و همین بس که خداوند وکیل و نگهبان (تو) است.

    من نشستم پشت میزم دستام خودکار رفت به سمت کیبورد و مشغول شدن به سرچ شدن مواردی که پاسخ جالبی برای ترفند Aباشه.

    یعنی توکل کردن به خدا یعنی این

    اینقدررررر کارهارو ساده راحت خودش انجام میده که با یک سرچ کوچولو صفحه وب اول و یک ویدیو کوتاه تمام پاسخ و مدارک من بود که به مدیر مجموعه ام بدم و تماممم.

    دقیقا عین کلام زیبای خانم شایسته که ذهنشون شده شبیه 2 کلید

    کلید اول پاسخ های ذهن راجب مسائل و چالش های ایجاد شده

    کلید دوم پاسخ های الهامی و هدایت شونده از سوی سیستم برای چالش های ایجاد شده.

    اینقدر خوش حال شدم که فقط گفتم خداروشکررتتتت که همه جوره باهام هستی.

    من با اعتماد به نفس قوی تری رفت سمت اتاق مدیر مجموعه و مدارک جدید و قوی تر رو به مدیر مجموعه دادم و باورتون نمیشه اینقدر جالب نرم شدن و نظرات من رو کامل گوش دادن و کامل هم پذیرفتن که خودم تعجب کردم…

    عینه هدایت،عینه کلام قرآن

    «38» قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‌ بقره

    گفتیم: همگى از آن (باغ به زمین) فرود آیید، اگر هدایتى از طرف من براى شما آمد، پس هرکه از هدایت من پیروى کند، نه برایشان بیمى است ونه غمگین خواهند شد.

    اما اما اما اصله قصه اینجاس . . .

    زمانی که درب اتاق خارج شدم یک حسه اعتماد به خودم در وجودم ایجاد شد

    بی شک ایمان دارم حسه غرور بود نه حسه تسلیم شدن در مقابل سیستم و سپاس گذاری گذاری کردن.

    اصلا تو حسو و حال و فضاش نبودم میدونستم که یه چیزی باهم جور نیس ولی پیداش نمیکردم…

    این موردی که میگم عینه اینکه گوشتو بگیرن بگن بشین رو این صندلی دقیقا به همین صورت گوشمو گرفت منو نشوند پشت میز اولین سرچ سایتم سایت استاد بود و منو برد در فایل جذاب درس هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش. . .

    یعنی صحبت استاد و خانم شایسته شد از غرور ،از حسه کامل بودن خود،از توکل کردن به خدا،از اینکه چه کسی خالق توست . . .

    اینی که میگم واقعا قابل کلام نیس کاملا حسیه که اصن تخصصی راجب خودته اینطوری…

    تا فایل رو پلی کردم و گوش کردم گفتم یا مصیبتا که چه کار کردم. . .

    من مدتی بود که در حال آموزش حرفه ای یک نرم افزار هستم و اینقدر قشنگ خداوند من رو هدایت کرد به مسیر هایی که با وجود اینکه خودم سیستم ندارم برام اوکی کرد.

    آموزش هاشو برام تامین کرد و حتی وقت آزاد رو هم برام ایجاد کرد که تخصصی روی اون کار کنم با این وجود با اتفاقات امروز بین من و مدیر مجموعه و این انیمیشن زیبا که حتی سریعا دانلودش کردم که ببینم ماجرا از چه قراره. . .

    اونجا بود که گفت و

    بهم فهموند این همه نرم افزار برای چی؟

    اگه به من اعتماد داری پس تقلا کردنت برای فهمودن یکسری چیزا به بقیه برای چیه؟؟اینکه بگی من بلدم به این صورت پیش بریم؟؟

    اگه به من اعتماد داری توبقیه کارا دخالت نکن همون چیزی که برات فراهم کردم تمرکزتو بزار روی اون هرچیزی که لازم باشه به وقتش هدایت میشی…

    اگه به من اعتماد داری پس پافشاریت توی کار چیه؟؟

    همین صحبتا،همین کلمات گفتم چشم

    دوباره بر زبان جاری شد (هر خیری که از جانب توبه من میرسه من فقیرم).

    چند دقیقه بعدش اینقدر ارامش در دلم سرازیر شد که اصن یه حسه راحتی یه حسه غمت نباشه بسپارش به من در وجودم ایجاد شد.

    چقدر زیبا و چقدر قشنگ کلام الله میگه:

    وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (ق ایه 16)

    و ما انسان را خلق کرده‌ایم و از وسوسه ها و اندیشه‌های نفس او کاملا آگاهیم که ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم.

    وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا(طلاق ایه 3)

    و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرّر داشته است.

    هنوز اوله کارم تازه دارم یادمیگیرم که به تعهدم پایبندتر باشم حتی در کامنت نوشتن نمیدانم آخر هر کامنت به چه صورت پایان می یابد اما بازم مثله همیشه اعتماد به خودش

    آرزوی شادی بسیار فراوان و احساس خوب برای همگی دوستان عباس منشی و استاد عزیز و خانم شایسته و همه و همگی ارزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: