درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فرزانه» در این صفحه: 1
  1. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1753 روز

    درود به استاد و همه دوستان

    از اونجایی شروع میکنم که مسیر برای سگ خیلی آسون بود. از نقطه ای که چنین شخصیتی با خودش در صلح اگر کسی در صلح با خودش و با جهان در صلح نباشه حتی مثبت گرا بودنش هم با مقاومت و عجلس!

    کی با خودش در صلحه؟ کسی که آشغالی تو گوشه ی گوشه ی وجودش قایم نکرده. کسی که پذیرش داره.

    لازمه بازش کنم که پذیرش تحمل نیست تایید کردن نیست دیدن و مقاومت نکردنه اولین مرحلس برای تغییر. جایی که مقاومت درونی هست صبر نیست.

    من باید ببینم کجاها چه آشغالهایی هست که بتونم پاکسازی کنم یا نه؟ استاد چرا اینقدر راحت خود افشایی میکنند؟ چون پذیرفتند که پدر من خونه من اندام من وضعیت مالی من اینه آره همینه اما وجودم خیلی با ارزش شرایط رو میتونم تغییر بدم خداوند قدرتش رو به من داده تو یه چیزایی خیلی خوبم اما توانایی یه سری کارارو ندارم. من کچلم اما من خودم رو می‌پذیرم من همینجوری کچل دوست داشتنی و جذابم در درونم با خودم دعوا ندارم، حس نمیکنم نقص دارم خودمو پذیرفتم. ارزش من به اون نیروی درونمه که میتونه اینا رو تغییر بده، حالا کجاها چگونه باید بهتر و بهتر و بهتر بشه.

    هر آدمی تجربیات متفاوتی داره اما من دیدم در خودم و خیلیا که درون ما پر از گره و طلسم و باورهای محدود پر از آشغال پر از کینه و غرور پر از مقایسه با دیگران بعد ریشه و پذیرش و صلح درون رو رها میکنیم و دائم می خوایم تمرکز کنیم رو چیزای مثبت با عجله ام به همه چیز برسیم.

    اصلا می‌ترسیم خود واقعیمون رو تو آیینه ببینیم. حتی می ترسیم رو برگه بنویسیم کی هستیم چه ضعفایی داریم. می ترسیم افشا کنیم چقدر کینه و ترس و غرور در ما هست. از تصویری که اصلا نمی تونیم ببینیم و پر از سانسور های عجیب غریبه پر از اتو آشغاله جهش و پرش می کنیم به تصویر یه زندگی و شرایط ایده آل.

    وقتی قرار کلی وسایل جدید برای خونمون بخریم خب بهتره خونه تمیز بشه خونه تکونی یکم به ریختگی داره

    مگه چند بار خانم شایسته از تمیز کاری فیلم نذاشتن؟

    آدمی که در صلح نیست حتما مغروره حتما شکرگزار نیست حتما عجله داره حتما کلی آشغال داره که روشون پذیرش نداره چون فکر میکنه پذیرش یعنی کاری نکردن در صورتی که عدم مقاومت الکیه مقاومتی که هیچ کاری نمیکنه جز اینکه منو طلسم میکنه و محروم میشم از فرصت ها و نعمت ها.

    این شجاعتی که استاد دارن از نقطه صفر داشتن از اونجایی که مسائل رو همون جور که بود دیدن نه تنها ازشون فرار نکردن و مقاومت نکردن بلکه نشستن تک تک پیدا کردن بررسی کردن و راه حل پیدا کردن.

    اینقدر که دنبال حذف آدمای سمی هستیم که درستم هست که بخشی از کار هم هست اما چقدر واقعا از خودمون سوال کردیم چرا من در صلح نیستم؟ چرا همین الان نمیتونم نهایت لذت رو ببرم؟ حتی لذت بردن هامون هم گاها به خاطر تصویر های ذهنی مربوط به آیندس اینکه تو دوره هاییم و می دونیم اهدافی داریم و داریم تلاش می‌کنیم بهشون برسیم. یعنی صلحی وجود نداره خوشحالی از نوع وعده وعیده اما می‌بینیم که استاد گفتن آقا من تو خیابونای بندر عباس که راه میرفتم خوشحال بودم راضی بودم. این چیزی که من تصمیم گرفتم روش کار کنم یعنی به جای ساختن تصویرات ایده آل گرایانه

    اومدم در مسیر برطرف کردن مقاومت های درونی، صلح با خود صلح با جهان و جواب به این سوال که چرا اصلا ایده آل گرایی؟ کجای داستان لیاقتم میلنگه؟ یا من لایقم و موانع احساس خوب شکر گزاری و … بر میدارم شخصیت در صلح و شکر گزار و مثبت اندیشم قدم به قدم و خود به خود میرسه به تجربه شگفت انگیزی از دنیا یا که نه من خیلی احساس پوچی میکنم یه تصویر می‌سازم ایده آلی و تا بهش نرسم وجودم آروم نمیگیره.

    من این قسمتو با شرایط فعلی و تمرینات فعلی خودم دیدم و برداشت کردم و نوشتم، با سانسور و پنهان کردن و مقاومت های موزیانه ذهنی به هیچ کجا نخواهیم رسید. ارتعاش خیلی دقیق عمل میکنه و می‌سازه و خلق میکنه و هزاران بار و حتی تا لحظه ی مرگ‌ هم شده تجربیات رو میزاره رو تکرار که متوجه بشیم از عمق وجودم چی داره ساطع میشه.

    کم کم تجربه میکنم که استاد تو دوازده قدم خیلی تاکید کردن گاری هارو از خودتون باز کنین اگر مقاومت های درونی تون رو بردارین حس خوب داشتن زور زدن نمیخواد عجله نمیخواد خود به خود کارا خوب پیش میبره.

    یه مدتیه که زمان کمتری به کامنت گذاشتن و کامنت خوندن اختصاص میدم چون خیلی دارم درون خودم جستجو میکنم و یه سفر شخصی رو شروع کردم. اما دوس داشتم این واژه ی صلح با خود که شنیدم یکم از دیدگاه و تجربه خودم توضیحش بدم.

    خدارو شکر بابت چیزایی که امروز شنیدم.

    ممنونم از استاد.

    همگی در پناه خداوند بهترین ورژن خودتون باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای: