درس‌هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

794 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم محمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    مریم محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم و سلام بچه‌ها همه.

    حس عمیقی تو قلبم گفت که بیام این متنو بنویسم با وجود اینکه سختم بود یه مقدار.

    در فایل «میزان تحمل شما چقدر است؟» نوشتم که چه تصمیمی گرفتم و چه حرکتی کردم. اون خوابگاه تعطیل شد و من جای مناسبی رو برای اجاره پیدا نکردم فعلا که با شرایط من جور باشه. این بود که تصمیم گرفتم مدتی رو با مادربزرگم زندگی کنم تا جایی رو پیدا کنم. خونه‌ی مادربزرگم که خودتون می‌دونید دیگه همیشه شلوغه، همه نوه‌ها و کل خاندان میان سر میزنن. خلاصه دوباره به این فکر افتادم که چطوری می‌تونم راحت کار کنم محیط آروم و مطمئنی داشته باشم برای کلاسام، تا به این فکر افتادم که یه چادر مسافرتی بگیرم و از عصر که هوا خنک میشه برم بالا پشت بوم و اونجا کارام رو انجام بدم. تو سایت نگاه کردم دیدم خب فعلا با شرایط الانم نمی‌تونم یه چادر بگیرم با اون قیمتا، دوباره به این فکر افتادم که چیکار کنم یه دفعه این ایده به ذهنم اومده که از یکی از دانش آموزام بپرسم ببینم داره و می‌تونه امانت بزاره پیش من. که اتفاقا گفت دارم و چون برامون کوچیکه می‌خوایم عوضش کنیم، شما حالا حالاها می‌تونی ازش استفاده کنی. خداروشکر کردم. هوای بالا پشت بوم بی‌نهایت عالیه، یه آسمون پر از ستاره سقف خونته و ماهی که مثل عروس شب تو دل سیاهیا می‌درخشه. یه فضای آروم و ساکت برای اینکه هم به راحتی پول بسازم و هم نسخه‌ی بهتری از خودم رو تحویل بدم به دنیا. اولش یه ذره سختم بود راجع به شرایط فعلیم توضیح بدم. اما همینطور که نوشتم دیدم چقدر نعمت دارم، چرا باید از شمردنشون خجالت بکشم. با یه قلب آکنده از امید و آرزو این راهو ادامه میدم. کم کم میام از اتفاقات بی نظیر تو مسیر براتون میگم.

    راستی اینم بگم که من امروز رفتم خونه‌ی پدریم که به پدر و مادرم سر بزنم، خب چون بالاخره اونجا یه اتاق خواب و تا حدودی امکانات داشتم کم کم داشتم وسوسه میشدم که همون جا مدتی بمونم تا جایی پیدا کنم، اما یه نشونه اومد و سریع گرفتمش که اصلا حتی فکر برگشتم نکن. تو فایل قدرت تصمیم گیری استاد می‌گن علت تصمیم‌هاتونو بنویسید تا هر وقت خواستین پشیمون بشین اون برگه رو نگا کنید و بدونید چرا این تصمیم رو گرفتین، من ننوشته بودم علتشو و الان فهمیدم چقدر اینکار مهمه و حتما انجامش میدم.

    به قول استاد: « در پناه الله یکتا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند باشید.»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: