«گاریِ زهوار در رفته ی افکار محدودکننده» را رها کن - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-30 11:54:302024-07-28 16:42:32«گاریِ زهوار در رفته ی افکار محدودکننده» را رها کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند یکتای مهربان
سلام استاد عزیزم، با اینکه نتوانستم به غیر قدم اول هم قدمتان باشم ولی بصورت شبانه روزی و با تعهد کامل دارم روی قدم اول و سایر فایلهای رایگانتون که به دسته های مختلف و پوشه هایی با عنوانهای ثروت، عزت نفس، مصاحبه، خداشناسی و…. تفکیک کردم و هرجایی از زندگیم احساس میکنم باور مربوطه ایراد پیدا کرده می روم و روی فایلهای مربوطش کار می کنم و اینکه چه جالب بود که مثال گاری را زدین، چون من هم چند روز پیش پی بردم که هنوز باورهایم تغییر نکرده و متوجه شدم که داشتم فقط قوانین را می خواندم، می شنیدم، می دیدم و در موردش فکر می کردم و درواقع عوضشان نکرده بودم و متوجه شدم که باورهای گندیده تری زیر باورهای رویین من که حکم کاه را برایم داشتند وجود داشت و من انبار ذهنم را درحال تمیزکردن هستم و کلی کاه بلا استفاده و کهنه داشتم که از انبار ذهنم بیرونشان ریختم و متوجه شدم آبی گندیده زیر این کاه ها بوده که آنها را هم تمیز خواهم کرد و بزودی به شما ملح قخواهم شد…
و این راهم به تازگی در خودم کشف کردم که وقتی از خودم این سوال را پرسیدم که چرا من دارم روی خودم کار می کنم، چرا دوره هاتون را می خرم چرا فایلهایتان را می شنوم؟
ناگهان صدای ضمیر ناخودآگاهم را شنیدم که تو بی پولی، تنهایی، ورشکسته ای، هزار تا مشکل داری، زندگی خوبی نداری، ماشینت و خیلی چیزای دیگه ات را ازدست دادی، خونه نداری…..
و اینجا بود که متوجه شدم واوووووو من با یه طنابی خودم را به گذشته ام بسته ام و همش دارم به سمت نور الهی که شما بهم نشون دادین می دوم غافل از اینکه دارم درجا می زنم و کلا من باورهای محدود کننده مخفی داشتم و کلا به گذشته تلخ ام متمرکز بودم و آنچه نمیخواستم بیس کارکردن ها روی خودم بود ولی الان که دارم می نویسم متوجه شدم که آره گذشته ام همچین رویداهایی آمده ولی گذشته گذشته و من یم موجود فرکانسی هستم که می توانم از همین الآن شروع کنم به آفریدن آینده ام….
چون من لایق این جهانم لایق آنچه بین آسمان و زمین آفریده شده..
من روی خودم کار می کنم چون خیلی بالیاقت هستم…
یک نکته جالبی که از سفرنامه و این قسمت از گزارش شما برام بولد شد این بودکه شما در واقع تمرینات پبشرفته و تکامل یافته خودتون که حاصل ده سال کنترل ذهن و تمرکز برنکات مثبت زندگیتونه را در قالب دوره هایی که قیمت گذاری روشون خیلی دشواره با ما به اشتراک می ذارین….
یادمه تو بعضی فایل هایتون کی گفتین که شما ماهی نمی دهید دستمون و ماهیگیری یاد می دهید….
یادمه می گفتین خودتون برای خودتون تمرین بسازین همانطور که موقعی که راننده تاکسی بودین و کتابها را صوتی می کردین و می شنیدین یا به ترس هاتون حمله می کردین….
استاد عزیزم من هم بر اساس الهاماتم برای خودم با توجه به قوانین و راهنمایی هایی که از شما گرفتم برای خودم تمرین می سازم، هر روز از خودم یک دقیقه ویدیو می گیرم خودم رو تحسین می کنم خدا را شکر می کنم….
یه تمرین عالی دیگه هم دارم که اسمشو گذاشتم در مسیر خداگونه زیستن….
روی 100 تا اسماالحسنی متمرکز شدم….
هر روز یکی از صفات خداوند یکتا را انتخاب می کنم….
معنیشو یاد می گیرم، درکش می کنم…. تو آیات قران دنبالش می رم….
با تمام وجودم درکش می کنم و یه روز تمرین می کنم رحیم باشم، یه روز رحمن، یه روز قهار و…..
و خلاصه که زندگی بی نظیری دارم.
از ته قلبم باوردارم که ثروتمند هستم و در فرادانی بی نهایت زندگی می کنم
دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم یا به قول خودتون عاشقتم من
با سلام و درود فراوان خدمت استاد عزیزم
من از بچه های قدم اول هستم و تمرینات قدم اول رو انجام دادم و نتایج خوبی حاصل شده و خداروشکر میکنم که تونستم هم قدم شما باشم و بتونم برای تغییر زندگیم به گونه ی دلخواه قدم بردارم٫
میدونم دلیل اینکه هنوز موفق به خرید قدم دوم نشدم چیه٫دلیلش اینکه که متعهد به انجام تمرینات به صورت جدی نبودم ٫اما از یه زمان به بعد به طور جدی تصمیم گرفتم زندگیمو بسازم و شروع به تغییر باورهام کردم٫
با درآمدی که چند برابر شد فهمیدم قانون داره کار میکنه ٫با موفقیتهایی که به دست آوردم مخصوصا بعد از شروع سفربه دور آمریکا زندگیم رنگ دیگه ای گرفته و تغییرات زیادی توی شخصیتم داشتم٫
خداروشکر که هم قدم شدم و دارم قوی ادامه میدم
بسم الله النور
سلام استاد جان سلام مریم جان عاشقتونم من 😘
استاد جان یادمه روز اولی که میخاستم قدم یک رو بخرم پر از شک و ترید بودم با اینکه نتایج به اندازه تغییر باور هام وارد شده بود اما میگفتم از کجا معلوم که برای من جواب بده یادمه میگفتید کوچیکترین نتیجه این مسیر ثروت هست و من میگفتم نه من فقط پول میخام
استاد جان الان به لطف خدا دو روز پیش قدم دوازده رو خریدم اما هنوز شروع نکردم چون دارن رو جلسه قرآنی قدم یازده هنوز کار میکنم اما آنقدر ذوق دارم برای چکاپ فرکانس که هر بار بهش فکر میکنم دلم میخاد فقط سر به سجده بزارم و اشک بریزم
کاری زهوار در رفته افکار محدود کننده را رها کن
کلید نتایج همینه استاد همین اسم این فایل که من اگه بخوام نتیجه بگیر م باید باید افکار محدود رو رها کنم باید عمل کنم به این آگاهی ها و به اندازه ای که عمل کنم نتیجه میگرم
استاد گاهی دوستان از من میپرسن که ما میخاین فلان دوره رو بخریم اما تو که خریدی چه نتیجه ای گرفتی منظورشو بیشتر مالی هست و من میگم به اندازه ای که عمل کردم نتیجه گرفتم باز میپرسن خوب چه نتیجه ای آیا به اهدافی که نوشتی رسیدی و من باز میگم به همون اندازه که عمل کردم رسیدم اما استاد تو دلم میگم اصلا شکل اهداف من عوض شده من تو این دوره بینظیر دنیام تغییر کرد استاد وقتی قدم اول چکاپ فرکانسی نوشتن صادقانه بگم حتی فکر نمیکردم بعد از قدم دوازده حالا نهایت ده بیست درصد تغییر اتفاق بیوفته اما الان دارم میبینم زندگی من هیچ ربطی به قبل از این دوره ندارع استاد گاهی دلم میخاد فقط از شدت نعمت هابی که من فقط مقاومت رو کم کردم و داره جاری میشه سر به کوه بیابون بزارم استاد دقیقا کمترین نتیجه برای من پول بود بهترین چیزی که من یاد گرفتم تغییر نگاهم به خدا بود به خودم اینکه من خدا رو جور دیگه ای تو قلبم شناختم یا اون حرف شما افتادم که میگفتید قشنگی خدای من اینکه … و من هم الان میگم قشنگی خدای من خدایی که شناختمش قشنگیش اینه که منو داره رو شونه هاشو راه میبره و میگه ادعونی استجب لکم
استاد هنوز به نتایج مالی که میخاستم نرسیدم اما باز اینجا که هستم یه روز آرزوم بود اما دیگه نچسبیدم به پول میدونم که خودش میاد من قرار نیست کاری کنم اون شعر که شما از ملاصدرا خوندید یادم میاد که خدا همه چیز میشود همه کس را و من داره میبینم همه چیز شده حالا این یه کوچولو یعنی من یه قدم برداشتم و اون آنقدر اجابت کرده و حالا ببین اگه من بهتر عمل کنم چه شود
استاد گاهی وقتا میگم مولانا و فلان شاعر حق داشتن مجنون بشن از عشق خدا اصلا خدا باشه همه چی حله و این چقدر حس خوبی داره
استاد این آرامش این آرامشی که با قدم ها دارم هر بار که فیلی دانلود میکنم و شما دارید در باره قدم ها حرف میزنید دوست دارم بیام بگم بچها استاد رایت میگه تازه داره کوچکترین نتایج هست بخدا استاد هنوز حق مطلب رو راجب این دوره نمیگه فقط باید بیای و ببینی دقیقا زندگی استاد مهر تایید بر حرفاشون هست وقتی هر فایل زندگی در بهشت رو میبینم و فایل های دیگه میبینم که دقیقا دارن به اونچه که میگن عمل میکنن و نتیجه عمل به هر آگاهی قشنگ واضح و مشخصه
استاد جان خیلی ذوق دارم که چک آپ فرکانسمو واستون بفرستم و انشالله انجام بدم و بفرستم چون فکر میکنم این چک آپ یه تشکر خیلی کوچیک هست از شما برای این همه عشق و آگاهی بخدا که هر جلسه این دوره ارزش میلیارد ها میلیارد تومان داره چون عمل به اون آگاهی ها دنیای آدمو زیر رو میکنه
استاد جان عاشقتم عاشقتم و انشالله خیلی زود میبینمتون 😘😘😘😘
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان موحد و ثروتمندم
خداروشکر میکنم که در جمع شما هستم
استااااد
این فایلتونم فوق العاده بود مثل همیشه
وللللیییییی
این بار اصلا نمیخوام درباره درکم از این فایل بنویسم
میخوام از شاهکار رب العالمین بنویسم
بنویسم برای تذکر و یادآوری به خودم و هرکسی که خداوند برنامه ریزی کرده تا این کامنت به یقینش اضافه کنه و نور امید به این رب بنده نوازو توی دلش پرنور تر کنه
وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ
بسم الله الرحمن الرحیم
ما مدتی بود دنبال خرید خونه بودیم
من تمرکزم روی یه منطقه خاص بود و روی سه تا خیابون
یه تکاملی طی شد توی این پروسه دنبال خونه گشتن
مثل اینکه اولش اینطور بود من اون سه تا کوچه رو محکم چسبیده بودم
بتدریج انگار رها کردم تو دست خدا
یعنی انقدر اومدیم و رفتیم و همسرم اذیت شد و خسته شد
و به این بیشتر فکر میکردم که الله یعلم و انتم لا تعلمون
اون خیر و صلاحمو بهتر میخواد و میدونه
اگر اونجا خونه ای برای من باشه قطعا بهم میرسه و هیچ کسی نمیتونه ازم بگیردش
نمیدونم بهرحال حس کردم به یه تسلیم نسبی رسیدم
فقط میدونستم به مو میرسونه ولی پاره نمیکنه
اینو هم قبلا شنیده بودم هم تو کامنتای بچه ها خونده بودم
الانم نمیدونم واقعا باور کاملا درستیه یه نه
ولی تو ذهنم هی میومد و میرفت
از اون طرف پول نقد خرید خونه توی حسابی بود که سرماه بهش سود تعلق میگرفت
و من این سود رو نمیخواستم
و دو سه روز مونده بود یه ماه از بودن پول توی اون حساب بگذره
من از خدا خواستم قبل اینکه این سود بیاد خودش این پولو هزینه کنه
حالایکی دو روز بود یکی از دوستای همسرم یه مورد خوبی به ما پیشنهاد میکرد
هر چند توی اون منطقه مورد نظر من نبود ولی مورد خوبی بود
از اونجایی که ایشون هم سازنده هست خودش و هم دلال هستش من قبلا دیده بودم موقع جوش دادن معامله طرف رو خیلی تو هول و ولا میندازه و اینجوری خودش سود خودشو برمیداره
اینبار هم من همینو حس میکردم ولی همسرم که خسته بود از گشتن دنبال خونه و میخواست کارو تموم کنه داشت راضی میشد و به منم فشار میاورد که قبول کنم
حتی بنده خدا ، این دوست دلال ما! رفته بود قولنامه سفید امضا !! از صاحب ملک گرفته بود که بقولی کار برای ما راحت باشه ونخوایم دیگه با خود صاحب ملک مورد مذاکره بشیم البته با قیمت مورد نظر خودش که به ما اعلام کرده بود و میگفت تا جایی که تونسته قیمتو پایین اورده برامون
و همسر من راضی شده بود ولی من اصرار داشتم مستقیم فروشنده رو ببینم
نه که از این واسطه مهربون تر از مادر لقمه آماده قورت دادنو دریافت کنم
ولی همسرم روی دوستی ایشون حساب میکرد و دیگه عصبی شده بود
حالا شاهکار خدا
من چند روزی بود با خدا عهد کرده بودم که حالا که واگذار کردم به خودش قضیه خریدو و دیگه توی سایت دیوارو نگاه نکنم
که ثابت کنم بهش توکلم واقعیه
ظهر همسرم بهم زنگ زده بود و گفت که این قراد دادو آوردن بیام دنبالت امضاء کنیم
و اینم اضافه کنم که اون واسطه اینم گفت که عاره من میخوام این مورد اوکازیونو بفروشم حالا اول به شما گفتم چون با شما دوستم و شما دنبال مورد خوبین
نخواستین به آقای فلانی میگم که ایشونم پولش امادست ولی اولویت شمایین!!
(شاید دونستن این شگرد ها کمک کنه به کسی
برای همین با ریز مسائل میگم)
القصه سر نماز ظهر و عصر بودم که همسرم زنگ زد بیاد دنبالم بریم برای امضای قرار داد
من گفتم صبر کن نمازمو بخونم
ولی حالم بد بود و دقیق میفهمیدم چه خبره ولی هیچ سندی برای اثباتش به همسرم نداشتم
نمازم که تموم شد با هدایت الله سایت دیوارو باز
کردم
اون روز اون عهد چند روزه من برای باز نکردن دیوار تمام شده بود
گفتم بذار ببینم میتونم پیدا کنم قیمت اون ملک توی اون منطقه چقدره ببینم این بنده خدا چقدر داره به ما بالا میگه
خلاصه یه چند تا موردی دیدم
و بالاخره یکیشو زنگ زدم
البته وقتی زنگ زدم یدفعه نگاهم به آگهی افتاد من دنبال آپارتمان صفر و پیش فروش بودم
ولی آپارتمان توی آگهی چند ساله بود نوشته بود بازسازی در حد صفر
من دقت نکرده بودم
خواستم قطع کنم
دیدم ضایعه دیگه حالا یه قیمت میپرسم بعد قطع میکنم
ولی طرف خودش برنداشت
خب خداروشکر
داشتم چند تا مورد دیگه تو همون منطقه رو تند تند نگاه میگردم همون شماره زنگ زد
من حتی موردشم یادم رفته بود
چون چند تا آگهی دیده بودم
بعد قیمتو پرسیدم و اینا دیدم یه قدری بالا میگه گفتم اینکه قیمت اپارتمان صفره دارین شما میگین برای آپارتمان چند ساله
بعد چون لوکیشن نزدیگ همون منطقه ملک پیشنهادی بود پرسیدم توی فلان خیابون مورد دارین؟
گفتش که اونجا که میدونین آپارتمان صفر نیست و اگه باشه به فلان قیمت خرید و فروش میشه
ولی خب یه مورد پیش فروش هست به سقف فلانم رسیده و اینا(دقیقا همون موردی که ما قرار بود قولنامه کنیم)
گفتم آقا قیمتش چقدره
باورتون میشه متری یه تومن زیر قیمت این دوستِ دلال ما گفت
گفتم سازنده اش کیه
آقای فلانی؟
تایید کرد
من سریع به همسرم زنگ زدم
گفتم بیا به این املاک زنگ بزن ببین همون ملکو داره با فلان قیمت
همسرم بهش زنگ زد
یکمی آروم شد
به لطف الله فقط
دوباره به من زنگ زد جلوی همون دوست دلالش که آماده گرفتن امضا بودن و گفت چیکار کنم
فعلا بمونه برای بعد؟ منم تایی کردم و خداروصد هزار مرتبه شکر انجام نشد
بعد همون شب با همون املاک با اون فروشنده اصلی قرار گذاشتیم
همون فروشنده که اون دوستِ دلالمون تمام سعیشو کرد ما باهاش روبرو نشیم
انقدر ما اسم ایشونو شنیده بودیم ولی ندیده بودیمش دیگه کم کم به این نتیجه داشتم میرسیدم وجود خارجی نداره
خخخ
القصه ما بفاصله چند ساعت این آقا رو دیدیم
اول آشنایی ندادیم ولی بعد از توافق اولیه با قیمت متری یک و خورده ای میلیون پایین تر!!!!! و قبل از امضا تمام قضیه و بهش گفتیم
مختار باشه بخواد با ما معامله کنه یا نه
اتفاقا خودشم شاکی بود از اون دوستِ دلال ما که :من همیشه خودمم بهش میگم روبرو کن خریدار و فروشنده رو و هیچ چیز بهتر از صداقت نیست
ولی خب اونم تفکر خودشو داره
و به لطف الله معامله عالی انجام شد
شاهکار خدارو ببینین
یعنی من فقط یه جا تلفن زدم
دقیقا همونجا که این ملکو داشتن
این چند درصد امکان داره تصادفی باشه ؟؟؟؟؟از بین این تعداد بسیاااار زیاد آگهی روی سایت دیوار؟؟؟!!!!!
مگه اصلا تصادفم توی این عالم داریم؟!؟!؟!؟
این فقط لطف و هدایت الله هست
بخدا مردم
پاسخ میدهد این رب
شما بخواین ثابت کنه خودشو به شما
ثابت میکنه به والله
چجوری من شکر این معجزه الهی رو بجا بیارم
انشاءالله با بازگو کردنش یه گوشه ناچیزیشو بجا آورده باشم
حدود ۲۰۰ تومن از ضرر مون جلوگیری کرد
بخدا این همون خداییه که باید سجده کرد و پرستید
خدایاشکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
شکرت برا منم معجزه کردی خداااا
و بلطفش دیگه اون سود بانکی هم برام نمیاد چون دقیقا یکی دو روز مونده به یک ماه این پول منتقل میشه برای خرید انشاءالله
تا انشاءالله برم حسابمو تغییر بدم به حساب بدون سود
خدایا شکرت
تو شنوا و بینا و هادی و حامی و قادر به انجام تمام تمور به ظاهر غیر ممکن هستی
بینهایت شکر گذارتم
طولانی شد
ولی قطعا میرسه به دست اون کسایی که باید برسه
تا انشاءالله بر ایمانشون اضافه بشه
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت
استادددد
مرسی هستین
در پناه خدا باشید
اهدافم در ۱۴۰۱
عاشق الله بشم
بلطفش بیزنس خودمو ران کنم
بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه
سلام به شما و همسر گرامیتان ….نمیدونم باورتون میشه یا نه من با اشک شوق دارم تایپ میکنم وقتی داشتم دیدگاه شمارو
میخوندم بی اختیار گریه کردم اونم با صدای بلند
وقتی میبینم خدا اینقدر بخشنده و مهربانه
من مدتی از خدا فاصله گرفتمم یعنی فقط نماز نمیخوندم زندگیم اینقدر خراب شد که نگو تا اینکه دو سال پیش لطف خدا شامل حالم شد.
من دست خدارو رها کردم ولی خدای مهربان دستم رو محکم گرفته بود چون میدونست من از روی نااگاهی این رفتار رو کردم
یه تلنگری بمن زد و منو از خواب غفلت بیدار کرد
اولش با یه استاد دیگه اشنا شدم و دوره هاشو خریدم و عمل کردم زندگیم بهتر شد
ولی یه چیزی از درونم فریاد میزد ادامه بده
وبهترشو از خدا میخاستم تا اینکه6ماه پیش تکه های فایل از استاد رو تو پیجهای فیک دیدم تا اینکه
به خودم گفتم به پیج اصلی استاد وصل شو البته همه اینها نجواهای درونی من بود که خدا به دلم مینداخت وهدایتم میکرد
الان هم چند روزی که عضو سایت شدم ونظرات دوستان رو میخونم و لذت میبرم واقعا حالم عالی شد.
ارزوی بهترینها رو برای استاد عزیزم
شما وهمسر گرامیتان
وهمه اعضای این سایت رو از خداوند متعال خواهانم.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
با نام و یاد خدای هدایتگرم.
سلام استاد عزیزم.
سلام بانوی نازنینم
سلام دوستان بینظیرم.
خداییش منتظر یه سوپرایز بودما استاد چون به قانون ایمان داشتم به اعداد و تعداد روز ها ایمان داشتم به یه چیزی شبیه شبهای قدر که در دهه سوم ماه رمضان قرار میگیره و نعمتهاش با روزهای قبل فرق داره.
از صبح هم که منتظر فایل جدید بودم و با خودم میگفتم حتما یچیز دگ امروزمیبینم و شگفت زده میشم.
وااااو چقدر عالی هیجانم بهم الهام میکرد.
واااو استاد چقدر نورانی تر شدی چقدر آرام و ملیح و دلنواز تن صداتون.چقدر چشماتون داره داد میزنه که بخدا همه چی فرکانس همه چی دست خودمون همه چی راحت بدست میاد همه چی تغییر مدار نه تغییر مکان و شغل .
آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است.
ما با چشم داریم میبینیم این همه موفقیت این همه پیشرفت این همه توحید این همه عشق این همه آرامش.
اینکه چقدر با تمام وجودتون برای پیشرفت ما برای زندگی بهتر برای ما تلاش میکنین و با جان و دل میگین:ما خودمون لحظه به لحظه زندگیمون رو با فرکانسمون با افکارمون با احساس خوبمون میسازیم و چیزی به غیر ازاین نیست.
بخدا تنم میلرزه وقتی آیه ای از قرآن میخونین.از اوبوهت این آیه های شگفت انگیز.بخدا نمیدونم چی بگم.
این آیه ها این سوره ها مخصوصا سوره حمد گنجیه که هر بار به سمتش هدایت شدم چنان منو متعجب کرده که فقط میشستم اشک میریختم.
چنان احساس منو تغییر میداد که اصلا نمیتونم توضیح بدم.
فقط باید بهش وصل بشی انوقت میفهمی که استاد چی دارن میگن.
استاد من به تمام محصولاتتون ایمان دارم که هر کدومش مثل دری از درهای بهشته که از هرکدوم که وارد بشیم مارو به خدا وخوشبختی و سلامتی و ثروت و عشق میرسونه.
ایمان دارم این حرفها منبعش خداست .
فقط میتونم بگم سپاسگزارم
سپاسگزارم
سپاسگزارم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم
استاد دمت گرم از وقتی که این گاری رو وزنشو حداقل کمتر کردم شاهد پیشرفت های چشمگیری بودم و میخام پله پله کم کم سبک ترش کنم تا این گاری جدا شه
و چقدر احساس سبکی دارم چقدر سپاس گذارم واقعا بی نهایت بار سپاس گذارم استاد
تمام اتفاقات زندگیمو خودم دارم خلق میکنم و این کار رو دارم با باورهام انجام میدم باور چیه یه فکره که مدام تکرار بشه شنیده بشه دیده بشه
تمام اتفاقات رو باورهای من به وجود میاره
من باید باورهای مناسب ایجاد کنم بارعایت قانون تکامل
احساس خوب مساوی اتفاقات خوب این قانون است
من تصمیم میگیرم که گاری باورهای اشتباه رو با رعایت قانون تکامل رها کنم
خدایاااا سپاسگذارمممم
استاد عزیزم سپاس گذارمممممم ازت ممنونم
در پناه خدا شاد باشید
استاد عزیزم, سید حسین عزیز! از وقتی که با تو آشنا شده ام مفروضات ذهنی ام به کلی زیر و رو شده٫ بدیهیات اولیه ذهنی که به کمک آنها می اندیشیدم و قضاوت می کردم متحول شده و دانسته ام که اشتباهات من در زندگی نه فقط به خاطر استدلال های اشتباه, که بالاتر از آن به خاطر مفروضات اشتباه و نامطلوب بوده است٫ متن زیر را مدتی پیش برای خودم نوشته بودم, احتمال دارد که این متن حرف دل بسیاری از دوستان دیگر در این خانواده صمیمی هم باشد:
چه می شد اگر می فهمیدی که هیچ چیزی در بیرون از تو وجود ندارد, دقیقا هیچ چیز٫٫٫ چه می شد اگر در می یافتی همه آنچه به آن برچسب «واقعیت» زده ای, صرفا یک تصویر ذهنی در لایه درونی پرده ادراک توست٫٫٫؟ چه می شد اگر می دانستی خداوند هیچ چیزی, موجودی, جنبنده ای و حتی شیئی به جز تو نیافریده و تو تنها و تنها مخلوق خداوندی که در حال ادراک برخی اسم ها و تصاویر و برچسب های ذهنی هستی؟
چه می شد اگر اجازه شکایت کردن از هیچ چیزی را نداشتی؟ چه می شد اگر می دانستی هیچ مقصری در جهان برای وضعیت امروز زندگی تو نیست و تو, خود تو, باید مسئولیت ۱۰۰ درصدی (و نه حتی یک درصد کمتر) از کل زندگی ات را بر عهده بگیری؟ چه می شد اگر می دانستی همه ظلم ها, کمبودها, فقرها و سختی هایی که به نحوی به زندگی تو و تجربه تو از زندگی وارد شده است انتخاب های تو بوده اند٫٫٫؟
چه می شد اگر می دانستی اگر چیزی از فقر و کمبود و ظلم و بدی, به تصور تو در جهان هست اما به تجربه تو از زندگی وارد نشده و صرفا در زندگی اقوام و ملل و افراد دیگر دنیا وجود داشته, هیچ ربطی به تو ندارد و تو نباید به خاطر اینکه دیگران با نتیجه انتخاب های خودشان مواجه می شوند غصه بخوری, یا اندوهگین شوی؟
چه می شد اگر می دانستی تو که هیچ, حتی پیغمبر خدا هم قادر به کمک کردن به بندگان خدا نیست اگر خودشان نخواهند, چه می شد اگر می دانستی حتی پیغمبر خدا هم تنها و تنها و تنها مأمور به ابلاغ برخی قوانین هستی به بندگان بوده و تو هم از این قاعده مستثنی نیستی؟ چه می شد اگر می دانستی تو حتی در قبال فرزند خودت هم مسئولیتی جز ابلاغ و انذار و تبشیر نداری و این نهایتا تصمیمات و باورها و اقدامات اوست که زندگی اش را خواهد ساخت؟
چه می شد اگر در می یافتی مداخله در فرایند تکامل دیگران به ندرت می تواند آن فرایند را تسریع کند و یا حتی بهبود ببخشد؟ و چه می شد اگر دست از دخالت در فرایند رشد دیگران می کشیدی و به حداقل دخالت در آن بسنده می کردی و سر به گریبان زندگی خود فرو می بردی؟ چه می شد اگر می دانستی بهترین روش برای کمک به دیگران, الهام بخش بودن زندگی تو برای آنهاست و نه سخنان تو که کمترین انعکاسی در زندگی خودت ندارند؟ و چه می شد اگر برای کمک به دیگران تصمیم می گرفتی که خودت خوشبخت ترین و ثروتمندترین و شادترین انسان عالم بشوی؟
چه می شد اگر دست از مبارزه با فقر و مریضی و جنگ می کشیدی و آنرا با تلاش برای خوشبخت شدن و ثروتمند شدن و الهام بخش شدن جایگزین می کردی؟
چه می شد اگر می دانستی اشتباه ترین کاری که ذهن بشر انجام داده, اشتباه در تشخیص خوب و بد نبوده بلکه اساسا اختراع دو برچسب شیطانی به نام های «خوب» و «بد» است؟ چه می شد اگر نمی توانستی هیچ انسانی را, هیچ رویدادی را و هیچ فعلی را با خوب و بد طبقه بندی کنی و در عوض تصمیم می گرفتی صرفا #پیامدهای هر چیزی را در زندگی خودت به مفید یا غیر مفید, کمک کننده یا دور کننده و٫٫٫ طبقه بندی می کردی و از آن پس به جای قضاوت کردن آدم ها و شرایط و اتفاقات, صرفا به طبقه بندی کردن آنها به «می خواهم» و «نمی خواهم» بسنده می کردی؟
چه می شد اگر در می یافتی که تنها فاکتور مشترک در همه مشکلات و کمبودهای زندگی تو, خود «تو» است و اگر این فاکتور مشترک اصلاح شود, دیگر مشکلی در زندگی تو باقی نخواهد ماند؟
چه می شد اگر می فهمیدی همه مفروضات اولیه ذهن تو اشتباه بوده اند؟ اگر می دانستی که تاکنون شیپور زندگی را از سر گشاد آن می نواخته ای؟ چه می شد اگر می دانستی آنچه اشتباه می دانستی اتفاقا درست بوده و آنچه به درست بودن آن مطمئن بودی اتفاقا نابخشودنی ترین گناه تو بوده است؟
چه می شد اگر می دانستی ماست سیاه است, شب روشن است و روز تاریک؟ چه می شد اگر می دانستی, مکانیزم های ادراکی تو در همه مدت زندگی تو را فریب داده اند و این شیطان درون تو بوده که می اندیشیده, می فهمیده و به تو دستور عمل می داده است؟ چه می شد اگر می دانستی تا به امروز تو در دام ذهن خود اسیر بوده ای و اینک با جهاد اکبر باید از این اسارت, به سمت آزادی ابدی پرواز کنی؟
چه می شد اگر می دانستی که آنچه به آن «دانستن» می گفتی «جهل» بوده و آنان که به جهل متهم شان می کردی اتفاقا خردمند و حکیم بوده اند؟
چه می شد اگر دیگر به دلیل آوری های ذهن خود مشکوک و نامطمئن می شدی و در می یافتی که منطق و استدلال, اتفاقا بزرگترین سلاح شیطان در به اسارت گرفتن تو و فرمانروایی کردن بر مملکت وجودی تو بوده است؟ و چه می شد اگر ایمان می آوردی که «إن کید الشیطان کان ضعیفا» و تو برای اصلاح امور باید با همان یک شیطان فریبکار اما ضعیف درونی در آویزی و نه هزاران شیطان موهوم بیرونی؟
چه می شد اگر می فهمیدی که مسیر رو به خوشبختی و سعادت و کمال و توحید, اتفاقا همان مسیر «اشتباه»ی است که تا چندی پیش هزاران دلیل و تئوری شیطانی در تخطئه کردن آن دست و پا کرده بودی؟ و البته چه خواهد شد اگر شجاعت گام زدن در این مسیر جدید را به دست آوری؟
چه می شد اگر٫٫٫؟
چه می شد اگر به جای یقین و اطمینان با شک مأنوس می شدی تا باب آموختن در تو باز بماند؟
چه می شد اگر به جای محاسبات و مدل سازی ها با توکل و ایمان مأنوس می شدی و قدم برداشتن در دنیای پرابهام کوانتومی و توحیدی را می آموختی؟
چه می شد اگر به جای استراتژی و برندینگ و تبلیغات, به معجزات اعتماد می کردی؟
چه می شد اگر اجازه می دادی همه دستاوردهای زندگی تو مفت و مجانی و من حیث لایحتسب به دست آیند و نه به خاطر تلاش و محاسبه و مهندسی کردن های پیچیده و نامعتبر تو؟
چه می شد اگر «رها بودن» را با «تسلط حداکثری بر همه چیز» جایگزین می کردی؟
چه می شد اگر دست خدا را برای راهنمایی و راهبری زندگی ات بیش از دست استراتژیست ها و مشاورین کسب و کار باز می گذاشتی؟
چه می شد اگر در زندگی انتظار معجزات غیرمنطقی خداوند را می کشیدی نه انتظار درست از آب درآمدن همه محاسبات منطقی خودت را؟
چه می شد اگر اختیاری که خداوند به تو داده را به خود او باز می گرداندی تا او با اجازه تو, سکاندار و هدایتگر زندگی ات باشد؟
هر کدام از ما می توانیم ده ها گزاره به این لیست اضافه کنیم, همه «چه می شد اگر»هایی که اگر جهان و هستی و زندگی را با آن سیستم باورها بنگریم, زندگی ما به کلی شکل متفاوتی می داشت…
اگرمیدانستی ک واقعااین کامنت زیباوپرمتحوای پرازاگاهی شمالایک سبزسبزدارد.بسیارعالی. لللللللللللاییییییییییییییییییییک??????????
سلاااام دوست عزیز سید محمد مهاجر
حرفایهت عجیب به دلم نشست ،گویی خدا اینهارا برایم نوشته بود چند روزی است که اتفاقاتی برایم افتاده که این پیام شما نشان داد که مسیرم درست بوده یان و من را از تقلا نجات داد برای تغییر ادمها چون عجیب دوست دارم که انچه خود میبینم به ادمها نشان دهم خصوصا عزیزانم.. و با پیام شما دریافتم که تا خودشان نخواهند نمیشود بازهم متشکرم..?
با سلام به استاد عزیز
من این گزارش ها رو نگاه میکنم
یادم میاد توی قسمت ۱۲ راهنمای عملی گیر کرده بودم استاد عباس منش میگفت باید هدف هاتون براتون منطقی بشه پول ثروت هر چیزی که میخواید بهش برسید باید براتون منطقی بشه بعش توضیح داد که یک دوستی داشتم اومد توی دفترم وقتی عدد های حساب بانکی رو دید گفت مگه میشه انقدر شما درامد داشته باشید بعد استاد توضیح داد که عدد ها تازه به تومن بود اون بنده خدا فکر کرده به ریال هست – من هر چقدر اون قسمت رو گوش میکردم متوجه نمیشدم نمی تونستم درک کنم – میگفتم یعنی چی براتون منطقی بشه – می گفتم این همه ادم درامد های میلیاردی دارند اگر اونا تونستن یا استاد عباس منش تونسته من هم می تونیم هر گوش میکردم نمی تونستم درک کنم ذهن من رو مشغل کرده – تا روزی خدا من رو هدایت کرد و جواب سئوالم رو اونجا به من گفت –
هدایت کرد به کجا اموزشگاه رانندگی یک بنده خدا مربی اموزش رانندگی من بود وقتی میخواستیم بریم برای رانندگی – گفتم ببخشید میشه یک سئوال از شما بپرسم – مربی من جواب داد گفت بفرماید – من گفتم این اموزشگاه رانندگی درامدشون چطوریه در ماه چقدر درامد دارند – به من گفت این خیلی درامد دارن درامدی اینا دارن هیچ کس نداره درامدی های خیلی هنگفتی دارند بعد گفتم چقدر درامد داره جواب داد ماهی ۲۰ میلیون – همون جا جواب سئوالم رو گرفتم یعنی قسمت ۱۲ راهنمای عملی رو درک کردم
دوستان عزیز می دونید ما به خاطر باورهای محدودی که داریم به یک سری چیزا اصلا نمی تونیم فکر کنیم همه چیز برای ما بزرگه – مثلا اگر به شما بگن فلانی انقدر درامد داره شما اصلا باور نمی کنید میگید اصلا مگه میشه اصلا مگه هست اصلا باورتون نمیشه – دوستان عزیز حالا برای اینکه این باور تغییر بدید از خودتون سئوال کنید چون بعضی حتی نمی تونن باور کنن که کسانی هستند ماهی چند میلیارد یا روزی ۳ میلیارد یا روزی ۵۰۰ میلیون درامد دارن – از خودتون همیشه سئوال کنید – برای اینکه این باور تغییر کنه مثلا چطوری سئوال کنید بگید خب فلانی قیمت ماشین ۲ میلیارده خونش هم چند میلیارد حتما درامدش ماهی ۵۰۰ میلیون هست یا برید توی سایت ماشین برید ماشین های میلیاردی رو نگاه کنید از خودتون سئوال کنید بزارید این ذهنشون که زنگ زده در اثر باورهای خراب بزارید یکم جا باز کنه کمی باور کنه که کسانی هستند درامد خیلی زیادی دارند – یعنی این کاری که من میکردم مثلا ما توی فامیل هامون زیاد هستند مثلا یک دایی دارم ماشینش ۲ میلیارده همین چند روز پیش رفت فقط و فقط ۲ لاستیک فقط برای جلو خرید شد ۱۸ میلیون من هی اینا رو نگاه میکنم به خودم میگم این ذهنم جا باز کنه محدود نباشه
اخه ذهن بعضی ها اصلا نمی تونه ماهی ۵۰ میلیون رو باور کنه چه برسه به ماهی ۱۵۰ میلیون یا روزی ۳ میلیارد به همین دلیل میگه مگه میشه چطوری اخه
دوستان عزیز – شاید بگید ما می دونیم افرادی هستند که درامد میلیاردی دارند اصلا ما باور میکنم که حتی افرادی هستند که روزی ۳ میلیارد هم درامد دراند ما باور میکنم اما برای ما که نمیشه اونا شانس داشتند خدا برای اونا خواسته دوستشون داشته ما یک ادم بدبخت بیچاره فقط باید به زندگی مردم نگاه کنیم حسرت بخوریم
اینجا باز از خودتون سئوال کنید بابا از خودتون سئوال کنید این ذهن زنگ زده رو راه بندازید بزار کمی فکر کنه این فکر تا سئوال از خودت نپرسی که دنبال جواب نیستی
داشتم میگفتم شاید بگید نه برای اون شده برای ما که نمیشه ما اخه چی داری میگی چطوری اخه تو هم حرفی میزنی ها — دوستان شما از هفته اینده تون خبر دارید که میخواد چه اتفاقی بی اوفته شما از فردا خبر دارید که ناهار چی میخواید بخورید از فردا خبر دارید که کی میخواد به شما تماس بگیره قطعا خیر – انسان های ثروتمند هم که الان ماشین میلیاردی دارند از فرداشون خبر نداشتند اونا خبر ندارند فردا کی بهشون تماس میگیره اونا خبر ندارند فردا چند بار میرن حمام دوش میگرن – یعنی هیچ کس از فردا ها خبر ندارد
حالا به خودتون بگید همه چیز ایمان به غیب پس افرادی که الان میلیاردی درامد دارند یا همچین خونه ای دارند اونا نمی تونستن که مثلا چند سال دیگه میخوان به این چیزا برسن فقط اونا حرکت میکردم کانون توجه شون رو کنترل میکردم احساسشون رو خب نگه میداشتن بعد کم کم این نعمت ها بهشون داده شده – اینجا به خودت بگو اخ جون پس برای من هم میشه
شاید باز از شکست یا اشتباه بترسی بگی اگر نشد چی – دوستان عزیز وقتی تو باورهات رو تغییر میدی به موقعیت و شرایطی هدایت میشی همش برات سوده اما این طور نیست که تضاد و مسئله برات به وجود نیاد باز اینجا برو افراد ثروتمند رو نگاه کن ببین اونا چند بار شکست خوردن یا اشتباه کردن اما باز ادامه دادند یعنی احساس خوب داشتندو ایمان به غیب یعنی به خودشون میگفتن تمام مسائل توی مسیر به من گفتن میشه خدا هوای منو داره اصلا اونا خبر نداشند که توی مسیر میخواد چه مسئله براشون پیش بیاد فقط حرکت به سمت جلو بوده و ایمان داشتند تمام راه حل مسائل به ما گفته میشه – دوستان عزیز شکست به معنای تغییر نیست اصلا شکستی وجود نداره تو داری تکاملت رو طی میکنی قانون تکامل رو فراموش نکن اینطور نیسته که یک دفعه ای درامد تو بشه ماهی ۱۰۰ میلیون یا ۲۰۰ میلیون و میلیاردی ارام ارام شرایط و اوضاعت تغییر میکنه تو به مسیرهایی هدایت میشی که برات پول میسازه خدا — بابا این ایمان به غیب رو باور کن هیچ کس نمی تونسته که میخواد چند سال اینده چه اتفاقی براش بی اوفته
شاید بگی من باید شغلم رو تغییر بدم توی شغل من که پول نیست توی اون شغلی که هستم پول نیست از علاقه ام نتونستم پول در بیارم – دوست عزیز دوباره از خودت سئوال کن بگو تمام شغل هم ادم ثروتمند توش هست هم ادم فقیر یعنی تمام شغل یک درامد رو ندارند پس اون افراد که الان دارند خیلی خوب کار میکنن یک باورهای متفاوت دارند و این باورهای متفاوت این افراد بوده اون افراد رو به مسیرهای پولساز یا موقعیت های پولسازه هدایت کرده – چرا افراد دیگه هدایت نمیشن با اینکه کلی زمان میزارن شب روزشون به هم گره زدن پس موضوع زیاد کارکردن یا تغییر شغل یا دفتر قشنگ بگیرم یا یک سایتی بزنم که اصلا غوغا که نیست – پس اگر من هم باورهام رو تغییر بدم هدایت میشم کافیه من پیش برم و ایمان داشته باشم و روی خودم کار کنم
شاید بگی بابا من با این ایده چطوری به خواسته ام برسم اخه ایده من هیچی نیست – دوست عزیز به خودت بگو این قدم اوله مگه الان شرکت هایی که شدن اپل یا امازون یا دیجی کالا یا هر کسی شدن مگه ایده اونا چی بود اونا ایدهاشون خیلی مسخره بود – برید تکامل رو نگاه کنید تکامل شرکت ها از زیرپله شروع کردند از گاراژ خونشون شروع کردند ایده های اونا مگه چی بوده ایده اونا مثل ایده تو بوده — دوست عزیز احترام بزار به ایده هات و براشون ارزش قائل باش و احساس خوبی از همه مهتر نسبت به ایدهات داشته باش
شاید بگی من اصلا الان خوشحال نیستم باید دنبال راهی بگردم که سریع به اون خواسته ام که ماشین هست یا مهارجرت هست یا خونه هست یا روابط عاطفی هست هر چیزی که هست برسم – دوست عزیز از خودت باز سئوال کن بگو من اون خونه یا ماشین یا چیزهایی که میخوام یا روابط عاطفی رو برای چی میخوام غیر از اینکه میخوام شاد باشم خوشحال باشم – ایا غیر از اینکه اون ماشین رو میخوام شاد باشم خوشحال باشم احساس خوبی داشته باشم – خب اگر همه چیز احساس خوب چرا دارم پدر خودم رو در میارم اقا مگه من نمیخوام به اون خونه برسم برای شادی و احساس خوب خب الان می تونم شاد باشم و مهم اینکه دارم حرکت میکنم ایدهام رو اجرا میکنم دارم وقت میزارم برای هدفهام دارم حرکت میکنم
دوستان عزیز خیلی دوست دارم شما رو تشویق کنم که محصولات استاد عباس منش رو خریداری کنید من بارها توی کامنت هام گفتم –
دوستان عزیز کدوم ادم عاقلی میاد یک شکلات اشغال بی مزه رو میخوره بعد میگه عجب شکلات خوشمزه ای بود من خیلی با شکلاتش حال کردم – کدوم ادم عاقلی این کارو میکنه – می دونید واقعا محصولات استاد عباس منش باارزشه خیلی بارزشه – اگر کتاب دارید یا دارید از افرادی که توی این حوزه دارید سخنرانی هاشون رو گوش می کنید بزارید کنار فقط و فقط تمرکز کنید روی فایل های استاد عباس منش و – یا اگر محصولات رو خریداری نکردید این منطق رو به خودتون بدید بگید بابا من این همه خرج دکتر دوا شکم یا هر چیزی کردم یک بار من بیام سرمایه گذاری کنم روی افکارم بیام یکسال فقط با این بنده خدا سید حسین عباس منش باشم نتیجه هام الان بنویسم یکسال بعد مقایسه کنم اقا ضرر که نکردم یک تجریه میشه – اصلا من میخوام تجربه کنم ببینم این فرد چی میگه یکسال باهاش باشم ی نتایجم ببینم و بعد متوجه میشم – برید پروفایل افراد رو توی سایت نگاه کنید خب احمق که نیستن بیان تمام محصولات رو خریداری کنن یک سر شما به پروفایل افراد بزنید ببیند چند محصول از استاد عباس منش خریداری کردن برید نگاه کنید اونجا از خودتون سئوال کنید بگید بابا این افراد نادان یا احمق نیستن که میان این محصولات رو خریداری میکنن یک چیزی هست دیگه میاد همه رو خریداری میکنه این همه هزنیه میکنه
من هیچ قدرتی در تصمیم شما ندارم این موضوع رو درک کردم دوستون دارم
دوست عزیز همیشه و دائم در حال سئوال پرسیدن از خودت باش که خیلی بهت کمک میکنه چون باورهات رو خیلی قوی میکنه
یک فایل رایگان براتون میزارم حتماو صد در صد بارها و بارها گوش کنید خیلی این فایل رو گوش کنید خیلی مهمه لینکش هم براتون میزارم که برید نگاه کنید اگر لینک جواب نداد توی سایت از قسمت بالا بخش دانلود تمرکز برروی نکات مثبت دانلود کنید
سریال تمرکز بر نکات مثبت (قسمت ۸) نیویورک
abasmanesh.com
شاد باشید
سلام محمدجان
خیلی خوب درموردباورهای ثروت سازتوضیح دادی
من هم مثل شمادرمورد باورفراوانی ثروت همیشه ازافرادثروتمندی که دراطرافم می بینم الگومیگیرم
مثلاافرادزیادی روهرروز در شهرمون می بینم که حداقل ماشین شون پونصدمیلیون قیمتشه
بعدباخوم میگم ببین این آدم اگه بخوادپول این ماشین وبزاره بانک راحت ماهی ده پونزده میلیون سود میگیره حالامن استعلاک وخرج های اضافی ماشین رودرنظرنمیگیرم
خب وقتی یک فردی راحت میتونه هرماه ازپونزده میلیون ویابه عبارتی در روز ازپونصدهزارتومان بگذره این مشخص میکنه که این افرادبالای صدمیلیون تومان درآمددارندکه براحتی از این مبالغ میگذرند
درموردمنطقی کردن باورها که استادبهش تاکیدمیکنه سعی میکنم که بعدازاین تلاش کنم که خیلی ازباورها روبرای ذهنم منطقی کنم
ممنون که تجربیات نابت روبامابه اشتراک گذاشتی
اینقدر این فایل به دل من نشست،اینقدر به دلم نشست که چندین و چند بار گوش دادم، دوستان باور کنید این فایل خودش میتونه یه دوره باشه، باور کنید این حرف ها، حرف های خود استاد نیست باور کنید کلام خداوند که از زبان استاد به گوش ما میرسه، باور کنید این فایل خودش به تنهایی نقشه گنج به قدری آگاهی های این فایل ناب بود که تصمیم گرفتم قسمت هایی از این فایل رو که منو متحول کرد و احساس من رو بر انگیخت رو مکتوب کنم هم برای خودم و هم برای شما دوستان بزرگوار امیدوارم که بهره مند بشیم هممون از این فایل زیبا،
یک قانونیو من درک کردم که تمام، تمامی اتفاقات زندگی من سلامتیم، روابطم، ثروتم، تمام شرایطی که برام به وجود میاد همه اتفاقات زندگی منرو خودم دارم خلق میکنم حالایا آگاهانه دارم اینکارو انجام میدم یا ناآگاهانه دارم این کارو انجام میدم در هر صورت خودم دارم اینکارو انجام میدم این نیست که کسی از بیرون بتونه روی زندگی من تاثیر ی بذاره یا خدا چیزیو می خواد یا خدا چیزیو نمی خواد این در واقع کلیت آنچکه من درک کردم که اتفاقات رو خودم دارم خلق میکنم خودم دارم رقم میزنم و این کارو دارم با افکارم انجام میدم با افکار منظورم با باورهایی که دارم “باورها افکاری هستند که زیاد دارن تکرار میشن تو ذهن ما”در واقع ما در حال ارسال فرکانس هایی هستیم در هر لحظه که اتفاقات و شرایطی رو وارد زندگی ما میکنه که همگام باشه با فرکانس های ارسالی ما یعنی اگر ما تمام صبح و شب تمرکزمون برروی نا زیبایی هاست،غر میزنیم، مسائل سیاسی، بحث میکنیم این اینجوری شد اون مریضی اومده، اون بلا سرمون اومده، جنگ میخواد بشه فلان میخواد بشه نگاهمون، توجهمون اگر به چیزهایی باشه که به ما احساس بدی میده اتفاقاتی وارد زندگی ما میشه که از جنس همونهاست که احساس بدی به ما میده، اگر بتونیم افکارمونو کنترل کنیم، باورهای مناسبی ایجاد کنیم، کانون توجهمونو روی چیزهایی بزاریم که به ما احساس بهتری میده، اتفاقات به شکلی رقم میخوره که به ما احساس بهتری میده، شرایط خوب میشه یعنی…خیلی ها گاری به خودشون بستن گاریه چی؟ گاریه افکار منفی، گاریه باورهای اشتباه یه گاریه سنگین با چرخ های زنگ زده با چندین تن بار در مسیر سنگلاخی سر بالایی توی هوای وحشتناک سرد با پاهای برهنه دارن این مسیر رو با زندگی و زجر میرن زندگی خیلی از افراد به این شکل زندگی گذشته من هم به این شکل بود من تصمیم گرفتم که گاریرو باز کنم گاریه افکار منفیرو، باورهای اشتباه رو باز کنم هر چقدر که این کارو بیشتر کردم هرچقدر توجهمو گذاشتم به روی چیزهای زیبایی که تو زندگیم هست به جای اینکه توجه کنم به چیزهایی که نمی خوام به جای اینکه بحث کنم با آدما توجهمو بزارم روی چیزهای زیبا آگاهانه فکرمو کنترل کنم، آگاهانه در مورد آن چیزهایی که به من احساس بهتری میده صحبت کنم یعنی یه جوری باشه که زندگی من باری به هر جهت نباشه تصمیم بگیرم صبح که ازخواب بلند میشم آگاهانه تصمیم بگیرم آقا هر اتفاقی بیفته من سعی میکنم جوری به اون اتفاق ها نگاه کنم که به من احساس بهتری بده سعی میکنم نگاهمو عوض کنم کانون توجهمو عوض کنم، خب! وقتی که من اینکارو انجام دادم دیگه اون گاریرو نکشیدم مثل فردی شدم که چه میدونم اولش هی به ترتیب بود دیگه یعنی تکاملی اول اون گاری سبک و سبک تر شد بعد چرخهاش بهتر شد بعد مسیر صاف شده بود بعد من پا برهنه بودم کتونی میپوشیدمو بعد هوا خیلی خوب شد و هوای بهاری شد نسیم خنکی می وزید و بعد گاری اینقدر سبک شد که دیگه کلا از گاری رها شدم بعد یواش یواش مسیر سر پایینی شد و اسفالت شد بعد یواش یواش جنگل و زیبایو قشنگیو بعد یه دوچرخه ای پیدا کردمو دوچرخه ای سوارشدمو مسیر زندگی زیباتر و راحتترو آسونتر شد بعد یک موتور زیباییو بعد یک ماشین زیباییو هواپیما و خلاصه مسیر همینجوری زیباتر اسانتر و لذت بخش تر شد…
ندا جان فارسی
سلام
چه متن خوبی بود چقدر عالی قوانین رو مرور کردین در صحبتها تون
من هم با شما موافقم فایلهای رایگان استاد کلی نکته دارند و هربار که گوش میدم الهاماتی دریافت میکنم انگار خدا با خود خود من صحبت میکنه
جنس صحبتهاشون با خیلی از اساتید دیگه فرق داره
و خداروشکر میکنم به این مسیر هدایت شدم
بازم ممنونم دوست خوبم
آرزوی عزیز، ممنونم از شما دوست خوب که وقت گذاشتی و دیدگاه من رو خوندی، لحظه لحظه زندگیت سرشار از حس خوب
به نام خدای هدایتگر
خدا رو سپاسگزارم که یک روز دیگه فرصت دارم از زندگی و زیباییهاش لذت ببرم
من از دیشب تا حالا داشتم به این قسمتی از صحبتهایی که استاد در این فایل زد فکر میکردم و گفتم اگه امروز فایل سفرنامه روی سایت قرار داده شد بگم که دیدم فایل گزارش قدم چهارمه و دقیقا همون چیزهایی که من داشتم بهش فکر میکردم
میدونید دوستان خیلی مهمه که قانون رو خوب درک کنیم، ارزش داره که وقت بذاریم روی درک قانون.
میخواستم بگم که برید فایل رویاهایت را باور داشته باش قسمت یک رو نگاه کنید ببینید استاد از کجا به کجا رسیده. بخدا ما همین الان که وضعیتمون از اون موقع استاد بدتر نیست، ما خیلی وضعیت خوبی داریم و باید خوش بین باشیم و احساسمون رو خوب نگه داریم. چند روز پیش یک فایل ویدیویی چهار دقیقهای و خلاصهای از سمینارهایی که استاد تو ایران برگزار کرده بود دیدم، واقعا استاد اون موقع هم خیلی احساسش خوب بود و دیدم خدایا چقد اون موقع شاد بوده و چه انرژی فوقالعادهای داشته، و یه تیکه استاد اولش میگه :”کافیه احساسمون خوب باشه تا اتفاقات خوب واسمون بیفته به همین سادگی.” اینطوره که نتیجه میگیری: خودتو در احساس خوب نگه داری.
باور فراوانی و احساس لیاقت باعث شده استاد اینقد خوب تکاملش طی بشه و نتایج فوق العادهای بگیره، پس بیام بگم من هم میتونم این دو باور رو تقویتش کنم و نتایج عالی و اتفاقات خوب تجربه کنم، برم سفر دور دنیا، موفقیت مالی، سلامتی، روابط فوق العاده و سبک زندگی شخصی خودم که دوست دارم داشته باشم رو خلق کنم.
برید ببینید فایل رویاهایت را باور داشته باش بعد بیاید یک قسمت از سفرنامه رو ببینید متوجه میشید زندگی تا کجا میتونه تغییر کنه.
دوستان تحسین کردن افراد خیلی مهمه خیلی مهمه، این پاشنه آشیل خودم بود که نمیتونستم موفقیت دیگران رو ببینم و تحسین کنم. که این خودش ناشی از باور کمبوده. به خاطر همین استاد تاکید میکنه روی باور فراوانی. واقعا باور فراوانی خیلی باورهای محدودکننده رو از بین میبره.
با تحسین کردن باید به جهان بگیم من هم میخوام رشد کنم، من هم بیشتر میخوام، من هم بیشتر میخوام.
خودت بذار جای استاد ببین استاد خودش با کسی مقایسه میکنه؟ اگه افراد ثروتمند مقایسه میکردن خودشون رو با دیگران اصلا ثروتمند نمیشدن.
هر چقدر مقایسه کنی باز هم دوست داری با بالاتر مقایسه کنی و سیر نمیشی.
پس من به دنبال عشق و علاقه خودم میرم ثروت خودش میاد.
استاد بذر تو وجودم کاشت حالا من باید بیام مراقبت کنم هر روز هر روز، با هر آنچه که همین الان دارم شروع کنم. باید هر لحظه از خودم سوال کنم : :« چگونه میتوانم از این لحظه بهترین موقعیت را بسازم »
این رو هر لحظه از خودت سوال کن هدایت میشی.
باور به اینکه هدایت میشی خیلی مهمه.
من فردی دیدم بخدا نتونست موفقیت های استاد تحسین کنه و دنبال نکات منفی بود از مسیر خارج شد و فک میکرد سیدحسین آدم خاصیه یا خداوند لطف خاصی بهش داشته، بخدا اینجور نیست استاد خودش بارها گفته.
استاد واقعا ممنونم که این فایلها رو با ما به اشتراک میذاری، فایلها سفرنامه و از زندگیتون فیلم میگیری تا باور کنیم.
پس باور فراوانی و احساس لیاقت و ارزشمندی خیلی مهمه این دوتا کلیده این دوتا خیلی اصله.
در پناه خدای رزاق
تا بزودی…..
سلام آقاحامد عزیز
چقدر دیدگاهتون آگادهنده است
چقدر احساس خوب در من ایجاد کرد
واقعآ آدم وقتی میاد توی سایت و کامنت اعضای خانوادشو میخونه انگار وارد دنیای دیگه ای میشه
اینجا بهشته
ازتون ممنونم به خاطر دیدگاه تآثیرگذارتون
براتون آرزو میکنم جوری زندگی کنید که تو رویای آدمها هم نگنجه???