درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2 - صفحه 1

281 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان خوبم در این سایت الهی

    از خداوند سپاسگزارم امروز هم در مدار آگاهی‌های خوب استاد با فایل جدید قرار گرفتم و می‌توانم چرخه زندگی را برای خودم نرم‌تر و بهتر در زندگی خود بچرخانم و اداره کنم خدا را شکر این بازی پینگ پنگ چقدر درس‌های زیادی به من یاد می‌دهد و می‌تواند نقش زیادی در کنترل ذهن به ما شفاف‌تر نشان دهد یعنی به اندازه‌ای که ذهنمان را می‌توانیم کنترل کنیم زندگیمان را می‌توانیم در دست بگیریم

    بازی ورزش پینگ پنگ بازی زندگی است که به ما نشان می‌دهد که اگر در بازی ذهنمان را کنترل کنیم اتفاقات خوب در زندگی مان می‌تواند رخ دهد و اگر از عهده آن بر نیاییم اوضاع می‌تواند سخت‌تر شود یعنی اگر کنترل ذهن از دستمان خارج شود می‌تواند ما را از مسیر دور کند و حتی اوضاع جسمی و روی خوبی هم می‌تواند نداشته باشد بای ما

    در این بازی زندگی ما باید احساسمان را خوب نگه داریم تا مهارت‌های ما جواب بدهد جهان بدون توجه به مهارت‌ها و یا عملکردهای ما آن جوابی را می‌دهد که احساس ما دارد به آن چیزی که توجه می‌کنیم نشان می‌دهد یعنی پاسخ اگر بد باشد احساسمان همان احساس بد را می‌تواند نشان بدهد عمل به قانون نقش مهمی را در زندگی می‌تواند دقیق‌تر به ما نشان بدهد پس مهمترین اصل در زندگی که می‌توانیم تجربه خوشبختی و سعادت و نعمت را داشته باشیم همان کنترل ذهن است که استاد درباره پینگ پنگ عالی برای ما توضیح دادن

    پس اگر هر اوضاع ناجالب بود آن را باید به نفع خودمان در چرخه زندگی عملکرد خوبی داشته باشیم تا به طرز معجزه آسایی همه چیز خوب به نفع ما پیش برود و یکی از مهمترین چیزهایی که در کنترل ذهن در درس‌های زندگی در بازی می‌تواند برای من داشته باشد اون عزت نفسی است که باید در خودم تقویت کنم و آن را در زندگی پررنگ کنم تا زندگی خوبی را تجربه کنم تمرکز کردن روی موضوعی که می خواهم انجام بدهم و آن موضوع را با ذوق و شور و شوق انجام بدهم همه اینها نکاتی است که من در کار خودم هم به وضوح دیده ام و تجربه کرده ام از همه زیباتر این است که در لحظه زندگی کنم و حالم خوب باشد و درحال لذت بردن از مسیر خودم باشم غر زدن را کنار بگذارم و شاد باشمفقط امروز خوب باشم

    این سبب می شود که من رفته رفته خوب باشم و همیشه حالم خوب باشد لذت بردن از زندگی خودم سبب می شود که نگران ترس ها و اتفاقات بد و ناگواری ها نباشم امروز که حالم خوب باشد باید بگویم خدا را شکر فردا که آید فکر فردا کنم این همان توانایی کنترل ذهن است و یادم باشد که برای لذت بردن نیاز به هیچ چیز خاص و هیچ کار خاصی نیست و همه اینها در کنار سپاسگذار بودن و دیدن نعمت های خوب خداوند

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  2. -
    مهدی قربانی گفته:
    مدت عضویت: 263 روز

    بام خداوندی که دنیا وآخرتم در دست اوست بنام خداوند که اسان گرفته همه چیز رو برمن خدایاشکرت به خاطر این نوع نگاه به خداوند که به من آرامش میده وبعد از سال شنیده ها وباورهای نادرست در مورد خداوند وجهان امروز وقتی تعغیر خودم رو می بینم از خداوند بابت اینکه مرا هدایت کرده به این سایت وصدای استاد رو کلام خداوند می دونم کلامی که باعث تعغیر نگاهم شده خودم تحسین میکنم به خاطر تعغیر نگاهم به خاطر صبرم به خاطر تلاشم به خاطر تقوام به خاطر ایمان از خودم سپاسگزاری میکنم خدایا شکرت فکر کنم اولین باری که دارم خودم تحسین میکنم واین خیلی برام عجیب هست واین نشانه ای روند تکاملی این مسیر هست شاید اول مسیر به خاطر نا اگاهی از قوانین خیلی سخت بهم گذشت که خوده استاد هم این تجربه رو تو فایل هاش توضیح داده پس این هم نشانه ای خوبی از خداوند هست که باز به خودم سخت نگیرم وقتی دارم متوجه میرشوم که خداوند چطور داره مسیر رو برام باز میکنه خوشحال می شوم وقتی به زندگی گذشته ام نگاه میکنم هر کجا تقلا و عجله کردم به طور باور نکردنی اسیب خوردم وهمین طور می خواستم همه چیز یاد بگیرم اولین باری توی زندگی دارم تلاش،مستمر میکنم برای درک قوانین واجرای اون در عمل که خداوند خودش،مسیر رو نشون داده واین مسیر برام هموار میکنه واینکه بشینم تا خداوند کاری برام بکنه حرکت میکنم خداوند بهترین رو برام رقم می زنه خدایا شکرت به خاطر این ذهنیت بازی که بهم بخشیده ای فراموش نمیکنم هر چی دارم خداوند بهم بخشیده من فقط حرکت کردم براش،از رابط خوب از ارامش ذهنی که دارم واعتبار اینها به خدای خودم میدم وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم چه مسیری رو پشت سر گذاشتم از خداوند خودم تشکر میکنم با برای الهاماتی که دریچه قلبم باز میکنه وقتی خدایا شکرت وقتی به افکارم نگاه میکنم متوجه می شوم ریشه تمام ناکامی ها وبی لیاقتی ها دلی ارزشی به خاطر کمال گرایی بودم که داشتم ویک باری سنگین رو به خودم وصل کرده بودم که توان قدرت حمل او نداشتم واین هم به خاطر عدم شناخت از خداوند بوده وقتی به خودم خداوند نگاه میکنم متوجه می شوم تنها کسی هیچ چیزی تو تاریخ عمرم از من نخواسته خداوند بوده با درکی که دارم از این دنیای مادیش پیدا میکنم خدایا شکرت به هر حال به خاطر این روند تکاملی که دارم طی میکنم دیگه نیازی به زور تقلا وعجله ندارم وقتی برای عشقت برای دوست داشتن خودت زندگی کنی وقتی متوحه میشوی به خاطر ابهام از مسائل وبرطرف کردن اونا چقدر به احساحس خوب می رسی وقتی متوجه نجوهای ذهن می شوی که چطور جلوی احساحس خوبت گرفته وارامش برطرفشون میکنم خودم تحسین میکنم وقتی فمهمیدم تحسین کردن خودم یعنی رمز موفقعت یعنی تحسین کزدن از خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    اشکان کمالی گفته:
    مدت عضویت: 592 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به شما استاد جان و استاد شایسته و دوستان همکلاسی

    خودمم دقیق نمی‌دونم که چی میخوام بنویسم اما خدا گفته بیا و بنویس

    خب من از صبح که بلند شدم یکم اومدم با خودم حرف زدم و اوندم سراغ سایت دیدم استاد جام فایل جدید گذاشته

    من یه مدتی بود که داشتم خیلی زیاد تقلا میکردم که روابطمو درست کنم

    درواقع میخواستم کاری بکنم که دبگران منو دوست داشته باشن (‌همکلاسی هام)

    هر بار هم فکر می کردم شاید این بخش از رفتارام مشکل داره بعد فرداش یه بهش دیگه رو دلیل روابط بدم می دونستم

    در کل الان که فکر می گنم مثل یه بچه 4ـ5 ساله بودم که گریه می کنه و دست و پاشو می کوبه به زمین میگه بیاید منو دوست داشته باشید

    البته فایل های استاد در این زمینه رو هم گوش کرده بودم مثل فایل تولد استاد

    و یا کامنت هایی از دوستان رو خونده بودم تو عقل کل و به گوشم رسیده بود که باید توحیدی باشم و نظر دیگران برام مهم نباشه و روی رابطه خودم با خدای خودم کار کنم و محتاج توجه پیگران نباشم و باید عزت نفسمو بهبود ببخشم و احساس لیاقت داشته باشم و ….

    اما انگار به قلبم نرسیده بود

    خلاصه ما هربار یه کار جدید می کردیم

    یه روز میگفتم شاید بذای خودم ارزش قائل نیستم و باید به توهین ها واکنش نشون بدم

    فرداش میگفتم اصلا چه اهمیتی داره چی میگن من نباید برام مهم باشه

    و هیچ کار خاصی هم واسه ی هنرستانم نمی کردم

    ( من نقاشی می خونم و باید طبیعتا کلی طراحی کنم و کارای مختلف ) و تو یه برزخ ، یه سردرگمی بودم و عذاب می کشیدم

    تو یه سیکل میعوب بودم که اکثر روز حالم بد بود

    و این اواخر دیدمکلا دارم ضرر می کنم

    حالم که خیلی یده ، زندگیم رو زهر مار کردم بخاطر اینکه دیگران اونجور که من تو ذهنم بود منو دوست ندارن

    به خواستمم که نمیرسم که هیچ دارم هر روز دورتر هم میشم ازش

    برای مهارتم و علاقم هم که کاری انجام نمیدم

    الان که فکر می کنم یه روزی بود که من توی روابط واقعا به اوج رسیدم انگار یهو چند پله پرت شدم بالا و همه منو دوست داشتن ، همه تحویلم میگرغتم و من یه تغییر رفتار بزرگ احساس می کردم تو خودم چ یه تغییر شخصیت ، تغییر موقعیت اجتماعی

    الان که فکر می کنم دیشب اون روز به این نتیجه رسیده بودم که من اصلا نباید برام مهم باشه که دیگران چی فکر می کنن درموردم

    و اصلا دنبال نظر و توجه دیگران نباشم و خودم باشم حتی اگع اون رفتار من باعث بشه پیگران منو دوست نداشته باشن

    و الان که فکر می کنم شاید دلیلش این بوده که رفتار همه اون روز با من خیلی عوض شد

    هرچند بعدش دوباره روابط بد شد حتی از قبل هم بدتر

    و الان یکی دو روزیه ول کردم و میخوام اصلا این نظر دیگران و تایید و توجه دیگران برام مهم نباشه و روی مهارتم تمرکز کنم

    دیروز اخساس کردم باید روی مهارتم + توحید کار کنم

    توحیدی باشم

    فقط رابطه خودمو با خدا بهتر کنم

    خودمو پیدا کنم

    یکم از جمع دوستان فاصله بگیرم و یه تنهایی زو فراهم کنم

    دنبال محبت دیگران نباشم

    به خدای خودم فکر کنم

    محبت رو از درون جست و جو کنم و عزت نفس و اعتماد به نفس خودم و ارزش خودمو پیدا کنم

    الان حس خیلی بهتری دارم حس می کنم رها شدم

    دیگه چیزی برام مهم نیست

    و حس بهتری دارم

    امروز هم از صبح که بیدار شدم با فکر توحید بیپار شدم

    چند ساعتیه که تو تنها اتاقم و دارم فایل رو گوش میدم و نکته برداری می کنم و سعی می کنم به زندگیم ربطش بدم

    هنوز هم گروه همکلاسی ها و دوستانم رو توی تلگرام چک نکردن چون بنظرم اهمیتی نداره دیگه

    و از خدا میخوام منو هدایت کنه

    اگه شما دوستان عزیز هم راهنمایی ای در این زمینه میتونید کنید ممنون میشم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      منصوره گفته:
      مدت عضویت: 845 روز

      سلام اشکان جان

      بهت تبریک می گم که در این سن عضو سایتی و به دنبال رشد و پیشرفت.

      اول اینو بگم که کاملا درکت می کنم چون منم خیلی تاییدطلب بودم و نظر بقیه برام مهم بود اینم بخاطر کمبود عزت نفسه. اگه برات امکانپذیره دوره احساس لیاقت رو بخر چون خیلی برای من عالی بود.

      بعدم همونجور که استاد توی این فایل می گن توقع نداشته باش که یک شبه تغییر کنی و نظر بقیه برات بی اهمیت بشه. تغییر شخصیت هم نیاز به تکامل داره. من الان از قبلم بهتر شدم ولی هنوزم باید روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم.

      اگه میتونی حتما دوره احساس لیاقتو تهیه کن. تاییدطلبی خیلی به من صدمه زد فکر کنم به همه خیلی صدمه می زنه پس هرچی زودتر بتونی جلوشو بگیری بهتره

      انشالله که روزبروز موفق تر باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    شهرام قرقانی گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    “بنام خداوند دستگیر و هدایتگر”

    سلامی گرم به استاد عزیز عباسمنش و خانم شایسته دوست داشتنی و تک تک دوستان عزیز در این غار حرا.

    هنوز فایل رو گوش ندادم ولی میخوام نسبت به تجربه هایی که دارم کامنت خودم رو باهدایت الله شروع کنم.

    1.درک قانون تکامل:

    چند سال گذشت تا به صحبت‌های استاد عزیزم پی بردم که با عجله و مقایسته و تقلا نمیشه رشد کرد در این مورد مثالی میزنم سال 97 میخواستم با دوتا شغل “آرایشگری و لوازم آرایشی ” به ورودی مالی بیشتری برسم امان از اینکه باوجود باورهای غلط و رعایت عدم تکامل آدم پیشرفت که نمیکنه هیچ بلکه از نقطه صفر هم میاد پایین تر و این ایده چند تا مشکل داشت:

    1.اینکه با چن جا بودن تمرکزم، نمیتونستم تصمیمات درست رو بگیرم.

    2.هیچ اطلاعاتی در مورد مغازه داری نداشتم.

    3.هیچ اطلاعاتی در مورد برخورد با نیروی کارم نداشتم.

    4.فکر میکردم با ساعت کاری زیاد میتونم‌ به ورودی مالی بیشتر برسم.

    5.کلی جنس آوردم که بعد رو دستم موند بخاطر اینکه تجربه کافی در مورد کار فروش لوازم آرایشی نداشتم .

    ” مثال دوم در مورد شغل آرایشگری :

    سال 91 تو دوران خدمت رفتم دنبال اموزش دیدن و گواهی مهارتم رو گرفتم و سال 94 با رعایت تکامل مرحله شاگردی رو گذروندم بمدت 1 سال و الان تقریبا 8 ساله مشغولم درسته بین این سالها با چالش های زیادی برخوردم ولی همچنان دارم ادامه میدم به چند نکته اشاره میکنم برای درک بیشتر قانون برام خودم:

    1.سیستم جهان هستی در مسیر خودش داره حرکت میکنه اگر من بخوام موفق شم باید خودم رو با قانون هماهنگ کنم.

    2.باید صبر و ایمان داشته باشم و با توکل به خدا قدم های کوچک ولی هر روزه،بردارم.

    3.اینکه” شرایط،ایده،مکان،افراد و موقعیت من” با عوض شدن باورها و فرکانس‌های من تغییر میکنه رو چند بار در طی این چن سال اخیر خودم تجربه کرده ام،که در همین چند هفته اخیر موقعیت مکانی من عوض شد و در یک جای شیک مشغول به ادامه کارم هستم درسته اول مسیرم ولی با رعایت تکامل درست میشه.

    4.تنها راه موفقیت اینه که در مورد کاری که عاشقشم قدم بردارم و خداوند ایده ها رو در زمان و مکان مناسب به من الهام میکنه.

    استاد ازتون سپاسگزارم بابت فایل هایی که تهیه میکنین سعی کردم تجربه هایی که خودم بدست آوردم رو برای جلوگیری از نجواهای ذهنم بر این لوح سفید جاری کنم تا خلع سلاح شه.

    از دوستان عزیزم هم بابت کامنت های بی‌بینظیرشون بی نهایت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    سیدمجتبی آیت گفته:
    مدت عضویت: 1606 روز

    به نام خداوندبخشنده و مهربان

    سلام به شما استاد عباس منش عزیز

    استاد اول از همه خریدخونه جدیدتون وتبریک بگم مبارکتون باشه انشاالله ،تو دوره هم جهت باخداوندگفتید که خیلی وقته تنها زندگی میکنید ولی من فکر کردم توی RV زندگی میکنی والان با دیدن این خونه جدید چقدر تحسینتون کردم خیرشو ببینی استاد.

    اول برم سراغ نکات مثبت این فایل :

    چقدر اون نقشه آمریکا و جهان که روی دیوار نصب کردی فوق العاده بودولذت بردم از دیدنش،چقدر رنگ موبلها زیبا بود چه تابلوهای خوشگلی روی دیوار نصب شده ،چقدر اندام شما عالی بود وچه لباسهای خوش رنگ وباکبفییتی به تن داشتی..

    رباط تنیسور:

    چه ایده فوق العاده ای واقعا تحسین کردم اون شرکت سازنده این رباط و..

    یک کمپانی خلاق اومده با حل کردن یک مسأله برای افرادی که عاشق تنیس بازی کردن هستند ومیخاندتمرینات پیوسته وحرفه ای انجام بدن و به یک حریف داعمی دسترسی ندارند ،یک محصول خوب ارائه داده و مسأله افراد زیادیوحل کرده وبرای خودشم ثروت ساخته. چقدر عالی بود.لذت بردم.

    درس‌هایی که من از این فایل گرفتم که خودمم در رشته ورزشی کوه نوردی دارم تجربه میکنم :

    اول یادگیری اصولی در هر زمینه ای ،چقدر کمک می‌کنه که در ادامه مسیر کمتر انرژی صرف بشه ،برای تصحیح مسیر واین روند باعث سرعت در پیشرفت میشه.

    من خودم چون علاقه زیادی به کوه نوردی دارم وجزیی از برنامه روزانه من رفتن به کوه وتمرین کردنه یه سری از اصول ودرست بلد نبودم والان رفته توی ناخودآگاهم.

    چند روز پیش یک جذب فوق العاده ای توی کوه داشتم چون خیلی وقت بود درخواستشو به خدا داده بودم اونم یک همنوردی که سطحش از من بالاتر باشه و بتونم ازش یاد بگیرم.

    وخداوند به این درخواست من پاسخ داد ویک انسان بسیار خوش برخورد و حرفه‌ای در کوه نوردی ودقیقا توی مسیر کوه گذاشت سر راهم ،وابنم از معجزاتی بود که بعداز ورود به دوره جدید جذب کردم.

    خلاصه بعداز همنورد شدن بااین بنده خدا خودم ازش درخواست کردم که هر جا ایرادی دارم بهم بگه واونم قبول کرد،اینم بگم با اینکه از من سابقه بسیارطولانیتری توی این حرفه داره ولی از نظر استقامتی وقدرتی من خیلی بهترم واینواول ازهمه مدیون خداوند هستم بعد شما استاد عزیزو عمل به دوره قانون سلامتی وتمرینات پیوسته وقدرتی..

    ولی بااین حال من ایشونو به عنوان استاد توی کوه نوردی قبول کردم ودارم ازش یادمیگیرم.

    حالا یک سری از رفت وبرگشتها رو توی کوه وشیب زنی‌هارو من اشتباه انجام دادم و رفته توی ناخودآگاهم والان برای اجرای صحیح اونها خیلی باید انرژی بزارم در صورتی که اگه از همون اول درست انجام داده بودم الان کارم راحت تر بود وفقط باید توی اونها بهتر میشدم،وبه بهبود داعمی می‌رسیدم.

    درس بعدی این بود که برای رفتن به مرحله بعد عجله نکنیم وتا زمانی که توی هر مرحله به یک عملکرد خوب ودرک قابل قبولی نرسیدیم نخواهیم وارد مرحله بعد بشیم.

    استاد دقیقا مثالش برای من دوره جدیدهم جهت با جریان خداونده، که خیلی عجله دارم جلسه بعدی بیاد روسایت در صورتی که همون جلسه قبل وهنوز به درک کامل نرسیدم وباید خیلی بیش از اینها تکرارش کنم .

    خیلی لذت برم از این فایل فوق‌العاده با دیدنش چقدرانرژیم بالاتر رفت واحساسم عالی شد.

    دوستون دارم وبه‌ خداوند یکتا میسپارمتون .

    به امید دیدار شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  6. -
    ریحانه جوادی گفته:
    مدت عضویت: 739 روز

    به نام الله مهربان

    سلام بر استاد عباسمنش عزیز و مریم جان و دوستان هم مسیرم

    امروز اومدم سایت که اولین عیدی را برای خودم بگیرم قرار گذاشته بودم حقوق را گرفتم این کار انجام بدم الوعده وفا

    تا سایت باز کردم دیدم یه فایل جدید دانلود کردم و نشستم به دیدن از همون اوایل فایل متوجه شدم که چرا الان تو این سختی و رنج هستم من اول بهمن یه مصاحبه کاری رفتم و شرایط کار را با این که خیلی سخت بود قبول کردم و به خودم گفتم اگه از پس کار بربیام خیلی روی اعتماد به نفس و شرایط کاریم تاثیر فوق العاده میزاره میرم تو دل ترسم

    ولی بعد 3 روز سریع متوجه شدم که این مسیری که انتخاب کردم درست نیست و درخواستم را برای مدیر فرستادم که من نمیتونم ولی تحت تاثیر صحبتهای ایشون ادامه دادم ومن تمام این 40 روزی را که سرکار میرم فوق العاده اضطراب شدیدی را دارم تحمل میکنم و از لحاظ اعتماد به نفس انقدر تخریب شدم که حد نداره باورهام حتی در مورد توانایی خودم تو کاری که انجام از بین رفته و……

    و دقیقا رسیدم به حرف استاد که تکامل کاری را طی نکرده باشی و بخوایی با زور و تقلا پیش بری پیشرفت که نمیکنی هیچ اون چیزهایی را هم که از قبل ساخته بودی از بین میبره و احساس بد تو را میبره تو اتفاق های بد که قانون اصلی جهان هست

    برم دوره جدید را که دانلود کردم گوش کنم امیدوارم بتونم به نتیجه خوب برسم و این هدایت الهی را با جان ودل پذیرا باشم

    سپاسگذارم استاد

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 739 روز

    1403/12/17روز244

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل

    خدایا شکرت که امروز این فایل فوق العاده رو دیدم و چه نکات اساسی و مهمی بهش اشاره کرد استاد عزیز

    امروز که داشتم خودمو آنالیز میکردم و بعدش اومدم سراغ سایت و حرفهای استاد و شنیدم دیدم بله دقیقا مشکل اینه که خودم یکاری می‌کنم که انگیزه ام ازبین بره خودم زندگی و برای خودم سخت می‌کنم خودم صبرندارم و زودی میخوام برم مرحله بعدی خودم دارم خودم با چند لول بالاتر از خودم مقایسه می‌کنم و همینجا باعث میشه من ادامه ندن من بی انگیزه بشم و من اعتماد به نفسم بیاد پایین و احساس بی ارزشی کنم و احساس ناتوانی بهم دست بده

    و اینقدر اعتماد به نفس آدم میاد پایین با اینکه کار مورد علاقه اشو هم داره انجام میده اما به یه جایی میرسه که احساس میکنه هیچ علاقه ایی نداره چون اینقدر تیشه به ریشه این علاقه زده با مقایسه کردن با سنگ بزرگ برداشتن با طی نکردن تکامل که می‌خواد همه چی و رها کنه و تسلیم بشه

    ممنونم ازشما استاد عزیز که اینقدر خوب و عالی به این موضوع مهم اشاره کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    ناهید زارع گفته:
    مدت عضویت: 587 روز

    به نام خدای وهاب

    سلام به شما خوبان

    استاد جان چقدر با این فایل انگیزه گرفتم برای شروع کار خیاطی ام .چند روزی بود که هر چقدر میخواستم برم تمرین کنم احساس میکرد خیلی کار سختیه بعد ذهنم می‌گفت حالا بعداً الان وقتش نیست .

    اینکه توضیح دادید که آروم آروم پیشرفت میکنید پس توقع بی جا از خودمون نداشته باشیم

    اینکه تکرار و تکرار و تکرار باعث رشد و پیشرفت ما میشه خیلی خوب گفتید استاد جان که به جایی میرسیم که فقط دستامون اون کارو انجام میدن دیگه نیازی به فکر کردن نیست این مثال منو یاد کارمند های بانک که اصلا به مانیتور نگاه نمیکنن و فقط دستاشون کارو انجام میده انداخت .

    استاد جان چقدر از وجود شما در زندگیم خوشحالم ممنونم که عاشقانه برامون فایل تهیه می‌کنید سپاسگزارم.

    در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    امیر حسین سراجی وطن گفته:
    مدت عضویت: 2060 روز

    به نام الله یکتا

    استاد عزیز سپاسگزارم بی نهایت.

    امروز جمعه است و من صبح که بیدار شدم ذهنم خیلی قابل کنترل نبود. اومدم سایت برام فایل قبلی رو آورد. یه دور زدم تو فایلها چیزی که باید، نظرم رو جلب نکرد و یهویی بهم گفت که دوباره برو تو سایت و من دیدم که این فایل جدید اومده. خیلی درس داشت ولی نکته ای که برای من امروز خیلی بلده همون بحث یادگرفتن یک اشتباه که اصلاح اون خیلی سخته و انرژی می بره.

    من تو کسب و کارم به مسایلی بر می خورم که وقتی برمی‌گردم و ریشه اون موضوع رو در می آرم می بینم آموزشهای اشتباهی بود که من از اول گرفتم. من یک چیزی که فکر می کنم باید اصلاح کنم و نمی تونم و وقتی ریشه یابی می کنم می بینم همون اشتباه رایجی رو دارم تکرار می کنم که استاد من در کسب و کار و بیزینس خودش داشت انجام می داد. و من هرجا که تونستم این ریشه ها رو پیدا کنم و در باور هام تغییر بدم همونجا نتایجم تغییر کرده. مثلاً همین دیروز بازم یکی از محصولاتی که تولید کردیم با یکسری مشکل های تکراری برخورد کرده بود که وقتی با من تماس گرفتن یکم حالم بد شد چون دیدم یک الگوی تکراری در کسب و کار من داره تکرار میشه که من از اون غافل بودم و نرفتم که اصلاحی درست برای اون موضوع انجام بدم و هر روز داره انرژی من رو به حدر می ده. و حتی کلی دارم هزینه برای این موضوع میکنم. نکته مهمتر اینکه هر وقت خواستم به این موضوع فکر کنم که بیام یه تغییری تو این موضوع بدم ذهنم شدیداً مقاومت کرده و گفته الان که وقت این کار نیست.

    مثلاً خواستم سیستم کنترل کیفیت راه بی اندازم به این باور بودم که خوب تعداد تولید من کمه پس هنوز وقتش نیست هر وقت تعداد زیاد شد این وقت رو می ذارم و این درست اون کد مخربی است که توی ذهن من تکرار می شه و اجازه نمی ده تا کنترل درستی اتفاق بی افته تا بعد ها از من انرژی نگیره. این همون آموخته اشتباهی است که من از استاد قبلیم یادگرفتم و درست دارم همون اشتباهی رو انجام می دم که اون انجام می داد و هی با خودم می گم که چه عاملی باعث می شه که نتایج تکراری بگیرم و یا نتایجی مثل گذشته بگیرم. حالا که دارم این موضوع رو می نویسم خیلی ذهنم مقاومت می کنه که بابا تغییر دادن این موضوع خیلی سخته و خیلی راه داری برای انجام این کار ولی این رو یاد گرفتم وقتی شروع می کنی راه باز می شه. من دوره هم جهت با جریان خدا رو هنوز نخریدم ولی حس می کنم بحث مومنتوم همینه که وقتی داری یه کاری رو شروع می کنی اولش خیلی سخته و داری زور می زنی ولی وقتی تلاش می کنی که مسیر رو ادامه بدی کم کم یه جریان مثبتی راه می افته و هر لحظه یه سرعت بیشتری بهت می ده و هر لحظه کارت رو راحت تر می کنه. الان هم من بحث ساختن سیستم کنترل کیفیت برام سخت به نظر می رسه ولی باید شروع کنم و بعد خودش مسیر رو باز می کنه و من جریان هدایت رو دریافت می کنم و با اون راه به این مسأله پایان می دم.

    خدایا هدایتم کن.

    استاد عزیز نمی دونم این رو چطور بگم که حق مطلب ادا بشه . از شما بی نهایت سپاسگزارم که واقعا همیشه اصل رو تدریس کردین که واقعا موضوعات از اونجا نشات می گیرن و از اونجا شروع می شن. و من هرچقدر با دیگران صحبت می کنم می بینم که مشکل افراد از درک نکردن همون اصله و شدیداً روی فرعیات هستن. حتی اساتید بزرگی که الان توی ایران دارن بیزنس کوچینگ می کنن. و شدیدا این موضوع مرا تو فکر برده که من چقدر خوشبختم که خدا مرا به جایی هدایت کرد که واقعا داره روی اصل تمرکز می شه تا فرعیات و نمی دونم از خدا چی خواسته بودم که این طور مرا هدایت کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    ژیلا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1195 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و صد سلام به استاد جان

    سلام و درود به مریم عزیزم

    سلام به صبح زیبای بهشتی جمعه هفدهم اسفند

    سلام به خود عزیزم

    سلام به همه دوستان خواهران و برادران عزیزم

    خدارو شکر میکنم که بمن فرصت نوشتن داد

    دیروز صبح به محض چشم باز کردن گفتم ستاره قطبیم رو مرور کنم گفتم خدایا پول میخام بعد گفتم پول رو برای چی میخام جوابم این بود برای خرید چیزهایی که لازم دارم

    اصلاحیه زدم گفتم خدایا خودت مایحتاج منو بده حالا یا مستقیم پولشو بده یا خود جنس رو.

    مادرم تماس گرفت و گفت تعداد زیادی مرغ گرفتیم بیا هم تمیزشون کن هم دوتاشو ببر

    با دخترم رفتیم اونجا و ماجراهای عالی پیش اومد

    از کار برادرم کت و شلوار داده بودن که سایز خودش نبود و اون کت و شلوار سایز همسرم شد

    خدایا شکرت

    برادر دومی یک پیراهن خریده بود براش بزرگ شد اونم قسمت همسرم شد خدایا شکرت

    عصر رفتیم برای مادرم مانتو بخریم یک دست کت و شلوار خیلی قشنگ و شیک هم بعنوان عیدی برای من خرید خدایا شکرت

    و یک جفت دمپایی یک بسته موی ریسه ای رنگی رنگی برای دخترم خرید بازم خدایاااا هزاران بار شکر

    شب که برگشتم خونه از شدت شوق و خوشحالی مونده بودم این نتایج رو تو کدوم قسمت از فایلها بنویسم گفتم تو همین آخرین فایلی که روی سایت هست ردپامو می‌نویسم ولی خسته بودم چند تا کامنت که خوندم خوابم برد صبح ادامه کامنتهایی که ایملش برام میاد رو خوندم و نکته بارزش این شد که

    ما دائما باید در حال حل مسائلمون باشیم راکد نباشیم آب راکد یکجا بمونه می گنده

    بعد گفتم برم تو سایت و ردپامو بنویسم که آغاااا بنر جدید و استاد ورزشکار خودم

    به به تحسین میکنم جناب آقای استاد بزرگوار

    استاد جان من حالا حالا مونده تا پی به شخصیت شما ببرم یعنی بدونم شما کی هستید و کجاها سیر میکنید

    من یک ذره یک درجه بهتر از قبلم شدم و این آگاهی ها منو دیوانه می‌کنه

    این روزا پسرم با چالشی روبرو شده که هی نجوای ذهن میخاد حال منو خراب کنه هی با خودم میگم مومنتوم مثبت یادت نره

    حالا معنی و مفهومش رو درسته مثل بچه های دوره متوجه نشدم ولی اسمش قشنگه هی با خودم میگم مومنتوم

    مومنتوم

    مومنتوم

    برای خرید دوره هم می‌دونم تکاملم رو طی نکردم هنوز

    پس نه عجله دارم نه حس بد دیگه ای

    خودش به وقتش اتفاق می افته

    برای امروز صبح هم گفتم خدایا آگاهی های بیشتری میخام و حتما این فایل اجابت خدای مهربانم هست هنوز فایلو ندیدم

    میرم دوباره برمی گردم

    غرق نور الهی باشید.

    دوستتون دارم

    خدایا برای تک تک نفس هایی که می کنم شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای: