درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2 - صفحه 13
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/03/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-03-07 07:45:292025-04-30 07:34:38درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود به استاد عزیزم قبلا پستی تو تلگرام دیده بودم که مجری برنامه تلویزیون با شرکت کننده برای مسابقه به صورت زنده تلفنی صحبت میکردن و مجری طبق معمول از شرکت کننده پرسید چه کسانی کنارتون هستن که به شما کمک کنن وشرکت کننده پاسخ داد مادرم .خواهرم و پسر 7 ماهم .مجری در پاسخ گفت ای جانم پسر 7 ماهتون چند سالشه و شرکت کننده مجدد پاسخ داد 7 ماهشه و باز هم مجری سوالش رو تکرار کرد و بعد از اون متوجه شد …..که متاسفانه اکثر افراد میگفتن عجب گافی داد ……ولی این موضوع به طور ناخود اگاه اتفاق افتاد وقتی یه موضوعی یا کاری زیاد تکرار بشه مغز میفرستش تو نا خود اگاه یا به نوعی براش مسیر عصبی شکل میده که نیروی زیادی مصرف نشه اینجا هم داستان همینه ما مسیر عصبی مون شکل گرفته که وقتی از یکی می پرسیم چند سالته یا چند سالشه بگه فلان سالشه یا فلان سالمه ولی شرکت کننده میگه 7 ماهشه پس ذهن مجری میگه نه جواب سوال درست نبود خارج از قالب بود و دوباره می پرسه. پس به دو نتیجه میرسیم یکی اینکه برای کسب مهارت تو هر کاری مرحله به مرحله با تکرار و تکرار و تکرار پیش بریم تا مسیر عصبیش تو مغز ما شکل بگیره و دوم اینکه قبل از یادگیری هر مهارت باید دقت بیشتری داشته باشیم تا به درست ترین شکل ممکن و با جزییات صحیح در ذهن ما نهادینه بشه و اگر غیر از این باشه تغیرش بسیار سخت و زمان بر هست.استاد بی نظیرم به جرات میتونم بگم مسیر و اموزه های شما تنها انتخاب درستیه که میتونستم داشته باشم و بی وقفه در این مسیر با چشم بسته در حرکتم و ایمان دارم نتایج فوق العاده ای کسب خواهم کرد که البته همه چیز به خودمون بر میگرده که تو مسیری که قدم گذاشتیم تکرار و تمرین داشته باشیم .مرسی از وجودتون دوستتون دارم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ أَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ68
وپروردگارت به زنبور عسل وحى (و الهام غریزى) کرد که از بعضى کوهها و درختان و از دار بستهایى که مردم مىسازند خانههایى بساز.
ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا ۚ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ69 سوره نحل
آن گاه از همه محصولات و میوه ها بخور، پس در راه های پروردگارت که برای تو هموار شده [به سوی کندو] برو؛ از شکم آنها [شهدی] نوشیدنی با رنگ های گوناگون بیرون می آید که در آن درمانی برای مردم است. قطعاً در این [حقیقت] نشانه ای [بر قدرت، لطف و رحمت خدا] ست برای مردمی که می اندیشند
==================================
خدایا شکرت که بندگیتو می کنم،شکرت برای همه نعمتهام
الهی نیازمند کمکت هستم بگو تا بنویسم
سلام به استاد گرانقدر و عزیزتر از جانم و استاد مریم جان مهربانم و هم خانواده ایهای نازنینم در این مکان بهشتی
الهی که همگی در احسن الحال باشیم
استاد جانم زادروز تولدتونو بشما تبریک میگم
بر همه ما خیلی خیلی مبارک باشه و چنین نیز هست
خدا رو شکر می کنم که به همه ما لطف داشت و همزمان با شما در این دنیای خاکی زندگی می کنیم
از روشنی قلبم بینهایت از شما سپاسگزارم
که مسیر درست زندگی رو با کلام الهیتون بما یاد دادید
خیلی خیلی دوستون دارم و از خودش میخوام به همین زودی درآغوشتون بگیرم
هدفم از کامنت امروزم همین بود دوست داشتم در روز تولدتون بشما تبریک بگم
مثال نهال درخت خیلی برام ملموسه و تو باغچه مون دیدم که وقتی ضعیف و نازک بود همسرم به چوبی تکیه اش داد و صاف رشد کرد و از طرفی درخت بزرگی بود که کج بود و چوبهای خیلی ضخیم زیرش گذاشت فایده ای نداشت و همچنان کج رشد کرد کج بودنش بیشتر شد آخرش از ریشه درش آوردیم
انشاء الله در فرصت دیگری درباره فایل می نویسم
خودم و همگی رو به آغوش گرم و دستان پر مهر خدای بینهایت مهربانم میسپارم
سلام به استاد عزیزم و دوستان گلم.
چقددددددر این فایل برام لازم بود و جالب.
چقدددر موضوع تکامل و لذت بردن از مسیر لازمه ی هر انسان و هر کاری هست.
من چندین ساله ساز میزنم و موسیقی کار میکنم.
ولی متاسفانه بدلایل مختلفی که خیلی طولانی هم هست گفتنش ، من درمسیر یادگیری این مهارت و پیشرفتش خیلی کمتر از اون چیزی که باید و شاید ، لذت بردم و همیشه بفکر انجام تکنیک های پیچیده و خفن و رسیدن به مقام و جایگاه های چند پیله جلوتر از خودم بودم.
و اتفاقا چندین روزه که متوجه این موضوع شدم و دیدم دستام که داره تکنیک و اجرا میکنه ، کم میاره وسط کار یا درد میگیره یاهم خراب اجرا میشه.
به استادم گفتم ، و اون گفت اشتباه مضراب میزنی.
اومدم و کلی باخودم فک کردم و به یاد آوردم مسیر پیشرفتم و دیدم توی این 5 شیش سال همش عجله کردم و تند تند درس ها رو میزدم و هیچوقت انگار فرصتشو نداشتم که بیام از تک تک درس های به ظاهر ساده ای که یادمیگرفتم لذت ببرم، به خوبی تمرین کنم تا پایه ای درست و اصولی بیام بالا و عیب و ایرادی حداقل کمتر داشته باشم.
جوری که به قول استاد الان اومدم و هرشب مرتب دارم 5دیقه یک تمرین روتین و ثابت و انجام میدم تا دستام و ذهنم به هماهنگی برسن و تکنیک مضراب زدن و ساز زدن و صحیح اجرا کنم.
باز حالا خوبه علاقه دارم و هدف دارم
و الا هرکی دیگه بود میزاشت کنار .
چون واقعا حوصله و صبر و ادامه دادن میخاد.
ولی جدا از همه این تکرار هایی که بالاخره با صبرکردن درست میشه ، اون زمان و تایمی که از دست رفته دیگه برنمیگرده. چه شبایی که همش ناراحت بودم چرا خوب نمیتونم ساز بزنم، چرا مث فلانی تمیز اجرا نمیکنم ، چرا استعداد ندارم و کلی نجوای دیگه ، که همش بخاطر عجله کردن و درک نکردن قانون تکامل بود . و البته که این موضوع ریشه ای و پاشنه آشیلم هست و خب طبیعتا خودشو در زمینه های دیگه زندگیم هم نشون میداد .
واقعا لازمه که هراز چن گاهی ادم برگرده و این قبیل فایلارو گوش کنه تا هیچوقت یادش نره یا حداقل جاهای ضروری و مهم زندگیش عجله نکنه.
خدایاشکرت بابت این سایت زیبا که اینقدر باورای خوب و عالی رو ترویج میده
خدایاشکرت
شاد و سالم و ثروتمند باشید
سلام براستادعزیزم ومریم بانو و تمام دوستان
خداروصدهزارمرتبه شکر برای فایل پر برکت امروز
استاد چقدر از دیدن فایل لذت بردم پربودازفراوانی
چقدر همه چیز رو به پیشرفته
واقعا چه وسیلهایی هر روز ساخته میشه که دیگه جای هیچ بهانه ای نیست برای یادگیری و کسب مهارت.عالی بود عالی
واما قانونی بسیار کاربردی،قانون تکامل، که هرجا بهش عمل کردم نتیجه گرفتم و هرجا خواستم تکاملم رو رعایت نکنم عملا نتیجه ی اونم دیدم.
1.کجاها توانستید به قانون تکامل عمل کنید و مسیر برای شما آسان و لذت بخش شد؟
من در شروع کسب و کارم تکامل رو به خوبی رعایت کردم و روز به روز گسترشش دادم.
سرمایه ی اولیه ی من خیلی کم بود ولی نه قرض کردم ونه وام گرفتم فقط با دوسه تا قفسه که خیلی هم پراز جنس نبودن بسم الله رو گفتم و در مغازه رو باز کردم.
هرموقع می فروختم دوباره جنس میگرفتم و وتعداد قفسه هارو زیاد میکردم همین روال رو ادامه دادم تا به امروز که دورتا دور مغازه پرشده از قفسه هایی که از بار جنس های زیاد به پایین خم شدن.
هرچه قدر در کسب وکارم رشدمیکردم به همان اندازه هم اعتماد به نفسم بالاتر میرفت.ومسیرم واقعا لذت بخش ترمیشد.
2.کجاها برای رفتن به مرحلهی بعدی صبر داشتید و بهجای عجله، روی بهبودهای مستمر تمرکز کردید، تا جایی که پایههای این مرحله بهاندازهی کافی تقویت شد و توانستید موفقیتهای آینده را روی آن بنا کنید؟
درکسب وکارم هیچ وقت نشد که وسوسه بشم و بخوام عجله کنم و راه صدساله رو یک شبه برم و برای گسترش بیشتر قرض ووامی بگیرم همیشه به خودم میگفتم باید تجربه بدست بیارم وبعد به فکر گسترش بیشتر باشم .باید ببینم مشتری چی میخواد چه جنس هایی رو بیشتر سراغ میگیره و ازاین دسته تجربه ها که در دل کار کردن بدست میان.
واز همون اول پایه های کارم رو محکم بنا کردم .
3.کجاها برعکس عمل کردید؟؟؟
من در رانندگی کردن این تکامل رو رعایت نکردم .بهبودهای کوچکم رو نمیدیدم و با اینکه من تا حالا پام به کلاج وترمز نخورده بود ولی دیگه راحت رانندگی میکردم رو هیچ وقت ندیدم وخودمو تحسین نکردم.
همیشه درحال مقایسه کردن خودم بادوستانی که سالهارانندگی میکردن بودم و همین باعث میشد که خودمو مدام سرزنش کنم.
تا جایی که دیگه نتونستم ادامه بدم و از رانندگی کاملا دلزده شدم وباخودم گفتم که من برای رانندگی ساخته نشدم رانندگی باید نترس عمل کنی ولی من همش نگرانم که اتفاقی بیفته
وهمین فکرها باعث شد که الان دیگه یکساله سوار نشدم واشتیاقم کامل ازبین بره.
4. برنامه شما برای استفاده از این درسها در هر جنبهای از زندگی خود، چیست؟
من به اندازه ای که تونستم این قانون رو درک کنم ،به همان اندازه سعی میکنم بدرستی ازش استفاده کنم ،
درک همین قانون در زندگیم خیلی کمکم کرده مثال کسب و کارم و رانندگی مثال هایی واضحی بودن که نمیشد انکار کرد.این تکامل رو باید در تمام جنبه های زندگی درنظربگیریم
حتی در رابطه با شوهرم و بچهام همیشه سعی کردم این تکامل رو رعایت کنم.
استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاس گذارم بابت این فایل ارزشمند.
به نام خداوندی که ناظر بر همهی افعال و کردار ماست.
خدایا، هر چه دارم، از توست.
سلام استاد عزیز و بزرگوار، یکتاپرست گرامی، و مریم بانوی محترم و تمامی دوستان توحیدی در سایت.
توضیحات استاد عباسمنش دقیقا همون جایی بود که من در شروع کارم قرار داشتم. میخواستم بدون طی کردن تکاملم، به قله برسم، اما به شدت ضربه خوردم و هنوز هم آثار اون ناآگاهی در رفتارم با کارم که از صمیم قلب دوستش دارم، باقیه. سه سال تمام، لجبازانه و با عجله، بدون توجه به روند تکامل، فکر میکردم میتونم پیروز بشم و همیشه سرم به زمین میخورد. تا اینکه با قوانین جهان هستی آشنا شدم و متوجه شدم که باید آرام آرام و گام به گام جلو برم و تکاملم رو طی کنم تا به موفقیتهای بزرگ برسم.
در این مرحله، به جای اینکه به بهبودهای کوچک اما مستمر و تقویت پایههای درونی خودم تمرکز کنم عجله داشتم که بدون طی کردن مراحل، بدونم در آینده چه اتفاقی میافته،شاید به دلیل مقایسه با دیگران هم میخواستم از قافله عقب نمونم و سریعتر به موفقیت برسم اما نتیجه این شد که به جای تقویت پایهها، بار سنگینی روی دوس خودم گذاشتم و قبل از اینکه ساختمان به درستی ساخته بشه، خودم اون رو خراب کردیم….
یادتون باشه که موفقیت یه روند تدریجی و آهسته است. باید گام به گام جلو برید، پایهها رو محکم کنید تا بعدها بتونید به راحتی در قله بایستید.
حالا، توی این سه ماهی که عضو سایت استاد شدم، پیشرفتهای بزرگی در کاری که عاشقشم داشتهام و خیلی از مسیرم لذت میبرم. این مدت، همزمان با تکامل خودم، احساس میکنم دارم به دستاوردهایی نزدیک میشم که هیچ وقت فکرش رو نمیکردم. یه مثال دیگه از طی کردن تکامل، همین ورود من به سایت استاد عباسمنشه که اوایل اصلا نمیدونستم چی به چی هست. همه چیز برام گنگ بود. اما کم کم، آرام آرام متوجه شدم که سایت چطور دستهبندی شده و چطور باید از این امکانات استفاده کنم. این مرحله یک ماه طول کشید تا کاملا با روند کاری سایت آشنا بشم.
هر کاری در ابتدا سخت به نظر میاد، بهخصوص اگر بخوای از همون اول برید به مرحله سه یا چهار. اما هر چیزی برای خودش قوانینی داره و باید با صبر و پشتکار مراحل رو طی کرد. لذت بردن از مسیر مهمتر از رسیدن به قله است. چون همونطور که در زندگی و کار، قوانین تکامل رو رعایت کنی، نهایتا به قله میرسی.
خداروشکر که خداوند استاد عباسمنش رو سر راهم قرار داد تا بتونم این آگاهیهای ناب رو دریافت کنم. واقعاً شکرگزارم که با این مسیر آشنا شدم و میدونم که با کمک خداوند، موفقیت خودمو در آیندهای نزدیک به دست میارم. خدا همیشه بهترینها رو برامون میخواد، فقط کافیه به مسیر درست قدم بذاریم.
خدایا خیلی دوستت دارم …
به نام خداوند مهربان و بخشنده
خداوند را هزارن مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز فوق العاده الهی شکرت
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم
چقدر بدن استاد عزیزم زیباتر شده به لطف قانون سلامتی و روش درست تغذیه الهی شکرت
چقدر خوبه این خانه جدید چقدر انرژی خوبی میده الهی شکرت
همین قدم های ساده و متوالی و نگه داشتن مومنتوم مثبت باعث شده که استاد اینقدر خوب اولا وابسته کسی نباشه و بعد به این ایده خوب هدایت بشود در بازی کردن پینگ پانگ و هر زمان دلش خواست بازی می کند الهی شکرت
ولی من خیییلی وخت شده بخاطر مقاومت های ذهنم در جا خواسته ام را خفه کردم حتی نگذاشتم به بقیه اش فکر کند این فرق نتایج پایدار استاد است
به خواسته اش آنقدر مومنتوم مثبت می دهد که هدایت می شود به قدم های بعدی و نگران چگونگی نیست
تا حالا که جلسه چهارم در این دوره فوق العاده هستم خیییلی بهتر درک میکنم و تعمق میکنم چرا بعضی وخت نمی توانم به خواستم برسم
اگر خواسته من بالا شدن در کوه باشد و اگر افکار من به جای مومنتوم دادن مثبت به آن خواسته به این باشد نه من خسته میشم سخته نمیشه چطور بروم .
اتفاقی که می افتاد من اصلا اقدامی انجام نمی دهم و همانجا از آن خواسته ام دست می کشم
و بعد نتیجه این می شود مه اعتماد به نفس من از بین می رود و همیشه در هر تصمیم ترس سراغ من می آید و دو دل می شوم و همین شخصیت ام را از بین می برد
در این چند روز در هر جا وختی حالم بد می شود سریع تایم اوت میگیرم نمی گذارم دامنه این احساسات زیاد شود و مومنتوم منفی بیگیرم
خدا را شکر به لطف این دوره قرار است خییییلی اتفاقات عالی برایم رقم بخورد
من صدای قلبم را گوش کردم و این دوره را خریدم و واقعا راضی هستم خدایا شکرت
سلام استاد جان.
چقدر این بازی برامون درس داشت
چقدر فوق العاده بود خدایا شکرت
استاد واقعا همینطوره من فایلای اموزشی که دارمو خیلی وقتا باعجله فقط میخوام برم سراغ مراحل بعدی برم سراغ جلسات بعدی
یا حتی در کتاب خوندن
واین نشونمیده من عجله دارم
خیلی وقتا وقتی میخوام یه مهارتی رو یاد بگیرم دوس دارم که سریع طی بشه
و حتی مقایسهکردنخودم باافرادی کهچندین ساله دراون حرفه قراردارن
صحبتاتون خیلی خوب بعضی نکات رویاداوری کرد و بعضی نکات رو بهم اموخت
و من خیلی باید رو این زمینه کار کنم
مثلا اگه فایل گوش میکنم
فقط یه جلسه روگوش بدم و اونقدر اموزه خای اون جلسه روتمرین کنم که بره تووجودم و نورون های جدیدی تو مغزم بایت اون اموخته ایجاد بشه
و شما چقدر خوب توضیح دادید بحث تکامل،تکرین،استمرار،مقایسه نکردن خودمون با دیگران و رو به روشدن باافرادی که هم سطح ما هستن، نه کسی که خیلی از ما بالاس ونه کسی که خیلی از ما پایینه
این فایل ارزش اینو داره که هزاران بار گوشش بدیم .
استاد ازتون سپاسگزارم
سلام استاد عزیزم.
چقدر این دستگاه حرفه ای و کاربردی هست. یاد اون حرف شما افتادم که گفتین دوست دارم خود خدا بیاد و کار هارو برام انجام بده. الان بدون واسته کسی شما با خود خدا بازی میکنی.
بازهم میرسیم به قانون تکامل : با حرف های شما به این نتیجه رسیدم بازهم باید بیشتر بیشتر روی آموزش تمرکز کنم . و هربار که آموزش ها رو تکرار میکنم. . اروم تر. اشتیاق. انگیزه. و خودمو در لحظه اوج میبینم. یک هفته ثروت یک شروع کردم و متعهد شدم به تغییر. یا میمیرم یا تغییر میکنم. راه سومی وجود نداره. حالا باید بگم اون اتفاق خوشگله داره تو مغزم رخ میده. حالا دارم بیس کارو میسازم. و هر روز محکم ومحکم تر میکنم. ذهن دستوری کردم که باید تغییر کنی. هر روز تکرار جلسه اول و نکته برداری. تفکر. نتیجه : عوض شدن رنگ زندگیم. مشتری های پولدار میان و به راحتی باهم ارتباط میگیرن. و بوی پول احساس میکنم. و باز تمرین تمرین تمرین. وقتی آموزش گوش میدم شمارو جلوی خودم احساس میکنم و تصور میکنم. جلسه خصوصی گذاشتین برام و فقط منو شما هستیم. سپاسگزار رب هستم اگه اینجارو اینقدر زیبا خلق کرده. همین که میتونیم زندگی رو اونجوری که میخواهم خلق کنیم واقعا زیباست. در پناه حق…
با یاد خدایه مهربان
هفتم ماه رمضان
سلام به استاد وهمه دوستان
خدایا شکرت بابت این همه فایل های ارزشمند ومفید استاد عباسمنش خواستم بهتون تولدتون رو تبریک عرض کنم……. وتشکر فراوان بابت آموزش های نابتان وتشکر فراوان از خانم شایسته عزیز واینکه چقدر در کارتان خالصانه کار میکنید. استاد عزیزم خواستم این کامنت رو فقط برای تشکر از شما بنویسم که چقدرشما خوبیدوازخداوند آرزوی هر چه شادی وسلامتی وثروتمندی شما رو خواستارم
به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمانها و زمین در دستان اووست
استاااد عشقم چقدر مجددا از دیدن رووی ماهتون لذت بردم
دروود و سلاام به شما و به یاران جانم در این بهشت
استاد جان با این سبک به قول من فنر طوری که حالت نیمه نشسته داره و جابجا میشین بهتون نوید عضلات همسترینگ خفن تر اشکای پای تراشیده تر و قلمبه تر و گلوتای بزرگ تر و عضلانی تر رو میدم. البته که به نظرم ساقای پاتون پر تر شدن.
خلااصه اینکه استااااد زیبا روی زیبا دل هووشمندم مفتخرم که شاگردیتونو میکنم
در مورد من این اصل هر زمان فراموش شده جدای از عجله ای که تو ذات انسانیم هست مقایسه کردن خوودم با دیگران بوده. همچنین توهم اینکه نههه این کاره برای من افت کلاس داره در حد من نیست و باعث شده لذت تجربه کردنشون رو از خودم بگیرم و پیش نرم. عملا شده داستان اینکه بچم رو بزنم که دهن همسایه سرویس شه.
هرجا که مقایسه ای نبود و تمام حواسم متمرکز لذت بردن خودم و تجربه کردن اون کار بوده هم روند تکاملیه اتفاق افتاده هم از مسیرم لذت بردم و هم مهارت در من اتفاق افتاده.
دقیقااا همینطوره که میفرمایید. من حافظه ی سلولی شنیده بودم. بارها برای خودم بعد از یک دوره توقف بین کاری وقتی مجددا شروعش کردم خیلی سریعتر به همین علت حافظه ی سلولی روند بهبود و پیشرفت سریع شروع شده. حالا چه فیزیکی چه ذهنی.
مثال های زیادی از خودم دارم
مثلا میتونم همین سبک غذایی به شیوه ی قانون سلامتی رو بگم. حقیقتا من برای این دوره اصلا کامنتی نخوندم و کاری به روند سایرین نداشتم و تمام تمرکزم روی خودم بود. شیوه ی تغذیمونم با توجه به اینکه تنوع غذایی رو دوست داشتم کم کم با پیگیری همون روند اصلی ادامه دادم و خودش رفته رفته شاخ و برگ های اضافیشم زده شد و شد بی نظیرترین و پرفشنال ترین شیوه ی زندگی که الان 2 ساله ادامه پیدا کرده و داره به مرور تاثیرات بهترش رو نشون میده اما آرام آرام. البته منظورم از آرام آرام اون تاثیرات و پاکسازی عمیق و از بین رفتن التهابات عمییق هستش. والا تغییرات ظاهری که در همون ماه اول رقم خورد. حتی برای اینکه من شاید بخوام بچه دار بشم به منبع تخصصی تری هدایت شدم و این همون مثلا قدم 10 هست که اگه من قدم 1 رو برنداشته بودم بهش نمیرسیدم. یا اینکه اگه باهاش مواجه میشدم به لحاظ فاصله ی فرکانسی و عدم پذیرشم و آمادگیش قطعا زدهه میشدم بیخیالش میشدم و یا این همه فکت های علمیی رو به رااحتی رد میکردم و یا حتی زیر سوال میبردم و میگفتم بابا دارن خزعبلات میگن.
در مورد ورزش و شیوه های ورزشی خودم همینطور
بارهاا خودمو با متخصصین و مربیان خفن مقایسه کردم و باعث ضربه زدن به اعتماد به نفس خودم شدم در صوورتی که نمیدیدم اونها روزانه و ساعتها در حال تمرین تخصصی هستن و من نههه
این اشتباه من باعث شد حتیییی نگاه حرفه ای بودن اوونها به خودم رو نبیینم و عملااا کتماانش کنم. چون از خودم و پیشرفتم و خفن بودنم لذت نمیبردم و داشتم خودم رو با مربیم که مربی تیم ملی بود مقاایسه میکردم
البته که اینها همه از کمبود عزت نفس میااد و بهش واقفم. چقدر الان آروم ترم تو این زمینه ها و لذت از مسیر سرلوحه ی منه.
در مورد یکی از زمینه های شغلیمم یعنی ترید بدون اینکه بخوام خودم رو با احدی مقایسه کنم پیش رفتم که به لطف خداا چقدر لذت بردم از مسیر. البته که یکی از دلایلشم شاید اینه که واقفم تریدرای زن از مرد کمترن و شاید ناخودآگاه به این سمت کشیده شدم.
کلا متوجه شدم که به رقابت علاقه مندم. البته که این روند تکاملی مغز ما انسان هاست و همین باعث بقای ما شده و بهش واقفم ولی باید کنترل شده باشه.
همون طور که یه جاهایی باعث رشدم شده یه جاهایی باعث شده مسیر رو گم کنم.
مثلا زمان ابتدایی که مامانم منو تابستونا به کلاس نقاشی میفرستاد بدون تقلا بهترین نقاشی ها رو تو اون سن میکشیدم و دختر خاله ها و دایی هام که خیلیی از من بزرگتر بودن یعنی 7 یا 8 سال بزرگتر باورشون نمیشد و فکر میکردن دارم دروغ میگم. من رسیده بودم به چهره و طرح های مینیاتوری.
یه سفر برای ما پیش اومد و دختر همسایمونم که باهام این کلاسا رو میومد و همیییشه در حال مقایسه کردن خودش با من بود و من چقدر این کار رو دوست نداشتم و اون حداقل با خودش رو راست بود و به زبون میاورد. بعد این سفر که ما برگشتیم و من دیدم رفته بود یه تابلو گرفته بود و با گواش یه طرح چهره زده و مامانش اینا زده بودنش به دیوار اطاقش. والاا که هنووز طرحه کاااملم نبوووود. حالا هنووز ما باید مدت ها کار میکردیم و طرح میزدیم تا به این مرحله برسیم ولی انقدر در حال مقایسه ی خودش با من بود که این کار رو انجام داد و تو عاالم بچگیش بددد اینو میکرد تو چش و چاال من. من چیکااار کرده بااشم خووبه؟
من شااکی به مامان بابام که منو بردین به زور سفر و این دختر که نقاشیش در حد من نیست یه تابلو زشت کشیده و دیگه سرویس کرده ماارووو
خوب من به زیباایی به جای اثبات تبحرم که البته منم میتونم و ادامه بدم کلااا دیگه کلااس نقاشی نرفتم. به همین سادگی. هنوز خودم الان طرح هامو میبینم شگفت زده میشم تو سن 9 سالگی همچین چیزایی میکشیدم.
یعنییی میخوام بگم تمرکز روی مسیر خوودمون دااشتن بدون مقایسه کردن خودمون با سایرین راااز موفقیت و لذت بردن از مسیر هست
همیشه این داستان دوران ابتداییم جلوی چشممه
استاد شماهم به زیبایی تو قدم پنجم توضیحش دادین. سپاس از وجوود پر برکتتون
برای خوودم میگم ایناارو. چوون من بارها و باارها این کارو با خودم کردم. به هیییچ عنواان فرصت تجربه ی زندگی رو از خودم به خاطر عجله کردن نگیرم. بخاطر مقایسه کردن خودم با دیگران نگیرم. والا استاد من بخوام به سبک خانم شایسته دوره ی پیشنهادی من باب تکمیل فرمایشات شما بگم اینجا عزت نفس رو معرفی میکنم.
عزت نفس شااه کلید این موضوعه که بابا خووب خودمونو پیدا کنیم و غرقش بشیم و باور کنیم میتونیم تووش ماهر تر شیم. قدمامونو برداریم و از مسیر لذت ببریم. عجله ای نداشته باشیم چون واااقعااااااا زندگی همین ثانیه هاااست که داریم تجربشون میکنیم.
همییین عرق رووی پیشوونیه همووون یکم درد عضلاانیه که با عشق به جااای 20 تا اسکواات 25 تا میریییم
به جاای اینکه 1 ست 12 تایی جلو بازو بزنی بکنیش 1 ست 15 تایی و پیش بری تا هفته بعدش بکنیش 2 ست و ماه بعد بکنیش 3 ست و ماه دوم دمبلاتو سنگین تر کنی و بعددد میبینییی واویلاااا چه بازوهای خووش فرمی دااری
به قوول استاااد اوون دیگه پاداش اکستراست
وااای چه خوووبه که بیییشتر حواااسم به خوودمه تا بقیههه
البتههه که همییینم تکامل میخواد استمرار میخواد و باز گذاشتن ذهنمون و قلبمون برای شنیدن الهامات پروردگار
استااد من حتی برای استفاده کردن از دوره های شماهم همینو به خودم میگم. حقیقتا مهم عمل کردن به آموزه هاست. مهم اینه من ضرب رو یاد بگیرم و بتونم دیگه ازین عمل ضرب تو هر چیزی استفاده کنم. قانون رو یاد بگیرم دیگه همه جا کاربرد داره. من برای تهییه ی هیچ کدوم از دوره های شما عجله ندارم. چقدر بابت این نگین الان خوشحالم.
یعنی یه برحه بوود فکر میکردم تا دوره ی روابط رو نداشته باشم نمیتونم ازدواج خوبی داشته باشم و یا فکر میکردم اگه ثروت ها رو نداشته باشم نمیتونم پول بسازم و جالب این بود که کتاب تهییه میکردم از شما وضع مالیم روال تر میشد دوره عزت نفس میگرفتم روابطم عالی تر میشد یا مهاجرت کردم کشف قوانین گرفتم تو تحصیلاتم ترکوندم و عملاااا میخوام بگم مهم عمل کردنه به دانسته هامونه
و دقیقاااا دقیقاااااااا تکراار تکرااار تکراااار یک روند درست یک مدل فکری و باوری درست و تکرااار کارهای درست و ادامه داره که نتایج رو رقم میزنه. که به قوول شما نتیجه اوون پاداش اکستراست. اگه از مسیر لذت ببریم که کلاا زندگی میشه بهشششت. باید همین باشه دیگه.
وااقعا مهم ترین چیز عمل به آموزه هاست والا که کلکسیون نمیخوام جمع کنم.
استااد سر بند دووره جدیدتون به پوریا گفتم این دوره ی استاد رو تهییه کنیم گفت اگه فلان معامله رقم بخوره میگیریم و استااااد روز بعد خبر اومد داره اتفاق میفته. معامله هه میلیون دلاریه ها. من از خنده ریسه میرفتم و یااد یه سبک شووخی که باب شده من باب اینکه بگن انقدر این اتفاق محااله افتادم. مثلا میگن خدایاا یا من پولدار شم یا جان سینا قرمه سبزی بپزه و بعد کلیپ میاد که جان سینا داره قرمه سبزی میپزه. داستان این معامله هم برای مااا همینه :))))))))
انقدر محاال بوود که به شوخی پوریا اینو گفت. حالا استاد جاان معامله هه رقم بخوره با وجود اینکه تو قدم های رویایی هم هستیم میرسیم حضووورتون به زووودی تو دوره ی هم جهت با خداوند. برااش خیلییی مشتااقم ولی به خوودم قوول دادم عجله نکنم و بیشتر از هر چیزیییی عضله ی عملگراییم رو قوییی کنم.
خلاااصه که استاااد جاانم درود و سلااام من رو به خانم شایسته ی عزیزمونم برسوونید
سپاااس برای این فاایل زیبا و پر از یادآوری نکات ارزشمند
در پناه خدا باشید.