https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-29 02:36:522024-11-08 04:54:02live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق
732نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
-حقیقت اینه که من توی فایل های رایگان کامنت نمیذارم چون علاقه دارم با بچه هایی که اونقدر ایمان آوردن و هم وقت و هم هزینه گذاشتن برای فایل های استاد باشم اما بعضی وقتا فایل های رایگان شیرین تر و دلچسپ تر مطالب رو بیان میکنن
-در مورد تنهایی استاد فرمودند : من کلاً دوستای خیلی کمی داشتم شاید 7 یا8 تا ولی وقتی وارد دوره شدم به صورت ناگهانی همه (خودشون ) رفتن!
درسته که برخی اوقات خلا هایی دارم اما در کل خوش حالم !
-و البته خواسته های جدیدی هم در من به وجود اومده که یکی از اونا دوستای باحال هستش که دو سه روزه توی پوشه ای دارم که اونجا به روش خاص خودم تصور میکنم
-و اما نکته جالب تر اینکه پسر دایی هام و خواهران هم از من دور شدن و کلا من خودم کمی انگار از جامعه و خبر و قوانین و هزاران موارد بی ارزش دور شدم اما «من خیلی خوشحال تر از گذشته هستم»
مرسی استاد از یادآوری این نکته چون من دقیقاً شرایط مشابه شما رو دارم تجربه میکنم قول میدم تو این راه استمرار داشته باشم به امید خدا
-و به زودی میخوام توی دوره عزت نفس یا قانون آفرینش شرکت کنم البته هنوز نمیدونم کدومشون ولی خب من به خدا ایمان دارم.
من سیده میناسیدپور شهادت میدم وقسم یاد میکنم به الله مهربان، که هرکسی وارد این سایت بشه با این نیت که به لطف خداوند کل زندگیش در همه ی جنبه ها پیشرفت کنه و اوضاع طوری پیش بره که جبران همه ی بدبختی ها و نداریها و بی خدایی ها و درد کشیدن ها و بی پولیها و دردسرهایی که در کل زندگیش بشه، حتما وبدون شک این اتفاق خجسته براش میفته…
هرکسی تصمیم بگیره که باورها وتعصبهایی که در ذهنش تا به امروز داشته رو فعلا بذاره کنار و بگه خدایا من تا الان هر راهی رفتم هر کاری کردم نشد، ولی حالا میخوام ببینم این بنده ی تو که ادعاهایی داره در مورد اینکه تو به من بنده ات ازادی واختیار کامل در خلق رویاهامو دادی، آیا درست میگه یا نه…..پس کمکم کن وگوشهام رو باز کن چشمهام رو باز کن قلبم رو باز کن تا بتونم بهتر وانجور که تو میخوای بشنوم وببینم و خواست واراده وهدایتت رو دریافت کنم تا طعم خوشبختی که سیدحسین عباسمنش میگه داره هر لحظه میچشه رو منم بچشم…بدون شک که خداوند دعاش رو اجابت میکنه، چطور؟؟؟
باید بذاری کنار اون باورها وهرچیزی که تا الان بلد بودی وتو زندگی ازش به عنوان باور وراه و روش استفاده میکردی و حداقل 6 ماه تا یکسال برای خودت وقت بذاری بیای توی سایت وشروع کنی فایلهای با ارزش سایت رو ببینی وبشنوی وبخونی مقاله های فایلها ودیدگاهها و کامنت دوستان رو …
یعنی حداقل در طول شبانه روز باید 5و6 ساعت وقت بذاری و این روند رو ادامه بدی اگر این تایم بیشتر بشه که خیلی هم بهتره…
من به عنوان کسیکه یکسال فقط از فایلهای دانلودی رایگان استفاده کردم تازه 6 ماه طول کشید که هدایت بشم به خوندن دیدگاههای دوستانم که گنجهایی با ارزش هستند، می تونم به جرات بگم که جوری زندگی من در تمام جنبه ها مثبت شد که باعث تعجب اطرافیانم شد …
وقتی حرفهای سیدحسین عباسمنش رو باور کردم، تازه اونموقعه حدودا 4 سال پیش سایت انقدر هم فایل هدیه ودانلودی داخلش نبود شاید کلا حدودا 400و500 تا ، ولی همونها کاری کرد من یه دفعه چشم باز کردم دیدم غرق ارامش وخوشبختی هستم، نه درآمدم نه ورودیهای مالیم ونه خیلی چیزهای مادیم اونقدری تغییرات چشمگیر نداشت ولی حس خوشبختی وآرامشی که داشتم رو می تونم بگم شاید دو سوم مردم کل جهان نداشتند..
رضایتمندی قلبی از خداوند و خودم و شرایط و اون حس خوشبختی وصف ناشدنی…
میدونید از کجا اومده بود؟ از باوری که پیدا کرده بودم از حرفهای سیدحسین عباسمنش، یعنی از باوری که توی فایلهاش به منه مینا داده بود که شده بود قوت قلب من، بهم یه یقین واطمینانی داده بود که مینا تو مسئول صد درصد زندگیت هستی و هیچ کسی از بیرون قدرت اینو نداره که تورو نابود و یا خوشبخت کنه، تو صاحب اختیاری داری که بهت وعده داده به شرط پاکی دلت وایمانت اونقدر بهت عطاء کنه که راضی بشی..
حالا خواسته ی من چی بود انموقعه؟
فقط ازش خواستم شر اتفاقات وافرادی رو که با جهالت ونادانی خودم جذب زندگیم کرده بودم از سرم کم کنه و کمکم کنه که بتونم یه نفس راحت بکشم..
وقتی میومدم تو سایت از کل جهان کنده وبی خبر میشدم، ساعت ها فایلها رو میدیم وگوش میکردم اصلا شبا تا صبح حتی تا به همین امروز اکثرا شبا صدای سیدحسین عباسمنش همینجوری پخش میشه ومن میخوابم…
چون دوست ندارم غیر از چیزی وحرفی وصدایی وتصویری که منو به ربم وصل میکنه رو ببینم وبشنوم ودرک کنم، اگر چه همیشه توانجام اینکار هم موفق نبودم ولی سعی میکنم این روند رو ادامه بدم تا ابد به لطف الله.
چون من یقین پیدا کرده بودم که باید افکارم رو تغییر بدم تا زندگیم تغییر کنه، گذاشتم خداوند اجازه بده تا فکرش رو از طریق سیدحسین عباسمنش بخونم…
وخداوند این لطف رو در حقم کرد…
من اونموقعه ها داشتم نهال بیداری معنوی و بینش و دانش جدیدی رو توی ذهنم میکاشتم، کم کم حس کردم این نهال برای رشد وقد کشیدن حالا نیاز به چیزهای مفید دیگری ومراقبت بیشتر هم داره، شرایط طوری پیش رفت منی که یه گوشی داغون داشتم که به نت وصل شدنش داستانی داشت برای خودش، حالا دیگه توانایی خرید یه گوشی خوب، و حتی توانایی خرید دوره 12 رو پیدا کرده بودم، نه اینکه اینها از قبل در زندگی من وجود نداشته نه…
من جزء کسانی بودم که کلی نعمت وبرکت و رحمت خداوند در زندگیم جاری بود ولی بر اثر نادانی وناسپاسی اونها رو از دست داده بودم ولی به محض اینکه سپاسگزاریمو از همونجا توی اون شرایط بد شروع کردم وتمرکزم رو گذاشتم روی داشته هام اون نعمت ها یکی یکی به زندگیم برگشتند حتی خیلی راحتر وبهتر …..
وقتی شروع کردم به کارکرد 12 قدم تازه برام جا افتاد که استاد توی فایلهای دانلودی چی میگفتن، تازه فهمیدم توی سریال سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت چطور خداوند خواست که ما عمل به قوانین رو هم از استاد ومریم جان بیاموزیم…
یعنی خداوند جوری این مسیر رو از اول تا به امروز پیش برده تو این سایت و اگاهیهاش،که دقیقا هرکسی بخواد زندگیش در تمام جنبه ها تغییرات مثبت وشگرفی داشته باشه، بدون شک براش انجام میگیره…
اولین چیز ومهمترین چیز اینه که همیشه به خداوند وبه خودت اعتراف کنی من نمیدونم من نمی تونم خودت باید انجامش بدی…
بعد خداوند میاد به شکل شور وشوق وامید وانگیزه و ایمان در ذهن وقلب تو کاری میکنه که توی این مسیر بمونی وانقدر با معجزه هاش سورپرایزت میکنه که اگر از این مسیر غافل بشی سریع متوجه تغییرات مثبت به منفی میشی..
چون بزرگترین وبا ارزشترین موهبت بودن توی این مسیر احساس ارامش وصلح درونی هست که به محض دوری از این اگاهی ها و عمل نکردن بهشون ، اون احساس ارامش وصلح درونی ازت گرفته میشه وجاش رو ترس واضطراب ودرد ورنج وناامیدی پر میکنه…
وقتی خداتو میشناسی اصلا همون قد سر سوزن، وقتی به خدای عباسمنش اعتماد میکنی یه حس امنیت وارامش زیادی تو رو در بر میگیره، چون میگی برای سیدحسین عباسمنش برای مریم شایسته شده برای فلان هزاران نفری که توسایت هستند و میان میگن شده پس برای منم میشه واین حس شور شوق باعث میشه انقدر خودت رو غرق در نعمت وخوشبختی ببینی انقدر حال خوب و ثروت وسلامتی ومعنویت و خوشبختی خودت رو تجسم کنی که یکی یکی اونها به شکل واقعی توی زندگیت ظاهر بشند…
البته فقط باور کردنش نمی تونه کار زیادی برات انجام بده شاید تو لحظه کمکت کنه ذوق کنی وحالت خوب بشه وانرژی بگیری ولی باید حتما بهش عمل کنی، خودش بهت میگه، سهمتو بهت میگه، چون تو حالا میدونی که اون چیزهایی که میخوای فقط توی فرکانس شادی وامید و سپاسگزاری هست، تمرین میکنی که اگاهانه حتی تو شرایط خیلی خیلی به ظاهر بد، هی بگی الخیر فی ماوقع، خیر در آنست، حکمتی داره، درسی برام داشته وداره، خدایا کمکم کن حکمتش رو بفهمم درسشو بگیرم خدایا برام راه رو هموار وروشن کن،
چون من دیگه وفقط تنها تورو می پرستم وتنها وفقط از تو هدایت میخوام، منی که اگر تو هدایتم نکنی وصاحب اختیارم نباشی هزاران مالک و صاحب اختیاری دارم که باعث شدند عمرم رو تا به امروز ببازم…
خداوند هم که رحمان ورحیم وبخشنده، وقتی می بینه سپردی فقط به خودش وتوکل کردی به خودش شروع میکنه برات نشونه فرستادن که من بهش میگم هدایت، منتهی تو دیگه باید هوشیار باشی تو باید اگاه باشی، تا بتونی درکشون کنی و ازشون به نفع خودت استفاده کنی تا برسی به اون مسیر پر خیر وبرکتی که همه چیز توش هست بی حدو حساب…
استاد جانم الهی خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه که سر عهدتون با خدا وخودتون موندید اینهمه سال وحتی تو بدترین شرایط نخواستید که این مسیر رو رها کنید چون میدونستید خداوند براتون رسالتی در نظر گرفته که از لطفش هزاران نفر به راه راست زندگی هدایت شدند ومیشند…
ان شالله همیشه به لطف الله،شما ومریم جان واین سایت پابرجا باشید وماهم در این مسیر ثابت قدم تا روزی که زنده هستیم
از اکانت خواهرم تماما برنامه های شما رو دنبال میکنم
بسیار لذت میبرم از صحت صحبت های شما در زندگی خودم
تجسم کردن رو از شما یاد گرفتم
بعضی وقتها با خودم فکر میکنم تا حالا شده بود در مورد اتفاقات خوب اصلا فکر کنم ، یعنی با اراده خودم؟
با تمرینات زیاد ، به جایی رسیدم که کافیه در مورد شخص یا چیزی یا حتی اتفاقی فکر کنم.
افراد بسیاری رو که حتی سالها خبری ازشون نداشتم ، فقط با چند لحظه فکر کردن در موردشون ، یا خاطراتشون ، روی صفحه گوشیم در حال زنگ زدن به من می بینم . یا اقوامی که سالها خبری نداشتم ، ناگهان نیم ساعت بعد در حال قدم زدن در خیابان میبینمشون.
قبل از اینکه با استاد آشنا بشم ، نزدیک به 15 سال مشغول کاری که درآمد چندانی هم نداشت سرگرم بودم ، فقط با تجسم به شغل مورد علاقه ام به اون کار هدایت شدم ، و الان همون کار رو دو سالی هست که انجام میدم و شکر خدا درامد اون کار خیلی خیلی بهتر از کار قبلیم هست.
میخوام بگم قدرت تجسمی که استاد در موردشون صحبت میکنن فوق العاده درست و واقعیه…
همه چیز درست دست خود انسانه ، همه چیز رو من خلق میکنم
استاد دوستتون دارم. ممنون از شما و مریم خانم شایسته عزیز که به اگاهی های سالهای قبل هم هدایت شدن
که در اختیار ما قرار داده به نام خدای هدایتگرم خدایا شکرت برای رزق امروزم خدایا شکرت برای واریزیهای امروزم که به من میبخشی
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان سلام به دوستان همدارم
امروز صبح قبل از اینکه برم بیرون و به سمته مغازه ام اتفاقی برام افتاد که دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم ( نتیجه تجسمهای منفی که داشتم از قبل )
چقدر این قانون تجسم درست ست استاد بی نهایت ممنونتم و به من یه بار دیگه ثابت شد و تلنگر خوردم
همونطور که استاد تو بیشتر فایلها میگن توجه کردن خیلی مهمه به هر چی توجه کنی و اونو در ذهنت تجسم کنی حتی اگردر روز 5 ثانیه باشه اگه مداوم باشه اتفاق میافته
من با اینکه قانون رو میدونم اما چون ذهن چموشه اشتباه میکردم و امروز درس گرفتم از این تجسم اشتباه
من تو ذهنم همش میومد که یه روز در حیاط باز میشه و یه مرد نا آشنا وارد خونه میشه باز سریع با خودم میگفتم این اشتباهه من دارم چکار میکنم چرا دارم الکی و منفی تصویر سازی میکنم سریع ذهنمو طرف دیدن زیباییها و شکر گزاری میبردم اما زیاد تکرار میشد مدت زمانش کم بود اما میومد و تجسم میکردم
خونه ما دوطبقه دسته خودمونه زمستونها بالا و تابستونها پایین هستیم چون حیاط داریم
چند دفعه ای که مامور گاز اومد برای بازدید از ما میپرسید چرا طبقه پایین شمارش ثابته حرکت نمیکنه مگه خالیه
ما هم میگفتیم نه خودمون هستیم ولی بیشتر اوقات استفاده نمیکنیم
تا امروز دخترم که طبقه بالا بود و منم پایین داشتم آماده میشدم برم مغازه ام
یه لحظه صدای در حیاط اومد در باز شد منم فکر کردم همسرمه کلید نداره زنگه طبقه بالا رو زده و اون آقا هم طبق همیشه که طبقه پایین خالیه وارد پارکینگ شد
منم بدون روسری با بلوز و شلوار تا اومدم پرده رو کنار زدم با اون آقا روبرو شدیم
و کلی با اون آقا دعوا کردم چرا صداشو در نیاورده و کلی با دخترم صحبت کردم و بلاخره اون آقا رفت و من موندم و یه لحظه حال و احساسه بد و همونجا یاد این فایل و حرفهای درست استاد عزیزم افتادم که آره اشتباه کردم و سریع با شکر گزاری زیاد حاله خودمو خوب کردم
و فهمیدم مقصر اون آقا یا دخترم نیست مقصر خودم هستم و قبول کردم و پذیرفتم خودم باعث شدم خلق کنم این اتفاق بد رو
و این درس رو گرفتم که هر چیزی رو اگر هم در روز 5 ثانیه در ذهنت تجسم کنی اتفاق میافته پس چقدر خوبه بیایم آگاهانه همون 5 ثانیه رو در روز خوبیها و زیباییها واون چیزی رو که میخواهیم یا دوست داریم تجسم کنیم و ازش تصویر سازی کنیم خواسته هامون رو تجسم کنیم
و حتی اینو بگم اون موقع ها این تجسم اشتباه رو که میکردم همونجا احساسم بد میشد اما سریع برمیگشتم
اما امروز این اشتباه تجسم کردن جواب داد و درس بسیار گرفتم
خدایا شکرت که امروز هدایتم کردی و اشتباهمو فهمیدم
استاد عزیزم سپاسگزارتم بابت این فایل ارزشمند من امروز آگاهتر شدم هر چند اتفاق خوبی نبود اما از همین اتفاق به ظاهر بد درس گرفتم و تعهد به خودم دادم فقط تجسم خواسته ها و چیزی که دوست دارم و کنترل ذهن
اگر بیشتر در روز ذهنمو کنترل کنم دیگه اجازه بهش نمیدم تجسم ناخواستها داشته باشه این همه زیبایی و خواسته در اطراف هست
بازهم خدا رو شکر میکنم
خدایا برای تمام داشته های خوبم شکرت
چون عروسی دخترم نزدیکه تعهد محکم به خودم دادم که فقط مراسم دخترمو تجسم کنم و بس چه بهتر از این
استاد جان چقدر لذت بردم از دیدن فایل و دیدن اون خونه سیمانی و اون تلویزیونی که قدیمی بود یعنی قشنگ این تغییر عظیم شما رو نشون میداد واقعا دمت تون گرم چقدر عالی تغییر کرده زندگی تون خدایا شکرت
من و عشقم داریم سریال زندگی در بهشت رو دوره میکنیم و قبل از دیدن این فایل رسیده بودیم به اون قسمتی که تلویزیون 85اینچ رو خریدید وقتی این فایل رو دیدیم من خندیدم به عشقم گفتم اون موقع تلویزیونی که استاد داشت تو دل خودش جا میشد ولی الان تلویزیونی که دارن اینقدر بزرگه که استاد تو دلش جا میشه
استاد جان واقعا با تمام وجودم تحسینتون میکنم چقدر شما انسان فوقالعاده ای هستین
استاد جان بعد اون داستان جاده چالوس که آغاز شروع سریال سفر به دور ایران بود ما طبق همین قدرت تجسمی که گفتین دقیقا هدایت شدیم یعنی از قبل توی ذهنمون ساخته بودیم مکانی که الان توش هستیم یعنی اون زمانی که من خونه بابام بودم کل این آرزوهایی که دارن برام خاطره میشن رو هر روز تجسم میکردم با احساس خوب بهشون قدرت میدادم چون سریال زندگی در بهشت رو دیده بودم این خواستها برام باور پذیر شده بود که آره من میخوام توی یه مکانی باشم که من باشم و خدا باشه و عشقم باشه یه مکان روستایی خلوت خوش آب و هوا مرغ و خروس داشته باشیم و از هیاهوی جامعه دور باشیم استاد جان ما الان دقیقا توی چنین مکانی هستیم و داریم سه تایی زندگی میکنیم یعنی منو عشقم و خدا خیلی لذت بخشه یعنی مثل درخت بامبو من از سال 98 که وارد این مسیر شدم داشتم تغییراتی توی زندگیم میکردم و از دیدن اون تغییرات اشک شوق میریختم و شادی میکردم میگفتم اگر این شده بقیه اش هم میشه همیشه توجه میکردم به چیزهایی که میخواستم
میخواستم از دل جامعه کنده بشم ولی تا پارسال هم مدار بودم باهاشون اما از شروع امسال سال 1403که هدفگذاریم رو نوشتم گفتم امسال یه تغییر عظیمی باید ایجاد کنم در خودم که رابطه عاطفی رویایی که میخواستم رو بسازم، سفر کنم، از دل جامعه کنده بشم، به یک مکان آروم و ساکت هدایت بشم، سایتمون رشد کنه با بچهای عباسمنشی دیدار داشته باشم از کسب و کارمون به در آمد عالی برسیم یعنی الان توی شهریور ماه هستیم من قسمت عظیمی از رویاهام رسیدم به لطف خدا سایتمون هم داره آروم آروم رشد میکنه دوره جدید داریم اسم دوره هم کاملا هدایتی بهمون گفته شد دوره ایمانی که عمل میاورد یعنی جاهایی که ایمان داشتیم و عمل کردیم چه نتایج شگفت انگیزی گرفتیم در موردشون دونه به دونه توضیح میدیم تا ایمان و عمل صالح اول از همه برای خودمون زنده باشه هم افرادی که در دوره شرکت میکنن
منو عشقم توی دوره دوازده قدم هم هستیم خیلی عالیه این دوره من قدم نهم هستم چقدر جملات تاکیدی رویاییه واقعا ازتون سپاسگزارم استاد جان
جوجه گرفته بودیم الان دیگه دارن تبدیل به مرغ و خروس میشن توی حیاطمون سبزیجات کاشتیم گوجه، بامیه، کدو، ماش، عدس، انواع و اقسام سبزی حیاطمون سرسبز سرسبزه به لطف خدا، رابطه عاطفی مون هر روز داره عاشقانه تر و زیباتر میشه به لطف خدا، کسب و کارمون هر روز داره پر برکت تر و پر بار تر میشه به لطف خدا
وقتی ستاره قطبیم رو مینویسم حجم معجزات خداوند اینقدر زیاده توی زندگیم که اشک شوقم سرازیر میشه من اسم تمرین ستاره قطبی رو گذاشتم گفتگوی من با خدا خیلی این تمرین برام لذت بخشه خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر همه چیز
خدای مهربونم چقدر زندگی زیباست، چقدر این جهان زیباست
با شنیدن و دیدن این فایل تمام اون تجسماتی که قبلا برای زندگی که الان دارم اومد جلوی چشمم همشون برام یادآوری شد و دوباره قدرت خالقم به رخم کشیده شد خدایا دمت گرم واقعا چنین خدایی قابل ستایشه
از آرامش قلبم بگم که سراسر لبریز از عشق و محبت خداونده
از آرامش ذهنم بگم که 99درصد روزم در زمان حال دارم زندگی میکنم غرق شدم در طبیعت خداوند به لطف خدای مهربان حالم ناب نابه
خدایا شکرت
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر وجود نازنینتون در زندگیم
27 بقره ـ فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، مى شکنند; و پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع نموده، و در روى زمین فساد مى کنند; اینها زیانکارانند.
این باور این اصل را باید با تک تک سلولهام بپذیرم
من من خالق تمام اتفاقات زندگی خودم هستم
یعنی باید روزی هزار بار بخودم بگم تا بره بشینه تو وجودم
تا با این اصل بتونم ذهنم را کنترل کنم
اصل و اساس جهان بر همین مبنا استوار است
اگر من هر روز درکم از این اصل بیشتر شود بخدا که کن فیکون میشود
چه خوب چه بد اتفاقات زندگی را خودپ دارم خلق میکنم
الان که در دهه سوم زندگی ام هستم دیگت اون نوزاد ناآگاه که خودشو زخم زخمی میکرد نیستم
ولی بازهم چون تازه کارم و اول راه هستم
بازم دارم آزمون و خطا میکنم
این فایل بینظییییر دیروز که روی بنر سایت قرار داده شد
همون موقع شروع به شنیدنش کردم
ولی شب مهمون داشتم و کارهای روزمره بودند وقت کامنت نداشتم
و کلی با انرژی بالا که همزمان فایل گوش میدادم کارهای زیادی هم انجام دادم یعنی از صبح تا آخر شب من کار فیزیکی انجام دادم دریغ از یک ثانیه خستگی
جز سر ظهر نیم ساعت خواب مفید داشتم خدارو شکر
بخدا که این کنترل ذهن اگه افسار از دستت در بره چنان خسته و کوفته ات میکنه که اصلا کار فیزیکی هیچ جای معلوم نیست
استاد شما تو دوره قانون آفرینش میگفتین
99درصد کار ذهنی لازمه
و یک درصد کار فیزیکی
من اونموقع درکش برام به اندازه الآنم آسون نبود
ولی الان با تمام وجودم درک میکنم که همت چی ذهنه
دیروز که تضادی بین همسرم و پدرش اتفاق افتاده بود
ماهم شب مهمون داشتیم و خانواده همسرم هم میخواستم بیان کنار مهمونها باشن
سر ظهر
مادر شوهرم اومد طبقه بالا و گفت که شوهرت با پدرش بحث داشتند و ما شام نمیایم بالا
منم فقط یه لبخند زدم و هیچی نگفتم
مادرشورم با لحن تمسخر آمیز گفت از بس فایل گوش میدین خودت و شوهرت تغییر کردین اصلا رفتارتون عوض شده
منم مقاومتی نداشتم و خوشحال شدم که دیگران هم متوجه تغییرات در من شدند و این نشانه خوب و عالیه برای رشدم
و از آنجایی که مادر شوهر م کاملا احساسی رفتار میکنه
و هر بار دوست داره خودشو قربانی نشون بده و دیگران رو مقصر اتفاقات زندگیش بدونه
منم فقط با یه لبخند همراهیش کردم و گفتم من به دیدگاه شما احترام میزارم .
چون با آموزشهای دوره مقدس 12قدم
و کار کردن روی خودم و بهبود شخصیتم که استاد ماهرانه برامون قدمهای تکاملی گذاشتین
نخواستم خودمو درگیر حاشیه ها کنم
و دنبال تغییر دیگران هم دیگه خیلی نیستم
حالا مونده بودم غذا براشون درست کنم یا فقط اندازه مهمونها آماده کنم
منم گفتم هیچ اشکالی ندارد بزار کمی زمان بگذره و اتیششون سرد بشه دوباره همه چی تغییر میکنه
و گفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
ولی واقعاً در بین شرایط که همه چی یهو بهم ریخت کنترل ذهن کار سختیه
یعنی میگم کارهای فیزیکی اصلا خستم نکردند
ولی کنترل ذهن واقعا خستم کرده بود
غروب که شد گفتن ماهم میایم
منم غذا رو گذاشته بودم
و مهمانها هم نمیدونستم چند نفر هستن
ما لرها تقریبا عادت ندارن دقیق اطلاع بدن چند نفر هستند
وقتی اومدن بر خلاف انتظار تعدادشون بیشتر بود
مادر شوهرم نگاهی به پلو انداخت گفت من الان میرم پایین یه کم دیگه آماده میکنم
رفت و آمادش کرد
خواهر شوهرم با دختر برادر شوهرم اومدن تو آشپز خونه کمکم کردند
پسر برادر شوهرم اومد کمکم جوجه ها رو درست کرد
خلاصه همه جهان دست بن دست هم دادن تا من راحتر و آسانتر و لذت بخش تر پیش برم
.
و من باید بخودم قبول کنم که این اتفاقات حاصل افکار و باورها و فرکانس های خودم است
باید در خودم بگردم ببینم من چه باور اشتباهی دارم
و اصلا هم خودم را سرزنش نمیکنم
چون این باورهای غلط اینقدر ریشه ای و اون زیر هستند که باید محکمتر روی خودم کار کنم و تکاملی پیش برم تا پیدا شون کنم بلطف خداوند
استاد یاد گرفتم که افکار منفی ام را هم بنویسم
تا متوجه بشم که این افکار داره از کجا شروع میشه و نزارم ادامه پیدا کند
خداوند به اندازه ی ایمان من پاداش میدهد
هر چقدر ایمانم قوی تر شود پاداش هایش هم بیشتر میشوند
من در هر لحظه میتونم با افکارم با فرکانس هایم شرایط را به نفع خودم کنم
جهان در هر لحظه داره پاسخ میده به فرکانس های من
به احساسی که پشت اون فرکانس و باوره من است پاسخ میدهد
خودم دیشب متوجه اون احساسی که از درون داشتم که احساسی شبیه به ترس و استرس بود رو داشتم
ولی طبق قانون احساس خوب اتفاقات خوب
و احساس بد اتفاقات بد
سعی میکردم با گفتگوهای مثبت ذهنی هر لحظه کنترل کنم تا به آرامشی برسم
چون واقعا در اون شرایط هیچ کسی اصلا حال منو درک نمیکرد
کسی نمیتوانست بهم احساس خوب رو منقل کنه جز خودم که میدونستم درونم چه آشوبی هست
هر بار میگفتم خداوند. در وجود من و در وجودهمگی این افراد هست
پس هر کسی داره نتایج افکار و باورهای خودشو میبینه
من دیشب تو جمع بودم ولی واقعا نبودم
اصلا حرفهاشون رو انگار نمیشنیدم
از آنجایی که کنترل ورودی هامو اولویت گذاشتم
بلطف خداوند برای حرفهای جمع کر شده بودم و خودمو سرگرم پذیرایی کرده بودم و مدتی هم که کنار مهمانها بودم اصلا در بحث هایی که واقعا بدرد من نمیخورد نشدم .
و از درون بین قلب و ذهن همچنان درگیری بود و در نهایت حق بر باطل پیروز شد بلطف الله
ایمان دارم که هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم
و هر لحظه دستم در دستان قدرتمند تو گره محکم بخورد و هر لحظه تنها پناهمتو هستی
تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت کمکم کن تا با درک بهتری بر افکار مثبتم آگاه تر باشم و هر لحظه کنترل ذهن کنم در هر شرایطی فقط با کنترل ذهن است که میتوانیم اتفاقات را به نفع خودمان کنیم
من آخر شب برای کنترل ذهنم خودم رو تحسین کردم که چقدر دختر تو توانایی چقدر عالی کارهاتو انجام میدی
چقدر دستپخت عالی داری
کلی خودم را تحسین کردم و کلی هم از بقیه بازخورد مثبت گرفتم
خدایا شکرت که هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم که عاشقانه مراقبم هستی و هرگز مرا فراموش نکرده ای .
خدایا شکرت من تسلیمم فراموش کار م و ناسپاس مرا ببخش و هر لحظه در پناه خودت مراقبم باش تا اصل را از فرع تشخیص بدم و لذت ببرم از این همه زیبایی و نعمت و ثروت و فراوانی جهانت.خدایا شکرت که همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته ی عزیز و همچنین دوستان خوب سایت ….
استاد جان عجب لایو بینظیری بود. ازتون یک دنیا سپاسگذارم ..
این فایل امروز روز منو ساخت ..
من آمدم که به یه نیتی ببینم نشونه ی امروزم چیه هدایت شدم به این فایل اونم دقیقا وقتی که به بهش نیاز داشتم ..
ومن اینها رو فقط حرف خدا میبینم اززبان شما که بامن صحبت میکنه وبهم میگه چیکارکنم بهم میگه مریم مسیرت درسته امیدوار باش ادامه بده …..
خدایا ازت ممنونم ازت سپاسگذارم …..
استاد من العان مدتهاست که فقط دارم روی دوازده قدم کارمیکنم …
چون توی یکی از فایلهای دوره فکر کنم که یادم نیست کدوم گفتین فقط تمرکزتون رو بزارید رواین دوره وسراغ چیزهای دیگه نرید …
من حتی فایلهای هدیه شما رو هم خیلی نگاه نکردم فقط بعضیها که اونم هدایتی بود وباید میدیدم ….
خداروشکر خیلی تغیرات داشتم
توقدم یازده و دوازده شما در مورد اینکه باید به گذشته برگردیم و ببینیم چه علایقی داشتیم روموشکافی کنیم منم انجام دادم این تمرین رو …
ومتوجه شدم من از همون بچگی علاقه مند بودم به کارهایی که مربوط به بچها هست
درست کردن عروسک وکلا وسایل کوچولو و قصه خواندن و نوشتن برای عروسکها چون من تمام عروسکهایی که درست میکنم تو ذهنم هرکدوم یه شخصیت خاصی دارن با داستانهای خودشون …
وقتی این تمرین رو انجام دادم استاد
تمام سلولهای ذهنم بازشدن ..
وتازه انگار به هوش آمدم بابا این همون کاریه که من اگه ساعتها بشینم پاش خسته نمیشم
نه گرسنگی نه تشنگی هیچی …
یادمامد شما هم گفته بودین کاری رو انجام بدین که اگه ساعتها پاش باشید خستگی متوجه نمیشود حتی اگه بهتون پولی بابتش پرداخت نشه بازم باعشق انجامش میدین …
نمیدونی استاد چقدر خوشحال شدم واشک شوق آمد توچشمم
گفتم به خدا همینه من سالهاست دارم این کارو انجام میدم بدون اینکه خسته بشم پولی بابتش بگیرم ازبچگی من این کارو دوست داشتم ….
وگفتم باید حالا که اینو فهمیدم بیشتر روش کارکنم این چیزیه که بهش عشق دارم ..
استاد خداشاهده وقتی نشستم تمرکزی روی علاقم کارکردم ..
دیدم حتی اگه باشگاهم نرم حالا درحد یکی دوروزه
ولی بازحالم خوبه …
وبعد نشستم باهدایت خدا عروسک جدیدی درست کردم گذاشتم پیجم و
دوستم اونو دید آمد خونمون وکلی عروسک دیگه یکجا ازمخرید کرد …
خیلی خوشحال شدم ..
بعد نشستم یه داستان ذهنی بااون شخصیتهای جدیدی که دوباره درست کردم به کمک خدا نوشتم که همش هدایت خدا بود ..
نمیدونی استاد من بیست بار صدایی که رکورد گرفتم رو از داستان گوش کردم ..
انگار من نبودم اونقدر که این داستان درعین سادگی قابل فهم بودن زیبا بود ..
استاد یه کارهایی انجام میدم توی کارم خودم باورم نمیشه اینو من درست کردم …
انگار یک قدرت ونیرویی ماهر وخلاق درون منه که همه چی رو بلده ..
میگه این کارو اینجوری انجام بده …
استاد اصلا به خدا نمیتونم بگم چه جوریه ولی هرچی هست اونه که داره با دستهای من میسازه ومیگه وخلق میکنه ….
استاد این اتفاقها این تصمیم دوباره
فقط پشتش یک تضاد بزرگی هست که تابحال چندبار برام رخ داده …
باخودم گفتم این اتفاق چه درسی برام داره میخواد چی بهم بگه که بازم تکرار شده …
بعد هم فهمیدم باید تمام انرژی و استعداد وهرچی که دارم رو رو خودم سرمایه کنم …
چون یه جاهایی واقعا ازدستم در میرفت وتمرکزممیرفت روی کار همسرم ..
تا اینکه باز همسرم کارش به مشکل خورد ….
اصلا استاد نمیدونی چقدر درکم ازقانون بهتر شده ..
این فایل اصلا امروز خود خدا بود
به خداوندی خدا قسم خدا از هرچیزی بهمون نزدیکتره ….
استاد یه کارخوب دیگه که خیلی. دارم روش کارمیکنم
سپاسگذاری هست ..
استاد من یه مقاومت توذهنم داشتم در مورد سپاسگذاری کردن که اونم پیدا کردم …
خیلی برام سخت بود ازهمسرم ازخدا سپاسگذار باشم ..نمیدونم چرا
میگفتم خوب انجام میده وظیفشه بده ……
اینو نمیفهمیدم پس ذهنم هست …
بعد که سوالهای خوب پرسیدم خدا منو به این کارم آگاه کرد ….
ازاون روز تا حالا هرروز چهارتا خواسته ی ثابت که جزو پاشنه های آشیل من هست رو همین که بیدار میشم هم میگم هم مینویسم تو تمرین ستاره قطبیم …
یکی اینکه آدم سپاسگذاری تری باشم ..
هم ازخدا هم از همسرم ازبچهام ازخودم ازوسایلم ازادمهای دیگه ازهرچیزوهرکسی که بهم خدمتی میکنه ..
اونقدر بگم تابشه ملکه ذهنم
بعدی اینه با همسرم درست صحبت کنم اونجوری که دوستدارم بامن رفتاربشه صحبت بشه ..
چون من یه کاردیگه ای که تووجودم بود و نمیدونستم اینه که
زورممیاد برای کسی کاری انجام بدم واصلا توکتم نمیره یکی بگه این کارو برام انجام بده اصلا من اون کارو انجام نمیدهم اگرم بدم کاملا ناراضی وفکرمیکردم نباید به بقیه رو داد
واسه همینم باید روش کارکنم ..
همسرم چیزی میخواد سعی میکنم برم بهش بدم واین باور که اون پرومیشه یا هرچی رو تو ذهنم بشکنم
مورد بعدی کنترل ذهنم هست ..
من آگاهانه درطول روز مراقب باشم به چی دارم فکر میکنم واینومثل رژیم گرفتن توورزش که سخته تمرین کنم ..
چون اونایی که تمرین میکنن میدونن اون قسمت رژیم ازتمرینم سخت تره ..
اما بامداومت توی اون کار کم کم بدن عادت میکنه به اون سیستم غذایی ..
خدارا شکر میکنم که با شما آشنا شدم واقعا ازنظر من شما امام زمان هستید واقعا سپاس گذارم از خداوند متعال که شمارا سر راه من گذاشته واقعا من یه روزی نه من بلکه همه ی این خوانواده ی که دورهم جمع شدیم تا با همچنین قوانین بدون تغییر جهان آشنا باشیم واقعا سپاس گذارم از همچنین اگاهی که خداوند یکتا در اختیار ما گذاشته واقعا من آنقدر شاد هستم نمیدونم از شدت خوشحالی چی بنویسم ولی اینو میدونم روز به روز در حال تغیرم وچیزی های که میخوام دارم خلق شون می کنم واقعا سپاس گذارم از همه شما انشالا هر کجا هستید در پناه حق سلامت شاد پیروز وسربلند باشید
استاد شایسته عزیز چقدر خوب شد که این فایل فوق العاده رو هدایت شدید که برام بزارید،
استاد من الان بعد حدود دوسالی که با شما آشنا شدم تازه کم کم دارم اصل قانون رو درک میکنم
قانون اصلی که خداوند برای ما گذاشته ، تا ما بتوانیم
زندگیمون رو همون طور که دوست داریم خلق کنیم،وقتی که ذهنمون رو به خواسته هامون جهت بدیم و نه نام خواسته ها
واقعا همینطوره که شما میگید استاد گاهی وقتها شاید حتی نزدیکانمان هم باورهای منفی وارد و محدود کننده وارد ذهن ما کنند، مثله من که تازه بیست و هفت سالم شده و مادرم بعضی وقتها که یه خورده اعصابش خورد میشه میگه ، سنت رفته بالا و داری پیر میشی،جدی هم میگه هاااا ، ای بابا،،،پس من اون خانم هفتاد ساله ای که توی کمپ تمرینی شما دید و هزاران نمونه دیگه توی فایل های شما رو کجای دلم بزارم، اگه اون خانم هفتاد ساله خودشو جوون میدونه من که هنوز بچه ام ،
به هر حال میخواستم بگم که حتی شاید نزدیک ترین افراد به من هم بهم باورهای غلطی وارد کنند، که البته بعضی وقتها هم باعث افسردگیم و از دست دادن اون روز قشنگی که خدا بهم هدیه داده بود شده متاسفانه،البته که این وظیفه منه که به قانون عمل کنم و حال خودمو خوب نگه دارم ،من شرایطم از گذشته خیلی بهتر شده حالا میشه گفت تقریبا کار شخصی خودمو دارم و در مسیر علایقم دارم قدم برمیدارم ، که انشالا خدا کمکم کنه با تکاملم کار خودم رونق خوبی پیدا کنه که دیگه نیازی به کارهای جانبی برای ورودی مالی نباشه،
استاد ، من کریس رونالدو رو خیلی وقته دنبال میکنم و واقعا از لحاظ شخصیتی دوستش دارم،به تازگی هم کانال یوتوب را انداخته و فکر میکنم توی ده روز پنجاه میلیون سابسکرایت گرفت،حالا جالب اینجاست که توی اولین مصاحبه اش گفت ، مگه مردم عاشق چشم و ابروی من هستند که منو دنبال میکنند؟, نه بابا مردم عاشق باورهای من ، سبک زندگی من، شخصیت قوی من هستند
وای که چقدر درس داشت این مصاحبه و حالا میفهمم چرا شما میگفتید مصاحبه افراد موفق رو میبینید و با نتایجشون مقایسه میکنید،
یکی از باور های دیگه ای هم که داره این من رکوردها رو دنبال نمیکنم و اونها دنبال منم،دقیقا هم جهان همین رو بهش نشون میده،که معروف هست به رکوردیانو ،
درود بر شما استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته عزیزم
با نام پروردگار مهربان
-حقیقت اینه که من توی فایل های رایگان کامنت نمیذارم چون علاقه دارم با بچه هایی که اونقدر ایمان آوردن و هم وقت و هم هزینه گذاشتن برای فایل های استاد باشم اما بعضی وقتا فایل های رایگان شیرین تر و دلچسپ تر مطالب رو بیان میکنن
-در مورد تنهایی استاد فرمودند : من کلاً دوستای خیلی کمی داشتم شاید 7 یا8 تا ولی وقتی وارد دوره شدم به صورت ناگهانی همه (خودشون ) رفتن!
درسته که برخی اوقات خلا هایی دارم اما در کل خوش حالم !
-و البته خواسته های جدیدی هم در من به وجود اومده که یکی از اونا دوستای باحال هستش که دو سه روزه توی پوشه ای دارم که اونجا به روش خاص خودم تصور میکنم
-و اما نکته جالب تر اینکه پسر دایی هام و خواهران هم از من دور شدن و کلا من خودم کمی انگار از جامعه و خبر و قوانین و هزاران موارد بی ارزش دور شدم اما «من خیلی خوشحال تر از گذشته هستم»
مرسی استاد از یادآوری این نکته چون من دقیقاً شرایط مشابه شما رو دارم تجربه میکنم قول میدم تو این راه استمرار داشته باشم به امید خدا
-و به زودی میخوام توی دوره عزت نفس یا قانون آفرینش شرکت کنم البته هنوز نمیدونم کدومشون ولی خب من به خدا ایمان دارم.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
من سیده میناسیدپور شهادت میدم وقسم یاد میکنم به الله مهربان، که هرکسی وارد این سایت بشه با این نیت که به لطف خداوند کل زندگیش در همه ی جنبه ها پیشرفت کنه و اوضاع طوری پیش بره که جبران همه ی بدبختی ها و نداریها و بی خدایی ها و درد کشیدن ها و بی پولیها و دردسرهایی که در کل زندگیش بشه، حتما وبدون شک این اتفاق خجسته براش میفته…
هرکسی تصمیم بگیره که باورها وتعصبهایی که در ذهنش تا به امروز داشته رو فعلا بذاره کنار و بگه خدایا من تا الان هر راهی رفتم هر کاری کردم نشد، ولی حالا میخوام ببینم این بنده ی تو که ادعاهایی داره در مورد اینکه تو به من بنده ات ازادی واختیار کامل در خلق رویاهامو دادی، آیا درست میگه یا نه…..پس کمکم کن وگوشهام رو باز کن چشمهام رو باز کن قلبم رو باز کن تا بتونم بهتر وانجور که تو میخوای بشنوم وببینم و خواست واراده وهدایتت رو دریافت کنم تا طعم خوشبختی که سیدحسین عباسمنش میگه داره هر لحظه میچشه رو منم بچشم…بدون شک که خداوند دعاش رو اجابت میکنه، چطور؟؟؟
باید بذاری کنار اون باورها وهرچیزی که تا الان بلد بودی وتو زندگی ازش به عنوان باور وراه و روش استفاده میکردی و حداقل 6 ماه تا یکسال برای خودت وقت بذاری بیای توی سایت وشروع کنی فایلهای با ارزش سایت رو ببینی وبشنوی وبخونی مقاله های فایلها ودیدگاهها و کامنت دوستان رو …
یعنی حداقل در طول شبانه روز باید 5و6 ساعت وقت بذاری و این روند رو ادامه بدی اگر این تایم بیشتر بشه که خیلی هم بهتره…
من به عنوان کسیکه یکسال فقط از فایلهای دانلودی رایگان استفاده کردم تازه 6 ماه طول کشید که هدایت بشم به خوندن دیدگاههای دوستانم که گنجهایی با ارزش هستند، می تونم به جرات بگم که جوری زندگی من در تمام جنبه ها مثبت شد که باعث تعجب اطرافیانم شد …
وقتی حرفهای سیدحسین عباسمنش رو باور کردم، تازه اونموقعه حدودا 4 سال پیش سایت انقدر هم فایل هدیه ودانلودی داخلش نبود شاید کلا حدودا 400و500 تا ، ولی همونها کاری کرد من یه دفعه چشم باز کردم دیدم غرق ارامش وخوشبختی هستم، نه درآمدم نه ورودیهای مالیم ونه خیلی چیزهای مادیم اونقدری تغییرات چشمگیر نداشت ولی حس خوشبختی وآرامشی که داشتم رو می تونم بگم شاید دو سوم مردم کل جهان نداشتند..
رضایتمندی قلبی از خداوند و خودم و شرایط و اون حس خوشبختی وصف ناشدنی…
میدونید از کجا اومده بود؟ از باوری که پیدا کرده بودم از حرفهای سیدحسین عباسمنش، یعنی از باوری که توی فایلهاش به منه مینا داده بود که شده بود قوت قلب من، بهم یه یقین واطمینانی داده بود که مینا تو مسئول صد درصد زندگیت هستی و هیچ کسی از بیرون قدرت اینو نداره که تورو نابود و یا خوشبخت کنه، تو صاحب اختیاری داری که بهت وعده داده به شرط پاکی دلت وایمانت اونقدر بهت عطاء کنه که راضی بشی..
حالا خواسته ی من چی بود انموقعه؟
فقط ازش خواستم شر اتفاقات وافرادی رو که با جهالت ونادانی خودم جذب زندگیم کرده بودم از سرم کم کنه و کمکم کنه که بتونم یه نفس راحت بکشم..
وقتی میومدم تو سایت از کل جهان کنده وبی خبر میشدم، ساعت ها فایلها رو میدیم وگوش میکردم اصلا شبا تا صبح حتی تا به همین امروز اکثرا شبا صدای سیدحسین عباسمنش همینجوری پخش میشه ومن میخوابم…
چون دوست ندارم غیر از چیزی وحرفی وصدایی وتصویری که منو به ربم وصل میکنه رو ببینم وبشنوم ودرک کنم، اگر چه همیشه توانجام اینکار هم موفق نبودم ولی سعی میکنم این روند رو ادامه بدم تا ابد به لطف الله.
چون من یقین پیدا کرده بودم که باید افکارم رو تغییر بدم تا زندگیم تغییر کنه، گذاشتم خداوند اجازه بده تا فکرش رو از طریق سیدحسین عباسمنش بخونم…
وخداوند این لطف رو در حقم کرد…
من اونموقعه ها داشتم نهال بیداری معنوی و بینش و دانش جدیدی رو توی ذهنم میکاشتم، کم کم حس کردم این نهال برای رشد وقد کشیدن حالا نیاز به چیزهای مفید دیگری ومراقبت بیشتر هم داره، شرایط طوری پیش رفت منی که یه گوشی داغون داشتم که به نت وصل شدنش داستانی داشت برای خودش، حالا دیگه توانایی خرید یه گوشی خوب، و حتی توانایی خرید دوره 12 رو پیدا کرده بودم، نه اینکه اینها از قبل در زندگی من وجود نداشته نه…
من جزء کسانی بودم که کلی نعمت وبرکت و رحمت خداوند در زندگیم جاری بود ولی بر اثر نادانی وناسپاسی اونها رو از دست داده بودم ولی به محض اینکه سپاسگزاریمو از همونجا توی اون شرایط بد شروع کردم وتمرکزم رو گذاشتم روی داشته هام اون نعمت ها یکی یکی به زندگیم برگشتند حتی خیلی راحتر وبهتر …..
وقتی شروع کردم به کارکرد 12 قدم تازه برام جا افتاد که استاد توی فایلهای دانلودی چی میگفتن، تازه فهمیدم توی سریال سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت چطور خداوند خواست که ما عمل به قوانین رو هم از استاد ومریم جان بیاموزیم…
یعنی خداوند جوری این مسیر رو از اول تا به امروز پیش برده تو این سایت و اگاهیهاش،که دقیقا هرکسی بخواد زندگیش در تمام جنبه ها تغییرات مثبت وشگرفی داشته باشه، بدون شک براش انجام میگیره…
اولین چیز ومهمترین چیز اینه که همیشه به خداوند وبه خودت اعتراف کنی من نمیدونم من نمی تونم خودت باید انجامش بدی…
بعد خداوند میاد به شکل شور وشوق وامید وانگیزه و ایمان در ذهن وقلب تو کاری میکنه که توی این مسیر بمونی وانقدر با معجزه هاش سورپرایزت میکنه که اگر از این مسیر غافل بشی سریع متوجه تغییرات مثبت به منفی میشی..
چون بزرگترین وبا ارزشترین موهبت بودن توی این مسیر احساس ارامش وصلح درونی هست که به محض دوری از این اگاهی ها و عمل نکردن بهشون ، اون احساس ارامش وصلح درونی ازت گرفته میشه وجاش رو ترس واضطراب ودرد ورنج وناامیدی پر میکنه…
وقتی خداتو میشناسی اصلا همون قد سر سوزن، وقتی به خدای عباسمنش اعتماد میکنی یه حس امنیت وارامش زیادی تو رو در بر میگیره، چون میگی برای سیدحسین عباسمنش برای مریم شایسته شده برای فلان هزاران نفری که توسایت هستند و میان میگن شده پس برای منم میشه واین حس شور شوق باعث میشه انقدر خودت رو غرق در نعمت وخوشبختی ببینی انقدر حال خوب و ثروت وسلامتی ومعنویت و خوشبختی خودت رو تجسم کنی که یکی یکی اونها به شکل واقعی توی زندگیت ظاهر بشند…
البته فقط باور کردنش نمی تونه کار زیادی برات انجام بده شاید تو لحظه کمکت کنه ذوق کنی وحالت خوب بشه وانرژی بگیری ولی باید حتما بهش عمل کنی، خودش بهت میگه، سهمتو بهت میگه، چون تو حالا میدونی که اون چیزهایی که میخوای فقط توی فرکانس شادی وامید و سپاسگزاری هست، تمرین میکنی که اگاهانه حتی تو شرایط خیلی خیلی به ظاهر بد، هی بگی الخیر فی ماوقع، خیر در آنست، حکمتی داره، درسی برام داشته وداره، خدایا کمکم کن حکمتش رو بفهمم درسشو بگیرم خدایا برام راه رو هموار وروشن کن،
چون من دیگه وفقط تنها تورو می پرستم وتنها وفقط از تو هدایت میخوام، منی که اگر تو هدایتم نکنی وصاحب اختیارم نباشی هزاران مالک و صاحب اختیاری دارم که باعث شدند عمرم رو تا به امروز ببازم…
خداوند هم که رحمان ورحیم وبخشنده، وقتی می بینه سپردی فقط به خودش وتوکل کردی به خودش شروع میکنه برات نشونه فرستادن که من بهش میگم هدایت، منتهی تو دیگه باید هوشیار باشی تو باید اگاه باشی، تا بتونی درکشون کنی و ازشون به نفع خودت استفاده کنی تا برسی به اون مسیر پر خیر وبرکتی که همه چیز توش هست بی حدو حساب…
استاد جانم الهی خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه که سر عهدتون با خدا وخودتون موندید اینهمه سال وحتی تو بدترین شرایط نخواستید که این مسیر رو رها کنید چون میدونستید خداوند براتون رسالتی در نظر گرفته که از لطفش هزاران نفر به راه راست زندگی هدایت شدند ومیشند…
ان شالله همیشه به لطف الله،شما ومریم جان واین سایت پابرجا باشید وماهم در این مسیر ثابت قدم تا روزی که زنده هستیم
با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده عباس منشی
از اکانت خواهرم تماما برنامه های شما رو دنبال میکنم
بسیار لذت میبرم از صحت صحبت های شما در زندگی خودم
تجسم کردن رو از شما یاد گرفتم
بعضی وقتها با خودم فکر میکنم تا حالا شده بود در مورد اتفاقات خوب اصلا فکر کنم ، یعنی با اراده خودم؟
با تمرینات زیاد ، به جایی رسیدم که کافیه در مورد شخص یا چیزی یا حتی اتفاقی فکر کنم.
افراد بسیاری رو که حتی سالها خبری ازشون نداشتم ، فقط با چند لحظه فکر کردن در موردشون ، یا خاطراتشون ، روی صفحه گوشیم در حال زنگ زدن به من می بینم . یا اقوامی که سالها خبری نداشتم ، ناگهان نیم ساعت بعد در حال قدم زدن در خیابان میبینمشون.
قبل از اینکه با استاد آشنا بشم ، نزدیک به 15 سال مشغول کاری که درآمد چندانی هم نداشت سرگرم بودم ، فقط با تجسم به شغل مورد علاقه ام به اون کار هدایت شدم ، و الان همون کار رو دو سالی هست که انجام میدم و شکر خدا درامد اون کار خیلی خیلی بهتر از کار قبلیم هست.
میخوام بگم قدرت تجسمی که استاد در موردشون صحبت میکنن فوق العاده درست و واقعیه…
همه چیز درست دست خود انسانه ، همه چیز رو من خلق میکنم
استاد دوستتون دارم. ممنون از شما و مریم خانم شایسته عزیز که به اگاهی های سالهای قبل هم هدایت شدن
به نام خدای خوبم با قوانین ثابتش
که در اختیار ما قرار داده به نام خدای هدایتگرم خدایا شکرت برای رزق امروزم خدایا شکرت برای واریزیهای امروزم که به من میبخشی
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان سلام به دوستان همدارم
امروز صبح قبل از اینکه برم بیرون و به سمته مغازه ام اتفاقی برام افتاد که دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم ( نتیجه تجسمهای منفی که داشتم از قبل )
چقدر این قانون تجسم درست ست استاد بی نهایت ممنونتم و به من یه بار دیگه ثابت شد و تلنگر خوردم
همونطور که استاد تو بیشتر فایلها میگن توجه کردن خیلی مهمه به هر چی توجه کنی و اونو در ذهنت تجسم کنی حتی اگردر روز 5 ثانیه باشه اگه مداوم باشه اتفاق میافته
من با اینکه قانون رو میدونم اما چون ذهن چموشه اشتباه میکردم و امروز درس گرفتم از این تجسم اشتباه
من تو ذهنم همش میومد که یه روز در حیاط باز میشه و یه مرد نا آشنا وارد خونه میشه باز سریع با خودم میگفتم این اشتباهه من دارم چکار میکنم چرا دارم الکی و منفی تصویر سازی میکنم سریع ذهنمو طرف دیدن زیباییها و شکر گزاری میبردم اما زیاد تکرار میشد مدت زمانش کم بود اما میومد و تجسم میکردم
خونه ما دوطبقه دسته خودمونه زمستونها بالا و تابستونها پایین هستیم چون حیاط داریم
چند دفعه ای که مامور گاز اومد برای بازدید از ما میپرسید چرا طبقه پایین شمارش ثابته حرکت نمیکنه مگه خالیه
ما هم میگفتیم نه خودمون هستیم ولی بیشتر اوقات استفاده نمیکنیم
تا امروز دخترم که طبقه بالا بود و منم پایین داشتم آماده میشدم برم مغازه ام
یه لحظه صدای در حیاط اومد در باز شد منم فکر کردم همسرمه کلید نداره زنگه طبقه بالا رو زده و اون آقا هم طبق همیشه که طبقه پایین خالیه وارد پارکینگ شد
منم بدون روسری با بلوز و شلوار تا اومدم پرده رو کنار زدم با اون آقا روبرو شدیم
و کلی با اون آقا دعوا کردم چرا صداشو در نیاورده و کلی با دخترم صحبت کردم و بلاخره اون آقا رفت و من موندم و یه لحظه حال و احساسه بد و همونجا یاد این فایل و حرفهای درست استاد عزیزم افتادم که آره اشتباه کردم و سریع با شکر گزاری زیاد حاله خودمو خوب کردم
و فهمیدم مقصر اون آقا یا دخترم نیست مقصر خودم هستم و قبول کردم و پذیرفتم خودم باعث شدم خلق کنم این اتفاق بد رو
و این درس رو گرفتم که هر چیزی رو اگر هم در روز 5 ثانیه در ذهنت تجسم کنی اتفاق میافته پس چقدر خوبه بیایم آگاهانه همون 5 ثانیه رو در روز خوبیها و زیباییها واون چیزی رو که میخواهیم یا دوست داریم تجسم کنیم و ازش تصویر سازی کنیم خواسته هامون رو تجسم کنیم
و حتی اینو بگم اون موقع ها این تجسم اشتباه رو که میکردم همونجا احساسم بد میشد اما سریع برمیگشتم
اما امروز این اشتباه تجسم کردن جواب داد و درس بسیار گرفتم
خدایا شکرت که امروز هدایتم کردی و اشتباهمو فهمیدم
استاد عزیزم سپاسگزارتم بابت این فایل ارزشمند من امروز آگاهتر شدم هر چند اتفاق خوبی نبود اما از همین اتفاق به ظاهر بد درس گرفتم و تعهد به خودم دادم فقط تجسم خواسته ها و چیزی که دوست دارم و کنترل ذهن
اگر بیشتر در روز ذهنمو کنترل کنم دیگه اجازه بهش نمیدم تجسم ناخواستها داشته باشه این همه زیبایی و خواسته در اطراف هست
بازهم خدا رو شکر میکنم
خدایا برای تمام داشته های خوبم شکرت
چون عروسی دخترم نزدیکه تعهد محکم به خودم دادم که فقط مراسم دخترمو تجسم کنم و بس چه بهتر از این
خدایا شکرت سپاسگزارتم
استاد دوستتوووووووون داررررررممم
به نام خالق آفرینش
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
سلام خدمت دوستان عزیزم
امیدوارم حال دل همه تون عالی باشه
استاد جان چقدر لذت بردم از دیدن فایل و دیدن اون خونه سیمانی و اون تلویزیونی که قدیمی بود یعنی قشنگ این تغییر عظیم شما رو نشون میداد واقعا دمت تون گرم چقدر عالی تغییر کرده زندگی تون خدایا شکرت
من و عشقم داریم سریال زندگی در بهشت رو دوره میکنیم و قبل از دیدن این فایل رسیده بودیم به اون قسمتی که تلویزیون 85اینچ رو خریدید وقتی این فایل رو دیدیم من خندیدم به عشقم گفتم اون موقع تلویزیونی که استاد داشت تو دل خودش جا میشد ولی الان تلویزیونی که دارن اینقدر بزرگه که استاد تو دلش جا میشه
استاد جان واقعا با تمام وجودم تحسینتون میکنم چقدر شما انسان فوقالعاده ای هستین
استاد جان بعد اون داستان جاده چالوس که آغاز شروع سریال سفر به دور ایران بود ما طبق همین قدرت تجسمی که گفتین دقیقا هدایت شدیم یعنی از قبل توی ذهنمون ساخته بودیم مکانی که الان توش هستیم یعنی اون زمانی که من خونه بابام بودم کل این آرزوهایی که دارن برام خاطره میشن رو هر روز تجسم میکردم با احساس خوب بهشون قدرت میدادم چون سریال زندگی در بهشت رو دیده بودم این خواستها برام باور پذیر شده بود که آره من میخوام توی یه مکانی باشم که من باشم و خدا باشه و عشقم باشه یه مکان روستایی خلوت خوش آب و هوا مرغ و خروس داشته باشیم و از هیاهوی جامعه دور باشیم استاد جان ما الان دقیقا توی چنین مکانی هستیم و داریم سه تایی زندگی میکنیم یعنی منو عشقم و خدا خیلی لذت بخشه یعنی مثل درخت بامبو من از سال 98 که وارد این مسیر شدم داشتم تغییراتی توی زندگیم میکردم و از دیدن اون تغییرات اشک شوق میریختم و شادی میکردم میگفتم اگر این شده بقیه اش هم میشه همیشه توجه میکردم به چیزهایی که میخواستم
میخواستم از دل جامعه کنده بشم ولی تا پارسال هم مدار بودم باهاشون اما از شروع امسال سال 1403که هدفگذاریم رو نوشتم گفتم امسال یه تغییر عظیمی باید ایجاد کنم در خودم که رابطه عاطفی رویایی که میخواستم رو بسازم، سفر کنم، از دل جامعه کنده بشم، به یک مکان آروم و ساکت هدایت بشم، سایتمون رشد کنه با بچهای عباسمنشی دیدار داشته باشم از کسب و کارمون به در آمد عالی برسیم یعنی الان توی شهریور ماه هستیم من قسمت عظیمی از رویاهام رسیدم به لطف خدا سایتمون هم داره آروم آروم رشد میکنه دوره جدید داریم اسم دوره هم کاملا هدایتی بهمون گفته شد دوره ایمانی که عمل میاورد یعنی جاهایی که ایمان داشتیم و عمل کردیم چه نتایج شگفت انگیزی گرفتیم در موردشون دونه به دونه توضیح میدیم تا ایمان و عمل صالح اول از همه برای خودمون زنده باشه هم افرادی که در دوره شرکت میکنن
منو عشقم توی دوره دوازده قدم هم هستیم خیلی عالیه این دوره من قدم نهم هستم چقدر جملات تاکیدی رویاییه واقعا ازتون سپاسگزارم استاد جان
جوجه گرفته بودیم الان دیگه دارن تبدیل به مرغ و خروس میشن توی حیاطمون سبزیجات کاشتیم گوجه، بامیه، کدو، ماش، عدس، انواع و اقسام سبزی حیاطمون سرسبز سرسبزه به لطف خدا، رابطه عاطفی مون هر روز داره عاشقانه تر و زیباتر میشه به لطف خدا، کسب و کارمون هر روز داره پر برکت تر و پر بار تر میشه به لطف خدا
وقتی ستاره قطبیم رو مینویسم حجم معجزات خداوند اینقدر زیاده توی زندگیم که اشک شوقم سرازیر میشه من اسم تمرین ستاره قطبی رو گذاشتم گفتگوی من با خدا خیلی این تمرین برام لذت بخشه خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر همه چیز
خدای مهربونم چقدر زندگی زیباست، چقدر این جهان زیباست
با شنیدن و دیدن این فایل تمام اون تجسماتی که قبلا برای زندگی که الان دارم اومد جلوی چشمم همشون برام یادآوری شد و دوباره قدرت خالقم به رخم کشیده شد خدایا دمت گرم واقعا چنین خدایی قابل ستایشه
از آرامش قلبم بگم که سراسر لبریز از عشق و محبت خداونده
از آرامش ذهنم بگم که 99درصد روزم در زمان حال دارم زندگی میکنم غرق شدم در طبیعت خداوند به لطف خدای مهربان حالم ناب نابه
خدایا شکرت
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر وجود نازنینتون در زندگیم
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
27الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ
27 بقره ـ فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، مى شکنند; و پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع نموده، و در روى زمین فساد مى کنند; اینها زیانکارانند.
این باور این اصل را باید با تک تک سلولهام بپذیرم
من من خالق تمام اتفاقات زندگی خودم هستم
یعنی باید روزی هزار بار بخودم بگم تا بره بشینه تو وجودم
تا با این اصل بتونم ذهنم را کنترل کنم
اصل و اساس جهان بر همین مبنا استوار است
اگر من هر روز درکم از این اصل بیشتر شود بخدا که کن فیکون میشود
چه خوب چه بد اتفاقات زندگی را خودپ دارم خلق میکنم
الان که در دهه سوم زندگی ام هستم دیگت اون نوزاد ناآگاه که خودشو زخم زخمی میکرد نیستم
ولی بازهم چون تازه کارم و اول راه هستم
بازم دارم آزمون و خطا میکنم
این فایل بینظییییر دیروز که روی بنر سایت قرار داده شد
همون موقع شروع به شنیدنش کردم
ولی شب مهمون داشتم و کارهای روزمره بودند وقت کامنت نداشتم
و کلی با انرژی بالا که همزمان فایل گوش میدادم کارهای زیادی هم انجام دادم یعنی از صبح تا آخر شب من کار فیزیکی انجام دادم دریغ از یک ثانیه خستگی
جز سر ظهر نیم ساعت خواب مفید داشتم خدارو شکر
بخدا که این کنترل ذهن اگه افسار از دستت در بره چنان خسته و کوفته ات میکنه که اصلا کار فیزیکی هیچ جای معلوم نیست
استاد شما تو دوره قانون آفرینش میگفتین
99درصد کار ذهنی لازمه
و یک درصد کار فیزیکی
من اونموقع درکش برام به اندازه الآنم آسون نبود
ولی الان با تمام وجودم درک میکنم که همت چی ذهنه
دیروز که تضادی بین همسرم و پدرش اتفاق افتاده بود
ماهم شب مهمون داشتیم و خانواده همسرم هم میخواستم بیان کنار مهمونها باشن
سر ظهر
مادر شوهرم اومد طبقه بالا و گفت که شوهرت با پدرش بحث داشتند و ما شام نمیایم بالا
منم فقط یه لبخند زدم و هیچی نگفتم
مادرشورم با لحن تمسخر آمیز گفت از بس فایل گوش میدین خودت و شوهرت تغییر کردین اصلا رفتارتون عوض شده
منم مقاومتی نداشتم و خوشحال شدم که دیگران هم متوجه تغییرات در من شدند و این نشانه خوب و عالیه برای رشدم
و از آنجایی که مادر شوهر م کاملا احساسی رفتار میکنه
و هر بار دوست داره خودشو قربانی نشون بده و دیگران رو مقصر اتفاقات زندگیش بدونه
منم فقط با یه لبخند همراهیش کردم و گفتم من به دیدگاه شما احترام میزارم .
چون با آموزشهای دوره مقدس 12قدم
و کار کردن روی خودم و بهبود شخصیتم که استاد ماهرانه برامون قدمهای تکاملی گذاشتین
نخواستم خودمو درگیر حاشیه ها کنم
و دنبال تغییر دیگران هم دیگه خیلی نیستم
حالا مونده بودم غذا براشون درست کنم یا فقط اندازه مهمونها آماده کنم
منم گفتم هیچ اشکالی ندارد بزار کمی زمان بگذره و اتیششون سرد بشه دوباره همه چی تغییر میکنه
و گفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
ولی واقعاً در بین شرایط که همه چی یهو بهم ریخت کنترل ذهن کار سختیه
یعنی میگم کارهای فیزیکی اصلا خستم نکردند
ولی کنترل ذهن واقعا خستم کرده بود
غروب که شد گفتن ماهم میایم
منم غذا رو گذاشته بودم
و مهمانها هم نمیدونستم چند نفر هستن
ما لرها تقریبا عادت ندارن دقیق اطلاع بدن چند نفر هستند
وقتی اومدن بر خلاف انتظار تعدادشون بیشتر بود
مادر شوهرم نگاهی به پلو انداخت گفت من الان میرم پایین یه کم دیگه آماده میکنم
رفت و آمادش کرد
خواهر شوهرم با دختر برادر شوهرم اومدن تو آشپز خونه کمکم کردند
پسر برادر شوهرم اومد کمکم جوجه ها رو درست کرد
خلاصه همه جهان دست بن دست هم دادن تا من راحتر و آسانتر و لذت بخش تر پیش برم
.
و من باید بخودم قبول کنم که این اتفاقات حاصل افکار و باورها و فرکانس های خودم است
باید در خودم بگردم ببینم من چه باور اشتباهی دارم
و اصلا هم خودم را سرزنش نمیکنم
چون این باورهای غلط اینقدر ریشه ای و اون زیر هستند که باید محکمتر روی خودم کار کنم و تکاملی پیش برم تا پیدا شون کنم بلطف خداوند
استاد یاد گرفتم که افکار منفی ام را هم بنویسم
تا متوجه بشم که این افکار داره از کجا شروع میشه و نزارم ادامه پیدا کند
خداوند به اندازه ی ایمان من پاداش میدهد
هر چقدر ایمانم قوی تر شود پاداش هایش هم بیشتر میشوند
من در هر لحظه میتونم با افکارم با فرکانس هایم شرایط را به نفع خودم کنم
جهان در هر لحظه داره پاسخ میده به فرکانس های من
به احساسی که پشت اون فرکانس و باوره من است پاسخ میدهد
خودم دیشب متوجه اون احساسی که از درون داشتم که احساسی شبیه به ترس و استرس بود رو داشتم
ولی طبق قانون احساس خوب اتفاقات خوب
و احساس بد اتفاقات بد
سعی میکردم با گفتگوهای مثبت ذهنی هر لحظه کنترل کنم تا به آرامشی برسم
چون واقعا در اون شرایط هیچ کسی اصلا حال منو درک نمیکرد
کسی نمیتوانست بهم احساس خوب رو منقل کنه جز خودم که میدونستم درونم چه آشوبی هست
هر بار میگفتم خداوند. در وجود من و در وجودهمگی این افراد هست
پس هر کسی داره نتایج افکار و باورهای خودشو میبینه
من دیشب تو جمع بودم ولی واقعا نبودم
اصلا حرفهاشون رو انگار نمیشنیدم
از آنجایی که کنترل ورودی هامو اولویت گذاشتم
بلطف خداوند برای حرفهای جمع کر شده بودم و خودمو سرگرم پذیرایی کرده بودم و مدتی هم که کنار مهمانها بودم اصلا در بحث هایی که واقعا بدرد من نمیخورد نشدم .
و از درون بین قلب و ذهن همچنان درگیری بود و در نهایت حق بر باطل پیروز شد بلطف الله
ایمان دارم که هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم
و هر لحظه دستم در دستان قدرتمند تو گره محکم بخورد و هر لحظه تنها پناهمتو هستی
تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا شکرت کمکم کن تا با درک بهتری بر افکار مثبتم آگاه تر باشم و هر لحظه کنترل ذهن کنم در هر شرایطی فقط با کنترل ذهن است که میتوانیم اتفاقات را به نفع خودمان کنیم
من آخر شب برای کنترل ذهنم خودم رو تحسین کردم که چقدر دختر تو توانایی چقدر عالی کارهاتو انجام میدی
چقدر دستپخت عالی داری
کلی خودم را تحسین کردم و کلی هم از بقیه بازخورد مثبت گرفتم
خدایا شکرت که هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم که عاشقانه مراقبم هستی و هرگز مرا فراموش نکرده ای .
خدایا شکرت من تسلیمم فراموش کار م و ناسپاس مرا ببخش و هر لحظه در پناه خودت مراقبم باش تا اصل را از فرع تشخیص بدم و لذت ببرم از این همه زیبایی و نعمت و ثروت و فراوانی جهانت.خدایا شکرت که همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته ی عزیز و همچنین دوستان خوب سایت ….
استاد جان عجب لایو بینظیری بود. ازتون یک دنیا سپاسگذارم ..
این فایل امروز روز منو ساخت ..
من آمدم که به یه نیتی ببینم نشونه ی امروزم چیه هدایت شدم به این فایل اونم دقیقا وقتی که به بهش نیاز داشتم ..
ومن اینها رو فقط حرف خدا میبینم اززبان شما که بامن صحبت میکنه وبهم میگه چیکارکنم بهم میگه مریم مسیرت درسته امیدوار باش ادامه بده …..
خدایا ازت ممنونم ازت سپاسگذارم …..
استاد من العان مدتهاست که فقط دارم روی دوازده قدم کارمیکنم …
چون توی یکی از فایلهای دوره فکر کنم که یادم نیست کدوم گفتین فقط تمرکزتون رو بزارید رواین دوره وسراغ چیزهای دیگه نرید …
من حتی فایلهای هدیه شما رو هم خیلی نگاه نکردم فقط بعضیها که اونم هدایتی بود وباید میدیدم ….
خداروشکر خیلی تغیرات داشتم
توقدم یازده و دوازده شما در مورد اینکه باید به گذشته برگردیم و ببینیم چه علایقی داشتیم روموشکافی کنیم منم انجام دادم این تمرین رو …
ومتوجه شدم من از همون بچگی علاقه مند بودم به کارهایی که مربوط به بچها هست
درست کردن عروسک وکلا وسایل کوچولو و قصه خواندن و نوشتن برای عروسکها چون من تمام عروسکهایی که درست میکنم تو ذهنم هرکدوم یه شخصیت خاصی دارن با داستانهای خودشون …
وقتی این تمرین رو انجام دادم استاد
تمام سلولهای ذهنم بازشدن ..
وتازه انگار به هوش آمدم بابا این همون کاریه که من اگه ساعتها بشینم پاش خسته نمیشم
نه گرسنگی نه تشنگی هیچی …
یادمامد شما هم گفته بودین کاری رو انجام بدین که اگه ساعتها پاش باشید خستگی متوجه نمیشود حتی اگه بهتون پولی بابتش پرداخت نشه بازم باعشق انجامش میدین …
نمیدونی استاد چقدر خوشحال شدم واشک شوق آمد توچشمم
گفتم به خدا همینه من سالهاست دارم این کارو انجام میدم بدون اینکه خسته بشم پولی بابتش بگیرم ازبچگی من این کارو دوست داشتم ….
وگفتم باید حالا که اینو فهمیدم بیشتر روش کارکنم این چیزیه که بهش عشق دارم ..
استاد خداشاهده وقتی نشستم تمرکزی روی علاقم کارکردم ..
دیدم حتی اگه باشگاهم نرم حالا درحد یکی دوروزه
ولی بازحالم خوبه …
وبعد نشستم باهدایت خدا عروسک جدیدی درست کردم گذاشتم پیجم و
دوستم اونو دید آمد خونمون وکلی عروسک دیگه یکجا ازمخرید کرد …
خیلی خوشحال شدم ..
بعد نشستم یه داستان ذهنی بااون شخصیتهای جدیدی که دوباره درست کردم به کمک خدا نوشتم که همش هدایت خدا بود ..
نمیدونی استاد من بیست بار صدایی که رکورد گرفتم رو از داستان گوش کردم ..
انگار من نبودم اونقدر که این داستان درعین سادگی قابل فهم بودن زیبا بود ..
استاد یه کارهایی انجام میدم توی کارم خودم باورم نمیشه اینو من درست کردم …
انگار یک قدرت ونیرویی ماهر وخلاق درون منه که همه چی رو بلده ..
میگه این کارو اینجوری انجام بده …
استاد اصلا به خدا نمیتونم بگم چه جوریه ولی هرچی هست اونه که داره با دستهای من میسازه ومیگه وخلق میکنه ….
استاد این اتفاقها این تصمیم دوباره
فقط پشتش یک تضاد بزرگی هست که تابحال چندبار برام رخ داده …
باخودم گفتم این اتفاق چه درسی برام داره میخواد چی بهم بگه که بازم تکرار شده …
بعد هم فهمیدم باید تمام انرژی و استعداد وهرچی که دارم رو رو خودم سرمایه کنم …
چون یه جاهایی واقعا ازدستم در میرفت وتمرکزممیرفت روی کار همسرم ..
تا اینکه باز همسرم کارش به مشکل خورد ….
اصلا استاد نمیدونی چقدر درکم ازقانون بهتر شده ..
این فایل اصلا امروز خود خدا بود
به خداوندی خدا قسم خدا از هرچیزی بهمون نزدیکتره ….
استاد یه کارخوب دیگه که خیلی. دارم روش کارمیکنم
سپاسگذاری هست ..
استاد من یه مقاومت توذهنم داشتم در مورد سپاسگذاری کردن که اونم پیدا کردم …
خیلی برام سخت بود ازهمسرم ازخدا سپاسگذار باشم ..نمیدونم چرا
میگفتم خوب انجام میده وظیفشه بده ……
اینو نمیفهمیدم پس ذهنم هست …
بعد که سوالهای خوب پرسیدم خدا منو به این کارم آگاه کرد ….
ازاون روز تا حالا هرروز چهارتا خواسته ی ثابت که جزو پاشنه های آشیل من هست رو همین که بیدار میشم هم میگم هم مینویسم تو تمرین ستاره قطبیم …
یکی اینکه آدم سپاسگذاری تری باشم ..
هم ازخدا هم از همسرم ازبچهام ازخودم ازوسایلم ازادمهای دیگه ازهرچیزوهرکسی که بهم خدمتی میکنه ..
اونقدر بگم تابشه ملکه ذهنم
بعدی اینه با همسرم درست صحبت کنم اونجوری که دوستدارم بامن رفتاربشه صحبت بشه ..
چون من یه کاردیگه ای که تووجودم بود و نمیدونستم اینه که
زورممیاد برای کسی کاری انجام بدم واصلا توکتم نمیره یکی بگه این کارو برام انجام بده اصلا من اون کارو انجام نمیدهم اگرم بدم کاملا ناراضی وفکرمیکردم نباید به بقیه رو داد
واسه همینم باید روش کارکنم ..
همسرم چیزی میخواد سعی میکنم برم بهش بدم واین باور که اون پرومیشه یا هرچی رو تو ذهنم بشکنم
مورد بعدی کنترل ذهنم هست ..
من آگاهانه درطول روز مراقب باشم به چی دارم فکر میکنم واینومثل رژیم گرفتن توورزش که سخته تمرین کنم ..
چون اونایی که تمرین میکنن میدونن اون قسمت رژیم ازتمرینم سخت تره ..
اما بامداومت توی اون کار کم کم بدن عادت میکنه به اون سیستم غذایی ..
به خودم گفتم اشکال نداره اگه ازدستم دررفت فکرهای دیگه آمد ..
اونقدر تکرارش میکنم تا یادش بگیرم ذهنمو بزارم روی خواسته هام …..
مورد بعدی هم اینه اون باورهای محدود کننده و قدرتمند کننده ی ذهنم رو در مورد ثروت پیدا کنم
روی نقاط قوت خودم بیشتر کارکنم …
استاد خیلی خوشحالم من خیلی درکم ازتمرینم ستاره قطبی داره بیشتر میشه ..
چون خیلی دوست دارم این کارو اونجوری که بهم احساس بهتری میده انجامش بدم ..
خدارو هزاربارشکر من العان تومسیر علاقم هستم
استاد راست میگی هرچقدر که من این فایلها رو گوش میکنم
اون سیمانهای ذهنم داره کنده میشه ..
بخدا خیلی من حرفهاتون رو گوش کردم قبلاً ولی العان گوشم بهتر میشنوه اونها رو قشنگ بعضیهاشون رو درک میکنم
استاد اونقدر ازت ممنونم که حد نداره …
دوستت دارم …
استاد جان من عاشق ماشین لکسوز هستم شاسی بلند مشکی وبراق با اتاق سفید نورهای صورتی و……
عکسشو گذاشتم رو صفحه گوشیم …
وچیزهای دیگه که گذاشتم توکانال تلگرامم مخصوص خودم وفقط دخترم از لیست خواسته ها وعکسهای متفاوت از زیبایهای اطرافم
قبل از آشنایی باشما ودونستن قانون فکر نمیکردم زنها هم میتونم ثروتمند بشن خودم رو لایق ثروت ونعمت خدانمیدیدم …
ولی العان میدونم منم میتونم به عنوان یک زن ثروتمند بشم …
واصلا ربطی به هیچ شرایط وهیچ چیزی وجنسیت نداره……….
این بذر امید درقلب منه استاد
منی که اصلا یه روزی خواسته ای نداشتم ..
ولی العان خواسته ای بزرگی دارم وامید دارم به خدا که بهشون میرسم ..
نه اینکه فقط ثروت باشه من درک بهتری ازثروت هم میخوام ودرک بهتر ازخودم وخدا
واینا همش احساس خوب زنده بودن ومهم بودن بهم میده ..وارزشمند بودن ولایق بودن …
استادجان ممنونم ازت سپاسگذارم ازتون
خانم شایسته ی عزیز میبوسمت که این فایلو آماده کردی .ازتون سپاسگذارم ..
در پناه خداوند منان ویکتا باشید
عاشقتونم
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته عزیز
خدارا شکر میکنم که با شما آشنا شدم واقعا ازنظر من شما امام زمان هستید واقعا سپاس گذارم از خداوند متعال که شمارا سر راه من گذاشته واقعا من یه روزی نه من بلکه همه ی این خوانواده ی که دورهم جمع شدیم تا با همچنین قوانین بدون تغییر جهان آشنا باشیم واقعا سپاس گذارم از همچنین اگاهی که خداوند یکتا در اختیار ما گذاشته واقعا من آنقدر شاد هستم نمیدونم از شدت خوشحالی چی بنویسم ولی اینو میدونم روز به روز در حال تغیرم وچیزی های که میخوام دارم خلق شون می کنم واقعا سپاس گذارم از همه شما انشالا هر کجا هستید در پناه حق سلامت شاد پیروز وسربلند باشید
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم
استاد شایسته عزیز چقدر خوب شد که این فایل فوق العاده رو هدایت شدید که برام بزارید،
استاد من الان بعد حدود دوسالی که با شما آشنا شدم تازه کم کم دارم اصل قانون رو درک میکنم
قانون اصلی که خداوند برای ما گذاشته ، تا ما بتوانیم
زندگیمون رو همون طور که دوست داریم خلق کنیم،وقتی که ذهنمون رو به خواسته هامون جهت بدیم و نه نام خواسته ها
واقعا همینطوره که شما میگید استاد گاهی وقتها شاید حتی نزدیکانمان هم باورهای منفی وارد و محدود کننده وارد ذهن ما کنند، مثله من که تازه بیست و هفت سالم شده و مادرم بعضی وقتها که یه خورده اعصابش خورد میشه میگه ، سنت رفته بالا و داری پیر میشی،جدی هم میگه هاااا ، ای بابا،،،پس من اون خانم هفتاد ساله ای که توی کمپ تمرینی شما دید و هزاران نمونه دیگه توی فایل های شما رو کجای دلم بزارم، اگه اون خانم هفتاد ساله خودشو جوون میدونه من که هنوز بچه ام ،
به هر حال میخواستم بگم که حتی شاید نزدیک ترین افراد به من هم بهم باورهای غلطی وارد کنند، که البته بعضی وقتها هم باعث افسردگیم و از دست دادن اون روز قشنگی که خدا بهم هدیه داده بود شده متاسفانه،البته که این وظیفه منه که به قانون عمل کنم و حال خودمو خوب نگه دارم ،من شرایطم از گذشته خیلی بهتر شده حالا میشه گفت تقریبا کار شخصی خودمو دارم و در مسیر علایقم دارم قدم برمیدارم ، که انشالا خدا کمکم کنه با تکاملم کار خودم رونق خوبی پیدا کنه که دیگه نیازی به کارهای جانبی برای ورودی مالی نباشه،
استاد ، من کریس رونالدو رو خیلی وقته دنبال میکنم و واقعا از لحاظ شخصیتی دوستش دارم،به تازگی هم کانال یوتوب را انداخته و فکر میکنم توی ده روز پنجاه میلیون سابسکرایت گرفت،حالا جالب اینجاست که توی اولین مصاحبه اش گفت ، مگه مردم عاشق چشم و ابروی من هستند که منو دنبال میکنند؟, نه بابا مردم عاشق باورهای من ، سبک زندگی من، شخصیت قوی من هستند
وای که چقدر درس داشت این مصاحبه و حالا میفهمم چرا شما میگفتید مصاحبه افراد موفق رو میبینید و با نتایجشون مقایسه میکنید،
یکی از باور های دیگه ای هم که داره این من رکوردها رو دنبال نمیکنم و اونها دنبال منم،دقیقا هم جهان همین رو بهش نشون میده،که معروف هست به رکوردیانو ،
درود بر شما استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته عزیزم
در پناه خدا باشید و عشق و نور بر زندگی تون بنابه.
سلامی پر مهر به دو استاد گرانقدرم،
و سلام به دوستان خوب هم خانواده ام.
چند روزه به یه تضاد برخورده بودم،.هی به خدا میگفتم خدایا خودت راه حلش رو بهم بگو.
من نمیدونم.
خودت حلش کن واسم.
تا اینکه این فایل ارزشمند و با کیفیییییییت رو دیدم.
متوجه شدم که بلللللللللله.
منم همییییشه در حال تجسم کردن هستم.
اما چه تجسمی؟؟؟
خدای من.
دیدم بیششششتر تجسمات من منفی هستن.و علت این تضادم هم همین تجسم اتفاقات منفی بود.
تا حالا اگاهانه ننشسته بودم چیزهایی رو که میخوام تجسم کنم.
گفتم خب بذار شروع کنم چیزایی رو که میخوام تجسم کنم.
ذهن چموش همون اولای تجسم،منو از تجسمم پرت میکرد بیرون!!!
ولی حالم خیلی بهتر شد.و مطمئنم با تمرین کردن،بهتر و بهتر میشم.
فهمیدم که علت تضادم چی بوده:تجسم اتفاقات ناگوار.خدایا شکرت،تجسم کردن اتفاقات خوب و تجسم رسیدن به خواسته ها چقدرررر لذت بخشه استاد.
من تازه 10 روزه قدم اول رو خریدم.
به امید الله مهربان حتما قدم های بعدی هم میخرم.
تا الان که 10 روزه وارد قدم اول شدم هر روز داره اتفاقای نابی میفته.
پسر عزیزم که هر وقت از سرکار برمیگشتم خونه تا سلامش نمیکردم سلام نمیکرد،و به زور جواب میداد،الان تا وارد خونه میشم میگه:سلاااام مادر گلم.
و دیشب هم بدون درخواست من،برای اولین بار
اومد و کمکم ظرف شست.
با وجود اینکه بار اولش بود،خیلی عالی این کار رو انجام داد.
پسرم تازه 11 سالشه.
بعد شستن طرف ها هم کف اشپزخونه رو طی کشید.
خدایا من این رفتارا رو غیر از عشق تو به خودم نمیبینم.
یا اینکه دیروز صبح،پسر 5 ساله ام اومد بالای سرم،بوسم کرد،با صدای نازک و ملایم و بچه گانه اش بهم گفت مادر از خواب بیدار شو.
هوا بهشتیه،گل بهشتیت هم اینجاست(منظورش از گل بهشتی،خودشه).
تا چندین بار اینکار رو تکرار کرد تا من بیدار شدم..
خدایا این همه عشق،خودت هستی که از زبان کودکم جاری میشی.
این حرفهای عاشقانه رو خودت بر زبانش جاری میکنی.
خدایا ازت ممنونم که هر روز این هممممممه بهم عشق میدی و سیرابم میکنی.
برای همه شما دوستان عزیز هم اتفاقات ناب ارزومندم.
در پناه رب العالمین شاد و ثروتمند باشید