live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 21

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2213 روز

    live |

    استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق

    بنام یگانه خالق جهان هستی که من را خالق آفرید که بر طبق قوانین این جهان هستی با تجسم و تصویرسازی خلق کنم اهداف و آرزوهایم رو در این جهان فیزیکی … بنام خداوند وهاب و رزاق و غفور و بخشنده ی مهربانم

    سلام به استاد عزیز و نازنیم

    سلام به خانم شایسته ی بینظیر و نازنینم. خانم شایسته جان شما واقعا جادو کردین که این فایل ارزشمند و گوهر نشان را بر روی سایت قرار دادید دستان مهربانت را به گرمی و نرمی می فشارم

    و سلام به دوستان عزیزی که با اون چشمان خوشکل شون این کامنت منو می خوانند و من هم با خواندن کامنت های بینظیرتون به درک و آگاهی های بیشتری در جهت رسیدن به خواسته هام و آرزوهام هدایت می شوم ممنون و سپاسگذارم… بهترین ها هدیه ی راه تان باد..امید دارم کلید نشانه ی چشمک زن ستاره ی امروز تو دوست عزیز و نازنینمم هم باشد

    صبح دل انگیز تون بخیر و متعالی

    الهی به امید تو

    خدایا شکرت که امروز صبح زود قبل از ساعت چهار صبح سپیده دم بیدارم کردی .. هنوز هوا تاریک بود و بهترین زمان برای شروع سپاسگذاری های بینظیرم بود اول از همه اومدم توی سایت چون بعد از ظهر روز گذشته از یک سفر تفریحی دو سه روزه از کُردان کرج برگشتم به خانه ی عزیزم تا بتونم با خودم و خدای خودم و این سایت عزیزم و برو بچه های سایت دوباره خلوت کنم خدایااا شکرت ..

    من به خیلی از خواسته های خوبم رسیدم از وقتی با قانون و سایت و استاد نازنین آشنا شدم به خیلی از خواسته های کوچیک و بزرگم رسیدم که با تجسم سازی و تصویر سازی برام اتفاق افتاد

    یکیش همین عکس پروفایلم .

    هر کاری میکردم که از طریق وورودپرس وارد بشم این اتفاق نمی‌افتاد . یا نت ضعیف بود و یا من تا نیمه راه پیش میرفتم واتفاق خاصی نمی‌افتاد و یا حتی به کسانی که کامپیوتر و کارهای اینترنتی بلد بودند رجوع میکردم که کمکم کنند ولی انگار انگار یک چیز عجیب و غریبی براشون بود

    .. حتی از بچه های سایت کمک خواستم و دوستان برام مسیرو می نوشتن که چطوری این کار رو انجام بدم ولی ی جای کار من می‌لنگید .. همش به عکس بچه های سایت نگاه میکردم و میگفتم پس چجوری اینا تند تند عکس میگذارند و یا هی عکس هاشون رو مدام عوض می کنند .. دیگه این شده بود برام یک آرزوی .. همش میگفتم تا وقتی نتونم عکس پروفایلمو توی سایت ببینم داستان هدایت مو در بخش پروفایلم نمی نویسم ..

    برای همین دست به اقدام شدم و از ابزار تجسم سازی برای تحقق خواسته ام استفاده کردم

    چند روزی هی عکس خودم رو روی جای خالی پروفایلم تجسم می کردم و حتی انتخاب کردم که کدام عکسمو بذارم .. یعنی حتی رفتم توی دفتر هدفگذاریم نوشتم و از خداوند راهحلشو خواستم تا به آسونی برام انجام بشه همین الان دفتر اهدافم جلوی چشممه دارم با لذت براتون مینویسم ..

    راه حلش این بود که گوشیمو تغییر بدم که اونم یکجورایی عجیب و غریب و بشکل جادویی اتفاق افتاد تا اینکه یک روز رفتم خونه ی خاله جانم .. داستانشو قبلنا نوشتم . خلاصه با اینکه پسر خاله ام هم از وؤرود پرس اطلاعی نداشت بهش گفتم ببین پسر خاله جان تا یک جایی خوب پیش می‌ره ببین من کجاشو اشتباه انجام میدم که عکسم نمیشینه رو پروفایلم خلاصه بعد از چند بار آزمون و خطا یک قسمت از گزینه رو کلیک کردم بعد دیدم داره خوب پیش می‌ره بعدش پسر خاله ام گفت اینکار کن و اون کار رو کن .. بعددددد مثل یک بیک بنگ اتفاق افتادددد بخداااااا آنقدر خوشحال شدم. آنقدر بالا پایین پریدم آنقدر ذوق کردم انگار سویچ بهترین ماشین شاسی بلند خوشکل و خوش رنگ بادمجانی رنگ رو بهم تقدیم کردند . یعنی فکرشو بکنید چقدر این خواسته برام آرزو شده بود …. پسر خاله با تعجب و خوشحالی و خندان منو نگاه می کرد.. بهم گفت یادته قبلنا یکبار بهم گفتی و انجام نشد و بیخیالش شدیم؟؟؟

    گفتم آره دیگه باید آن گوشی قبلیم براش اتفاقاتی میوفتاد تا سببب خیر بشه برای اینکه عکسمو رو پروفایلم بذارم خدارو شکر

    یکی دیگه اش هم همین خونه ای هست که الان دارم زندگی میکنم.. شهریور سال 1401 بود بازم با یکسری تضادهای شور انگیز پولی و مالی و کشوری !! این جابجاییم اتفاق افتاد ..و قطعی اینترنت در آن زمان شلوغی های مهسا .. و فشارهای همه جانبه و استرس .. و خودمو بستم به دیدن فایل های گفتگو با دوستان استاد خیلی بهم کمک کرد.. یکجایی توی دفترم خواسته هامو از یک خونه ای که دوست داشتم و نوشتم و مدام تجسم میکردم و بعدش میسپردم بخودش ولی خواسته هامو مدام بلند بلند میگفتم .. اینکه هر روز صبح طلوع خورشید رو بدون هیچ محدودیتی براحتی ببینم .و بعدش جالبترش این بود که میخواستم خونه ام بزرگتر باشه . نوساز هم باشه کمدهای کشویی داشته باشه آشپزخانه ش بزرگ باشه کابینت هاش شیک و سفید باشه.. نورانی و درخشان باشه .. دستشویی فرنگی با حمامش مستر هستش . و همچنین یک سرویس دیگه.. خلاصه دوست داشتم آسکان رو براحتی ببینم . و الان کوه تپه ی زیبایی رو از سالن پذیرایی ام میبینم خدایااا شکرت

    وقتی با دخترم اومدیم خونه رو دیدم .. یعنی آنقدر همزمانی قشنگی خداوند برامون چیده مان کرده بود که باورکردنی نبود .. (داستانش توی پروفایلم هستش)

    خدا رو شکر امسال هم به راحتی تمدید قرارداد نوشتیم . چون دوست داشتیم همینجا بشینیم . پول پیش هم نداشتیم که بخواهیم به پیش بهاء اضافه کنیم ولی از آنجایی که فرکانس خوبی ارسال کردم .. فکرشو بکنید خوده مالک گفت ..به پول پیش نیاز نداره فقط به اجاره بهاء اضافه بشه خدا رو شکر اینم براحتی حل شد

    چند روز پیش یک خانه ویلایی استخر دار در کُردان کرج اجاره کردیم که دو سه روز با دخترم و خواهر و دختر و پسرش رفتیم آنجا ..

    واقعا هر روز از خداوند تشکر و قدردانی میکنم .برای اینکه همش از خداوند می پرسیدم .. چی میشه صبح چشم مو باز کنم و ببینم توی قصر الهی و طلایی خودم هستم؟؟؟

    یعنی قصر چه شکلیه

    یعنی خونه ی حیاط دار خوشکل چه شکلیه!!؟

    دقیقا همین اتفاق افتاد.. یعنی روز اولی که خانوادگی رفتیم استخر و موزیک و خلاصه شنا و آفتاب بینظیر و استخر آب گرم و جکوزی داشت و بعدش جوجه کباب روی منقل باربیکیو و خیلی خیلی عالی و بینظیر ..تختخواب های شیک و عالی ..

    سالن با مبلمان راحتی و شیک و تر و تمیز .. با امکانات صوتی و تصویری

    همانهایی که خانم شایسته جان توی فایل ها و سفرهاشون نشون میدادند ر… خدایاا شکرت که این فایل ها رو نگاه میکنم که جذبش کردم… خلاصه همه چی سنگ تمام بود وقتی شبش داشتم می خوابیدم داشتم فکر می کردم که من هیچ وقت برای قصر طلایی ام استخر رو متصور نمی شدم ولی الان این گزینه هم به خواسته ام اضافه شد و البته با دیدن این ویلا یک چیزای دیگه به خواستم اضافه شد … صبح زود وقتی بیدار شدم گفتم.. شروع کردم به تجسم سازی ..

    داشتم خودمو با خواسته هام تصور می کردم و بخودم گفتم…

    خدایاااا شکرت چقدر خوب شد توی قصر الهی و طلایی و رویایی ام بیدار شدم.. یعنی صبح سپیده دم صبحگاهیی از پنجره آن حیاط و درختان و آسمان و گلهای دور استخر رو نگاه می کردم گفتم خدایاااا یعنی داشتن چنین ویلایی اینقدر لذت بخشع!!!؟؟؟

    یعنی من الان از خواب بیدار شدم در چنین بهشتی هستم؟!!

    یعنی میشه هر روز صبح با چنین بهشتی بیدار بشم و با چنین بهشتی بخواب برم

    فوری اومدم توی سایت دیدم بچه ها ایمیل هاشون همش دارند از این فایل کامنت گذاشتنداستفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق

    .. گفتم عععععع اینکه عکس قدیمی استاده ..

    چرا من تا حالا این فایل رو ندیدم!!!؟؟

    چرا همه رفتند توی این فایل!!!؟ …

    بعدش چشامو که خوب باز کردم فوری اومدم توی فهرست رو کلیک کردم و دیدم خانم شایسته جانم کولاک کرده .. فایل قدیمی جادویی برامون رو کرده ..

    یعنی می‌خوام بگم ما برو بچه های سایت همه مون از هدایت شدگانیم انگار استاد و خانم شایسته از قلبمون و افکارمون خبر دارند که در زمان درست و مناسب و همزمانی ها یک فایل جادویی هماهنگ با خواسته مون رو میدارند روی سایت

    بخدا این سایت عزیزمون شگفت انگیزه

    خلاصه یواشکی لباس گرم پوشیدم و دفتر مشقامو و خودکارامو برداشتم و یواشکی از روی تختخواب از کنار خواهرم بلند شدم و درب خونه رو که قفل بود رو باز کردم و کلیدش رو هم برداشتم گذاشتم پشت درب که اگه خواستم بیام داخل مزاحم کسی نشم .. اخه همه غشع خواب بودند … وقتی اومدم روی ایوان بزرگ خانه چشممم خیره مانده بود ..

    گفتم یعنی اینجا قصر طلایی منه!!؟؟

    ؤووااای خدای من هوا بوی بهشت رو میداد

    آسمان واقعا بینظیر بود

    درختان باهات حرف میزدند انگار ازم استقبال می کردند …

    گل‌های دور باغچه دیگه چی میگفتند!!!؟؟؟

    آنقدر خندان و قرمز صورتی و زیبا بودند که من کلی با همشون سلام احوالپرسی کردم و بوسشون کردم بخدا توی بهشت بودم .. بعد یواش یواش رفتم سمت استخر وووواااای خدایا استخر آبی رنگ چی داره میگه !!!؟؟؟؟

    داشتم از این همه زیبایی و عطر خوش صبحگاهی دیوانه میشدم .. کنار استخر از این موکت های چمنی پهن شده بود و تعدادی صندلی پلاستیکی طرح حصیری چیده شده بود

    یک زیر انداز تاشو داشتم که مخصوص کلاس های یوگام بود دو سه تا تشکچه های صندلی فلزی های روی ایوان رو برداشتم بردم روی آن زیر انداز گذاشتم که زیرم نرم و گرم باشه .. آخه آنوقت صبح خیلی هوا خنک و سرد شده بود … خلاصه نشستم و چند تا کامنت خوندم و فایل رو چند دقیقه گوش کردم و استپ کردم . .. فوری رفتم توی خلسه … دیگه همینطوری رفتم توی تجسم سازی و دفتر هامو نوشتم و کنار آب استخر نشسته بودم فقط داشتم با آب حرف میزدم و بعدش یک فایل مدیتیشن گذاشتم و کنار استخر ورزش و نرمش انجام دادم و تجسم سازی می کردم .. بعدش یک تغییراتی توی خواسته ام برای داشتن یک خانه ی ویلایی با تجسم ایجاد کردم .. گفتم اینجا خیلی قشنگیه ولی دوست دارم چنین ویلایی رو روی ارتفاعات و یا روی تپه ای داشته باشم که از اتاق خوابم براحتی و بدون هیچ محدودیتی طلوع خورشید طلایی ام رو ببینم و از سمت آشپزخانه ام یک بالکن بزرگ با پنجره های قدی بزرگ داشته باشم تا بتونم بدون هیچ محدودیتی غروب بینظیر رنگین کمانی خورشید بینظیر رو ببینم

    خلاصه داشتم با ذهنم صحبت می کردم و اون استخر زیبا رو تجسم سازی می کردم که دلم میخواد صبح ها در چنین قصر الهی از خواب بیدار بشم و روزمو با چنین فضایی شروع کنم و با لذت و شور و شوق و خوشحالی بیام توی سایت برای بچه ها از زیبایی های روز شب چنین بهشتی بنویسم . از زیبایی های فصل های پاییز و زمستان و بهار و تابستانش بنویسم .. از اون بالای ارتفاع تپه ای شهر رو ببینم و از اون چراغهای رنگی رنگی غروب و شبهاش بنویسم . از اون درخشش ستارگان چشمک زنش بنویسم … دلم میخواد شهاب نورانی آسمان رو ببینم و با ذوق بیام بنویسمش ..

    از اون طبیعت زیبای اطرافم بنویسم . از اون استخر زیبایم و جکوزی و لوازم ورزشی کنار استخرم بنویسم .. بعد از تمام این ورزش و نرمش ها از صبحانه آواگادو خوردنم بنویسم . آب میوه های صبحگاهی و بعدش از یک TV بزرگ فایل های استاد رو با صدای بلند ببینم و بنویسم و لذت ببرم….

    تازه الان می‌خوام با خیال راحت بشینم این فایل 44 دقیقه رو ببینم و نت برداری کنم

    و دلم می‌خواد بعدش بیام با نتایجم صحبت کنم و این داستان همچنان ادامه دارد.

    الان می‌خوام صحنه ی بینظیر طلوع خورشید رو از روی بالکنم ببینم فعلاااا میرم

    بازم میام براتون می نویسم..

    قدرت تخیل بدون آموزش بال داره ولی پا نداره

    من خالق زندگی خودم هستم و میتوانم هر آنچه را که می‌خواهم خلق کنم، و در ذهن من رشد کند.

    بقول. آلبرت انیشتن:

    تخیل مهمتر از دانش است زیرا دانش محدود است اما تخیل تمام جهان را در بر می گیرد

    خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و امنیت و آزادی و در تمام جنبه های زندگیم من رو احاطه کن به وفور و فراوانی رزق و روزی مان احاطه کن

    و کمک مان کن تا خلق آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.

    خدایاا خودت کمکم کن تا در زمان درست و مناسب و جادویی و در مکان درست و مناسب جادویی باشم تا آن اتفاق های قشنگ و عالی را با اون بهترین فرصت های طلایی و جادویی رو دریافت کنم و استفاده کنم و بهره ببرم و شاد باشم

    خدایااآاا ممنون و سپاسگذارم

    خدایاااا کمکم کن که در این مسیر ثابت قدم تر و محکم تر و استوار تر قدم بردارم

    خدایااآاا خودت کمکم کن که قدم به قدم حرکت ها و قدم هام منور به نور الهی خودت باشه ..

    لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

    شکر نعمت به جای آرید شما رو می‌افزایم

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    خدایاااا از اینکه منو به سمت این سایت گوهر نشان و چنین استاد توحیدی بینظیری هدایت کردی ممنون و سپاسگذارم

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  2. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1745 روز

    بنام خدای بخشنده ی مهربانم

    سلام ب همگی عزیزانم

    روز73

    الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر هدایتم ب این مسیر زیبا

    و تغییراتی ک دارم میبینم این روزها

    و جواب دادن قانون

    و گرفتن نتایج ب ظاهر کوچیک

    ولی دراصل خیبلی ارزشمند و بزرگ ک نشون میده ک قانون در همه حال جواب میده

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    تجسم هایی ک امروز انجام دادم و خیلی سریع اوکی شد

    دیروز ب خواهرم پیام دادن از تهران ک بیا مدارکت و تحویل بده برای امتحان دومی ک قبول شده بود

    خواهرم تو شرایطی نیست ک بتونه تنها بره منم باید همراش باشم

    واین سفری ک پیش اومد در بهترین زمان اتفاق افتاد

    چطوری؟

    من فقط کرایه ی دیروزم و داشتم و چون تصمیم گرفتم دیگه فقط از خدای خودم درخواست کنم

    ب کسی چیزی نگفتم

    گفتم خدایا خودت بهم رزق بده برام کرایه بفرست و خودت اوکیش کن

    ک ظهر دیروز آسیه جان تماس گرفت گفت زکیه آماده باش دارم میام دنبالت

    ک من واقعا سوپرایز شدم و خداروشکر کردم بابت این همزمانی

    و بعد کارم هم ک ساعت8و 10دقیقه شب بود تونستم برای بار دوم پیاده بیام خونه بدون هیچ ترسی

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    شب ک اومد خونه آجیم گفت فردا باید بریم تهران

    داداشمم رفته بود راه اهن برای بلیط قطار

    گفت معلوم نیست بلیط گیر بیاد

    من کلی ذوق کردم از این همزمانی ک خدا برام رقم زد

    و ته دلم آروم بود ک اوکی میشه

    ک شب داداشم دیروقت اومد خونه

    ک صبح امروز خواب موند

    و ب کسی ک سپرده بود برامون بلیط بگیره گفته بود ی بلیط میخوام

    و ی بلیط گرفته بود

    و گفت نمیدونستم باید دوتا بگیرم

    بعد نجوا اومد ک تو نمیتونی بری دلتو صابون نزن و..

    ک اومدم حسم و خوب کردم گفتم هر اتفاقی بیفته ب نفع منه

    هرچی پیش بیاد خیره

    و اومدم تجسم کردم ک بلیط اوکی شده و تو قطارم دارم کامنت مینویسم

    و حسم خیلی بهتر شد

    ک بعد یکی دوساعت داداشم زنگ زد گفت تاربخ تولدت و برام بفرست و منم فرستادم

    ک زنگ زد گفت اوکی شده بلیطت برای زکیه

    والان تو قطارم شبه آسمون پراز ستاره رو از تو پنجره بارها نگاه کردم و خداروشکر کردم بابتش

    و الان دارم کامنت مینویسنم

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    ی اتفاقی ک افتاد چن دقیقه پیش

    هنسفریم و ک نگاه کردم دیدم یکی از ژله ای های سر هنسفری م کنده شده بود

    ک حسم بد شد ک الان چیکار کنم

    گفتم اشکال نداره پیدا میشه

    و توجهم و گذاشتم رو چیز دیگه

    و اومدم اون لحظه ای ک پیداش کردم و تصور کردم و دیگه دنبالش نگشتم

    و چن دقیقه پیش حسم گفت داخل کیفتو نگاه کن

    وقتی نگاه کردم دیدم تو کیفمه

    کلی ذوق کردم و خداروشکر کردم ک تجسم برای هر چیزی جواب میده

    احساس خوب اتفاقات خوبو رقم میزنه

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    درمورد کارم من هدایت شدم ب آدم های بهتر و سالم تر ک باورهای خوبی ازش میگیرم

    خدایا شکرت بخاطر آسمون زیبای شب ستاره های قشنگش کوه های بزرگ دقیقا مث کوه هایی ک تو سفر ب دور امریکا دیدم خیلی عظیم و باشکوه

    و حیرت انگیز

    الهی شکرت بخاطر اینکه کوه ها رو میخ زمین کردی برای تعادلش

    ستاره ها رو درشب برای هدایت ما قرار دادی

    تغییر فصلها نشون میده ک هیچ چیری دائمی نیست بالاخره فرصتت تموم میشه

    تو لحظه زندگی کن وفقط لذت ببر از زندگی و شاد باش

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر هدایتم ب این مسیر زیبای پراز عشق و ارامش

    سپاسگزارم و عاشقتم

    خدابا تنها تورا بندگی میکنیم و تنها از تو یاری میجوییم

    مارو ب راه راست هدایت کن

    راه کسانی ک نعمت دادی ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  3. -
    حبیب الله ایزدی گفته:
    مدت عضویت: 1141 روز

    سلام به دوستان خوب و عزیزم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته

    حرف از تجسم و خلق زندگی به شکل دلخواه شد ولی من دوست دارم جوری دیگه ای برای خلق خواسته هایم اقدام کنم و ریموت ذهنم رو بزنم و خاموشش کنم و تازگیا به این نتیجه رسیدم که ما خلق شدیم تا از زندگیمان لذت ببریم و این خواسته در لوح وجودی ما حک شده و اصلا نیازی نداره که ما کار خواصی انجام بدیم فقط باید اسلام بیاریم

    اسلام بیاری بله اسلام به معنی تسلیم

    تسلیم جریان هدایت

    و اعتماد به مسیر رب که هرچه پیش بیاد خیر مطلق هست و دیگه زور نزنم عوضش کنم نخوام اونی که فکر میکنم درسته رو تجسم کنم

    نمیدونم این مسیر چیه چند وقتی هست هر اتفاقی برام پیش میاد نگران نمیشم و زور نمی زنم که شرایط رو عوض کنم که اونی که فکر میکنم درسته رو قرار بدم جاش میگم بزار ببینم خدا چه پلنی برام چیده

    خیلی آرامش داره مسیری که بسپاری به خداوند و اعتماد کنی و نخواهی که کار سنگین فکری انجام بدی و آزاد و رها باشی

    الان توی شرایطی هستم که کاملا آرامش دارم به مسیری که برام رقم میخوره زندگیش میکنم و تمام سعی ام رو میکنم که از زندگی لذت ببرم

    نه دفتری دارم که بنویسم ونه نگران آینده هستم ذات وجودی من که خداونده از اون بالا از بالای ابر ها داره تمام مسیر قبل و بعد منو می بینه و میگه اسلام بیار تا از غم آینده برهانمت واز ترس نجاتت بدم

    میگه به مسیر من اعتماد کن و آزاد و رها ادامه بده و نگران نباش

    این کامنت رو هم من ننوشتم

    عاشقانه دوستتان دارم

    در پناه جان جانان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    سهراب سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 1570 روز

    به نام خدا، سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    نمیدونم چی میخوام بنویسم فقط دستامو بردم رو کیبرد گوشیم و تایپ دارم میکنم، استاد این سایت و این مکان مقدسی که من و خیلی از دوستان هروز داریم ازش استفاده می‌کنیم شده همه چیز ما با اینک من زیاد اهل کامنت نوشتن نیستم ولی هروز صدای استاد تو گوشم هست ، و بعضی موقع ها جواب سوالات بعضی بچه هارو میدم به اندازه درک و باور خودم ، واما درمورد این فایل من تازه دارم‌ قانون رو درک میکنم حرف های استاد رو دارم درک میکنم میفهممش که چجوری باید انجامش داد ، واین یه چیز مشخصی بود برام که من درحال تغییرِم ، من دوسه روزه کتاب از خدا بخواه او میدهد(من عاشق کتاب خوندن هستم یکی از تفریحاتمه تشنه ی خوندنم) میخونم در کنار فایل های استاد، در مورد تجسم ،باور ،فرکانس و ارتعاش حرف میزنه به این صفحات که رسیدم و وقتی به خودم آرزوها و رویاهام فکر میکردم تجزیه تحلیل میکردم ، فایل شما اومد و فایل شما درمورد همین بود و برام یه مهر تاییدی بود که مسیر درسته هدامه بده ،دیگه عادی شده برام اصلا بعضی موقع ها پیش بینی می‌کنم ، یا اینکه به یه چیزی فکر میکنم سوالی چیزی پس ذهنم هست بعد چند ساعت یا روز بعد جوابش خودبه خود ظاهر میشه ،دیگه سورپرایز نمیشم تو هیچی من دیگه با این دنیا کاری ندارم فقط به خودم یادآوری میکنم فقط باید رو خودت کار کنی و ببینی چه مقاومت هایی تو خودت هست و تغییرشون بدی و باور جدید بسازی همین، تو خالق شرایطت هستی ببین چجوری میتونی به اونچیزهایی که حستو بهتر میکنه فکر کنی چه باورهایی بهتری بسازی دوره عزت نفس و عشق مودت هم دارم کار می‌کنم ، که منو بیخیال تراز کل دنیا کرده،

    اصلا نمیدونید چه حال خوبی و عالی دارم ،و فقط رو مورد مالی مشگل دارم که اینم هم احساس میکنم درحال حل شدنه چون دارم نشونه هاشو میبینم و دارم مبالغ و رقم های زیادی رو با دست خودم جابجا میکنم که مال شرکتمونه و دسته منه و مطمئن هستم اگه رو باورهای ثروتم کار کنم صدرصد این هم حل میشه البته من هنوز دوره ثروت رو ندارم، انشالله که با هدایت و به وقتش خداوند منو هدایت میکنه که دوره ثروت رو بگیرم،

    راستی درمورد این فایل هیچی ننوشتم، من هم مثل خیلی از دوستان از بقیه دوستان جدا شدم با خودم و تنهاییم خیلی حال میکنم اغلب تنهام و فایل استاد تو گوشم دارم پیادروی میکنم یا دارم با خودم حرف میزنم ، وقتی رو خودم کار کردم این اتفاق افتاد ، و کامنت دوستان رو خیلی میخونم و یه گنجینه ست .

    استاد بی نهایت سپاسگزارم در پناه الله یکتا شادو تندرست باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    بتول دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 796 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم عزیز و مهربان

    من از دیروز 4 بار این فایل رو گوش دادم و نوشتم.الان هم با اینکه خوابم میاد ولی با عشق دارم این فایل رو مینویسم.بچه هام خوابن و من از سکوت و تنهاییم لذت میبرم و فایل گوش میدم.

    چقدر من نیاز داشتم به این آگاهی ها خیلی وقتا فکر میکردم چرا با اینکه من دارم روی خودم کار میکنم که آدم بهتری بشم ولی چرا اینقدر تنها شدم

    خیلی از آدمایی که سال ها باعث آزرده شدن من میشدن به راحتی رفتن خیلی تو زندگیم کمرنگ شدن نه به من زنگ میزنن نه کاری با من دارن و چقدر این موضوع باعث آرامش من شده .چقدر رابطم با همسرم و بچه هام عالی شده چقدر همسرم به من احترام می‌ذاره فقط با مهربونی باهم حرف می‌زنیم نه بحثی نه توهینی.

    من فقط فایل های استاد رو گوش میدم و دنیای اطرافم تغییر کرده دیگه خبر گوش نمی‌دم ،پای درد دل کسی نمیشینم،خودمو دوست دارم و زندگیم از هر نظر از لحاظ مالی و روابط عاشقانه خیلی عالی تر از قبله و هرروز بهتر از دیروز و این حس خوب من که احساس میکنم میتونم به آرزوهام برسم قبلاً فکر هم نمی‌تونستم بکنم .همه خواسته هامو می‌نویسم .بعد چند وقت میبینم به خیلی هاش رسیدم.

    زندگی من به دو قسمت تقسیم میشه قبل آشنایی با استاد و بعد آشنایی با استاد که همه جا واسم بهشت شده هر لحظه دارم فایلاتون رو گوش میدم حتی تو مسافرت تو ماشین همه جا به شما و حرفاتون فکر میکنم بعضی وقتا از خوشحالی اشکام جاری میشه.و مریم عزیز که شخصیت و مهربونی هاش واسم الگو شده .قبلاً دیر به دیر به سایت سر میزدم .الان دائم تو سایت دارم فایل گوش میدم و لذت میبرم

    همیشه سالم ،شاد ،ثروتمندو سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    مهدی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 356 روز

    سلام و درود به استاد عزیز و همه دوستان هم فرکانسی

    از این که تو این جمع هستم بینهایت خوشحالم و شکر گزار خدای مهربونم

    من امشب حالم خیلی خوب بود خیلی و

    تازه برای هدفی که دارم اهرم رنج و لذت نوشته بودم و بینهایت احساس خوبی داشتم

    با خودم هی حرف میزدم با خودم میگفتم من هی میرم نشانه ها رو هر شب میبینم

    و چندتا شب بود که فایل های مربوط به سفر به دور آمریکا بود یعنی چیه این نشانه

    خدا میخواد چی بهم بگه

    آخه من خیلی با دیدن این فایل ها حال خوب بود

    هی میگم خب خدا می میخواد بگه که من متوجهش نمیشم

    امشبم تصمیم گرفتم بیام نشانه امروز رو چک کنم که برخوردم به همین فایل استاد عزیز

    اصلأ اینقدر صحبت های استاد به دلم نشست که کیف کردم

    و لابلای این حال خوب به این رسیدم که بابا خدا میخواست بهم بگه به تمام اون زیبایی هایی که تو اون فایل های سفر به دور آمریکا دیدی میتونی برسی

    به شرطی که در راهی که قدم گذاشتی ثابت قدم باشی و متعهد

    انگیزم بخاطر یه سری جریان‌ها و اتفاقاتی که از شروع دوره دوازده قدم برام اتفاق افتاد روی صد بود

    اما امشب هزار برابر شد که همینجوری ادامه بدم

    خیلی از شما استاد ممنونم

    و خدارو شاکرم که شمارو در مسیر من قرار داد

    در پناه ایزد یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    مينا ماجدي گفته:
    مدت عضویت: 1025 روز

    سلام استاد عزیزم ،مریم جان خیلی خوشحالم و چند روزی هست در پوست خودم نمیگنجم!! الهی شکر که داره تلاش هام نتیجه میده .. از قدرت تجسم بگم که داره خلق میشه… چند قدمی رسیدن به خواسته هام هستم خدایا عاشقتم ممنونم ازت الهی شکر واقعا …. انقدر حرف دارم… کن دانشجوی 12 قدم هستم و عاشقشم.. شاید مثل بقیه کار نکردم ولی همون کمش هم داره نتیجه بزرگ میده … به زودی میام از نتایج بزرگم میگم براتون خیلی ممنونم از استاد عباسمنشعزیز بهترین استادی که تا به الان داشتم هر روز با فایل های شمت زندگی میکنم و همین فایل چقدر جذاب بود دو سه روزه دارم گوش میدم و تایید میکنم الهی شکر بابت آگاهی های این سایت ارزشمند مثل یه خونه امنه! که هر موقع حال بدی دارم میام اینجام حالمو میسازم ،واقعا قوی ترین روشی که برای خلف خواسته ها وجود داره همین قدرت تجسمه! و من خیلی ازش لذت میبرم در پناه خدا باشین و پرقدرت ادامه بدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2240 روز

    سلام به دو استاد عزیزم و به همه ی دوستان نازنین بهشتمون.

    بازگشت خودم رو به میادین کامنت نوشتن تبریک می گم :))))

    خدایا شکرت که بعد مدتها دوباره این اجازه رو بهم دادی و به وقتم برکت دادی تا بتونم بیام و کامنت بنویسم.

    مربم بانو یک دنیا سپاس که بعد از پنج سال این فایل فوق العاده ارزشمند رو برامون گذاشتین تا لذت ببریم از آگاهی هاش. استاد بقول سعیده جان دور سرت بگردم :))) چیکار کنیم جز شکر هزاران باره ی خدا از بس که شما خوبین… آخه مگه میشه؟ مگه داریم؟ من بعضی وقتا که شیرینی های لیلین خیلی زیاد میشه و دلبریاش از حد می گذره دلم می خواد از شکر و خوشحالی باز شه انگار جا به اندازه ی کافی نداره خخخخ. استاد شما هم از خوبی و استاد بی نظیر بودن همین حس رو به آدم می دین. خدایا شکرت برای وجود دو استاد نازنینم. عاشقتونم به شدت!!

    چقدر همه مشتاق یه فایل جدید بودیم. با چه سرعتی کامنتا میاد و چه کامنتایی خدایی. خیلی لذت بردم از خوندن کامنتا. هنوز خیلی دارم که بخونم ولی عالی بود تا اینجا.

    وقتی فایل رو گوش می دادم با خودم همش داشتم فکر می کردم واقعا بازی همینه. واقعا اگه من یادم باشه، هر لحظه از زندگیم این نکته رو در نظر داشته باشم، اگه باور داشته باشم که من خالق تک تک اتفاقات زندگیم هستم، دیگه خب تمومه، دیگه من الان باید رو عرش باشم از ذوق و خوشحالی و البته نتایج. با خودم گفتم واقعا چرا به اندازه ی استاد نتیجه نگیرم؟ این یه واقعیته، به مرور باورم نسبت به این قضیه هی داره بیشتر میشه که من خالق زندگیم هستم. من با کانون توجهم تمام اتفاقاتم رو خلق می کنم. خدایا شکرت. احساس می کنم به همون نسبتی که این باور در من داره قوی میشه به همون نسبت مدارم داره بالا می ره و آسان میشم برای آسانی ها. نشونه ها میاد نتایج میاد. از خواب شب لیلین که خدا رو شکر دیگه از 7/5-8 شب می خوابه تا 5/5که پا میشه برای شیر، تا انعطاف مدیرم و برنامه ی کاریم که راحت می تونم سه روز رو از خونه کار کنم تا بیشتر شدن مشتری های همسرم تو کار املاک و خلاصه خیلی چیزای دیگه.

    هفته ی پیش روز تولدم بود و از خدا خواستم خدایا خودت شادم کن خودت بهم هدیه بده من با غیر تو کاری ندارم. جالب اینجا بود که یه دوست عزیز و فرکانس بالا (قلب زیاد) بدون اینکه بدونه تولدمه، اون روز بهم پیام داد و حسابی خوشحالم کرد تازه نه تنها خودش، بلکه دوتا بچه های گلش هم برام نقاشی و تبریک فرستادن… (کلی چشای قلبی) من همش قربون صدقه ی خدا می رفتم که چقدر سریع خواسته م رو اجابت کرد. تازه قضیه به اینجا ختم نشد وصبح روز بعد یه دوست نازنین فرکانس بالای دیگه هم وویس فرستاده بود و تولدم رو تبریک گفته بود و کلی چشام باز قلبی شد. خلاصه انقدر ذوق کردم از این که از خدا خواستم و واقعا هم خوشحالم کرد. خدا رو شکر می کنم که به مرور با نازنینایی در ارتباطم که باشون حرف مشترک دارم. و خدا رو شکر می کنم که مامانم و نسیم و یاسمن و خواهر بزرگترم نسرین اینهمه سال از بهترین دوستام هستن و تقریبا هر روز بصورت مجازی کلی حرف راجع به قانون و سایت و فایل و اتفاقات خوبمون باهم می زنیم.

    دوره دوازده قدم واقعا بی نظیره و خدا رو شکر که چند وقتیه دوباره این دوره رو شروع کردم. اصلا دیوانه کننده س. جالبه که بعد از چندتا فایل قانون آفرینش، 12 قدم اولین دوره ای بود که من و مامان و یاسی و نسیم شروع کردیم باهاش رو خودمون کار کردن، ولی اون موقع فرکانس من خیلی پایین بود، با این حال کلی نتیجه گرفتم و بقول مامان ما شخصیتمون با اون دوره شروع کرد به تغییر کردن… ولی الان که دوباره شروع کردم حس می کنم درکم خیلی خیلی بیشتر از اونبار هست و انقدر ذوق دارم براش و گاهی از تصور نتایجی که قراره بگیرم تو پوست خودم جا نمیشم :))))

    خدا رو شکر می کنم که بلاخره بعد از چندین بار شروع کردن به نوشتن، اینبار دارم تمامش می کنم و این ننوشتنهام داره به پایان می رسه. خدایا عاشقتم چقدر مهربونی چقدر نزدیکی بهمون و ما خیلی وقتا یادمون می ره… خداجونم ازت می خوام تو این راه ثابت قدم باشم هدایتم کنی، هدایتهات رو ببینم و بشنوم و به مسیرم با خوشی ادامه بدم.

    استاد عباسمنش و استاد شایسته یک دنیا سپاس… به امید روزی که از نزدیک از نتایجم براتون بگم با کلی چشمای قلبی :)

    [لیلین هم اینجا تمام مدت داشت منو با “ایییییی ایییی” گفتن همراهی می کرد :))))]

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  9. -
    زهرا آقچه لو گفته:
    مدت عضویت: 749 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سپاسگزارم خداوندی را که هرچه داریم از اوست.

    سلام خدمت استاد بزرگوار و همه عزیزان. استادجان واقعا این فایل ارزش بارها دیدن داره. با دیدن فیلم خونه سیمانی اصلا دگرگون شده ام اصلا ایمان و باورم به اینکه میتونم صد برابر قوی تر شد. ایمانم به خداوند به خودم به قدرت تجسمم هزار برابر بیشتر شد. خدا را شکر

    واقعا پنج سال پیش ضبط شد ولی الان زمانش بود که روی سایت قرار بگیره چون الان ما تو ارتعاشش قرار گرفتیم واقعا ادم میتونه هرچیزیو میخواد خلق کنه خدایا شکرت

    چقدر متحول شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    یاسمن سالاری گفته:
    مدت عضویت: 784 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ألیس الله بکاف عبده : آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟؟؟

    بله ک هست صد در صد ک هست ، وقتی خدا میشه دوستت ، رفیقت ، پدرت ، مادرت ، خواهرت ،برادرت و همه زندگیت اصلا مگه چشمت جز خدارو میبینه؟ مگه صدای کسی دیگه رو میشنوی؟

    خدایا نمیدونم چطوری ازت ممنون باشم چطور ازت سپاسگزار باشم ک لایق ذات مقدس تو باشه خدای مهربون من

    استاد جانم هزاراااان بار ممنون شما هستم بابت این سایت آسمونی ک کلمه ب کلمه سخن الله مهربونه

    استاد شایسته چطوری ازتون تشکر کنم بابت این دل دریایی شما ، بابت محبت و لطف شما هزاران مرتبه سپاسگزارتونم و از کیلومترها فاصله شما رو در آغوش میگیرم

    خداروشکر بابت قدرت تجسم ک تو ذهنمون زندگیمونو میسازیم مثل ماکت معماری و بعدش میایم در دنیای مادی مثل همون و گاها بهترشو میسازیم

    مثل من ک سال 98 یک دختر ساده با حقوق پایین تو شهرستان مرزی و کوچیک زندگی میکردم و با تجسم( قانونو نمیدونستم) زندگی در شهر بزرگ با حقوق بالارو ترسیم کردم

    یا وقتی گوشیم خراب شد تجسم کردم و گوشیمو عوض کردم

    استاد من الان قدم دومم ،البته تا قدم نهم خریدم ولی تا قدم دوم پیش رفتم اینقدر ک این جلسات پر محتواست و برای من ک هنوز یک ساله دارم روی خودم کار می‌کنم چقدر آموزندس و البته کمی سنگین،

    استاد وقتی خودمو مقایسه می‌کنم میبینم وای خدا چقدر تغییرات تو این یک سال ، اینقدر ذوق دارم خودمو تو قدم دوازده ببینم ک کجام چون مطمئنم خودمم باورم نمیشه ، استاد تازه من یک صدم درصد قوانینو باور دارم فکر کنید اینقدر نتیجه گرفتم حالا ببینید قدم دوازدهم چقدر عوض بشم

    ( شغلمو عوض کردم، مسافرت رفتم بعد 4 سال، بدهیامو صاف کردم ، گوشیمو عوض کردم، ایرپاد گرفتم و…کلی جاهای دیدنی و زیبا دیدم ، تمرکز بر زیبایی‌هارو یاد گرفتم و این حال خوب و توکل و…)

    استاد خیلی لذت داره از بدنه جامعه جدا بشی عجب حسیه ، وقتی تنهایی تازه زندگیت شروع میشه ، وقتی با خدا حرف می‌زنی و اصلا متوجه تنهایی نمیشی

    ولی واقعا استاد همه چی تکامله حتی حرفای شمارو بعد ها ما تازه متوجه میشیم و این واقعا تحسین بر انگیزه

    حتی تجسم من اول زور میزدم بعد فهمیدم همین گفتگوی ذهنیم ینی تجسم

    استاد ممنونم بابت زحمت هاتون ، بابت اینکه با سخاوت این اصول رو ب ما یادآوری میکنید ، ممنون از خانم شایسته عزیز و مهربونم ، ممنون از هم کلاسی های گلم ک با کامنت های نابشون ب جا افتادن بیشتر قوانین در ذهنمون کمک میکنن ، ممنون از خودم ک دنبال اصل بودم و خدا هدایتم کرد، ممنون از گوشیم از اینترنت از تکنولوژی

    خدااااااجون هزاراااان مرتبه عاشقتم و ممنونتم رفیق جینگ من ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: