live | استفاده آگاهانه از قدرت تجسم خلّاق - صفحه 24

732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام تنها شور و عشق هستی

    خداجونی شکرررررت که انقد باهات صمیمی شدم ‌

    عاشقم برای همه ی معجزاتت تو زندگیم

    سلامتی ابدی

    ارامش عشق شادی خنده ای که مثل رودخونه ای که هی بیشترو بیشتر میشه

    و رب از دونه دنه دستای پر از برکتت پدرو مادر استادم وهمه معجزات وعشقی که بهم داشتی واقعا شکر

    ،،،،،،،،،،،،

    نشونه حرف زدن با خودم

    من این فایل دقیق حال امروزم بود امروز عصری مامانو ابجی دهات بودن اومدم پیشه شون کنارشون انقد احساس شادی عجیب میکردم تو راه پیش خونوادم میگن تو فکرت چقد عوض شدی چقد شاددد ومیگن ابجیه هنرمند دیگه با یه اهنگ معمولی چنان شوری داشتم که نگو اونا به اهنگام میگفتن نوحه ولی اولش کمی گیج شدم چرا منو انقد شاد میکننن پر از شور رقص وهیجان ولی اونا هیچ تعجب کردم عجیب خندم گرفته بود از هر لحظه ام سپاسگزار نهایت لذتو میبردم همه توجهمو روی کامنت میزاشتم رفتیم هیت و جااایی که میخاس از دستم بره تو دلم شروع میکردم میگفتم خدااایی کمک خدایی کمک جمش کن خلاصه زهنمو کنترل کردم زندگیم عجیب قریب رویایی تو اسانی شاهی هست به قبلا انقد کارها برام اسون شدن کلی وقت انرژی تمرکز اوردم برای باورسازی و عشقبازی با ربم

    معجزه کارمو زندگی

    خیلیا رو میبینم زندگی شون هر چی میگزره سخت تر میشه اینا ادمای قبلی زندگیم هستند

    ولی از وقتی استادو میبینم افراد موفق افراد ثروتمند افراد رفیق با رب عجیب زندگیمو میبینم فرق داره ویژه شده همه کارام همیشه رل منم خوشحال کاری اسون لذت بخش عشق خالص وقتی نقاشیام دنبالم هست خقد خوشحالم دنبال یه فرصتم برم سرشون طرح بیشترو بیشتر با اینکه خیلیا تنفر دارند از اینکه یه ساعت بیشتر کار کنند

    امیدو موفقیت شغلی من همیشه دنبال این مشاورا تحصیلی بودم بگن دکتری حسابداری فلان ارزشمند روش مشتری خابیده ثروت روی اونه الان با حرف استاد میگه هر شغلی ثروت توش خابیده منطق میخای

    نشونه موفق نقاشی

    من کمی تو گوگل اینا چرخیدم کلی افراد ثروتمند تو نقاشی پیدا کردم چقد کامنت اتفاقی برخوردم و ایده اومد افراد ثروتمند نقاشو دیدم خوب حالا نقاشی انرژی اثر خلشون ارزشمنده وتونیس فرق میکنه عدالت رب چی میگه

    خدا اونارو دوس داره مارو نداره

    اونا تو بقلشن ما خیلی دوریم

    قانون خدا عاااااشق دونه دونه بنده هاشه وبا تکامل هر چی میخای اوکیه یه زره زمان میبره همین وگرنه خدا مثل پدری غنی عاشق برات همه چی سلامتی شادی زوق انرژی مهارت شغل مشتری ثروت همه چی فکر شو نمتونی بکنی بهت روزی بخشیدهو وما هر خیری که فکرشو بکنیم بهمون خدمت کرده و میکنه

    بحث سپاسگزاری و تکامل

    من زندگیمو میبینم چرخش روغن کاری شده وداره حرکت میکنه نشونش این شادی وبهبود های زندگیمه

    مهارت سپاسگزاری

    واقعا گاهی زهنم میبرتم که منفی شه قرقرر کنه بگه سخته خودتو خسته میکنی هیچ فایده نداره یا کمبود هارو هزار برابر بزرگ میکنه فقرو کمبود رو یاد خدارو ببره عشقشو ولی به انی نمیکشه صدای قلبم بلند میشه کمک کمک من دختر لوس لوس خودددم خخخ خیلی خودمو دوس دارم ولی دیگه دارم روش کار میکنم رو منطقش

    بعد دیگه داشتم میگفتم تا صدا در میاد خداااییی ببرم تو بقلت تو پناه خودت میخام احساسم عالی باشه به دقیقه نمیرسه اصلا به طور جادویی فراموش میکنم و باز اون شادابیم بیشترو بیشتر میشه از اینکه همیشه همراهو کنارمی نهایییییت سپاس با احساس فوقالعاده عشق اغوش خالصانه

    21شهریور 1403

    نشونه تازگی دلم میخاست امروزفایل جدید از استاد ببینم چند بار اومدم نبود بعد اومدم دهنم باز موند اخیش بازم بخشیدی عاشقتممم

    نشونه دوره دوازده قدم تازگی من دوره خریدم میخاستم مطمن بشم دوره درست خریدم با تعریفاتش خیالم راحت شد توی تمرین میگفتین کاری که هر چی روش زمان میزاری سه روز نهایت شوق و لذت رو برات داره راحت انجام میدی الان این فایلم عجیب گفتین

    در پناه تنها عاشق وفرمانروا…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به همه دوستای عزیزم در این سایت بینظیر

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته

    اگر چه این سایت قدیمی هست اما چقدرررر آگاهی های تازه است هر چقدر گوشش میدی باز میخوای بشنوی چقدرررر احساس خوبی داشتم و دارم با این فایل.

    استاد عزیزم یک نکته و شاید بگم یک ویژگی که من بسیار بسیار غز بین دها ویژگی خوبتون همیشه تحسینش میکنم و باعث شد خیلی زود حرفهاتون به فواد من بنشینه همین خودمانی بودنتون و اینکه خودتونید و ادا در نمیارید همون چیزی که هستید، هستید.

    چقدررر من هر روز سعی میکنم خودم باشم و از خود قبلیم بارها و بارها بهتر شدم.البته این رو از شما یاد گرفتم.

    اما در مورد تجسم هم آگاهانه و هم غیر آگاهانه خیلی از چیز ها رو تونستم کوچک و بزرگ خلق کنم در واقع اون زمانی که جووون بودم یا نوجوان بودم وقتی به آنچه مثبت فکر میکردم همون میشد و بالعکس.

    اگر بخوام صورت خلاصه مهم هاشون رو بگم البته

    آگاهانه هاشونو

    1.خرید موتورهای مورد علاقه در دوران دبیرستان

    2.بهترین بازیکن زمین شدن بارها در مسابقات بسکتبال

    3.قبول شدن در دانشگاه در رشته مورد علاقه

    4.دعوت به همکاری از طرف اساتید دانشگاه در زمان دانشجویی

    5.مهاجرت کردن 2 مرتبه به کشورهایی که دوست داشتم

    6.تماس های تلفنی رو که دوست داشتم افرادی به من برقرار کنند.

    7.خرید خانه

    8.پیدا کردن یک گمشده ای در درونم که سالها به دنبالش بودم (که به لطف الله همفرکانس شدم با شما) و یه چیزی فراتر از همه چیزهای مادی میخواستم اما نمیدونستم چیه و اون پیدا کردن و شناخت اون خدایی بود که شما تعریفش کردی و به من و ده ها انسان شناسوندید( این برداشت من از هزاران کامنتی که بچه های ا در سایت نوشتن و من خومدم )

    و…

    آگاهانه ها

    1.پیدا کردن کارفرماهای که باب دل من باشند

    2.دریافت دستمزدهایی که بهم بدون کوچکترین چک و چونه ای پرداخت میکنند

    3.پیدا کردن اشیا قیمتی گمشده

    4.پیدا کردن کلی پول در خیابون

    5.واریز پول انتقال قبلاً به کسی غرض داده بودم و یادم رفته بود

    6.پیدا شدن میلیون ها تومان گمشده در بانک

    7.فروش اپارتمان هایی با قیمتی که نوشته بودم (ملک های خرید و فروشی)

    8.اومدن افرادی که باعث رونق کسب و کار من شدن

    خلق

    9.اوردن هدایا و وسایلی که دوستشون داشتم داشته باشم

    10 خرید دوره ها

    11.درست شدن کارهای اداری به صورتی بسیار آسان

    و…

    استاد از ستاره قطبی هیچ چیزی ننوشتم اما بسیار بسیار بسیااار نتیجه گرفتم که امکان نوشتنش ب دلیل تعدد وجود نداره.

    سپاسگزارم از بچه ها به خاطر کامنت خاشون یعنی بعضی از کامنت ها واقعا باید براش پول پرداخت کرد. چقدررر من ازشون چیزی یاد میگیرم و قلبم باز میشه و تحسینشون میکنم به خاطر درک بینظیرشون

    سپاسگزارم از شما و بانو شایسته که این فایل گرانقیمت و گران بها رو به من همه دوستان عزیزم هدیه دادید مثل هزارها فایل رایگان دیگه.

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3796 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش عزیزم،‌ بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزانی که در این مکان مقدس حاضرند…

    دوره 12 قدم یک دوره بی نظیر بود و هست. دوره ای که محال ممکنه که هر بار شروعش کنم اتفاقات فوق العاده ای رو توی زندگیم تجربه نکنم. به تازگی بعد از سه بار شروع این دوره تصمیم گرفتم که مجددا از اول و این بار با وسواسی موشکافانه هر جلسه رو 5 بار ببینم، کامنت های پرامتیازشو بخونم و سعی کنم با همه وجود تمریناتشو انجام بدم.

    توی همین سه ماهی که این دوره رو مجددا شروع کردم اتفاقات بسیار فوق العاده ای برام افتاد. هنوز جلسه سوم از قدم اولم ولی به حدی همین سه جلسه تغییرات عجیبی در شخصیت و باورهای من ایجاد کرده که اگه بخوام بگم قطعا مثنوی هفتاد من میشه.

    میخوام در پایان قدم اول بیام و توی چک آپ فرکانسی با جزئیات کامل در مورد تاثیرات محیرالعقول این قدم بنویسم. اما همینجا فقط یه مورد از این تغییرات رو بگم که در مورد مسائل مالیه و ذهن بهتر درکش می کنه. اونم اینه که بالای 150 میلیون تومان پول ساختم که همش به واسطه لطف و مرحمت رب العالمین بوده. تاثیرات این دوره و کار روی ذهن باورنکردنیه. کلی تغییر دیگه از مهیا شدن شرایط برای ازدواج و دراومدن اسم توی قرعه کشی ماشین و گسترش مخاطبین کاریم در حوزه مشاوره تحصیلی هم بوده که ان شا الله در چک آپ فرکانسی پایان قدم یک به صورت موشکافانه در موردشون می نویسم.

    اما به نظر من همونطور که خلاصه قران در سوره حمد که شروع کتابه گفته شده، خلاصه کل دوره هم در 20 دقیقه ابتدایی جلسه 1 قدم 1 گفته شد! اونجایی که استاد صحبت از دیدن افکار ذهنی می کنن به اعتقاد من بسیار پرمعناست. همین 20 دقیقه به نظر من برای تمام عمر یکی مثل من کافیه که به هرچیزی که اراده می کنه دست پیدا کنه. این که بتونم افکارمو ببینم، بدونم آبشخورش کجاست و مثل یک مدیر اون رو تغییر جهت بدم و یا حذفش کنم. همه قانون همینه! همه کنترل ذهن همینه و بس!

    اما امان از این ذهن چموش که این همه تاثیر می بینه از اجرای قانون و باز داره اما و اگر میاره. باز تا یکم ازش غافل میشم میره به سراغ چیزایی که نباید بره.

    جدیدترین دستاویزش در مورد جلسه دفاع پروپوزال دکترای منه که به زودی قراره برگزار بشه. داره شروع میکنه به نجوا کردن و worst case scenario رو با جزئیاتی دقیق بیان می کنه و تا جایی که می تونه سعی می کنه حال من رو بد کنه.

    اما ایمان دقیقا همینجاست که معنی پیدا می کنه. وقتی که همه چی گل و بلبله و هیچ مساله ای وجود نداره که همه شیر میشن! ایمان واقعی جایی خودشو نشون میده که مسائل رخ میدن. این جا همون جاییه که من باید این مسائل رو فرصتی از جانب خداوند برای بزرگ کردن روح خودم ببینم.

    اینجوریه که اگه ادامه بدم به این مسیر و با قدرت پیش برم، نتایجی که رخ داده به قول استاد به تصاعد می خورن و خیلی خیلی بیشتر میشه. به زودی توی سه ماه یک میلیارد و پونصد میلیون ساخته میشه. و بعد پونزده میلیارد و به همین ترتیب! فقط مهم دو چیزه: 1- فراموش نکنم که چه چیزی باعث ایجاد این اتفاقات شد و با همه وجودم سعی کنم در این مسیر بمونم و اجازه ندم چیزی من رو از این مسیر خارج کنه و 2-به هر مساله ای با دید اشتیاق نگاه کنم. دنبال این باشم که از طریق حل اون خودمو بزرگتر کنم و به جایی برسم که به قول استاد «مسائل رو از خودم بزرگتر نبینم!»

    یه دوره ای رو خودم شروع کردم که در کنار دوازده قدم پیش ببرم به نام «دوره فایل های دانلودی»! و هر روز یک فایل دانلودی استاد رو (که عمیقا باوردارم میلیاردها تومان ارزش هرکدومشه)، سعی می کنم با دید موشکافانه بررسی کنم. امروز فایل «پاسخ به نظرات»‌رو می دیدم که در پارادایس زیبا ضبط شده بود. استاد این جمله که «من مسائل رو بزرگتر از خودم نمی بینم» رو اونجا گفتن. و خیلی جالب بود که به روند تکاملیشون اشاره کردن.

    گفتن من همیشه با هر اتفاقی که می افتاد و کمی من رو نسبت به آینده نگران می کرد بهم می ریختم و فکرم مشغول میشد. (مثل همین جلسه دفاع پروپوزال من!) ولی اینقدر سعی کردم روی ذهنم کار کنم که الان دیگه خیلی اتفاق ناگوار به ندرت رخ میده و همون هم به راحتی آب خوردن حل میشه و اتفاقا کلی برکت هم وارد زندگیم می کنه. مثال اون جریمه ای که در اتوبان i10 در بدو ورودشون به امریکا رو زدن که در نهایت اون سلسله اتفاق به ظاهر ناخواسته منجر به دریافت اقامت دائم کشور امریکا برای استاد شد. (صرفا به این دلیل که استاد در اون لحظات پر خوف و خطر که ذهنشون میگفت الان دیگه قراره دیپورت بشی و یا این که زندانیت کنن، تونستن خودشونو کنترل کنن و با یاداوری اتفاقات ناگواری که در گذشته تبدیل به احسن شد، حالشونو خوب نگه دارن.)

    من هم در این شرایط باید یاد بگیرم ذهنمو مشغول کنم. ذهن به قول استاد در جلسه 1 قدم 1 تا بیکار میشه، سریع شروع می کنه به تفکرات منفی و فرکانس های ناگواری رو به جهان ارسال می کنه و اگه جلوشو نگیرم به قدری بزرگ میشه که واقعا به سختی میشه باهاش مقابله کرد.

    پس من،‌به عنوان کسی که شاگرد مکتب توحیده و دوست داره پاشو جای پای مرادش استاد عباس منش عزیز بذاره،‌باید در این مواقع ایمانم رو نشون بدم. شاید به اندازه استاد قوی نشده باشم که بتونم با یاداوری اتفاقات مثبت گذشته به ذهنم جهت مثبت بدم، اما حداقل می تونم ذهنمو مشغول یه کار دیگه کنم. و وقتی اون کار تموم شد باز یه کار دیگه. و اینقدر این پروسه رو تکرار کنم تا اون افکار منفی در ذهن من محو بشن… .

    علت نوشتن این کامنت هم دقیقا همین بود. گفتم بیام و برای این که ذهنم رو مشغول کنم یه کامنت خوب بنویسم تا هم بعدا بخونمشو به خودم یاداوری کنم اون همه نگرانی برای جلسه دفاعیه پروپوزال بی فایده بود و این جلسه به سادگی هرچه تمامتر توسط خداوند مدیریت شد و به پایان رسید، و هم این که به خودم یاد بدم ذهنمو کنترل کنم. قطعا اگه بتونم در همچین شرایطی ذهنمو کنترل کنم وقتی که این مساله حل بشه، کار کنترل ذهن برای من خیلی راحت تر میشه.

    به قول استاد درسته که این ذهن یه اسب چموشه! ولی افسارش دست منه و من می تونم رامش کنم. درسته رام کردنش خیلی سخته و کار میخواد ولی وقتی که رام بشه سواری خیلی خوبی میده!!!

    دورتون بگردم استاد که هر یه جمله ای که بیان می کنید از دهانتون بی اغراق در و گهر نایاب می ریزه. خداوند شما و بانو شایسته بزرگوار که الحق و الانصاف لایق همراهی با استاد بزرگی چون شما هستند رو برای ما حفظ کنه.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم برجهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.

    خدانگهدار

    1403/6/22

    00:10

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    سحر جهان تیغ گفته:
    مدت عضویت: 504 روز

    به نام‌ خداوند هدایت گر

    خدای من منو هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت دادی

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون و دوستای هم فرکانسیم

    به شدت دلم خاست کامنت بزارم چون هر بار راجب فایلی که میام کامنت میزارم باورای منو قوی تر میکنه راجب باورایی که با دیدن یا شنیدن اون فایل در من شکل میگیره من حتما راجب اون فایل هم با همسرم که هم مسیره با من حرف میزنم کلام میگم هم میام کامنت میزارم تا به خودم یادآور شه و باورام با تکرار قوی شه واقعا منم این حرفای استاد و تجربه های استاد رود تو زندگیم وقتی انجامشون دادم نتیجه گرفتم و حتی وقتایی که شرایطی به ظاهر نا جالب تو زندگیمون پیش میومد سریع به خودم میگفتم اها سحر داستان اینه که اول خودت نه همسرت نه فرزندت هیچکس و هیچ چیزی تاثیر نداشته فرکانس و باورای تو این مساله رو به وجود آورده حالا با ابزارایی که تو این پنج سال یاد گرفتی و هر بار بهت نتیجه داد اینو حلش کن و هر بار با قدرت بیشتر و ایمان بیشتر حرکت میکنم واسه حلشون چون دیدم ک این ابزارا که همون سپاس گزاری با احساس خوب تجسم با احساس خوب عبارات تاکیدی با احساس خوب و ایمان به اینکه نتیجه می‌دهد و من فقط باید رو خودم و فرکانسیم کار کنم و بزارم تو زمان درستش خدا و سیستم برام حلش کنن من سمته خودمو درست انجام بدم درسته که واگویه هست ترس هست غم هست ولی من به قول استاد یکم احساس بهتر دوباره فکرهای بهتر میاد دوباره باز یکم احساس بهتر و فکرهای بهتر تا کم کم ازون احساس بد و ترس بیای بیرون ولی موندگار نیس شرایط بد و ناخواسته مسائل گاهی وقتا با خودم فک میکنم میان تا به قول استاد ببینن تو چی میخای ولی تو با تکنیکایی که یاد گرفتی میتونی اونارو حلشون کنی

    در پناه الله یکتا شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    رویا رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 463 روز

    سلامممممم ب بلندی آسمون ب الله یکتام

    سلامممممم ب بزرگی الله یکتام ب استاد عزیز دلممممم و مریم زیبام

    خدا صدهزار مرتبه شکر ک این فایل قرار گرفت در سایت

    امان از این فایل و آگاهی هاش دلم میخاد روزی حداقل یک بار گوش بدم ب این فایل و هی بیشتر و بهتر بفهمم

    چقد با ارزشه این فایل

    چقد راحت میشه زندگی مونو خلق کنیم و ما چقد سختش کرده بودیم

    وقتی استاد گفت ک در طول روز ما با افکارمون داریم تجسم میکنیم یک لحظه تکون سختی خوردم انگار ب خودم اومدم

    انگار یک دینگ صدا توی سرم اکو شد ک وای بر من چطور حواثم ب این موضوع نبوده

    ک چقدر راحت میشه خالق بود

    رب پروردگارمون خودش زمینه خالق بودن مارو فراهم کرده اونوقت ما با استفاده ناآگاهانه از این امتیازی ک الله بهمون داده داریم ناشکری بزرگی میکنیم

    خدارو صد هاهزار بار شکر ک منو با استادم آشنا کرد و تا من بفهمم لازم نیست برای خاسته هام دست ب دامن غیر خدا بشم

    استادم هر زمان ک فایل شما میبینم و ب قسمت نشانه هدایت میشم فرکانس همراه با عشق و دعای خیر براتون میفرستم

    خودم تو پرادایس تصور میکنم و میگم اینقد نتیجه های بزرگ میبینم ک استادم دعوتم میکنه ب پرادایس زیبا

    مهمون نمیخای استاد؟ من در آینده نزدیک یکی از پر نتیجه ترین بچه های سایت هستم اینو به خودم قول میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    مصطفی نیکوروان گفته:
    مدت عضویت: 3022 روز

    سلام استاد عزیز

    این لایو عالی خیلی آشنا بود بعد که با همسرم دیدیمش متوجه شدیم اون موقع مستقیم از اینستا این لایو رو دیدیم و خیلی لذت بردیم اتفاقاً منتظر بودیم روی سایت بذارید حتی فکر کردیم لابد ذخیره نشده که نیومده روی سایت ولی خدا رو شکر ممنونیم که تصمیم گرفتید این آگاهی های ناب رو به اشتراک بذارید

    در مورد استفاده از قدرت تجسم مثبت و آگاهانه یادم میاد که ماشین و خونه و مهاجرت و شغل و فرزند و خلاصه نیازهای مالی و روابط و هر خواسته ای رو که بهش رسیدم اول راجع بهش تصویر ذهنی قبلی داشتم و راجع بهش قبل از رسیدن حرف زدم و اتفاقا در مورد خواسته های که قبل از رسیدن بهشون حس خوبی داشتم راحت تر بهشون رسیدم

    یادم به جمله ی شما استاد عزیز افتاد که گفتید:

    ما با حس خوب به خواسته هامون می‌رسیم نه اینکه با رسیدن به خواسته هامون به حس خوب برسیم

    راجع به تجسم غیر آگاهانه ذهن الان یه تجربه‌ای داشتم انگیزه‌ای شد بیام رد پایی از خودم به جا بزارم امروز برای پیگیری کار اداری عجله ای تند تند به چند جا رفتم چون فردا هم تعطیل بود و فرصت کم بود و باید زود برمی‌گشتم برای پیگیری‌هاش تا قبل از تعطیلی هی با عجله و مترو و پیاده و دویدن رفتم آخرین لحظه متوجه شدم که مدارکمو جا گذاشتم

    اون موقع که متوجه شدم مدارکم نیست یک لحظه شوکه شدم داشتم توی کیفم هی می گشتم اما نبود وقتی مطمئن شدم که نیست دیگه رهاش کردم اون لحظه توی مترو بودم توی دلم از خدا خواستم بهم بگه قضیه چیه ؟! به محض اینکه سرم رو آوردم بالا تابلوی روبروم توی مترو یک جمله نوشته بود تا دیدم خندم گرفت فهمیدم قضیه چیه خخخخ نوشته بود : (سریع می رسی ولی به ته خط) خلاصه فهمیدم این پیام خدا بود به من که عجله نکن و عجله و هول زدن باعث خطا میشه دیگه آروم شدم حتی قدم هام رو هم آهسته و با آرامش برداشتم

    و تصمیم گرفتم دوباره برگردم مدارک و کاغذهام رو اونجاهایی که رفتم پیدا کنم

    اما در این حین که داشتم با مترو برمی گشتم ذهنم سناریوی گم شدن و کلی داستان و ماجرای پیدا نکردن و این چیزها رو داشت تجسم می‌کرد متوجه شدم که همه این سناریو بافی ناخواسته ناشی از منفی بافی غیر آگاهانه ذهنم هست سریع مچشو گرفتم و دستش رو خوندم و به جای تجسم منفی و تصویرسازی منفی که به بدترین نحو ممکن ذهنم داشت داستان نرسیدن به مدارکم رو رقم می‌زد اومدم با تصویرسازی مثبت و تجسم اینکه به راحتی مدارکمو پیدا می‌کنم و خیلی راحت و زود کارم انجام می‌شه موضوع رو آگاهانه به نحو دلخواهم تجسم کردم و خدا را شکر به همون نحوی که تجسم مثبت کردم مدارکمو پیدا کردم و کارم انجام شد حتی آخرین جایی که باید مدارک رو می‌بردم به صورت اتفاقی با مسئولی که باید کارم رو انجام میداد توی آسانسور باهم سوار شدیم(همزمانی) قضیه رفت و برگشت و گم شدن و پیدا شدن رو بهش گفتم کلی خندید و اتفاقاً باهام صمیمی و دلش نرم شد و کارم رو سریع راه انداخت

    درسی که امروز هم گرفتم این بود که گاهی اوقات ما حتی حواسمون به ذهنمون نیست که انرژیش داره در جهت ناخواسته‌هامون صرف میشه ولی اشکالی نداره مادامی که داریم وی ذهنمون کار می‌کنیم همین که آگاه بشیم ذهن داره چیکار می‌کنه می‌تونیم اتفاقات خوب رو خودمون خلق کنیم و افسار ذهنمون رو در دست بگیریم…

    استاد بازم ممنونم از آگاهی های نابی که همواره منتشر می کنید سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 605 روز

    بنام خداوند مهربان خدایا شکرت استاد عزیز از توسپاس گزارم واقعا تو صدای خداوندی برای من خدارو شکر که الان دارم توی مدار آگاهی ها قرار می گیرم واین لطف پرودگار یکتا هست که به من داره نه بهرخاطر آدم خاصی هستم نه تمام باور م من به خاطر هست که با تمام وجودم مهم ترین مسله زندگیم وجود توحید در تمام زندگیم هست وبه این خاطر شک ندارم خداوند لحظه ای مرا ول شده ونگاه من است به اون نیرو هدایت درون من که روز بع روز دارم این نیرو وقدرتش،رو بیشتر بهتر درک میکنم که کجا داره بهم کمک میکنه واز این بابت از خداوند سپاسگزارم خدایا شکرت استاد چقدر لحظت میبرم وقتی نشانه ها رو می بینم وباعث میشه الکی خداوند نداخت توی دلم که تو رو به عنوان الگوی ذهنی خودم انتخاب کنم واز خداوند پی خواهم کمک کنهدر مسیر توحیدی قانون تکامل رو رعایت کنم وقتی نشانه رو میبینم دقیقا اون اتفاقات که برات رخ داده داره برآم رخ میده چقدر خیلی مسخره ام میکن حتی بچه هام خداوند آگاه هست ومی دونه چقدر خودم هم توی این مسیر بالا پایین شده واحساحس کردم واقعا توهم زدم البته ناگفته یک مدت از این مسیر که کلن خارج از این مسیر بودم بهدخاطر احساحس بدی که داشتم وخدایا شکرت موندم چون تنها راهی که خداوند برایم انتخاب کرده بود خارج نشدم واین هم با اینکه ذهنم تمام تلاشش،می کرد که هر طور شده مرا به شکل های مختلف از این مسیر خارج کنه ولی خدایا شکرت نگاه خودم به خداوند هر چند هیچ شناختی ازش،نداشتم تنها به نیروی داشتم از بچه گی که اون نیرو همیشه ازش،درخواست میکردم دوست داشتم واقعا دوست درم زندگی کنم واون شیوه‌ای بو که خودم همیشه توی ذهنم دوست داشتم اون جوری باشم اون دقیقا چیزی نبود چون توحید ولی با چه نگاهی بلد نبودم از چه طریقی مشخص نبود کلاس های زیادی شرکت کردم وهیچ کدوم نتونست اون نیرو رو درست به من معرفی کنه تا اینکه هدایت شدم به اون منبع انرژی،وچون انرژیش رو دریافت کرده بودم وحاضر نبودم طعم سپاسگزای کردن ودریافت اون انرزی رو با هیچ لحظت آنی عوض،نکنم وبه این خاطر این باعث شد بیشتر در مسیر برای تجربه انرزی بیشتر در این راه بمونم که هدایت شدم به بس خودشناسی وخداشناسی که خیلی دوست دارم قبل خودش شناسی به خدای شناسی برسم که مدت ها هست که به خاطر اون نگاه مذهبی که از قبل از خداوند وباورهای محدود کننده از خداوند داشتم در احساحس گناه وعذاب وجدان بمونم وباعث شده بود ارتباط با اون نیروی هدایت گر قط بشود وباز خدایا شکرت با همین تضاد ها بعث میشه خواسته ها شکل بگیره خدا ی رو بشناسم که این دوتا نشتی انرزی رو بدون هیچ تلاشی وراحتی وآسانی برطرف کنم وارتباط ردو به اون نیرو بر قرار کنم خدایا شکرت خداوند مرا هدایت میکنه به خاطر خودم بعد به خاطر کس های که مرا مسخره کردن نه بخ خاطراینکه نسبت به اون واکنش،نشون بدم وفقط به خاطر عملکرد م روح بزرگ بشه وصدای توحید باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    رسول خانکی گفته:
    مدت عضویت: 1141 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    المعارج

    إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا

    ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺣﺮﻳﺺ ﻭ ﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ;(١٩)

    إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا

    ﭼﻮﻥ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﺳﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﺍﺳﺖ ،(٢٠)

    وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا

    ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﻴﺮ ﻭ ﺧﻮﺷﻲ [ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺭﻓﺎﻫﻲ ] ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﺳﺪ ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺨﻴﻞ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ،(٢١)

    إِلَّا الْمُصَلِّینَ

    ﻣﮕﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ،(٢٢)

    الهی به امید تو

    پروردگارا من از خودم به تو پناه می‌آورم

    هر لحظه که تو را صدا زدم تو اجابت کردی و آغوشت همیشه برایم باز بوده

    چه مامن آرامش‌بخشی و لذت‌بخش تر از آغوش تو

    پروردگارا با تمام سلولهایم و اعماق وجودم تو را سپاس می‌گویم

    و تنها و تنها تورا میپرستم و از تو یاری می‌جویم

    امروز که در لحظات بیشتر به او مشغول بودم و در درونم به لذت و عشق بازی با او سپری شد

    از شکر داشته‌ایم، از نعمت سلامتی ام ،از باران بینهایت رحمت الهی که بی‌وقفه در حال باریدن بود.

    و از خداوند درخواست میکنم که چشمی بینا و گوشی شنوا به من عنایت کند تا نعمات بیکران را نظاره گر باشم

    چند وقتی هست که در درونم صدایی به وسعت بیکران می‌شنوم که می‌گوید بنده من ، من تو را از بدو ورودت به این جهان

    وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

    ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ .(٧٨)

    معجزه ای به نام گوش و چشم و قلب(جایگاه احساس) برایتان آوردم

    پس چرا سپاسگزاری نمی‌کنید

    الان وقتی به خودم نگاه میکنم و خود را غباری هم نمیبینم در این بیکران الهی ،می‌گویم خدایا تو از من چه خواسته ای

    آیا اینگونه نیست که من باید

    تورا به خودت تحویل دهم

    الله اکبر

    از همان نیستی که به این جهان واردم کردی باید بعد از این همه کشمکش برسم به نیستی و تسلیم و اعتماد و توکل و ایمان و دانستن جایگاهم

    آیا به راستی جایگاه من چیست

    نیستی و رسیدن به هستی بیکران تو

    امروز در محل کارم که قدم میزدم و مشغول عشق بازی بودم

    فردی از همکارانم که انسان بسیار فاضل و مانوس با قرآن است را دیدم، از ایشان ناخودآگاه پرسیدم

    جمله ای و کلمه ای به من بیاموز بزرگوار

    چندی تامل کرد و گفت 20 سال قبل من این سوال را از آقای قلمچی (صاحب بنیاد قلمچی) پرسیدم ،او که انسان ثروتمندی است این جمله را به من هدیه کرد و من نیز این را به تو هدیه میکنم

    Don،t loss your way

    راهت را گم نکن

    بله ناخودآگاه یاد جمله استاد افتادم و تعهد ایشان برای اشاعه یکتاپرستی در جهان

    که تا به امروز با ایمان راسخ، توحید را به معنای واقعی کلمه به افرادی که در راه هستند می‌چشاند

    و ما از الهامات ناب الهی ایشان مستفیض هستیم. الهی شکر.

    و هر کس در این سایت الهی مثل دُری گرانبها به اندازه ادراکش توحید را در جهان اشاعه می‌دهد

    استاد جان به قول همه شاگردانت

    آمده بودیم ثروتمند شویم ،شما خودمان را و خدایمان را به ما چشاندی و میچشانی،

    چه معجون دلچسپ و دلپذیری

    هر لحظه نفس مسیحاییت را می‌خواهم تنفس کنم

    بچشم اصلا صدای خدایی برایمان

    چند روز پیش رفته بودم به مغازه سوپری محله مان ،چند عدد خوراکی برای دردانه ها بگیرم که

    فردی بازبان الهی اش داشت کفران می‌کرد

    به خداوندی خدا شاید دو ثانیه روی پاهایم بند نشدم و از مغازه زدم بیرون

    اصلا ذهنم طاقت دوریت را نداشت و نمیخواستم آغوشت را از دست بدهم و وقتی بیرون شدم نفس راحتی کشیدم

    الهی شکری از سویدای وجودم کشیدم و شکرت را گفتم که نجاتم دادی از گوش فرا دادن به کفران و ناسپاسییت.

    در محل کارم بودم صدایی از همکاران را شنیدم که در حال ناسپاسی بود به دوکلمه نرسید و گوشم که در این مواقع با هدایت الهی بسته می‌شود با باد انداختن به آن ، گویی فرکانس ناسپاسی به این درونی که دوسالیست همه ارتباطاتش را قطع کرده و از تنهاییش با خدا لذت می‌برد بسته شد. و اشک شوقی که هر لحظه بر گونه هایم جاریست از لطف و مرحمت دوست.

    نمیدانم این روزها وقتی در جمعی ناسپاسی را می‌بینم ناخودآگاه قلبم تنگ می‌شود و گویی مثل بنده ای ای که از فرعونیان راه فرار را برقرار دانسته و به ندای پروردگارش لبیک گفته شتابان به سمت دریا میرود، صحنه را ترک میکنم

    و به خود می‌گویم خدایا این روح بینهایت زلالت را که به من سپردی چطور بگزارم تکه تکه کنند

    به تو پناه میبرم و از تو یاری می‌جویم و فقط به اربابی تو دلبسته ام.

    مرا پاکیزه و پاکیزه در طی یک روز با عشق بازی با خود بپذیر که من لایقِ پذیرش و آغوش بینهایت مهربانت هستم

    در لحظه ای که دستم را از دستانت خارج‌میکنم و نجواهایی که کوبنده و محکم قلبم را به لرزه در می‌آورد و با عنایت تو و لطف و محبتت تمام تلاشم را میکنم که خودم و قلبم را به آغوشت متصل کنم و تو وقتی تمام قفلهای بسته‌ای را که مانند دربهای قفل شده ی یوسف یکی پس از دیگری برایم باز میکنی و دوباره تو را در قلبم احساس میکنم و خود را در آغوشت آرام و آرام می‌بینم و لبخند رضایتی که به لبانت داری و میگویی فرزندم ازت راضی ام.

    پروردگارا تو را سپاسگزارم که هر لحظه در حال تایید توام و

    تورا به خود تو تحویل می‌دهم

    به قول استاد عندِ نامردیست که تو برای یک به ظاهر مشکلی بینهایت رحمت و لطف مرا فراموش کنی و در صدد ناسپاسی بر آیی.

    در هر لحظه ما به وسعت بیکران آزادیم که روی برگردانیم از هر ناسپاسی و به وسعت بیکرانت سپاسگزار بینهایت نعمتهایت باشیم

    بی آنکه گزندی مارا احاطه کند.

    چندی پیش یکی از دوستان الهی در این سایت مطلبی عنوان کردند که برایم بینهایت درس داشت و کلا نگاهم را به مشکلات و تضادها کنفیکون کرد

    ملک تضاد

    بله ایشان تعبیری داشتند در پاسخ به یکی از بندگان نیک خداوند

    که تضاد ملکی است برای خودش و تو را می‌خواهد به آغوش مهربان ترین مهربانان برساند

    عجب به دلم نشست

    با اینکه بسیار از آموزه های دوست قرآنی ام آموخته بودم

    ولی هر دوبزرگوار برایم در حکم استادی بودند و هستند زیرا مرا به آغوش دوست متصل کردند.

    شیطان فقط و فقط دعوت کننده میباشد و لاغیر

    و وقتی که تو کم کم عظمت وجودیت را میشناسی که یک فرماندهی به عظمت بیکران پشت و پناهت است دیگر نجوا و نجواها را برای خود کوچک میشمری و وقتی خود را به او میسپاری، او قلبت را محکم‌ در آغوشش برایت حفظ می‌کند و تو را از گزند نجواها نجات می‌دهد.

    خدایا تو شاهدی که قلبم و نگاهم و امیدم فقط و فقط به مهربانی و بخشندگی توست

    هر روز نفسم و نگاهم و را به نگاه تو دوخته ام که تو مرا با این حال خوشِ صبح به انتهای شب پر ستاره ات برسانی و لعلکم ترضی را در گوشم و سمعم زمزمه کنی.

    الهی تو را سپاسگزارم که این لطف و مرحمت را به من دادی که در یک غروب زیبا که به عطر صدای اذان مغرب عجین شد بتوانم به عشق بازی با تو بپردازم

    که هر چه هست توئی و تویی و تو.

    اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنْکَ

    الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

    ستایش مخصوص خداییست که پروردگار جهانیان است.

    حق یار ویاورتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1860 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم….

      قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

      بگو: آن مرگى که از آن مى‌گریزید شما را درخواهد یافت و سپس نزد آن داناى نهان و آشکارا برگردانده مى‌شوید تا به کارهایى که کرده‌اید آگاهتان سازد

      سلام به اقا رسول عزیزم و بزرگ قلب..

      من چقدر لذت میبرم از وجود شما در این سایت اقا رسول ارمش رو از تویه کامنتاتون میشه احساس کرد نوششش جانتون این همه ارامش و احساس خوب خدارو صد هزار بار شکرررررررررر

      استاد چه میکین با ما دوستت دارم بینهایت برای این همه شاگر توحیدی …

      خدایا صد هزار بار شکرتتتتت بینهایت شکرتتتتتت

      به قول استاد عندِ نامردیست که تو برای یک به ظاهر مشکلی بینهایت رحمت و لطف مرا فراموش کنی و در صدد ناسپاسی بر آیی.

      الله اکبر از این پاراگراف این رو بای سر در قلبم هک کنم تا یادم باشه تا یادم بمنوه تا بماند و بماند

      چقدر احساس خوبی دارم از خوندن کامنتتون اقا رسول دوستت دارم خدارو صد هزار بار شکر که اینجا هستم و یاد میگیرم و قدم بر میدارم خدارو صد هزار برا شکرررررررررررررر

      در پناه جان جان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        رسول خانکی گفته:
        مدت عضویت: 1141 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربانم

        ستایش مخصوص پروردگاریست که رب و فرمانروای جهانیان است.

        سلام و درود خداوند به شما مرد بزرگ با قلبی ذلال

        که هر وقت کامنتهای دلی به چشم وگوش شما خورد فقط و فقط تحسین کردی،

        خدارا صدهزار مرتبه شکرت برای وجود ارزشمندت در این عالم هستی.

        چقدر تحسینت میکنم حسین جان،چهرتو که می‌بینم آرامش و معنویت و نور به قلبم وارد میشه

        راستش چطور بگم که واقعا باید ادامه داد و ادامه داد و به اون سکینه و آرامش قلب رسید

        نمیگم رسیدم ولی هر لحظه میگم دمت گرم رسول تو مسیری و خدا تو را در آغوشش گرفته و این بزرگترین موحبتیه که خداوند بهمون عطا کرده.

        حسین جانم اصلا نمیتونم اون چیزی که تو قلبم هست با کلماتش بیان کنم.

        اصلا وقتی آیاتش را می‌بینم ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری میشه

        به قول حمید امیری عزیز که میگه حتی وقتی ایه های عذابش هم میاد تو نورش را دریافت میکنی

        و کوبنده بودنش برات یه تلنگری میشه که قلبت را به آرامش و سپاسگزاری فرا میخونه

        به خدا ثروت خودشه ،به خدا باور خودشه، به خدا سلامتی خودشه ،به خدا زیبایی خودشه ،به خدا تمام ذراتی که تو این کره خاکی هستش خودشه و ما فقط تایید کننده ایم

        چند روز پیش یه کلیپ دیدم که اشکهام را بیشتر به رحمتگر بودنش سرازیر کرد

        میگه یه فرد ناسپاسی خواب میبینه که رفته اون دنیا ،هدایت میشه به چند تا فرشته که خیلی سرشون شلوغه ،میگه اینجا شما چی کار می‌کنید، میگن وقت نداریم جوابتو بدیم ،خلاصه خیلی اصرار میکنه و بعدش فرشته ها میگن اینجا محل دریافت و ثبت خواستهای بندگان هست

        بعدش میره یه قسمت دیگه میبینه اینها واقعا خیلی خیلی سرشون شلوغتره

        میپرسه میگه اینجا چی کار می‌کنید و میگن اصلا وقت نداریم جوابتو بدیم

        خلاصه که اینقدر اصرار میکنه

        بهش میگن اینجا ،ما نعمتهایی که بندگان خواستن را ارسال میکنیم به بنده ها

        و بعدش میره یه جای دیگه میبینه یه فرشته اونجاست و خیلی سرش خلوته

        میگه کار شما چیه

        میگه هیچی من فقط مسئول تایید دریافت نعمت‌ها هستم

        میگه یعنی چی؟

        اون فرشته هم میگه ،هیچی نعمت‌ها را ببینن و تشکر قلبی کنن از اون نعمتهای بیشماری که خدا بهشون داده.

        وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ

        حسین جان این نوشته ها برای خودمه ها

        دارم درس پس میدم که به اندازه سر سوزنی نسبت به این همه رحمت و نعمت و لطف و بزرگواری این خدای کریم شکر گزار باشم.

        عاشقتم حسین جان

        برات بهترینها را ارزو میکنم که در صدر اونها شکرگزاریه قلبی که بالاترین فرکانسه به عالم هستی و محضر پروردگار.

        حق یار و یاورت رفیق.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
        • -
          حسین عبادی گفته:
          مدت عضویت: 1860 روز

          بنام خداونده بخشنده و مهربانم….

          وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنَ الْعُیُونِ(یس34)

          و در آن باغهایى از نخلها و تاکها پدید آوردیم و چشمه‌ها روان ساختیم،

          لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ ۖ أَفَلَا یَشْکُرُونَ(یس35)

          تا از میوه آن و [از] کارکرد دستهاى خودشان بخورند، آیا باز [هم‌] سپاس نمى‌گزارند؟

          سلام به دادش رسول طلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلام کاکام

          رسول میدونستی تو خیلی خوبی تو بینهایت عالی و فوق العاده هستی؟؟؟

          چقدر قشنگی شما که ادامه میدید و من هم باهات هم قدم هستم و از درسها یاد میگیرم

          رسول

          الهی ربی من لی غیرک؟؟؟

          جز او کی رو داریم مگه ما جز او چیرو داریم

          رسول اینقدر بزگ و دریاست که 24 ساعت داره به تمام بند هاش پو هن مثبت میده به هیچ چم داشتی .

          حالا بیا شکرش کن کنف یکون میکنه برات..

          ایقدر بزرگ این الله که کار نداره بندش چکارست بندش کیه هررر کسی باش با هر جایگاهی میگه اقا من راه رو براش باز میکنم ازم درخواست کرده دیگه مسیر درست غلطش با خودش من کمکش میکنمممم…

          بابا این یعنی چی یعنی چی؟؟؟؟

          هیچوقت نمیتونیم این جمله رو درکش کنم هر چقدرم اتفاقات جالب برامون رخ بده چون هر چقدر بخوایم بهش فک کنیم بازم از مهربون بودنش چیزی نمیتونیم بفهمیم از جبار بودنش از رزاق ببودنش از حکیم بودنش از منعم بودنش از عاشق بودنش از صاحب اختیار ببودنش

          هیچ وقت االه اکبررررررررررررررررررررررر

          خدایا صد هزار بار شکرت بینهایت شکر و بینهایت سپاس از تو برای این همه عشق و نعمت و سلامتی االهی شکرت رب منننننننننننننن

          رسول توخیلی خوبی خیلیییییییییییییییییییییی دوستت دارم همیشه باش و برامون بنویس و بنویس و بنویس که کیف کنیمممممم

          خدایا شکرت برای این ارامش این حس خوب و احساس خوب شکرت

          در پناه جان جانان رب العاالمین شادسلامت و ثروتمند باشی

          با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1304 روز

      لیل:12

      إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى

      بی‌گمان هدایت [=راهنمایی و رهبری بندگان] به عهده ماست.

      سلام و نور به قلب مهربانت بنده شایسته خدا

      وقتی کامنتتون رو خوندم پر شدم از این آیه

      “بی گمان هدایت به عهده ماست”

      از روزی که ثروت 1 رو شروع کردم 27 روز میگذره

      شرایط اونموقع ام این بود که فرشته حتی کاری نداشت که بره سرکار

      اما شروع کرد

      بعد از 27روز من الان سرکارم تو این چندروز یکسری نجواها که بسیار ازارم میدادند بودند که مسیر را برایم سخت و غیرقابل تغییر نشان میدادند ،اما من ادامه دادم اونموقع هر نشونه ای بود بسیار خوشحال و سپاسگزار بودم

      اما الان رسیدم به یک مسئله که قبلا هم بهش برخورده بودم

      این مسئله چندین ماه زیر مبل بود امروز باز اومده بود بیرون

      ذهن این تضاد رو بشدت غیرقابل حل میبینه

      حتی نشونه ام رو وقتی زدم دوره ارزش تضاد اومد

      با خوندن کامنت شما و صحبتهایی که خداوند از طریق شما بمن گفت

      بشکل کاملا صدرصد متوجه شدم که این تضاد اومده منو رشد بده

      من ازین قضیه به بهترین شکل ممکن رد میشم و خودم‌رو رشد میدم

      به خودم قول دادم که از مسائلم بزرگتر شم

      از شما دوست عزیز

      نتونستم سپاسگزاری نکنم

      برای هدایتی ک از طریق کامنت شما دریافت کردم

      که انسان بسی ناسپاس است.

      مسیری که میتونه این‌شرایط رو برای من رقم بزنه میتونه شرایط بهتری رو هم‌رقم‌بزنه

      اما آیا من ادامه میدم یا میخام برگردم به قبل و بازم با ناسپاسی هام شرایطم رو بدتر کنم

      حالا که برگشتم به همون مسیر باید ادامه اش بدم

      تا خداوند به بهترین شکل مرا هدایت کند.

      خدایا تنها تورا میپرستم و ازت میخام کمکم کنی

      آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      اعظم بابازاده گفته:
      مدت عضویت: 1036 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۚ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ

      و اوست خدایی که برای شما گوش و چشمها و قلبها آفرید (ولی) عده بسیار کمی از شما شکر او به جای می‌آورید

      سلام و درود خدمت آقا رسول امیدوارم حال خودتون همسرتون و محمدحسن و هلیسای عزیز عالی باشه ، ما هم خوبیم به لطف و مرحمت خداوند یکتا

      مدتهاست که نوشته هاتونو دنبال میکنم اما اینجا کاملا مشخصه که فرکانس تون همراه با نور خدا ارسال شده و در حال نورافشانیِ برادر جان

      خدا قبول کنه صلات بی نظیرتون رو البته بقول سعیده :)

      وقتی خوندم که نوشتید : [چند وقتی هست که در درونم صدایی به وسعت بیکران می‌شنوم که می‌گوید بنده من ، من تو را از بدو ورودت به این جهان

      وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

      ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ .(٧٨)

      معجزه ای به نام گوش و چشم و قلب(جایگاه احساس) برایتان آوردم

      پس چرا سپاسگزاری نمی‌کنید] یه چراغی توی قلبم روشن شد از هدایت الله

      و گفتم این همون چیزی که من دوروزه دارم بهش توجه میکنم و فکر میکنم

      آیه رو سرچ کردم دیدم سوره نحلِ ولی اون آیه ای که همین مضمون رو داشت و منو چندروزه به تفکر واداشته از سوره مومنون بود و جالبتر بود که اون ایه هم آیه 78 سوره مومنون بود که اول کامنتم نوشتم

      خدارو شکر به خاطر این سایت و انسانهای نورانی اش که باعث گسترش این نور در این فضای نورانی میشود

      بعد از اینکه این آیه منو مبهوت خودش کرد من بیشتر به گوشهام و چشمام بها میدم و مواظب شونم و بابت شون شکرگزاری میکنم چون مجموع این دو ختم میشه به قلبم و قلبم احساسم رو بوجود میاره

      احساس اون چیزیه که نشون میده ما در حال ارسال چه نوع فرکانسی هستیم نور یا تاریکی

      انشالا غرق در نور خدا باشید

      ممنونم که مهر تایید خداوند شدید برام که مسیرم درسته و همینقدر مراقب گوش و چشم و قلبم باشم و بخاطرشون سپاسگزار الله باشم هر لحظه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        رسول خانکی گفته:
        مدت عضویت: 1141 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربانم

        سلام به بانو بابازاده عزیز و ارجمند

        بنده توحیدی خداوند

        خدارا بینهایت شاکرم برای بودن در این سایت توحیدی که رزق معنویمون را و حال خوبمون را داریم جرعه جرعه از طریق این سایت الهی و استاد بزرگوار مون و استاد شایسته و دوستان الهی دریافت میکنیم

        و چقدر نفس توحیدی داشتن ،نگاه توحیدی داشتن،شکرگزار نعمتهای بیشمارش بودن،کنترل کردن ذهن ،نگرش خوب و الهی ،تمرکز به زیباییها،توجه به الگوهای خوب ،درلحظه بودن ،درلحظه خدارا احساس کردن با نعمتهای دم دستی شاد بودن ما را به آغوش خدای کریم و وهاب نزدیک و نزدیکتر میکنه

        اینهایی که نوشتم همه و همه یه قله ای و یه نهایتی داره که ما هر کدوم به اندازه ای که داریم رو خودمون کار می‌کنیم داریم به این نور علی نور نزدیک و نزدیکتر میشیم و هر چقدر در این نور حل میشیم بیشتر اساس سبکی ،احساس ازادی،احساس آزادگی میکنیم

        بله من هم مثل شما تقریبا همه ایه هایی که با چشم و گوش و قلب بوده رفتم یه سرچی کردم و دیدم راهی که فقط و فقط ما را به این نور میرسونه دریچه قلب و احساسمونه که بیشتر از ورودیهای چشم و گوش ما به دریچه قلب وارد میشیم که استاد بارها و بارها این جملات ارزشمند را عنوان میکنه.

        من به شخصه یکی از بزرگترین شکرگزاریهام بودن در این جمع نورانی هست که هر لحظه برای تک تک این دوستان شکرگزاری میکنم

        که یه روز تصمیم گرفتن یه جور دیگه ای فکر کنند ،یه جور دیگه ای به اتفاقات نگاه کنند و یه جور دیگه ای احساس کنند و جهان هم به وسعت کیهان در هر لحظه داره پاسخ میده و ما باید در این راه استمرار و استمرار و استمرار داشته و استقامت بورزیم.

        الأحقاف

        إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

        آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و بیمی و حزن و اندوهی نخواهد بود.

        سپاس بیکران از شما دوست عزیز برای نوری که از طریق کامنتتون دریافت کردم.

        براتون بهترینهارا که در صدر اونها سپاسگزاری قلبی هست آرزو میکنم.

        حق یار و یاورتان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
        • -
          اعظم بابازاده گفته:
          مدت عضویت: 1036 روز

          سلام به بنده خوب خدا آقا رسول

          اسم زیبای پرتکرار در قرآن رسول برازنده تونه

          ممنونم از وقتی که گذاشتید و پاسخی که به کامنتم نوشتید

          انشالا زیر سایه نور خدا سبز سبز باشید

          نوشتید با نعمت های دم دستی شاد بودن…. منو یاد چندسال پیشم انداخت که تو یه مغازه ظرف فروشی کار میکرم که از جابجایی و چیدمان قفسه ها خیلی به احساس خوب میرسیدم ، یه روز که داشتم قفسه نعلبکی ها ی با طرح و رنگهای زیبا و متنوع رو گردگیری میکردم و جاهاشون تغییر میدادم صاحب مغازه اومد و ذوق منو که دید گفت زندگی یعنی همین دیگه وقتی از چیزای کوچیک اینقدر ذوق میکنی یعنی خوشبختی یعنی زندگی

          حیف اون وقتا درک درستی از این حرفا نداشتم ولی روحیه شو داشتم فقط:)))

          خلاصه که باید و باید از کوچکترین نعمتهای دم دستی مون شاد باشیم چرا که این احساس شادیه که مارو ارتقا میده به درجات شادی و شادی بیشتر و بعد هم به راضی بودن از خود و باز احساس بهتر و اتفاقات بهتر و این چرخه مثبت ادامه دارد…

          خداوند نگهدار شما و خانواده محترمتان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Asie Sheikhhoseini گفته:
    مدت عضویت: 512 روز

    سلام استاد️

    هربار به هر موضوعی بر میخورم که ذهنم درگیر میشه میام تو سایت شما یه ویدیو آپلود میکنید که جوابم رو داره

    آقا من کلا که تنها شدم آدما خودشون دور شدن ازم و با همسرم تنها روی خودمون کار میکنیم و تمرکزمون روی اهدافمون هست.اما یه گروه دوستی داشتیم که بعد از چند وقت دوباره دیدیمشون و من دقیقا این حسو‌داشتم و وقتی برگشتیم خونه به همسرم گفتم من وقتی با تو میرم بیرون و وقت میگذرونم خیلی بیشتر بهم خوش میگذره تا اینکه آدمای دیگه هم باشن.

    دقیقا این جمع مدام در حال حرف زدن راجب ادمای دیگه و مسخره کردن هستن و من خیلی ناراحتم که چرا باید در جهان من این حرفا باشه و‌من بشنوم؟!که خیلی کم شده ارتباطمون ولی ذهنمو‌درگیر میکنه استاد یعنی تا دو روز ذهنم درگیر حرفای بی اساس و رفتارهای اونهاست و انگار کشیده میشم به سمتی که تو ذهنم عصبانی ام از رفتار و گفتارشون🫣

    دوس دارم بی توجه باشم دوس دارم نبینم اصلا رفتار زننده از کسی دوس دارم همه چی در جهانم صلح آمیز باشه دوست دارم لیاقتم بالا بره و بهترین اتفاقات رو تجربه کنم ثروت بی انتها آزادی زیاااااد رفاه و عشق و سلامتی رو با هم داشته باشم و لذت ببرم از زندگیم تمرکزم روی خودم باشه و مدام بهبود پیدا کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1363 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عباسمنش بزرگوار و استاد شایسته نازنین و دوستان ارزشمندم 

    داشتم برای درست کردن یکسری باورهام از منطق های قرآنی استفاده می کردم که گفتم بنویسم بد نیست

    توی سوره طه حضرت موسی از خداوند یکسری درخواست هایی رو میکنه ، مثل همون درخواست هایی که همه آدم ها و ماها داریم از خدا می کنیم

    حالا یکی درخواست یه تیکه نون میکنه یا یکی دیگه درخواست داشتن یک لباس قشنگ از خدا میکنه یا یکی درخواست آب خوردن از خدا میکنه یا یکی درخواست رابطه های زیبا و آرامش بخش از خدا میکنه یا یکی درخواست مهاجرت و حرکت کردن میکنه یا یکی درخواست پول به مقدار فراوان از خدا میکنه در کل هر کسی هر روز که از خواب بیدار میشه تا شب که میخواد بخوابه از خدا درخواست هایی رو میکنه

    مثل من که هر موقع سرمو روی بالشت میذارم از خدا درخواست میکنم: خدایا ازت میخوام یک خواب بسیار آرام و الهام بخشی رو از جانب شما داشته باشم که یه موقع هایی مثل امروز صبح از خواب بیدارم میشم متوجه میشم خدا توی خواب به من گفت: زمین قانون داره ، که حالا من متوجه شدم منظورش چیه

    خب خدا هم اصلاً کارش اجابت کردن درخواست هایی که بهش میشه هستش دیگه ، براش فرقی که نمیکنه ، مثل کسی میمونه که تو ازش درخواست یک لیوان آب میکنی اون دیگه اهمیتی نداره براش که چرا مثلاً نوشابه ازش درخواست نکردی! نه ، میره همون یک لیوان آبی که ازش درخواست کردی رو برات میاره یا اینکه میری رستوران ، هممون تجربه داشتیم دیگه که هر موقع مثلاً کباب کوبیده سفارش میدیم این نیستش که طرف برای شما بگه میخوام بهت حال بدم برات سلطانی بیارم یا برگرده بهت بگه خب چرا کباب برگ سفارش نمیدی هیچ گارسونی در رستوران اینکارو که نمیکنه اون فقط چیزی که بهش سفارش دادی رو برات میاره 

    دقیقاً خدا هم به همین صورته

    البته از اونجایی که خدا بالاتر از خواسته هامونه معمولاً با کیفیت تر از اون چیزی که ازش درخواست می کنیم رو برامون اجابت میکنه

    بابت همین براش فرقی نمیکنه یک خونه 60 متری بخوای ازش درخواست کنی یا یک زمین 20 هکتاری مثل پارادایسی که استاد عباسمنش داره

    برای خدا فرقی نمیکنه ولی برای منو شما فرق میکنه

    فرق ما با خدا توی باورهامونه

    همون چیزی که استاد در جلسه پنجم قدم ششم بهش میگه پایه های منطقی ذهن

    وقتی پایه های منطقی ای که در ذهنت باعث محدودیتت شده اون موقع حتی اگر از خداوند که منبع خیر و برکت و فراوانی در دنیا هستش درخواست یکسری چیزها رو هم میکنی نمیتونی چیزهایی که بهت آزادی و احساس نامحدود بودن رو میده درخواست کنی فقط میتونی یه کوچولو بالاتر از اون چیزی که هستی و در اصل باورش در ذهنت ساخته شده درخواست کنی که البته همانطوری که پایه های منطقی محدودکننده در ذهنمون به صورت ناآگاهانه ساخته شده میتونیم به صورت آگاهانه پایه های منطقی درستی رو در ذهنمون بسازیم که به ما آزادی بیشتری میده که همین هارو استاد عباسمنش داره در دوره 12قدم یاد میده که منم دارم روی خودم کار میکنم که البته در تمام دوره ها و فایل های استاد و حتی کامنت ها و بخش عقل کل هست که میتونیم برای ساختن باورهای درست ازشون استفاده کنیم و روی خودمون کار کنیم

    مثلاً من خودم اون زمان هایی که کارمند شرکت های مختلف بودم ، خب محدود به زمان و مکان شده بودم دیگه

    من امدم هر روز تجسم می کردم که از صبح تا شب و شب تا صبح در اختیار خودم هستم و آزادی مو دارم که در تجسماتم خودمو میدیدم که در کشورهای مختلف دارم سفر میکنم ، هنوزم این تجسم رو میکنم 

    چون کسی که این تجسم رو میکنه در اصل آزادی زمانی و مکانی و مالی میخواد تجربه کنه دیگه

    یعنی اگر میخوای در زندگیت آزادی داشته باشی می تونی تجسم کنی که در کشورهای مختلف دنیا داری میگردی و حال میکنی مثل زمانیکه استاد توی بندرعباس که بود اینکارو می کرد

    خلاصه همین تجسمات باعث شد که به لطف الله من الان آزادی مکانی و زمانی رو دقیقاً همون جوری که میخواستم داشته باشم یعنی از صبح تا شب و شب تا صبح در اختیار خودم هستم و دارم در مسیر کاری مورد علاقه ام پول میسازم و قدم برمیدارم

    کجا بودیم!!

    آهان 

    درخواست از خدا

    حضرت موسی از خدا طبقِ آیه های سوره طه درخواست هایی رو میکنه و خدا بلافاصله به موسی میگه:

    قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَىٰ (آیه 36 طه)

    خدا فرمود: ای موسی! به یقین خواسته ات به تو عطا شد

    وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّهً أُخْرَىٰ (آیه 37 طه)

    و ما بار دیگر به تو نعمت فراوان داده‌ایم

    آیه 37 یکم منو به فکر فرو برد

    اینکه خدا میگه یکبار دیگه درخواست تو رو اجابت کردیم 

    این نشون میده که اجابت و برآورده کردن درخواست هامون از سمت خدا یکبار برای همیشه نیست در اصل این کاریه که خدا همیشه انجام میده

    حتی در مورد اینکه من باید از چه مسیری برم ، که حالا در کامنت های مختلف در مورد درخواست هایی که از سمت خدا برای من اجابت شده رو نوشتم اینجا دیگه نمی نویسم

    در ادامه آیه خدا میاد برای اینکه این موضوع برای موسی منطقی بشه مثال میزنه ، میگه چی؟

    إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّکَ مَا یُوحَىٰ (آیه 38 طه)

    آن زمان که به مادرت آنچه را که باید الهام می شد، الهام کردیم

    أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ ۚ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَیْنِی (آیه 39 طه)

    که او را در صندوق بگذار، پس او را به دریا بینداز تا دریا او را به ساحل اندازد، تا دشمن من و دشمن او، وی را برگیرد. و محبوبیّتی از سوی خود بر تو انداختیم تا با مراقبت کامل من پرورش یابی

    در این دو آیه نکات خیلی طلایی رو داره میگه

    اولاً اینکه در آیه 38 خدا داره یک اصل بسیار مهمی رو با ما در میون میذاره

    اون اصل چیه؟

    همون اصلی که استاد بخاطرش حتی یک فایل تخصصی گذاشته روی سایت

    اینکه در طول زندگیمون هر درخواستی که از خدا داشتیم و خدا درخواست هامون رو اجابت کرده یا به هر کدوم از خواسته هامون رسیدیم هر روز باید با خودمون یا بهتره بگم با خدا در موردش صحبت کنیم که آره مثلاً من دوست داشتم یک جفت کتونی اورجینال داشته باشم بعدش به راحتی خریدمش یا دوست داشتم یک خونه بزرگتر از جاییکه هستیم رو داشته باشم که بعدش دقیقاً همون شد یا دوست داشتم توی کارم این پیشرفت رو داشته باشم بعدش به راحتی از طریق هایی که انتظارشو نداشتم این اتفاق افتاد

    یعنی یادآوری خواسته هایی که بهشون رسیدم باعث تقویت و قوی تر شدن باورهام برای رسیدنِ به خواسته های دیگه ام میشه که نشونه ی احساسیش حسِ اطمینان خاطر هستش حس رهایی که میشه همانطوری که قبلاً شده

    حتی در زمانیکه خواسته ام اجابت شده و من بهش رسیدم همون لحظه به خودم بگم دیدی شد ، دیدی من فلان چیزو میخواستم الان اتفاق افتاد ایناهاش دیدی

    میشه گفت من هر روز خواسته هایی که بهشون رسیدم یا در اصل از سمت خدا اجابت شده رو به خودم یادآوری میکنم ، بیشتر توی سپاسگزاری های روزانه ام مینویسم

    مورد بعدی که در آیه 39 سوره طه خوندم باعث شد یکم بهش فکر کنم ، یک نوزاد توی یک تیکه چوب گذاشته میشه و بعد روی آب میندازش

    خب مسلماً هیچ نوزادی توانایی نگه داشتن حتی گردنِ خودش رو هم نداره چه برسه به اینکه بخواد پارو دستش بگیره و پارو بزنه یعنی به احتمال خیلی خیلی زیاد اینجوری بوده که نوزاد روی آب فقط داشته به سمت آسمون نگاه می کرده و فقط داشته از اون تکون هایی که میخورده و حرکتی که داشته خودبخود می کرده لذت می برده و بعدش هم خیلی جالبه که چند لحظه ی بعدش بیوفتی وسط یک زندگی پر از ثروت و نعمت و امنیت

    خیلی درس ها میتونه داشته باشه این آیه به نظر من که به قول اون شعر معروفی که استاد بارها و بارها خوندتش: 

    باید پارو نزد وا داد

    باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت هر جا دلش خواست

    به هر جا برد بدون ساحل همونجاست

    به خدا همین الان مو به تنم سیخ شد که این حقیقت محضه 

    هر چقدر بخوای دست و پا بزنی 

    هر چقدر بخوای قلدر بازی در بیاری و روی عقل خودت حساب کنی خیلی زندگی سختی خواهی داشت

    ولی وقتی خودمو در جریان هدایت های خدا رها میکنم مثل همون رودخانه ای که موسی توش داشت حرکت می کرد بدون اینکه بخواد یا اصلاً توانایی اینو داشته باشه کاری کنه به ساحل ثروت و نعمت و خوشبختی رسید

    اتفاقاً همین نکته خیلی مهمیه که اصلاً توانایی ما در مقابل توانایی ای که خداوند داره خیلی خیلی محدود و ناچیز هستش پس عاقلانه اش اینه که من خودمو وِل بدم توی جریان هدایت های خدا و فقط از مسیرم لذت ببرم چون خدا منو از هر جایی که ببره اونجا زیباترین و پر خیر و برکت ترین جاهاییه که تا حالا ندیده باشم هستش

    مثل همین زندگی که الان دارم تجربه میکنم زندگیِ سرشار از آرامش و آسایش و حالِ خوب و این احساس خوب باز هم اتفاقات خوب رو برام میاره

    باید بیشتر پایه های منطقی درستی در مورد خدا و قدرت های خدا و توانایی و آگاهی نامحدود خدا و ارتباط سازنده ام با خدا از طریق منطق های قرآنی درست کنم تا به قول استاد عباسمنش بدونم که جایگاه من کجاست و جایگاهی که خدا داره کجاست اون موقع برای اینکه خدا کارهامو انجام بده و هدایتم کنه مقاومت کمتری دارم

    واقعاً خیلی خنده داره ها که یک همچین نیرویی میخواد کارهامو انجام بده بعد ما بخواهیم مقاومت کنیم بگیم: نه من خودم میخوام انجام بدم

    ای خدا ، امان از این باورهای محدودکننده که جزء محدود کردن ما حتی در رابطه با خدا برامون چیزه دیگه ای ندارن

    همانطوری که خیلی از باورهامو درست کردم قطعاً به راحتی با استمرارم میتونم باورهای توحیدیمو که اصل داستانه درست کنم

    به امید روزهای پر از آزادی زمانی و آزادی مکانی و آزادی مالی و آزادی در روابط و آزادی در پوشش در زندگیمون

    در پناه نور آسمان ها و زمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای: